SAEID

تحلیل و پیگیری تحولات لبنان

Recommended Posts

برادر رضاي عزيز.
علي‌الظاهر، شما اصل فرمايش جناب آرماني رو متوجه نشدين.
اساساً حزب الله در سال‌هاي اخير، بشدت داره اشتباه مي‌كنه.

اولين اشتباه ايشان كه البته اجتناب ناپذير بود، شكستن تعهد عدم ورود به سياست از طرف ايشان بود كه مرحله به مرحله جلو رفت و نهايت امر، منجر به ائتلاف انتخاباتي در سال گذشته براي كسب كرسي‌هاي مجلس لبنان بود كه البته نتيجه‌ي امر نيز به ضرر ايشان شد.

دومين اشتباه، قول و قرارهايي است كه كم‌كم داره شخصيت سيد حسن نصرالله رو به جمال عبدالناصر شبيه مي‌كنه.
جمال عبدالناصر زماني به قدرت رسيد كه دولت‌هاي عربي در جنگ 1948، جنگ برده رو باختن و فلسطين اشغال شد و كشور اسرائيل تأسيس شد و همه قطع اميد كرده بودن. در اين شرايط، عبدالناصر روي كار اومد و كلي شعارهاي پان عربيستي داد و مهمتر از اون، شعارهاي صلاح‌الدين درمورد صليبيون رو تكرار كرد! شعاري كه مي‌گفت «آنقدر مي‌جنگيم كه تمام صليبيون را به دريا بريزيم». اينبار، ناصر بود كه مي‌گفت «همه‌ي صهيونيست‌ها را به دريا مي‌ريزيم».
مردم جهان عرب هم بسيار خوشحال بودن كه بالاخره يه عرب باغيرت پيدا شد كه بخواد در مقابل اسرائيل بايسته!
چند سال از روي كار اومدن ناصر نگذشته بود كه سر مسئله‌ي كانال سوئز، انگلستان و فرانسه تصميم گرفتن كه به مصر حمله كنن. اسرائيل هم كه بشدت مترصد فرصتي براي نابودي رژيم عبدالناصر بود، با ايشان همراه شد و در جنگ 1956، ضربات سختي به مصر وارد آوردند! لكن وساطت امريكا و شوروي، قضيه‌ي جنگ رو ختم به خير كرد و عبدالناصر پابرجا موند و با وجود شكستش در جنگ (كه عملاً هم كاري از دستش ساخته نبود)، بين مسلمانان محبوب‌تر شد! چرا كه داشت با اسرائيل مي‌جنگيد!

ولي از سال 56 به اينطرف، دردسرهاي ناصر بيشتر شد. ورود ناصر به سياست، به معني دوري وي از شعارهاي جنگ‌طلبانه‌اش بود. گويي كه همواره سعي مي‌كرد ژست اسرائيل ستيزي‌اش رو حفظ كنه. ولي عملاً چنين تواني نداشت و تنها كاري كه داشت مي‌كرد، اين بود كه تسليحات جمع‌آوري كنه و ارتش مصر رو بروز كنه.
اما انتظار جهان عرب، چيزي غير از اين بود و دائماً فشار مي‌آورد كه عبدالناصر به وعده‌ي خودش عمل كنه. اسرائيل هم بشدت اين فشارها رو پيگيري مي‌كرد.
نهايت امر (با پرش از اين وقايع)، فشارها اونقدر زياد شد كه عبدالناصر ناچار به طرح‌ريزي جنگ 1967 شد كه به هزار و يك علت، جزو مفتضحانه‌ترين شكست‌هاي اعراب در برابر اسرائيل گرديد!

بيش از هر چيز، مهمترين عامل شكست ناصر، انتظاري بود كه وي پديد آورده بود و با قرار گرفتن در رأس قدرت مصر، فقط به اين انتظار افزوده بود؛ چرا كه ديگه كسي ايشان رو محدود نمي‌ديد و هيچ مانعي هم براي حمله به اسرائيل در برابر وي نبود كه عبدالناصر بخواد بهانه تراشي كنه.

در حال حاضر سيد حسن نصرالله، در وضعيت مناسبي قرار نداره.
از طرفي ماهيت مقاومت، كم‌كم داره بي‌معني مي‌شه؛ چرا كه مقاومت زماني تشكيل شد كه لبنان در خطر اشغال بود. جنوب لبنان اشغال شده بود و نجات لبنان از دست اسرائيل، توجيه مناسبي براي تشكيل گروه‌هاي چريكي بود. ولي در وضعيت فعلي كه اسرائيل در سال 2000 از خاك اين كشور خارج شده (بجز مزارع شبعا كه من معتقدم از قصد نگه داشته شده تا بهانه‌اي براي وجود مقاومت باشه)، مقاومت هم در بن‌بست ماهيتي قرار گرفته! به همين دليل تلاش مي‌كنه كه كم‌كم وارد سياست بشه و البته هر بار نيز سيد حسن نصرالله، بيان مي‌كنه كه چشمداشتي به سياست نداره. ولي خود وي هم مي‌دونه كه براي بقاي حزب‌الله، ناچاره كه به بازي‌هاي سياسي روي بياره.

از طرفي، براه انداختن جنگي جديد با اسرائيل، ميسر نيست و عامه‌ي جامعه‌ي لبنان هم اين رو نمي‌‌پسنده؛ الا طرفداران مقاومت كه مسئله‌ي فلسطين براشون مهمه كه البته اكثريت هم نيستن!
از طرف ديگه، ورود حزب‌الله به سياست، مساوي خواهد بود با شكستن حريم مقاومت و تنزل جايگاه مقاومت از رهبري جريان مقاومت عليه اسرائيل به حزبي سياسي با منافع سياسي!
پس اين مسئله، به خودي خود، شكست بزرگي براي حزب‌الله لبنان خواهد بود.

البته من اين اعتقاد رو دارم كه وقايع، كاملاً طرح‌ريزي شده‌اس (قبلاً‌ هم خدمت دوستان عرض كردم! تحولات خاورميانه، آسياي ميانه و آفريقا رو بايد از سال 2000 دنبال كنن). تمامي تحركات، به هل دادن بيشتر مقاومت به سمت سياست هست و بخصوص در حال حاضر، متحدين حزب‌الله، احزابي سياسي هستن و ايشان، به هيچ‌وجه با رويكرد نظامي عليه اسرائيل در مسئله‌ي سياست خارجي لبنان موافق نيستن! صرفاً بحث تغيير قدرت مطرحه و مشخصاً‌ تفاوت‌هاي زيادي بين اين دو گروه نيست.
پس حزب‌الله عملاً (و بر فرض پس از تفوق كامل بر جناح 14 مارس)، تازه اصل دردسرش شروع خواهد شد!

--------------------------------------------

متأسفانه اخباري كه در رسانه‌هاي ما منتشر مي‌شه، به هيچ‌وجه مبناي منطقي نداره و همين مسئله، باعث اشتباه دوستان مي‌شه.
يعني يه طوري معرفي مي‌شه انگار كه جناح 8 مارس، ماهيتي كاملاً مردمي و انقلابي و جناح 14 مارس، ماهيتي امريكايي دارن! درصورتي كه همه‌ي بازي‌ها، سر قدرت هست و حزب‌الله ناچاره كه خودش رو به يكي از اين دو جريان گره بزنه!!
همچنين مجبوره براي جلوگيري از اين اتهام كه حزب‌الله به دنبال قبضه‌ي قدرت هست، در مسئله‌ي انتخاب نخست‌وزير و سياست، كمترين مشاركت رو داشته باشه و بيشتر پيرو نظرات ساير احزاب 8 مارس باشه! اين، يعني بازي دو سر شكست براي حزب‌الله! چرا كه نظرات ايشان به نخست‌وزير نمي‌تونه تحميل شه، ولي اشتباهات نخست‌وزير به نام حزب‌الله و ساير احزاب 8 مارس تمام خواهد شد!

==========================

شرمنده كه پراكنده‌نگاري شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر مصطفی.

من معتقدم که تمام گزاره های شما صحیحه ، اما نتیجه گیری یا قضاوتتون هم وزن این گزاره ها نیست. توجه کنید به مسائل.ابتدا اصلا این رو بپردازیم. که فرمودید اشتباه. بعد فرمودید که مجبور بوده. ؟؟؟!!!

اما بعد:

شما تقریبا وضع امروز، سیدحسن نصرالله رو با وضع اونروز، جمال مقایسه کردید.شاید بشه، این رو از نگاه یه ژورنالیست مسیحی لبنانی یا یه نویسنده ی اروپایی قبول کنم، اما از شما هرگز !

توجه کنید که چه فردی رو با چه فردی دارید مقایسه میکنید. اصلا بحث تعصب یا علاقه هم نیست. قطعا قبول میفرمایید که عمق افکار جمال عبدالناصر به هیچ وجه قابل مقایسه با سیدحسن نیست. توجه کنید که یه فردی مثل سید حسن که فقیهی است با مذهب عثنی عشری، با اون مسائل و فضایلی که قطعا فردی مثل شما نیازی به یادآوری اش ندارید، عمق ایدئولوژِی اش اساسا زمین تا آسمون با جمال عبدالناصر( پایه گذار خلیج ع ر - ب -ی) که بیشتر به مانند یه احمق لجباز داشت شعارهای پان عربیسم میداد، فرق داره.

×××

فرمودید که حزب الله به دلیل عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان، دیگه داره با بحران ماهیت موجه میشه. نیاز زیادی به پرداختن به این جمله نمی بینم. چون معتقدم تنها در یک صورت ما میتونیم این رو از شما قبول کنیم، و اون صورت هم اینه که شما به طور کلی فراموش کرده باشید، مساله ای رو مثل جنگ سال 2006؟؟!!! این جنگ بود که سیدحسن نصرالله رو بعد از به قول شما عقب نشینی تاریخی در سال 2000 برد به صدر محبوب ترین رهبران جهان اسلام. و ایضا بعد از همین جنگ بود که اگر یاد داشته باشید، حتی در جبهه ی مخالفان حزب الله هم ، گفته شد که مقاومت در برابر دشمنی مثل رژِیم صهیونیستی تا این دشمن موجودیت داره، لازم هست. شاید یکی از برکات این جنگ( البته اگر اسمش رو بتونیم برکت بذاریم) همین مساله لزوم تداوم مقاومت بود.

در مورد مزارع شبعا هم که فرمودید. به نظر خودتون فرقی هم کرده؟ یعنی الان این مناطق تحت اشغال، تونسته تفاوتی در ذهنیت افراد در مورد تداوم مقاومت ایجاد کنه؟
از طرفی آیا اسرائیلی که عده ای عقب نشینی 2000 اش رو از جنوب لبنان یه حرکت تاکتیکی که بردهای استراتژیک براشون به بار خواهد آورد، حاضر میشه چنین امتیازی به حزب الله برای پیروزی های داخلی اش بده؟ قطعا نمیده. پس من اون مطلب رو هم منتفی میدونم. و بیشتر در سطح یه قلقلک سیاسی برای لبنانی ها میدونم.

[quote]
از طرف ديگه، ورود حزب‌الله به سياست، مساوي خواهد بود با شكستن حريم مقاومت و تنزل جايگاه مقاومت از رهبري جريان مقاومت عليه اسرائيل به حزبي سياسي با منافع سياسي!
پس اين مسئله، به خودي خود، شكست بزرگي براي حزب‌الله لبنان خواهد بود.

البته من اين اعتقاد رو دارم كه وقايع، كاملاً طرح‌ريزي شده‌اس (قبلاً‌ هم خدمت دوستان عرض كردم! تحولات خاورميانه، آسياي ميانه و آفريقا رو بايد از سال 2000 دنبال كنن). تمامي تحركات، به هل دادن بيشتر مقاومت به سمت سياست هست و بخصوص در حال حاضر، متحدين حزب‌الله، احزابي سياسي هستن و ايشان، به هيچ‌وجه با رويكرد نظامي عليه اسرائيل در مسئله‌ي سياست خارجي لبنان موافق نيستن! صرفاً بحث تغيير قدرت مطرحه و مشخصاً‌ تفاوت‌هاي زيادي بين اين دو گروه نيست.
پس حزب‌الله عملاً (و بر فرض پس از تفوق كامل بر جناح 14 مارس)، تازه اصل دردسرش شروع خواهد شد! [/quote]

خوب میتونم بگم با اینها موافقم. اما ....

آیا حزب الله کار دیگه ای هم میتونست انجام بده؟
فکر میکنم که بین بد و بدتر باید انتخاب میکرد. 1-موجودیت اش ؟ که دقیقا هدف بود. دادگاه حریری و دومینوی طراحی شده ی بعدش توسط غرب.

2- تنزل جایگاه یا به قول شما کاهش طرفدارانش؟

×××
در ضمن این رو هم فراموش نکنیم که حزب الله خیلی شاخصه در لبنان. اما با دستهای دیگه هم هم کاسه شده و محاله کسی در افکارش میقاتی رو = با حزب الله ببینه. هیئت دولت رو = با حزب الله ببینه. البته که تاثیر فوق العاده ای داره. اما اکثرا غیر مستقیم.

×××
در مجموع تمام حرف بنده هم بر سر همین بود که درست. قبول میکنیم که ورود به سیاست بد بود. اما آیا کار دیگه ای هم میشد، کرد؟ حرف من اینه. وگرنه با تمام گزاره های شما و جناب آرمانی موافق بودم.

اما حزب الله مجبور بیاد به این طرف. اما با این عبارت که دو سر باخته، مخالفم. هم به جهت های مختلف که خیلی وقت میبره توضیحشون. و البته همتون هم واقفید.

هم به جهت اینکه نصر خداوند متعال هیچ وقت نباید فراموش بشه .... !

=====
اساتید ببخشند جسارت ما رو. درس پس میدیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر رضاي عزيز.
اتفاقاً خيلي خوبه كه شما، افكار بنده و يا جناب آرماني رو به نقد و يا چالش بكشين. اين، نشون‌دهنده‌ي ذهن باز و تحليل‌گر شما هست.
ولي قبل از هرچيز، بايد به عنوان يه جوجه تحليل‌گر كه هيچي هم بارم نيست، نكته‌اي رو دوستانه بهتون يادآور بشم و اون اينكه در موضوع تحليل، بايد ابتدا هر تعصب و علاقه‌اي كه دارين رو بيرون در بذارين و بعد، وارد منزل هزار توي تحليل بشين. چون در غير اينصورت، تعصب و علاقه، به تحليل شما جهت‌دهي مي‌كنه و اصل موضوع رو ممكنه از ذهنتون دور كنه.

با اين مقدمه، مي‌پردازم به فرمايشات شما :

[quote]من معتقدم که تمام گزاره های شما صحیحه ، اما نتیجه گیری یا قضاوتتون هم وزن این گزاره ها نیست. توجه کنید به مسائل.ابتدا اصلا این رو بپردازیم. که فرمودید اشتباه. بعد فرمودید که مجبور بوده. ؟؟؟!!! [/quote]
من تناقض يا عدم هم‌وزني بين عرايضم نمي‌بينم.
اساساً اشتباه، اشتباه هست؛ چه از طرف فرد باشه، چه طرف مجبور به اشتباه بشه. فرقي در اصل قضيه نمي‌كنه. چرا كه از قبل، پيش‌بيني لازم انجام نگرفته.
مثالي مي‌زنم. حتماً شطرنج بازي فرمودين. چند روز پيش، داشتم با دوستي شطرنج بازي مي‌كردم كه براي مات كردن حريفم، مجبور شدم حتي وزيرم رو قرباني كنم كه حواس طرفم رو پرت كنم. اون دوست هم اشتباه كرد؛ چرا كه به هدف اصلي من پي نبرد و يا اگر هم پي برد، راه حل مناسبي براش نداشت. به همين دليل راحت‌ مات شد.
دنياي سياست، تماماً به صفحات شطرنجي مي‌مونه كه بايد بازي‌هاي مختلفي انجام بگيره. در زمان لازم قرباني‌هاي لازم داده بشه و البته براي طرح‌هاي احتمالي، برنامه‌ريزي لازم انجام گرفته باشه.
از سال 2000، اسرائيل سياست‌هاي ديگري در منطقه بكار بست كه مرحله به مرحله با اون‌ها آشنا مي‌شيم. در ادامه توضيحات لازم رو خواهم داد.
ولي رويكرد مقاومت، متناسب با اين تغيير سياست نبود و همين مسئله موجب شد مقاومت، دقيقاً به همون مسيري هدايت بشه كه مدنظر امريكا و اسرائيل بود و اون، ورود به دنياي سياست بود! امري كه از اواسط دهه‌ي 80 ميلادي تا سال 2000 و علي‌رغم تلاش‌هاي مختلف، موفق به انجامش نشده بودن و نتونسته بودن حزب‌الله رو به سياست وارد كنن.
اگر نياز بود، به اين مسئله بيشتر خواهيم پرداخت. ولي اگر منبعي نياز دارين، مي‌تونين به كتاب «حزب‌الله لبنان»، نوشته‌ي شيخ نعيم قاسم مراجعه بفرمايي.
بحث من اين بود كه بخشي از تصميم‌گيري‌هاي حزب‌الله لبنان (دقت بفرمايين! بخشي!) كه منجر به اشتباه شد، مبتني بر نداشتن راه چاره‌اي ديگر بود كه البته بازي در زمين حريف، اين مسائل رو هم به دنبال داره. گويي كه چندين بار با برخي حركات غيرقابل پيش‌بيني، جبران‌هايي رو به همراه داشت (كه نمونه‌ي اون، تجمع ميليوني به دعوت حزب‌الله بود كه به شكست انقلاب سدار لبنان منجر شد). ولي كليات امر رو در نظر بگيريم، بيشتر جنبه‌ي اشتباه سنگين‌تره تا جبران.
بخش ديگر اشتباهات حزب‌الله، اشتباهات محاسباتي و البته سياسي اين حزب هست كه در موقع خودش بهش خواهيم پرداخت و بيان اون، بحث رو به بيراهه مي‌كشونه.
ولي چه اشتباه بر اثر فشار طرف مقابل باشه و چه خودتون اشتباه كنين، يه نتيجه بيشتر نداره. فرقي نداره كه مدافع، بر اثر حملات سنگين و فشارهاي حريفش اشتباه كنه، يا با ضعف خودش اشتباه رو مرتكب شه. در دو صورت، حريف با توپ‌ربايي از مدافع، مي‌تونه دروازه‌ي شما رو باز كنه و وقتي كه شكست خوردين، ديگه تعيين اينكه اشتباه از سمت چه كسي بود، كمكي به تغيير نتيجه نخواهد كرد.

[quote]شما تقریبا وضع امروز، سیدحسن نصرالله رو با وضع اونروز، جمال مقایسه کردید.شاید بشه، این رو از نگاه یه ژورنالیست مسیحی لبنانی یا یه نویسنده ی اروپایی قبول کنم، اما از شما هرگز !

توجه کنید که چه فردی رو با چه فردی دارید مقایسه میکنید. اصلا بحث تعصب یا علاقه هم نیست. قطعا قبول میفرمایید که عمق افکار جمال عبدالناصر به هیچ وجه قابل مقایسه با سیدحسن نیست. توجه کنید که یه فردی مثل سید حسن که فقیهی است با مذهب عثنی عشری، با اون مسائل و فضایلی که قطعا فردی مثل شما نیازی به یادآوری اش ندارید، عمق ایدئولوژِی اش اساسا زمین تا آسمون با جمال عبدالناصر( پایه گذار خلیج ع ر - ب -ی) که بیشتر به مانند یه احمق لجباز داشت شعارهای پان عربیسم میداد، فرق داره. [/quote]
ما با شخصيت‌ها كاري نداريم! يعني اساساً در تحليل، شخصيت‌ها هيچ‌وقت مدنظر نيستن. بلكه عملكردها هستن كه ما رو در رسيدن به نتايج مشابه، ياري مي‌كنن.
بطور مثال، شخصيت‌هاي هيتلر و ناپلئون خيلي با هم فرق داشت. حكومت تزار و استالين هم با هم متفاوت بود. ولي نتيجه‌ي يكساني داشت. پس سواي اينكه كي، كيه و چكار كرده، مي‌شه از اشتباهات تاريخي هر دو، نتيجه‌ي يكساني كسب كرد.
قصد ما هم اصلاً مقايسه‌ي شخصيت سيد حسن نصرالله و جمال عبدالناصر نيست. ولي شباهت‌هاي اين دو، ما رو به مقايسه‌ي عملكردي ايشان راهنمايي مي‌كنه.
عبدالناصر در جهان عرب، يك اسطوره بود. صدها ميليون عرب و مسلمان، حامي وي بودن و قدرت وي به حدي بود كه زمامداري جهان عرب رو داشت (كه در مقايسه با علاقه‌ي اعراب به وي، سيد حسن‌ نصرالله در جايگاهي بسيار پايين‌تر قرار مي‌گيره!).
جمال عبدالناصر، درست مثل سيد حسن نصرالله، سخنراني‌هاي آتشيني عليه اسرائيل داشت و هر سخنراني وي، تا مدت‌ها موضوع تحليل تحليل‌گران خارجي بود.
عبدالناصر نيز همچون نصرالله، محور اصلي مبارزه با اسرائيل بود و بزرگترين و قدرتمندترين گروه‌هاي چريكي و مبارز عليه اسرائيل رو وي براه انداخت و بزرگترين حامي مالي، تسليحاتي و معنوي گروه‌هاي مبارز بشمار مي‌رفت.
اما همون‌طور كه عرض شد، جهان عرب از عبدالناصر، انتظار قدرت‌نمايي بيشتر و برخورد مستقيم با اسرائيل رو داشت و فشارها به حدي شد كه براي حفظ اعتبار، عبدالناصر مجبور بود كه به اسرائيل حمله كنه.
حمله‌ي وي به اسرائيل هم نتيجه‌ي عكس داشت.
پس ما، كاري به شخصيت اين دو نداريم! اصلاً فرض مي‌كنيم عبدالناصر، يه كمونيست! بدتر از اينكه نداريم؟! ولي وقتي به عملكردهاي يكسان مي‌رسيم و مي‌بينيم دامي كه غرب براي عبدالناصر پهن كرد، امروز در برابر سيد حسن پهن شده، بايد زنگ خطر برامون به صدا دربياد!
يادمون نره كه محبوبيت فعلي اعراب، بيشتر به ضرر ايشان هست تا نفعشون. چون تفاوت ايدئولوژيكي (تكرار مي‌كنم ايدئولوژيكي!!) كه بين شيعيان و سني‌ها وجود داره (بخصوص در جهان عرب)، صرفاً در مسئله‌ي اسرائيل قابليت جمع بستن داره و اين، فقط فشار به حزب‌الله رو افزايش مي‌ده.

[quote]فرمودید که حزب الله به دلیل عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان، دیگه داره با بحران ماهیت موجه میشه. نیاز زیادی به پرداختن به این جمله نمی بینم. چون معتقدم تنها در یک صورت ما میتونیم این رو از شما قبول کنیم، و اون صورت هم اینه که شما به طور کلی فراموش کرده باشید، مساله ای رو مثل جنگ سال 2006؟؟!!! این جنگ بود که سیدحسن نصرالله رو بعد از به قول شما عقب نشینی تاریخی در سال 2000 برد به صدر محبوب ترین رهبران جهان اسلام. و ایضا بعد از همین جنگ بود که اگر یاد داشته باشید، حتی در جبهه ی مخالفان حزب الله هم ، گفته شد که مقاومت در برابر دشمنی مثل رژِیم صهیونیستی تا این دشمن موجودیت داره، لازم هست. شاید یکی از برکات این جنگ( البته اگر اسمش رو بتونیم برکت بذاریم) همین مساله لزوم تداوم مقاومت بود. [/quote]
مشكل شما همين‌جاست!
سعي بفرمايين منابع‌تون رو گسترش بدين. چون حس مي‌كنم محدوديت منابع، باعث اين نتيجه‌گيري سريع شده باشه.
جنگ 33 روزه در سال 2006، دقيقاً بر عليه حزب‌الله لبنان (و نه كشور لبنان) و به دليل عملكرد حزب‌الله لبنان در اسارت دو سرباز اسرائيلي و حمله به درون خاك اسرائيل انجام گرفت (هرچند كه اين جنگ، اجتناب‌ناپذير بود و اساساً اسرائيل قصد حمله به حزب‌الله لبنان رو داشت؛ دير يا زود).
سيد حسن نصرالله، بعدها درخصوص عملكرد حزب‌الله لبنان، اين موضوع رو بيان كرد كه حتي فكرش رو هم نمي‌كرد حمله به خاك اسرائيل و اسارت سربازان اسرائيلي، چنين واكنشي رو از سوي اسرائيل به همراه داشته باشه و حتي بيان كرده بود كه اگه برمي‌گشت به اون دوران، چنين دستوري نمي‌داد!

قطعاً بايد براي اين عرضم، مستنداتي رو مطالبه بفرمايي.
به همين جهت، تماشاي [url=http://www.mediafire.com/?eby19mfbu59kovb]اين فيلم[/url] كوتاه رو توصيه مي‌كنم.

به دليل اينكه قضيه، بين حزب‌الله لبنان و اسرائيل بود، دولت لبنان كوچكترين دخالتي نكرد. حتي حمايت لجستيكي هم از حزب‌الله نكرد و تنها در روزهاي پاياني جنگ بود كه براي رسيدن به توافق، دولت لبنان هم كمي واكنش نشون داد و اعلام كرد كه اگه اسرائيل پس از قطعنامه‌ي 1701 بخواد ادامه بده، لبنان هم ارتش رو به كمك حزب‌الله مي‌فرسته كه البته قضيه هم به اونجا نرسيد!
ولي اين مسئله، تبليغ خوبي در لبنان شد كه مادامي كه حزب‌الله در لبنان حضور داره، درگيري لبنان و اسرائيل نيز تمامي نداره!
شما نبايد عكس‌العمل طرفداران حزب‌الله رو ببيني برادر بزرگوار. چون قطعاً اونا از اينكه حزب‌الله هنوز سرجاشه و تازه تونست هيمنه‌ي ارتش اسرائيل رو به چالش بكشه، بايدم خوشحال باشن. در جهان عرب هم قبلاً عرض كردم! بعد از مرگ عبدالناصر و بخصوص سازش سادات با اسرائيل، مبارزه با اسرائيل تبديل به عقده‌اي شده بود كه كم‌كم سر باز كرد و در قالب نزديكي به سيد حسن خودش رو نشون داد. گويي كه كماكان، بحث شيعه و سني خيلي تأثيرگذاره! كما اينكه اگر اين موضوع (عرب بودن و سني بودن) نبود، بايد جهان اسلام يكپارچه عاشق ايران مي‌بودن! چرا كه قبل از سيد حسن، ايران بود كه جايگزين عبدالناصر در مبارزه با اسرائيل شده بود! لكن ...!
درخصوص مقاومت هم علي‌رغم موضوعي كه فرمودين، جنگ 33 روزه به هيچ‌وجه لزوم مقاومت رو اثبات نكرد (كه توضيحش رو در بالا عرض كردم). بلكه بيشتر، قدرت حزب‌الله رو نمايان كرد و ترس از اينكه هر زمان كه بخواد، مي‌تونه قدرت رو قبضه كنه. مثل ماجرايي كه دو، سه سال پيش اتفاق افتاد و جريان المستقبل و طرفدارانش كارايي كردن و بصورت نظامي وارد شدن و حزب‌الله هم پاسخشون رو داد و كنترل شهر رو بدست گرفت و تقريباً تمامي حضرات (از همين جنبلاط گرفته تا سعد حريري و ساير 14 مارسي‌ها) ايزي‌لايف لازم شدن!
پس مي‌شه گفت جنگ 33 روزه، بيشتر پايه‌هاي حضور سياسي حزب‌الله رو فراهم كرد تا حضور نظامي. كما اينكه اصل موضوع كه ايجاد فاصله بين اسرائيل و حزب‌الله بود (و يكي از خواست‌هاي اسرائيل؛ درصورت عدم شكست و محو حزب‌الله بود)، بخوبي محقق شد و به عبارتي، نيش حزب‌الله كشيده شد!

[quote]در مورد مزارع شبعا هم که فرمودید. به نظر خودتون فرقی هم کرده؟ یعنی الان این مناطق تحت اشغال، تونسته تفاوتی در ذهنیت افراد در مورد تداوم مقاومت ایجاد کنه؟
از طرفی آیا اسرائیلی که عده ای عقب نشینی 2000 اش رو از جنوب لبنان یه حرکت تاکتیکی که بردهای استراتژیک براشون به بار خواهد آورد، حاضر میشه چنین امتیازی به حزب الله برای پیروزی های داخلی اش بده؟ قطعا نمیده. پس من اون مطلب رو هم منتفی میدونم. و بیشتر در سطح یه قلقلک سیاسی برای لبنانی ها میدونم. [/quote]
اسرائيل، بارها و بارها ثابت كرده كه براي رسيدن به منافعش، حاضره هر قرباني‌اي بده!
بد نيست بدوني كه همين مصر كه با اسرائيل به سازش رسيد، ابتداي امر با شرط بازگشت اسرائيل به مرزهاي قبل از 1967 وارد مذاكره شد و اتفاقاً سادات، خيلي روي اين مسئله پافشاري كرد. ولي به نتيجه نرسيد. حتي در مذاكرات كمپ ديويد، همه‌چيز داشت بي‌نتيجه پايان مي‌يافت كه كارتر، سادات رو راضي مي‌كنه كه سر صحراي سينا با اسرائيل به توافق برسن. سادات هم ناچاراً مي‌پذيره. ولي بگين كوتاه نمي‌اومد. دليل مشخصي هم داشت و اون، اين بود كه در سينا اسرائيل شهرك‌سازي كرده و نمي‌تونه ديگه بي‌خيال شه (حالا شايد بفهمي كه چرا اينقدر همه؛ از اوباما و براون (نخست‌وزير اسبق انگليس) و ساركوزي و مركل گرفته تا بان كي‌ مون و سران عرب، همه به اسرائيل گير مي‌دن كه شهرك‌سازي رو متوقف كنه!!). نهايتاً با يه دو دو تا، چهارتاي ساده، اسرائيل بي‌خيال صحراي سينا و شهرك‌ها و مزارعي كه خود درش درست كرده بود (كه داستان جالبي داره) شد و سينا رو با صلح معاوضه كرد.
عين همين داستان سر بلندي‌هاي جولان در جريان هست و قبلاً در اين زمينه، توضيحات لازم عرض شده و نيازي به تكرار مكررات نيست.
در موضوع لبنان هم عقب‌نشيني اسرائيل از جنوب لبنان، كاملاً تاكتيكي بود. چون از طرفي، تلفات اسرائيل بيشتر و بيشتر مي‌شد و از طرف ديگه، نياز به زمان داشت كه بتونه حزب‌الله رو تضعيف كنه! همين عقب نشيني، بهترين بهانه بود براي بحث درخصوص ماهيت حزب‌الله لبنان! به همين خاطرم هست كه مي‌بينيم چالشي كه حزب‌الله در اين 10 سال داشته رو در 16 سال قبلش، به هيچ‌وجه نداشته و هنوز هم پاياني نداره و تازه اول راهه.

بطور كل، تحولات لبنان به هيچ‌وجه محصول يك‌روزه و يك ساله نيست و برخلاف اوني كه ايران تبليغش رو مي‌كنه، اسرائيل هنوز اونقدر بدبخت نشده كه ما داريم مي‌گيم! حزب‌الله هم هنوز به اون وضعيت نرسيده كه ما داريم تبليغش رو مي‌كنيم! نبايد قضيه‌ي ما بشه مثل قضيه‌ي طرفداران تراكتور سازي كه انتظار داشتن هرچي آذري زبان هست، طرفدار تراكتور باشه!
لبنان، سرزميني با تنوع شديد اقوام و مذاهب هست و يه طورايي قومي‌گرايي و قبيله گرايي نوين درش هست. پس نبايد اسير تبليغات صدا و سيماي خودمون بشيم و لبنان رو يكپارچه طرفدار حزب‌الله بدونيم! اين، اشتباهي هست كه خيلي از تحليل‌گراي ما مرتكبش مي‌شن و به همين خاطرم اغلب پيش‌بيني‌هاشون درخصوص حزب‌الله و تحولات لبنان، غلط از آب درمياد!

[quote]
خوب میتونم بگم با اینها موافقم. اما ....

آیا حزب الله کار دیگه ای هم میتونست انجام بده؟
فکر میکنم که بین بد و بدتر باید انتخاب میکرد. 1-موجودیت اش ؟ که دقیقا هدف بود. دادگاه حریری و دومینوی طراحی شده ی بعدش توسط غرب.

2- تنزل جایگاه یا به قول شما کاهش طرفدارانش؟ [/quote]
درمورد اين مسئله، گذشت زمان همه‌چيز رو به اثبات خواهد رسوند.
ولي دولت لبنان، ربطي به دادگاه حريري نداره و درصورت اخذ تصميمي نهايي، دولت لبنان مجبوره كه به رأي جامعه‌ي جهاني تمكين كنه. پس فرق چنداني در قضيه نيست.

[quote]
در ضمن این رو هم فراموش نکنیم که حزب الله خیلی شاخصه در لبنان. اما با دستهای دیگه هم هم کاسه شده و محاله کسی در افکارش میقاتی رو = با حزب الله ببینه. هیئت دولت رو = با حزب الله ببینه. البته که تاثیر فوق العاده ای داره. اما اکثرا غیر مستقیم. [/quote]
بنده در اين زمينه، برعكس شما فكر مي‌كنم.
البته بسيار مشتاقم بدونم مبناي اين « محاله کسی در افکارش میقاتی رو = با حزب الله ببینه. هیئت دولت رو = با حزب الله ببینه.» در تفكرات شما، چيست. پس خوشحال مي‌شم بيشتر با اين تحليل شما آشنا بشم.
ولي اين، يه دو دو تا چهارتاي ساده‌اس!
پيروزي‌هاي دولت 8 مارسي، پيروزي‌ گروه‌هاي 8 مارس و شكست‌هاي ايشان، شكست ايشان هست. اين اصل بسيار ساده‌اي در اصول سياسي دنياست و حزب‌الله لبنان و حزب دموكرات امريكا و حزب سبز آلمان نمي‌شناسه!

[quote] در مجموع تمام حرف بنده هم بر سر همین بود که درست. قبول میکنیم که ورود به سیاست بد بود. اما آیا کار دیگه ای هم میشد، کرد؟ حرف من اینه. وگرنه با تمام گزاره های شما و جناب آرمانی موافق بودم.

اما حزب الله مجبور بیاد به این طرف. اما با این عبارت که دو سر باخته، مخالفم. هم به جهت های مختلف که خیلی وقت میبره توضیحشون. و البته همتون هم واقفید. [/quote]
اتفاقاً‌ خوب هست كه شما توضيح و دليل‌تون براي مخالفت با عبارتي كه فرمودين رو بيان بفرمايين.

------------------------------------

به دوست بزرگواري قول داده بودم از مطول‌نگاري بپرهيزم!
ولي ظاهراً باز نشد! هرچند كه خيلي سعي كردم مختصر جواب بدم!
خلاصه شرمنده!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با اجازه ی اساتید منم نظرم رو بگم،
من با آقا رضا موافق هستم. ایشون یک بخشی از جواب ها را دادند من جسارتا یک تکمله ای برش می زنم.
1. ما با یک سوال کلی در اینجا مواجه هستیم، آیا اگر حزب الله وارد سیاست شود به ضرر اوست؟ آیا منافع حزب الله در دوری از سیاست تعریف شده؟
جواب این سوال بر خلاف اکثر نظرات، یک بله یا نه ساده نیست. ورود حزب الله به سیاست از چند دوره قبل با معرفی نمایندگان مجلس و بعد چند وزیر شروع شد و امروز به این مرحله رسیده، آیا این تغییرات به ضرر حزب الله بوده؟ خیر جواب این سوال منفی است. چون حزب الله با ظرافت هیچ وقت بیش از آن چه لازم بوده در سیاست شرکت نکرده. حزب الله با ورود اولیه اش به سیاست خود را بخشی از حاکمیت سیاسی لبنان تعریف کرد. مهمترین خاصیت این ورود آن بود دامن خود را از اتهام به این که یک گروه تجزیه طلب و خود مختارِ تروریستی است پاک کرد. اروپا دیگر نمی توانست بخشی از حاکمیت لبنان را در لیست گروه های تروریستی به راحتی بگنجاند، ولی حزب الله همواره نقش حاشیه ای را به صورت عامدانه برگزید. بنا بر این هیچ گاه صاحب عملکرد اجرایی نشد و وجهه ی اپوزیسیونی به خود گرفت. بگذارید کمی بیشتر توضیح دهم:
لبنان مدت هاست که حس ناسیونالیستی را تجربه نکرده، یعنی بر خلاف آن چه ما از یک کشور انتظار داریم مردم لبنان بیش از آن که خود را لبنانی بدانند، خود را تابع کشور حامی گروه حزبی خود می دانند. حتی هیچ ابایی هم از بیان این امر ندارند. مثلا بخش عمده ای از مسیحیان خود را فرانسوی می دانند. یا عده ای رسما خود را عامل آمریکا و عربستان می شمارند. اما حزب الله به مرور یک فضای جدید فکری را در جامعه تزریق کرد با پیروزی های خودش ابتدا جامعه ی شیعی را متحد ساخت و سپس از میان اقشار دیگر یار گیری نمود. جوانان سنی مسیحی و دروزی را نیز وارد یک معادله ی فکری و حتی نظامی کرد. محور اتحاد این معادله یک حس وطن دوستی و حق طلبی است که پیش از این در اتمسفر لبنان مفقود بوده. (این ماجرا از خیلی قبل تر ها شروع شد)
حزب الله با ظرافت چیزی را تعریف کرد تحت عنوان، مقاومت در مقابل دشمنی که با آن در حال جنگیم. دشمنی که هر لحظه می تواند خطر آفرین باشد و تنها مفر از آن سلاح مقاومت است. همین یک جمله محور اصلی اتحاد حزب الله با هر گروه سیاسی است. حتی اگر سعد حریری باشد یا جمیل باشد. به زبان دیگر سلاح مقاومت تنها خواسته ی سیاسی مقاومت است! اگر دقت کنید حزب الله در همه ی زمان ها میزان حضورش در معادلات سیاسی را منحصر به همین موضوع کرده. به همین خاطر وقتی دولت حریری تشکیل شد حزب الله پست های وزارتی خود را سخاوتمندانه بین هم پیمانانش تقسیم کرد! به همین خاطر میقاتی به جای عمر کرامی انتخاب شد، به همین خاطر حزب الله اعلام می کند دولتش را بر اساس تمامی احزاب تشکیل خواهد داد. به همین خاطر سید حسن می گوید این دولت حزب الله نیست و همه می دانند میقاتی آدم حزب الله نیست به همین دلیل اشاره می کند اگر این دولت موفق نبود سال دیگر بحث سیاسی کرده آن را ساقط کنید. در یک کلام جایگاه حزب الله به مرور در فضای سیاسی لبنان دارد به سمت یک موازنه کننده و سیاست گذار راهبردی ارتقا می یابد.
2. در مورد انتخابات قبلی شاید شکست خورده ی ظاهری حزب الله بود ولی حتی خود طرفداران حریری هم فهمیدند که پیروز واقعی چه کسی بود. شما توجه داشته باشید که جمعیت لبنانی های ساکن در لبنان از لبنانی های خارج از کشور کمتر است. (کسانی که با پول های خارجی شبی امدند و فردایش رفتند) توجه داشته باشید که نظام انتخاباتی لبنان سازمان پیچیده ای به نفع 14 مارس و سنی ها دارد و کلی گزاره ی دیگر که مربوط به نظام پیچیده ی لبنان است. جالب است بدانید که خیلی ها گفتند که حزب الله عمدا باخت و سید حسن مجبور شد به این اتهام در مصاحبه ای پاسخ دهد. و یکی از دلایلی که با وجود گرایش جنبلاط به حزب الله، از او خواسته شد که در جریان 14 مارس باقی بماند همین عدم گرایش حزب الله به تشکیل دولت بود.
3. آیا ورود به سیاست دست و پای حزب الله برای جنگ را خواهد بست؟ خیر، بخشی رو بالا توضیح دادم ولی راجع به مقایسه با عبد الناصر باید گفت، حزب الله هیچ وقت مدعی شروع یک جنگ نشد. هنوز هم نمی گوید ما جنگی را شروع خواهیم کرد. این فرق عمده ی سید حسن و جمال عبد الناصر است و این را از تیز بینی آقای خامنه ای دارد. حزب الله یک گروه مقاومت با ساختار دفاعی است در مقابل تهاجمات اسراییل به لبنان، گروهی که چندی است به لجستیک تهاجمی هم می پردازد. مقاومت بر خلاف عبدالناصر نمی خواهد با یک ارتش عربی قدس را آزاد کند بلکه می خواهد با یک ارتش بومی فلسطینی این کار را بکند.
4. البته آمریکا خیلی دوست دارد که حزب الله را در دامی که شما تعریف کردید قرار دهد ولی تا بدین جا این گروه به خوبی بازی خوانی کرده. پس از این هم من فکر می کنم همین طور خواهد شد. پیش بینی من تشکیل دولتی است از ترکیب جداشدگان 14 مارس که بیشتر هم خواهند شد و 8 مارس که حزب الله نقش کمی در آن خواهد داشت. دولتی که سلاح مقاومت را تایید کرده و دادگاه ترور را به رسمیت نخواهد شناخت و شاید دادگاهی داخلی بر پا کند. البته اگر بر خوردها قرار نباشد از طرف مقابل به سمت و سوی فزونی پیش برود. و یا تصمیم نداشته باشند که راه رفته را بازگردند. هنوز زود است که اظهار نظری کنیم.
ببخشید من پست جدید آقا مصطفی را بعد پست خودم دیدم که البته بجز موارد جزیی همین پست کفایت می کند. برخی موارد بماند اگر مباحثه شکل گرفت میشود بیشتر بهش پرداخت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب مصطفی خان، باز هم از سلاح مخصوص خودش استفاده کرد و چشم های ما رو ز کاسه درآورد. icon_eek [size=7] الان برات یه پست میدم که لیمیت حروف رو رد کنه :oops: (شوخی)[/size]

من سعی میکنم که سریع جمعش کنم. [size=9]چون دارم از سردرد میترکم. تازگیا یه ساعت که میشینم پای کامپیوتر سرم میخواد بترکه.[/size]

در مورد اشتباه فکر میکنم. که ما باید امکانات و توانایی های موجود رو هم درنظر بگیریم. و البته قطعا مشکلات و مصائبی که ما ممکنه ازش باخبر نباشیم و امکان بازگو کردنش هم نباشه. دشمن خارجی، مزدور داخلی، حامیان دشمن خارجی و مزدور داخلی و محدودیت ...

××××

در مورد مقایسه با عبدالناصر:
آنتی وار عزیز مطالب خوبی رو فرمود البته.

خیلی خوب. اشکالی نداره. اما باید تفاوت ها رو هم در نظر بگیریم. شما از نتیجه ی مشابه سخن گفتید، اما من ابدا چنین اعتقادی ندارم.
شما این عقل گرایی و کیاست رو در عبدالناصر هم سراغ دارید؟ معلومه که نه. شما اونجا احساس محوری می بینید. (حالا احساس ناسیونالیستی، نمیدونم پان عربیسم یا هرچی). اما این جا تکلیف محوری می بینید.

[quote]
مشكل شما همين‌جاست!
سعي بفرمايين منابع‌تون رو گسترش بدين. چون حس مي‌كنم محدوديت منابع، باعث اين نتيجه‌گيري سريع شده باشه.
جنگ 33 روزه در سال 2006، دقيقاً بر عليه حزب‌الله لبنان (و نه كشور لبنان) و به دليل عملكرد حزب‌الله لبنان در اسارت دو سرباز اسرائيلي و حمله به درون خاك اسرائيل انجام گرفت (هرچند كه اين جنگ، اجتناب‌ناپذير بود و اساساً اسرائيل قصد حمله به حزب‌الله لبنان رو داشت؛ دير يا زود).
سيد حسن نصرالله، بعدها درخصوص عملكرد حزب‌الله لبنان، اين موضوع رو بيان كرد كه حتي فكرش رو هم نمي‌كرد حمله به خاك اسرائيل و اسارت سربازان اسرائيلي، چنين واكنشي رو از سوي اسرائيل به همراه داشته باشه و حتي بيان كرده بود كه اگه برمي‌گشت به اون دوران، چنين دستوري نمي‌داد!

قطعاً بايد براي اين عرضم، مستنداتي رو مطالبه بفرمايي.
به همين جهت، تماشاي [/url=http]اين فيلم[/url] كوتاه رو توصيه مي‌كنم.

به دليل اينكه قضيه، بين حزب‌الله لبنان و اسرائيل بود، دولت لبنان كوچكترين دخالتي نكرد. حتي حمايت لجستيكي هم از حزب‌الله نكرد و تنها در روزهاي پاياني جنگ بود كه براي رسيدن به توافق، دولت لبنان هم كمي واكنش نشون داد و اعلام كرد كه اگه اسرائيل پس از قطعنامه‌ي 1701 بخواد ادامه بده، لبنان هم ارتش رو به كمك حزب‌الله مي‌فرسته كه البته قضيه هم به اونجا نرسيد!
ولي اين مسئله، تبليغ خوبي در لبنان شد كه مادامي كه حزب‌الله در لبنان حضور داره، درگيري لبنان و اسرائيل نيز تمامي نداره!
شما نبايد عكس‌العمل طرفداران حزب‌الله رو ببيني برادر بزرگوار. چون قطعاً اونا از اينكه حزب‌الله هنوز سرجاشه و تازه تونست هيمنه‌ي ارتش اسرائيل رو به چالش بكشه، بايدم خوشحال باشن. در جهان عرب هم قبلاً عرض كردم! بعد از مرگ عبدالناصر و بخصوص سازش سادات با اسرائيل، مبارزه با اسرائيل تبديل به عقده‌اي شده بود كه كم‌كم سر باز كرد و در قالب نزديكي به سيد حسن خودش رو نشون داد. گويي كه كماكان، بحث شيعه و سني خيلي تأثيرگذاره! كما اينكه اگر اين موضوع (عرب بودن و سني بودن) نبود، بايد جهان اسلام يكپارچه عاشق ايران مي‌بودن! چرا كه قبل از سيد حسن، ايران بود كه جايگزين عبدالناصر در مبارزه با اسرائيل شده بود! لكن ...!
درخصوص مقاومت هم علي‌رغم موضوعي كه فرمودين، جنگ 33 روزه به هيچ‌وجه لزوم مقاومت رو اثبات نكرد (كه توضيحش رو در بالا عرض كردم). بلكه بيشتر، قدرت حزب‌الله رو نمايان كرد و ترس از اينكه هر زمان كه بخواد، مي‌تونه قدرت رو قبضه كنه. مثل ماجرايي كه دو، سه سال پيش اتفاق افتاد و جريان المستقبل و طرفدارانش كارايي كردن و بصورت نظامي وارد شدن و حزب‌الله هم پاسخشون رو داد و كنترل شهر رو بدست گرفت و تقريباً تمامي حضرات (از همين جنبلاط گرفته تا سعد حريري و ساير 14 مارسي‌ها) ايزي‌لايف لازم شدن!
پس مي‌شه گفت جنگ 33 روزه، بيشتر پايه‌هاي حضور سياسي حزب‌الله رو فراهم كرد تا حضور نظامي. كما اينكه اصل موضوع كه ايجاد فاصله بين اسرائيل و حزب‌الله بود (و يكي از خواست‌هاي اسرائيل؛ درصورت عدم شكست و محو حزب‌الله بود)، بخوبي محقق شد و به عبارتي، نيش حزب‌الله كشيده شد! [/quote]

دقیقا منتظر همین پاسخ بودم. میخواستم همون موقع پاسخ بدم که فکر کردم صبر کنم بهتره.

عموما من و شما یه مشکلی داریم. و اون هم اینه که نمیتونیم از طرف مردم لبنان سخن بگیم.

مثلا ادعا کنم که اکثر مردم لبنان حزب الله رو عامل جنگ و ویرانی میدونن. یا نه به قول شما صدا و سیما رو تماشا کنیم، که صحنه ای رو نشون میده که زن با صورتی خاک آلود در حالی که صلیب به گردن داره و مسیحی هست، جنازه ی بچه اش رو دستشه و میگه فرزندم به فدای سیدحسن مرد مجاهد عرب ....!

مصطفی جان رک بگم. من نمیتونم قاطع حتی در مورد مردم همین تهران هم نظر بدم. قطعا مشکل از بی اطلاعی منه. اما اکثر اوقات حتی به قولی کارشناسان هم در مورد رفتار روزمره ی مردم همین شهر چیزهایی میگن که یه هفته ی بعد برعکس همون از آب درمیاد.

الان من هم نمیتونم سطح بصیرت مردم لبنان رو بسنجم. یعنی نمیدونم. چقدر متوجه قضایا میشن. ولش کن. رسما دیگه دارم چرت و پرت مینویسم.


[quote]اسرائيل، بارها و بارها ثابت كرده كه براي رسيدن به منافعش، حاضره هر قرباني‌اي بده!
بد نيست بدوني كه همين مصر كه با اسرائيل به سازش رسيد، ابتداي امر با شرط بازگشت اسرائيل به مرزهاي قبل از 1967 وارد مذاكره شد و اتفاقاً سادات، خيلي روي اين مسئله پافشاري كرد. ولي به نتيجه نرسيد. حتي در مذاكرات كمپ ديويد، همه‌چيز داشت بي‌نتيجه پايان مي‌يافت كه كارتر، سادات رو راضي مي‌كنه كه سر صحراي سينا با اسرائيل به توافق برسن. سادات هم ناچاراً مي‌پذيره. ولي بگين كوتاه نمي‌اومد. دليل مشخصي هم داشت و اون، اين بود كه در سينا اسرائيل شهرك‌سازي كرده و نمي‌تونه ديگه بي‌خيال شه (حالا شايد بفهمي كه چرا اينقدر همه؛ از اوباما و براون (نخست‌وزير اسبق انگليس) و ساركوزي و مركل گرفته تا بان كي‌ مون و سران عرب، همه به اسرائيل گير مي‌دن كه شهرك‌سازي رو متوقف كنه!!). نهايتاً با يه دو دو تا، چهارتاي ساده، اسرائيل بي‌خيال صحراي سينا و شهرك‌ها و مزارعي كه خود درش درست كرده بود (كه داستان جالبي داره) شد و سينا رو با صلح معاوضه كرد.
عين همين داستان سر بلندي‌هاي جولان در جريان هست و قبلاً در اين زمينه، توضيحات لازم عرض شده و نيازي به تكرار مكررات نيست.
در موضوع لبنان هم عقب‌نشيني اسرائيل از جنوب لبنان، كاملاً تاكتيكي بود. چون از طرفي، تلفات اسرائيل بيشتر و بيشتر مي‌شد و از طرف ديگه، نياز به زمان داشت كه بتونه حزب‌الله رو تضعيف كنه! همين عقب نشيني، بهترين بهانه بود براي بحث درخصوص ماهيت حزب‌الله لبنان! به همين خاطرم هست كه مي‌بينيم چالشي كه حزب‌الله در اين 10 سال داشته رو در 16 سال قبلش، به هيچ‌وجه نداشته و هنوز هم پاياني نداره و تازه اول راهه.

بطور كل، تحولات لبنان به هيچ‌وجه محصول يك‌روزه و يك ساله نيست و برخلاف اوني كه ايران تبليغش رو مي‌كنه، اسرائيل هنوز اونقدر بدبخت نشده كه ما داريم مي‌گيم! حزب‌الله هم هنوز به اون وضعيت نرسيده كه ما داريم تبليغش رو مي‌كنيم! نبايد قضيه‌ي ما بشه مثل قضيه‌ي طرفداران تراكتور سازي كه انتظار داشتن هرچي آذري زبان هست، طرفدار تراكتور باشه!
لبنان، سرزميني با تنوع شديد اقوام و مذاهب هست و يه طورايي قومي‌گرايي و قبيله گرايي نوين درش هست. پس نبايد اسير تبليغات صدا و سيماي خودمون بشيم و لبنان رو يكپارچه طرفدار حزب‌الله بدونيم! اين، اشتباهي هست كه خيلي از تحليل‌گراي ما مرتكبش مي‌شن و به همين خاطرم اغلب پيش‌بيني‌هاشون درخصوص حزب‌الله و تحولات لبنان، غلط از آب درمياد! [/quote]

نه عزیز جان. متوجه منظور من نشدید. از اول یه بار بخونید متوجه میشید.

شما فرمودید که این منطقه رو از قصد در حال اشغال گذاشته، تا لزوم تداوم مقاومت رو داخل حفظ کنه.

بنده عرض کردم که آیا به این هدف رسیده؟ یعنی این مزارع شبعا انقدر مهم هستند که حزب الله چنین برداشتی بکنه و نگه اش داره تا اشغال بمونه.

و گفتم که آیا اسرائیلی که اون سیاست ورزی ها رو داشته، آیا حاضر میشه با اشغال نگه داشتن این مناطق این امتیاز سیاسی که شما مدعی اون شدید به حزب الله بده؟؟؟
منظورم این بود.

در مورد بقیه اش هم یه توضیحاتی دادم. که مردم لبنان رو بستگی داره چگونه دریافته باشیم.

===
به سختی به آخر رسوندم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام خدمت دوستان عزیز علی الخصوص آقا مصطفی

[quote]. ما با یک سوال کلی در اینجا مواجه هستیم، آیا اگر حزب الله وارد سیاست شود به ضرر اوست؟ آیا منافع حزب الله در دوری از سیاست تعریف شده؟
جواب این سوال بر خلاف اکثر نظرات، یک بله یا نه ساده نیست. ورود حزب الله به سیاست از چند دوره قبل با معرفی نمایندگان مجلس و بعد چند وزیر شروع شد و امروز به این مرحله رسیده، آیا این تغییرات به ضرر حزب الله بوده؟ خیر جواب این سوال منفی است. [/quote]

این سوال قطعا یک بلی و یا خیر داره و اون هم خیر هست.
آقا مصطفی در بخشی از صحبتهاشون جواب این سوال رو دادن شاید دقت نکردین.

ورود حزب الله به عرصه سیاست و قبول کرسیهای نمایندگی و وزارت خونه های کابینه لبنان باعث میشه که در چهار چوب قانون اساسی لبنان حرکت کنه و اگر بخوان قانونی عمل کنن هر گونه گروه نظامی قدرتمند در کنار ارتش لبنان فاقد وجاهت قانونی است و میبایست فعالیتهای خودشون رو به سیاست تغییر بدن.
حزب الله لبنان که در دست یابی به سلاحهای روز هیچ کوششی فرو گذار نبود من بعد میبایست خرید تسلیحات رو به ارتش و وزارت دفاع لبنان واگذار کنه و از ورود سلاح (که قطعا قاچاق خواهد بود) جلوگیری کنه. در دست داشتن سلاح مقاومت مجوزی میشه برای مسلح شدن باقی گروههای سیاسی و اونها یقینا کنار گذاشتن سلاح رو منوط به خلع سلاح مقاومت میدونن.
افرادی چون جنبلاط استعداد زیادی در تشکیل یک گروه مسلح رو دارن و بعید نیست نزدیکی این
مار خوش خط و خال برای راه اندازی همین گروه باشد. ( در هیچیک از قوانین لبنان مجوزی برای حمل سلاح برای مقاومت قانونی وضع نشده ! )

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام به آقای آرمانی عزیز و دیگر دوستان:
1. از نظر من آقا مصطفی حکم استاد را دارند من هم مثل شاگردی که گاهی از روی شیطنت ان قلت می کند! آقای آرمانی خدمت شما هم اردت ویژه داریم.
2. [quote]این سوال قطعا یک بلی و یا خیر داره و اون هم خیر هست.
آقا مصطفی در بخشی از صحبتهاشون جواب این سوال رو دادن شاید دقت نکردین. [/quote]
دقت کردم، این استدلال که شما هم زحمت کشیدید و بسطش دادید، استدلالی فی نفسه درست است. یعنی اگر شما مثلا راجع به یک کشور عادی صحبت کنید همین فرمول کفایت خواهد کرد. اما محل قرار گرفتن استدلال درست نیست. چون لبنان یک کشور عادی نیست. وقتی شما می خواهید راجع به بعضی کشورها صحبت کنید باید حتما مسایل منحصر به فرد آن را در نظر بگیرید. من چند تا از این مسایل را می شمرم
الف. در لبنان همه ی گروه های اصلی مسلح هستند و بوده اند. بنا براین سلاح مقاومت چیز عجیبی نیست درست مثل یمن که سلاح معارضه یک چیز عادی است و در خواست رییس جمهور به خلع سلاحشان درخواستی غیر منطقی بود. مسئله این است که الان به صورت خاصی قدرت نظامی حزب الله بیش از دیگر گروه ها شده به دلایل متعدد که یکیش نیروهای تعلیم دیده و آماده است. همین آقای جنبلاط گروه های مسلح زیر نظر دارد که به سلاح های مدرنی مجهز است.
ب. در لبنان نهادهای حکومتی یک وابستگی نسبی به جریان ها دارند، برای مثال قوات الامن و دستگاه قضایی به 14 مارس وابسته است و از طرف دیگر جیش با حزب الله نزدیک است. خوب حالا به نظر شما آمریکا و اسراییل خواهند گذاشت که جیش تسلیح بشه؟ نه! به همین سادگی. درست به همین دلیل است که حزب الله بارها اعلام کرده شما جیش را تسلیح کنید به مقداری که بتواند در مبارزات مقابل اسراییل بایستد ما سلاح مقاومت را زمین خواهیم گذاشت. یا حتی برای این که نشان بدهد که 14 مارس صادق نیست می آید با ایران هماهنگ می کند که جیش را مسلح سازد. با این مقدمه مسلح ماندن حزب الله وجاهت قانونی دارد. و حتی سعد حریری بعد از قضایای اخیر از ورود به مقوله ی سلاح مقاومت اجتناب کرد و نمایندگان 14 مارس اعلام کردند که سلاح مقاومت را قبول دارند. چرا؟ چون می دانند منطق خوبی برای خلع سلاح ندارند. مخصوصا بعد از جنگ 33 روزه و ادامه ی تجاوزات اسراییل به خاک لبنان پس از آن، هر گونه درخواست برای خلع سلاح حزب الله در فضای داخلی لبنان مقبولیت عامه نخواهد یافت.
همین جا یک نکته دیگر هم راجع به صحبت های آقا مصطفی بگم، جیش در جنگ 33 روزه به خواست مقاومت از ورود به جنگ خودداری کرد، چون باعث اخلال در کار نیروهای مقاومت می شد. وگرنه خودشون علاقه مند بودند که شرکت کنند و اعلام آمادگی هم کردند. ولی جیش لبنان مثل یک پلیس می مونه تسلیحات و امکانات و نیروی آموزش دیده ای نداره.
یک نکته دیگر، با این مقدمه ای که گفتم می تونید ببینید که وقتی دستگاه قضایی لبنان زیر نظر 14 مارس است، رد درخواست حزب الله برای برگزاری دادگاه ترور در داخل لبنان به جای دادگاه بین المللی توسط سعد حریری چقدر مفتضحانه است. شاید من و شما که یک ناظر خارجی هستیم این قضیه را نفهمیم ولی مردم داخل لبنان این تناقض را خواهند فهمید.
ج. توافق طایف و قانون اساسی مشکل خاصی با سلاح های گروه ها ندارد. تا جایی که من خبر دارم در این باره ساکت است. اگر اطلاع خاصی دارید کمک کنید که اطلاعاتم تصحیح بشه.

البته ملاحظاتی از این دست زیاد است من دو سه تا شو فعلا گفتم. اگر خواستید میشه به مناسبت بحث خیلی بیش از این موارد رو گفت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متقابلن بنده هم ارادت خاصی دارم به دوستانی که تحلیلهای منطقی ارائه میکنن.
[quote]دقت کردم، این استدلال که شما هم زحمت کشیدید و بسطش دادید، استدلالی فی نفسه درست است. یعنی اگر شما مثلا راجع به یک کشور عادی صحبت کنید همین فرمول کفایت خواهد کرد. اما محل قرار گرفتن استدلال درست نیست.[/quote]

تصور بنده این هست که اصلن بسط ندادم وگرنه لب مطلب روشن میشد.
وقتی صحبت از اشتباهات شخصی خاص مثل سید بزرگوار سید حسن نصرالله میشه ( که البته به نوعی تابو شکنی نیز هست ) حساسیتها دو چندان میشه.چرا که اولین اشتباه ، اخرین اشتباه خواهد بود و دفتر حزب الله برای همیشه بسته خواهد شد.
(دوستان متعصب این برداشت رو نکنن که قصد ما تخریب این بزرگوار هست.صرفا تحلیل کلیات لبنان بطور اعم و حزب الله بطور اخص خواهد بود)
[quote]د[color=red]ر لبنان همه ی گروه های اصلی مسلح هستند و بوده اند. بنا براین سلاح مقاومت چیز عجیبی نیست[/color] درست مثل یمن که سلاح معارضه یک چیز عادی است و در خواست رییس جمهور به خلع سلاحشان درخواستی غیر منطقی بود. مسئله این است که الان به صورت خاصی قدرت نظامی حزب الله بیش از دیگر گروه ها شده به دلایل متعدد که یکیش نیروهای تعلیم دیده و آماده است. همین آقای جنبلاط گروه های مسلح زیر نظر دارد که به سلاح های مدرنی مجهز است. [/quote]
انتی وار عزیز
در تحلیلی که داریم صحبت از استعداد تسلیحاتی نیست. چرا که سلاح در اسلحه خونه فرقی با دسته بیل و .... نداره. صحبت ما از سلاح بیرون اوردن سلاح و حضور نظامی حزب الله است که دیگر گرو ه ها نیز خواستار حمل سلاح و حضور در شهرها و بدست گرفتن کنترل مراکز هست.
اگر صحبت از سیاسی کاری حزب الله میشه دیگه نمیتونیم حزب الله رو در قالب یک نیروی کنترل کننده و صد البته تاثیر گزار ببینیم !
همانند وقایع دهه 90 میلادی.
اینبار حزب الله دارای کرسی مجلس و پستهای وزارتی میبایست در مواقع حساس ، امنیت رو به ارتش و نیروهای پبیس واگذار کنه وگرنه مستمسکی برای دیگر گروه ها خواهد بود.
علت سکوت حزب الله در وقایع اخیر طرفداران سعد حریری همین مساله مشروعیت سیاسی است.
دیدی که همه ما نسبت به حزب الله هست یک نگرش توام با معنویت و وفادار به انقلاب اسلامی است. اما اگر این گروه در تعارفات سیاسی مبتلا به سیاس نگری بشه شکل و فرم معنویت رو از دست خواهد داد.
سالهاست که در تمام استراتژیها و تحلیلها حزب الله این گروه نظامی و با ایمان و وفادار به به ایران و انقلاب اسلامی شناخته شده و در حقیقت جبهه اول ایران در برابر رژیم منحوس صهیونیستی شناخته میشود.
دقت کنین : اگر در یک حمله محدود نظامی به تاسیسات نظامی و هسته ای ایران ،توسط این رژیم مواجه شویم در بین عوام انتظار عکس العمل نظامی حزب الله خواهد بود.
اگر این گروه نظامی که موجودیت خود رو از کشور ما میدونه بنا به مصلحت کشور لبنان دست به هیچ حرکتی نزنه ، تمامی تصاویری که در ذهن ما و دیگر شیعیان از حزب الله هست به یکباره شکسته و یاس گریبانگیر ما خواهد شد.
حتی ، تاکید میکنم حتی اگر حزب الله دست به حملات تاخیری متقابل بزند اینبار ایمان ما به ماهیت این گروه کمرنگتر خواهد شد.
اگر این حقیقت رو متذکر میشیم که خواست امریکا و اسرائیل بر این هست که حزب الله تبدیل به یک حزب سیاسی شود بابت تمامی عواقبی است که احتمال دیدن اون دور از انتظار نیست.
امیدوارم متوجه شده باشین که بحث سلاح مقاومت بحث اسلحه و جیش و دستگاه قضائی لبنان نیست. نگرانیها فراتر از اونچه که پنداشته میشه هست.
...........................................................................

اما عقیده قلبی بنده سوای تحلیلهای ارائه شده این هست که سید بزرگوار هوشیار تر آن هست که دچار اشتباه گردد . چرا که اولین اشتباه آخرین اشتباه خواهد بود و جبران اون هرگز میسر نخواهد شد.
[color=red]
پی نوشت [/color]: چرا ما در یک هجوم رسانه ای با این مساله مواجه شدیم که سید حسن نصرالله همان سید یمانی موعود است ؟
جواب این سوال در هشدارهای مکرر مقام معظم رهبری است که ما در حال جنگ نرم هستیم که جنگیدن در این جبهه به مراتب سخت تر است....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1. البته اسلحه در اسلحه خانه هم در حد دست بیل نیست. پشتوانه برای سیاست ها ایجاد می کنه. با این وجود باید عرض کنم که شاید تنها گروهی که خیلی به ندرت از اسلحه اش در امور داخلی استفاده کرده حزب الله باشد. بعد از درگیری مسلحانه بین امل و حزب الله که به پیروزی حزب الله انجامید تقریبا حزب الله هیچ وقت بجز در مقابله با دشمن اسراییلی مسلح دیده نشد. حتی در رژه هایش، اگر خاطرتان باشد بدون سلاح رژه می رفتند. تا این که در وقایع مربوط به شبکه ی سیمی تلفن های مقاومت طرف مقابل دست به سلاح برد که حزب الله کلا یک شبه قضیه رو یکسره کرد. در اون قضایا آمریکا گروه هایی از 14 مارس را به شدت تسلیح کرده بود و انتظار نداشت به این صورت تومارشان جمع شود. ولی حزب الله پیش دستی کرد و قضیه عوض شد. خوب است اشاره کنم حزب الله در تمامی مناطق هم موفق نبود یعنی نتوانست پاک سازی کند البته اگر ادامه پیدا می کرد مشکلی نداشت ولی خوب طرفداران حریری خوب مقاومت کرده بودند.
اما طرف های مقابل حزب الله تقریبا به صورت متناوب از اسلحه استفاده می کنند. آخرین موردش درگیری مسلحانه ی طرفداران سعد حریری با طرفداران میقاتی همین روزها در جناح سنی ها بود. در لبنان که برای شادی کردن آرپی جی و تیر هوایی در می کنند (همه ی گروه ها) تشهیر سلاح کار زیاد عجیبی نیست. همین فلسطینی ها همه مسلح هستند چه داخل کمپ هایشان در لبنان چه خارج از آن.
آن چه باعث شده حزب الله در داخل کمتر درگیری مسلحانه داشته باشد رویکرد حزب الله به عدم ورود به جنگ داخلی و عدم استفاده از سلاح بر علیه لبنانی هاست حتی اگر شهید بدهد. در قضایای قبل از مخابراتِ حزب الله، این گروه چند شهید در اثر تیر اندازی 14 مارس داد ولی وارد جنگ شهری نشد و سید حسن گفت اگر شما از ما صدها نفر را بکشید باز ما دست به سلاح نخواهیم برد تا این که رسما آن ها به مخابراتش که جزو سلاح مقاومت حساب می شود دست یازیدند. یعنی دکترین داخلی حزب الله عدم توسل به سلاح است مادامی که سلاحش با سلاح تهدید نشده. الان هم بخش هایی از بیروت و کلا لبنان به طور مسلحانه سالهاست که در اختیار گروه های مختلف ساکن است. یعنی همان طور که بقاع، جنوب و... دست حزب الله است طرابلس و شمال و... دست جناح های 14 مارسی است.
علت قدرت نظامی برتر حزب الله بیش از نوع سلاحی که در دست دارد، اتحاد شیعیان که 40 درصد جامعه ی لبنان را در اختیار دارند، نیروی انسانی ورزیده و متخصص، سازمان یافتگی و سلاح ایمانشان است. گروه های دیگر بعضا از نظر سلاح هایی که در اختیار دارند مجهز ترند. (موشک ها را در نظر نگیرید، کاربردی هم در جنگ داخلی ندارند)
شما کم پیش خواهد آمد که حزب الله را مسلح در خیابان ببینید! معمولا ارتش زحمتش را می کشد. در همان درگیری های داخلی مربوط به شبکه ی مخابرات، حزب الله هر جایی را که می گرفت فورا تحویل جیش یا همان ارتش می داد.
2. توضیحات من در مورد حضور سیاسی حزب الله را اگر خاطر داشته باشید من موکدا گفتم اولا، حضور سیاسی حزب الله همواره محدود به میزانی بوده که ضامن سلاح مقاومت باشد. ثانیا حزب الله به دستور حضرت آقا هیچ گاه در دکترین نظامی اش رویکرد تهاجمیِ نظامی نداشته. یعنی چه در داخل و چه خارج رویکردش در بعد نظامی، دفاعی است. البته از بعد عقیدتی و لجستیکی تهاجمی است. یعنی ناشر تفکر مقاومت و مجهز کننده ی آن است. بنا بر این دخالت در سیاست این بال های حزب الله را کوتاه نخواهد کرد بلکه به حزب الله مشروعیت بین المللی هم خواهد داد. فرق حزب الله با جدایی طلبان باسک در همین حضور سیاسی است.
3. در صورتی که ایران مورد تهاجم قرار بگیرد قضیه فرق خواهد کرد. چرا که حیات و ممات حزب الله در گرو بقای ایران است. شاهرگ حیاتی حزب الله ابتدا ایران و سپس سوریه است. هر گونه تهاجم به ایران با توجه به دکترین نظامی ما یک خروجی بیشتر نخواهد داشت جنگ تمام عیار ما با اسراییل، که یا به نابودی اسراییل یا ما یا هردو خواهد انجامید. در این صورت حضور حزب الله در جنگ اجتناب ناپذیر است و با توجه به خروجی هایی که تعریف کردیم اگر ایران نابود شود که حزب الله هم عملا نابود شده، اگر ایران پیروز شود یعنی اسراییل نابود شده در این صورت حزب الله هم مثل ایران قهرمان جهان اسلام می شود و نیاز چندانی به توضیح نخواهد داشت. اگر هم همه نابود شویم که قضیه علی السویه است.
گذشته از این ورود نظامی در صورت جنگ با ایران از سیاست های اعلامی حزب الله است بارها هم به آن اشاره کرده. وقتی سید حسن صراحتا می آید در یک سخنرانی زنده می گوید من به این که سرباز ولایت فقیه هستم افتخار می کنم! این چه معنایی خواهد داشت. یعنی قدرت و شهرت زیاد برایش و برای حزب الله مهم نیست. چون این جمله به هر دو بعد ضربه می زند.
4. روند تصمیم سازی در حزب الله بسیار پیچیده است و قائم به فرد نیست. می بینید که خیلی هم دقیق تا به حال تصمیم گرفته اند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آرماني عزيز منظور اين جمله رو متوجه نشدم ، اگه ممكنه بيشتر توضيح بده [quote]پی نوشت : چرا ما در یک هجوم رسانه ای با این مساله مواجه شدیم که سید حسن نصرالله همان سید یمانی موعود است ؟
جواب این سوال در هشدارهای مکرر مقام معظم رهبری است که ما در حال جنگ نرم هستیم که جنگیدن در این جبهه به مراتب سخت تر است....[/quote]

چرا اين مطلب رو يك هجوم ميدوني؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]1. البته اسلحه در اسلحه خانه هم در حد دست بیل نیست. پشتوانه برای سیاست ها ایجاد می کنه. با این وجود باید عرض کنم که شاید تنها گروهی که خیلی به ندرت از اسلحه اش در امور داخلی استفاده کرده حزب الله باشد. بعد از درگیری مسلحانه بین امل و حزب الله که به پیروزی حزب الله انجامید تقریبا حزب الله هیچ وقت بجز در مقابله با دشمن اسراییلی مسلح دیده نشد. حتی در رژه هایش، اگر خاطرتان باشد بدون سلاح رژه می رفتند. تا این که در وقایع مربوط به شبکه ی سیمی تلفن های مقاومت طرف مقابل دست به سلاح برد که حزب الله کلا یک شبه قضیه رو یکسره کرد. در اون قضایا آمریکا گروه هایی از 14 مارس را به شدت تسلیح کرده بود و انتظار نداشت به این صورت تومارشان جمع شود. ولی حزب الله پیش دستی کرد و قضیه عوض شد. خوب است اشاره کنم حزب الله در تمامی مناطق هم موفق نبود یعنی نتوانست پاک سازی کند البته اگر ادامه پیدا می کرد مشکلی نداشت ولی خوب طرفداران حریری خوب مقاومت کرده بودند.
اما طرف های مقابل حزب الله تقریبا به صورت متناوب از اسلحه استفاده می کنند. آخرین موردش درگیری مسلحانه ی طرفداران سعد حریری با طرفداران میقاتی همین روزها در جناح سنی ها بود. در لبنان که برای شادی کردن آرپی جی و تیر هوایی در می کنند (همه ی گروه ها) تشهیر سلاح کار زیاد عجیبی نیست. همین فلسطینی ها همه مسلح هستند چه داخل کمپ هایشان در لبنان چه خارج از آن.
آن چه باعث شده حزب الله در داخل کمتر درگیری مسلحانه داشته باشد رویکرد حزب الله به عدم ورود به جنگ داخلی و عدم استفاده از سلاح بر علیه لبنانی هاست حتی اگر شهید بدهد. در قضایای قبل از مخابراتِ حزب الله، این گروه چند شهید در اثر تیر اندازی 14 مارس داد ولی وارد جنگ شهری نشد و سید حسن گفت اگر شما از ما صدها نفر را بکشید باز ما دست به سلاح نخواهیم برد تا این که رسما آن ها به مخابراتش که جزو سلاح مقاومت حساب می شود دست یازیدند. یعنی دکترین داخلی حزب الله عدم توسل به سلاح است مادامی که سلاحش با سلاح تهدید نشده. الان هم بخش هایی از بیروت و کلا لبنان به طور مسلحانه سالهاست که در اختیار گروه های مختلف ساکن است. یعنی همان طور که بقاع، جنوب و... دست حزب الله است طرابلس و شمال و... دست جناح های 14 مارسی است.
علت قدرت نظامی برتر حزب الله بیش از نوع سلاحی که در دست دارد، اتحاد شیعیان که 40 درصد جامعه ی لبنان را در اختیار دارند، نیروی انسانی ورزیده و متخصص، سازمان یافتگی و سلاح ایمانشان است. گروه های دیگر بعضا از نظر سلاح هایی که در اختیار دارند مجهز ترند. (موشک ها را در نظر نگیرید، کاربردی هم در جنگ داخلی ندارند)
شما کم پیش خواهد آمد که حزب الله را مسلح در خیابان ببینید! معمولا ارتش زحمتش را می کشد. در همان درگیری های داخلی مربوط به شبکه ی مخابرات، حزب الله هر جایی را که می گرفت فورا تحویل جیش یا همان ارتش می داد.
2. توضیحات من در مورد حضور سیاسی حزب الله را اگر خاطر داشته باشید من موکدا گفتم اولا، حضور سیاسی حزب الله همواره محدود به میزانی بوده که ضامن سلاح مقاومت باشد. ثانیا حزب الله به دستور حضرت آقا هیچ گاه در دکترین نظامی اش رویکرد تهاجمیِ نظامی نداشته. یعنی چه در داخل و چه خارج رویکردش در بعد نظامی، دفاعی است. البته از بعد عقیدتی و لجستیکی تهاجمی است. یعنی ناشر تفکر مقاومت و مجهز کننده ی آن است. بنا بر این دخالت در سیاست این بال های حزب الله را کوتاه نخواهد کرد بلکه به حزب الله مشروعیت بین المللی هم خواهد داد. فرق حزب الله با جدایی طلبان باسک در همین حضور سیاسی است.
3. در صورتی که ایران مورد تهاجم قرار بگیرد قضیه فرق خواهد کرد. چرا که حیات و ممات حزب الله در گرو بقای ایران است. شاهرگ حیاتی حزب الله ابتدا ایران و سپس سوریه است. هر گونه تهاجم به ایران با توجه به دکترین نظامی ما یک خروجی بیشتر نخواهد داشت جنگ تمام عیار ما با اسراییل، که یا به نابودی اسراییل یا ما یا هردو خواهد انجامید. در این صورت حضور حزب الله در جنگ اجتناب ناپذیر است و با توجه به خروجی هایی که تعریف کردیم اگر ایران نابود شود که حزب الله هم عملا نابود شده، اگر ایران پیروز شود یعنی اسراییل نابود شده در این صورت حزب الله هم مثل ایران قهرمان جهان اسلام می شود و نیاز چندانی به توضیح نخواهد داشت. اگر هم همه نابود شویم که قضیه علی السویه است.
گذشته از این ورود نظامی در صورت جنگ با ایران از سیاست های اعلامی حزب الله است بارها هم به آن اشاره کرده. وقتی سید حسن صراحتا می آید در یک سخنرانی زنده می گوید من به این که سرباز ولایت فقیه هستم افتخار می کنم! این چه معنایی خواهد داشت. یعنی قدرت و شهرت زیاد برایش و برای حزب الله مهم نیست. چون این جمله به هر دو بعد ضربه می زند.
4. روند تصمیم سازی در حزب الله بسیار پیچیده است و قائم به فرد نیست. می بینید که خیلی هم دقیق تا به حال تصمیم گرفته اند.[/quote]

anti war عزیز
تحلیل بسیار خوبی از وضعیت فعلی حزب الله ارائه کردی تا دوستان متوجه شرایط حضور حزب الله در لبنان باشن. اما بحثی که حقیر
پیگیر هستم در حقیقت آینده حزب الله با فرض بر شرکت در روابط سیاسی لبنان هست. مساله اسلحه حزب الله خودش یه مقوله ی
وسیع هست.

[quote]
آرماني عزيز منظور اين جمله رو متوجه نشدم ، اگه ممكنه بيشتر توضيح بده

نقل قول:
پی نوشت : چرا ما در یک هجوم رسانه ای با این مساله مواجه شدیم که سید حسن نصرالله همان سید یمانی موعود است ؟
جواب این سوال در هشدارهای مکرر مقام معظم رهبری است که ما در حال جنگ نرم هستیم که جنگیدن در این جبهه به مراتب سخت تر است....



چرا اين مطلب رو يك هجوم ميدوني؟[/quote]

وافن اس اس عزیز

این موضوعی که اشاره کردم نیاز داره که فضا برای طرحش باشه. یا بهتر بگم که از آرمانخواهیها دست برداریم تا بتونیم
مطلب رو به بحث بکشونیم.
اما در همین حد اشاره کنم که مساله ظهور و شخصیتهای اصلی و حاشیه ای اون اوج آمال یک شیعه هست. اینکه شخصیتهای
حاضر رو به این شکل مستقیم به مساله ای جهانی و فراگیر و بسیار مکتومی همانند ظهور ارتباط بدهیم اشکالات عدیده ای چه از نظر
سیاسی و چه از نظر عقیدتی دارد.
اینکه کی شعیب بن صالح هست و کی سید یمانی آفتی بسیار موزیانه هست. از نظر دینی هم رد شده که اصطلاحا توقیت
تلقی میشه.
اما امروزه دهها کتاب در این مورد چاپ شده که دردناکترین اونها دهه هشتاد ،دهه ظهور هست که با مجوز چاپ شده....! :mrgreen:
حال اگر نظر خداوند بر این قرار گرفت که در مساله ظهور ( خدای ناکرده ) بدا حاصل شود و عمر این عزیزان
کفاف این مشیت الهی ندهد تکلیف ظهور و معتقدین و مومنین چه خواهد شد ؟؟؟

.................................................
بحث رو بیشتر باز کنم ممکنه به تکفیر این حقیر منتهی شود.
فکر میکنم این بحث به انجمنهایی که دسترسی عمومی ندارن منتقل شود به صلاح خواهد بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
anti war عزیز
تحلیل بسیار خوبی از وضعیت فعلی حزب الله ارائه کردی تا دوستان متوجه شرایط حضور حزب الله در لبنان باشن. اما بحثی که حقیر
پیگیر هستم در حقیقت آینده حزب الله با فرض بر شرکت در روابط سیاسی لبنان هست. مساله اسلحه حزب الله خودش یه مقوله ی
وسیع هست. [/quote]

ممنون آقای آرمانی، اگر حزب الله ناچار به ورود به سیاست بیش از آن چه گفتم شود. ریسک بزرگی را پذیرفته. فکر کنم این را در پست های ابتدایی همین تاپیک یک جا اشاره کردم. ولی تحلیل من این است که زیرک تر از آن است که چنین کاری بکند. شاهد آن انتخاب میقاتی است که عملا سنی ها را به جان هم انداخته و از داخل جناح 14 مارس را دچار تشتت کرده. انتخاب میقاتی باعث شد که این ذهنیت که نخست وزیری به صورت موروثی به خواندان حریری تعلق خواهد داشت دچار خدشه بشود ( بعد از قضیه ی ترور رفیق حریری این ذهنیت ایجاد شده بود که انتخاب نخست وزیر باید زیر نظر حریری باشد). مطمین باشید در میان سنیان خیلی ها هستند که از این رویکرد حمایت خواهند کرد. اگر این حربه ی حزب الله بگیرد یعنی یک بازی بی نقص. میقاتی یک خاصیت جالب دارد و آن این که همه ی لبنان به بی طرفیش اذعان دارند. زیرا که در دوره ی کوتاهی که خود نخست وزیر بود به خوبی این امر را نشان داد حتی برای آن که اثبات کند بی طرف است در برگزار انتخابات، خود از شرکت در ان سر باز زد و همه به این که سالم ترین انتخابات را بر گزار کرد اعتراف می کنند.

در مورد آن پانوشت و توضیحاتتان، صد در صد موافقم. این از جفا هایی است که خود شیعیان به خودشان می کنند. (تیوری توطئه ای نمی خوام بهش نگاه کنم)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=green]بسم الله الرحمن الرحیم[/color]

با پیشنهاد آقا مصطفی برای پیگیری تحولات این چند ماه لبنان و تحولات آینده این کشور این تاپیک را ایجاد کرده و اخبار را در اینجا پیگیری می کنیم .







[color=#ffa500]با تشکر ، مهم شد .[/color]
[color=#ffa500]00Amin[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
91/2/26

[size=18]بازداشت شیخ شادی مولوي با اطلاعات آمريكايي[/size]


[color=red]"نبيل وهبي" بازپرس نظامي لبنان، روز گذشته حكم بازداشت شادي مولوي را به جرم وابسته بودن به يك سازمان تروريستي مسلح صادر كرد تا این اقدام مقدمه‌ای شود بر شورش مسلحانه طرفداران جریان 14 مارس در این کشور.[/color]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی العالم به نقل از روزنامه الاخبار منابع امنيتي اعلام داشتند بازداشت شادی مولوي كه آتش اعتراض‌هاي طرابلس را شعله ور كرد پس از بازداشت سه نفر، اعم از يك اردني و قطري، توسط اداره كل امنيت عمومي انجام شد.

چندين مسئول امنيتي نيز تاكيد كردند نهادهاي امنيتي امريكا اطلاعاتي مبني بر ورود يك جوان اردني موسوم به عبدالملك عبدالسلام به لبنان از طريق سوريه و اينكه به زودي لبنان را نيز ترك خواهد كرد، در اختيار اداره كل امنيت عمومي قرار دادند.

اين اطلاعات حاكي از آن بود كه وي مسئول هماهنگي سازمان القاعده در برخي كشورهاي خاروميانه از جمله افغانستان، ايران، پاكستان، سوريه، لبنان و اردن است.

اداره كل امنيت عمومي لبنان نيز به دنبال اين خبر، نام عبدالسلام را به گذرگاه‌هاي مرزي اعلام كرد و وي به هنگام ترك لبنان به سوي اردن در فرودگاه بين المللي بيروت بازداشت شد.

بر اساس این گزارش وي اعتراف كرد مبالغي از مردي قطري به نام عبدالعزيز العطيه كه در هتلي در منطقه سن الفيل اقامت دارد دريافت كرده است. عبدالسلام در لبنان تحت عمل جراحی قرار گرفته بود و مقامات امنیتی لبنان پس از دستگیری وی، اقدام به درمانش نمودند.

اداره كل امنيت عمومي، با ادامه بازجويي از عبدالسلام دريافت وي در لبنان با جواني از شمال در ارتباط می‌باشد كه نام مستعار وي آدم است و بنا به گفته عبدالسلام مسئول هماهنگي با فرد مذكور و گروههاي وابسته به سازمان القاعده در لبنان و سوريه است.

با استفاده از شماره تلفن‌ها و تماس‌های گرفته شده میان عبدالسلام و آدم، مشخص گردید وي در منطقه مجدليا (زغرتا) حضور دارد تا آنکه سرنخ‌ها به امام جماعت یکی از مساجد طرابلس رسید و به این ترتیب، شادي المولوي شناسايي شد كه براساس اطلاعات امنيتي مشخص گردید كه وي از اسم مستعار ادم استفاده مي‌كرده و در زمينه هماهنگي ميان گروه‌هاي وابسته به سازمان القاعده در لبنان و سوريه فعاليت داشته است.



اين در حالي است كه دادگاه نظامي، العطيه و فروشنده تلفن را آزاد كرد اما مولوي و عبدالسلام هنوز در بازداشت به سر مي‌برند.

مروان شربل وزير كشور لبنان در همین رابطه اعلام كرد درآخرين تحول مربوط به اين پرونده اداره كل امنيت عمومي اقدام به گشايش پرونده تحقيق از افسر بازداشت مولوي كرد تا روند قانوني بودن اقدامات در حين بازداشت مشخص شود، این سخن شربل حکایت از آن دارد که شادی مولوی که به جریان 14مارس وابستگی دارد به این سادگی آزاد نشده و به احتمال زیاد وی وابستگی شدید و عمیقی با القاعده، به خصوص ترورهای صورت گرفته در لبنان داشته و دارد.

فشار وارد شده از سوی طرفداران مسلح جریان 14 مارس و به آشوب کشاندن شهر طرابلس در طول دو روز گذشته، همه ناشی از وحشت آنها از درز اطلاعات شادی مولوی است، مساله‌ای که می‌تواند باعث رو شدن دست بسیاری از افراد دیگر در این ماجرا شود.

[url=http://fa.alalam.ir/news/325934]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
91/2/27


[size=16]درگیری ها در طرابلس لبنان از سرگرفته شد[/size]

[color=blue]گروه های مسلح ناشناس در شمال لبنان با نیروهای ارتش این کشور درگیری شدند.[/color]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبری العالم درگیری‌ها بین گروه‌های مسلح با ارتش لبنان در طرابلس در شمال این کشور از سرگرفته شد و در این درگیری ها یک تن کشته و 8 تن دیگر زخمی شدند.

در این درگیری‌ها که در منطقه جبل محسن، از مناطق علوی نشین و حامی دولت سوریه، و باب التبانه، منطقه سنی نشین معترض به نظام سوریه ، در طرابلس روی داد شماری از نیروهای ارتش این کشور زخمی شدند.

از چند روز پیش، برخی گروه‌های سلفی در طرابلس در اعتراض به بازداشت «شادی المولوی» از مقامات سلفی ، به تحرکات گسترده ای دست زده اند.

[url=http://fa.alalam.ir/news/326444]منبع[/url]

=============================
30\3\91

[size=18]حضور سرکرده «ارتش آزاد سوریه» در طرابلس لبنان برای ایجاد منطقه حائل در مرز سوریه[/size]

[color=blue]خبرگزاری فارس: نماینده سوریه در سازمان ملل از حضور سرکرده گروهک ارتش آزاد سوریه در لبنان خبر داد و هدف آن را ایجاد منطقه حائل در مرز سوریه اعلام کرد.[/color]

به گزارش فارس، بشار الجعفری نماینده دائم سوریه در سازمان ملل در سخنانی از وجود برخی طرح‌ها برای ایجاد گذرگاه حائل در مرز سوریه خبر داد.

به گزارش رسانه‌های سوریه، بشار الجعفری همچنین اعلام کرد که برخی اطلاعات حاکی از این است که ریاض الاسعد، [سرهنگ فراری ارتش سوریه و سرکرده گروهک تروریستی] ارتش آزاد سوریه اخیرا به لبنان سفر کرده است تا مقدمات را برای تشکیل منطقه حائل در مرز سوریه از جانب خاک لبنان فراهم شود.

وی همچنین خبر داد که 50 تروریست در طرابلس لبنان با کارت‌هایی از ایست‌های بازرسی ارتش عبور می‌کنند که ممهور به مهر سازمان ملل است.

طرابلس لبنان در روزهای اخیر شاهد تحرکات و درگیری‌های افراد مسلحی بود که تلاش کردند اوضاع شمال لبنان را متشنج کنند.

برخی منابع هدف این آشوب را فراهم کردن مقدمات برای اعزام بیشتر افراد مسلح تروریست به خاک سوریه و قاچاق بیشتر سلاح به این کشور دانستند اما با وارد شدن بموقع ارتش لبنان این طرح ظاهرا ناکام مانده است.

[url=http://farsnews.com/newstext.php?nn=13910230000863]منبع[/url]


=============================
31\2\91

[size=16طرابلس آرام گرفت، عکار داغ شد][/size]
خبرگزاری فارس: بی‌توجهی یک خودرو وابسته به افراد مسلح در شمال لبنان ارتش لبنان را به واکنش وا داشت و نتیجه آن مرگ شیخی بود که عازم مراسمی ضد سوری در حلباء در شمال این کشور بود.

به گزارش فارس، با آرام شدن نسبی اوضاع در طرابلس لبنان،‌ امروز عکار در شمال این کشور شاهد تیراندازی و درگیری ارتش با گروه‌های مسلح بود.

خبرنگار المنار گزارش کرد که چند منطقه در استان عکار در شمال لبنان شاهد تنش و قطع مسیرها بود که بر اثر درگیری و تیراندازی ارتش به یک گروه مسلح بود.

این درگیری به کشته شدن شیخ احمد عبدالواحد و یکی از همراهان او شد.

خبرگزاری ملی لبنان نیز اعلام کرد: شیخ عبدالواحد اهل شهرک البیره در عکار، با هیئتی مسلح عازم شهر حلبا در استان عکار (در شمال لبنان) بود تا در مراسمی که علیه نظام سوریه برگزار شده بود،‌ شرکت کند.

هیئت همراه شیخ عبدالواحد به هنگام رسیدن به ایست بازرسی ارتش به راه خود ادامه داد و بدون توجه به ایست ارتش مسیر را پی گرفت که این امر سبب اقدام ارتش به شلیک به هیئت همراه او شد و در این درگیری او و محمد حسین مرعب همراه او کشته شدند.

همچنین یک سرباز از ارتش در کویخات در شمال لبنان به دلیل تیراندازی دو خودرو جیپ که حامل 8 فرد مسلح بود و شیخ عبدالواحد نیز همراه آنان بود، زخمی شد.

خبرگزاری ملی لبنان افزود که این دو خودرو مملوء از سلاح‌های متنوع بود و شیخ نیز سابقه تعرضاتی به ارتش کشورش را نیز داشت.

هم‌اکنون سلاح‌های موجود در این خودروها ضبط شده و در اختیار ارتش لبنان قرار گرفته است.

در روزهای گذشته حامیان و عناصر وابسته به جریان 14 مارس، جریان حامی و مورد حمایت آمریکا و غرب در لبنان، که بشدت از براندازی در سوریه حمایت می‌کند و نقشی مهم در قاچاق کردن افراد و سلاح‌ها از مرز لبنان به سوریه دارد، در شمال لبنان اوضاع را ناآرام کرده‌اند که برخی از تحلیلگران هدف از این کار را ارسال بیشتر سلاح به سوریه و تسهیل قاچاق افراد مسلح به خاک سوریه می‌دانند.

خالد زهرمان از نمایندگان فراکسیون المستقبل در پارلمان لبنان، اهل عکار را به آرامش و خودداری فراخواند و تاکید کرد که برخی درصددند میان ارتش و مردم عکار فتنه‌انگیزی کنند.

وی خواستار تشکیل کمیته تحقیقی در خصوص حوادث امروز شد و گفت: نمی‌خواهیم میان ارتش و مردم جدایی افتد و هر کس باید مسئولیت خود را در اتفاقات روی داده، بپذیرد.

با داغ شدن اوضاع در عکار، شهر طرابلس دیگر شهر شمالی لبنان که در روزهای گذشته شاهد درگیری‌ها پراکنده بین افراد مسلح و ارتش لبنان بود، شاهد آرامشی نسبی با حضور ارتش و نیروهای امنیتی بود.

[url=http://farsnews.com/newstext.php?nn=13910231001047]منبع[/url]


======================
91/3/1

[size=16]20 کشته و مجروح در پایتخت لبنان[/size]

بر اساس این گزارش، نیروهای جریان المستقبل دفتر حزب جریان "عربی" را به آتش کشیدند.

خبرنگار العالم گزارش داد، درگیری ها از صبح امروز بین جریان المستقبل و جریان "التحریر العربی" در بیروت آغاز شده، و مردم تلاش می کنند از مناطق درگیری خارج شوند.

[url=http://fa.alalam.ir/news/328064]منبع[/url]

----------------------------------------------------------


[size=16]نقش جریان المستقبل در حوادث طرابلس؛ پول و سلاح عربستان و قطر برای ناامنی در لبنان[/size]

[color=blue]خبرگزاری فارس: دست داشتن عربستان سعودی و قطر در حمایت مالی از گروه های تروریستی همچنان از طریق سازمان های جاسوسی یا جمعیت های مستقر در لبنان از طریق ارسال پول و انجام معامله های سلاح برای آنها با مدیریت شیوخ و شخصیت‌های بزرگ تکفیری ادامه دارد.
[/color]

به گزارش فارس، غالب قندیل تحلیلگر مسایل منطقه ای در مقاله جدید خود در پایگاه خبری-تحلیلی الشرق الجدید تاکید کرد که اتفاقاتی که در طرابلس لبنان روی داد، به صورت مشخص ماهیت دست داشتن جریان های المستقبل و جماعت اسلامی و نیروهای لبنانی در جنگ علیه سوریه و تبدیل کردن لبنان به عرصه ای برای جمع آوری مبارزان و قاچاق سلاح به داخل سوریه و دریافت اموال و تجهیزات سعودی، قطر و لیبی و فرستادن آنها از طریق شبکه های لبنانی برای گروه های تروریستی سوریه را نشان داد.

المستقبل چگونه هدایت افراد مسلح را در اختیار دارد

وی در ادامه این مقاله نکاتی را یادآور شده و تاکید کرد که بدون در نظر گرفتن تعداد و حجم شبه نظامیان مسلح در لبنان و سوریه منطقه شمال لبنان به صورت ویژه و برخی مناطق بقاع و اردوگاه های فلسطینی به جنگل هایی تبدیل شده است که مملو از افراد مسلح و تجهیزات نظامی است و معامله کنندگان جنگ علیه سوریه دراین مناطق به آزادی منتشر شده اند و مردم فقیر را با اموال زیادی که در اختیار دارند می خرند و آنها را به گروه های مسلح تبدیل می کنند تا از آنها در شبکه های خدماتی استفاده کنند.

وی افزود که به عنوان مثال بیش از 23 گروه مسلح در بخش های مختلف طرابلس مستقر هستند که وابسته به محمد کباره نماینده پارلمان لبنان هستند، خالد ضاهر نیز تعداد مشابهی از این گروه ها در عکار دارد و از سوی دیگر سرتیپ حمود افسر بازنشسته ای که سعد حریری وی را به فرماندهی گروه های نظامی نصب کرده است، افراط گراترین فرمانده در این تشکیلات است که هزاران نفر از افراد وابسته به نظریه های المستقبل را در خود جای داده است.

14 مارس به شبکه خدمت رسانی به توطئه های آمریکا تبدیل شده است

دومین نکته ای که قندیل به آن اشاره کرده، این است که بسیاری از لبنانی ها و مسئولان این کشور این سوال را مطرح می کنند که چگونه هزاران نفر از نیروهای مسلح موجود در این فضا بعد از اینکه به خیابان های شهر ریختند، موفق شدند آن را تحت کنترل خود بگیرند و از آنجا به درگیری با جبل محسن بپردازند تا گرایش های مذهبی و فضای فتنه و تعصب در این کشور را تحریک کنند؟

الشرق الجدید تاکید کرد که افزایش افراد مسلح و گروه های تکفیری و افراطی در لبنان نتیجه اصلی دخالت در جنگ علیه سوریه و تبدیل شدن نیروهای 14 مارس و جماعت اسلامی به شبکه خدمات رسانی نظامی امنیتی و مالی در راستای توطئه های شکست خورده آمریکا برای تخریب سوریه است.

ماهیت سکوت المستقبل در مورد حضور القاعده در لبنان

افزایش افراط گرایی و تکفیر نتیجه عملی فضایی است که گروه های افراطی در سوریه ایجاد می کنند و به این ترتیب اتفاقات طرابلس و شمال لبنان و سایر مناطق آن، این واقعیت محض را روشن کرد که این جریان المستقبل است که به صورت ویژه ای به دنبال سرپوش گذاشتن بر واقعیت وجود عناصر القاعده و جریان های تکفیری و حمایت از آنها در لبنان است و این تمامی عناصر و شخصیت های المستقبل هستند که در برابر این تحرکات سیاسی و اطلاع رسانی و امنیتی سکوت کرده اند و واقعیت هایی که وزیر دفاع لبنان از آن سخن گفته و رسانه های جهانی و عربی نیز از وجود آن خبر داده اند، را تکذیب می کنند. اینها افراد دروغگو و منافقی هستد که رفتار خود را بر مبنای مسئولیت پذیری انتخاب نکرده اند.

بحران در طرابلس هنوز تمام نشده است

سومین نکته مورد توجه قندیل، انتشار نیروهای امنیت و ارتش در طرابلس است، وی معتقد است که این استقرار خود به خود راه حل مشکل طرابلس نبود و تا زمانی که این انتشار با تصمیم سیاسی مشخص در مورد مصادره سلاح ها و انبارهای سلاح و از هم پاشیدن و تعقییب همه تشکیلات شبه نظامی در مرزهای لبنان با سوریه همراه نباشد، این موضوع راه حل قطعی به خود نمی بیند.

ارتش در این زمینه با خطر ورود در حلقه فرسایشی مواجه است که دوره های متناوب خشونت و سلاح های منتشر شده در لبنان و طرح های تخریبی و توطئه های گروه های تکفیری و تروریستی لبنانی و سوی آن را ایجاد کرده و به صورت آشکار به دنبال این است که کنترل دولت در منطقه طرابلس و عکار را از بین ببرد و این دو شهر را به پایگاهی برای حمله به سوریه تبدیل کند.

عقب نشستن آمریکا و پیش انداختن مزدوران منطقه ای

مشخص است که سرپوش گذاشتن آمریکا بر طرح های خود بعد از از بین رفتن تمامی محاسبات علیه سوریه و دولت ملی و ارتش آن و بعد از تحولات بین المللی و منطقه ای که پایمردی سوریه در مقابله با جنگ جهانی آن را ایجاد کرده، کم شده است. اما مشخص است که دست داشتن عربستان سعودی و قطر در حمایت مالی از گروه های تروریستی همچنان از طریق سازمان های جاسوسی یا جمعیت های مستقر در این کشورها از طریق ارسال پول و انجام معامله های سلاح برای آنها با مدیریت شیخ ها و شخصیت های بزرگ تکفیری و تسهیلات ریاض و دوحه ادامه دارد.

دولت های قطر و عربستان سعودی از لبنان به عنوان عرصه ای برای تسویه حساب ها و جمع آوری برگه های خود استفاده می کنند، چرا که می دانند که زمان بحث و مذاکره در مورد آینده موازنه های منطقه ای بعد از پایان یافتن جنگ در سوریه نزدیک شده است و در این راستا از دولت لبنان خواسته خواهد شد که موضع جدی در این زمینه اتخاذ کند.

به این ترتیب لبنان در برابر دو گزینه قرار دارد، اول اینکه به عرصه ای برای ایجاد هرج و مرج و ترور و افراط گرایی تبدیل شود و دوم اینکه دولت از طریق نشست شورای وزیران تصمیم به از بین بردن کانون های ترور و سلاح و افراط گرایی که در راستای ایجاد جنگ علیه سوریه است، بگیرد تا بتواند از تمامیت ارضی خود و هیبت ارتش دفاع کند.

حمایت از تروریست ها به جنگ داخلی در لبنان منجر می شود

چیزی که باعث حفاظت لبنان و مانع از تبدیل شدن این کشور به عرصه تروریست ها می شود، همان تصمیم سیاسی آشکار و جدی در راستای تعقیب تمامی گروه ها و تشکیلات تروریستی و تکفیری در این کشور و مصادره تمام انواع سلاح ها و فعالیت های شبه نظامی آنها و تحت پیگرد قرار دادن رهبران احزاب و سیاستمداران هم دست در این اقدامات است.

قندیل در پایان تاکید می کند که تجربه لبنان از دهه هفتاد تاکنون روشن کرده که همزیستی با این واقعیت ها تنها مقدمه ای برای افراط دولت و کشاندن کشور به جنگ داخلی است و این باعث می شود که لبنانی ها به عنوان ملت از تمامی گروه های مختلف، آن را رد کنند، چرا که سالها جنگ داخلی باعث ویرانی های زیادی در این کشور شده است.

[url=http://farsnews.com/newstext.php?nn=13910231000223]منبع[/url]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.