Recommended Posts

[quote]بر اساس آخرین پژوهش استراتژیك كارشناسان آمریكایی‌ پیش‌بینی شده است كه در صورت بروز هرگونه جنگ مستقیم میان رژیم صهیونیستی با ایران این رژیم 800 هزار نیروی نظامی خود را از دست خواهد داد.‌


منبع
http://www.aftabnews.ir/vdcg7n9qyak9qn4.rpra.html[/quote]
با سلام
موضوع جالب در این گزارش اینه که تلفات جنگ ایران و اسراییل رو برآورد نکرده بلکه تلفات اسراییل در این جنگ رو برآورد کرده و ظاهرا گزارش برای بزرگنمایی در مورد تلفات اسراییل در صورت بروز جنگ نوشته شده و برای طرف ایرانی تلفاتی منظور نشده که یه دفعه خوانندگان دلشون برای مردم ایران نسوزه!!!
یه موضوع دیگه هم در مورد نویسنده گزارش اینه که احتمالا ایشون ریاضی اش ضعیف بوده و کلا مفهوم 800000 رو نمیدونسته!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با 3 هزار تا بچه شیعه تو جنوب نتونستن طرف بشن

اون وقت فکر حمله به ایران رو دارن؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
این پژوهشگراشون ترشی نخورن یه چیزی میشن :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]با 3 هزار تا بچه شیعه تو جنوب نتونستن طرف بشن

اون وقت فکر حمله به ایران رو دارن؟[/quote]
تایید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]حالا به نظرتون میتونه موشک های اتمیش تهرونو بزنه با توجه به اینکه پدافند بدی هم نداره در مقابل کروز و...... و همچنین ممکنه پدافندهای جدیدی از جمله برد بلند شبیه (و شاید بهتر ازs300 pmu1)بسازیم یعنی در یه کلام بگم امکان داره که شلیک بکنند ولی به هدف نخوره[/quote]

ninos جان الان اس 400 براي مقابله با موشك هاي بالستيك هشتش گرو نهشه ، بعد ما با PMU 1 با هزار تا سلام و صلوات یکم بهترش میخواییم جلوی چی رو بگیریم ! :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فعلا هیچ کشوری پدافندش جلو موشکهای بالستیک نمیتونه بگیره .البته بستگی به سرعت موشک و واکنش به موقع پدافند داره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اسراییل دارای تراکم جمعیت وحشتناکیست

و همین شکست آنرا میسرتر میکند

موشک دفاعی آرو با نصف سرعت شهاب3 توان نابودی آنرا ندارد
.
پاتریوت هم از آرو ضعیف تر
جنگ با اسراییل از طریق جنگ زمینی(ایران و سوریه و لبنان)
موشکی(ایران)
و هوایی(ایران و سوریه شاید هم ترکیه)
دریایی(اگر ترکیه حاضر شود)
و با توجه به قدرت ایران اسراییل فرو میپاشد
نیروگاه اتمی دیمونا هم به بن گوریون می پیوندد! :mrgreen:
تازه از کجا معلوم ایران بمب اتمی ندارد؟(دو سوم ایران خالی از سکنه است و آماده هر گونه آزمایش اتمی)
هر چند ما بمب اتم هم نداشته باشیم به قول معروف خرمان از پل میگذرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]فعلا هیچ کشوری پدافندش جلو موشکهای بالستیک نمیتونه بگیره .[color=red]البته بستگی به سرعت موشک و واکنش به موقع پدافند داره[/color].[/quote]

سمندون جان اگر ما اطلاعات مورد نیاز و همه چی رو به پدافند بدیم بازم نمیتونه بزنه چون در سرعت های بالا اصلا موشک تو رادار دیده نمیشه ( دقیقا سرعتش یادم نیست! ) و محاسبه همین کارها ( منظورم تنظیم دقیق محل اصابت موشک پدذافند به موشک مهاجمه ) هم نیاز به ابرکامپیوترهای بسیار قوی داره ! :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من میتونم یه خواهشی عاجزانه بکنم ؟
[color=red]
اقایان مدیر ، بینی و بین الله این تایپیکها رو جز تایپیکهای خبری قرار بدید کسی نتونه نظر بده نه من نه هیچ کسی دیگری !و فقط جهت اطلاع رسانی باشد تایپیک ها مگر تایپیک هایی که کاملا مرتبط و علمی صحبتی داشته باشه[، متن خبر توش حرفایی زده که به جرات در ماه دو بار مشابهش پخش میشه اخرشم اش چی کشک چی ؟[/color]

گاهی اوقات به نظر من وقت ادم الکی حروم میشه به خاطر پرداخت به مطالبی که بارها مشابهشون تکرار شده و واقعا واقعا واقعا هیچ فایده ای نداره ، نه کشوری تاییدش میکنه نه رد نه اصلا بهش اهمیتی میدن ، چرا ما باید هربار راجبه این چیزا بحثای الکی کنیم ؟ اخرشم هیچی به هیچی ؟

حالا اگر میشد امداد و الهام غیبی داشت ! یه چیزی :mrgreen: وقتی هیچی نمیدونیم چرا باید راجبه این موضوعات که نه معلومه امارش برحسب چیه نه معلومه هدفش چیه ؟ صحبت بشه یا نظراتی بدیم که ....



یه نکته هم بگم : دوستان ، امریکا به تنهایی حریف یوگسلاوی بود اما همونطور که عصر تکروی و قطبی بازی تموم شد و دوران محصول مشترک فرا رسید ! یوگسلاوی هم بلای n تا کشور جهان سرش نازل شد ! هم سریعتر ترکید هم کم تلفات تر بود و حداقل تلفات تقسیم شد !

اسراییل و امثالهم هم هرگز تنهایی با ایران نه میتونند و نه میخوان که وارد نبرد بشن ، حتی نبرد نقطه ای که زدن یک منطقه ایران باشه و ...

بحث ما توانایی نظامی شون تو زدن و فرار کردن نیست بلکه تو شروع نبرد هست ، بهتره کمی واقع بینانه تر مسایل رو نگاه کنیم تا اینکه بیاییم حرفایی بزنیم رو خبری که واقعا نه منبعش مشخصه نه دلیل این مطالبش و به جاش بیاییم با برخی اظهار نظرها که نمیدونم تو کدوم عطاری پیدا میشن منزلت سایت رو بیاریم پایین

خطاب حرفم هم اول با خودم هست بعد بقیه

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من فقط جهت اطلاع رسانی این تایپیک رو زده و هیچ منظور دیگری نداشتم
با تشکر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]سرويس اطلاعاتي آلمان در چارچوب همكاري ۵۰ ساله با رژيم صهيونيستي، گذرنامه‌هاي آلماني در اختيار جاسوسان موساد قرار مي‌داد تا اين افراد براي انجام مأموريت در مناطق حساس خاورميانه بويژه در ايران از آن استفاده كنند.
حسن خامه‌يار كارشناس مسائل خاورميانه در گفت‌وگو با فارس به نحوه شكل‌گيري سازمان اطلاعات رژيم صهيونيستي "موساد "، اقدامات و عملكرد اين سازمان در دنيا و به خصوص كشورهاي اسلامي پرداخت كه از نظر خوانندگان مي‌گذرد.
مسئولان موساد در اظهاراتشان تأكيد كرده‌اند كه يكي از نقاط قوت اصلي اين سازمان را جوامع يهودي كشورهاي گوناگون جهان تشكيل مي‌دهند.

[b]* استفاده موساد از يهوديان مهاجر براي جاسوسي[/b]

كارگزاران موساد به راحتي مي‌توانند عوامل و نيروهاي مورد نياز خود را از درون اين جوامع گزينش كنند. نظر به اينكه يهوديان ساكن فلسطين اشغالي نيز از بين جوامع يهودي كشورهاي مختلف جهان به اين سرزمين مهاجرت كرده‌اند و با زبان و فرهنگ مردم كشور زادگاهشان آشنا هستند بيش از يهودياني كه در فلسطين متولد شده‌اند مي‌توانند به موساد خدمت كنند. مهاجران يهودي اروپايي كه دو يا سه گذرنامه در اختيار دارند و با چند زبان آشنا هستند، زودتر از ديگران به استخدام موساد در مي‌آيند. اين افراد هنگام مهاجرت به فلسطين اشغالي هويت و تابعيت پيشين خود را حفظ مي‌كنند. اصولاً موساد براي اعزام جاسوس به كشورهاي گوناگون از جمله جمهوري اسلامي ايران، لبنان و ساير كشورهاي عربي از افرادي بهره‌برداري مي‌كند كه چند تابعيت دارند. چرا كه اين افراد براي اعزام به كشورهاي مختلف به شركت در دوره‌هاي آموزش زبان و لهجه و هنجارهاي اجتماعي كشور محل مأموريت بي‌نياز هستند.

[b]* موافقتنامه‌هاي امنيتي بين موساد و غرب براي نفوذ در كشورهاي اسلامي[/b]

عامل ديگري كه دست جاسوسان موساد را براي فعاليت همه جانبه در كشورهاي عربي و اسلامي باز مي‌گذارد، وجود موافقتنامه‌هاي همكاري مشترك امنيتي و جاسوسي سري بين كشورهاي غربي با رژيم صهيونيستي است. بسياري از كشورهاي غربي بر اساس اين موافقتنامه‌ها به كارگزاران موساد اجازه داده‌اند در كشورشان فعاليت كنند، مشروط بر اينكه اين فعاليت‌ها خشونت بار نباشد. اين كشورها براي دسترسي به اطلاعات دست اول همه گونه امكانات و تسهيلات را در اختيار موساد قرار مي‌دهند اما در بسياري مواقع ديده شده كه اين سازمان براي تجسس در كشورهاي غربي به همكاري آنها نياز ندارد و با امكانات خود وارد عمل مي‌شود.

[b]* استفاده موساد از گذرنامه‌هاي آلماني براي جاسوسي در ايران[/b]

در اين زمينه لازم است به دو مورد از تسهيلاتي كه دولت آلمان در اختيار جاسوسان موساد قرار مي‌دهد، اشاره كنيم:
۱- چندي پيش پايگاه اطلاع رساني فسلطيني‌هاي ساكن در اراضي اشغالي سال ۱۹۴۸ به نقل از روزنامه آلماني «كلنر شتات انتسايگر» گزارش داد كه سرويس‌هاي اطلاعاتي آلمان در چارچوب همكاري ۵۰ ساله بين طرفين، گذرنامه‌هاي آلماني در اختيار جاسوسان موساد قرار مي‌دهند تا اين افراد براي انجام مأموريت در مناطق حساس خاورميانه به ويژه در ايران از اين گذرنامه‌ها استفاده كنند. يكي از مقام‌هاي بلندپايه و پيشين سرويس اطلاعاتي آلمان به روزنامه مزبور گفت كه جاسوسان موساد براي مسافرت به ايران و شناسايي موقعيت تأسيسات هسته‌اي در ارتباط با حمله هوايي احتمالي اسراييل به اين تأسيسات از گذرنامه‌هاي آلماني بهره‌برداري مي‌كنند.
۲- همچنين روزنامه لبناني الاخبار در شماره روز ۲۲ سپتامبر سال ۲۰۰۷ گزارش داد كه مأموران امنيتي لبنان يك جاسوس اسراييلي به نام «دانيال موسي شارون» را كه تابعيت آلماني دارد در بخش شيعه نشين جنوب بيروت شناسايي و دستگير كردند. نامبرده پيش از دستگيري يازده بار در عرض دو سال به لبنان مسافرت كرده و در اين مدت با برخي افراد نيروي انتظامي لبنان روابط دوستانه برقرار كرده و پول در اختيارشان قرار داده است. راز اين جاسوس اسراييلي در پي اجراي تحقيقات دامنه دار پليس لبنان براي كشف علت كشته شدن يك جوان شيعه در بخش جنوبي بيروت فاش شد.

[b]* تلاش براي دسترسي به گذرنامه‌هاي غربي با تطميع يا توافقنامه[/b]

اين اولين بار نيست كه موساد براي اجراي عمليات جاسوسي و تروريستي در كشورهاي گوناگون از گذرنامه‌ كشورهاي غربي با موافقت صريح دولت آن كشورها و يا جعل گذرنامه آنها بهره برداري مي‌كند. مأموران دولت لبنان هنگام جنگ‌هاي داخلي اين كشور در دهه هفتم قرن بيستم اعضاي يك شبكه جاسوسي اسراييل را شناسايي و دستگير كردند كه اعضاي آن گذرنامه كانادايي همراه داشتند. همچنين در سال ۱۹۹۶ گروه تروريستي موساد در عمليات ترور نافرجام خالد مشعل رئيس دفتر سياسي جنبش حماس در پايتخت اردن از گذرنامه كانادايي استفاده كرده بود. جاسوسان موساد در سال ۲۰۰۴ نيز كوشيدند مسئولان محلي يكي از شهرهاي «كوشر» زلاندنو را فريب داده و به گذرنامه‌هاي اين كشور دسترسي پيدا كنند. اين تلاش لو رفت و جاسوسان اسراييلي به مدت شش ماه در آن كشور زنداني شدند. روزنامه آلماني كلنر شتات انتسايگر نوشته است كه تفاوت حوادث زلاندنو با واقعه اعزام جاسوسان موساد به ايران با گذرنامه آلماني در اين است كه جاسوسان اسراييلي قصد داشتند با زور و فريب به گذرنامه‌هاي زلاندنو دسترسي پيدا كنند، در حالي كه سازمان اطلاعات آلمان در چارچوب همكاري ديرينه با موساد و با علاقه و تمايل قلبي گذرنامه در اختيار جاسوسان اسراييلي قرار داده است.

[b]* ترور با هدف تفرقه افكني بين گروه‌هاي سياسي[/b]

نكته ديگر اين است كه سازمان موساد از نظر تاريخي توسط كادر و عناصر باقي مانده سازمان‌هاي تروريستي صهيونيستي «ارگون» و «هاگاناه» تأسيس شده است. عناصري كه پيش از پيدايش اسراييل در سال ۱۹۴۸ در سرزمين‌هاي اشغالي فلسطين فعاليت سري داشتند و فاجعه‌هاي بي‌شماري همچون قتل عام مردم روستاهاي «دير ياسين» و «كفرقاسم» را به وجود آورده بودند. آنها تجربه و تخصص وصف ناپذيري در عمليات تروريستي داشته‌اند. همچون ترور «الكونت فولكي برنادوت» نماينده دبيركل سازمان ملل متحد در قدس در روز هفدهم سپتامبر سال ۱۹۴۸ و نيز برخي افسران و مسئولان نيروهاي سازمان ملل در هتل ملك داود قدس. در حقيقت ترور، قتل و خونريزي كار اصلي جاسوسان و كارگزاران موساد است. آنها دو هدف را در عمليات تروريستي دنبال مي‌كنند:‌ يكي اينكه گمان مي‌كنند با ترور مبارزان فلسطيني و عرب، دشمنان اسراييل را از سر راه خود برمي‌دارند، دوم اينكه مي‌كوشند تا از طريق ترور افرادي خاص به اختلافات و درگيري‌هاي موجود بين كشورهاي جهان و گروه‌هاي مختلف سياسي دامن بزنند.

[b]* تشديد اختلافات داخلي پيش از اجراي عمليات تروريستي[/b]

كارگزاران موساد گاهي اوقات افرادي را ترور مي‌كنند كه به هيچ وجه عامل تهديد اسراييل نيستند، بلكه هدفشان فتنه انگيزي و جنگ افروزي بين كشورها و سازمان‌هاي گوناگون و بحران آفريني در منطقه است.
بر اين اساس موساد نقش چشمگيري در دامن زدن به اختلافات و فتنه انگيزي بين گروه‌ها و سازمان‌هاي فلسطيني داشته و دارد تا آنها را گرفتار جنگ و كشمكش‌هاي داخلي كرده و از مبارزه اصلي منحرف سازد. آنگونه كه امروز بين جنبش‌هاي فتح و حماس در سرزمين‌هاي اشغالي شاهد آن هستيم.
مثال ديگر اين است كه كارگزاران و عوامل تروريست موساد ۲۴ ساعت پيش از حركت به سوي بيروت كه از طريق درياي مديترانه و با هدف ترور ۳ تن از مسئولان فلسطيني در مركز پژوهش‌هاي فلسطين واقع در خيابان فردان در غرب بيروت بود، بين گروه‌هاي فلسطيني مستقر در لبنان جنگي خونين و درگيري‌هاي ساختگي به راه انداختند. در اوج اين درگيري‌هاي ساختگي، تروريست‌هاي ارتش رژيم صهيونيستي به سركردگي ايهود باراك نخست وزير پيشين شامگاه نهم آوريل سال ۱۹۷۳ وارد بيروت شده و ۳ مسئول فلسطيني به نام‌هاي كمال عدوان، كمال ناصر و ابويوسف النجار را ترور كردند. آنها پس از اين اقدام به راحتي با قايق‌هاي خود كه در ساحل بيروت در فاصله ۵۰۰ متري منتظرشان بودند به فلسطين اشغالي بازگشتند. فلسطيني‌ها ابتدا گمان كردند كه ۳ مسئول فلسطيني توسط جناح‌هاي متخاصم و در ادامه درگيري‌هاي خودي كشته شده‌اند.
اما بعدها معلوم شد كه درگيري‌هاي ساختگي و ترور مسئولان ياد شده كار موساد بوده تا سرپوشي باشد براي آمدن موساد به بيروت و انجام اين اقدام تروريستي عليه مسئولان ياد شده باشد. در حقيقت عوامل رژيم صهيونيستي با اين اقدام از يك طرف توانستند گروه‌هاي فلسطيني را به جان هم بيندازند و از طرف ديگر در درون دولت لبنان بحران سياسي ايجاد كنند. در نتيجه اين اقدام صائب سلام - نخست وزير وقت - در اعتراض به سهل انگاري نيروهاي امنيتي در جلوگيري از ورود گروه تروريستي موساد از سمت خود كنار گيري كرد.

لينك خبر : http://www.jahannews.com/vdcb9fb8arhbs5p.uiur.html[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به گزارش فارس، يك ديپلمات غربي در امان (پايتخت اردن) در گفت‌وگو با روزنامه السفير لبنان از طرح رژيم صهيونيستي و آمريكا براي اقدام نظامي فوري در منطقه پرده برداشت و اعلام كرد كه اين اقدام براي بازيابي وضعيت دلخواه، در منطقه است.

اين منبع كه خواست هويت و منصبش فاش نشود، به روزنامه السفير گفت: ورود دو كشتي جنگي پيامي از ايران براي همه كساني در رژيم صهيونيستي است كه به نحوي با اين مسئله ارتباط دارند، مبني بر اينكه اگر اسرائيل به سوريه حمله كند، با واكنش ايران مواجه خواهد شد.

پايگاه اطلاع‌رساني شبكه العالم به نقل از السفير اعلام كرد، اين ديپلمات با توجه به اطلاعات خود در حوزه ماموريت‌هاي ميداني منطقه‌اي خود افزود: [color=red]اين دو كشتي جنگي مجهز، در شرايط خاص به عنوان مقر فرماندهي موشكي ايران به شمار مي‌روند، اين دو ناو جنگي همچنين توانايي ورود به هر جنگ الكترونيك را داشته و در برابر هر حمله هوايي نيز قادر به دفاع از خود مي‌باشد كه اين مزيت نيز به دليل در اختيار داشتن سيستم دفاع موشكي مشابه اس300 است كه ايران پس از امتناع روسيه از فروش اين سيستم‌ها، آن را از طرف سومي خريداري كرده است.[/color]

اين منبع ورود دو ناوچه جنگي ايران را در چارچوب آمادگي اسرائيل براي برافروختن هر بحران به دليل اوضاع استراتژيك، بي‌سابقه دانست.

بنا بر اين گزارش، عوامل پيدايش اين وضع نگران كننده براي اسرائيل را، نبود عامل اطمينان‎بخش دانست كه پيش از اين رژيم سابق مصر آن را به وجود مي‌آورد كه حتي اگر رژيم جايگزين مبارك اندكي به سياست‌هاي سابق اين كشور پايبند باشد، باز اعتماد اوليه حاصل نمي‌شود؛ زيرا تحولات سياسي اين كشور نتايج تضمين شده‌اي ندارد و هيچ‏كس نمي‌داند نتيجه درگيري حكومت بعدي در آينده نزديك بين بقاياي نظام و گروه‌هاي مردمي مصر از جمله گروه اخوان المسلمون و ليبرال‌هاي ملي‌گراي مخالف با آمريكا و اسرائيل چه خواهد شد.

اين منبع در ادامه در مورد دلايل ورود ناوهاي جنگي ايران به درياي مديترانه افزود: بدبيني‎اي كه در خصوص وضعيت مصر به وجود آمده، بيانگر آن است كه اسرائيلي‌ها شش ماه فرصت دارند تا در مرزهاي خود با مصر با وضعي مشابه با آنچه در مرزهاي لبنان است، مواجه نشود به ويژه در پرتو برآوردهايي مبني بر اينكه تشكيلات خودگردان فلسطين در رام الله اولين قربانيان تغييرات مصر است و جنبش حماس اولين جرياني است كه به ويژه در صورت احتمال بازگشايي مرزهاي غزه و مصر از اين ره‌آورد استفاده مي‌كند، زيرا تجربه نظامي و تسليحاتي حزب‌الله را با خود دارد.

از اين رو فرماندهان نظامي اسرائيلي خود را در برابر يك خطر واقعي مي‌بينند كه كابينه امنيتي رژيم صهيونيستي 20 فوريه گذشته خطرناك بودن آن را پذيرفت؛ مسئله‌اي كه راي نهاد حاكم بر اسرائيل را بر كرسي مي‌نشاند مبني بر اينكه اسرائيل بايد با هر قيمتي كه شده اوضاع را به نفع خويش برگرداند؛ يعني حمله سريع و فوري به سوريه و لبنان تا از اين طريق خطر سوريه و حزب‌الله را از شمال مرزهاي خود دور كند و در مرحله بعد نيز بر مرزهاي فلسطين و مصر به شكل كامل سيطره پيدا كند و از قاچاق اسلحه براي حماس جلوگيري نمايد.

اين منبع افزود: تصميمات اسرائيل به آمريكائي‌ها كه از اوضاع اسفناك اين رژيم آگاه شده‌اند، ابلاغ شده است، اما آمريكايي‌ها به شدت نگران نظاميان خود در عراق هستند كه در صورت بروز هرگونه جنگي ممكن است با حملات سوريه مواجه شوند. اما بر اساس اعلام اين منبع، اسرائيل متعهد شد پس از وارد كردن ضربه محكم به حزب الله در دره بقاع و سپس دور زدن ارتش سوريه در لبنان و رسيدن به اطراف دمشق طي چند روز، رژيم سوريه را در چند هفته سرنگون كند و گروه‌هاي سوري مقيم خارج و هم‎پيمان اسرائيل نيز مردم سوريه را به شورش عليه دولت سوريه تحريك كنند. اسرائيل به آمريكا متعهد شده است در صورت به نتيجه رسيدن اين طرح، به سرعت از اطراف دمشق عقب‌نشيني كرده و كنترل سوريه را به مخالفان واگذار كند.

اين ديپلمات غربي تصريح كرد: اسرائيل خود را براي بد و بدتر آماده كرده است و آن اين است كه چنين جنگي اصلا نتيجه تضمين‌شده‌اي ندارد و قدرت موشكي اسرائيل براي هيچ‌كس ناشناخته نيست به طوري كه چنين قدرتي كابوسي واقعي براي ساكنان اسرائيل است و از طرف ديگر آماده است تا درگيري‌هاي مذهبي ساختگي را كه گروهك‌هاي تكفيري در سوريه ايجاد مي‌كنند، تحمل كند.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8912111476

یه کم به نظرم طرف زیادی کارشناس بوده!!!


[color=green]
منتقل شد به اخبار عمومی
00Amin[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عجب!!!

فکر کنم که میتونیم یه مقدار روی این اظهار نظر حساب کنیم ...!

و میتونیم بگیم که بالاخره بله ...!

اما هیچ وقت منتظر نمونه دریاپایه اش نبودم. البته کاملا نیازه و معقولانه به نظر میاد. چه از لحاظ بوم خلیج فارس که میتونه سد اول باشه مقابل پایگاه های هوایی امریکا در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و چه از لحاظ وضعیت امروز این شناورها که در کنار اسرائیل قرار گرفته اند، که میتونه زنجیره پدافند هوایی ایران رو چه از لحاظ راداری و شناسایی و چه از لحاظ عملیاتی، تا مرز اسرائیل بکشونه .
یاد نظر mr sadra افتادم که همش تاکید میکردند که پدافند هوایی ما یه سیستم نسل پنجم به هم پیوسته است که از سوریه تا قلب تهران به هم وصلند و با پرواز اولین جنگنده اسرائیلی ما در تهران متوجه میشیم. که با وجود این شناور ها و در صورت دارا بودن رادارهای مناسب میتونه، به عنوان خط اول پدافند هوایی ما باشه . ( نمیخوام بر زین احساسات و هیجانات یه اظهار نظر بشینم و تمایلات و آرزوها رو ردیف کنم، اما حداقل میتونیم به عنوان یه نظر روش حساب کنیم . که اگر صحت داشته باشه، خیلی امیدوارکننده است .....)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کلا از لحاظ استراتژیکی ناوچه های ایران در محل بسیار سود مندی قرار دارن و این نفوذ ایارن در منطقه رو بالا می بره ولی در مورد حمله نظامی اسرائیل به سوریه شک دارم چون اسرائیل از پس حزب الله بر نیومد حالا چطوری از پس جفتشون می خواد بر بیاد حزب الله 100% وارد جنگ خواهد شد در صورت درگیری سوریه و اسرائیل

لازم ذکر کنم چون حزب الله چرکی وار می جنگه برای اسرائیل خیلی سخت که بتونه حزب الله رو از بین ببره یعنی یه 5 - 6 سالی طول می کشه اگه تازه با تمام قوا بخواد این کار رو کنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
يخورده خواسته خبر سازي كنه و بگه من فهميدم .

اونچه كه مشخصه و روزها و ماههاي قبل حتي توسط رييس جمهور هم بطور رسمي اعلام شده خطر لشكر كشي آمريكا به دو كشور منطقه خاور ميانه است و اين چيز جديدي نيست .

--------------

در مورد اس 300 بايد تصاوير اين دو ناو رو بررسي كنيد و ببينيد كه اصولا پدافند مشخصي بر روي اين ناوها نصب هست يا نه ! اگر اس سيصدي وجود داشته باشه بايد رادارهاي مربوط به اون هم ديده بشه . حالا پيدا كنيد ............

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.