Recommended Posts

مارمولك بازي در نيار!!! يعني چي حالا يه دولت تروريستي مثل اسراييل شد ابر قدرت !!! برو بچ تا دستتون مياد با توجيه اينكه به يه سري وحشي لغب هاي لايقشون رو ميديد نظر بديد و اصلا به حرف يه سري ذليل بدبخت كه ميگن مملكت رو دو دستي بديم دست اسراييل آمريكا رو نخوريد!!! به نظر من هم بايد مانور چه جوري خاك كردن مردهاشون رو ميدادن نه اتش نشاني و ... :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مارمولک عزیز مثل اینکه شما قوانین سایت رو نخوندی که فحش دادن به صهیونیست ها مجاز هست در سایت یعنی واجب التوهین هستند . و مثل اینکه شما دوست عزیز تاپیک هایی که من می دم رو که در مورد نیروی زمینی و توپ خانه ای هست رو مطالعه نکردی . من فقط تو این 4 هفته سعی کردم به جای اینکه پست بدم تاپیک نظامی بفرستم . خوب مثلا برای این خبر چه پستی بدم که نظامی باشه . :lol: خوب البته انتقادت بجاست ولی من در این موردی که شما عرض کردید از مدیر سایت پی ام گرفتم که الان هم عمل دارم می کنم . :?

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
منتقل شد.
لطفا در هر انجمني كه گيرتون مياد،تاپیک ایجاد نکنید و اول به موضوع تاپیک توجه کنید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان عزيز. اولاً منظور مارمولك عزيز رو متوجه نشدين!! حرف مارمولك عزيز، اين بود كه به جاي اينكه الكي وردارين پست بدين و بگين بهتره فلان كار رو انجام بده و چنان كار رو؛ وردارين تحليل ارائه بدين! وردارين بحث رو باز كنين! نه اينكه پستي بدين كه اگه دو نفر هم مي‌خواستن تو تاپيك حرف حساب بزنن، با خوندن نظرات سطحي، دلسرد بشن و بي‌خيال بحث شن!! توهين و تمسخر، كمكي به افزايش اطلاعات شما و افزايش بار علمي سايت و محتواي تاپيك‌ها نمي‌كنه!!! ثانياً ظاهراً تو اين سايت مد شده كه همه كس و همه چيز رو دست كم بگيريم و خودمون رو ابرقدرت جهان فرض كنيم!! فقط توان هوايي اسرائيل رو در نظر بگيريم، چندين برابر كارآمدتر و قدرتمندتر از كشور عزيزمون هست. ساير موارد رو هم بهتره باز نكنيم. پس خواهشاً دوستان در مسائل نظامي، اينقدر سطحي و احساسي نظر ندن. ممنون.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته مصطفی جان درسته نباید اسرائیل رو دستکم نگیریم ولی شما همچنان بر دستکم گرفتن خودمون پا فشاری می کنید! نیروی هوایی اسرائیل بدرد جنگ با کشورهایی می خوره که پدافند هوایی ندارند! مثل لبنان! شما بهتره به قابلیت تهاجم هواپیمای اسرائیل به کشورهایی با پدافند مناسب هم نگاه کنید مثلا همین اواخر بدلیل کاهش قدرت تهاجمشون با توجه به قوی شدن سیستم پدافندی ایران دارند آمریکا رو متقاعد می کنند تا بهشون اف-22 رپتور بفروشه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خيلي ببخشيد ولي اينطوري كه من مي بينم تمام مسوولان كشور از رهبر تا رپيس جمهور ميان فوش مي دن به اين آمريكا و اسراپيل اونقوت ما نديم . :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ليچ عزيز. حرف شما متين. اين كاملاً مشخص هست كه سيستم ضد هوايي و پدافند قوي، مشكل اسرائيل هست! مشكل اسرائيل كه چه عرض كنم؛ مشكل همه‌ي كشورهاي جهان، حتي ايالات متحده هست. ولي به اين نمي‌گن برتري هوايي! مسلماً اگه هواپيماهاي ما هم تشريف ببرن به اسرائيل، با چنين مشكلي مواجه مي‌شن؛ چرا كه پدافند هوايي، عامل كاملاً تأثيرگذاري تو جنگ هست. نمونه‌ي بارز اين امر رو مي‌تونين در جنگ رمضان ببينين! زماني كه اسرائيل در عرض 3 روز، بيش از 100 هواپيماي خود رو از دست داد و چيزي نمونده بود كه شكست رو پذيرا باشه كه ...!!! ولي اين رو نمي‌شه به حساب اين گذاشت كه ورداريم مثل جاهل‌ها، با ادبيات لمپني، ورداريم و به جاي بررسي و تحليل تحركات دشمنان قسم خورده‌مون، ورداريم بگيم : «هه هه هه!! شما برين شلوارتون رو بكشين بالا! شما كه سوسكين! شما كه مورچه‌اين!!!». اين حرف‌هاي كوچه بازاري، شايسته‌ي جوانان شايسته، تحصيل‌كرده و فهميده‌ي ايران زمين نيست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اي بابا شما هم با اين تيترتون !!!شما تيتر ميزنين : بزرگترین مانور تاریخ اسرائیل به منظور مقابله با حمله ایران بعد در مورد مانور امداد و نجات مينويسين ؟ مگه تيتر روزنامست كه واسه جلب مشتري داغش ميكنيد ولي بعد كه مي خونيد ميبينيد هيچي نيست . در ضمن ما همونطور كه خودمون رو دست كم نميگيريم اسرايي رو هم نبايد دست كم بگيريم ضعيف شمردن دشمن بزرگترين اشتباهه كه تو تاريخ ثابت شده اين مانور نشون ميده كه اونا ما رو دست كم نگرفتن و ميدونن همچين بلاهايي سرشون مياريم و براي امادگي اين مانور و انجام دادن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
«در برابر برنامه اتمی ایران، هیچ گزینه ای حذف نشده است»

اهود باراک، وزير دفاع اسرائيل در ديدار با معاون رییس جمهوری آمريکا گفت که برای جلوگيری از برنامه اتمی ايران، هيچ گزينه ای از دستور کار خارج نشده است.

آقای باراک گفت:« اسرائيل متوجه است که تحريم اقتصادی هنوز کارایی دارد، اما هيچ گزينه ای از دستور کار خارج نشده است.»

جمهوری اسلامی ايران گفته است که برنامه غنی سازی اورانيوم را همچنان دنبال خواهد کرد و از آن دست نخواهد کشید این در حالی است که کشورهای غربی بيم آن دارند که اورانيوم غنی شده که کارکرد دو گانه نظامی و غیر نظامی دارد، برای ساخت بمب و کلاهک هسته ای مورد استفاده قرار گيرد.

شورای امنيت سازمان ملل به تازگی دور سوم تحريم های اقتصادی عليه ايران را به اجرا درآورده است، اما برخی کشورها معتقدند که اين تحريم ها مانع از ادامه فعاليت های هسته ای ايران نخواهد شد.

آمريکا هر از گاه تهديد کرده است که همه گزينه ها در قبال ايران بر روی ميز است، بدين معنی که حتی گزينه نظامی هم می تواند مورد استفاده قرار گيرد، اما مقامات آمريکايی در موقعيت های مختلف گفته اند که هيچ کس در فکر حمله به ايران نيست.

اسرائيل حمله تنهایی به ایران را منتفی دانسته است، اما اظهارات جديد وزير دفاع اين کشور مبنی بر محتمل بودن همه گزينه ها، می تواند اخطار مستقيمی به ايران تلقی شود.

آقای باراک گفت:« برنامه هسته ای ايران نه تنها تهديدی برای منطقه، بلکه تهديدی برای همه جهان است.»

ديک چينی در راستای سفر نه روزه خود به منطقه، ضمن ديدار با مقامات بلند پايه اسرائيلی و فلسطينی برای پيشبرد صلح، روز يکشنبه با وزير دفاع اسرائيل ديدار کرد.

در اين ديدار، گبی اشکنازی، فرمانده نيروهای مسلح اسرائيل و آموس يادلين، رییس اطلاعات نظامی اين کشور هم حضور داشتند.

تصویر
منبع خبر رادیو فردا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون از ارسال خبر. فقط يه سوال مي‌مونه و اون اينكه چرا شما همش از راديو فردا خبر ميارين؟ بهتره منبع خبر يا خبرگزاري، حداقل اسماً يه خبرگزاري بي‌طرف باشه. ضمناً تو اين سايت، معمولاً منبع رو در پايان ذكر مي‌كنن و تيتر تاپيك رو هم متناسب با خبر مي‌نويسن. پس لطفاً حداقل تيتر رو تصحيح بفرمايين.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یکی برای این باراک یه فیلم مستند از دفاع مقدس بفرسته تا به بینه ایرانی با دست خالی چیکار میکنه . اخه مرتیکه گلابی (حیف گلابی) تو اگه اندازه مرغ ای کیو داشتی می فهمیدی که اخه ایران بمب اتم میخواد چیکار . وسط هزار تا کشور که همشون بالا n تا بمب اتم از همه نوعش دارن :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ممنون از ارسال خبر. فقط يه سوال مي‌مونه و اون اينكه چرا شما همش از راديو فردا خبر ميارين؟
بهتره منبع خبر يا خبرگزاري، حداقل اسماً يه خبرگزاري بي‌طرف باشه.

ضمناً تو اين سايت، معمولاً منبع رو در پايان ذكر مي‌كنن و تيتر تاپيك رو هم متناسب با خبر مي‌نويسن.
پس لطفاً حداقل تيتر رو تصحيح بفرمايين.


من از جاهای دیگه هم سعی میکنم خبر بیارم در ضمن بد نیست که تنوع خبری باشه بعد قضاوت به عهده ماست که خبر را میخونیم. منبع آخر آمد، درست شد و تیتر را هم درست کردم. امیدوارم قابل قبول باشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله. حرف شما رو قبول دارم. خيلي خوب هم هست كه آدم اخبار رو از منابع مختلف بشنوه و خودش تصميم بگيره كه كدوم درسته و كدوم غلط؛ نه اينكه بگن همين درسته و باقي غلط!!! منتها عرض من اين هست كه برخي شبكه‌ها، سعي مي‌كنن اوضاع رو اونطوري كه دوست دارن به خورد جهانيان بدن! البته همه اينطوري هستن (مثل همين اخبار خودمون)، ولي بعضي‌ها حقيقتاً مغرضانه و يكطرفه اخبار رو بيان مي‌كنن. مثلاً هركس فاكس نيوز رو گوش مي‌كنه، فكر مي‌كنه همين الانه كه امريكا به ايران حمله كنه!! ممنون از تغييراتي كه اعمال كردين. ديگه بدون مشكل شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
از دکتر ن. واحدی



(انفجاردر هيروشيما)

در 17 ژانويه امسال (2007) حکومت اسلامي ي ران موشکهي جدي دي را پنهاني آزمود. اين موشکهای زمين به زمين SSM که توسعه موشکهای اسکود SCOUD شوروی سابق هستند، ميتوانند تا سه کلاهک اتمی را حمل کنند و دارای بُرد حدود 2000 کيلومتر مي باشند. هدف ازآزميش اين موشکهای باليستيک، يعنی بدون موتور، چندين اندازه گيری الکترونيکی و هواپويائی ، به هنگام پرواز بوده، که از قرار نتي جه ي خوب داشته است. ي ن آزمي ش با مسئولي ت 15 مهندس در رشته هي متفاوت و زي ر نظر مستقيم ريئس جمهور احمدی نژاد صورت گرفته که ضمنأ در تماشای آن چندين فرمانده سپاه پاسداران انقلاب و رياست آن رحيم صفوی نيز حضورداشته اند. هم اوست که در 28 ژانويه در تلويزيون ابراز خرسندی می کند که اکنون ايران برخوردار از داشتن موشکهای باليستيک با بُرد 2000 کيلومتر می باشد.

اما اين آزميشها در واقع نقطه پايانی مرحله نخست فعاليتهای 15 ساله رژيم، يعنی از سال 1990 برای دستيابی به سلاحهای هسته ای و استفاده از آنها می باشد.

به اين معنی که بعد از بحران سياسی - نظامی خليج فارس به سال 91- 1990 رژيم جمهوری اسلامی به اين باور گرويد که فقط با داشتن سلاحهای هسته ای و راهکارهای جنگی می توان مانع حمله نظامی امريکا به کشور گرديد. این جهت گيری بخصوص به دليل پشتيبان ايران از تروريستهای جهاد اسلامی و توسعه همه جانبه آنها در خاور ميانه ضروری و واجب به نظر می رسيد. لذا حکومت بطور محرمانه برای خريد لوازم لازم برای اجرای برنامه اتمی شدن کشور فعّال شد، که به قرار زير عبارت است از:

تهيه کلاهکها ی اتمی:

بی نیاز بودن کشور به اورانيوم غني شده و پلوتونيوم برای ساختن بمب و کلاهک اتمی در داخل کشور تهيه موشک برای پرتاب اين کلاهکها خريد يا ساختن موشکهای هوانورد، Cruise Missile، و توانا به حمل کلاهکهای اتمی برای حمله به نقاط دوردست .

اجرای اين برنامه در دوره رفسنجانی، به اصطلاح سالار سازندگی، آغاز و در زمان دولت خاتمی، اصلاح طلب و طالب گفتگوی تمدنها، به شدّت ادامه يافت تا دولت احمدی نژاد آن را با لعاب ملی به دنيا بفروشد. بدون اينکه ملّت در آغاز و انجام آن سهمی داشته باشد.

اما در راه تحققّ اين برنامه اقمار شوروی سابق به دليل فقر مالی که داشتند از همه بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. مسئلهء موشک سازی و آزمايش موتور آنها در ايران بی سابقه نبود و ارتش امکانات زيادی نيز در اين مورد داشت. يعنی در زمان شاه فقيد ارتش ايران در پارچين، در کوههای کنارهء جاجرود، در کار موشک سازي (ضدّ تانک) بسيار موفق و مجهز بود. لذا فرهنگ ايران کار، برخلاف کار غنی کردن اورانيوم، در مملکت موجود بود.

از قرار بعد از جنگ هشت ساله با عراق و مليون ها نفر کشته و زخمی بجای مانده، نظام مذهبی کشور به موشکهای زمين به زمين و باليستيک SSM علاقه يافت و آنها را در دستور کار دفاعی خود قرار داد. بدين منظور ايران به کشورهای کره شمالی و کشورهای جدا شده از شوروی سابق روی آورد. کره شمالی از موشکهای اسکود شوروی نوعي به نام نودونگگ NO-DONG بوجود آورد که حدود 3000 کيلومتر بُرد داشت. تکنولوژی اين ساخته را کره شمالی به پاکستان و ايران فروخته که موشکهای هاتفV (پاکستان) و شهاب 33 (ايران) از مشتقات آن است.

در اواخر سال 1991 دولت ايران از قرار دو کلاهک اتمی با قدرت 40Kt از قزاقستان تهيه کرده است. هر Kt برابر با قدرت انفجار 1000 تُن مادّه TNT، ( يعني Trinitrotoluoll ) مي باشد.


اين گونه کلاهکها، کلاهک تفنگی نام دارند، زيرا در لوله ای شبيه لوله تفنگ در دومحل اورانيوم غنی شده (حدود 80 در صد) يکی در سر، بنام هدفف target، و ديگری در انتها به نام گلوله Bullet، قرار داده اند. هر دو مادهّ اورانيوم دارای جرمی زير جرم بحرانی مي باشند. جرم بحرانی جرمی است که هسته ای اورانيوم شروع به شکستن زنجيره ای ميکنند. وقتی ميخواهند بمب را فعّال کنند (يعنی شکستن زنجيره ای را راه بياندازند) مادهّ شيميائی بخصوصی را مانند Kordit منفجر ميکنند. اين انفجار سبب ميشود تا گلوله اورانيوم در درون لوله بسوی هدف اورانيوم شليک شود. در نتيجه در اثر تداخلی اين دو، (معمولأ در فاصلهء 25 سانتی متری) جرم بحرانی حاصل ميگردد که درشهر هيروشيما تا شعاع 10 کيلومتری هر موجود زنده ای را از بين برد. در زير اشاره خواهد شد که چرا اين کلاهک های قديمی و پرخرج را جمع ميکنند و ديگر مورد استفاده قرار نميدهند. خريد اين کلاهکها که در واقع ته انباری هستند، زيان مالی و فرهنگی عظيمی بری ملّت ايران داشته است.

شکل 1 اين کلاهک اتمی و شکل 2 شهر هیروشيما را قبل و بعد از انفجار اتمی نشان ميدهد.


شکل 1: (کلاهک اتمِی)




شکل 2 شهر هيروشيما : بالا قبل و پائين بعد از انفجاربمب اتمی Little Boy


بعلاوه همزمان ايران، از همان منبع، يک بمب اتمی از نوع قابل حمل بوسيلههواپيماهی MiG-27 و يک توپ 152 ميليمتری هسته ای نيز خريداری نموده است. تمام این سلاحها از قرار در آوريل سال 1992 برای اســتفاده آمــــاده بوده اند. چه رهبر جمهوری اسلامی ، علی خامنه ای، در اکتبر 1992 اظهار می دارد: "من در اصفهان تأسيسات نظامی را بازديد کردم و از توانائی هسته ای کشور اطمينان يافتم".

منظور وی ولی در واقع تحققّ بند 1 و 3 برنامهی تسليحاتی دولت در بالا مي باشد.

( نقل از Defense & Foreign Affairs Daily, 7,3, 2006 andFeb. 1992 )

با ين حال معلوم نيست آيا اين کلاهکها با محموله اتمی تحويل داده شده اند يا بدون آن؟


در پائيز سال 1992 ا یران باز از قزاقستان 4 عدد کلاهک اتمی Kt 50 خريداری کرده است، که مدرن تر و برای نصب روی موشکهای نوع SSM دریافتی از کرهء شمالي پيش بينی شده بودند. طبق اطلاعاتی که يوسف بدانسکی (Yossef Bodansky, defense & Foreign Affairs) می دهد، این کلاهکها با کشتی به کرهی شمالی حمل و در آنجا مطابق ميل ايران برای نصب روی موشکهای نودونگ1 کره ای (Nodong-1)، که از نوع زمين به زمين اند، آماده و سپس به ايران تحويل گرديده اند (در پائيز 1993). يوسف بدانسکی متخصص و مسئول برجسته کنگره امريکا درامر تروريسم مي باشد.

اما چون سپاه پاسداران برخورد نظامی با امريکا و اسرائيل را در منطقه قطعی ميداند، (بعد از حمله تروريستی به امريکا) ايرانان در سال 2001 به اوکراين مراجعه و 12 عدد موشک هوانورد تاکتيکی Kh-55 و Kh55M خريده اند (توليد شوروی و CIS کنونی ). (در جهت اجرای بند 4 برنامهی تسليحاتی ارتش در بالا). شکل 3 این موشک هوانورد را نشان مي دهد.



شکل 33 : Kh-55

Kh-55 موشکی است که از روی زمين پرتاب می شود و سرعتی زير سرعت صوت دارد، در حالي که Kh-55M موشکی با سرعت مافوق صوت و از هواپيما پرتاب می شود. هر دو موشکها اتمی - تاکتيکی هستند. لذا بايد هدف را به آنها تغذيه نمود. بُرد اين موشکها حدود 2500 کيلومتر است. بعلاوه اين سفارشات با خريد 4 عدد کلاهک اتمي با قدرت 200Kt نيز تؤام بوده است. مطالبی که از طرف توم وارنر Tom Warner در کيف Kiev در 2 فوريه 2005 و روزنامه تاس در 18 مارس 2005 فاش شده اند.

همينطور در معامله ديگری با اوکراين با وساطت آقای سرفراز حيدر، يک دلاّل اسلحه در بازار بين المللي، شخصي ايراني - افغاني و ساکن استراليا، که در سال 2004 در قبرس به قتل رسيد، ايران جمعأ 6 کلاهک اتمي و 12 موشک هوانورد خريده است. علّت اين معامله معلوم نيست. به نظر ميرسد که آنها به تکميل و توسعه موشکهای خود زياد اطمينان نداشته اند (شکل 4). اما ناگهان طرف معامله ايران تغيير پيدا مي کند. شايد چون اوکراين ديگر، به دليل انقلاب نارنجي، مورد اعتماد تهران نبود. چه ملاحطه مي شود که در پائيز سال 2004 ايران از کره شمالي قطعات لازم براي سرهم کردن 18عدد موشک BM-25 را دريافت داشته است (شکل 5). نقل از: 12/16/05 : FRANCE--PRESSE, BERLIN


شکل 4 :شهاب 3 را به هنگام آزمايش نشان مي دهد..که 1300 کيلومتر بُرد دارد..



(کليه اين مطالب به اشکال مختلف برملا شده اند. از جمله از طرف راديوي صدای آلمان در 16 فوريه 2005 که منبع اطلاعات خود را دستگاه اطلاعاتي آلمان BND معرفي مي کند. همينطور همزمان در هامبورگ روزنامه بيلد Bild نيز در اين مورد بطور وسيعي گزارش داده است. بعلاوه مي توان درمجله:

Jane's Missiles and Rockets magazine به مقاله Doug Richardson (دسامبر 2005) مراجعه نمود.

در 28 ژانويه 2005 يکي از نمايندگان مجلس اوکراين آقای Hryhoriy Omelchenko در يک نامه سر گشاده به رئيس جمهور ( Viktor Yushchenko) در باره فروش غير قانوني موشکهای هوانورد اوکراين به ايران توضيح خواست. در اين نامه اسم بانک و مبلغي را که ايران بوسيله يک شرکت موهومي در سيپرن پرداخته است ذکر شده است. بالاخره در 22 مارس 2005 سر مدعي العموم اوکراين آقاي Svyatoslav Piskun به تايمز مالي خبر داد که کيف Kiev در سال 2001 به تهران و پکن 18 عدد موشک X-55 هوا به زمين فروخته است. X-55 همان Kh-55 مي باشد)


با اين توضيحات بايد پرسيد چرا ايران به موشکهاي هوانورد Kh-55 يا BM-25 که هم ريشه موشکهای SS-N-6 شوروي سابق است علاقه دارد، بدون اينکه توانائي استفاده از آنها را داشته باشد.

پاسخ اين است که اين موشکها داري موتوري بسيار قوي و سريع هستند. در حالي که موشک شهاب 3 چنين قدرت و سرعتي را ندارد. لذا ايرانان موتور اين موشکها را براي توليد موشکهای دور بُرد شهاب 5 لازم دارند. جالب اينجاست، همان مهندسين خارجي که طراح کارهای موشکي ايران اند، حقوق بگير دوطرفه مي باشند. يعني علاوه بر ايران، نقشه های شان را به سرويسهای خبري نيز مي فروشند. شکل 6 طرح موشک شهاب 5 را نشان مي دهد.


شکل 5 BM-25: موشک هوانورد کرهء شمالي

شکل6 : شهاب 3 و بالاترش

بطوريکه ملاحطه می شود شهاب 3 همان موشک نودونگ کره ای با کمی تغيير است. در حالی که شهاب 5 موشک چند طبقه ای ست که طبقه اوّل آن را نودونگ تشکيل می دهد. با اين دگرگونی ها تهران اميد دارد موشکهای قاره پيمائی بسازد که بُردی حدود 10.000 کيلومتر دارند و می توانند امريکا را هدف بگيرند.

در حال حاضر ايران مشغول ساختن پي گاه پرتاب موشک در کرمانشاه، همدان و تبريز است. به اين شکل سپاه پاسداران انقلاب مي تواند، (به نظر خود)، اسرائيل و قلب اروپا را هدف قرار بدهد.

واضح است که ايران برای کلاهکهای و بمبهای اتمی خود به اورانيوم و ي ا پلوتوني وم ني از دارد. بري ي ن کار استخراج و غني کردن سنگهي معادن اوراني وم کشور ضرورت دارد. ي ن برنامه تا بحال بطور مخفي صورت مي گرفته است.

بطور خلاصه حدس زده مي شود ي ران تا بحال بري خري د موشک و کلاهک از سال 2000 تا 2004 حدود 20 مي لي ارد دولار و از سال 2004 تا بحال حدود 17 مي لي ارد دولار هزينه کرده است. هزينهء ساختن کارخانه های لازم برای غنی کردن اورانيوم نيز حدود 15 ميليارد برآورد شده است.


غارت بيت المال به دليل نادانی و يا خيانتکاری:

مسائلی را که بايد ملّت ايران يعنی سالار کشور بداند.

1 - بطوريکه گفته می شود، ايران بابت هر موشک هوانورد مبلغی حدود 500.000 تا يک مليون دولار پرداخت کرده است. حاليکه اگر متخصصين واقعی مملکت بکار گرفته می شدند، که نشده است، هزينه اينکارمی توانست حدود 5000 دولار باشد. مثال بارز اين ادعارا می توان درکار يک مهندس زلاند نو به نام Bruce Simpson مشاهده کرد. (شکل 7) . رجوع شود به مقالهء زير در ينترنت :

Telepolis Artikel

شکل 7 :آقای بروس سيمپسون با قطعه ای از موشک خود ساخته اش

اين مطلب يعنی احتمالأ رايج شدن موشکهای خود ساخته خطر عظيمی است که از جانب تروريسم به واقع جهان را تهديد می کند. به خصوص اگر اورانيوم غنی شده ايران بدست آنها بی افتد.

2- کلاهک و احيانأ بمبهای اتمی که ايران تحصيل کرده و يا خود خواهد ساخت، از نوع فشنگی یا شبيه بمب منفجر شده در هيروشيماست. ساخته ای که بسيار ساده بدست ميايد. اين بمبها علاوه بر اينکه گران تمام می شوند، دنيا را نيز آلوده و موّاد اتمی را بی جهت تلف می کنند. زيرا هر يک گرم اورانيوم غنی شده يکه بسوزد، معادل 1Kt انرژی توليد می کند ( يعنی انرژی 1000 تن TNT). در هروشيما 50 گرم اورانيوم غنی شده مصرف شده است. در خود بمب ولی 64 کيلوگرم اورانيوم % 85 غنی شده وجود داشته که پس از انفجار (منهای 50 گرم) به باد رفته و سالهای سال زمين و هوا را آلوده کرده است.

با توجه به اينکه هواپيماهای آواکس و ماهواره های موجود بر فراز خاورميانه، به شدّت مراقب حرکات ا یرانند و هر موشکی را که احتمالأ بسوی اروپا و يا اسرائيل شليک شود به سرعت منهدم می سازند، خطر عظيمی با سقوط ا ین موشکها در خود مملکت شهرها و قصبات ايران را تهديد می کند.

امروز بمب ها و يا کلاهکهای اتمی با روش انفجار به درون آماده می شوند که به هر حال هم مادهّ اتمی کمتری لازم دارند (در مورد پلوتونيوم حتی حدود 400 گرم) و هم چون سنگين نيستند با موشکهای با قدرت کمتری می توانند پرتاب شوند. شکل 8 طرح اين بمب را نشان می دهد که چون به الکترونيک پيچيده ای نياز دارد، توليد آن در توانائی کنوني ايران امروزی نيست.



شکل 8 : بمب اتمي با انفجار به درون


3 - صف آرائی در برابر امريکا

قدرت آتش جنگی اتمی امريکا به اختصار عبارت است از:

- وجود برنامه سه جانبه و همآهنگ اتمی در سياست دفاعی امريکا که مرکب است از، موشکهای قاره پيما، موشکهای باليستيک قابل پرتاب از زير دريائی و کشتی، بمب افکنهای استراتژیک

- بمبهای نوترونی

- بمبهای نوک کوچک Mini Nukes ( به قدرت Kt1)

- مخرب ساز پناهگاهی زير زميني و يا در دل کوه ها (تا 18 متربه داخل پناهگاه می تواند نفوذ کند)

- بمبهای کثيف

- موشکهای متفاوت با بُردهای متفاوت

- موشکهي هوانورد و هواپي ماهي بي سرنشي ن

- هواپيماهی آواکس;

- هواپيماهای B-52

- به ويژه بيد چند نمونه موشکهای هوانورد مدرن را که برای رادار دشمن غير قابل رؤيت هستند دراينجا ذکر نمود. مانند:


موشک هوانورد MX که می تواند تا 1090000 کيلومترپرواز کند و در نوک خود جای 10 کلاهک اتمی، هر يک به قدرت Kt 475 دارد.
(اين بمب ها هيدروژنی هستند)



و بالاخره موشک هوا نورد X-45A. اين موشکها که در واقع هواپيمای کوچک بی سرنشين اند، برای مبارزه با تروريسم ساخته شده اند. بدي ن معنی که می توانند هزاران کيلومتر را طی کنند(قابل هدايتند) و هدف خود را(حتا يک فرد) جستجو کرده و آن را از بين به برند.

مادّه رزمی آنها می تواند اتمی و يا شيمايی و يا بيولوزيکی باشد. دارای چهار سيستم هدايت می باشند:

- سيستم IGS (هدايت اينرسيال) - سيستم TERCOM(ميزان کردن خود با سطح زمين)

- سيستم DSMAC ( تصحيح راه خود نسبت به هدف) - و بالاخره مراقبت و هدايت بوسيله ماهواره

عظمت زرادخانه امريکا در حمله به عراق معلوم شد که در عرض 24 ساعت اوّل 800 موشک هوانورد به آن

مملکت شليک نمود. بعلاوه ايالات متحّده در جمع دارای بيش از 10.000 کلاهک اتمی است.

نتيجه :

با توجه به نيروی عظيم اتمی امريکا که متکی به ظرفيت علمی، فنی، اقتصادی و فکری شهروندانش می باشد، ملاحظه می گردد تا چه اندازه صدای چکاچک شمشير جمهوری اسلامی ملايان بچگانه است. به ويژه که مملکت نه مستقل که سخت به کشورهای بيگانه، چون روسيه و چين و کره شمالی وابستگی دارد. فرياد استقلال و حقوق ملّي هردو سرپوشی بر نبود آنهاست. همينطور فرياد مرگ بر این و برآن ضعف فرزانگی و خردمندی است. انسان فرزانه مشت گره نمی کند و آزاد انديش است. آنها که مشت های گره خورده توده های مسخ شده را ميجويند، عجز و زبونی و نا توانی انديشيدن خود را به نمايش می گذارند.

دولت برای ساختن موشکهای چند طبقه نياز به دايره های لاستيکي ويژه ي دارد. برای تهيه اين لاستيکها حکومت مجبور است به چين متوسل شود. مملکتی که خود نفت دارد، کارخانه پترو شيمي دارد چطور نمی تواند ا ین لاستيک ها را خود بسازد ولی خويشتن را سرآمد عالم می داند و به مستقل بودن خود فخر می فروشد. نه! فرار مغزها نتيجه سياستی است که کشور را بسوی وابستگی علمی و فنی کشیده و او را به دامن سرمايه داری کلان جهانی نشانده است. اين سياست همان سياستی است که قاری خوانان ديروز را دولت مردان امروز ساخته تا به همان سبک، يعنی روضه خوانی، مردم را به هواداری از برنامه اتمی فاجعه انگيز خويش بسيج کند. هيچکس با استفاده علمي از نیروی هسته ای در کشور مخالف نيست (که در باره آن در مقاله ديگری به تفصيل سخن خواهد رفت)، بلکه مخالف هزينه درجهت تسلط بر چرخه سوخت هسته ای ست که منجر به ساختن سلاحهای اتمی و عاقبت زباله های ا ین چرخه سوخت می باشد. مسئله ای که حتی کشورهای پيشرفته صنعتی و غير وابسته با آن روبرو هستند. شهروندان اين کشورهابه مخالفت با اين تکنولوژی برخاسته اند. با اين حال گونه استفاده علمي از نيروي هسته ای را تنها دانشمندان آزاد انديش و دولتمردان مسئوليت شناس، در جهت مصالح کشور، يعني نياز و اقتصادی بودن آن با توجه به نسلهای آينده، می توانند تعيين کنند. تازه اگر هم برای حفظ کشور و امنيت ملّی نياز به سلاح اتمی باشد، بنابر گفته دکتر اسد همايون، در اين باره می تواند وبايد دولتی مسئول و دمکرات و در جوّ جامعه ای سکولار تصميم بگيرد. آنها که از سوی مردم برگزيده نيستند و آنها که اطلاعات کافی از علم و فن ندارند، تنها ما را به پرتگاه نيستی می کشانند. اينان با زندگی آت جوانان کشور بازی می کنند و ملّت ايران راچون گوشت قربانی به ميان ميز بازی شطرنج چهار قدرت امريکا، اروپا، روس و چين انداخته اند.

امروز با گزارشهای منتشر شده و به صورّ متفاوت معلوم است که ايران نه يک کشور توليدي که مملکتی عقب افتاده و مصرفی می باشد. دولت غير ملّی و غير قانوني ايران (تنها با رای حدود 4 مليون نفر) تا بحال بازار اين مصرف را که بر درآمد نفت استوار است می توانست با کشش ديني و با پشتيبانی سرمايه داری بين المللي گرم نگه دارد. اما اکنون که نه دين کششی مردمی دارد و نه مردم اميدی به آينده دارند و با کوهی از مشکلات زندگی دست به گريبان اند و طغيان آنها رژيم را سخت به ترس و واهمه انداخته است، نسخه ملی گرائی را حضرات به ميان کشيده اند تا با اين تله هيتلری مردم را به دور يک نخود سياه به گردش وادارند. عجب اين است که بسياری از مخالفين رژيم در اين لحظات حساس که بايد ميان خود و رژيم مرزبندی کنند، تا هويتشان برای مردم زمين گير مملکت روشن گردد، به اين تله مي افتند و با رژيم هم آخور می شوند تا از جامعه شريف و پر مهر ايران جامعه ای فاشيستي و خشن و از هم گسسته بسازند.

اينان باید می گفتند: "ملّت ايران ملّتی صلح دوست است و با همهی مردم جهان، در مرام رواداری و دوستی و محبت و آزادي، زندگي آسوده زمينی را طالب مي باشد. لذا هر جنگی که برپا شود و هر صدمه ای که به کشور و تماميت آن بخورد، ما و تمام شهروندان کشور دولت را مسئول آن می دانيم که با ديوانگی خود بی جهت مصالح کشور را بخطر انداخته است. اين مصالح به هيج وجه با تروريست پروری و حمايت تروريسم جهانی موازی نیست. چنين دولتی باید به پای ميز محاکمه خوانده شود"

منبع:http://www.iranianacademy.com/Atom&Iran.asp


نكته جالب تو اين به اصطلاح تحليل اينه كه گفته در صورت به كار گيري متخصصين داخلي مي شه يه موشك اتمي رو با هزينه 5000 دلار تهيه كرد يعني از قيمت پيكان هم كمتر

يا يه چيز ديگه اينكه گفته امريكا ميتونه با هواپيما هاي اواكس و ماهواره هاش موشك هاي ايران رو نابود كنه.والا تا اونجا كه ما ميدونيم وظيفه اواكس اصلا جنگيدن نيست بلكه يه رادار پرنده است
دوستان من حوصلم نيومد بقيه شو بخونم شما بخونيد و سوتي هاشو بگيريد دور هم يه كم بخنديم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.