Recommended Posts

[quote name='hamedof' timestamp='1347286356' post='270269']
البته برای اینکه همچین چیزی اتفاق بیفته باید یه بمب قوی اتمی بالا سر ایران منفجر بشه که بالطبع کل خاورمیانه رو سرویس می کنه ! یعنی ایران ترکیه ، کشورهای حوزه خلیج فارس ، افغانستان و پاکستان!

از نظر شما همچین ریسکی می کنه اسرائیل؟! در ضمن شبکه برق که از کار نمی فته ! شاید قسمت سوئیچینگ ولی کلیه ی سیم های انتقال سالم می مونند چون این سیم ها می تونند میدان های عظیم الکتریکی رو جابه جا کنند ! پس یک شار لقایی نمی تونه کاری از پیش ببره!



[quote name='aminmessi' timestamp='1347286315' post='270268']
یک سوال : قسمت های الکترونیکی تجهیزات نظامی در برابر این بمب ها مقاوم اند ؟
میشه مقاوم شوند ؟
[/quote]
برای مقاوم شدن کافیست تا عایق های جریان برق در اطراف تجهیزات نصب شود !
[/quote]

مقاوم سازی در برابر EMP به هیچ وجه با عایق سازی دور مدارات ممکن نیست چرا که EMP عملا ولتاژ در خود مدارات ایجاد می کند. مقاومت از طریق قفس فارادی امکان پذیر است ولی خیلی گران تمام می شود طوری که آمریکا هم دیگر خیلی روی همه محصولاتش (حتی خیلی از جنگنده هایش) اجرا نمی کند.

بمب EMP می تواند با کلاهکی بسیار کوچک هسته ای با شعاع تنها 100 کیلومتر ایجاد شود. مساله کوچک کردن محدوده نیست. مساله بزرگ کردن محدوده است چرا که یونیزاسیون هوا عملا یک قفس دور بمب ایجاد می کند. بنا بر این با بزرگ کردن بمب، تاثیر بمب به صورت خطی زیاد نمی شود. این مساله به خصوص در مورد بمبهای هیدروژنی صادق است که مرحله اول انفجار عملا مرحله دوم را خنثی می کند.
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='jarmenkill' timestamp='1347295564' post='270292']
یا حق

[quote]
برای مقاوم شدن کافیست تا عایق های جریان برق در اطراف تجهیزات نصب شود !
[/quote]

عایق را رسانا؟! اگه عایق باشه که هوا خودش عایقه!!
[/quote]

منظورشون همون قفس الکترومغناطیسه (قفس فارادی).
برای مقابله با EMP یا هرنوع امواج الکترومغناطیسی ناخواسته از قفس الکترومفناطیسی استفاده می کنن. یه سازه کا کار پوشش کامل فلزی رو انجام بده ولی به اندازه اون سنگین و پرهزینه نباشه.

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='hamedof' timestamp='1347286356' post='270269']
البته برای اینکه همچین چیزی اتفاق بیفته باید یه بمب قوی اتمی بالا سر ایران منفجر بشه که بالطبع کل خاورمیانه رو سرویس می کنه ! یعنی ایران ترکیه ، کشورهای حوزه خلیج فارس ، افغانستان و پاکستان!

[/quote]

اینکه الان گفتین طوفان خورشیدیه یا بمب الکترو مغناطیسی؟؟ همچین بمبی با همچین قدرتی وجود داره؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='aminmessi' timestamp='1347286315' post='270268']
یک سوال : قسمت های الکترونیکی تجهیزات نظامی در برابر این بمب ها مقاوم اند ؟
میشه مقاوم شوند ؟
[/quote]

با گذاشتن سیمها داخل لوله های خلا ، استفاده از سیستمهای الکترونیکی بر پایه ی تکنولوژی لامپ خلا (که مقاومت زیادی در مقابل EMP دارند) و همچنین شیلد های ضخیم آلیاژ آلومینیوم و سرب میشه مدارات الکترونیکی رو در مقابل اثر امواج الکترومغناطیسی مقاوم کرد . در حال حاضر درصد بسیار پایینی از تجهیزات الکترونیکی نظامی آمریکا و بقیه کشورها با این روشها مقاوم شده اند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اين بمب ها فقط بر روي مدارها و تجهيزات الكترونيكي تاثير مي گذارند؟ چه قدر مي توانند براي سلامت انسان خطر ساز باشند؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]بمب EMP می تواند با کلاهکی بسیار کوچک هسته ای با شعاع تنها 100 کیلومتر ایجاد شود. مساله کوچک کردن محدوده نیست. مساله بزرگ کردن محدوده است چرا که یونیزاسیون هوا عملا یک قفس دور بمب ایجاد می کند. بنا بر این با بزرگ کردن بمب، تاثیر بمب به صورت خطی زیاد نمی شود. این مساله به خصوص در مورد بمبهای هیدروژنی صادق است که مرحله اول انفجار عملا مرحله دوم را خنثی می کند.[/quote]

مگر می خواهیم بمب رو تو هوا منفجر کنیم؟ بمب بالای جو در فضا منفجر میشه ....................

[quote]اینکه الان گفتین طوفان خورشیدیه یا بمب الکترو مغناطیسی؟؟ همچین بمبی با همچین قدرتی وجود داره؟؟[/quote]

اگر بخواهند بمب ایران را به عصر حجر برگردونه باید بمب قوی باشه! و وقتی قوی باشه که نمیشه به موج بگی از مرز های ایران عبور نکن fi_lone_ranger

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='hamedof' timestamp='1347309294' post='270339']
اگر بخواهند بمب ایران را به عصر حجر برگردونه باید بمب قوی باشه! و وقتی قوی باشه که نمیشه به موج بگی از مرز های ایران عبور نکن fi_lone_ranger
[/quote]

حرف سر عبور کردن از مرز ایران نیست عزیز...فرض کن یه بمب توارتفاع زیاد اون هم بر فراز مرکز ایران منفجر بشه...تقریبا بایدبیش از 1000 کیلومتر از هر طرف طی کنه تا کل ایران رو پوشش بده....حالا بماند که بخواد دهن ترکیه و عراق و غیره رو هم سرویس کنه...نمیدونم والله شاید یه همچین بمبی رو ساخته باشن...و اینکه ایران برای مقابله به مثل چه کار میکنه ...ماهم ئی ام پی داریم ...برنامه ای برای ساخت داریم ..از لحاظ اینکه کشتار جمعی نیست بر خلاف بمب اتم مشکل دینی برای ساختش نداریم ...پس چه دلیلی داره که نسازیم یا نساخته باشیم؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر امواج الکترو مفناطیس به صورت کروی در همه جهات حرکت می کنند و تا به وسیله ی جسمی جذب نشند به جرکت خودشون ادامه میدن!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='hamedof' timestamp='1347313387' post='270356']
برادر امواج الکترو مفناطیس به صورت کروی در همه جهات حرکت می کنند و تا به وسیله ی جسمی جذب نشند به جرکت خودشون ادامه میدن!
[/quote]

با همون توان وقدرت؟؟ اگه اینطور باشه ابعاد تخریب دامن خودشون رو هم که میگیره؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='hamedof' timestamp='1347313387' post='270356']
برادر امواج الکترو مفناطیس به صورت کروی در همه جهات حرکت می کنند و تا به وسیله ی جسمی جذب نشند به جرکت خودشون ادامه میدن!
[/quote]

با سلام
این که فرمودید بمب را در کجا منفجر می کنند:
بستگی دارد بخواهند تا کجا را تحت تاثیر قرار دهند. معمولا یک کلاهک هسته ای را زیر یونوسفر منفجر می کنند. زیرا یونوسفر مانع عبور بسیاری امواج الکترو مغناطیسی می شود.

این که فرمودید بمب را در هوا منفجر نمی کنند :
1. ممکن است بکنند البته مثلا در ارتفاع 50 کیلومتری (برای محدود کردن اثرش و استفاده کردن از یونیزاسیون هوا برای محدود نگه داشتن دامنه تاثیر)
2. من نگفتم در هوا منفجر می کنند، گفتم اگر این امواج قوی بخواهند از هوا عبور کنند، لاجرم هوا را یونیزه می کنند. این یعنی هوا تا حدی هادی می شود و طبق قانون لنز در آن جریانی تولید می شود که میدان بمب را کم کند. این یعنی برد امواج الکترومغناطیسی خیلی قوی در هوا محدود است ( و عملا بستگی فراوان به عرض پالس پیدا می کند)

این که فرمودید امواج کروی حرکت می کنند:
امواج الکترو مغناطیسی در خلا این رفتار را دارند. در مجاورت دیگر اجسام این اصلا صحیح نیست. مثلا در زیر یونوسفر، از خاصیت بازتابش یونوسفر استفاده می کنند و امواج که به سمت خارج زمین می زود را مثل آینه به زمین بر می گردانند.
خصوصا در مورد EMP رفتار و شکل حرکت موج اصلا کروی نیست و تا حد زیادی تحت میدان مغناطیسی زمین الکترونهای ایجاد شده در انفجار شروع یه شتاب گرفتن می کنند و یک مدار دایره ای عمود بر میدان مغناطیسی زمین را طی می کنند که این طبق قانون فارادی یک میدان را ایجاد می کند که با میدان الکترو مغناطیسی اصلی بمب تداخل کرده شکل کلی را کج و معوج می کند.
این کج . مع.ج شدن تا حد زیادی به تعداد الکترون ایجاد شده در اثر انفجار، ارتفاع بمب، مداری که بمب در آن منفجر شده و همان عرض پالس میدان مغناظیسی تولید شده مستقیما توسط بمب دارد.
(عرض این پالس یعنی چقدر زمان طول کشیده تا بمب از ابتدای انفجارش تا واپاشی اکثر سوخت برسد. این خیلی تابع شدت تحریک نوتزونی اولیه است که به بمب داده می شود. هرچه تحریک بیشتر، عرض پالس کمتر و شدت میدان رسیده به زمین بالاتر می رود)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='hamedof' timestamp='1347313387' post='270356']
برادر امواج الکترو مفناطیس به صورت کروی در همه جهات حرکت می کنند و تا به وسیله ی جسمی جذب نشند به جرکت خودشون ادامه میدن!
[/quote]

با سلام
این که فرمودید بمب را در کجا منفجر می کنند:
بستگی دارد بخواهند تا کجا را تحت تاثیر قرار دهند. معمولا یک کلاهک هسته ای را زیر یونوسفر منفجر می کنند. زیرا یونوسفر مانع عبور بسیاری امواج الکترو مغناطیسی می شود.

این که فرمودید بمب را در هوا منفجر نمی کنند :
1. ممکن است بکنند البته مثلا در ارتفاع 50 کیلومتری (برای محدود کردن اثرش و استفاده کردن از یونیزاسیون هوا برای محدود نگه داشتن دامنه تاثیر)
2. من نگفتم در هوا منفجر می کنند، گفتم اگر این امواج قوی بخواهند از هوا عبور کنند، لاجرم هوا را یونیزه می کنند. این یعنی هوا تا حدی هادی می شود و طبق قانون لنز در آن جریانی تولید می شود که میدان بمب را کم کند. این یعنی برد امواج الکترومغناطیسی خیلی قوی در هوا محدود است ( و عملا بستگی فراوان به عرض پالس پیدا می کند)

این که فرمودید امواج کروی حرکت می کنند:
امواج الکترو مغناطیسی در خلا این رفتار را دارند. در مجاورت دیگر اجسام این اصلا صحیح نیست. مثلا در زیر یونوسفر، از خاصیت بازتابش یونوسفر استفاده می کنند و امواج که به سمت خارج زمین می زود را مثل آینه به زمین بر می گردانند.
خصوصا در مورد EMP رفتار و شکل حرکت موج اصلا کروی نیست و تا حد زیادی تحت میدان مغناطیسی زمین الکترونهای ایجاد شده در انفجار شروع یه شتاب گرفتن می کنند و یک مدار دایره ای عمود بر میدان مغناطیسی زمین را طی می کنند که این طبق قانون فارادی یک میدان را ایجاد می کند که با میدان الکترو مغناطیسی اصلی بمب تداخل کرده شکل کلی را کج و معوج می کند.
این کج . مع.ج شدن تا حد زیادی به تعداد الکترون ایجاد شده در اثر انفجار، ارتفاع بمب، مداری که بمب در آن منفجر شده و همان عرض پالس میدان مغناظیسی تولید شده مستقیما توسط بمب دارد.
(عرض این پالس یعنی چقدر زمان طول کشیده تا بمب از ابتدای انفجارش تا واپاشی اکثر سوخت برسد. این خیلی تابع شدت تحریک نوتزونی اولیه است که به بمب داده می شود. هرچه تحریک بیشتر، عرض پالس کمتر و شدت میدان رسیده به زمین بالاتر می رود)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوش خدمتی نماینده ملکه برای صهیونیست‌ها
اقدام دولت کانادا در خارج ساختن دیپلمات‌های خود از تهران و اخراج کارکنان سفارت ایران از کانادا با استقبال محافل صهیونیستی مواجه شده است.
به گزارش مشرق به نقل از مهر، تنش اخیر دیپلماتیک میان تهران و اتاوا که با اقدام نسنجیده مقام‌های کانادایی به وجود آمده است بار دیگر توجهات را به سوی این کشور جلب کرده است. اقدام اخیر دولت کانادا با استقبال شدید محافل صهیونیستی و مقامات رژیم صهیونیستی رو به رو شده است.
ساختار حکومتی کانادا
هرچند کانادا به صورت رسمی عنوان کنفدراسیون را برای نظام سیاسی خود یدک می کشد، اما در واقع این کشور به صورت فدراسیون و زیر تشریفات سلطنت مشروطه مرتبط با پادشاهی متحده اداره می‌شود. ساختار حکومت در آن از پادشاه یا ملکه انگلیس، دولت جمهوری فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولت‌های استانی و فرماندار کل (به عنوان نماینده ملکه یا پادشاه انگلیس) تشکیل شده است.
پادشاه کشور کانادا ملکه انگلستان است که قانون به امضا و نام او رسمیت و ضمانت اجرایی پیدا می‌کند. در اساسنامه آمریکای شمالی بریتانیا که در ژانویه 1868 به مورد اجرا گذاشته شد، اصول قانون اساسی کانادا همانند قوانین بریتانیا نوشته شده است. طبق این اساسنامه کلیه قوانین اجرایی به نام پادشاه یا ملکه و توسط فرماندار کل و شورای سلطنتی ضمانت اجرایی پیدا می‌کند. ملکه انگلستان رهبر رسمی کشور کانادا و کشورهای مشترک المنافع است. به موجب قانون فرماندهی کل نیروهای نظامی به ملکه واگذار شده و در اختیار او می‌باشد.
استقبال محافل صهیونیستی از اقدام اخیر دولت کانادا
به نظر می‌رسد تصمیم کانادا در قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران در چارچوب فشار لابی‌های صهیونیستی فعال در این کشور، آمریکا و انگلیس بوده و با توجه به عدم نفوذ و تاثیر گذاری این کشور در مسایل خاورمیانه این اقدام در راستای تامین منافع رژیم صهیونیستی بوده است. هم اکنون چند لابی قدرتمند در کانادا فعال هستند. به عنوان مثال، کنگره یهودیان کانادا از مهمترین لابی‌هاست که در چند دهه اخیر فعالیت‌های قابل توجهی را در این کشور داشته است. هر چند این لابی در سال 2007 به عنوان زیر مجموعه شورای کانادایی حمایت از یهودیان و اسراییل درآمد و به نام مرکز امور یهودیان و اسراییل تغییر نام داد.
ممانعت از برگزاری کنفرانسی در سال 2009 در دانشگاه یورک کانادا قرار بود برگزار شود یکی از اقدامات لابی یهود در کاناداست. این کنفرانس قرار بود با هدف بررسی امکان تشکیل کشور مستقل فلسطینی برگزار شود. مخالفت دولت محافظه کار کانادا با طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سازمان ملل متحد نیز در نتیجه تاثیر فشار لابی یهودیان در این کشور و البته همراهی هارپر نخست وزیر کانادا بود.
اقدامی شجاعانه و مطلوب
میریام زیف (Miriam Ziv) سفیر رژیم صهیونیستی در اتاوا با صدور بیانیه‌ای اقدام دولت کانادا را توصیف کرده است. در این بیانیه آمده است:« ایران تهدیدی برای ثبات و امنیت جهانی است، به تاقدامی شجاعانه و مطلوبععهدات خود در قبال جامعه جهانی عمل نمی‌کند و همواره در صدر اولویت‌های امنیتی اسراییل قرار داشته است. این اقدام نخست وزیر کانادا نمونه خوبی برای جامعه جهانی است تا اقدامات شدیدتری را علیه ایران به مورد اجرا بگذارند.» بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز اقدام دولت کانادا را مورد تمجید قرار داده بود. شیمون پرز رییس جمهور رژیم صهیونیستی هم با صدور بیانیه‌ای خرسندی خود را از اقدام دولت کانادا در قطع روابط با ایران اعلام کرده بود.

اقدام اخیر کانادا همچنین با استقبال رییس کنفرانس روسای سازمان‌های یهودی رو به رو شده است. ریچارد استون از قطع روابط کانادا با ایران استقبال و اعلام کرده که امیدوار است سایر سایر کشورها نیز از این اقدام اتاوا پیروی کنند. آبراهام اچ فاکس من مدیر انجمن ضد افترا نیز ضمن تمجید از این اقدام کانادا اعلام کرده است که این عمل اتاوا بیانگر رهبری و پیشرو بودن این کشور در مبارزه علیه ایران است و جامعه جهانی نیز باید از این اقدام تقلید و پیروی کند.
هارپر با اصالتی یهودی؛ مسبب اصلی بروز تنش در روابط تهران-اتاوا
اقدامات گذشته هارپر نخست وزیر کانادا نیز نشان می‌دهد وی یکی از حامیان سرسخت یهودیان کانادایی است. سال گذشته حزب محافظه کار کانادا با انتشار جزوه‌ای از سیاست‌های سایر احزاب کاندایی در قبال اسراییل انتقاد کرده بود. حمایت هارپر از یهودیان به اندازه‌ایست که بسیاری وی را یک یهودی دوآتشه می‌دانند. ریشه خونی استفن جوزف هارپر به طور مستقیم به یک یهودی آلمانی به نام هین من جانستون برمی‌گردد که در فوریه 1825 به دنیا آمده است. نام "هین من" از سوی یهودیان به دلیل دور زدن قوانین محدود کننده در کشورهای متحد آلمان و البته آلمان انتخاب شده بود. لورن تسکی همسر هارپر نیز ریشه ایرلندی دارد و به ناحیه‌ای تعلق دارد که بسیاری از یهودیان آن به آمریکا و انگلیس مهاجرت کردند.
هارپر که روابط بسیار نزدیکی با محافل صهیونیستی و حمایت از اسراییل و یهودیان داردر دیدار خود با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل در اتاوا در ماه مارس سال جاری حمایت خود را از برنامه‌های رژیم صهیونیستی در قبال ایران اعلام کرده بود و دولت ایران را به دروغ گویی در خصوص برنامه هسته‌ای خود متهم کرده بود.
دولت کانادا همچنین سال گذشته به درخواست تشکیلات خودگردان فلسطین- البته به رغم حمایت شهروندان کانادایی- برای عضویت در سازمان ملل متحد رای منفی داد. هارپر این اقدام تشکیلات خودگردان را مایه تاسف خوانده و به شدت با آن مخالفت کرده بود.
نخست وزیر کانادا همچنین با رایزنیهای خود با سایر کشورها تلاش فراوانی کرد تا آنها را به دادن رای منفی به عضویت فلسطین تشویق کند. حمایت هارپر از اسراییل در شرایطی بود که نظرسنجی صورت گرفته توسط بی بی سی نشان می‌داد که 46 درصد کانادایی‌ها از تشکیل دولت فلسطینی حمایت می‌کردند و تنها 25 درصد آنها مخالف این امر بودند.
اما از سوی دیگر، ایرانیان مقیم کانادا نیز از اقدام اخیر دولت کانادا بسیار شگفت زده و خشمگین هستند. نیاز سلیمی رییس شورای جامعه کاندا-ایران نیز اعلام کرده که از شنیدن این اقدام دولت کانادا بسیار ناراحت و وحشت زده شده‌ است. وی که در ماه‌های گذشته تلاش فراوانی برای حل و فصل مشکلات میان تهران و اتاوا انجام داده همچنین اعلام کرده است:« هیچگاه انتظار شنیدن چنین خبری را نداشتم. چنین اقدامی نشانه‌ای صریح در خصوص حمله به ایران است. ما مخالف حمله به کشور و ملت خود هستیم».
ایرانیان مقیم کانادا نیز از این اقدام دولت کانادا خشمگین شده‌اند. یکی از ایرانیان پس از خروج از سفارت ایران در اتاوا به این موضوع اشاره کرد:« تنها شهروندان هستند که در این میان آسیب خواهند دید. من از سال 1985 در کانادا زندگی می‌کنم و برای رفتن به ایران به پاسپورت نیاز دارم. سیاستمداران هیچ توجهی به خواسته‌های ما ندارند.» شهروند ایرانی دیگری نیز اعلام کرده است که دانشجویان زیادی در کانادا حضور دارند که با این اقدام دولت کانادا آسیب فراوانی خواهند دید.
روابط ایران و کانادا در سال‌های گذشته با فراز و نشیب‌های فراوانی رو به رو بوده است. در سال‌های اخیر هیچ پرواز مستقیمی میان کاندا و ایران برقرار نبوده و دولت کانادا فعالیت‌های مراکز فرهنگی ایرانی و مقامات کنسولی را در سراسر این کشور ممنوع کرده است. کانادا همچنین از سال 2010 تحریم‌هایی را علیه ایران و فراتر از تحریم‌های سازمان ملل وضع کرده است.
در مجموع می‌توان گفت که در سال‌های گذشته همواره مقام‌های کاخ سفید و کنگره ایالات متحده پیشرو و پیشقدم در ایجاد تنش و اتخاذ اقدامات ضد ایرانی بوده‌اند، اما هم اکنون از یک سو به دلیل آنکه این کشور خود با بحران اقتصادی شدیدی مواجه است و از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری امریکا در پیش روست مقام‌های رژیم صهیونیستی این بار با آلت دست قرار دادن مقام‌های کانادایی درصدد اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران برآمده‌اند.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153294/خوش-خدمتی-نماینده-ملکه-برای-صهیونیست‌ها

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برآورد محافل‌ اطلاعاتي تل‌ آويو از آینده اسرائیل
به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :

اوباما آمريكا را بدهكارتر و بي اعتبارتر كرد
اوباما 5 هزار ميليارد دلار هزينه روي دست مردم آمريكا گذاشته اما وضعيت به نسبت 3 سال پيش به مراتب بدتر شده است.
مرلين ميلر نامزد منفرد انتخابات رياست جمهوري آمريكا از حزب موضع سوم در مصاحبه با پرس تي وي گفت: آمريكا نسبت به زماني كه باراك اوباما كار خود را به عنوان رئيس جمهور آغاز كرد در شرايط بسيار بدتري قرار دارد. به بدهي ها نگاه كنيد، بدهي پيوسته در حال افزايش است.
ميلر مي گويد: به وضعيت بيكاري نگاهي بياندازيد. افراد بسيار بيشتري بيكار هستند. اين تنها لفاظي هاي انتخاباتي است و من حقيقتا شاهد هيچ تغييري در دوران رياست جمهوري اوباما نبودم.
وي درباره نفوذ اسرائيل در سياست آمريكا گفت: آيپك (كميته امور عمومي آمريكا اسرائيل) و اسرائيل دستور كار دو حزب دموكرات و جمهوري خواه را كنترل مي كنند.
ميلر تصريح كرد: زماني كه به ميت رامني و گروه وي نگاه مي كنيم، مي بينيم كه وي گروهي از مشاوران خارجي را گرد هم آورده است. اين زياد تفاوتي ندارد. آن ها هم دوست اسرائيل خواهند بود. آن ها همان دستور كار را ادامه خواهند داد و در واقع احتمالا دستور كاري تجاوز كارانه تر. همانطور كه مي دانيد رامني به اسرائيل سفر كرد و در اين سفر به ميزان هنگفتي پول براي مبارزات انتخاباتي خود دست يافت. وي اساسا همه چيز را در حمايت از اسرائيل وعده مي دهد.
وي درباره وعده ها و عملكرد اوباما گفت: مسلما باراك اوباما برخلاف وعده هاي انتخاباتي خود در چند سال پيش ما را از اين جنگ ها خارج نكرده است. اگر به دنبال حفظ پول آمريكا هستيد، اين يكي از راه هاي آن است، حفظ اعتبار آمريكا و همچنين حفظ جان جوانان اين كشور و همچنين مردم سركوب شده در كشورهايي كه ما آن ها را اشغال كرده ايم. براي من غير قابل باور است كه آمريكا ديگر اهميتي به ديدگاه هاي بنيانگذاران اين كشور نمي دهد. اين عقيده كه «آمريكا را در اولويت قرار دهيد اما دوست ديگر ملت ها باشيد.» نبايد متجاوز به كشوري ديگر باشيم.


برآورد محافل اطلاعاتي تل آويو: سال سختي پيش روي اسرائيل است
سرويس هاي جاسوسي و امنيتي اسرائيل درباره خطراتي كه اين رژيم را تهديد مي كنند، هشدار دادند.
روزنامه صهيونيستي معاريو در گزارشي نوشت: سازمان هاي اطلاعاتي اسرائيل از جمله موساد [سرويس جاسوسي]، شاباك [امنيت داخلي] سازمان اطلاعات نظامي ارتش [امان] و مركز تحقيقات سياسي وزارت خارجه درباره خطراتي كه حكومت اسرائيل را تهديد مي كنند، از جمله بي ثباتي و اختلافات داخلي و مشكلات خارجي هشدار داده اند. از نگاه اين سازمان ها برنامه هسته اي ايران، اوضاع سوريه و روابط با مصر در صدر خطراتي است كه اسرائيل را تهديد مي كند.
اين گزارش مي افزايد: اسرائيل سالي سرشار از بي اعتمادي و بي ثباتي را پيش رو دارد و يكي از شديدترين خطرات و نگراني ها ناشي از سناريوي بسيار نگران كننده سوريه و سرانجام تحولات كنوني آن است.
پايگاه اينترنتي روزنامه معاريو اعلام كرد: «اويو كوخاوي» رئيس سازمان اطلاعات نظامي اسرائيل در جلسه وزارتي اين رژيم گفت «ما ارزيابي كرديم كه اسرائيل در سال آينده با يك فضاي منطقه اي بي ثبات متشنج و رشد اسلام گرايي مواجه خواهد بود.»
كوخاوي مي گويد: اسرائيل با فضايي با يك سلسله بحران هاي منطقه اي و داخلي كه به شدت در حال افزايش است مواجه مي باشد.
از طرف ديگر روزنامه «يديعوت آحارونوت» به نقل از اعضاي شوراي وزارتي اين رژيم نوشت: اختلاف نظر زيادي ميان آنها و سازمان هاي جاسوسي درباره مساله هسته اي ايران وجود دارد.
يديعوت آحارونوت به نقل از وزيران رژيم صهيونيستي نوشت: در اسرائيل هيچگونه اجماعي درباره تهديد ايران وجود ندارد.
يكي از وزيران مذكور به اين روزنامه صهيونيستي گفت: به گزارش هاي جاسوسي كه همگي نگران كننده بود گوش داديم و متوجه شديم كه ايران در زمينه هسته اي پيشرفت بسيار زيادي دارد و به نظر مي رسد كه هيچ چيز آن را متوقف نمي كند.
اظهارات مقامات رژيم صهيونيستي مبني بر اينكه هيچ چيز نمي تواند پيشرفت هاي هسته اي ايران را متوقف كند، با سخنان جان مك كين سناتور آمريكايي و رقيب اوباما در انتخابات سال 2008 همزمان شده كه گفته است: سياست هاي كاخ سفيد براي مقابله و متوقف كردن برنامه هسته اي ايران مانند حركت يك قطار قراضه است.
وي در مصاحبه با آسوشيتدپرس رويكرد اوباما به موضوعات سوريه و ايران را ضعيف خواند و از ميت رامني نامزد جمهوري خواه نيز بدين خاطر كه سياست خارجي را در حاشيه برنامه هاي خود قرار داده، انتقاد كرد.
پيش از اين نتانياهو در جمع لابي صهيونيست هاي آمريكا (ايپك) گفته بود برنامه هسته اي ايران مانند يك قطار سريع السير پيش مي رود و ما با خودروي قراضه دنبال آن هستيم و نمي رسيم.


آمريكا و اسرائيل كنار نشسته اند و تركيه را به باتلاق هل مي دهند
اگر تركيه در جبهه مقابل ايران قرار گرفت، پس از آن معرفي خود به عنوان دشمن اسرائيل در جهان اسلام غيرممكن خواهد بود.
روزنامه يني شفق چاپ تركيه با انتشار اين تحليل از مقامات آنكارا پرسيده است آيا ما مي خواهيم با اسرائيل سازش كنيم و وارد درگيري با ايران شويم؟ اسرائيلي ها در حادثه كشتي مرمره 9 تبعه ما را كشتند.
اين روزنامه خاطرنشان مي كند: تركيه پس از آغاز بحران سوريه، اسرائيل را فراموش كرده است در حالي كه اسرائيل از تروريست هاي پ ك ك عليه ما حمايت مي كند و آنها اتباع تركيه را مي كشند.
يني شفق مي نويسد: از زماني كه تركيه اجازه داد ناتو سامانه رادار موشكي خود را در مالاتيا مستقر كند، روابط ايران با تركيه دچار تنش شد زيرا اين اقدام عملاً كمك به اسرائيل در مقابل ايران بود.
نويسنده اين روزنامه با شگفتي پرسيده است: چه حكمتي است كه ايران كه بعد از انقلاب اسلامي با حمله عراق مواجه گشت و بعد از آن جنگ تا به امروز به هيچ يك از همسايگان خود تعرض نكرده را به جاي اسرائيل هدف قرار مي دهند؛ اسرائيلي كه از زمان تأسيس تاكنون به مرزهاي تمامي همسايگان خود تعرض كرده و در برخي مواقع درصدد اشغال لبنان و اكنون سوريه بوده و با اقدامات وحشيانه خود در فلسطين مردم اين كشور را مورد ظلم خود قرار داده است.
نويسنده روزنامه يني شفق مي نويسد: من با برخي سياست هاي ايران مخالفم. اما اين را نيز بدانيم اگر مي خواهيم در جبهه مقابل ايران جاي گيريم، دشمن اسرائيل بودن نيز غيرممكن است. ما بايد در انديشه اتحاد امت اسلامي باشيم. رئيس سازمان سيا كه در مدت شش ماه براي دومين بار به تركيه سفر كرد بعد از استانبول به تل آويو سفر كرد.
در همين حال يك پژوهشگر مركز مطالعات امنيت ملي اسرائيل در تحليلي خاطرنشان كرد سازمان سيا از اقدامات تركيه در حمايت از ناآرامي هاي سوريه پشتيباني مي كند اما هرگز حاضر نيست خود وارد باتلاق سوريه شود.
پروفسور زاكي شالوم در وبسايت خود نوشته است: آمريكا در اتخاذ مواضع عليه حكومت سوريه با تركيه و عربستان هماهنگي مي كند. اطلاعات به دست آمده حاكي از آن است كه مردان سازمان جاسوسي آمريكا در مرزهاي سوريه- تركيه مستقر شده و به كمك هاي اطلاعاتي، ارسال سلاح و آموزش به مخالفان اسد مي پردازند.
اين تحليلگر صهيونيست نوشت: در داخل آمريكا افرادي هستند كه از كاخ سفيد مي خواهند كه فعاليت بيشتري در سوريه داشته باشد و حتي اقدام به حمله نظامي كند. با اين حال تا پايان انتخابات رياست جمهوري آمريكا، اوباما به هيچ وجه به سمت عمليات نظامي در سوريه حتي اعمال منطقه پرواز ممنوع بر فراز آن نخواهد رفت.
شالوم مي گويد:« در حال حاضر تصميم به دخالت نظامي ضعيف ترين تصميمي است كه دولتمردان آمريكا ممكن است اتخاذ كنند، چرا كه خوب مي دانند كه چنين دخالتي باعث مي شود تا آمريكا وارد يك درگيري بسيار خونين و سخت شود كه نتايج آن قابل پيش بيني است، حداقل آن اين است كه عواقب خطرناكي بر اقتصاد آمريكا و نتايج انتخابات آن خواهد گذاشت.»



روايت گلوب اندميل از برده هايي به نام ديپلمات هاي كانادا
رفتار وزارت خارجه كانادا به عنوان برده ديپلماتيك و جاسوسي ديگر رژيم ها مسبوق به سابقه است. اين وزارتخانه در محافل ديپلماتيك جهاني به عنوان برده انتحاري آمريكا و اسرائيل معروف است.
اقدام روز جمعه وزارت خارجه كانادا در اعلام تعطيلي سفارت اين كشور در ايران و قطع روابط دو جانبه اين پرسش را پيش كشيده كه هدف مقامات اتاوايي از تعطيلي يك سفارت نيمه تعطيل چيست؟ توضيح اينكه فعاليت سفارت مذكور از ماه ها قبل به مرز تعطيلي رسيده و در حد كنسولي فعاليت مي كرد. ادعاي مقامات كانادايي مبني بر اينكه «ايران اصلي ترين تهديد براي صلح جهاني است و فعاليت هاي اتمي ايران در كنار اظهارات خصمانه عليه اسرائيل و حمايت از دولت سوريه، علت تصميم به قطع روابط است» بلافاصله با استقبال نخست وزير منزوي رژيم صهيونيستي مواجه شد كه علنا از حضور نمايندگان 120 كشور عضو جامعه جهاني در اجلاس غيرمتعهدها در تهران ابراز خشم كرده بود. نتانياهو گفت: من به نخست وزير كانادا به دليل اين تصميم شجاعانه تبريك مي گويم، اين بايد الگوي جامعه جهاني شود.
يادآور مي شود روز گذشته توني بورمن مدير سابق تلويزيون ملي كانادا(CBC) با اشاره به اقدام دولت كانادا در قطع روابط با ايران گفت: به نظر مي آيد كانادا وزير خارجه جديدي پيدا كرده به نام بنيامين نتانياهو(!)
البته اظهارات مقامات كانادايي و استقبال نخست وزير اسرائيل از موضع اخير آنان بدون نياز به هيچ سند ديگري، نشان مي دهد كه حاكمان اتاوا بردگان سياسي تل آويو به شمار مي روند. اما حقيقت مهم ديگر، اشاره به اين واقعيت است كه سفارت كانادا در تهران پس از تسخير لانه جاسوسي آمريكا در سال 58 تبديل به ايستگاه سازمان سيا شده و در حد خبرچين اين سازمان تنزل يافته بود.
روزنامه كانادايي گلوب اندميل بهمن 1388 با انتشار گزارش مستندي فاش كرد: كن تيلور سفير وقت كانادا در ايران، در بحبوحه تسخير لانه جاسوسي و عمليات شكست خورده چنگال عقاب [طبس] به طور جدي براي سازمان سيا كار مي كرد و تيلور در گفتگو با گلوب اندميل و در پاسخ به اين پرسش كه آيا فعاليت هاي جاسوسي شما در ايران فاش شد يا خير، گفت: ايرانيان به هيچ وجه نمي توانستند اين موضوع را تحمل كنند و كشف اين ارتباط مي توانست تبعات بسيار سنگيني براي من به همراه داشته باشد.
اين روزنامه تصريح كرده بود: اگرچه فعاليت هاي جاسوسي تيلور از جمله جمع آوري اطلاعات براساس توافقي سري بين دول كانادا و آمريكا مخفي نگاه داشته شد اما چند سال بعد نقش وي در پناه دادن و سپس فراري دادن شش نفر از كارمندان سفارت آمريكا به خارج از ايران فاش شد كه البته با تقدير رسمي كاخ سفيد همراه بود.
رابرت رايت، مورخ معروف دانشگاه ترنت در جديدترين كتاب خود نوشته بود: جو كلارك، نخست وزير وقت كانادا از بيم اينكه افشاي جاسوسي يك ديپلمات كانادايي براي آمريكا تبعات سوءسياسي در داخل كشور به همراه داشته باشد، اصرار داشت اين همكاري و نقش تيلور مخفي بماند.
تيلور در واكنش به انتشار اين كتاب با عنوان «مامور ما در تهران» به گلوب اندميل گفت «فكر نمي كردم روزي اين راز فاش شود. اين موضوع براي 30 سال مخفي مانده بود و انتظار داشتم تا 30 سال ديگر نيز مخفي بماند». وي در واكنش به عبارت
«de facto CIA station chief» كه معادل «مسئول غيررسمي سيا» است و در كتاب رايت به عنوان يكي از القاب تيلور به آن اشاره شده بود، گفته بود «من دقيقا چنين نقشي در تهران داشتم».
گلوب اندميل مي نويسد: از آن زمان به بعد تمامي فعاليت هاي جاسوسي و اطلاعاتي آمريكا در ايران از طريق تيلور انجام مي گرفت و اطلاعاتي كه وي روزانه به آمريكا مخابره مي كرد توسط دو افسر ارشد در اداره تحليل اطلاعات اتاوا بررسي مي شد و در اختيار پت بلك، دستيار وزير اطلاعات و امنيت وقت كانادا قرار مي گرفت. اين اطلاعات سپس در اختيار كلارك و مك دانالد قرار مي گرفت و پس از آن به كنث كورتيس، سفير وقت آمريكا در كانادا منتقل مي شد.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152981/برآورد-محافل‌-اطلاعاتي-تل‌-آويو-از-آینده-اسرائیل

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#0000ff][b]وزیر دفاع آلمان: حمله به ایران نامشروع نیست [/b][/color]

وزیر دفاع آلمان ضمن اعلام حمایت از ماجراجویی نظامی احتمالی رژیم صهیونیستی علیه ایران، آن را اقدامی نابخردانه، اما در عین حال مشروع توصیف کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از نشریه دی ولت، “توماس دمایزیره” حمله نظامی رژیم صهیونیستی علیه تاسیسات اتمی ایران را “مشروع” ولی در عین حال غیرعاقلانه توصیف کرد.

وزیر دفاع آلمان که در نشست ” گفتگوی اروپا – اسرائیل” در برلین سخن می گفت از خواسته رژیم صهیونیستی برای تعیین یک خط قرمز برای ایران از سوی جامعه جهانی انتقاد کرده و گفت : چنین عملی منجر به افزایش تنشها در خاورمیانه خواهد شد.

وی در ادامه افزود: حمله به ایران اقدامی عاقلانه به شمار نمی رود، اما در عین حال این اقدام ” نامشروع ” نیست.این اظهارات در حالی مطرح می شود که در یکی دو هفته گذشته مقامهای آلمانی دیدارهایی را از سرزمین های اشغالی داشته اند.

اوایل این هفته گیدو وستروله وزیر امورخارجه آلمان برای گفتگو با سران این رژیم به تل آویو رفت.هم اکنون نیز رئیس مجلس آلمان در فلسطین اشغالی به سر می برد.

به گزارش روزنامه “اوبراسترایش ناخریشتن” چاپ اتریش، گیدو وستروله وزیر خارجه آلمان در دیدار با ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به مقامات این رژیم اطمینان داد که آلمان ترس اسرائیل از به دست آوردن سلاح هسته ای توسط ایران را درک می کند!

رئیس دستگاه دیپلماسی آلمان همچنین با اشاره به مذاکرات هسته ای ایران و گروه پنج به علاوه یک از ایران خواست که به میز مذاکرات بازگردد.

لینک
http://www.teribon.ir/archives/125216/وزیر-آلمانی-حمله-اسرائیل-به-ایران-مشر.html

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته بمبهای گرافیتی هم هستند که به شبکه انتقال نیرو هم صدمات اساسی می زنند. شاید خطر اینها برای ما بیشتر از EMP باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.