Recommended Posts

تشدید تشنج در روابط آمریکا و اسراییل
در واکنش به عدم تعیین خط قرمز از سوی آمریکا برای برنامه هسته ای ایران نخست وزیر این رژیم گفت آمریکا حق ندارد برای ما هم تعیین تکلیف کند.
به گزارش مشرق، مهر به نقل از خبرگزاری " آسوشیتد پرس" نوشت: "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی از اقدام آمریکا در عدم تعیین خط قرمز برای برنامه هسته ای ایران ابراز ناخرسندی کرد.
وی روز سه شنبه در این خصوص گفت : آنهایی که از تعیین خط قرمز برای برنامه هسته ای ایران خودداری می کنند هیچ حقی ندارند که برای اسرائیل خط قرمز تعیین کنند.
لازم به ذکر است روز گذشته نخست وزیر رژیم صهیونیستی از مذاکرات آمریکا و این رژیم برای تعیین خط قرمز برای برنامه هسته ای ایران خبر داده بود و این در حالی بود که هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا روز گذشته اعلام کرد آمریکا برای برنامه هسته ای ایران ضرب الاجلی تعیین نخواهد کرد و معتقد است برای مذاکره بهترین راه کاربرای حل مسئله هسته ای ایران است.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153669/تشدید-تشنج-در-روابط-آمریکا-و-اسراییل

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پروژه ای در شورای حکام که لو رفت
شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در حالی امروز پنجشنبه بررسی موضوع فعالیت های هسته ای ایران را در دستور کار خود دارد که خبرها حاکی از کلید خوردن یک پروژه ˈآمریکایی - اسراییلیˈ جهت همراه کردن اعضای شورای حکام در تصویب یک قطعنامه ضد ایرانی است.
به گزارش مشرق به نقل از ایرنا، موضوع ایران ظهر چهارشنبه در دستور کار شورای حکام آژانس قرار گرفت ولی رییس جلسه اعلام کرد با توجه به اینکه پیش نویس قطعنامه درباره ایران ، امروز میان اعضا توزیع شده و برای بررسی این پیش نویس باید 24 ساعت از زمان ارایه آن بگذرد بنابراین بررسی موضوع ایران به جلسه پنجشنبه موکول می شود.
گفتنی است صبح چهارشنبه قبل از اینکه شورای حکام وارد موضوع ایران شود به بررسی بحث کره شمالی خاتمه داد.
شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی عصر چهارشنبه جلسه ای نداشت تا اعضا بتوانند به بررسی بیشتر پیش نویس قطعنامه تهیه شده درباره ایران بپردازند.
در پیش نویس قطعنامه که روز چهارشنبه در اختیار 35 عضو شورای حکام قرار گرفت، نسبت به عدم اجرای قطعنامه های شورای امنیت توسط ایران انتقاد شده است.
در متن این پیش‌نویس همچنین نسبت به پیشرفت های هسته ای ایران و افزایش تعداد سانتریفیوژها، ابراز نگرانی شده‌ است.
این درحالی است که دیپلمات ها در وین در روز دوشنبه یعنی نخستین روز آغاز نشست شورای حکام احتمال ارایه قطعنامه علیه ایران را با توجه به مخالفت روسیه و چین در حد صفر دانسته بودند.
پس ماجرا چه بود و طی این دو روز چه اتفاقی افتاد؟!
** پروژه ای که لو رفت
نشست روز سوم شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در حالی صبح چهارشنبه در وین آغاز شد که لحظاتی قبل از آغاز این نشست، گفت و گوی نمایندگان رژیم صهیونیستی و آمریکا با خبرنگار ˈآسوشیتدپرسˈ مورد توجه سایر خبرنگاران قرار گرفت.
ماجرا از آنجا آغاز شد که خبرگزاری ˈآسوشیتدپرسˈ روز سه شنبه همزمان با روز دوم برگزاری نشست شورای حکام در خبری ادعا کرد که ˈآژانس بین المللی انرژی اتمی ماه گذشته اطلاعات جدیدی دریافت کرده که نشان می دهد ایران از طریق مدل های کامپیوتری قدرت تخریبی یک کلاهک هسته ای را محاسبه کرده استˈ.
جزییات این خبر در گزارش مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی وجود نداشت و همین موضوع سبب شد تا دیگر رسانه های غربی خبرسازی ˈآسوشیتدپرسˈ را باور نکنند و آن را غیرواقعی بدانند.
خبرنگاران سایر رسانه های غربی معتقد بودند که ˈاگر این اطلاعات درست بود، باید در گزارش مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی ذکر می شدˈ.
اما آنچه متعاقب انتشار این خبر و پیش از آغاز نشست روز چهارشنبه شورای حکام آژانس بین المللی اتفاق افتاد، توجه سایر خبرنگاران حاضر در محل برگزاری نشست شورای حکام را به خود جلب کرد.
ˈایهود آزولایˈ نماینده رژیم صهیونیستی در آژانس بین المللی انرژی اتمی که برای تصویب یک قطعنامه جدید علیه فعالیت های هسته ای ایران تلاش گسترده ای را آغاز کرده است، 10 دقیقه قبل از شروع نشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در میان خیل خبرنگاران و تصویربرداران حاضر در محل نشست، مستقیم به سراغ خبرنگار آسوشیتدپرس در وین رفت و از وی بابت انتشار خبر روز گذشته علیه ایران تشکر کرد.
گفت و گو و احوالپرسی نماینده رژیم صهیونیستی در آژانس با خبرنگار آسوشیتدپرس درست در مقابل در ورودی محل نشست شورای حکام و مقابل دیدگان سایر خبرنگاران صورت گرفت و ˈآزولایˈ پس از حدود پنج دقیقه گفت و گو با این خبرنگار، وارد سالن برگزاری نشست شد.
هنوز لحظاتی از این رویداد نگذشته بود که ˈرابرت وودˈ نماینده هیات آمریکا در آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز به محل برگزاری نشست شورای حکام آمد و قبل از ورود به سالن، فقط با خبرنگار آسوشتدپرس احوالپرسی کرد و به وی گفت که بعد از جلسه با او صحبت می کند.
این همه ماجرای رخ داده نبود، دقایقی بعد، حدود ساعت 10 و پنج دقیقه که هنوز جلسه شورای حکام شروع نشده بود، بار دیگر نماینده آمریکا در حالی که یک برگه زرد رنگ در دست داشت و اطلاعاتی را در آن نوشته بود از سالن نشست شورای حکام بیرون آمد و این اطلاعات را در اختیار خبرنگار آسوشیتدپرس گذاشت و پس از چند دقیقه گفت و گو با وی، به محل نشست بازگشت.
همه این اتفاقات در مقابل دیدگان خبرنگاران رسانه های همگانی رخ داد. خبرنگاران سایر رسانه های خبری که این رخدادهای پی در پی را مشاهده کردند، با یکدیگر سخنی نمی گفتند، اما چشم در چشم هم لبخند می زدند و زیر لب زمزه هایی می کردند.
این درحالی بود که برخی دیپلمات ها در وین خبر آسوشیتدپرس را ˈخبرسازیˈ توصیف می کردند که با هدف تاثیرگذاری بر اعضای شورای حکام و جلب همراهی آنها برای تصویب قطعنامه علیه ایران منتشر شده است.
یک منبع آگاه در این زمینه گفت: با توجه به تلاش های نماینده اسراییل در آژانس برای صدور قطعنامه در شورای حکام علیه ایران، وی به همراه نمایندگان یکی دو کشور غربی موضوع انتشار خبر آسوشیتدپرس را طراحی کردند تا در شورای حکام سیاست های خود را دنبال کنند.
حال باید دید شورای حکام تحت تاثیر این خبرسازی قرار می گیرد یا نه؟ قطعا تحولات امروز در آژانس بین المللی انرژی اتمی این موضوع را مشخص می کند.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/153890/پروژه-ای-در-شورای-حکام-که-لو-رفت

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هشدار صفوی به اسراییل درمورد حمله
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا تاکید کرد: حماقت سران رژیم صهیونیستی در تهدید ایران، ساکنان سرزمین‌های اشغالی را در یک قدمی گورستان قرار داده است.
به گزارش مشرق به نقل از سپاه نیوز، سردار سرلشکر پاسدارسید یحیی صفوی به مناسبت 26 شهریورماه سالروز صدور فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در سال 64 مبنی بر تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامیاظهار داشت: فرمان امام در راستای برآوردن نیازهای جبهه‌های جنگ و پیروزی‌های بزرگ بود.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا تصریح کرد:حضرت امام (ره)برای ایجاد ظرفیت و قابلیت بالاتر و جدیدتر و ساختار و سازمانی که ده‌ها هزار نیروی بسیجی داوطلب جبهه‌ها را بتواند سازماندهی کند و برای اینکه این ساختار بتواند تجهیزات لازم را به دست بیاورد و سلسله مراتب فرماندهی را طی بکند و برای برآوردن نیاز جبهه‌های نبرد و نیاز به پیروزی‌های بزرگ و قابلیتی که امام (ره) در فرماندهان جوان سپاه و بسیج می‌دیدند این فرمان بزرگ را صادر کردند که این فرمان تبدیل به عملیات‌های بزرگ و سرنوشت‌سازی همچون فتح فاو در بهمن‌ماه سال 64 و یا فتح دروازه‌های شرقی بصره در زمستان 65 و دیگر دستاوردها شد.
وی ادامه داد:اولین فرمانده نیروی زمینی سپاه پس از فرمان حضرت امام(ره) بنده بودم، اولین فرمانده نیروی هوایی آقای موسی رفان و اولین فرمانده نیروی دریایی آقای حسین علایی بود.
سرلشکر صفوی در ادامه اظهار داشت: با شروع جنگ تحمیلی سپاه مسئولیت امنیتی در کشور داشت، خود من به اتفاق تعدادی از پاسداران و بسیجیان در کردستان بوده و فرمانده عملیات کردستان بودم و مشغول تأمین امنیت کردستان بودیم و مأموریت اصلی سپاه تأمین امنیت بود؛ با شروع جنگ تحمیلی و هجوم سراسری رژیم بعثی عراق به ایران، طبیعتا فرمان حضرت امام (ره) برای بسیج همگانی اعم از سپاه و بسیج و ارتش جمهوری اسلامی که مسئولیت دفاع از مرزها را بر عهده داشت، صادر شد.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوابا بیان اینکه ضرورت حضور پاسداران و بسیجیان در جبهه‌های نبرد احساس می‌شد، گفت:اوایل جنگ من به اتفاق 120 نفر از پاسداران و نیروهای رزمی، که در کردستان گردانی را به اسم گردان ضربت که اولین فرمانده‌اش برادر خود من آقای مرتضی صفوی بود و جانشین ایشانآقای حسین خرازی بود وارد جبهه‌های جنگ در جنوب شدیم.
وی ادامه داد: وقتی وارد اهواز شدم برای 2 الی 3 ماه فرمانده محور دارخوین بودم و بعد از 3-2 ماه مسئول عملیات جنوب شدم که ستاد عملیات جنوب را در گلف یا پادگان منتظران شهادت راه اندازی کردیم و با تکلیفی که شهید محلاتی و شهید کلاهدوز به من کردند مسئولیت ستاد عملیات جنوب را عهده دار شدم؛ آن زمان سردار رشید که مسئول عملیات سپاه دزفول بود جانشین من شد، برادر عزیزم شهید حسن باقری مسئول اطلاعات، مسئول اعزام نیرو آقای سیدمحمد حجازی بود.
سرلشکر صفوی یادآور شد:‌ ما ستاد عملیات جنوب را که تشکیل دادیم، سال 59 بود و تنها چند ماه از جنگ می‌گذشت ما برای سازماندهی یگان‌های رزم سپاه پاسداران شروع کردیم به تشکیل واحدهای رزمی، اولین ساختار نظامی را در ستاد عملیات جنوب بنده، سردار رشید و شهید حسن باقری، از دسته، گروهان و گردان رزمی را که شامل چند نفر نیروی انسانی، چه تجهیزاتی و چند خودرو داشته باشند، تنظیم کردیم؛ مطابق آن زمان هر گردان رزمی حدود 350 نفر و سلاح سبک شامل تفنگ -آرپی جی ونیزبارسبک و چند قبضه خمپاره باید داشته باشد.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا در خصوص عملیات شکستن حصر آبادان اظهار داشت: در عملیات شکستن حصر آبادان که در5 مهرماه بود در سه محور دارخوین ما 5 گردان رزمی داشتیم و بر اساس همین ساختار، آن را سازمان دادیم و اولین عملیاتی بود که سپاه به صورت سازمانی وارد عملیات شد؛ با سه تیپ لشکر 77 خراسان برای شکستن حصر آبادان وارد عملیات شدیم طرح شکستن حصر آبادان را ستاد عملیات جنوب ارائه و به تصویب شورای عالی دفاع رساند، در عملیات ثامن الائمه (ع) ما 15 گردان رزمی داشتیم؛ این ساختار در آن زمان حدود 350 نفر رزمنده داشت سلاح و تجهیزات سبک و نیمه سنگین تا حد خمپاره انداز 120 میلی‌متری، 80 میلی‌متری داشت.
وی در ادامه گفت: پس از شکستن حصر آبادان بنده مسئول عملیات کل سپاه شدم و پس از شکستن حصر آبادان برادر عزیزمان آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده کل سپاه وارد مسائل جنگ شد؛ تا قبل از شکستن حصر آبادان شهید عالی‌مقام یوسف کلاهدوز به عنوان قائم مقام کل سپاه و مرحوم ظهیرنژاد به عنوان فرمانده نیروی زمینی وقت عملیات شکستن حصر آبادان را فرماندهی کردند، فرماندهی مشترک ارتش و سپاه از مختصات خاص این عملیات بود و این عملیات اولین عملیات مشترک پس از عزل و فرار بنی‌صدر از ایران بود که در نتیجه پیروزی بزرگی حاصل شد.
سرلشکر صفوی اظهار داشت: از عملیات (طریق القدس) برادر عزیزمان شهید صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش شده بود؛ از عملیات طریق‌القدس آن 5 گردان تبدیل به سه تیپ شدند تیپ امام حسین به فرماندهی حسین خرازی، تیپ عاشورا به فرماندهی عزیز جعفری و تیپ 25 کربلا به فرماندهی مرتضی قربانی، حتی شماره‌های این تیپ‌ها را ما تعیین می‌کردیم و هرتیپ بین 8 تا 15 گردان رزمی داشت با واحدهای پشتیبانی و تدارکاتی و واحدهای پشتیبانی رزمی مثل واحد ادوات و بهداری رزمی و قرارگاه مرکزی کربلا که یک قرارگاه مشترک سپاه و ارتش بود که عملیات طریق‌القدس را فرماندهی کرد، فرمانده این قرارگاه آقای محسن رضائی و شهید بزرگوار صیاد شیرازی بود.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قواادامه داد: در فتح‌المبین به خاطر اینکه منطقه عملیات وسیع‌تر بود به جای آن سه تیپ، 12 تیپ رزمی را و 3 قرارگاه را وارد عملیات کردیم؛ از آنجا به بعد ما شروع به توسعه سازمان رزم کردیم؛ در عملیات بعدی یعنی بیت‌المقدس ما این 12تیپ را به بیش از15 تیپ توسعه دادیم و در عملیات رمضان لشکرهای سپاه را سازمان دادیم و در همین زمان شروع به تشکیل واحدهای تخصصی کردیم.
وی با بیان اینکه اولین توپخانه سپاه را شهید حسن مقدم و شهیدحسن شفیع‌زاده تشکیل دادند، گفت:اول از توپ‌هایی که ما در فتح‌المبین و بیت‌المقدس غنیمت گرفته بودیم توپخانه سپاه را و بعد هم دانشکده توپخانه را که یک مرکز تخصصی در اصفهانبود و در همین زمان واحدهای زرهی و دانشکده زرهی را در شیراز حدود سال‌های 64-65 تشکیل دادیم و همچنین پدافند هوایی سپاه را سازمان دادیم یعنی واحدهای پشتیبانی رزم مثل توپخانه، پدافند هوایی زرهی که نیاز جبهه‌ها و نیاز به پیروزی‌های بزرگ‌تر و نیاز به اینکه سپاه پاسداران گسترش پیدا بکند را سازمان دادیم.
سردار صفوی تصریح کرد: درسال 64 نامه‌ای توسط فرمانده کل سپاه به حضرت امام(ره) نوشته شد و تقاضای تشکیل سه سپاه زمینی، دریایی و هوایی داده شد، امام بزرگوارمان با آن حکمت و دوراندیشی و قلب نورانی که به نور قرآن به عشق و محبت رسول خدا و ائمه اطهار روشن بود با استفاده از اختیارات رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا و تفسیر اصل 150 قانون اساسی که به وظایف و ماموریت‌های سپاه مربوط می‌شد، فرمان تشکیل سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی سپاه را در 26 شهریور سال 1364 صادر کردند.
این فرمانده عالی‌رتبه نیروهای مسلح تأکید کرد: خود این فرمان روحیه جدیدی را و ظرفیت ساختاری و سازمانی بالایی را ایجاد کرد؛ ما یگان دریایی داشتیم این یگان دریایی تبدیل به نیروی دریایی شد، تشکیل نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس عملاً تبدیل به یک قدرت شد؛ فرمان حضرت امام(ره) در سال 64 تبدیل به یک نهضتی شد که این سه نیروی زمینی، دریایی و هوایی، مهمترین مشخصاتشان این بود که یک نیروی ایدئولوژیک بودند، در طول تاریخ ایران کمتر سازمان رزمی، کمتر نیرویی رزمی بوده که هم ایدئولوژی اسلام ناب محمدی(ص) را داشته باشد و هم تفکر انقلابی داشته باشد.
وی بر همین اساس اظهار داشت: تمام فرماندهان نیروی زمینی یک تفکر بالای انقلابی و علمی را داشتند و از شجاعت برخوردار بودند و سومین مشخصه اینکه ظرفیت لشکرهای ما و نیروهای ما این بود که ده‌ها هزار نیروی بسیجی که می‌آمد در این لشکرهای ما قابل سازماندهی بود؛ برخی از این لشکرهای ما 25 تا 30 گردان رزمنده داشتند در حالی که لشکرهای ارتش هرکدام 3 تیپ و هرتیپ هم 3 گردان داشت و اینکه این قابلیت انعطاف در آن وجود داشت یعنی این لشکرهای نیروی زمینی سپاه غیر از آموزش‌هایی که به بسیجیان می‌دادند وقتی که به جبهه‌ها می‌آمدند، این نیروهای بسیجی را در واحدهای تخصصی از غواصی تا زرهی و ادوات و واحدهای رزمی و پدافند هوایی و توپخانه به کارگیری می‌کردند، این یعنی قدرت ابتکار و خلاقیت که فرماندهان ما در لشکرها و تیپ ها داشتند؛ اکثر فرماندهان ما زیر 27 سال سن داشتند و دارای شجاعت و نبوغ و استعداد خاصی بودند البته در یک عملیات مثل کربلای 5 در سال 65 ما 400 فرمانده شهید دادیم این نشان دهنده این است که فرماندهان ما در خط مقدم می جنگیدند.
*فرمان حضرت امام در سال 64 مبدا یک تحول بزرگ در سپاه پاسداران شد
سرلشکر صفوی در ادامه افزود: به طور خلاصه، فرمان حضرت امام(ره) در سال 64 مبدا یک تحول بزرگ در سپاه پاسداران شد؛ یعنی تشکیل نیروهای سه‌گانه زمینی، هوایی و دریایی سپاه و تشکیل یک ارتش مکتبی و انقلابی از جنس انقلاب اسلامی در کنار ارتش جمهوری اسلامی ایران که از قبل وجود داشت، یعنی دو بازوی قدرتمند نظامی برای دفاع از جمهوری اسلامی و برای مقابله با تهدیدات تشکیل شد.
*مقام معظم رهبری از مخالفین تفکر ادغام ا رتش و سپاه بودند/ارتش و سپاه دو بازوی قدرتمند دفاعی کشور
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا گفت: در پایان جنگ یک تفکر غیر صحیح در جمهوری اسلامی به دنبال ادغام سپاه و ارتش بود و می‌خواست نیروی زمینی سپاه را با نیروی زمینی ارتش و نیروی هوایی سپاه را با نیروی هوایی ارتش و نیروی دریایی سپاه را با نیروی دریایی ارتش ادغام کند و 6 ماه هم جلسه پشت جلسه، یعنی بعد از ادغام جهاد سازندگی در وزارت کشاورزی به دنبال ادغام نیروهای سه گانه سپاه و ارتش بودند این تفکر باعث می‌شد که فرمان امام(ره) از بین برود و قدرت بزرگ سازمان رزمی سپاه که در کنار ارتش دو بازوی قدرتمند دفاعی جمهوری اسلامی بودند می‌خواست با هم ادغام کند.
*مسئولیت امنیت در خلیج فارس به عهده سپاه است
وی اضافه کرد:با رحلت حضرت امام(ره) همان هفته اول مقام معظم رهبری دستور دادند که این طرح متوقف بشود و ایشان به ستاد کل دستور دادند جلساتی تشکیل بشود و تفکیک مأموریت‌های نیروی زمینی سپاه و نیروی زمینی ارتش و نیروی هوایی سپاه با مأموریت‌های نیروی هوایی ارتش و نیروی دریایی سپاه و ارتش صورت گیرد که این جلسات تشکیل شد و به تصویب رسید؛ حتی نوع تجهیزات، حتی اینکه نیروی زمینی ارتش چند تا تیپ داشته باشد و در سپاه چند تا تیپ داشته باشد، بحث شد.
سرلشکر صفوی ادامه داد: من خاطرم است که در ستاد کل بعضی‌ها مخالف بودند که سپاه نیروی زرهی داشته باشد حضرت آقا با دست خط شان نوشتند که سپاه به بالاترین و پیشرفته‌ترین تجهیزات از جمله تانک سنگین باید مجهز بشود و بعد هم حضرت آقا دستور دادند که تفکیک سرزمینی صورت بگیرد؛ هم‌اکنون بین نیروی زمینی سپاه با نیروی زمینی ارتش تفکیک سرزمینی برای دفاع سرزمینی شده است، بین نیروی دریایی سپاه و نیروی دریایی ارتش هم تفکیک حوزه‌های مأموریتی شده که خلیج فارس به عهده نیروی دریایی سپاه است و دریای عمان و دریایی خزر به عهده نیروی دریایی ارتش واگذار شده است.
*تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری موجب افزایش توان دفاعی و تقویت روحیه ارتش و سپاه شده است
این فرمانده عالی‌رتبه نیروهای مسلحگفت: این تفکیک ماموریت‌ها و وظایف نیروهای سه‌گانه سپاه و ارتش هم از تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بود که باعث تقویت روحیه هم سپاه و ارتش شد و هم توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران رادر مقابل خطرات و تهدیدات نظامی آینده افزایش داد.
ویدر ادامه تأکید کرد: حماقت سران رژیم صهیونیستی در تهدید ایران، ساکنان سرزمین‌های اشغالی را در یک قدمی گورستان قرار داده است؛ دشمنان بدانند پاسخ ایران به هرگونه تهدیدی پشیمان کننده و ویرانگر خواهد بود.
سرلشکر صفوی اظهار داشت:پس از گذشت چند دهه، امروز جمهوری اسلامی ایران تبدیل به یک کشور با ثبات و قدرتمند شده است و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به لطف خدا و رهبری حکیمانه مقام معظم رهبری در اوج اقتدار و آمادگی‌های دفاعی خود قرار دارند و پاسخگوی هرگونه تهدید احتمالی هستند؛ نیروهای مسلح ایران اطلاع کافی از تحرکات منطقه و آمادگی مقابله کامل را دارند، متناسب با هر تهدیدی آمادگی‌ها و سناریو‌های مقابله و پاسخگویی به آن پیش‌بینی شده است و از ابزارهای مختلفی برای پاسخگوئی استفاده می‌کنیم، کما اینکه دشمنان ما از قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران آگاه هستند.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا در پایان با هشدار به سران رژیم صهیونیستی تأکید کرد: جسارت و حماقت سران رژیم صهیونیستی در تهدید جمهوری اسلامی ایران ساکنان سرزمین‌های اشغالی را در یک قدمی گورستان قرار داده است؛ اگر روزی رژیم صهیونیستی علیه ما اقدامی کند گروه‌های مقاومت به ویژه حزب‌الله لبنان به عنوان عمق دفاع راهبردی ما راحت‌تر به این رژیم پاسخ می‌دهند.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/154080/هشدار-صفوی-به-اسراییل-درمورد-حمله

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پهپاد صهیونیستها سقوط کرد
یک فروند هواپیمای بدون سرنشین رژيم صهيونيستي در مرز سرزمين‌هاي اشغالی با مصر سقوط کرد.
به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، این هواپیمای جاسوسی رژيم صهيونيستي در منطقه بادیه‌نشین شبه‌جزیره سیناء سقوط کرد و متلاشی شد.
این پایگاه اینترنتی افزود: هنوز علت این حادثه مشخص نشده است.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/154252/پهپاد-صهیونیستها-سقوط-کرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]به گزارش مشرق ، یک گروه 30 نفره از مقامات پیشین دولت آمریکا با انتشار گزارشی تحت عنوان "[b]سنجش فواید و هزینه‌های اقدام نظامی علیه ایران"[/b] به بررسی حمله نظامی امریکا به ایران پرداختند. در میان این مقامات نام افرادی چون برنت اسکوکرافت ، سناتور پیشین چاک هاگل و آنتونی زینی به چشم می خورد.[/right]
[right]در این گزارش آمده است : رؤسای جمهور آمریکا بیش از یک دهه اعلام کرده‌اند که برای توقف ساخت بمب هسته‌ای توسط ایران "هیچ گزینه‌ای را از روی میز حذف نخواهند نمود" – و فضا را برای اقدام نظامی علیه ایران تحت شرایط خاص، باز نگه داشته‌اند. در حالی که مباحث مطروحه در مورد این موضوع حیاتی اغلب دارای انگیزه‌های سیاسی بوده و بر اساس فرضیات امتحان نشده در مورد توانایی اقدام نظامی برای دستیابی به اهداف آمریکا طرح می‌گردند، گزارش حاضر سعی دارد تا بنیانی برای تفکر شفاف در مورد استفاده بالقوه از زور علیه ایران فراهم آورد. نویسندگان و امضاء کنندگان این گزارش، گروهی دو حزبی از متخصصین ارشد امنیت ملی، تصدیق می‌نمایند که این بحث بخشی از یک تغییر گسترده در خط‌مشی آمریکا در قبال ایران است. اما [b]ما معتقدیم که ارزیابی منطقی نقش نیروی نظامی در هر استراتژی کلی در قبال ایران، بدون اینکه در ابتدا فواید و هزینه‌های احتمالی اقدام نظامی به دقت سنجیده شود، میسر نخواهد بود. [/b]این گزارش از مجموعه بزرگی از تحلیل‌ها و نظرات آگاهانه نشأت گرفته که همگی در دسترس عموم قرار دارند (شامل گزارش‌های اطلاعاتی غیرمحرمانه). گزارش حاضر، هر جا که امکان داشته، بر واقعیات روی داده استوار بوده و به صورت بی‌پرده‌ای حوزه‌های مورد اختلاف و نیز غیرقطعی را بیان می‌دارد. این گزارش سندی حمایتی نیست و ما امیدواریم که بررسی متوازن این مسأله بسیار مهم به خوانندگان کمک نماید تا خود یک نتیجه‌گیری آگاهانه در مورد عقلانیت اقدام نظامی علیه ایران انجام دهند.[b]دیدگاه‌های مشترک[/b]مؤلفین گزارش حاضر دیدگاه‌هایی مشترک را وارد این گروه کاری نموده‌ و یک چشم‌انداز مشترک را برای گروه متنوع ما فراهم نموده‌اند.· ما تصدیق می‌نماییم که اقدام نظامی علیه ایران مد نظر سیاستگذاران قرار دارد زیرا یک ایران مسلح به بمب هسته‌ای چالش‌های خطرناکی را در قبال منافع و امنیت آمریکا و همچنین امنیت اسرائیل پدید خواهد آورد.· ما توافق نمودیم که سؤالات فراگیر در مورد تعهد آمریکا به منع اشاعه هسته‌ای را مورد بررسی قرار ندهیم. این تعهدات با تصمیم آمریکا برای استفاده از زور به منظور جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای مطرح خواهند شد. سؤالات پیرامون این تعهدات می‌توانند شامل این سؤال باشد که آیا آمریکا علیه هر کشور دیگری که تصمیم به توسعه تسلیحات هسته‌ای بگیرد متوسل به زور خواهد شد. بجای این کار، ما بر سؤالاتی که منحصرا در رابطه با ایران مطرح شده‌اند متمرکز شده‌ایم. · ما معتقدیم که استفاده از نیروی نظامی باید به عنوان آخرین راه‌حل مطرح بوده و توأم با تحلیل دقیق فواید و هزینه‌های مربوطه باشد. · ما تصمیم گرفتیم در این گزارش گزینه‌های جایگزین حمله نظامی را مطرح نسازیم اما در گزارش بعدی این کار را مورد توجه قرار خواهیم داد. · ما تأیید می‌نماییم که توصیف خلاصه‌گونه فواید بالقوه اقدام نظامی علیه ایران از هزینه‌های چنین عملی آسان‌تر است – بالاخص هزینه‌های طولانی مدت، که بیشتر حدسی هستند، و نیز هزینه پیامدهای احتمالی ناخواسته. · ما تصدیق می‌نماییم که در مورد برخی از مهمترین سؤالات مورد بررسی در این گزارش، اختلاف نظر وجود دارد. ما توافق نمودیم که این اختلافات را به صورت عینی تشریح نموده و قضاوت‌های خودمان را بر اساس بازبینی دقیق تحلیل‌ها و نظرات کارشناسی، انجام دهیم. [b]نگاه کلی[/b]گزارش حاضر بر اساس سؤالاتی سازمان‌دهی شده که [b]رهبران و شهروندان آمریکا باید حین بررسی هر نوع اقدام نظامی از خود بپرسند: [/b]استفاده از زور چه زمانی موجه است؟ اهداف اقدام نظامی چه چیزهای باید باشند؟ آیا ما ظرفیت دستیابی به این اهداف را داریم؟ استراتژی خروج ما چیست؟ فواید احتمالی استفاده از نیروی نظامی در این وضعیت چیست؟ هزینه‌های فوری و بلند مدت چه هستند؟ بخش پایانی مقاله را یک بحث مقدماتی در مورد برنامه هسته‌ای ایران تشکیل می‌دهد. در این ژزارش، ارزیابی‌هایی که در پایین مشخص گردید‌اند به صورت مشروح‌تر و با اشاره به منابع وسیع مورد بررسی قرار گرفته‌اند.[b]موارد مشخص گشته[/b][b]1. زمانبندی، اهداف، توانمندی و استراتژی خروج. [/b]آمریکا اعلام نموده اگر یا زمانی که علامت مشخصی دال بر تصمیم ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای به دست آمد، آماده است "تمام گزینه‌ها" – شامل استفاده از زور علیه ایران در صورت شکست دیپلماسی و تحریم ها – را بکار گیرد. پس از اینکه ایران تصمیم گرفت "حرکتی ناگهانی" برای ساخت بمب را آغاز نماید، به یک تا چهار ماه زمان برای تولید اورانیوم لازم برای تولید یک بمب هسته ای، نیاز خواهد داشت. برای ساخت یک کلاهک هسته‌ای که می توان آن را با اطمینان توسط یک موشک حمل نمود به زمانی بیشتر – بر اساس برآوردهای محافظه‌کارانه تا دو سال – نیاز خواهد بود. با توجه به بررسی و تجسس گسترده در مورد فعالیت‌های هسته‌ای ایران، نشانه های حاکی از تصمیم ایران برای ساخت یک بمب هسته‌ای احتمالا شناسایی خواهند شد و آمریکا حداقل یک ماه زمان برای اتخاذ اقدام مقتضی خواهد داشت. بر اساس اظهارات مقامات رسمی، هدف اقدام نظامی آمریکا در آن زمان جلوگیری از تولید سلاح هسته‌ای توسط ایران خواهد بود. به نظر ما، دستیابی به این هدف از طریق اقدام نظامی که متکی به حملات هوایی در کنار حملات سایبری، عملیات‌های پنهانی و شاید عملیات‌های نیروهای ویژه می‌باشد، نامحتمل است. ما پس از مطالعه تحقیقات بسیار در مورد این سؤال مجادله‌برانگیز بدین نتیجه رسیده‌ایم که [b]حملات نظامی توسط آمریکا یا با همراهی اسرائیل می‌تواند شش تأسیسات عمده هسته‌ای در ایران را نابود کرده یا دچار آسیب جدی نماید و برنامه هسته‌ای ایران را تا چهار سال به تأخیر اندازد. [/b]برآورد ما چنین است که حمله نظامی اسرائیل می‌تواند توانایی ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای را تا دو سال به تأخیر اندازد. به نظر ما، اسرائیل نمی‌تواند حملات دقیقی را که علیه یک رآکتور در عراق یا سوریه انجام داد تکرار نماید زیرا ایران دارای تأسیسات هسته‌ای متعدد و پراکنده‌ای است که یکی از آنها (فوردو) در اعماق زمین مدفون می‌باشد. اگر پس از حمله آمریکا و/یا اسرائیل، به یک راه‌حل دائمی در مورد تنش‌های ناشی از برنامه هسته‌ای ایران دست یافته نشود (همانگونه که در پایین گفته شده، ما معتقدیم که اقدام نظامی به احتمال زیاد دستیابی به این راه‌حل سیاسی را کاهش خواهد داد)، در این صورت شاید لازم باشد که حملات در آینده نیز تداوم داشته باشند.[b]ما بدین نکته اشاره می‌نماییم که در واشینگتن اجماع و شفافیتی در مورد اینکه هدف آمریکا از هر نوع اقدام نظامی علیه ایران باید چه باشد، وجود ندارد. [/b]برخی از مشاورین و کارشناسان امنیت ملی ممکن است هدف معتدل‌تر ایجاد تأخیر در توانایی ایران برای ساخت بمب هسته‌ای را به عنوان گامی به سوی ممانعت [از ساخت بمب] پذیرا گردند؛ اما برخی دیگر شاید اهدافی را مد نظر داشته باشند که بسیار گسترده‌تر از اهداف مندرج در بیانیه‌های رسمی کنونی هستند. حتی به منظور دستیابی به هدف رسمی اعلام شده یعنی تضمین اینکه ایران هرگز به بمب هسته‌ای دست نخواهد یافت، آمریکا باید یک جنگ هوایی و دریایی گسترده در یک بازه زمانی طولانی انجام دهد. [b]اگر آمریکا تصمیم بگیرد که به یک هدف جاه‌طلبانه‌تر به مانند تغییر رژیم در ایران یا تضعیف نفوذ ایران در منطقه دست یابد، در این صورت به نیروهای بیشتری به منظور اشغال تمام یا بخشی از کشور نیاز خواهد بود. [/b]با توجه به اندازه و جمعیت بزرگ ایران و قدرت ملی‌گرایی ایرانیان، ما تخمین می‌زنیم که منابع و پرسنل مورد نیاز برای اشغال ایران بزرگتر از مجموع آنچه بود که در 10 سال گذشته در عراق و افغانستان به کار گرفته شده است. هرچقدر که اهداف اقدام نظامی جاه‌طلبانه‌تر بوده و مناقشه بیشتر به طول انجامد، طراحی یک استراتژی خروج کارآمد نیز سخت‌تر خواهد بود. [b]2. منافع. [/b]ما تصدیق می‌‌نماییم که اهداف هر نوع اقدام نظامی علیه ایران باید شامل اهداف بسیار محدود تا اهداف بسیار گسترده باشند. در برآورد این امر که حملات پیشگیرانه آمریکا می‌تواند توانایی ایران برای ساخت بمب هسته‌ای را تا چهار سال به تأخیر اندازد چنین فرض گرفته‌ایم که اعزام نیروی هوایی،‌ پهپادها، موشک‌های دریایی، و شاید نیروهای عمليات‌هاي ويژه و حملات سایبری برای چندین هفته آسیب‌های سختی به چند هدف وارد می‌سازد. اینچنین اقدام نظامی می‌تواند فواید زیر را حاصل نماید:[b]· [/b][b]تخریب یا آسیب زدن به تأسیسات اصلی غنی‌سازی ایران [/b]در نطنز؛ تأسیسات تبدیل اورانیوم در تهران و اصفهان؛ مجموعه تحقیقات هسته‌ای در تهران؛ رأکتور نیمه‌تمام آب سنگین و کارخانه تولید (که می‌تواند برای تولید پلوتنیوم به کار رود) در اراک؛ و برخی تأسیسات تولید سانتریفیوژ. نیروی هوایی آمریکا می‌تواند با اندکی سختی بیشتر، تأسیسات غنی‌سازی فردو (که در حدود 60 تا 90 متر زیر زمین قرار دارد) را تخریب نموده و یا دچار خسارت سازد. [b]· [/b][b]آسیب‌رسانی به توانمندی‌های نظامی ایران، [/b]شامل پدافند هوایی، رادار، یگان‌های نیروی هوایی، تأسیسات فرماندهی و کنترل، و بخش اعظمی از توانمندی‌های تلافی‌جویی مستقیم ایران، به مانند پایگاه‌های نظامی اصلی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی دریایی، زمینی و هوایی ارتش ایران. حملات همچنین می‌توانند تأسیسات غیرهسته‌ای که احتمالا برای تولید تسلیحات به کار می‌روند، به مانند سایت پارچین، را هدف قرار دهند. [b]· [/b][b]بیان جدیت و اعتبار آمریکا، [/b]تا به ایران نشان دهد که آمریکا مصمم است از دستیابی این کشور به تسلیحات هسته‌ای جلوگیری نماید و به دولت‌های خاورمیانه‌ای که نگران جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای ایران هستند نشان دهد که آمریکا متعهد به امنیت آنها است. اقدام نظامی آمریکا می‌تواند همچنین در قدرت کنترل دولت ایران اخلال ایجاد کرده، خزانه ایران را به تحلیل برد و تنش‌هایی در داخل ایجاد نماید – اگرچه ما باور نداریم که این اقدام منجر به تغییر، سرنگونی یا تسلیم رژیم خواهد شد. [b]· [/b][b]کمک به جلوگیری از اشاعه هسته‌ای. [/b]اقدام نظامی آمریکا علیه ایران همچنین می‌تواند احتمال اینکه دیگر کشورهای منطقه به دنبال تسلیحات هسته‌ای روند را نیز کاهش دهد. اگر برنامه هسته‌ای ایران به عقب رانده شود، بازیگران کلیدی منطقه به مانند عربستان سعودی، ترکیه و مصر فشار کمتری برای تعقیب برنامه‌های هسته‌ای احساس خواهند نمود. اقدام نظامی ایران همچنین ممکن است دیگران – داخل و خارج از منطقه – را از پیگیری جاه‌طلبی‌های هسته‌ای باز دارد زیرا در غیر این صورت ممکن است آمریکا را به واکنشی مشابه برانگیزند.برآورد ما چنین است که با توجه به توانمندی‌های محدودتر اسرائیل، حمله این کشور می‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را تا دو سال با تأخیر مواجه سازد. حملات اسرائیل می‌توانند تأسیسات غنی‌سازی نطنز؛ تأسیسات تبدیل اصفهان و تهران؛ و تأسیسات پارچین که مظنون به تولید سلاح هسته‌ای هستند را تخریب کرده و یا به آنها آسیب رسانند. [b]اسرائیل نمی‌تواند بدون توسل به حملات زمینی خطرناک آسیب زیادی به تأسیسات غنی‌سازی فردو که در اعماق زمین قرار دارند وارد نماید. [/b][b]3. هزینه‌ها. [/b]علاوه بر هزینه‌های مالی حمله علیه ایران، که می‌توانند بسیار چشمگیر باشند (بالاخص اگر آمریکا مجبور به انجام هزاران حمله هوایی بوده و همچنین در سال‌های بعدی نیز مجبور به استفاده مجدد از نیروی نظامی باشد)،‌ احتمالا هزینه‌های قریب الوقوعی در حوزه [b]تلافی‌جویی ایران، به صورت مستقیم و نیز حملات نیابتی نامتقارن [/b]وجود خواهد داشت. ما معتقدیم با توجه به [b]پیامدهای مسأله‌ساز حمله برای ثبات جهانی و منطقه‌ای، شامل ثبات اقتصادی، [/b]در بلندمدت نیز آمریکا شاهدهزینه‌هایی جدی خواهد بود. حرکت از تشدید بحران به کنش و سپس واکنش می‌تواند پیامدهای ناخواسته جدی به بار آورد که تمام این هزینه‌ها را به میزان زیادی افزایش داده و احتمالا به یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای منجر گردد. در میان هزینه‌های بالقوه بحث شده در این گزارش می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:· [b]تلافی‌جویی مستقیم ایران علیه آمریکا. [/b]در حالیکه برخی معتقدند ایران ممکن است از نیروهای خود استفاده ننماید تا از بروز یک مناقشه بزرگتر پرهیز کند اما به نظر ما ایران دست به تلافی‌جویی خواهد زد که منجر به وارد آمدن تلافات به آمریکایی‌ها شده؛ به تأسیسات آمریکا در منطقه آسیب وارد کرده؛ و بر منافع آمریکا در عراق، افغانستن و جاهای دیگر تأثیر خواهد گذارد. ایران به توانمندی‌های موشکی متعارف و گسترده خود و نیز موشک‌های ضدکشتی، زیردریایی‌های کوچک، قابق‌های تندرو سپاه، و جنگ مین در خلیج فارس اتکاء خواهد نمود. ایران ممکن است سعی در بستن تنگه هرمز نماید که می‌تواند بازارهای جهانی را متلاطم ساخته و باعث افزایش چشمگیر قیمت‌های نفت (و همچنین مسدود شدن شریان اصلی صادرات نفت خود ایران) گردد. · [b]حملات ایران علیه اسرائیل.[/b] ایران تا حدی اسرائیل را در قبال هر نوع حمله مسؤول قلمداد خواهد کرد، بدون توجه به اینکه نیروهای اسرائیلی در این حمله شرکت داشته‌اند یا نه. در حالی که برنامه‌های ضد موشکی و نیز دفاع غیرنظامی اسرائیل قوی هستند اما حملات هوایی گسترده توسط ایران باعث وارد شدن تلفات و آسیب به تأسیسات اسرائیل خواهد شد که شاید در برگیرنده مجموعه هسته‌ای اسرائیل در دیمونا نیز باشد.· [b]تلافی‌جویی غیرمستقیم توسط ایران. [/b]حملات نیروهای نیابتی به خوبی مسلح به مانند حزب‌الله یا گروه‌های نظامی شیعه در عراق، همچنین نیروهای پنهانی ایران و نیروی قدس سپاه پاسداران، می‌‌توانند حتی بیش از حملات مستقیم به منافع آمریکا و اسرائیل آسیب وارد نمایند. این نوع تلافی‌جویی غیرمستقیم می‌تواند شامل استفاده از موشک‌ها و راکت‌ها توسط نیروهای نیابتی و نیز حملات تروریستی و عملیات‌های پنهانی به مانند خرابکاری و ترور باشند. اگر حزب‌الله تصمیم بگیرد که موشک‌ها و راکت‌های مستقر در جنوب لبنان را به صورت گسترده به کار گیرد، این امر می‌تواند مناقشه را گسترده‌تر ساخته و احتمالا منجر به یک جنگ منطقه‌ای در شرق دریای مدیترانه شود. · [b]فروپاشی احتمالی انسجام جهانی علیه برنامه هسته‌ای ایران که به سختی به دست آمده است. [/b]ما معتقیدم که اگر برنامه‌ هسته‌ای ایران در غیاب یک حکم بین‌المللی یا یک ائتلاف چند ملیتی توسط آمریکا و اسرائیل مورد حمله قرار گیرد، حمایت از تحریم‌ها علیه ایران می‌تواند به شدت کاهش یابد. فروش تسلیحات به ایران که هم‌اکنون ممنوع است می‌تواند تداوم یافته و شامل فروش موادی گردد که می‌توانند در ساخت سلاح هسته‌ای به کار روند. · [b]افزایش احتمال تبدیل ایران به یک دولت هسته‌ای.[/b] اگرچه این امر که حملات هوایی می‌توانند ایران را بر سر میز مذاکره بیاورند ناممکن نیست اما ما معتقدیم که اقدام نظامی احتمالا امکان دستیابی به یک راه‌حل سیاسی دائمی‌تر در مورد نگرانی‌های پیرامون برنامه هسته‌ای ایران را کاهش خواهد داد. در حقیقت، ما معتقدیم که حمله آمریکا علیه ایران انگیزه این کشور برای ساخت بمب هسته‌ای را افزایش خواهد داد، زیرا 1) رهبری ایران بیش از هر زمان دیگر معتقد خواهد شد که خط‌مشی آمریکا عبارت از تغییر رژیم است، و 2) ایجاد یک بمب به عنوان راهی برای ممانعت از حملات آتی و نیز التیامی برای تحقیر ناشی از حمله، قلمداد خواهد شد. ایران همچنین می‌تواند از معاهده منع اشاعه هسته‌ای (NPT) خارج شده و تمام همکاری‌ها با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای را پایان بخشد و بدین ترتیب دانش جامعه بین‌المللی در مورد برنامه هسته‌ای ایران را کاهش دهد.· [b]بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی جهانی،‌ شامل اخلال در عرضه و امنیت انرژی. [/b]حمله آمریکا و/یا اسرائیل می‌تواند نیروهای اخلال‌آفرین سیاسی و اقتصادی را وارد منطقه‌ای سازد که از قبل دچار تحولات عمده‌ای است. یک مناقشه بزرگ علاوه بر تحمیل هزینه‌های سالیانه صدها میلیارد دلاری به اقتصاد آمریکا، قیمت نفت را افزایش داده و اقتصاد جهانی را که از قبل در حالت شکننده‌ای به سر می‌برد بیشتر دچار اخلال سازد. · [b]آسیب به اعتبار جهانی آمریکا و افزایش اعتبار گروه‌های افراط‌گرای ضدآمریکایی. [/b]اقدام نظامی آمریکا، بالاخص اگر یکجانبه باشد، می‌تواند باعث جدایی بیشتر مسلمانان و سایر ملت‌ها [از آمریکا] گشته و این دیدگاه را که آمریکا اغلب به نیروی نظامی متوسل می‌شود تقویت نماید. حمله به یک کشور اسلامی می‌تواند توانایی عضوگیری گروه‌های اسلامی رادیکال به مانند القاعده را افزایش دهد. اگرچه شاید برخی کشورهای سنی‌مذهب از حمله به ایران شیعی خوشنود گردند اما تأثیر احتمالی آن بر موقعیت آمریکا در جهان اسلام منفی خواهد بود. در مورد این موضوع مجادله‌برانگیز که آیا اقدام نظامی باعث تقویت و یا تضعیف حمایت عمومی ایرانیان از رژیم کنونی خواهد شد، ما بدین نتیجه رسیدیم که حملات آمریکا و/یا اسرائیل [b]احتمالا مردم را پشت دولت متحد خواهد کرد. [/b][/right]
[right]برای مطالعه کامل این گزارش به زبان اصلی[url="http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/6/28/214354_570.pdf"] اینجا[/url] کلیک کنید[/right]
[right]منبع : [url="http://www.mashreghnews.ir/fa/news/155516"]http://www.mashreghn.../fa/news/155516[/url][/right]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گزارش هزینه‌های اقدام نظامی آمریکا علیه ایران
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/155516/گزارش-هزینه‌های-اقدام-نظامی-آمریکا-علیه-ایران-دانلود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پرونده اتمی رژیم صهیونیستی روی میز آژانس
http://www.tabnak.ir/fa/news/272871/پرونده-اتمی-رژیم-صهیونیستی-روی-میز-آژانس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نتانیاهو: آل‌سعود دوست اسرائیل است!
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به تازگی در مصاحبه ای، رژیم حاکم بر عربستان را "دوست اسرائیل" نامید .
به گزارش مشرق به نقل از مهر، بنیامین نتانیاهو گفت: با عربستان روابط صلح آمیزی داریم و دو طرف در موارد متعدد، دارای "اشتراک منافع" هستند.
در بخشی از این مصاحبه، خبرنگاری از نتانیاهو نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس می پرسد: نظرتان دربارۀ عربستان سعودی چیست؟ آیا با این کشور رابطۀ خوبی دارید و آیا اسرائیل با عربستان، تعاون و همکاری دارد؟
و نتانیاهو در پاسخ می گوید: با عربستان سعودی روابط خوبی داریم و امیدوارم این روابط افزایش یابد. میان اسرائیل و عربستان، روابط صلح آمیز وجود دارد. در پاسخ به پرسش دوم هم باید بگویم که بله، ما با عربستان، در اقتصاد و سیاست منطقه ای و دیگر عرصه ها، اشتراک منافع داریم.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/154944/نتانیاهو-آل‌سعود-دوست-اسرائیل-است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عربستان و صهیونیستها به صلح رسیدند؟!
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به تازگی در مصاحبه ای، رژیم حاکم بر عربستان را "دوست اسرائیل" نامید و گفت: با عربستان روابط صلح آمیزی داریم و دو کشور در موارد متعدد، دارای "اشتراک منافع" هستند.
به گزارش مشرق به نقل از العالم، در بخشی از این مصاحبه، خبرنگاری از نتانیاهو می پرسد: نظرتان دربارۀ عربستان سعودی چیست؟ آیا با این کشور رابطۀ خوبی دارید و آیا اسرائیل با عربستان، تعاون و همکاری دارد؟
و نتانیاهو در پاسخ می گوید: با عربستان سعودی روابط خوبی داریم و امیدوارم این روابط افزایش یابد. میان اسرائیل و عربستان، روابط صلح آمیز وجود دارد. در پاسخ به پرسش دوم هم باید بگویم که بله، ما با عربستان، در اقتصاد و سیاست منطقه ای و دیگر عرصه ها، اشتراک منافع داریم
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/154847/عربستان-و-صهیونیستها-به-صلح-رسیدند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دروغ بزرگ اسرائیل و آمریکا درباره ایران
با توجه به درخواست نخست وزیر اسرائیل از آمریکا برای تعیین یک «خط قرمز» مبنی بر عدم‌امکان توقف برنامه هسته‌ای ایران بدون مداخله نظامی و همچنین پیشروی غرب برای آغاز جنگ با ایران، سه نکته مهم در این مورد آشکار می‌شود.
به گزارش مشرق به نقل از فارس، پایگاه تحلیلی کانادایی «گلوبال ریسرچ» در مقاله‌ای به قلم «تونی کارتالوچی» محقق و فعال سیاسی، در این باره نوشت: بنیامین نتانیاهو در یک برنامه تلویزیونی، سیاست‌های خارجی ایالات متحده را به مردم آمریکا دیکته کرد. نتانیاهو به عنوان یک اسرائیلی، در میان مردم آمریکا از اعتبار بالایی برخوردار نیست بلکه این سرمایه‌داران و شرکت‌های بزرگ مالی در «وال استریت» و لندن هستند که وی را از نظر سیاسی معتبر جلوه می‌دهند. اکنون می‌توان سه دلیل مهم برای موضع فریبکارانه اسرائیل و ایالات متحده نسبت به ایران را بررسی کرد:
1. ایالات متحده و اسرائیل به خوبی می‌دانند که ایران به عنوان یک تهدید برای تسلط غرب بر خاورمیانه محسوب می‌شود نه به عنوان تهدیدی برای امنیت غرب
طرح سیاست‌های آمریکا و اسرائیل برای براندازی ایران که در یک گزارش 156 صفحه‌ای تحت عنوان «کدام مسیر به سوی ایران؟» تنظیم شده است، تایید می‌کند که ایران به عنوان تهدیدی برای امنیت ایالات متحده و اسرائیل محسوب نمی‌شود بلکه سلطه غرب بر خاورمیانه را تهدید می‌کند. همچنین در ماه مارس 2012، گزارشی تحت عنوان «اسرائیل و آمریکا: شرکای جرم در جنایات بین‌المللی» و گزیده‌ای از اسناد موسسه «تحقیق و توسعه ایالات متحده»، همگی چنین موضوعی را تایید می‌کردند.
2. اسرائیل و آمریکا، پیش از این نیز مخفیانه به ایران حمله کرده‌اند
ایالات متحده و اسرائیل، با استفاده از گروهک تروریستی «مجاهدین خلق»، سال‌ها یک جنگ مخفیانه علیه مردم ایران را رهبری کرده‌اند. نکته جالب توجه اینجاست که نام این گروهک تروریستی در فهرست ایالات متحده مبنی بر سازمان‌های تروریستی خارجی، وجود دارد. در ماه مارس 2012، سابقه گروهک تروریستی مجاهدین خلق و حمایت‌ها از این گروهک برای انجام فعالیت‌های تروریستی در داخل ایران، توسط مجموعه‌ای از گزارشاتِ رسانه‌های غربی، شاهدان دولتی و اسناد مربوط به سیاست‌های خارجی ایالات متحده، انتشار یافت. در ماه فوریه نیز طی گزارشی تحت عنوان «انکار آمریکا مبنی بر ایفای نقش در جوخه‌های ترور اسرائیل»، مشخص شد که مقامات آمریکایی حمایت اسرائیل از گروهک مجاهدین خلق به منظور ترورهای زنجیره‌ای در داخل ایران را تایید می‌کنند، همچنین مدارکی مبنی بر حمایت آمریکا از این گروهک تروریستی نیز افشا شد.
لازم به یادآوری است که براندازی‌های سیاسی و نظامی در ایران از جانب غرب، به زمان «کودتای 28 مرداد» در سال 1953 میلادی برمی‌گردد، زمانی که ایالات متحده و بریتانیا، دولت قانونی و منتخب «محمد مصدق» را سرنگون ساختند. این کودتاهای خشونت‌آمیز، مدت‌ها قبل از ایجاد نظم سیاسی کنونی در ایران، وجود داشته است. ایران از مداخلات دولت‌های خارجی و نقض حاکمیت خود، به مدت بیش از نیم قرن رنج برده است. این مداخلات، سال ها قبل، توسط غرب پایه ریزی شد و از طریق تحریم های سیاسی، اقتصادی و نظامی، تا همین امروز نیز ادامه دارد.
3. هدف رهبران کنونی اسرائیل، تسلط بر شرکت‌های کلان مالی در وال استریت و لندن است نه حفظ امنیت اسرائیل
شاید مهم‌ترین موضوع درباره سیاست‌های ایالات متحده و اسرائیل در قبال ایران، نشأت گرفته از نگرانی‌ها برای امنیت اسرائیل و حفظ بقای این دولت یهودی است اما در واقع، سیاست خارجی کلی که توسط اسرائیل دنبال می‌شود، برضد امنیت مردم اسرائیل و پیشرفت و موفقیت آنها است. موضع دولت اسرائیل درقبال ایران، خطرناک‌ترین موضع ممکن تلقی می‌شود.
* اسرائیل، بزرگترین دشمن مردم اسرائیل است
گزارشی در ماه آگوست تحت عنوان «تلاش‌های نتانیاهو برای بی آبرو کردن سازمان ملل»، از دولت اسرائیل به عنوان بزرگترین دشمن مردم اسرائیل نام برد؛ زیرا سرمایه‌داران غربیِ طرفدار حکومت اقلیت سالار، بسیار بیشتر از جلیقه‌های انتحاری و کلاشینکف‌ها، آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها را به کام مرگ فرستادند. «جنگ علیه تروریسم» در واقع یک موضع فریبکارانه است که اسرائیل از طریق آن یک نقش محوری را مبنی بر القای ترس و اضطراب دائمی به مردم خود، ایفا می‌کند. اسرائیل با این سیاست، خشم مردم خود را نسبت به دشمنان برمی‌انگیزد و زمانی که هیچ دشمنی وجود نداشته باشد، اسرائیل و حامیان مالی آنها در وال استریت و لندن، یک دشمن ایجاد می‌کنند. دشمنانی از قبیل اخوان‌المسلمین، حماس و القاعده. نتیجه این امر، یک ملت همیشه در جنگ است، جنگ با دشمنانی خستگی ناپذیر در یک نبرد بی پایان. در واقع، این جنگ‌ها حافظ منافع سرمایه دارانِ وال استریت و لندن است و به عنوان بهانه‌ای برای حضور نظامی اسرائیل درسایر کشورهای خاورمیانه تلقی می‌شود.
* موضع فریبکارانه اسرائیل درقبال مردم خود
تکمیل کننده حضور نظامی اسرائیل در کشورهای منطقه، خود مردم اسرائیل هستند که توسط دولت فریب داده می‌شوند تا همواره در یک ترس دائمی به سرببرند. همتایان غربی آنها نیز تلاش می‌کنند تا تعداد نفرات نیروهای دفاعی اسرائیل، نیروهای امنیتی آمریکا در وال استریت و سربازان ناتو را افزایش دهند. مردم اسرائیل از نظر استعداد و پتانسیل، از سایر مردم دنیا کمتر نیستند اما آنها مستعد ترس، تلقین و گمراهی از جانب دولت به منظور انجام اقداماتی هستند که هیچ سود و منفعتی برای خود و کشورشان به دنبال ندارد. اسرائیل، سیاست‌های خارجی یا داخلی که به سود کشور و مردم خود نیست را دنبال می‌کند. اسرائیل با سیاست‌های جنگ‌طلبانه، مداخله در امور سایر کشورها و دشمن تراشی‌های خود، بیش از هر تروریستی، اسرائیلی‌ها را به کشتن می‌دهد. اسرائیل و حامیان مالی آنها، به عنوان بدترین دشمن مردم اسرائیل محسوب می‌شوند و در واقع، برای مردم اسرائیل و کسانی که خود را دشمن اسرائیل می دانند، بسیار مهم است که پیش از هر اقدامی، موارد بالا را در ذهن خود مرور کنند.
* اسرائیل و ایالات متحده، مانع پیشرفت مردم خود هستند
اسرائیل به دلیل داشتن منابع انسانی گسترده، باید از استانداردهای بالای زندگی و موفقیت در میان کشورهای جهان برخوردار باشد، اما در عوض، به سبب تلاش های دولت برای تسلط نظامی و مالی بر جهان، از مشکلات و ریاضت اقتصادی رنج می برد. این در حالی است که مردم اسرائیل از استعداد و پتانسیل بالایی برخوردارند. از ایالات متحده نیز می توان به عنوان موردی مشابه اسرائیل نام برد، کشوری که تمام توان و برتری نظامی-جغرافیایی خود را تحت عنوان جمله‌ای مبنی بر «ایران، تهدیدی قریب الوقوع»، هدر می‌دهد.
* تلاش‌ها برای معرفی ایران به عنوان یک کشور مخالفِ یهودیت، بی‌نتیجه است
معرفی ایران به عنوان یک دشمن بی‌منطق علیه یهودیت، چه از نظر تاریخی و چه از نظر اجتماعی، به هیچ وجه با واقعیات جور در نمی‌آید. ایران کشوری منطقی بوده که سال‌ها با فتنه انگیزی‌ها از جانب غرب و متحدان اسرائیل مقابله کرده است. ایران میزبان بزرگترین جامعه یهودیان خارج از اسرائیل در خاورمیانه است، به عبارت دیگر، یک جامعه کهن و تاریخی از یهودیان در ایران زندگی می‌کنند که به هیچ وجه قصد ترک ایران را نداشته و استفاده تبلیغاتی غرب از این موضوع را نیز محکوم می‌کنند.
* با آشکار شدن حقایق، نظام سرمایه‌داری نابود خواهد شد
تلاش‌ها و تبلیغات نتانیاهو در ایالات متحده، کمتر از یک توطئه آشکار برضد صلح جهانی نیست، تلاش‌هایی در جهت آغاز جنگی که زندگی صدها میلیون نفر را تهدید کرده، امنیت و بقای اسرائیل و ایران را نیز به خطر می‌اندازد. نتانیاهو و حامیان مالی وی امیدوارند که ترس، اضطراب و تروریسم، پیش از آشکار شدن حقایق، بر مردم چیره شود؛ زیرا با مشخص شدن حقایق، مردم اکثر کشورها، از جمله اسرائیل و آمریکا، واقعیات را درک کرده و دشمن اصلی و واقعی خود را می‌شناسند، دشمنی که تحت عنوان نظام سرمایه‌داری، بیش از نیم قرن است که با مردم ایران می جنگد. با آشکار شدن این دروغ ها و نیرنگ های غرب، جنگ و سلطه دیگر هدایت گر مردم نیست، بلکه رهایی از انحصارات و نظام سرمایه داری و تلاش برای پیشرفت درجهت منافع خود، مسیر درست را به ملت ها نشان خواهد داد.
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/155630/3-دروغ-بزرگ-اسرائیل-و-آمریکا-درباره-ایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آمریكا 117 هواپیمای ایرانی را تحریم كرد
http://www.tabnak.ir/fa/news/273596/آمریكا-117-هواپیمای-ایرانی-را-تحریم-كرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تكذيب اتهامات آمريكا عليه ايران توسط بغداد
http://www.tabnak.ir/fa/news/273852/تكذيب-اتهامات-آمريكا-عليه-ايران-توسط-بغداد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حمله هکری ایرانی‌ها به دو بانک آمریکا!
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/156118/حمله-هکری-ایرانی‌ها-به-دو-بانک-آمریکا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینجا تهران؛ آخرین ساعتهای حمله آمریکا به ایران
http://www.mashreghnews.ir/fa/news/156171/اینجا-تهران-آخرین-ساعتهای-حمله-آمریکا-به-ایران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
"رعد" برای مقابله با هواپیماهای آمریکایی
http://www.tabnak.ir/fa/news/273755/رعد-برای-مقابله-با-هواپیماهای-آمریکایی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.