Recommended Posts

با سلام
بنده جدای از شوخی که کردم باید بگم که متا سفانه این واقعیت داره که اسرائیلیها میتونن موشک شهاب 3 رو با کلاهک متعارف هدف قرار بدن البته در شبیه سازیهای منعدد...که نمونه ای از ان را در تصویر پایین میبینید.البته همانطور که عرض کردم کلاهک متعارف نه خوشه ای
این سیتم ارو2 است که بارها در شبیه سازی ها موفق عمل کرده.تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خیز ارو بطصورت صد در صد قادر به رهگیری و منهدم کردن شهاب-3 نیست! دلیلش هم بارها توضیح داده شده! و seginem جان اون موشکی که اسرائیلی ها با ارو آزمایش کردند اسکاد- سی بوده! چون بنابه گفته اسرائیلی ها شهاب-3 همون اسکاد هست که ایران رنگش کرده! حتی ادم بخواد از منطقش استفاده کنه این اسرائیلی ها شهاب-3 رو از کجا گیر اوردند که حالا بخوان ازمایشش هم بکنند! icon_cool این سیستم ارو بعد از چندین آزمایش بسختی تونست اسکاد رو هدف بگیره! حالا شهاب-3 که از سیستم تغییر ترجکتور (زاویه پرواز). و سرعت بالا در حدود 21 ماخ در فاز نهایی بهره می بره و دارای کلاهک خوشه ای هم هست! رو خودتون دیگه حساب کنید! همچنین یک کلاهک دکوی هم داره! :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بابی عزیز ! اینکه کی بتونه کیو بزنه من نمی دونم. قبلا هم گفتم اطلاعات من درباره موشکهای بالستیک تقریبا صفر هستش وادعایی ندارم. فقط خواستم بگم اونها به جایی رسیده اند که دوستان جنگ طلب و میلیتاریست این سایت هنوز نرسیده اند. یعنی اگر ما به فکر زدن هستیم اونها به فکر نخوردن هستند و از این نظر یه پله از ماجلو تر هستند. البته من می دونم همین که بعضی از دوستان این پست رو بخونند فریادشون می ره به آسمون هفتم که آقا ما بهترش رو داریم و پاتریوت و آرو باید بوق بزنند بروند جلو تا آب بندی بشوند. عیبی نداره. من هم که می دونستم این جوری هستش گفتم بذار خودم زحمت این دوستان رو کم کنم. آقا جان من با مدرک و دلیل ثابت می کنم که ما سیستم دفاع ضدموشکهای بالستیکی کاملا بومی داریم. هر کی خواست زنگ بزنه خونمون. حالا.....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببینید دوستان


اسرائیل به هیچ عنوان تا حالا سلاحی برای مقابله با شهاب 3 پیدا نکرده به چند دلیل :


اون ها مدعی هستند که سامانه ای ساختند که قادر است شهاب 3 رو منهدم کنه ولی آیا این سامانه کار می کنه ؟؟؟؟

به قول دوستمون لیچ اون ها اصلا شهاب 3 رو ندارن که بخوان از این بابت مطمئن بشن .

تنها یک راه وجود داره و اون هم موقع کاهش ارتفاع شهاب است .

می توند با استفاده از سامانه پدافندی البته مجهز به کلاهک هسته ای شهاب 3 رو منهدم کنند . البته این صد درصد نیست .

چون فکر نمی کنم از دست دادن یک کلاهک هسته ای برای انهدام یک موشک به صرفه باشه .


در ضمن شهاب 3 به صورت عمدی پرتاب می شه و بعد از پرتاب 30 کیلومتر اوج گیری می کنه . و به همین دلیل نه می شه در آسمان عراق زدش و نه با هیچ پدافندی . شهاب 3 سرعتی بیش از 5500 km در ساعت داره . ( منبع : ویکی پدیا ) و با این حساب و با اون ارتفاع و کلاهک های قابل نصب بر اون تصور نمی نکم ضد موشکی برای این موشک باشه /.


به این نکته توجه نکردید که سردار صفوی گفت : در صورت حمله به ایران 600 موشک شهاب به اسرائیل شلیک خواهد شد . به نظر شما اسرائیل 600 کلاهک داره ؟ و یا اصلا سامانه ای برای این امر داره .

موشک شهاب 3 تقریبا بی حریفه .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اول از همه، بايد از آقا رضا عذرخواهي كنم. چون بنده، به دليل عدم حضور بيش از يكماهه در سايت، با ايشون و صحبت‌هاي ايشون، آشنايي چنداني نداشتم. به همين خاطرم از حرف ايشون، اين اشتباه رو برداشت كردم. خلاصه شرمنده.

اما برسيم به بحث جالب شهاب سه.
ببينين دوستان. وطن‌دوستي و عرق ملي و افتخار به دستاوردهاي كشوري و چه چه، همه جاي خود. ولي ديگه نبايد قضيه‌ي ما، مثل ملا نصرالدين بشه كه حرف‌هايي كه براي جنگ رواني در برابر دشمن سر تا پا مسلح‌مون در نظر گرفتيم، مايه بي‌خيالي خودمون هم بشه!!
حالا درسته كه جناب صفوي فرمودن 600 موشك شهاب سه مي‌زنيم! ولي من چند تا سوال دارم!

سوال اول - حقيقتاً باور مي‌كنين كه ما كلاً 600 تا داشته باشيم؟!!! 600 موشك بالستيك؟!!! امريكا يا شوروي كه بزرگترين سيلوهاي نگهدارنده‌ي اين موشك‌ها رو در اختيار داشتن، اين تعداد موشك بالستيك داشتن؟! اون هم در كل 45 سال جنگ سرد + 17 سال پس از اون؟!!!!

سوال دوم - با چه سامانه‌اي قادر به شليك نه 600 تا، بلكه 60 تا موشك بالستيك در روز هستيم؟!! مگه خمپاره 60 هست كه فرت و فرت بخوايم شهاب شليك كنيم؟!

سوال سوم - آيا حقيقتاً فكر كرده‌اين كه اسرائيل بيكار نشسته و دست به دعا و ارتباط با يهوه ورداشته كه ايران بهش شهاب نزنه؟! بد نيست تحركات ضد موشكي مشترك امريكا و اسرائيل در اين زمينه رو از سال 2000 به اينور مطالعه بفرمايين تا كمي دستمون بياد كه چقدر در خواب خرگوشي به سر مي‌بريم!!!

سوال چهارم - با توجه به تحولات منطقه و تغييرات آشكار مواضع كشورهاي مختلف، آيا به نظر شما، جنگ ما با اسرائيل، در شليك موشك شهاب خلاصه مي‌شه؟! از نظر شما، اشكالي نداره اسرائيل با هواپيماهاش (و احتمالاً با كمك همه جانبه‌ي امريكا و اروپا و كشورهاي همسايه)، صبح تا شب كشور رو شخم بزنه و ما هم در مقابلش روزي چند تا موشك شهاب به سمتشون شليك كنيم؟! كي نابود مي‌شه؟ ما يا اسرائيل؟

سوال پنجم - اين كه دوستان درمورد هدف قرار دادن ديمونا صحبت فرمودن، جاي تعجب داره! حقيقتاً فكر كردين اگه ما به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل حمله كنيم، اونا هم مي‌گن حقتون بود؛ چون با ما همين كار رو كردين؟!
يه اشاره‌ي كوچيك مي‌كنم. مي‌دونين دليل استفاده از بمب هسته‌اي در جنگ جهاني چي بود؟ ژاپن، تقريباً شكست خورده بود و آماده‌ي پذيرش شكست و امضاي آتش بس. ولي امريكا مي‌خواست حتماً قبل از پايان جنگ، بمب هسته‌اي خودش رو به ژاپن تقديم كنه. مي‌دونين چرا؟
حرف هري ترومن اين بود : «اين بمب، در حقيقت انتقام حمله‌ي ناجوانمردانه‌ي پرل هاربر بود»!!!!
حالا فكر كردين كه اگه ما به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل حمله‌ كنيم، اسرائيل كاري نمي‌كنه؟! كشوري كه هر سلاحي كه دستش رسيده (به جز بمب هسته‌اي) رو در تمامي جنگ‌هاش بكار برده‌ و ذره‌اي از افكار جهاني واهمه‌اي نداره!!
درصورت حمله به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل، تنها اين مجوز رو صادر كرديم كه با بمب هسته‌اي، ايران زمين رو به نابودي بكشونيم!

البته باز هم هستن دوستاني كه مي‌گن ما همه‌ي هواپيماهاي اسرائيل رو مي‌زنيم و همه‌ي نيروهاي زميني و زرهي‌اش رو نابود مي‌كنيم و از همين جا لشكركشي مي‌كنيم و اسرائيل رو نابود مي‌كنيم و چنين و چنان. روي صحبتم با اين عزيزان نيست؛ چرا كه نمي‌دونم از فريب خودشون، چه نفعي مي‌برن! فريبي كه فكر نكنم درمورد كليات جنگ، تأثيري روي كسي داشته باشه!
فكر كنم اين دوستان هم درمورد بمب هسته‌اي اسرائيل بگن :
«ما مشكلي نداريم! اگه موفق به انهدام اون بمب در اول بسم الله نشديم و بمب داشت به خاكمون مي‌اومد، اولاً 14 معصوم رو داريم كه اون رو برامون خنثي مي‌كنن، ثانياً اگه اونا هم اين كار رو نكردن، يه سامانه‌ي جديد درست كرديم كه با يه دگمه، يه شيلد رو كل كشور تشكيل مي‌شه و بمب هسته‌اي رو روي هوا منفجر مي‌كنه و اجازه نمي‌ده به كشورمون آسيبي برسه.
شايد هم از اسپل معروف Visionaries استفاده كرديم.
پس به قول Lexor :

The arrows turn, the swords rebel, Let nothing pierce this mortal shell!


اميدوارم مسئولين ما، در خواب خرگوشي نباشن و وضعيت ما طوري نشه كه ببينيم پشت اينهمه ادعا، حقيقتاً چيزي نداريم!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خیز ارو بطصورت صد در صد قادر به رهگیری و منهدم کردن شهاب-3 نیست! دلیلش هم بارها توضیح داده شده! و seginem جان اون موشکی که اسرائیلی ها با ارو آزمایش کردند اسکاد- سی بوده! چون بنابه گفته اسرائیلی ها شهاب-3 همون اسکاد هست که ایران رنگش کرده! حتی ادم بخواد از منطقش استفاده کنه این اسرائیلی ها شهاب-3 رو از کجا گیر اوردند که حالا بخوان ازمایشش هم بکنند! :cry: این سیستم ارو بعد از چندین آزمایش بسختی تونست اسکاد رو هدف بگیره! حالا شهاب-3 که از سیستم تغییر ترجکتور (زاویه پرواز). و سرعت بالا در حدود 21 ماخ در فاز نهایی بهره می بره و دارای کلاهک خوشه ای هم هست! رو خودتون دیگه حساب کنید! همچنین یک کلاهک دکوی هم داره! :mrgreen:

]
LICH جان شما دیگه چرا....
من دو تا کلمه کلیدی نام بردم که شما با منطقتون جور در میاد..... :evil: :cry:
یکی از اون دو کلمه شبیه سازی ] :arrow/[
بود عرض کردم در شبیه سازی موفق شدن...... :arrow: icon_arrowd
کلمه دوم کلاهکمتعارف] بود که چند بار تاکید کردم عزیزم.
البته من اصرار نمیکنم که اونها حتما موفق میشن چون هر چی بوده شبیه سازی بوده و ما هم از کلاهک متعارف استفاده نمیکنیم و از خوشه ای استفاده میکنیم که چند مزیت داره اول اینکه اگر بتونن هر کدام از موشکهای این کلاهک را بزنند کاملا Reload میشوند و به مدت 30 دقیقه به ما فرصت میدهند که ما کلاهک های دیگه رو به هدف برسونیم و اگر هم موفق نشوند و موشکهایشان به هرز بره که ما به هدفمون میرسیم همه سیستمهای ضد موشکی یک ایراد بزرگ دارند اونم محدودیت در تعداد لانچ های موشک است که لود طولانی هم دارند و در این فواصل خلا، نابودی هر سیستمی حتمی خواهد بود و با توجه به محدودیت و اولویت بندی که توسط ماهواره انجام میشه حتی زدن 12 تا موشک بالستیک اسکاد سی یا هر چی هم برایشان دشوار خواهد بود. چه برسه به موشک شهاب که جز عکس چیزی از اون ندارن.مگر اینکه از شرکای استراتژیک ما خریده باشن.....این جمله آخری رو ندید بگیرین چون قبلا زیاد در موردش بحث کردیم و به هیچ سوالی جواب نمیدیم.البته چون نمیخام مبحثی که قبلا مفصل بحث کردیم دوباره تکرار بشه و دوباره یه نتیجه قبلی میرسیم که تاپیک نابود شد...پس همین جا ختم جلسه رو اعلام میکنم icon_cool :lol: :oops:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ادمیرال "مایکل مولن" رئیس کمیته ستاد مشترک ارتش آمریکا روز 27 ژوئن وارد اسرائیل می شود. روزنامه "ادیوت اخرونوت" اطلاع می دهد که هدف اصلی دیدار، تنظیم مواضع در رابطه با مشکل ایران است.

این روزنامه خاطر نشان می کند که در شش ماه اخیر آمریکا و اسرائیل دیدارهای بسیاری در راستای جلوگیری از تهدیدات هسته ای ناشی از ایران انجام می دهند و پس از دیدار مولن، "گابی آشکنازی" رئیس ستاد نیروهای مسلح اسرائیل عازم واشنگتن می شود.

به نوبه خود روزنامه "ماآریو" به نقل از دفتر مطبوعاتی پنتاگون می نویسد که مولن در چارچوب سفرهای خود به اروپا وارد اسرائیل می شود. اطرافیان ادمیرال تاکید می کنند که مولن یک روز آزاد دارد و قصد دارد از آن برای دیدار از اورشلیم استفاده کند.

پیشتر نیز مایکل مولن در اسرائیل بوده است. او آخرین بار در ماه دسامبر سال گذشته میلادی، پس از انتصاب در مقام رئیس ارتش آمریکا وارد اورشلیم شده بود. همچنین تاکید می شود که بین مولن و آشکنازی روابطی مورد اعتماد و کاری برقرار شده است و دیدگاه های آنها نسبت به مشکل هسته ای ایران عملاً در تمامی موارد همخوانی دارند.

در برخی از منابع اسرائیلی دیدار ادمیرال آمریکایی را مربوط به مانورهای گسترده اخیر نیروی هوایی اسرائیل بر فراز دریای مدیترانه می دانند که برخی نیز آن را "تمرین نهایی" پیش از حمله به ایران نامیدند. اما در محافل رسمی ارتشی توضیح می دهند که این مانورها هیچ ارتباطی با برنامه های حمله به ایران ندارند.

باید افزود که مولن در آستانه سفر خود به اسرائیل، در گفتگوی کوتاهی با خبرنگاران در واشنگتن گفت: "آمریکا احتمال مناقشه نظامی با ایران را بررسی می کند، اما نه در آینده نزدیک".

وی خاطر نشان داشت: "زمانی که می گویم ما نمی خواهیم هرگونه گزینه نظامی را از روی میز برداریم، این بخودی خود گویای این است که ما چنین گزینه هایی داریم... چنین برنامه ریزی هایی مدت بسیاری است که انجام شده اند و فکر می کنم که برای مدتی نیز در آینده انجام شوند". مولن افزود که گزینه های نظامی بسیاری در رابطه با ایران وجود دارند، اما همه آها بستگی به توسعه اوضاع دارند.

وی تاکید کرد که تصمیم درباره عملیات نظامی علیه ایران در سطحی بالاتر اتخاذ خواهد شد. اما اگر تنها درباره یک مناقشه دیگر در منطقه صحبت کرد، من مسلماً فکر می کنم که این راهی نیست که ما الآن بخواهیم طی کنیم.

باید یادآوری کرد که در هفته گذشته "جان بولتون" سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد در مصاحبه ای با روزنامه دیلی تلگراف گفت که "به احتمال زیاد، اسرائیل بین انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و تحلیف رئیس جمهور جدید این کشور به ایران حمله می کند".

نووستی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
"آویگدور لیبرمان" رهبر حزب "اسرائیل خانه ما" روز جمعه اعلام نمود که در دو سال آینده ایران امکان این را خواهد داشت که تمامی شهرهای اسرائیلی را از پایگاه های موشکی که در مناطق تحت کنترل حماس و حزب الله هستند، تهدید کند. این مطلب را روز پنجشنبه روزنامه The Jerusalem Post نوشت. لیبرمان طی سخنرانی در کنفرانسی در دانشگاه تل آویو تاکید کرد: "بدست آوردن موشک های بالستیک دارای برد بسیار و کلاهک های هسته ای این امکان را به ایران می دهد که به ما اولتیماتوم دهد". نووستي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اينا تو توهمن ايران همين الانم به اينا ميتونه اولتیماتوم بده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بامزه ترین چیزی که توی این تاپیک بعضی دوستان ازش صحبت می کنند زدن یه کشور توی 2000 کیلومتری با کلاهکهای خوشه ای هستش. خوب دوستان. این کلاهک خوشه ای هر بمبش چقدر وزن داره؟ برای حمله به چه چیزی طراحی شده؟ ضدنفره؟ ضدزرهی؟ ضد استحکامات؟ همین جوری می شینیم واسه خودمون نقشه حمله اتمی می کشیم. کم کم حقش بود یه نفر می یومد توی همین تاپیک بررسی می کرد ببینه که توی اسرائیل چند تا هدف داریم که باید با کلاهک خوشه ای اونها رو بزنیم . صواب داره به خدا. آرش جان از شما هم بعیده. یه بار دیگه با دقت بخون ببین چی نوشتی!! به هر حال....

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان من فقط يسوال تو يكي از تاپيك ها داشتم جوابي نداديد.اين كه ايران اسراييل و هر جايي رو كه بخواد موشك ميزنه قبول ولي من سوالم اينه كه اگه مورد حمله هسته اي يا هيدروزني يا ش م ر و ...... قرار گرفتيم{دوباره ميگم دعا ميكنم هيچ وقت اون روز نياد} اون وقت ايران و ايراني چه كنند؟ اصلا چه ميتونن بكنند؟ thinking

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اول از همه، بايد از آقا رضا عذرخواهي كنم. چون بنده، به دليل عدم حضور بيش از يكماهه در سايت، با ايشون و صحبت‌هاي ايشون، آشنايي چنداني نداشتم. به همين خاطرم از حرف ايشون، اين اشتباه رو برداشت كردم. خلاصه شرمنده.

اما برسيم به بحث جالب شهاب سه.
ببينين دوستان. وطن‌دوستي و عرق ملي و افتخار به دستاوردهاي كشوري و چه چه، همه جاي خود. ولي ديگه نبايد قضيه‌ي ما، مثل ملا نصرالدين بشه كه حرف‌هايي كه براي جنگ رواني در برابر دشمن سر تا پا مسلح‌مون در نظر گرفتيم، مايه بي‌خيالي خودمون هم بشه!!
حالا درسته كه جناب صفوي فرمودن 600 موشك شهاب سه مي‌زنيم! ولي من چند تا سوال دارم!

سوال اول - حقيقتاً باور مي‌كنين كه ما كلاً 600 تا داشته باشيم؟!!! 600 موشك بالستيك؟!!! امريكا يا شوروي كه بزرگترين سيلوهاي نگهدارنده‌ي اين موشك‌ها رو در اختيار داشتن، اين تعداد موشك بالستيك داشتن؟! اون هم در كل 45 سال جنگ سرد + 17 سال پس از اون؟!!!!

سوال دوم - با چه سامانه‌اي قادر به شليك نه 600 تا، بلكه 60 تا موشك بالستيك در روز هستيم؟!! مگه خمپاره 60 هست كه فرت و فرت بخوايم شهاب شليك كنيم؟!

سوال سوم - آيا حقيقتاً فكر كرده‌اين كه اسرائيل بيكار نشسته و دست به دعا و ارتباط با يهوه ورداشته كه ايران بهش شهاب نزنه؟! بد نيست تحركات ضد موشكي مشترك امريكا و اسرائيل در اين زمينه رو از سال 2000 به اينور مطالعه بفرمايين تا كمي دستمون بياد كه چقدر در خواب خرگوشي به سر مي‌بريم!!!

سوال چهارم - با توجه به تحولات منطقه و تغييرات آشكار مواضع كشورهاي مختلف، آيا به نظر شما، جنگ ما با اسرائيل، در شليك موشك شهاب خلاصه مي‌شه؟! از نظر شما، اشكالي نداره اسرائيل با هواپيماهاش (و احتمالاً با كمك همه جانبه‌ي امريكا و اروپا و كشورهاي همسايه)، صبح تا شب كشور رو شخم بزنه و ما هم در مقابلش روزي چند تا موشك شهاب به سمتشون شليك كنيم؟! كي نابود مي‌شه؟ ما يا اسرائيل؟

سوال پنجم - اين كه دوستان درمورد هدف قرار دادن ديمونا صحبت فرمودن، جاي تعجب داره! حقيقتاً فكر كردين اگه ما به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل حمله كنيم، اونا هم مي‌گن حقتون بود؛ چون با ما همين كار رو كردين؟!
يه اشاره‌ي كوچيك مي‌كنم. مي‌دونين دليل استفاده از بمب هسته‌اي در جنگ جهاني چي بود؟ ژاپن، تقريباً شكست خورده بود و آماده‌ي پذيرش شكست و امضاي آتش بس. ولي امريكا مي‌خواست حتماً قبل از پايان جنگ، بمب هسته‌اي خودش رو به ژاپن تقديم كنه. مي‌دونين چرا؟
حرف هري ترومن اين بود : «اين بمب، در حقيقت انتقام حمله‌ي ناجوانمردانه‌ي پرل هاربر بود»!!!!
حالا فكر كردين كه اگه ما به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل حمله‌ كنيم، اسرائيل كاري نمي‌كنه؟! كشوري كه هر سلاحي كه دستش رسيده (به جز بمب هسته‌اي) رو در تمامي جنگ‌هاش بكار برده‌ و ذره‌اي از افكار جهاني واهمه‌اي نداره!!
درصورت حمله به تأسيسات هسته‌اي اسرائيل، تنها اين مجوز رو صادر كرديم كه با بمب هسته‌اي، ايران زمين رو به نابودي بكشونيم!

البته باز هم هستن دوستاني كه مي‌گن ما همه‌ي هواپيماهاي اسرائيل رو مي‌زنيم و همه‌ي نيروهاي زميني و زرهي‌اش رو نابود مي‌كنيم و از همين جا لشكركشي مي‌كنيم و اسرائيل رو نابود مي‌كنيم و چنين و چنان. روي صحبتم با اين عزيزان نيست؛ چرا كه نمي‌دونم از فريب خودشون، چه نفعي مي‌برن! فريبي كه فكر نكنم درمورد كليات جنگ، تأثيري روي كسي داشته باشه!
فكر كنم اين دوستان هم درمورد بمب هسته‌اي اسرائيل بگن :
«ما مشكلي نداريم! اگه موفق به انهدام اون بمب در اول بسم الله نشديم و بمب داشت به خاكمون مي‌اومد، اولاً 14 معصوم رو داريم كه اون رو برامون خنثي مي‌كنن، ثانياً اگه اونا هم اين كار رو نكردن، يه سامانه‌ي جديد درست كرديم كه با يه دگمه، يه شيلد رو كل كشور تشكيل مي‌شه و بمب هسته‌اي رو روي هوا منفجر مي‌كنه و اجازه نمي‌ده به كشورمون آسيبي برسه.
شايد هم از اسپل معروف Visionaries استفاده كرديم.
پس به قول Lexor :

The arrows turn, the swords rebel, Let nothing pierce this mortal shell!


اميدوارم مسئولين ما، در خواب خرگوشي نباشن و وضعيت ما طوري نشه كه ببينيم پشت اينهمه ادعا، حقيقتاً چيزي نداريم!!

فرق يه آدم مطلع و كسي كه بدون قصد و غرض حرف ميزنه با كسي كه حتي فرق پيروزي و شكست رو نميدونه بايد توي تفاوت ادبيات گفتاري و طرز فكر و ... جستجو كرد. شما اين جمله هاي بالايي رو بخونين. واقعاْ لذت نمي برين ؟‌ دليلش مشخصه كه چرا لذت ميبريم چون حرف درستيه و حقيقته . اگه قرار بود با توكل و دعا و ادعا و ... همه چيزمون حل بشه و نيازي به عمل نبود كه الان بايد ايران از آمريكا هم پيشرفته تر ميشد. دوستان عزيز اول بايد عمل كرد اون هم كاملا علمي و حساب شده و بعد براي نتيجه خوبش توكل كرد...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بچه های سایت چه خفن عصب سوزوندند!!! icon_cool من فکر می کردم بمب اتم به قضیه پوتسدام مربوط میشه،چه جلب!!! :lol:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عملیات 400 میلیون دلاری سازمان سیا در ایران شهاب‌نیوز ـ سیمور هرش نویسنده مشهور هفته‌نامه نیویورکر که برخی افشاگری‌های او نظیر ماجرای زندان ابوغریب یا زمینه‌چینی آمریکا برای حمله به ایران بازتاب‌های جهانی داشته است؛ در تازه‌ترین افشاگری خود از عملیات 400 میلیون‌ دلاری سی‌آی‌ای در ایران پرده برداشت. به گزارش شهاب‌نیوز، وب‌سایت هفته‌نامه آمریکایی نیویورکر امروز یک‌شنبه (29 ژوئن) خلاصه مقاله تازه‌ای را از «سیمور هرش» منتشر کرد که حاوی اطلاعات تازه‌ای از دستور فوق سری جرج‌ بوش به دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا برای عملیات‌های مخفیانه در ایران است. متن کامل این مقاله قرار است هفتم و چهاردهم جولای در نسخه چاپی هفته‌نامه نيويورکر منتشر شود. این مقاله تاکید کرده است که کنگره آمریکا اواخر سال 2007 به صورت محرمانه با درخواست رئیس‌جمهور آمریکا برای اختصاص یک بودجه 400 میلیون دلاری جهت «گسترش عملیات‌های مخفیانه با هدف بی‌ثبات کردن جمهوری اسلامی» موافقت کرده است. سیمور هرش با تاکید بر این که «عملیات‌های مخفیانه علیه ایران موضوع جدیدی نیست و از چند سال پیش تاکنون در دستور کار آمریکا بوده»، می‌نویسد: با این حال، تعداد و وسعت فعالیت‌های مخفیانه سیا و پنتاگون علیه ایران از سال گذشته پس از لایحه 400 میلیون دلاری کاخ سفید به شدت افزایش یافته است. هفته‌نامه نیویورکر در ادامه، مسایلی مانند «بازداشت اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران» و «کشتن مهره‌های کلیدی ایران در عراق» را از جمله محورهای اصلی این فعالیت‌های مخفیانه دانسته و می‌افزاید: در عین حال مسایلی مانند همکاری با گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی و تغذیه مالی آن‌ها نیز بخش دیگری از این پروژه مخفیانه است که با هدف بی‌ثباتی جمهوری اسلامی در داخل و خارج ایران اجرا می‌شود. سیمور هرش، حمایت مالی از گروه تروریستی «جندالله» (به رهبری عبدالمالک ریگی) را یکی از ابعاد همکاری با گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی می‌داند و به نقل از «رابرت بائر» مامور سابق سی‌آی‌ای تاکید می‌کند که «جند‌الله یکی از گروه‌هایی است که از حمایت آمریکا بهره‌مند است». هر چند که در ادامه به نقل از ولی نصر کارشناس شورای روابط خارجی آمریکا تلویحاً چنین موضوعی را رد کرده و تصریح می‌کند «جندالله سازمانی خشن و شریر است». نیویورکر همچنین تاکید کرده است که حمایت آمریکا از مخالفان جمهوری اسلامی ممکن است به سرکوب دگراندیشان در ایران بیانجامد که این مساله نیز به نوبه خود بهانه‌ای برای حمله به ایران در اختیار کاخ‌سفید قرار خواهد داد. سیمور هرش در بخش دیگری از این گزارش به نقل از یکی دیگر از منابع نظامی، امنیتی و سیاسی خود که نام وی فاش نشده، تاکید کرده که هدف کاخ‌سفید از این پروژه، «مقابله با جاه‌طلبی‌های هسته‌ای تهران» و «تضعیف حکومت از طريق تغيير رژيم} بوده است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.