Recommended Posts

رژیم صهیونیستی در صحرای نقب و داخل محیط های بسته نیروگاه اتمی دیمونا بمب های حاوی مواد رادیواکتیو آزمایش کرد

http://www.haaretz.com/news/diplomacy-defense/.premium-1.660067

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 رونمایی از رادار غول‌پیکر "اولترا C1" در اسرائیل

 

صنایع هوایی رژیم صهیونیستی اخیرا راداری غول پیکر تحت عنوان "اولترا C1 " را رونمایی کرده که یکی از بزرگترین رادارهای ساخته شده در اسرائیل و جهان است.
 این رادار که اخیرا به نمایش درآمده به نظر نمی رسد در آینده نزدیک در اختیار ارتش قرار بگیرد.
به گفته ارتش اسرائیل رادار اولترا که 10 متر ارتفاع و 10 متر طول دارد امکان کنترل دقیق بر منطقه تحت پوشش را فراهم می‌کند و تراکم امواج الکترومغناطیسی هم تاثیری بر روی کار آن ندارد.
رادار مذکور در سه حجم عادی، بزرگ و غول پیکر طراحی شده است تا برای ماموریت‌های مختلف مانند "شناسایی پهپادها و جنگنده‌های طرف مقابل در فاصله 500 کیلومتری، شناسایی و تشخیص سریع و مطمئن موشک‌های بالستیک در فاصله چند هزار کیلومتری و شناسایی ماهواره‌های طرف‌های مقابل" تناسب داشته باشد.

بر اساس گزارش‌های منابع صهیونیستی، رادار جدید از قابلیت بررسی دقیق مساحت مورد نظر برخوردار است و دقت و تمرکز بر روی اهداف را بالا می‌برد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، این رادار سیار بوده و در مقایسه با رادارهای بزرگ مشابه از وزن کمتری برخوردار است و این مساله به ارتش صهیونیستی امکان نصب آن در مناطق مختلف را خواهد داد. البته تکمیل این رادار که هنوز در مراحل اولیه است، سال‌ها به طول می‌انجامد.
نیسیم هداس، مدیر کل شرکت سازنده این رادار و معاون صنایع هوایی رژیم صهیونیستی در باره هدف از ساخت این رادار گفت: موشک‌های بالستیک تهدیدی برای صلح جهانی به شمار می‌روند و در حال حاضر جامعه جهانی نیاز شدیدی به استفاده از رادارهای پیشرفته برای شناسایی و هشدار سریع نسبت به چنین موشک‌هایی است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

طرح حمله چندلایه علیه مجتمع‌های هسته‌ای ایران

 

در صورت شکست دیپلماسی در قبال ایران،کاخ سفید بکارگیری طرح مهار و بازدارندگی را با استفاده از بمب‌های عظیم مد نظر دارد هرچند که توان هسته‌ای ایران نابود شدنی نیست.

به گزارش فارس، روزنامه آمریکایی «سی‌یتل تایمز» در گزارشی نوشت: همزمان با ادامه گفت‌وگوهای دیپلماتیک‌ برای مهار برنامه هسته‌ای ایران، ارتش آمریکا نیز سرگرم انباشت بمب‌های بسیار قدرتمند خود برای نابود کردن مستحکم‌ترین‌های مجتمع‌های هسته‌ای ایران منجمله تاسیسات زیر زمینی این کشور است.

بر اساس این گزارش، بمب‌های سنگر شکن ساخت کارخانه بوئینگ بعد از بمب‌های هسته‌ای قوی‌ترین جنگ افزار آمریکا هستند و با داشتن 5 تن وزن از دیگر بمب‌های آمریکا سنگین‌تر می‌باشند.

این روزنامه در ادامه نوشت که در یک بازه زمانی 10 ساله برای بهبود وضعیت این بمب‌ها، سر انجام در سال جاری بمب‌های سنگر شکن به طور موفقیت آمیزی در عمیق‌ترین اهداف زیر زمینی در منطقه آزمایش موشکی موسوم به «وایت استند میسیل رنج» یا (White Sands Missile Rang) واقع در نیو مکزیکو امتحان شدند.این آزمایش همچنین همراه با ارتقا سامانه هدایت شونده و الکترونیکی برای جلوگیری از امواج پارازیت‌های دشمن بود.

مقام‌های آمریکایی عنوان می‌کنند این بمب‌های عظیم که تاکنون در رزم‌ها از آن استفاده نشده از جمله سلاح‌های  راهبردی طرح مهار و بازدارنده کاخ سفید در صورتی‌باشند که رویکرد دیپلماسی در گفت‌وگوهای ایران به شکست انجامیده و این کشور در پی توسعه ساخت بمب هسته‌ای باشد.

این نشریه آمریکایی در ادامه با ذکر سخنان باراک اوباما درباره عدم فایده چندان گزینه نظامی در قبال ایران و نیز سخنان « مارتین دمپسی» رییس ستاد مشترک ارتش این کشور نوشت: کاخ سفید همچنان گزینه نظامی لایه لایه (چند مرحله‌ای) را علیه ایران در صورت شکست مذاکرات جاری به عنوان ابزاری کمکی مد نظر دارد.

بر این اساس، برنامه‌های حملات هوایی بازدارنده شامل شلیک موشک‌های هدایت شونده و حمله بمب افکن‌های رادار گریز بر فراز تاسیسات مهم هسته‌ای ایران چون نطنز، اراک و فردو  که این مورد در دل کوهستان جا گرفته، مد نظر قرار دارد. از سویی برای پرتاب بمب‌های سنگر شکن که حتما باید تا عمق 200 متری  زمین نفوذ کرده و سپس منفجر شود نیاز به بمب افکن‌های «بی _ 2» است.

سی‌یتل تایمز در بخشی دیگر  از این گزارش به ابراز نظرهای منتقدین بکارگیری گزینه نظامی علیه ایران پرداخت.

«دالیا داسا کی» مدیر بخش خاورمیانه اندیشکده «رند » در این زمینه معتقد است که گزینه نظامی علیه ایران تنها برخی تاسیسات هسته‌ای این کشور را نابود می‌کند و قادر به از میان بردن دانشمندان و توان فنی آن‌ها در این زمینه نیست و از سویی باعث می‌شود ایران از همه ابزارهای خود برای ساخت بمب هسته‌ای استفاده کند.

بنوشته این رسانه آمریکایی،حمله نظامی  همچنین موجب گسترده‌ای از ناآرامی‌ها در بی‌ثبات‌ترین منطقه جهان می‌شود .ایران نیز دارای صد‌ها موشک برد متوسط است که قادر به ضربه زنی به اسرائیل،اردن و دیگر متحدان آمریکادر سطح منطقه است.

2 کارشناس ارشد عضو اندیشکده‌های مطرح آمریکایی  نیز گزینه نظامی روی میز دولت این کشور را در قبال برنامه هسته‌ای ایران «فاقد اعتبار» خواندند.

«ری تکیه» عضو اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا و «راجر زاکیم» عضو میهمان اندیشکده «امریکن اینترپرایز » در یادداشتی عنوان کردند تهدید گزینه نظامی علیه ایران قدرت اجبار خود را از دست داده است.

در مطلب این دو تحلیلگر ارشد و نزدیک به تندروها در آمریکا آمده است: «گزینه نظامی شاید راه‌حل ایده‌آل‌ در موضوع برنامه هسته‌ای ایران نباشد اما یک پشتیبان ضروری برای پرداختن به یک دیپلماسی پایدار و قابل تداوم است»

این دو با اشاره به توافق داوطلبانه ایران در سال  2003 با 3 کشور اروپایی مدعی شدند: «تاکنون موثرترین توافقی که با ایران شده به سال 2003 برمی‌گردد که در آن زمان جمهوری اسلامی پذیرفت همه فعالیت‌های هسته‌ای خود را تعلیق کند. اگرچه اروپایی‌ها مذاکرات را پیش بردند اما قدرت آمریکا تحکیم‌بخش دستورکار آن‌ها بود.»

دو کارشناس ارشد آمریکایی وابسته به گروه‌های تندرو در این کشور افزودند: «نشان دادن این علامت که ما قصد و نیتی برای استفاده از زور و گزینه نظامی نداریم، وضعیت بازدارندگی ما را تضعیف می‌کند.»

تکیه و زاکیم نوشتند: «آنچه در معادله کنونی مفقود است، تاکید مجدد بر توسعه معادل قرن بیست و یکمی ابتکار دفاعی راهبرد دولت رونالد ریگان برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران است. برای دولتی که توسعه توانمندی‌های ابتکاری دفاعی اولویت بوده است،اما تیم اوباما به طرز قابل توجهی منفعت کمی برای استفاده از این توانمندی‌ها در قبال ایران از خود نشان داده است.»

در پایان این مطلب با اشاره به بی اعتبار شدن گزینه نظامی روی میز مذاکرات هم آمده است: «نتیجه آن است که گزینه نظامی فاقد اعتبار شده و در تقویت دیپلماسی ما ناکام مانده است و شاید حتی ایران را به توسعه برنامه هسته‌ای‌اش دعوت می‌کند.»
http://www.tabnak.ir/fa/news/514523/%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%DA%86%D9%86%D8%AF%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%B9%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 دولت انگلیس محدودیت های فروش تسلیحات به رژیم صهیونیستی را لغو کرد

 

وزارت تجارت انگلیس در بیانیه ای اعلام کرده است: به دنبال بررسی های صورت گرفته دولت انگلیس به این نتیجه رسیده است که در شرایط فعلی که واقعیت ها مشخص تر شده است اعمال این محدودیت ها علیه اسراییل ضرورتی ندارد
به دنبال حمله رژیم صهیونیستی به غزه در تابستان سال گذشته میلادی، دولت انگلیس تحت فشار افکار عمومی ضمن اعمال محدودیت هایی برای فروش تسلیحات به این رژیم اعلام کرد که 12 مورد از مجوزهای صادرات تجهیزات نظامی به اسراییل، به ظن استفاده از این تجهیزات در حمله غزه مورد بررسی قرار خواهد داد.
'ساجد جواد' وزیر تجارت انگلیس بعد از گذشت یکسال از اعلام این بررسی ها، گفته است: در حال حاضر مشخص شده که مجوزهای صادرشده برای فروش تجهیزات به اسراییل، از جمله قطعات برای رادارهای نظامی و تانک ها که پیشتر صادرات آن ها ممنوع شده بود، نمی تواند در مواردی استفاده شود که ناقض جدی حقوق بشر است.
بر اساس قوانین وزارت تجارت انگلیس، فروش تسلیحات نظامی به جاهایی که احتمال می رود برای مقاصدی ناقض حقوق بشر استفاده شود، ممنوع است.
بررسی های صورت گرفته از سوی کارزارهای ضد جنگ انگلیسی، موید آن است که احتمالا از 12 سلاح و تجهیزات ساخت انگلیس توسط نظامیان رژیم صهیونیستی در جریان حمله به غزه در تابستان سال گذشته استفاده شده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 اظهارات ایهود باراک درباره حمله به ایران/ اسراییل توان حمله به ایران را ندارد

 

اظهارات ایهود باراک وزیر سابق جنگ رژیم صهیونیستی درباره ناکام ماندن نقشه حمله به جمهوری اسلامی ایران به علت عدم توانایی ارتش صهیونیستی در اجرای این حمله، موجی از واکنش ها را در پی داشته است.
ایهود باراک که منصب وزارت جنگ رژیم صهیونیستی را در سال های 2009 تا 2013 برعهده داشت، در اظهاراتی که از تلویزیون رسمی رژیم صهیونیستی پخش شد، مدعی شد که وی با کمک نخست وزیر وقت و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر کنونی این رژیم نقشه حمله سریع به تاسیسات هسته ای ایران را داشت که این نقشه با مخالفت گابی اشکنازی رییس وقت ستاد مشترک رژیم صهیونیستی و فرماندهان دیگر این رژیم مواجه شد.
 چند روز پیش کتاب خاطرات ایهود باراک نخست وزیر و وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی با عنوان «باراک – جنگ های زندگی ام» منتشر شد که درباره نقشه نظامی حمله به تاسیسات هسته ای ایران و دلایل اجرایی نشدن آن مطالبی به نگارش درآمده بود.
در همین رابطه شبکه دو رژیم صهیونیستی اقدام به پخش صدای ضبط شده ایهود باراک کرد که در حال شرح ماجرا به دو نویسنده کتاب یاده شده می باشد.
باراک در این مقطع صوتی تصریح کرده که وی و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر موافق حمله به نیروگاه های هسته ای ایران بودند ولی عده ای با این نقشه مخالفت کردند.
طبق ادعای باراک، وی بین سال های 2009 و 2010 با نتانیاهو تصمیم داشت دستور حمله به تاسیسات هسته ای ایران را با هدف نابودسازی آن پیش از مخفی ساختن آن در زیر زمین و امنیت بخشی به آن امضا کند، اما مخالفت گابی اشکنازی فرمانده کل رتش مانع از این تصمیم شد.
در ادامه، باراک درباره اهمیت موافقت فرمانده کل ارتش با این حمله توضیحاتی می دهد. وی می گوید: فرمانده کل ارتش باید در چنین مواقعی نظر بدهد که آیا آنها بگیریم.
به گفته باراک، اشکنازی عدم آمادگی ارتش را بهانه می کرد تا مخالفت خود با این حمله را توجیه کند.
در سال 2011 جلسه ای در مقر موساد (سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی) برگزار شد. در این جلسه هشت نفره سران رژیم صهیونیستی، نتانیاهو و باراک تصور می کردند اکثریت را در اختیار دارند و بنابراین در بین کابینه هم می توانند نظر خود را به کرسی بنشانند، اما این طور نشد. چرا که از بین اعضای حاضر در جلسه، بینی بیگن، دان مریدور، ایلی یشای و نیز رییس موساد و فرمانده کل ارتش و رییس شاباک و سرویس اطلاعاتی و مسئولان عالی رتبه ارتش با ایده حمله به ایران مخالفت کردند. این بدان معنا بود که اکثریت حاضران در جلسه با حمله به نیروگاه های ایران مخالف بودند.
نتانیاهو و باراک گمان می کردند موشه یعلون وزیر وقت امور استراتژیک و یوفال شطاینتش وزیر دارایی با نقشه حمله موافقت خواهند کرد اما باز هم این اتفاق نیفتاد.
باراک ادامه داد: اگر مخالفت یعلون و شطاینتس نبود باز هم می شد امیدوار بود که در جلسه وزرای کوچک بتوانیم اکثریت را کسب کنیم اما مخالفت این دو نفر این امکان را هم از ما سلب کرد.
باراک افزود: وقتی با این وضعیت مواجه شدیم دنبال راهی بودم تا در جلسه سه نفره من و نتانیاهو و لیبرمن وزیر خارجه سابق، در این خصوص تصمیم گرفته شود و سپس موضوع را به جلسه شورای هشت نفره منتقل کنیم. اما ناگهان و در یک لحظه بحرانی از ارتش اسراییل جواب شنیدیم که توانایی هایمان به اندازه ای نیست که بگوییم این نقشه قابلیت عملی شدن دارد.
اظهارات ایهود باراک موجی از واکنش ها را در بین وزرا و شخصیت های عالی رتبه رژیم صهیونیستی به دنبال داشت و آنها خشم خود را در این رابطه ابراز داشتند.
این افراد در گفت وگوهای جداگانه با روزنامه های صهیونیستی، اظهارات ایهود باراک را رسوایی بی سابقه نامیدند و درباره وزیر امنیت که اطلاعات را از داخل جلسه کابینه به بیرون انتقال داده بود معتقد بودند که از تمام خط قرمزها عبور کرده است.
این وزرا همچنین واحد کنترل نظامی را که اجازه پخش اطلاعات جلسات محرمانه را داده بود به باد انتقاد گرفتند.

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پیشنهادات فروش بمب‌های تخریبی اهداف زیر زمینی به اسراییل

 

در حالی که گفت‌وگوها در کنگره و پنتاگون درباره‌ی ارائه بمب‌های بزرگ تخریب کننده اهداف زیرزمینی به عنوان هشداری به ایران بالا گرفته است، اما در اسراییل واکنش‌ها به این ایده سرد باقی مانده است.
مصاحبه با مقامات نظامی پیشین و کنونی اسراییلی به طور ملموسی نبود اشتیاق برای این ابر سلاح پر زحمت که ارزش نظامی آن مورد تردید است، را نشان می‌دهد.
یک مقام ارشد نظامی اسراییل به المانیتور گفت: این ایده برای اسراییل نامربوط است و این سلاح از امکانات ما فراتر است و ارزش تلاش، هزینه و ایجاد امکانات را ندارد.
این گزارش می‌افزاید: کارشناسان نظامی اسراییلی و مقامات پیشین به یک اندازه درباره‌ی این سلاح تردید دارند.
آن‌ها خاطرنشان کردند که اسراییل هواپیماهای بمب‌افکن سنگین B-2S یا B-52S مورد نیاز برای حمل بمب نفوذ کننده 15 تنی یا GBU-57 را در اختیار ندارند.
و تنها پایگاه هوایی "نواتیم" (Nevatim) می‌تواند این امکان را داشته باشد که برای چنین پروازهایی به روزرسانی شود. آن‌ها هم‌چنین هشدار دادند که اسراییل باید هزینه هنگفتی در زیرساخت‌های مربوطه شامل شبیه سازها، آموزش، امکانات و سیستم‌های فنی و کارشناسان برای استفاده از این سلاح بپردازد.
با این حال به نظر نمی‌رسد که نیروی هوایی اسراییل از فرصت خود برای به دست آوردن این سلاح چشم پوشی کند. هم‌چنین برخی دیگر معتقدند که این موضوع حامل پیغامی سیاسی به ایران است مبنی بر این که ایالات متحده نشان می‌دهد که به جای حرف زدن گزینه نظامی علیه ایران را حفظ می‌کند.
یک مقام پیشین نظامی اسراییل در گفت‌وگو با المانیتور اذعان کرد که ارسال چنین بمب سنگینی و هواپیماهایی که آن را حمل می‌کنند به معنی حضور واقعی نظامی ایالات متحده در اسراییل خواهد بود و نشانه‌ای آشکار نه تنها به ایران بلکه به روسیه است که در حال افزایش حضور نظامی در سوریه هستند.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

روزنامه آمریکایی وال‌استریت ژورنال مدعی شده که حدود سه سال پیش  جنگنده های اسراییل وارد حریم هوایی ایران شدند...

 

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، روزنامه آمریکایی وال‌استریت ژورنال مدعی شده که حدود سه سال پیش هواپیماهای رژیم اشغالگر قدس وارد حریم هوایی ایران شدند.  این روزنامه در ادامه ادعایش آورده است که این موضوع نگرانی آمریکا از "بروز جنگ منطقه‌ای" را به همراه داشته است.
 
این خبر از سوی مقامات و منابع معتبر ایرانی تأیید نشده است.
مقامات رژیم صهیونیستی که همواره ایران را تهدید به حمله نظامی کرده‌اند تاکنون جز شعار کاری از پیش نبردند.
 
به نوشته این روزنامه سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا در سال ۲۰۱۲ میلادی به دلیل نگرانی از حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای فردو در مرکز ایران، مکالمات محرمانه پایگاه‌های نظامی اسرائیل را شنود می‌کردند.
 
در گزارش وال استریت ژورنال پس از طرح این ادعا، نوشته شده است: پرواز هواپیماهای اسرائیلی در حریم هوایی ایران احتمالا پرواز شناسایی یا تمرینی بوده تا موقعیت را برای اجرای  حمله کماندوها به تاسیسات فردو ارزیابی کند. کاخ سفید که نگران بروز یک جنگ منطقه‌ای بوده، در آن زمان دومین ناو هواپیمابر خود را عازم منطقه می‌کند. 
آماده‌باش خلبانان اسرائیلی مایه نگرانی آمریکا بود و حتی این احتمال را در نظر گرفت که اسرائیل بخواهد کوماندوهای خود را برای خرابکاری در سایت فردو، در محل پیاده کند.
 
این گزارش می‌گوید آمریکایی‌ها امیدوار بودند بتوانند جلو حمله اسرائیل را بگیرند تا مذاکراتی را که به صورت محرمانه با ایران شروع کرده بودند پیش ببرند.به نوشته بی بی سی، اشاره این گزارش به مذاکرات پشت پرده‌ای است که در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد با وساطت عمان میان ایران و آمریکا صورت گرفت.
 
به گفته وال‌استریت‌ژورنال آمریکا و اسرائیل در آن زمان به جای مذاکره و تبادل اطلاعات، قصد واقعی خود را از یکدیگر مخفی نگه می‌داشتند و برای اطلاع از آنچه دیگری پنهان کرده، به جاسوسی اطلاعاتی از هم روی آوردند.این روزنامه می‌گوید اطلاعات خود را در ارتباط با تنش در روابط آمریکا و اسرائیل بر سر ایران از گفت‌وگو با بیش از ۲۰ مقام سابق ارشد در آمریکا و اسرائیل کسب کرده است.
 
اواسط تابستان امسال هم رسانه‌های صهیونیستی نواری صوتی از ایهود باراک، وزیر دفاع سابق اسرائیل منتشر کردند که در آن باراک از برنامه‌ریزی برای حمله به تاسیسات نظامی ایران در سه مقطع مختلف و بی‌نتیجه ماندن آن خبر داده بود.بر اساس گفته‌های ایهودباراک برنامه حمله به ایران در سال ۲۰۱۲ به دلیل مشکل زمان‌بندی (هم‌زمانی با یک مانور نظامی مشترک با آمریکا و سفر وزیر دفاع این کشور به سرزمین های اشغالی) بی‌نتیجه مانده است.
 
سایت آمریکایی رادیو فردا نیز با انتشار این خبر نوشته است: آمریکا ارزیابی می‌کرد که اسرائیل از توان نظامی و بمب‌های سهمگین کافی برای انجام حمله موفق به سایت‌های ایران برخوردار نیست.
 
بر اساس این گزارش، آمریکا همچنین سال گذشته که مذاکرات هسته‌ای ایران با قدرت‌های جهانی در جریان بود، تحرکات و ارتباطات سری اسرائیل را از بیم خرابکاری‌های احتمالی اسرائیل، زیر نظر داشت.گرچه این خبر از سوی منابع ایران تأیید نشده است اما ایران بارها تأکید کرده که در صورت حمله اشغالگران صهیونیستی، آن‌ها را با خاک یکسان می‌کنند.
 
رهبر معظم انقلاب پیش از این در پاسخ به تهدیدات مقامات صهیونیست فرموده بودند: «اگر غلطی از رژیم صهیونیستی سر بزند، جمهوری اسلامی تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.»
 
----------------------
 
ما چندی پیش از یکی از فرماندهان سپاه در تلویزیون شنیده بودیم که حدود سه بار جنگنده های اسرائیل روی باند آماده حمله به ایران شده بودند که با اقدامات سپاه در لحظه آخر از عملیات منصرف شده اند 
حال باید دید این خبر مربوط به همان صحبت های سردار است که فقط به جمله ای بسنده کرد که احتمالا همین مورد است

لینک سایت وال استریت ژورنال بصورت زیر است که دسترسی به آن .... شده است 

http://www.wsj.com/

http://www.timesofisrael.com/report-israel-breached-iran-airspace-amid-tensions-with-us-over-nuke-talks/

لینک خبر 

http://www.wsj.com/articles/spy-vs-spy-inside-the-fraying-u-s-israel-ties-1445562074
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کشته مرده این قسمت هستم اعزام کاماندو برای خرابکاری اونم کجا تو فردو توی قم دقیقا وسط ایران احتمالا زیاد فیلم هالیوودی دیدن

  • Upvote 11
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اصل خبر اینکه آنها آماده حمله بوده اند و حتی خلبان در کابین رفته است با اطلاعات قبلی مان چیز جدیدی نیست ولی اینکه آیا حریم ایران را نقض کرده اند ویا اینکه نزدیک ایران شده اند جای بحث دارد

حدس من بیشتر نقض حریم هوایی عراق است تا کشور خودمان 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این که تو فکر اسرائیلیا چی میگذشته و چی کار میخواستن بکنن مهم نیست  اونا کارای زیادی دلشون میخوادانجام بدن اما این نکته رو هم فراموش نکنین که وال استریت ژورنال رسانه معتبریه و الکی چیزی نمی نویسه

  • Upvote 3
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کوچکترین حرکت دشمن رو جواب میدیم بعد بیان حریم هوایی کشور رو نقص کنند ما کاری نکنیم عجب!
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کوچکترین حرکت دشمن رو جواب میدیم بعد بیان حریم هوایی کشور رو نقص کنند ما کاری نکنیم عجب!

 

در مورد پهباد اسرائیل و پهباد آرکیو شاهد بودیم که بعد از شناسایی اجازه داده شد به داخل خاک کشورمان وارد شوند و در داخل کارشان را تمام کنیم

پس این احتمال که جنگنده ها شناسایی شده بودند و پدافند منتظر ورود به عمق خاک و زدن آن ها و شاید گرفتن اسیر و لاشه بوده اند امری ممکن و دور از انتظار نیست

بویژه که در جواب قاطع نیاز به شروع قاطع است 

  • Upvote 4
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در مورد پهباد اسرائیل و پهباد آرکیو شاهد بودیم که بعد از شناسایی اجازه داده شد به داخل خاک کشورمان وارد شوند و در داخل کارشان را تمام کنیم
پس این احتمال که جنگنده ها شناسایی شده بودند و پدافند منتظر ورود به عمق خاک و زدن آن ها و شاید گرفتن اسیر و لاشه بوده اند امری ممکن و دور از انتظار نیست
بویژه که در جواب قاطع نیاز به شروع قاطع است


اگر جنگنده واقعا وارد کشور شده بود نمیراشتن که براحتی از کشور برگرده
کلا این خبر عجیب و غریبه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این خبر یه توهین تمام عیار به نیرو های مسلح و مخصوصا نیروی هوایی ماست

اگر فرض رو بر رادارگریز!!! بودن جنگنده ها میزاشتیم یه چیزی ، اما همه میدونیم اسراییل هنوز اف 35 دریافت نکرده ، گرچه اف 35 هم ...

اونوقت جنگنده های اسراییل اومدن تو فضای ایران ، نیروی هوایی هم مثل پشم نگاه کرده !!!

این خبر رو بزارید کنار رادار های چندصد کیلومتری ما ، کنار مصاحبه های امیر اسماعیلی ، وقتی میگفتن ما پرواز های دشمن رو در پایگاه های خودش رصد میکنیم


بهشون بگید سلام ما رو به آناناس آهنین برسونن ویرایش شده در توسط iliasd
  • Upvote 7
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.