Recommended Posts

دز براون: ورود به آبهاي ايران اشتباه نيروي دريايي انگليس بوده است

خبرگزاري فارس: وزير دفاع انگليس با انتشار گزارشي به اشتباه نيروي دريايي انگليس در خليج فارس اعتراف كرد.

تصویر

به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه، دز براون وزير دفاع انگليس با حضور در مجلس عوام اين كشور گزارشي را درباره ملوانان انگليسي قرائت كرد.
براون در گزارش خود ضمن اعتراف به اشتباه ملوانان انگليسي و ورود آنها به آبهاي ايران گفت: ورود ملوانان انگليسي به آبهاي ايران اشتباه فردي نبوده و اين اشتباه مجموعه نيروي دريايي بوده است.
بروان افزود: نيروهاي ائتلاف مستقر در خليج فارس بعضا دچار چنين اشتباهاتي مي شوند و اين ناشي از آموزش ناكافي نيروها است.
بروان درباره صدور مجوز فروش خاطرات ملوانان انگليسي گفت: بدون شك فروش اين خاطرات كار اشتباهي بوده و از اين پس فروش چنين خاطراتي ممنوع خواهد بود.
در همين رابطه درياسالار جاناتان باند فرمانده نيروي دريايي سلطنتي انگلستان ضمن انتقاد از فروش خاطرات از سوي ملوانان انگليسي گفت: اين حركت وجهه نيروي دريايي انگليس را خدشه دار كرده است.
ملوانان انگليسي پس از بازگشت به كشورشان، با انجام مصاحبه هايي و گفتن مطالبي برخلاف واقعيت و صحبتهاي قبلي خودشان بازار خريد و فروش خاطرات را داغ كردند.
في ترني تنها ملوان زن اين گروه خاطرات خود را در ازاي 100هزار پوند در اختيار رسانه ها قرار داد.
هشت تفنگدار به همراه هفت ملوان انگليسي روز 23 مارس به دليل تجاوز به آبهاي ساحلي ايران توسط گارد ساحلي ايران دستگير شدند.
مقامات انگليسي مدعي‌اند اين نيروها بمنظور مبارزه با قاچاق اسلحه در آبهاي عراق در حال گشت زني بودند كه توسط نيروهاي ايراني دستگير شدند ولي بر اساس شواهد و مدارك موجود اين گروه از نظاميان انگليسي وارد آبهاي ساحلي ايران شده بودند.
اين گروه پس از دو هفته بازداشت از سوي محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران مورد عفو قرار گرفته و آزاد شدند.

تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
"جرج بوش" رييس جمهوري آمريكا اعلام كرد يك ديپلمات ارشد اين كشور را براي ادامه مذاكرات درمورد انعقاد يك توافقنامه كمك نظامي جديد و ‪ ۱۰‬ساله با "اسراييل"، به "تل آويو" اعزام خواهد كرد. به گزارش روز سه‌شنبه خبرگزاري فرانسه از واشنگتن، بوش پس از گفت‌وگو با " ايهود اولمرت" نخست وزير رژيم صهيونيستي كه در كاخ سفيد صورت گرفت، با انتشار بيانيه‌يي اعلام كرد: "من قويا متعهد به امنيت، بقاي اسراييل و حفظ پيشرفت كيفي نظامي آن هستم." وي اظهارداشت: درطول ديدار امروز به "اولمرت" گفتم كه من متعهد به انعقاد يك توافقنامه جديد ‪ ۱۰‬ساله با اسراييل براي مقابله با تهديدها و چالش‌هاي جديد پيش‌روي آن خواهم شد. بوش تاكيد كرد درصدد اعزام "نيكلاس برنز" معاون وزيرخارجه آمريكا به اسراييل در ماه ژوييه (تير) است تا تبادل نظرهاي لازم را با هدف انعقاد هرچه سريعتر اين توافقنامه انجام دهد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نامزد دموكرات انتخابات رياست جمهوري آمريكا از عراقي‌ها خواست از كشتار يكديگر دست بكشند و متعهد شد كه نيروهاي آمريكا را به وطن بازگرداند. به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه از واشنگتن، هيلاري كلينتون، سناتور دموكرات ايالت نيويورك و همسر بيل كلينتون، رئيس جمهوري پيشين آمريكا با انتقاد شديد از دولت نوري مالكي، نخست‌وزير عراق از جرج بوش،‌ رئيس جمهور كنوني آن خواست خروج نظاميان آمريكا از اين كشور را هر چه سريعتر آغاز كند. وي كه در نشستي كه توسط بزرگترين اتحاديه خدمات عمومي و درمان برگزار شده بود،‌ تاكيد كرد:‌ «عراقي‌ها بايد تصميم بگيرند آيا مي‌خواهند به اين كشتار يكديگر ادامه دهند يا خير. در عراق يك گروه عليه گروه ديگر نيستند بلكه چندين گروه عليه هم فعالند.» كلينتون در اظهاراتي ضد جنگ افزود: «مردان و زنان ما در خيابان‌هاي بغداد نمي‌دانند چه خبر است. آنها نمي‌دانند طرف كدام يك از گروه‌ها را بگيرند. به نظر من وقت آن فرا رسيده كه نيروهاي خود را به وطن بازگردانيم.» اين اظهارات در حالي است كه خود هيلاري كلينتون با مشكل بزرگ حمايت از تهاجم به عراق مواجه بوده و بخاطر راي مثبت خود عذرخواهي نكرده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سفر نخست وزير اسرائيل به امريکا برای گرفتن جواز حمله به ايران نخست وزير اسرائيل، که شتابزده خود را به امريکا رسانده، روز گذشته با جورج بوش ديدارو مذاکره کرد. محور مذاکرات ايران و نوع تقابل با برنامه اتمی جمهوری اسلامی و امکانات نوينی بود که در خاورميانه پديد آمده است. اولمراد، در پايان مذاکره با بوش با لحنی تحکم آميز و جنگ طلبانه گفت که سياست امريکا در برابر ايران، گرفتار سرگيجه است و آن که از اين سرگيجه سود می برد و برنامه های خود را پيش می برد ايران است. اشاره نخست وزير اسرائيل به دو طرح "تحريم وفشار اقتصادی – سياسی" و "حمله نظامی به پايگاه های نظامی و اتمی" بود که ظاهرا در روزهای اخير باعث ايجاد بحث در کاخ سفيد شده و موجب تزلزل در آن عزمی شده که اسرائيل خواهان آنست. يعنی حمله نظامی به ايران. اولمراد در همين سخنان، با بزرگ کردن خطر نظامی ايران و مظلوم نمائی برای اسرائيل با هدف تشويق امريکا به حمله به ايران گفت که کشورش در معرض خطر قرار گرفته است! حيرت آور آنست که احمدی نژاد نيز در سخنرانی های خود همين بخش از مظلوم نمائی و خطری را تا کنون تقويت کرده که اولمراد در واشنگتن سعی در جا انداختن آن و گرفتن جواز حمله به ايران است. همزمان با اين اظهارات، جواد ظريف نماينده هنوز دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد با اشاره به مواضع بارها تکرار شده "شائول مافاز" وزير دفاع اسرائيل نامه ای خطاب به دبيرکل سازمان ملل نوشته و در آن ياد آور شد: « مقامات مختلف اسرائيل با جسارت و به شكلی علنی و اهانت‌آميز به تهديد خطرناك و توسل به زور عليه جمهوری اسلامی ايران ادامه می دهند.» سايت آفتاب

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
امير سرلشگر عطا الله صالحي:

اگر دشمن سنگي بيندازد سربازي به سرزمينش بر نمي‌گردد
تصویر
خبرگزاري فارس: فرمانده كل ارتش تاكيد كرد: اگر دشمن سنگي بيندازد رهايش نمي‌كنيم و ديگر چيزي به نام سرباز به سرزمينشان بر نمي‌گردد.


به گزارش خبرنگار دفاعي خبرگزاري فارس؛ امير سرلشگر عطا الله صالحي فرمانده كل ارتش كه پيش از ظهر امروز چهارشنبه در يادواره وزراي شهيد دفاع و 890 شهيد وزارت دفاع سخن مي‌گفت، در ابتدا با ذكر ويژگي‌هاي مجاهدي همچون شهيد چمران گفت: بناي وزارت دفاعي كه توسط آن وزراي شهيد شكل گرفت و امروز قدرتمند شده و اگر مي‌شد نام توليدات اين بخش را تماماً اعلام كنيم، همگان متعجب مي‌شدند.
وي با اشاره به استحكام و اقتدار سامانه‌هاي مختلف دفاعي در كشور گفت: اين استحكام به نحوي است كه دشمن را در رابطه با انديشيدن به هر نوع تهاجم ناكار كرده است.
فرمانده كل ارتش با ذكر اين نكته كه برخي مي‌گويند دشمن در اين موضوع تعارف مي‌كند خاطرنشان كرد: دشمن به اين دليل تعارف نمي‌كند، چون ما با آنها تعارف نداريم.
صالحي اضافه كرد: دشمن امروز مانند قمار بازي است كه فكر مي‌كند شايد اينبار بتواند برنده شود و به اميدواري‌هايي دست مي‌آويزد كه بعضاً اميد موقت هم ايجاد مي‌كند كه مثال آن وجود شبكه‌هاي تروريستي در منطقه است.
وي با اشاره به برخي شايعات مبني بر حمله اظهار داشت: اگر دشمن سنگي از روي هوا بيندازد در زمين و دريا رهايش نمي‌كنيم و در وضعيت فعلي نيز ناكارآمدترش خواهيم كرد.
فرمانده كل ارتش تاكيد كرد: در آن صورت چيزي به نام سرباز به سرزمينشان باز نمي‌گردد.
وي در پايان استحكام نيروها، پشتيباني علمي، اراده و تعهد به اسلام را موجب به وجود آمدن قدرتي دانست كه به زودي شاهد اضمحلال دشمنان در تمام جبهه‌ها خواهيم بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رسوايي جديد براي دولت آمريكا انتشار تصاوير گرسنگي و مرگ كودكان يتيم؛ شوك تازه عراق خبرگزاري فارس: انتشار تصاويري دلخراش از گرسنگي و مرگ كودكان عراقي يكي از يتيم خانه‌هاي شمال غرب بغداد از يكي از شبكه‌هاي تلويزيوني آمريكا شوك تازه‌ و رسوايي بزرگي به همراه داشته است. http://media.farsnews.com/Media/8603/Images/jpg/A0304/A0304735.jpg به گزارش فارس، در اين تصاوير كه از شبكه تلويزيوني "سي‌بي‌اس" آمريكا پخش شد ده‌ها كودك عراقي پوست بر استخوان چسبيده را نشان مي‌دهد كه برخي از آنها به تخت خواب بسته شده و برخي ديگر برهنه بر مدفوع خود مي‌غلتيدند و برخي نيز به اندازه‌اي بي حال بر زمين افتاده‌اند كه گويي جان در بدن ندارند. اين شبكه در گزارش خبري روز دوشنبه خود اعلام كرد كه اين كابوس جديد زماني گريبان نيروهاي آمريكايي و عراقي را گرفت كه آنها بطور اتفاقي وارد يتيم‌خانه كودكان استثنايي "الحنان" واقع در شمال غرب بغداد شده و با اين صحنه مواجه شدند. اين در حالي است كه 5 سال از حضور آمريكا در عراق با حدود 130 هزار سرباز اشغالگر، مي گذرد و اين كودكان كه چه بسا خانواده‌هاي آنها توسط بمب‌هاي آمريكائي از بين رفته‌ و يتيم شده اند، به صورت تصادفي كشف مي شوند. بنا بر اين گزارش،‌ نوري مالكي، نخست‌وزير عراق اعلام كرده است كه تحقيقاتي را براي تنبيه مقصران آغاز خواهد كرد. در اين گزارش آمده است كه اين كودكان براي رسيدگي و درمان به مركزي درماني كودكان اعزام شدند. گروهبان "ميشل گيبسون" از لشكر 82 هوابرد ارتش آمريكا، بدون اشاره به تلاش اشغالگران در عراق بر روي ايجاد تفرقه بين شيعه و سني و بهره برداري از منابع نفتي عراق و پي آمد حضور اشغالگران آمريكايي در عراق مبني بر نا امني، گرسنگي، بيماري هاي مسري و اختلافات مذهبي به شبكه خبري سي‌بي‌اس گفت: «آنها در اين يتيم‌خانه با پيكرهاي متعددي از اين كودكان مواجه شدند كه بر كف اتاق افتاده بودند. در ابتدا گمان مي‌رفت همه اين كودكان مرده‌اند. آنها توپي را به زمين انداختند تا مشاهده كنند واكنشي از سوي اين كودكان مشاهده مي‌شود كه ناگهان يكي از آن كودكان نزار سر بلند كرده و نگاهي به آنها انداخته و سپس بي‌حال مي‌شود. اين واكنش باعث مي‌شود كه سربازان فرياد بزنند "آه، آنها زنده‌اند".» بنا بر اين گزارش، در اين يتيم‌خانه نيروهاي مذكور 24 پسر بچه استثنايي يافتند كه برخي از آنها نشانه‌هاي گرسنگي و بي‌توجهي شديد را به هرماه داشتند و پزشكان در ابتدا گمان مي‌كردند دستكم يكي از اين كودكان جان سپرده است. گيبسون در ادامه توضيحات خود درباره صحنه مواجهه به اين كودكان افزود: «هزاران مگس بر بدن او پرواز مي‌كردند و او قادر نبود تكان بخورد. ما مجبور بوديم كه سرش را بلند كنيم تا ببينيم زنده است يا خير. تنها مردمك چشمانش تكان مي‌خورد. مگسها در گوش، چشم،‌دهان و زخم‌هاي بدنش نشسته بودند.» در بيانيه‌اي كه از سوي مالكي در اين باره انتشار يافت دستور دستگيري كاركنان اين يتيم‌خانه صادر شده و قول تحقيق و تنبيه عوامل اين امر ارايه شده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تصويب طرح ساخت نمازخانه براي مسلمانان در فرودگاه بن گورين اسرائيل

مسجدي براي مسلمانان در ترمينال اصلي فرودگاه بن گورين ساخته خواهد شد.

[align=center]تصویر[/align]

مدير فرودگاه­هاي اسرائيل گفت كه طرح ساخت مسجد براي مسافران مسلمان در فرودگاه بن گورين تصويب شد.

فرودگاه اعلام كرده است كه اين اقدام در راستاي تقويت ارتباط با بخش عربي است. سخنگوي فرودگاه گفته است كه درخواستهايي از مسافران و اعضاي پارلمان براي تخصيص مكان با تسهيلات به مسلمانان داشته است. همچنين اين فرودگاه براي تقويت ارتباط با مشتريان عرب خود نسخه عربي زبان سايت خود را راه اندازي كرده است كه 120000 دلار هزينه داشته است.

فرودگاه بن گورين حدود 8.5 ميليون مسافر در سال دارد.

منبع

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اتهامات بی اساس فرمانده نظامیان آمریکایی در عراق علیه ایران فرمانده نظامیان آمریکایی در عراق در ادامه اتهامات بی اساس غربی ها علیه ایران مبنی بر حمایت از افراد مسلح در عراق با هدف منحرف کردن افکارعمومی از شکست کاخ سفید در این کشور، مدعی حمایت تسلیحاتی تهران از ربایندگان پنج تبعه انگلیسی در عراق شد. به گزارش خبرگزاری مهر، ژنرال "دیوید پتریوس" در گفتگو با روزنامه تایمز مدعی شد : آدم ربایانی را که در ماه گذشته اقدام به ربودن 5 تبعه انگلیسی در عراق کرده بودند، شناسایی کرده ایم و تحقیقات ما نشان می دهد که ایران این افراد را آموزش داده است. این ژنرال آمریکایی در ادامه اظهارات بی پایه و اساس خود ادعا کرد : شواهدی در دست داریم که نشان می دهد ایران علاوه بر آموزش، این آدم ربایان را که از اعضای جیش المهدی هستند، تجهیز کرده است. البته این برای اولین بار نیست که فرماندهان آمریکایی چنین اتهاماتی را به ایران وارد می کنند ؛ در حقیقت هر بار که گزارشی درباره وضعیت وخیم انسانی در عراق و نقش آمریکا در به وجود آمدن فاجعه انسانی در این کشور منتشر می شود آمریکا می کوشد تا با وارد کردن اتهامات بر ایران، بر کوتاهی و سهل انگاری خود در برقراری امنیت و ثبات برای ملت عراق به عنوان نیروی اشغالگر در عراق که بر اساس قطعنامه های بین المللی مسئول است، سرپوش بگذارد و از اهمیت گزارش های سازمان های بین المللی نیز بکاهد. بر اساس این گزارش، روز گذشته سازمان ملل متحد در گزارشی اعلام کرده بود که حمله آمریکا به عراق سبب افزایش شمار آوارگان عراقی شده است. ارتش آمریکا 13 اردیبهشت در ادامه اتهامات و ادعاهای بی پایه و اساس خود مبنی بر قاچاق اسلحه و مهمات از ایران به عراق، ادعا کرد 16 فرد عراقی دیگر را به اتهام قاچاق اسلحه و مهمات از ایران به عراق بازداشت کرده است. 12 اردیبهشت، نیز ارتش آمریکا، ادعا کرده بود دو فرد عراقی را به اتهام قاچاق اسلحه و مهمات از ایران به شهرک صدر بازداشت کرده است. ارتش آمریکا در حالی خبر از بازداشت عراقی ها به اتهام قاچاق اسلحه از ایران به عراق می کند که رسانه های این کشور از تغییر مواضع دولت بوش در قبال تهران به منظور ترغیب ایران برای مذاکره با آمریکا خبر می دهند. این در حالی است که مقامهای دولت عراق و رهبران گروههای سیاسی این کشور پیوسته بر نقش مثبت ایران در برقراری ثبات و امنیت در عراق تاکید کرده اند و وجود هرگونه مدرکی که اتهامات بی پایه واساس آمریکا و انگلیس مبنی بر دخالت ایران در عراق را اثبات کند، رد کرده اند. در همین رابطه چندی پیش یک فرمانده ارشد آمریکایی درعراق اعلام کرده بود که هیچ مدرکی برای اثبات دخالت ایران در عراق وجود ندارد. "ریموند اودیرنو" درعین حال اذعان کرده بود:"ما هیچ مدرک خاصی هنوز درباره دخالت ایران در ناآرامی های عراق نداریم، اما برخی از نشانه ها می تواند موید این مورد باشد". آمریکا و انگلیس که در عراق و افغانستان به بن بست خورده اند؛ برای سرپوش گذاشتن بر شکست خود در این دو کشور اشغالی، جمهوری اسلامی ایران را به حمایت ازگروههای مسلح متهم می کنند، اما تا کنون از ارائه حتی یک مدرک هم ناتوان نشان داده اند؛ حمایت مقامهای عراقی وافغانی از نقش مثبت جمهوری اسلامی ایران در برقراری امنیت وثبات در عراق وافغانستان، سبب خشم لندن و واشنگتن شده است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پايگاه خبري "نيوزمكس" در گزارشي نوشت: در حالي كه دموكرات هاي آمريكايي به دنبال يافتن راهي براي خروج نيروهاي نظامي كشورشان از عراق هستند يك گروه از كردهاي بانفوذ ايراني از دولت بوش خواسته اند قواي نظامي خود در منطقه را حفظ كند. "حسن شرفي"، معاون دبير كل حزب دموكرات كردستان ايران در گفت و گو با نيوزمكس در پاريس اظهار داشت: "مردم منطقه از حضور نظامي آمريكا شادمان هستند!" وي مدعي شد: كردهاي ايراني و ساير گروه ها در منطقه حضور نظامي آمريكا در عراق را به عنوان يك "نيروي مثبت" تلقي مي كنند. "شرفي" خاطرنشان كرد: پيش از آزادسازي عراق توسط آمريكا تنها رژيم هاي منطقه از حضور آمريكا خوشحال بودند و حاكمان عربستان، اردن و كشورهاي كوچكتر خليج (فارس)، آمريكايي ها را به عنوان حافظان امنيت خود مي دانستند اما اكنون مردم منطقه نيز از حضور آمريكا حمايت مي كنند! معاون دبير كل حزب دموكرات كردستان ايران همچنين مدعي شد كه چنانچه آمريكا اقدامات تهاجمي بيشتري عليه ايران صورت دهد چهار ميليون كرد كه مرزهاي شمالي با عراق را كنترل مي كنند از آن حمايت خواهند كرد. وي ادعا كرد كه رژيم تهران حتي بدون سلاح هسته اي نيز تهديدي براي منطقه، جهان و خود ايراني هاست و اگر بتواند سلاح توليد كند به مراتب خطرناك تر خواهد شد. براساس اين گزارش، حزب دموكرات كردستان ايران بزرگترين، قديمي ترين و سازمان يافته ترين حزب اپوزيسيون كرد ايراني است كه داراي كمپ هاي آموزشي و پايگاه هاي لجستيك در شمال عراق است. همچنين ادعا مي شود كه اين حزب داراي يك ارتش زيرزميني متشكل از جنگجويان شبه نظامي در داخل ايران است . گفتني است اين حزب به عنوان يك جريان تروريستي در ايران شناخته مي شود . منبع : سايت عصر ايران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چهارده سرباز آمریکایی در 2 روز در عراق کشته شدند به رغم عملیات گسترده نیروهای آمریکایی در عراق خشونت ها در این کشورهمچنان قربانیان زیادی می گیرد دستکم چهارده سرباز آمریکایی طی دو روز گذشته توسط شبه نظامیان عراقی کشته شده اند. به گفته مقام های رسمی، دوازده سرباز آمریکایی در چهار انفجار جداگانه در نقاط مختلف بغداد جان باختند و دو سرباز دیگر نیز در اثر انفجار بمبی در استان انبار این کشور کشته شدند. تلفات اخیر نظامیان آمریکایی در عراق همزمان با عملیات گسترده ارتش آمریکا رخ داده که از دو روز پیشتر شورشیان مظنون به عضویت در شبکه القاعده را هدف حمله قرار داده اند. به گفته منابع نظامی آمریکا، عملیات علیه شورشیان با شرکت حدود ده هزار تن از نفرات نیروی زمینی با همراهی واحدهای زرهی و حمایت هلی کوپترها و هواپیماهای نیروی هوایی ایالات متحده از روز سه شنبه آغاز شد. پیشتر، ژنرال دیوید پتریوس فرمانده نیروهای آمریکایی در عراق، گفته بود انتظار دارد شورشیانی که به گفته وی وابسته به القاعده هستند، عملیات گسترده ارتش آمریکا را با تشدید حملات خود پاسخ بدهند. برخی کارشناسان مسائل نظامی می گویند، برای نیروهای آمریکایی، درگیری با شورشیان مسلح در یک منطقه و نابودی آنان آسان نیست، زیرا این افراد از تحرک بسیار و توان جابجایی سریع برخوردارند. در ادامه خشونت های عراق، روز پنجشنبه بیست و یکم ژوئن (سی و یکم خرداد ماه) حمله انتحاری توسط یک خودروی بمبگذاری شده در شمال عراق دستکم جان پانزده نفر را گرفت و حدود چهل نفر دیگر را مجروح کرد. در این حمله که در منطقه "سلیمان بگ" در جنوب کرکوک رخ داد، بخشی از ساختمان شورای محلی و شماری از ساختمان های نزدیک به آن خراب شد و به گفته مسئولان درمانی و بیمارستانی، چندین زن و کودک نیز زخمی شدند. در حالی که چهار ماه از آغاز گسترش حضور نیروهای آمریکایی در عراق و عملیات آنها، به ویژه در اطراف بغداد - که هدف آن برقرای امنیت اعلام شده بود - می گذرد، همچنان خشونت ها در این کشور ادامه دارد و هر روز قربانیان زیادی می گیرد. بنا به آمار ارتش آمریکا، در حال حاضر شمار نظامیان این کشور در عراق به حدود یکصد و شصت هزار نفر رسیده که بیشترین تعداد از زمان آغاز حمله به عراق است. bbc

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بازتاب: روسيه می گويد با احتساب اين نکته که ايران هيچ تهديد بالقوه موشکی نيست، هدف اصلی آمريکا از استقرار سيستم دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک، احتمالا بايد زرادخانه هسته ای روسيه باشد. به گزارش راديو فردا، ژنرال يوری بالويفسکی رييس کل ستاد مشترک نيروهای مسلح روسيه، روز پنج شنبه ۲۱ ژوئن گفت، رد پيشنهاد استفاده مشترک از پايگاه رادار در شهر قبله در جمهوری آذربايجان از سوی آمريکا، می تواند به اين معنی باشد که هدف واقعی سيستم موشکی آمريکا، روسيه است. به گفته وی، رد این پيشنهاد که از سوی ولاديمير پوتين رييس جمهوری روسيه مطرح شد، به روشنی قصد واقعی واشنگتن را نشان می دهد. او گفت: سراسر جهان خواهد ديد که هدف واقعی اين سيستم چيست.» آقای بالويفسکی برنامه های آمريکا را، بخشی از تلاش های اين کشور برای تضعيف توان بازدارندگی هسته ای روسيه توصيف کرد و به برنامه آمريکا در دوران جنگ سرد اشاره کرد که بر اساس آن، توانايی يک حمله هسته ای و توانايی ضد حمله از روسيه گرفته می شود. او گفت: «من حتی در بدترين کابوس خود نمی خواهم چنين چيزی را ببينم.» ولاديمير پوتين پيشتر تهديد کرده بود که متحدان آمريکا در اروپا، هدف کلاهک های هسته ای روسيه قرار دارند. با اين حال ژنرال بالويفسکی، مقام های آمريکايی را متهم به «تفسير عمدا نادرست» از سخنان پوتين کرد. در جريان ديدار رهبران کشورهای صنعتی گروه ۸، ولاديمير پوتين به جرج بوش پيشنهاد کرده بود که آمريکا، به جای استقرار سپر دفاع موشکی در لهستان و جمهوری چک، از پايگاه قبله در آذربايجان، برای زير نظر داشتن فعاليت های موشکی جمهوری اسلامی استفاده کند. قرار رهبران دو کشور، بر اين شد که مذاکره بر سر اين موضوع ادامه يابد. سرگئی کيسيلياک معاون وزارت امور خارجه روسيه در امور تسليحات، ادعای ايران را رد کرد و گفت: «اين خبر حقيقت ندارد و همکاران ايرانی نمی توانسته اند چنين خبری را شنيده باشنداز سوی ديگر، اخيرا جمهوری اسلامی اعلام کرد که ولاديمير پوتين رييس جمهوری روسيه به ايران اطمينان داده است که اجازه استفاده از پايگاه قبله را به آمريکا نمی دهد. در همين حال سرگئی کيسيلياک معاون وزارت امور خارجه روسيه در امور تسليحات، ادعای ايران را رد کرد و گفت: «اين خبر حقيقت ندارد و همکاران ايرانی نمی توانسته اند چنين خبری را شنيده باشند.» پايگاه شهر قبله در آذربایجان پايگاه نظامی قبله که درسال ۱۹۸۴ميلادی توسط شوروی سابق در منطقه مرزی قبله جمهوری آذربايجان با روسيه در۳۲۶ کيلومتری شمال غرب باکو احداث شد به سيستم های رديابی حملات موشکی با برد هفت هزار کيلومتر مجهز است. جمهوری آذربايجان اين پايگاه را در سال۲۰۰۲ ميلادی به مدت ۱۰ سال در مقابل دريافت سالانه هفت ميليون دلار به روسيه اجاره داد. گفته می شود که رادار قبله، کشورهای ايران، ترکيه، چين، پاکستان، هند، عراق، استراليا و همچنين بخش گسترده کشورهای آفريقايی و جزاير اقيانوس های آرام و هند را تحت پوشش خود دارد. ساخت اين ايستگاه در سال ۱۹۸۵ ميلادی آغاز شد واز لحاظ فنی تا سال ۲۰۱۲ميلادی کارآيی دارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
وزير خزانه داري آمريكا آقاي هنري پالسون (Henry Paulson) در سخنراني چند روز پيش خود كه خطاب به شوراي روابط خارجي ايراد شد از اقداماتي در خصوص تامين امنيت ملي آمريكا سخن گفت كه البته با توجه به تخصص ايشان اين بار قلمرو بحث اقداماتي بود كه وزارت خزانه داري در دنياي پول در ارتباط با موضوع فوق انجام داده و خواهد داد. طبيعي است كه موضوع مركزي اين سخنراني قطع جريان پول و كمك هاي مالي به سازمان هاي تروريستي بود كه طبق معمول به ميان كشيدن پاي ايران به عنوان بخش عمده اي از بحث مزبور هدف آقاي پالسون را تشكيل مي داد. آقاي پالسون پس از ارائه يك گزارش در خصوص مسدود كردن راه معاملات بين المللي به روي بانك سپه و صادرات بر اثر تلاشهاي وزارت خزانه داري آمريكا اين بانكها را متهم كرد كه با سازمانهاي تروريستي، به زعم دولت آمريكا، يعني جنبش حزب الله در لبنان و حماس و جهاد اسلامي در ارتباط بوده اند. صرف نظر از اينكه حزب الله قويترين و بانفوذترين نيروي سياسي در لبنان است و حماس برگزيده مردم فلسطين در يك انتخابات آزاد كه صحت آن هرگز از سوي آمريكا مورد سئوال قرار نگرفته موضوع قابل توجه اين است كه با خواندن گزارش آقاي پالسون نخستين سئوالي كه به ذهن تبادر مي شود اين است كه اين سازمان ها در بدترين شرايط چه ارتباطي به مسئله امنيت ملي آمريكا دارند؟ پاسخ را از زبان آقاي بوش بشنويد كه در ملاقات اخير خود با ايهود اولمرت در همين هفته در واشنگتن تاكيد كرد كه تعهد ايشان حفظ امنيت اسرائيل است و اينكه براي برطرف كردن تهديدات ايران نسبت به اسرائيل "تمام گزينه ها بر روي ميز قرار دارد". البته پرزيدنت بوش در ابراز محبت و هم بستگي خود با اسرائيل تنها نبود زعماي سياسي در آمريكا هر يك به نحوي سعي داشتند در نشان دادن نزديكي خود به آقاي اولمرت گوي سبقت را از ديگري بربايند. به گزارش سي ان ان(CNN) اين روزها موضوعات بسيار اندكي است كه دو حزب را با يكديگر "متحد" مي كند اما در خصوص قضيه اسرائيل مسئله فرق مي كند. در همين گزارش مي خوانيم كه آقاي ميچ مك كانل (Mitch McConnell) رهبر اقليت سنا از "عدم وجود هر نوع اختلافي وقتي كه موضوع اسرائيل مطرح مي شود"، آقاي هري ريد (Harry Reid) رهبر اكثريت سنا از اينكه "ما هيچ دوستي در جهان مانند اسرائيل نداريم" و خانم نانسي پلوسي رهبر كنگره از اينكه "اتحاد دو حزب را در برابر يك رهبر بزرگ (آقاي اولمرت) بنگريد" سخن مي گويند. از آنجا كه مشكلات و تحريم هاي بوجود آمده عليه بانك سپه و صادرات نيز نخست به صورت زمزمه هاي وزارت خزانه داري آغاز شد تا آنجا كه نام بانك سپه در قطع نامه شوراي امنيت گنجانده شد و در ليست سياه قرار گرفت به ميان كشيدن نام بانك مركزي زنگ خطري است جدي كه مي تواند مشكلات بزرگي را براي مردم ايران ايجاد كند. پس از وقوع حوادث ١١ سپتامبر عزم آمريكا بر مبارزه با تروريسم راسخ تر شد زيرا كه عظمت فاجعه به حدي بود كه تكرار يك حادثه مشابه براي جامعه آمريكا كه به دليل قرار گرفتن در ميان دو اقيانوس و نيز دو همسايه كم اثر در شمال و جنوب همواره از هر گونه گزندي حتي در جريان جنگهاي اول و دوم جهاني (به جز حمله به پرل هاربر) مصون مانده است، غيرقابل تصور بود. با اين همه سئوالاتي بلافاصله پس از حوادث ١١ سپتامبر توسط برخي مفسران و محققين سياسي مطرح گرديد كه تا اين لحظه پاسخي به آنان داده نشده است و اين امر جدي بودن عزم آمريكا در مبارزه با تروريسم را مورد سئوال قرار مي دهد. هر چند كه نويسنده اين سطور با تئوري توطئه در خصوص وقايع ١١ سپتامبر موافق نيست اما هنوز توضيح مناسبي براي مسائل مطروحه ذيل نيافته است. از قرار معلوم مرد شماره يك اداره جاسوسي ارتش پاكستان ژنرال محمود احمد از روز ۴ سپتامبر سال ٢٠٠١ "بطور اتفاقي" و "به منظور ديداري عادي و مشاوره" در نيويورك بسر مي برده است. پرفسور ميشل چاسودفسكي (Michel Chossudovsky) رئيس "مركز تحقيق در مورد گلوباليزيشن"( Center For Research On Globalization) و استاد اقتصاد دانشگاه اتاوا طي گزارش مبسوطي پس از ذكر مطلب فوق (به نقل از گاردين) از قول ديلي تلگراف مي نويسد كه ژنرال محمود احمد در زمان وقوع حادثه ١١ سپتامبر در نيويورك بسر مي برده و چند روز پس از آن آمريكا را به قصد پاكستان ترك كرده است. تا اينجا قضيه شايد چندان غيرعادي بنظر نيايد اما دو حادثه پس از آن به واقعيت هاي فوق رنگ ديگري داد. روزنامه تايمز هندوستان(Times of India) در مقاله اي پس از وقايع ١١ سپتامبر به نقل از سيستم امنيتي هند گزارش داد كه مقامات هندي به اسنادي دست يافته اند كه نشان مي دهد كه ژنرال محمود احمد يكصد هزار دلار به حساب محمد عطا رهبر عمليات تروريستي ١١ سپتامبر حواله كرده است. به گزارش سرويسهاي مخفي هند مبلغ مذكور از كانال فردي بنام "احمد عمر شيخ" تبعه انگلستان و فارغ التحصيل مدرسه اقتصاد لندن به حساب محمد عطا واريز گرديده بود. موضوع دومي كه در اين رابطه جلب توجه كرد اين بود كه درست يك روز پس از شروع عمليات جنگي آمريكا عليه افغانستان مرد قدرتمند سرويس امنيتي پاكستان (ISI) يعني ژنرال محمود احمد از كار خود بركنار شد. مطالب فوق انعكاسي در مطبوعات غرب پيدا نكرد و هرگز توضيحي نيز از جانب مقامات پاكستاني و يا آمريكائي درباره علت حضور وي در آمريكا در زمان وقوع عمليات تروريستي و ارتباط وي با محمد عطا داده نشد. آنچه كه مسلم است آمريكا در چارچوب مبارزه با خطر و تهديد ايران مصمم است كه با بسته كردن فضا بر روي بانك هاي ايران از يكسو و قطع منابع فايننس پروژه هاي نفت و گاز رفته رفته حلقه محاصره اقتصادي را در روز هاي آينده تنگ تر كند. فراموش نكنيم كه مقامات آمريكائي بارها تكرار كرده اند كه هدف ما از اعمال تحريم ها مردم ايران نيستند. آقاي گرگ شولته (Greg Schulte) نماينده آمريكا در آژانس بين المللي انرژي اتمي مي گويد: "هدف ما اين نيست كه مردم ايران را مجازات كنيم" و آدام اريل (Adam Eriel) يكي از سخنگويان كاخ سفيد در سخناني روشن تر اين گونه توضيح مي دهد: "هيچ يك از ما نمي خواهيم تحريم ها و يا اقداماتي را شاهد باشيم كه احتمالا به مردم ايران آسيب برساند. استراتژي ما اين است كه با اعمال فشار جمعي بر رژيم ايران آنان را مجبور كنيم دست از برنامه توليد سلاح اتمي بكشند." نظير اين سخنان را خانم رايس در برابر كميته روابط خارجي سناي آمريكا تكرار نموده و تاكيد كردند بدليل اينكه نمي خواهيم مردم ايران آسيب ببينند بايد بر روي خط بسيار نازكي حركت كنيم. اما آيا در عالم واقع خانم رايس و بقيه افراد كابينه بوش از جمله هنري پالسون فكر مي كنند چنين امري امكان پذير است؟ به راستي بهاي تحريم ها و مشكلات و مصائب اقتصادي كه آمريكا براي ايران فراهم خواهد آورد چه كسي خواهد پرداخت؟ نيازي به اين نيست كه اقتصاددان باشيد تا دريابيد كه هرگونه مشكل اقتصادي كه در جامعه ايران پديد آيد نخست طبقات محروم و در ميان آنان آسيب پذيرترين گروه يعني كودكان را هدف قرار خواهد داد. آنان كه از قدرت مالي بالائي برخوردارند با پرداخت مبالغي بيشتر خواسته هاي خود و خانواده شان را بهرصورت تامين مي كنند. هر چه از نوك هرم جامعه يعني طبقات مرفه اجتماعي به سمت قاعده كه محل تمركز فقرا و محرومين جامعه است حركت كنيم به تدريج بر فشار افزوده مي شود. فكرانباره "انستيتوي بين المللي اقتصاد پيتر جي پيترسون" (Peter G. Peterson Institute for International Economics) در گزارشي در همين زمينه پس از بررسي نكات مثبت و منفي تحريم ها بر روي ايران مي نويسد: "تحريم هاي سخت مانند آنچه كه در عراق اتفاق افتاد مردم ايران را مجازات خواهد كرد نه ثروتمندان تهران و ارتش و پليس را." نمي دانم چه سرّي است كه خانم هاي وزير امور خارجه آمريكا علاقه عجيبي به تحريم كشورهائي كه در دايره اقتدار آمريكا قرار نمي گيرند دارند. خانم آلبرايت نيز از مدافعان سرسخت تحريم عراق بود. تحريم هاي اعمال شده بر عراق منجر به فجايعي شد كه بنا بر گفته دنيس هاليدي (Dennis Halliday) آسيستان آقاي كوفي عنان و هماهنگ كننده كمك هاي انساني به عراق، بر اثر تحريم هاي مزبور بين ١ تا ۵/١ ميليون نفر به دامان مرگ كشيده شدند. هاليدي تحريم ها را يك نسل كشي آشكار خواند و نهايتا پس از ٣۴ سال سابقه كار در سازمان ملل (شروع كار از تهران سال ١٩۶۴) به عنوان اعتراض به اين جنايت آشكار استعفا داد. بنا بر گزارش سازمان FAO وابسته به سازمان ملل طي مدت تحريم ۵۶٧٫٠٠٠ كودك زير پنج سال بر اثر بي غذائي و بي داروئي مرگ را در آغوش كشيدند. در اوج تحريم ها خانم آلبرايت در مصاحبه اي توسط خانم لسلي ستال (Lesley Stahl) در برنامه "۶٠ دقيقه" مورد سئوال قرار مي گيرند. خانم ستال مي پرسند: "ما شنيده ايم كه نيم ميليون كودك جان خود را از دست داده اند. اين تعداد از تعداد كودكان كشته شده در هيروشيما بيشتر است. و مي دانيد، بهايي كه پرداخت مي شود ارزشش را دارد؟" خانم آلبرايت بدون آنكه منكر آمار شوند و يا اينكه مرگ كودكان بر اثر تحريمها را كتمان كنند در برابر چشمان حيرت زده ميليون ها تماشاگر تلويزيوني مي گويند: "من فكر مي كنم اين انتخاب بسيار سختي است ولي بهائي كه پرداخته مي شود، ما فكر مي كنيم ارزشش را دارد." (ويدئو كوتاه اين مصاحبه را اينجا ببينيد). نيم قرن تحريم كوبا و ١٣ سال تحريم عراق نهايتا آمريكا را به هدف خود نزديك نكرد و در مورد عراق براي تكميل آن پرونده آمريكا اپيزود آخر را كه عمليات "ترس و شوك" بود براي رهائي ملت عراق و هديه كردن دموكراسي به آنان به مرحله اجراء درآورد. برخي از متفكران برجسته در آمريكا با اتكاء به جريان سقوط رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي شديدا از تز تحريم هاي شديد عليه ايران حمايت مي كنند. اما مطالعات متعدد دانشگاهي و غيردانشگاهي[xix] در اين زمينه وجود دارد كه نشان مي دهد حتي حكومت پرتوريا با آن همه سياست هاي ضدبشري به واسطه اعمال تحريم ها فرو نريخت. گاه انسان به فكر فرو مي رود كه اين همه سماجت آمريكا از كجا سرچشمه مي گيرد. قطعا نفت در اينجا نقش مهمي را بازي مي كند در اين ترديد نيست. اما آن نيروئي كه بطور روزمره مسئله ايران را زنده نگاه مي دارد نفت نيست. سند استراتژي امنيت ملي آمريكا كه سال گذشته تهيه شد بزرگترين چالش پيش روي سياست خارجي آمريكا را مسئله ايران مي داند. زماني كه نوبت به توضيح علل نگراني آمريكا سند مزبور مي گويد: "ايران از تروريسم حمايت مي كند، اسرائيل را تهديد مي كند، صلح در خاورميانه را برهم مي زند..." كه در واقع ترجمه همه اين موارد اين است كه ايران امنيت اسرائيل را تهديد مي كند. جالب توجه است كه چگونه در سند استراتژي امنيت ملي آمريكا " نگراني بسيار در ارتباط با ايران" به خطر افتادن امنيت اسرائيل تفسير مي شود. اين صراحت حيرت انگيز است. از سوي ديگر چگونه ايران مي تواند تهديدي براي كشوري كه صاحب يكي از بزرگترين زراد خانه هاي اتمي جهان است باشد؟ در بعد داخلي اما ادامه دو سياست ايران را در تنگنا قرار داده است. يكي سياست هاي اقتصادي و پولي و ديگري آنچه آقاي رامين از آن به عنوان "بحران سازي متقابل" ياد مي كند. اخيرا ۵٧ اقتصاددان در گزارشي كه بنحوي كم سابقه مملو از آمار و ارقام است نسبت به اتخاذ سياست هاي غيراصولي در زمينه سياست هاي اقتصادي و پولي و مالي هشداد داده اند. آنان در اين گزارش مي نويسند: " تصور و شناخت نادرست دولت از نظام بانكي موجب اتخاذ تصميمات غير‌علمي و غير كارشناسانه شده است. اين تصميمات نظام پولي و بانكي را در خدمت بخش‌ها و فعاليت‌هايي قرار داده كه در مواردي كاملاً روشن، نه تنها مغاير موازين شناخته شده است، بلكه مخالف اهداف عنوان شده خود دولت به ويژه عدالت‌خواهي است." آقاي احمدي نژاد كه بر كاهش نرخ بهره اصرار دارند (كه در شرايط ايده آل اقتصادي فاكتور مثبتي در جهت افزايش سطح اشتغال و توليد محسوب مي شود) در پاسخ به اين گزارش مي گويند: "يك نفر از اقتصادداناني كه مدعي است، بيايد ادعاي خود را به صورت علمي ثابت كند." اگر اين چنين گزارشي كه به قول غربيها متكي است به Facts and Figures از نظر آقاي احمدي نژاد علمي نيست پس نخست بايد در زمينه اقتصاد تعريف جديدي از اين علم ارائه داد و اگر منظور اين است كه ايشان رابطه بين تورم و نرخ بهره را نمي پسندند كه توضيح اين امر نيز چندان مشكل نيست. ما در يك نظام بازار آزاد بسر مي بريم. اگر اين نظام را آقاي احمدي نژاد دوست ندارند (كه در اين صورت نگارنده هم با ايشان در اين زمينه هم عقيده است) اين امر نمي تواند دليل موجهي باشد كه ما سيستم اقتصادي را از جائي و سپس قوانين و تصميمات خود را از جاي ديگر( ايدئولژي) اخذ كنيم. هر دو جريان فكري سيستم بازار آزاد يعني مانتاريست ها (Monetarists) و كنزين ها (Keynesians) معتقدند كه براي كنترل تورم بايد نرخ بهره را افزايش داد. (مانتاريست ها تكيه اصلي را بر اين امر قرار مي دهند و كنزين ها سياست هاي ديگري از قبيل كاهش حجم پول، افزايش ماليات، كاهش تقاضا را در كنار افزايش نرخ بهره مورد توجه قرار مي دهند.) كاهش نرخ بهره در شرايطي كه نرخ تورم بالاتر از آن قرار بگيرد اولا باعث مي گردد مردم پولهاي خود را از بانكها بيرون كشيده و در معاملاتي با برگشت بيشتر در جامعه بكار اندازند (كه از جمله يكي از دلائل افزايش قيمت مسكن معلول همين تصميم است) و در ثاني در شرايطي كه متاسفانه بافت رانت خواري در جامعه چشم گير است پول ارزان باعث مي گردد كه آنانكه رابطه و پارتي قويتري دارند از سوي نظام بانكي به سرمايه ها و اعتبارات كلاني دست يافته و آنها را در كارهاي غيرتوليدي و واسطه گري با برگشت سريع و آسان بكار اندازند. اين امر نه تنها شكاف طبقاتي را در جامعه دامن مي زند و بر لشگر اردوگاه فقرا مي افزايد بلكه آثار تورمي مخربي در درون خود دارد كه چون موج جامعه را در مي نوردد. آقاي داوود زارع اسكندري مدير عامل بانك تجارت و رئيس شوراي هماهنگي مديران عامل بانك ها كه بر اثر مخالفتهايش با كاهش نرخ بهره از او به عنوان قرباني كاهش نرخ سود بانكي ياد مي شود در مراسم توديع و خداحافظي گفت: " امروز به راحتي مي توان آمارهاي رشد ٣٥ تا ٤٠ درصدي را يك ماهه ساخت و متاسفانه در هيئت دولت هم با تكيه بر اين آمارهاي ساختگي تصميم گيري مي شود. اما بانك تجارت در زمان مسئوليت من برخلاف برخي از بانك ها به حساب هاي خود آب نبست!" داوود دانش جعفري وزير اقتصاد در همين جلسه واقعا با نمك عمل كرده و گفت: "عزلي در كار نبوده است. روزي كه دولت از آقاي اسكندري خواست كه مسئوليت را بپذيرد غفلتي صورت گرفت و آن اين بود كه ما نمي دانستيم ايشان بازنشسته است"! از طرفي حجم پول كه از آغاز خلق پول در ايران تا روي كار آمدن دولت نهم۶٠ هزار ميليارد تومان بوده است طي دوران تصدي اين دولت به يكباره به دو برابر يعني هزار١٢٠ ميليارد تومان افزايش يافته است. نيازي به اين نيست كه اقتصاددان باشيد تا بفهميد اين حجم اضافي پول چه ضايعه اي را در حهت افزايش قيمت ها و دامن زدن به تورم ايجاد مي كند. در بعد سياست خارجي نيز تز "بحران سازي متقابل" كه آقاي محمد علي رامين به آن علاقه وافري دارند باعث گرديده كه ايران مرتبا در برابر هر تحريكي از سوي غرب از خود يك عكس العمل "بحران ساز" نشان دهد. اين عكس العمل ها كه عمدتا حول دو مسئله هالوكاست و نابودي اسرائيل دور مي زند برخلاف نظر آقاي رامين كه فكر مي كنند غرب و اسرائيل را دستپاچه مي كند ، همراه با مسئله بغرنج هسته اي ابزار بي نظيري را در اختيار لابي قدرتمند و پرنفوذ اسرائيل براي ايزوله كردن ايران و افزايش فشارهاي بين المللي قرار داده است. مسئله هالوكاست كه پيش از اين هرگز نه از سوي رهبران ديني و نه رهبران سياسي ايران مطرح گرديده بود راه ناهموار و پر از سنگلاخي را در پيش روي ايران گسترده است و متاسفانه زماني مسئولين به اين اشتباه خود پي خواهند برد كه هم تاوان سنگيني از بابت طرح بيهوده اين مسئله پرداخته شده و هم در موقعيت ضعيف تري براي مبارزه با يكي از پيچيده ترين نظام هاي سياسي- مالي تاريخ بشر قرار گرفته اند. پس از اين مقدمه كوتاه دوباره بازگرديم به سخنراني آقاي پالسون. گذشته از لحن تند و مملو از اتهام چيزي كه براي نخستين بار زمزمه اش بگوش رسيد بحث تحريم بانك مركزي ايران بود. در فرازي از سخنانش پالسون مي گويد كه كمك به حزب الله از ناحيه بانك مركزي ايران و از طريق بانك صادرات صورت مي گرفته است. او در بخش ديگري از سخنانش مي گويد: "درگير بودن بانكهاي دولتي ايران و بانك مركزي در پيش برد سياست هاي رژيم بايد محل نگراني بسيار عمده اي از سوي انستيتوهاي مالي در جهان باشد." به نقل از ايرانين يو كي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سخنرانی حذف شده وزير کشور از روی خروجی خبرگزاری های داخلی سخنرانی اتمی روز گذشته وزير کشور"پورمحمدی" در خوزستان، پس از چند بار اصلاح و سانسور و کم و زياد شدن، سرانجام از روی خروجی خبرگزاری های داخلی حذف شد و وزارت کشور هم اطلاعيه ای داده و مدعی شد که سخنان پورمحمدی دقيق مخابره نشده است! اين در حالی است که اين سخنرانی بلافاصله توسط تمام خبرگزاری های جهانی بعنوان يک سند اتمی و اعتراف به اهداف نظامی – اتمی جمهوری اسلامی مخابره شد. پورمحمدی دراين سخنرانی گفت: « حالا ما 3 هزار دستگاه سانتريفيوژ داريم، بيش از 100 كيلوگرم مواد اورانيوم غنی شده به انبارها تحويل داده‌ شده و بيش از 150 تن مواد اوليه گاز اورانيوم آماده و ذخيره‌سازی کرده ايم. اين درحالی است که دشمنان ايران در عراق به دريوزگی افتاده‌اند و خواستار كمك ما هستند. امروز دشمن جرات جسارت به كشور ما را ندارد. به نقل از آفتاب

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
'توافق' ایران و آژانس اتمی برای حل مسائل باقی مانده آژانس بین المللی انرژی اتمی و ایران می گویند برای حل ابهامات باقی مانده در ارتباط با فعالیت های گذشته اتمی ایران به توافق رسیده اند. محمد برادعی، دبیر کل این آژانس پس از دیداری با علی لاریجانی، مذاکره کننده ارشد ایران در مسائل اتمی، در وین گفت ایران خود را به حل کلیه مسائل باقی مانده متعهد کرده است. سوالات باقی مانده در مورد ماهیت برنامه اتمی ایران در کانون اختلافات جامعه جهانی با این کشور قرار دارد و اصولا به دلیل استمرار همین ابهامات بود که پرونده ایران از آژانس اتمی سازمان ملل به شورای امنیت آن سازمان گزارش شد. به گفته کِری اسکایرینگ خبرنگار بی بی سی در وین این مسائل از جمله شامل کشف آثار اورانیوم در یک مرکز پژوهشی وابسته به ارتش ایران و نمودارهایی است که نحوه استفاده از اورانیوم در کلاهک های جنگی را نشان می دهد. آژانس بین المللی انرژی اتمی اخیرا گفت که سطح همکاری ایران با بازرسان این آژانس درحال افت و به این ترتیب توانایی اش برای حل این مسائل درحال کاهش است. آقای برادعی روز جمعه گفت که علی لاریجانی موافقت کرده است ظرف دو ماه "طرحی" در مورد چگونگی حل سوالات باقی مانده تهیه کند. با این حال دیپلمات ها به خبرگزاری رویتر گفتند که ایران در حدود یک سال قبل نیز با آژانس به توافق رسیده بود تا ظرف سه هفته طرحی برای حل مسائل باقی مانده ارائه کند اما هرگز آن را عملی نکرد. آقای لاریجانی پس از این دیدار گفت: "من از توسعه چنین طرحی استقبال می کنم، چرا که همانطور که طی دو سال گذشته گفته ام، این کار برای توانایی ما جهت تضمین دادن درباره برنامه اتمی ایران اهمیت اساسی دارد." مقام های جمهوری اسلامی در ماه های اخیر پافشاری کرده اند که سطح همکاری خود با بازرسان آژانس را تنها زمانی افزایش خواهند داد که پرونده ایران از دستور کار شورای امنیت سازمان ملل خارج شود و تنها در چارچوب آژانس اتمی سازمان ملل تحت بررسی قرار گیرد. در ملاقات روز جمعه برادعی و لاریجانی، از درخواست آژانس و شورای امنیت سازمان ملل از ایران برای تعلیق غنی سازی اورانیوم سخنی به میان نیامد. bbc با این حال خبرنگار ما می گوید که نشانه های پیشرفت در رفع ابهام از عملکرد گذشته ایران بخشی از تلاش دیپلماتیک تهران برای پرهیز از دور سوم تحریم ها علیه این کشور است. آقای لاریجانی همچنین به یک ابتکار عمل تازه دیپلماتیک در جریان ملاقاتی که قرار است روز شنبه در لیسبون پرتغال با خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، داشته باشد اشاره کرد. تکذیب گزارش ها در مورد سخنان وزیر کشور در تحولی دیگر در روز جمعه، وزارت کشور ایران این گزارش ها را که مصطفی پورمحمدی، وزیر کشور، گفته است ایران اکنون 100 کیلوگرم اورانیوم غنی شده را آماده و ذخیر کرده است تکذیب کرد. خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، پیشتر به نقل از سخنان آقای محمدی طی سخنرانی او در روز پنجشنبه در جنوب شرقی ایران "به مناسبت گرامیداشت شهید چمران" به دستیابی به 100 کیلوگرم اورانیوم غنی شده اشاره کرده بود. اما به گزارش ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، وزارت کشور در بیانیه ای گفت: "مصطفی پورمحمدی در قسمتی از سخنان خود فقط به پیشرفت‌های هسته‌ ای ایران در تولید مواد اولیه گاز اورانیوم (‪ (UF6‬پرداخته و ذكری از میزان اورانیوم غنی شده و تعداد سانتريفیوژ های نصب شده به میان نیاورد و بدین ترتیب مطالب منتشر شده اخیر به نقل از وی تكذیب می‌گردد." ذخیره این میزان اورانیوم غنی شده توسط ایران می تواند گام مهمی در تلاش های این کشور در جهت غنی سازی باشد، فرآیندی که غرب می ترسد برای ساخت بمب اتمی به کار گرفته شود. ایران همواره گفته است برنامه اتمی اش صلح آمیز است. ایسنا به نقل از وزیر کشور نوشته بود: "ما در حال حاضر سه هزار سانتریفوژ فعال داریم و بیش از 100 کیلوگرم اورانیوم غنی شده تحویل انبارها داده ایم." بنابه آن گزارش وی افزود كه "بيش از 150 تن مواد اوليه گاز اورانيوم نيز حاضر و انبار شده است." شورای امنیت سازمان ملل متحد طی چند ماه گذشته با صدور قطعنامه هایی علیه ایران، تحریم های بین المللی علیه این کشور اعمال کرده است. این تحریم ها به دلیل سرپیچی ایران از درخواست شورای امنیت برای توقف غنی سازی اورانیوم بر ایران اعمال شده اما کمیته تحریم های شورای امنیت سازمان ملل روز گذشته (21 ژوئن) اعلام کرد که اکثر کشورهای عضو هنوز گزارش های خود در مورد نحوه اجرای تحریم ها علیه ایران را به این کمیته ارسال نکرده ا

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.