Recommended Posts

14 hours قبل , alala گفت:

رنامه: تخریب نیروی انتظامی ( نقد که همه ما موارد بسیار متعدد سراغ داریم ولی شکل کار در این مورد متفاوت هست )

زمان: بعد از حوادث پاسداران و جو ایجاد شده مبنی بر تقدیر از نیروی انتظامی برای مدیریت حادثه توسط حتی برخی منتقدین سرسخت. و مظلوم واقع شدن این نیرو در نزد افکار عمومی در اون حوادث.

هدف: تخریب این جو و البته حمله به چند برنامه ملی و در کلان سیستم کلی و ایجاد یاس در ادامه یاس های دنباله دار این روزها

اجرا: اول فیلم گشت ارشاد بعد از ده روز از حادثه پخش میشه، به اندازه کافی جنجال میشه، مثل همیشه سلبریتی ها وارد میشند و رسانه های فارسی زبان هم شروع می کنند به انتشار، تلگرام و چند کانال مخصوص این کار هم به راه میفته با انتشار انواع و اقسام نظرات کاربران با جنبه های شوخی و طنز و تاریک و تمسخر و مقایسه/

     دوم: فیلم درگیری ماموران راهنمایی و رانندگی با تقطیع که احتمالا ابتدا توسط همون چند کانال معروف تلگرامی که خوب میدونه سلبریتی ها رصدش میکنند ( منظور از سلبریتی کسانی هست که امکان ایجاد یک موج رسانه ای را دارند ) منتشر میشه و بعد توسط شخص خاص پر مخاطب منتشر میشه و چند خط تحلیل و بعد یک موج حمله دوم

    سوم: خبر امروز در تبریز که حضور یک ماشین نیروی انتظامی سر صحنه تصادف یک پسر و دختر زیر سن قانونی بدون گواهینامه در تبریز را ارتباط به گشت ارشاد تبریز میده و موج سوم جو روانی را ضد نیروی انتظامی راه میندازه.

سلام

یه مقدار از بحث توطئه که خارج بشیم میرسیم به این موضوع که کار فرهنگی باید توسط متولیش انجام بشه! 40 سال برای جا اندختن حجاب زمان داشتن دستگاه های فرهنگی. اگر به موضوع بخصوص بدون ذهنیت توطئه و مسایل اعتقادی نگاه کنیم از روزهای و ماه های اول انقلاب بحث حجاب مطرح بوده و موضوع جدیدی نیست که بخوایم به برنامه چینی و توطئه ارتباطش بدیم.

خب یه مدت بخاطر جنگ و موضوعات اجتماعی متاثر از فرهنگ جبهه و جنگ بحث حجاب و اجبار و این دست موارد خیلی خیلی کم رنگ و تقریبا از ساکت شد، اما کسی به این آتش زیر خاکستر توجه نکرد، قرار هم نبود و نیست که نسل از هم تبعیت کامل داشته باشن و هرچند کند و خرنده ولی تغییر نوع نگرش و زندگی شخصی و اجتماعی افراد تهت تاثیر رسانه های اجتماعی و تاثیر اینترنت در بالا رفتن اطلاع جامعه از مسایل و آزادی های اجتماعی و فردی افراد در جوامع دیگه (در اینجا فقط موضوع بحث اروپا و آمریکا مد نظر نیست حتی کشورهای عرب و ترکیه ای که در جهان اسلام برای خودشون داری وزن هستند) باعث این خیزش های اجتماعی شده... برخورد با مسایل اجتماعی مستلزم شناخت جامعه با پارامترهای روز جامعه و هنجارهای روز هست... به عنوان نمونه عرض میکنم، یکی از این موارد «سجل» یا همان شناسنامه است که دراوایل قرن جاری خورشیدی در برخی شهرها علیه آن فتوا هم صادر شد. در برخی جاها نیز مردم مایل به ذکر نام زنان و دختران خود در شناسنامه یا همان « سجل » نبودند و این کار را ورود به عرصه « محارم» خود می دونستن ولی هنجار امروز جامعه تغییر کرده و با اون نگاه نمیشه برای مسایل امروز جامعه نسخه پیچید.

به نظر بنده پیامدهای تصمیمات اشتباه ما رو به اینجا رسونده که بارها درباره اش بحث شده، نباید کار فرهنگی رو با زور پیگیری و اجرا کرد. چیزی که بارها امتحان شده و شکست های زیادی از این مورد در تاریخ به ثبت رسیده، همونطور که کشف حجاب شکست خورد حجاب اجباری هم ره به جایی نخواهد برد و تنها ثمره اینه که پلیسی که باید نماد آرامش برای خانم های جامعه ما باشه به یکی از دغدغه های تعداد زیادی از خانم هامون تبدیل شده و از همه مهمتر  به اشتباه باعث تخریب وجهه نیروی انتظامی شده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بخاطر تعجیل در تایپ یه مقدار اشتباه نگارشی و تایپی داره که به بزرگواری خودتون ببخشید :rolleyes:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یک نکته ای در رابطه با نمایش دیشب نتانیاهو وجود داره. هزاران سند و برخی تصاویر که منتشر کرد و کپی دقیق از هزاران برگ سند که در مجموعه گاوصندوق هایی که تصاویرش هم در اسناد جاسوسی بود و تاکید میکرد همگی را در عملیات های جاسوسی این رژیم جمع آوری کرده. به اینکه برخی مقامات آژانس و اروپایی اعلام کردند برخی از این اسناد قبلا مورد بررسی قرار گرفتند هم کاری نداریم و اینکه نتانیاهو مثلا از برخی اسناد نتیجه دروغی میگیره!

نکته اینجاست این همه سند چه طور به دست اسراییل رسیده؟ ( حتی اگر قسمتیش واقعی باشه ) این حجم از جاسوسی در ادعای اینکه این هزاران سند دقیقا کپی اسناد موجود در آرشیو اسناد اتمی ایران هست به چه معناست؟ ( حتی با فرض اینکه این اسناد محتواش مربوط به تسلیحات اتمی نیست بلکه مربوط به برنامه مشروع اتمی ایران هست ) همه میدونیم که منافقین بازوی مورد اعتمادی برای جمع آوری منابع جاسوسی از ایران بودند و هستند همچنان ولی این حجم از نشت اطلاعات اون هم از یکی از محرمانه ترین موضوعات سال های اخیر ایران اگر نشان حجم گسترده ای از جاوسی در ایران نیست پس چی هست؟

چرا باید عناوین اتهامی جاسوس اینهمه در رسانه های غیرتخصصی وبه صورت عوامانه و جناحی مورد حمله قرار بگیره؟ اینکه فلانی نخبه است پس جاسوس نمیتونه باشه چه سطحی از منطق را داره؟ اینکه فلانی چون دوست دار گور خر و کل و میشه! پس نمیتونه جاسوس باشه؟ این که فلانی استاد دانشگاهه پس جاسوس نیست؟ اینکه فلانی پدری مهربان و همسری بزگوار بوده پس نمیتونه جاسوس باشه؟ به قول یکی اتفاقا اگر برای جاسوسی دست روی یک احمق گذاشتند باید تعجب کرد والا که جاسوسی که باهوش و نخبه و خاص و دارای سیر زندگی طبیعی و منطقی نباشه جاسوس نمیتونه باشه که!

مگر حداقل در دو مورد اخیر دو دانشجو که اتهاماتی چون ارتباط با منافقین در پرونده داشتند ولی رسانه ها و سلبریتی ها و حتی برخی مقامات سیاسی اونها را فقط منتقدین صنفی و غذی دانشجویی! و ماکارونی!! میدونستند بلافاصله بعد از خروج از کشور دست در دست مریم رجوی در نشست منافقین حضور نیافتند و سخنرانی هم نکردند؟!

 

اگر می دونستیم این حجم از حماقت و خیانت در برخی رسانه ها به خاطر فقط حق طلبی و حقیقت جویی و دفاع از بی گناهان احتمالی هست باکی نبود ولی رفتار متناقض و پارادوکسیکال این معروفه ها و محبوبه های جناحی چیزی جز سیاست زدگی فاشیستی و جناح گرایی قبیله ای را نمایان نمیکنه که دودش فقط تو چشم این کشور میره و خواهد رفت.*

 

*اشتباهات دستگاه های مسئول را در تجمیع همه عناوین اتهامی در واژه «جاسوسی» را نفی نمیکنم که مواردی را ایجاد کرده در آتو دادن به دست این قبیل افراد ولی باز این دلیل بر این نیست که چشم بسته و بدون آگاهی در مورد جزییات پرونده ها -دقیقا هر پرونده ای-  تنها به این خاطر که شخص بازداشتی در جناح ما بوده و یا عامل دستگیری فلان نهادی بوده که ما دوستش نداریم و منتسب به فلان ارگان پس تا یکی بازداشت میشه شروع کنیم به چشم بسته حمایت تام و تمام ازش.

فراموش نکنیم الان با ابزارهای نوینی که در دسترس همه است هر کسی میتونه بالقوه یک جاسوسک! و جمع آور اطلاعات باشه، دیگه به خاطر سادگی و توجیهات دنیای مدرن حتی قبح سابق را هم نداشته باشه و حجم کم مثلا اطلاعات منتشر/منتقل/نشت داده شده هم طوری باشه که طرف بگه خب مسئله ی بزرگی نبود که و همش یک عکس بود و ولی وقتی صدها نفر صدها عکس را با همین توجیهات نشت میدند اونوقت میشه پاورپوینت چند صد صفحه ای ترامپ! ولی در خیانت کسی که یک عکس منتشر میکنه یا یک کیف اطلاعات سرقت و یا یک همکاری خواسته و یا نادانسته با یک حرکت جاسوسی هیچ شکی نیست. حماقت و جهل دلیل مناسبی برای خیانت نیست اون هم با اثری که در شرایط فعلی کشوری مثل ما بر زندگی میلیون ها نفر و سرنوشت d; سرزمین میتونه بزاره.

 

هنوز هستند کسانی که منافقین را تطهیر می کنند به بهانه های مختلف ولی از خرابکاری ها و ترورهای اول انقلاب که بگذریم، از همکاری با متجاوز به سرزمینشون دقیقا حین تهاجم که بگذریم، ضربه های اطلاعاتی مستمر و جاسوسی مدام عناصر این سازمان بزرگترین عامل برای جرم انگاری وابستگی به منافین میتونه باشه که متاسفانه حماقت های رسانه ای گاه به بهانه آزادی گرایش و افکار در تمایل به هر جریانی؛ تطهیرش میکنه!

 

بر 9 اردیبهشت 1397 در 15:44 , arshia912 گفت:

سلام

یه مقدار از بحث توطئه که خارج بشیم میرسیم به این موضوع که کار فرهنگی باید توسط متولیش انجام بشه! 40 سال برای جا اندختن حجاب زمان داشتن دستگاه های فرهنگی. اگر به موضوع بخصوص بدون ذهنیت توطئه و مسایل اعتقادی نگاه کنیم از روزهای و ماه های اول انقلاب بحث حجاب مطرح بوده و موضوع جدیدی نیست که بخوایم به برنامه چینی و توطئه ارتباطش بدیم.

 

سلام

 بحث در مبحث مطرح شده حجاب و کنسرت و ورزشگاه نیست. نقد تخصصی هر کدوم از این موارد چیزی است در حیطه جداگانه که همونطور که اشاره کردید قابل بررسی هست. بحث بهانه های اینچینی برای فعال کردن گسل های اجتماعی در این مقطع هست. حالا فرق نمیکنه بهانه چی باشه، هرچیزی که قابلیت ایجاد یک موج یاس/تحریک/تنش را داشته باشه. حجاب/کنسرت/ورزشگاه/عروسک مفقوده روی نقشه ی خوزستان در برنامه کلاه قرمزی! و غیره.

 

ویرایش شده در توسط alala
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

4 hours قبل , alala گفت:

چرا باید عناوین اتهامی جاسوس اینهمه در رسانه های غیرتخصصی وبه صورت عوامانه و جناحی مورد حمله قرار بگیره؟ اینکه فلانی نخبه است پس جاسوس نمیتونه باشه چه سطحی از منطق را داره؟ اینکه فلانی چون دوست دار گور خر و کل و میشه! پس نمیتونه جاسوس باشه؟ این که فلانی استاد دانشگاهه پس جاسوس نیست؟ اینکه فلانی پدری مهربان و همسری بزگوار بوده پس نمیتونه جاسوس باشه؟ به قول یکی اتفاقا اگر برای جاسوسی دست روی یک احمق گذاشتند باید تعجب کرد والا که جاسوسی که باهوش و نخبه و خاص و دارای سیر زندگی طبیعی و منطقی نباشه جاسوس نمیتونه باشه که!

سوال اینه که با وجود این همه نخبه در راس کارهای اجرایی و حاکمیت(به اصطلاح)نخبگان چرا وضعیت کشور هر روز نسبت به گذشته پسرفت داره؟

جواب مشخصه! چون ادعای نخبگی پوششی برای فعالیت ها(با ایجاد حس اعتماد در مردم)و ایجاد حاشیه امنیت برای نفوذیهاست!

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
28 minutes قبل , Skyhawk گفت:

 

سوال اینه که با وجود این همه نخبه در راس کارهای اجرایی و حاکمیت(به اصطلاح)نخبگان چرا وضعیت کشور هر روز نسبت به گذشته پسرفت داره؟

جواب مشخصه! چون ادعای نخبگی پوششی برای فعالیت ها(با ایجاد حس اعتماد در مردم)و ایجاد حاشیه امنیت برای نفوذیهاست!

 

أونور ديوار هم داريم و از هر و سمت به نوبت ضربه خورديم 

 

تو سازمان هاي بزرگ در تقابل بين تخصص و جاسوسي شيوه اي اجرا مي كنند كه احتمال رشد ادم خراب را بسيار كم ميكند 

١- برأي ورود به سيستم فرد بايد رزومه و مهارات قابل عرضه اي داشته باشد ( سابقه معيار اصلي)

٢- دسترسى به اطلاعات ، هر فردي بنا به سمت و مسئوليتش به سطح خاصي از اطلاعات دسترسى دارد و نمي تواند به هر پرونده اي سرك بكشد 

٣- گذر زمان و توليد محصول و دانش باعث افزايش اعتبار و رشد فرد ميشود از اين رو يك ادم تازه وارد و ناشناخته وَيَا يك ادم بي كفايت شانس رشد در سيستم را ندارد

٤- اطلاعات شركت سطح بندي مي شود 

يعني اطلاعات محرمانه مثل قيمت از اطلاعات ساده اي چون كاتالوگ هاي عمومي جدا مي شود تا سطح بندي دچار اختلال در فرايند كار نشود 

٥- گزارشات روزانه و ماهيانه هر فرد و واحد نشان مي دهد فرد چه ارزش افزوده اي ايجاد كرده و اين ارزش باچه ميزان مصرف اطلاعات محرمانه ايجاد شده است 

 

در مجموع رابطه اي متعادل بين خلاقيت نفرات و امنيت اطلاعات ايجاد ميشود تا توليد و رشد  دانش و محصول پيشرفت كند 

مثال اين شركت ها مايكروسافت يا اپل است 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
5 hours قبل , arminheidari گفت:

أونور ديوار هم داريم و از هر و سمت به نوبت ضربه خورديم 

 

تو سازمان هاي بزرگ در تقابل بين تخصص و جاسوسي شيوه اي اجرا مي كنند كه احتمال رشد ادم خراب را بسيار كم ميكند 

١- برأي ورود به سيستم فرد بايد رزومه و مهارات قابل عرضه اي داشته باشد ( سابقه معيار اصلي)

٢- دسترسى به اطلاعات ، هر فردي بنا به سمت و مسئوليتش به سطح خاصي از اطلاعات دسترسى دارد و نمي تواند به هر پرونده اي سرك بكشد 

٣- گذر زمان و توليد محصول و دانش باعث افزايش اعتبار و رشد فرد ميشود از اين رو يك ادم تازه وارد و ناشناخته وَيَا يك ادم بي كفايت شانس رشد در سيستم را ندارد

٤- اطلاعات شركت سطح بندي مي شود 

يعني اطلاعات محرمانه مثل قيمت از اطلاعات ساده اي چون كاتالوگ هاي عمومي جدا مي شود تا سطح بندي دچار اختلال در فرايند كار نشود 

٥- گزارشات روزانه و ماهيانه هر فرد و واحد نشان مي دهد فرد چه ارزش افزوده اي ايجاد كرده و اين ارزش باچه ميزان مصرف اطلاعات محرمانه ايجاد شده است 

 

در مجموع رابطه اي متعادل بين خلاقيت نفرات و امنيت اطلاعات ايجاد ميشود تا توليد و رشد  دانش و محصول پيشرفت كند 

مثال اين شركت ها مايكروسافت يا اپل است 

بنده هم با این فرمایشات شما موافقم.

روی صحبتم با مدیران دو تابعیتی(به اصطلاح نخبه)هست که پس دستگیری به دلایل امنیتی، جوری جو سازی میکنند که انگار مدارج علمی و مدارک تحصیلی دلیلی برای بیگناهی و پاکی متهم هست!

مثل کاوه مدنی که پس از لو رفتن، خودش با جلف بازی تو مالزی کاری کرد که نتونه به کشور برگرده و جرمش از امنیتی به اخلاقی تقلیل پیدا کنه!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, Skyhawk گفت:

بنده هم با این فرمایشات شما موافقم.

روی صحبتم با مدیران دو تابعیتی(به اصطلاح نخبه)هست که پس دستگیری به دلایل امنیتی، جوری جو سازی میکنند که انگار مدارج علمی و مدارک تحصیلی دلیلی برای بیگناهی و پاکی متهم هست!

مثل کاوه مدنی که پس از لو رفتن، خودش با جلف بازی تو مالزی کاری کرد که نتونه به کشور برگرده و جرمش از امنیتی به اخلاقی تقلیل پیدا کنه!

شاید باید ایراد را ساختاری ببینیم، ساختاری در کل سیستم حاکم بر کشور 

در مورد مثال کاوه مدنی هم موضوع انقدر پر از ابهام و ضد و نقیض ارائه شده که هنوز نمیشه برای جامعه ثابت کرد جاسوس بوده و خیلی ها می گویند پا رو دمن زمین خواران گذاشته که باعث شد او را بگیرند. این یعنی فاجعه تبلیغات اطلاعاتی که جامعه اعتمادش به نهادهای امنیتی به شدت پایین آمده

حال با هر فرضی دادن دسترسی به اطلاعات به فردی که هیچ سابقه و تولیدی در داخل نداشته خودش باگ اطلاعاتی است 

دوم اینکه کسانی با این اتهام به راحتی آزاد می شود و به خارج می رود ابهام زا ترین بخش است 

سوم اینکه دو بخش اطلاعاتی نظر متفاوتی نسبت به ایشان داشتند و یکی اون را جاسوس می نامید و دیگری خیر 

مجموعه ای از تناقض عملا باعث میشود کسی نفهمد حقیقت چیست و اعتمادی هم ایجاد نشود 

بخش دیگر این تناقضات آقازاده هایی هستند که می روند و می آیند و دسترسی های عجیبی به اطلاعات دارند و هرگز کسی نمی تواند به آنها حرفی بزند 

 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

آلمان و فرانسه پس از شو تلوزیونی نتانیاهو(با سی دی ها و قفسه زونکن ها)خواستار راستی آزمایی برنامه هسته ای ایران شدند.

چند سال پیش که بحث مذاکرات هسته ای داغ و موضوع روز بود عده ای ساده لوحانه میگفتند که اگر هسته ای نبود آمریکا با چه بهانه ای میتونست اجماع جهانی بر علیه ایران ایجاد کنه؟ بفرمایید الان که دیگر هسته ای وجود نداره!

اگر دشمنی و تحریم در دستور کار باشه ادعاها و اسناد ساختگی هم براش ساخته میشن! مشابه کاری که پیش از حمله به عراق انجام شد و چندین بار هست که در مورد سوریه(اتهام جعلی حمله شیمیایی به مردم)هم انجام میشه!

گذشت زمان بهترین روشنگر و مشخص کننده درستی یا نادرستی ادعاهاست، فقط ایرادش اینه که هزینه اش بالاست.

12 hours قبل , arminheidari گفت:

شاید باید ایراد را ساختاری ببینیم، ساختاری در کل سیستم حاکم بر کشور 

در مورد مثال کاوه مدنی هم موضوع انقدر پر از ابهام و ضد و نقیض ارائه شده که هنوز نمیشه برای جامعه ثابت کرد جاسوس بوده و خیلی ها می گویند پا رو دمن زمین خواران گذاشته که باعث شد او را بگیرند. این یعنی فاجعه تبلیغات اطلاعاتی که جامعه اعتمادش به نهادهای امنیتی به شدت پایین آمده

حال با هر فرضی دادن دسترسی به اطلاعات به فردی که هیچ سابقه و تولیدی در داخل نداشته خودش باگ اطلاعاتی است 

دوم اینکه کسانی با این اتهام به راحتی آزاد می شود و به خارج می رود ابهام زا ترین بخش است 

 

سوم اینکه دو بخش اطلاعاتی نظر متفاوتی نسبت به ایشان داشتند و یکی اون را جاسوس می نامید و دیگری خیر

مجموعه ای از تناقض عملا باعث میشود کسی نفهمد حقیقت چیست و اعتمادی هم ایجاد نشود 

بخش دیگر این تناقضات آقازاده هایی هستند که می روند و می آیند و دسترسی های عجیبی به اطلاعات دارند و هرگز کسی نمی تواند به آنها حرفی بزند 

 

جوابش مشخصه اما فعلا زمانش نیست که در موردش صحبت کنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
27 minutes قبل , Skyhawk گفت:

آلمان و فرانسه پس از شو تلوزیونی نتانیاهو(با سی دی ها و قفسه زونکن ها)خواستار راستی آزمایی برنامه هسته ای ایران شدند.

چند سال پیش که بحث مذاکرات هسته ای داغ و موضوع روز بود عده ای ساده لوحانه میگفتند که اگر هسته ای نبود آمریکا با چه بهانه ای میتونست اجماع جهانی بر علیه ایران ایجاد کنه؟ بفرمایید الان که دیگر هسته ای وجود نداره!

اگر دشمنی و تحریم در دستور کار باشه ادعاها و اسناد ساختگی هم براش ساخته میشن! مشابه کاری که پیش از حمله به عراق انجام شد و چندین بار هست که در مورد سوریه(اتهام جعلی حمله شیمیایی به مردم)هم انجام میشه!

گذشت زمان بهترین روشنگر و مشخص کننده درستی یا نادرستی ادعاهاست، فقط ایرادش اینه که هزینه اش بالاست.

جوابش مشخصه اما فعلا زمانش نیست که در موردش صحبت کنیم.

خدا رو شکر داستان عراق و لیبی دو مثال خوب هستن که نشون بدن عقب نشینی و عبور از یک خطوطی عملا باعث چه فاجعه ای می شود 

و اینکه نگرش ما هم نسبت به دشمن و جنگ پیش رو باید عوض و به روز شود 

در هر دو بخشش ما کمی اصلاح شدیم و تغییر کردیم 

 

در مورد بخش بهانه و ... حرفتون درسته، کسی که بهانه بیاره و خودش رو به خواب بزنه رو نمیشه کاری کرد

ولی خودم بشخصه به مانور و استفاده از کارت ها هنوز معتقدم ولی یک چیز مهمتری رو تازه دارم لمس و درک می کنم ( می دونستم و شنیده بودم ولی لمسش یه چیز دیگس)

اصل دانش، پایه دانش نه خروجی آخرش 

یعنی پیشرفت علوم پایه و سیستم های پایه بسیار بااهمیت تر از خروجی نهایی است 

چرا که اگر دانش پایه رو کسی مسلط بشه مدام میتونه کارت بسازه و حریف رو غافلگیر کنه 

ولی اگر فقط تو خروجی نهایی بمونه و براش همون یک کارت میمونه و در نهایت حریف با کارتی دیگر کارتش رو میسوزنه 

 

این رو دقیقا تو دانشگاه ها و صنایع غرب می بینیم 

دانش پایه تو اونجا اهمیت داره و آخر کار رو به زیبایی چند سوده می کنند بدون اینکه طرف مقابل حتی متوجه شود 

برای مثال همین نیروگاه هسته ای که به کشورهای عربی فروخته می شود 

این نیروگاه اتمی چندین بخش دارد شامل نیروگاه، راکتور

هر بخش شامل طراحی کلی و جزئی است ولی همه در اسم و ماهیت می مانند و دقت نمی کنند کلی قطعات ابزاردقیق و مکانیکی از کجا تهیه می شود 

چرا پیشرو در ساخت این قطعات که بعضا در شرق هم تولید می شوند که از آمریکا می آید ؟

چرا به جز آمریکا و آلمان وکمی انگلیس و فرانسه کسی هنوز در تولید نوآورانه این محصولات نتوانسته پیشرو شود؟

چون تمام بحث دانش پایه و کاربردی است چیزی که کسی نمی بیند 

 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در مورد اظهارات نتانیاهو چیزی که کم کم ابعاد تعجب برانگیزی ازش داره نمایان میشه، ادعای انتقال اسناد به صورت فیزیکی از ایران هست که حتی دیروز خبر مسیر آذربایجان برای این انتقال هم عنوان شد که به واکنش رسمی آذربایجان ختم شد.

ولی بسیار شگفت انگیز هست این ادعا، چه اون حجم از انتقال اسناد به قول خانواده اسیر صهیونیستی که به نتانیاهو کنایه زده خودش یک نقطه عطف در حوزه جاسوسی هست.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
13 hours قبل , alala گفت:

در مورد اظهارات نتانیاهو چیزی که کم کم ابعاد تعجب برانگیزی ازش داره نمایان میشه، ادعای انتقال اسناد به صورت فیزیکی از ایران هست که حتی دیروز خبر مسیر آذربایجان برای این انتقال هم عنوان شد که به واکنش رسمی آذربایجان ختم شد.

دوست عزیز اگه بهت بگم خیلی از این مدارک توسط کارمندان نا آگاه به دلایلی مثل پایان نامه و ... از اداره خارج میشود . میشینی تا صبح گریه میکنی  

البته الان چند سالی هست که از طرف حراست میان همکاران رو توجیه میکنن و ...

از سال پیش هم که سفت و سخت گرفتن . مثلا من که یه کارمند تقریبا جزء هستم برای خروج از کشور باید درخواست بدم . فرم پر کنم . کلاس حفاظت اطلاعات برم و در برگشت هم تفتیش عقاید بشم که چی کار کردم و با کی ملاقات کردم و سفرنامه بنویسم 

البته درز اطلاعاتی خیلی زیاد هست شاید بزرگترین دلیلشم این باشه شغل های حاکمیتی رو دادن به نیروهای شرکتی و قرارداد معینی(البته خلاف قانون هست ) که وقتی در کنار نیروی رسمی خدمت میکنن و یک سوم  حقوق میگیرن در هر حالتی سرخورده میشن و براشون خیلی از چیزها بی معنی میشه . 

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من بعید بدونم آمریکا 22 اردیبهشت از برجام خارج شه. ترامپ با کارت تهدید خروج از برجام خیلی کارا میتونه بکنه... همین الان ببینید چه بلایی سر اقتصاد اومد. دلار شد 7000، بورس 6 هزار واحد سقوط کرد، سکه که بالای 2200000، تمام فعالان اقتصادی بلاتکلیفند و این بلاتکلیفی کلی ضربه به اقتصاد وارد می کنه. کسی نمی تونه و جرات سرمایه گذاری نداره، هیچی معلوم نیست انجام فعالیت اقتصادی نیاز به فضای آرام و مطمئن داره. خب اینهمه تنش فقط با تهدید خروج به وجود اومد. حالا بالا گرفتن اختلافات در سیاسیون بخصوص در سطوح بالای نظام بماند. تو همین سایت میلیتاری بعضی ها پیشنهاد حکومت نظامی  و قلع و قمع مخالفین میدن!!!! خب اگر اینجوری میشه از این کارت فعلا استفاده کرد چرا بسوزونیش؟؟!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
55 minutes قبل , habdollahi83 گفت:

من بعید بدونم آمریکا 22 اردیبهشت از برجام خارج شه. ترامپ با کارت تهدید خروج از برجام خیلی کارا میتونه بکنه... همین الان ببینید چه بلایی سر اقتصاد اومد. دلار شد 7000، بورس 6 هزار واحد سقوط کرد، سکه که بالای 2200000، تمام فعالان اقتصادی بلاتکلیفند و این بلاتکلیفی کلی ضربه به اقتصاد وارد می کنه. کسی نمی تونه و جرات سرمایه گذاری نداره، هیچی معلوم نیست انجام فعالیت اقتصادی نیاز به فضای آرام و مطمئن داره. خب اینهمه تنش فقط با تهدید خروج به وجود اومد. حالا بالا گرفتن اختلافات در سیاسیون بخصوص در سطوح بالای نظام بماند. تو همین سایت میلیتاری بعضی ها پیشنهاد حکومت نظامی  و قلع و قمع مخالفین میدن!!!! خب اگر اینجوری میشه از این کارت فعلا استفاده کرد چرا بسوزونیش؟؟!!

وقتی که آمریکا از توافق برجام خارج بشه، این روند با شدت بیشتری پیش میره!

از دیدگاه بنده ترامپ توافق رو مجددا تمدید نمیکنه، مگر پشت پرده وعده ای داده بشه..

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

رصد رسانه ها دو جریان موازی خبری را نشون میده که مشخص میکنه سطح تنش ها به طرز بی سابقه ای افزایش پیدا کرده.

یک جریان، جریان رو به رشد تهدیدات اسراییل هست مبنی بر استقرار تسلیحات پیشرفته توسط ایران در سوریه که به نظر میرسه بهانه ای است برای تهاجم جدید به سوریه در وضعیت مغشوش فعلی و حتی شاید با چراغ سبز آمریکایی ها و تیم امنیتی کاخ سفید ( یک تهاجم چند روزه و مداوم و هدف قرار  دادن پایگاه های ارتش سوریه و منتسب به ایران تا چیزی که تروریستها نتونستند در مدت محاصره در دمشق در تخریب این پایگاه ها انجام بدند حالا که تقریبا همگی اخراج شدند را اسراییل به عهده بگیره چون بعد از استقرار آرامش در این مناطق کار سخت تر میشه ) و برای این بهانه بهش گفته میشه چون اظهارات صهیونیستها متناقض و مزورانه است از طرفی یک روز اعلام می کنند این تجهیزات مستقر شده، یک روز اعلام می کنند هدف قرار داده شد، و دیروز نتانیاهو اعلام میکنه ایران قصد داره تازه مستقر کنه که مشخص میکنه لااقل در مقیاس ادعایی اونها نیست و دارند بزرگنمایی می کنند برای حملات بیشتر احتمالا. لیبرمن هم امروز اظهاراتی داشت مبنی بر آمادگی صد در صد ارتش صهیونیستها و ...

 

یک جریان هم سفر سردار باقری به خوزستان و بازدید از پایگاه های نظامی ایران و پایگاه وحدتی دزفول و اظهار آمادگی نیروهای مسلح برای ایستادگی در برابر تهدیدات و اظهارات فرمانده ارتش برای آمادگی برای دفاع از مرزها و  اظهارات امروز سردار سلامی مبنی بر آمادگی برای حتی تهاجم نظامی امریکایی هاست که نشان دهنده ی اتفاقاتی هست که احتمالا در جریان هست.

و البته دبکا پایگاه صهیونیستی هم پایگاه زرد و دروغگویی است برای همین خبر تحرکات نظامی غربی ها در خاورمیانه در روزهای اخیرش را هر چند باید در نظر گرفت ولی جدی نمیشه زیاد تلقیش کرد.

 

پ ن: برجام به جاش و در موقع مناسب باید نقد بشه، هنوز بر نقدهای زمان تصویب برجام غصه میخوریم که بسیاریشون بیراه نبودند از جمله مهمترینشون یعنی عدم ضمانت برجام ولی تنها چیزی که الان قابل بحث نیست همین موضوعات و مباحث هست. الان تنها کار کمک به دولت، به تیم وزارت امور خارجه و به نهادهای مرتبط هست برای گذر از این وضعیت. و البته امیدواری به اینکه دولت هم این موضوع را جدی گبیره و یک خط تسلیمی منفعلانه که در برخی رسانه ها دنبال میشه را به هیچ وجه دنبال نکنه.

الان نه از سمت منتقدین جای گله گذاری هست و نه دولت که بخواد تمرکزش را بر اختلافات متمرکز کنه شاید برای گرفتن حالت تهاجمی در برابر منتقدان دیروز برجام که میخوان بعضا الان تسویه حساب کنند. الان وقت یک برنامه ریزی متحد و منسجم در کشور هم سنگ خباثت آمریکایی ها و نفاق اروپایی هاست تا به قول امروز ظریف خود غرب یک بار دیگه مجبور بشه سر میز مذاکره و برای شرایط ماقبل برجام بیاد.

 

ویرایش شده در توسط alala
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تعریف مفهوم جدیدی از پدافند توسط رژیم صهیونیستی

تصاویر سیلو های زیرزمینی سیستم پدافندی ارو 2 در عین شومر (به نظر میرسه لانچرها به صورت جداگانه امکان جابجایی دارند)

DdPxv5dX0AApRZy.jpg

DdPx2PwX4AE7sER.jpg

thumb_DdPx8ODW4AEpUxJ.jpg thumb_DdPx6HdXkAEpaGR.jpg

 

ویرایش شده در توسط Mosip

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.