Recommended Posts

12 minutes قبل , Ghalam گفت:

حذف شود

آرمان ها و آرزوها جایی در صحنه سیاست ندارند. رسیدن به اهداف استراتژیک و سیاست گذاری کشورها نه بر اساس خواسته ها بلکه بر اساس ظرفیت ها قابل تحقق هستند.ما به عنوان ایران هزینه تنهایی و سیاست های صفر و صد خود را می دهیم. باور نداشته و قبول نمی کنیم که صحنه سیاست، عرصه بازی صفر و صد نیست. نمی پذیریم تن دادن به نگاه صفر و صد، ورود و پذیرش بازی برد و باختی است که  نقطه تعیین کننده آن، نه آرزو بلکه ظرفیت کشور است.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هم اکنون, sezar گفت:

آرمان ها و آرزوها جایی در صحنه سیاست ندارند. رسیدن به اهداف استراتژیک و سیاست گذاری کشورها نه بر اساس خواسته ها بلکه بر اساس ظرفیت ها قابل تحقق هستند.ما به عنوان ایران هزینه تنهایی و سیاست های صفر و صد خود را می دهیم. باور نداشته و قبول نمی کنیم که صحنه سیاست، عرصه بازی صفر و صد نیست. نمی پذیریم تن دادن به نگاه صفر و صد، ورود و پذیرش بازی برد و باختی است که  نقطه تعیین کننده آن، نه آرزو بلکه ظرفیت کشور است.

برادر حرفت قشنگه ولی بنده انتظار هیچ گونه اصلاحاتی از ج.ا ندارم که بتونه شرایط رو تغییر بده ... در عرصه ی داخلی به احتمال زیاد تنها راهکارشون گرانی بیشتر و فشار بیشتر بر روی مردم خواهد بود و احتمالا هم سراغ بنزین و گاز و سوخت و گندم و نان می روند ... در عرصه ی بین المللی هم امتیاز دادن بیشتر به چین و روسیه و هند و ترکیه و جدیدا عراق هست ... ما توی این 40 سال به جایی رسیدیم که اکثریت مطلق کشورها از ما « تنفر » دارند ... در واقع ما « باختیم ...  » بد هم باختیم ...

من می خوام بریم به سراغ یک رویکرد صفر و صدی تا حداقل تکلیف ملت ایران مشخص بشه ...

 

  • Upvote 3
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
57 minutes قبل , Ghalam گفت:

از نظر من ، بالاترین امیدی که می شود به ج.ا داشت اینه که ایران را به بمب هسته ای مسلح کنه و ببینه تقدیر چی برای این کشور در نظر داره ... سایر موارد و اصلاحات نیاز به تغییر اشخاص و بازنشست شدن یک عده به همراه جیره خوارانشون هست که کلا چنین چیزی در قاموس ج.ا وجود نداره .... تنها کسی که می تونه حکم بازنشستگی افراد رو در ج.ا واقعا صادر کنه ، حضرت شخیص عزرائیل هست ...

پس به فکر اصلاح ساختاری و حرف قشنگ زدن نباشید ، واقعیت ها رو ببینید ، میزان کشش حکومت رو ببینید و بعد نظر بدهید ....

عدم انعطاف حکومت باعث فروپاشی ساختار موجود در آینده ی نزدیک میشه

این سطح نارضایتی عمومی در سطح جامعه  تبعاتی خطرناک تر از تهدیدات خارجی داره 

شما راهکار رو تنها در تولید بمب اتم میبینید و این یک نگاه سطحی برای بحران های اخیره 

فرص کنیم ج.ا در کوتاه مدت به بازدارندگی اتمی دست پیدا کنه در خوشبینانه ترین حالت یک اجماع بین المللی برای به انزوا کشیدن ایران رو شاهد میشیم که بسیار گسترده تر از حالت کنونیه؛یک کره شمالی که در عین بازدارندگی اتمی دچار فروپاشی اقتصادی از درون میشه و از تامین معیشت و حداقل های نیازهای اجتماعی برای یک جمیعت هشتاد میلیونی ناتوان خواهد بود 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, Ghalam گفت:

من می خوام بریم به سراغ یک رویکرد صفر و صدی تا حداقل تکلیف ملت ایران مشخص بشه ...

 

حرفهات از بعضی زوایا قابل نقد هست برادر ولی برای نداشتن بمب اتم دلیل خیلی بیشتری داریم تا داشتنش (سوء تفاهم نشه من به شدت طرفدار بودن در لب مرز هسته ای شدن هستم و طرفدار سرسخت تولید بمبهای کوچک هسته ای به صورت مخفی هستم

اگه یه آدمی به نام جان کیسیک میاد میگه اگه ایران به اسرائیل موشک بزنه اسرائیل ایران رو از نقشه جهان محو میکنه خوب مسلم هست به این موضوع فکر کردن . یا اگه یه بابایی به نام ساگان و والنتینو  میاد مقاله مینویسه با موضوع افکار عمومی آمریکاییان برای بکارگیری مجدد بمب اتمی و 60 درصد مردم آمریکا موافق حمله اتمی به ایران هستند (در برابر سناریوی دادن تلفات جنگی ) https://cdn.mashreghnews.ir/d/2017/09/04/0/2040428.pdf و https://news.stanford.edu/2017/08/08/americans-weigh-nuclear-war/

خوب این نشون میده که حتی افکار عمومیشونم موافق هست و در آخر مقاله به این نتیجه میرسه که( «این یافته‌ها یادآوری می‌کند مقبولیت گفتمان جنگ منصفانه در افکار عمومی ایالات متحده، محدود است و بر این اساس به نظر می‌رسد احتمال اینکه افکار عمومی آمریکا مانعی جدی برابر تصمیم هر رئیس‌جمهوری در این کشور برای استفاده از بمب اتم در شرایط جنگی باشد، وجود ندارد.»)

ولی از طرف دیگه دلایل قابل استادی هست که هیچ جنگ هسته ای در دنیا شکل نخواهد گرفت . شما حتی اگه به کتاب خاطرات  اکبر اعتماد هم مراجعه کنی میبینی که شاه هم مخالف ساخت بمب اتم بود(بعد اینکه 6 ماه آقای اعتماد بصورت فشرده بهشون درس و مشاوره در مورد انرژی هسته ای داد و بهش گفته بود اگه بخوایم سمت بمب بریم باید مسیرمون رو عوض کنیم  ) در اون مقطع و همون دلایل هنوز هم وجود داره 

دوست عزیز نقد کردن همیشه آسون هست ولی دوست دارم در مورد نقدهایی که میکنید یک مقداری منصف تر باشید . هیچ تصمیمی بدون مزایا و معایب نیست . 

ایشالا بحث جوری پیش بره که با نقد منصفانه بتونیم مزایا و معایب تصمیمات رو برسی کنیم و مهمتر از اون راهکار ارائه بدیم . موفق باشید

 

 

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 15 آبان 1397 در 17:21 , MR9 گفت:

 

 

سلام علیکم

با توجه به اینکه  شما سه دوست عزیز در این زمینه  مباحث جالب توجهی را مطرح کردید ، پیشنهاد میکنم  برای به اصطلاح ریل گذاری روند تحلیل ، روی مبحث اقدام متقارن مثبت و منفی  و نامتقارن مثبت و منفی  جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با  شرایط پیش رو ، روی این چهارچوب جلو برویم . بدین معنی که گزینه های پیش رو در دو حوزه زمین خودی و دشمن و بدنبال آن اقدامات چهارگانه  را  بررسی  کنیم 

15-08-1397_05-13-24_b_new.jpg

به نظرم ، میشود بر خلاف گفتگوهای گذشته که به نتیجه ای نمی رسید ، حداقل این بار به یک نتیجه جامع برسیم

متشکرم :rose:

شرمنده بابت تاخیر که ناشی از مشغله کاری هست و همین الانش هم قاچاقی 

 

در شرایط فعلی اقداماتی شاید پیش بینی سخت باشه ولی باز یک روندهایی قابل دیدن است 

 

اقدامات ما به دو بحث سخت افزاری و نرم افزاری تقسیم میشن 

اقدامات نرم افزاری بیشتر رسانه ای و دیپلماتیک بوده و بر مبنای هماهنگی صدای واحد از داخل کشور است 

و همچنین انعکاس این صدا در رسانه های خارجی که بتونه طرف مقابل رو به واکنش دلخواه ما وادار کنه 

چیزی که انتخابات فعلی آمریکا نشون داد احتمال برنده شدن ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری هست، پس مبنای باید بر ادامه روند ترامپ حداقل تا 6 سال دیگه باشه، اگه این روند کمتر شد که به نفع ماست ولی عقل میگه روی 6 سال ببندیم 

نکته دوم بحث فضای بین المللی هست که اگر چه در عمل با ما همکاری نمیکنن ولی در حرف هم اکنون برای ترامپ هزینه زا بودند و ترامپ رو مجبور به استفاده از زور و چهره زورگویانه کرده است 

نکته سوم تاثیر ما بر انتخابات آمریکا است، درصورت شکست ترامپ احتمال تغییر شرایط زیاد است، برای این منظور باید طوری بازی کنیم که ترامپ رو به عمل دلخواه خودمون وادار کنیم 

ترامپ در دو موضع توانش رو گذاشته اول اینکه ایران از برجام خارج نمیشه، دوم ایران میخواد بمب اتم بسازه 

خب ما باید این معادله رو بهم بزنیم و این رو چنان دقیق انجام بدیم که ترامپ در اون نادیده گرفته بشه 

 

ایده ای که خودم روش دارم در گام اول بحث با اروپا بر سر بسته حمایتیش که در صورت ایجاد ارتباط مالی و تغییر شرایط از نفت برابر غذا به نفت در برابر طلا، ارز یا تکنولوژی 

درصورت عدم تحقق این امر تا قبل از بهمن ماه از برجام بصورت مرحله به مرحله خارج بشیم ( تاکیدم روی مرحله به مرحله هست تا بتونیم روی رسانه ها تشدید موج ایجاد کنیم که ما نمیخواهیم ولی آمریکا مجبورمون میکنه مشابه دادن اطلاعات مرگ خاشقچی در ترکیه که با دادن اطلاعات گام به گام موج رسانه ای قوی ایجاد شد)

در این بین ما بین دو انتخاب قرار داریم 

- خروج از برجام و ماندن در NPT

- خروج از برجام و خروج از NPT که عملا با رفتن پی ساخت بمب اتم فرقی ندارد 

 

اگر قصد ساخت بمب اتم نداریم ماندن در NPT مزایای خوبی داره 

ولی اگر پی ساخت بمب اتم هستیم، باید زیر ساخت های اصلی ایجاد و پس از آن از NPT خارج بشیم 

 

بخش دیگر نرم افزاری شامل ارتباط با دیگر کشورها است 

به نحوی که از حداقل روزنه ها برای ارتباط به دیگران و تامین اقلام اساسی و مهمتر از همه غیر اساسی استفاده کرد 

مشخص ترین بخش ارتباط با هند و چین است و اینکه میشود بعضی از اقلام مورد نیاز را با سرمایه گذاری در این دو کشور تولید و به کشور وارد کرد 

اقلامی که شامل مواد خوراکی غیر اساسی مثل هندوانه و خربزه

ویا تولیدات کاغذ و مواد اولیه صنایع خودمان 

و هر صنعت سودآوری که در کشور اولویت اول نباشد 

اینگونه هم میشود از پول استفاده کرد و واردات هم ارز آوری برای کشور داشته باشد و هم در این دو کشور ایجاد وابستگی و پیوستگی کرد ( مسلما این کار با پیگیری دیپلماتیک قابل انجام هست) همانطور که اکنون آمریکا بعضی محصولات مورد نیاز خود را در چین بصورت انحصاری میسازد و وارد میکند. 

اینجوری میشه واردات از کشور چین و هند رو به جای واردات محصولات بی خود و بنجل به وارداتی هدف مند و متناسب با هدف و نیاز کشور تغییر دهیم 

  • Like 4
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اقدامات سخت افزاری شامل تقویت چند زیرساخت و آماده سازی آنها برای تحمل فشار و ایجاد فشار متقابل است 

1- زیر ساخت اقتصادی

2- زیرساخت نظامی 

3- زیر ساخت هسته ای و مربوط به برجام 

 

زیرساخت اقتصادی یکی از مهمترین اقداماتی هست که باید انجام شود 

این زیرساخت را با شعارهای اقتصاد مقاومتی که مسئولان میدن و آمار برای خودشون میسازن اشتباه نکنید 

منظور از زیرساخت ایجاد چرخه واقعی تولید در داخل که در آن اقلام اساسی به میزان 120 درصد نیاز مردم تولید شود و بخش انبار برای لحظات شوک آماده باشد 

همچنین مردم از لحاظ اقتصاد و کار و درآمد در امنیت نسبی قرار بگیرند و بابت آینده نگرانی نداشته باشند

در حال حاضر مسئولان احتمالا به سمت کوپنی کردن کالا ها خواهند رفت و به یک اقتصاد بسته و رانتی منجر خواهد شد، چیزی مقاوم و بدون آینده 

در حالی که در چرخه اقتصادی درست تولید کننده و مصرف کننده همزمان با هم رشد می کنند و رابطه آنها باتوجه به نیاز بازار تعیین می کند و در آینده شروع به رشد می کنند 

تنها صنایع سنگین رو باید دولت حمایت جدی کند چون این صنایع شدیدا با رانت های ایجاد شده ضربه خوردند 

 

زیرساخت نظامی وجه دیگر این رویکرد است که شامل یک سیستم پویا نسبت به تهدید دشمن است

این زیرساخت با اولویت قرار دادن نقاط حساس دشمن، فشار متقابلی به دشمن وارد کرده و او را مجبور به تغییر آرایش نظامی خود می کند 

مسلما جنگ الکترونیک، قطع خطوط لجستیک دشمن از اولویت های صحنه نبرد است 

در دید نظامی باید تجربه حمله به عراق را به عنوان تجربه ای ارزشمند و واقعی در نظر گرفت بویژه فرآیند آماده سازی قبل از حمله و ضعیف کردن عراق

در بعد تدافعی بحث دفاع غیر عامل و حفظ زیرساخت ها، دفاع از آسمان و دفاع از دریا اولویت اصلی بوده و نباید اجازه مانور به دشمن در دو بحث دریا و هوا داد 

در بعد تهاجمی باز هم بحث حلقه های واردن و قطع خطوط لجستیک، انبارهای تدارکات اولویت اول بوده و در کنار آن زدن پایگاه های محور تهاجم دشمن اولویت بعد می باشند 

ارتش آمریکا برخلاف بزرگی اش شبیه به فیلی است که اعضای بدنش به خون رسانی شدیدی نیاز دارند و قطع این خون رسانی آسیب جدی به اعضای آن می زند 

لازمه این امر شناسایی تمامی رفتارهای لجستیک و پایگاه های اصلی و رزور دشمن است به گونه ای که در کسری از زمان، موج اول حمله دچار سکته شود و موج دوم امکان شکل گیری پیدا نکند 

همچنین در بعد پدافندهوایی باید آسمان محلی نا امن برای پرنده های دشمن شده و جنگنده های ما بتوانند از نقاطی که دشمن انتظار ندارد ظاهر شوند 

در بعد دریایی ناوهای دشمن اهدافی بالقوه برای گرفتن تلفات هستند اگرچه که زدن ناوها در کنار قطع خطوط لجستیک صورت می گیرد، در این زمینه موج اول از سمت ما از ساحل شروع می شود ولی باید بتوانیم موج دوم یا سوم را در دریا و با زیردریایی ها پیگیری کنیم 

همچنین در زمین نقاطی که برای دشمن در اولویت اشغال هستند تجهیز شده و توان نبرد برای طولانی مدت زیر بار حمله دشمن را داشته باشند 

این نقاط به صورت بلد و اولویت دار جزایر خلیج فارس، شهر بوشهر و خرمشهر و آبادان هستند 

در فضا ماهواره ها حکم چشم های دشمن را دارند که اگر چشم اسفندیار کور شود حکم فیل کوری بیش نخواهد داشت 

 

در کنار همه این حرف ها اسرائیل به عنوان تضمین و فشار روی دشمن جای خود را دارد و بهتر است بصورت غیرمستقیم توانایی برای تلفات سنگین بر اسرائیل را برای ایجاد ترس در سیستم اسرائیل نشان دهیم 

همچنین تقویت سوریه و ایجاد یک حزب الله سوری چاقو زیرگلوی دشمن گذاشتن است 

 

 

همه این ها کلی هزینه هست و انجام بخشی از انها در زمان یکی دو سال ممکن هست 

از این بابت باید امیدوار باشیم که در این مدت زیرساخت ها آماده و طرح ها کشیده شده باشد و نیروی لازم برای این موارد دیده شده باشد

باز هم تاکید می کنم جنگ الکترونیک، قطع لجستیک و زدن ماهواره ها تنها راه بردن جنگ و شاید جلوگیری از آن باشد 

 

ادامه دارد

 

 

  • Like 3
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
4 hours قبل , arminheidari گفت:

 

در شرایط فعلی اقداماتی شاید پیش بینی سخت باشه ولی باز یک روندهایی قابل دیدن است

 

و همچنین در داخل و اقداماتی که با شرایط خودمون و قواعد داخلی میشه بهش پرداخت در بعد کلان به نظرم ایجاد یک گروه اقدام! ضدتحریمی است در وهله اول. برای ارائه راهکار و برنامه و نظر مشورتی در این حوزه بخصوص و متشکل از افراد فرابخشی! الان رویکردها بسیار جناحی/پراکنده و جزیره ای است.

( در ذیل این گروه در ابعاد سیاسی، رسانه ای، نظامی و خصوصا اقتصادی ما میتونیم گروه هایی داشته باشیم که موضوعات طبقه بندی شده را به طور خاص بهشون بپردازن و در مورد تصمیمات طرف مقابل که افزایشی است، پیش بینی و برنامه ریزی هم داشته باشند تا دوباره غافلگیر نشیم که حتی ترامپ هم تعجب کنه از میزان تاثیر تحریمهایی که هنوز اجرا نشده بودند. این کمی انتزاعی و تکراری به نظر میرسه ولی در این برهه و استفاده از نیروهای جوان و با تجربه واقعی و نه سیاسی لازم هست چون تحریم وجود داشته و وجود خواهد داشت. دولتها میتونند اهداف سیاسیشون را پیش ببرند برای تحرکات دیپلماتیک ولی هدف باید آمادگی برای بدترین شرایط باشه. )

 

در بعد خارجی و قواعد خودی باید راهکارهایی در سوریه، عراق و اگر شد یمن و بحرین و سایر کشورها برای تقویت نفوذ پیدا کرد و حالا که به عناوین اتهامی اینچنینی محکوم به تحریم شدیم از مزایای حضور در منطقه به نفع سیاستهای ضدتحریمی استفاده کنیم. این راهکارها و تقویت حضور در ابعاد امنیتی، اقتصادی، رسانه ای و نظامی میتونه باشه.

در بعد رسانه ای خصوصا میشه روی روحیات ترامپ تمرکز کرد، کسی که همیشه دوست داره پیروز باشه و شکست براش قابل تحمل نیست در دو حوزه نرمش/تنش میشه بهش پرداخت. حضور پررنگ تر موفقیتهای ایران چه در بعد سیاسی و چه نظامی میتونه ترامپ را ابتدا عصبانی و سپس پس از خالی شدن دستش از ابزار تحریم مجاب به معامله کنه.

موفقیتهای داخلی در حوزه اقتصاد ولو کوچک و آرامش بیشتر کشور علی رغم پیشرفتن تحریمها ابزار دیگه ای است که ترامپ عجول را نگران میکنه و ممکنه برنامه ریزی فعلیش را بهم بزنه. شروع یکسری اصلاحات اقتصادی هدفمند و باز گردن گره های قدیمی از این جمله اند. منجمله نظم بخشی به صادرات و واردات و ابزارهای بانکی که حالا فرصتش بیش از پیش مهیاست. همچنین بهبود تولید داخلی که باز شرایطش با وجه به مزیت صادراتی مهیاست.

  • Like 2
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 minutes قبل , alala گفت:

و همچنین در داخل و اقداماتی که با شرایط خودمون و قواعد داخلی میشه بهش پرداخت در بعد کلان به نظرم ایجاد یک گروه اقدام! ضدتحریمی است در وهله اول. برای ارائه راهکار و برنامه و نظر مشورتی در این حوزه بخصوص و متشکل از افراد فرابخشی! الان رویکردها بسیار جناحی/پراکنده و جزیره ای است.

( در ذیل این گروه در ابعاد سیاسی، رسانه ای، نظامی و خصوصا اقتصادی ما میتونیم گروه هایی داشته باشیم که موضوعات طبقه بندی شده را به طور خاص بهشون بپردازن و در مورد تصمیمات طرف مقابل که افزایشی است، پیش بینی و برنامه ریزی هم داشته باشند تا دوباره غافلگیر نشیم که حتی ترامپ هم تعجب کنه از میزان تاثیر تحریمهایی که هنوز اجرا نشده بودند. این کمی انتزاعی و تکراری به نظر میرسه ولی در این برهه و استفاده از نیروهای جوان و با تجربه واقعی و نه سیاسی لازم هست چون تحریم وجود داشته و وجود خواهد داشت. دولتها میتونند اهداف سیاسیشون را پیش ببرند برای تحرکات دیپلماتیک ولی هدف باید آمادگی برای بدترین شرایط باشه. )

 

در بعد خارجی و قواعد خودی باید راهکارهایی در سوریه، عراق و اگر شد یمن و بحرین و سایر کشورها برای تقویت نفوذ پیدا کرد و حالا که به عناوین اتهامی اینچنینی محکوم به تحریم شدیم از مزایای حضور در منطقه به نفع سیاستهای ضدتحریمی استفاده کنیم. این راهکارها و تقویت حضور در ابعاد امنیتی، اقتصادی، رسانه ای و نظامی میتونه باشه.

در بعد رسانه ای خصوصا میشه روی روحیات ترامپ تمرکز کرد، کسی که همیشه دوست داره پیروز باشه و شکست براش قابل تحمل نیست در دو حوزه نرمش/تنش میشه بهش پرداخت. حضور پررنگ تر موفقیتهای ایران چه در بعد سیاسی و چه نظامی میتونه ترامپ را ابتدا عصبانی و سپس پس از خالی شدن دستش از ابزار تحریم مجاب به معامله کنه.

موفقیتهای داخلی در حوزه اقتصاد ولو کوچک و آرامش بیشتر کشور علی رغم پیشرفتن تحریمها ابزار دیگه ای است که ترامپ عجول را نگران میکنه و ممکنه برنامه ریزی فعلیش را بهم بزنه. شروع یکسری اصلاحات اقتصادی هدفمند و باز گردن گره های قدیمی از این جمله اند. منجمله نظم بخشی به صادرات و واردات و ابزارهای بانکی که حالا فرصتش بیش از پیش مهیاست. همچنین بهبود تولید داخلی که باز شرایطش با وجه به مزیت صادراتی مهیاست.

 

این به خودی خود امری اساسی و مهم است 

ولی نیازمند تیمی جوان و پرتلاش داره که فارغ از بحث های جناحی باشن 

چون تجربه نشون داده چنین کمیته هایی با هدفی تشکیلی میشن ولی تا آخر عمر دیگه میمونن و بیشتر به یک کمیته دستوری و بخش نامه ای تبدیل میشن 

 

از این نظر باید یک تیم قدرت مند از حیث سیاسی در بالا و چندین کمیته جوان و متخصص در کنار تعریف کرد و بتونن دستور العملی تهیه کنن 

و به مراکز زیرمجموعه مشاوره های کاربردی بدن و بازخورد نظرات و عملکرد و میزان تاثیرپذیری نظرشون را داشته باشن 

  • Like 3
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در بعد هسته ای هم 

فرآیند باید گام به گام ولی محکم باشد و با شرایط فعلی و عدم کمک اروپایی ها باید از برجام خارج شویم 

همانطور که گفتم

ترامپ در دو موضع توانش رو گذاشته اول اینکه ایران از برجام خارج نمیشه، دوم ایران میخواد بمب اتم بسازه 

خب ما باید این معادله رو بهم بزنیم و این رو چنان دقیق انجام بدیم که ترامپ در اون نادیده گرفته بشه 

با فرض ماندن در NPT 

تا بهمن ماه وقت داریم زیرساخت های رو برای جهش هسته ای آماده کنیم، شامل کارخانه ها و خطوط تولید و مونتاژ سانتریفیوژ 

در این مدت وقتی به اروپایی ها میدیم تا نیت خودشون و عمل خودشون را نشان دهند 

در صورت عدم عملکرد مطلوب اروپایی ها، اعلام می کنیم که بدلیل بی عملی و رفتار آمریکا ایران از بخشی از برجام خارج خواهد شد و اگر حمایت لازم از برجام نشود از کل برجام خارج خواهد شد

در گام بعد با باید مونتاژ سانتریفیوژهای نسل 6 به بالاتر شروع کرد

گام کناری آن هم شروع تحقیقات روی سانتریفیوژهای نسل 8 که در صورت به نتیجه رسیدن مسیر بازی رو تغییر میده و میتونیم در مساحت کم و با انرژی کم و با تعداد کمتری سطح خوبی از غنی سازی داشته باشیم 

بعد از اماده سازی توان غنی سازی ، با یک اعلام یک ضرب العجل یک ماه به غرب میگیم این آخرین فرصت برای نجات برجام است و احتمالا غرب کاری نخواهد کرد

و ما موتور غنی سازی رو روشن می کنیم و به میزان بالاتری گام میذاریم و تا 20 درصد بالا میریم 

 

در گام بعد میگیم برای تحقیقات روی راکتور کوچک خود به اورانیوم 50 درصد نیاز داریم، آیا همکاری در این زمینه خواهیم داشت یا نه؟

که درصورت عدم کمک غرب میزان اورانیومی برای این منظور غنی سازی می کنیم 

البته باید در کنار موتورهای هسته  و پیشران های هسته ای باشد 

 

این فرآیند گام به گام با یک کار رسانه ای خوب میتونه فشار متقابلی روی ترامپ و آمریکا ایجاد کنه 

و نشون بده عملا ترامپ فقط باعث خراب شدن یک توافق نامه نشد بلکه یک قدرت جدید به ایران اضافه کرده و اکنون هزینه مهار ایران بسیار بیشتر از قبل است .

و این مساله در امریکا علیه ترامپ استفاده خواهد شد و شرایط برای اون عوض شده و زیر فشار محافظه کاران خواهد رفت

در صورت دست بردن به حمله نظامی هم، آمادگی های ایجاد شده توسط ایران عملا دست اون رو میبنده  و فرماندهان نظامی اش با دیدن آمادگی ایران و ضعف های خودشان و تلفات اولیه جنگ جلوی جنگ را می گیرند

مگر اینکه بخواهد به هر قیمتی با ایران بجنگند، و این قیمت نابودی نیروهایش در منطقه نیست بلکه عقب افتادن از چین است 

 

 

انتهای کار برخلاف خیلی از برآوردها احتمال جنگ، حالت تحریم و حالت توافق هر سه ممکن است و بسته به میزان عملکرد و تلاش و عرق ریختن ما دارد

در صورت تلاش درست و مخلصانه بدون جنگ در این بازی پیروز می شویم 

  • Like 3
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
6 minutes قبل , Ghalam گفت:

حرف های قشنگی است ولی پیرمردهایی که این 40 ساله این کارها رو انجام ندادن ، این یکی ، دو سال هم انجام نمی دهند ... به سراغ راهکارهای « واقع گرایانه تر » باشید .... انتظار هیچ بهبود وضعیت و اصلاح ساختاری از  ج.ا نداشته باشید ، بعد نظریه بدهید .... بر اساس تجربه های قبلی ، و واقعیت سیاسی کشور نظریه بدهید نه اینکه شرایط رو آرمانی در نظر بگیرید ...

ضعف ساختاری ما و اختلاف کیفی و کمی نیروهای ما و آمریکا ، بسیار بیشتر از اونی هست که در طول 10 سال هم بتونیم به صورت متعارف به چالش بکشیمش چه برسه به اینکه تهدیدی بشیم که بتونه وادارش کنه راهبرد کلیش رو عوض کنه ...

تو راهبرد كلاسيك حرف شما درسته 

ولي وقتي بتوني ماهواره هاي دشمن رو بزني و لجستيكش رو قطع كني 

در كنارش با جنگ الكترونيك بتوني سطوح ارتباطي مهاجمين رو مختل كني 

دشمنت مجبوره از در محاسباتش تجديد نظر كنه 

همه اين موارد هم اكنون وسايلش رو داريم 

فقط بايد در راستاي اين موارد قرار بگيريم 

بماند كه ما برنامه براي درگيري موج اول حمله رو داريم 

 

اگر پيرمردهاي رو مبنا بذاري بايد بميريم 

اينا آنقدر درگير خودشون هستن كه بمب أتم هم نميسازن 

واقعيت اينه كه جناح هاي سياسي مثل گرگ افتادن به جون هم 

مردم تو فشار اقتصادي هستن 

ولي بايد منتظر بود تا مرگ بياد ؟

يا مثل فردي كه تو كوه گير كرده براي حيات تلاش كرد؟ 

ممكنه بميريم هميشه هم امكانش هست ولي خيلي بده قبل از مرگ تسليم بشيم

 

  • Like 4
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
11 hours قبل , Ghalam گفت:

 

1- پیرمردها مبنا هستند ، چون قدرت رو در دست دارند (( نشانه ی قدرتمند بودن ایشان اینه که  من و شما جرات نمی کنیم در فضای مجازی هم ، مستقیم ازشون نام ببریم !!! ))

2- درگیرهاشون ساختگی هست ، البته بمب نمی سازند ...

3- جناح سیاسی در ایران نداریم ... اصولا این جناح های سیاسی فقط در ج.ا فعلی امکان حیات دارند ، بنابراین تمامی درگیریهای ساختاریشون فقط بر سر اینه که کی بیشتر از قدرت ( و ثروتی که از قبلش نصیبشون می شه ) بهره ببرند .

4- مردم ایران  ، اصلا مهم نیستند ...

5- ما همین حالاش هم مردیم و داریم زندگی نباتی می کنیم ، زندگی که همه ش کار و استرس باشه ، همه ش ترس از بدتر شدن وضع موجود باشه ، زندگی نیست ، کثافته ، آشغاله ، لجنه ...

6- خب ، اون دست کوهنورد مورد نظر ، کدوم بخش از کشور هست که شما می خوای برای زنده موندن ، قطعش کنی !؟

7- ملتی که  دیگه عزت نفسی براش باقی نمونده  ،  براش «تسلیم» یا « آزاده بودن » معنایی نداره  ... این ملت اصولا به مرحله ای رسیده که براش « فرقی نمی کنه » که چی سرش بیاد .... اواخر هخامنشیان ، ساسانیان ، خوارزمشاهیان ، صفوی ، قاجاریه ، پهلوی اول  ما این وضعیت و حس و حال رو در میان مردم داشتیم .... جایی که مردم به مرحله ی بی تفاوتی رسیده بودند و کاری نکردن که شاید وضعشون بهتر بشه ( که نشد !!! )

 

سیستمی که 40 سال یک راه رو رفته و اعتقاد داره بهترین راه بوده ، یک دفعه خودش رو تغییر نمی ده ... پس خیال بهتر شدن اوضاع رو از سرتون بیرون کنید ... اگه هم فرجی بشه ، به خاطر اشتباه آمریکا یا تغییر در شرایط بین المللی خواهد بود ...

 

ولی تو انگلیس این نقدها و صحبت ها باعث فشار روی حاکمان شد و تغییر اوضاع رخ داد که پیرو آن بریتانیای کبیر شکل گرفت و نیروی دریایی بریتانیا تقویت شد 

تو ایران هم امیرکبیر با ایجاد دارالفنون و تغییر در نگرش و سواد مردم باعث تغییر در سطح فکری مردم شد و اثرش رو در تاسیس دانشگاه تهران شاهد هستیم 

اگرچه دانشگاه تهران بعد از دانشگاه کابل تاسیس شد ولی اگر همان کارهای ساده و دارالفنون و زحمت معلمان برای تغییر از مکتب خانه به مدارس روز نبود ما هنوز تو اون شرایط مانده بودیم

شاید این امید و این نوشته های ما بکار خودمون نیاد و شاید هم بیاد ولی مطمئنا تو آینده تفکر نظامی ایران تاثیر گذار هست 

شاید مردم کوچه بازار با اطلاعات اینستا گرام خودشون رو سرگرم کنن ولی اونایی که علاقه دارن از منابع و نوشته هایی مثل این سایت و نوشته های من و شما استفاده می کنن

و مطمئن باشید این بحث های ما تاثیرش رو تو بالا نشون میده، دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره 

 

-------------------

کل برجام و رفتار آمریکا و غرب و رفتار های دولت های جمهوری اسلامی مسیرهایی بود که باید طی میشد و بشه 

تا جامعه به بلوغ بهتری برسه و قدر داشته هایش را بدونه و برای بهتر شدن اقدامات درست تری انجام بده 

خودم همیشه به افرادی که بحث میکنن میگم، اگر در انتخابات 92 روحانی در نمی آمد چه می شد؟ و اگر در 96 انتخاب نمیشد چه؟

و مهمتر اگر برجام شکل نمی گرفت چه؟ 

 

قبول دارم که سیستم ما هنوز نسبت به تجارب که بدست می آورد بی تفاوت هست و مدام تجربه تکراری می کند ولی یک دانش آموز بالاخره باید یاد بگیرد هرچقدر هم بگوید من یاد نمی گیرم و نمی فهمم دلیل نمی شود که بخواهد ترک تحصیل کند 

الان تو همین سایت تلاش ها بر این سمت است که تفکر مستند سازی و استفاده از تجارب بدست آمده از تلاش خود و دیگران را مدون و مورد استفاده قرار دهیم 

کلی تجربه از جنگ تحمیلی، جنگ های خلیج فارس و جنگ کوزوو هست که میتونه برای سیستم ما چراغ راه باشه

بماند که کلی دیدگاه جدید ایجاد شده که برای پویایی یک سیستم حیاتی هست 

 

 

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

بنظر بنده نیز 

جمهوری اسلامی بطور کلی نشان داده که ناکارآمد بوده 

تنها دستاوردش برای آینده ایران همین تسلیح شدن به سلاح اتمی یا مشابهش می‌تونه باشه

تا در حکومت و نظام آتی ایران که باید اصول دموکراسی رو کاملا رعایت و در جهت بهبود اقتصادی قدم برداره، نقطه اتکایی برای جلوگیری از مستعمره شدن باشه.

  • Like 1
  • Upvote 2
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
52 minutes قبل , Ghalam گفت:

عزیزانی که دم از اصلاحات می زنند ... آیا از اوضاع کشور و میزان توان حکومت برای بهبود وضعیت مردم آگاه هستند ...

http://www.asriran.com/fa/news/639492/دستگاه‌های-نظارتی-رفته‌اند-گل-بچینند-گویا

وقتی قیمت لبنیات بدون هیچ دلیل منطقی داره روزانه بالاتر می ره و حکومت توان ( بخوانید اراده ای ) برای کنترل بازار نداره ، شما این وسط چی می گی !؟ 

 

اینجا بعد از بارون رنگین کمون در میاد 

 

مشکلات را باید از ریشه دید همون لبنیات در ادامه افزایش قیمت ارز بالا رفت 

قیمت ارز هم کار بانک هاست 

تو بحث اقتصادی وقتی وارد بشیم اولین اقدامات کاهش شدید سود بانکی ( نزول) ، اصلاح نظام بانکی و مقابله با پول شویی و اختلاس، مقابله با قاچاق از مبادی رسمی 

درسته که پیرمردهای بالایی 40 ساله گوش نمیدن ولی الان مجبورن چون بحث سر بقای نظام هست 

 

صحبت های ما هم نه از جنس حرف های خیابانی مردم و نه از جنس لس آنجلسی هاست 

تلاش برای گفت گویی در جهت اصلاح فکر مردم و مدیران است

حداقل کاری که از دست ما بر می اید همین هست ، اگر می تونی کار بیشتری بکنی بسم الله 

 

باز هم میگم با فرضیاتی که مطرح می کنید و بخشیش هم درسته، بمب اتم تنها مخدری کوتاه مدت برای این پیرمردهاست و باز در نتیجه آخر تفاوتی ایجاد نمی کند 

و من امیدوارم این تحریم، مسئولان حکومت رو مجبور کنه روندشون رو تغییر بدن، و این امید واقعی هست 

 

 

  • Like 2
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
16 minutes قبل , Ghalam گفت:

توی همین انجمن حداقل 10 ساله همین حرفها زده می شه ... در سطح ملی هم حداقل 25 ساله این حرفها زده می شه ... کو عمل !؟ دیگه وارد جزئیات نمی شم . 

این سایت تاثیر خودش رو طبقه میانی گذاشته 

شاید مسئولان درجه اول حال و حوصله نداشته باشن و تهش واتس آپشون رو چک کنن 

ولی داریم تاثیر می ذاریم 

 

حداقل تو همین سایت نظرات نسبت به قبل پخته تر شدن و کمی دست و پای خبرهای عجیب و غریب سایت هایی مثل مشرق رو بستن 

 

  • Like 2
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
23 minutes قبل , Ghalam گفت:

با این افتضاحی که بر سر نحوه ترور خاشقچی بالا آوردند فکر نمی کنم اراده و جسارتی برای بن سلمان باقی مونده باشه! باید منتظر قتل و ترورهای زنجیره ای در داخل خود عربستان و بین شاه زاده ها باشیم!

  • Like 1
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.