Recommended Posts

من كه تعجب ميكنم كه كي ميتونه يك چنين زناي زيبايي رو بخواهد بكشد مثلا تازيان چطور به خود اجازه كشتن اين تيكه هاي ناب رو ميدهند؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان گرامي.تارنماي فارسي وزارت امور خارجه اسرائيل به آدرس www.hamdami.com آغاز به كار كرد.من خودم از اين سايت ديدن كردم.بايد بگويم كه سايت جالبي است كه مختص ايرانيهاي داخل ايران تاسيس شده تا آنها اسرائيل را به زبان خودشان به ملت ايران بشناسانند. به شما هم پيشنهاد ميكنم حتما به از آن بازديد كنيد.آنها مطالب جالبي را در موارد گوناگون به خصوص در مورد دموكراسي پيشرفته اسرائيل و مسئله هلوكاست قرار داده اند.واقعا ما مسلمانها كه ادعاي مسلماني ميكنيم و متاسفانه اكثرا بويي از مسلماني نبرده ايم بايد كمي از اين يهوديها ياد بگيريم.انقدر اينها ارزش هم كيشان و هم وطنانشان آنقدر برايشان مهم و زياد هست كه حاضرند براي گرفتن جسد متعفن سرباز خود 1000 اسير آزاد كنند.يا براي خلباني كه بيش از 20 سال است كه مفقود شده 10 ميليون دلار جايزه تعيين كرده اند كه اصلا معلوم نيست مرده يا زنده است.بدون تعصب ببينيد در ممالك به ظاهر مسلمان و حتي مملكت خودمان كه حكومت آن ادعاي عدل علي ع را دارند جان انسانها و شهروندان مسلمان آزاد انديش آنقدر كه اسرائيليها براي شهروندان و سربازانشان قائلند ارزش دارند يا نه؟ اين اسرائيليها بسيار شديد علاقه مند به رابطه با ملت بزرگ ايرانند انها بسيار احترام براي ايران قائلند و فقط با رژيم افراطي ايران و سران ظاهرا مسلمان آن مشكل دارند.حالا به پيام وزير امور خارجه اسرائيل در مورد افتتاح اين تارنماي فارسي وزارت خارجه اسرائيل خطاب به ايرنيها توجه كنيد: وزارت امور خارجه اسرائیل امروز راه تازه ای را برای گفت و گو با ملت ایران می گشاید. ما همیشه حساب ملت صلح دوست و آرامش طلب ایران را از حساب رژیمی که با گفتارها و کردارهای خویش موجب انزوای ایران می گردد و آن را به عامل تهدید کننده صلح جهانی مبدل می سازد جدا دانسته ایم. مناسبات بین ملت ایران- دارنده یکی از باستانی ترین فرهنگهای جهان، با ملت اسرائیل که یکتاپرستی و کتاب کتابها (تورات) را به جهانیان عرضه کرد، از 2700 سال پیش و هنگامی آغاز شد که نخستین گروه از یهودیان در فلات قاره ایران مستقر گردیدند و امروز یکی از باستانی ترین بخش از ساکنان ایران را تشکیل می دهند. ملت اسرائیل همیشه یاد کورش بزرگ را گرامی می دارد که نه تنها یهودیان را از اسارت بابل رهائی بخشید، که به آنان امکان داد به زادگاه و میهن خویش بازگردند و به آنان یاری مادی رساند تا بیت المقدس یهود را از نو بنا کنند- همان مکانی که کانون معنویت یهود و نماد کشور نوپای اسرائیل است. روابط اسرائیل و ایران تا پیش از تغییر رژیم به اوج شکوفائی رسید و مناسباتی به سود دو ملت بود و صلح منطقه را توان می بخشید. در دهه های شصت و هفتاد قرنی که پشت سر گذاشتیم، ایران و اسرائیل از مجموعه روابط سازنده و پرباری در همه زمینه های اقتصادی، علمی و سیاسی، و از جمله کارآموزی و همکاری در امور پزشکی، کشاورزی و غیره برخوردار بودند. شوربختانه، تندرویهای رژیم کنونی، اظهارات سران آن در انکار هولوکاست و تهدیدهای علنی علیه اسرائیل و دیگر کشورهای جهان، دو ملت ایران و اسرائیل را از یکدیگر دور ساخته است. اسرائیل برای پیشبرد صلح با همسایگان عرب، به تلاشی صادقانه ادامه می دهد و برای رفع درگیری با فلسطینیان صمیمانه می کوشد. امید و آرمان ملت اسرائیل دستیابی به همزیستی با همه مردمان منطقه است. برپائی سامانه فارسی وزارت امور خارجه اسرائیل نشان از اهمیتی دارد که اسرائیل برای تحکیم تفاهم و تقویت دوستی با ملت ایران قائل است- تا دو ملت یکدیگر را بیشتر بشناسند و به امید روزی باشند که روابط صلح و دوستی و همکاری بین دو ملت دوباره برقرار شود. تیسپی لیونی معاون نخست وزیر و وزیر خارجه اسرائیل

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یک پر از بال کوروش ما را بس

یه شب که داشتیم توو اورشلیم (قدس) دنبال جای پارک میگشتیم چشممون افتاد به پلاک خیابونی که پشت یه وزارتخونه بود... شارع کوروش! طبق معمول مهدی که از همه مردم شهر به پلاک خیابون نزدیکتر بود عکس رو گرفت. از اون روز تا حالا که درست یک هفته میگذره، و طلسم اسم این خیابون کلافه ام کرده.

[align=center]تصویر[/align]


خواب نما؟ خوابشو ببینی
خواب دیدم که یه مرد ریش داربرهنه ای پرواز میکنه و در حالت خلسه وارد یه غاری میشه و منم بدنبالش میرم. از داخل یه کوره ای رد میشیم و میریم توی یک گودالی ( خیلی ترسناک بود)!

روزهای بعدش وقتی روی سنگفرشهای بیت المقدس ( شهر قدیم ومرکززیارتگاه ها) لیز میخوردم ، وقتی دم در مسجد راهم ندادن، وقتی که از کلیسای قبر مقدس مسیح بیرون اومدم دیدم کلاه سرمه ولی هیچ کشیشی دعوام نکرد، و وقتی که یک نارنج رو از زمین زیارتگاه بهائیان کش رفتم ... و وقتیکه پنج دقیقه یکبار عاشق دخترای اسرائیلی و فلسطینی میشدم، فکر کوروش هخامنشی ول کنم نبود.

[align=center]تصویر[/align]
اینجا رسمه که زائرا و یا عاشقا لای شکافهای سنگهای پرستشگاه ها این کاغذها رو میذارن که نیتشون برآورده بشه. چه کلیسا چه کنیسا چه مسجد.

[align=center]تصویر[/align]


تاریخ لازم
یکی از کارهائی که دوست داشتم اینجا انجام بدم و نشد (چون سه ساعت دیگه پرواز داریم) جستجوی ردپای مرام کوروش در اسرائیل بود! کوروش بعد از فتح بابل، یهودیان رو آزاد گذاشت که به ایران مهاجرت کنن یا برگردن به اورشلیم و بنای بیت المقدس رو دوباره بریزن. تمام غرامتهائی که از یهودیان در خزانه بابل بود رو بهشون برگردوند و کمک کرد که به سرزمینشون برگردن. کوروش اول بهار 539 پیش از میلاد در معبد مردوک که خدای بابلیان بوده تاجگذاری میکنه و همه مذاهب محلی رو آزاد میذاره. خودش در معبد نماز میخونه و مردوک رو به رسمیت میشناسه.
[align=center]تصویر[/align]


کوروش آسوده بخواب که ما بیدار بودیم
دراین روزهائی که ( مثله سلسله ساسانی) اختلافات مذهبی با شعارهای همه با هم برادر و برابریم" تلویزیون و روزنامه رو پر از ضد و نقیض کرده و ما توو اسرائیل درست وسطش هستیم، به خودم گفتم بیام از چهار راه کوروش شروع کنم و به چهار بال کوروش برسم! زر زر کردن و شعار و گذاشتم کنار، الهام از راه کوروش، رفتم سفر سنگ. سه تا تسبیح قدیمی که با خودم آورده بودم رو بردم زیارت (یکیشون از استخوانهای یه ... حالا بماند) به دیوارهای کوچه ای که مسیح صلیبشو به دوش کشید دست کشیدم، به خاک صخره ای که به صلیب زده شد چنگ زدم، به دیوار ندبه بوسه زدم و بعد فهمیدم که فقط من اینکارو کردم! در مزار بهائیان سکوت کردم، و در غار صخره معراج نماز خوندم. همه این احساسات توو مهره های تسبیحها ضبط شده. همه این کارها بخاطر کوروش و عواقبش فدای سرکوروش.

[align=center]تصویر[/align]

احساسی که بعد از این کارها دارم محشره. دیگه نه از بهائی ها فرار میکنم، نه نسبت به یهودیان بدبینم، از خود گذشتگی مسیح چراغ راهم شد، فهمیدم که به قول یک روحانی : مشکل ما هستیم، تقصیر اسلام نیست. به همه سجده کردم، همه رو دوست دارم، از ته دل.

دعای پایان
ای کاش مثله این دوربین از راه کوروش حفاظت کنیم.
ای کاش برای ما ایرانی ها این امکان پیش بیاد که به تمام این مکانهای مقدس سربزنیم و خودمونو به قول معروف re-start کنیم.

[align=center]تصویر[/align]

ایشاله این راه کوروش به بزرگراه ختم بشه.
ایشاله یه روز بریم پاسارگاد زیارت کوروش و وقتی میریم از جاده آسفالت و گلکاری شده بریم، نه با قایق!
[align=center]تصویر[/align]


منبع: وبلاگ آقاي بهزاد بلور

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حسين شريعتمداری، "تک تيرانداز" بيت رهبری (به تعبير رهبر) در يک سرمقاله تحريک آميز و جنگ طلبانه جديد، به سبک محسن پزشکپور و پان ايرانيست ها و با همان بازی که هرچند وقت یکبار، او به اشاره دربار راه می انداخت، يکباره طالب پس گرفتن بحرين بعنوان استان از دست رفته ايران شد. اين نوشته شريعتمداری که آشکارا چنگ و دندان نشان دادن به چند شيخ نشين منطقه خليج فارس و تقابل با ادعای آنها بر سه جزيره تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی بود، پيش از آنکه پاسخی باشد به آن ادعا، می تواند عزم کشورهای منطقه برای اتحاد در برابر ايران را تحکيم کند. اين مقاله شريعتمداري ضمنا عمل به توصيه هفته گذشته رهبر است كه در ستايش از دولت احمدي نژاد گفته بود سياست خارجي ايران بايد "طلبكارانه" باشد. معلوم شد كه منظور از "طلبكاري" هم طلبكاري از امريكا و اروپا و ژاپن و ... نيست كه صنايع و بنزين كه هيچ خيار و كدو و قند مصرفي مردم هم به واردات از انها وابسته شده است. بلكه طلبكاري در حد كشورهايي مانند بحرين و قطر و بوركينافاسو و مشابه انهاست. شريعتمداری نوشت: پنج شنبه هفته گذشته وزرای خارجه، دفاع و امنيتی كشورهای عضو شورای همكاری خليج فارس در پايان اجلاس سه روزه خود در رياض، بار ديگر- و به روال چند ساله اخير- با صدور بيانيه ای از ادعای مالكيت امارات متحده عربی بر جزاير سه گانه تنب بزرگ و كوچك و ابوموسی حمايت كردند و از جمهوری اسلامی ايران خواستند از طريق مذاكره به اختلافات موجود درباره مالكيت اين سه جزيره پايان دهد! در ميان كشورهای عضو شورای همكاری خليج فارس، همراهی بحرين با ساير كشورهای عضو حساب جداگانه ای دارد، زيرا بحرين بخشی از خاك ايران بوده است كه در جريان يك زد و بند غيرقانونی ميان شاه معدوم و دولت های آمريكا و انگليس از ايران جدا شده است و امروزه اصلی ترين خواسته مردم بحرين بازگشت اين استان جدا شده از ايران به سرزمين اصلی و مادری آن، يعنی ايران اسلامی است و بديهی است كه اين حق مسلم ايران و مردم استان جدا شده آن نبايد و نمی تواند ناديده گرفته شود. به نقل از بولتون خبري ايران

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
درود پس چي فكر كرديد؟ تا شاخ آفريقا هم مال ماست اما شاهان بي كفايت ما ايران رو نابود كردند از دست جمهوري ها هم هيچ كاري برنمياد فقط انديشه ناسيوناليستي ميتواند آن سرزمين ها را بازپس بگيرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا رضا من که سر در نیاوردم چی نوشتی ولی برام مرام این اسراییلی ها و قدر شناسی اونا از کورش و ایران ستایش کردنی است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اينها يك مشت كثافت هستند كه حتي اقتصاد كشورشون هم بر پايه فحشا وكثافت كاري هست. انشا ا.. خدا ريشه آن ها رو از زمين بكنه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل درتازه ترین ارزیابی خود که درباره توانائیهای هسته ای جمهوری اسلامی ایران روز سه شنبه 10 ژوئیه 2007 منتشرکرد، بعید ندانست که اگرروند پیشرفتهای اتمی ایران بدون اخلال ادامه یابد، آن کشورمیتواند تا نیمه دوم سال 2009 میلادی، حدود دوسال دیگر) به نخستین بمب هسته ای خود دسترسی یابد. با وجود این، در ارزیابی گفته شده که برای دستیابی ایران به توانائی نظامی هسته ای درچنین تاریخی، هنوز تردیدهائی وجود دارد- زیرا این روند میتواند با اخلال روبروگردد، وایران درموعدی دیرتر تحقق خود را عملی کند. منابع اطلاعاتی ونظامی اسرائیل دراین تازه ترین ارزیابی خود احتمال داده اند که جمهوری اسلامی با مشکلات وموانع جدی تکنولوژیک روبرو شود که امکان دستیابی به بمب هسته ای را دشوار کند. در گزارش مشروح رکن اطلاعات ستاد کل ارتش اسرائیل، این احتمال نیزمطرح شده که سخت گیریهای جامعه بین المللی وسنگین ترشدن اهرم فشار بر گرده جمهوری اسلامی ایران ازسوی قدرتهای جهانی، روند رو به جلوی برنامه های هسته ای نظام ایران را کند سازد. مقامات اسرائیلی همچنین به این احتمال اشاره کرده اند که بروز برخی رخدادهای منطقه ای وبحرانهائی که پای ایران نیز در آن درگیر شود، فرآیند پیشرفت برنامه های اتمی جمهوری اسلامی را با اخلال روبرو کند. مقامات اسرائیل گفتند، ارزیابی آنان برای شرائطی ارائه شده که رژیم حاکم برایران به بقای خود ادامه دهد. با آنکه برخی تحلیلگران بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران از داخل و خارج بسیار ضعیف شده، بلندپایگان نظامی واطلاعاتی اسرائیل در این گزارش احتمال فروپاشی جمهوری اسلامی ایران را زیاد ندانسته اند. آنان میگویند، رژیم ایران ظاهرا ازبسیاری ازمولفه ها ومشخصات یک نظام با قدرت نسبی برخورداراست وتاکنون نیزتمامی کانونهای مقاومت علیه خود را سرکوب کرده وبحرانها راپشت سرنهاده است. در گزارشهائی که در رسانه همگانی غربی انتشار یافت، از قول منابع اطلاعاتی آمریکائی گفته شد که جمهوری اسلامی به حفر کانالی در نزدیکی تاسیسات نطنز پرداخته تا بخشی از فعالیت خود برای غنی سازی اورانیوم را به داخل آنها منتقل کند. در گزارش رکن اطلاعات ستاد کل ارتش اسرائیل، درباره سوریه نیز گفته شده که گرچه دولت دمشق خواهان آغاز جنگ با اسرائیل نیست، ولی در صورتی که تلاشهای دیپلماتیک برای پیشبرد صلح آغاز نشود، اوضاع رو به وخامت خواهد رفت. همچنین آمده است که گرچه ارتش سوریه خود را به جنگ افزارهای جدیدی مجهز می سازد، ولی بعید است که قصد حمله داشته باشد. سوریه هم اکنون همکاری نظامی گسترده ای با جمهوری اسلامی ایران و سازمان حزب الله در لبنان دارد. در این گزارش ابراز نگرانی شده که اگر جمهوری اسلامی بالاخره بتواند به بمب اتم دست یابد، حمایت آن رژیم از عملیات تروریستی در منطقه و جهان گسترده تر خواهد شد. در مورد حزب الله آمده است که گر چه این سازمان به کمک جمهوری اسلامی ایران و سوریه به بازسازی و تقویت خود ادامه می دهد، در حال حاضر قصد ندارد جنگ تازه ای را علیه اسرائیل به راه اندازد. در این گزارش اطلاعاتی درباره سازمان حماس که بر نوار غزه مسلط گردیده آمده است که بعید می نماید محمود عباس بتواند دوباره اداره نوار غزه را به دست گیرد و سازمان حماس در برخی کشورهای عرب به تدریج مورد قبول واقع می شود. به نقل از سايت همدمي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برخي نرمش‌ها درباره جزاير سه‌گانه منجر به گستاخي برخي منابع سعودي شده و روزنامه «الجزيره» عربستان در تحليل تازه‌اي مدعي شد اهواز توسط انگليسي‌ها به ايران فروخته شده است! به گزارش سرويس بين‌الملل «بازتاب»، اين روزنامه چاپ رياض، روز دوشنبه در يادداشتي با ژست ضداستعماري و ضدانگليسي، با اشاره به اين ادعا نوشت: آيا نيروهاي استعمارگر حق دارند دولت ديگري را اشغال كرده و جزئي از زمين‌هاي دولت تحت استعمار خود را به دولت ديگري بفروشند؟ نويسنده مي‌افزايد: قانون به هيچ نيرويي اجازه نمي‌دهد كه زميني را اشغال كرده يا به استعمار خويش درآورد و يا دولت ديگري وضع آن زمين را تغيير دهد. طبق قانون، تمام اقدامات استعمارگران و حاميان آنها كه باعث مي‌شود نيروهايي امور منطقه‌اي را اداره ‌كنند يا دولت‌ها را تغيير دهند، موقتي است و پس از استعمار، اقدامات باطل استعمارگران پايدار نمي‌ماند. همان گونه كه بسياري از نيروهاي سلطه‌جو بر زمين‌هايي تنها با اشغال و نيروي نظامي يا تباني و خريد سيطره پيدا كردند و آنها را جدا كردند. وي براي نمونه به سه جزيره ايران اشاره مي‌کند و مي‌گويد: جزاير سه گانه امارات عربي: تنب بزرگ و تنب كوچك و ابوموسي كه به گفته محمدعلي حسيني، سخنگوي وزارت خارجه ايران، در سال 1970، هنگامي كه انگليس ساحل خليج عربي! را همانند پادشاهي عمان و دولت امارات عربي و قطر و بحرين به استعمار گرفته بود، شاه ايران، رضا پهلوي، آنها را از انگليس خريد! نويسنده آنچنان ناشيانه جملاتي را به سخنگوي وزارت خارجه ايران نسبت مي‌دهد كه حتي نام شاه سابق ايران در سال ۱۹۷۰ را غلط عنوان مي‌كند. وي سپس مي‌افزايد: البته اين ادعا كه انگليس اين سه جزيره را به شاه ايران فروخته، پذيرفته نيست. چون انگليس حق ندارد جزئي از وطن و اراضي را كه حق تصرف در آن را ندارد، بفروشد و بنابراين ورثه شاه ايران و حكام ايراني نمي‌خواهند موضوع بازگشت جزاير سه‌گانه امارات را به محاكم جهاني ارجاع دهند، حال آن‌كه دولت امارات عربي چنين خواسته‌اي دارد و حكم قانون هم در اين زمينه روشن است. اين نويسنده در ادامه مي‌گويد: سرپيچي حكومت ايران و عدم موافقت آن براي تحكيم دولت‌ها، به خاطر ترس از سر باز كردن قضيه سيطره دولت ايران در عهد شاهنشاهي بر مناطق عربي ديگر مانند امارت «احواز»! است كه آن را هم انگليسي‌ها به شاه ايران فروختند و امير آنها «شيخ خزعل» پس از يك مهماني‌ كه در كشتي جنگي انگليسي برگزار شد، آن را تسليم كرد و تاريخ اين ماجرا دور نيست، همان زماني كه قبايل عربي مثل بني كعب پس از نيرنگ انگليسي‌ها به اميرشان، خود را به ايران ضميمه كردند. نويسنده خيال‌پرداز در پايان نتيجه‌ مي‌گيرد كه: پس آيا ايرانيان از اين‌كه قضيه جزاير سه گانه امارات در محاكم جهاني گشوده شود و نتيجه آن همانند قضيه عروبت بحرين به سود دولت امارات عربي رقم خورد، مي‌ترسند؟ يا مي‌ترسند قضيه سلطه بر شهر عربي «احواز»! باز شود و براي همين، ايران سرپيچي مي‌كند و به هر كسي كه براي اعاده حق خود همانند مطالبات دائمي كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج عربي! تلاش كند، تهاجم مي‌كند؟ در حال حاضر انگيزه هاي سياسي سعودي ها، آنچنان آنان را از واقعيات دور كرده است كه حتي فرصت آن كه سري به تواريخ عمومي خودشان هم بزنند، ندارند. همه مي دانند كه وقتي حضرت محمد (ص) مبعوث شدند، نه تنها سواحل جنوبي خليج فارس زير سلطه ساساني ها بود، بلكه يمن هم زير سلطه ايرانيان بود. آن زمان عربها هيچ دولتي نداشتند. بعدها هم هميشه سواحل جنوبي خليج فارس و از جمله جزائر سه‌گانه زير نظر دولتي بود كه در ايران حكومت مي كرد. مثلا زمان آل بويه تمام منطقه سواحل از بصره تا بحرين و عمان زير نظر دولت آل بويه بود. در دوره‌هاي بعد هم سلجوقي ها و دولتهاي محلي ايراني در شيراز و بهبهان بر آن ناحيه حكومت مي كردند. دولت مشعشعي هم كه دولتي ايراني و مستقر در شوشتر و دزفول بود، بر اين مناطق تا بصره تسلط داشت. زمان شاه اسماعيل دولت مشعشعي به دولت صفوي پيوست. جالب است بدانيم كه قرنها عربها حتي يك دولت محلي هم نداشتند و زير سلطه ايراني ها يا عثماني ها بودند. زماني كه عثماني ها به عراق آمدند، هيچ مرز مشخصي نبود. آنان با زور تلاش كردند اين منطقه را از تسلط ايران خارج كنند. قبل از عثماني ها قراقويونلوها و آق قويونلوها كه در تبريز دولت داشتند، حتي بغداد را هم زير نظر خود داشتند. در دوره ايلخانان هم بغداد پايتخت زمستاني آنها بود. زماني هم كه دولت عثماني مستقر شد، مرز ايران و عثماني كاملا معين بوده و هيچ گاه در هيچ زماني خوزستان از ايران جدا نبوده است. از ابتداي صفويه به اين سوي تقريبا مرزها مشخص شد. شيخ خزعل هم يك ايراني بود و خودش در خرمشهر بود. او رهبر يك قبيله محلي بود و زماني كه انگليسي ها آمدند و مثل حالا كه دولت‌هاي عربي را بازي مي دهند، روساي عشاير را هم بازي مي دانند هر يك از روساي قبايل ايراني در خوزستان تلاش مي كرد با آنها كنار بيايد. زماني انگليسي ها به اين نتيجه رسيدند كه رضاشاه را سر كار بياورند و بساط عشايري را برچينند. همين امر سبب شد تا آنها نه تنها خزعل را بلكه روساي بختياري و ديگران هم از ميدان بيرون كنند و همه چيز را به دست دولت مركزي دادند. معناي اين كار اين نبود كه مثلا اهواز به رضا شاه فروخته شده است. نويسنده نادان آن مقاله اصلا تاريخ نمي داند. حالا كه اينها در پرتو دولت امريكا و انگليس به نان و نوايي رسيده‌اند فكر مي كنند مي‌توان هر لاطائلي را به زبان جاري كرد. داستان اين حرفها مثل همان دروغ بزرگ خليج عربي است كه تا سه دهه قبل هرچه خودشان نقشه چاپ مي كردند خليج فارسي مي نوشتند، اما يك مرتبه شروع به تحريف كردند. آنها تنها بايد بدانند كه اگر همين آمريكا و بوش پدر به كمكشان نيامده بودند، صدام همه را بلعيده بود و فرصت اين اظهار نظرها را پيدا نمي‌كردند. البته به نظر مي‌رسد وهابيون نژادپرست دلشان براي اعراب هم نمي‌سوزد.والا چرا بايد روحاني محبوب عرب اهوازي را مقابل خانه‌اش به قتل مي‌رساندند؟ Baztab.com

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در نخستین سالگرد جنگ دوم لبنان، معاون رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، کلنل موشه کاپلینسکی گفت: انتظار نمی رود در تابستانی که هم اکنون آغاز شده، سوریه در جنگ تازه ای با اسرائیل درگیر شود. در گزارشهای اخیر آمده بود که ارتش سوریه اکنون مدتی است به جنگ افزارهای تازه و مدرن مجهز می شود و خود را برای رویاروئیهای بعدی آماده می سازد. بشار اسد رئیس جمهوری سوریه چندی پیش تهدید کرده بود که اگر اسرائیل از راه گفتگو حاضر نشود بلندیهای گولان را به سوریه واگذارد، دولت دمشق با توسل به زور خواهد کوشید به این هدف برسد. معاون رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل در یک کنفرانس مطبوعاتی که روز چهارشنبه 11 ژوئیه 2007 برگزار شد، به خبرنگاران گفت: ارزیابی شخصی او آن است که گامهای اخیر سوریه در راه تقویت ارتش خود جنبه دفاعی داشته و تصور نمی رود در ماههای آینده جنگ تازه ای در منطقه روی دهد. ارتش اسرائیل در ماههای اخیر به تمرینهای گسترده نظامی در بلندیهای گولان دست زد تا کمبودها و کاستیهائی را که در جنگ دوم لبنان تشخیص داده شده بود جبران کند. اسرائیل برای سوریه پیغام فرستاده بود که از این تمرینهای نظامی قصد تعرضی نسبت به آن کشور ندارد. کلنل کاپلینسکی در عین حال که گفت بعید می داند سوریه قصد داشته باشد در ماههای پیش رو به اسرائیل حمله کند، افزوده گفت: تلاش حکومت ایران به هدف بر هم زدن ثبات و آرامش در منطقه را نباید از نظر دور داشت- و گفت: سوریه نیز از پایان جنگ دوم لبنان تا کنون در بازسازی قدرت نظامی حزب الله نقش مهمی داشته است. او گفت: اسرائیل باید روند بازسازی ارتش سوریه را به دقت زیر نظر داشته باشد. معاون رئیس ستاد ارتش تاکید کرد که گرچه احتمال جنگ ضعیف است، ولی هرگونه اشتباه در محاسبات ممکن است بطور ناگهانی اوضاع را بحرانی کند. اهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل هفته پیش توسط شبکه تلویزیونی العربیه برای رئیس جمهوری سوریه پیغام فرستاد که اسرائیل خواهان از سرگیری مذاکرات صلح با آن کشور است. ولی معاون نخست وزیر سوریه و وزیر خارجه آن کشور این سخنان را با تردید تلقی کردند. معاون رئیس ستاد، در بخش دیگری از سخنان خود در کنفرانس مطبوعاتی، به برنامه های اتمی جمهوری اسلامی ایران پرداخت و گفت: تلاش حکومت ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای، از دیدگاه جهانیان یک تغییر و تحول اساسی محسوب می شود- و گفت: تشکیلات دفاعی و امنیتی اسرائیل این روند را با نگرانی دنبال می کنند. او گفت: ارتش اسرائیل برای جبران کمبود تجهیزاتی، یک برنامه پنج ساله تنظیم کرده و به اجرای آن پرداخته است. جنگ دوم لبنان در سال گذشته، پس از آن آغاز شد که گروه تروریستی حزب الله لبنان از جنوب آن کشور دو خودرو نظامی اسرائیل را که در جاده مرزی در داخل خاک اسرائیل در حرکت بودند هدف خمپاره قرار داد و آنها را به آتش کشید. در این حمله، که بدون هیچگونه اقدام تحریک آمیز از جانب اسرائیل روی داد، سه سرباز جان باختند و افراد حزب الله با ورود به خاک اسرائیل دو سرباز دیگر را با خود بردند. در طول این یک سال از وضع این دو ربوده شده کوچکترین خبری در اختیار خانواده های آنان قرار نگرفته است. ساعاتی پس از این آدم ربائی، هنگامی که یک تانک اسرائیلی در تعقیب عوامل حزب الله وارد خاک آن کشور شد، با انفجار مین روبرو گردید و همه چهارنفر سرنشینان آن جان باختند. اسرائیل برای خارج کردن پیکرهای آنان به اقدام فوری نظامی دست زد، ولی در نتیجه آتشباریهای شدید حزب الله یک سرباز دیگر اسرائیلی نیز در جریان این عملیات کشته شد. شمار قربانیان اسرائیلی در این درگیریهای ستیزجویانه حزب الله به هشت نفر رسید و موجب شد رهبران سیاسی اسرائیل به این نتیجه برسند که دیگر جائی برای شکیبائی وجود ندارد و باید با یک اقدام نظامی همه جانبه به این عملیات تحریک آمیز پاسخ داد و حزب الله را سرکوب کرد. رادیوها و تلویزیونهای اسرائیل شب گذشته و در ساعات بامداد امروز، بیشترین بخش از برنامه های خبری خود را به سالگرد دومین جنگ لبنان اختصاص دادند. تلویزیون کانال ده اسرائیل این ارزیابی را ارائه کرد که ربودن سربازان اسرائیلی به دستور جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته بود. این تلویزیون تصاویری از دیدار حسن خمینی (نوه آیت الله خمینی) با بشار اسد رئیس جمهوری سوریه را که ده روز پیش از ماجرای ربودن سربازان اسرائیلی انجام شد نشان داد که در آن شیخ حسن نصرالله نیز حضور داشت. همچنین تصاویری نشان داده شد که علی لاریجانی دبیر شورایعالی امنیت ملی حکومت یک روز پیش از این آدم ربائی با نصرالله دیدن کرد و احتمالا حتی در ساعاتی که این عملیات تعرضی رخ داد او هنوز در بیروت به سر می برد. در این گزارش، شیخ نعیم قاسم از دستیاران نزدیک نصرالله در یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه المنار دیده شد که می گفت: حزب الله هیچ اقدامی را بدون دستور جمهوری اسلامی ایران انجام نمی دهد و افزوده گفت: همه اقدامات نظامی ما با موافقت و دستور مستقیم ولی فقیه (آیت الله خامنه ای) علیه اسرائیل انجام می شود. به نقل از سايت همدمي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سايت همدمي: بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود و رهبر احزاب اوپوزیسیون در پارلمان اسرائیل گفت: جمهوری اسلامی ایران، به علت همه فتنه انگیزیها و اقدامات و اظهاراتش، یک خطر حیاتی برای اسرائیل محسوب می شود و ما باید در فرصتی که هنوز باقی مانده به اقدامات لازم برای رویاروئی با این خطر دست بزنیم. نتانیاهو که در همایش جهانی رهبران سازمانهای یهودی در اورشلیم سخن می گفت، تاکید کرد که تردیدی ندارد جمهوری اسلامی ایران قصد به کارگیری اسلحه اتمی را دارد و ممکن است درصدد نابودی اسرائیل برآید و گفت: این حکومت اکنون بزرگترین تهدیدی است که جهان با آن روبرو می باشد. نتانیاهو گفت: احمدی نژاد هر روز وعده می دهد که کشور ما را نابود خواهد کرد و در حالیکه دنیا در گذشته نسبت به این گونه تهدیدها بی اعتنائی کرد و ما عاقبت آن را دیدیم، اکنون باید این تهدیدهای تعصب گرایانه را بسیار جدی بگیریم و برای رفع آن تا دیر نشده به اقدامات لازم دست بزنیم. رهبر اوپوزیسیون پارلمانی در ادامه سخنان خود از دولت اولمرت خواستار شد برای از میان برداشتن تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران که قصد نابودی اسرائیل را دارد به اقدامات لازم دست بزند. او گفت: تردیدی ندارد که بالاخره اسلام تعصب گرا در این رویاروئی شکست خواهد خورد. نتانیاهو به رهبران جوامع یهودی در سراسر دنیا توصیه کرد در کشورهای خود خطرات جمهوری اسلامی ایران را به همگان گوشزد کنند – و گفت: کشور کوچکی مانند اسرائیل برای از میان برداشتن چنین خطری به کشورهای هم پیمان نیاز دارد، ولی ما باید نسبت به این احتمال نیز آمادگی داشته باشیم که در این پیکار تنها بمانیم. رهبر حزب لیکود گفت: جمهوری اسلامی ایران اگر به جنگ افزار هسته ای مجهز گردد، اردن و امیرنشینهای حوزه خلیج فارس را نیز به خطر خواهد انداخت و حتی بعید نیست به یک اقدام نظامی دست بزند. حکومت ایران ممکن است به نخستین قدرت اتمی جهان مبدل گردد که نتوان آن را از اجرای مقاصد شیطنت آمیز باز داشت. سران این حکومت دارای تخیلات امام زمانی هستند و این امر خطر را دوچندان می کند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اينا همشون بازي ميگيرن اوسكول بازي در ميارن قبلا هم گفتم تا شاخ آفريقا مال ماست ولي اين هم دور از واقعيت نيست اينها دارن ملت ايران رو آزمايش ميكنند كه ببينند چه واكنشي نشان ميدهند البته مردم بي غيرت ايران هم كه خوابيده اند هيچ نميگويند كم مانده تهران هم بشه جزو اعراب

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خداوند به پيغمبران بعد از موسي گفت كه يهوديان رو يا آدم كنيد يا اگر آدم نميشوند بكشيد عيسي مسيح گفته بود هدف من از رساله ام مبارزه با يهوديت است حضرت محمد هم كه بهتر ميدانيد به همراه امام علي تشنه به خون يهوديان بود لطف كنيد انجيل و قرآن را كامل بخوانيد تا متوجه شويد اگر قبول نداشته باشيد كه اون ديگه مسئله جداگانه اي دارد حال چه ايران خطري براي صيهونيستها باشد و چه اعراب و چه اروپا صد در صد رفتني هستن چه صد سال ديگه چه هزار سال ديگه يهوديان حتي به پيامبر خود موسي رحم نكردند هر بلايي سرشون بياد حقشونه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینقدر قانون قانون کرد من اخر نفهمیدم منظور نویسنده کدام قانون بود icon_wink

نويسنده آنچنان ناشيانه جملاتي را به سخنگوي وزارت خارجه ايران نسبت مي‌دهد كه حتي نام شاه سابق ايران در سال ۱۹۷۰ را غلط عنوان مي‌كند.

سخت نگیرید بنده خدا تقصیر خودش نبوده , خدا عرب افریدش.

قبايل عربي مثل بني كعب

این کعبی ها هنوز که هنوزه ما باشون مشکل داریم ,(لازم به ذکر است که نماینده مجلس مهمترین شهر استان خوزستان از همین قبیله است)

سري به تواريخ عمومي خودشان هم بزنند

جالب اینجاس که نوسند بازتاب که سعی دارد مقاله ایی زد عربی بنویسد خود نیز از کلمات عربی محض استفاده می کند...!!!

البته به نظر مي‌رسد وهابيون نژادپرست دلشان براي اعراب هم نمي‌سوزد

اخر من نمی دانم عرب بودن چه سودی دارد که ادم بخواهد ان را بپرستد؟

البته مردم بي غيرت ايران هم كه خوابيده اند هيچ نميگويند كم مانده تهران هم بشه جزو اعراب


هنوز هیچ ..... از ایران به عربها سپرده نشده که کم مانده باشد تهران بشود مال اعراب

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اعراب شورش رو درآوردند. کاری نکنید که همین یه زره احترامی رو که بخاطر مثلا مسلمون بودنتون داریم فراموش کرده و کنار بگذرایم. کاری نکنید که بعد از بازپس گرفتن سرزمینهای از دست رفته مثل جدمان کوروش رفتار نکنیم. icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.