Recommended Posts

دقيقا موافقم
اما اين رو هم بدانيد كه اسرائيل كافي است بر خلاف ميل آمريكا عمل كند سه سوت رفتني است
موندم آمريكا به چه اميدي ميليارد ها دلار پول به اسرائيل ميدهد؟
يه نظريه است كه ميگويد آمريكا تنها به خاطر مسائل خاورميانه و دسترسي راحت از اسرائيل به كشورهاي منطقه است نظر شما چيست؟



بله خود كشور جعلي اسرائيل و شهروندان آن و صنايع آن وابسته به كمك و حمايت سياسي اقتصادي و نظامي حكومت آمريكا است ولي تا آنجايي كه من ميدانم و كارشناسان ميگويند خود آمريكا در سيطره رهبران مسيحي و يهودي وفدار و معتقد به آرمان صهيون است و اگر آمريكا بر خلاف اميال شوم رهبران صهيونيزم جهاني قدمي بردارد كه برنميدارد سه سوت نابود خواهد شد بخصوص اينكه طبق شواهد موجود تمامي كارتلهاي كليدي نفتي و تسليحاتي و مالي آمريكا بعلاوه مراكز اعمال قدرت سياسي و نظامي و بعلاوه سازمانهاي بين الملي در سيطره و نفوذ عميق لابي اسرائيل در آمريكا و هم پيمانان مسيحي صهيونيستي كه به آرمان شوم صهيون خود را وفادار ميدانند است. و تمام سياستهاي نظامي و اقتصادي و ديپلماتيك ايالات متحده بايد با نظر سران صهيونيست تدوين و اجرا شود.طبق نظر كارشناسان بي طرف حكومت ايالات متحده در سيطره كامل مسيحيان صهيونيست و لابي صهيونيستي آيپك قرار دارد و تمامي سياستهاي ستيزه جويانه و جنگ طلبانه فعلي كاخ سفيد در راستاي برآورده كردن اميال كثيف رهبران صهيونيزم جهاني است و تمام فتنه ها و فساد ها و غارتگريها و جنايات بر ضد بشريت زير سر سران غاصب مسيحي و يهودي صهيونيزست icon_wink لانه كرده در سه كشور خودساخته و شيطاني بريتانيا و ايالات متحده و اسرائيل غاصب است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متاسفانه به علت كمبود وقت نتونستم تمام پست ها رو بخونم ولي اين جمله نظر من رو بخودش جلب كرد

اسرائيل كافي است بر خلاف ميل آمريكا عمل كند سه سوت رفتني است


دوست عزيز بايد بگم آمريكا زير سلطه‌ي اسرائيله نه برعكس ، اگه به هيأت حاكمه‌ي آمريكا دقت كنيد مي‌بينيد همشون يهودي هستند و جزو ثروتمندترين افراد جهان ، اونها تصميم مي‌گيرن كه چه كسي رئيس جمهور آمريكا بشه ، چه كسي خوبه ، چه كسي بده ، اگه به گذشته برگريديم و به موضوع ترور كندي ، متوجه مي‌شيم كه ان شخص وقتي ترور شد كه سعي داشت نشون بده اسرائيل در آمريكا نفوذ زيادي داره و ... كه مجال گفتن نيست .

موفق باشيد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
" رينا ماخليس " يك روزنامه‌نگار زن اسراييلي كه براي روزنامه‌ي برزيلي " گلوبو برزيل " كار مي‌كند ، در مقاله‌اي براي روزنامه صهيونيستي يديعوت آحرونوت نوشت : جنوب لبنان مملو از فضاي پيروزي است. به گزارش روز شنبه ايرنا از بيروت ، وي كه در آستانه سالروز حمله سال گذشته اسراييل به لبنان ، به اين كشور سفر و اقدام به تهيه گزارش براي يديعوت آحرونوت كرده است مي‌گويد: پس از يك سال از اين جنگ، مبارزان حزب الله از آمادگي كاملي برخوردارند تا در صورت وقوع جنگ و يا هرحادثه‌اي با اسراييل بجنگند. اين روزنامه‌نگار اسراييلي افزود: فضاي حاكم بر لبنان و به ويژه جنوب لبنان فضاي پيروزي است و اعتماد به نفس قوي براي جنگ با اسراييل وجود دارد. وي مي‌افزايد: افراد حزب‌الله ، دراوج بازسازي ، توان نظامي خود را براي مقابله با اسراييل تقويت مي‌كنند. ماخليس تاكيد كرد در شهر بنت جبيل در جنوب لبنان هيچ فرد مسلح از افراد حزب الله را مشاهده نكردم، اما افراد حزب‌الله هر تحرك مشكوكي را زير نظر دارند و جوانان سوار بر موتور سيكلت ، همه چيز را كنترل مي‌كنند. وي به نقل از يكي از ساكنان بنت جبيل نوشت : اسراييل نمي‌داند كه مبارزان حزب‌الله ساكنان منطقه هستند ، آنان به كشاورزي مشغولندو به راه سيد " حسن نصرالله " دبيركل حزب الله براي دفاع از لبنان در برابر اسراييل و آمريكا ايمان دارند. ماخليس در ادامه مي‌گويد در صورت وقوع جنگ ،اين كشاورزان ، سلاح بردوش خواهند گرفت و به جنگ با اسراييل مي‌روند بر همين اساس امكان ندارد كه بتوان حزب‌الله را از جنوب لبنان خارج كرد. روزنامه لبناني " الديار" نيز پنجشنبه‌ي گذشته از حضور يك گزارشگر اسراييلي در بيروت و ارسال گزارش مستقيم او از وضعيت مناطق پايتخت لبنان خبر داد. اين منبع اعلام كرد ، "ليسا گولدمن" با گردش در مناطق مختلف پايتخت لبنان ، اقدام به پخش گزارش مستقيم از يكي از آپارتمانهادر منطقه معروف به" المناره " در بيروت براي كانال ‪ ۱۰‬تلويويزن رژيم صهيونيستي كرده است. وي همچنين گزارشهايي را از برخي صحنه‌ها در اطراف حومه جنوبي بيروت كه عكسهاي سيد " حسن نصرالله " دبير كل حزب‌الله در آنها نصب شده بود، تهيه و پخش كرده است. بيشتر روزنامه‌نگاران اسراييلي دو تابعيتي بوده و اين موضوع ورود آنان را به لبنان و ديگر كشورهاي مخالف اسراييل ساده كرده است. در همين پيوند تلويزيون المنار رسانه‌ي ديداري حزب‌الله لبنان با انتقاد از وجود اين گزارشگر در بيروت ، اين پرسش را مطرح كرد كه آيا ورود وي به بيروت با ريسك و مخاطره همراه بوده و يا او با اطمينان خاطر به لبنان سفر كرده است. به گفته المنار برخي دوستان اين گزارشگر اسراييلي به وي توصيه كرده‌اند كه وارد حومه جنوبي بيروت نشود زيرا اعضاي حزب‌الله به سرعت او را شناسايي خواهند كرد. المنار افزود ، اگر گزارشگر اسراييلي به اين آزادي با دوربين خود در بيروت گردش مي‌كند ، چه عاملي مي‌تواند جلوي ورود نيروهاي اطلاعاتي اسراييل به لبنان و اجراي وظايف ضد امنيتي آنان را بگيرد كه انفجارها در لبنان مي تواند بخشي از آنها باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آواز كوچه باغى ! (يادداشت روز) ,آواز كوچه باغى, اصطلاح شناخته شده اى در فرهنگ قديم تهران است و در مواردى به صورت ضرب المثل درآمده است. به گفته قديمى ترها- كه امروزه تعدادشان زياد نيست- در آن سال هاى نه چندان دور كه تهران شهر خلوتى بود و پاسى از شب گذشته، سكوت همه جا را فرا مى گرفت. افرادى كه به هر علت، ناچار بودند در ساعات پايانى شب از كوچه هاى تاريك و خلوت عبور كنند و احياناً از تاريكى و خلوتى مى ترسيدند براى غلبه بر ترس با صداى بلند زير آواز مى زدند. اين آوازها به آواز كوچه باغى معروف بود- يا يكى از انواع آوازهاى كوچه باغى بود- و هنگامى كه صداى عابرى به اين آواز بلند مى شد و چهچهه پايانى آن با كلماتى مانند حبيب من... عزيز من... امان امان و... در فضا مى پيچيد، برخى از اهالى محل كه دل و دماغ بيشترى داشتند و انگيزه رهگذر آوازه خوان را مى شناختند، سر از پنجره بيرون مى آوردند و با جملاتى نظير دمت گرم!... دارمت! و ... با او همراهى مى كردند، يعنى اين كه، نترس! خوف نكن! ما بيداريم... پنج شنبه هفته گذشته وزراى خارجه، دفاع و امنيتى كشورهاى عضو شوراى همكارى خليج فارس در پايان اجلاس سه روزه خود در رياض، بار ديگر- و به روال چند ساله اخير- با صدور بيانيه اى از ادعاى مالكيت امارات متحده عربى بر جزاير سه گانه تنب بزرگ و كوچك و ابوموسى حمايت كردند و از جمهورى اسلامى ايران خواستند از طريق مذاكره به اختلافات موجود درباره مالكيت اين سه جزيره پايان دهد! كشورهاى عضو شوراى همكارى خليج فارس- عربستان، كويت، امارات عربى متحده، بحرين، قطر و عمان- كه سابقه تشكيل هيچيك از آنها به 100سال نمى رسد، به خوبى از حاكميت قطعى ايران بر جزاير سه گانه و اسناد اين حاكميت بلامنازع باخبرند و حتى در دورترين افق هاى ذهن خويش هم نمى توانند تصور روزى را داشته باشند كه اين حاكميت كمترين خدشه اى پيدا كند، بنابراين انگيزه آنها از تكرار اين ادعاى واهى و بى اساس هرچه باشد، احتمال خروج اين سه جزيره از حاكميت ايران نيست. پس ماجرا چيست؟ براى پاسخ به اين سؤال، ابتدا بايد به اسنادى كه حاكميت قطعى ايران بر جزاير سه گانه را نشان مى دهد اشاره كرد؛ 1- علاوه بر نقشه هاى متعددى كه از دوران يونان باستان - قبل از ميلاد مسيح- برجاى مانده و در آنها از تمامى جزاير خليج فارس با عنوان بخشى از سرزمين ايران ياد شده است، در سده هاى اخير نيز تمامى نقشه هاى رسمى كه از سوى كشورهايى نظير انگلستان، فرانسه، روسيه، پرتغال، اسپانيا و... تهيه شده و به عنوان اسناد رسمى نگهدارى مى شوند، جزاير خليج فارس- از جمله سه جزيره تنب بزرگ و كوچك و ابوموسى- را بخشى از خاك ايران دانسته اند. از جمله دولت انگليس كه بيش از دو سده در منطقه حضور داشته و در مواردى نيز با دولت هاى وقت ايران درگير بوده است، در مجموع 23نقشه رسمى از منطقه تهيه كرده كه در تمامى آنها- بدون استثناء- جزاير سه گانه متعلق به ايران است. 2- در سال 1830كاپيتان جى.بى.بروكس GBBRUCKS از سوى كمپانى هند شرقى- وابسته به دولت استعمارى انگليس- نقشه اى رنگى از خليج فارس تهيه مى كند. در اين نقشه رنگى كه نسخه هايى از آن در وزارت خارجه انگليس و مخزن اسناد سازمان ملل متحد نگهدارى مى شود، 3 جزيره تنب بزرگ و كوچك و ابوموسى به رنگ خاك ايران ترسيم شده است. كاپيتان بروكس نزديك به 12 سال براى تهيه اين نقشه در منطقه خليج فارس بود. 3- در سال 1835 ,ساموئل هنل, از سوى دولت انگليس مامور تعيين حدود كشورها در خليج فارس مى شود. هنل در نقشه خود يك خط فرضى در آبهاى خليج فارس ترسيم مى كند كه جزاير سه گانه در قسمت فوقانى- شمالى- اين خط فرضى قرار داشته و متعلق به ايران دانسته شده است. 4- در ژانويه سال بعد- 1836- سرگرد ,موريسن, جانشين ساموئل هنل، ماموريت او را پى مى گيرد و پس از مذاكره با شيوخ خليج فارس نقشه اى كه به تاييد آنها رسيده بود را تهيه مى كند. در اين نقشه، جزاير سه گانه در عمق بيشترى از قلمرو ايران قرار گرفته است. 5- در سال 1881 نيروى دريايى انگليس بار ديگر نقشه اى از منطقه خليج فارس تهيه مى كند كه در آن جزاير سه گانه و خاك ايران، رنگ مشتركى دارند. 6- در سال 1886 دايره اطلاعات دولت انگليس نقشه ايران را با رنگ يكسان جزاير و خاك ايران تهيه كرده و در 12 ژوئن همان سال اين نقشه از سوى وزير مختار انگليس در تهران به ناصرالدين شاه تحويل مى شود. 7- در سال 1908، دولت ايران امتياز استخراج خاك سرخ -سنگ آهن- ابوموسى را به ونگهاوس آلمانى مى دهد كه دولت انگليس به دليل تيرگى روابط خود با آلمان، به ايران اعتراض مى كند، دولت انگليس در اعتراض خود خواهان كسب امتياز استخراج خاك سرخ براى شركت هاى انگليسى است يعنى تاكيد بر حاكميت ايران... و از ده ها سند ديگر، از جمله احكامى كه دولت هاى وقت ايران براى انتصاب حكام- استانداران- خود در بندرلنگه- كه شبه جزيره ياد شده بخشى از آن بوده است- صرف نظر مى كنيم. 8- اصلى ترين- و تنهاترين- سندى كه امارات براى اثبات ادعاى خود ارائه مى كند نامه اى است كه شيخ يوسف فرماندار ايرانى بندرلنگه در سال 1882 به شيخ حميد القاسمى حاكم راس الخيمه مى نويسد و در آن به عنوان تعارف و ابراز ادب- كه آن هنگام بسيار متداول بوده و در بسيارى از نامه هاى مشابه ديده مى شود- نوشته بود؛ ابوموسى از آن شماست (يعنى در خدمت شما هستيم!) نكته درخور توجه اين كه شيخ يوسف در ادامه همين نامه خطاب به حاكم راس الخيمه مى نويسد ,بلد لنجه بلدكم, يعنى شهر بندرلنگه هم شهر شماست و عجيب آن كه اماراتى ها وقتى به اين نامه استناد مى كنند جمله اخير را كه به وضوح نشان مى دهد جمله قبلى فقط يك تعارف بوده است، حذف مى كنند! 9- در حقوق بين الملل و قوانين مربوط به مرزها و سرزمين ها، حاكميت يك كشور بر يك منطقه از چند راه به اثبات مى رسد. از جمله ,مالكيت تاريخى,، حاكميت موثر- يعنى افراشته بودن پرچم، نصب حكام، حضور نيروى نظامى و...- كه تمامى اين ملاك ها و معيارهاى حقوقى از حاكميت قطعى ايران بر جزاير سه گانه حكايت دارند. 10- در ميان كشورهاى عضو شوراى همكارى خليج فارس، همراهى بحرين با ساير كشورهاى عضو حساب جداگانه اى دارد، زيرا بحرين بخشى از خاك ايران بوده است كه در جريان يك زد و بند غيرقانونى ميان شاه معدوم و دولت هاى آمريكا و انگليس از ايران جدا شده است و امروزه اصلى ترين خواسته مردم بحرين بازگشت اين استان جدا شده از ايران به سرزمين اصلى و مادرى آن، يعنى ايران اسلامى است و بديهى است كه اين حق مسلم ايران و مردم استان جدا شده آن نبايد و نمى تواند ناديده گرفته شود. 11- و اكنون با توجه به اسناد ياد شده كه از حاكميت قطعى و بلامنازع ايران بر جزاير سه گانه حكايت مى كند، بايد به اين پرسش بازگشت كه انگيزه اصلى كشورهاى عضو شوراى همكارى خليج فارس از طرح ادعاى واهى حاكميت امارات بر جزاير سه گانه چيست؟ و آيا اين ادعا مى تواند غير از وحشت آنان از زلزله اى كه انقلاب اسلامى بر حكومت هاى قرون وسطايى و غيرقانونى آنها انداخته است علت ديگرى داشته باشد؟ تمامى دولت هاى ياد شده با دخالت مستقيم قدرت هاى استكبارى شكل گرفته اند و مردم كمترين دخالتى در تعيين دولت، سياستگذارى ها و تصميم سازى هاى آن نداشته و ندارند. از سوى ديگر تمامى دولت هاى عضو اين شورا در ميان مردم خود به همكارى با رژيم صهيونيستى- و دستكم بى تفاوتى در مقابل جنايات اين رژيم عليه مردم مظلوم فلسطين- متهم هستند. حاكمان دولت هاى ياد شده به خوبى مى دانند كه در عصر بيدارى اسلامى- با الگوى انقلاب اسلامى- حاكميت يك خانواده بر سرنوشت مردم و غارت ذخاير ملي، امكان پذير نيست و از آنجا كه لرزه منجر به فروپاشى رژيم هاى غيرقانونى خود را ناشى از الگوى جمهورى اسلامى ايران مى دانند- و در اين مورد حق دارند!- دشمنى با ايران اسلامى را به عنوان يكى از اهداف استراتژيك خود برگزيده اند... و چه گزينش خطرناكي، نه براى ايران، كه براى ادامه حاكميت خودشان. حسين شريعتمدارى-روزنامه كيهان

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نباید گول تبلیغات این اسرائیلی ها رو خورد.صد تا مثل من و تو را رنگ می کنند و جای قناری می فروشند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام خدا بر شهيدان راه حق سلام خدا بر كساني كه ان حماسه و شور را افريدن سلام خدا بر حماسه سازان را حق مرگ بر تمام موجودات پست صهيونيست همانا خداوند با مومنان است زنده باد ايران و ايراني ما پيروزيم ما پيروزيم ما پيروزيم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اينها يك مشت كثافت هستند كه حتي اقتصاد كشورشون هم بر پايه فحشا وكثافت كاري هست.
انشا ا.. خدا ريشه آن ها رو از زمين بكنه.

نباید گول تبلیغات این اسرائیلی ها رو خورد.صد تا مثل من و تو را رنگ می کنند و جای قناری می فروشند.

سلام خدا بر شهيدان راه حق
سلام خدا بر كساني كه ان حماسه و شور را افريدن
سلام خدا بر حماسه سازان را حق

مرگ بر تمام موجودات پست صهيونيست

همانا خداوند با مومنان است زنده باد ايران و ايراني


ما پيروزيم ما پيروزيم ما پيروزيم

درود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به زودي سپاه عظيم و قدرتمند و متحد و پاك اسلام اصيل با ايمان به خداوند يزدان و حمايت حضرت خليفة الله صاحب الزمان عج سرزمين هاي مقدس اشغال شده و غصب شده توسط انسانهاي پست تر از حيوان يهودي صهيونيست و سرزمينهاي مقدس اشغالي توسط اعراب عمر پرست وهابي ضد اسلام اصيل شيعه و ايران بزرگ را از چنگال آلوده به خون ميليونها انسان بي گناه آنها آزاد كرده و تحويل وجود قدسي خليفة الله في الارضه حضرت ولي عصر مهدي موعود عج خواهند داد.به اميد آن روزگار گرانبها و طلايي آمين يا رب العالمين ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دستور كاري كه در اختيار شركت كنندگان در كنفرانس "مركز برنامه ريزي سياست هاي ملت يهود" كه هفته آتي در قدس برگزار مي شود، قرار گرفته ؛ در برگيرنده اين پيش بيني است كه تضميني براي آينده ملت يهود وجود ندارد. كنفرانس مذكور در طي سه روز فعاليت خود تلاش خواهد كرد تا توصيه هايي را در مورد اينكه رهبران يهودي در رژيم صهيونيستي و جهان چه سياست هايي را بايد اتخاذ كنند، ارائه نمايد كه البته اين سياست ها در چهار حوزه اقليت هاي يهودي، رهبران يهودي، ژئوپولتيك و مسئله هويت و بافت جمعيتي خواهد بود. مسئله رهبران يهودي در اسرائيل و جهان، جايگاه ويژه اي در اين كنفرانس خواهد داشت. بر اساس گزارش هايي كه در اختيار شركت كنندگان قرار گرفته است، امروز ملت يهود با مشكل فقدان رهبري برجسته رو به رو است و اين يك معضل بزرگ به شمار مي رود و تا كنون تحولات موجود، نشانه اي مثبت از حل آن نداشته است. از ميان صد و بيست نفري كه براي شركت در كنفرانس مركز برنامه ريزي سياست هاي ملت يهود به قدس مي آيند، شايد بتوان وزير امور خارجه، وزير جنگ، رئيس سازمان اطلاعات اسرائيل، روساي سازمان هاي يهودي، ايپاك و كميته يهودي ـ آمريكايي و همچنين شماري از بازرگانان برجسته يهودي را در ميان آنها يافت. در ميان چهره هاي آكادميكي كه در اين كنفرانس حضور مي يابند، مي توان به شاموئل تريگنو از پاريس، ايتمار رابينوويتس از تل آويو و يهودا راين هرتس از دانشگاه ماساچوست اشاره كرد. ضمنا در اين كنفرانس ايهود اولمرت، بنيامين نتانياهو و شيمون پرز سخنراني خواهند كرد. پيش بيني مي شود كه ديدگاه ها در خصوص راهكارهاي مناسب براي مسائل چهارگانه فوق متفاوت باشد. دنيس راس، فرستاده اسبق آمريكا به خاورميانه كه رياست مركز برنامه ريزي سياست هاي ملت يهود را به عهده دارد، مي گويد: "اميدوارم كه به راهكارهايي ملموس دست يابيم." استيف هافمن، رئيس اتحاديه اقليت هاي يهودي ايالات متحده در مورد ارائه راهكارهاي ملموس ترديد دارد و معتقد است كه بزرگ ترين دستاورد كنفرانس گرد هم آوردن تمامي رهبران اقليت هاي يهودي در يك جا است. يكي ديگر از گزارش هايي كه در اختيار دعوت شدگان به كنفرانس قرار گرفته، گزارشي است با عنوان "چهره ملت يهودي تغيير مي كند" در گزارش فوق آمده است شمار اقليت هاي يهودي جواني كه ميل به ازدواج با غير يهوديان را دارند، به شدت رو به افزايش است ؛ همچنانكه ميزان زاد و ولد در ميان اقليت هاي يهودي بسيار كاهش يافته است و تعدادشان هر روز كمتر مي شود. از ديگر مسائلي كه قرار است در كنفرانس مركز برنامه ريزي سياست هاي ملت يهود مورد بررسي قرار گيرد، مشكلات يهوديان آمريكا است. سوالي كه در مورد آنها مطرح مي شود، مربوط به چگونگي ادغام افرادي داراي ريشه هاي مختلط (يهودي + غير يهودي) در جامعه يهوديان است. مسئله رابطه رژيم صهيونيستي با يهوديان خارج از اسرائيل كانون بحث ها در كنفرانس يادشده خواهد بود. دنيس راس مي گويد: "نمي توان براي ملت يهود، آينده اي جدا از دولت عبري متصور شد." هافمن در خصوص رابطه رژيم صهيونيستي با يهوديان خارج از اسرائيل اظهار مي دارد: "نمي توانم اسرائيل را به عنوان يك مركز و محور براي ملت يهود تلقي كنم. معتقدم كه دو مركز براي يهوديان وجود دارد كه يكي اسرائيل و ديگر ايالات متحده آمريكا است و هر كدام نيز مشكلات و معضلات مخصوص به خود را دارند." قضيه محوري ديگري كه قرار است در كنفرانس مركز برنامه ريزي ملت يهود مطرح شود، آن است كه آيا شركت كنندگان مي دانند نسل جواني كه بايد تضمين بخش موجوديت ملت يهود باشد، كدامين مسير را براي خود انتخاب كرده است؟ آيا رهبران يهودي كه در كنفرانس جمع شده اند، مي توانند نيازهاي جوانان يهودي را به دقت مشخص كنند؟ بار يوسف ـ مدير كل مركز يادشده ـ وعده داده است كه از تمامي تلاش خود براي آنكه نماينده طيف جوان باشد، استفاده خواهد كرد. بي ترديد در ميان جوانان يهودي در آمريكا كساني هستند كه نمايندگي بار يوسف را نمي پذيرند. بار يوسف اعتراف مي كند كه ملت يهود تا به امروز بدون هيچ برنامه اي زندگي و حيات خود را ادامه داده است و مي گويد كه اگر يهوديان با برنامه ريزي پيش مي رفتند، وضعيت بهترين داشتند. نويسنده: شاموئل روزنر منبع:مركز اطلاع‌رساني فلسط

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سايت موعود: يك كارشناس آشنا به مسائل لبنان بعد از گذشت يكسال از جنگ 33 روزه اين كشور در گفت‌وگويي با خبرگزاري فارس ناگفته‌هايي از اين جنگ را بازگو كرد. سعدالله زارعي يك كارشناس آشنا به مسائل لبنان در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس به ارائه ناگفته‌هايي از جنگ 33 روزه لبنان پرداخت و در اين باره تصريح كرد: تابستان سال گذشته (21 تيرماه) بين رژيم صهيونيستي و حزب‌الله لبنان جنگي اتفاق افتاد كه تفاوت‌هاي اساسي در دو طرف جنگ به چشم مي‌خورد. حزب‌الله نيروهاي انساني و توانايي‌هاي نظامي خود را بر مبناي جنگ نامنظم و يا همان جنگ‌ چريكي، سازماندهي كرده بود و رژيم صهيونيستي بر مبناي جنگ كلاسيك با حزب‌الله درگير شد. وي با بيان اينكه اين نوع جنگ پديده شناخته شده‌اي در دنيا است، اظهار داشت: استفاده فراوان از نيروي هوايي به عنوان مقدمه عمليات زميني بخشي از تاكتيك و استراتژي نظامي اسرائيل بود. نيروي دريايي رژيم صهيونيستي تلاش كرد بر طبق روش‌هاي شناخته شده نظامي سواحل لبنان را به محاصره درآورد و تحرك حزب‌الله را در شهرهاي ساحلي لبنان دچار اخلال كند و تقريبا متجاوز از 50 ناو و ناوچه‌هاي خود را در نزديكي‌هاي سواحل لبنان مستقر كرد و با استفاده از نيروي نظامي كه چيزي بين 30 تا 50 هزار نفر بود و بهره‌گيري از برتري نيروي جنگي، تلاش كرد حريف را از پاي درآورد ضمن اينكه در كنار آن از روش‌هاي تبليغاتي براي روحيه دادن به نيروهاي خود و از بين بردن روحيه حزب‌الله استفاده مي‌كرد. اين كارشناس مسائل لبنان افزود: در همين راستا اسامي برخي از چهره‌هاي شاخص حزب‌الله از جمله سيد حسن نصرالله دبير كل آن را مطرح و مدعي شد كه در حمله هوايي كشته شدند. روز سيزدهم جنگ بود كه اسرائيل ادعا كرد شهر بنت جبيل در هشت كيلومتري مرز لبنان و فلسطين اشغالي را به تصرف در‌ آورده و بعد از اين شهر به عنوان عاصمه (پايتخت حزب الله) نام برد و از اين طريق مي‌خواست القا كند كه كار حزب الله تمام شده و سقوط كرده است. زارعي با بيان اينكه حزب‌الله در ابعادي از جنگ كلاسيك توانايي‌هايي دارد اما در اين جنگ از اين روش بهره نجست و جنگ را بر مبناي روش‌هاي غير متعارف يا نامتقارن اداره كرد، ادامه داد: حزب‌الله در حقيقت با استفاده از تكنيك‌هاي خاص خود به دشمن پاسخ داد و ميدان جنگ را حزب‌الله تعيين كرد به اين شكل كه رژيم صهيونيستي هنگاميكه به مرزهاي لبنان نزديك شد و يك ارتش 30 هزار نفره را در يك مدار و محيط تقريبا 3 كيلومتري مستقر كرد، حزب‌الله به جاي دادن پاسخ اصلي در آن ميدان مرزي، با استفاده از موشك‌ پشت نيروهاي مهاجم را مورد حمله قرار داد و به عمق 40 تا 50 كيلومتري رژيم صهيونيستي حمله كرد. وي اظهار داشت: حزب‌الله به جاي تلاش براي از محاصره در آوردن روستاي محاصره شده، به شهر صنعتي و سياحتي حيفا حمله كرد. در موردي ديگر حزب‌الله پادگان حساسي مانند پادگان "صفد" در شمال شرقي فلسطين را مورد هدف قرار داد و عملا ميدان درگيري را تعيين كرد و اينگونه نشان داد كه به دام رژيم صهيونيستي نخواهد افتاد. حزب‌الله اعلام مي‌كرد نيروي چريكي وظيفه حفظ خاك را بر عهده ندارد بلكه مي‌بايست بر مبناي گرفتن ميدان مبارزه را مشخص كند. اين كارشناس مسائل لبنان با اشاره به اينكه حزب‌الله اين فضاي ذهني را براي مخاطبان آماده كرد تا آنها روند جنگ را نه بر اساس محاصره يك روستا و شهرك بلكه بر مبناي تخريبي كه متوجه حريف بود، ارزيابي كنند، عنوان كرد: هدف در اينجا وارد كردن حداكثر تلفات به دشمن و جلوگيري از تلفات نيروي خودي بود. تا پايان جنگ گرچه آتش اسرائيل شديد بود اما تلفات آنها بيشتر بود. ميزان تلفات اسرائيل كه اعلام مي‌شد بسيار كمتر از آن چيزي بود كه در صحنه وجود داشت و آنها عمدا آمار غير واقعي منعكس مي‌كردند.آنها اعلام كردند كه كشته‌‌هاي ارتش اسرائيل 120 نفر است،‌ اما بر اساس بررسي حزب‌الله كه برخي از استنادهاي آن مربوط به روزنامه‌هاي اسرائيلي است، صدها نفر از آنان كشته شدند. زارعي افزود: كشته‌هاي حزب‌الله به نسبت كشته‌هاي نظاميان اسرائيلي كمتر بودند و براي اولين بار معادله كشته معكوس شد. در برابر هر يك شهيد حزب‌الله حداقل سه نفر از نظاميان اسرائيلي كشته شدند كه تجربه‌اي جديد بود و دليل آن هم تاكتيك حزب‌الله در استفاده از جنگ چريكي كارآمد بود. وي يادآور شد: حزب‌الله خيلي برنامه‌ريزي شده از مهمات خود استفاده مي‌كرد و تلاش مي‌كرد برتري خود را در مقابله با آتش اسرائيل حفظ كند و اسير برنامه‌هاي رژيم صهيونيستي نشد و با يك فرمول مشخص جنگ را مديريت كرد، به گونه‌اي كه اگر جنگ چندين ماه هم ادامه پيدا مي‌كرد حزب‌الله از نظر توانايي آتش و مبادله آتش مي‌توانست مقاومت كند و بلكه تا چند سال جنگ را اداره كند و مشكلي پيش نيايد. اين كارشناس مسائل لبنان با بيان اينكه رژيم صهيونيستي بي محابا در اين جنگ از مهمات خود استفاده كرد به طوريكه در اواخر جنگ گفته شد كه دچار كمبود تسليحات شد و براي جبران وضعيت آمريكا تسليحات خود را از پايگاه اينجرليك در تركيه و پايگاهي در قطر به اسرائيل روانه كرد، اظهار داشت: نكته بسيار مهم ديگر در تاكتيك حزب‌الله اين بود كه حزب الله در برابر افكار عمومي و خواسته‌هايي كه متوجه او مبني بر حمله به تل‌آويو بود،‌ نه بر اساس خواسته‌هاي احساسي بلكه بر اساس تاكتيك كارآمد جنگي مديريت عمل كرد. زارعي گفت: تل‌آويو گروگان حزب‌الله بود و اگر رژيم صهيونيستي گامي را در راستاي فشار به حزب الله برمي‌داشت از سوي حزب الله تهديد مي‌شد كه اگر به اين كار ادامه دهد تل‌آويو را زير آتش مي‌گيرد و رژيم صهيونيستي ناچار بود در بسياري موارد با محدوديت‌هايي در جنگ وارد شود. وي با اشاره به اينكه اسرائيل پايتخت لبنان را هدف قرار نداد و حتي بخش وسيعي از لبنان از تير راس دور بود و تنها 4000 كيلومتر مربع مورد هجوم اسرائيل بود، تصريح كرد: در حدود 6 هزار و 400 كيلومتر مربع عملا امن بود و حزب‌الله توانسته بود فشار جنگ را محدود كند و آوارگان لبناني در داخل خود لبنان مورد پذيرايي قرار گيرند و در محيط امن باشند.اين يكي از نقاط درخشان حزب‌الله بود كه با گروگان گرفتن تل‌‌آويو بخش وسيعي از لبنان از تير راس حملات اسرائيل دور نگه داشته شد. اين كارشناس مسائل لبنان يكي ديگر از موضوعاتي را كه سبب شد اسرائيل در جنگ دچار وحشت شود قدرت و سيستم نشانه‌روي حزب‌الله عنوان كرد و ادامه داد: اسرائيلي‌ها گمان مي‌كردند حزب‌الله داراي موشك‌هايي است كه از دقت كافي برخوردار نيست و فرودهايي هدفمند ندارند.در جنگ حزب‌الله دست به اقداماتي زد كه اين تصور را بر هم زد. زارعي اظهار داشت: غروب روز چهارم جنگ سيد حسن نصرالله تصميم گرفت با لبناني‌ها صحبت كند، چون اسرائيل اعلام كرده بود وي را به شهادت رسانده‌اند.نصرالله همچنين تصميم گرفت هديه شيريني به مردم لبنان دهد. در اواخر مصاحبه با تلويزيون المنار كه به طور همزمان از ده‌ها شبكه داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي پخش مي‌شد، از آنها خواست ساحل را بنگرند و شاهد اصابت موشك حزب‌الله به يكي از ناوچه‌هاي پيشرفته اسرائيل باشند و بسياري از مردم به سمت ساحل دويدند و به چشم شاهد اصابت موشك به ناو "صاعر 5 " بودند كه از كمر به دو نيم تقسيم شد و در آب‌هاي بيروت فرو رفت و 34 نظامي اسرائيلي كشته شدند. وي گفت: از ديگر كارهاي خاصي كه بر خلاف تبليغات رژيم صهيونيستي حزب الله موفق به انجام آن شد، حمله به قلب قطار شهري حيفا بود.يك روز استاندار حيفا با حضور در تلويزيون خطاب به مردم حيفا اعلام كرد كه از تهديدات موشكي حزب‌الله نهراسند زيرا اسرائيل توانايي دفع حملات هوايي و موشك‌هاي حزب‌الله را قبل از رسيدن به حيفا دارد چرا كه اين شهر مجهز به سيستم دفاع هوايي است. اين كارشناس مسائل لبنان بيان كرد: دو ساعت پس از اين مصاحبه، موشك‌هاي حزب‌الله يكي بعد از ديگري در حيفا فرود آمدند و يك فروند كه به طور دقيق براي از كار انداختن مترو حيفا روانه شده بود، مترو را از كار انداخت. بعد از آن استاندار حيفا در تلويزيون ظاهر و با عذرخواهي از مردم اسرائيل گفت كه سيستم دفاعي شهر توانايي مقابله با موشك‌هاي بالستيك را دارد و دليل اصابت موشك‌هاي حزب‌الله اين است كه موشك‌هاي حزب‌الله از اين نوع نيست. وي براي توجيه ضعف سيستم‌هاي دفاعي اسرائيل تصريح كرد كه موشك‌هاي حزب‌الله چون در برد پايين و سطح كم از زمين شليك مي شوند اينگونه به هدف‌ها برخورد مي‌كنند. زارعي ادامه داد: اين افتضاحي بود كه براي اسرائيلي‌ها به وجود آمد زيرا طي پنج سال 10 ميليارد دلار براي سيستم دفاع موشكي هزينه كرده و مدعي بودند كليه تجهيزات اسرائيل از هجوم موشك‌ها و راكت‌ها ايمن هستند. وي با بيان اينكه حمله حزب‌الله به پايگاه هوايي "صفد" از ديگر اقدامات حزب‌الله بود، گفت: اسرائيل همواره بر روي قدرت اين پايگاه مانور مي داد. اين پايگاه در حدود 25 تا 30 كيلومتري مرز لبنان واقع شده است. موشك‌هاي حزب‌الله، اين برترين پادگان رژيم صهيونيستي را مورد هدف قرار داده و به سيستم آن آسيب‌هاي جدي وارد كردند و اسرائيلي‌ها براي رسوا نشدن اعلام كردند كه سيستم اين پادگان دچار نقص فني شده است. اين كارشناس آشنا به مسائل لبنان در مورد جنگ‌ زميني نيز عنوان كرد: آنچه در زمين اتفاق مي‌افتاد جنگ تن به تن و تن با تانك بود. اسرائيل براي حفظ نيروهاي خود براي هر نيرو يك تانك مركاوا پيش بيني كرده بود كه با حزب‌الله نفر به نفر درگير بودند. نيروهاي حزب‌الله با استفاده از تاكتيك‌هاي چريكي كه خود طراحي كرده بودند به طور برق آسا آنها را با امكانات مختلف موشكي منفجر مي‌كردند، هنگاميكه تعداد تانك‌هاي منفجر شده به 10 تا 12 مي‌رسيد اسرائيلي‌ها مبادرت به عقب نشيني مي‌كردند.در منطقه بنت الجبيل، الطيبه، مارون راس و ... بارها اين صحنه تكرار شد. زارعي تصريح كرد: اساسا حزب‌الله يك نيروي نظامي جدا از مردم نيست و بخشي از مردم لبنان است. نيروهاي حزب‌الله قبل از جنگ مشغول كار كشاورزي بودند يا كارگر، معلم و دانش‌آموز و اقشار مختلف مردم بودند. به محض شروع جنگ تبديل به نيروهاي چريكي شدند. از قبل آموزش ديدند و اساسا اين خود مردم بودند. يكي از مشكلات بزرگ اسرائيل همين بود كه نمي‌دانست چه كساني چريك هستند و چه كساني نيستند. وي اظهار داشت: حزب‌الله به يك نيروي لايزال مردمي متصل بود. اگر تمامي چريك‌هاي در صحنه شهيد مي شدند مي‌توانست ظرف يك ساعت نيروي تازه نفس وارد صحنه كند.يك چريك حزب‌الله به لحاظ روحيه بالا، توانايي رژيم با 100 نظامي اسرائيلي برابري مي‌كرد. اين در صحنه واقعا اتفاق افتاد. مثلا در روستاي "عيتا الشعب" تعداد چريك‌هاي مدافع در هفته پاياني جنگ شايد از 30 نفر تجاوز نمي‌كرد و در هما جا ما شاهد بوديم اسرائيل با حدود دو هزار نيرو تلاش مي‌كردند روستا را تصرف كنند و تا آخر جنگ هم موفق نشدند. كارشناس مسائل لبنان يادآور شد: در تصرف بنت جبيل اسرائيل تبليغ مي‌كرد كه 5 هزار چريك حزب‌الله آن را محافظت مي‌كنند و ناتواني خود را اينگونه توجيه مي‌كرد.اما تعداد آنها بسيار كمتر بود.اسرائيل تا پايان جنگ هيچ گاه نتوانست وارد شهري و يا حتي روستايي شود و گرچه روستاها را محاصره مي‌كرد ولي از ترس چريك‌ها جرات ورود به آنها را نداشت. زارعي تاكيد كرد: اعتقاد نيروي حزب‌الله به مهدويت، قيامت و خداي متعال و وظيفه و رسالت آنان بسيار تعيين كننده بود و آموزش‌هاي اعتقادي و توسل آنها به اهل بيت در پيروزي آنها موثر بود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به زودي سپاه عظيم و قدرتمند و متحد و پاك اسلام اصيل با ايمان به خداوند يزدان و حمايت حضرت خليفة الله صاحب الزمان عج سرزمين هاي مقدس اشغال شده و غصب شده توسط انسانهاي پست تر از حيوان يهودي صهيونيست و سرزمينهاي مقدس اشغالي توسط اعراب عمر پرست وهابي ضد اسلام اصيل شيعه و ايران بزرگ را از چنگال آلوده به خون ميليونها انسان بي گناه آنها آزاد كرده و تحويل وجود قدسي خليفة الله في الارضه حضرت ولي عصر مهدي موعود عج خواهند داد.به اميد آن روزگار گرانبها و طلايي آمين يا رب العالمين ...

ببخشيد يك سوال داشتم
اين به زودي شما تا الان بيش از 1150 سال طول كشيده است. آيا بهتر نيست براي روان شدن امور و حل مشكلات مسلمين، راه حل، پيشنهاد و اقدامات ديگري انجام داد؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
وزير امور استراتژيك اسرائيل ادعا كرد كه تل آويو اجازه حمله به تاسيسات هسته اي ايران را از آمريكا و اروپا دريافت كرده است. به گزارش عصر ايران به نقل از پايگاه خبري اسرائيل تودي، "آويگدور ليبرمن" پس از ديدار با مقامات اتحاديه اروپا و ناتو مدعي شد: "كاخ سفيد به اسرائيل اجازه داده است كه حمله به تاسيسات هسته اي ايران را آغاز كند." وي افزود: "چنانچه اسرائيل عمليات نظامي عليه ايران را به تنهايي آغاز كند ،اروپا و آمريكا از آن حمايت خواهند كرد." "ليبرمن" همچنين مدعي شد كه قدرت هاي غربي از شدت تهديدات هسته اي ايران براي اسرائيل آگاه هستند اما درگيري هاي جاري در عراق و افغانستان مانع از آن مي شود كه رهبران كشورهاي اروپايي و آمريكايي در مورد استفاده از زور براي نابودي تاسيسات هسته اي ايران تصميم گيري كنند و لذا اين پيغام را ارسال مي كنند كه "اسرائيل بايد خودش با تهديد هسته اي ايران مقابله كند." ايران بارها اعلام كرده است هيچ گونه تجاوزي را بي پاسخ نخواهد گذاشت . به نقل از سايت همدمي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به زودي سپاه عظيم و قدرتمند و متحد و پاك اسلام اصيل با ايمان به خداوند يزدان و حمايت حضرت خليفة الله صاحب الزمان عج سرزمين هاي مقدس اشغال شده و غصب شده توسط انسانهاي پست تر از حيوان يهودي صهيونيست و سرزمينهاي مقدس اشغالي توسط اعراب عمر پرست وهابي ضد اسلام اصيل شيعه و ايران بزرگ را از چنگال آلوده به خون ميليونها انسان بي گناه آنها آزاد كرده و تحويل وجود قدسي خليفة الله في الارضه حضرت ولي عصر مهدي موعود عج خواهند داد.به اميد آن روزگار گرانبها و طلايي آمين يا رب العالمين ...

ببخشيد يك سوال داشتم
اين به زودي شما تا الان بيش از 1150 سال طول كشيده است. آيا بهتر نيست براي روان شدن امور و حل مشكلات مسلمين، راه حل، پيشنهاد و اقدامات ديگري انجام داد؟


دوست عزيز شما بهتر است از همان خاندان كثيف و خودكامه پهلوي icon_wink و كاسه ليس اجنبي دفاع كنيد كه آنقدر از حيوان پست تر بودند كه قابل گفتن نيست و سياه ترين كارنامه را در ايران دارند كه كودتا بر ضد دولت ملي و قانوني و وطن پرست ايران و تصويب قانون غير قابل توجيه كاپيتولاسيوم و غارت ميلياردها دلار از دارايي ها ملي و كشتار ملت ايران در جهت ادامه خودكامگي خود از ننگين ترين و ضد ميهني ترين اقدامات اين خاندان كثيف و فاسد است و شما با طرفداري از آنها جنايات و اقدامات ننگين انها را تاييد خواهيد كرد كه بسيار بايد تاسف به حالتان خورد.و به زودي از قديم گفته اند دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد.هر وقت خداوند مصلحت بداند و زمينه ها فراهم شود پوز همه مستكبران و غارتگران و قلدرمآبان و انحصارگرايان و جنايتكاران جهان پوزشان به دست سپاه بزرگ و قدرتمند اسلام اصيل به خاك ماليده خواهد شد.الهي آمين

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یکی از عمده‌ترین کمک‌های ایالات متحده به اسرائیل کمک‌های تسلیحاتی می‌باشد به‌گونه‌ای که رژیم صهیونیستی همواره از جدیدترین جنگ‌افزارهای آمریکایی سود برده است. از مجموع ۴۰۹۵ تانک ارتش اسرائیل ۱۵۲۵ دستگاه آن و از ۱۵۵۰ عراده توپ ثابت نیروی زمینی این کشور ۹۰۶ عراده آن آمریکایی است. این وضعیت در توپ‌‌های متحرک، موشک‌اندازها، موشک‌های هدایت‌شونده، ضدهوایی‌ها، هواپیماها، هلی‌کوپترها و ... نیز به چشم می‌خورد و ایالات‌متحده به‌عنوان بزرگترین تامین‌ کننده تسلیحاتی اسرائیل خودنمایی می‌کند. یکی از عمده‌ترین کمک‌های آمریکا به رژیم صهیونیستی کمک‌های تسلیحاتی است که همواره این رژیم از جدیدترین جنگ‌افزارهای آمریکایی سود می‌برد. واشنگتن از بدو تشکیل رژیم صهیونیستی راهبرد برتری نظامی رژیم صهیونیستی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین راهکارهای حفظ این رژیم غیرمتجانس تلقی کرده و در این راه کمک‌های نظامی خود را به سوی این رژیم سرازیر کرده است. سرتیپ ستاد «ابراهیم کاخا» یکی از افسران بازنشسته ارتش لبنان در پژوهشی در این رابطه که در شماره نوامبر ۲۰۰۰ مجله «الدفاع العربی» به چاپ رسید به تفصیل انواع سلاح‌های آمریکایی مورد استفاده در ارتش رژیم صهیونیستی را شرح داده است، به دلیل اهمیت این مقاله بخش‌هایی از آن در پی می‌آید: 1-تسلیحات آمریکایی در نیروی زمینی رژیم صهیونیستی سیستم‌های تسلیحاتی و جنگ‌افزارهای آمریکایی به شکل گسترده‌ای توسط نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی به‌کار می‌رود به‌نحوی که نیمی از تسلیحات نیروی زمینی ارتش صهیونیستی آمریکایی هستند. به‌طور مثال [تا تاریخ انتشار این مقاله] ۳۸ درصد از تانک‌ها، ۶۵ درصد از نفربرها، ۲۸ درصد از توپ‌های ثابت [منظور تمامی توپ‌هایی است که خود حرکت نبوده و برای نقل و انتقال آن‌ها باید یدک شوند ـ م] و ۷۲ درصد از توپ‌های متحرک ساخت آمریکا هستند. علاوه بر آن سایت‌های موشک‌های تاکتیکی و سیستم موشک‌های هدایت شونده ضدتانک و هواپیما و دستگاه‌های مراقبت بسیار پیشرفته را باید نام برد. در زمینه سلاح‌های سبک و مسلسل‌های ساخت آمریکا مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از: سلاح‌های سبک و مسلسل‌ها: تفنگ خودکار آمریکایی ۵۶‌/‌۵ میلی‌متری از نوع (A M 16) تفنگ نیمه خودکار آمریکای ۶۲‌/‌۷ میلی‌متری از نوع (M 14) موشک‌انداز آمریکایی (M D) از نوع «لو» ۶۶ میلی‌متری. مسلسل متوسط آمریکایی «برونینگ» نوع (HB.M.Z). مسلسل سنگین آمریکایی ۷‌/‌۱۲ از نوع (M 85) میلی‌متری که بر روی تانک‌ها و نفربرهای آمریکایی نصب می‌شوند. تانک و نفربرهای زرهی اصلی و اساسی: نیروی زرهی ارتش رژیم صهیونیستی از مجموع ۴۰۹۵ دستگاه تانکی که در اختیار دارد حدود ۱۵۲۵ دستگاه تانک اصلی آن ساخت آمریکاست نوع تانک‌ها و نفربرهای آمریکایی مورد استفاده در ارتش رژیم صهیونیستی به ترتیب زیرند: ۳۲۵ دستگاه تانک از نوع (A.5.M 48) پاتون. ۴۰۰ دستگاه تانک از نوع (M 60) که مشابه تانک‌های آمریکایی «پاتون» است. ۶۰۰ دستگاه تانک از نوع (A.1 M60) که نسخه تعدیل شده و پیشرفته‌تر تانک‌های «پاتون» است. ۲۰۰ دستگاه تانک از نوع (A.3 M 60) این تانک نیز نسخه‌ای پیشرفته از تانک‌های قبلی بوده که سیستم فرماندهی آتش پیشرفته‌تر و دستگاهی برای اندازه‌گیری مسافت به‌وسیله لیزر تا ۵۰۰۰ متر به‌علاوه رایانه‌ای اتوماتیک و تجهیزات فنی دیگر است. توپ‌های معمولی: از ۱۵۵۰ عراده توپ ثابت و متحرکی که ارتش نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی در اختیار دارد ۹۰۶ عراده آن ساخت آمریکاست.در این راستا بیش از نیمی از مهمات توپخانه‌های متحرک رژیم صهیونیستی به نحوی، ساخت آمریکا بوده و ۲۸ درصد از توپخانه‌های ثابت نیز همین وضعیت را دارند.تعداد و نوع توپ‌های آمریکایی ارتش صهیونیستی به شرح زیر است: توپ‌های متحرک: کلا ۷۹۶ عراده. ۵۳۰ توپ ۱۵۵ میلی‌متری از نوع A.1/A.2 M109 ۲۳۰ توپ ۱۷۵ میلی‌متری از نوع M110 ۳۶ توپ ۲۰۳ میلی‌متری از نوع M110 توپ‌های ثابت (یدک شده): کلا ۱۱۰ عراده ۳۰۰ توپ ۱۰۵ میلی‌متری از نوع (M 101) از سری توپ‌های ثابت هارودز است. ۵۰ توپ ۱۵۵ میلی‌متری از نوع (A1 M114) از سری توپ‌های ثابت هارودز است. موشک‌اندازه: ۹ سایت موشکی از نوع MILRS ۲۲۷ میلی‌متری که یک توپ‌های موشک‌انداز ساخت آمریکا است و قادر به پرتاب موشک‌های (گلوله‌های) دوربرد غیرهدایت شونده هستند و برای تامین پشتیبانی آتش نیروهایی در حجم یک تیپ یا یک لشکر مورد استفاده قرار می‌گیرند. ۲۰ سایت موشکی از نوع «لانس» (C Lance MGM 52) که قادر به پرتاب موشک‌های زمین به زمین است و از سال ۱۹۸۶ به ارتش صهیونیستی تحویل داده شده است، هم‌اکنون تیپ موشک‌های زمین به زمین «لانس» در ارتش رژیم صهیونیستی موجود است. تسلیحات موشکی هدایت شونده و ضد زره: نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی از دو نوع سیستم موشکی موسوم به «تاو» و «دراگون» که از جمله سیستم‌های موشکی ساخت آمریکا بوده و ضدتانک است، استفاده می‌کنند.از مشخصات این سیستم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۲۰۰ سایت موشک‌انداز از نوع TOW BGM 71 که نوعی موشک سنگین ضدتانک است و برای پرتاب نیازمند ۷۸۰ موشک هدایت شونده Dragon FGM 77، این سلاح بر روی شانه نفر حمل شده و با تکیه بر یک پایه جلویی کوتاه آماده استفاده می‌شود. پرتاب کننده‌های غیرارتجاعی: فقط یک شکل از این‌گونه تسلیحات در اختیار نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی است که توپ‌های ۱۰۶ میلی‌متری M40 است.ارتش رژیم صهیونیستی از نوع A1 توپ‌های ۱۰۶ میلی‌متری M40 به میزان ۲۵۰ عراده در اختیار دارد، این توپ‌ها آمریکایی‌الاصل بوده اما با اجازه شرکت سازنده در فلسطین اشغالی تولید شده‌اند. توپ‌های ضد هوایی: نیروی زمینی رژیم صهیونیستی از دو نوع توپ‌های ضد هوایی ساخت آمریکا استفاده می‌کند این دو نوع توپ به ترتیب از نوع (M-163) و توپ‌های فالکون (M-167) است که مهم‌ترین مشخصات آن به ترتیب زیر است: ۳۵ عراده توپ فالکون از نوع ۱۶۳ Vulcan M ۲۰ میلی‌متری: این نوع توپ ضد هوایی قدرت تحرک و جابه‌جایی را دارد. ۴۰ عراده توپ فالکون 167 Vulcan ۲۰ میلی‌متری: این نوع توپ نمونه پیشرفته از سیستم سابق (M-163) می‌باشد و از تمامی توانایی‌های فنی نمونه قبلی به جز قدرت تحرک بهرمند می‌باشد. موشک‌های ضدهوایی: نیروی زمینی ارتش رژیم صهیونیستی از سیستم (MT1) ساخت آمریکا که یکی از سیستم‌های آمریکایی زمین به هوا از نوع (چاربال) است استفاده می‌کند. ۴۵ سامانه موشکی (MT) هدایت شونده از نوع Chapparal.M 48 A1 در اختیار دارد، سیستم چاربال آمریکایی از دو بخش اصلی تشکیل شده است: اول بخش متحرک آن که یک زره پوش با محور حرکتی زنجیری از نوع M730 بوده و دوم سایت موشکی از نوع M54 است. موشک‌های هدایت شونده (MT) فردی از نوع (زمین به هوا): واحدهای زمینی ارتش رژیم صهیونیستی از موشک‌های زمین به هوی MT هدایت شونده ساخت هواپیماهایی که با ارتفاع پایین در حال پروازاند شلیک می‌شود، این موشک‌ها بر روی شانه حمل و مورد استفاده قرار می‌گیرد.صهیونیست‌ها از دو نوع این سلاح موشکی استفاده می‌کنند: ۹۰۰ موشک هدایت شونده از نوع (Eye red) (MT) است که از روی شانه پرتاب می‌شود. موشک هدایت شونده (MT) از نوع (Stinger) که موشکی سبک و هدایت شونده است و از روی شانع پرتاب می‌شود. سلیحات آمریکايی در نيروی دريايی رژيم صهيونيستی نظر به خودکفایی ارتش رژیم صهیونیستی در ساخت جنگ افزارهای دریایی، ملاحظه می‌شود نیروی دریایی رژیم صهیونیستی کمترین بهره را از جنگ‌افزارهای آمریکایی برده است.در این راستا تنها دو نوع جنگ افزار خارجی در نیروی دریایی رژیم صهیونیستی وجود دارند، یکی موشک‌های «هارپون» است و دیگری هلی‌کوپترهای «دووین» است. ۱۰۰موشک‌انداز آمریکایی از نوع «هارپون» (Harpoon) دریا به دریا: رژیم صهیونیستی این نوع موشک‌ها را طی دو مرحله در سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ دریافت کرد. ۵ فروند هلی‌کوپتر از نوع «دووین» (G.SA 366) برای هدف‌گیری بالاتر از سطح افق: سه فروند از آن‌ها به همراه ناوشکن‌های (ساگرـ۵) فعالیت کرده و به‌طور میانگین به همراه هر ناوشکن یک هلی‌کوپتر از این نوع به همراه دو قایق توپدار مجهز به دو موشک‌انداز (ALIYA) یعنی برای هر ناوچه یک قایق فعالیت می‌کنند.اولین نوع از این هلی‌کوپترها در شرکت صنعتی فرانسوی «ایروسباسیال» ساخته شد و رژیم صهیونیستی ۲ فروند از آن را در اواسط سال ۱۹۸۶ دریافت کرد تا ۲۰ فروند دیگر را مدتی بعد تحویل بگیرد. تسلیحات آمریکایی در نیروی هوایی رژیم صهیونیستی: نیروی هوایی اهرم عمل کننده و هجومی ارتش رژیم صهیونیستی را تشکیل می‌دهد.این نیرو نقش سرنوشت‌سازی را در جنگ با اعراب ایفا کرد.نیروی هوایی رژیم صیهونیستی حدود نیمی از بودجه نظامی این رژیم را به خود اختصاص داده است و مسولان صهیونیست همواره به دنبال تقویت و تجهیز هرچه بیشتر آنند.به همین خاطر بیشترین بهره را از تسلیحات ساخت آمریکا می‌برد، در این راستا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: هواپیماهای جنگی، وجنگنده بمب افکن‌ها: ۱۸۰ فروند هواپیما از نوع اسکای هاک (A-4. N. SKYHAWK) به میزان ۵۰ فروند از آن‌ها در واحدهای عمل کننده (چهار اسکادران) مشغول انجام ماموریت هستند و ۱۳۰ فروند هم در آشیانه نگهداری می‌شوند. ۷۵ فروند هواپیما از نوع فانتوم اف ۴ ای (F4 E Phantom) به میزان ۲۵ فروند از آن‌ها از نوع اصلی و ۵۰ فروند نیز از نوع (2000-R4E) هستند که توسط صهیونیست‌ها تولید شده‌اند. تمامی این هواپیماها (۵ اسکادران) در ماموریت‌های روزمره ارتش رژیم صهیونیستی به‌کار می‌روند و تنها یک اسکادران از نوع فانتوم ۲۰۰۰ به‌عنوان اسکادران احتیاط است. ۶۳ فروند از نوع (F15) ساخت آمریکاست که از انواع (D,C,B,A) است از آن میان جنگنده‌های (EAGLE F-15 C) که از کاربرد فراوانی در کسب برتری هوایی علیه هواپیماهای مهاجم در حمله و دفاع برخوردار است. ۲۰۵ فروند هواپیمای (F16) از انواع (A,B,C,D) البته اکثر این هواپیماها از نوع (A) است و ۷ اسکادران از نیروهای عمل کننده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی را تشکیل می‌دهند. هواپیماهای شناسایی: رژیم صهیونیستی ۲۲ فروند هواپیمای شناسایی جدید در اختیار دارد که ۱۴ فروند از آن‌ها از نوع (RF-4E) فانتوم و دو فروند از نوع (D F-15) است که همگی ساخت آمریکا هستند، اما دستگاه‌های ردیابی و تصویربرداری آن توسط رژیم صهیونیستی ساخته شده است. ۴ هواپیما از نوع (Hawakeye. E-Z.C) این نوع هواپیما توسط شرکت صنایع فضایی «گرومان» ساخته شده‌اند.هواپیماهای جنگ الکترونیکی: شناسایی الکترونیکی و پاتک‌های الکترونیکی ۶ فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ که اصولا یک هواپیمای غیرنظامی چندمنظوره است که صنایع هوایی رژیم صهیونیستی تجهیزات و دستگاه‌های جاسوسی الکترونیکی و تدابیر الکترونیکی معاکس (پاتک‌های الکترونیکی) را بر روی آن‌ها تعبیه کرده‌اند. هواپیماهای سوخت‌رسان ۳ فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ توسط سازمان صنایع هوایی رژیم صهیونیستی به تانکرهای سوخت تبدیل شدند تا به هواپیماهای جنگی در حین پرواز سوخت رسانی کرده، برد فعالیت‌های جنگنده‌ها را افزایش دهد. ۵ فروند هواپیما از نوع (KC-130H) به همین منظور در نیروی هوایی ارتش رژیم صهیونیستی در حال فعالیت هستند. هواپیما‌های ترابری ۴ فروند هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ از ۱۳ فروندی که در اختیار ارتش رژیم صهیونیستی است به هواپیمای ترابری سنگین نظامی تبدیل شده است همان‌گونه که پیش‌تر اشاره کردیم ۶ فروند هواپیمای ۷۰۷ برای جنگ‌های الکترونیکی و ۳ فروند هم به هواپیماهای سوخت‌رسان تبدیل شده‌اند، با تغییراتی که در درون آن‌ها ایجاد شده هم‌اکنون این هواپیماها قادر به حمل مقادیر زیادی بار هستند. ۱۲ فروند هواپیمای ترابری (C-130H) از نوع Hercules که علاوه بر توانایی در ترابری لجستیکی و استراتژیک قادر به انجام برخی ماموریت‌های دیگر است. هواپیماهای ارتباطی: نیروی هوایی رژیم صهیونیستی از ۳۰ هواپیما جهت نقل و انتقالات و ارتباطات استفاده می‌کند که دو فروند از آن‌ها از نوع (ایلاندر)، ۲۰ فروند از نوع (سیسنا) و ۸ فروند هم از نوع (کوین ایر) ۸۰ است، اما به‌طور کلی نیروی هوایی رژیم صهیونیستی اکثرا از هواپیماهای سیسنا برای نقل و انتقال استفاده می‌کند. Skywagon. CESSNA یک هواپیمای سبک یک موتوره با قدرت ۲۳۰ اسب بخار است، این هواپیما برای فعالیت‌های ترابری سبک، امور نظارت و ایجاد ارتباطات تاکتیکی به‌‌کار می‌رود. چرخبال‌های هجومی توپدار: نیروی هوایی رژیم صهیونیستی ۱۱۶ چرخبال هجومی ساخته آمریکا در اختیار دارد ۳۹ چرخبال از نوع (AH-1 F) کبرا که دو خدمه دارد. ۴۲ چرخبال هجومی آمریکایی از نوع (AH-6.A) آپاچی که دو خدمه دارد. ۳۵ چرخبال هجومی از نوع هیوز ۵۰۰ که یک چرخبال هجومی ضدتانک است و می‌تواند برای پشتیبانی‌های تاکتیک کوتاه برد مورد استفاده قرار گیرد. از مشخصه‌های این چرخبال انجام ماموریت‌های هجومی مختلف زمینی و پشتیبانی مستقیم از نیروی دریایی است. چرخبال‌های ترابری نظامی: ارتش رژیم صهیونیستی حدودا ۱۰۶ فروند چرخبال ترابری نظامی مختلف در اختیار دارد که باید دو چرخبال امدادرسان را هم به آن‌ها افزود، مشخصات این چرخبال‌ها به ترتیب زیر است: ۴۲ فروند چرخبال از نوع (CH-53.D Sikorsky) که قادر به حمل ۳۸ سرباز با تمامی تسلیحات یا حداکثر ۳۸ سرباز با تمامی تسلیحات یا حداکثر ۶۴ سرباز است. همچنین باری به وزن ۹۵۰۰ کیلوگرم را از بیرون در مسافتی کوتاه حمل کند. ۱۰ فروند چرخبال از نوع (UH-60) بالک‌ هاک، که رژیم صهیونیستی آن را پس از جنگ خلیج‌ فارس از آمریکا تحویل گرفت. ۵۴ فروند چرخبال از نوع (Bell-206) برای ترابری سبک و چند منظوره ۲ چرخبال از نوع (HH-65.A) از نوع Sikorsky یکی از چرخبال‌های قدیمی ارتش آمریکاست که در ارتش رژیم صهیونیستی برای امور بازرسی و نجات مورد استفاده قرار می‌گیرد. موشک‌های هدایت شونده (هوا به زمین) موشک‌های «ماوریک» (Maverick. AGM-65) یکی از موشک‌های دوربرد هوا به زمین است موشک‌های «هارپون» (A Harpoon. AGM-84) که موشکی هوا به زمین ضدکشتی است و در تمامی اوضاع جوی قابلیت کاربرد دارد. موشک‌های آمریکایی «شرایک» (AGM-45.Shrike) که ضدرادار است، این موشک (هوا ـ زمین ـ سطح) ردیاب فرکانس‌های رادار است. موشک‌های «استاندارد» (AGM-78.Standard) ضدرادار است، این موشک هوا به زمین بوده و ردیاب فراکنس‌های رادار است، این موشک در واقع نسخه تعدیل شده موشک‌های شرایک است که پس از رفع نقایص موشک قبلی با این نام تولید شده است. موشک‌های «هل فایر» (Hellfire.AGM-114) نام این موشک هوا به زمین ضدتانک با نام چرخبال‌های آپاچی عجین شده است، چرخبال‌های مذکور قادر به حمل ۱۶ فروند از این موشک‌ها هستند که با لیزر هدایت می‌شوند. موشک‌های هدایت‌ شونده (هوا به هوا) موشک‌های «ماوریک» (Marerick.AGM-65) یکی از موشک‌های دوربرد هوا به زمین است موشک‌های «هارپون» (A Harpoon.AGM-84) که موشکی هوا به زمین ضد کشتی است و در تمامی اوضاع جوی قابلیت کاربرد دارد. موشک‌های آمریکایی «شرایک» (AGM-45.Shrike) که ضد رادار است، این موشک (هوا ـ زمین ـ سطح) ردیاب فرکانس‌های رادار است. موشک‌های «استاندارد» (AGM-78 Standard) ضد رادار است، این موشک هوا به زمین بوده و ردیاب فراکنس‌های رادار است، این موشک‌های شرایک است که پس از رفع نقایص موشک قبلی با این نام تولید شده است. موشک‌های «هل فایر» (Hellfire.AGM-114) نام این موشک هوا به زمین ضدتانک به نام چرخبال‌های مذکور قادر به حمل ۱۶ فروند از این موشک‌ها هستند که با لیزر هدایت می‌شوند. موشک‌های هدایت ‌شونده (هوا به هوا) موشک‌های آمریکایی اسپارو (Sparrow.AIM-7) موشک‌های هوا به هوایی هستند که توسط رادار به شکلی نیمه فعال هدایت می‌شوند، این موشک‌های کلاهکی با انفجار شدید دارند و می‌توان آن را در هر شرایط جوی علیه هر نوع هواپیما و در هر ارتفاعی و سرعت مانوری استفاده کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به زودي سپاه عظيم و قدرتمند و متحد و پاك اسلام اصيل با ايمان به خداوند يزدان و حمايت حضرت خليفة الله صاحب الزمان عج سرزمين هاي مقدس اشغال شده و غصب شده توسط انسانهاي پست تر از حيوان يهودي صهيونيست و سرزمينهاي مقدس اشغالي توسط اعراب عمر پرست وهابي ضد اسلام اصيل شيعه و ايران بزرگ را از چنگال آلوده به خون ميليونها انسان بي گناه آنها آزاد كرده و تحويل وجود قدسي خليفة الله في الارضه حضرت ولي عصر مهدي موعود عج خواهند داد.به اميد آن روزگار گرانبها و طلايي آمين يا رب العالمين ...

ببخشيد يك سوال داشتم
اين به زودي شما تا الان بيش از 1150 سال طول كشيده است. آيا بهتر نيست براي روان شدن امور و حل مشكلات مسلمين، راه حل، پيشنهاد و اقدامات ديگري انجام داد؟


دوست عزيز شما بهتر است از همان خاندان كثيف و خودكامه پهلوي icon_wink و كاسه ليس اجنبي دفاع كنيد كه آنقدر از حيوان پست تر بودند كه قابل گفتن نيست و سياه ترين كارنامه را در ايران دارند كه كودتا بر ضد دولت ملي و قانوني و وطن پرست ايران و تصويب قانون غير قابل توجيه كاپيتولاسيوم و غارت ميلياردها دلار از دارايي ها ملي و كشتار ملت ايران در جهت ادامه خودكامگي خود از ننگين ترين و ضد ميهني ترين اقدامات اين خاندان كثيف و فاسد است و شما با طرفداري از آنها جنايات و اقدامات ننگين انها را تاييد خواهيد كرد كه بسيار بايد تاسف به حالتان خورد.و به زودي از قديم گفته اند دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد.هر وقت خداوند مصلحت بداند و زمينه ها فراهم شود پوز همه مستكبران و غارتگران و قلدرمآبان و انحصارگرايان و جنايتكاران جهان پوزشان به دست سپاه بزرگ و قدرتمند اسلام اصيل به خاك ماليده خواهد شد.الهي آمين

اينم اضافه مي كردي كه ما تا ظهور آقا از هيچ كاري جهت از بين بردن مشكلات مسلمين و موانع ظهور ايشان فروگذار نمي كنيم و تا آخرين نفس با شما ضدانقلاب و ميهن ها و مهمتر از شما اربابانتان مبارزه مي كنيم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.