Recommended Posts

گنادی زوگانف دبيرکل حزب کمونيست فدارسيون روسيه، در يک جلسه پرسش و پاسخ با خوانندگان روزنامه های "پراودا" و "روسيه شوروی" به سئوالاتی پاسخ داد که در بر گيرنده ديدگاه های حزب کمونيست فدراسيون روسيه درباره اجلاس اخير سران 8 کشور بزرگ صنعتی- سرمايه داری جهان در کشور آلمان است. زوگانف دراين پرسش و پاسخ گفت: متاسفانه پيش بينی های غير تسلی دهنده ما يكبار ديگر به واقعيت پيوستند. ملاقات سران 8 كشور در آلمان چيز مثبتی برای روسيه به ارمغان نياورد. رئيس جمهور روسيه پيشنهاد استفاده مشترك از پايگاه گابال در آذربايجان را به امريکا داد، به اين اميد که پايگاه های دفاعی ضد موشكی در لهستان و چك مستقر نشوند. اما واقعيت چيست؟ آمريكا بنا به گفته های كاندوليز رايس, از پيشنهاد استفاده از گابال استقبال و در عين حال از استقرار سيستم های دفاعی ضد موشكی در اروپای شرقی امتناع نمی كند. اين چنين استنباط می شود كه ابتكار تبليغاتی وسيع پوتين عملا به معنای عقب نشينی مواضع ژئوپولتيكی روسيه و قانونی كردن حضور نظامی آمريكا در ماوراء قفقاز است. با چنين پيشنهادی، روسيه بطور عملی به سياست ايالات متحده در خاورميانه پيوست. روسيه از پايگاه های استراتژيك لوردس در كوبا و ويتنام عقب نشينی کرد و هم اكنون آماده است پايگاه گابال در آذربايجان را به آمريكا بسپارد. مطمئنا بعد از چند سال ايالات متحده مالك اين پايگاه و پايگاهائی عليه روسيه خواهد شد. مدتهاست كه ايالات متحده در صدد ملحق كردن روسيه به چرخه گلوباليزاسيون به شيوه مريكائی است و هم اكنون اين امر عملی شده است. هيچ كسی در بين رهبران روسيه به اين نكته مهم و اساسی فكر نمی كند كه نظر خلق های ايران، عراق و افغانستان كه عليه آنها سياست آمريكائی اعمال ميشود چيست؟ مگر نه اينکه همه آنها همسايگان تاريخی ما هستند و ما بايستی با آنان زندگی كنيم؟ روسيه با پيشنهاد اخير پوتين در اجلاس گروه 8 عملا حلقه محاصره ژئو پولتيكی کشور را تنگ تر کرد. به نقل از لوموند ديپلماتيك

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دموكراسي و مذاكره يك دروغ بزرگ هر وقت ايران هزاران موشك قاره پيماي هسته اي توليد كرد ناوهاي هواپيما برش توي دنيا پخش شدند اون موقع كه عربستان ميشه دوست ايران تمام كشورهاي دنيا اين اجازه رو به خودشون نميدن كه ايران متهم به كاري كنند مثل قانون جنگل مي مونه قوي تر سلطان جنگل ما بايد قويي تر باشيم تا سلطان باشيم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من هم ميگويم ما بايد نسل اين سنيون وهابي مسلك را كه درست به مانند يك ويروس خطرناك در بدنه اسلام عزيز مقيم شده اند و دارند از داخل بدنه اسلام را دچار جدايي و نفاق ميكنند هر چه سريعتر نابود كنيم.دوستان اينها همانها هستند كه اگرنابود نشوند به سپاه خونريز و جاني سفياني وهابي خواهند پيوست.اينها اصلا بويي از مسلماني نبرده اندو اينها از اسراييل براي اسلام بسيار خطرناكترند.احمدي نژاد بايد به جاي تهديد اسراييل اول اين ويروسهاي درون جامعه اسلامي را نابود كند تا با نابودي اين نجسها ملت بزرگ اسلام جاني دوباره گرفته و زير يك پرچم متحد شوند و آماده مبارزه نهايي با مستكبران جهاني كه از همين وهابي هاي كثيف حمايت ميكنند و انواع سلاح به پادشاه وهابي ها ميدهند شوند.در مورد هلوكاست عربي هم كه جناب كوروش فرمودند من هم موافقم و من معتقد به يك اصلاح نژادي واقعي كه بسيار واجب است ما درون پيكره اسلام انجام دهيم حتي با توسل به تسليحات كشتار جمعي هستم كه همان نسل سني هاي وهابي دشمن شيعه و ايران ميباشند و ما بايد مراكز اصلي اينها را همانا پايتختهاي كشورهاي عرب خليج فارس است نابود كنيم. و بخوصص شهر كثيف رياض icon_wink كه به نظر من مركز اصلي فتنه بر عليه مومنان و پيروان واقعي اسلام همين شهر رياض است و تمام اين آتشها از سلطنت اين آل سعود كثيف بلند ميشود. ميتوان اين شهر رياض را با يك بمب اتم و يا حتي با استفاده از تسليحات ميكروبي و شيميايي قوي فقط ساكنان آن را نابود كرد.اما باز هم ميگويم اگر شهر رياض كه مركز فتنه گري فرقه وهابيون سعودي است نابود شود هم نظام سلطنت خودكامه كثيف سعودي هاي وهابي از سرزمين مقدس وحي پاك ميشود و هم رهبران اصلي وهابيون نجس و كثيف و نسل اصلي آنها منقرض خواهند شد و اين ميشود يك اصلاح نژادي درست و حسابي در درون ملت اسلامي و ما به اين صورت تا 55 درصد به اتحاد واقعي مسلمانان نزديك خواهيم شد. البته ما بايد بعد به سراغ حكومتهاي متحد سعوديهاي وهابي در اردن و مصر و خيلج فارس و يمن :evil: برويم تا اصلاح نژادي را كامل كنيم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قبل از اونا بايد بريم سراغ القاعده و طالبان.كه فكر نمي كنم واسه جمهوري اسلامي ايران جمع كردن اينا كار سختي باشه.اما خوب فعلا تا خروج نيروهاي امريكايي از منطقه تا موقعي كه باهامون كاري نداشته باشن(گرچه خود ج.ا به طور غير مستقيم به اونا خط ميده)باهاشون كاري فكر نمي كنم داشته باشيم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حاجي ايول واقعا كارت درسته. فعلا كه كل سايت داره رو دست تو و تانك مي چرخه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
روسيه پس از فروپاشي شوروي ديگه قدرتي نداره و به هيچ عنوان متحد مناسبي براي ما نيست(اگه بهش بشه گفت متحد icon_wink )

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رژيم اسرائيل درصدد خريد موشکهای جديد از آمريکاست که اين اتفاق در کنار افزايش بودجه نظامی اين رژيم نشانگر آن است که تل آويو پس از تغيير رويکرد نظامی آمريکا به خاورميانه به دنبال هماهنگی با واشنگتن است. به گزارش خبرگزاری مهر، با وجود تلاش‌هايی که در سطح بين‌المللی برای پيشبرد روند صلح انجام گرفته است؛ با ادامه اوضاع متشنج در منطقه خاورميانه تقاضا برای سلاح و تملک آن افزايش مي‌يابد. در اين بين اسرائيل جايگاه ويژه ای را به خود اختصاص داده است. با به قدرت رسيدن شارون در اوايل سال 2000، او برای اجرای برنامه‌های تسليحاتی و توسعه و گسترش استراتژی نظامی خود به حمايت از ارتش پرداخت. به سختی می ‌توان بازيگری را پيدا کرد که مثل اسرائيل با مفاهيم امنيت و دفاع از مرزها (که تا کنون مشخص نشده است) به وجود آمده باشد. مشکل نا امنی مانند تارهای عنکبوت رژيم اسرائيل را در بر گرفته است؛ به طوری که پيوسته علتی برای دغدغه خاطر، ترس، احساس خطر از همه، چه دوست و چه دشمن وجود دارد. عوامل زيادی در به وجود آمدن فضای پيچيده و منحصر به فرد امنيتی که اسرائيل را در بر گرفته است، دخيل است. از جمله‌ اين عوامل مي‌ توان به تاريخ طولانی و سرشار از جنگ‌ها، درگيري‌ها وهمچنين مشکلات مختلفی که اين رژيم برای تأمين تسليحات از منابع خارجی يا ساخت تسليحات در داخل با آن روبرو بوده است و نقش مهم کمک های گسترده نظامی آمريکا اشاره کرد.حجم اين کمک ها در فاصله سالهای 1991تا 2000 به 21 ميليارد و 172 ميليون و 300 هزار دلار رسيده است. سياست تسليحاتی اسرائيل در حال حاضر با متغييراتی روبه روست که اين متغيرها از تحول فضای بين‌المللی و منطقه ‌ای پيرامون اسرائيل پس از پايان جنگ سرد ناشی مي‌ شود، علاوه بر اين بازگشت فرايند صلح خاورميانه که اولين سمبل اين مجموعه متغييرات است؛ ماهيت چارچوب سياسی و استراتژيک حاکم بر فرايند خريد تسليحات و تجهيزات نظامی و اوضاع صنايع نظامی را تحت تأثير قرار داد. بی ترديد روند کمک رسانی تسليحاتی به ارتش اسرائيل از زمان تشکيل آن در سال 1948، پيوسته تحت تأثير متغيرهای بين‌المللی قرار داشته است. در ابتدا اسرائيل توانست با موافقت اتحاد جماهير شوروي، تسليحات را در فاصله سالهای 1949-1951 از چکسلواکی سابق دريافت کند. پس از آن فرانسه تا سال 1967 به صورت منبع اصلی تسليحات اسرائيل درآمد. از پايان دهه 60 نيز ايالات متحده آمريکا به صورت تأمين‌کننده اصلی تسليحات اسرائيل درآمد. اسرائيل براساس تجربه ‌ای که در همکاری طولانی مدت با بسياری از قدرت‌های بين‌المللی اندوخته بود به اهميت تکيه بر خويشتن‌ برای تأمين تسليحات اصلی و لازم برای تأمين امنيت پی برد و اين مرحله را با معطوف کردن توجه خود بر بهبود و توسعه جزئی تسليحات موجود آغاز کرد و همراه با اين اقدام ميزان هزينه‌های صنايع نظامی و تعداد نيروی کار فعال در اين حوزه به سرعت افزايش يافت. با آغاز سال 1985 سياست تسليحاتی اسرائيل تغيير کرد و اين رژيم به جای تلاش برای توليد تمام سيستمهای تسليحاتی در داخل توجه خود را بر توليد مهمات پيشرفته متمرکز کرد. تجهيزاتی از قبيل هواپيما، تانک، کشتی جنگی و غيره را نيز از طريق واردات به ويژه از ايالات متحده (به جز تانک مرکاوا) تأمين مي‌کرد. به طور کلی اين تغيير و تحول در سياست تسليحاتی ناشی از عوامل اقتصادی و سياسی بود. اسراييل پی برد که از نظر اقتصادی تهيه سرمايه‌های لازم برای اين حجم گسترده از صنايع نظامی بسيار دشوار است؛ کما اينکه ميانگين صادرات نيز با پايان جنگ سرد کاهش يافت. همچنين شيوه کمک های نظامی آمريکا (که می ‌بايست در داخل آمريکا خرج می ‌شد) سبب افزايش تکيه به سلاح‌های آمريکايی و توقف تکيه بر نمونه‌های داخلی شد. سياست تسليحاتی اسرائيل فرايند صلح را نيز تحت تأثير قرار داد و وارد کردن تسليحات از ديگر بازارهايی که در برابر اسرائيل بسته بود امکان پذير شد. در نتيجه تغييرات پی در پی اوضاع امنيتی خاورميانه، سياست‌های تسليحاتی اسرائيل نيز پيوسته مورد بحث و جدل است. هر چند برخی تحولات مانند معاهده صلح با مصر، توافقنامه اسلو با فلسطينيان، توافق‌ نامه صلح با اردن و نتايج جنگ خليج فارس در سال 1991 (تخريب ساختار زيربنايی نظامی عراق) و برکناری صدام حسين و اعدام او سبب شد تا از شدت تهديدات عليه اسرائيل کاسته شود اما اين رژيم هنوز هم معتقد است که تهديدات زيادی برای امنيت آن وجود دارد. 1) قدرت ايجاد تهديد سياستهای تسليحاتی اسرائيل با برداشت اين رژيم از تهديدهای نظامی کشورهای عربی و اسلامی منطقه خليج فارس عليه خود رابطه بسيار محکمی دارد. هر چند بيشتر کشورها ديدگاه نظامی خود و سازماندهی و آموزش را که با آن در ارتباط است بر پايه تهديدات کوتاه يا بلندمدت بنا می ‌کنند، اما وضعيت اسرائيل به کلی متفاوت است، زيرا اين رژيم از ابتدا و پيوسته وجود خود را در معرض خطر می ‌ديده است و معتقد است که با وجود تحولات جاری در حال جنگ دايمی با همسايگان خواهد بود. اسرائيل اين را فراموش نکرده که در برخی اوقات ناچار شده است در چند جبهه دست به حمله بزند و شکست اخير اين رژ يم از حزب الله که به تحليل کارشناسان اين رژيم ضربه پذيری تل آويو را برای دولت های عربی نمايان کرده، اوضاع را برای آن بغرنج تر کرده است. از سوی ديگر استراتژی جنگی اسرائيل که در طول 4 دهه طراحی شد هنوز هم جريان دارد. اما برخی از عناصر آن در دهه 90 تحت تأثير برخی متغيرهای تکنولوژيکي، اقتصادی و سياسی دستخوش تغيير شده است. در نتيجه اين اوضاع امنيتی استراتژی اسراييل بر 3 اصل مهم پي‌ريزی شد: 1- نيروی هوايی قوی با آمادگی عالی و توان اطلاعاتی پيشرفته 2- نيروهای زمينی کارآمد با تعداد نسبتاً محدود. 3- نيروهای احتياط پياده و يگان زرهی گسترده (427100 نفر) که در مواقع اضطراری و بحرانی شدن اوضاع امنيتی و سياسی و ? قادر به واکنش سريع باشد. ديدگاه اسرائيل در جنگ براساس يکسره کردن سريع جنگ و اجتناب از طولانی کردن آن يا پرداختن به جنگ‌های فرسايشی استوار است که چنين فرايندی در جنگ لبنان به وقوع نپيوست. 2) برنامه ‌ريزی سياست تسليحاتی اسرائيل کم بودن مساحت اسرائيل يا به عبارت بهتر، نداشتن عمق استراتژيک که از قدرت تحرک و مانور آن مي‌کاهد يکی از عوامل مؤثر در عقايد اسرائيل است که سبب می ‌شود اين رژيم استراتژی خود را بر پايه انتقال نزاع به خارج از مرزهای خود و تمرکز بر نيروی هوايی و تکنولوژي‌های پيشرفته در زمينه سکوهای پرتاب، کامپيوترها، تجهيزات دريايی و موشک های هوا به هوا و هوا به زمين بنا کند. خريد و نگهداری اين نوع تجهيزات و تسليحات هزينه‌های زيادی در بردارد و اسرائيل با توجه به درآمد نسبتاً محدود خود به سمت تسليحات چند منظوره که عملکردها و موارد استفاده متعدد دارند روی آورده و تا حد امکان از توجه به تسليحات تک منظوره اجتناب کرده است. سياست تسليحاتی ارتش اسرائيل سياست تسليحاتی اسرائيل براساس اهميت تأمين نيروهای مسلح و تجهيز آنها به جديدترين سيستم‌های تجهيزاتی و تسليحاتی استوار است تا بدين ترتيب برتری کيفی خود بر دشمن را تضمين کند. خودکفايی يکی از اهداف اصلی سياست تسليحاتی اسرائيل است. به همين دليل بر ساخت تسليحات و تجهيزات ويژه مانند تانک ميرکاوا تکيه کرده و سيستم تسليحاتی را که به دست می ‌آورد اصلاح می ‌کند و فعالانه برای صدور تسليحات به کانون درگيري‌ های منطقه ‌ای در آفريقا، آمريکای لاتين، جنوب آسيا و خاورميانه تلاش مي‌کند. رژيم صهيونيستی از طريق وزارت دفاع فرايند تجهيز نيروها را تحت سيطره خود دارد و حجم مطلوب (کمی و کيفی) و شيوه تهيه نيازها را تعيين مي‌کند. وزارت دفاع بر هماهنگی روند توليدات، ادوات نظامی در داخل نظارت کامل داشته و اهداف آن و منابع خارجی برای تهيه تسليحات را تعيين مي‌کند. اداره سرمايه‌ ها و سرمايه ‌گذاري‌ها چه منبع آن در داخل باشد و چه در خارج، در دست کابينه است. صنايع نظامی و مراکز علمی و دانشگاهی اسرائيل برای توليد تسليحات برجسته و توسعه کيفی آن با همکاری کشورهايی که در اين زمينه از پيشرفت نسبی برخوردارند، بين خود هماهنگی برقرار مي‌کنند. سپس وزارت جنگ اسرائيل تصميمات لازم را برای احداث صنايع نظامی يا توسعه سيستم‌ های تسليحاتی جديد اتخاذ مي‌کند. خريد و فروش تسليحات،مهمات و تجهيزات جنگی برای ارتش اسرائيل (دريايي،‌ هوايي، زمينی) برعهده شاخه تسليحات وابسته به رياست ستاد کل ارتش اسرائيل است. 3) هزينه‌های نظامی اسرائيل هزينه های دفاعی يکی از مهمترين مسائلی است که هرساله در تل آويو درباره آن بحثهای جدی صورت می گيرد. هزينه های نظامی اسرائيل تقريباً بخش قابل توجهی درآمد ناخالص آن را به خود اختصاص می دهد و اين هزينه هنگفت نظامی بيش از 9درصد از درآمد ناخالص ملی کشورهای خاورميانه و شمال آفريقا را تشکيل می ‌دهد که بالاترين ميزان جهانی است. نخست‌ وزير و وزير دارايی اقدام به تعيين بودجه مي‌ کنند و نمايندگان نيروهای مسلح و وزارت دفاع نيز نقش فعالی در بحث‌هايی که پيرامون بودجه دفاعی در کابينه رژيم صورت مي‌ گيرد برعهده دارند. اين کار سبب شده است تا نظاميان نقش مهمی در تصميم‌ گيری پيرامون بودجه و خريد تسليحات داشته باشند. بودجه پس از تصويب در کابينه برای بحث و بررسی در کنيست در کميسيون ويژه‌ ای متشکل از اعضای کميسيون‌های امنيت ملی و امور خارجه و مالی مطرح مي‌شود. بحث‌های اين کميسيون سری است. بودجه جنگی به سه قسمت تقسيم می ‌شود: الف) حقوق و اعتبارات مالی برای نيروهای انسانی. ب) هزينه‌های داخلی شامل احداث، راه‌اندازي، نگهداري، آموزش، تجهيزات، تسليحات، تجهيزات و توسعه. ج) هزينه خريد تسليحات اصلی از خارج 4) صنايع جنگی اسرائيل در نتيجه تحريم اعمال شده از سوی فرانسه پس از جنگ 1967 و رکود اقتصادی که 2 سال پس از آن ادامه داشت و با افزايش ميانگين بيکاری و بهره ‌برداری محدود از توان صنعتی همراه بود، رشد و توسعه سريع توليدات جنگی آغاز شد. ميانگين توليدات جنگی در اواسط دهه 70 افزايش يافت و بر اثر افزايش صادرات و کاهش خريدهای کلی تا پايان دهه 80 ادامه يافت به طوری که توليدات جنگی به صورت مهمترين ابزار غلبه بر بيکاری و افزايش ميانگين رشد درآمد. در فاصله سالهای 1966 تا 1975 صنايع جنگی 60درصد از نيروی کار جديد را جذب بخش‌های صنعتی کرد و سبب شد تا تحول اقتصادی به سمت بخش‌های توليدی که بر تکنولوژی پيشرفته و صنايع توسعه يافته که بر پايه تحقيقات علمی و توسعه تکنولوژيکی استوار بود گرايش پيدا کند. صرف هزينه در بخش تحقيقات و توسعه نظامی نيز تأثير مهمی در گسترش صنايع غيرنظامی داشت. به موازات اين امر ميانگين صدور تجهيزات نظامی نيز افزايش يافت. و در اواسط دهه 80 به 25درصد از کل صادرات صنايع غيرنظامی رسيد. مسئله تقسيم هزينه بين خريد تسليحات از توليدات داخلی و خريد از خارج و همچنين موضوع ساخت يا خريد تسليحات موضوعاتی هستند که در اسراييل در مقايسه با ديگر بندهای اصلی هزينه بيشتر مورد بحث و مجادله قرار مي‌گيرند. به همين دليل بخش توليدات جنگی با وجود افزايش تکيه بر تسليحات خريداری شده از آمريکا، عامل اقتصادی مهمی در تصميم‌ گيري‌ها مربوط به خريد سلاح به شمار مي‌رود. صنايع نظامی اسرائيل شکوفا شد و در توليد ملی آن جايگاه دوم را از لحاظ صادرات اشغال کرد. تحقيق و توسعه و تمرکز منابع در بخش صنايع نظامی به توسعه صنايع و ارتباط آن به تکنولوژی آمريکا و تربيت نيروهای ماهر فنی و اداری کمک کرد. اين امر سبب شد تا سيستم‌های تسليحات و تجهيزات مورد استفاده ارتش اسرائيل به جای وارد شدن از خارج در داخل توليد شود. از سوی ديگر صادرات سلاح به عنوان عاملی برای همکاری با کشورهای جهان سوم از جمله تايوان، آفريقای جنوبی و کلمبيا مورد استفاده قرار گرفت. اسرائيل صادرات خود را به سلاح و تجهيزات مازاد بر نياز و يا عقد قراردادهای طولانی مدت برای فروش تجهيزات جنگی مختلف و انواع مهمات و توسعه تسليحات به صورت مشترک با ديگر کشورها (از طريق تبادل کالا يا تکنولوژی) متمرکز کرده است. 5) صنايع تسليحاتی و رابطه با ايالات متحده اسرائيل به خاطر اوضاع امنيتی فرد خود تلاش کرده است تا نوعی هماهنگی بين سياست‌های امنيتی و رويکردهای استراتژيک از يک سو و سياست خارجی و اهداف آن از سوی ديگر برقرار کند. تا سال 1966 ايالات متحده جزء صادرکنندگان تسليحات به اسرائيل نبود و تنها برخی آتشبارهای موشک‌های ضدهوايی هاوک را در اختيار اين رژيم قرار داد. با ‎آغاز دهه 70، ايالات متحده به صورت اصلی ‌ترين صادرکننده تسليحات به اسرائيل درآمد و تا سال 1973 صادرات سلاح با افزايش وام‌ها و کمک‌های اقتصادی افزايش يافت. از سال 1985 وام‌ها به کمک تبديل شد و با آغاز دهه هشتاد 2 طرف ياد داشت تفاهم‌های زيادی را که تعيين ‌کننده چارچوب رابطه آنها بود به امضاء رساندند. در سال 1994 کمک های آمريکا 30 درصد از بودجه نظامی اسرائيل را تشکيل داد. پس از جنگ سال 1991 خليج فارس، اسرائيل محموله‌های تسليحاتی ديگری به ارزش 2 ميليارد دلار از آمريکا دريافت کرد. به نقل از انتخاب

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
همین حرفا می زنید میگن ایران تروریست هنوز بمب اتم نداریم همه نقشه نابودی عربستان و اسراییل رو کشیدن icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
msh

لطف کنید اول فارسی تایپ کنید و از تایپ پینگلیس خوددرای کنید و اگر مشکلی دارید مثلا کیبورد فارسی ندارید در PM به من بگویید تا مشکل را حل کنم.

اما به شخصه خودم دوست ندارم در بحث های سیاسی وارد بشوم شما یک ایرانی هستید و حتما باید نسبت به کشورتان تعصب داشته باشید و این گونه حرف زدند درست نمی باشد دوست من می دانی همین عربا با ما چه کردند یک روز میان میگن خلیج فارس مال ما و نامش خلیج عربی می ذارن یک بار میان میگن ابن سینا عرب بوده یک بار هم میگن ایران به طور مسالمت آمیز جزایر سه گانه را تحویل دهد تازه قول همکاری به آمریکا برای جنگ با ایران داده !

در مورد قوم پر افتخار یهود هم که اصلا نیاز به گفتن نیست!

اگر اینجوری پیش بره این عربا می خواهن ایران را نابود کنند (با تاریخ فرهنگ این مرز بوم بازی می کنند) پس نقشه کشیدن برای نابودی انها کاملا منطقی می باشد شاید روزی لازم بشه دیدی که شمخانی هم خودش صریحا اعلام کرد که اگر جنگی رخ دهد ایران منطقه (عربستان و بقیه کشورهای خود فروخته) را موشک باران می کند پس این کار کاملا منطقی می باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا داوود با حرفت موافقم فقط به خاطر يكي از كارهايي كه كردن بايد از بين برن اونم جنگ هشت ساله كه با پول و ارتش تمام اعراب شروع شد در اين جنگ اعراب كارهاي زيادي كردند كه خيلي هاش بي جواب موند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عرب ها زمان فتح ايرن 120000 نفراز مردم طبرستان رو گردن مي زنند تا با خونشون چرخ اسياب هاي ابي رو بچرخونن فقط تو يه روز 42000 نفر از زنان و دختران ايراني رو تو شهر پيغمبر مدينه بفروش مي رسونن 4000 نوجوان ايراني رو اخته ميكنند تا در تمام عمر از اين ها بيگاري بكشن و بزنند تو سرشون و.... ما هر وقت اينها رو جواب داديم بايد تازه به حصاب كتاب هشت سال جنگ برسيم من ايت الله ميشدم اولين فتوام حلال كردن خون اعراب بود چون تو هيچ استانداردي جزو آدم حساب نمي شه كردشون icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نقل قول: عرب ها زمان فتح ايرن 120000 نفراز مردم طبرستان رو گردن مي زنند تا با خونشون چرخ اسياب هاي ابي رو بچرخونن فقط تو يه روز 42000 نفر از زنان و دختران ايراني رو تو شهر پيغمبر مدينه بفروش مي رسونن 4000 نوجوان ايراني رو اخته ميكنند تا در تمام عمر از اين ها بيگاري بكشن و بزنند تو سرشون و.... ما هر وقت اينها رو جواب داديم بايد تازه به حصاب كتاب هشت سال جنگ برسيم من ايت الله ميشدم اولين فتوام حلال كردن خون اعراب بود چون تو هيچ استانداردي جزو آدم حساب نمي شه كردشون واقعا دمت گرم حرف دل همه ايرانيها رو زدي icon_wink :evil: :) :) :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آمريكا: در حال بحث درباره مفاد قطعنامه سوم ايران هستيم خبرگزاري فارس: وزارت امور خارجه آمريكا اعلام كرد اين كشور و ديگر كشورهاي درگير در مسئله هسته‌اي ايران بحث‌هاي اوليه درباره قطعنامه جديد عليه اين كشور را آغاز كرده‌اند. img]http://media.farsnews.com/Media/8410/Images/jpg/A0160/A0160920.jpg[/img] به گزارش فارس به نقل از خبرگزاري رويترز، شون مك‌كورمك، سخنگوي وزارت خارجه آمريكا گفت نمي‌داند چه زماني ممكن است قطعنامه سوم عليه ايران به شوراي امنيت سازمان ملل ارائه شود اما «ما اكنون در حال بحث درباره مفاد آن هستيم.» وي افزود اين بخشي از بحث‌هايي است كه نيكلاس برنز، معاون وزير خارجه آمريكا هنگام ديدار از اروپا در هفته گذشته درباره آن با مقامات اروپايي بحث كرد. مك‌كورمك به جزئيات بيشتري اشاره نكرد. شوراي امنيت سازمان ملل تاكنون دو قطعنامه را عليه ايران صادر كرده است. اين در حالي است كه علي لاريجاني دبير شوراي عالي امنيت ملي كه در جمع هاديان سياسي سپاه سخن مي‌گفت، با اشاره به صدور دو قطعنامه از سوي شوراي امنيت تصريح كرد: «در صدور قطعنامه‌ها، حرف اصلي آنان اين بود كه اولاً قطعنامه برگشت‌پذير است، به اين معنا كه اگر ايران از فن‌آوري هسته‌اي دست بردارد، قطعنامه برگشت‌پذير است اما اين بهانه‌اي است، چون از ما مي‌خواهند كه از فن‌آوري اتمي دست ‌برداريم.» وي با اشاره به اينكه بخشي از قطعنامه‌ها در حوزه مسائل موشكي ايران، چه ساخت موشك و چه قطعات و لوازم يدكي است و ربطي به هسته‌اي ندارد، گفت: «آنها علت اين را كه چرا وارد اين حوزه‌ شده‌اند، توضيح نمي‌دهند و تنها مي‌گويند چون قدرتش را داريم، اقدام مي‌كنيم.» لاريجاني قرار است شنبه آينده در ليسبون پايتخت پرتغال بار ديگر با خاوير سولانا، هماهنگ‌كننده سياست خارجي اتحاديه اروپا درباره مسئله هسته‌اي ايران ديدار كند. مك‌كورمك نيز در كنفرانس خبري خود وقوع چنين ديداري را تاييد كرد. وي گفت منطقي كه در پس ديدار بعدي اين دو قرار دارد اين است كه «اميدواريم دولت ايران و حكومت ايران تحليل مفيد متفاوتي را انجام دهد. روشن است آنها نسبت به يك سال پيش بسيار منزوي‌تر شده‌اند.» سخنگوي وزارت خارجه آمريكا تاكيد كرد: «بنابراين ايده ما اين است كه قصد داريم از طريق آقاي سولانا صحبت با دولت ايران را ادامه دهيم و آنها را به يافتن راهي براي بله گفتن ترغيب كنيم. و اين به طور ساده‌اي شامل يافتن راهي براي تعليق فعاليت‌هاي غني‌سازي و بازفرآوري ايران به منظور آوردن آنها به پاي ميز مذاكره مي‌شود.» از سوي ديگر يك مقام ارشد آمريكايي مدعي شد انتظار نمي‌رود ديدار بعدي لاريجاني و سولانا پيشرفت خاصي حاصل كند. [

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.