Recommended Posts

 دادگاه عالی اتحادیه اروپا تحریم بانک تجارت و شرکتهای وابسته به کشتیرانی را لغو کرد

 

دادگاه عالی اروپا تحریم های 28 عضو این اتحادیه علیه بانک تجارت و نهادهای وابسته به شرکت کشتیرانی ایران را لغو کرد.
این حکم پس از آن صادر شد که اتحادیه اروپا نتوانست تصمیم خود برای توقیف دارایی ها و منابع مالی بانک تجارت را توجیه کند.
همچنین دادگاه اروپا دلایل کافی مبنی بر حمایت این بانک از ادعاهای غرب درباره کمک به توسعه برنامه های هسته ای یا نقش این بانک در دور زدن تحریم های وضع شده علیه ایران را دریافت نکرده است.
دادگاه عالی اتحادیه اروپا در دومین حکم خود همچنین گفته، اتحادیه نتوانسته است ثابت کند که شرکت «اوشن کاپیتال ادمینستریشن» و دیگر شرکت های وابسته به کشتیرانی جمهوری اسلامی در توسعه برنامه های هسته ای دخالت داشته اند.
دادگاه اروپا شهریورماه سال گذشته نیز با صدور احکامی رای به لغو تحریم ها علیه شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی و 17 شرکت وابسته به آن داده بود. اتحادیه اروپا دو ماه فرصت داشت که تقاضای تجدیدنظر کند. این تحریم ها در سال های 2010 و 2012 توسط اتحادیه اروپا علیه این شرکت ها اعمال شده بود.
شهریورماه سال گذشته نیز دادگاه عمومی اتحادیه اروپا همچنین مقرر کرد که این اتحادیه باید تحریم های خود علیه هفت شرکت و بانک ایرانی را لغو کند. این نهاد ها شامل پست بانک ایران، بیمه ایران، کشتیرانی گود لاک، بانک توسعه صادرات، بانک بین المللی پرشیا، بانک رفاه کارگران و شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی است.
در حالی که دادگاه اروپا تاکنون چندین بار تحریم های وضع شده علیه بانک ها، شرکت ها و نهادهای ایرانی را لغو کرده اما اتحادیه اروپا هنوز به طور رسمی این نهاد ها را از فهرست تحریم ها خارج نکرده است.
در آخرین مورد، دادگاه اروپا 27 شهریورماه امسال حکم به لغو تحریم بانک مرکزی ایران داد. اتحادیه اروپا ژانویه 2012 این بانک را در فهرست تحریم ها قرار داده بود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 اخراج 43 نظامی صهیونیستی از ارتش

 

رادیو ارتش رژیم صهیونیستی روز دوشنبه اعلام کرد: 43 سرباز ذخیره این ارتش به علت انتقاد علنی از سرکوب فلسطینی ها اخراج شده اند.
 این سربازها در نامه ای که در ماه سپتامبر گذشته در رسانه ها منتشر کردند، اعلام داشتند در اعتراض به بی عدالتی هایی که در حق فلسطینی ها روا شده است از خدمت در ارتش خودداری کرده اند.
این 43 سرباز جزو یگان 8200 بودند که در دفاع سایبری فعالیت داشتند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ادعاي تکراري مک کين:ايران منطقه خاورميانه را بي ثبات کرده است

 

 سناتور جان مک کین در سخنانی در جلسه استماع کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا که در پایگاه اینترنتی سنا منتشر شده است گفت:« امروز کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا برای دومین استماع خودش درخصوص چالشهای جهانی و امنیت ملی ایالات متحده تشکیل جلسه داده است. پس از مناقشه هایی که در عراق و افغانستان با آن مواجه شدیم، بحثهای گسترده ای در جریان بوده است مبنی بر اینکه نقش قدرت نظامی در راهبرد ایالات متحده در جهان چیست. این بحثها خوب است اما غالبا، سیاستمداران ازجمله شخص رئیس جمهور اوباما ، از یک عبارت ساده در این خصوص استفاده می کنند مبنی بر اینکه هیچ گزینه نظامی مطرح نیست. این شعار بجای آنکه بیان کننده این نکته روشن و مهم باشد که با اقدام نظامی نمی توان همه مشکلات در عرصه سیاست خارجی را حل کرد، درواقع بهانه ای برای خودداری از توسل حتی به محدودترین اقدامات نظامی است که می تواند شرایط را برای رسیدن به راه حل سیاسی بهبود بخشد و این انعطاف پذیری را برای کشور بوجود بیاورد که بتواند از همه ابزارهای قدرت ملی اش به گونه ای موثر برای حل مشکلات بهره بگیرد. باآنکه ممکن است این سخن درست باشد که هیچ راه حل نظامی وجود ندارد ، درعین حال این سخن نیز احتمالا درست است که برای هر راه حل سیاسی باید بعدی نظامی هم مطرح باشد. عواقب این سیاست کنشگرانه ایالات متحده در حال حاضر در کشورهایی ازقبیل سوریه و اوکراین به روشنی مشهود شده است. باید مشخص شود سیاست گذاران آمریکایی چگونه از قدرت نظامی برای پرداختن به چالشهای جهانی استفاده کنند پیش از آنکه چالشها به بحران تبدیل شوند. برای نمونه، باید دانست هرچه ما در تامین تسلیحات دفاعی برای اوکراین تعلل کنیم، به همان نسبت پایگاه روسیه در اوکراین قویتر خواهد شد و همانطور که درباره گرجستان دیدیم، رها کردن اوکراین از روسیه و احیای حاکمیت و استقلال این کشور نیز دشوارتر خواهد شد. شاهد آن هستیم که یمن در حال حاضر در هرج و مرج به سر می برد و شبه نظامیان مورد حمایت ایران ، دولت یمن را سرنگون کرده اند و القاعده در شبه جزیره عربی جرات پیدا کرده است تا حملات تروریستی در سراسر جهان انجام بدهد. باید توجه داشت که پرچم داعش هنوز هم برفراز شهرهای اصلی عراق ازقبیل فلوجه و موصل در اهتزاز است. داعش در سوریه ، کنترل خود را بر سرزمینهای سوری به صورت چشمگیری گسترش داده است. باوجود هدف اعلامی رئیس جمهور اوباما مبنی بر نابودی داعش، هیچ راهبرد مشخصی برای رسیدن به این هدف وجود ندارد. آیا رئیس جمهور اوباما هنوز هم معتقد است بشار اسد باید برود و آیا ما راهبردی برای نیل به این هدف داریم؟ واقعیت این است که پاسخهای توام با تاخیر و ضعیف رئیس جمهور اوباما نه تنها سبب نابودی داعش نمی شود بلکه باعث ایجاد اعتماد در میان متحدان و شرکای ما نیز نمی شود. زیربنای همه این مناقشه ها ، چالش وسیعتری است که ازجانب نفوذ منفی ایران در منطقه خاورمیانه مطرح است. دولت آمریکا برای پرداختن به این مشکل، هیچ راهبردی ندارد. مسئله ایران فقط مشکل کنترل تسلیحات نیست.درحالیکه مذاکرات درباره برنامه هسته ای غیرقانونی این کشور ادامه دارد، دولت آمریکا دربرابر رفتار نسنجیده ایران سکوت اختیار کرده است که سبب بی ثبات شدن منطقه می شود. این رفتارهای ایران شامل تامین سلاح و منابع مالی و ارائه آموزش به تروریستها و گروههای شبه نظامی در کشورهایی همانند یمن و سوریه و لبنان و عراق و بحرین و غزه است. صرفا راه حل نظامی برای همه چالشهای جهانی وجود ندارد اما در عین حال باید توجه داشت که براساس تجربه فراگرفته شده در عراق و سوریه ، ارتش آمریکا جزئی لاینفک برای استقرار ثبات و تامین منافع ایالات متحده است.نباید از قدرت نظامی به صورت سرسری استفاده کرد اما در عین حال، نباید عجولانه از آن عقب نشینی کرد. وقتی ما حاضر نباشیم به مشکلات جهانی در مراحل اول رسیدگی کنیم، نیروهای مسلح ما باید در آینده با فضایی خطرناک تر و پرچالش تر و پر هرج و مرج تر مواجه شوند.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نقل از شبکه خبری المنار، رسانه‌های صهیونیستی از وقوع انفجار در یک انبار تسلیحاتی در پایگاه نظامی رژیم صهیونیستی در نزدیکی تل‌آویو خبر دادند.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 میلیاردرهای آمریکایی که خواستار تشدید تحریم‌های ایران هستند

 

هرچند سناتورهای دموکرات آمریکایی اخیراً با ارسال نامه ای برای رئیس جمهور این کشور اعلام کردند فعلاً از طرح وضع تحریم های جدید علیه ایران حمایت نمی کنند، اما بحث تحریم ها همچنان به طور جدی در محافل آمریکایی جریان دارد. یکی از مباحث مطرح در این زمینه، هویت افرادی است که منابع مالی لازم را در اختیار گروه های طرفدار تحریم قرار می دهند.
به گزارش «تابناک»، سایت خبری آمریکایی «نیشن» در مطلبی به معرفی یکی از مهمترین گروه های پرداخته که برای وضع تحریم های بیشتر علیه ایران به نمایندگان کنگره فشار وارد می کنند و در همین راستا، به هویت دو تن از میلیاردرهایی که کار تأمین منابع مالی مورد نیاز برای گروه مذکور را بر عهده دارند نیز اشاره کرده است.

در این مطلب آمده است:

از دو سال و نیم پیش که جاش بلاک، سخنگوی سابق لابی اسرائیلی آمریکا (آیپک)، مسئولیت «پروژه اسرائیل» را بر عهده گرفت، این گروه را که صرفاً به عنوان یک گروه طرفدار رژیم اسرائیل شناخته می شد، به یکی از مهمترین مخالفان تلاش های دیپلماتیک دولت اوباما در قبال ایران تبدیل کرد. اما بر اساس اسنادی که تازه به دست آمده، به جز وی، دو تن از میلیاردرهای حامی این گروه نیز دستور کارهای خاص خود را در مخالفت با اوباما دارند که فراتر از حمایت صرف از رژیم اسرائیل در مقابل ایران است.
تلاش های بلاک برای مانع ایجاد کردن و یا حتی بر هم زدن توافق هسته ای با ایران، بارها نمود داشته است. همین دو هفته پیش و در آستانه سخنرانی سالانه اوباما، بلاک ایمیلی را برای تعدادی از خبرنگاران آمریکایی ارسال کرد که مدعی بود در آن حقایقی درباره موضوع تحریم های ایران مورد اشاره قرار گرفته است. از جمله موارد مطرح در این ایمیل، طرح این ادعا بود که طرح ارائه شده از سوی منندز و کرک درباره تحریم ایران، در واقع وضع تحریم های «جدید» علیه ایران نیست.
این ادعا در حالی مطرح شد که در نخستین کلمات طرح مذکور، در بیان هدف از تصویب این طرح آمده: «به منظور گسترش دادن تحریم های وضع شده علیه ایران و وضع تحریم های جدید علیه این کشور». جالب اینجاست که بلاک با وجود این تفسیر نادرست از متن طرح تحریم ها، دولت اوباما را به ارائه اطلاعات نادرست، مضحک و گمراه کننده در این زمینه متهم می کند.
یکی دیگر از موارد مهمی که در آن، خصومت اوباما با مذاکرات هسته ای ایران آشکار شد، سه هفته پیش بود؛ یعنی زمانی که اوباما اشاره کرد تعدادی «تأمین کننده مالی» در پشت پرده تلاش های جاری برای ضربه زدن به مذاکرات هسته ای ایران هستند. پس از بیان این سخنان، بلاک به شدت از آن انتقاد کرده و گفت این گونه موضع گیری ها تنها به جایگاه و اعتبار رئیس جمهور لطمه می زند.

اما این تأمین کنندگان مالی که کار حمایت از سازمان متبوع بلاک را علیه دیپلماسی اوباما در موضوع ایران بر عهده دارند، چه کسانی هستند؟

بر اساس سندی که در آن به تأمین کنندگان مالی پروژه اسرائیل در فاصله اکتبر 2012 تا سپتامبر 2013 اشاره شده، دو میلیاردر بیش از یک سوم از منابع مالی این گروه را تأمین کرده اند. این افراد، پل سینگر، از حامیان اصلی حزب جمهوری خواه و ریچارد پری، از نزدیکان به ستاد تبلیغاتی هیلاری کلینتون است. هرکدام از این افراد با اعطای مبلغ یک میلیون دلار، به بزرگترین حامیان مالی پروژه اسرائیل تبدیل شده اند.
درباره پری باید اشاره کرد که میزان حمایت وی و همسرش از کلینتون بر هیچ کسی پوشیده نیست و این دو تن از طریق نهادهای مختلف به حمایت از کلینتون می پردازند. لیزا، همسر ریچارد پری یک بار در مصاحبه ای گفت پس از آنکه هیلاری کلینتون نتوانسته به ریاست جمهوری برسد، وی علاقه اش را به سیاست از دست داده است. ریچارد پری که در سال 2008 به کمپین دموکرات ها کمک کرده بود، در سال 2012 برای انتخاب مجدد اوباما هیچ هزینه ای نکرد.
میلیاردر دیگر، یعنی پل سینگر، سابقه ای بسیار بیشتر از پری در مخالفت با دولت اوباما دارد. وی که از اعضای فعال کمپین جمهوری خواهان به شمار می رود، عضو ارشد «ائتلاف یهودیان جمهوری خواه» است و مبلغ3.6 میلیون دلار نیز به «بنیاد دفاع ازدموکراسی ها» (گروه تندرویی که اعضای آن از تحریم های فلج کننده علیه ایران و اقدام نظامی علیه این کشور حمایت می کنند) کمک مالی کرده است.
از جمله دیگر نهادهایی که سینگر به آن ها کمک مالی می کند، «موسسه امریکن اینترپرایز» است که در زمان ریاست جمهوری جرج بوش، اتاق فکر مورد اعتماد کاخ سفید به شمار می رفت. اعضای این موسسه حامی جنگ عراق بودند و اکنون نیز خواستار انجام اقدامات شدیدتر علیه ایران هستند.
به این ترتیب، مشخص می شود که موضوع مخالفت با سیاست های دولت اوباما در موضوع ایران و تلاش برای وضع تحریم های شدیدتر علیه این کشور، یک موضوع تک بعدی نیست و شخصیت ها و گروه های متعددی با دستور کارها و اهداف متمایز و مشخص، در این زمینه فعال هستند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 رویکرد اوباما در قبال زرادخانه هسته‎ای اسرائیل چیست؟

 

 

پایگاه اینترنتی گالف نیوز در گزارشی نوشت: مایه تاسف است که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه یک ساعته درباره سیاست خارجی آمریکا با "فرید زکریا" در شبکه سی ان ان، از ارائه دیدگاههای خود در خصوص مناقشه دیرینه اسرائیل و فلسطین خودداری کرد.
شاید یکی از علت های خودداری اوباما از پرداختن به این موضوع این باشد که احتمالاً قبل از مصاحبه به فرید زکریا گفته بود تمایلی به بحث در این باره ندارد، یا اینکه "زکریا" باهوش تر از آن بود که در حال حاضر که روابط اسرائیل و آمریکا وخیم شده است، چنین موضوعی را مطرح کند. در هر صورت، واقعیت این است که رئیس جمهور آمریکا و جان کری، وزیر امور خارجه وی از زمانی که در نزدیک تر کردن اسرائیلی ها و فلسطینی ها به یکدیگر شکست خورده‌اند، از پرداختن به موضوع مناقشه اسرائیل و فلسطین خودداری کرده اند. از دید بسیاری از مردم فلسطین علت آشکار این اقدام آن است که اسرائیل از حمایت شدید در تشکیلات سیاسی آمریکا برخوردار است.
اما یک مؤسسه مطالعاتی مستقر در واشنگتن موسوم به مؤسسه پژوهش درباره سیاست خاورمیانه به تازگی تصویر متفاوت و جذاب تری در این خصوص ترسیم کرده است. گزارش ویژه این مؤسسه به قلم "گرانت اف. اسمیت" مدیر این مؤسسه به شکایتی معطوف شده است که در آن رویکرد مبهم آمریکا در قبال زرادخانه‌های هسته‌ای اسرائیل به چالش کشیده شده است.

طرح کلی این گزارش- همانطور که توسط رئیس این مؤسسه مطالعاتی تصریح شده است- این است که در عین حال که نمی توان انکار کرد این رویکرد مبهم تا حد زیادی به نفع اسرائیل و لابی آن در آمریکا بوده است، فاجعه ای پرهزینه برای مالیات دهندگان آمریکایی در بر دارد.» وی افزود بر اساس نظرسنجی ماه سپتامبر گوگل، 64 درصد مردم آمریکا معتقدند اسرائیل تسلیحات هسته ای دارد، در حالی که از هر ده نفر، شش نفر معتقدند کمک های خارجی آمریکا به اسرائیل بسیار زیاد است. اسمیت تصریح کرد: با وجود این، به خاطر اینکه سیاست رسمی آمریکا، تظاهر به نامعلوم بودن وجود زرداخانه هسته ای در اسرائیل است، واشنگتن سالانه میلیاردها دلار از درآمدهای حاصل از وجوه مالیات دهندگان آمریکایی را در اختیار اسرائیل قرار می دهد و به کمک های اطلاعاتی به تل آویو ادامه می دهد، در حالی که اسرائیل مدت های طولانی است که تسلیحات بازدارنده نهایی را در اختیار دارد.

وی گفت مسئله‌ای که بیشتر موجب ناراحتی می شود این واقعیت است که اسناد مهم دولت آمریکا در این خصوص همواره از دید مردم و مورخان و محققان پنهان نگاه داشته، و در آرشیو ملی نگهداری می‌شود.
آمریکا سال هاست که در این باره سکوت کرده است. هلن توماس، خبرنگار آمریکایی لبنانی تبار سابق کاخ سفید نتوانست اوباما را وادار به قبول این موضوع کند که اسرائیل تسلیحات هسته ای دارد. وی اوایل سال 2009 در نشستی خبری در کاخ سفید از اوباما پرسیده بود: « آیا شما هیچ کشوری در منطقه می شناسید که تسیلحات هسته ای داشته باشد؟» اوباما در پاسخ گفت مایل نیست در این باره گمانه زنی کند.
اسمیت معتقد است با توجه به اینکه بیشتر اعضای کنگره جزء لابی حامی اسرائیل هستند، دولت آمریکا تمایلی به ارائه رویکرد شفاف درباره زرادخانه هسته ای اسرائیل ندارد. تنها محل مناسب برای به چالش کشیدن اسرائیل در این خصوص، نظام قضایی است.
مؤسسه پژوهش درباره سیاست غرب آسیا بیست و سوم سپتامبر از وزارت دفاع شکایت کرد و از قاضی دادگاه فدرال خواست گزارش غیرمحرمانه 1987 با عنوان ارزیابی فناوری حساس در اسرائیل و کشورهای عضو ناتو بررسی و منتشر کند.

به گفته اسمیت، زمانی که وزارت دفاع تایید کرد که اسرائیل روی برنامه مخفی ساخت تسلیحات خارج از چارچوب پیمان منع گسترش تسلیحات هسته ای در سال 1987 کار کرده است، تل آویو دیگر فاقد شرایط لازم برای دریافت کمک 82 میلیارد دلاری خارجی حاصل از وجوه مالیات دهندگان آمریکایی که در اختیار آن قرار گرفت، نبود.
اسمیت گفت اسرائیل با استفاده از لابی خود که از حمایت های گسترده مالی برخوردار است، به وادار کردن دولت آمریکا به تبعیت از سیاست های مخفیانه خود ادامه می دهد؛ سیاست هایی که دهه هاست مالیات‌دهندگان آمریکایی تاوان آن را می پردازند.
هنوز معلوم نیست آیا "نتانیاهو" ماه آینده به واشنگتن خواهد آمد تا در کنگره سخنرانی کند یا خیر. برخی درباره انجام این سفر ابراز تردید کرده‌اند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 احتمال تغییر جریمه فوکر به اتهام نقض تحریم‌ها

 

 

دادگاهی در آمریکا خواستار جریمه نقدی سنگین‌تر برای شرکت هواپیمایی فوکر شد که پیشتر به نقض تحریم‌های آمریکا علیه ایران متهم شده بود.
 دادگاهی در آمریکا روز پنجشنبه طی حکمی اعلام کرد توافق میان شرکت هواپیمایی فوکر و وزارت دادگستری آمریکا که در آن قرار شده بود این شرکت به اتهام نقض تحریم‌های ایران 21 میلیون دلار جریمه پرداخت کند نامناسب است.
فوکر که یک شرکت هلندی ارائه دهنده خدمات هوایی است در ژوئن 2013 در توافقی با وزارت دادگستری آمریکا پذیرفت که برای رفع این اتهامات 21 میلیون دلار جریمه نقدی پرداخت کند.
آمریکا این کشور را متهم کرده بود که در طول پنج سال به طور عمد تحریم‌ها علیه ایران، سودان و میانمار را نقض کرده و سودی برابر با 21 میلیون دلار به دست آورده است.
ریچارد لئون قاضی این دادگاه منطقه‌ای آمریکا ضمن اعلام این رای گفت که توافق بین شرکت فوکر و وزارت دادگستری آمریکا هیچ مناسبتی با تخلفات با این شرکت ندارد و باید یک توافق جدید با جریمه سنگین‌تر مورد بررسی قرار گیرد.
به نوشته وال استریت ژورنال، وزارت بازرگانی و صنایع آمریکا شرکت فوکر را به 253 مورد نقض تحریم‌های آمریکا علیه ایران، سودان و میانمار و ارسال غیرقانونی تجهیزات هواپیمایی به این کشور‌ها متهم کرده بود.
وکلای این شرکت هلندی و نمایندگان وزارت دادگستری آمریکا تاکنون اظهارنظری درباره رای این دادگاه نکرد‌ه‌ا‌ند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

سلام بچه ها

 

یه سوال اساسی داشتم از محضر اساتید

 

همیشه انسان عاقل در بررسی قضایا هر دو طرف قضیه را ( امکانات و نواقص ) مد نظر فرار میده . حالا اگه ما این را تصور کنیم که کار ما در مذاکرات هسته ای به بن بست رسید ودر عرصه دیپلماسی ما با امریکا وارد فاز تقابل

 

سخت افزاری شدیم . در این صورت ما چه گزینه های احتمالی برای مقابله با تهاجم امریکایی ها ( مثلا تهاجم گسترده جنگنده ها یا حمله موشکهای تام هاوک و .... )خواهیم داشت . باید گزینه ها بررسی بشود و نقطه ضعف ها رفع

 

گردد تا پیروزی نصیبمان بشود .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 کاهش تردد گشتی های ارتش صهیونیستی در نوار مرزی جنوب لبنان

 

این تصمیم جدید ارتش صهیونیستی به ویژه شامل محور مناطق اشغال شده از مسکافعام تا ارتفاعات جبل الشیخ ، شهرک الغجر، منطقه الوزانی و کشتزارهای شبعا است.
فرماندهی منطقه شمالی ارتش صهیونیستی همچنین تصمیم گرفته است تا از این پس گشتی های آن بجای خودروهای زرهی «هامر» از تانک های «مرکاوا» و زره پوش های « نامیر» هنگام حرکت در جاده های نظامی موازی با سیم خاردارهای نوار مرزی با لبنان استفاده کنند.
نظامیان صهیونیست تنها زمانی می توانند به نوار مرزی با لبنان نزدیک شوند که هواپیماهای شناسایی بدون خلبان قبل از آن ها بر فراز منطقه حاضر شده و هنگام حضور گشتی ها منطقه را ترک نکرده باشند.
ارتش صهیونیستی همچنین دستور داده است که نظامیان و گشتی های آن نباید با اقدامات و حضور تحریک آمیز خود موجب واکنش شهروندان لبنانی در منطقه نوار مرزی شوند.
روزنامه لبنانی السفیر دراین باره نوشت: تصمیم های جدید فرماندهی منطقه شمالی ارتش اسراییل درخصوص تردد گشتی ها پس از آن اتخاذ شد که « سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی اخیر خود از تغییر قواعد نبرد نیروهای مقاومت با دشمن صهیونیستی خبر داد.
السفیر افزود:دشمن صهیونیستی بعدازسخنرانی دبیرکل حزب الله آن را بسیار جدی گرفته و در محاسبات و برآوردهای نظامی و میدانی خود تجدید نظر اساسی کرده است.
بعداز حماقت نظامی ارتش صهیونیستی در حمله به گروهی از نیروهای مقاومت در منطقه القنیطره سوریه که به شهادت هفت رزمنده مقاومت منجر شد، حزب الله لبنان در واکنشی قوی گشتی های ارتش صهیونیستی را در منطقه کشتزارهای اشغالی شبعا با موشک هدف گرفت.
در حمله نیروهای حزب الله شماری از نظامیان صهیونیست به هلاکت رسیدند و یا زخمی شدند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اسرائیل ایران به حمله یک طرفه تهدید کرد

 

وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی گفت درباره ایران همه گزینه‌ها روی میز است.

وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی میگوید که درباره ایران همه گزینه ها روی میز است و اسرائیل به هیچ وجه برای دفاع از خود به محدودیتهای دیپلماسی توجه نمی‌کند.
اشتاینیتز با بیان اینکه تهران در مصالحه با کشورهای غربی بر سر مساله هسته‌ای شکست خورده هشدار داد که تل آویو می‌تواند به طور یکجانبه علیه ایران و برنامه هسته‌ای این کشور اقدام کند.
وی به خبرنگاران گفت: نمیخواهم خیلی خاص بگویم اما همه گزینه ها روی میز است. ما هرگز حق اسرائیل برای دفاع از خود را به مسائل دیپلماتیک محدود نمیکنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 اتحادیه اروپا شرکت ملی نفتکش ایران را مجددا تحریم کرد

 

یک مقام اتحادیه اروپا که خواست نامش فاش نشود گفت دولت های اتحادیه اروپا روز پنجشنبه توافق کردند نام شرکت ملی نفتکش ایران به فهرست شرکت های تحت تحریم این اتحادیه بازگردانده شود.
این تصمیم بعد از آن اخذ شده که چندی پیش دادگاه عالی اتحادیه اروپا، نام این شرکت ایرانی را از لیست سیاه تحریم خارج کرده بود و اعلام کرده بودکه دلیلی ندارد که این که شرکت تحریم شود.
چندی پیش دادگاه عالی اتحادیه اروپا نام چند شرکت ایرانی و بانک تجارت و شرکت ملی نفتکش ایران را به دلیل اینکه نقشی در برنامه هسته ای ندارند و هیچ مدرکی علیه آنها وجود ندارد، از لیست تحریمی خارج کرده بود اما امروز اتحادیه اروپا در اقدامی خصمانه مجددا نام این شرکت نفت کش را وارد تحریم ها کرد و اعلام نمود اموال و دارایی های این شرکت باید توقیف شود.
بر این اساس شرکت ملی نفتکش ایران به دلایل واهی مجددا مورد تحریم اتحادیه اروپا قرار می گیرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نتانیاهو: ایران بدنبال محاصره اسرائیل است

 

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی حمایت ایران از گروههای مقاومت فلسطین و مقاومت لبنان را به زعم خود "حمایت از گروههای تروریستی" خواند و گفت: ایران تلاش می کند که اسرائیل را از چند طرف به شیوه های مختلف از جمله حمایت از سازمانهای تروریستی محاصره کرده و به شدت در تنگنا قرار دهد.
رادیوی رژیم اسرائیل این سخن را به نقل از نتانیاهو در جریان مراسم خداحافظی ژنرال بنی گانتس رئیس ستاد مشترک این رژیم پخش کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

استفاده رژیم صهیونیستی از اموال بلوکه شده ایران !

 

 روزنامه "هاآرتص" با اشاره به بلوکه شدن اموال نفتی ایران در یکی از بانک های رژیم صهیونیستی، نوشت: "یک حساب مخفی از بیش از 30 سال پیش تاکنون در بانک " اسرائیل " وجود دارد که اموال شرکت نفت ایران در این بانک به سپرده گذاشته شده است، و سازمان بازرسی کل اسرائیل نیز در آخرین گزارش خود اعلام کرد که موجودی این حساب تا پایان سال 2013 حدود 256 میلیون دلار بود." هاآرتص نوشت: "وزارت دارائی اسرائیل حساب متعلق به ایران را حساب ویژه ارزی می نامد؛ ریاست بانک اسرائیل نیز از این حساب به عنوان سپرده ارزی متفاوت اسرائیل نام می برد." روزنامه لبنانی "السفیر" به نقل از "هاآرتص" افزود: "سازمان بازرسی کل اسرائیل در گزارش های خود بارها به وجود چنین حساب بانکی اشاره کرده است ولی هیچ کس نمی داند که این حساب متعلق به ایران است. البته مساله مهم این است که مبالغی از این حساب برداشته می شود و کابینه اسرائیل 15 سال پیش تقریباً این حساب را خالی کرد سپس دوباره پُر شد ولی کسی نمی داند که اموال موجود در این حساب متعلق به چه کسی یا طرفی است." " آلوف بن " سردبیر روزنامه هاآرتص که در زمینه این حساب بانکی ویژه تحقیق می کند ، گفت : "واریز و برداشت از این حساب ، در 3 سال گذشته یعنی دوران بنیامین نتانیاهو اتفاق افتاده است به نحوی که 71 میلیون دلار در سال 2012 از این حساب برداشته شد و 60 میلیون دلار در سال 2013 به آن واریز شد. وزارت دارائی از جواب دادن به سؤالاتی درباره حکمیت بین المللی در خصوص این حساب مخفی امتناع می کند." به نوشته این روزنامه صهیونیستی، شاه معدوم متحد نزدیک این رژیم بود و بدهی های رژیم صهیونیستی به ایران در اواخر دوران رژیم شاه آغاز شد و ایران در آن زمان تقریباً تنها تأمین کننده نفت این رژیم به مدت حداقل 2 دهه بود. هاآرتص خاطرنشان کرد: "اسرائیل هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ایران حداقل به مدت 3 ماه بدهی های خود را به شرکت نفت ایران اعطا نکرده بود، و در آن سه ماه حداقل 5 محموله نفتی از ایران به اسرائیل فرستاده شده بود که اسرائیل به علت پیروزی انقلاب اسلامی پول نفت دریافتی را پرداخت نکرد. اسرائیل چهار ماه پس از سرنگونی شاه و در روز 3 ژوئن 1979 تصمیم گرفت که پول نفت دریافتی از شرکت نفت ایران را پرداخت نکند و این پول را در 3 بانک تجاری هاپوعالیم ، لِئومی و هامیزراحی به سپرده گذاشت سپس آن را به بانک اسرائیل منتقل کرد و در آن زمان مناحیم بگین توافقنامه ننگین کمپ دیوید را با مصر امضاء و شهرک سازی را در کرانه باختری رود اردن آغاز کرد." هاآرتص اکتبر 1981 برای اولین بار نوشت که ایران درپی شکایت از این رژیم است تا بتواند یک میلیارد دلار از بدهی های معوقه را دریافت کند و سرانجام سال 1985 نخستین گام را برای آغاز حکمیت از طریق محافل بین المللی برداشت و سال 1991 یک نهاد داوری از این رژیم خواست که بدهی های خود را همراه سود آن به ایران پرداخت کند، ولی این پرونده از دادگاهی به دادگاهی دیگر کشیده شد تا اینکه دادگاه عالی شهر لوزان سوئیس یک سال پیش حکم نهایی را به نفع ایران صادر کرد." هاآرتص تأکید کرد که رژیم صهیونیستی همچنان از اعطای بدهی های نفتی به ایران امتناع می کند و مسؤولان این رژیم این مساله را هم از صهیونیست ها و هم از شرکای آمریکایی و اروپایی خود پنهان می کنند. هاآرتص نوشت: "سه بانک تجاری هاپوعالیم ، لئومی و هامیزراحی شعبه هایی در خارج داشتند و مسؤولان اسرائیلی با انتقال پول نفت ایران از این سه بانک به بانک اسرائیل خواستند که مانع بلوکه شدن این پول توسط ایرانی ها شوند." - 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 انتشار سند همکاری آمریکا و اسراییل برای ساخت بمب اتمی

 

 سند نظامی محرمانه پنتاگون که توسط دولت آمریکا منتشر شده است نشان می‌دهد که آمریکا و اسراییل در سال 1987 در فن‌آوری هسته‌ای و ساخت بمب هیدروژنی با یکدیگر همکاری کرده‌اند.

اخیرا بنا به تصویب یک قانون فدرال در آمریکا، دولت این کشور مجبور به انتشار یک سند مربوط به وزارت دفاع آمریکا مبنی بر کمک این کشور به اسراییل در ساخت بمب هیدروژنی درسال 1987 است.
این گزارش 386 صفحه‌ای با عنوان همکاری‌های مهم و حساس با اسراییل در زمینه فن‌آوری هسته‌ای نشان می‌دهد که آزمایشگاه هسته‌ای لوس‌آلاموس و آک ریج آمریکا که هر دوی آن‌ها همواره نقش کلیدی در ساخت تسلیحات هسته‌ای آمریکا داشته‌اند به اسراییل برای ساخت بمب هیدروژنی کمک کرده‌اند.
در این گزارش هم‌چنین ذکر شده است که اسراییل با همکاری آزمایشگاه هسته‌ای لوس آلاموس در حال تعریف کدهایی هستند که آن‌ها را قادر به ساخت بمب هیدروژنی خواهد کرد.
به این صورت که این کدها می‌تواند روند شکافت و گداخت را در سطح میکروسکپی و مایکروسکپی به صورت کامل شرح دهد.
این سند محرمانه پنتاگون در حالی منتشر شده است که پیش‌تر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل که در کنگره آمریکا حضور یافته بود اعلام کرد که او مخالف هرگونه توافقی است که تحت آن ایران بتواند فعالیت هسته‌ای‌اش را ادامه دهد.
راجر متسون، یکی از کارشناسان پیشین کمیسیون فنی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در واکنش به انتشار این سند محرمانه نظامی، گفت: من از سطح بالای همکاری آمریکا و اسراییل در ساخت تسلیحات کشتار جمعی شوکه شده‌ام.
گرنت اسمیت، رییس اندیشکده تحقیقاتی واشنگتون در این باره می‌گوی: این همکاری نظامی نقض آشکار پیمان سیمینگتون در حوزه مربوط به همکاری آمریکا با کشورهای دیگر است، بنابراین پیمان آمریکا نباید با کشورهایی که از فن‌آوری هسته‌ای برای مصارف و اهداف غیرصلح‌آمیز مثل گسترش تسلیحات کشتار جمعی استفاده می‌کند، هیچگونه همکاری داشته باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.