Recommended Posts

18 minutes قبل , aminf14 گفت:

این قضیه تروریستی نامیدن فلان ارگان بیشتر جنگ رسانه ای و تبلیغاتی تا زمینه سازی برای یک اقدام عملی. به نظر من این موج سواری و عسس منو بیا بگیر ترامپ ، برای خیلی از ما ایرانی ها که مشابه اونو سالها قبل تجربه کردیم، دیگه خاطره است. ترامپ یه تاجره  و برای رسیدن به هدفش هر هیاهویی می کنه ولی مرد جنگ نیست، این مشاورین نئوکانش بهتره به ایشون یادآوری کنند که هر بازی، قاعده ای داره و ممکنه جریانی شروع شه که دیگه سرنخ اتمامش دست ترامپ و متحدین اون نباشه ....

اهداف تجاری داره ...

می تونند ادعا کنند که تمامی اقتصاد ما زیر نظر سپاه هست و از این طریق اگه شرکت های اروپایی به ما تجارت کنند ، در واقع دارند با گروه تروریستی سپاه ( از نظر اونها ) مبادله می کنند و مستحق جریمه سنگین و مجازات می شوند ...

 

این ترامپ احمق نظر ابتدایش بر بیشتر کردن فشار اقتصادی ایران هست که اگه ایران اقدامی نکنه چندتا حمله ی نظامی محدود کنه و منتظر فروپاشی از درون بمونه ...

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
49 minutes قبل , Ghalam گفت:

اهداف تجاری داره ...

می تونند ادعا کنند که تمامی اقتصاد ما زیر نظر سپاه هست و از این طریق اگه شرکت های اروپایی به ما تجارت کنند ، در واقع دارند با گروه تروریستی سپاه ( از نظر اونها ) مبادله می کنند و مستحق جریمه سنگین و مجازات می شوند ...

 

این ترامپ احمق نظر ابتدایش بر بیشتر کردن فشار اقتصادی ایران هست که اگه ایران اقدامی نکنه چندتا حمله ی نظامی محدود کنه و منتظر فروپاشی از درون بمونه ...

موافقم. همین رویه مد نظرش هست.

در ادامه عرایضم قبلیم:

سالها قبل کتابی در زمینه خیزش کاسترو و میل کوبا به سمت اتحاد جماهیر شوروی و تاثیر سوسیالیسم بر این کشور خوندم. کاسترو از اول شخصی نبود که متحد کامل شوروی و شریک اهداف اونها در جهان باشه. تا مدتی تنها دغدغه اش فروش شکر در دنیا بود که بعد از مدتی خریداران عمده اش روسیه و چین شدند  و آروم آروم با رایدکال بودن سیاست های ایالات متحده تمام قد در دامان اتحاد جماهیر شوروی در غلطید. در قضیه ونزوئلا با درجاتی پایین تر این مسئله هم رخ داد. در مورد ایران، در ایالات متحده طولانی ترین دست به دست شدن سیاست مشت آهنین و رادیکالیسم با چماق و هویج دموکرات ها دیگه امری تکراری شده. امری که ورای نابودی اقتصاد ایران ، پایین اومدن امید به زندگی و رفاه، به روی کار آمدن افراطی ترین طیف در ایران، فرسایش ذهنی، نفرت بی حد و حصر مردم از بیکاری، فقر، فساد اداری  و انحصار طلبی در قدرت، عشق به ایالات متحده رو به همراه نخواهد داشت بلکه نفرت پایدار از ایالات متحده رو به دنبال خواهد داشت. نفرتی که باعث میشه مردمان ایران مثل بمب ساعتی باشن، بمبی که هر آن ممکنه منفجر شه و اگه در این میان زیادی این مردم رو غلغلک داد، ممکنه به هر کاری دست بزنن کارهایی ورای تصور ترامپ و دیگه بهانه اش که تروریستی خواندن فلان ارگان نیست، چندان مهم نیست، مثل جرقه ای میمونه که بر خرمن بندازن و این آتش ممکنه جدای از ما،  به راحتی خانه ترامپ و بلکه همپیمانانش رو ویران کنه . دلیل این امر عشق به فلان چیز یا فلان هدف والا نیست، دلیلش خستگی و به پایان خط رسیدنه. خستگی از سیاستی تکراری و بارها و بارها امتحان شده. شرایطی خرد کننده ای که به ما تحمیل میشه و مردم ایران رو ضعیف تر، قشر متوسط رو محو و دولت های بر سر کار رو سال به سال فربه تر می کنه. نمیشه یه فیلم رو چندین مرتبه بر سر این مردم پیاده کرد. این شرایط نه مرگ و نه زندگی روزی به پایان میرسه و ای کاش زودتر به پایان برسه، ولی در آخر خود اونها هم طعم این لحظات رو خواهند چشید....

ویرایش شده در توسط aminf14
  • Upvote 4
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تحریم از جانب آمریکا در میان مدت بهترین هدیه به اقتصاد ماست هم من باب درون زایی و هم راحت شدن از شر مدیران دزد که اینجا میخورند و کانادا تخم میگذارند و از تنبان تا آفتابه را جلوی تولید دانش محورش را سد می کنند تا از خارج بخرند و پورسانت و تابعیت ذلیلانه بگیرند

 

خداوند دشمنان اسلام را از احمقها قرار داده

به قول قرآن کریم 

 

الَّذينَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَكُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إيمانًا وَقالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكيلُ

 

فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضلٍ لَم يَمسَسهُم سوءٌ وَاتَّبَعوا رِضوانَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ ذو فَضلٍ عَظيمٍ

 

إِنَّما ذٰلِكُمُ الشَّيطانُ يُخَوِّفُ أَولِياءَهُ فَلا تَخافوهُم وَخافونِ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ

 

معنای این آیات را بخوانید حتما

 

  • Upvote 8
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چه چیزی شیرین تر از ریختن خون برای ایران ، من در جنگ به بحث مذهب اهمیت نمی دهم و واقعیت اینه قلبم همیشه برای این می تپه که برای وطنم بمیرم،از همه بیشتر دوست دارم در راه برگرداندن خاک جدا شده کشورم بمیرم.

 

هیچ مرگی شیرین تر از کشته شدن برای یک مشت خاک که میدونی بند بند وجودت به اون تعلق داره نیست.

 

بگذریم وارد بحث علمی و سیاسی میشیم؛

 

اول بگم ما همه انتقاد های اساسیی نسبت به سیاست های داخلی و نظامی داریم اما تا آخرین قطره خونمون از ایران در برابر هر متجاوزی دفاع میکنیم.

 

×. قبلا در تاپیک سوریه بنده پلن های امریکارو تا اینجا تحلیل کردم ، میشه گفت پلن اصلی امریکا که شامل چند بخش میشه در حال رسیدن به نقطه تکمیل و شروع فرایند جنگ هست.

 

به جرات در هیچ دوره ای خطر جنگ اینقدر بالا نبوده.

 

البته باید اعتراف کرد بهترین زمان برای جنگ الان هست چون نابسامانی در مناطق مرزی ایران به سبب سیل بسیار زیاد هست از جهتی نارضایتی مردم به دلیل قیمت مواد غذایی و مصرفی بشدت بالا رفته و ارزش پول ملی در بدترین حالت هست و همچنین  در حال حاضر ایران بیشترین فاصله رو با بمب اتم داره  و ریسک خیلی کمتری برای جنگیدن داره با ایران نسبت به سال های قبل اما اما اما....

 

معادله زمانی به هم میخوره که پای خاک و وطن برای ایرانی ها وسط بیاد .

ایرانی ها سر یک چییز فقط متحد می شوند و اون هم دفاع از وطن هست.

  • Like 1
  • Upvote 1
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
5 minutes قبل , hosm گفت:

تحریم از جانب آمریکا در میان مدت بهترین هدیه به اقتصاد ماست

خیلی ساده انگارانه است که تحریم رو هدیه دونست اما با این وجود سال هاست این هدیه داده شده ولی وضع امروز مردم ما از دیروز و وضع دیروز از روز قبلش بدتر شده...

دقیقا باید چه اتفاقی بیافته که شاهد حرکتی در جهت بهبود وضعیت باشیم؟ تقریبا بجز جنگ هر اتفاقی که فکرشو کنیم که هر کدوم میتونست جرقه و استارتی باشه برای تصحیح روال ها و ساختار ها و مشکلات افتاد و دریغ از عمل!

اگه اراده ای وجود داشت خیلی وقت پیش باید از شر بخش بزرگی از دزد ها خلاص میشدیم! :)

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 1 اسفند 1394 در 10:17 , MR9 گفت:

نکته ی جالب اینجاست که امثال شما به « واقع گرایی » توصیه می کنند ولی یک حرف آرمانی می زنند ... یک سوال چقدر طول می کشه که ما به یک اقتصاد قدرتمند برسیم (  سال، ده سال ، پانزده سال ، بیست سال ) !؟

 

با سلام

 

4-4-2015_5-27-47_PM.jpg

 

نظریه بازیها در حوزه امنیت ملی

 

 

 

 

مثالی که زدید سوالی معروف در زمینه تئوری بازی ها است 

اولین بار سال 90 بطور جدی با این مساله روبرو شدم و چندین ماه روش فکر کردم 

انتخاب من اون موقع کنار کشیدن و ترسو خطاب شدن بود و چون هدف داشتم طی زمان به هدف های بزرگتری می رسیدم 

 

مثال مشابهی که بعدا در موردش پیدا کردم این بود

اگر با نامزد خود در پارک عبور می کردید و کسی به همسرتان متلک انداخت چه می کنید؟

 

و یک پله ساده تر اگر از مزرعه ای عبور می کردید و گاوی به شما لجن پرتاب کرد چه می کنید ؟ 

 

در بیشتر موارد جواب اولم درست بود 

چون پلنی داشتم و اون رو دنبال می کردم و در طول زمان با پرهیز از حاشیه سریعتر به هدف هام می رسیدم و پله های بیشتری رو بالا می رفتم 

و وقتی بر می گشتم نگاه می کردم به قضیه می دیدم که حتی فکر کردن به مساله هم اشتباه بود 

 

ولی از وقتی ترامپ رو دیدم مساله رو طور دیگری تعریف کردم 

اگر اون گاو لجن پرتاب کرد و به شما حمله کرد چه می کنید؟ 

و امروز می تونم بگم در اندکی از مواقع که حاشیه حمله می کنه و امکان فرار نیست می تونیم از روش گاوبازی اسپانیایی با پارچه قرمز استفاده کنیم

 

  • Upvote 4
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
46 minutes قبل , arminheidari گفت:

 

مثالی که زدید سوالی معروف در زمینه تئوری بازی ها است 

 

 

حالا اگر ممکن هست روی این 3 محور  براساس تئوری فوق تحلیل بفرمایید 

 

1- برای آمریکایی ها چقدر صرفه دارداز جلوی ما کناربروند "وضعیت A " ( معایب و مزایا ) 

 

2- برای ما چقدر صرفه دارد تا از جلوی امریکایی ها کناربرویم " وضعیت B"  ( معایب و مزایا ) 

 

3- مزیت ها و معایب شاخ به شاخ شدن ما و آمریکایی ها را تحلیل کنیم ( وضعیت C ) 

 

4- درصورت وجود یک سناریو چهارم ( وضعیت D) ، تحلیل از ماهیت آن چی هست ؟؟

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

یک شعر بسیار زیبا و معروف از سیف فرغانی (زاده فرغانه در ازبکستان کنونی) شاعر پارسی گو قرن هفتم در مورد حمله مغول ها موجود است که در اوج دوران کشورگشایی و خونریزی مغول ها این شاعر به انها میگوید حکومت ظالمانه شما هم روزی به پایان می رسد.

 

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد/هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب/بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان/بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام/بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز/این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد/بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت/این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست/گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت/هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت/ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن/تأثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید/نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان/بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم/تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی/این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد

آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه/این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع/این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست/هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان! به نیکی خوهم دعای سیف/یک روز بر زبان شما نیز بگذرد

 

 

 

این نیز بگذرد ...

  • Like 1
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
5 minutes قبل , MR9 گفت:

 

حالا اگر ممکن هست روی این 3 محور  براساس تئوری فوق تحلیل بفرمایید 

 

1- برای آمریکایی ها چقدر صرفه دارداز جلوی ما کناربروند "وضعیت A " ( معایب و مزایا ) 

 

2- برای ما چقدر صرفه دارد تا از جلوی امریکایی ها کناربرویم " وضعیت B"  ( معایب و مزایا ) 

 

3- مزیت ها و معایب شاخ به شاخ شدن ما و آمریکایی ها را تحلیل کنیم ( وضعیت C ) 

 

1- بخش اول 

برای آمریکا و مخصوصا ترامپ اینطور تداعی شده که تنها راه مقابله با ایران 

تهدید و تحریم است و این تنها راه است 

و دیگر راه ها باج دادن است 

 

از این نظر ترامپ تمام داشته هاش رو روی این مسیر مقابله شرط بسته و در صورت باخت و عقب نشینی آینده سیاسی اش دچار مشکل میشه 

همچنین هماهنگی بین اقدامات ترامپ، نتانیاهو و انتخابات اسرائیل و عربستان نشون میده 

جریان بالای مالی بین این سه نقطه شکل گرفته که ترامپ با اقدامات خود از سمت آنها امتیازات مالی (عربستان) و سیاسی(اسرائیل و لابی اسرائیل) می گیرد 

 

2- بخش دوم

برای ایران تماما به تاکتیکش بستگی دارد

اگر در حال کار زیربنایی در سوریه باشد به شدت صرف دارد که از حاشیه پرهیز کند و هر اقدامی که سبب این وضعیت شود کار درستی هست

تنها خطر تقویت حاشیه و ورود به کار اصلی ما هست که با کمک گروگانی به نام رژیم اشغالگر قدس می توان این خطر رو خیلی خیلی کم کرد 

 

الان نقطه ضعف ایران اقتصاد است و مشکل اقتصاد ایران در داخل کشور است ( ربا و اختلا در بانک ها، قاچاق، عدم شفافیت در بین مسئولین) 

و امریکا هم روی همین نقطه داره فشار میاره 

اگر ایران بدور از حاشیه این قسمت رو ترمیم کنه و وضع کشوررو سامان بده ورق کامل بر می گرده و با اقداماتی که در زیرساخت انجام می ده 

در آخر داستان بر خلاف ظاهر و سر و صدا برنده بازی خواهد شد 

 

 

3- بخش سوم 

هیچ مزیتی برای ایران و آمریکا در شاخ به شاخ شدن نیست 

ما صاف میشیم و آمریکا برای همیشه از دنیای قدرت خارج میشه و چین و روسیه اون رو به حاشیه می برن 

آمریکا احتمالا بعد از جنگ با ایران دچار بحران شدید هویتی و اقتصادی میشه و چندین سال طول میشکه تا خودش رو بازیابی کنه ( اگه بتونه )

 

  • Like 2
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
2 hours قبل , Arenlaxly گفت:

چه چیزی شیرین تر از ریختن خون برای ایران ، من در جنگ به بحث مذهب اهمیت نمی دهم و واقعیت اینه قلبم همیشه برای این می تپه که برای وطنم بمیرم،از همه بیشتر دوست دارم در راه برگرداندن خاک جدا شده کشورم بمیرم.

 

هیچ مرگی شیرین تر از کشته شدن برای یک مشت خاک که میدونی بند بند وجودت به اون تعلق داره نیست.

 

بالای سرت رو نگاه کردی؟، انفجار ستاره نوترونی رو دیدی؟ فروپاشی سیاه چاله؟ مهبانگ....

زیرپات رو نگاه کن، دریاهای عمیق....

 

 

  • Like 3
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام

دوستان و اساتید محترم سناریو ها و احتمالات متفاوتی را بررسی کردند . به نظرم یکی از سناریو ها که مغفول مانده این هست که آمریکایی ها می خواهند جلوی یک درگیری نظامی را بگیرند . با این رویکرد آنها با بالا بردن تصنعی تنش به دنبال ایجاد یک خط ارتباطی مستقیم برای لحظه های حساس و همچنین ایجاد ساختار ها و روابط دیپلماتیک در سطح بین المللی برای کنترل سریع تنش هایی که در آینده احتمال دارد به وجود بیاید هستند (ما در حالت عادی این موضوع را نخواهیم پذیرفت همچنانکه تا به حال نپذیرفته ایم) . آنها به این شکل می خواهند یکی از بزرگترین نقطه ضعف هایشان در برابر ایران در منطقه را پوشش داده و کنترل کنند .

 

از این منظر این وضعیت نشانه چه چیزی می تواند باشد ؟ شاید بتوان گفت که  احتمالا برنامه آنها برای آینده به گونه ای است که قرار است ضرباتی را به ایران وارد کنند که با اینکه حالت مستقیم نظامی را تداعی نمی کند اما می تواند نمایانگر یک حمله مستقیم بوده و ایجاد واکنش نظامی را مشروع جلوه دهد (و یا حتی استفاده محدود از ضربات نظامی) . آمریکایی ها می خواهند تا رسیدن زمان مناسب برای اقدام نظامی بر علیه ما از درگیری نظامی اجتناب کنند (تا هزینه هایشان خارج از توانشان نشود و بتوانند دیگر برنامه هایشان را بر علیه ما پیاده سازی نمایند) .

 

حال اگر مفروضات این سناریو درست باشد ما باید چه کارهایی انجام دهیم ؟

  1. ما نباید به هیچ عنوان تن به ایجاد خط ارتباطی مستقیم و ساختار دیپلماتیک برای کاهش بحران بدهیم .
  2. به صورت حساب شده تهدید نظامی خود را بر روی منافع آمریکا در منطقه افزایش دهیم (مثلا با رونمایی از یک سلاح جدید) .
  3. برنامه های آمریکا در دیگر حوزه ها را شناسایی کرده ، ضعف های خود را کاسته یا پوشش داده و اقدامات آنها را با کنش و واکنش های درست خنثی نماییم .

پی نوشت - دوستان می توانند سناریو های دیگری که مد نظرشان است و به آن توسط دیگر دوستان اشاره نشده را هم در همین جا بیان کنند تا با بررسی سناریوهای موجود در حد توان کاربران انجمن بتوانیم بعد از مدتی به یک جمع بندی مناسب برسیم .

 

موفق و پیروز باشید

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بزارید از یک زاویه دیگه نگاه کنیم:

اگر واقعا ترامپ شهوت اول من و همچنین هر کاری اوباما نکرده من میکنم را داره و از طرفی به هر حال هر چند نظراتش را تغییر میده تیم ( پمپئو-بی بی -بولتن) ولی خب بیسش را سعی میکنه حفظ کنه به نظرم یکی از اقداماتی که به ترامپ القا میشه در مراحل بعد یک حمله محدود به برخی مراکز هسته ای ایران هست. ( حالا یا بدون مقدمه یا زمینه چینی تدریجی و مثلا خروج طبیعی ما از برجام و بعد بهانه گیری و ... )

نکته اینجاست برای ترامپ که یکبار گفتم شاه بیت انتهای توئیتها و موضع گیریهاش "دیدید که برای ما تبعاتی هم نداشت" خطاب به مردم آمریکاست، تبعات بسیار مهم هست ولی به نظر بی بی طی اقداماتش در سوریه ضد پایگاه های مقاومت و همچنین پمپئو و بولتن احتیاط سپاه بنا به دستورات احتمالا تنش زدایی داخلی را برای ترامپ اینطور معنا کردند که: دیدی با اینکه میگفتی سوریه به ما چه؟ اصلا جنگ در خاورمیانه خیر و بازگشت به درون و .. ولی دو سه مورد حمله کردی در سوریه و هیچ اتفاقی نیفتاد و تازه جامعه غرب ازت به خاطر انسان دوستیت تقدیر هم کرد، به ایران هم حمله کنی نه تنها اولین رئیس جمهور خواهی بود، بلکه قدرتمندترینشون هم شناخته میشی و برنامه هسته ای ایران هم برای همیشه!! دیگه دغدغه نخواهد بود و ایران هم هیچ پاسخی در مقابل نمیده.

 

این سناریوی قدم بعدی تیم امنیتی اطراف ترامپ میتونه باشه به نظرم، با این فرض ما باید داشتن تبعات را به هر صورت یک طوری ورای القائات اطرافیان ترامپ بهش حالی کنیم، البته هنر در این هست که خود این موضوع سبب بهانه جویی و آتو گرفتن تیم امنیتی ترامپ نشه.

برای شروع میتونیم حضور سپاه را در خلیج فارس به شدت افزایش بدیم در قدم اول، این روزها اگر اتفاقی در خلیج فارس رخ بده هم همه نگاه ها به سمت امریکاست که خودش باعث افزایش تنش شد و بهترین موقعیت هست اون ابزار خودستایی ترامپ که من ایران را در خلیج فارس رام کردم را به ضد خودش تبدیل کنیم.

 

به نظرم اقدامات سلسله وار ترامپ در منطقه بدون تبعات چه سیاسی و امنیتی و چه نظامی حتی اون تفکر ابتدای ریاست جمهوریش را به مرور با القائات اطرافیان تغییر داده که باید کمک کنیم! بهبود پیدا کنه.

ویرایش شده در توسط alala
  • Like 1
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اجسام از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکتر است

تروریستی اعلام کردن سپاه فقط یه تیکه پازله از برنامه نهایی آمریکا برای منطقه که داره یکی یکی همه رو کنار هم میچینه و این مسئله برای ما هم غیر قابل پیشبینی نبود کما اینکه زمان تشکیل همین دولت زمزمه هایی ازش بگوش میرسید و انتخاب وزیر دفاع از ارتش هم به نظرم بیشتر به همین سبب بوده و براش برنامه ریزی شده 

و با توجه به حوادث و اتفاقات منطقه میشه گفت ترامپ داره شهرو شلوغ میکنه و تو این شلوغی و هرجو مرج کارهاشو انجام میده: انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس به رسمیت شناختن جولان برای اسرائیل ( شاید اینو بشه یه جوری جواب روسیه در مورد کریمه دید ) 

اگر سیر اتفاقاتو به صورت وسیع تر و در برهه زمانی بیشتری نگاه کنیم شاهد یه کشمکش بین روسیه و آمریکا میشیم که پوتین استارتشو زد از اکراین و  فعالیت زیاد پوتین برای برگشت به عظمت شوروی اوجشم گند کاری تو انتخابات آمریکا بود خب الان هم آمریکا داره جلوشو میگیره با حمله به منافع و شرکای روسیه ( خروج از پیمان موشکی یکیش بود ) ایرانم به علت موقعیت جغرافیایی یه دست اندازه برای آمریکا هستش که باید برداشته بشه پروژه ترانزیت شمال به جنوب ایران برای روسیه منفعت بسیاری داره همونطور که عامل نجات شوروی در جنگ دوم جهانی بود خب برای این منظور یا ما باید محاصره بشیم یا نابود حالا 90% قراردادهای عمرانی کشور دست کی هست ((سپاه)) در نتیجه ترامپ داره ما رو نشونه میگیره ولی روسیرو میزنه هزینه این کشمکش و احتمالن درگیری نظامیرو با گنده کردن ایران برای اعراب و اینکه من منجی اعرابم از اونا میگیره .

پی نوشت 1 : همونطور که بیطرفی ما در جنگ جهانی اول و دوم مانع از اشغالمون نشد الانم مانع از عدم درگیری و جنگ نمیشه 

پی نوشت 2 : راست میگن که هیچ وقت همه تخم مرغاتو تو یه سبد نچین ( ما هم همه سرمایه و زورمونو رو سپاه گزاشتیم از اقتصاد بگیر تا نظامی و عمرانی(( شاهدشم بودجه دولت)) و تعداد نمایندگان سپاهی مجلس)

ویرایش شده در توسط ldmdff
  • Upvote 8
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , ldmdff گفت:

پی نوشت 2 : راست میگن که هیچ وقت همه تخم مرغاتو تو یه سبد نچین ( ما هم همه سرمایه و زورمونو رو سپاه گزاشتیم از اقتصاد بگیر تا نظامی و عمرانی(( شاهدشم بودجه دولت)) و تعداد نمایندگان سپاهی مجلس)

 

عزیز دلم ، شما فرض کن ما اصلا سپاه نداشتیم و بخش مهندس ارتش مسئول انجام این کارها بود ، در دنیای بی قانونی که من می بینم ، اگه آمریکا ارتش رو هم تروریستی اعلان کنه هیچکس کاری نمی کنه ...

 

اون زمانی که ما می گفتیم بمب اتم ، برای چنین روزهایی بود ، فرض کن موشک های سپاه پاسداران مجهز به کلاهک هسته ای بودن ، اونوقت می دیدید که آیا آمریکا اصلا جرات می داشت که حتی در محافل خصوصیشون دم از « تروریستی نامیدن سپاه » بزنه یا نه ...

 

بزرگترین گل به خودی 30 سال اخیر ایران ، حرام اعلان کردن سلاح هسته ای بود که هم از لحاظ دیپلماسی دست ما رو بست ، هم از نظر نظامی ....

  • Like 1
  • Upvote 6
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.