Recommended Posts

icon_eek icon_arrowd icon_eek

دلیل واضح هست و مبرهن

ایران میشه گفت وارد اخرین گردنه صعب العبور برای دستیابی به مراحل توسعه خودش تا سال 1404 رسیده ... مرحله ای که ایران اگر ردش بکنه ( با هر نمره ای از 20 فقط به شرط قبولی بالای 10 ) رسما ایران در منطقه خاورمیانه اول میشه و البته سکوی پرتاب اصلی برای اول شدن در اسیا سپس جهان

روند صعودی تمامی کشورها شبیه همدیگه هست

از اول تاریخ جهان ، به همین شکل بوده ، نگاهی ساده به کشور چین به عنوان ساده ترین نمونه خود گویا ماوقع هست


این پیچ اخرین گردنه س به نظر من ، به هر طریقی که رد بشه یعنی ما در جمع قدرتهای برتر پذیرفته شدیم و دیگه کشورهای کمتری تمایل دارند ما رو تحریم کنند


سخت ترین دوره و پیچ هم محسوب میشه به نظرم ، با کمترین و کوچکترین لغزشی سرنوشت مشابه کره شمالی پیدا ممکنه بکنیم

امتحان رو با 9.5 از دست داد ! به بمب اتمی و امثالهم دست پیدا کرد اما هرگز یک کشور قدرتمند حساب نخواهد شد ... به ده ها دلیل

انشالله که پیروزیم



* پی نوشت : باز هم یاد آوری میکنم مبحث جوجه لات ، گنده لات ، رئیس همه لات ها ! رو که چند بار تشریح کردم بخونید

مثال ش رو با اسدالله علم و تشکیل گروه سیستانی علیه سازمان ملل و نیروهاش در زمان شاه که یه عده جوجه لات بودند و ازشون استفاده کردند و بعد استفاده دیدند دارند خطرناک میشن و گنده لاتی میخوان بکنند و ادعا تجزیه طلبی میکردند رو نابود کردند

بحث اینجوریاست

البته مثال ساده ش ، بحث کشور به کشور ورای این چیزاس

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون ارنستو خان . اين جريان گنده لاتو من نمي دونم اگه ميشه توضيح بده

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حتی اگه هیچ کشوری هم به کمک ما نیاد باز اونها دارن [color=red]با ما که کشور اتمی هستیم[/color] وارد جنگ میشن و نتیجه درگیری فرقی نخواهد کرد .
میشه بیشتر توضیح بدی؟ از کی تا حالا ما اتمی شدیم؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در تاریخ سیاسی هر کشوری ، افرادی هستند که پتانسیل تبدیل به یک قدرت شدن رو دارند
این افراد برای رسیدن به قدرت به هر دری میزنند ، اما شرط اول این قدرت تابع بودن اولیه هست و یا با حداقل نشون دادن تابع بودن
روی این افراد سرمایه گزاری میشه برای اهداف خودشون ، بعد اینکه به این اهداف رسیدن اگر دیدن کاملا همسو هست باهاشون میارندش بالا مثل مدودف و پوتین ، اگرم دیدم نیست فداش میکنند برای اینکه از رو استخوان های بدنش پل های موفقیت بسازند مثل استالین! اما بعضی وقتا خوده شخص فکر این جاها رو کرده چون تاریخ خونده ! مثل جاسوسان دو جانبه یا نیروهای اطلاعاتی ! و حال این ملت رو میگیره !
این بهش میگن فراینده گنده لاتی جوجه لاتی ! به زبان عامیانه !

در زمان شاه ، سازمان ملل شدیدا روی مساله سیستان و ... و وضع نابسامان اونجا گیر داده بود و خوب چند نفر ایتالیایی و ... هم فرستاده بود سر و گوشی اب بدن به خصوص که شاه مدام میگفت من اسلحه میخوام و کشورم ناامن هست و از این حرفا !
اون موقع به دلایلی که هنوزم مسکوت هست همه کشورها گیر داده بودن ایران به خصوص که ما نفت رو حسابی میفروختیم و واقعا پولدار بودیم ، خیلی هاشون میگفتند باید این پول خرج مردم بشه حالا اینکه به اونا چه ربطی داره نمیدونم ...
حالا جالب تر اینکه شاه با یک تیر چند نشان رو میزنه !
هم سیستان رو ناامن نشون میده هم کسانی رو که واقعا علیه شاه فعالیت میکردند در سیستان معدوم میکرد و.....
ولی خلاصه ، اسدالله علم از خوانین موروثی منطقه سیستان بود ، به شاه پیشنهاد میده یک گروه که تو منطقه سرکشی میکنه و ژاندارم ها هم ازشون حساب میبرن رو میشناسه که با چند نفرشونم ارتباطاتی داره میتونه اینا رو اجیر کنه تا نزاره اعضا سازمان ملل و ... کاری از پیش ببرن

خلاصه شاه قبول میکنه و علم عملا دستور میده که کاری به کار این گروه نداشته باشند اینام گویا چند نفر رو میدزدند و سر میبرند و الباقی قضایا

خلاصه منطقه ناامن اعلام میشه ، البته روایات بسیاری از پشت پرده اهداف این مساله هست ولی قسمت مهم قضیه همینجاست

این گروه که به امر علم هیچ کسی باهاش کاری نداشت بعد اینکه تاثیرگذاری خودشو گذاشت ، یهو بازم فیل شون یاده هندوستان کرد ! و گفتند ما خودمختاری میخواهیم ما فلان شاه میکنیم فلان به فلان شاه و از این حرفا !

در صورتیکه خیلیاشونم میدونستند خوده شاه بهشون اجازه عرض اندام داد تا ازشون استفاده بکنه

خلاصه قبل اینکه این تیم جوجه لات که کمک کردند شدند گنده لات سیستان بیان عرض اندام بکنند و تبدیل بشن به گروهک تجزیه طلب ! و حاکمیت تشکیل بدن با اشاره علم ، معدوم میشن از دم !



این قسمتی بسیار ساده اما خاک گرفته از واقعیات سیستان امروز ماست ... حیف تاریخ رو نمیخونند مردم حیف .... وگرنه دلیل بسیاری مسایل روشن بود ....

سیستانی ها از سالها قبل ممدرضا پهلوی خودمختاری و اینا میخواستند بعد توسط خاندان علم سرکوب شدند و علم محبوب سیستانیا شد بعدا دوباره خوابید تجزیه طلبی شون تا اینکه اوضاع اقتصادی بد و بدتر شد و بعدم که این اتفاقات افتاد و الان سالهاست ما یک در میان یا گروهک تجزیه طلب میاد یا قاچاقچی مواد !

از قدیم سابقه ش برمیگرده




البته راجبه ایران بحث ورای این چیزاست ، یعنی ما روی پا خودمون تا تونستیم اومدیم و با سیاست سر بریدیم !

در دولت هاشمی و خاتمی دقیقا با سیاست سر بریدیم !!! به قول یارو گفتنی : همه چی ارومه !!!

اما در زیرزمین داشتیم انواع وسایل مورده نیاز تبدیل شدن به قدرت رو میساختیم حالا با هر مصیبتی که بود بعضیاشونم که خریداری کردیم با پنبه ی ! گفتگوی تمدن ها از روسیه ! چشمک


کلا میگم ایرانیا در سیاستمداری واقعا حرف اول و اخر رو میزنند گهگاهی هست حرف وسط میزنند که متاسفانه منجر به وقایع ناخوشایندی هم میشه ! icon_eek


اما الان ایران داره خودشو برای اینکه تبدیل به قدرت کامل منطقه ای کنه نشون میده

تا اینجاش رو امریکا راه اومد با هزار و یک نوع سیاست و نظامی بازی ایرانیا ، ایا از این به بعد رو میزاره ؟؟؟؟


ترس چین که شوروی و امریکا بهش امون دادند که شد این غول امروزی ! بدجور روی ذهنیات امریکایی ها تاثیرگزاشته برا همین دوست ندارند دایره قدرت بزرگتر از الان بشه


همین عراق ، چون داشت موازنه رو برهم میزد و تبدیل میشد به قدرت اول منطقه اون بلا با ایران و بعدم خلیج پارس 1 و 2 سرش اوردن


انشالله که سرفراز از این مرحله نیز بیرون میاییم

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]سلام به همه بزرگواران /

[color=indigo]به فرض هم که بتونیم تنگه هرمز رو ببندیم (احتمالا چند ماهی بتونیم).
آیا ما این حق رو داریم که همچین کاری بکنیم ؟؟ شرعا , قانونا و اخلاقا ؟؟
آیا کشورهای حاشیه خلیج فارس باید تاوان خصومت US با ما رو بپردازند؟؟ آیا ما حق داریم چون مثلا نفتمون تحریم شده یا اینکه مورد تهاجم قرار گرفتیم بریم نون یک دیگه رو آجر کنیم ؟؟[/color]


[quote[/quote]
بله شرعاً و قاتوناً و اخلاقاً چنین حقی را داریم....
شما می بینید که عربستان در خصومت با ایران شمشیر رو از رو بسته ، ایضاً کشورهای دیگر عربی!

عربستان به اربابان غربی خود متعهد شده در صورتی که صادرات نقت ایران تحریم بشه تولید خودش رو دوبرابر کنه و قیمتش رو هم به نصف برسونه!

آیا با چنین کشوری حق نداریم چنان برخوردی داشته باشیم؟!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][quote]بله گفتنش اسونه !! اما در چند جبهه جنگيدن خيلي سخت تره[/quote]
رسما 8 سال تست شده.[/quote]
تست شده ولي ناموفقيت بوده
فراموش نكنيم وقتي كه نيروي هوايي عربستان فانتوم هاي مارو زد ما هيچ واكنش خاصي انجام نداديم.وقتي امريكا ناو ها و چند تا از سكو هاي نفتي مارو زد ما هيچ كاري نكرديم.
عراق هم همينطور!وقتي اسراييل اسيراك رو زد عراق هيچ واكنشي نشون نداد،چون نميتونست،ما هم نميتونستيم
البته اينكه حالا ميتونيم يا نه اين يه بحث جداگانه هست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به موقعش چاه های نفت عربستان را هم می زنیم.این را خیلی قبل تر اعلام کردیم گرچه این روزا کسی در موردش حرف نمی زند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ران پائل، کاندیدای ریاست‌جمهوری آمریکا:
بستن تنگه هرمز توسط ایران کاملاً منطقی است
کاندیدای ریاست‌جمهوری آمریکا، ران پائل، تحریم‌های آمریکا علیه ایران را اقدامی جنگی نامید و بستن تنگه هرمز توسط ایران را کاری «کاملاً منطقی»‌ به شمار آورد.

به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، ران پائل، کاندیدای ریاست جمهوری 2012 آمریکا، طی اظهاراتی در آیوا بیان داشت که تحریم‌های غرب علیه ایران «اقدامی جنگی» است که به احتمال زیاد منجر به یک جنگ واقعی خواهد شد.

وی گفت که ایران با بستن تنگه هرمز اعتراض خود را نسبت به این تحریم‌ها نشان خواهد داد و افزود که اقدام ایران در بستن این تنگه استراتژیک مهم، «کاملاً منطقی» است چرا که ایران چاره دیگری ندارد. وی گفت: «به نظر من راه‌حل این موضوع این است که ما سرمان در کار خودمان باشد.»

وی همچنین افزود: «اگر تنگه هرمز بسته شود، کل این مسئله مالی می‌تواند بر سر خود ما خراب شود. در صورتی که قیمت نفت در عرض یک یا دو ماه دو برابر شود چه اتفاقی می‌افتد؟»

پائل همچنین پیش‌تر تصریح کرده بود که هرگونه حمله نظامی به ایران سبب ایجاد بحران اقتصادی در داخل خود آمریکا می‌شود.

البته این اظهارات پائل مورد خوشایند جنگ‌طلبان آمریکایی و لابی‌های صهیونیستی واقع نشده و آنها وی را به باد انتقادات شدیدی گرفته‌اند. در یکی از این نمونه‌ها، نیو همپشر، وب‌گاه رسمی دولت آمریکا، وی را «فردی خطرناک» نامید که دائماً دست به «یاوه‌گویی» می‌زند و از رأی‌دهندگان خواست تا از رای دادن به وی امتناع ورزند.
روزنامه اسرائیلی هاآرتص نیز با انتقاد از ران پائل، به نقل از تیمسار سابق آمریکا اریک دوندرو نوشت: «ران پائل نه یک ضدیهودی بلکه یک ضداسرائیلی است.» در همین راستا، ائتلاف یهودیان جمهوری‌خواه آمریکا نیز وی را شخصی «افراطی که از جریان اصلی به دور است» معرفی کردند.

[url=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/89430/بستن-تنگه-هرمز-توسط-ایران-کاملاً-منطقی-است]منبع[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

اگه این رای آورد باید بدونید که کاسه ای زیر نیم کاسه هست !!!

باید ازش بترسیم و مواظب حرکاتش باشیم !!!

این بشر یا زیادی خوبه یا زیادی زیرکه !!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]سلام

اگه این رای آورد باید بدونید که کاسه ای زیر نیم کاسه هست !!!

باید ازش بترسیم و مواظب حرکاتش باشیم !!!

این بشر یا زیادی خوبه یا زیادی زیرکه !!![/quote]

هیچ کدوم.
لیبریتارین هست.

یک نکته ای که معمولا بهش اشاره نمی شه این که این بنده خدا اصولا معتقد به عدم دخالت خارجی است به هر نحوی. یعنی معتقد به یک آمریکای منفعل در عرصه ی بین الملل و درون گراست.
لذا همین طور که کاری به کار ما نخواهد داشت و فقط به سرمایه فکر می کنه. اگر اسراییل یا عربستان هم به ما حمله کنند کاری به کارشون نخواهد داشت. icon_eek

به هر حال بعید می دونم وضع ما بدتر از اینی که هست بشه.
ضمنا بعیده رای بیاره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این اقای ران پائول که اگر اشتباه نکنم فرماندار ایالت تگزاس بوده کلآ ادمیه که فقط به ثبات و در امد فکر می کنه و میونه ی خوبی با جنگ و تهدید ندارد،به نظرم این یک صفت مثبت برای این فرده.(البته نسبت به جمهوری خواهان تند رو)
راستی ایشون اخیرآ با حمایت از معتادان و ه.م.ج.ن.س گرایان امریکایی طرفداران خیلی زیادی برای خودش دست و پا کرده گرچه به احتمال زیاد به خاطر عقاید نرمی که داره طرفداری احزاب صهیونیست در انتخابات را از دست خواهد داد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به به جناب ارنست آقا توبه شکستی اخوی icon_eek

امام خامنه ای فرمودن:ما در یک پیچ تارخی هستیم.
خدا بزرگه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
توبه ؟

دقیقا متوجه نمیشم ؟

منظور پست دادنم هست ؟ از دست بر قضا چند تاپیک هست که لزوما میدونم سخنم ارزش گفتن داره و البته بحثی هم الکی سرش در نمیگیره که وقتمو هدر بده و بر همین اساس مدتی هست پست میدم انشالله تعداد تاپیک های اینجوری کمتر بشه کمتر وقت تایپ پیدا کنم !

مصطفی رو دیدیم فهمیدیم هنوزم تو دنیا انسان زندگی میکنه ! icon_eek

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خیلی عالی

فقط فکر میکنید در چه صورت 9.5 بگیریم ( یه مثال میزنید؟)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ترس اصلی همه ، از اصولگرا و ... این هست که احزاب داخلی اوضاع رو به خاطر منافع خودشون خراب کنند
حالا یکی مثل سرتیپ ارمانی بهتر میفهمه معنی این حرف رو چون زمان جنگ دیده اوضاع چطوری میچرخید ، حزب و کلا سیاسیونی که از مسایل نظامی عاریت چندانی نبردند خطرناکترین و مهلکترین و کشنده ترین سم برای یک کشور و استقلال ش به خصوص در زمان و برهه ی خطیر جنگ و اماده سازی قبل جنگ هست

در حال حاضر با توجه به اوضاع یکی از احتمالات که زیر ده بگیریم دقیقا همین قضایای انتخابات و کارای احزابی و بحث های بسیار شدید و وحشتناک بین جریان انحرافی و اصولگرایان هست ....

دروغ چرا ؟

شخصا وقتی سرلشکر فیروزابادی ازش میپرسند اقدام نظامی میتونه بکنه جریان انحرافی ؟ و ایشون پوزخند میزنه میگه فکر نمیکنم !
رسما مو به تنمان سیخ شد .... در اوج دوره اصلاحات هم فکر نمیکنم همچین مساله ای پیش اومده باشه

بعدتر هم که سخنرانی اخوی اقای احمدی نژاد ....


در تاریخ سیاسی و نظامی جهان هزاران نمونه از این قضایا هست که عملا کشور رو به سوی شکست سوق میده و برای همین همه دنبال اتحاد عملی هستند

انتخابات پیش رو قطعا از مهمترین قضایایی هست که بسیاری مسایل رو تعیین میکنه

یا حق

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط Navard
      سخنی با خوانندگان محترم:
      در مطلب پیش رو سعی بر این شده که به مختصری از شرایط فرهنگی و اجتماعی و تاریخی اعراب پیش از اسلام پرداخته شود. در این نوشته اصل بر رعایت صداقت تاریخی و امانت است و در گرداوری آن از منابع با عقاید گوناگون کمک گرفته شده است. گرد آوری مطالب تاریخی هیچ گاه خالی از اشتباه نیست، علی الخصوص که این مطالب در رابطه با مسائل حساسیت بر انگیز مذهبی باشد. در نتیجه از دوستان خواننده این مطلب درخواست میشود درصورت وجود اشتباه، به منظور تکمیل و اصلاح این مطلب بنده را یاری کنند.
       

      پیشگفتار:
      سرنوشت پیامبران و قومشان و نتایجی که از آن کسب کرده اند را میتوان یکی از مهمترین نشانه های حقانیت آن ها به حساب آورد. این نتایج بعضا چنان معجزه آسا و خیره کننده هستند که در حالت معمول موارد مشابهی برای آنها یافت نمی شود. برای نمونه مسیح (ع) در دل امپراطوری قدرتمند روم شرقی به پیامبری رسید. در سرزمینی که تعداد نامعلوم خدا توسط مردم پرستیده میشد و پیامی که آورد چنان در دل ها رسوخ کرد که در مدت کمتر از چند سده مسیحیت در سه قاره گسترش یافت! از حبشه در آفریقا گرفته تا امپراطوری قدرتمندی چون روم که روزی دشمن مسیحیت بود و همچنین طیف کثیری از اقوام در خاورمیانه و ...! در اسلام نیز ما با چنین پیشرفت معجزه آسایی رو به رو هستیم. محمد (ص) در سن چهل سالگی در جامعه ای بدوی به پیامبری برگزیده شد که جز غارت و ستیز دستاوردی نداشتند و هر روز به بهانه ای با یکدیگر در جنگ بودند و شعرا و نام آوران عرب روزگاری برای بدست آوردن شرافت، خود را به پای پادشاهان ایران و روم می انداختند. در شبه جزیره عربستان اگر در جایی تمدنی دیده میشد به پاس قرابت با ایران یا روم بود. و از دست آورد هایشان در آن ادوار، جز پاره ای از روایات افسانه گونه چیزی بجا نمانده است. در چنین محلی که محمد(ص) شدیدا زیر فشار فرهنگی و البته فشار عوامل ثروت و قدرت  در مدت کمتر از سیزده سال توانست بنیان نخستین حکومت اسلامی را در یثرب بنا نهد که تا پایان عمر ایشان این حکومت به چنان وسعت و قدرتی رسید که در سرحدات خود به تقابل با روم شرقی می‌پرداخت.
       
      قسمت اول: قبیله و معنای متفاوت آن در بین اعراب
       

       
      اعراب از قبل اسلام در پهنه ی وسیعی از خاورمیانه حضور داشتند. و بر خلاف تصور عموم مردم، فتوحات پس از اسلام به تنهایی سبب استقرار آن ها در این پهنه نشد. در تاریخ موجودیت اعراب با سامی نژاد ها گره خورده است. این حضور آنقدر چشمگیر بود که رومیان و یونانیان مناطق عرب نشین را به سه ناحیه عربستان خوشبخت و عربستان بیابانی و عربستان سنگی تقسیم کرده اند که حدود این مناطق از دریای سرخ و شبه جزیره عربستان شروع شده و از سویی به مرز های روم آن روزگار در شامات رسیده و در سوی دیگر در عراق امروزی به رود فرات ختم می شود. در رابطه با وضعیت اعراب قبل اسلام باید به این موضوع اشاره کرد، پیشینه تاریخی که برای آنها ذکر شده به ۲۰۰ سال قبل از سال عام الفیل محدود می شود. عام الفیل همان سالی است که گفته میشود محمد(ص) در آن دیده به جهان گشود. البته این بدان معنا نیست که اعراب قبل از آن موجودیت خارجی نداشته اند‌. برای مثال در دبیره های هخامنشی از آن ها بعنوان خراج گذاران عصر داریوش بزرگ یاد شده است. اما آنچه از این گفته پیداست، اعراب تهی از پیشینه تاریخی و تمدنی غنی بودند و آنچه در آنها یافت می‌شد در حقیقت از هم نشینی و یا دست درازی دیگر اقوام بود. این همان زمانیست که قرآن از آن به عنوان دوره جاهلی اعراب یاد می‌کند.
       

       
      نگاره ای از سرباز ساتراپی عربیا در مقبره خشایارشا، واقع در نقش رستم که بصورت نمادین به شکل یکی از ستون های شاهنشاهی به نمایش در آمده است.
       
      با نگاهی به زندگی اعراب در آن اعصار می توان دریافت که تفاوت عمده‌ای میان نوع زندگی آنان با زندگی مردم ایران و روم و حتی در نزدیکی آنها با دولت های نچندان نامی حبشه دیده میشد. در آن روزگار ایران و روم حکومت مرکزی داشتند حکومتی که تمام شؤون جامعه را از حیث قانون و عمل به قانون و وادار کردن همه به تابعیت از آن در دست داشتند و تمام زوایای آن جامعه زیر سلطه نظامی واحد قرار گرفته بود، به طوری که در هر گوشه آن وجود حکومت مرکزی احساس می‌شد. این در حالی بود که در جزیرة العرب در هر ناحیه ی آن، مردم بر پایه نسبت خانوادگی مشترک به عنوان یک قبیله گرد آمده بودند و هر یک در جغرافیای حضور خود اعمال قدرت می‌کردند. هیچ قبیله‌ای بر دیگری اعمال نفوذ نداشت مگر در داد و ستد و جنگ! جنگ بین قبایل هم نامنظم بود و بیشتر به دعوایی نامنظم و خانوادگی شباهت داشت. این مطلب نشانگر پراکندگی و تضاد بسیار عمیق بین قبایل است. باید گفت برای وحدت در میان یک امت فرهنگی لازم است که نقاط مشترک آنها را در خود جمع کرده و مردمی را گرد هم بیاورد. در شبه جزیره عربستان چنین تفکر یکنواختی وجود نداشت و هدف واحدی برای آنها مطرح نبود. در کنار کعبه هر قبیله بتی مخصوص به خود داشت و بدین ترتیب حتی در این زمینه هم تضاد و خودبینی دیده می‌شد. شرایط سخت و طاقت فرسای جزیرة العرب بر این اختلاف دامن می‌زد. مناطق حاصلخیز و دارای آب محدود و با فاصله زیاد از هم بودند. راه‌های محدودی وجود داشت که آنها هم زیر سلطه راهزنان دیگر قبایل بوده و تحت نفوذ قدرت های خارجی اداره میشد.
       

       
      در این شرایط دشوار اگر قبیله‌ای قادر بود تا چراگاهی را از چنگ دیگری در آورد این کار را بی درنگ می‌کرد. هیچ قبیله ای از این نظر در امنیت نبود و جنگ های بسیار با دلایل ساده و بعضا نا مأنوس بین آن ها رخ می داد. مشخص است که جنگ یکی از رایج ترین اعمال در بین آن ها بود آن چنان که عده ای برای کسب شهرت و آزمون جنگاوری خود مسیر نزاع را هموار میکردند. این جنگ از سر منع ازدواج یک زوج در دو قبیله می‌توانست شکل بگیرد تا بر سر شرایط تجارت و پاسداری از کاروان ها و ... که البته همانطور که گفته شد هیچ کجای آن به جنگ نمی‌ماند و بیشتر به یاغی گری و غارت و دعوای عشیره ای شباهت داشت. در نتیجه از این حیث قبیله جایگاه ویژه‌ای پیدا میکرد. بقای افراد به بقای قبیله گره خورده بود. هر کسی را با قبیله‌اش می‌شناختند و در نتیجه خدای این مردم هم در حقیقت قبیله آنها بود و بت ها هم نمادی برای اعلام وجود هر قبیله بودند و هرچه بزرگان این قبیله ها می‌گفتند هم، حقیقت تام برای آن ها محسوب می‌شد. با این اوصاف هرچه افراد یک قبیله زیادتر بود افتخار آن هم بیشتر میشد. این افراط تا آنجا پیش رفت که در سوره تکاثر قرآن، خداوند خطاب به مشرکان می گوید که آنها به منظور بزرگ نشان دادن تبار خود حتی دست به شمارش مردگان خود می‌زدند. نعمان در خطاب به پادشاه وقت ایران گفت که جز عرب کسی به نسب خود آگاهی ندارد و جز عرب از هر کسی اجدادش را بپرسی آنها را نمی‌شناسد. در حقیقت گذشتگان و نژاد چیزی نبود که اعراب بتوانند اشتباهی هر چند سهوی را به آنها نسبت دهند. شاید تا اینجا مطلب روشن شده باشد که پیامبر اسلام چه کار دشواری در پیش داشت. بخصوص وقتی بدانیم یکی از مهمترین اقدامات پیامبر مقابله با همین برتری جویی نژادی بوده است‌. عملا هر قدمی که به جهت آگاهی و یا مخالفت با سنت های گذشتگان آنها برداشته میشد، از نظرشان نوعی توهین تلقی میگردید. شاید جالب باشد بدانید که بت پرستی اعراب نیز ریشه در همین افراط دارد! یعقوبی در تحلیل خود از بت پرستی و عوامل آن می‌گوید:«بت پرستی از هنگامی آغاز شد که وقتی یکی از مردم می‌مرد، اقوام او مجسمه‌ای از وی ساخته و به یاد او آن را محترم می‌داشتند فرزندان آنها پس از سال‌ها گمان کردند که این‌ها خدایان آنان هستند» . شاهد این امر می‌تواند سخن مشرکین با پیامبر (ص) باشد که می‌گفتند:
      این بت ها اقوام گذشته هستند که مطیع خدا بوده و ما صورتی از آنها ساخته و عبادتشان می‌کنیم. در مورد سه بت مشهور یعوق و یغوث و نسر گفته شده: از قوم نوح بودن و افرادی صالح بودند و بعدها مجسمه آنان به صورت بت درآمد. در مورد لات نیز گفته شده او در واقع مرد صالحی بوده است که غذا برای حاجیان درست می‌کرده وقتی او مرد، تمثالی از او درست کردند و بر آن بنایی ساخته‌اند و اسمش را بیت الربه نهادند. ابن قیم می‌گوید؛ تعظیم مردگان سبب شد تا کم کم صورت هایی از آنها به شکل بت ساخته شود. زمانی که محمد(ص) مکه را فتح کرد در درون آن ۳۶۰ بت وجود داشت. در حقیقت ما با سرزمینی طرف هستیم که ۳۶۰ اعتقاد و ۳۶۰ تضاد در آن میتوان شمارش کرد!
       

       
       اوضاع اعراب از ابتدا این گونه نبود. اعراب شهر مکه خود را از نسل عدنان می‌دانستند، که در نتیجه نسب آنها به اسماعیل (ع) باز میگشت. از این گفته مشخص است که نخستین اعراب موحد بودند اما به تدریج به سوی شرک گرایش پیدا کردند. از این منظر اعراب مکه در کنار بنی اسرائیل بودند که به دین حضرت ابراهیم گرایش داشتند و در حقیقت ریشه نسبی مشترک در آن ها می توان یافت. در سال‌های مانده به بعثت پیامبر، افرادی در بین اعراب پیدا شده‌اند که خواهان بازگشت به دین ابراهیم بودند. آنها شروع به تبلیغ علیه اعتقادات آن روزگار اعراب کردند. از معروف‌ترین این افراد ورقة بن نوفل بود که در جستجوی دین خدای یگانه به این سو آن سو رفت و در نهایت مسیحیت را پذیرفت. زید بن عمر شخص دیگری بود که به روایت تاریخ در بین اعراب از بازگشت به آئین ابراهیم سخن گفت. بسیاری از رسوم مشرکین مکه همان چیزی بود که ابراهیم به اجدادشان آموخته بود ولی آنها آنرا شرک آلود کرده بودند. برای مثال اعراب جاهلی نیز به رسومی چون ختنه و کفن و دفن میت و ازدواج نکردن با محارم و حج بیت الله الحرام معتقد بودند. آنها حتی شعار معروف تلبیه را نیز داشتند اما آن را به نوعی شرک آمیز کرده بودند. ( تلبیه همان شعار لبیک اللهم لبیک لاشریک ... است که حاجیان در حین طواف خانه خدا می‌گویند). اعراب جاهلی به افرادی از خود که ختنه کرده و به حج می رفتند حنیف میگفتند . این در حالی است که به پیروان حضرت ابراهیم در گذشته حنیف گفته میشد! این بدان معناست که این کلمه از گذشته های دور در بین اعراب زبان به زبان چرخیده و تغییر معنا یافته است.
       
       
      قبیله قریش زادگاه قدرت
       
      قریش نامی آشنا و از پر نفوذترین قبایل در میان عرب بوده و بعد اسلام نیز تا قرن‌ها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از امپراتوری عثمانی همیشه قریشی بودند. اعراب کسانی را که از نسل مضر بن کنانه باشند را قریشی می گویند. در علم تبارشناسی عرب نیای مضر بن کنانه به اسماعیل (ع) باز میگردد. قریش در آن دوره از آنجا که امور حج را بر عهده داشت به شهرت و ثروت زیادی رسید. امور کعبه در دوره ای به قصی و هاشم و سپس به عبدالمطلب که همه از نسل مضر بودند سپرده شد. در دوران قصی مراسم حج  شکل جدیدی به خود گرفت و این تغییرات زمینه ساز قدرت یافتن قریش در بین دیگر قبایل عرب گردید. در این ایام مردم عرب از نقاط دور دست به این مکه می آمدند تا هم به تجارت بپردازند و هم خدایان پر تعداد کعبه را پرستش کنند. بنوعی مکه و کعبه آن میعاد گاه اعراب بود. در این شهر بازار هایی بر پا میشد که از غرب و شرق عالم تجار به آن رجوع می کردند. راه تجاری مهمی از روم شرقی به یمن و در نهایت به هند ختم می شد که این مسیر از قطب های اقتصادی آن روزگار محسوب می شد که البته نکته مهم برای ما این است که شهر های مکه و یثرب هم در مسیر آن رونق یافته بودند.
       

       
       در بین قریش طایفه بنی هاشم به طور خاص که پیامبر اسلام نیز از آنان بود دارای مقبولیت و شهرت بیشتر گردید. همان طور که گفته شد بعد هاشم، عبدالمطلب زمام امور حج را بر عهده گرفت. وی پدر بزرگ پیامبر اسلام است و او از اعرابیست که قبل اسلام طبق سنت خاندان خود به دین حنفیت معتقد بود و خدای یکتا را می پرستید. عبدالمطلب بعد مرگ والدین محمد(ص) سرپرستی او را پذیرفت و در نتیجه آن محمد(ص) در محیطی با اعتقادات دین حنفیت زندگی میکرد.
       
      از تاریخ چنین بر می‌آید که قریش در میان اعراب به شرافت و عزت معروف بوده و معمولاً با عناوینی چون «آل الله» و «سکان حرم الله» خوانده می‌شدند و مردم آنها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده بودند. باید افزود که این شهرت در همه طوایف قریش نیست، بلکه تنها در خاندان قصی و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب بود چرا که وجود این افراد در نهایت سبب شهرت قریش گردید.
       
      هنگام ظهور پیامبر اسلام در میان طایفه های قریش، از بنی هاشم عباس بن عبدالمطلب مسئولیت آبرسانی به حجاج را بر عهده داشت و از طایفه بنی امیه، ابوسفیان ریاست سپاه قریش را بر عهده داشت. این جبهه بندی در میان قریش تا قرن ها بعد ادامه پیدا کرد. البته باید توجه شود که طوایف دیگر از قریش هم بودند که نقشی در امور حج داشتند اما نقش آنها به پر رنگی دو طایفه نامبرده نبود.
       

       
      دیگر قبایل عرب متوجه عظمت کعبه و نقش آن در فزونی قدرت قبیله قریش شدند در نتیجه برخی از آن ها در مناطق خود نیز کعبه هایی ساختند تا قبیله خود را برای رفتن به مکه بازدارند. این کعبه ها از بسیاری از جهات همچون وجود سنگی مانند حجر الاسود(سنگ سیاه) تا ارکان کعبه به آنچه در مکه بود شباهت داشتند. برای مثال در یمن پرستشگاهی در شهر غَیمان قرار داشت و «حجر الأحمر» یا سنگ سرخ در آن استفاده شده بود و همچنین کعبه ی شهر العَبلات در جنوب مکه، که «حجر الأبیض» یا سنگ سفید داشت!
       
      ادامه دارد ...
       
      این مطلب برای انجمن mililtary.ir  گرداوری شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است. 
       
      نویسنده و گرداورنده: Navard 
       
      منابع و ماخذ:
       
      کتاب تاریخ سیاسی اسلام(جلد1) / نویسنده: رسول جعفریان
      کتاب گنجینه تاریخ ایران(جلد نهم)/ نویسنده: عبدالعظیم رضایی
      کتاب دو قرن سکوت( ویرایش دوم) / نویسنده: عبدالحسین زرین کوب
       
      لینک
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.