ALI

بررسی و تحلیل نقش اتولودر Autoloader و انواع آن در تانکهای مختلف و مزایا و معایب آن و مقایسه انواع غربی و روسی آن

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بد نیست نگاهی هم به تانک های جدید شرقی و نحوح حفاظت از مهمات شان بپردازیم.



به تصویر زیر دقت کنید

thumb_IMG_0113.JPG

این تصویر مربوط به تانک تی 84 اوپلوت متعلق به اوکراین است. همانطور که گفتیم در تی 90 مساله حفاظت مهمات در اتولودر تا حدود زیادی (البته نه به طور کامل) حل شده است. اما مهمات یدکی که در داخل برجک نگهداری می شوند ، همچنان در معرض خطر کوک آف هستند و کمترین اثر انفجاری که وارد برجک شود ، سبب انهدام مهمات تانک می شود. اوکراینی ها در طراحی و ساخت تانک جدیدشان ، یعنی همین اوپوت ، ابتکار جالبی به خرج دادند. آنها مهمات یدکی را به خارج از برجک و قسمت انتهای برجک انتقال داده اند. این دریچه را که می بینید در واقع محل نگهداری مهمات یدکی تانک است. طرفین این مخزن به وسیله زره اصلی تانک زره پوش شده است ، اما اینطور که از تصویر بر می آید ، درپوش این مخزن حفاظت چندانی از بالا ندارد. هر چند مشخص نشده است که درپوش این مخزن چقدر در برابر حملات تاپ اتک مقاومت دارد ، اما تصویر نشانگر آن است که حفاظت چندانی برای آن وجود ندارد. چرا که قرار است این دریچه به وسیله نفرات باز و بسته شود و نمی توان آنرا زرهپوش شده و سنگین در نظر گرفت.

برای مقایسه بد نیست پنلهای محافظ این مخزن را با پنلهای محافظ مخزن مهمات آبرامز مقایسه کنید

thumb_1223857814_panels_1.jpg

همانطورکه می بینید آبرامز پنلهای بسیار قویتری نسبت به اوپلوت در اختیار دارد





و اما برسیم به روس ها

روس ها در جدیدترین به روز رسانی تانک تی 90 خود که با نام تی 90 ام اس شناخته می شود نیز به تقلید از اوکراینی ها مهمات یدکی را از داخل برجک بیرون کشیده و به مخزن پشت برجک انتقال دادند.

به تصاویر برجک تی 90 ام اس دقت کنید

thumb_6084v.jpg

این تصویر سه مخزن را نشان می دهد که در مخزن وسطی شارژهای پروپلنت و در مخزنهای کناری نیز پرتابه ها نگهداری می شوند. همانطور که می بینید مخزنها از اطراف کاملا زره پوش هستند ولی در برابر حملات تاپ اتک حفاظت چندانی ندارند.





thumb_IMG_3039_kopiya.jpg

این تصویر به واقع دریچه باز شده تصویر بالا را نشان می دهد. زمانی که تی 90 ام اس رونمایی شد ، خیلی ها عقیده داشتند که اضافه شدن قسمتی در پشت برجک تانک نشانگر این است که روس ها به جای اتولودر های سنتی خود از یک اتولودر زنجیری با ریتم آتش بالاتر و البته امنیت بهتر استفاده می کنند. اما این تصاویر نشان داد که روس ها هنوز تا در اختیار داشتن یک اتولودر مطمئن و کارآمد و سریع هنوز فاصله زیادی دارند و در واقع فضای محدود برجک تانک هایشان به آنها اجازه این کار را نمی دهد. همانطور که در این تصویر می بینید مهمات یدکی در این قسمت از بیرون برجک نگهداری می شود و کلا مهمات یدکی از داخل برجک بیرون کشیده شده است. نکته جالب اینجاست که وقتی که همه مهمات اتولودر به پایان برسد ، می بایست یکی از خدمه از تانک بیرون بیاید و مهمات را از این مخزن ها بیرون بیاورد و آنرا به داخل برجک انتقال داده و به کمک خدمه دیگر تانک آنرا داخل اتولودر تانک قرار دهد. روس ها می توانستند به تقلید از آبرامز مهمات یدکی را در قسمت پشت برجک نگهداری کنند و برای این قسمت از برجک از داخل برجک دریچه ای تعبیه کنند که مهمات را از داخل آن برداشته و به اتولودر تانک منتقل کند تا دیگر نیازی به خروج خدمه از تانک نباشد. در حالیکه در تی 90 ام اس این طراحی صورت نگرفته است. شاید دلیل آن فضای بسیار محدود داخل برجک و وجود بازوی هیدرولیک در قسمت پشت برجک و عقبتر بودن چمپر توپ است (به احتمال قوی دلیل آن همین است) یعنی زمانی که مهمات اتولودر در تی 90 ام اس به پایان می رسد ، یکی از خدمه می بایست از تانک خارج شده و مهمات را از این مخزن ها بیرون کشیده و به داخل برجک منتقل کند. وقتی این مکانیسم عمل تانک روسی تی 90 ام اس را که در واقع آخرین کار روس ها به شمار می رود را با مکانیسم عمل لود مجدد تانکی مثل لکلرک که حداقل 20 سال قبل از تی 90 ام اس طراحی شده است را با هم مقایسه می کنیم ، به این نتیجه می رسیم که روس ها علیرغم تبلیغات زیادشان در زمینه برتری تجهیزات نیروی زمینی شان ، چقدر در این زمینه از غربی ها عقبتر هستند. با آنکه لکلرک حداقل 20 سال پیش از تی 90 ام اس ساخته شده است ، اما مکانیسم عمل لود مجدد آن کاملا کارآمدتر و برتر از تانک روسی است. زمانی که در تانک لکلرک مهمات اتولودر به اتمام رسید ، هیچ نیازی به خروج و تغییر مکان خدمه تانک نیست. فقط می بایست برجک تانک را 180 درجه چرخاند تا دریچه مخزن انبار مهمات تانک در قسمت جلوی برجک در کنار پرسنل تانک قرار گیرد. در این حالت خدمه گلوله ها را از انبار برداشته و آنرا داخل اتولودر قرار می دهند. حال خودتان قضاوت کنید که طراحی کدام تانک بهتر است .... لکلرک یا تی 90 ام اس






thumb_photolentabigphoto.jpg

پوتین در داخل تانک تی 90 ام اس

همانطور که می بینید چامپر توپ بسیار عقبتر از چمپر تانک های غربی است. علت این امر نیز فضای محدود داخل برجک تانک های روسی است. به احتمال قوی علت عدم طراحی دریچه دسترسی برای مخزن مهمات یدک در قسمت پشت برجک همین است.






thumb_T-90MS_eng-14.jpg

این تصویر هم نشان می دهد که مهمات به چه صورت در قسمت پشت برجک نگهداری می شوند.






thumb_t12_black_eagle_l9.jpg

thumb_t12_black_eagle_l8.jpg

thumb_index.png

در باره تانک بلک ایگل هم بحث های زیادی در فروم هایی مثل میلیتاری فوتو و یا پاکستان دفنس و ایندیان دیفنس صورت گرفته است. به قسمت بزرگی که در پشت برجک تانک قرار دارد توجه کنید.

این دو تصویر نشان می دهد که احتمالا برای این تانک یک اتولودر زنجیری در نظر گرفته شده است. البته منابع مختلف برای این تانک کالیبرهای مختلفی را برای توپ آن ذکر کرده اند. 125 میلیمتری ، 135 میلمیتری و 152 میلیمتری. باید توجه کرد که اگر و تنها اگر بپذیریم که این تانک از توپ 125 میلیمتری استفاده می کند ، می توان پذیرفت که این تانک از اتولودر زنجیری استفاده می کند. در غیر این صورت و در صورت استفاده از کالیبرهای بزرگتر نیز احتمال استفاده از اتولودر زنجیری منتفی است. چرا که گلوله های بزرگتر امکان استفاده در چنین فضای محدودی را نخواهند داشت.




به تصویر زیر دقت کنید

thumb_t12_black_eagle_l10.jpg

این تصویر پشت برجک بلک ایگل را نشان می دهد. این تصویر نیز احتمال وجود اتولودر زنجیری در تانک بلک ایگل را تقویت می کند.

تصویر زیر نشانگر دریچه لود کردن اتولودر تانک لکلرک از بیرون تانک است.

thumb_leclerc-turmheck.jpg

همانطور که می بینید تانک بلک ایگل نیز دریچه ای مانند این دریچه لکلرک در پشت برجک خود دارای می باشد. به احتمال قوی این دریچه در پشت برجک بلک ایگل برای لود اتولودر زنجیری در نظر گرفته شده است. البته امکان دارد که احتمال ما صحیح نباشد و بلک ایگل نیز همچنان از اتولودرهای قدیمی و سنتی روس ها استفاده کند ، در این صورت اگر فرض را بر این بگیریم که بلک ایگل فاقد اتولودر زنجیری است ، می توان احتمال داد که فضای پشت برجک ، مخصوص نگهداری مهمات یدکی است و مهمات به صورت خودکار در اختیار پرسنل تانک قرار می گیرد (به تقلید از تانک های غربی)

  • Like 1
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر
اگر مطالب این تاپیک در تاپیک مقایسه تانک ابرامز با تی 90 قرار می گرفت فکر می کنم انتخاب بسیار ساده تر میشد...
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

واقعا تصویر تانک تی 72 سوریه وحشتناک بود و آدم دلش بیشتر به حال نفرات درون تانک می سوزه که با این که میدونن نه تنها امنیت زیادی رو باشون تامین نمیکنه بلکه میتونه خیلی راحت باعث مرگشون بشه با این حال میرن و داخل این تانک ها میشینن و با آدم متاسف میشه که همین تانک با بی خیالی کامل در ایران هم مونتاژ میشه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='DEXON' timestamp='1344275821' post='263808']
با تشکر
اگر مطالب این تاپیک در تاپیک مقایسه تانک ابرامز با تی 90 قرار می گرفت فکر می کنم انتخاب بسیار ساده تر میشد...
[/quote]

خواهش می کنم.

بله دقیقا همینطور است.

جدای از مساله حفاظت مهمات تانک که از این نظر آبرامز برتر از تی 90 است ، یک برتری دیگر آبرامز نیز نسبت به تی 90 در اینجا مشخص می شود.

آن هم اینکه همه ما اشتباها تصور می کردیم که وجود اتولودر در تی 90 الزاما به معنای دارای بودن ریتم آتش بالاتر تی 90 نسبت به آبرامز است که توپ آن به صورت دستی لود می شود.

در حالیکه این طور نیست. جدای از این که اتولودر تی 90 از نوع چرخ فلکی است و دارای سرعت عملکرد پایینی است ، تی 90 قادر است در هر 6.5 ثانیه یک گلوله شلیک کند. در حالیکه آبرامز در صورت نیاز قادر است هر 4 ثانیه نیز یک گلوله را شلیک کند که از این نظر برتری مطلق با آبرامز است.

برای اثبات این موضوع می توانید دو ویدئوی زیر را ببینید.



ویدئوی اول از تی 90

[url="http://isherwood.persiangig.com/HITLER/ALI/T-90%20tank%20autoloader.mp4"]http://isherwood.per... autoloader.mp4[/url]





ویدئوی دوم از آبرامز

[url="http://isherwood.persiangig.com/HITLER/ALI/Best%20Tank%20clip-%20M1A2%20sep_s%20firing%205%20shots%20in%20iraq%201%20of%202%20-%20YouTube.flv"]http://isherwood.per...2 - YouTube.flv[/url]





در کلیپ اول به خوبی نشان داده می شود که تی 90 با چه سرعت و ریتم آتشی شلیک می کند.

در کلیپ دوم به بازه زمانی 1:25 ثانیه الی 1:35 ثانیه توجه کنید. همانطور که می بینید در ثانیه 1:29 آبرامز اولین گلوله خود را شلیک می کند و در ثانیه 1:33 گلوله دوم خود را شلیک می کند. این نشانگر آن است که در صورت نیاز آبرامز قادر به اجرای آتش سریعتر و حجم آتشی به مراتب بیشتر و سنگینتر از تی 90 می باشد.
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقا علی ممنون
نوع نوشتنتون خیل خوبه غیر کتابی و رون
اگه از این عکس ها و فیلم های شماتیک دارید بازم قرار بدید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='kaftar' timestamp='1344200362' post='263661']
من یه جا خونده بودم که برق اتولودر تی 72 فقط واسه یه شلیک(در صورت خاموش بودن موتور)میتونه لود کنه و برای شلیک های بیشتر باید موتور رو روشن کنن.نظر شما چیه؟اطلاع دارین رفع شده یا نه؟
[/quote]
؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر



جدای از مساله حفاظت مهمات تانک که از این نظر آبرامز برتر از تی 90 است ، یک برتری دیگر آبرامز نیز نسبت به تی 90 در اینجا مشخص می شود.

آن هم اینکه همه ما اشتباها تصور می کردیم که وجود اتولودر در تی 90 الزاما به معنای دارای بودن ریتم آتش بالاتر تی 90 نسبت به آبرامز است که توپ آن به صورت دستی لود می شود.

در حالیکه این طور نیست. جدای از این که اتولودر تی 90 از نوع چرخ فلکی است و دارای سرعت عملکرد پایینی است ، تی 90 قادر است در هر 6.5 ثانیه یک گلوله شلیک کند. در حالیکه آبرامز در صورت نیاز قادر است هر 4 ثانیه نیز یک گلوله را شلیک کند که از این نظر برتری مطلق با آبرامز است.

برای اثبات این موضوع می توانید دو ویدئوی زیر را ببینید.

در کلیپ دوم به بازه زمانی 1:25 ثانیه الی 1:35 ثانیه توجه کنید. همانطور که می بینید در ثانیه 1:29 آبرامز اولین گلوله خود را شلیک می کند و در ثانیه 1:33 گلوله دوم خود را شلیک می کند. این نشانگر آن است که در صورت نیاز آبرامز قادر به اجرای آتش سریعتر و حجم آتشی به مراتب بیشتر و سنگینتر از تی 90 می باشد.

با تشکر
اگر مطالب این تاپیک در تاپیک مقایسه تانک ابرامز با تی 90 قرار می گرفت فکر می کنم انتخاب بسیار ساده تر میشد...



علی آقا من نتونستم کلیپ های شما رو مشاهده کنم اما آمار دیگه ای از نرخ آتش Abrams و T-90 دارم ! طبق آمار FAS ، تانک M1A2 دارای نرخ آتش حداکثری 6 گلوله در دقیقه هست در حالیکه نرخ آتش حداکثر تانک T-90 طبق منابعی چون ZVEZDA و global Security بین 7 تا 8 گلوله در دقیقه هست که میزان بالاتری نسبت به آبرامز قرار میگیره . ضمن اینکه در ویدئوی زیر (نمیدونم همون کلیپی که شما از T-90 قرار دادید هست یا خیر) ، تانک T-90 در مدت 13 ثانیه 3 گلوله ی توپ شلیک میکنه یعنی در کمتر از 4.5 ثانیه یک گلوله.

http://fofanov.armor.kiev.ua/Tanks/IMAGES/t-90002.html

ضمن اینکه صرف نظر از موارد بالا ، صرف اتوماتیک کردن گلوله گذاری توپ نسبت به گلوله گذاری دستی دارای برتری در زمینه ی ایمنی ، کاهش نیروی انسانی و نتیجتا کاهش تلفات هست که این بحث هم در مقایسه ی بین این دو غیر قابل اجتناب هست .

http://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=web&cd=2&ved=0CFYQFjAB&url=http%3A%2F%2Fwww.fas.org%2Fman%2Fdod-101%2Fsys%2Fland%2Fdocs%2F4lastmbt.pdf&ei=CdUgUPWGLsn4sgax_4DICA&usg=AFQjCNH3yr6DGE94JPJD-dG-A6_O_odLJQ
http://www.zvezda.org.ru/?lng=1&nav=1&set=3573
http://www.globalsecurity.org/military/world/russia/t-90-specs.htm
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از برادر علی عزیز ...

و اما چند تا سوال ؟

شما که میگید مثلا در تانک x مهمات در داخل برجک از خدمه با یکسری زره و ... جدا شده ، به نظر شما اگه یه گلوله 125 اونجا بترکه اینا موثره ؟

یه سوال دیگه دارم و اونم اینه که این مخازن نگه داری مهمات چقدر مقاومت دارند ؟ واقعا اگه چندتا گلوله اتونجا بترکه ، چیزی از تانک باقی میمونه ؟!!!![img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/icon_mrgreen.gif[/img]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

از لطف دوستان سپاسگزارم

شما که میگید مثلا در تانک x مهمات در داخل برجک از خدمه با یکسری زره و ... جدا شده ، به نظر شما اگه یه گلوله 125 اونجا بترکه اینا موثره ؟


مهدی جان مساله رو باید از بعد دیگر اون ببینی.
کاملا مسلمه که اگر یک گلوله 125 میلیمتری انفجاری در داخل برجک منفجر بشه ، خدمه تانک کشته خواهند شد.
اما مساله اینجاست که در تانک های امروزی که ما در این تاپیک درباره اونها بحث کردیم ، گلوله 125 میلیمتری انفجاری نمی تونه وارد برجکشون بشه. زره جلوی برجک تانک های امروزی معمولا از 1700 الی 1900 میلیمتر در قسمت جلوشون دارای مقاومت هستند. فرض کنید شما یک موشک ضد تانک به سمت تانک دشمن شلیک کردید و این موشک به جلوی برجک تانک اصابت کرد ، در این صورت بخش عمده ای از انرژی انفجاری اون موشک توسط زره قوی برجک خنثی خواهد شد. ولی در هر صورت ممکن است بخشی از انرژی حاصل از انفجار به صورت لرزه های شدید و یا موج صوتی و یا انواع دیگر از انرژی وارد برجک تانک شود. این گونه انرژی ها برای پرسنل تانک خطر خیلی زیادی ندارند. اما مهمات تانک خیر. برخورد کوچکترین اثر انرژی انفجاری به مهمات تانک سبب انفجار آنها و از بین رفتن کامل تانک و همچنین کشته شدن همه پرسنل تانک خواهد شد. در صورتی که اگر مهمات تانک را در محیطی کاملا ایزوله از داخل برجک قرار بدهیم ، در این صورت در صورت صدمه دیدن تانک ، تنها خود تانک آنهم به صورت جزئی صدمه خواهد دید که می توان آنرا به عقب منتقل کرد و آنرا مورد بازسازی و مرمت قرار داد. همچنین پرسنل تانک هم سالم باقی خواهند ماند. در صورتی که اگر مهمات فاقد امنیت کافی باشند ، در اثر برخورد کوچکترین اثر انفجاری به مهمات تانک ، هم تانک به طور کامل و غیر قابل بازیافت نابود خواهد شد و هم پرسنل تانک کشته خواهند شد. به عنوان مثال به مکانیسم امنیتی مهمات آبرامز توجه کنید. مخزن نگهداری مهمات آبرامز به گونه ای طراحی شده است که در قسمت پشت برجک و به صورت کاملا ایزوله از داخل برجک مهمات تانک را نگهداری می کند. حتی اگر تانک به شدت هم صدمه ببیند ، باز هم به خاطر اینکه مهمات داخل برجک نگهداری نمی شوند ، خدمه شانس بیشتری برای زنده ماندن خواهند داشت. یعنی در طراحی این تانک به عامل حفاظت انسانی و جلوگیری از تلفات انسانی توجه خاصی شده است. این مخزن آبرامز به گونه ای طراحی شده است که حتی اگر مهمات آن نیز منفجر شود ، موج انفجار حاصل از آن به بیرون برجک منتقل می شود و پرسنل تانک در داخل برجک از گزند آن سالم باقی خواهند ماند. چرا که در فاصله بین مخزن نگهداری مهمات و داخل برجک به وسیله لایه های سنگین زرهی ایزوله شده است.

باید در نظر داشت که همیشه و همه جا همه حملات ضد تانک منجر به نابودی کامل تانک نمی شوند. به عنوان مثال برخورد موشکهایی مثل بریمستون ، هلفایر ، ای تی 15 و ای تی 16 و موشک هایی مثل این موشک ها به تانک های نسل سومی باعث نابودی آنها خواهد شد و تانک به طور کامل نابود شده و پرسنل تانک نیز به احتمال زیاد کشته خواهند شد. اما اولا همیشه معلوم نیست که پرسنل در اثر حملات ضد تانک کشته شوند و اگر مهمات در اثر حملات ضد تانک صدمه نبینند ، پرسنل شانس بیشتری برای زنده ماندن خواهند داشت. در ثانی اینرا هم باید در نظر داشت که همیشه تانک ها از جانب موشک های قدرتمندی مثل هلفایر و بریمستون مورد اصابت قرار نمی گیرند. اگر یادتون باشه جناب کلنل چند سال قبل فیلمی از کمین نیروهای کتائب علیه تانک آبرامز آمریکایی رو گذاشته بود. در اون فیلم دیدیم که نیروهای کتائب با یک آر پی جی 29 به سمت آبرامز شلیک کردند که راکتشان به پشت برجک آبرامز اصابت کرد ، اما کوچکترین اتفاقی هم برای تانک نیفتاد. مثال دیگری بزنم. لکلرک و لئوپارد 2 آ 4 و ورژنهای بالاتر از آن همگی مهمات یدکی خودشان را در جلوی شاسی و در محفظه ای حفاظت شده کاملا ایزوله از برجک نگهداری می کنند. فرض کنید یک گلوله از نوع انرژی جنبشی به این محفظه شلیک شود. در صورتیکه این بخش حفاظت شده نباشد ، اصابت گلوله انرژی جنبشی به آن سبب انفجار مهمات و از بین رفتن تانک خواهد شد. اما از آنجایی که مهمات خارج از برجک نگهداری می شوند ، از بین رفتن مهمات باعث کشته شدن پرسنل تانک نخواهد شد. البته اینرا هم باید در نظر داشت که مخزن مهمات یدکی این تانکها به سختی حفاظت شده اند و در عمل حتی اگر تانک نیز صدمه ببیند ، این قسمت از تانک صدمه ای نخواهد دید. حالا فرض کنیم که این قسمت تانک هم صدمه ببیند ، باز هم سبب کشته شدن پرسنل نخواهد شد. کما اینکه تابحال گزارش نشده است که هیچ تانک غربی در اثر انفجار مهمات خود نابود شود و یا پرسنل آن کشته شوند.


یه سوال دیگه دارم و اونم اینه که این مخازن نگه داری مهمات چقدر مقاومت دارند ؟ واقعا اگه چندتا گلوله اتونجا بترکه ، چیزی از تانک باقی میمونه ؟!!!!icon_mrgreen.gif


بستگی به نوع تانک داره. اما این عامل در تانک های غربی بیشتر از تانک های شرقی هست.
همونطور که گفتم در تانک های غربی عمدتا مهمات در پشت برجک ، پشت شاسی و جلوی شاسی قرار می گیرند و به سختی از محل استقرار پرسنل تانک ایزوله می شوند و همچنین خود مخزنها هم به سختی زرهپوش می شوند و در قسمتهایی از تانک قرار می گیرند که عملا ضربه زدن به آنها غیر ممکن است. به عنوان مثال لکلرک مهمات یدکی خود را در محفظه ای کاملا حفاظت زرهی شده و کاملا ایزوله شده از محفظه داخل برجک در جلوی شاسی نگهداری می کند. که در عمل این قسمت از تانک را نمی شود هدف قرار داد. تانک های غربی هیچ مهماتی رو داخل برجکشون نگهداری نمی کنند. در تانک های غربی تدابیر ویژه ای برای حفاظت از مهمات و البته جدا نگه داشتن خدمه از مهمات اندیشیده شده است. به عنوان مثال در آبرامز مهمات در پشت برجک نگهداری می شود و به وسیله پنلهای سنگین زرهی از داخل برجک مجزا می شود. در بالای برجک نیز پنلهای قدرتمندی در نظر گرفته شده است که مهمات تانک را در برابر خطرات بیرونی حفظ می کند. این پنلهای خارجی از بیرون دارای حفاظت زرهی فوق العاده بالایی هستند ، اما از داخل خیر و در صورتی که مهمات تانک در هر صورت منفجر شوند این پنلها بیرون می پرند و انرژی حاصل از انفجار به بیرون از برجک هدایت می شود و هیچ آسیبی هم به خود تانک و یا پرسنل آن نخواهد رسید.

__________________

جناب چکا

درباره ریتم آتش تانک ها منابع مختلف ارقام مختلفی رو ذکر کردند که همین مختلف بودن ارقام در منابع مختلف سبب میشه که واقعا نشه تشخیص داد که کدامیک صحیح است.

اما اگر هر دوی این ویدئوها را دیده باشید ، مساله براتون مشخص خواهد شد.

اون ویدئویی هم که شما قرار دادید ، دقیقا همان ویدئویی است که من درباره تانک تی 90 قرار دادم. اما شما در این ویدئو یک اشتباه کوچک در محاسبه ریتم آتش تانک انجام دادید. ریتم آتش تانک در واقع حداقل زمان ممکن بین دو شلیک متوالی است. یعنی تی 90 در ثانیه 0 ابتدای فیلم گلوله اول خودش را شلیک کرد و در ثانیه 6.5 گلوله دوم خود و در ثانیه 13 گلوله سوم خود را شلیک کرد که این به معنای این است که بیشترین ریتم آتشی که تی 90 قادر به اجرای آن است معادل هر 6.5 ثانیه یک گلوله است که در صورت محاسبه بر حسب دقیقه ، معادل 9.2 گلوله در دقیقه خواهد شد. اما در فیلمی که از آبرامز نشان داده شد ، آبرامز در ثانیه 1:29 از فیلم اولین گلوله خود را شلیک کرد و در ثانیه 1:33 گلوله دوم خود را شلیک کرد که در واقع توانست در مدت 4 ثانیه گلوله دوم خود را شلیک کند. در حالیکه تی 90 گلوله دوم خود را 6.5 ثانیه پس از گلوله اول شلیک کرد. منظور از ریتم آتش تانک نیز حداقل فاصله بین دو شلیک متوالی است که همانطور که در این فیلم ها نشان داده شد ، این میزان در تی 90 معادل 6.5 ثانیه و در آبرامز معادل 4 ثانیه بود. این فیلم نشانگر آن است که آبرامز در صورت نیاز قادر است در هر 4 ثانیه یک گلوله شلیک کند که این یعنی ریتم آتش بالاتر نسبت به تی 90

درباره مسائلی هم که فرمودید در بطن تاپیک در اینباره توضیح دادم. درست است که در صورتیکه یک تی 90 و یک آبرامز نابود شوند ، در تی 90 سه نفر کشته می شوند و در آبرامز چهار نفر. اما باید در نظر داشت که همانطور که در بطن تاپیک هم توضیح دادم ، آبرامز دارای حفاظت بیشتری بر روی مهمات خود است. در آبرامز هیچگونه مهماتی در داخل برجک و محل استقرار پرسنل نگهداری نمی شود. در حالیکه در تی 90 جدای از اینکه مهمات موجود در اتولودر به طور کامل و 100 در 100 حفاظت نمی شوند ، مهمات یدکی نیز در داخل برجک نگهداری می شوند. در نسل جدید تانک های اوکراینی و روسی برای برطرف کردن این مشکل مهمات یدکی از داخل برجک بیرون کشیده شده است و به قسمت پشت برجک منتقل شده است. تصاویر مربوط به این انتقال مهمات در تانک های تی 90 ام اس و تی 84 اوپلوت را نیز در پست قبلی قرار داده ام.

یعنی در پست زیر


بد نیست نگاهی هم به تانک های جدید شرقی و نحوح حفاظت از مهمات شان بپردازیم.



به تصویر زیر دقت کنید

thumb_IMG_0113.JPG

این تصویر مربوط به تانک تی 84 اوپلوت متعلق به اوکراین است. همانطور که گفتیم در تی 90 مساله حفاظت مهمات در اتولودر تا حدود زیادی (البته نه به طور کامل) حل شده است. اما مهمات یدکی که در داخل برجک نگهداری می شوند ، همچنان در معرض خطر کوک آف هستند و کمترین اثر انفجاری که وارد برجک شود ، سبب انهدام مهمات تانک می شود. اوکراینی ها در طراحی و ساخت تانک جدیدشان ، یعنی همین اوپوت ، ابتکار جالبی به خرج دادند. آنها مهمات یدکی را به خارج از برجک و قسمت انتهای برجک انتقال داده اند. این دریچه را که می بینید در واقع محل نگهداری مهمات یدکی تانک است. طرفین این مخزن به وسیله زره اصلی تانک زره پوش شده است ، اما اینطور که از تصویر بر می آید ، درپوش این مخزن حفاظت چندانی از بالا ندارد. هر چند مشخص نشده است که درپوش این مخزن چقدر در برابر حملات تاپ اتک مقاومت دارد ، اما تصویر نشانگر آن است که حفاظت چندانی برای آن وجود ندارد. چرا که قرار است این دریچه به وسیله نفرات باز و بسته شود و نمی توان آنرا زرهپوش شده و سنگین در نظر گرفت.

برای مقایسه بد نیست پنلهای محافظ این مخزن را با پنلهای محافظ مخزن مهمات آبرامز مقایسه کنید

thumb_1223857814_panels_1.jpg

همانطورکه می بینید آبرامز پنلهای بسیار قویتری نسبت به اوپلوت در اختیار دارد





و اما برسیم به روس ها

روس ها در جدیدترین به روز رسانی تانک تی 90 خود که با نام تی 90 ام اس شناخته می شود نیز به تقلید از اوکراینی ها مهمات یدکی را از داخل برجک بیرون کشیده و به مخزن پشت برجک انتقال دادند.

به تصاویر برجک تی 90 ام اس دقت کنید

thumb_6084v.jpg

این تصویر سه مخزن را نشان می دهد که در مخزن وسطی شارژهای پروپلنت و در مخزنهای کناری نیز پرتابه ها نگهداری می شوند. همانطور که می بینید مخزنها از اطراف کاملا زره پوش هستند ولی در برابر حملات تاپ اتک حفاظت چندانی ندارند.





thumb_IMG_3039_kopiya.jpg

این تصویر به واقع دریچه باز شده تصویر بالا را نشان می دهد. زمانی که تی 90 ام اس رونمایی شد ، خیلی ها عقیده داشتند که اضافه شدن قسمتی در پشت برجک تانک نشانگر این است که روس ها به جای اتولودر های سنتی خود از یک اتولودر زنجیری با ریتم آتش بالاتر و البته امنیت بهتر استفاده می کنند. اما این تصاویر نشان داد که روس ها هنوز تا در اختیار داشتن یک اتولودر مطمئن و کارآمد و سریع هنوز فاصله زیادی دارند و در واقع فضای محدود برجک تانک هایشان به آنها اجازه این کار را نمی دهد. همانطور که در این تصویر می بینید مهمات یدکی در این قسمت از بیرون برجک نگهداری می شود و کلا مهمات یدکی از داخل برجک بیرون کشیده شده است. نکته جالب اینجاست که وقتی که همه مهمات اتولودر به پایان برسد ، می بایست یکی از خدمه از تانک بیرون بیاید و مهمات را از این مخزن ها بیرون بیاورد و آنرا به داخل برجک انتقال داده و به کمک خدمه دیگر تانک آنرا داخل اتولودر تانک قرار دهد. روس ها می توانستند به تقلید از آبرامز مهمات یدکی را در قسمت پشت برجک نگهداری کنند و برای این قسمت از برجک از داخل برجک دریچه ای تعبیه کنند که مهمات را از داخل آن برداشته و به اتولودر تانک منتقل کند تا دیگر نیازی به خروج خدمه از تانک نباشد. در حالیکه در تی 90 ام اس این طراحی صورت نگرفته است. شاید دلیل آن فضای بسیار محدود داخل برجک و وجود بازوی هیدرولیک در قسمت پشت برجک و عقبتر بودن چمپر توپ است (به احتمال قوی دلیل آن همین است) یعنی زمانی که مهمات اتولودر در تی 90 ام اس به پایان می رسد ، یکی از خدمه می بایست از تانک خارج شده و مهمات را از این مخزن ها بیرون کشیده و به داخل برجک منتقل کند. وقتی این مکانیسم عمل تانک روسی تی 90 ام اس را که در واقع آخرین کار روس ها به شمار می رود را با مکانیسم عمل لود مجدد تانکی مثل لکلرک که حداقل 20 سال قبل از تی 90 ام اس طراحی شده است را با هم مقایسه می کنیم ، به این نتیجه می رسیم که روس ها علیرغم تبلیغات زیادشان در زمینه برتری تجهیزات نیروی زمینی شان ، چقدر در این زمینه از غربی ها عقبتر هستند. با آنکه لکلرک حداقل 20 سال پیش از تی 90 ام اس ساخته شده است ، اما مکانیسم عمل لود مجدد آن کاملا کارآمدتر و برتر از تانک روسی است. زمانی که در تانک لکلرک مهمات اتولودر به اتمام رسید ، هیچ نیازی به خروج و تغییر مکان خدمه تانک نیست. فقط می بایست برجک تانک را 180 درجه چرخاند تا دریچه مخزن انبار مهمات تانک در قسمت جلوی برجک در کنار پرسنل تانک قرار گیرد. در این حالت خدمه گلوله ها را از انبار برداشته و آنرا داخل اتولودر قرار می دهند. حال خودتان قضاوت کنید که طراحی کدام تانک بهتر است .... لکلرک یا تی 90 ام اس






thumb_photolentabigphoto.jpg

پوتین در داخل تانک تی 90 ام اس

همانطور که می بینید چامپر توپ بسیار عقبتر از چمپر تانک های غربی است. علت این امر نیز فضای محدود داخل برجک تانک های روسی است. به احتمال قوی علت عدم طراحی دریچه دسترسی برای مخزن مهمات یدک در قسمت پشت برجک همین است.






thumb_T-90MS_eng-14.jpg

این تصویر هم نشان می دهد که مهمات به چه صورت در قسمت پشت برجک نگهداری می شوند.






thumb_t12_black_eagle_l9.jpg

thumb_t12_black_eagle_l8.jpg

thumb_index.png

در باره تانک بلک ایگل هم بحث های زیادی در فروم هایی مثل میلیتاری فوتو و یا پاکستان دفنس و ایندیان دیفنس صورت گرفته است. به قسمت بزرگی که در پشت برجک تانک قرار دارد توجه کنید.

این دو تصویر نشان می دهد که احتمالا برای این تانک یک اتولودر زنجیری در نظر گرفته شده است. البته منابع مختلف برای این تانک کالیبرهای مختلفی را برای توپ آن ذکر کرده اند. 125 میلیمتری ، 135 میلمیتری و 152 میلیمتری. باید توجه کرد که اگر و تنها اگر بپذیریم که این تانک از توپ 125 میلیمتری استفاده می کند ، می توان پذیرفت که این تانک از اتولودر زنجیری استفاده می کند. در غیر این صورت و در صورت استفاده از کالیبرهای بزرگتر نیز احتمال استفاده از اتولودر زنجیری منتفی است. چرا که گلوله های بزرگتر امکان استفاده در چنین فضای محدودی را نخواهند داشت.




به تصویر زیر دقت کنید

thumb_t12_black_eagle_l10.jpg

این تصویر پشت برجک بلک ایگل را نشان می دهد. این تصویر نیز احتمال وجود اتولودر زنجیری در تانک بلک ایگل را تقویت می کند.

تصویر زیر نشانگر دریچه لود کردن اتولودر تانک لکلرک از بیرون تانک است.

thumb_leclerc-turmheck.jpg

همانطور که می بینید تانک بلک ایگل نیز دریچه ای مانند این دریچه لکلرک در پشت برجک خود دارای می باشد. به احتمال قوی این دریچه در پشت برجک بلک ایگل برای لود اتولودر زنجیری در نظر گرفته شده است. البته امکان دارد که احتمال ما صحیح نباشد و بلک ایگل نیز همچنان از اتولودرهای قدیمی و سنتی روس ها استفاده کند ، در این صورت اگر فرض را بر این بگیریم که بلک ایگل فاقد اتولودر زنجیری است ، می توان احتمال داد که فضای پشت برجک ، مخصوص نگهداری مهمات یدکی است و مهمات به صورت خودکار در اختیار پرسنل تانک قرار می گیرد (به تقلید از تانک های غربی)

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
علی آقا در مورد ویدئوی نرخ آتش T-90 حق با شماست ، اما با این همه نرخ آتش ذکر شده در منابع مختلف نظامی که اتفاقا بیشتر منابع معتبرشون هم بر روی همان عدد 6 گلوله در دقیقه برای آبرامز و 7-8 گلوله در دقیقه برای T-90 ذکر شده ، میزان نرخ آتش بالاتر تی-90 به کرات ذکر شده . هرچند که ویدئویی که شما قرار دادید غیرقابل انکار نیست اما بنظر میرسه شلیک دو گلوله در 4 ثانیه یک نرخ آتش مقطعی هست (بدلیل دستی بودن لود) و تانک نمیتونه بطور مداوم در هر 4 ثانیه یک گلوله شلیک کنه چراکه بعد از اون میبینیم لود گلوله ی بعدی برای شلیک مدت زمان بیشتری طول میکشه . (البته نرخ آتش شناور میتونه یه برتری برای لود دستی به حساب بیاد) اما در هر صورت در [b]حداکثر نرخ آتش متوسط[/b] ، تی-90 بنظر بیشتر از آبرامز میرسه .

اما در مورد بحث حفاظت که البته اول از هرچیزی باید متذکر شد موضوع انبار کردن گلوله ها اساسا ارتباطی به کاهش یک خدمه بعلت اتولودر ندارد و ربط دادن این دو موضوع به هم اصلا شدنی نیست ! چراکه مسایل حفاظتی دیگه ای مثل طراحی و سایز برجک ها رو هم به دنبال خودش میاره ، اتوماتیک شدن گلوله گذاری یک برتری (حداقل از نظر تکنولوژیک) به حساب میاد و کاهش 25 درصدی خدمه رو نمیتونیم با بحث حفاظت گلوله ها مقایسه کنیم .

اما در بحث حفاظت گلوله ها این نکته قابل توجه هست که مهمات در تانک آبرامز هم در یک قسمت جدا و حفاظت شده [b]در پشت برجک[/b] ذخیره شده نه در Hull و توسط یک دریچه حفاظت شده که واسط بین بحث خدمه و بخش انبار گلوله هاست ، لودر گلوله ها رو بر میداره (این در حالی هست که برخی منابع از ذخیره شدن تعدادی از گلوله های اضافی T-90A در بخش Hull خبر داده بودند!) ضمن اینکه در T-90MS (که البته عملیاتی نیست) هم شاهد مدلی همانند آبرامز هستیم که مهمات در یک محفظه ی مخصوص و حفاظت شده با Blast Door از محفظه ی خدمه جدا میشه . (فکر کنم اینکه مهمات در قسمت خدمه ی آبرامز نگهداری نمیشه هم بخاطر نبود Autoloader هست که در عین بالا بردن حفاظت ، ضعف هایی که عرض کردم رو نسبت به تانکهای دارای اتولودر بوجود میاره)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشکر ویژه از علی آقای عزیز که بخش نیروی زمینی رو خیلی خیلی غنی کردن.

چند تا نکته به ذهنم رسید که گفتم با اجازه علی آقا به ادامه تاپیک وصلشون کنم.

نکته اساسی در مورد اتولودرهای غربی خود فشنگ مورد استفاده توسط تانک هست. یعنی اگر فشنگها از پوکه فلزی استفاده کنند(مثل استرایکر) کار خدمه کمی سخت میشه و پوکه ها در داخل تانک باقی میمونن.

مثلا تانک K-2 BLACK PANTHER کره جنوبی از سیستمی دقیقا مشابه لکلر(تلفظ فرانسویش ک آخر رو نداره) استفاده میکنه. بخاطر بدون پوکه بودن اکثر مهمات 120م.م مشکلی برای خدمه پیش نمیاد.

giat1ammunition.jpg
گلوله های متفاوت پوکه دار و بی پوکه(دوتای سمت راست)


M256_M1A1_00.jpg
گلوله 120 م.م. بی پوکه

0.jpg

اتولودر تانک کره ای K-2

falcon2rv5.jpg

falcon_turret_l2.jpg

falcon2turret.jpg

images.jpg
برجک جدید سوییسی برای چلنجرهای اردنی(برجک فالکن) 
در STRYKER MGS که مجهز به توپ 105 م.م هست از روش دیگری استفاده شده. یعنی مهمات در داخل بدنه و زیر برجک در یک محفظه حلزونی قرار میگیرند و بعد از شلیک شدن، پوکه ها از در عقب

برجک به بیرون پرتاب میشن.

StrykerMGSLoader.jpg
لودر جدید استرایکر

StrykerMGSReplenisher.jpg
لودر قدیمی استرایکر

ip02.jpg
محل پرتاب پوکه

ip03.jpg

ip05.jpg
پوکه های پرتاب شده پشت سر خودرو

  • Like 1
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در خودروهای زرهی که موتور در قسمت جلو قرار گرفته امکان استفاده از سیستم جدیدی برای برجک (مثل استرایکر) به وجود اومده. البته نوع برجک(سرنشیندار/بی سرنشین) تاثیر زیادی بر مقدار مهمات قابل حمل
داره. مثلا خودروی CV90 120T که از اتولودر پشت برجک استفاده میکنه بخاطر سرنشیندار بودن برجک توان حمل مقدار مهمات بالایی نداره.
cv90120drawing.jpg
cv90120hatch.jpg
حالا نگاهی به طرح FCS در نقش تانک سبک با توپ 120 م.م بندازید.
Future2520Combat2520Systems2520MCS25201.
این خودرو زرهی از برجک بی سرنشین استفاده میکنه و بخاطر قرار داشتن موتور در کنار و جلوی بدنه، فضای مناسبی برای مهمات زیر برجک وجود داره.
MGV_Chassis.png
قسمت عقب کاملا خالی و آماده پذیرفتن هر نوع تغییری هست.
mcs9mk5~0.jpg
mcsfiringfixturestructuts6.jpg
mcsahsdemo1oq2.jpg
همونطوری که میبینید گلوله ها در زیر برجک و برخلاف تانکهای شرقی با محافظت کامل و دور از خدمه قرار میگیرند و پوکه های 120 م.م از پشت برجک به بیرون پرتاب میشن.
ttbcombo.jpg
apisbliiiniskoprowfilow.jpg
البته این طرح از قبل هم مطرح بوده ولی بخاطر محدودیتهای فنی، عملیاتی نشده بود.
یکی از طرحهای جالب هم نوعی ترکیب از لودر خودکار و توان نیروی انسانی هست که در مرکاوا-4 استفاده شده.
ARMS-automatic-storage-magazine.jpg
این سیستم پشت برجک قرار داره و 10 گلوله آماده شلیک رو به انتخاب فرد تحویلش میده.
و اما یکی از طرحهای جالبی که برای آبرامز در نظر گرفته شده بوده طرح لودر رولوری با تعداد 36 گلوله هست که با کمی اصلاح قراره روی ABRAMS M1 A3 نصب بشه.
autoloader5.png
autoloader4.png
نمونه قدیمی
autoloaderyn2.jpg
نمونه نهایی برای A3
در پایان هم چند طرح از اتولودرهای قدرتمند برای گلوله های سنگین(140م.م برای تانک و 155م.م برای هویتزر) رو مشاهده کنید.
leclerc140combo.jpg
لکلر با توپ 140 م.م که هنوز عملیاتی نشده
140mm-11.jpg
تفاوت گلوله 140م.م با 120 م.م
x1wzo3.gif
FTMA در حال روی برجک تانکهای آینده انگلیس با توپ 140م.م
img301159747kt4.jpg
هویتزر 155م.م روی شاسی FCS
imagesCAMQCPX1.jpg
سیستم تغذیه FCSهویتزر

  • Like 1
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

قبل از هر چیز تشکر ویژه ای دارم از برادر محمد عزیز که با توضیحات ناب شون تاپیک رو متحول کردند.



علی آقا در مورد ویدئوی نرخ آتش T-90 حق با شماست ، اما با این همه نرخ آتش ذکر شده در منابع مختلف نظامی که اتفاقا بیشتر منابع معتبرشون هم بر روی همان عدد 6 گلوله در دقیقه برای آبرامز و 7-8 گلوله در دقیقه برای T-90 ذکر شده ، میزان نرخ آتش بالاتر تی-90 به کرات ذکر شده . هرچند که ویدئویی که شما قرار دادید غیرقابل انکار نیست اما بنظر میرسه شلیک دو گلوله در 4 ثانیه یک نرخ آتش مقطعی هست (بدلیل دستی بودن لود) و تانک نمیتونه بطور مداوم در هر 4 ثانیه یک گلوله شلیک کنه چراکه بعد از اون میبینیم لود گلوله ی بعدی برای شلیک مدت زمان بیشتری طول میکشه . (البته نرخ آتش شناور میتونه یه برتری برای لود دستی به حساب بیاد) اما در هر صورت در حداکثر نرخ آتش متوسط ، تی-90 بنظر بیشتر از آبرامز میرسه .

اما در مورد بحث حفاظت که البته اول از هرچیزی باید متذکر شد موضوع انبار کردن گلوله ها اساسا ارتباطی به کاهش یک خدمه بعلت اتولودر ندارد و ربط دادن این دو موضوع به هم اصلا شدنی نیست ! چراکه مسایل حفاظتی دیگه ای مثل طراحی و سایز برجک ها رو هم به دنبال خودش میاره ، اتوماتیک شدن گلوله گذاری یک برتری (حداقل از نظر تکنولوژیک) به حساب میاد و کاهش 25 درصدی خدمه رو نمیتونیم با بحث حفاظت گلوله ها مقایسه کنیم .

اما در بحث حفاظت گلوله ها این نکته قابل توجه هست که مهمات در تانک آبرامز هم در یک قسمت جدا و حفاظت شده در پشت برجک ذخیره شده نه در Hull و توسط یک دریچه حفاظت شده که واسط بین بحث خدمه و بخش انبار گلوله هاست ، لودر گلوله ها رو بر میداره (این در حالی هست که برخی منابع از ذخیره شدن تعدادی از گلوله های اضافی T-90A در بخش Hull خبر داده بودند!) ضمن اینکه در T-90MS (که البته عملیاتی نیست) هم شاهد مدلی همانند آبرامز هستیم که مهمات در یک محفظه ی مخصوص و حفاظت شده با Blast Door از محفظه ی خدمه جدا میشه . (فکر کنم اینکه مهمات در قسمت خدمه ی آبرامز نگهداری نمیشه هم بخاطر نبود Autoloader هست که در عین بالا بردن حفاظت ، ضعف هایی که عرض کردم رو نسبت به تانکهای دارای اتولودر بوجود میاره)



در رابطه با ریتم آتش حق با شماست. ریتم آتش هر 4 ثانیه یک گلوله یک ریتم آتش مقطعی است. اما در هر صورت حتی اگر حرف منابع مختلف را هم درباره ریتم آتش این دو تانک بپذیریم ، آبرامز در این ویدئو نشان داد که توان اجرای شلیک دوم را با سرعتی بسیار بیشتر از تی 90 دارا می باشد. این امر به خصوص در درگیریهای تانک با تانک که در آن زمان هایی در حد صدم ثانیه برنده نبرد را تعیین می کند ، بسیار حائز اهمیت است. در این ویدئو آبرامز نشان داد که در صورت نیاز می تواند گلوله دوم خود را 4 ثانیه پس از گلوله اول شلیک کند. این قابلیت در درگیریهای تانک با تانک و همچنین زمانی که قصد مقابله با اهداف متعدد زمینی وجود داشته باشد ، بسیار کارآمد خواهد بود. در حالیکه توپ تی 90 به وسیله اتولودر لود می شود و اتولودر تی 90 قادر نخواهد بود که توپ را در بازه زمانی کمتر از 6.5 ثانیه برای شلیک دوم لود کند.

در رابطه با بحث حفاظت هم در پست های قبلی عرض کردم که هیچ تانکی در جهان رویین تن و شکست ناپذیر نیست. قویترین تانک ها هم در میدان نبرد ممکن است به طور کامل نابود شوند و پرسنل آن نیز کشته شوند. در این صورت در تی 90 سه نفر نیروی انسانی از بین می روند و در تانک هایی مثل آبرامز چهار نفر کشته خواهند شد که البته از این نظر برتری با تی 90 است که توانسته است خدمه خود را به 3 نفر کاهش دهد. این را هم باید در نظر داشت که امروزه به طور نرمال و استاندارد یک تانک دارای چهار نفر پرسنل است. یعنی تعداد چهار نفر پرسنل برای یک تانک امری عادی و روتین به شمار می رود. وقتی که تانکی بتواند به واسطه استفاده از سیستم های لود خودکار پرسنل خود را به سه نفر کاهش دهد ، در واقع این یک مزیت نسبی برای آن تانک به شمار می رود که توانسته است پرسنل خود را به سه نفر کاهش دهد. والا این امر برای تانک هایی که دارای چهار نفر پرسنل هستند ، نقطه ضعف به شمار نخواهد رفت. به عبارت دیگر استفاده از چهار نفر در یک تانک نقطه ضعف آن به شمار نمی رود. مثال دیگری بزنم. بی 1 بی لنسر دارای چهار نفر پرسنل است. اما بی 2 اسپرایت تنها دارای 2 نفر پرسنل است. پرسنل دو نفره در اسپرایت یک برتری نسبی ، نسبت به بمب افکن های قدیمی تر است که توانسته است تنها با دو خدمه بمب افکن بزرگی مثل بی 2 را کنترل کند. اما اینکه بی 1 لنسر از چهار نفر خدمه استفاده می کند را نمی توان ضعف آن به شمار آورد. چرا که در طرح های مشابه هم از همین تعداد خدمه استفاده شده است. مثلا توپولف 160 نیز دارای چهار نفر خدمه است. البته این یک مثال بود و از قدیم گفتند که در مثل مناقشه نیست. برگردیم بر سر بحث تانک ها. اما زمانی که آبرامز از چهار نفر پرسنل استفاده می کند و تی 90 از سه نفر پرسنل ، یک برتری نسبی برای تی 90 به وجود می آید که در صورت نابودی کامل هر دو تانک ، آبرامز چهار نفر پرسنل را از دست می دهد ولی تی 90 سه نفر را از دست خواهد داد. این صحیح است. اما خب همیشه و همه جا قرار نیست که تانک به طور کامل نابود شود و همه پرسنل آن هم به طور کامل از بین بروند. در بیشتر اوقات اتفاق می افتد که تانک مورد حملات سبکتری واقع می شود. در این صورت تانکی که دارای طراحی بهتر ، حفاظت زرهی بهتر برای مهمات و پرسنل خود می باشد ، شانس بیشتری برای بقا دارد. در آبرامز به طور همه جانبه ای امنیت پرسنل در نظر گرفته شده است و جدای از اینکه خود برجک تانک حفاظت بسیار بالایی برای پرسنل داخل خود فراهم می کند ، به منظور رعایت اصول ایمنی هیچگونه مهماتی نیز در داخل برجک نگهداری نمی شود. به همین خاطر علی رغم اینکه آبرامز از چهار نفر پرسنل استفاده می کند ، مساله تامین امنیت جانی این پرسنل به خوبی رعایت شده است و در حملات روتین و متداول حتی اگر تانک هم نابود شود ، باز هم پرسنل تانک شانس بسیار بیشتری برای زنده ماندن خواهند داشت. کما اینکه این مورد را در تانک های مرکاوا در جنگ 33 روزه و آبرامز در نبردهای عراق شاهد بودیم. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که استفاده از اتولودر در تی 90 و کاهش پرسنل به سه نفر ، خود کاستی هایی را هم برای این تانک به وجود آورده است. علت اصلی هم نوع اتولودری است که تی 90 از آن استفاده می کند و اندازه بسیار کوچک تانک است که اجازه طراحی آزادتر برای سیستم های جانبی را نمی دهد. ضمن اینکه بخشی از مهمات یدکی تی 90 نیز در همان برجک نگهداری می شود.

در مورد بخش سوم صحبت هاتون هم ، منظور من از نگهداری مهمات در برجک ، همان داخل برجک بود. والا آبرامز همانطور که قبلا نیز گفته بودم 36 گلوله خود را در دو مخزن 18 تایی کاملا ایزوله در پشت برجک نگهداری می کند و البته 8 گلوله باقی مانده را نیز در مخزن کوچکی در شاسی تانک در جلوی موتور نگهداری می کند و هیچ مهمات دیگری نیز در داخل برجک و محل استقرار پرسنل نگهداری نمی شود. در حالیکه در تی 90 های عملیاتی ارتش روسیه بخشی از مهمات یدکی درون برجک نگهداری می شود و به دلیل جثه کوچک تانک و اینکه شاسی آن جای برای نگهداری تمامی مهمات یدکی ندارد ، بخشی از مهمات در همان داخل برجک نگهداری می شود. البته هم روسیه و هم کشورهای دارای سیستماتیک نظامی شبیه روسیه در طراحی های جدید خود در حال برطرف کردن این مشکل هستند. اوکراین در طراحی تانک جدید خود ( اوپلوت ) این مشکل را برطرف کرده است. در تانک اوپلوت به جز مهماتی که بر روی اتولودر نصب می شوند ، هیچگونه مهماتی در داخل برجک نگهداری نمی شود. مهمات یدکی در مخزنی که در پشت برجک در نظر گرفته شده است نگهداری می شود.

thumb_IMG_0113.JPG

محل نگهداری مهمات یدکی در تانک اوپلوت



در تانک تی 90 ام اس هم به همین گونه است. به جز مهماتی که بر روی اتولودر سوار می شوند ، هیچگونه مهماتی در داخل برجک نگهداری نمی شود و همه مهمات یدکی به مخزن پشت برجک منتقل شده است.

thumb_6084v.jpg

thumb_T-90MS_eng-14.jpg

thumb_IMG_3039_kopiya.jpg
محل نگهداری مهمات یدکی در پشت برجک تی 90 ام اس



البته اینکه می فرمایید تانک تی 90 ام اس نیز مجهز به Door Blast است ، به نظر من چنین چیزی در تی 90 ام اس وجود ندارد. یعنی خدمه این تانک از داخل برجک به مخزن پشت برجک دسترسی ندارند. تصاویر این را نشان می دهد. به عنوان مثال به تصویر زیر دقت کنید


thumb_IMG_3039_kopiya.jpg

این تصویر دریچه مخزن وسطی پشت برجک تی 90 ام اس را نشان می دهد که شارژهای پروپلنت در آن نگهداری می شود. همانطور که می بینید شارژها به صورت عمودی در آن قرار می گیرند که در این صورت از داخل برجک در دسترس نخواهند بود و پس از آنکه مهمات اتولودر به اتمام رسید میبایست یکی از پرسنل از تانک خارج شده و مهمات را دست به دست کرده و به داخل تانک و بر روی اتولودر منتقل کنند. همچنین به نظر نمی رسد که درپوش های مخزن حفاظت زرهی چندانی را در برابر موشک های تاپ اتک داشته باشند و صرفا یک دریچه برای باز و بسته کردن مخزن به شمار می روند. در حالیکه در آبرامز این مخزنها از بیرون قابل دسترس نیستند و از بیرون با پنلهای زرهی سنگین زره پوش شده اند که آنها را در برابر حملات تاپ اتک به خوبی حفظ می کند.

thumb_1223857814_panels_1.jpg

پنلهای محافظ بالای مخزن مهمات در آبرامز. همانطور که می بینید ، پنلها غیر قابل حرکت هستند و از بیرون دسترسی ای به مهمات نیست.


thumb_T-90MS_eng-14.jpg

این تصویر هم نشان می دهد که مهمات یدکی به چه گونه در مخزن پشت برجک در تی 90 ام اس نگهداری می شوند. همانطور که کاملا در تصویر مشخص است ، شارژهای پروپلنت به صورت عمودی نگهداری می شوند که دسترسی به آنها را از داخل برجک غیر ممکن می کند. به خاطر اینکه شارژها به صورت عمودی نگهداری می شوند ، برای برداشتن آنها می بایست یا از زیر و پایین آن اقدام کرد و یا از تانک خارج شد و از بالای آن شارژها را برداشت و به داخل تانک انتقال داد. همانطور که در تصویر واضح است به دلیل قد بلند شارژها و ارتفاع کم برجک تی 90 ام اس ، امکان برداشتن مهمات از زیر و پایین مخزن وجود ندارد. حتی به نظر نمی رسد که پرتابه ها نیز از داخل برجک قابل دسترس باشند. چرا که در صورتی که پرتابه ها از داخل در دسترس یودند ، نمی بایست از بالای برجک برای آنها دریچه در نظر گرفته شود که این امر باعث بروز خطراتی نیز می شود.


thumb_photolentabigphoto.jpg

این تصویر هم نشان میدهد که فضای داخلی برجک خانواده تی 90 تا چه حد محدود است. همانطور که می بینید چامپر توپ تا چه حد عقبتر آمده است و تقریبا هیچ فاصله آزادی بین پشت چامپر و دیوار پشت برجک وجود ندارد. در پشت چامپر نیز بازوی اتولودر قرار می گیرد که به این ترتیب دیگر جایی برای نصب دریچه های دسترسی برای مخزن مهمات پشت برجک از داخل برجک باقی نمی ماند.



همچنین اینکه می فرمایید در آبرامز مهمات به این دلیل در پشت برجک نگهداری می شوند که تانک فاقد اتولودر است ، نیز به نظر من چندان صحیح نیست. تانک هایی مثل لکلرک ، تایپ 90 ژاپنی ، کی 2 دارای اتولودر هستند و همه مهمات آنها در پشت برجک نگهداری می شود و مهمات یدک نیز در شاسی نگهداری می شود و هیچ مهماتی در داخل برجک نگهداری نمی شود. در لکلرک 22 گلوله در داخل اتولودر در پشت برجک و مابقی 18 گلوله نیز در مخزن جلوی شاسی نگهداری می شود و هیچ مهمات دیگری هم در داخل برجک و محل استقرار پرسنل نگهداری نمی شود. علت این امر نیز در دو چیز خلاصه می شود. تانک های غربی مجهز به اتولودر ، از اتولودرهای زنجیری استفاده می کنند (علیرغم روس ها که از اتولودرهای کاروسل چرخ فلکی استفاده می کنند) که قابلیت نصب در پشت برجک و در فضایی کاملا ایزوله از پرسنل را به تانک فراهم می کند. همچنین جثه تانک های غربی بزرگتر از تانک های شرقی است که به آنها امکان قرار گیری مهمات یدکی در داخل شاسی را می دهد.


اتولودرهای تانک های غربی از نوع زنجیری است ، مثل تصویر زیر

thumb_Image66.gif



همانطور که می بینید تمامی مهمات آماده شلیک در پشت برجک و در محفظه ای کاملا مجزا از محل استقرار پرسنل نگهداری می شوند.

thumb_Image67.gif
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Navard
      به نام خداوند بخشنده و مهربان 
       
       

       
      برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
       
      با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت  اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه می‌یابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
       


       
       
       
      همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگ‌تر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در  نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
       
       

       

       
       
      در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
       

       
      در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمب‌گذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بسته‌های نارنجکی خود از بین بردند.
       

       
      سعی شد که رنگی شود 
       
      نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود‌ (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچه‌ای و یا باله‌های تثبیت‌ کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد. 
       

       
      به باله ها توجه شود 
       
      بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام  تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
       

       
      نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )

       
      نارنجک تفنگی AT68 
       
       
      همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانک‌های سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجک‌های ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
       

       
      نارنجک 74 ST
       
       
       
      نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
       
      مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک ‌پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیم‌های مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده می‌گرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاش‌های آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
       

       
      نارنجک ضد تانک پانزر‌ ورف ماین (Panzerwurfmine)
       

       
      نارنجک  ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
       

       
      نارنجک چسبان Hafthohlladung
       
       
      طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها می‌کنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و  اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
       
       
       
      نارنجک ضد تانک RPG-40
       

       
       نارنجک ضد تانک RPG-43
       

       
      نارنجک ضد تانک RPG-6
       

       
      نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100 
       
      اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع  "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را می‌گرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن می‌توانستند از آن ها استفاده کنند.
       

       
      نارنجک های پرتابی ژاپنی
       
          
       
      نارنجک انتحاری lunge mine
       
       پرکاربردترین نارنجک‌های ضد تانک امروزی، شامل طرح‌ های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل  نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
       
            
      نارنجک ضد تانک RKG-3
       
      نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمان‌بندی فیوز و همچنین افزودن باله‌های چاپ‌ شده با پرینتر سه‌بعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر می‌رسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
       

       
      استفاده از RKG-3 در  پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
       
       
       
      ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
       
      گرد آورنده: Navard 
       
       بن مایه 
    • توسط 951
      تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
       
      با سلام
      این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
       
       
      پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
       
      ام۴۷ پاتون
       

      ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانک‌های ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
      ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفته‌تر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگ‌های متعددی از جمله توسط اردن در جنگ شش‌روزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگ‌های هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلال‌طلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
       
      ام۴۸ پاتون
       

      ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار می‌رفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده می‌شود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
       
      ام۶۰ پاتون
       

      ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سال‌ها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
      طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفت‌های ام۶۰ نسبت به‌ام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلی‌متری به جای توپ ۹۰ م‌م ام۴۸، استفاده از چرخ‌های آلومینیومی به جای فولادی، زره قوی‌تر و ضخیم‌تر، موتور دیزلی قوی‌تر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر می‌شد.
       
      چیفتن
       

      چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده می‌شود.
      طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانک‌های بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا ام‌کا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلی‌متری) آغاز شده و با تانک‌های کرامول (۵۷ و ۷۵ میلی‌متر)، کومه (۷۶ میلی‌متر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلی‌متر) می‌رسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ به‌طور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفته‌ترین تانک‌های عصر خود به‌شمار می‌آید که قدرتمندترین توپ و سنگین‌ترین زره را در بین همه تانک‌های آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
       
      تی-۵۵
       

      تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیش‌نمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
      تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد می‌شود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدل‌های مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینه‌سازی‌ها و اصلاحات متعددی بوده‌است. تی-۵۵ مهمترین بهینه‌سازی تی-۵۴ به شمار می‌رود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قوی‌تر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوت‌های آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید می‌شد.
       
      تی-۶۲
       

      تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانک‌های خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانک‌های تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانک‌های مدرن‌تر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
      تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده می‌کرد. تفاوت‌های اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانی‌تر و عریض‌تر، توپ بلندتر و پرقدرت‌تر و بدون خان ۱۱۵ میلی‌متری می‌شوند.
       
      تی-۷۲
       

      تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهت‌هایی با تانک قدیمی‌تر اما پیشرفته‌تر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شوروی‌ها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید می‌شود که توسط ده‌ها کشور مورد استفاده قرار گرفته‌است. تانک تی-۹۰ مدل توسعه‌یافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب می‌گردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلی‌متری از نوع ۲A46M است.
       
       
    • توسط bmyazdani
      تانک رزمی چلنجر 2


      Challenger 2 Main Battle Tank


      تانک چنلجر2 جدید ترین تانک زراد خانه ارتش انگلستان بحساب می آید که جایگزین سری تانک های چلنجر1 این کشور شده است.زره چابهام نسل جدید این تانک شهرت فراوانی دارد و در نتیجه مقاومت زیاد این زره، این تانک لقب مقاوم ترین تانک ناتو را یدک می کشد. تانک چلنجر2 علاوه بر ارتش انگلستان در ارتش عمان نیز عملیاتی است.
      طراحی و ساخت تانک چلنجر نخستین بار توسط کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی انگلستان (ROF) انجام شد.
      طراحی تانک چلنجر نتیجه سفارشی از سوی ایران برای ساخت نمونه ی بهسازی شده ای از تانک چیفتن با نام پروژه ی شیر ایران بود. پس از درخواست ایران مبنی بر ساخت تانکی پیشرفته مشابه تانک چیفتن که در ارتش آن کشور در حال خدمت بود، کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی انگلستان کار ساخت تانک را بصورت دو پروژه مجزا با مشخصه های FV4030/2(شیر1) و 4030/3(شیر2) آغاز کرد.اما در پی سقوط رژیم شاهنشاهی ایران عملاٌ سفارش ساخت این تانک از سوی ایران منتفی گردید. ظاهراٌ روند ساخت تانک جدید متوقف شده و پایان یافته بود ولی بعد ها وقایعی به وقوع پیوست که روند ساخت تانک را مجدداٌ احیا نمود.پس توقف پروژه ی مشترک تانک MBT-70 بعلت مشکلات مالی، ارتش انگلستان که به نتایج این پروژه بسیار امیدوار بود تصمیم گرفت تا پروژه تانک شیر ایران را از کارخانجات اسلحه سازی سلطنتی خریداری کند و آن را به عنوان گزینه ی اصلی خود برای ساخت یک تانک رزمی جدید ادامه دهد. با خرید این پروژه از سوی ارتش انگلستان این پروژه به پروژه چلنجر تغییر نام داد.
      تانک چلنجر1 دارای یک طراحی انقلابی بود که در آن از جدیدترین فناوری های نظامی عصر خود استفاده شده بود. یکی از معروفترین این فناوری ها زره چابهام بود که حفاظت به مراتب بیشتر از دیگر تانک ها به تانک چلنجر می بخشید. این زره هموژن نورد خورده (RHA) که ساختار آن بسیار پیچیده و محرمانه بود آنقدر پر قدرت بود که بعد از آن بعنوان استانداردی برای سنجش مقاومت زره دیگر تانک ها استفاده گردید. لازم به ذکر است که این زره در پروژه های دیگری همچون تانک آبرامز ایالات متحده نیز به کار گرفته شد که این امر توانایی بالای آن را ثابت می کند. اما زره خوب بتنهایی عامل برتری یک تانک رزمی به حساب نمی آید. این ادعا در مورد تانک چلنجر دقیقاٌ به اثبات رسید. در سال 1987 میلادی و طی رقابت زرهی اترش کانادا برای خریداری یک تانک زرمی جدید، تانک چلنجر در مقایسه با دیگر رقبای غربی اش آنچنان عملکرد وحشتناکی از خود بجا گذاشت که ارتش انگلستان نیاز خود را به یک تانک رزمی جدید را مطرح کرد. طی مراحل سنجش تانکهای رزمی شرکت کننده در مناقصه، تانک چلنجر1 در بین دیگر تانک های شرکت کننده بیشترین اصابت مستقیم در اثر گلوله ی دشمن را ثبت کرد که این امر مصیبت بار بود.این نقص به همراه سیستم های کنترل آتش و هدف یابهای ضعیف تانک باعث شد تا این تانک در بین دیگر رقابایش کند ترین سرعت آتش را داشته باشد.بدین ترتیب تانک چلنجر1 در انتهای جدول رده بندی تانک های رزمی شرکت کننده قرار گرفت. بعلت این حضور ضعیف، پیشنهاد ها به سوی بکار گیری ویژگی های منحصر به فرد تانکهای آبرامز ایالات متحده،لکلرک فرانسه و لئوپارد2 آلمان منعطف شد. سر انجام بخش طراحی سیستم های دفاعی شرکت ویکرز طراحی جدیدی از تانک را با نام چلنجر برگزید.اگرچه نام تانک جدید مشابه تانک قبلی بود ولی این تانک تنها چهار درصد با تانک قبلی وجه تشابه داشت و 150 مورد عملیات بهسازی بر روی آن انجام گرفته بود.
      علیرغم همه ی این مشکلات تانک چلنجر1 در نبردهایی همچون جنگ خلیج فارس و نبردهای بالکان بکار گرفته شد و عملکرد قابل قبولی در مقابل نمونه تانک های بلوک شرق از خود بر جای گذاشت. طی جنگ خلیج فارس 180 دستگاه تانک چلنجر1 به عربستان سعودی منتقل شد و در خطوط مقدم نبرد بکار گرفته شد. مقامات ارتش انگلستان ادعا کرده اند که واحدهای زرهی ارتش انگلستان توانسته اند تا 300 دستگاه خودروهای زرهی عراقی را بدون آسیب دیدگی حتی یک تانک چلنجر1 نابود نمایند.همچنین تانک چلنجر1 طی جنگ خلیج فارس از خود رکوردی بر جای گذاشت که در تاریخ نظامی تانکهای رزمی بی نظیر بوده است. این تانک موفق شد تا از فاصله چهار هزار متری یک دستگاه تانک عراقی را هدف قرار داده و منهدم نماید. لازم به ذکر است که تانک چلنجر1 در راستای ماموریت صلح بانی در بوسنی نیز بکار گرفته شده است. از سال 1998 روند جایگزینی تانک چلنجر1 با مدل بهسازی شده ی آن یعنی چلنجر2 آغاز گردید و تا سال 2002 میلادی به اتمام رسید.

      روند طراحی تانک چلنجر2 در آگوست 1989 میلادی به اتمام رسید و در فوریه سال 1990، اولین نمونه آزمایشی آن تکمیل گردید. در این نمونه ی آزمایشی ، از جدید ترین فناوری آنزمان استفاده شده بود.در اوایل آگوست سال 1990 هفت دستگاه نمونه آزمایشی و پس از آن دو دستگاه دیگر آماده گرید.از نه دستگاه نمونه آزمایشی، هفت دستگاه آن در لیدز و دو دستگاه دیگر در نیوکاسل ساخته شدند. همچنین یک برجک اضافی در لیدز ساخته شد تا از آن برای آزمایشات شلیک و اثر برخورد گلوله ی دشمن بر روی زره استفاده شود. این نمونه های آزمایشی از جهاتی با یکدیگر تفاوت داشتند ولی در همه ی آنها 156 مورد بهینه سازی انجام شده بود.عملیات بهسازی طوری طرح ریزی شده بود تا امکان انجام برخی از این بهسازی ها بر روی تانکهای چلنجر1 در محلهای نگهداری آنها امکانپذیر باشد.

      شرکت سیستمهای دفاعی ویکرز که در آنزمان مسئولیت پروژه را بر عهده داشت در سپتامبر سال 1990 تانک چلنجر2 را در معرض نمایش گذاشت. (لازم به ذکر است که بعد ها سرکت بی ای ایی سیستمز با خریداری شرکت ویکرز مسئولیت پروژه راعهده دار شد).

      پس از بررسی های انجام شده از سوی ارتش سلطنتی انگلستان این تانک برای خدمت در ارتش مناسب تشخیص داده شد. در ژوئن سال 1991 میلادی دولت انگلستان درخواست خرید 127 دستگاه تانک چلنجر 2و 13 دستگاه تانک آموزشی به ارزش 520 میلیون پوند را ارائه کرد.در سال 1993 تولید تانک در کارخانجات ویکرز در لیدز آغاز شد و اولین مرحله ی سفارش در جولای سال 1994 آماده تحویل گردید. در 16می سال 1994 ارتش انگستان آزمایشات تکمیلی تانک چلنجر2 را آغاز کرد. پس از اتمام آزمایشات متفاوت مقامات ارتش از عملکرد تانک ابراز رضایت کردند.در جولای سال 1994 وزارت دفاع انگلستان سفارش دیگری را برای خرید تانک ارائه کرد. این سفارش که ارزش آن بالغ بر یک میلیارد و دویست میلیون پوند بود شامل 259 دستگاه تانک چلنجر2،نه دستگاه آموزشی بعلاوه ی پشتیبانی آموزشی و لجستیکی میشد.فرآیند تولید از همان سال آغاز شد.
      تولید تانک در کارخانجات لیدز تا سال 1999 به اتمام رسید ولی کار تولید در نیوکاسل همچنان ادامه پیدا کرد تا آنکه در سال 2002 آخرین سری از تانکهای تولید شده نیز به ارتش انگلستان تحویل داده شد.در سال 1993 سلطان نشین عمان هجده دستگاه تانک چلنجر2 را سفارش داد و در سال 1997 سفارش خدید بیست دستگاه تانک دیگر را ارائه کرد. ارزش این معاله 240 میلیون پوند برآورد شده است.


      در سال 1999 وزارت دفاع انگلستان تایید کرد که تانک چلنجر2 توانسته است طی سخت ترین آزمایشات مطابق شرایط میدان نترد بهتر از هرتانک دیگری در سراسر جهان به اهداف مورد نظر دست یابد.با این حال برخی از کارشناسان مسائل نظامی معتقد بودند که این ادعا بیشتر بمنظور بازاریابی برای فروش تانک مطرح شده است. با روشن شدن جزئیات بیشتری از این آزمایشات، توانمندیهای تانک چلنجر2 بر همه گان آشکار گردید و از آن بعنوان یکی از بهترین تانکخای رزمی تام برده شد.

      جزئیات از این قرار بود:
      یک اسکادران مرکب از از دوازده دستگاه تانک چلنجر2 که خدمه ی آنها گلچینی از بهترین و با تجربه ترین پرسنل ارتش انگلیس بودند، موفق شدند تا آزمایشات زرهی تکمیلی واحدها موسوم بهATDU را با موفقیت به اتمام برساند.این اسکادران با پوشش دادن 5040 کیاومتر طی 84 نبرد شبیه سازی شده و شلیک 2856 گلوله از انواع مختلف مهمات 120 میللیمتری و 84000 گلوله ی کالیبر 7.62 میلیمتری مسلسل کار خود را به اتمام رساند. هر روز نبرد شبیه سازیس شده 33 کیلومتر پیشروی در زمینهای ناهموار، 27 کیلومتر حرکت در سطوح جاده ای و شلیک 34 گلوله ی توپ 120 میلیمتری و 1000 گلوله مسلسل موازی با توپ اصلی را شامل میشد.

      این آزمایشات اعتبار از دست رفته ی تانک چلنجر را به آن بازگرداند ولی با این حال در بازار فروش جهانی توفیق چندانی نصیب تانک نشد.علیرغم آزمایش تانک توسط کشورهای قطر ، عربستان سعودی و یونان هیچکدام از انی کشورها تمایلی به خرید تانک چلنجر2 از خود نشان ندادند. علت این امر رقابت فشرده در بازار جهانی و حضور رقبای سرسختی همچون سری تانکهای ابرامز ، لئوپارد2 ولکلرک بود. بدین ترتیب عمان به عنوان تنها مشتری خارجی تانک چلنجر2 باقی ماند و آخرین سری از سفارشات عمان در سال 2001 میلادی به ارتش آن کشور تحویل داده شد.

      بدنه تانک چلنجر2 از سه بخش تشکیل شده است: اتاقک راننده که در جلوی بدنه قرار دارد، بخش فرماندهی و کنترل که در برجک قرار گرفته و بخش موتور که در انتهای بدنه قرار دارد.بدنه و قطعات موتوری تانک چلنجر1 در تانک چلنجر2 نیز مورد استفاده قرار گرفته است که علت آن کارایی بالای آنها بوده اما برجک تانک کاملاٌ از طراحی تازه ای بهره می برد و با تانک قبلی تفاوت دارد.برجک تانک به زره چابهام نسل دوم مجهز شده است. این زره از ساختار محرمانه ای مرکب از لایه های سرامیک مخلوط در داخل زره فولادی تشکیل شده است و به آن زره ساندویچی نیز گفته می شود.این زره جدید به شدت مقاوم است و در مقابل سلاحهای هدایت شونده ی ضد تانک (ATGM) و مهمات انفجاری شدید ضد تانک (HEAT) که به خرجهای شکلدار مجهزند، از تانک مخوبی محافظت مینماید. علاوه بر تانک چلنجر، در تانک ابرامز ایالات متحده نیز ازفناوری این نوع زره استفاده شده است.برجک تانک توسط یک سیستم گرداننده الکتریکی حرکت میکند و در آن از سیستم الکترو هیدرولیکی استفاده نشده است.
      تانک چهار نفر خدمه دادر که عبارتند از:فرمانده، راننده، توپچی، و گلوله گذار.علت استفاده از چهار نفر،بالا بردن قابلیتهای رزمی و توان درگیری بیست و چهار ساعته تانک بوده است زیرا در اینگونه ماموریتهای سنگین تعداد نفرات تاثیر گذار خواهد بود (لازم به ذکر است که تانکهایی همچون لکرک یا T-72 از سه خدمه استفاده می کنند که این امر موجب افزایش خستگی روحی و جسمی نفرات در ماموریتهای طولانی خوهد شد).

      اتاقک راننده به یک پریسکوچ غیر فعال (PDP) مجهز اشت. این پریسکوچ از یک سیستم تقویت کننده تصاویر بهره میبرد در نتیجه حرکت در شب برای راننده امکان پذیر شده است. در نتیجه استفاده از این سیستم ها تانک میتواند در شب با سرعتی معدل سرعت روز خود حرکت کند و از وسایل روشنایی خارجی نیز استفاده ننماید.
      جایگاه فرمانده ی تانک که در سمت راست برجک واقع شده به هشت عدد پریسکوپ با قابلیت پوشش 260 درجه ای مجهز است. در زیر هر پریسکوچ کلید قرمز رنگی تعبیه شده است که در صورت فشار دادن آن برجک به سرعت با پریسکوپ هم سو خواهد شد.فرمانده تانک به یک هدف یاب متعادل با میدان دید وسیع به نام
      VS580-10 مجهز می باشد یک مسافت یاب لیزری نیز در آن تعبیه شده است.این هدفیاب قادر است تا دامنه +35 الی -35 درجه عمودی را پوشش دهد. کار طراحی و ساخت این هدف یاب را شرکت ساژم بر عهده داشته است.
      جایگاه توپچی که در جلوی فرمانده قرار دارد به یک سیستم تصویر ساز حرارتی مجهز است که شرکت تیلز اپتروسیس سازنده ای آن است. این سیستم که از حسگر UKTICM2 استفاده مینماید امکان دید در شب را برای توپچی فراهم کرده است. تصویر حرارتی با بزرگنمایی 4 الی 11.5 برابر در هدفیاب ها و نیز نمایشگرهای دیجیتالی فرمانده و توپچی تانک قابل رویت است.
      توپچی تانک به یک هدفیاب اصلی متعادل مجهز است که از یک مجرای نشانه روی بصری، یک مسافت یاب لیزری چهار هرتزی با دقتی در حدود 5 متر و بردی بین 200 الی 10000 مترو همچنین یک صفحه نمایش تشکیل شده است.کار طراحی این هدفیاب نیز توسط شرکت تلیز اپتروسیس انجام شده است.علاوه بر هدفیاب اصلی، تانک به یک هدفیاب فرعی نیز مجهز است که بصورت موازی با توپ نصب شده است تا در صورت نیاز توسط توپچی مورد استفاده قرار گیرد.خدمه گلوله گذار نیز به یک پریسکوپ روزانه مجهز است و در صورت نیاز می تواند از آن استفاده نماید.

      تانک چلنجر2 به یک سیستم کنترل آتش دیجیتالی ساخت شرکت جنرال داینامیکس کانادا(سابقا شرکت کامپیوتیگ دیوایسس) مجهز است.این سیستم از یک کامپیوتر تشکیل شده که بصورت خودکار محاسبات مربوط به فرآیند شلیک را انجام می دهد.سیستم کنترل آتش تانک قادر است تا شش هدف متفاوت را بصورت یکجا ردیابی کند. تانک های چلنجر2 ارتش انگمستان به یک سیستم کاربردی اطلاعات میدان نبرد (PBISA) مجهز شده اند که شرکت جنرال داینامیکس انگلستان کار طراحی آنرا بر عهده داشته است.این سیستم برای جمع آوری از دیگر تانک ها به منظور هماهنگی بیشتر و گرفتن دستورات لازم از ستاد فرماندهی مرکزی بکار میرود.اطلاعات این سیستم پس از پردازش کامپیوتری در نمایشگرهای فرمانده و راننده تانک به نمایش در می آید تا آخرین اطلاعات صحنه نبرد و آرایش نیروهای خودی یا دشمن را در اختیار آنها قرار دهد. همچنین برای تانکهای ارتش انگلستان یک سیستم تاکتیکی ارتباطات دیجیتالی به نام بومن (کماندار) در نظر گرفته شده که علاوه بر امکانپذیر کردن ارتباطات امن، به طور خودکار موقعیت جغرافیایی تانک را نیز نمایش می دهد تانکهای چلنجر2 ارتش انگلستان که در عراق خدمت می کنند در سال 2006 به این سیستم مجهز شدند.

      سلاح اصلی تانک چلنجر2 را یک توپ 120 میلیمتری خاندار بنام ال-30 تشکیل میدهد که از فولاد تصفیه شده ESR ساخته شده است. این نوع فولاد جزو مرغوبترین انواع فولاد در جهان بحساب می آید و استحکام بسیار بالایی دارد.این توپ به یک روکش عایق حرارت، یک سیستم مرجع نصب شده در دهانه لوله و همچنین یک سیستم تخلیه کننده دود مجهز است.

      سطح داخلی توپ ال-30 با روکشی از فلز کروم پوشیده شده تا ساختاری محکمتر و سطحی نرم تر به آن ببخشد.
      این روکش باعث می شود تا گلوله سایش کمتری با سطح لوله داشته باشد، دقت بیشتری پیدا کند، سرعت آن افرایش یابد و در نتیجه قدرت نفوذ آن بالاتر برود.توپ ال-30 دارای زاویه حرکت عمودی 10- الی 20+ درجه است و از آنجا که برجک تانک قابلیت حرکت 360 درجه ای دارد، توپنیز دارای زاویه گردش 360 درجه ای است و از یک سیستم کنترل و تثبیت کننده برقی استفاده مینماید.این توپ تفریباٌ با تمامی مهمات های فعلی 120 میلیمتری سازگار می باشد و می تواند گلوله های ثاقب ضد زره APFSDS-T مجهز به میله ی نفوذ کننده از جنس اورانیوم ضعیف شده ، گلوله های دودزا و انواع دیگری از گلوله های دیگری از جنس اورانیوم ضعیف شده نیز شلیک نماید از جمله چارم-1(CHARM-1) و چارم-3 (CHARM-3) که جزو مهمات اصلی تانک بحساب می آیند.در سال 2004 میلادی بخش سیستمهای زمینی شرکت بی ای ایی سیستمز طبق قراردادی متعهد شد تا تانکهای چلنجر2 ارتش انگلیس را به یک توپ 120 میلیمتری بدون خان مجهز کند.دین ترتیب تانکهای چلنجر2 ارتش انگلستان به توپ بسیار معروف و پر قدرت ال-55 ساخت شرکت راین متال آلمان مجهز شدند.این توپ که یکی از بهترین و قابل اعتماد ترین سلاحهای جهان بشمار می آید تاکنون بر روی سری تانکهای ابرامز ایالات متحده و ائوپارد2آ6 آلمان نصب گردیده است. این توپ قدرتمند از ژانویه سال 2006 تاکنون مضغول گذراندن مراحل آزمایشی بر روی تانک چلنجر2 می باشد.
      علاوه بر توپ اصلی تانک به یک مسلسل کالیبر 7.62 موازی با توپ و یک مسلسل GPMGL37A کالیبر 7.62 بر روی برجک برای دفاع هوایی مجهز میباشد.
      موتور تانک یک موتور دیزلی دوازده سیلندر پرکینز کاترپیلار با نام CV12 می باشد که 1200 اسب توان تولید میکند. همچنین تانک چلنجر2 به یک سیستم تعوض دنده ی اتوماتیک به نام TN54 مجهز است که شش دنده ی جلو و دو دنده ی عقب دارد.حداکثر سرعت جاده این تانک 59 کیلومتر بر ساعت و حداکثر سرعت آن در مناطق ناهموار 40 کیلومتر بر ساعت است.برد عملیاتی تانک نیز 450 کیلومتر در حالت معمول و 250 کیلومتر در مناطق ناهموار میباشد.
      لازم به ذکر است که مدل صادراتی تانک چلنجر2 به یک موتور دیزلی جدید به نام MTUMT883 مجهز شده است که به آن قدرتی معادل 1500 اسب میدهد. حجم کم این موتور باعث میشود که فضای بیشتری برای دخیره سوخت بوجود بیاید که این امر باعث افزایش برد عملیاتی تانک تا شعاع 550 کیلومتری شده است.

      تانک چلنجر2 به یک سیستم حفاظتی شیمیایی- میکروبی-هسته ای (ش م ه) مجهز است که از خدمه تانک در برابر عوامل غیر متعارف حفاظت می کند.سیستمهای الکترونیکی تانک نیز در برابر امواج الکترومغناطیس ناشی از انفجارات هسته ای مقاوم هستند. این خصوصیات باعث شده است تا تانک برای نبردهای غیر متعارف نیز آمادگی داشته باشد.قابل ذکر است که تانک چلنجر2 یکی از معدود تانکهایی است که از فناوری پننهانکاری استفاده مینماید. شکل خاص بدنه و برجک باعث گردیده تا اثر راداری تانک به حداقل برسد.
      علیرغم عدم شهرت زیاد تانک چلنجر این تانک واقعاٌ یکی از بهترین تانکهای امروز جهان است.زره مستحکم، قدرت آتش خوب ، قابلیت تحرک مناسب و ایمنی بالا از تانک چلنجر2 تانکی مناسب و قابل اطمینان ساخته است که توانمدندی هایش را در عرصه نبرد و نه روی کاغذ به اثبات میرساند.

      مشخصات تانک رزمی چلنجر 2
      خدمه : 4 نفر
      جرم کلی تانک : 62500 کیلو گرم
      طول بدنه تانک :8،3 متر
      عرض تانک : 3،5 متر
      ارتفاع تانک از سطح زمین : 2،5 متر

      جنگ افزار های موجود روی تانک : یک توپ 120 میلیمتری + یک مسلسل 7،62 میلیمتری موازی با توپ + یک مسلسل با کالیبر 7،62 نصب شده روی برجک
      ظرفیت گلوله توپ : 50 گلوله از انواع مختلف
      ظرفیت گلوله مسلسل : 4000 گلوله
      قابلیت دید در شب : دارد
      قابلیت شلیک در حین حرکت : دارد
      موتور : CV12 دیزلی با 1200 اسب بخار قدرت
      حداکثر سرعت : 59 کیلومتر بر ساعت : جاده ای -- 40 کیلو متر بر ساعت : غیر جاده ای
      حداکثر برد عملیاتی : 250 الی 450 کیلومتر
      سیستم استتار : بهمراه دو سری پنج تایی نارجک دودزا، تخلیه کننده دود از اگزوز ال-8

      منبع : ماهنامه جنگ افزار شماره 29
    • توسط aminor
      نبرد زرهی لوبان
       

       
       
      استالین با  مارشل کانف فرمانده جبهه اول اکراین   تماس گرفته و پرسید  مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟
       
       
       
       
       
       
      در 12 ژانویه سال 1945 جبهه ای یکم اکراین وبلاروس که با پیوستن ارتش اول لهستان تقویت شده بودن  از سر پل های ایجاد شده  در ساحل غربی رود  ویستولا حمله گسترده ای را آغاز کردند. آنها در عرض 23 روز 500 کیلومتر به سمت غرب پیشروی کردند ، در 3 فوریه به  رودخانه اودر رسیدند و  سرپل های جدید بزرگی را در ساحل غربی آن ایجاد کردند.در 8 فوریه ، جبهه اول اوکراین با 980.000 نفر نیرو ، به فرماندهی مارشال کونیف ، با استفاده از دو  سر پل ایجاد شده  در رود اودر حمله دیگری را در منطقه  سیلسیای کوچک آغاز کرد. هدف آنها: محاصره و تصرف شهر برسلاو است.  در جناح چپ جبهه یکم اکراین - دو ارتش  وسپاه سواره نظام گارد- همراه با جبهه چهارم اوکراین قرار بودبه سمت درسدن پیشروی کنند. منطقه صنعتی سیلسیی به علت دارا بودن معادن زغال سنگ مس روی سرب نقره و کادیوم برای بقای صنعتی نظامی المان بسیار حیاتی بود دفاع از این منطقه بر عهده  نیروهای باقیمانده از ارتش مرکزی به فرماندهی ژنرال شرونرواگذارشد. نیروهای ارتش سرخ- پیشروی خود را آغاز کردند.شهرهای  Glogau و Breslau هر دو تا 16 فوریه محاصره شدند. به دلیل مقاومت شدید آلمان در حوالی برسلاو ، كونیف به دو سوم ارتش سوم تانك گارد  به فرماندهی سرهنگ ریبالكو دستور داد كه به سمت شرق حرکت کرده و مدافعان المانی در این منطقه را سرکوب کند . در آن زمان دو سپاه  زرهی ازارتش سوم کارد قبلاً به بونزلاو رسیده بودند ، شهری که مقبره ژنرال  کوتوزوف ، فرمانده معروف روس ، در آنجا دفن شده است.
       
      حمله سراسری ارتش سرخ
      در جریان نبرد ویستولا تا اودر
       

       
       
       
       
      عبور نیروهای ارتش سرخ از رودخانه ویستولا
       


      تا 16 فوریه ، جبهه اول اوکراین دارای 1289 تانک  و زرهکوب بود - در آغاز حمله در  12 ژانویه شمار تانکهای وتوپهای هجومی (زره کوب ) به عدد3648و نیروهای پیاده هم به بیش از  900 هزار نفر   رسیده بود. پس از محاصره کامل  شهر برسلاو ، تمام نیروهای ارتش سوم تانک گارد برای تصرف  بونزلاوبه این منطقه سرازیر شدن. به ریبالکو  فرمانده ارتش سوم  تانک دستور داده شد تا به رود نیسی برسد و گورلیتز را تصرف کند. سپاه نهم زرهی با لشکر 8 پانزر آلمان درگیر شد. ریبالکو به دو سپاه تانک دیگر تحت فرماندهی خود دستور داد که تمام نیروهای آلمانی را در اطراف گورلیتزدور بزند. طبق دستورات وی ، سپاه 7تانک گارد و ارتش سوم تانک گارداز رودخانه Queis عبور کرده و به Lauban حمله کردن.
       
      نیروهای ارتش سرخ در danzig لهستان
       

       

      حمله توسط سپاه تانک 7 گارد در غروب 17 فوریه شروع شد. لاوبان توسط بازماندگان لشکر 6 پیاده مکانیزه  به (فرمانده: سرلشکر اتو-هرمان بروکر) که در ابتدا  فاقد هرگونه تجهیزات سنگین  نظامی  بود به همراه تعدادی اندکی از نیروهای مردمی بومی  محافظت میشد . در 5 فوریه ، به  مدافعین دستور داده شد تا هرگونه حمله زرهی شوروی را ، متوقف کنند به علت نداشتن تجهیزات مناسب نیروهای شوروی به سرعت به قسمتهای شمالی و شرقی شهر نفوذ کردند  . با این پیشروی خطوط راه اهن استراتژیک  گورلیتز به برلین دردسترس ارتش سرخ قرار میگرفت  . روسها با تصرف ایستگاه قطار منطقه- 4 قطار حامل تجهیزات نظامی را به غنیمت گرفته همچنین نزدیک به 300    گارگر اجباری اصالتا اهل شوروی را ازاد کردن البته همچنان  دو تیپ زرهی ارتش سرخ با استعاداد تقریبی 60 دستگاه تانک دربخشهای از شهر لوبان مشغول جنگ شهری در  خیابانهای باریک بوده  مدافعین المانی با استفاده از پانزر فاست 10 تانک ارتش سرخ را منهدم کردن همچنین یک گردان پیاده شوروی هم در این درگیریها منهدم شد بخش دیگری از واحدهای زرهی شوروی به علت موانع بتنی ضد تانک از پیشروی بیشتر باز ایستاده بودن اما این موارد اصلا کافی نبود .
       
      تانکهای تی 34/85 منهدم شده در داخل شهر لوبان
       

       
       
      شهر لاوبان  در سال 1939 17.537 نفرسکنه داشت- این شهر دقیقا در بین خطوط دفاعی  دو ارتش 4 و 17 المان قرار داشت فاصله ان تا گورلیتز 20  تا بوتزن 50 و تا درسدن 100 کیلومتر بود  وسقوط ان سبب ایجاد شکافت و احتمالا  خطرمحاصره شدن یگانهای المانی را در پی داشت همچین امید المان برای دریافت زغال سنگ مس سرب وسایر مواد معدنی ناحیه سیلسی را از بین می برد. المان ها به سرعت دست به کار شدن و سه لشگر را به منطقه لوبان ارسال کردن این نیروها موفق شدن پیشروی ارتش سرخ را متوقف کنند سرفرماندهی ورماخت خودرا بر اغاز یک ضد حمله سراسری برای بیرون راندن ارتش سرخ از ناحیه سیلزی و همچنین رسیدن به شهرمحاصره شده برسلو ( استالینگراد هیتلر )ا ماده میکرد اما برای تحقق این امر یک لازم بود حتما شهر لوبان و خطوط راهن استراتژیک منتهی به برلین در این منطقه   به طور کامل باز پس گرفته شود  المانها همچنین مصم بودن اجازه ندهید شهر های . گورلیتز و درسدن  که جناح راست برلین محسوب میشدن به دست شوروی بیفتند به فیلد مارشال شورنر فرمانده مدافعین ارتش مرکزی دستور داده شد حملات ارتش سوم تاک شوروی را در ابتدا  دفع و سپس این نیروها از منطقه بیرون براند برای این کار آلمانها 4 لشکر دیگر در منطقه مستقر کردن .
       
      فیلد مارشال شورنر                         مارشال کانف (کونیف)    
       
        
       
       
       
       
       
      بسیاری از یگانهای المانی نصف استعداد واقعی خود نیرو وتجهیزات هم نداشتن اکثر فرماندهان به تازگی منصوب شده بودن و شناخت کافی از نیروهای خود را نداشته  کمبود سوخت دشمن اصلی واحد های زرهی المان بود نکته جالبتر برخی از واحدهای زرهی که به منطقه ارسال شده بودن در ابتدا جنگ جهانی به عنوان واحدهای غیر قابل استفاده در تهاجم شناخته شده بود و حال در اوخر جنگ این وضع هم  ادامه داشت نقشه حمله آلمان بسیار ساده بود. در حالی که یگان های زرهی از جناحین حمله می کردند ، بقایای تیپ 103 زرهی و لشکر  6 در خط دفاعی نگهداری می شدند. هدف: بازپس گیری Lauban ،رسیدن بهNaumburg و محاصره ارتش سوم تانک گارد بود . نیرومندترین واحدهای در جناح راست مستقر شده بودن  اسم رمز عملیات بازی ها انتخاب شد دو لشکر 17 زرهی  و لشکر مکانیزه محافظ از جناح راست یعنی از  مناطق  Rachenau و Gruna حمله را اغاز میکردن لشکر 8 پانزر هم از جنگلهای اطراف کنزندورف حمله کند. نیروهای آلمان و شوروی هر دو در لاوبان بودند. خط مقدم قبل از حمله یک خط شرق و غرب بودآلمانی ها می خواستند حمله ای غافلگیرانه و سریع به سمت شمال انجام دهند.
      در مجموع نیروهای المانی شامل  سپاه 57  زرهی به فرماندهی سرلشگر والتر نهرینگ   (لشکر 8 پانزر ، تیپ 103 زرهی ، لشکر 408 ، لشکر 16 پانزر ،و  لشگر پیاده محافظ پیشوا ( به فرماندهی اتو رمر )  وسپاه  39 فردریش کریشنر  شامل لشگر 17 زرهی ولشگر مکانیزه پیشوا بوده
       


      استعداد زرهی واحد های  ورماخت به شرح زیرآمده است
       
       
      سپاه 57 زرهی
       
      لشگر 8 زرهی پانزر
        دارای 14 توپ ضد تانک / 38 دستگاه تانک پانزر چهار  / 18 تانک پانتر/9 دستگاه زره کوب جاگد پانزر وهتزر
       
      لشگر 16
      8 توپ 88 م م ضد تانک / 11 دستگاه زره کوب جاگد پانزر / 25 تانک پانزر 4 /13 تانک پانتر  و36 زرهکوب ستوگ StuG
      لشگر 408 پیاده نظام  دارای 6 هنگ پیاده
       
      تیپ 103 زرهی  شامل 7تانک پانتر و 12 زره کوب ستوگ StuG
       
      لشگر محافظ پیشوا  29زره کوب StuG 20 تانک پانتر و 40 تانک پانزر 4
       
      واحدهای از لشگر 21 زرهی پانزرشامل 34 تانک پانتر و 32 تانک پانزر 4
       
      سپاه 39 زرهی
       
      لشگر 17 شامل 20 تانک پانتر و 10 تانک پانزر 4
       
      لشگر مکانیزه پیشوا 33 زرهکوب StuG  17 تانک پانتر و 5 تانک پانزر 4
       
      لشگر 6 دارای 12 تانک پانزر 4 / سه توپ 88 م م / 9 دستگاه زرهکوب هتزر Hetzer
       
      کل استعداد زرهی  نیروهای شرکت کننده 162 تانک پانزر 4 /129 تانک پانتر / 110 دستگاه زره کوب ستوگ و 29 دستگاه زره کوب جاگد پانزر و هتزر بوده البته  استعداد واقعی و عملیاتی  در حدود 30 تا 40 براورد میشود وما بقی تانک ها و زره کوب ها  زمین گیر بوده ونیاز به تعمیرات داشته اند
       
       
       
      زره کوب جاگدپانزر         زره کوب جاگدپانزر 38  ( هتزر Hetzer  )             تانک پانتر
       

       
       
       
          تانک پانزر 4                         زره کوب ستوگ   StuG
       

       
      اما در طرف مقابل ارتش سوم تانک گارد دارای حدود 60 هزار سرباز
       
      460 تانک تی 34 ( 350 دستگاه  به صورت عملیاتی ) / 18 تانک تی 34/76 با تیغه های مین روب - 21 تانک استالین 2- 59 زر کوب 122 ISU    
       
      63زره کوب اس یو   SU85) 85 )و 63 زره کوب اس یو   76   41زره کوب  SU57
       
       
        20  توپ 152 م م /20 توپ 100 م م ضد تانک / 222 توپ 76 م م ضد تانک

      84 توپ 57 م م ضد تانک / 48 راکت انداز کاتیوشا   / 140 خمپاره 120 م م /224  خمپاره 82 م م

      79 توپ 37 م م ضد هوایی / 60 خودرو زرهی  M 17 حامل تیربار های چهار لول 12.7  و 161 تیربار 12.7 دوشکا
       
      البته برخی از واحدهای شوروی هم استعداد عملیاتی  کافی در زمان حملات را نداشته به طور مثال سپاه 9 مکانیزه 48 دستگاه تانک و سپاه 7 55 دستگاه تانک عملیاتی داشته
       
       
       
      زره کوب اس یو 76      زره کوب اس یو 57         زره کوب اس یو 85
       

       
       
       
       
      زره کوب ISU 122          تانک تی 34 /76 مجهز به خیش مین کوب        تانک استالین 2
       

       
       
       ارتش سوم تانک گاردشوروی متشکل از واحدهای زیر بود:
       
      سپاه6 تانک  گارد (تیپ 51 ، 52 و 53 تیپ گارد تانک )، تیپ موتوری 22 گارد ، هنگ توپخانه سبک 1645 ، هنگ توپخانه سنگین 385 گارد ، هنگ توپخانه (خودکششی )1893 ، 1894 (گردان موتوری 3 گارد ، هنگ توپخانه 272 گارد (مسلح به خمپاره) ، هنگ توپخانه 286 گارد ، سپاه7 تانک گارد  (تانک گارد 54 ، 55 و 56) تیپ ، تیپ پیاده موتوریزه  23 گارد ، هنگ توپخانه سبک 408 ، هنگ توپخانه سنگین گارد 384 ، هنگ توپخانه  702 و 1419 ، گردان پیاده موتوری 4 گارد ، هنگ توپخانه 467 گارد (خمپاره) ،هنگ توپخانه 287 گاردضد هوایی) ،  سپاه9 پیاده موتوری (تیپ 69 ، 70 ، 71 پیاده پیاده موتوری ، تیپ 91 تانک ، هنگ توپخانه سنگین (خودکششی) گارد 383 ، توپخانه  1295 و 1507 هنگ ، گردان 100 پیاده موتوری ، هنگ توپخانه گارد 1719 ، تیپ 16 توپخانه ، هنگ تانک سنگین گارد 57 ، هنگ90  مکانیکی تانک  ( هنگ مهندسی ) ، هنگ 50 پیاده موتوری ،  گردان  39پیاده موتوری ، تیپ 199نور اافکن  هنگ 1381 و 1394 AA توپخانه ، اسکادران 372 پروازی
       
       
      تانک ها ، توپهای کششی  اسلحه های تهاجمی (زرهکوبها ) ، پیاده نظام لشگر پباده مکانیزه  وتوپها خودکششی(واحدهای حمله زرهی) تقریبا همزمان حمله آلمان را آغاز كردند. روسها انتظار این ضد حمله را نداشته  نیروهای زرهی المان در مناطق باز و هموار با مقاومت کمی از سوی ارتش سرخ مواجه شدن بنابراین موفق شدن  اوبر-بیلاو را باز پس بگیرند اما در جنگل های واقع در شمال شهر اوبر  بلافاصله درگیریها شدیدی به وجود امد. نیروهای لشکر 17 پانزر در کمترین زمان به این  جنگل رسیدند. بعد از ظهر سرلشکرمدر (فرمانده لشکر مکانیزه پیشوا") باید تصمیم می گرفت که چه اقدامی انجام دهد طبق برنامه به سمت گونترسدروف پیش روی کند وبا حجم انبوهی از نیروهای زرهی و توپهای ضد تانک ارتش سرخ مواجه شود ویا به سمت شرق تغییر مسیر داده و به سایر نیروهای المانی دست بدهد . حلقه محاصره کوچک تری را تکمیل کند با این کار خسارتهای کمتری متحمل میشد اما نیرهای کمتری از ارتش سرخ هم به دام می افتادند.
       
      نقشه کلی از حملات آلمان ها و محورهای آن
       

       

       
       
      وی برای کسب تکلیف با فرمانده ارتش مرکزی فیلدمارشال شوورنر تماس گرفت و از نقشه خود حمایت کرد شونز در پاسخ گفت این تصمیم با فرمانده سپاه 57 زرهی سرلشگر زرهی والتر نهرینگ است زیرا او فرمانده نیروهای زرهی تک ور بوده  این فرمانده زرهی در پاسخ به مدر وشورنر اعلام کرد که حمله به گونترسدروف حلقه محاصره بزرگتری را ایجاد میکند اما شما بیشتر از نیروهای سپاه 57 پیشروی کرده اید و بنابراین این شماهستید که باید تصمیم بگیرید که چه کاری باید صورت گیرد . این نمونه ای از روش جنگ آلمان بود، كه حاكی از آن بود كه افسران در میدان جنگ در صورت تغییر وضعیت جنگ باید تصمیم  نهایی را بگیرند(البته اگر هیتلر واطرافیانش اجازه میدادن) سرلشگر مدر تصمیم خود را گرفت لشکربه سمت شرق چرخیده و به سمت هاگسدورف پیشروی کرد تا به نیروهای اتحاد جماهیر شوروی که چند روز پیش با لشگر 6 پیاده مکانیزه جنگیده بودند حمله کند. لشکر 8 پانزر در همان جهت به سمت لیندن برگ حمله کرد. در شب هنگ 4 و هنگ هنگ   2  این لشگر به رودخانه Queis رسیدند وو یک سرپل در ساحل ان ایجاد کردن که به دلیل ضد حملات ارتش سرخ مجبور به عقب نشینی از ان  شدن . با این حال به علت دید خوب المانها با توپها وتانک های خود هر گونه حرکت را برای ارتش سرخ در  نزدیکی Naumburg را تهدید میکردن این شهر توسط سپاه 39  المان از سمت غرب مورد مورد حمله قرار گرفت تانکهای لشگرهای  8 و لشگر   محافظ پیشوا موفق شدن شهر نولاند را باز پس گرفته و در ادامه با موجود مقاومت شدید شوروی در جنگل های   کسلسدورف سرانجام این منطقه را هم تصرف کنند در ادمه نیروهای زرهی لشگر مکانیزه خطوط دفاعی شوروی در نزدیکی شهر نولاند در درهم کوبیده و آلت-نولاند هم پاکسازی شد المانها  با جمع اوری نیروهایی خود به جنگلهای شمال غربی این شهر حمله کردن اما اینبار توپهای ضد تانک شوروی حملات المان ها را دفع کردند. اواخر شب شده بود و المانها حملات را متوقف و خط تدافعی تشکیل دادن.
       
      نیروهای آلمانی در داخل شهر لوبان/ عموما واحدهای لشگر 6

       
       
       
       
      در 2 مارس یک طوفان برف کوتاه برای مدتی منطقه را در هم نوردید .ارتش سرخ با وارد کردن قوای زرهی خود به میدا نبرد و شروع ضد حملات موفق شد حمله  سرلشگر رمر به ناومبورگ Naumburgرا متوقف کند.  تو پ ها راکت ها و خمپاره های  ارتش سوم گارد شوروی در حال کوبیدن کانزندورف  نولاند  بودند. یک گردان از لشگر مکانیزه پیشوا حمله جدیدی را به محورLogau  صورت داد و موفق شد خود را به خطوط راه اهن واقع در جنوب Naumburg برساند  نیروها ارتش سرخ قبلا در انجا موضع گرفته بودن . لشکر 17 پانزر( زیر مجموعه سپاه 39 )، در شمال شرقی گورلیتزGörlitz ، به سمت بونزلاوحملات  جدیدی را ترتیب میدهد ..  با شروع حملات سنگین هوایی پیشروی سپاه 39 متوقف شده و این حملات خسارتهای  را به بارارود . ضد حملات زرهی ارتش سرخ سبب محاصره موقت دو هنگ المانی شد . با وجود ناهمواری زمین نیروهای کمکی ارتش سرخ سریعا به منطقه ارسال شدن . با خارج شدن ارتش سرخ از شوک اولیه حملات آلمان وسرازیر شدن قوای کمکی به منطقه برای فرماندهی المان محرز شدن که باز پس گیری  Naumburg ( جهت تکمیل محاصره هزاران سرباز ارتش سرخ ) غیر ممکن بوده . پس سریعا برنامه محاصره ها را در مقیاس کوچکتر برنامه ریزی کرده بدین منظور  پیش قراولان لشگر مکانیزه پیشوا سر پل جدید وتقویت شده ایی را در ساحل رود  Queis  ایجاد کرده تانکهای این لشگر با زیر اتش گرفتن جاده منتهی به Naumburg بسیاری از ستونهای خودرو وکامیونهای ارتش سرخ را منهدم کردن در سوی دیگر شهر Haugsdorf  در حملات المان های باز پس گرفته شد لشگر 17 زرهی  هم خود را به  گونترسدروف رسانده و موفق شد 48 توپ هجومی ( زرهکوب ) وابسته به سپاه 9 موتوریزه ارتش سرخ را به غنیمت بگیرد
       


       
      حالا نوبت لوفت وافه بود که با وجود بدی اب هوا با شروع پراوزهای خود به پشتیبانی از نیروهای خودی را ا اغاز کرد حال تلاش اصلی  آلمانها به قطع کردن عقبه شهر لوبان و مناطق پیرامونی ان  ومحاصره سربازان روس در این منطقه متمرکز شد  نیروهای ارتش سرخ  ارتش سرخ که تمام توان خود را بر جلوگیری از سقوط Naumburg ناومبورگ  به کار گرفته بودبا   تغییر برنامه ورماخت تا حدودی غافلگیر شد برای جلوگیری از محاصره نیروهای خود در لوبان دستور عقب نشینی را صادر کرد لشگر 6 پیاده مکانیزه آلمان که چندهفته پیش بر اثر حملات مجبور به تخلیه بخشی از شهر شد  با کمک واحد های زرهی   وارد لوبان شده 54 سرباز المانی در جریان درگیریها نسبتا شدید  باز پس گیری  کالم شهر لوبان کشته شدن شاهدان عینی گزارش دادن 24 تانک تی 34 منهدم شده  در کنار هم در میدان  نزدیک شهر وجود داشته 10 دستگاه تانک منهدم شده دیگر هم در اطراف شهر پیدا شد در مجموع 81 دستگاه تانک و توپ خودکششی ارتش سرخ در تاریخ 2 مارس در حومه لوبان منهدم شدن . در تاریخ 4 مارس نیروهای زرهی آلمان که از قسمت شرقی شهر را ترک کرده بودن به طور تصادفی با نیروهای زرهی ارتش سرخ مواجه شدن بر اثر درگیری تعدادی از تانکهای آلمانی آسیب دیده ویا منهدم شدن
       
      تلفات زرهی آلمان
       

       
      روسها در حال حمله به نولند برای باز پس گیری ان بودن که با قوای آلمان برخورد کرده بودن  سپاه 39 زرهی با تقویت نیروهای خود مانع از سقوط شهر شد .در جناح چپ لوبان بخشی دیگر از نیروهای لشگرمکانیزه پیشوا با گسترش سرپل وتصرف مناطق جدیدی درحوالی رود Queis موفق شدن با نیروهای لشگر 8 پانزر ارتباط بر قرار کنند در نتیجه این پیشروی عقبه ارتش سرخ در مناطق با سایرنیروهای خود ی قطع شد و به نوعی یک پاکت ایجاد شد اما این پاکت کمتر از حد انتظار ورماخت بود .در 5 مارس پیشروی های اندکی بدست امده سپاه 57 زرهی المان در جناح راست در نبردهای زرهی موفق به انهدام 30 دستگاه تانک ارتش سرخ در شمال شرقی شهر لوبان شد بدلیل مقاومتهای سرسخاتانه ارتش سرخ این سپاه تنها توانسته بود مناطق کمی را باز پس بگیرد   از انجا که لگشر پیاده محافظ پیشوا سخت در جنگ هلهای شمال لوبان گیر افتاده بود نتوانست به موقع به لشگر مکانیزه پیشوا دست داده و حلقه محاصره را تکمیل کند همین موضع فرصت کافی را به روسها داد تا اکثر نیروهای خود را از حلقه محاصره خارج کنند و خطر انهدام کامل  ارتش سوم زرهی گارد شوروی  از بین برود حملات در تا 6 مارس ادامه داشت اما دیگر آلمانها توان کافی برای پیشروی را  نداشتهو عملیات را ارتش سرخ هم این مناطق رااز دست رفته میدید به همین دلیل ضد حملات خود را متوقف کرد تا 8 مارس منطقه ارام شد و عملیات ارتش المان به پایان می رسد .
       
      زره کوب ISU 122  و  ISU 85منهدم شده در داخل شهر
       

       
       
       
       ستون منهدم شده زره کوبهای اس یو 85
       

       
       
       
      . تاریخ نویسان شوروی مطالب اندکی درباره این حمله خطرناک المان نوشته اند دلیل ان هم خرد شدن زرهی ارتش سوم تانک در استانه تصرف برلین بوده است . دو سپاه زرهی تازه تاسیس المانی در یک عملیات گاز ابنری ارتش سوم تانک شوروی را در استانه انهدام کامل قرار دادن در حالی که از لحاظ تجهیزات و نفرات  در مضیقه بودن
      مارشال کینف فرمانده محور اول اکراین که نزدیک به 1 میلیون سرباز را فرماندهی میکرد در کتاب خاطرات خود تنها به لحظاتی بحرانی درباره این حمله اشاره میکند  اما این وضعیت بحرانی به حدی بوده است که اعلام میکند که استالین با او تماس گرفته و پرسید  مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟
       
       
       
      در واقع ضد حملات المان زمانی متوقف میشود که ارتش 52 تانک شوروی به کمک ارتش سوم  می اید و این نیروها را از انهدام کامل نجات میدهد . در تاریخ 9 مارس گوبلز وزیر تبلیغات  المان  نازی شخصا از منطقه دیدن میکند وی در دفتر خاطرات خود می نوسید که یک سپاه تانک شوروی تقریباً به طور کامل منهدم شد بدون آنکه خسارت زیادی به المان وارد شود  شوند. در لاوبان ، حجم تخریب بسیار بالا بود . وی همچنین رفتارسربازان آلمانی و شوروی را  مصمم و بی رحمانه در طول نبرد توصیف کرد - که دلیل اصلی اسیر شدن فقط 176 سرباز ارتش سرخ در طول عملیات همین رفتار بود!!!!.  حجم تلفات زرهی شوروی برای سه روزاصلی  نبرد بسیار بالا بود  162 تانک ، 106 وسیله نقلیه ، 159 زرهکوب 74 خمپاره و توپ در این نبرد منهدم شده و ده ها دستگاه تانک زرهکوب  وسایل نقلیه هم به غنیمت ارتش   المان درامد  عملا ارتش سوم تانک به این حجم از خسارت از میدان نبرد کنار کشیده تا دست به بازسازی خود بزند تا  دو ماه بعد در نبرد برلین شرکت کند  اما تلفات ارتش المان از لحاظ تقریبیا ناچیز بوده طبق گزارشات تنها 11 دستگاه تانک و زرهپوش المان در نبرد لوبان منهدم شدن البته تعدادی هم اسیب دیده گزارش شده  (25 دستگاه)که قابلیت تعمیر در کوتاه مدت ومیان مدت راداشتن از لحاظ نفرات هم بیشتر تلفات را لشگر  محافط پیشوا و لشگر 6 متحمل شد
       
      حضور گوبلز در شهر لوبان
       


       
       
       
       
      دفاع متحرک زرهی !!!
       
       

      نبرد لوبان این تاکتیک المانها را تقویت کرد که حمله دشمن در منطقه ایی که فقط توسط پیاده نظام محافظت میشود تنها با استقرار وجابجایی سریع اوحدهای زرهی ومکانیزه قابل دفع شدن است شهر لوبان در ابتدا تنها توسط لشگر 6 پیاده المان محافظت میشد که با یورش سنگین ارتش سرخ در زمانی کوتاه تقریبا سقوط کرد المانها سریعا با وارد کردن واحدهای زرهی خود  به منطقه ارتش سرخ را غافلگیر و انها را منهدم کردن

      دلیل اصلی پیروزی ارتش المان  در این نبردنسبتا کوچک  را می تواند انعطاف پذیری و جابجایی سریع و تحرک نیروها دانست  . ورماخت سریعا نیروهای زرهی  و مکانیزه خود را  در منطقه مستقر کرد و با طرح ریزی یک نقشه معقول حملات را شروع واز اصل غافلگیری استفاده کرد و با تصرف سریع مناطق اجازه عکس العمل را از ارتش سرخ سلب کرده  واز همه مهمتر با مشاهده عدم توان با ایجاد یک حلقه محاصره (پاکت) بزرگ سریعا نقشه خود را عوض کرده وبه جای تلاش بیهوده طرح پاکت کوچکتر را پیگیری کرد تنها کافی بود المانها به جایی تغییر نقشه به حملات خود به سمت   Naumburg اصرار میکردن  تا انهدام کامل نیروهای خود را مشاهد کنند
      شهر لوبان تا پایان جنگ در کنترل المان باقی ماند و یک سد محکم دربرابر ارتش سرخ برای پیشروی به سمت درسدن بود. همچنین با حفظ خطوط راه اهن و بخشی از معادن منطقه میسر انتقال احتمالی مواد اولیه به داخل خاک المان باز بود . نکته جالب اینکه بخشی از  واحدهای المانی حاضر در این نبرد  در  چند ماه بعد هم در نبرد بوتزن موفق شدن نیروهای ارتش سرخ و نیروهای لهستانی را با تاکتیکی تقریبا مشابه شکست بدهند
      بعد از پیروزی در لوبان ژنرال شوورنر فرمانده نیروهای مرکزی المان در حرکتی جاه طلبانه قصد شکستن محاصره  شهر برسلاو را داشت بدین منظور لشگرهای 208 پیاده و31 وافن  اس اس به شهرک استریگائو در 70 کیلومتری شرق لوبان اعزام کرده  المانها با رعایت اصل غافلگیری خطوط ارتش سرخ در منطقه را از بین برده وبه داخل شهرک نفوذ میکنند سه روز درگیری شهری و جنگ تن به تن شدیدی در این شهرک رخ داده در 12 مارس نیروهای ارتش سرخ به دلیل کمبود تجهیزات  و خطر محاصره شدن دستور عقب نشنی را دریافت میکنند اما به علت نفوذ نیروهای المان به خطوط ارتباطی ارتش سرخ بخشی از نیروهای وحشت زده  سپاه 5 گارد شوری  در تلاش برای عقب نشینی و ماحصره نشدن در دام آلمانها افتاده و قتل عام میشوند . درگیریهای به ارتفاعات اطراف شهرک کشیده شده با شروع کولاک شدید در منطقه نیروهای ارتش سرخ با پشتیبانی تانکهای تی 34 در پناه برف  برای باز پسگیری شهرک ضد حمله خود را اغاز کرده که با مقاومت شدید نیروهای اس اس درهم کوبیده میشوند . زنرال کونیف فرمانده محور اول اکراین با جابجایی ارتش چهارم تانک به سمت سیلسیای و شروع حملات اصلی برای فتح منطقه تمام تلاشهای المانهای جهت شکست محاصره برسلاو را خنثی کرده . هر چند خود برسلاو تا زمان تسلیم نهایی آلمان در ماه می مقاومت کرد
       

       
      نبرد لوبان یک درس بزرگ را در پی  داشت
      شوروی دریافت که دست کم گرفتن دشمن اشتباه بزرگی است حتی اگر پیروزی نهایی از قبل تضمین شده باشد
       
       
      منبع
      MILITARY.IR
       
      https://ostfront.forumpro.fr/t1727-la-contre-attaque-de-lauban-2012
       
      https://historyimages.blogspot.com/2011/09/1945-soviet-army-last-stages-ww2.html
       
      https://discover.hubpages.com/education/Operation-Gemse-at-Lauban-1945
       
      https://pikabu.ru/story/operation_gemse_ili_istoriya_odnoy_fotografii_6358384
       
      و...............
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.