Skyhawk

پروژه 2012 ( سخنرانی علی اکبر رائفی پور در مورد برنامه های فراماسون ها برای این سال+ تحلیل فیلم)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote]متاسفانه شما باز هم فقط قصد بحث دارید. الان هم توی کل مطلب من، دنبال اون قسمتی هستید که بتونید با من مقابله کنید! این فقط اتلاف وقت من و شما هستش. به جای قبول اشتباهات ایشون، میخواید چیزی توی حرف من پیدا کنید که من رو محکوم کنید
اصلا من محکوم! من همه حرفهام اشتباه.[/quote]
بگذریم.
متاسفانه الان نمیتونم تمام نوشته هاتونو بخونم.
به نظر من رائفی یه محققه و من در این جایگاه برای ایشون ارزش زیادی قائلم.
مشکل از ماست که هرکسی رو دیدیم استاد و دکتر خطابش میکنیم و البته تو اینترنت هم حتما مشاهده کردید!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چطوره انتقادها رو تو سایت آقای رائفی پور مطرح کنیم تا خودشون جواب بدن؟
اسم سایتشون چیه؟ raefipur.ir ؟ یا masafportal.com ؟
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون که نخوندید! بهتره من هم بحث رو ادامه ندم

بله خیلی بهتره که اینکارو توی وبلاگ ایشون کنیم. من چند بار نکاتی که به ذهنم میرسید رو خدمت ایشون عرض کردم، همینطور اگه تشکر و انتقادی داشتم. روش مناسبیه


http://www.antisemitism.blogfa.com/
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='heliaa' timestamp='1349441894' post='275961']
ممنون که نخوندید! بهتره من هم بحث رو ادامه ندم

بله خیلی بهتره که اینکارو توی وبلاگ ایشون کنیم. من چند بار نکاتی که به ذهنم میرسید رو خدمت ایشون عرض کردم، همینطور اگه تشکر و انتقادی داشتم. روش مناسبیه


[url="http://www.antisemitism.blogfa.com/"]http://www.antisemitism.blogfa.com/[/url]
[/quote]
چرا من خوندم و خیلی از سخنرانی های ایشون رو گوش کردم، اما اینایی که شما گفتید توش نیست.
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]ممنون که نخوندید! بهتره من هم بحث رو ادامه ندم[/quote]
کی میگه نخوندم؟
نظر من اینه که باید به ایشون فرصت پاسخ گویی داده بشه و حتی احتمال داره که ایشون برای شبهه هایی که در ذهن ما هست جواب های قانع کننده داشته باشن.
از شما بابت لینک وبلاگ تشکر میکنم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در مورد استاد عباسی چون من مقداری مطالعات فلسفی دارم میتونم بطور یقین بگم که ایشون مخالف فلسفه نیستند بلکه اونچه که ایشون مطرح کردند تمایز میان فلسفه و حکمت بود و لزوم پرداختن و نظریه پردازی اندیشمندان مسلمان به حکمت اسلامی و.... و به ظرایف خوبی هم اشاره کردند . صحبت های ایشون در این مورد بسیار دقیق و فنی بود که البته باعث میشه تا حد زیادی برای عموم قابل فهم درست نباشه

اینکه به ایشون در این مورد حمله شد دقیقا ناشی از عدم فهم سخنان دقیق ایشون در این حوزه بود . چیزی که ایشون مطرح کردند میتونه تبدیل به تئوری و نظریه و حتی علمی جدید بشه . البته برای اینکار نیاز به نابغه هایی در حد بوعلی سیناها هست و شاید صدها سال زمان ببره و کار یک روز و دو روز نیست همونطوری که فلسفه در طی هزاران سال تکامل به اینجا رسیده . ولی اینکه کسی بخودش جرات بیان طرح و تئوری رو در این زمینه بده و مطرحش کنه جسارت و جرات زیادی میطلبه

برای من همیشه سخنان ایشون چیزهای جدیدی برای یاد گرفتن داره . آرزو میکنم کاش ده نفر مثل ایشون داشتیم و یا صدها نفر که مانند ایشون و البته هر کدوم در یک حوزه تخصصی خاص

قرار دادن نام ایشون در کنار رائفی پور صحیح نیست . ایندو هیچ سنخیتی با هم ندارند

همچنین قرار دادن نام ایشون در کنار شخص کم اطلاعی مثل آقای نصیر زاده واقعا ظلم بزرگی به ایشون هست . صحبت ها و نقدهای ایندو به فلسفه از زمین تا اسمون متفاوته

البته ناشی از عدم دقت در تمایز میان سخنان ایندو نفر میشه . استاد عباسی کجا و نصیرزاده کجا
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام(آقا خواهشا یا نخونید یا کامل بخونید،اولش میخواستم دو خط بنویسم که زیاد شد)

خاکســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتری

دیدن!!!!!؟؟؟؟؟؟

کاری که ما نمیکنیم

من با هر دوی این بزرگواران ارتباط دارم(البته دورادور و بیشتر با جناب رائفی)
سخنرانیهای هر دو رو گوش کردم و با خودشون(مخصوصا جناب رائفی)صحبت داشتم.
و چیزی که واضح هستش اینه که این دو نفر هم معصوم نیستند....
مثلا یکبار اصفهان از آقای رائفی دعوت کرده بودند(یه گروه فرهنگی)من هم بودم،ایشون صحبتهای خیلی خوبی در مورد تاربخ بنی اسرائیل و... داشتند که بعدا هم فکر کنم تحت عنوان عبرتهای یهود(یا عبرتهای بنی اسرائیل)
منتشر شد(البته میکس شده و برید بریده)خوب همونجا هم تو سخنرانی دو ساعتشون ایراد و اشکال وجود داشت (تو نت هست فکر کنم)

که من خودم بعدا زنگ زدم بهشون گفتم.(بحث عبور بنی اسرائیل از دریای سرخ یا رود نیل و بکار بردن واژه ی بحر یا یم در قرآن و..)

حالا سوال من از دوستان:

چون ایشون این اشتباه رو کردند دیگه اصلا سواد ندارند و حتی یه کلمه از حرفهاشون درست نیست؟؟؟؟ نه
ایشون یه مطلبی رو فهمیدند و پیدا کردند و گفتند....
خدا به بقیه عقل داده،میتونند قبول کنند و میتونند قبول نکنند و بیشتر بررسی کنند....(کاری که من کردم)

در مورد اون مطلبی هم که Reichsmarschall گذاشتند(پرچم)باید عرض کنم نظر خود ایشون هم این نیست(یعنی غرق شدن در نمادها) و بارها اینو تو سخنرانیها و وبلاگش گفته....


و

[b]دکتر عباسی[/b]:

در مورد ایشون هم توصیه میکنم زیاد سیاه و یا سفید نظر ندید....خاکســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتری.....فکر کنید

ایشون یه سری محاسنی دارند و طبیعتا یه سری معایبی(بالاخره ایشون انسان هستند)

از محاسن ایشون میشه به تیزبینی و زکاوت و صریح بودنشون اشاره کرد و...
و البته معایب ایشون هم میشه گفت.
مثلا نظر فوق تخصصی دادن تو جایی که تخصص کمی دارند...

سر همین بحث فلسفه و حکمت...
تا یه جایی درست میگند ولی بعدش میزنند تو جاده خاکی(حالا اینجا جای بحث نیست که فهم ایشون از حکمت متعالیه اشتباه هستش و دقیقا آرمانی که ایشون دارند همون حکمت متعالیه است)
و ایراد بزرگ ایشون هم داغ شدن تو بحث هستش،طوری که بعضا بعضی حرفعایی میزنند که نباید زده بشه(مثلا مناظره طلبی هاشون)

بحث زیاده....
بماند
بازم میگم
نگاه
خاکستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــری
به جای نگاه صفر یا صدی...
فعلا یا علی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
فکر میکنم شما هیچ اطلاعی از فلسفه ندارید و اصلا نمیدونید حکمت متعالیه چیه ! چند تا کلمه و اصطلاح گفتن که معنای دقیقشون رو هم نمیدونید ، فلسفه نیست

دوست عزیز اونچه که بعنوان حکمت متعالیه ازش یاد میشه خودش ذیل یکی از مکاتب فلسفی از نوع اسلامیش قرار میگیره . در فلسفه اسلامی سه نوع گرایش وجود داره تحت عناوین مشاء ، اشراق ، و حکمت متعالیه

اونچه استاد عباسی با عنوان حکمت اسلامی ازش یاد کردند ماهیتا متفاوت از حکمت متعالیه هست و ذیل هیچکدوم از مکاتب فلسفی مصطلح قرار نمیگیره بلکه اصلا فلسفه نیست .

فلسفه یک علم بشری هست و نه وحی منزل که در هیچ کجاش هیچ خدشه ای نباشه .فلسفه بطور عام خودش دارای نواقص و مشکلاتی هست و بعلاوه مکاتب فلسفی هم هرکدوم اشکالات خاص خودشون رو دارند و این ایرادات رو خود فیلسوفان احصا و بیان کرده و معترفند . اونچه استاد گفتند بمعنای انکار فلسفه نیست . بلکه به این معنی بود که منظور دین از تعقل فلسفه نیست بلکه حکمت هست [color=#0000ff]چون موضوع کلی فلسفه اسلامی وجود و احوالات وجود و عوارض وجود هست[/color] . در حالیکه این حکمتی که مورد نظر دین هست موضوعش اینها نیست و بهمین جهت متمایز از فلسفه هست و لذا عالمان دینی می باید شالوده حکمت اسلامی رو استخراج کرده و تئوریزه کنند

در آیات و روایات ما سخن زیادی از حکمت به میان آمده و حکمت رو خیر کثیر دونستن
[center][b]"یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاء وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ[/b] "[/center]
[center][b]حکمت را به هر که بخواهد می دهد، و هر کس حکمت به او داده شود قطعاً خیر فراوانی به وی داده شده است و جز خردمندان متذکرّ نمی شوند.[/b][/center]

حال مراد از این حکمت چه چیزی هست . قطعا مراد از این حکمت فلسفه نیست . چون حکمت رو موهبتی الهی دوسنته درحالیکه فلسفه امری بشری هست و فلسفه مصطلح هم از یونان شروع میشه که مشرک بودند و یا برخی فیلسوفان مشرک یا کافر بوده و یا هستند در حالیکه حکمت منجر به توحید میشه و ضد شرک و کفرهست .

ویا مثلا قرآن از لقمان بعنوان حکیم یاد میکنه و تمجید میکنه ولی میدونیم که لقمان فیلسوف نبوده و اسمش جزو فیلسوفان نیومده و هر جا هم که در قرآن و روایات از سخنان حکیمانه لقمان برده میشه اون سخنان هیچ سنخیتی با فلسفه ندارند و اصلا ربطی به موضوعات فلسفی ندارند .


از طرف دیگه آیه فوق میگه حکمت مربوط به عقل و تعقل و خردورزی هست(ومایتذکر الا اولو الالباب) ولی این خردورزی فلسفه نیست . اینکه مراد از حکمت چیست واضح نیست که چگونه تعقلی هست و چه موضوعاتی رو شامل میشه دقیقا مشخص نیست ولی اگر بتونه تئوریزه بشه ما میتونیم نوعی تعقل رو داشته باشیم که فلسفه نیست ولی تعقل و عقل ورزی هست .


مطلب دیگه اینکه نگاه خاکستری به مطالب علمی بی معنا هست . در مقام بیان مطالب علمی می باید سخن درست و متقن و مستند باشه .مطلب علمی فقط دو حالت داره یا درسته و یا غلط

ولی شخصیت افراد میتونه نه سفید و نه سیاه بلکه مخلوطی از خوب و بد باشه . جنگ حق و باطل در درون همه انسانها وجود داره . اینکه ما نه در جانب حق باشیم و نه باطل ممکن نیست بلکه در موارد مختلف در یک مورد ممکنه ما در جانب حق باشیم و در مورد دیگه در جانب باطل . اعتدال بمعنای ارسطویی اون با اشکالات متعددی رو برو هست و عدالتی که دین معرفی میکنه اعتدلال ارسطویی نیست . از نظر دین خاکستری بودن مطلوب نیست بلکه خودش یه جور باطله . یعنی حالتی که ما خود خواسته باشیم برخی اعتقاداتمون و یا اعمالمون رو باطل گزینش کنیم تا مثلا خاکستری باشیم !

درسته که ما معصوم نیستیم و حتما برخی عقاید و کارهامون ممکنه درست و یا برحق نباشه . اما این بمعنی این نیست که خوب و مطلوب هم این باشه که خودمون هم خواستار این بشیم که عمدا جوری رفتار کنیم و عقاید رو بپذیریم که خاکستری بشیم و مخلوط درست و نادرست و حق و باطل و خوب و بد

خداوند همه رو مکلف به پیروی حق کرده و انسانها موظفند همیشه راه حق رو تشخیص داده و به راه حق باشند نه اینکه برای اینکه خودشون رو راحت کنند یک مقدار از حق رو بگیرن و با یه مقدار باطل مخلوط کنن تا هر دو طیف رو راضی کنن

انسان باید تکلیفش رو با خودش مشخص کنه که آیا در هر واقعه و موردی در طرف حق قرار میگیره و یا باطل . اختیار و حق انتخاب و محاسبه اعمال به همین معنی هست و البته ممکنه اشتباه هم بکنه چون معصوم نیست
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]فکر میکنم شما هیچ اطلاعی از فلسفه ندارید و اصلا نمیدونید حکمت متعالیه چیه ![/right][/font][/color]

[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]دوست عزیز اونچه که بعنوان حکمت متعالیه ازش یاد میشه خودش ذیل یکی از مکاتب فلسفی از نوع اسلامیش قرار میگیره . در فلسفه اسلامی سه نوع گرایش وجود داره تحت عناوین مشاء ، اشراق ، و حکمت متعالیه[/right][/font][/color]

[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]اونچه استاد عباسی با عنوان حکمت اسلامی ازش یاد کردند ماهیتا متفاوت از حکمت متعالیه هست و ذیل هیچکدوم از مکاتب فلسفی مصطلح قرار نمیگیره بلکه اصلا فلسفه نیست .[/right][/font][/color]

[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]دیگه اینکه نگاه خاکستری به مطالب علمی بی معنا هست . در مقام بیان مطالب علمی می باید سخن درست و متقن و مستند باشه .مطلب علمی فقط دو حالت داره یا درسته و یا غلط[/right][/font][/color]

[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]ولی شخصیت افراد میتونه نه سفید و نه سیاه بلکه مخلوطی از خوب و بد باشه . جنگ حق و باطل در درون همه انسانها وجود داره . اینکه ما نه در جانب حق باشیم و نه باطل ممکن نیست بلکه در موارد مختلف در یک مورد ممکنه ما در جانب حق باشیم و در مورد دیگه در جانب باطل . اعتدال بمعنای ارسطویی اون با اشکالات متعددی رو برو هست و عدالتی که دین معرفی میکنه اعتدلال ارسطویی نیست . از نظر دین خاکستری بودن مطلوب نیست بلکه خودش یه جور باطله . یعنی حالتی که ما خود خواسته باشیم برخی اعتقاداتمون و یا اعمالمون رو باطل گزینش کنیم تا مثلا خاکستری باشیم ![/right][/font][/color]

[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]درسته که ما معصوم نیستیم و حتما برخی عقاید و کارهامون ممکنه درست و یا برحق نباشه . اما این بمعنی این نیست که خوب و مطلوب هم این باشه که خودمون هم خواستار این بشیم که عمدا جوری رفتار کنیم و عقاید رو بپذیریم که خاکستری بشیم و مخلوط درست و نادرست و حق و باطل و خوب و بد[/right][/font][/color]

[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]خداوند همه رو مکلف به پیروی حق کرده و انسانها موظفند همیشه راه حق رو تشخیص داده و به راه حق باشند نه اینکه برای اینکه خودشون رو راحت کنند یک مقدار از حق رو بگیرن و با یه مقدار باطل مخلوط کنن تا هر دو طیف رو راضی کنن[/right][/font][/color]

[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]انسان باید تکلیفش رو با خودش مشخص کنه که آیا در هر واقعه و موردی در طرف حق قرار میگیره و یا باطل . اختیار و حق انتخاب و محاسبه اعمال به همین معنی هست[/right][/font][/color][/quote]

[color=#ff0000]ا[b]ول[/b][/color] سلام

[b][color=#ff0000]دوم[/color][/b] اینکه نیازی نمیبینم اینجا در مورد مسائل فلسفس توضیح بدم فقط اینو بگم که صحبتهایی که دکتر در مورد فلسفه میکنن تا جایی که تبیین میکنن فلسفه رو از حکمت درسته و بقیش رو جسارتا اشتباه کردند...

[b]برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرف کردگار[/b]

[b]این بیت شعری هستش که دکتر تو دفاعیه از خودشون خوندند و به عنوان دلیل اوردند [/b]

درست؟؟؟؟؟؟؟

ایشون اعتقاد درارند که ما باید به جهان هستی(البته کامل ترش اینه که تمام مفاهیم)به صورت آیات نگاه کنیم و به نظرشون نگاه یونانی به موجودات یعنی همون آرخه غلط هستش

درست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خوب ما هم همین رو میگیم فقط یه سوال
میشه شما به برگ نگاه نکنی و به برگ آفرین توسط برگ(ارتباط دو مفهوم به هم رو دلالت میگند:[color=#000000][font=Tahoma][size=2]كون الشيء بحالة إذا علمت بوجوده انتقل ذهنك إلى وجود شيء آخر(امان از دست فیلسوفهای منطق نخونده) [b]حالا دلالت بدون دال اصلا در غیر مجرد راه نداره[/b])تاکید میکنم توسط برگ پی ببری؟؟؟؟[/size][/font][/color]
[b][color=#000000][font=Tahoma][size=2]حکمت مد نظر شما:[/size][/font][/color][color=#000000][font=Tahoma][size=2]____________________در نظر هوشیار................هرـــــــــــــــــــــــــــــــ معرفت کردگار[/size][/font][/color][/b]


اصلا حکمتی که ایشون تاکید دارند بگند جدیده و ... همون فلسفه ی توحیدیه خودمونه....
[b]در مورد مکتبهای فلسفی هم هم شما و هم دکتر اشتباه میکنید...[/b]

توضیح بیشتر رو بذاریم برای محیطی غیر از محیط یه سایت نظامی


[color=#ff0000][b]سوم[/b][/color]
دوست عزیز چرا حرف تو دهن من میذاری

[b]من کی گفتم مطالب علمی رو خاکستری ببین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/b]

این صحبتی که کردید دوتا حالت بیشتر نداره:
1-عمدا حرف تو دهن من گذاشتید که خیلی بده
2-ساده ترین توضیحات رو دقیق متوجه نشدید(فلسفه بماند)

من گفتم افراد رو صفر یا صدی نگاه نکنید همین....
یکی از افراد سپاه اسلام تو جنگ بدر سعد ابن ابی وقاص بوده و بعد سر غنائم با پیامبر بحث میکنه و بازم تو احد شرکت میکنه و...
حالا به نظر شما حضرت خاتم باید میومدن میگفتن چون شما فلان اشتباه رو کردی دیگه جایی تو سپاه ما نداری؟؟؟؟
یا خیلی های دیگه....
یا مثلا حضرت داد میزدند یا علی باشید یا نباشید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه هرکسی علی علیه السلام و سفیدی محض میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا فلانی و سیاهی محض؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعضیها هم هستند که نه سفید محضند و نه سیاه محض....
حالا بعضی خاکستری ها به سفید نزدیک ترند و بعضی به سیاه نزدیکتر....

حسن عباسی نه خداست نه معصومه و....از اونطرف هم نه ملحده نه کافره و....
تموم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با این مشکل دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اون صحبتهای حکمت نیامیزی هم که در مورد حق و باطل و درون و بیرون و... زدید اصلا بیشتر جاهاش معلوم نیست خبرییه یا سوالییه یا چیز دیگه...

فقط یه نکته ی مهم رو عرض کنم که این صحبت رو به حسن عباسی هم گفتم:

[b]حرف اسلام رو مجتهد میزنه....[/b]
[b]مجتدی که کم کم 20 سال تلاش علمی در متن اسلام داشته و توسط مجتهدی که خودش تایید شده باشه تایید بشه...[/b]
[b]پس خواهشا تفکرات خودتون رو سخن اسلام ندوندید که خیلی خطرناکه[/b]
[b]لا اقل بگید اینطور به ذهن ما میرسه[/b]
[b]ما که خودمون که طلبه هم هستیم و تو حوزه بودیم و درس خوندیم جرات اینطور اظهار نظر صریح رو نداریم...[/b]



[b]یا علی آقا جون....[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب tbfok

با سلام

بنده در مورد نامه ی حضرت امام به عروس محترمشون مطلبی را در صفحات قبل نوشتم .... البته مطلبی که ننوشتم بلکه فقط ارجاع دادم ..... بنده در مقام شاگرد و شما در مقام استاد .... این نامه را چگونه توصیف می کنید ؟ عرض کردم "توصیف "

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
[right]جناب tbfok[/right]


[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]با سلام[/font][/color][/right]


[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]بنده در مورد نامه ی حضرت امام به عروس محترمشون مطلبی را در صفحات قبل نوشتم .... البته مطلبی که ننوشتم بلکه فقط ارجاع دادم ..... بنده در مقام شاگرد و شما در مقام استاد .... این نامه را چگونه توصیف می کنید ؟ عرض کردم "توصیف "[/font][/color][/right]
[/quote]

سلام از ماست
و استاد هم نیستم بنده(خجالتمون ندید)

منظورتون همون نامه ای هستش که اول دیوان امام بهش اشاره کردند دیگه؟؟؟؟
بله بنده این نامه رو خوندم

[b]فاطی که فنون فلسفه میخواند.............از فلسفه فا و لام و سین میداند..[/b]..

جلوتر میگند

فاطی بسوی دوست سفر باید کرد........از خویشتن خویش گذر باید کرد...

بگذریم

حضرت امام خودشون فیلسوف بزرگی بودند این قابل کتمان نیست تو آثارشون مثلا سرالصلاة این صحبت بنده مشخص میشه
در ضمن ایشون این شعر رو و اون مطالب در مورد فلسفه رو به فاطمه طباطبایی سلطانی نوشتند که در دانشگاه فلسفه ی غرب میخوندند

و چقدر ظریف این شعر رو گفتند...

از فلسفه فا و لام و سین میداند.....

شما حروف فائ و لام و سین رو کنار هم بگذارید میشه فلس....

یعنی دقیقا چیزی که بعضیها گرفتارش شدند....
دکتر هم با همین نگاه شروع کردند به نقد فلسفه ولی جلوتر اشتباه زیاد داشتند....

گویا اشاره ی شما از غیب رسید به قولی....
این نامه ی امام و اشاراتشون دقیقا فلسفه رو تطهیر میکنه وارزش میده

[quote]
[b]دخترم![/b]
موضوع فلسفه مطلق وجود د است از حق تعالي تا آخرين مراتب وجود و موضوع علم عرفان و عرفان علمي وجود مطلق است يا بگو حق تعالي است و بحثي بجز حق تعالي و جلوه‌ي او كه غير او نيست ندارد. اگر كتابي يا عارفي بحث از چيزي غيرحق كند نه كتاب، عرفان است و نه گوينده‌ي عارف است و اگر فيلسوفي در وجود به آن طور كه هست نظر كند و بحث نمايد نظرش الهي و بحثش عرفاني است و همه‌ي اين‌ها غير از ذوق عرفاني است كه از بحث به دور است و غير، از آن مهجور، تا چه رسد به شهود وجداني و پس از آن نيستي در عين غرق در هستي (ادفع السراج كه شمس طالع شد).
[/quote]

چیزی که مد نظر امام و استادان امام که سلسه ی اونها میرسه به معصوم هست مثالش مثل روغن بادوم میمونه
شما حساب کنید بادوم یه پوست سبز داره و بعدش یه پوست چوبی داره بعدش یه پوست نازک داره و بعدش هسته ی بادومه و از این هسته روغن میگیرند...
آقایون پوست بادوم رو خوردن و پیش خودشون فکر میکنند که اینه
کاری ندارم
هر دو دسته اشتباه میکنند
افرادی که محض فلسفی نگاه میکنند و هدف رو فلسفه میدونند
وافرادی که اصولا فلسفه رو رد میکنند(همونهایی که ظرف امام رو تو حوزهی علمیه میشکونند و میگفتند نجسه)

دقیقا حکمت متعالیه راه حل این مشکله...
حضرت آقا هم صحبتهای جالبی دارند در مورد فلسفه و مخصوصا حکمت متعالیه که میذارم انشالله
فعلا با اجازه بریم نماز صبح قراره جایی باشیم
تا الان هم دیر شده
فعلا یا علی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
امام فرمودن " اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت; نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فصوص الحکم حکمتی دست داد چه رسد به غیر از آنها که خود داستان غم انگیز دارد "

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]امام فرمودن " اسفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت; نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فصوص الحکم حکمتی دست داد چه رسد به غیر از آنها که خود داستان غم انگیز دارد "[/quote]

با سلام دوباره

میشه منبع دقیق این جمله رو ذکر کنید(یه مقدار فرق میکنه)

در ضمن این جمله بر فرض صحت کنایی هستش و حضرت امام نظرات واضحی نسبت به همین اسفار دارند(مبحث سفر و نیاز سفر و شطحات و اصلا اینکه سفر انسان رو از جای خودش دور میکنه و...)رجوع کنید به کتاب مصباح الهداية للخلافة والولاية

بله
استاد ما هم که خودشون فتوحات درس میدادند میگفتند که اینها برای ما کاری نمیکنه....
یا برفرض علامه حسن زاده بعد از عمری که طب کار کردندو غریبه و هندسه و... و ما هم با یک واسطه از علم طب ایشون استفاده ها بردیم این اواخر مدام میگند که کاش فقط قرآن و نهج البلاغه و صحیفه میخوندم...
یا علامه تهرانی بعد از درس میفرمودند که رو مجرد شو مجرد بینی و به اینا نیست آقا....

ولی دلیل نمیشه من بیام بگم چون علامه حسن زاده گفتند که کاش قرآن رو کار میکردم و لا غیر پس طب علم باطلی هستش...؟؟؟!!!

این جور جملات بار نصیحت دارند و انذار و نمیشه ازشون این استفاده رو کرد که مثلا اسفار رو رد کرد...
بله چیزی که امام رو به مقصد میرسونه...البته نه امام رو بلکه هر کس دیگه ای رو...فلسفه ی محض نیست.
آقا ما خودمون استاد داشتیم فیلسوف...استاد عرفان نظری در حدی که باورتون نمیشه...ولی ایشون فقط اینهارو بلد بود....خلافهایی از ایشون سر زد که نپرس...

گفتند آقا جوادی رفته بودند جبهه،حالا بعد از یه داستانی که با یه رزمنده ی نوجون پیش اومد(طولانیه)و این نوجوون شهید شد،آقا جوادی عمامه رو برداشتند و میزدند تو سرشون و میگفتند جوادی فلسفه بخون...جوادی حکمت بخون...
یا ماجرای آیت الله مدنی با یه رزمنده ی نوجون(درد عشقی کشیده ام که مپرس...)

اینها همه درسته ولی همون حضرت امام که فلسفه خوندند و قائل به فلسفه بودند همچین محیطی رو فراهم کردند...

آخر سر هم یکی از شاهکارهای دکتر عباسی:
[b]همونطور که فیزیک ادامه و میوه ی ریاضی هستش،میوه ی فلسفه هم علوم استراتژیک هستند.....[/b]

خوب [color=#ff0000][b]این غلط محضه...[/b][/color]
اصلا اشخاصی به نام استراتِست بما هو استراتژیت تو تارخ اسلام و موفقیتهای اسلام راه ندارند...(بیشتر مایه ی درد سر بودند مثل خالد ابن ولید)
همین جناب عباسی آقا رو از دکتر(طبق تعریف خودشون)های نمونه ی تاریخ میدونند
آیا آقا و امام خمینی بقیه بزرگان تو بسترهای استراتژیستی و.. بزرگ شدند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حرف آخر::::::::::::

[b]کل چیزی که دکتر دنبالش هست و آدمی که دکتر میخواد همون من الحق الی الخلق اسفار هستش[/b]
[b]یعنی آقا،یعنی امام خمینی،یعنی امام موسی صدرو....[/b]

و الا میشن بقیه ی آقایون
همین جناب عباسی تو تحلیل هاشون کم اشتباه ندارند(رجوع کنید به تحلیلهاشون در مورد حمله ی آمریکا به عراق تو همون سالها)
علم استراتژی عباسی میگه بمب اتم داشته باشیم و بگیم که داریم(خودم ازشون شنیدم و تو سخنرانیهاشون هم کرارا گفتند)
الگوی عباسی(آقا)میگن نداریم و حرامه...
همین تفاوت هستش که انقلاب رو نگه داشته....
و الا تحلیل آدمهایی مثل عباسی برای آدمهایی مثل کسینجر و چامسکی اصلا سخت نیست...

فعلا یا علی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.