MOHAMMAD

معرفی و بررسی تیربار انفرادی LWMMG ، موفقیتی برای آینده، یا شکستی پیش بینی شده؟

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[font=arial,helvetica,sans-serif][color=#000000][size=5]معرفی و بررسی تیربار انفرادی LWMMG ، موفقیتی برای آینده، یا شکستی پیش بینی شده؟[/size][/color][/font]


[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/ktu3fznqdu.jpg[/img][/center]



«ناپلئون بناپارت» در یکی از معروفترین سخنان خود می گوید پیروزی در نبرد برای طرفی است که توپخانه قوی تری در اختیار دارد. این سخن سردار معروف فرانسوی به خوبی نشان دهنده اهمیت تجهیزات در میدان جنگ است. برتری آتش برای واحدهای پیاده کوچه دخیل در نبردهای شهری، بیش از آنکه به واحدهای توپخانه سنگین وابسته باشد تحت تأثیر سلاحهای انفرادی اعضاء یگان مخصوص تیربارهای انفرادی قرار دارد. بر خلاف تفنگ های تهاجمی وطپانچه های کوچک که در دهد گذشته شاهد پیشرفت های چشمگیر بوده اند، تیربارهای سبک قابل حمل توسط نفر تا اندازه زیادی بدون تغییر باقی مانده اند و صرف نظر از برخی بروز رسانی های کوچک، محصولی که بتواند قواعد بازی در این زمینه را تغییر دهد پای در میدان نگذاشته است. البته این موضوع پس از 15 می 2012 و معرفی جنگ افزار جدید General Dynamics تا اندازه زیادی متحول شده و افق های جدیدی در این زمینه به وجود آمده است. تیربار سبک وزن کالیبر متوسط یا LWMMG تنها 10.9 کیلوگرم وزن دارد که کاملاً با تیربارهای سبک قابل مقایسه است، اما با برخورداری از برد مفید 1700 متر، محصول جدید جنرال داینامیکز می تواند به سادگی با تیربارهای سنگین کالیبر 50 به رقابت بپردازد و همین موضوع آن را تبدیل به طرحی متحول در زمینه تیربارهای قابل حمل توسط نفر می کند. LWMMG نه تنها از نسبت قدرت به وزن فوق العاده ای برخوردار است بلکه از لحاظ دقت، کارایی عملیاتی و اطمینان نیز در جایگاه مناسبی نسبت به رقبای خود قرار می گیرد. لگد حاصل از شلیک آن کاملاً قابل کنترل است و به دلیل بهره گیری از نوار فشنگ برای تغذیه، امکان تهیه آتش پشتیبانی پرقدرت به وسیله آن وجود دارد.


[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/1338313046.jpg[/img][/center]



[b]حل مشکل 50 ساله [/b]
اکثر قریب به اتفاق تیربارهای قابل حمل توسط نفر امروزی از گلوله های 7.62 میلیمتری با استانداردهای مختلف آن استفاده می کنند. این فشنگ ها علاوه بر قدرت مناسب، از اندازه کوچکی نیز برخوردارند و به تیرانداز اجازه می دهند تا تعداد زیادی از آنها را در عملیات به همراه خود داشته باشد. اما در سالهای اخیر با ورود جلیقه های ضد گلوله قدرتمند تز به بازار، توانایی این نوع مهمات در از پای درآوردن اهداف متوسط و زیاد با چالش های جدی روبرو شده است.
در حال حاضر در صورت نیاز به آتش پشتیبانی در فواصل طولانی تر، تنها گزینه موجود تیربارهای سنگین است. این جنگ افزار که از فشنگ های بزرگ کالیبر 50 استفاده می کنند، به قدری سنگین هستند که یک سرباز پیاده هیچگاه قادر به استفاده از آنها نخواهد بود. محدودیتی که به هیچ وجه برای اعضاء یگان های نیروی ویژه خبر خوبی به شمار نمی آید. با درک این محدودیت ها ارتش ایالات متحده آمریکا در اواسط سال 2011 درخواستی مبنی بر ساخت یک تیربار قابل حمل توسط نفر که از برد بیش از 1.5 کیلومتر برخوردار باشد ارائه داد، زیرا بر اساس استراتژی جدید ارتش برای کاهش تلفات انسانی، نیروهای آن باید به تجهیزاتی مجهز می شدند که در هر شرایطی از برتری برد جنگ افزاری برای درگیری با دشمن برخوردار باشند.



[b]یک راه حل ساده [/b]
راه حل مهندسان جنرال داینامیکز برای رفع این مشکل بسیار جالب و در عین حال ساده است. گلوله های 7.62 از قدرت کافی برای انجام مأموریت برخوردا نبوده و گلوله های 50 میلی متری هم برای شلیک تیربار توسط نفر بسیار قدرتمند هستند. در نتیجه تنها راه باقی مانده استفاده از فشنگهای جدید است. به همین منظور طراحان LWMMG را بر اساس فشنگ Norma 0.338 مگنوم توسعه دادند، این گلوله که در اصل از ایجاد تغییراتی در فشنگ معروف Lapua 0.338 مگنوم به وجود آمده همچنین خصوصیاتی مانند برد و دقت بالای این گلوله در اختیار کاربر قرار می دهد و در عین حال به دلیل کوتاه تر شدن پوکه از کارایی به مراتب بالاتری برای قرارگیری در نوار فشنگ برخوردار است. هنگامی که این گلوله از لوله 609 میلیمتری LWMMG شلیک می شود، دارای سرعت دهانه ای بالغ بر 808 متر بر ثانیه بوده و می تواند تا فاصله هزار متری اهدافی که مجهز به جلیقه های ضد گلوله سنگین Type III باشند را نیز از پای در بیاورد که در نوع خود رکورد بی نظیری به شمار می آید. فشنگ های Lapua 0.338 مگنوم به دلیل دقت فوق العاده خود، در تفنگ های تک تیرانداز زیادی مورد استفاده قرار گرفته، در نتیجه دقت بالای گلوله های با استاندارد Norma 0.338 مگنوم نیز چندان شگفت انگیز نخواهد بود و این درست همان برتری است که LWMMG را تبدیل به تیرباری قدرتمند و در عین حال بسیار دقیق می کند، به گونه ای که جنرال داینامیکز از همان ابتدا یک سایت هدف گیری استاندارد قدرتمند را برای آن در نظر گرفته است.






[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/LWMMG_3.jpg[/img][/center]
[center][b]گلوله اول از سمت راست فشنگ 338 نورما مگنوم و گلوله اول از سمت چپ فشنگ 51×7.62 ناتو. مابقی فشنگها 54×7.62 می باشند[/b][/center]



[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/300px-_338_Lapua_Magnum_vs__338_Norma_Magnum.jpg[/img][/center]

[center][b]فشنگ 228 نورما مگنوم( راست) در مقایسه با فشنگ 338 لاپوا مگنوم[/b][/center]



[b]فناوری های خاص برای جنگ افزارهای خاص[/b]
فشنگ های مگنوم Norma 0.338 از انواع کالیبر 50 کوچکتر بوده اما هنوز هم به قدر کافی قدرتمند هستند که تحمل نیروی لگد حاصل از شلیک آنها برای هر کسی قابل تحمل نباشد. برای رفع این مشکل طراحان یا باید وزن تفنگ را بالا برده و یا آنکه راه حل دیگری برای آن می یافتند. مهندسان جنرال داینامیکز راه دوم را انتخاب کرده و حتی تلاش زیادی را نیز برای کاهش وزن LWMMG آغاز کردند تا جایی که وزن آن را به عدد باورنکردنی 9/10 کیلوگرم رساندند، اگر به نظر شما این وزن هنوز هم سنگین می آید بد نیست بدانید تیربار سبک FN M240 که از فشنگ های به مراتب کوچکتر 51×7.62 ناتو استفاده می کند 1.3 کیلوگرم از آن سنگین تر است.
برای رسیدن به این هدف مهندسان جنرال داینامیکز از طرح انحصاری خود که پیش از این تنها در تیربار سنگین XM 806 مورد استفاده قرار گرفته بود برای LWMMG استفاده کردند. این مکانیزم مکانیکی پیشرفته که با نام Short Recoil Impulse Averaging یا به اختصار SRIA معروف است علیرغم پیچیدگی بالای خود، مشکلی در زمینه اطمینان پذیری تفنگ به وجود نمی آورد و با تکیه بر تغییر نقطه ثقل و خنثی کردن انرژی برگشتی حاصل از شلیک، به کنترل بهتر تیربار کمک می کند.
در این مکانیزم با هر بار شلیک مجموعه آلات متحرک و لوله سلاح به سمت جلو حرکت می کنند تا انرژی برگشتی شلیک را خنثی کنند و سپس با برگشت به عقب نیروی واکنشی بدن را خنثی می کنند، مکانیزم بسیار پیچیده و در عین حال کاآمد که به طراح اجازه می دهد تا بدون افزایش وزن، کنترل بهتری را برای تفنگ پدید آورد. البته استفاده از این سامانه نرخ نواخت تیر را به 500شلیک در دقیقه کاهش می دهد.نرخی که با توجه به اندازه فشنگ Norma Magnum 0.338 که مرمی سنگین 19.44 گرمی ( 300 گرینی) را دل خود جای داده اند، نه تنها نکته منفی به شمار نمی آید بلکه باعث افزایش کنترل پذیری و بهینه شدن مصرف مهمات نیز می گردد.
مکانیزم گلنگدن همانگونه که انتظار داشتیم از نوع باز انتخاب شده و برای قفل کردن فشنگ در جان لوله 609 میلیمتری بلند سلاح گلنگدن به صورت چرخشی عمل می کند. برای مسلح سازی مجددLWMMG ، طراحان از مکانیزم پیستون ضربه ای بلند که در زیر لوله جای گرفته استفاده کرده اند، سامانه تمیزی که در کنار ساختار ساده گلنگدن باعث هر چه قابل اتکاتر شدن سلاح و افزایش اطمینان پذیری آن می گردد.






[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/LSATPHOTO_JPG.jpg[/img][/center]



[b]ارگونومی به بان ساده [/b]
LWMMG از قدرت آتش خرد کننده ای نسبت به رقبای خود برخوردار است و در زمینه برد مفید و دقت کمتر رقیبی برای آن میتوان یافت اما این تمام ویژگی های این تیربار سبک وزن کالیبر متوسط نیست، زیرا از لحاظ ارگونومی و سادگی کاربری نیز این سلاح در مقام برتری قرار می گیرد.
تیربار جدید طراحان جنرال داینامیکز تنها 1244 میلیمتر طول دارد. قنداق آن از شباهت زیادی با قنداق به کار رفته در استانداردهای اخیر تفنگ تهاجمی M4 دارد و برای سادگی حمل و نقل به سادگی از قبضه جدا می گردد. همچنین امکان تنظیم طول قنداق نیز برای افراد با جثه های مختلف به سادگی وجود دارد. محل قرار گیری گونه نیز قابل تنظیم است.






[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/wimg_1770.jpg[/img][/center]



دامنه گردش ماشه زیاد است که شاید از نظر تیراندازان حرفه ای چندان دلچسب نباشد اما به عنوان یک فاکتور ایمنی از کارایی خوبی برخوردار است. برگه ناظم آتش نیز در محل خوبی کنار و بالای قاب ماشه جای گرفته که دسترسی به آن را بدون برداشتن چشم از هدف میسر می سازد.
اما شاید مهمترین برتری LWMMG نسبت به رقبا در زمینه ارگونومی، تعداد قابل توجه ریل های استاندارد نصب شده روی آن باشد. ریل بزرگ بالایی به تیرانداز اجازه می دهد تا علاوه بر سایت هدف گیری اپتیکی آداپتور دید در شب و یا دوربین حرارتی را نیز به سادگی و در کسری از دقیقه روی سلاح نصب کند و ریل های متعدد جانبی LWMMG را تبدل به ایده آلی برای یگان های عملیات ویژه می کند.






[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/1338313075.jpg[/img][/center]



[b]سخن اخر [/b]
گذشته از تمام ویژگی ها، LWMMG برای رسیدن به مرحله عملیاتی شدن با برخی چالش های جدی نیز روبرو است. اولین و مهمترین چالش استفاده این تیربار از فشنگ های نه چندان شناخته شده Norma Magnum 0.338 است. تهیه این فشنگ ها برای نیروها در زنجیره طولانی لجستیک ارتش به هیچ وجه کار ساده ای نخواهد بود و بدون شک ارتش های کمی در سرتاسر دنیا این سختی را بر خود هموار می کنند. مسئله بعدی وزن بالای گلوله های 0.338 نسبت به انواع 7.62 است به گونه ای که در یک نوار فشنگ 500 تایی این تفاوت وزن در حدود 3 کیلوگرم است. موضوعی که در عملیات طولانی مدت چندان ایده آل به نظر نمی رسد. نکته دیگر پیچیدگی سامانه کاهش نیروی برگشتی یا لگد تفنگ است، هر چند این سامانه به شکل یک بسته طراحی شده که نیاز به باز کردن و بستن آن را از میان بر می دارد اما در صورت ایجاد آسیب نیز عملاً تعمیرات میدانی را غیرممکن می کند.
گذشته از این اشکالات LWMMG یک محصول خاص در رده تیربارهای سبک قابل حمل توسط نفر به شمار می اید و بدون شک در بلند مدت تبدیل به سلاحی موفق خواهد شد، اما آیا در کوتاه مدت نیز این تیربار می تواند موفق باشد یا نه مسأله ای است که زمان به زودی آن را تعیین می کند.






[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/zwvsbmeoqn.jpg[/img][/center]



[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10133/sqbndw4n3p.jpg[/img][/center]


منبع: ماهنامه نوآور شماره 93

استفاده تنها با ذکر نام سایت میلیتاری و ماهنامه نوآور و با ذکر لینک آدرس ممکن می باشد.
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا تیربار فوق العاده ایه! که نه مشکل وزن تیربارهای قدرتمند قبلی رو داره، نه مشکل بی اثر بودن بولت ها رو!

ولی احتمالا فقط میتونه Type III A رو ضربه بزنه، چون میزان مقاومتی که TYPE III داره به مراتب بالاتر از توان گلوله اون هست، اون هم توی فاصله 1000 متری که انرژی گلوله کاهش پیدا میکنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به به ..چه عجب نیروزمینی ایالات متحده رو به کالیبر بالا آورده؟ :thinking:
استراتژی یانکی ها اسپری گلوله با کالیبر پاببن بوده....کمین خوردن درعراق وافغانستان و حوادث بعدش درس حسابی به اونا داده
واقعا تحلیل شکست خیلی در جبران نقاط ضعف تاثیر داره
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام
البته من ترجیح می دادم هیچ وقت از عراق و افغانستان درس نمی گرفتند !!!

هر روز که می گذره ، جنگیدن با پیاده نظام این یانکی ها سخت تر می شه !!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='100' timestamp='1346177025' post='267634']
سلام
البته من ترجیح می دادم هیچ وقت از عراق و افغانستان درس نمی گرفتند !!!

هر روز که می گذره ، جنگیدن با پیاده نظام این یانکی ها سخت تر می شه !!
[/quote]ر
برادر 100 عزیز.. ما که دوست نداریم سربه تنشون باشه

ولی بهرحال باید گفت تصحیح خطاشون با این سلاح عالی بود، درست جنگ بااین یانکی ها سخت تر شده وماهم باید بیشتر تلاش کنیم

این باید گفت که این رویه باید ماهم یاد بگیریم وسعی در جبران اشتباهات وتصحیحشون کنیم، نه بگیم شهادت فوز عظیمی است و الباقی ماجرا مثل داستان درگیری با پژاگ
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه بخواهیم یه مقایسه کوتاه بین 338 لاپوآ و نورما داشته باشیم، باید اول اینو بگیم که هر دوی این دو گلوله با neck down کردن و کاهش طول پوکه فشنگ 416 ریگبی بدست اومدن و در واقع این فشنگ پدر هر دوشون محسوب میشه، فشنگ لاپوآ دارای حجم داخلی پوکه بیشتری هست( 114 گرین آب، در برابر 107 گرین آب برای نورما) و طبیعتا باروت بیشتری در داخل اون قرار میگیره، برای همین هم دارای سرعت دهانه بیشتری در وزن مشابه مرمی هست، و البته لگد بیشتر، ولی نکته مهم اینجاست که تفاوت آنچنانی در تراجکتوری این دو گلوله در اوزان مشابه ( مثلا برای 250 یا 300 گرین) دیده نمیشه و تفاوت افت اونها اینقدر کم هست که برای مصارف عمومی مانند تیربار، استفاده از گلوله کم لگدتر نورما توجیه پذیر باشه؛ اما برای مصارف خاص مانند تک تیراندازی دوربرد، مسلما لاپوآ گلوله بهتری هست.

[quote]ولی احتمالا فقط میتونه Type III A رو ضربه بزنه، چون میزان مقاومتی که TYPE III داره به مراتب بالاتر از توان گلوله اون هست،[/quote]

مرمی 300 گرینی HPBT این فشنگ، در 800 یاردی دارای انرژی 2549 پاوند فیت هست ، که تقریبا برابر انرژی دهانه مرمی 150 گرینی FMJ استاندارد ناتو هست که زره تایپ 3 برای متوقف کردن اون طراحی شده، پس تا این فاصله هیچ مشکلی برای عبور از اون نخواهد داشت.

ضمن اینکه در فواصل زیر 200 و حتی شاید 300 متر، این مرمی از تمام جلیقه های استاندارد غربی ( حتی دراگون) عبور می کند، این در حالی است که مرمی HPBT ذاتا یک مرمی شکاری و نه جنگی است و در صورت استفاده از مرمی های با هسته سخت، رکورد نفوذ آن خیلی بهتر خواهد شد.

[quote]کمین خوردن درعراق وافغانستان و حوادث بعدش درس حسابی به اونا داده[/quote]

بله، به قول کلنل، درگیری در فواصل 600 متری و بالاتر، نشون داد که اسلحه های اونها برای این درگیری ها مناسب نیستند و باید فکر چاره کرد، ورود کمپانی بزرگی مثل جنرال داینامیکز به مقوله ای مانند ساخت این تیربار، نشان از اهمیت موضوع داره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='rpg7' timestamp='1346179227' post='267645']
[quote name='100' timestamp='1346177025' post='267634']
سلام
البته من ترجیح می دادم هیچ وقت از عراق و افغانستان درس نمی گرفتند !!!

هر روز که می گذره ، جنگیدن با پیاده نظام این یانکی ها سخت تر می شه !!
[/quote]ر
برادر 100 عزیز.. ما که دوست نداریم سربه تنشون باشه

ولی بهرحال باید گفت تصحیح خطاشون با این سلاح عالی بود، درست جنگ بااین یانکی ها سخت تر شده وماهم باید بیشتر تلاش کنیم

[color=#ff0000]این باید گفت که این رویه باید ماهم یاد بگیریم وسعی در جبران اشتباهات وتصحیحشون کنیم، [b]نه بگیم شهادت فوز عظیمی است و الباقی ماجرا مثل داستان درگیری با پژاگ[/b][/color]
[/quote]

حرف شما کاملا مورد تائیده فقط یک ولی داره !
برادر جان اگر این حرف رو من یا امثال من میزدند حسابی مدیران گراممون مارو مورد نوازش قرار میدادند ! مارو ضد اسلام ضد انقلاب ضد نظام ضد ارزش ضد همه چی معرفی میکردند ... نمیدونم ایراد از من و امثال منه یا از مدیران گرامیمون ! :thinking:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]مرمی 300 گرینی HPBT این فشنگ، در 800 یاردی دارای انرژی 2549 پاوند فیت هست ، که تقریبا برابر انرژی دهانه مرمی 150 گرینی FMJ استاندارد ناتو هست که زره تایپ 3 برای متوقف کردن اون طراحی شده، پس تا این فاصله هیچ مشکلی برای عبور از اون نخواهد داشت.

ضمن اینکه در فواصل زیر 200 و حتی شاید 300 متر، این مرمی از تمام جلیقه های استاندارد غربی ( حتی دراگون) عبور می کند، این در حالی است که مرمی HPBT ذاتا یک مرمی شکاری و نه جنگی است و در صورت استفاده از مرمی های با هسته سخت، رکورد نفوذ آن خیلی بهتر خواهد شد.[/quote]

امیدوارم حمل بر جسارت نکنید، ولی
توی متن ذکر کردید، 1000 متری. 800 یارد 27% کمتر از اون مقداره. وقتی توی 800 یاردی انرژیش اندازه گلوله 9.6 گرمی میشه، مطمئنا توی 1100 یاردی از این هم کمتر میشه. پس نمیتونه نفوذ کنه به زره تایپ 3 توی اون فاصله
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]توی متن ذکر کردید، 1000 متری. 800 یارد 27% کمتر از اون مقداره. وقتی توی 800 یاردی انرژیش اندازه گلوله 9.6 گرمی میشه، مطمئنا توی 1100 یاردی از این هم کمتر میشه. پس نمیتونه نفوذ کنه به زره تایپ 3 توی اون فاصله[/quote]

بله، كاملا درسته، انر‍ژي كمتر ميشه، ولي منظور من اين بود كه تا 800 ياردي قطعا توان نفوذ داره. كه فاصله خوبي هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]اگه بخواهیم یه مقایسه کوتاه بین 338 لاپوآ و نورما داشته باشیم، باید اول اینو بگیم که هر دوی این دو گلوله با neck down کردن و کاهش طول پوکه فشنگ 416 ریگبی بدست اومدن و در واقع این فشنگ پدر هر دوشون محسوب میشه، فشنگ لاپوآ دارای حجم داخلی پوکه بیشتری هست( 114 گرین آب، در برابر 107 گرین آب برای نورما) و طبیعتا باروت بیشتری در داخل اون قرار میگیره، برای همین هم دارای سرعت دهانه بیشتری در وزن مشابه مرمی هست، و البته لگد بیشتر، ولی نکته مهم اینجاست که تفاوت آنچنانی در تراجکتوری این دو گلوله در اوزان مشابه ( مثلا برای 250 یا 300 گرین) دیده نمیشه و تفاوت افت اونها اینقدر کم هست که برای مصارف عمومی مانند تیربار، استفاده از گلوله کم لگدتر نورما توجیه پذیر باشه؛ اما برای مصارف خاص مانند تک تیراندازی دوربرد، مسلما لاپوآ گلوله بهتری هست.[/quote]

واقعا طرح زیبای و تحسین آفرینی است! :thinking:
نمیدونم چرا به فکر خودم نرسید؟ :mrgreen: بهرحال استقاده ازکالیبر بالا ولی با کاهش شارژ پروپلنت اون برای درگیری های نزدیک فوق العاده میکنه..میشه سلاح جامع ضدکمین

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]نمیدونم چرا به فکر خودم نرسید؟[/quote]

شما سلاح كاليبر بالا طراحي مي كني؟!

بابا با كلاس! :thinking:

دست ما رو هم بگير!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='MOHAMMAD' timestamp='1346232348' post='267782']
[quote]نمیدونم چرا به فکر خودم نرسید؟[/quote]

شما سلاح كاليبر بالا طراحي مي كني؟!

بابا با كلاس! :mrgreen:

دست ما رو هم بگير!
[/quote]

من؟! :-( :thinking:

نه اخوی! ما کاره ای نیستیم! فقط یک دانشجوی ساده و درشرف ازدواج هستم icon_eek :-(

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب آرپی جی 7 یعنی دیوونتم مزه پرونیت رد خور نداره عجیب به دل آدم میشینه دمت گرم[img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/rolling%20on%20the%20floor.gif[/img] :thinking:[img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/hee%20hee.gif[/img][img]http://www.military.ir/forums/public/style_emoticons/default/talk%20to%20the%20hand.gif[/img]

بگذریم

دوستان تیربارهای پی کا که در کشورمون موجود هستند که عمکردشون زیاد بد نیست و همینطور زیاد راضی کننده هم نیست چقد وتا چه فاصله ای توان نفوذ در جلیقه های ضد گلوله جدید دارند البته با گلوله های مخصوص ضدزره اگه تولید شود؟

در واقع افت انرژیشون چجوریاست؟

(عذر میخوام که شاید ربطی به تاپیک نداشته باشه)

این سلاح واقعا یک کابوس واقعی است طرف شدن باهاش هر نیرویی رو قلعو قمع میکنه امیدوارم ما هم درس بگیریم و بفکر باشیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.