ali_64

تحلیل و پیگیری تحولات اسراییل

Recommended Posts

با قسمتهای اولیه تحلیلت موافقم.

در بخش انتهای و اینکه کارمندان سی ان ان ادم هستند متاسفانه باید بگم که نحوه کار در کشورهایی همانند امریکا نظرات شخصی تاثیری بر خروجی خبر ندارد.

سی ان ان و فاکس نیوز سالهاست که از پشتیبانی دولتی برخوردار بوده و همراستا با هدفگیریهای دولت امریکا.

ولی با قسمت اول که میبایست خبر جوری تنظیم شود که در لابه لای اون بشه اخبار کذب نیز تحویل خلق الله داد رو موافقم.

در کل باز هم میگم گذر زمان تصاویر رو روشنتر میکند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
معامله بزرگ عربستان و اسراييل
دفتر پژوهش و بررسي هاي خبري - مهدي اقراريان : اشغال دو جزيره عربستاني "تيران" و "صنافير" توسط رژيم صهيونيستي و سکوت اين کشور براي پيگيري موضوع، حکايت از معامله پنهاني ميان اين دو کشور دارد.
[img]http://gallery.military.ir/albums/edit/preview_2b4ce4ea.gif[/img]

* اهميت استراتژيک جزاير
بندر" ايلات" رژيم صهيونيستي در خليج عقبه محلي است که بخش مهمي از صادرات و واردات اين رژيم از آن صورت مي گيرد . اسراييل از طريق اين بندر با سواحل شرقي و جنوبي آفريقا و کشورهاي جنوب و جنوب شرقي آسيا ارتباط برقرار مي کند. اين بندر از طريق خط لوله و راه هاي زميني با ديگر بندر اسراييل به نام " اشکلون " در سواحل شرقي مديترانه ارتباط دارد. اين مسئله از سويي موجب بي نيازي اين کشور از کانال سوئز شده و از سوي ديگر بر اهميت استراتژيک بندر مذکور مي افزايد. اما تنها راه ارتباطي اين بندر به دريا، تنگه " تيران" است ؛ جايي که خليج "عقبه" را به درياي سرخ مرتبط مي کند. در دهانه? تنگه ، جزاير تيران و صنافير قرار دارند. "اسحاق رابين" سفير وقت رژيم صهيونيستي در آمريکا مي گويد : « اين منطقه‌ [جزاير تيران و صنافير] بسيار حساس است و در هنگام درگيري سه فرد مسلح مي توانند باعث بسته شدن تنگه گردند.» اهميت اين تنگه و دو جزيره مذکور از آنجايي بيشتر مشخص مي گردد که بسياري از کارشناسان يکي از دلايل جنگ 1967 را بستن اين تنگه بر روي ناوگان اسراييل توسط مصر مي دانند.
* سابقه تاريخي موضوع
مصر در سال 1949 کانال سوئز را به روي کشتي هاي اسراييلي بست و اين امر موجب ارتقاء اهميت و جايگاه استراتژيک بندر ايلات براي اين رژيم گرديد زيرا با بسته بودن کانال سوئز و بدون در اختيار داشتن اين بندر، کشتي هاي اسراييلي که با کشورهاي آسيايي تجارت مي کردند، ناچار به دور زدن آفريقاي جنوبي بودند.
12 سپتامبر 1955 مصر کليه? کشتي ها را ملزم کرد که قبل از ورود به خليج عقبه، مجوز لازم را کسب کنند. در مقابل اسراييل نيز اعلام کرد که حق عبور بي ضرر اين کشور براي دسترسي به درياي آزاد خدشه دار شده است. درسال 1956 با ملي شدن کانال سوئز به همت "جمال عبدالناصر" رييس جمهوري مصر، کشورهاي انگليس، فرانسه و رژيم اشغال گر قدس به مصر حمله کردند. يکي از نتايج اين جنگ تحقق خواسته هاي اسراييل يعني بازگشايي تنگه تيران با استقرار نيروهاي سازمان ملل در خليج عقبه و صحراي سينا بود .
صالح مختاري (1) مي گويد : « جزيره صنافير اولين بار در جنگ سال 1956 به مدت 10 ماه توسط اسراييل اشغال گرديده است. قبل از جنگ 1967 مصر اين دو جزيره را از عربستان سعودي با هدف بستن تنگه تيران بر روي ناوگان رژيم صهيونيستي اجاره کرده اما در طول جنگ اين جزاير به اشغال رژيم صهيونيستي در آمده است. » مقدمات اين جنگ با درخواست مصر براي عقب نشيني نيروهاي سازمان ملل از خط آتش بس با رژيم صهيونيستي آغاز شد . اين نيروها در 23 مه 1967 از محل استقرار خود عقب نشيني کردند. مصر همچنين تنگه تيران را نيز به روي کشتيراني رژيم صهيونيستي بست. اشغال غير قانوني بندر ايلات در منطقه "أم الرشراش" مصر توسط رژيم صهيونيستي پس از آتش بس سال 1949 ، قرار گرفتن بخش اعظم خليج عقبه در درياي سرزميني مصر و اعتقاد اين کشور در بين المللي نبودن تنگه تيران از دلايل اعلام شده مصر براي بستن اين تنگه به شمار مي روند.
اين اقدام مصر حکايت از آن داشت که قاهره خود را براي نبرد سرنوشت ساز با رژيم صهيونيستي آماده مي کند، اما اين ررژيم با پيش دستي و چراغ سبز آمريکا صبح روز 5 ژوئن 1967 با بمباران 9 فرودگاه مصر در مدت 3 ساعت و هر بار به مدت 10 دقيقه، جنگ را آغاز کرد. نيروهاي زميني اين رژيم از ظهر روز 5 ژوئن به مرزهاي مصر حمله کردند . نيروهاي صهيونيستي سپس به سوي کانال سوئز گسيل شدند. در عصر روز دوم جنگ (شش ژوئن) "عبدالحکيم عامر" فرمانده کل ارتش مصر دستور عقب نشيني نيروهاي اين کشور را از صحراي سينا صادر کرد. در پي اين اقدام ، مصر در شب 7 ژوئن اعلام کرد که درخواست توقف جنگ را مي پذيرد و اين موضوع را به اطلاع دبير کل سازمان ملل رساند حال آنکه نيروهاي متجاوز رژيم صهيونيستي در تاريخ 8 ژوئن نيز همچنان در حال تکميل اشغال صحراي سينا بودند.
مهم ترين نتايج پايان جنگ سوم اعراب و اسراييل را مي توان به شرح ذيل خلاصه کرد:
1. رژيم اشغال گر قدس باقي مانده مناطق فلسطيني از جمله کرانه باختري ، نوار غزه ، صحراي سيناي مصر ، بلندي هاي جولان و جزاير عربستاني صنافير و تيران را به اشغال خود درآورد.
2. حدود 330 هزار فلسطيني آواره شدند.
3. رژيم صهيونيستي بر منابع آبي رود اردن سيطره يافت و تنگه تيران و خليج عقبه به روي کشتيراني رژيم صهيونيستي گشوده شد.
4. رژيم صهيونيستي خطوط دفاعي جديدي ايجاد کرد و عمق استراتژيک مناسبي براي خود جهت مقابله با حملات خارجي پديد آورد.
5. مناطق جديدي از اراضي عربي اشغال شد و پس از اين هدف اعراب به تلاش براي باز پس گيري اراضي به اشغال درآمده در سال 1967 ( و نه مناطق اشغالي 1948 ) معطوف شد.
6. قدرت نظامي مصر ، اردن و سوريه نابود شد.
7. ناتواني رهبري عربي و عدم هماهنگي ميان آنان و عدم جديت آنها براي آزادسازي فلسطين آشکار گشت.
8. مقاومت مسلحانه فلسطينيان آغاز و روز به روز بر شدت آن افزوده شد و به دنبال آشکار شدن ناتواني دنياي عرب ، هويت ملي فلسطيني که مي کوشيد ابتکار عمل را به دست گيرد ، ظهور يافت.
اين جنگ پاياني بر جنگ هاي اعراب و رژيم صهيونيستي نبود؛ در سال 1973 نيز جنگ ديگري ميان دو طرف شکل گرفت تا مقدمه اي براي صلح ننگين" کمپ ديويد" که توسط "انور سادات" رييس جمهور وقت مصر و "مناخيم بگين" نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي در تاريخ 17 سپتامبر 1978 به امضا رسيد، باشد.
صالح مختاري در ادامه مقاله خود اذعان داشته: « گفتگو هاي صلح ميان رژيم صهيونيستي و مصر در حالي منجر به قرارداد کمپ ديويد در سال 1978 گرديد که در اين قرارداد صحبتي از جزاير اشغالي عربستان به بهانه تعلق نداشتن آن به مصر و منطقه اشغالي أم الرشراش مصر که در نقشه هاي قبل از جنگ 1967 جزء خاک اين کشور بود، به ميان نيامده است.»
* تحليل موضوع
بايد خاطر نشان ساخت همان گونه که نويسنده مقاله يادآور شده سکوت عربستان در پيگيري مسئله جزاير ممکن است نشان از توافقي پنهان ميان اين دولت و رژيم اشغال گر قدس باشد زيرا يک سال و نيم قبل از حوادث غزه، عربستان سعودي از احداث پلي ميان منطقه " راس الشيخ حميد " عربستان و " شرم الشيخ " مصر خبر داده بود که با واکنش شديد رژيم صهيونستي مواجه شد تا جايي که سايت امنيتي «دبکا فايل» متعلق به سرويس هاي اطلاعاتي اسراييل اذعان داشته که « ساخت اين پل مي تواند زمينه يک نزاع بزرگ مسلحانه را در خاورميانه فراهم نمايد.» دبکا فايل براي خطرناک جلوه دادن اين اقدام عربستان سعودي، دلايل آغاز جنگ 1967 ميان اسرائيل و اعراب را به مقام هاي سعودي گوشزد کرد و نوشت: «در سال 1967 زماني جنگ درگرفت که به دستور جمال عبدالناصر رهبر مصر، تنگه تيران به روي کشتي هاي اسرائيلي مسدود اعلام شد.» اين پل 50 کيلومتري که براي احداث آن هزينه اي بالغ بر سه مليارد دلار در نظر گرفته شده بود، قرار بود ظرف مدت سه سال به بهره برداري برسد که با وجود گذشت نزديک به دو سال از مراسم کلنگ زني آن، هيچ گونه اطلاعاتي از چگونگي پيشرفت اين پروژه در دست نيست.
حوادث غزه و سکوت معنادار عربستان سعودي در برابر جنايات اسراييل اين پرسش را به اذهان عمومي مردم منطقه متبادر ساخته که آيا حوادث اخير غزه ، و سکوت آل سعود بخشي از توافق پنهان عربستان و رژيم صهيونيستي براي پي گيري پروژه ساخت پل توسط آل سعود در منطقه تيران - که برخي کارشناسان از وجود ذخاير نفتي در جزاير آن منطقه خبر داده اند -نمي باشد ؟ حوادث آينده پشت صحنه توافقات احتمالي منافقان امت و جريان اسلام امريکايي را با صهيونيسم جنايتکار آشکار خواهد ساخت.
منبع:http://www5.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=330611

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]به گزارش خبرنگار خبرگزاري فارس در غزه، بعد از پيروزي عظيم مقاومت فلسطين در غزه و پايداري آن در برابر ماشين جنگي ر‍ژيم صهيونيستي و جلوگيري از دستيابي اين رژيم تروريستي به اهداف خود، خبرنگار فارس توانست از برخي از شيوه‌ها و ترفندهاي مقاومت در ميدان نبرد با دشمن صهيونيست آگاهي يابد كه در چند بخش ارايه خواهد شد.
در بخش نخست بايد بگوييم كه مقاومت فلسطين موفق شد تا با طراحي نوعي پوشش استتاري در اندازه‌هاي ويژه هواپيماهاي جاسوسي رژيم صهيونيستي را فريب دهد به گونه‌اي كه اين هواپيماها با وجود پرواز مداوم خود در طول جنگ بر فراز آسمان نوار غزه قادر به شناسايي اين پوشش استتاري نبودند.
يكي از نيروهاي مقاومت فلسطين درباره توانايي مقاومت در تداوم شليك موشك‌ها با وجود پرواز هواپيماهاي جاسوسي رژيم صهيونيستي گفت: اين پوشش استتاري به همراه سيستم وي‍ژه پرتاب موشك و بكارگيري تاكتيك‌هاي جديدي در اين زمينه به تداوم شليك موشك‌ها كمك مي‌كرد و اين سيستم ويژه موشكي متكي بر تحول و مدرن كردن ايده‌اي ابتكاري است كه ويتنامي‌ها در جنگ با آمريكا استفاده مي‌كردند.
وي افزود: عمل به اين ايده در زير زمين براي حفاظت از افراد در برابر حملات هوايي و توپخانه‌اي و مخفي شدن امن و امان با وجود حملات متعدد انجام مي‌شد.
اين مبارز فلسيني گفت: مقاومت حفره‌هاي لازم را ايجاد و در هر يك از آنها وسيله‌اي شبيه به بشكه‌اي فلزي مجهز به موشك‌هاي "گراد " و دست ساز به صورت مايل قرار مي‌داد به گونه‌اي باعث پرتاب موشك‌ها به طور مايل و نه عمودي مي‌شد زيرا در صورت شليك عمودي موشك‌ها به محل پرتاب خود اصابت مي‌كرد.
وي افزود: اين شبكه موشك‌ها به سيستم پرتابي متصل شد كه با زمان سنج كار مي‌كرد و اينگونه موشك‌ها شهرك‌هاي صهيونيست نشين و تجمعي نظاميان اشغالگر را از مناطقي كه آنها اشغال كرده بودند، هدف قرار مي‌داد.
اين مبارز فلسطيني گفت كه اين حفره‌ها به خوبي مخفي و نيروهاي شليك كننده موشك‌ها از مناطق شليك آنها بسيار دور هستند.

منبع :http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8711150705[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

جالب بود. در عين سادگي موفق شدند اسرائيل غاصب رو با اون تجهيزات فريب بدن. جنگ ها بغير از خرابي و ويراني تجربيات نيكي به همراه داره كه كشورهاي دانا مبادرت به جمع اوري اين نكات ميكنن.نه اينكه بخوان از نو بروش ازمون و خطا عمل كنند.

اميدوارم مردم غزه ديگر بار شاهد هيچ جنگ و جدلي نباشند.انشاالله

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یک سال پس از ترور «عماد مغنیه» فرمانده ارشد حزب‌الله لبنان که با نام «حاج رضوان» شناخته می‌شد؛ روزنامه اسرائیلی يديعوت آحارونوت اطلاعات محرمانه و دقیقی را از پشت پرده این ترور و دخالت موساد در اجرای آن، منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار شهاب‌نیوز به نقل از العالم و پرس‌ تی‌وی؛ «يديعوت آحارونوت» در این گزارش که در شماره دیروز جمعه این روزنامه اسرائیلی منتشر شده، جزئیات بی‌سابقه‌ای را درباره عملیات ترور مغنیه بر اساس روایت يک افسر اطلاعاتی لبنان و همچنین یک مامور اطلاعاتی سازمان سیا منتشر کرده است.

بر اساس گزارش روزنامه صهیونیستی يديعوت آحارونوت؛ «طرح ترور مغنیه با دستگیری یکی از مسئولان تشکیلات امنیتی حزب‌الله در عراق به نام علی موسی دقدوق در نزدیکی یکی از مراکز شیعه در کربلا در ژانویه سال گذشته آغاز شد. دقدوق که در سال 2005 از سوی عماد مغنیه برای آموزش نیروهای مقتدی صدر به عراق رفته بود، به دلیل داشتن مدارک جعلی توسط نيروهاي امنيتي عراق به شکل تصادفي بازداشت می‌شود».

اين گزارش در ادامه آورده است: بعد از یک بازجويي کوتاه، دقدوق به ماموران سازمان اطلاعات آمريکا تحويل داده شد. بازجویان سازمان سیا قدر «گنجي را که در دستشان افتاده بود» به خوبي دانستند زيرا دقدوق يکي از نزديکترين افراد به مغنيه به شمار مي‌رفت. دقدوق نهایتاً پس از سه هفته بازجویی، شماره تلفن‌هاي مغنيه و همچنين شماره تلفن‌هاي افراد نزديک به وي را در اختيار ماموران آمريکايي قرار داد.

يديعوت آحارونوت در ادامه به نقل از افسر سابق سازمان اطلاعات لبنان که يک‌سال پيش مامور تحقيق درباره ترور مغنيه شده، می‌نویسد: آمريکايي‌ها اطلاعاتي را که از دقدوق بدست آورده بودند در اختيار سازمان موساد گذاشتند چرا که منافع مشترک وجود داشت. آمريکايي‌ها خواستار از بين بردن مغنيه بودند و اسرائيلي‌ها نيز به ويژه در قبال دست داشتن او در اسير کردن دو نظامي اسرائيلي در ژوئيه سال 2006، منتظر تسويه حساب با او بودند.

این گزارش در بخشی دیگر تاکید کرده است: امکان ترور مغنيه به علت ارتکاب يک اشتباه به وجود آمد. آن اشتباه اين بود که شماري از افراد مي‌دانستند عماد مغنیه در مراسمي به مناسبت بيست و نهمين سالگرد انقلاب اسلامي در دوازدهم فوريه سال گذشته در سفارت ايران در سوريه حضور خواهد يافت و با سفير ايران در دمشق ديدار خواهد کرد. طراحان ترور از يک شب قبل مغنيه را تعقيب کردند و از تصويري که دقدوق از مغنيه ترسيم کرده بود استفاده کردند. تمام تلفن‌های وی توسط سازمان موساد شنود شد و مشخص گشت که مغنيه از همراهان و راننده خود خواسته است در اطراف خانه‌اي که در آن بود حاضر نشوند. مغنیه همچنین به تنهایی در خودروی پاجروی خود رانندگی کرد.

روزنامه يديعوت آحارونوت درباره عملیات ترور عماد مغنیه و چگونگی ورود عوامل ترور به دمشق نوشته است: دلايل و مدارکي در اختيار داريم که نشان مي‌دهد ماموران اسرائيلي از کردستان عراق با 3 خودرو به سوريه نفوذ کردند و در خودروي اول ماموران و هسته پشتيبان و در خودروي دوم مسئولان بمب گذاري نشستند و هدف از خودروي سوم فرار در صورت ايجاد مشکل بود.

بنا بر این گزارش؛ تمام عوامل ترور مغنیه یعنی نه تنها ماموران مسئول بمب گذاري بلکه راننده‌هايي که سبيل داشتند و به زبان عربي صحبت مي کردند، نيز اسرائيلي بوده‌اند.

این گزارش می‌افزاید: ماموران به محل خودروي پاجرو رسيدند، درب خودرو را باز کرده، تکيه گاه بالاي صندلي راننده را از جا درآوردند و تکيه گاهي مشابه آن را که بمب گذاري شده بود به جاي آن قرار دادند. پس از آن از مسير ديگري که قبلا مشخص شده بود محل را ترک کردند.

يديعوت آحارونوت تاکید کرده است: پس از سوار شدن عماد مغنیه به خودرو در منطقه کفرسوسه در ساعت 22 و 35 دقیقه به وقت محلی، فردی در نزدیک خودرو بود که دکمه دستگاه کنترل از راه دور را فشار داد و خودرو را منفجر کرد. وی پس از انفجار با استفاده از شلوغی مکان از محل حادثه گریخت.

در بخش دیگری از این گزارش؛ افسر سازمان اطلاعاتی لبنان درباره راننده عماد مغنیه که در برخی گزارش‌های رسانه‌ای به عنوان عامل اصلی ترور معرفی شده بود نیز گفته است: ما ماه‌ها بود که مطمئن بوديم راننده مغنيه در عمليات ترور دخالت داشته و گمان کرديم که موساد در خريد او موفق شده است. افرادي را هم نزد اعضاي خانواده او در يکي از روستاهاي جنوب لبنان فرستاديم که مشخص شد تمام اعضای خانواده او مخفي گشته و محل سکونت آنها منتقل شده است.


منبع :http://www.shahabnews.com/vdci5waz.t1azv2bcct.html

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
واقعا تمام پیروزی های حزب الله در جنگ 33 روزه با ترور ناجوانمردانه این مغز متفکر توسط شهیونیست ها ، کمرنگ شد ....
روحش شاد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
روحش شاد! شهید مغنیه به غیر از اون دو تا سرباز صیهونیست بلاهای بسیاری به سر آمریکا و اسرائیل و فرانسه آورد! از جمله اخراج آمریکا و فرانسه از لبنان، طراحی جنگ 33 روزه و...

حزب الله هم قرار بود انتقام بگیره که معلوم نیست چه شد؟! هرچند که فعلا باید مواضعش رو در لبنان تحکیم کنه فعلا!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
به نظر من چند جاي اين گزارش اشكال دارد و در كل مشكوك است :

[color=red]بر اساس گزارش روزنامه صهیونیستی يديعوت آحارونوت؛ «طرح ترور مغنیه با دستگیری یکی از مسئولان تشکیلات امنیتی حزب‌الله در عراق به نام علی موسی دقدوق در نزدیکی یکی از مراکز شیعه در کربلا در ژانویه سال گذشته آغاز شد. دقدوق که در سال 2005 از سوی عماد مغنیه برای آموزش نیروهای مقتدی صدر به عراق رفته بود، به دلیل داشتن مدارک جعلی توسط نيروهاي امنيتي عراق به شکل تصادفي بازداشت می‌شود». [/color]

همانطور كه در اين چند خط مشاهده مي شود به خواننده چنين القا مي شود كه حزب الله مسپول و مشغول آموزش نيروهاي مقتدا صدر بوده است آنهم از سال 2005 توسط فردي كه ادعا شده از نزديكان شهيد مغنيه بوده است و پر واضح است كه خواننده پس از آن نتيجه مي گيرد حزب الله سر خود نمي تواند آموزش يك گروه شبه نظامي در عراق را برعهده بگيرد مگر با دستور و هماهنگي و حمايت ايران . پس ايران حداقل حامي يكي از تشكيلات شبه نظامي ( يا به قول غربي ها تروريستي ) در عراق است كه دست بر قضا با آمريكا هم مشكل دارد پس خواننده نتيجه خواهد گرفت ايران حامي تروريسم است
اما تناقضات :
1- چه كسي مامور حزب الله را در كربلا دستگير كرده است ؟‌ همانطور كه مي دانيد از اولين مكانهايي كه اداره امنيت آن پس از اشغال عراق به عهده نيرو هاي عراقي قرار گرفت كربلا بود پس حتما نيروهاي دولت قانوني عراق يعني دولت نوري مالكي وي را بازداشت كردند و از طرفي اگر وي يكي از ماموران امنيتي مهم حزب الله بوده كه با شهيد عماد مغنيه در ارتباط باشد محال ممكن است حزب الله نفهميده باشد و از طريق ايران به دولت مالكي براي آزادي وي فشار نياورده باشد يا حداقل اقدامات پيشگيرانه را براي نخوردن ضربه اطلاعاتي انجام نداده باشد . در اين صورت هيچكدام از اطلاعات به خصوص اگر از سال 2005 در عراق باشد و به لبنان نرفته باشد به درد نخواهد خورد .
2 - دستگيري با پاسپورت جعلي به شكل تصادفي دومين مورد تناقض است و بيشتر انسان را ياد فيلمهاي جاسوسي هاليوود در زمان جنگ سرد مي اندازد . اولين اصل در فعاليتهاي امنيتي به خصوص در رده هاي بالا فراهم آوردن پوشش مناسب براي فعاليت است كه نمونه هاي آن را در پوششهايي مثل خبرنگار يا بازرگان يا متخصصين تحت پوششهاي اقتصادي و فرهنگي و حتي امدادي در سراسر دنيا مي بينيم كه براي اين افراد جور كردن پاسپورت اصل هيچ كاري ندارد به خصوص اگر از طرف يك تشكيلات مرتبط با يك دولت در تماس باشند
3 - كسي كه در رده بالاي امنيتي باشد بدون محافظ و چتر حفاظتي تردد نمي كند و مانند يك آدم عادي كوچه و بازار آن هم با پاسپورت جعلي در كشور بيگانه اين طرف و ‌آن طرف نمي رود
تا به صورت كاملا تصادفي به دام بيافتد

[color=red]اين گزارش در ادامه آورده است: بعد از یک بازجويي کوتاه، دقدوق به ماموران سازمان اطلاعات آمريکا تحويل داده شد. بازجویان سازمان سیا قدر «گنجي را که در دستشان افتاده بود» به خوبي دانستند زيرا دقدوق يکي از نزديکترين افراد به مغنيه به شمار مي‌رفت. دقدوق نهایتاً پس از سه هفته بازجویی، شماره تلفن‌هاي مغنيه و همچنين شماره تلفن‌هاي افراد نزديک به وي را در اختيار ماموران آمريکايي قرار داد. [/color]
اين قسمت مي خواهد بگويد عراقي ها و بعد آمريكايي ها به موقع فهميدند چه گنجي دستشان افتاده و ايران و حزب الله و مخصوصا شهيد عماد مغنيه نفهميدند چه گنجي را از دست دادند و هيچ گونه پيشگري اطلاعاتي و امنيتي انجام ندادند تا در نهايت پس از سه هفته !!! تمام شماره تلفنهاي مهم اعضاي حزب الله لو رفت !!!
سپوال : با داشتن اين همه شماره تلفن و شنود آنها آنهم از تمام نقاط دنيا !!! آمريكايي ها و اسراپيليها چرا هنوز دنبال شبكه مخابراتي امن حزب الله هستند و مي خواهند به هر طريق ممكن آن را از بين ببرند افراد حزب الله مطمپنا گفتگوهاي مهم خود را از طريق تلفنهاي معمولي انجام نمي دهند چرا كه اگر چنين بود شهيد مغنيه بيست و پنج سال موفق به فرار از چنگ زبده ترين ماموران اطلاعاتي دنيا نمي شد
[color=red]يديعوت آحارونوت در ادامه به نقل از افسر سابق سازمان اطلاعات لبنان که يک‌سال پيش مامور تحقيق درباره ترور مغنيه شده، می‌نویسد: آمريکايي‌ها اطلاعاتي را که از دقدوق بدست آورده بودند در اختيار سازمان موساد گذاشتند چرا که منافع مشترک وجود داشت. آمريکايي‌ها خواستار از بين بردن مغنيه بودند و اسرائيلي‌ها نيز به ويژه در قبال دست داشتن او در اسير کردن دو نظامي اسرائيلي در ژوئيه سال 2006، منتظر تسويه حساب با او بودند.

این گزارش در بخشی دیگر تاکید کرده است: امکان ترور مغنيه به علت ارتکاب يک اشتباه به وجود آمد. آن اشتباه اين بود که شماري از افراد مي‌دانستند عماد مغنیه در مراسمي به مناسبت بيست و نهمين سالگرد انقلاب اسلامي در دوازدهم فوريه سال گذشته در سفارت ايران در سوريه حضور خواهد يافت و با سفير ايران در دمشق ديدار خواهد کرد. طراحان ترور از يک شب قبل مغنيه را تعقيب کردند و از تصويري که دقدوق از مغنيه ترسيم کرده بود استفاده کردند. تمام تلفن‌های وی توسط سازمان موساد شنود شد و مشخص گشت که مغنيه از همراهان و راننده خود خواسته است در اطراف خانه‌اي که در آن بود حاضر نشوند. مغنیه همچنین به تنهایی در خودروی پاجروی خود رانندگی کرد. [/color]
گفتگو با انيس نقاش كه از دوستان نزديك و به نوعي از اولين اساتيد شهيد مغنيه بود در گفتگو با خبرگزاري فارس اين نظريه را رد مي كند :
[color=blue]* ماجراي ترور ايشان به چه صورت بود؟

*انيس نقاش: من شنيدم كه اين پنج ماه آخر، كارش تقريباً در خارج لبنان بوده و روي تشكيلاتي غير لبنان كار مي كرد. مثل عراق و فلسطين و سوريه. فلذا در جاهاي ديگر مجدانه مشغول بود. امنيت سوريه احتياطاتش مثل لبنان نبود. امنيت سوريه تا بخشي مي تواند اين كار را بكند، لكن تشكيلاتي مثل تشكيلات خودشان در لبنان بايد مي بود. لذا اين يك نقطه ضعف بود. ديگر اين كه عواملي كه در شبكه هاي مختلف كار مي كنند و ديگر اين كه در سوريه امنيت مثل لبنان نبود. يعني او وقتي به ايران هم مي آمد، به او مي گفتم مواظب خودت باش، اين جا اين قدر هم امن نيست، درست است كشور جمهوري اسلامي است، اما ممكن است چهار پنج تا منافق كه براي آمريكا كار مي كنند، درحالي كه ايراني هم هستند بيايند و شما را ترور كنند. البته ايران هم آن امنيت را نمي تواند پياده كند. آن جا كشور خودشان است. يعني در لبنان بهتر مي توانند مسائل امنيتي را پياده كنند.

* آيا شهيد مغنيه در رفت و آمدهايش محافظ هم داشت؟

*انيس نقاش: به خاطر اين كه كسي عكسي از او نداشت و چهره او را نمي شناختند، او به راحتي مي رفت و مي آمد. با اسامي مختلف مي آمد و اصلاً شما نمي دانستي كه اين چه كسي است. [/color]
[color=blue]* لطفا آن چه را از ماجراي ترور شهيد مغنيه متوجه شديد براي ما هم بگوييد.

* انيس نقاش: عماد يك آپارتمان در جائي مثل منطقه اكباتان تهران در دمشق داشت. ساختمان هاي زيادي دور تا دور است كه وسط آن هم پاركينگي بزرگ است. پاركينگ آن عمومي بود يعني هركسي مي آمد و جائي خالي پيدا مي كرد، پارك مي كرد. عماد از آپارتمان كه خارج مي شود، مجبور است مقداري راه را طي كند تا به پاركينگ برسد. نزديك اين راه، يك ماشين پارك شده بوده كه وقتي مي خواسته از آپارتمان خارج شده و به سوي ماشينش برود، آن ماشين منفجر مي شود.

* يعني ماشين منفجر شده اي كه تصاوير آن منتشر شده، متعلق به عماد نبوده؟

*انيس نقاش: نخير، ماشين خودش نبوده است. روزنامه "ساندي تايمز " هم اشتباه نوشته است و من هم به آنها گفتم. لكن آنها قبول نكردند. اسرائيل مي خواهد بگويد كه مثلا با مهارت در ماشين خود او بمب را كار گذاشته اند يعني زير صندلي كه اين غلط است.
وقتي من در بيروت بودم ساندي تايمز با من تماس گرفت و گفت: "خبرنگارما در اسرائيل اين گونه مي گويد، نظر شما چيست؟ آيا تأييد مي كنيد؟ "
گفتم: "نخير اين يك دروغ است. من جنازه عماد را ديده ام، سر او سالم بود و تركش هاي ريزي به او اصابت كرده بود و حتي سوختگي اش درجه سه بود. "
يعني اين طور كه شما ادعا مي كنيد، در درجه اول بايد سر ايشان مي رفت. بعداً هم يكي از بچه هاي حزب الله كه از دمشق برگشته بود، در صحبتي كه با من داشت، اين را تأييد كرد و گفت كه ماشين در مسير راه او منفجر شده است.
به خبرنگار ساندي تايمز گفتم: "آيا مي شود شما اين را رسماً تكذيب كنيد؟ "
گفت: "خير. اگر شما بخواهيد ما مي گوييم يكي از عناصر حزب الله اين را گفته است. "
ساندي تايمز در لندن اين را قبول نمي كرد و ادعاي اسرائيلي ها را پذيرفته بود.
* بدن شهيد مغنيه بيشتر از كدام ناحيه مورد اصابت قرار گرفته بود؟

- انيس نقاش: از پهلو، از بالا به پائين، كل بدنش پر از تركش هاي ريز شده بود.

* آيا كس ديگري هم با او بوده است؟

*انيس نقاش: خير، تنها بوده. همان شب در سفارت ايران در دمشق مراسمي بوده است و آقاي "سيداحمد موسوي " سفير جديد ايران، به مناسبت پيروزي انقلاب در آن جا مراسمي داشته است. اما عماد به آن جا نرفته است. اينها مي خواهند بگويند كه ما دانستيم رفته است پيش سفير و از نزد او آمده است. درحالي كه اين دروغ است. آنها فقط مي دانستند كه او در آن جا آپارتماني دارد.

* آيا عماد با خودش اسلحه حمل مي كرد؟

*انيس نقاش: بله! ايشان اصلاً بدون اسلحه حركت نمي كرد.

* اسلحه اش چي بود؟

*انيس نقاش: يك قبضه كلت "رولور " داشت. يك بار به او گفتم كه من رولور دوست ندارم، ولي او گفت: اين اسلحه سريع شليك مي كند. كه گفتم: من دوست ندارم و بيشتر از كلت برتا استفاده مي كردم.

* آيا عماد قبل از اين ترور شده بود؟

*انيس نقاش: خير. البته خيلي سعي كردند ولي هيچ گاه موفق نشدند.
[/color]

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8711250939

در كل به نظر من اين گزارش نوعي رد گم كردن است و اينكه مي خواهند به خواننده القا كنند اسراپيل و آمريكا چه توانايي هايي دارند كه حداقل نقض آنها را در جنگ 22 روزه غزه ديديم جايي كه با آن همه امكانات نه تنها اعضاي اصلي حماس را نتوانستند از بين ببرند بلكه حتي جاي موشكهاي حماس را هم پيدا نكردند و مي دانيم كه نفوذ امنيتي موساد در فلسطينيها خيلي بيشتر از حزب الله است

منتظر نظرات ارزشمند دوستان در اين باره هستم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][color=red]بر اساس گزارش روزنامه صهیونیستی يديعوت آحارونوت؛ «طرح ترور مغنیه با دستگیری یکی از مسئولان تشکیلات امنیتی حزب‌الله در عراق به نام علی موسی دقدوق در نزدیکی یکی از مراکز شیعه در کربلا در ژانویه سال گذشته آغاز شد. دقدوق که در سال 2005 از سوی عماد مغنیه برای آموزش نیروهای مقتدی صدر به عراق رفته بود، به دلیل داشتن مدارک جعلی توسط نيروهاي امنيتي عراق به شکل تصادفي بازداشت می‌شود». [/color]

همانطور كه در اين چند خط مشاهده مي شود به خواننده چنين القا مي شود كه حزب الله مسپول و مشغول آموزش نيروهاي مقتدا صدر بوده است آنهم از سال 2005 توسط فردي كه ادعا شده از نزديكان شهيد مغنيه بوده است و پر واضح است كه خواننده پس از آن نتيجه مي گيرد حزب الله سر خود نمي تواند آموزش يك گروه شبه نظامي در عراق را برعهده بگيرد مگر با دستور و هماهنگي و حمايت ايران . پس ايران حداقل حامي يكي از تشكيلات شبه نظامي ( يا به قول غربي ها تروريستي ) در عراق است كه دست بر قضا با آمريكا هم مشكل دارد پس خواننده نتيجه خواهد گرفت ايران حامي تروريسم است
[/quote]
عجب اين موساد در عراق چه ها كه نميكنه !
اين نويسنده اينقدر ناشي بوده كه نفهميده چي گفته !
اول از همه به تروريست مسلك بودن سازمان موساد اشاره كرده ٬
دوم به اينكه همه چيز اتفاقي و اشتباهي بوده مثلا دستگيري دقدوق و همچنين بوجود اومدن امكان ترور شهيد مغنيه !

مورد بعد اينكه اگر اين دقدوق اينقدر اطلاعات داشته چرا سيد حسن رو ترور نكردند !
حالا چه تاكيدي بر شنود تلفن هاي سوريه و لبنان همچنين .

[quote]
این گزارش می‌افزاید: ماموران به محل خودروي پاجرو رسيدند، درب خودرو را باز کرده، تکيه گاه بالاي صندلي راننده را از جا درآوردند و تکيه گاهي مشابه آن را که بمب گذاري شده بود به جاي آن قرار دادند. پس از آن از مسير ديگري که قبلا مشخص شده بود محل را ترک کردند.

يديعوت آحارونوت تاکید کرده است: پس از سوار شدن عماد مغنیه به خودرو در منطقه کفرسوسه در ساعت 22 و 35 دقیقه به وقت محلی، فردی در نزدیک خودرو بود که دکمه دستگاه کنترل از راه دور را فشار داد و خودرو را منفجر کرد. وی پس از انفجار با استفاده از شلوغی مکان از محل حادثه گریخت.

[/quote]
تكيه گاه پاژيرو در اوردن و تكيه گاه ديگري رو قرار دادند !
بعد از اينكه ماشين عماد راه ميفته يه نفر همون جايي كه اين ماشين اين ماشين به كفرسوسه اومده بوده و خوردرو رو منفجر كرده !

چرنديات اين روزنامه رو كاملا دروغ محضه ...
منتها يك مسله اينكه پس نقش سازمان اطلاعات عربستان و اون اعراب اينجا چي ميشه ! قبلا كه گفته شده بود مجري عربستان بوده...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عماد مغنيه تو حزب الله چه پست سازماني داشت؟
يك طراح جنگي؟ نظير صياد شيرازي؟ يا بيشتر !!؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]عماد مغنيه تو حزب الله چه پست سازماني داشت؟
يك طراح جنگي؟ نظير صياد شيرازي؟ يا بيشتر !!؟[/quote]

ایشون طراحی عملیات های گوناگونی بر عهده داشت! منابع غربی می گند ایشون:

در هایجک هواپیمای اسرائیلی، منفجر کردن بانکر سربازان آمریکا و فرانسه، منفجر کردن آمیا آرژانتین، یو.اس.اس کول در خلیج فارس، منفجر کردن 19 خلبان آمریکایی! و... شرکت داشتند که بیشتر این ادعاها رو نمی شه تایید کرد!

مثلاً یو اس اس کول که کار بن لادن اینا بود! بن لادن کجا حزب الله کجا! و منفجر کردن خلبانان آمریکایی هم که القاعده مسئولیتشو پذیرفت من نمی دونم اینا چرا اینقدر دروغ به این بنده خدا بسته اند! ایشون کسی بودند که وقتی می خواستند شهرک های صیهونیستی رو موشک باران کنند به ساکنین اخطار می کردند! و مرد خدا ترسی بودند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عصرایران- دادستان كل كشور در آستانه برگزاري اجلاس بين المللي فلسطين در تهران نسبت به جنايات ارتكابي رژيم صهيونيستي در غزه و فرماندهان ارشد اين رژيم در جنگ 22 روزه اعلام جرم كرد.
به گزارش روابط عمومي دادستاني كل كشور، آيت‌الله قربانعلي دري نجف آبادي دادستان كل كشور در آستانه برگزاري اجلاس بين‌المللي فلسطين در تهران نسبت به جنايات ارتكابي رژيم صهيونيستي در غزه اعلام جرم كرد.

در اين شكايت كه در 6 سرفصل مشتمل بر جنايت، تجاوز، اشغال، تهديد عليه صلح و امنيت منطقه‌اي و جهاني، جنايات جنگي، جنايات عليه بشريت، نسل كشي، نقض فاحش و مكرر و سازمان يافته حقوق بشر و نقض مقررات و قوانين و قطعنامه‌هاي بين‌المللي و ناپايبندي به معادلات و پيمان‌ها تنظيم يافته، مصاديق جنايات رژيم اشغالگر قدس در جنگ 22 روزه غزه بر شمرده شده و تعداد 34 نفر از سران و مشمولان رژيم صهيونيستي و تعداد 114 نفر از نظاميان اين رژيم با مشخصات كامل بعنوان جنايتكار جنگي معرفي شده‌اند.


از جمله اين جنايتكاران عبارتند از سرهنگ يووال اسلووكي فرمانده گردان‌هاي نيروهاي مسلح چهار صد و يك كه با تانكهاي نظامي مير كاوا وارد غزه شد و حتي شهروندان فلسطين را كه پرچم سفيد در دست داشتند نيز به قتل رسانده و تعداد زيادي از منازل مسكوني فلسطيني‌ها را تخريب كرد.

ژنرال شووالاي ماروم صدها منزل مسكوني را در رفح و جباليا در نوار غزه ويران كرد.
سرهنگ هرتز هاليوي فرمانده واحد چتر ارتش رژيم صهيونيستي در غزه.

ژنرال جاناتن لاكر رئيس نيروي هوايي اسرائيل.

سرهنگ دوم يائوف مرخاي فرمانده گردان‌هاي پياده نظام گولاني واحد 13 در جنگ 22 روزه غزه و 33 روزه لبنان.

سرهنگ دوم اورن كوهن جنايتكار جنگي و فرمانده گردان‌هاي 13 پياده نظام در واحد گولاني كه شبانه نيروهاي خود را وارد غزه كرد و عمليات زمين به غزه را آغاز نمود و صدها فلسطيني را به شهادت رساند.

سرهنگ دوم آوي بلات فرمانده گردان‌هاي چتر بازي واحد 101

سرهنگ دوم يهودا كوهن فرمانده پياده نظام در واحد گيواني

سرهنگ دوم رانين داگمي معاون فرمانده تيپ 401 نيروي مسلح

ژنرال زويكا فوگل جنايتكار جنگي و معاون سابق فرمانده جنوبي در واحد توپخانه‌اي ارتش رژيم صهيونيستي

سرهنگ تومر تسيتر سرجوخه واحد گبواتي كه وي نيز شخصاً در كشتار فلسطيني‌ها در غزه و همچنين پيشتر در عمليات حمله به اردوگاه جنين در سال 2002 نيز شركت داشت.

گور رونزن بلات افسر ذخيره واحد پياده نظام گاي اوهايون افسر ذخيره واحد پياده نظام

سرهنگ دوم كل اريز فرمانده واحد مسلح و گردان‌هاي زرهي

ژنرال نيمرود آلوني

سرهنگ دوم شلومو سابان

سروان رون واردي

افسر ريچارد آويزرات از ديگر جنايتكاران صهيونيستي شركت كننده در جنگ غزه هستند.

ژنرال مناخيم مازوز دادستان كل رژيم صهيونيستي

ژنرال گابي اشگنازي رئيس ستاد مشترك كه ارتش رژيم صهيونيستي، وي افسر مهندس اين هولوكاست جديد در غزه بود

سرهنگ ايل آيزنبرگ فرمانده كل نيروهاي جنايات جنگ ارتش رژيم صهيونيستي كه دستور تقسيم غزه را صادر كرد

ژنرال ايدو داوود نهوستان جنايتگر جنگي و فرمانده نيروي هوايي ارتش رژيم صهيونيستي كه رهبري تمامي عمليات تخريب با هزاران تن بمب‌هاي فسفري را بر عهده داشت.

ژنرال عاموس يادلين رئيس اطلاعات نظامي ارتش.

سرهنگ اوي پيلد جنايتكار جنگي و فرمانده گردان 51 ارتش متان ويلنايي يكي از ژنرال‌هاي ارشد در اسرائيل بوده كه در حال حاضر در سمت جانشين وزير دفاع در اسرائيل خدمت مي‌كند

ژنرال بروال گالانت رئيس فرماندهي نظامي واحد جنوب كه رياست فرماندهي كل عمليات سرب گداخته را بر عهده داشته و شخصاً در عمليات و كشتار شهروندان بي گناه فلسطين حضور داشت.

دورون الموگ فرمانده سابق جبهه جنوبي رژيم صهيونيستي

ايهود باراك وزير جنگ رژيم صهيونيستي طراح و مبتكر عمليات سرب گداخته در غزه
اووي ديختر وزير امنيت ملي رژيم صهيونيستي

ايهود اولمرت در زمان جنگ 22 روزه غزه در سمت نخست وزيري رژيم صهيونيستي به كشتار مردم بي دفاع غزه پرداخت

منير داگان رئيس سازمان جاسوسي موساد

خانم صورا ملانا ليوني قبل از تصدي سمت وزير خارجه اسرائيل به عنوان يكي از افسران سازمان اطلاعاتي موساد در لندن فعاليت مي كرد. در زمان جنگ هم در پست وزير خارجه اين رژيم فعاليت داشت.

همچنين 15 تن از افسران تيپ زرهي، 24 تن از تيپ فني مهندسي، 25 نفر از واحد توپخانه، 15 نفر واحد اطلاعات و 36 تن از چتر بازان ارتش رژيم صهيونيستي در ليست اعلامي دادستاني كل ايران به عنوان جنايتكار معرفي شده‌اند.

http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=66350

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]
نيويورك‌تايمز گزارش داد
شكاف بين تل‌آويو و واشنگتن درباره ايران
خبرگزاري فارس: يك روزنامه آمريكايي در گزارشي از شكاف بين آمريكا و اسرائيل درباره ايران خبر داد كه نماينده ويژه رئيس جمهور آمريكا در خاورميانه از آن به عنوان "اختلاف بين سرعت حركت عقربه‌هاي تل‌آويو و واشنگتن " تعبير مي‌كند.

به گزارش فارس، روزنامه "نيويورك‌تايمز " در گزارشي با اشاره به وجود اختلاف بين واشنگتن و تل‌آويو درباره ايران نوشت: «هفته گذشته در دو پايتخت متحد مقامات ارشد اطلاعاتي درباره تهديد هسته‌اي تهران سخن گفتند. در اين ميان تفاوت‌ها و اختلافاتي مشهود بود.»
بر اساس اين گزارش، "آموس يادلين "، رئيس اطلاعات ارتش اسرائيل يكشنبه به كابينه تل‌آويو مدعي شد: ايران از آستانه فني عبور كرده است و دستيابي آن به قابليت‌هاي هسته‌اي نظامي، راهبردي براي ساخت بمب اتم است.
در بخشي از اين گزارش آمده است: «چند روز بعد در واشنگتن "دنيس بلر "، مدير اطلاعات ملي آمريكا در مقابل يك كميته كنگره حضور يافت و با اين موضوع موافقت كرد كه احتمال براي رويارويي يا بحران بين ايران و اسرائيل وجود دارد. وي گفت كه اسرائيلي‌ها يكي از بدترين رويكردها به اين موضوعات را دارند.»
بر اساس اين گزارش، آمريكا و اسرائيل درباره نحوه برخورد با ايران اختلاف دارند. دنيس بلر به طور تلويحي به اين موضوع اشاره كرد و گفت كه عقربه‌هاي تهديد هسته‌اي در بيت‌المقدس (اسرائيل) بسيار تندتر از واشنگتن مي‌چرخد.
گزارش فوق افزود: اسرائيل بر موضوع ايران تمركز كرده تا فشارهاي خود بر آمريكا براي اعمال موضع سخت‌تر عليه ايران را وارد سازد. در واقع، مقامات اسرائيلي اين پيام را ارائه مي‌كنند كه ديپلماسي "باراك اوباما " در برابر ايران فورا آغاز شده و پايان يابد.
نيويورك‌تايمز ادامه داد: «در مقابل، تيم اوباما از زمان استفاده مي‌كند تا رويكرد ديپلمايتك خود در برابر تهران را شكل دهد و "دنيس راس " را مامور تيمي كرده است تا آنچه را كه اوباما آن را "هويج‌هاي بزرگتر و چماق‌هاي بزرگتر " مي‌نامد، ايجاد كند. اما بحث‌هاي اصلي شايد تا پس از انتخابات در ايران آغاز نشود.»
اين روزنامه آمريكايي افزود: «بنابراين نقطه آغاز تعامل واشنگتن ممكن است مطابق با نقطه پاياني كه توسط اسرائيل اعلام شده است.»
اختلاف واشنگتن و تل‌آويو درباره ايران در شرايطي است كه رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا با تاكيد بر اينكه حمله احتمالي عليه ايران خاورميانه را به مخاطره مي‌اندازد اعلام كرد كه اين حمله حيات آمريكا در خليج فارس را نيز با خطر مواجه مي‌كند.
دريادار "مايكل مولن "، رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا در گفت‌وگويي با شبكه آمريكايي "پي‌بي‌اس " درباره هر گونه حمله احتمالي رژيم صهيونيستي عليه ايران به شدت هشدار داد.
وي در اين گفت‌وگو هشدار داد: اين حمله مي‌تواند خاورميانه را به مخاطره انداخته و حيات آمريكايي‌ها را در خليج فارس با خطر روبرو سازد.
مولن گفت: چنين گزينه‌اي (حمله احتمالي عليه ايران) سطح بالايي از خطر را در خاورميانه ايجاد مي‌كند و اين موضوع مرا به طور جدي نگران مي‌كند.
رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا در بخشي از گفت‌گوي خود از طرح "باراك اوباما "، رئيس جمهور آمريكا براي مذاكره با ايران استقبال كرد[/b]
[url=http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8712260683]http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8712260683[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اسرائيل طرح حمله به غزه رو بر اساس پولهايي طرح ريزي كرد كه حاصل درامد هاي نفتي است و اينبار قصد دارد طرح حمله به ايران را بر كشورهاي غربي خصوصا امريكا تحميل كند. اينكه مخالفتهايي زيادي در بين افسران اطلاعاتي و عملياتي امريكا براي حمله به ايران مطرح هست شكي درش وجود نداره.

گزارشاتي كه به كاخ سفيد مرتبا ارسال ميشود مبتني بر خطرات زياد حمله به ايران هست (هرچند حمله مقطعي باشد) ولي اسرائيل مصرانه در پي انجام اين طرح تا پايان 2009 ميلادي است.

از سر گيري گفتگو و دادن امتياز به دولت حماس و تمايل به از سر گيري مذاكرات صلح با سوريه براي راحتي خيال از بابت مرزهاي خود هست.
در حاليكه كشور قدرتمند ايران به نقطه اي دست يافته كه نيازي به حماس و حزب الله براي استفاده به عنوان اهرم فشار نيست. ايران عزيزمان به نقطه اي رسيده كه همانند بشكه باروت منتظر جرقه اي است تا منطقه خاورميانه جهنمي براي اسرائيل و تمامي هم پيمانانش باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.