Skyhawk

کاهش ارزش دلار يکي از موانع اصلي تهاجم گسترده آمريکا عليه ايران

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote name='rastinrastini' timestamp='1354701365' post='286378']
سلام
من نه علمی دارم نه توان درک و فکر درستی پس لطفا به عنوان یک دانش آموز با من صحبت کنید چون شدیدا میخوام چیز یاد بگیرم.
[color=#FF0000]بنظر میاد اگر قیمت نفت بالا بره واقعا تاثیرات شدیدی بر اقتصاد آمریکا داشته باشه [/color]چون هم اقتصاد به هم پیوسته هست هم آمریکا بسیاری از سودش شاید همین صادراتش باشه(البته نمیدونم فقط شاید اگر غیر از این هست حتما بفرمایید) و دنیای اقتصاد هم یک کامپیوتر شاید نباشه که بگیم قیمت جنس 1 که بالا رفت به همون نسبت هم قیمت جنس 2 بالا میره چون عوامل تاثیر گذار در اقتصاد زیاد هست و یک مدیر نداره تا این مسائل را حل کنه.
شدیدا منتظر نظر شما دوستان هستم.
[/quote]

البته هیچکدام از ما صاحب نظر اقتصادی نیستیم، اما اطلاعات تاریخی بنده بد نیست و با استناد به رخداد های تاریخی فکر می کنم که فرمایش شما چندان صحیح نباشه.
در گذشته نچندان دور یعنی سال 2003 که آمریکا به عراق لشکرکشی کرد، قیمت نفت از 30 دلار به چیزی حدود 70 دلار رسید، یعنی بیش از دو برابر. اما در عمل اثر خاصی بر اقتصاد آمریکا و غرب نگذاشت، البته به جز کمی اثرات روانی و رسانه ای.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گیج شدم. پس عامل تورم چیه؟
یعنی عوامل خارجی توی تورم تاثیری نداره؟
یعنی گرونی مواد اولیه باعث افزایش هزینه تولید و کاهش خرید مردم و کاهش قدرت خرید مردم نمیشه؟
یعنی نمیشه گفت اون اتفاقی که نیافتاد به علت قدرت آمریکا در اقتصاد و دستش در جهان بوده ؟
البته شاید مغلطه شده باشه ناخاسته. منتظر نظر دوستان هستم.

.......... ویرایش شده در توسط REZAT1980

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Generalmohammad' timestamp='1354663044' post='286331']
جالبه !

[quote]معنیه نفت 300 دلاری جز اینه که دلار 3 برابر سقوط کرده؟[/quote]

دوست عزيز ابتدا بفرماييد چند درصد اعتبار و ارزش دلار آمريكا به نفت خليج فارس مرتبط است ؟؟
كمي بدور از جانبداري بحث بكنيد تا براي ما هم شيرين باشد و چيزي ياد بگيريم ، مگر وابستگي كل اقتصاد آمريكا به نفت خليج فارس چقدر ميباشد ؟؟

[/quote]

کشورهای خاورمیانه بیش از 35 درصد نفت جهان رو تولید میکنن ( که البته تا حالا ممکنه به 40 درصد هم رسیده باشه!) در بین کشورهای خاورمیانه عربستان -کویت -ایران-قطر-امارات و عراق در سال 2011 حدودا 720 میلیارد دلار نفت فروختن( که نسبت به سال 2010 افزایش داشته) و با توجه به نوسان قیمت نفت , این رقم در سال اخیر احتمالا تغییر کرده!
اما نفت به عنوان خون و انرژی جهان تاثیر زیادی داره و بسیاری از صنایع بهش وابستگی دارن و با بالا رفتن قیمت نفت هزینه تمام شده محصولات تولیدی اون ها هم افزایش پیدا میکنه! مثلا اگه نفت از به 3 برابر قیمت فعلی برسه قیمیت بنزین-گازوئیل- محصولات پتروشیمی و سایر فرآورده های نفتی مستقیما افزایش قیمت پیدا میکنن و این در حالیه که صنایع دیگه که مصرف کننده فرآورده های نفتی هستن به صورت غیر مستقیم هزینه محصولاتشون افزایش پیدا میکنه , چرا که برای تولید محصولاتشون به فرآورده های نفتی یا به انرژی حاصل از نفت احتیاج دارن!
با این حساب با افزایش قیمت نفت شاهد افزایش قیمت محصولات تولیدی در جهان خواهیم شد و دیگه دلار قدرت خرید قبلیشو از دست میده !به عنوان مثال جنگنده اف 14 آمریکا که اوج تکنولوژی آمریکا بود و به تعداد نسبتا کم در مقایسه با سایر جنگنده ها تولید شده بود(اگه تولیدش همانند اف 4 و اف 16 بود شاید قیمتش کمتر هم می شد) قیمتی در حدود 38 میلیون دلار در سال 1998 داشت ولی امروز این پول برای خرید جنگنده هایی مثل رافال و تایفون و گریپن کافی نیست و با این پول باید به سمت جنگنده های چینی رفت و این در حالیه که جنگنده همتراز(منظور اوج تکنولوژی هست) اف 14 در حال حاضر اف 22 و اف 35 هست و باید صد ها میلیون دلار به ازای خرید هر فروندشون هزینه کنید!
حالا کسی میدونه چرا قیمت جنگنده اینقدر افزایش داشته؟ آیا تولید کننده های قبلی قربتا الی الله جنگنده میساختن و هیچ سودی نمی بردن؟
جوابش اینه که در گذشته قیمت طلا و نفت کم بود ولی امروز قیمت ها افزایش پیدا کرده و البته باید افزایش حقوق و افزایش قیمت فلزات رو هم بهش اضافه کنید!
پس می بینیم که نفت چقدر تاثیرگذاره و این در حالیه که منطقه ما حدودا 35 الی 40 درصد این ماده رو تولید میکنه!

قیمت طلا در 200 سال گذشته
[url="http://1trader.blogfa.com/post-143.aspx"]http://1trader.blogf...m/post-143.aspx[/url]

درآمد نفتي ايران در سال 2011
[url="http://www.asriran.com/fa/news/219801/درآمد-نفتي-ايران-در-سال-2011"]http://www.asriran.c...ران-در-سال-2011[/url]


[quote]

اين معادله شايد در رفت ( تأثير كاهش ارزش پول بر قيمت ها _ تقريبا مانند ايران ) درست باشد ولي در برگشت ( كاهش ارزش پول بدليل افزايش قيمت ها ) صحيح نخواهد بود !
در شرايطي كه نفت بشود 300 دلار ، 200 دلار آن براي امنيت است !
[/quote]
این دو مورد رو میتونید بازتر کنید تا برای بنده قابل فهم باشه؟

[hr]
یادمه در گذشته برادر ابراهیم تاپیکی در مورد نفت و پشتوانه دلار داشتن ولی من اونو پیدا نکردم!
اگه ممکنه یکی از دوستان لینکشو قرار بده تا استفاده کنیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با عرض سلام خدمت همه دوستان گرامي
چند پرسش در خصوص مباحث جديد دوستان دارم :
۱ - در شرايط گراني بيش از حد نفت سرمايه گذاري جهت توليد در مناطق نفت خيزي که تاکنون مقرون به صرفه نبوده است توجيه اقتصادي پيدا کرده و کشورهاي غربي به سمت استخراج نفت از آن مناطق مي روند . اين استدلال عربستان در سالهاي گذشته جهت پايين نگه داشتن قيمت نفت بود . منتهي چه مدت زمان براي به توليد رسيدن اين مناطق لازم است ؟ چه مقدار اين ذخاير مي توانند جاي نفت خليج فارس را بگيرند ؟

۲- بنابر اطلاعات منتشر شده کشور عربستان سالي ۳ درصد افت توليد نفت را بدليل برداشت بيش از اندازه و غير صيانتي تجربه مي کند و همانطور که در بحث ليبي مشاهده کرديم علي رغم اضافه توليد عربستان باز قيمت نفت تا پايان ماجراي قذافي افزايش يافت . در خصوص تحريم ايران هم باز شاهد هستيم که کاهش توليد و صادرات نفت ما بيش از چند ماه طول نکشيد و هم اکنون علي رغم سخت تر شدن شرايط در حال افزايش توليد و صادرات هستيم ( طبق اعلام رسانه هاي بيگانه از کمترين ميزان صادرات هشتصد هزار بشکه در روز به يک ميليون و سيصد هزار بشکه در روز که اکنون ممکن است بيشتر هم شده باشد ) . در صورت جدي شدن بحران در خليج فارس و کاهش صدور نفت بازار تا چه حد مي تواند اين وضع را تحمل کند ؟

۳ - افزايش قيمت نفت موجب افزايش قيمت مشتقات نفت نيز مي شود که صادرات مجدد اين مشتقات در قالب محصولات مختلف به کشورهاي نفت خيز مي تواند تا حد زيادي ضرر افزايش قيمت نفت براي کشورهاي غربي را جبران نمايد . اما در صورت بروز جنگ اين صادرات حتي به صورت کوتاه مدت نيز مي تواند مختل شود . تاثير اين اختلال در محاسبات چگونه است ؟ شايان ذکر است عمده واردات کشورهاي نفتخيز حوزه خليج فارس نيز از تنگه هرمز عبور مي کند .

۴ - جهش قبلي قيمت نفت موجب فروش هزار ميليارد دلار نفت از کشورهاي نفت خيز منطقه به کشورهاي غربي شد . در همين دوره کشورهاي غربي هزار و سيصد ميليارد دلار ماليات بر مصرف سوخت از شهروندان خود گرفتند . البته اين موضوع قبل از رکود اقتصادي اخير کشورهاي غربي اتفاق افتاد . در شرايط رکود اقتصادي با توجه به تعطيل شدن کارخانه ها نياز به مواد اوليه حاصل از مشتقات نفتي هم کاهش يافته و در نتيجه نياز به خريد نفت نيز کاهش مي يابد و از طرفي وقتي درآمدي نباشد مالياتي هم نخواهد بود . تاثير اين عوامل در وضعيت اقتصادي کشورهاي غربي به چه صورتي خواهد بود ؟

۵ - در صورت بروز جنگ با ايران حداقل زمان لازم براي عقب راندن ايران از مرزهاي آبي جنوب چقدر خواهد بود ؟ چقدر طول خواهد کشيد تا خليج فارس از نظر غربي ها براي صادرات يا واردات نفت و کالا امن اعلام شود ؟ وضعيت بيمه کالا و خدمات و حمل و نقل چگونه خواهد بود ؟ چه مدت طول مي کشد زير ساختهاي استخراج و پالايش و صادرات نفت و گاز منطقه به وضع قابل استفاده بر گردد ؟

۶ - در صورت محدود نشدن جنگ به منطقه خليج فارس و کشيده شدن آن به آبهاي خارج از خليج فارس چه خواهد شد ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='bayandar' timestamp='1354703506' post='286389']
[quote name='rastinrastini' timestamp='1354701365' post='286378']
سلام
من نه علمی دارم نه توان درک و فکر درستی پس لطفا به عنوان یک دانش آموز با من صحبت کنید چون شدیدا میخوام چیز یاد بگیرم.
[color=#FF0000]بنظر میاد اگر قیمت نفت بالا بره واقعا تاثیرات شدیدی بر اقتصاد آمریکا داشته باشه [/color]چون هم اقتصاد به هم پیوسته هست هم آمریکا بسیاری از سودش شاید همین صادراتش باشه(البته نمیدونم فقط شاید اگر غیر از این هست حتما بفرمایید) و دنیای اقتصاد هم یک کامپیوتر شاید نباشه که بگیم قیمت جنس 1 که بالا رفت به همون نسبت هم قیمت جنس 2 بالا میره چون عوامل تاثیر گذار در اقتصاد زیاد هست و یک مدیر نداره تا این مسائل را حل کنه.
شدیدا منتظر نظر شما دوستان هستم.
[/quote]

البته هیچکدام از ما صاحب نظر اقتصادی نیستیم، اما اطلاعات تاریخی بنده بد نیست و با استناد به رخداد های تاریخی فکر می کنم که فرمایش شما چندان صحیح نباشه.
در گذشته نچندان دور یعنی سال 2003 که آمریکا به عراق لشکرکشی کرد، قیمت نفت از 30 دلار به چیزی حدود 70 دلار رسید، یعنی بیش از دو برابر. اما در عمل اثر خاصی بر اقتصاد آمریکا و غرب نگذاشت، البته به جز کمی اثرات روانی و رسانه ای.
[/quote]

سلام
و احتمالا رکود افتصادی آمریکا هم خلع الساعه بود .....

البته ساختار کاپیتالیسم به گونه ای هست که هر چند ده سال ، به جایی می رسه که با وضع موجود نمی تونه اونطور که باید و شاید سود کنه !!!! کاپتالیسم و تمامی نظریات اقتصادی که تنها هدفشون سود بیشتر هست ، خواه نا خواه به یک چرخه ی باطل وارد می شوند ........ البته این نظر شخصی بنده هست ..... من هم کاره ای نیستم و از اقتصاد هم چیز خاصی سر در نمیارم ولی منطق فکر کردن من بهم می گه این نوع سیستم اقتصادی ، کشورها را به یک چرخه ی باطل می رسونه ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عرض شرمندگی دارم خدمت برادر zed گرامی از بابت تأخیر در ارسال پاسخ.
هرچند که ظاهراً این پاسخ ها چندان که باید و شاید مفید فایده واقع نشده ان.

با این حال چون عرض کرده بودم که به این سوالات (سری نه تایی) پاسخ خواهم داد (در حد بضاعت سوادی و عقلی!!)، ادامه ی عرایضم رو خدمت شما تقدیم می کنم.

[quote] پرسش پنجم :تورم بلند مدت ناشي از انتشار اوراق قرضه در اوراق قرضه داخلي اتفاق مي افتد يا اوراق قرضه بين المللي نيز همين اثر را دارند ؟[/quote]

منظور شما رو از تورم بلند مدت درست متوجه نشدم.
شاید منظور شما افزایش نقدینگی در نتیجه ی سررسید شدن اوراق قرضه در برهه ی زمانی خاص و در نتیجه افزایش تورم هست؟
اگه منظور شما این باشه، باید عرض کنم که اساساً هر افزایش نقدینگی به افزایش تورم منجر نمی شه. بلکه اساساً اگه سرریز نقدینگی داشته باشیم تورم حاصل می شه.

[quote] پرسش ششم : ميزان و سرعت گردش سرمايه چه تاثيري بر روي قيمت ارزها دارد ؟ به عبارت ديگر سرمايه گذاري فرامرزي بلند مدت با بازده زياد بهتر است يا سرمايه گذاري کوتاه مدت با بازده کم . تاثير اين عامل در اعتبار يک کشور چگونه است ؟[/quote]

اساساً هدف از سرمایه گذاری همون طور که عرض شد یا کسب سود هست، یا نفوذ و یا کنترل. بسته به این اهداف هم خوبی یا بدی و بهتر یا بدتر بودن زمان و میزان سرمایه گذاری ها مورد تحلیل قرار می گیره و فرمول ثابتی نداره.

ضمن اینکه هر سرمایه گذاری ای هم منجر به اعتبار خاصی نمی شه و برای این هم نمی شه یه اصل ثابتی در نظر گرفت.

اما قیمت ارز رو عوامل متعددی تعیین می کنه که سرمایه گذاری خیلی هم نمی تونه روی اون اثرگذار باشه. نه حداقل مثل اقتصاد یا حتی وقایع سیاسی داخلی یا بین اللملی یک کشور یا یک منطقه.

[quote] پرسش هفتم : با توجه به بحث تعادل پولي آيا پول را به عنوان واسطه مبادلات اقتصادي مي توان تابع قانوني مثل قانون بقاي ماده و انرژي فرض کرد که ميزان آن ثابت است و از صورتي به صورت ديگر تبديل مي شود ؟ يا هنگام تبديل با توجه به سود و زيان در معاملات ممکن است مقدار آن کم و زياد شود ؟ نقش نرخ بهره و ربا و قرض الحسنه در اين مورد چيست ؟[/quote]

خیر.
ما اساساً مفهومی داریم به نام خلق پول که فی المثل چند برابر پول واقعی رو در جامعه به عنوان نقدینگی ایجاد می کنن.
اساساً مفهوم بهره هم با این موضوع و البته مهمتر از اون با نرخ تورم مورد بررسی قرار می گیره.

به نظام قرض الحسنه ایرادات بسیاری وارده از نظر اقتصادی که بدیهی ترین اون (که از قضا خود روحانیون اقتصاد دان عنوان کرده ان) اینه که در قرض الحسنه، تورم دیده نشده و کاهش ارزش پول توش وجود نداره.

فی المثل شما از بانک 5 میلیون تومان سال 82 وام گرفتی و مثلاً سال 88 می خوای پس بدی.
5 میلیون تومن در سال 82 چه ارزشی داشت و در سال 88 چه ارزشی؟

این موضوع وقتی عیان می شه که کشوری چون ایران رو در نظر بگیریم که تورم اعلامی (و نه تورم واقعی اش) متوسط زیر 15 درصد در سال نیست.

اما بطور کل مفهوم نرخ بهره، به جز عامل سود سرمایه گذاری، دقیقاً برمی گرده به نرخ تورم و به عبارتی حفظ ارزش آتی پول که چون قبلاً در این خصوص توضیحاتی رو عرض کرده ام در تاپیکی دیگه، از توضیح مجددش می گذرم.

مفهوم ربا هم مفهومی گسترده اس که باز توضیحش اینجا نمی گنجه.
اگرم منظور شما بانکداری اسلامی و ارتباطش با این مفاهیمه که قبلاً در [url=http://www.military.ir/forums/topic/22901-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87/page__st__120]تاپیک ازدواج ...[/url] درخصوص بانکداری اسلامی، ربا و عقود بانکداری اسلامی و نحوه دیده شدن سود در اون توضیحاتی رو عرض کرده ام و برای جلوگیری از اتلاف وقت شما بزرگوار از ذکر مجددش می گذرم.

[quote] پرسش هشتم : پرداخت بهاي کالاها با دلار يا طلا چه تفاوتي در تراز بازرگاني کشورها با يکديگر ايجاد مي کنند ؟ در خبرها آمده بود که تراز بازرگاني ترکيه به دليل صادرات طلا در تهاتر با گاز ايران مثبت شده است در صورتي که قبلا که با دلار بها را پرداخت مي کرد ظاهرا اين تراز مثبت نبوده است .[/quote]

بعلت نرخ تبدیل، این مسئله به نفع کسی که کالا رو با جنس تعویض می کنه می شه.
همین چند روز پیش دوستان مثال چینی اش رو دوستان آوردن که برای جلوگیری از اتلاف وقت، شما رو ارجاع می دم به همون لینک :

http://www.khabaronline.ir/detail/261144/economy/macroeconomics

این، آخر و عاقبت مبادله ی کالا به کالاست.

[quote] پرسش نهم : دولتها کاهش هزينه را تا کجا مي توانند انجام دهند تا با کسري بودجه مقابل کنند ؟ فرضا مي توان با اتوماسيون اداري کاغذ کمتري مصرف کرد و هزينه آن را صرفه جويي کرد يا مي توان با باز تعريف وظايف و فرآيندهاي کاري نياز به نيروي انساني را کاهش داد يا با ادغام و تغيير شرح وظايف نهادها و سازمانها و وزارتخانه ها از حجم دولت کاست . اما برخي از وظايف دولتها غير قابل تغيير بوده و درنتيجه برخي از هزينه ها و خدمات را نمي توان هيچگاه حذف کرد . [/quote]

یه مفهومی تو بودجه هست به اسم بودجه ی جاری. مفهوم دیگری هست به اسم بودجه ی تملک دارایی های سرمایه ای.
البته دارم درمورد ایران توضیح می دم. تطبیقش با کشورهای دیگه بعهده ی خود شما.

اساساً بودجه ی جاری، بودجه ی تعهد شده ی دولت هاست که کاستن از اون معنی نداره و تنها در صورت تعدیل، تعطیلی بخش و یا صرفه جویی های عجیب و غریب می تونه حاصل بشه که هریک دردسرهای بسیاری داره (منجمله همین تعدیل و تعطیلی).

فی المثل حقوق کارمندان رو آیا شما می تونین پرداخت نکنین؟ حتی اگه یه قرون دولت درآمد نداشته باشه، این بودجه به گردنش هست و باید از اولین پولی که داره، این رو پرداخت کنه.

حال اینکه بودجه ی تملک دارایی های سرمایه ای، برای خرید، توسعه و یا تکمیل هست که درصورتی که درآمدها به میزان مناسب محقق نشده و اون رو پوشش نداده باشن، امکان به تعویق انداختنش هست (هرچند که جریمه داشته باشه). فی المثل پروژه های عمرانی که مثلاً باید دو ساله تموم شن؛ ولی 10 ساله هم تموم نمی شن.

اساساً هرچقدر حجم بودجه ی جاری یک کشور بزرگتر و نسبت بیشتری از کل بودجه رو به خودش اختصاص بده، خطرات اقتصادی بیشتری دولت رو تهدید می کنه. منهای مسئله ی کسری بودجه، عمده ترین خطر، عدم امکان پوشش بودجه ی جاری و در نتیجه مقروض شدن اون به بانک ها و صندوق های اعتباری بین المللی هست که توضیحش مفصله. فقط یه قلم جنسش بدهی بسیار سنگین دولت به بانک مرکزیه که همون طور که می دونین بدهی دولت به بانک ها، خودش یکی از عوامل تورم زاست (اونم بشدت).

اما اساساً یکی از اقلام تشکیل دهنده ی تورم، همین هزینه ها و البته در کنار اون حقوق هاست که توضیح نسبتاً مفصلی داره و البته همه ی این موارد در یک اقتصاد کلان دانشگاهی توضیح داده شده.

شرمنده که پاسخ ها رو کوتاه نوشتم.
سعی کردم اینبار در حوصله ی مخاطبی که تقریباً وجود نداره بنویسم.

اگر سوالی در این زمینه بود در خدمتم.
البته از اونجایی که این تاپیک، جو مناسبی برای این دست بحث ها نداره، ترجیحاً در pm.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.