ghermez 750 گزارش پست ارسال شده در دی 91 (ویرایش شده) [center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Jahra-castle.jpg[/img][/center] [center][color=#0000cd][size=5]نبرد جهرا[/size][/color][/center] [center][size=4][size=5]تاریخ : [/size]اکتبر 10، 1920 [size=5]مکان: [/size]جهرا، در غرب کشور کویت[/size][/center] [center][size=4][size=5]متارضین:[/size][/size][/center] [center][size=4]اخوان در برابر کویت[/size][/center] [center][size=4][size=5]فرماندهان[/size][/size][/center] [center][size=4]اخوان[/size][/center] [center][size=4]فیصل بن سلطان دویش[/size][/center] [center][size=4]کویت:[/size][/center] [center][size=4]سالم مبارک صباح[/size][/center] [center][b]اختلافات ارضی[/b] در سال 1919 به دلیل اختلافات ارضی رابطه ی بین ملک عبدالعزیز آل سعود و شیخ سالم بن مبارک الصباح تیره شده بود. در سپتامبر آن سال امیر کویت تصمیم گرفت تا در خلیج بلبول شهر و قلعه ای بسازد. او این منطقه را بر اساس قرارداد 1913 انگلیس-عثمانی قسمتی از خاک کویت می دانست. ملک عبدالعزیز به صورت کتبی به شیخ سالم اعتراض کرد ولی امیر کویت اعتراض او را وارد ندانست. ملک عبدالعزیز به سرگرد جان مور ،مامور سیاسی انگلیس در کویت، شکایت کرد و او امیر کویت را محق دانست.[/center] [center] [b]اختلاف با اخوان[/b] قبائل اخوان از اتباع آل سعود بودند و در سال 1920 به کویت هجرت کردند و در منطقه آبار شروع به ساخت دهکده ای کردند. شیخ سالم به رهبر آنها ،هایف بن شقیر، اعتراض کرد و چون از اعتراضش نتیجه ای نگرفت 300 نفر از افرادش را به فرماندهی شیخ دعیج بن سلمان الصباح برای ترساندن آنها ارسال کرد. با رسیدن افراد شیخ کویت، امیر ارطاویه ،فیصل بن سلطان دویش، به طرفداری اخوان 2000 نفر به حمض فرستاد که افراد امیرکویت را فراری دادند. عبدالعزیز آل سعود به فیصل دویش اعتراض کرد که چرا به جای دفاع به حمله روی آورده است و اخوان در پاسخ گفتند که امیر کویت آغاز کننده درگیری نظامی بوده است. در کویت، شیخ سالم الصباح ضاری بن طواله را ملاقات کرد و او را به همراه دعیج بن سلیمان به جنگ اخوان فرستاد. در میان راه بین دو فرمانده اختلاف ایجاد شد و آنها و افرادشان بدون درگیری بازگشتند.[/center] [center] [b]بنای استحکامات[/b] پس از این درگیریها امیر کویت تصمیم به ساخت یک شهر (پایگاه) نظامی در مرز خود با عربستان گرفت. در روز 22 می 1920 کارهای ساخت این شهر (پایگاه) آغاز شد. دیوارهای دور این شهر مانند یک قلعه نظامی ساخته شده بود و برای آن دروازه هایی تعبیه شد. بر روی دیوارها برج و باروهایی تعبیه شد که مدافعان شهر در آن سنگر بگیرند و بتوانند به مهاجمین تیراندازی کنند. در ماه اکتبر به شیخ سالم خبر رسید که نیروهای اخوان به جنوب مرزهای کویت وارد شده اند و او به همراه مردانش برای مقابله با آنها به راه افتاد. اخوان در روز 7 اکتبر به وفرا در جنوب کویت رسیدند. آنها 4000 نفر نیرو داشتند که 500 نفر از آنها سواره بودند. روز بعد آنها از وفرا به صبیحیه رفتند و 2 روز بعد به جهرا رسیدند. نیروهای شیخ سالم بین 1500 تا 3000 نفر برآورد می شود که 500 نفر از آنها سواره بودند.[/center] [center] [b]نبرد[/b] در ساعت 6 صبح روز دهم اکتبر اخوان به جهرا حمله کردند. حمله آنها چنان شدید بود که شیخ سالم و نیروهایش در گوشه جنوبی شهر به دام افتادند. امیر کویت و 600 نفر از افرادش به قصر سرخ فرار کردند و آنجا تحت محاصره قرارگفتند. جهرا در ساعت 9 صبح کاملا سقوط کرده بود و امیر به همراه افرادش در قصر به دام افتاده بودند. فیصل دویش از امیر کویت درخواست صلح کرد و تهدید کرد که در صورت رد شدن تقاضایش حمله به قصر را شروع می کند. شرایط فیصل دویش عبارت بود از انجام مناسک اسلامی، ممنوع شدن سیگار و تکفیر ترکها. شیخ سالم الصباح در جواب گفت: " اما اسلام! به حمد خدا که ما مسلمانیم و حتی یک رو از دین اسلام خارج نشدیم و محافظ ارکان اسلام هستیم، با منکرات مبارزه می کنیم. اما ترکها! تا الان کافر بودن آنها برای ما ثابت نشده است." حوالی غروب بود که اخوان آماده حمله به قصر شدند. در شهر ولیعهد کویت، نیروهایی را برای کمک به امیر کویت ارسال کرد.[/center] [center] [b]صلح[/b] حملات فیصل دویش در روز اول به قصر بی نتیجه ماند. از طرفی مدافعان قصر با کمبود آب مواجه شده بودند. با آغاز روز دوم نبرد فیصل دویش ادامه حمله به قصر را بی فایده دانست و یکی از روحانیون همراهش را به عنوان سفیر به قصر فرستاد. امیر کویت با صلح موافقت کرد. نیروهای اخوان در روز 12 اکتبر از جهرا عقب نشستند و امیر کویت به همراه افرادش به شهر کویت بازگشتند. اما امیر کویت در باطن صلح را قبول نکرده بود و هنگامی که دو روز بعد فیصل دویش از وی خواست که مذاکرات صلح را ادامه دهند از این امر امتناع کرد. دویش در روز 18 اکتبر جفران الفغم را به کویت فرستاد ولی امیر کویت از ملاقات با وی سرباز زد. امیر کویت همزمان از انگلیسیها درخواست کمک کرد. بعد از یک هفته، امیرکویت حاضر شد با جفران ملاقات کند در حالیکه سرگرد مور هم در جلسه حضور داشت. شیخ سالم شرایط اخوان را نپذیرفت و سرگرد مورد در یک یادداشت رسمی از جانب حکومت بریتانیا اخوان را تهدید کرد که هر چه زودتر از خاک کویت خارج شوند. جفران نزد فیصل دویش بازگشت و در نامه ای به عبدالعزیز آل سعود شکایت کرد.[/center] [center] [b]مداخله بریتانیا[/b] در روز 21 اکتبر ناوهای جنگی نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا با نامهای اسپیکل و لورنس وارد کویت شدند و هواپیماهای جنگی این کشور در کویت بر زمین نشستند. یک روز بعد یک ناوجنگی دیگر وارد کویت شد. هواپیماهای انگلیس اعلامیه هایی بر سر اخوان می ریختند که در آنها از اخوان خواسته شده بود که هرچه زودتر از خاک کویت عقبنشینی کنند. فیصل دویش در پاسخ، نامه ای به امیر کویت نوشت و از این که امیر کویت با حیله گری آنها را از سر خود باز کرده اعتراض کرد.[/center] [center] [b]بعد از جهرا[/b] پس از عقب نشینی اخوان از کویت، شیخ خزعل ،حاکم خوزستان، وساطت بین امیر کویت و عبدالعزیز آل سعود را برعهده گرفت. یک هیئت سیاسی از طریق بحرین وارد عربستان شد تا مذاکرات صلح را سامان دهد اما در این میان امیر کویت درگذشت و ولیعهد او ،شیخ احمدجابر الصباح، حاکم کویت شد. با این تغییرات سیاسی، عبدالعزیز آل سعود تصمیم گرفت که با امیر جدید کویت مدارا کند و هرچه زودتر به اختلافات پایان دهد.[/center] [center] [b]مرزها[/b] در روز دوم دسامبر 1922 معاهده ای برای تعیین مرزهای بین دو کشور بین عبدالله دملوجی ،از طرف پادشاه عربستان، و سرگرد جون ،از طرف امر کویت، بسته شد و به اختلافات ارضی بین دو کشور پایان داده شد.[/center] [center]مترجم:[/center] [center][b] [url="http://www.military.ir/forums/user/199-rezakiani/"]RezaKiani[/url][/b][/center] [center]منبع:[/center] [center][size=1][url="http://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%83%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%AC%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A1"]http://ar.wikipedia....i/معركة_الجهراء[/url][/size][/center] ویرایش شده در دی 91 توسط ghermez 5 به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
senaps 12,003 گزارش پست ارسال شده در دی 91 سلام.... بسیار عالی در اومده فقط تا جایی که یادم میاد و ترجمهای که هرگز تموم نشد، یه مقدمهی کوچیک داشت که ظاهرا اینجا نیومده! به هر حال تشکر میکنم از قرمز عزیز و کیانی عزیز تاپیک بسیار خوب و جالبی هستش... به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
ghermez 750 گزارش پست ارسال شده در دی 91 [quote name='senaps' timestamp='1356987844' post='291505'] سلام.... بسیار عالی در اومده فقط تا جایی که یادم میاد و ترجمهای که هرگز تموم نشد، یه مقدمهی کوچیک داشت که ظاهرا اینجا نیومده! به هر حال تشکر میکنم از قرمز عزیز و کیانی عزیز تاپیک بسیار خوب و جالبی هستش... [/quote] این متن تقریبا خلاصه شده است و ترجمه کمله به کلمه نیست جناب کیانی کل زحمتش همراه با دوستشون کشیدند به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
senaps 12,003 گزارش پست ارسال شده در دی 91 درسته... واقعا متن سختی بود که هم من و هم دوستانم! توش موندیم...!!! البته من که فعلا تو عربی مبتدیم! و دوستم هم که بیشتر متون کتابی رو میتونه بخونه!!.... این ارزش کار جناب کیانی رو میرسونه که واقعا عالی کار کردن.... متن به قول شما قرمز جان بسیار روان و عالیست.... ------------------ سوال من اینه که ترکا همیشه با انگیسا تو یه جا حضور داشتن ومستعمرهشون بوده؟! اخه ترکا و انگلیسا با هم تو کویت دنبال چی بودن؟! به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
ghermez 750 گزارش پست ارسال شده در دی 91 (ویرایش شده) [quote name='senaps' timestamp='1356988922' post='291510'] ------------------ سوال من اینه که ترکا همیشه با انگیسا تو یه جا حضور داشتن ومستعمرهشون بوده؟! اخه ترکا و انگلیسا با هم تو کویت دنبال چی بودن؟! [/quote] اون سال ها سال های فرو پاشی عثمانی ( حدود سال های پایانی جنگ اول جهانی ) و شبه جزیره هم مستمره عثمانی و می دونید انگلیس ها باعث.... همزمان هم حضور نداشتند ویرایش شده در دی 91 توسط ghermez به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
TALASH 8,964 گزارش پست ارسال شده در دی 91 بسیار عالی بود با تشکر از شما دوست عزیز به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر
RezaKiani 1,948 گزارش پست ارسال شده در دی 91 [right]در اصل باید از تلاش دوست عزیزم حاتم مرهونی تشکر کنم که استارت این کار رو برای من زد. اما درباره عثمانی و انگلیس خوب بعضی وقتها این ها با هم متحد هم بودند مثل جنگ کریمه. ولی در زمان جنگ جهانی اول عثمانی دشمن بریتانیا بود و بریتانیا یکی از عوامل ضربه زدن به عثمانی رو تجزیه این کشور می دونست. بنابراین انگلیس انرژی زیادی گذاشت تا مناطق مختلفی از عثمانی رو از این کشور منفک کنه. در قرارداد محرمانه بین انگلیس و فرانسه به نام قرار داد سایکس پیکو این دو کشور توافق کردن که بعد از پایان جنگ این مناطق رو بین خودشون تقسیم بکنند. روسیه هم که حسابی در جنگ جهانی اول گل کاشته بود و مثل خر توی گل مونده بود با سکوت خودش به این قرار داد رضایت داد. در نتیجه، وقتی جنگ اول تمام شد یه سازمانی بوجود اومد به نام "جامعه ملل متحد" که البته با سازمان ملل امروزی فرق داشت(این جامعه هنوز فعاله و دفترش توی ژنو هست) این جامعه ملل قیومت بعضی جاها مثل عراق و فلسطین رو داد به انگلیس و بعضی جاها مثل دمشق رو داد به فرانسه. یعنی مفاد قرارداد محرمان سایکس پیکو جنبه قانونی به خودشون گرفتند[/right] [right]کویت هم که از اول اولش تحت الحمایه بریتانیای کبیر بود. هنگامی که این وقایع روی دادند عثمانی ها مدتها بود که منطقه رو تخلیه کرده بودند و همونجور که در متن هم دیدید انگلیسی ها همه کاره و فعال مایشاه شده بودند[/right] به اشتراک گذاشتن این پست لینک به پست اشتراک در سایت های دیگر