ghermez

انقلاب صنعتی و تأثیر آن در عملیات نظامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از دیدگاه تاریخی، سقوط ناپلئون در جنگ واترلو عصر جدیدی را در اروپا آغازکرد. این عصر دارای خصوصیاتی ویژه بود که در قرون گذشته و در هیچ کجای دنیا مانندی نداشت. از جمله این ویژگی ها می توان موارد زیر را برشمرد:[/font][/size][/color]
[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]الف- میل کشورهای اروپایی به ثبات سیاسی و عدم علاقه آنها به کشورگشایی های بزرگ( به سبک بناپارتی) . این بی علاقگی سبب محافظه کاری سیاسی شدیدی در میان سیاستمداران اروپایی شد تا جایی که با اغلب نوآوری های سیاسی و رفورمهای اجتماعی مخالفت صورت می گرفت. حرکتهای سیاسی و اصلاح طلبان داخلی چنان انرژی و وقت سیاستمداران را می گرفتند که آنها ناچار بودند تا حد امکان از درگیری نظامی با همسایگان خود پرهیز کنند و در صدد تحریک کشورهای قدرتمند دیگر برنیایند. جاه طلبی های ارضی در برنامه های سیاسی سران سیاسی اروپا جایی نداشت.[/font][/size][/color]
[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ب- رشد یک نظام اقتصادی یکپارچه و ایجاد شبکه های بین المللی مالی-تجاری. نیاز اساسی چنین نظامی ثبات اقتصادی و سیاسی و اجتناب از جنگهای بیهوده بود. با یکپارچه شدن صنایعی مانند بانکداری و بیمه، کشورهای اروپایی هر چه بیشتر به سمت رفع اختلافات خود از طریق مذاکره روی آوردند.[/font][/size][/color]
[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ج- رشد سریع حمل و نقل جدید(راه آهن و کشتی بخار) که سبب به هم پیوستن بیشتر بازارهای منطقه ای و ادغام آنها در یک بازار یکپارچه جهانی می شد. دیگر امکان داشت که مازاد تولیدات یک منطقه کوچک به راحتی به بازارهای کشورهای دیگر صادر شود و برای مردم آن منطق تراز تجاری مثبتی ایجاد کند. حمل و نقل جدید رشد اقتصادی بسیاری از مناطق سابقا عقب افتاده را در بر داشت.[/font][/size][/color]
[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]د- لغو تدریجی تعرفه های و موانع تجاری و حرکت به سوی اقتصاد آزاد و در نتیجه بازهم حرکت بیشتر به سمت صلح در تمامی قاره اروپا و دوری از درگیری نظامی.[/font][/size][/color]
[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ه- حرکت به سوی سرمایه گذاری های بلند صنعتی و بازرگانی و در نتیجه رشد و توسعه ی اقتصادی کشورها و افزایش درآمد سرانه ملی.[/font][/size][/color]
[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]و-گسترش علم آمارگیری و استفاده از آن در برنامه ریزی.[/font][/size][/color]
[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ز- گسترش کارخانجات صعنتی و تقسیم کار به شیوه ی جدید. نیاز به کارگر ساده (و البته به تعداد زیاد) برای صنایع جدید سبب شد تا نظام آموزشی مدرنی برقرار شود که بچه ها را تا حد میانگین مورد نیاز این کارخانجات آموزش دهد. خروجی این نظام آموزشی در حقیقت ورودی کارخانجات و صنایع را تشکیل می داد(گذر از آموزش مکتبخانه ای یا سینه به سینه به مدارس مدرن).[/font][/size][/color]
[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]ح- موارد بالا به رشد فوق العاده تکنولوژی در نیمه اول قرن نوزدهم منجر شد که از آن به عنوان "انقلاب صنعتی" یاد می کنیم. این انقلاب صنعتی تقریبا در اکثر زمینه ها زندگی مردم را دگرگون کرد؛چه در کشورهای صنعتی و چه در کشورهای غیرصنعتی.[/font][/size][/color]
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/Image_2~0.jpg[/img]


[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اغلب، نقطه شروع این جهش تکنولوژی یا همان انقلاب صنعتی را اختراع ماشین بخار توسط جمیز وات می دانند. اما باید به خاطر داشت که سالها طول کشید تا انقلاب صنعتی تأثیر خود را در جنگها و عملیات نظامی نشان دهد. مثالهایی ازاین ابداعات جدید را می توان بکارگیری راه آهن در لجستیک و جابجایی ارتشها، بکارگیری تلگراف در ارتباطات بین واحدهای نظامی و فرماندهان، ایجاد روشهای جدید تولید فولاد (که در ساخت توپ و تفنگ های با کیفیت تر تأثیر داشت)،بکارگیری موتور بخار در کشتی ها(که کشتی های جنگی سریع تر و مانورپذیرتری نتیجه داد) دانست.[/font][/size][/color]
[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]این روشهای جدید سبب شد که جنگهای قرن نوزدهم (برخلاف قرن هجدهم) اغلب کوتاه مدت بوده و به سرعت به نتیجه برسند(به استثنای جنگهای داخلی آمریکا البته).[/font][/size][/color]


[color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]اما بپردازیم به جنگهای پروس با اتریش و (اندکی بعد) فرانسه در میانه قرن نوزدهم. قبل از هر چیز نگاهی به وضعیت عمومی این سه قدرت در آن دوران بیندازیم:[/font][/size][/font][/size][/color]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]الف-امپراطوری پروس[/font][/size][/b][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]در سال 1850 پروس یکی از قدرتهای متوسط اروپا به شمار می آمد. در آن زمان آلمان تشکیل شده بود از یک اتحادیه (شامل سی و نه ایالت یا دوک نشین) آلمانی زبان و کشوری به نام آلمان اصلا وجود خارجی نداشت. پروس علاقه داشت تا تمامی این ایالات را زیر چتر خود گرفته و آلمان متحدی ایجاد کند ولی رقیب اصلی وی در این مورد امپراطوری اتریش-مجارستان (هابزبورگ) بود که از اتریش، مجارستان و قسمتهای دیگری از اروپای مرکزی تشکیل شده بود. هابزبورگ با اتحاد آلمان مخالف بود و در این مخالفت یاری تعدادی از حمایت ایالات کوچک آلمان (که از زیر یوغ پروس رفتن اکراه داشتند و خواستار استقلال خود بودند) و روسیه برخوردار بود. در سال 1850 هر دو قدرت ژرمن طی قرار داد اوئیل موتز تصمیم گرفتند از کسب امتیاز بیشتر در مسئله آلمان خودداری کننند و پروس هم طرح وحدت آلمان را رها کرد.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از طرف دیگر فشار فرانسه بر مرزهای غربی پروس وضع برای پروس را بدتر می کرد. پروس از نظر جغرافیایی یک کشور یکپارچه نبود و دو قسمت اصلی آن (پروس غربی و پروس شرقی) با فاصله از همدیگر قرار داشتند. ضعف استراتژیک پروس وضعیتی پیچیده برای این کشور رقم زده بود. از طرف شرق هم این کشور همسایه روسیه بود که پس از سقوط ناپلئون تبدیل به یکی از قدرتهای برتر و تصمیم گیرنده در امور قاره شده بود و پروس همواره تهدید ارتش 800 هزار نفری روسیه را در پشت دیوارهای خود حس می کرد و ناچار بود که واکنشهای روسیه را در برابر اقدامات خود محاسبه کند.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]نقطه قوت اصلی پروس آموزش و پرورش این کشور بود. نظام آموزش مدرن پروس به این کشور اجازه می داد تا تعداد زیادی از افراد معمولی جامعه (بچه های خانواده های سطح پایین و متوسط) را زیر پوشش قرار دهد و از آنها کارگران ساده بوجود بیاورد که با آموزش تخصصی بیشتر می شد آنها را به کارگران ماهر تغییر داد. اما این نظام می توانست برای ارتش هم مفید باشد چرا که کسانی که در این نظام آموزش می دیدند همانگونه که حداقلهای لازم برای کارکردن در کارخانجات را فرامی گرفتند حداقلهای لازم برای خدمت نظام را نیز فرامی گرفتند. خدمت نظامی برای مردان تا 3 سال اجباری شد. بعد از آن یک دوره 4 ساله ذخیره و بعد از دوره ذخیره یک دوره احتیاط طولانی وجود داشت. با اجباری شدن خدمت زیر پرچم (که تا آن زمان در اروپا سابقه نداشت) پروس می توانست نیروی انسانی عظیمی را در هنگام نیاز برای عملیات نظامی خود بسیج کند و هیچ گاه از کمبود نیروی انسانی رده پایین در ارتش خود در رنج نباشد. پروسی ها می توانستند سالی 7 بار مردان خود را از دوره های خدمت گذشته به زیر پرچم احضار کنند. افراد دوره احتیاط در پادگانها و پشت جبهه خدمت می کردند و بقیه سربازان نیازهای رزمی واحدها را برآورده می کردند.[/font][/size][/color][/font][/size]
[color=#000000][font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]البته بسیج کردن سربازان به خودی خود نقطه مثبتی نیست. در همان زمان روسیه می توانست تا چند برابر پروس سرباز بسیج کند اما از تجهیز حتی 200هزار نفر از آنها عاجز بود. در جنگ کریمه در طی یک نبرد روسها یازده هزار نفر تلفات داشتند که ده هزار نفر آنها بر اثر بیماری هایی مانند اسهال و... بود. در صورتی که انقلاب صنعتی و تولید انبوه به پروسی ها اجازه می داد تا تمام سربازانشان را به خوبی مسلح کرده و تغذیه کنند.[/size][/color][/font][/color]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]نقطه قوت دوم پروس صنایع رو به رشد آن بود. این کشور صنایع مدرن خود را در راه ساخت شبکه وسیع راه آهن، تولید توپهای ته پر و تفنگهای مدرن ته پر بکار گرفت. با استفاده از شبکه گسترده تلگراف فرماندهان عالی ارتش پروس می توانستند با سرعت با فرماندهان حاضر در صحنه نبرد ارتباط برقرار کنند و وضعیت نبرد را کنترل کنند. البته همان طور که تجربیات عملیاتی نشان دادند بکارگیری این تکنولوژی های جدید چندان هم بدون اشکال نبود. در جنگ سادوا قطع شدن خطوط تلگراف برای فرماندهان مشکل آفرین شد. از طرف دیگر خطوط راه آهن می توانستند افراد و تجهیزات ارتش را فقط تا مرزهای پروس حمل کنند و از آنجا به بعد ارتش پروس برای جابجایی ناچار بود به شبکه حمل و نقل محلی تکیه کند.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اما این مشکلات برای پروس چندان مهم نبودند چرا که پروسی ها سازمانی را در ارتش خود بوجود آورده بودند که تا آن زمان در تاریخ جنگها بی سابقه بود: [b]ستاد کل ارتش[/b]. تا قبل از آن، در کشورهای اروپایی، ستاد ارتش تنها در زمان جنگ تشکیل می شد و وظیفه هدایت عملیات نظامی و مأموریتهای لجستیک برای پشتیبانی از حرکتهای نظامی را برعهده داشت. پس از پایان هر جنگ ستاد ارتش کشورها منحل می شد تا جنگی دوباره آغاز شود. اما پروسی ها زیر نظر مولتکه و بیسمارک سازمان ثابت و پایداری به عنوان ستاد کل ارتش ایجاد کردند. این ستاد وظیفه داشت نقشه های لازم برای جنگهای آینده را ترسیم کند. احتمالات مختلف را بررسی کند. راه کارهای مناسب را بیابد. نیازهای لجستیکی را برآورده کند تا در زمان شروع هر جنگی وظایف هر واحد نظامی و فرماندهان شان مشخص شده باشد. [/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از طرف دیگر، ستاد کل بر امر سربازگیری اجباری و آموزش این سربازان برای جنگهای آینده اشراف داشت. افسران پروسی آموزش می دیدند تا بر تعداد زیادی از سربازان وظیفه فرماندهی کنند و در صورتی که ارتباط آنها با فرماندهانشان قطع شد با تکیه بر ابتکار خود عمل کنند. ارتشهای پروسی می توانستند به صورت مستقل از هم وارد میدان نبرد شوند و به کمک ارتشهای آسیب دیده بشتابند(نمونه اش در جنگ سادوا روی داد).[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اما مهمترین وظیفه این سازمان این بود که جنگهای قبلی (و مانورهای نظامی) را به دقت بررسی کند، اشکالات وایرادات هر واحد و هر فرمانده و هر تاکتیک را بیابد و راه حلی برای حل مشکلاتی که در جنگهای قبلی وجود داشت بیابد. مثلا با کشف اشکالات توپخانه در جنگ با اتریش توپهای جدیدی ساخته شد که در جنگ با فرانسه از آنها استفاده شد. [/font][/size][size=5][font=Times New Roman","serif][size=4]یا در طی جنگ با فرانسه توان جابجایی راه آهن پروس رشدی برابر با 100 درصد داشت.در نبرد سدان، مولتکه از نبرد کونیگراتز درس گرفت و اجازه نداد تا یک نفر از سربازان فرانسوی از حلقه محاصره سربازانش فرار کنند. [/size][/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از همین رو، این سازمان به صورت قلب تپنده سازمان نظامی ارتش پروس در آمد و آن چیزی را سبب شد که بعدها "انقلاب آلمان" نامیده شد.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]ب-امپراطوری هابزبورگ[/font][/size][/b][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اگرچه هابزبورگها مشکلات استراتژیک پروس را نداشتند اما از مشکلات خاص خود رنج می بردند. این کشور از تعداد زیادی ملیتهای گوناگون مانند اسلاو، ژرمن، مجار و... تشکیل شده بود که هماهنگ کردن این ملیتها خود مشکلی بزرگ بود. به عنوان مثال در سال 1865 ارتش امپراطوری اتریش-مجارستان دارای 130000 نفر آلمانی، 95000 نفر چک و اسلواک، 38000 نفر لهستانی، 22500 نفر مجار، 27000 نفر کروات و 5000 نفر از ملیتهای دیگر بود.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]هابزبورگها همواره دارای مشکل گریز از مرکز ملیتهای زیردست خود بودند. مجارها،ایتالیایی ها و... هر یک در پس کسب استقلال خویش بودند و دولت محافظه کار مترنیخ ناچار بود که برای سرکوبی این حرکات استقلال طلبانه نیروی نظامی و هزینه گزافی را صرف کند.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از سوی دیگر، جنگهای ناپلئونی اقتصاد کشور را به شدت تحلیل برده بود و هابزبورگها ناچار بودند تا هزینه های نظامی خود را در حداقل نگه دارند که به هیچ وجه برای ایجاد یک ارتش قدرتمند کافی نبود. ارتش بی کفایت و فاسد هابزبورگ هم در هدر دادن این بودجه ناکافی مزید بر علت شده بود.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از نظر صنعتی، اتریش-مجارستان آشکارا از کشورهایی مانند بریتانیا،فرانسه و پروس عقب افتاده بود و زمانی که پروسی ها ارتش خود را به تنفگهای دارای سوزن (ته پر) مجهز کردند ارتش هابزبورگ هنوز از تفنگهای فتیله ای استفاده می کرد. البته زمانی که جنگ با پروس آغازشد اتریشهای توپهای بهتری نسبت به رقیب در دست داشتند.[/font][/size][/color][/font][/size]
[font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]یکی از معضلات هابزبورگ ناتوانی آنها در تغذیه سربازان زیادشان بود. اتریش-مجارستان در زمان صلح برای جلوگیری شورش سربازان آنها را به خانه های خود باز می گرداند و در نتیجه جمع آوری آنها در زمان نیاز مدتها زمان می برد.[/size][/color][/font]
[font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]از سوی دیگر هابزبورگ از کمبود خطوط راه آهن رنج می برد. در حالیکه پروس برای حمل سربازان و تجهیزات به جبهه جنگ از 5 خط راه آهن استفاده می کرد اتریشی ها تنها یک خط راه آهن در اختیار داشتند.[/size][/color][/font]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]ج-امپراطوری فرانسه[/font][/size][/b][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]با اینکه فرانسه پس از ناپلئون به سرعت سربلند کرد و در صدد جبران خسارات جنگهای دوران بناپارت شد اما خسارات وارده چنان بود که هیچ گاه اجازه نداد تا فرانسه تا حد بریتانیا (رقیب تاریخی خود) در انقلاب صنعتی مشارکت و پیشرفت داشته باشد. فرانسه در دوران بناپارت و جنگهای انقلا حدود 1.5 میلیون نفر تلفات داد و آهنگ افزایش جمعیت آن کندتر از بقیه قدرتهای اروپا شده بود. در اثر جنگ کریمه (1854-1856) موجودی طلای خزانه فرانسه به صفر رسید و قدرت کشاورزی رو به کاهش داشت.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]از نظر سیاست خارجی، جاه طلبی های دوران بناپارت سبب شد تا قدرتهای قاره همواره در جهت محدود کردن نفوذ فرانسه کوشش کنند تا افکار انقلابی فرانسوی ها به کشورهای پادشاهی آنها نفوذ نکند. ضعف دیپلماسی خارجی فرانسه نیز سبب شد تا این کشور از تمرکز بر روی یک هدف واحد باز بماند و نیروی خود را در میان مستعمرات (در رقابت با بریتانیا) و در کشمکشهای مرکز اروپا (رقابت با هابزبورگ و پروس) به تحلیل برد.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]مشکل دیگر فرانسویها رهبری عالی این کشور بود. فرانسه افسران جزء خوبی داشت که در طی جنگهای مستعمراتی و جنگ کریمه کار آزموده شده بودند. اما ناپلئون سوم اگرچه از اسم بناپارتها بهره می گرفت از نظر استعداد نظامی به هیچ وجه با ناپلئون بناپارت قابل مقایسه نبود.[/font][/size][/color][/font][/size]
[font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]فرانسه ،بر خلاف پروس، از سربازان حرفه ای استفاده می کرد که با قراردادی 7 ساله به ارتش می پیوستند. فرانسوی ها کهنه سربازان خود را برتر از سربازان وظیفه پروسی می دانستند ولی از نظر دیسیپلین نظامی، اعتیاد به الکل و.... برتری با سربازان پروسی بود. در حالیکه سربازان پروسی توسط واحدهایشان به سمت جبهه سوق داده می شدند. بسیاری از سربازان و افسران وظیفه از واحدهای خود جاماندند و مدتها بعد از آغاز نبرد به واحدهای خود پیوستند.[/size][/color][/font]
[font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]راه آهن فرانسه نیز ،شبیه پروس، گسترده و آماده بهره برداری توسط نیروهای نظامی این کشور نبود.[/size][/color][/font]
[font=times new roman,times,serif][color=#0000ff][size=4]فرانسوی نتوانستند از جنگهای کریمه و جنگ هابزبورگ-پروس درسهای اساسی دریافت کنند و اگر هم درسی گرفتند نتوانستند آن را در نیروهای نظامی خود پیاده کنند. درحالیکه پروسی ها سواره نظام خود را به عنوان یک نیروی پیش آهنگ، دیده بان و چریک بکار می گرفتند فرانسوی ها هنوز به روش منسوخ حملات سواره نظام سنگین بر علیه پیاده نظام چسبیده بودند که در نبرد سدان برای آنها فاجعه آفرید.[/size][/color][/font]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]سیر وقایع[/font][/size][/b][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]بحث پایانی درباره سیر وقایعی است که منجر به درگیری پروس با اتریش و فرانسه شد و نتیجه ای که این جنگها بر جغرافیای سیاسی اروپا گذاشت.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]الف- جنگ هابزبورگ-پروس[/font][/size][/b][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]در سال 1863 پادشاه دانمارک مرد و مشکل جانشینی برای دو ایالت ژرمن شلسویک و هلشتاین باقی ماند. وارث قانونی این دو دوک نشین دوک اگوستنبورگ بود نه پادشاه جدید دانمارک. دانمارکها قصد نگه داشتن دوک نشین ها را داشتند و اعضای اتحادیه ژرمن از پروس و هابزبورگ (به عنوان برادران بزرگترخود) درخواست کردند که این ایالتها را از دانمارک پس بگیرند.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]بیسمارک (صدراعظم وقت پروس) قصد داشت که هر دو ایالت را ضمیمه خاک پروس کند اما برای این کار دلایل کافی در دست نداشت. در مرحله اول ارتش متحد پروس و هابزبورگ توانستند دوک نشینها را از دانمارک پس بگیرند. با طولانی شدن مذاکرات قرار شد که شلسویک به پروس و هلشتاین به اتریش برسد. اتریش که توانایی اداره هلشتاین را نداشت مسئله را به اتحادیه ژرمن واگذار کرد و همین تصمیم بهانه بیسمارک برای اعلان جنگ به هابزبورگ شد.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]دیپلماسی دقیق بیسمارک سبب شد تا مولتکه با خیال راحت از دخالت قدرتهای بزرگ (روسیه، فرانسه و بریتانیا) به اجرای نقشه هایش بپردازد. ارتشهای مولتکه از 3 مسیر مختلف وارد بوهیمی شدند و در سادوا به جنگ ارتش هابزبورگ رفتند. البته یک چهارم قوای هابزبورگ هم در ایتالیا درگیر بودند که فقدان آنها بر سرنوشت نهایی جنگ تأثیر می گذاشت.[/font][/size][/color][/font][/size]
[color=#0000ff][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/empress_of_britain.jpg[/img][/color]


[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]جنگ در طی 7 هفته پایان گرفت و وین ناچار به صلح با شرایط بیسمارک شد. پس از آن پروس توانست ایالتهای آلمانی زبانی را که با اتریش-مجارستان متحد شده بودند به خود منضم کند و رویای آلمان متحد تقریبا به حقیقت پیوست. 5 میلیون نفر تبعه جدید به مردم پروس اضافه شد و 3 ارتش به ارتش این کشور پیوست.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman]ب-جنگ پروس-فرانسه[/font][/size][/b][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]با پایان جنگ 7 هفته ای دیپلماسی بیسمارک فرانسه را هدف قرارداد. ناپلئون سوم قول داده که در طی جنگ 7 هفته ای دخالتی نکند به شرط آنکه پروس در قضیه فروش لوگزامبورگ به فرانسه مخالفت نکند. درز کردن خبر معامله سبب اعتراض در کشورهای آلمانی زبان شد و بیسمارک به ناپلئون اطلاع داد که تنها می تواند با استقلال لوگزامبورگ موافقت کند (نه با الحاق آن به فرانسه). بقیه کشورهای ژرمن ،که هنوز از پروس استقلال داشتند، قول کمک دادند و پروس توانست لشکری بزرگ بسیج کند.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]در آغاز جنگ فرانسه دست کم بر روی کاغذ بر پروس برتری داشت. جمعیت این کشور از پروس بیشتر بود. ارتش آن با تجربه تر بود و به تازگی به بهترین تفنگ دنیا ([/font][/size][/color][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/444"][color=#0000ff]تفنگ گلنگدنی چاسپات[/color][/url][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]) مسلح شده بود[size=4][font=times new roman,times,serif].[/font][/size][/font][/size][size=4][font=times new roman,times,serif][size=4][font=times new roman,times,serif]تفنگ چاسپات دارای بردی برابر با 1500 یارد بود و در برابر تفنگ دریسه پروسی ها که نرخ آتش 4 تیر در دقیقه داشتند می توانست 8 تا 15 تیر در دقیقه شلیک کند.[/font] [/size][/font][/size][size=5][font=Times New Roman][font=times new roman,times,serif] [/font]در ضمن فرانسوی به نوعی مسلسل [/font][/size][font=Times New Roman","serif][size=4]([/size][/font][i][font=Times New Roman","serif][size=3]Mitrailleuse[/size][/font][/i][font=Times New Roman","serif][size=4]) با نواخت 100 تا 200 گلوله در دقیقه [/size][/font][size=5][font=Times New Roman] دست یافته بود. از طرفی فرانسه انتظار داشت که با آغاز جنگ هابزبورگ و ایتالیا به این کشور بپیوندند. البته اینها بخشی از حقایق بود. فرانسه ،چون علت پیروزی پروس بر هابزبورگ را نه تاکتیکهای مدرن مولتکه بلکه در استفاده از تفنگهای ته پر می دانست، بیشتر بودجه نظامی خود را صرف خرید تفنگهای مدرن چاسپات کرده بود و پولی برای بسیج عمومی مردانش باقی نمانده بود. نیروهای فرانسه و توپخانه این کشور در کشور پراکنده بودند در حالیکه 15 روز پس از آغاز جنگ سه ارتش پروسی در حال پیشروی در فرانسه بودند. از سوی دیگر، با آغاز جنگ نه اتریش و نه ایتالیا به کمک فرانسه نیامدند.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]اما در عوض آلمان دارای خطوط راه آهن بیشتر و منظم تری بود. تولید ناخالص ملی و تولید آهن و فولادش از فرانسه بیشتر بود و 50 درصد بیش از فرانسه از منابع جدید انرژی استفاده می کرد. بسیج نیروی نظامی در پروس به سادگی صورت گرفت و افرادش را به جبهه اعزام کرد. جبهه مولتکه با قدرت بر ارتشهایش نظارت می کرد و برای اوضاع غیرمترقبه نقشه های جدید طرح می کرد در صورتی که مارشال بازن بی کفایت بود و ناپلئون هم دست کمی از فرمانده اش نداشت. تاکتیکهای پروسی ها برتری چاسپات را خنثی کرد و فرانسوی ها از مسلسلهایشان در خطوط مقدم استفاده نکردند.[/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/0002.jpg[/img][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman]یک حمله رعد آسا ( از نوع بلیتزریخ هیتلر) فرانسه را در هم کوبید. امپراطوری دوم جای خود را به جمهوری سوم داد. آلزاس و لورن به پروس واگذار شد و 5 بیلیون فرانک غرامت بر مردم فرانسه تحمیل شد. با اعلان رسمی شاهزادگان و دوکهای ژرمن، ویلهلم اول رسما شاه آلمان شد و رایش دوم زاده شد. جمعیت این کشور تازه زاده شده به 41 میلیون نفر می رسید (در مقایسه با 36 میلیون نفر فرانسه و اتریش-مجارستان). اکنون برلین ،که تا 200 سال پیش اهمیتی در بین قدرتهای اروپایی نداشت، در صحنه سیاسی اروپا فعال مایشاء شده بود و در طی 20 سال بعدی این بیسمارک بود که سرنوشت اختلافات سیاسی و پیمانها را در اروپا تعیین می کرد.[/font][/size][/font][/size][/color][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10228/0003.jpg[/img][/color][/font][/size]


[size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman][b]نتیجه[/b][/font][/size][/color][/font][/size][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]همان گونه که ذکر شد این دو جنگ با وجود کوتاه مدت بودن خود اولین جنگهایی بودند که تأثیر انقلاب صنعتی را به صورت کامل در میدان رزم نشان می دادند. بزرگترین تأثیر این دو جنگ بر روی دیدگاه استراتژیستها و نظامیان بود. آنها فکر می کردند که از این به بعد پیشرفتهای صنعتی به آنها اجازه می دهد تا به پیروزیهای برق آسا دست پیداکنند و در چند هفته دشمن را نابود کنند. باور عموم متخصصان این بود که کشوری در جنگ بعدی شکست می خورد که سلاح جدید به دست نیاورده، ارتش بزرگ بسیج نکرده و از راه آهن و تلگراف استفاده نکرده است.[/font][/size][size=5][font=Times New Roman]فرض اساسی بر این بود که در جنگهای آینده تمامی مردم یک کشور درگیر جنگ خواهند شد و تمامی صنایع و امکانات کشور برای رسیدن به یک پیروزی سریع بر دشمن بکار خواهند گرفته شد.[/font][/size][/color][/font][/size][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]البته تمام این پیش داوری ها با وقوع جنگ جهانی اول با شکست روبرو شدند. نقشه ای که آلمان برای آغاز جنگ بعدی(جنگ جهانی اول) طراحی کرده بود (معروف به [/font][/size][/color][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/430"][color=#0000ff]نقشه فون اشلیفن[/color][/url][color=#0000ff][size=5][font=Times New Roman]) بر مبنای محاسبات بالا و رسیدن به یک پیروزی کوتاه مدت بود که البته دیدیم این جنگ به مدت 4 سال ادامه پیداکرد.[/font][/size][/color][/font][/size][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][color=#0000ff][font=Times New Roman][size=5]توجه: این نوشتار بر اساس فصل چهارم کتاب [b]پیدایش و فروپاشی قدرتهای بزرگ[/b](صفحات 211-277)-پل کندی- عبدالرضا غفرانی-چاپ دوم 1385- انتشارات اطلاعات و صفحات 30 تا 40 [b]اطلس تاریخی جهان[/b] جلد چهارم کالین مک ایودی- فریدون فاطمی چاپ اول-1365 نشر مرکز تهیه شده است. خواندن [/size][/font][/color][url="http://www.militaryhistoryonline.com/general/articles/effectofindustrialization.aspx"][color=#0000ff]اینجا[/color][/url][color=#0000ff][font=Times New Roman][size=5] و [/size][/font][/color][url="http://www.wzaponline.com/InductrialRevolution.pdf"][color=#0000ff]اینجا[/color][/url][color=#0000ff][font=Times New Roman][size=5] هم بی فایده نیست البته.[/size][/font][/color][/font][/size][/font][/size]

[size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5]نوسینده :[/size][/font][/size][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][url="http://www.military.ir/forums/user/199-rezakiani/"]RezaKiani[/url][/font][/size][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][size=5]منبع:[/size][/font][/size][/font][/size]
[size=5][font=Times New Roman][size=5][font=Times New Roman][url="http://wars-and-history.mihanblog.com/post/470"]http://wars-and-hist...og.com/post/470[/url][/font][/size][/font][/size]

متاسفانه اون همه زحمت بابت ترجمه [size=4][url="http://www.military.ir/forums/topic/23528-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF%DA%A9%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D8%B2/"][color=#0000ff]نبرد سادوا[/color][/url][/size][b][size=5][font=Times New Roman] [size=4]و[/size] [/font][/size][/b][size=4][url="http://www.military.ir/forums/topic/23580-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B3/"][color=#0000ff]جنگ پروس-فرانسه[/color][/url][/size][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman] [/font][/size][/b][/color] بر باد فنا ، البته خودم هم بهتر دیگران نیستم اما انتظارم این بود دوستان با سواد سایت یک تحلیلی روش انجام بدهند

اگر رضا نبودند که چنین تحلیل هایی انجام بدهند دیگه هیچ ویرایش شده در توسط ghermez
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون از شما که این مطلب رو بصورت تاپیک ارسال فرمودین و ممنون از جناب رضا کیانی موحد عزیز بابت نگارش این مطلب خواندنی و زیبا.

قبل از اینکه وارد خود مبحث شیم، یه چیزی رو می پرسم که البته به خود متن ارتباطی نداره.

[quote]متاسفانه اون همه زحمت بابت ترجمه [size=4][url="http://www.military.ir/forums/topic/23528-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF%DA%A9%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D8%AA%D8%B2/"][color=#0000ff]نبرد سادوا[/color][/url][/size][b][size=5][font=Times New Roman] [size=4]و[/size] [/font][/size][/b][size=4][url="http://www.military.ir/forums/topic/23580-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%B3/"][color=#0000ff]جنگ پروس-فرانسه[/color][/url][/size][color=#0000ff][b][size=5][font=Times New Roman] [/font][/size][/b][/color] بر باد فنا ، البته خودم هم بهتر دیگران نیستم اما انتظارم این بود دوستان با سواد سایت یک تحلیلی روش انجام بدهند[/quote]

من متوجه این قسمت فرمایش شما نشدم.
می شه بیشتر توضیح بفرمایی؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اینو الان پیدا کردم .نکات خوبی داره


[b] [/b]


[b] [/b]
[quote]

[b] [size=4][url="http://siasy1.mihanblog.com/post/46"]جنگ فرانسه و پروس و تشکیل امپراطوری آلمان[/url][/size][/b]

[font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3][b]دراین جنگ که در سال 1870 رخ داد قدرتهای اروپایی مانند انگستان و روسیه هم که از جاه طلبی های ناپلئون به تنگ آمده بودند انتظار اینرا می‌کشیدند که کسی فرانسه را گوشمالی بدهد و بیسمارک بهترین گزینه بود. جنگ به سرعت به شکست و تسلیم شدن ناپلئون سوم انجامید. بعد از جنگ شاهزاده های آلمان هم تاج خود را تسلیم گیوم کردند و به این ترتیب در 18 ژانویه 1871 امپراطوری آلمان اعلام [/b][/size][/font][/size][/font][size=4][font=B Yagut][font=arial,helvetica,sans-serif][b]موجودیت کرد. [/b][/font][/font][/size]

[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]اوضاع بین المللی از 1870 تا تشکیل اتفاق مثلث [/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]تفوق المان بر اروپا( سیستم اول بیسمارک)[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]شکست اتریش و فرانسه از پروس در 1866 و 1871، وتشکیل امپراطوری آلمان از یک طرف و قدرت اقتصادی آلمان از طرف دیگر در سایه سیاست زیرکانه بیسمارک توانست آلمان را بین سالهای 1871-1914 به قدرت برتر اروپا تبدیل کند. بیسمارک بعد از شکست دادن فرانسه با زیرکی دریافت که جنگ نمی‌تواند برتری آلمان را در اروپا تضمین کند لذا سیستم های سه گانه خود را که بر پایه دیپلماسی استوار بود طراحی کرد. دراین سیستم بیسمارک خواهان حفظ وضع موجود اروپا ،انزوای فرانسه وجمع شدن تمام قدرتها حول محور دیپلماسی آلمان بود.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[b] [/b]

[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]بحران بالکان(1875-78)و پایان سیستم اول بیسمارک[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]بحران بالکان درواقع نتیجه زوال روز افزون امپراتوری عثمانی بود.روسیه از دیر باز مترصد فرصت بود تا متصرفات اروپایی عثمانی را از چنگ این امپراطوری در آورد، تا این زمان رقابت قدرتهای اروپایی مانند فرانسه و انگلستان موجب حفظ تمامیت ارضی عثمانی شده بود. در این زمان انگلستان دیگر از دوام رژیم عثمانی قطع امید کرده بود. فرانسه گرفتار مشکلات داخلی بود بنابر این مرد بیمار اروپا در مقابل روسیه حامی نداشت. در چنین شرایطی بحران از بوسنی وهرزگوین شروع شد .صربهای مسیحی بوسنی علیه اقلیت مسلمان که با حمایت ترکها درآنجا سکونت داشتند شورش کردند. دامنه این شورش ها به سایر مناطق بالکان مانند مونته نگرو و رومانی کشیده شد. بلغارها نیز با حمایت روسیه دست به شورش زدند . شورش بلغارها با سرکوب و قتل عام توسط عثمانی سرکوب شد در این سرکوب ها کنسول های آلمان و فرانسه نیز کشته شدند، به نظر می رسید که بعد از این اتفاق باید دولتهای اروپایی علیه عثمانی موضع بگیرند اما قدرتهای اروپایی نه تنها نفع چندانی در بالکان نداشتند بلکه حتی از قدرت یافتن روسیه در این منطقه در هراس بودند.لذا تلاش کردند که مانع از جنگ بین دو کشور شوند. روسیه برجنگ اصرار داشت وبلاخره با تطمیع اتریش مبنی بر الحاق بوسنی و هرزگوین به این کشور بعد ازجنگ بی طرفی اتریش را بدست آورده رضایت انگلیس را نیز جلب کرد. و درنهایت در 1877به عثمانی اعلام جنگ داد. تا وقتی که عثمانی می توانست به خوبی در مقابل روسیه مقاومت کند دولتهای اروپایی فقط ناظر جنگ بودند اما هنگامی که روسیه از دوطرف طرابوزان و ادرنه شروع به پیشروی کرد ،ودر شرایطی که این کشور پیروزیهای زیادی در بالکان به دست آورده بود دول اروپایی به خصوص انگلستان روسیه را مجبور به صلح با عثمانی کرد. قرارداد صلح سن استفانو بین عثمانی و روسیه بر همین اساس منعقد شد. مفاد این قرار داد که بسیار به نفع روسیه بود و بر اساس آن بسیاری از بخشهای اروپایی عثمانی به روسیه واگذار می شد، مورد اعتراض رقبای روسیه‌یعنی اتریش و انگلستان واقع شد و سبب شد که این دو کشورتزار را تحت فشار گذاشته و او را به قبول تشکیل کنگره ای برای تغییر مفاد قرار دارد سن استفانو وادار نماید.این کنگره به تاریخ 1878 در برلین تشکیل شد و بسیاری از مفاد قرارداد سن استفانو را تغییر داد. این کنگره هم فقط بر پایه نظرات قدرتهای بزرگ تصمیم اتخاذ کرده نظرات ،منافع و احساسات دول کوچکتر کاملا نادیده گرفته شد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]در نتیجه این کنگره: 1- مردم بالکان از تصمیم گیری کنگره ناراضی بودند. این مردم از یک طرف با عثمانی می جنگیدند و از حمایت اتریش و روسیه بر خوردار بودند ، از طرف دیگر باید از رقابت این دو امپراتوری استفاده کرده و مانع از طمع آنها به سرزمینشان می شدند. نارضایتی مردم بالکان این منطقه را به صورت کانون بحران درآورد. 2-روسیه از حسن نظر آلمان ناامید شده و از اتحاد مثلث خارج شد که منجر به فروپاشی سیستم اول بیسمارک گردید.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]3- از جنگ احتمالی بین قدرتهای برتر اروپا یعنی انگلستان اطریش و روسیه جلوگیری به عمل آمد. در نهایت با خروج روسیه از اتحاد مثلث سیستم اول بیسمارک فروپاشید،اما صدر اعظم آلمان در همان حال خطوط کلی سیاست دوم سیستم خود را طراحی و ترسیم نمود.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]

[b] [/b]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]بحران بالکان(1875-78) و پایان سیستم اول بیسمارک[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]سیستم دوم بیسمارک[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]بحران بالکان نشان داد که متحد ساختن روسیه و اتریش کار آسانی نیست و بیسمارک دید که ناگزیر است یکی از این دو را انتخاب کند، بیسمارک تصمیم گرفت اتریش را انتخاب کند. وی برای عملی کردن این تصمیم با دو مشکل عمده مواجه بود که با تلاش توانست بر آنها فایق آید. مشکلات بیسمارک در این راه عبارت بودند از:[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]1-مخالفت گیوم اول امپراطوری آلمان با انتخاب اتریش به دلیل احترامی که برای تزار قایل بود و ازطرفی فکر میکرد این سیستم آلمان را در مقابل وحدت روسیه و فرانسه قرار می دهد وگیوم این را خلاف شئون اعتقادی خود می دانست.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]2-اصرار اتریش مبنی بر اینکه این اتحاد علیه روسیه باشد نه فرانسه[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]بیسمارک با زیرکی پیشنهاد اتریش را پذیرفت و قرار شد که اگر هرکدام از این دو کشور مورد حمله روسیه قرارگرفت به همدیگر کمک کنند و اگر کشور دیگری مثل فرانسه به آنها حمله کرد حفظ بی طرفی کافی است. بیسمارک به این ترتیب می خواست انزاوای روسیه را هم به تزار نشان دهد. از طرف دیگر بیسمارک سیاست نزدیکی با انگلستان را در پیش گرفت که بیش از پیش روسیه را دچار وحشت کرد. و سبب شد که خود را منزوی احساس کند. بیسمارک زیرکانه دریافته بود که روسیه تزاری و فرانسه جمهوری نمی‌توانند به هم نزدیک شوند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]تزار در صدد احیای مجدد اتحاد بین سه امپراتور بر آمده و در سپتامبر 1879 نماینده‌ای به برلین فرستاده و سعی کرد آلمان را تشویق به عقد مجدد پیمان بین سه امپراتور کند. بیسمارک نیز که منتظر این فرصت بود از این پیشنهاد استقبال کرد و این پیمان در 1881 بین سه امپراتور به امضا رسید که بر مبنای آن:[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]1-بی طرفی در هنگامی که سومی در وضعیت جنگ با کشوری خارج از این پیمان قرارگیرد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]2-اتریش و روسیه متعهد شدند که به طور یک جانبه در صدد تغیر وضع موجود در بالکان برنیایند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]3-بر اساس یک پروتکل جداگانه قرار شد که اتریش بوسنی و هرزگوین را به خاک خود ضمیمه کند و روسیه دو پرنس نشین بلغارستان و روملیا را زیر نظر بگیرد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]


[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]اتحاد مثلث[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]از سال 1881 ایتالیا که در صدد کسب حیثیت در اروپا بود به دنبال متحدی بود تا بتواند از انزوا خارج شود. د ررقابت بین فرانسه و آلمان ایتالیا آلمان را مناسب تشخیص داد به دلیل اینکه خاطره خوبی از فرانسه و ناپلئون سوم نداشت با پیوستن ایتالیا به اتحاد اتریش وآلمان وتشکیل اتحاد مثلث سیستم دوم بیسمارک به اوج خود رسید به این ترتیب بیسمارک توانست از طرفی با پیمان بین روسیه اتریش و آلمان دو رقیب یعنی اتریش و روسیه را در پیوند با آلمان قرار دهد. از طرفی با اتحاد مثلث دو دشمن دیرینه‌یعنی اتریش و ایتالیا را تابع سیاست‌های خود کند، وفرانسه را در انزوا قرار دهد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3] [/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]


[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4]اروپا ازاتحاد مثلث تا سقوط بیسمارک [/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]اتحاد مثلث برای بار دوم در سال 1887 تجدید شد. در این چند سال تحولات زیادی رخ داده بود رقابت روسیه و اتریش دوباره جان گرفته بود اتریش در پناه آلمان و با استفاده از ضعف شاهزاده‌های بالکان به توسعه نفوذ خود در بالکان ادامه میداد. و روسیه در همه جا در حال پسروی بود و هیچ یک از امتیازاتی را که در کنگره برلین به دست آورده بود در دست نداشت روسیه علت این شکستها را حمایت آلمان از اتریش می دانست.بنابراین در این تجدید عهد روسیه از امضای پیمان سر باز زد. خروج روسیه از کادر دیپلماسی بیسمارک با بازگشت موج ناسیونالسیم در فرانسه مقارن بود که این موضوع بر نگرانی بیسمارک می افزود.خروج روسیه از پیمان و احتمال جنگ با فرانسه نقش ایتالیا را برای بیسمارک پررنگتر می کرد.ایتالیا نیز این موضوع را دریافته بود و سعی میکرد از این موضوع بهره برداری کند بنابراین تجدید اتحاد مثلث با دو کنونسیون همراه بود[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]1-کنوانسیون ما بین ایتالیا و اتریش که بر اساس آن وضع موجود در بالکان حفظ شده ودر صورتی که اتریش متصرفاتی در این منطقه به دست آورد ایتالیا را نیز سهیم گرداند.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]2-کنوانسیون بین آلمان و ایتالیا که آلمان را متعهد به حمایت از نفوذ ایتالیا در شمال آفریقا و مقابله با تجاوز فرانسه به مناطق نفوذ ایتالیا می کرد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]بیسمارک می دانست که آلمان توانایی چندانی در خارج از اروپا ندارد بنابراین سعی کرد که ایتالیا و انگلستان را به هم نزدیک کند بیسمارک در این زمینه هم موفق شد و پیمانی بین ایتالیا وانگلستان منعقد گردید که بر اساس آن ایتالیا حضور انگلستان را در مصر به رسمیت شناخت و انگلستان تعهد کرد که با تصرف لیبی توسط فرانسه مخالفت کند همچنین طرفین حفظ وضع موجود در فرانسه را مورد تاکید قرار دادند . اسپانیا نیز به عنوان یک کشور مدیترانه به این پیمان پیوست. این پیمان از کارهای مهم بیسمارک بود زیرا توانست ایتالیا، اتریش،‌و انگلستان را با خود همراه کند. در این شرایط بیسمارک فقط نگران بهبود روابط فرانسه و روسیه بود بویژه که فرانسه تلاشهایی را در جهت بهبود روابط شروع کرده بود. اما روسیه چندان نظر خوشی نسبت به فرانسه جمهوری نداشت. این بد بینی به کمک بیسمارک آمد و در جون 1887 پیمان مخفیانه‌ای با روسیه بست که به پیمان تضمین دوباره مشهور شد بر اساس این پیمان از نفوذ روسیه در بلغارستان و تنگه های بسفر و داردانل حمایت می کرد. به این ترتیب بیسمارک موفق شد تمام اروپا را حول محور سیاست‌های خود جمع کند. سیستم بیسمارک یک ضعف عمده داشت و آن عدم سازگاری تعهدات آلمان در مقابل روسیه و اتریش بود. سال 1888 نقطه عطفی در سیاستهای آلمان بود در این سال گیوم اول درگذشت و گیوم دوم با سیاستهای بیسمارک چندان موافق نبود لذا بیسمارک استعفا داده و با فروپاشی سیستم بیسمارک سیاست اروپا وارد مرحله جدیدی شد.[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]






[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=arial,helvetica,sans-serif][size=3]منبع:[/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font]
[font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][font=B Yagut][size=4][url="http://siasy1.mihanblog.com/post/46"]http://siasy1.mihanblog.com/post/46[/url][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/size][/font][/quote]



[b] [/b]

[b] [/b]

[b] [/b]

[b] [/b]

[b] [/b]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حداقل باید تشکر کنیم
پس ممنون از زحمات دوستان که زحمت مقالات علمی را می کشند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر قرمز با تشکر از شما مثل همیشه کامل و جامع بود :rose: :rose: :rose:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]سلام اقا مصطفی منظور دوستمون دو تا تاپیکی بود که با هماهنگی ایشان و توسط بقیه دوستان سایت درباره نبردهای سادوا و جنگ پروس و فرانسه ترجمه شد و در میلیتاری قرار داده شد. اتفاقا این زحمت دوستان به هیچ وجه به هدر نرفته است و باید خوشحال باشند که به سهم خود توانسته اند کار بسیار مفیدی انجام بدهند. اینکه دوستان دیگر سایت توجهی به این دو تا تاپیک نشان ندادند از ارزش کار بچه ها کم نمی کنه. این مطالب زیبا و خواندی در میلیتاری باقی خواهند ماند و هزاران بار در دیگر جاها کپی پیست خواهند شد و هزاران نفر آنها را خواهند خواهند. فقط یه کم وقت می بره. من همونجا می خواستم کامنت بذارم که دیدم چون هر دو جنگ از جهاتی به هم مربوط هستند و در ضمن زاویه دید من فرق داشت مطلب رو به صورت یه مقاله جداگانه نوشتم[/right]
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.