basijee

نیروهای جبهه مقاومت و مدافعان حریم اهل بیت (س) در عراق و شامات

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

بهترین مکان برای این کارها شبکه های اجتماعی هست...که متاسفانه در ایران فیلتر هست...اون هایی هم که عضو فیسبوک از ایران هستن جنیفرلوپز بیشتر لایک می کنن تا این چیز ها

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Ximosi' timestamp='1379173737' post='338647']
[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/1236422_532806373467034_1705756892_n.jpg[/img][/center]
[/quote]

تا کور شود هر آنکه نتواند دید...
  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size="2"]حزب الله لبنان و اهالی روستای "المنصوری" شهر "صور" در جنوب لبنان پیکر شهید مجاهد «علی حسین خلیل(ابوحسین)» را که در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسیده بود تشییع کردند.[/size]


[center][size="2"][img]http://abna.co/a/uploads//432/9/432923.jpg[/img][/size][/center]


[center][size="2"][img]http://abna.co/a/uploads//432/9/432915.jpg[/img][/size][/center]


[center][size="2"][img]http://abna.co/a/uploads//432/9/432909.jpg[/img][/size][/center]






[center][size="2"][img]http://abna.co/a/uploads//432/9/432904.jpg[/img][/size][/center]










[center][size="2"][img]http://abna.co/a/uploads//432/9/432922.jpg[/img][/size][/center]

[center][size=4][b]شادی روح همه شهدای مدافع حرم صلوات[/b][/size][/center]
  • Upvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان قبلا تصویر سردار را گذاشته بودند.

انتشار تصاویری دیدنی از یک سردار شهید ایرانی در سوریه/ ای کاش این مستند بجای بی‏ بی‎سی از رسانه ملی پخش ‎می‎شد + فیلم

[b]رجانیوز - گروه سیاسی: [/b]بی‎بی‎سی فارسی تصاویری را از یکی از شهدای ایرانی در سوریه منتشر کرده است، که جاداشت از رسانه ملی و در تجلیل از فداکاری این سرباز رشید اسلام منتشر شود، تصاویری که از اخلاص این شهید و ارتباط صمیمی او با مردم دیار شام حکایت دارد.
به گزارش رجانیوز، بی‎بی‎سی فارسی با انتشار تصاویری از فعالیت‎های یکی از شهدای ایرانی در سوریه، مدعی شده، این تصاویر مربوط به شهید اسماعیل حیدری است که توسط شهید هادی باغبانی ضبط شده و با این اقدام تلاش کرده تا اثبات کند ایران در سوریه حضور نظامی دارد.
گزارشگر بی‎بی‎سی مدعی است این تصاویر را گروه تروریستی "لوا داوود" در اختیار برنامه ساعت خبر تلویزیون ملی هلند قرار داده و فیلم مذکور را سندی مبنی بر حضور نظامی ایران در سوریه می‎داند

بی‎بی‎سی برای اثبات ادعای خود به بخشی از گفتگوی این شهید با برخی از نیروهای ارتش سوریه که به صورت اتفاقی همدیگر را می‌بینند اشاره می‌کند و مدعی می شود این به معنای همکاری گسترده ایران با ارتش سوریه و گارد ریاست جمهوری است.
اما آنچه فراتر از تلاش ناکام رسانه دولت انگلیس در این تصاویر توجه بیننده را به خود جلب می‎کند، نحوه سلوک این سرباز شهید اسلام با مردم سوریه است که به خوبی در همه لحظات این مستند به تصویر کشیده شده، تصاویری که جا داشت از رسانه ملی و در تجلیل از نحوه سلوک سربازان و سرداران ایرانی به تصویر کشیده شود.
این در حالی است که این فیلم به نمایش گذاشته است، نه تنها ادعای حضور نظامی گسترده ایران در سوریه را تایید نمی‌کند بلکه اثبات اظهارات فرمانده سپاه پاسداران درباره نقش ایران در این کشور را نیز در دل خود دارد.
سردار عزیز جعفری چندی پیش در جمع خبرنگاران درباره حضور نظامی ایران در سوریه گفته بود: همه می‌دانند که سپاه واحدی به نام واحد نهضت‌های اسلامی داشته و دارد که هدفش کمک به مستضعفین و بحث بیداری در جهان اسلام است. از زمانی که نیروی قدس تشکیل شد با هدف حمایت از ملت‌های مظلوم بخصوص مسلمان حرکت‌هایی انجام داده است و در کشورهای لبنان و سوریه تعدادی از نیروی قدس سپاه حضور داشتند و این به منزله حضور نظامی ما در آنجا نیست.
وی افزود: در مقایسه با میزان حمایت و حضور نظامی کشورهای عربی از گروه‌های معارض سوریه ما اقدامی در آنجا انجام ندادیم. ما تنها کمک فکری و مستشاری و انتقال تجربه را دنبال کرده‌ایم.
فرمانده کل سپاه تاکید کرد: از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است که برای دفاع از سوریه که در حلقه مقاومت است، انتقال "تجربیات" خود و هرگونه کمک فکری را به سوریه داشته باشد و این در حالی است که کشورهای دیگر ابایی از کمک نظامی به گروه‌های معارض سوریه ندارند و ما این کار را محکوم می‌کنیم.
جعفری در ادامه و پس از تاکید بر انتقال تجریبات از سوی سپاه به رزمندگان سوری تاکید کرد: البته بیش از 50 هزار نفر از مردم سوریه در قالب جیش الشعبی (الوطنی) یا همان نیروهای بسیجی سوریه ساماندهی شده‌اند که در کنار ارتش در مقابل این هجمه ناجوانمردانه کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایستاده‌اند.
اما از نکات جالب توجه که در این فیلم به نمایش در آمده روحیه بالای رزمندگان و ارتباط عمیق و محبت آمیز این شهید با مردم سوریه و رزمندگان جیش الوطنی است، نکته‎ای که نه تنها بی بی سی فارسی و دیگر رسانه های مخالف ایران نتوانستند آن را سانسور کنند بلکه حاکی از جایگاه مستشاری و راهبری این شهید بزرگوار در عرصه سوریه است.
در بخشی از فیلم، این سرباز رشید اسلام می گوید: اگر به مردم سوریه محبت کنیم، محبت می بنیم..... متاسفانه سیستم ارتش سوریه با اجبار و جبر با نظامی های خودشون برخورد کرده‌اند برای همین وقتی که ما الان با دفاع الوطنی کار می کنیم (ارتشی ها) خیلی شیفته ما هستند خیلی از ارتشی ها می خواهند فرار کنند بیایند سمت ما.... چرا؟ (به خاطر اینکه) فقط احترام کردیم ، وگرنه هیچ چیز دیگر به اینها ندادیم . سیستم نظامی اینها باید یاد بگیرد که با احترام با نظامی های خودش برخورد کند .... خود نظامی های سوری، چند تا از سرتیپ ها و سرهنگ هایشان که ما با آنها رفیق هستیم به ما می گویند شما فرماندهی می کنید و ما هم فرماندهی ، فرماندهی ما با تحکم است، اما فرماندهی شما روی قلب بچه های ماست.
در قسمت پایانی این فیلم شهید می گوید: اگر خدا توفیق بدهد عاقبتمان ختم به شهادت بشود نه اینکه خدای نکرده در بستر بمیریم و بعد بگویند حاج اسماعیل که این همه سال جنگیده و زخمی شده و ... این برای ما سخت می شود ، ما روا انشا الله اینطور ملحق کنند به دوستانمان که حداقل روسفید باشیم.
آنچه مسلم است آنکه ایران هنوز تصمیمی مبنی بر حضور جدی نظامی در جبهه سوریه نگرفته است، چه آنکه اگر این تصمیم اتخاذ شود، قطعا جمهوری اسلامی ابایی از بیان آن نخواهد داشت، موضوعی که در خلال جنگ هشت روزه غزه و ارسال رسمی موشک و سلاح از سوی ایران به مجاهدان فلسطینی محصور در نواز غزه هم عملیاتی شده و هم به صورت رسمی اعلام شد.
از سوی دیگر حضور فرماندهان زبده نظامی ایرانی در جبهه سوریه برای ارائه مشاوره‎های نظامی، و هدایت نیروهای تحت امر ارتش سوریه نیز همانگونه که در این گزارش به آن اشاره شد، موضوعی است که بصورت رسمی از سوی فرمانده کل سپاه اعلام شده است و این حضور نیز در آن قالب قرار خواهد گرفت.
هر چند مشخص نیست این تصاویر مربوط به شهید حیدری باشد، اما اتفاق مبارکی که از خلال انتشار این تصاویر از رسانه دولتی انگلیس حاصل شده است، آشنایی با یکی از سربازان و سرداران رشید ایرانی است که مخلصانه، گمنام و البته شجاع و پیروز در جبهه دفاع از حریم حضرت زینب سلام‎الله علیها و محور مقاومت به فعالیت پرداخته‎ اما به دلیل همین ملاحظات رسانه‎ای و تبلیغاتی، مردم ایران از فیض آشنایی با او محروم بوده‎اند. بر این مبنا است که باید انتشار این تصاویر از تلویزیون بی‎بی‎سی به فال نیک گرفته شود.

[url="http://www.rajanews.com/detail.asp?id=167883"]http://www.rajanews.com/detail.asp?id=167883[/url]

[b]لینک فیلم داخل لینک خبر هست.[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شهید سید علی اصغر شنایی
زیر بیرق ابا عبدالله الحسین (ع)
شهید‌سید‌علی‌اصغر شنایی در شب یازدهم محرم الحرام سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در دیباج و در میان خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدر بزرگش مرحوم سید اسحق فرزندش را علی اصغر نامگذاری کرد. علت این نامگذاری هم علقه خانواده به حضرت علی اصغر و شهادتش در عصر عاشورا بود. علی اصغر نان حلال و دسترنج پدری کشاورز و دامدار را خورد و پرورش یافت. پس از هفت سالگی دوره دبستان و راهنمایی را در مدارس شهر دیباج سپری کرد و برای گذراندن دوره متوسطه به شهر امیریه دامغان عزیمت نمود. پدر و مادر شهید علی اصغر شنایی هردو از سلاله رسول اکرم(ص) و سادات حسینی بوده و به اهل بیت(ع) ارادت خاصی داشتند. دوران اولیه شیرخوارگی علی اصغر مصادف با دهه دوم محرم و اربعین شهادت سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بود. علی اصغر در دامان مادرش در مراسم روضه‌خوانی و عزاداری شرکت می‌کرد. اشک مادر در مراسم عزای شهدای کربلا همراه با شیر مادر با جان سید علی اصغر عجین و وی از آنجا حسینی شد و عشق به اباعبدالله الحسین(ع) در قلب کوچکش جوانه زد. در نوجوانی به همراه پدر و دوستانش در مراسم مذهبی، اعیاد و عزاداری ائمه اطهار و معصومین(ع) شرکت کرده و روح خود را در این مراسم جلا داده و خیلی زود به صف دوستداران و محبین اهل‌بیت(ع) پیوست. وی در مراسم سینه‌زنی و زنجیرزنی شرکت فعال داشت و چندین سال پرچمدار هیئت عزاداران حسینی محله قلعه بود. علی اصغر قبل از رسیدن به سن بلوغ اجرای احکام دین را سر لوحه خود قرار داده و به خواندن نماز اول وقت و شرکت در نماز جماعت و جمعه و روزه‌داری و عبادت در ماه مبارک رمضان می‌پرداخت. شال سبز علوی بر گردن و زنجیر بر دوش و پرچم عزاداری حسینی در دستان این شهید تصویری آشنا در مراسم بود. فرزند صالح خانواده شنایی، با حضور مستمر در مراسم مختلف مذهبی و بهره‌گیری از روضه‌خوانی و سخنرانی‌های روحانیون و طلاب و… دارای اخلاق حسنه شد و خیلی زود به ارزش مادر و پدر در قرآن و اسلام پی برد و احترام به بزرگان به خصوص والدین را سرلوحه خود قرار داد. والدینش می‌گویند: علی اصغر هرگز با صدای بلند با ما صحبت نکرد.
بسیج مدرسه عشق
همزمان با مقطع راهنمایی بود که شور و شوق فعالیت در بسیج در علی اصغر اوج گرفت و وارد این مسیر شد. او ضمن حضور در بسیج در برنامه‌های مختلف آن شرکت مستمر داشته و عضو فعال گردان‌های عاشورا شد. در مانورها و برنامه‌های آن شرکت فعالانه داشت. بسیج به عنوان مدرسه عشق به ارزش‌های دینی و الهی برای او تداعی شده بود. حضورش در بسیج او را مرید امام خامنه‌ای کرد[url="http://titreyek.ir"].[/url]
انس به عقیله بنی هاشم
در شهر دیباج به مناسبت شهادت و میلاد چهارده معصوم(ع) مراسمی برقرار است و برای هریک از ائمه اطهار(ع) و معصومین(ع) حداقل یک نفر میزبان شده و با برپایی مجلسی اطعام می‌دهد. بیش از پانزده سال است که در شب وفات حضرت زینب کبری(س) مراسم عزاداری، روضه‌خوانی و سخنرانی به همراه شام در مسجد صاحب الزمان (عج)دیباج برگزار می‌شود. سید علی اصغر نیمی از عمرش را با این مراسم گذراند و رفته رفته با عقیله بنی هاشم مأنوس شد. این شهید بزرگوار که در تهران ساکن بود همزمان با این مناسبت به دیباج می‌رفت و پرچم عزای زینبیه را بر در خانه پدرش و مسجد نصب کرده و مقدمات برپایی این مراسم را مهیا می‌کرد. او با این مراسم به روایتگر حماسه کربلا علاقه خاصی پیدا نمود و سرانجام پاداش خدماتش را از این بانوی بزرگ اسلام گرفت و در شام بلا به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
از مشهد تا شام
نیمه دوم اردیبهشت سال ۱۳۹۲برای گذراندن دوره بصیرت به اتفاق برادر نجفی و شهید مهدی خراسانی به مشهد مقدس عزیمت نمود. شهید علی اصغر پدر و مادر خود و همسرش را در آخرین سفر زیارتی‌اش همراه خود برد. مادر شهید می‌گوید: «در این سفر علی اصغر حال و هوای دیگری داشت همواره از بهشت و شهادت سخن می‌گفت و برای فرزندش علی رضا از بهشت صحبت می‌کرد.» در این سفر دوستی او و شهید خراسانی به اوج خود رسیده بود. مادر شهید می‌گوید:«در حرم نشسته بودیم تلفن همراهش زنگ خورد و با دوستانش صحبت کرد و پس از اتمام مکالمه تلفنی خیلی خوشحال شد، در پوست خود نمی‌گنجید. گویی مأموریت جدیدی به او محول شده بود. برادر نجفی از همکاران شهیدان شنایی و خراسانی نیز می‌گوید:«‌یک شب این دو عزیز از حرم آمدند پیش من و گفتند:ما آماده اعزام به مأموریت هستیم و با امام رضا(ع) عهد بسته‌ایم که در آنجا شهید شویم.» من به آنها گفتم:«‌بروید دنبال کارتان، شوخی نکنید» شب دوم هم همین کار را تکرار کردند و همین جواب را از من شنیدند. اما امروز که خوب فکر می‌کنم آن دو عزیز واقعا حاجتشان را از امام رضا(ع) گرفتند و این افتخار مبارکشان باشد.»
قرعه شهادت
داوطلب اعزام به حدی بود که به قرعه‌کشی متوسل شدیم، قر‌عه به نام چهار نفر شهیدان کاظم‌زاده، خراسانی، شنایی و یکی از دوستانشان افتاد. ولی هواپیما فقط سه نفر جا داشت. مجدداً قرعه‌کشی کردند و در نهایت قرعه به نام این سه عزیز افتاد و سی‌ام اردیبهشت ماه سال ۹۲ داوطلبانه به مأموریت دفاع از حرم اعزام شدند.
سرباز لشکر عباس (ع)
علی اصغر هر سه روز با خانواده در تماس بود. دایی شهید می‌گوید: با اینکه ارتباط نزدیکی با شهید شنایی داشتم به من اطلاع نداد که به مأموریت می‌رود حتی خداحافظی هم نکرد. شاید می‌ترسید که مانع رفتنش شوم اما به پسرم گفته بود و پسرم محمد نیز یک هفته بعد به من گفت: «پدر‌جان! علی‌اصغر به مأموریت رفته‌» اضطراب من بیشتر شد. من در هشت سال دفاع مقدس شهدای زیادی را دیده و با روحیات آنان قبل از شهادت کاملاً آشنا بودم. علی‌اصغر هم چنین روحیاتی داشت، می‌دانستم که او هم شهید می‌شود. نگرانی‌ام به اوج رسید برای همین پنج شنبه ۱۶ خرداد ساعت پنج عصر به منزلشان رفتم. شش روزی می‌شد که علی‌اصغر تماس نگرفته بود. مدتی را با علیرضا پسر شهید بازی کردم. اما دیگر تاب ماندن نداشتم، خداحافظی کردم و به خانه آمدم. دو روزی گذشت تا اینکه خبر رسید، علی‌اصغر همانند حضرت عباس(ع) و در پاسداری از حریم آل محمد(ص) به شهادت رسیده است.
شهادت؛ هدیه پاسداری از حرم
کربلایی سید‌عباس شنایی پدر شهید می‌گوید: «شب شهادت امام صادق (ع) خواب دیدم بانویی بلند بالا با چادر عربی و نقاب بر چهره به گفت: «آن امانتی که شب یازدهم محرم ۵۹ به تو دادیم ازتو گرفتیم.‌» هرچه فکر کردم متوجه نشدم یعنی چه‌؟! روز بعد به یاد علی‌اصغر افتادم او همان امانتی بود که شب یازدهم محرم از پروردگار گرفتم. از محل مأموریتش در جریان نبودم، راستش به من نگفت. او پسر مظلوم و با‌ایمانی بود. نمی‌خواست من را ناراحت و نگران کند. روز شنبه۱۸ خرداد از رفت و آمد دوستان و بستگان متوجه شدم علی‌اصغرم شهید شده است.» علی‌اصغر و دو دوست دیگرش روی تانک کار می‌کردند. در یکی از شب‌ها دفاع از حرم، موشک هدایت‌شونده که هدیه صهیونیست‌ها بود به تانک اصابت می‌کند و شهید سید‌علی‌اصغر به همراه دو دوست دیگرش شهید سید‌مهدی خراسانی و شهید امیر کاظم‌زاده در آتش عشق به شهادت و در لابلای پولاد ارابه جنگی ذوب می‌شوند و روح بلندشان در مسیر پاسداری از حرم حضرت زینب کبری(س) در تاریخ ۱۴خرداد ماه ۱۳۹۲ به ملکوت اعلی پر می‌کشد.
http://www.damghannews.com/1392/05/18/%D9%87%D9%85%D9%87-%E2%80%8C%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%AA%D9%88%DB%8C%DB%8C%D9%85-%DB%8C%D8%A7-%D8%B2%DB%8C%D9%86%D8%A8-%D8%B3/

شهید سید‌مهدی خراسانی
طاهره مطهری‌نژاد، همسر شهید مهدی خراسانی یکی دیگر از شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) از روز‌های همراهی همسر شهیدش و چگونگی آغاز زندگی مشترکشان می‌گوید: سیدمهدی متولد ۵ مرداد ۱۳۶۰ اهل دامغان بود. زندگی مشترکمان را خیلی ساده و بی‌تکلف آغاز کردیم. پس از خواستگاری ایشان از من عقد ساده‌ای گرفتیم و سپس برای زیارت حضرت امام رضا(ع) عازم مشهد مقدس شدیم. این سفر پر‌برکت مقدمه‌ای شد تا هر سال زائر آقا علی ابن موسی الرضا(ع) شویم. در واقع مهدی با امام رضا(ع) مأنوس شده بود و در کنار ایشان سعادت زیارت آقا امام رضا (ع) نصیب من هم می‌شد.
حدود ۱۰ سالی از ازدواجم با مهدی می‌گذرد، اگرچه ۱۰سال زندگی مشترک با همسرم بسیار کوتاه و زودگذر بود اما زندگی بسیار پرباری را در کنار هم سپری کردیم. من در این مدت آرامش را به معنای واقعی حس کردم. ثمره زندگی ما دو فرزند بود. امید هشت ساله و محمد سه ساله. شهید علاقه خاصی به فرزندانش داشت.
مطهری‌نژاد با اشاره به اخلاق نیکوی شهید خراسانی می‌افزاید: مهدی فردی بسیار متین، آرام و مسئولیت‌پذیر بود. در اوقات بیکاری‌، من و بچه‌ها را به تفریح و گشت‌وگذار می‌برد. زمانی که به خانه می‌آمد، در کارهای منزل کمکم می‌کرد. او برای خانواده‌اش احترام و اهمیت زیادی قائل بود. به من و فرزندانش هم احترام می‌گذاشت. حرف‌ها و درد دل‌هایش را با من در میان می‌گذاشت و هیچ نکته مبهمی در زندگی ما وجود نداشت. شهید مهدی نه تنها یک همسر خوب بلکه یک رفیق و دوست خوب هم برای من بود. همیشه در تصمیم‌گیری‌ها با من مشورت می‌کرد.
این همسر شهید با اشاره به جرو بحث‌های رایج بین زوج‌ها می‌گوید: زندگی ما هم از این قاعده مستثنی نبود بالاخره دو نفر با دو دیدگاه و آرا و عقاید متفاوت در کنار هم زندگی می‌کنند و گاهی اختلاف جزئی پیش می‌آید. اگر کوچکترین بحثی بین ما رخ می‌داد، شهید من را به آرامش دعوت می‌کرد و می‌گفت: «‌هیچ چیز دنیوی ارزش ندارد که به خاطر آن رابطه زیبای ما خدشه‌دار شود. «در حقیقت با آرامش ایشان من آرام می‌شدم و اینگونه اختلاف نظرهای بسیار جزئی به صفا و صمیمیت تبدیل می‌شد. همسر شهید خراسانی در مورد احترام این شهید به والدینش می‌گوید: یکی از ویژگی‌های اخلاقی ایشان نیکی به پدر و مادرش بود. او دوستانه با برادر و خواهر و حتی دوستانش رفتار می‌کرد و آنها را به خیر و نیکی راهنمایی می‌کرد. او از اینکه از پدر و مادرش دور بود احساس ناراحتی می‌کرد و می‌گفت نمی‌توانم آن طور که شایسته است به آنها خدمت کنم، ولی با این حال از هیچ کمکی به والدینش دریغ نمی‌کرد. مهدی بسیار خوش‌اخلاق و اهل معاشرت و شوخ‌طبع بود و دوستانش از مصاحبت با او لذت می‌بردند. خانم مطهری‌نژاد با اشاره به عدم دلبستگی شهید مهدی به مادیات و مسائل دنیوی می‌گوید: آقا‌مهدی دنبال منافع مادی نبود. اصلاً دل به دنیا نداشت و در پی جمع‌آوری مال و ثروت نمی‌رفت. مهدی خیلی مقید به حلال و حرام بود که این یکی از مهمترین ویژگی‌های بارز او به شمار می‌آمد. او حساسیت زیادی در پرداخت خمس و زکات داشت. بسیار به حق‌الناس و حقوق دیگران اعتقاد داشت تا آنجا که می‌توانست از کمک‌رسانی به مردم دریغ نمی‌کرد. او همیشه دنبال خیر و ثواب بود، اصلاً اهل ریا و خود‌نمایی نبود.
همسر شهید با اشاره به روحیه شهادت‌پذیری و جهادی شهید خراسانی می‌گوید: او همیشه آرزوی شهادت داشت و می‌گفت: «من لیاقت شهادت را ندارم و دوست دارم در دفاع از اسلام و دین و ایمانم سهمی داشته باشم. ما همیشه باید با یاد مرگ زندگی کنیم». مهدی پشتیبان ولی فقیه بود و ارادت خاصی به ولی فقیه داشت.
مطهری‌نژاد همچنین از لحظات شیرین زندگی خود برایمان می‌گوید: زندگی آرام و بانشاط ما در کنار معنویات معنا می‌شود. تمام تلاش من این بود تا جایی که امکانش بود ایشان را در مأموریت‌هایشان همراهی کنم. تا آنجا که می‌توانستم او را تنها نمی‌گذاشتم و با او بودم. او همیشه می‌گفت: «‌این دعا را آویزه گوش خود کنیم «اللهم الجعل عواقب امرنا خیرا» خدایا عاقبت ما را ختم به خیر بگردان و اینگونه بود که عاقبتش ختم به خیر شد.
آخرین سفر
دو هفته قبل از اعزامش همراه خانواده با شهید سید‌علی‌اصغر شنایی به مشهد مقدس رفتیم. سفر بسیار خوب و به یاد ماندنی بود. در بازگشت از مشهد، آنها با هم شوخی می‌کردند و می‌گفتند: «اگر ما رفتیم و برنگشتیم ما را فراموش نکنید، شما همسران شهید می‌شوید و آن وقت با شما مصاحبه می‌کنند. از حالا به فکر آن روز باشید و خود را آماده کنید که در جواب چه بگویید» ولی ما این حرف را به شوخی می‌گرفتیم. کلاً در طول راه از شهادت حرف می‌زدند. آنها که می‌دانستند می‌خواهند شهید شوند، به نظرم داشتند ما را آماده می‌کردند….
خانم مطهری‌نژاد از خوابی که چند روز قبل از شهادت همسرش دیده بود نیز برایمان می‌گوید: «‌شهید شنایی در خواب به همسرم می‌گفت: خوشا به حالت که تو رفتنی هستی و نامه‌ات امضا شد، ولی من کارم اشکال دارد.»‌ آری! هر دوی آنها لیاقت شهادت را داشتند و در مشهد مقدس نامه شهادتشان را از امام رضا(ع) گرفتند و با هم داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفتند و باهم به شهادت رسیده و روح پاکشان به آسمان‌ها پر کشید. ویرایش شده در توسط alen

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بحث در مورد حضور نیروی ایرانی در سوریه یا فیلم منتشر شده در شبکه های خارجی ممنوع
انتظار داشتم کاربران قدیمی سایت که از ما با تجربه تر بودند، به گونه دیگری در این تایپیک رفتار می کردند
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10093/575231_197973027048217_1951620044_n.jpg[/img][/center]

[color=#313131][font=Tahoma][size=2][center][color=#ff0000][size=5][font=comic sans ms,cursive][b]شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند[/b][/font][/size][/color][/center][/size][/font][/color]
[color=#313131][font=Tahoma][size=2][center][color=#ff0000][size=5][font=comic sans ms,cursive][b]ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم[/b][/font][/size][/color][/center][/size][/font][/color]
[color=#313131][font=Tahoma][size=2][center][color=#ff0000][size=5][font=comic sans ms,cursive][b]غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند . . .[/b][/font][/size][/color][/center][/size][/font][/color]
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من با این بنده خدا ابو هاجر تازه سمپاتی پیدا کرده بودم ! ما امشب عروسی دعوت بودیم ! اصلا حالم عوض شد خدائیش ! :-( :-( ویرایش شده در توسط mersaad

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام


برادر بسیجی ، اگر منظور از کاربران قدیمی تر من و امثال من هست که بنده کاملا مخالف این اقدامات از این دست شما و امثال شما هستم و هیچ دلیلی هم براش نمیبینم

من همین دو سه روز پیش از یک دوره دیگه برگشته بودم دقیقا بحث ما هم همین دیدگاه نابودکننده فعلی هست ....


دوست عزیز ، فیس بوق و امثال فیس بوق برای این امروز میتونند موج سازی کنند که امثال ما تفکرات مون متعلق به چند دهه پیش هست ...


ای بابا ....

اه ولش

یه مثال میزنم و یا علی مدد :


وقتیکه استالین و چرچیل و روزولت اومده بودند کنفرانس برلین .... لب استخر بحث میکشه به نحوه اداره مملکت براساس ماهی های داخل استخر

استالین اسلحه میکشه میره تک تک ماهی رو میزنه ، میگه هرکی روداری کرد همینطور باهاش رفتار میکنی مملکت ارام میمونه


روزولت ، میره یه تور میندازه ماهی ها رو میندازه توی تور داخل آب گیر میده ، میگه اینطور فکر میکنند آزادند هروقت پررو شدند تور رو میکشم بالا ، فشار بهشون میاد از آب دور میشن و توی هم میلوند میفهمند دنیا دست کیه


چرچیل هم ، میره زانو میزنه کنار استخر شروع میکنه با دستاش آب استخر رو خالی کردن

استالین میگه دیوانه شدی وینستون ؟

چرچیل میگه نه ، فقط اینقد آب میریزم بیرون که یا ماهی ها بیان تو دستم یا آب استخر کم بشه ، اینطور ماهی ها قشنگ تو کنترلت در میان !


روزولت میگه ، دیوانه 50 سال طول میکشه اینطور با دست بخوای آب رو خالی کنی


چرچیل میگه " خوب دقیقا من برای 50 سال آینده میبینم !!!


_________________


نتیجه گیری ش ساده ست ، دموکراسی امریکایی همراه با سیاست بریتانیایی ....


متاسفم واسه خودم و امثال خودم ... عمری کتاب عملیات روانی مطالعه میکنیم و تز میدیم آخرشم هنوز حرف ماها نمیره جلو ...

یا حق
  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.