davood313

خواندنی های جنگ(لطایف واصطلاحات)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

با سلام خدمت دوستان.امیدوارم که این تاپیک مورد استقبال شما واقع بشه
عرفان كه برود بالا

تازه حرف‌ها گل انداخته بود و بچه‌ها گرم گفت‌وگو بودند كه او بلند شد و مثل هميشه از ايمان و عشق و مراتب سير و سلوك داد سخن برآورد كه «فادخلي في عبادي وادخلي جنتي» و حديث شهود شهدا و ظرايف و دقايق و رموز خاص الخاص شدن.»
تازه داشتيم مي‌رفتيم تو حال، يك‌دفعه يكي بلند شد و گفت: «نه داداش ما نيستيم، عرفان كه برود بالا، خمپاره‌ي 60 پايين مي‌آيد. ما زن و بچه داريم، آرزو داريم، ما كه رفتيم.» و همه از شوخی او خندیدند
منبع :كتاب فرهنگ جبهه _ شوخ طبعي ها جلد 1 صفحه ي 45

http://www.sobh.org/kootah&khandani/lataef.asp?id=133&page=25

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
كمتر دست به قلم مي‌برد و نامه مي‌نوشت. وقتي هم به توصيه‌ي دوستان تحريك مي‌شد، اول صفحه مي‌نوشت: ‌«خوب ديگر عرضي ندارم، اميدورام سفارش‌هاي مرا پشت گوش نيندازيد و كارهايي كه خواسته‌ام مو به مو انجام بدهيد، پايان.» اين اول و آخر نامه‌اش بود. اگر معترض مي‌شدم كه خوبيت ندارد، مي‌گفت: وقتي نامه نوشتن زوري باشد، بهتر از اين نمي‌شود. منبع :كتاب فرهنگ جبهه _ شوخ طبعي ها جلد 2 صفحه ي 67 بابا اصلا حال نميده. لينكش هست هركي مخواد خودش بره بخونه icon_cheesygrin

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.