death-white

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)

Recommended Posts

سلام مجدد خدمت دوستان بویزه مصطفی عزیز که هر از چند گاهی تو این تایپیک می ایند و گرد وخاک میکنند
بهر حال شنیدن سخنان برادر مصطفی - هرچند بهش اعتراض هم داشته باشیم- همیشه جالبه چه آنکه اخیرا بسیار زیبا به ایه ای از قران هم استمساک کردند که برای بنده بسیار جالب بود
بهر حال بنده به نظرات ایشون همیشه با احترام توجه میکنم ( همانطور که دیدم ایشون هم همینطورند)

من فکر میکنم تو این تایپیک که تا حالا به صفحه 50 رسیده خیلی بحث شده و فکر میکنم اکثر کاربران به دو گروه موافق مخالفان و مخالف مخالفان سوریه قابل تقسیم باشند

عمدا دولت سوریه رو مبنا قرار ندادم چون فکر میکنم هیچکس تو این تایپیک اعتقادی به اینکه بشه مبنای حق رو روی اون قرار نداد زیاد مخالفتی نداشته باشه

واقعیت اینه که درسلسله مباحثات طولانی این سایت برخی جرح و تعدیلها تو نظر هردو طرف رخ داده

نظام حاکم بر سوریه و حزب بعث سابقه طولانی داره و به دلیل سیستم تک حزبی و نبود قانون اساسی و برخورد هاش با مخالفین تاکنون - و نبود ریشه ایدئولوزیک دراین نظام نمیتونه درعداد دولتهای حق - مانند انچه درباره نظام خودمون اعتقاد داریم - باشه

اما ما چقدر شناخت از مخالفین این حکومت داریم و اصولا برای تحلیل و تشخیص حق درقبال این مخالفین چه ملاکهائی داریم؟

فکر میکنم اولین ملاک ما باید مسائل اعتقادی و ایدئولوژیکی باشه و دوم هم اطلاعات

از نظر اعتقادی-سیاسی وضعیت سوریه در بازه حکومتهای خط مقدم قرار گرفته لااقل برای هر تحلیلگر منصفی تا حالا باید معلوم شده باشه که از سال 2006 که با پشتیبانی مشخص سوریه در تامین سلاح - حزب الله تونست جلوی اسرائیل بایسته و از انوقت وضعیت سوریه به شدت رفت تو لیست سیاه و با اولویت اول در سیستم صهیونیزم و آمریکا (نفرمائید توهم توطئه است)

نظام سوریه هرگز یک سیستم عدالت محور نبوده و صرفا از زمان مرحوم حافظ اسد با یک سیاست معتدل در وضعیت نسبتا متعادل از نظر مقابله با برخی تجاوزات مثل حملات اسرائیل .. به نوعی منافعش رو درگرو حفظ خط مقاومت می دید - اما البته در برهه هائی هم حرکتهائی برای حل و فصل موضوع با میانجیگری ترکیه داشت (زمان بشار) اما بهر حال دردید کلی با وجود اینکه میتونست مثل عربستان و اردن و ترکیه کاملا به غرب وابسته و به بحث مقاومت فیصله بده این کار رو نکرد

حتی پیشنهاد بسیار سخاوتمندانه غرب برای رها کردن ایران درقبال بسیاری از مشوقها رو نپذیرفت یا لااقل باور نکرد -
بهر حال ما شاهد بودیم در یک برهه خاص بدلیل همکاری امنیتی با آمریکا و حتی قبل تر از اون با ارسال نیرو برای نجات کویت - سعی میکرد با حفظ وجهه ضد صهیونیستیش - منافعی رو هم در بین کشورهای غربی-عربی کسب کنه.

قبل از جریان انقلابهای مردمی ما شاهد بروز و مطرح شدن نسخه های بسیار حساب شده غرب برای استحاله کشورهای متخاصم از طرق تقویت نهادهای مدنی داخلی و حمایت از نیروهای مخالف داخلی دموکراسی خواه بوده و هستیم یعنی سربازان پیاده غرب براساس نسخه های مایکل لدین همین مردم و مبنای اونها هم همین رفتار های حق طلبانه است منتها غرب با زیرکی و براساس نفوذش این جریانها رو به خودش وابسته میکرد و با همین بازی دموکراسی برخی کشورها رو بدون جنگ تحت سلطه خودش دراورد
درباره ایران ما شاهد قضایای متعددی منجمله فتنه 88 بودیم که تمام این حق طلبیها اگرچه درابتدا حق نما بود اما با داخل شدن جریانهای وابسته هرچند کم تعداد و نقش اونها در هدایت این جریان موفق شدند تا حدودی بسیاری از افراد معتقد به نظام رو لااقل دربرهه ای مقابل نظام قرار دهند - اما نظام ما از نعمت رهبری برخوردار بود که تونست با حداقل صدمات این همه فتنه رو رد کنه
راستی من همیشه به این فکر هستم که اگر بار دیگر غرب با کمک یقه سفید ها و بدون پوست اندازی سریع بتونه دوباره این بازی رو راه بیاندازه باز هم میشه مثل سال 88 اونها رو رسوا کرد و قضیه رو جمع کرد؟ ( به این موضوع فکر کنید)

به محض شروع انقلابهای مردمی - اسرائیل صراحتا اعلام کرد که آرزوی رخداد مشابه رو در سوریه داره - شنوندگان عاقل میدانند که این موضوع فراتر از یک ارزوی ساده بود
دخالتهای آشکار عربستان و قطر و ترکیه بسیار چشمگیر و کاملا با برنامه آمریکا و اسرائیل صورت گرفت

حالا ما هستیم و مواجهه با مردمی که
1- ابتداءا به دلیل همون بیداری درکشور ها شروع به آزادیخواهی کردند
2-بنا به سنت اختناق در سوریه اونها سرکوب شدند
3-با کمک کشورهای محور اسرائیل این جریان با پوشش همان ازادیخواهی مورد حمایت جدی قرار گرفته و به سرعت این گروهها به فاز نظامی وارد شدند
4- دولت سوریه جاهل از این سناریو و با مشاهده اقدام مسلحانه به سرکوب و مبارزه با انها پرداخت
5- ایران که از این وضعیت آگاه بود سعی کرد با مذاکره با دولت اسد از رفتار ی مطابق خواست غرب تا حد ممکن جلوگیری کنه که تو این موضوع موفقیت ها نسبی بود و حزب بعث پذیرفت به سمت سیستم جند حزبی بره و قانون اساسی تدوین بشه و اخیرا هم طرح صلح عنان رو مبنا قرار داد

برای موضع گیری راجع به مخالفین من یکم جلوتر اشاره به نظر برادر مصطفی برای بحث حمایت از ظالم دارم

از اونجا که سابقه مورد اشاره برادر مصطفی بیشتر به زمان کسانی همچون خود امام برمیگرده به نوعی اولا خود ایشون درمظان چنین اتهامی قرار میگیرند ؟ تعجب کردید؟ همینه دیگه وقتی بحث به این سمت بره که تشخیص ایشون در مظلومیت شدید مخالفان سوریه و ظلم آشکار حزب بعث از زمان حافظ اسد و 1980 مطرح باشه ما چه شاخصی قویتر و مناسبتر از یک فردمذهبی و انقلابی مثل امام داریم؟ اگه ایشون بخواهد زیر سوال بروند ما که به طریق اولی زیر سوال هستیم

با توجه به شناختی که بنده از شخص امام خمینی دارم ایشان در تمام وقایع 40 ساله مورد اشاره حزب بعث حاضرو با شناختی که از ایشان داریم خود ایشان یک مرجع کامل عمل به تکلیف دینی بودند
خوب ما با دو حالت نقض طرفیم - یا این حکومت با آن اقداماتی که مورد اشاره برادر مصطفی هستند - هرگونه حرکتشان باید مورد واکنش جدی واقع میشد و یا قضیه اونطور که موجب چنان عکس العملی بشود نبود؟
با شناختی که ما از امام داریم اصولا باید بدانیم که ایشان هرگز اهل ملاحظه و سود و ضرر در قضیه تکلیف نبودند
میدانید قضیه چطور قابل طرح است؟
اولا باید مقداری به عقب برگردیم و ببینیم در زمان ائمه اطهار تکلیف حکومت ظاهرا اسلامی و واقعا سفاک بنی امیه- بنی عباس و ... درمقابل دشمنان خارجی چه بود؟ تکلیف آزادیخواهان که آن زمان به شکل خروج بر حاکمیت زمان رخ میدادد چه بود؟
بنده تمنا دارم بویژه از مصطفی عزیز که بحث رو به نحوی جلو بردند که هرکسی این مخالفین مظلوم رو تایید نکنه ایمانش به خطر می افته مقداری با تعمق بیشتر و بدون توجه به نظر نهائی امثال بنده - وصرفا با توجه به اصل موضوع - به این وضعیت توجه کنند
واقعیت این است که تمام حرکتهای حق طلبانه ای که درزمان اهل البیت انجام می شد و به شدت سرکوب می شد - شرایطی بسیار بهتر از این مخالفین سکولار و ... الان داشتند
چرا ائمه ما سکوت میکردند و حتی زبانی هم بصورت علنی انها را حمایت نمیکردند ولی برعکس در قضایای مقابله با دشمنان خارجی هم حمایت میکردند و هم مشورت میدادند؟
شاید بفرمائید بخاطر تقیه و خوف جان- بله در برهه قابل توجهی چنین بودآنهم درباره بحث داخل -برای کمک و مشورت صحیح که الزامی نداشتند؟
وقتی بنی عباس به کمک ابومسلم خراسانی برای جمع کردن بساط بنی امیه خرو ج کردند اتفاقا برای تامین حمایت به نزد امام صادق آمدند اما امام حمایت نکردند شاید بفر مائید که شخص مورد نظر مورد تایید نبود؟ - درباره قضیه زید فرزند امام سجاد که خروج کرد چه؟
شاید شنیده باشید یک فرمایشی امام صادق علیه السلام انجا دارند که
[1] . «کُلُّ رايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيامِ القائِمِ فَصاحِبُها طاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛ کافي، ج 8، ص 295، ح 452.
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «هر پرچمي پيش از قيام قائم بر افراشته شود، صاحب آن طاغوتي است که در برابر خدا پرستش مي‏شود».
بنابراین هرگونه خروج بر این حکومتها از زمان اهل البیت تا ظهور به شدت زیر سوال است یعنی مشخصا باطل بودن این حرکتها پیشاپیش مشخص است و اگر باز به همین روایات مراجعه کنیم تنها در نزدیکی ظهور به برخی موارد اشاره شده که استثناء شده است که منجمله احادیثی است که درباره ایران با نشانه هایش آمده است و مبنای تشکیل حکومت اسلامی در ایران همان موارد مجاز در مقدمه سازی ظهور است و لاغیر (این بحث دراینجا کمل نیست و مفصل است)

حالا به گمان شما امام رحمه الله در تشخیصشان در عدم اعلام محکومیت در بسیاری موارد در مقابل حکومت های خودکامه عربی مرتکب گناه شدند و به ظلم رکون کردند؟

اگر جواب شما برای این موضوع مثبت باشد ما یک شکاف بزرگ عقیدتی با هم داریم که قابل پر شدن نیست
نفرمائید که این مسائل تقلیدی نیست- بله من هم نمیگویم با تقلید این مسائل را بپذیریم بلکه بنده با همان اطمینان که امام را درباره انقلاب و افکارش پذیرفتم قطعا درباره تشخیصشان در سکوت نسبت به آن مواردی فجایعی که میفرمائید صاحب تحلیل میدانم- مگر اینه فرض کنیم قضایا انطور که شما فرمودید نباشد یا ایشان بکل مطلع نباشند(بعیده)

بهر حال موضوع الان ما کما بیش شبیه همان موقع است یعنی ما در راس این نظام رهبری داریم که با امثال تحلیل شما باید ایشان را بدلیل عدم موضع گیری درقبال سوریه خارج از عدالت بدانیم
یا از بابت قضایا آنطور که بصورت تقریبی بنده عرض کردم مسائل را ناشی از یک سناریوی غربی ببینیم که حالا در این بین این حکومت باطل که سوریه باشد - بدلیل اینکه فعلا در خط مقدم مقابله با صهیونیزم است - درباب کلی مورد حمایت سیاسی رهبری است اما در باب اعمال غلط که از انها صادر شده و میشود- رویکرد رهبری در اصلاح تا حد ممکن این نظام است

به گمان شما آیا هرچه که این مخالفان باشند چون مردم هستند حقشان است - چه به سمت اسرائیل و آمریکا بروند یا فردا که حکومت را بدست گرفتند جوی خون شیعه کشی راه بیاندازند و هرچه که کنند - به صرف اینکه ما از حکومت اسد حمایت کردیم - حقشان است
ما که چنین فکر نمیکنیم و نه آنچه درلیبی رخ داد ملاک حق بود و نه اینان اگر زمام امور را بدست بگیرند
بله اگر این گروهها از ابتدا حرکتشان برای حق بود و درادامه دردام اسرائیل و آمریکا و عربستان و قطر قرار نمیگرفتند
اگر اقدام نظامی نمیکردند و همچون انقلاب ایران حرکت میکردند
اگر واقعا حق بودنشان را اثبات میکردند نه برعکس وابستگیشان را
اگر گروههای سلفی و وهابی و هرگونه وحشیان خونخوار اینچنینی را در دامان خود راه نمیدادند
و ازآنها تبری میکردند
اگر رهبری داشتند که با تقوا بود
اگر حرکتشان لااقل در شعار ها انقلابی و ترجیحا اسلامی بود

خلاصه اگر شاخصهائی برای حق داشتند که دیگر سرسپردگیشان را برطرف میکرد آنوقت قطعا موضعگیر یها متفاوت بود
اما چه کنیم که همین رفتارهای وحشیانه به گمان ما بسیاری از انها و به گمان شما اندکی از آنها و سرسپردگیشان به غرب و اسرائیل و عربستان و قطر چنان چهره آنها را نزد ما خراب کرده که دیگر با هیچ چیز اصلاح نمیشود

(پ.ن :کلیپ شما رو دیدم - کل بدن جسد رو محو کرده بودند - قابل تشخیص نبود - اما فرض رو درصحت بی بی سی بگذاریم باز هم واقعا بده حالا این وضعیت رو با تکه تکه کردن و سربریدن بی گناهان صرفا به جرم علوی بودن یا حامی حکومت بودن بسنجید چقدر قابل مقایسه است؟ کلا ما داریم روی بد و بدتر صحبت میکنیم فرقش برای ما اینه که ما بد رو حکومت اسد و بدتر رو همین مخالفین میدونیم اما شما بین خیلی خوب و خیلی بد دارید مقایسه میکنید که خیلی خوبتون مخالفینه و نهایتا یکم تخفیف میدهید بعضی موارد نادرشون رو غلط میدونید ؟)

بحث میتونه خیلی بیشتر ادامه پیدا کنه اما قعلا بنده عرایضم رو خاتمه میدهم و فقط اعتراضم از اون جهت کلی نگری در رکون به ظالم بود که موجب شد رو مصداقش و موضوعش کمی زیاد سرتون رو در بیاورم وگرنه بسیاری از مواردی که برادر مصطفی عزیزگفتند- منهای نتیجه گیریشون- واقعا جای توجه داره
موفق باشید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote] کلا ما داریم روی بد و بدتر صحبت میکنیم فرقش برای ما اینه که ما بد رو حکومت اسد و بدتر رو همین مخالفین میدونیم[/quote] بنده هم قبلا به همين فرمايش شما جناب TAHA-SH اشاره كرده بودم. و نظرم همين است.

[size=9]از آنجايي كه برادر مصطفي از بنده اسم بردند، گفتيم يك اثري از خودمان در اين تاپيك برجاي بگذاريم (البته فعلا بيشتر خواننده تاپيك هستيم.)[/size] icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از جناب رسول که شفاف سازی کردند و اطلاعات غلط و گمراه کننده ارائه شده توسط بعضی از کاربران رو تصحیح کردند.

چیزی که متاسفانه بعضی از دوستان اصلا بهش اهمیت نمیدن "منافع ملی" کشور خودمون هست. البته درسته که ما باید منافع خودمون رو در چارچوب اخلاق تعریف کنیم، اما صرف رعایت یک جانبه اخلاق و نادیده گرفتن بعضی از مسائل هم معقول نیست. مثلا حالا که آمریکا و غرب حاضر نیست کوچکترین تغییر دموکراتیکی در بحرین، عربستان، مراکش، اردن و ... بپذیره، چرا ما باید برای دموکراسی در سوریه اینقدر خودمون رو به در و دیوار بکوبونیم؟
واقعا این همه سینه چاکی بعضی از کاربر ها برای دموکراسی در سوریه برای چیه؟!
ول کنید بابا! خودتون رو خفه کردید! هر وقت آمریکا و انگلیس برای برای مردم بحرین ارزش قائل شدند، اونوقت بیایید خفت ما رو بگیرید تا از دموکراسی توی سوریه حمایت کنیم. نظام سوریه صد شرف داره به رژیم قرون وسطایی عربستان.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب مولتكه
بديهيه ميزان تلفات در نقاطي كه درگيري بيشتر باشه بيشتره و كانون فعاليت تروريست ها مناطقي مثل حمص و حماه و جسرالشغور هست كه به مرزها يعني مبدا اصلي جوشش كاملا داخلي ملت سوريه !!! نزديكن.
تلفات 2000 نفري نيروهاي ارتش و پليس و شبه نظامي و بيش از هزار نفري علوي ها و شيعيان سوريه هم نشون ميده حجم فعاليت تروريست ها چه قدر گستردگي داره و صرفا دفاع ناگزير در برابر حكومته يا نه ؟
در تمام فيلم هايي كه از شليك موشك هاي مقاومت منتشر شده اين عمل از مناطق باز جنگلي و كوهستاني و حداقل مزارع كشاورزي انجام مي شده و برعكس تمام فيلم هاي مربوط به ارتش سوريه آزاد(بخونيد مستعمره امريكا و گنج جديد اسراييل) مزدوران وهابي رو روي پشت بام ها و وسط خيابونها نشون ميده.
دوستان درباره مقطع زماني شروع تحركات مسلحانه در سوريه هم به قدر كفايت مستندات ارايه كردن و احتياجي به تكرار نيست.
همن طور كه پرسيدم و جواب نداديد اگر يكي از اعضاي خانوادتون صرفا به جرم شيعه بودن توسط دموكراسي خواهان سوريه مثله ميشد اونوقت اقدامات بشار ديكتاتور رو دفاع مشروع از مردم ميدونستيد.
برادر مصطفي
همين كه فرد فاضل و دانشمند و داراي قدرت مجادله اي مثل شما براي دفاع از يك موضع ناچار به دروغ گويي اون هم دروغ هاي اظهرمن الشمسي مثل خاين و جاسوس ناميدن ژنرال شاذلي از زبان بنده و 51 درصد اعلام كردن مشاركت مردم بحرين در انتخاباتي كه خود رژيم ميزان مشاركت رو 17 درصد اعلام كرده ميشه ادل دليل بر باطل بودن اون موضعه.
اما پاسخ فرمايشات شما:
صفحه بندي يك كتاب در نسخ مختلف متفاوته و مراجعه به فهرست و جستجوي دقيق تر به شما كمك مي كنه هرچند از نظر حقوقي هم شهادت 2 مرد مسلمان مبني بر صحت انتساب سخن مذكور به شهيد چمران براي اثبات اون كفايت ميكنه.
اما درباره رسيدن به 40 كيلومتري دمشق كه ترجيع بند شما و دوستانتون در قلب حقيقت بر عليه ارتش بي اغراق قهرمان سوريه شده بايد عرض كنم كه پايتخت سوريه برخلاف پايتخت اكثر كشورها كه در مناطق مركزي و اصطلاحا قلب سرزمين واقع شدن با مرز تنها 60 كيلومتر فاصله داره و همچنين فاصله اون با شهر مورد مناقشه قنيطره 35 كيلومتره(بابا به خدا اين شهر آزاد شده و آلآن دست سوريه اس) پس پيشروي قواي متحد اسراييل و امريكا و انگليس و فرانسه تا چهل كيلومتري اون اصلا كار شاقي نيست و به منزله در استانه سقوط قرار گرفتن سوريه محسوب نميشه چرا كه حتي در صورت سقوط دمشق هم فقط 5 درصد خاك سوريه از دست رفته و 95 درصد باقيه.
در ضمن ارتش عراق نه تنها در اين جنگ هيچ كمك موثري به سوريه نكرد بلكه در حساس ترين مرحله جنگ بدون اطلاع و هماهنگي نيروهاش رو به عراق برگندوند و با اين كار حفره بزرگي در خطوط پدافندي سوريه ايجاد كرد مجددا به خاطرات شهيد چمران رجوع كنيد.
راستي بچه ها چه طور نقل قول و پاسخ رو يه خط در ميون مرتب مي كنيد ؟ icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]جناب مولتكه
بديهيه ميزان تلفات در نقاطي كه درگيري بيشتر باشه بيشتره و كانون فعاليت تروريست ها مناطقي مثل حمص و حماه و جسرالشغور هست كه به مرزها يعني مبدا اصلي جوشش كاملا داخلي ملت سوريه !!! نزديكن.
تلفات 2000 نفري نيروهاي ارتش و پليس و شبه نظامي و بيش از هزار نفري علوي ها و شيعيان سوريه هم نشون ميده حجم فعاليت تروريست ها چه قدر گستردگي داره و صرفا دفاع ناگزير در برابر حكومته يا نه ؟
در تمام فيلم هايي كه از شليك موشك هاي مقاومت منتشر شده اين عمل از مناطق باز جنگلي و كوهستاني و حداقل مزارع كشاورزي انجام مي شده و برعكس تمام فيلم هاي مربوط به ارتش سوريه آزاد(بخونيد مستعمره امريكا و گنج جديد اسراييل) مزدوران وهابي رو روي پشت بام ها و وسط خيابونها نشون ميده.
دوستان درباره مقطع زماني شروع تحركات مسلحانه در سوريه هم به قدر كفايت مستندات ارايه كردن و احتياجي به تكرار نيست.
همن طور كه پرسيدم و جواب نداديد اگر يكي از اعضاي خانوادتون صرفا به جرم شيعه بودن توسط دموكراسي خواهان سوريه مثله ميشد اونوقت اقدامات بشار ديكتاتور رو دفاع مشروع از مردم ميدونستيد.
برادر مصطفي
همين كه فرد فاضل و دانشمند و داراي قدرت مجادله اي مثل شما براي دفاع از يك موضع ناچار به دروغ گويي اون هم دروغ هاي اظهرمن الشمسي مثل خاين و جاسوس ناميدن ژنرال شاذلي از زبان بنده و 51 درصد اعلام كردن مشاركت مردم بحرين در انتخاباتي كه خود رژيم ميزان مشاركت رو 17 درصد اعلام كرده ميشه ادل دليل بر باطل بودن اون موضعه.
اما پاسخ فرمايشات شما:
صفحه بندي يك كتاب در نسخ مختلف متفاوته و مراجعه به فهرست و جستجوي دقيق تر به شما كمك مي كنه هرچند از نظر حقوقي هم شهادت 2 مرد مسلمان مبني بر صحت انتساب سخن مذكور به شهيد چمران براي اثبات اون كفايت ميكنه.
اما درباره رسيدن به 40 كيلومتري دمشق كه ترجيع بند شما و دوستانتون در قلب حقيقت بر عليه ارتش بي اغراق قهرمان سوريه شده بايد عرض كنم كه پايتخت سوريه برخلاف پايتخت اكثر كشورها كه در مناطق مركزي و اصطلاحا قلب سرزمين واقع شدن با مرز تنها 60 كيلومتر فاصله داره و همچنين فاصله اون با شهر مورد مناقشه قنيطره 35 كيلومتره(بابا به خدا اين شهر آزاد شده و آلآن دست سوريه اس) پس پيشروي قواي متحد اسراييل و امريكا و انگليس و فرانسه تا چهل كيلومتري اون اصلا كار شاقي نيست و به منزله در استانه سقوط قرار گرفتن سوريه محسوب نميشه چرا كه حتي در صورت سقوط دمشق هم فقط 5 درصد خاك سوريه از دست رفته و 95 درصد باقيه.
در ضمن ارتش عراق نه تنها در اين جنگ هيچ كمك موثري به سوريه نكرد بلكه در حساس ترين مرحله جنگ بدون اطلاع و هماهنگي نيروهاش رو به عراق برگندوند و با اين كار حفره بزرگي در خطوط پدافندي سوريه ايجاد كرد مجددا به خاطرات شهيد چمران رجوع كنيد.
راستي بچه ها چه طور نقل قول و پاسخ رو يه خط در ميون مرتب مي كنيد ؟ icon_wink[/quote]
دوست گرامي
در مورد جنگ 1973 مي توانيد به تاپيكي كه جديدا ايجاد شده مراجعه بفرماييد.آنجا در خدمت همه حرف هاي شما هستم.مو به مو
جمعيت سوريه عمدتا در همان مناطقي كه شما فرموديد متمركز است و نه در بيابان هاي مركز آن.
ضمنا عكس هاي نگه داري سلاح توسط حزب الله و حماس در داخل شهرها موجود است دوست داريد تعدادي را همين جا قرار مي دهم.
جناياتي كه بشار اسد و رژيمش در حق مردم سوريه انجام دادند بسيار بيشتر از مخالفان در حق هواداران حكومت بوده.خوب است خودتان هم نوشتيد 3 هزار نفر.و ده هزار نفر بقيه؟
فرامو ش نكنيد 75 درصد مردم سوريه اهل سنت هستند و 10 درصد شيعه يا علوي.
در مورد مساله سلاح:اين واكنش خشونت بار نظام بود كه راه را به سوي نبرد مسلحانه گشود.
اگر جناب اسد هم مثل همتايان مصري و تونسي اش عمل مي كرد اين چنين نمي شد.ولي ايشان مدل ليبيايي را انتخاب فرمودند.
[b]در ضمن : دولت بحرين درصد مشاركت را 51.4 درصد اعلام كرده است.
آماري كه شما فرموديد ادعاي مخالفان است.[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]


با همه اینها اگر مشروعیت حکومتی رو مردمش بهش داده باشند حتی اگه زمانی مردم مشارکت داشته اند و بنا بر فرض بطور نسبی هم اونو پذیرفته باشن ( و مثلا بپذیریم که مردم در دوره ای از زمان از حکومتشون راضی بودن ) ، اما در زمانی دیگه همون مردم اساس و ساختار اون حکومت رو زیر سوال برده و اکثریت مردم رویگردان بشن اون حکومت مشروعیت و مقبولیت خودش رو از دست داده و دیگه مشروع نیست مگر اینکه ساختار تغییر کنه و مطابق خواسته اکثریت در بیاد و یا اینکه حکومت بتونه اعتماد و مقبولیت مردمی رو دوباره بدست بیاره که البته بدون تغییرات اساسی امکانپذیر نیست .

.[/quote]
واقعا به این چیزهایی که گفتی اعتقاد داری یا شعار دادی icon_wink
اگه اعتقاد داری و در عمل هم به اجرا میزاری تبریکات من رو پذیرا باش شما انسان بسیار وارسته ای هستی دمت گرم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
براي بررسي انتخابات در بحرين نيازي به صغري و كبري چيدن نيست و جستجويي ساده در اينترنت، همه چيز رو مشخص مي‌كنه.
ضمن اينكه اگه در بحرين اينقدر دموكراسي رعايت نمي‌شه كه از 40 كرسي تنها 18 كرسي به حزب الوفاق كه شيعه هستن مي‌رسه، در سوريه تا همين چند ماه پيش هيچ حزبي جز حزب بعث اساساً اجازه‌ي فعاليت نداشت و تمامي ملت مي‌بايست از بين كانديداهاي حزب بعث انتخابي داشته باشن.

پس حتي مقايسه‌ي اين دو مسئله با هم از كمدي‌هاي روزگاره.

درخصوص ميزان مشاركت هم فكر كنم باز جستجويي ساده در اينترنت، نتيجه رو مشخص كنه و نيازي به گمانه زني اين سايت و اون سايت نداشته باشه.

اينطوري شايد دوستان هم اينطور توهم نزنن كه كاربران در حال ارائه‌ي «اطلاعات غلط و گمراه کننده» هستن.
بالاخره مطالعه هم از قديم الايام گفته‌ان چيز خوبيه.

ولي خوب. نرود ميخ آهنين در سنگ.

ذكر مثال بحرين، نه به خاطر دموكراسي (كه وجود دموكراسي در بحرين به همون اندازه كمدي هست كه در سوريه)، بلكه بخاطر تفكر نخ‌نماي دوستان هست كه دموكراسي رو معادل رأي دادن مي‌دونن و اين نشون مي‌ده كوچكترين شناختي بر روي دموكراسي ندارن.

اساساً مهم نيست كه در دموكراسي چند درصد مشاركت مردمي وجود داره. مثل بسياري از كشورهاي اروپايي كه گاهاً حتي به 40، 50 درصد مشاركت هم نمي‌رسن، ولي بالاترين معيارهاي دموكراسي در كشورشون وجود داره.

اصلي‌ترين مفاهيم دموكراسي همون تفكيك قوا، پايبندي به قانون، مصون نبودن هيچ مقامي در برابر قانون، الهي نبودن حاكمان و مهمتر از همه حق پاسخگويي حاكمان در برابر مردم هست كه دموكراسي رو معني‌دار مي‌كنه.
البته موارد ديگري هم هست مثل آزادي مطبوعات، آزادي احزاب، آزادي‌هاي مدني و چندين مورد ديگه. ولي همين حداقلي‌هاي بالا اگه رعايت نشه، معني‌اش اين هست كه دموكراسي‌اي وجود نداره! حالا مي‌خواد اسم حكومت پادشاهي باشه، يا جمهوري! فرد اول شاه باشه، يا امير، يا رئيس جمهور، يا نخست وزير، يا صدر، يا دبير كل!!

والا اگه به رأي دادن بود، نظام‌هايي مثل حكومت حسني مبارك و صدام هم انتخابات‌هاي منظمي داشتن و علي‌الظاهر مردم هم مشاركت خوبي داشتن و نمايندگان هم نمايندگان مردم بودن. حتي در حكومت مبارك، برعكس ديكتاتوري سوريه، احزاب بسياري حضور داشتن و مردم مخير به انتخاب بين احزاب مختلف با سليقه‌هاي مختلف بودن.
لكن ذات دموكراسي بود كه در اين كشورها حضور نداشت و با افزودن چند بند به قانون اساسي هم چنين امري تحقق پيدا نخواهد كرد. همون‌طور كه در قانون اساسي رژيم سوريه هم احترام به آزادي‌ها گنجونده شده بود؛ ولي مي‌بينيم كه چقدر آزادي وجود داره در اين كشور. يا ممنوعيت شكنجه كه البته نيازي به گفتن نيست چقدر اين قانون رعايت مي‌شه!!

به همين خاطره كه كساني كه از دموكراسي كوچكترين شناختي ندارن، با ديدن اين تغييرات دم دستي كه قرن‌ها قبل در اروپا جريان داشت، كشوري مثل سوريه رو در زمره‌ي دموكراتيك ترين كشورهاي جهان قرار مي‌دن! چرا كه حق رأي دادن به كانديدايي به غير از حزب بعث به اين ملت قدر نشناس عطا شده!!

-----------------------------------------------

علي اي حال بحث كردن در اين مورد بي‌فايده‌اس و عرض بنده هم مشخصاً خدمت دوستاني از اين دست نبود. كساني كه طرف حساب عرض بنده بودن، خودشون موضوع رو گرفتن و نيازي به زحمت ساير دوستان هم نبود.
ولي باز هم ازشون تشكر مي‌كنم كه مطالبشون رو فرمودن تا ما بيشتر با تفكراتشون آشنا بشيم.

================================================

[b]برادر طاهاي عزيز؛[/b]

مثل هميشه از فرمايشات شما استفاده كردم.

ببينين. ما درمورد حق و باطل، سه تا راهكار بيشتر نداريم. يا تأييد، تا رد و يا سكوت.
در خيلي از موارد ائمه‌ي اطهار باطل رو رد نكردن. ولي تأييد هم نكردن و همون رويه‌ي سوم؛ يعني سكوت رو پيشه كردن.

البته طبيعتاً جايي كه سكوت جايز نبود، رد فرمودن. ولي سكوت ايشان هم تعبير به رضا نبوده.

اون آيه‌ي قرآن به جايي برمي‌گرده كه شما تأييد ظلم انجام داده و به ظالم ياري برسونين.

اگه حضرت امام (ره) با ژرف انديشي خودشون رفتار رژيم بعث اسد رو رد نكردن، حتماً دليلي داشته. شايد هم اطلاعي نداشتن (كه البته به قول شما بعيده). ولي قطعاً اين نبود كه تأييد فرموده باشن و بگن خوب كاري كردين كه اخوان المسلميني‌ها و مخالفين‌تون رو اونطور گله‌اي و فله‌اي قتل عام كردين و 40 هزار، 40 هزار ازشون كشتين!
قطعاً اگه حضرت امام (ره) اين رو مي‌فرمودن و اين كشتار رو تأييد مي‌فرمودن، از عدالت خارج مي‌شدن.

پس روي گفتار حقير به عملكرد ايشان نيست.
درخصوص مقام معظم رهبري هم مسئله همين هست.

----------------------------------

اما نكته اينجاست كه ما چقدر در رفتارمون، به رد ظالم پرداخته و چقدر نسبت بهش سكوت كرده‌ايم و كجاها ظلمش رو تأييد.

اين درست كه در سوريه، عملاً بد و بدتر وجود داره (و برخلاف فرموده‌هاي برادر طاها، بنده اعتقادي به خير بودن يك طرف و شر بودن ديگري ندارم.). ولي چيزي كه مشخصه اينه كه حكومت از آن مردم و حق مردم هست و حاكمان با اين فلسفه به قدرت مي‌رسن كه به مردمشون خدمت كنن.
حال اگه حكومتي به ديكتاتوري تبديل شد و نه تنها به مردمش خدمت نكرد، بلكه مردمش رو تبديل به بردگاني براي امپراطوري خودش كرد، آيا اين حق مردمش هست كه حقوق‌شون رو مطالبه كنن؟

يادمون باشه كه قرار نيست لزوماً مطالبات مردم در راستاي اهداف و تمايلات ما باشه.
اساساً ممكنه در يه ديكتاتوري صالح (و نه ديكتاتوري سياه اسدي)، مردم تمايل داشته باشن كه حكومتشون فرضاً امريكايي باشه.
اينجا ما بايد به اين سوال پاسخ بديم كه آيا مردم چنين حقي رو دارن و يا اينكه چون حاكمان‌شون مي‌گن اين مدل بهتر از حكومتي امريكاييه، اجازه‌ي سركوب خواسته‌هاي مردم رو دارن؟

پاسخ به اين مسئله، البته از قديم الايام و از زمان تبيين اولين مدل‌هاي حكومت‌داري از عهد افلاطون شروع شده و تاكنون هم پاسخ‌هاي زيادي بهش داده شده.

ولي پاسخي كه در قرن بيست و يكم براي ملت‌ها قابل قبول هست، پذيرش اين حق براي مردم هست. چرا كه اساساً حاكمان رو خود مردم انتخاب مي‌كنن و نه بالعكس. پس سرنوشت هم برپايه‌ي همون خواست و ارده‌ي مردم هست كه رقم مي‌خوره و در بهترين حالت، حاكمان موظف به روشنگري و شفاف‌سازي مسيري كه مردم در حال انتخاب هستن داره و نه تصميم گرفتن به جاي ايشان.
همون‌طور كه در دموكراسي ما مي‌پذيريم كه مردم ممكنه به آقاي الف بيشتر تمايل داشته باشن تا آقاي ب. آقاي الف فردي پوپوليست هست كه فقط شعارهاي زيبا مي‌ده، ولي نه مديره و نه مدبر و نه دانا و نه توانا. ولي آقاي ب دقيقاً در نقطه‌ي عكس قرار داره.

آيا حاكمان مي‌تونن مردم رو مجبور كنن كه چون ب از الف تواناتر و مناسب‌تره، به ب رأي بدن؟! پاسخ ديكتاتوري كاملاً مشخصه. ولي دموكراسي عكس اين پاسخ رو عنوان مي‌داره و اجازه مي‌ده مردم خود تصميم بگيرن و اتفاقاً بزرگترين حسن دموكراسي هم دقيقاً در اين قسمتش هست كه مردم با نتيجه‌ي تصميمات خود بخوبي آشنا شده و امكان گرفتن بازخور براي تصميم‌شون مهياست. يعني مي‌تونن چند سال بعد تصميم‌شون رو اصلاح كنن. نه اينكه يكبار شكري خورده و تا آخر عمر به پاش بسوزن.

------------------------------------------------

خلاصه‌ي كلام اينكه برادر طاهاي بزرگوار؛

بيشتر از اونكه در دنيا حق و باطل وجود داشته باشه، باطل و باطل وجود داره كه ما ازش تعبير به «بد و بدتر» مي‌كنيم.
عقل سليم و تعاليم ديني ما اين رو به ما مي‌گه كه مادامي كه مجبور به انتخاب بين باطل و باطل نيستيم، از هيچ‌يك حمايت نكرده و بهش كمك نكنيم.

حتي اين توجيه كه اگه به يكي از اين باطل‌ها كمك نكنيم، بعداً باطل پيروز به سراغ ما خواهد اومد هم توجيه درستي براي حمايت از باطل و ظالم نخواهد بود.
چون من دانش ديني‌ درستي ندارم و البته شما در اين زمينه استاد بنده محسوب مي‌شين، صرفاً مثالي از يكي از نبردهاي آخرالزماني مي‌زنم تا عرضم رو بهتر توضيح داده باشم.
قطعاً با نبرد قرقيسيا آشنا هستين و مي‌دونين كه دو طرف درگير، باطل بوده و پيروز ميدان نيز سفياني است.
حالا آيا ما مي‌بايست بين بد (باطل اول) و بدتر (باطل دوم و سفياني)، بد رو برگزيده و براي جلوگيري از پيروزي و تضعيف سفياني، به باطل اول بپيونديم؟!
نگاهي به احاديث ائمه‌ي اطهار در اين خصوص، بخوبي راهگشاي ماست.

----------------------------------------

علي اي حال اميدوارم كه اين پستم، منظورم از پست قبلي‌ام رو تا حدودي رسونده باشه و سوء برداشتي اگه بوده، برطرف شده باشه.

از نظر حقير، ظلم ظالم در مسئله‌ي سوريه مشخصه. هرچند كه از مخالفين هم كم نيستن كساني كه به انسانيت ظلم مي‌كنن. ولي نمي‌شه گفت در اين امر ظالم و مظلومي وجود نداره (حتي اگه اون مظلوم، آدم خوبي نباشه!!).

به همين دليل هم من ترجيح مي‌دم كه در اين زمينه، هوادار سينه‌چاك ظالم نباشم و از حقوق عامه‌ي ملت سوريه دفاع كنم؛ حتي اگه به ضررم باشه. چرا كه باز اين رو از امير مؤمنان، علي (ع) آموختم كه «حق را بگوييد، ولو به ضرر شما باشد».

خوب مي‌دونم تبعات از دست رفتن سوريه چي مي‌تونه باشه. ولي نمي‌تونم به خودم اجازه بدم براي منفعت خودم، راضي به جفا در حق ملتي باشم كه به درست يا غلط، به توطئه يا به خواست خود، پيگير مطالبات حقه‌ي خودشون هستن.
شايد بگيم روش مخالفين براي احقاق حقشون درست نيست. قطعاً دموكراسي با سر بريدن و يا ظلم به شيعيان قابل جمع بستن نيست. ولي اين رفتار ناشايست نمي‌تونه اصل خواسته‌ي مخالفين رو مردود بدونه و فكر كنم شما هم با حقير در اين زمينه موافق باشين.

-------------------------------------------

در آخر بايد عرض كنم كه بنده اصلاً و اساساً فرضيه‌ي توطئه‌ي شما درخصوص سوريه رو رد نمي‌كنم. ولي اونطور هم كه شما قبول دارين، قبول ندارم.
يعني اين مسئله رو اينطور نمي‌بينم كه سوريه صرفاً گرفتار توطئه‌اي نرم از جانب غرب و اسرائيله. چرا كه اساساً من اين حركت رو در كل مي‌بينم و سوريه رو تنها در بخشي كوچك از اين كل.

به تفصيل عرايضم در اين زمينه رو در همون سالي كه اين موارد آغاز شد، در تاپيك‌هاي زير عرض كرده‌ام كه جهت شناخت بيشتر روي عرايض بنده، مي‌تونين به اين لينك‌ها رجوع بفرمايين :

[url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=13970]سقوط دولت تونس[/url]

[url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=14140]اعتراضات و درگيري‌هاي مصر[/url]

[url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=14159]تظاهرات و درگيري‌هاي كشورهاي عربي[/url]

======================================

در پايان خدمت [b]جناب bigdelimohamad9[/b] بايد عرض كنم كه :

دوست بزرگوار.
بنده شكر خدا تا به امروز، اونقدر سعي كردم خودمو به سلاح منطق مجهز كنم كه حتي براي گفتاري كه ذره‌اي شك داشته‌ام، بارها به اينترنت و كتب متعدد رجوع كرده و اون رو چك كردم تا اشتباهي انجام ندم.
هيچ‌وقت نيازي نداشته‌ام تا براي اثبات عرايضم، به دروغ‌گويي بپردازم.
صد البته اين احتمال هميشه هست كه منابعي كه من استفاده كرده‌ام، حقيقت رو درست مطرح نكرده باشن و حقيقت چيز ديگري است! ولي اينكه به بنده تهمت دروغگويي به اين وضوح بزنين ...!!
ان شاءالله كه نيت شما از ذكر اين جمله، خير بوده باشه. ولي بدون بزرگوار كه دروغگويي تهمت بزرگيه و نبايد به اين راحتي به هركسي چنين تهمتي رو زد.
هرچند كه حقير اونقدر از اين دست تهمت‌ها دريافت كرده‌ام كه ضد ضربه‌ شده‌ام. ولي صرفاً من باب رعايت اخلاق در مباحثه اين توصيه‌ي برادرانه رو خدمت شما عرض كردم.

---------------------------------------------------

علي اي حال درمورد ژنرال شاذلي فرمودين : ««توجيه نامه خيانت مصر» تاليف ژنرال شاذلي»

طبيعتاً وقتي فرمانده‌ي ارشد مصر در اون جنگ، ژنرال شاذلي باشه و شما عملكرد مصر در اون جبهه رو خائنانه بدونين و حرف‌هاي ژنرال شاذلي رو هم «توجيه‌نامه‌ي خيانت مصر»، فكر نكنم از حرف شما بشه اينطور برداشت كرد كه منظور شما اين بود كه شاذلي خيلي آدم خوب و خوش‌تيپيه!!

آمار مشاركت انتخابات بحرين رو هم با سرچي ساده مي‌تونين بدست بيارين و نيازي به استناد به گفتار برخي دوستان نيست!!
[b]آمار رسمي اعلام شده، 51.4 درصد هست كه البته هيچ سنخيتي با آماري كه شما فرمودين نداره![/b]
همون‌طور كه در بالا هم عرض شد، جستجو در منابع بيشتر به كارتون مياد تا استناد به گمانه‌زني‌ها يا آمارهاي ادعايي!!

درخصوص جنگ 1973 هم حقيقتاً اونقدر شما روي دنده‌ي لجبازي قرار دارين كه تا صبح هم مستندات تقديم حضورتون بشه باز حرف خود رو خواهيد زد و اصرار بر اين دارين كه سوريه خوب و قوي بوده و ال و بل.

بد نيست سري به تاپيك [url=http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=22579#257142]عملكرد ارتش سوريه در جنگ رمضان[/url] زده و ببينين چند نفر از دوستان با نظر شما موافق هستن و مستندات دوستان، چه مي‌گه!
البته اگه تمايل داشته باشين كه حقيقت رو بدونين. والا اگه همين شعارهايي كه مي‌دين رو حقيقت محض بدونين، طبيعيه كه هر حرف دوستان رو توجيه به پروپاگانداي صهيونيسم جهاني و توجيه كننده‌ي خيانت مصر خواهيد فرمود و كماكان ارتش سوريه از نظر شما، همان قدرت لايزال خواهد بود.

ضمن اينكه بنده نه به شما اهانت كردم و نه به برادر آمينور.
صرفاً عرض كردم كه منبعي كه شما معرفي فرمودين، درش اين مطلب ديده نشد و ازتون درخواست اصلاح منبع رو كردم. في‌المثل به جاي عنوان صفحه، مي‌تونين بفرمايين در كدوم بخش از كتاب گفته شده و نزديك‌ترين تيترش چيه.
اينطوري راحت‌تر پيدا مي‌شه.

هرچند كه ما حقيقت رو با مستنداتش مي‌سنجيم؛ نه با ادعاها و نظرات اين و اون.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کاریکاتور بودن صحبت آقایون در اینه که حتی به متن بالا که نوشتم توجه نکردند چون در اونجا بیان شده بود که مشارکت در انتخابات و انتخاب نمایندگان بصورت منطقه ای انجام میشه و نه سراسری و عمومی بنا بر این انتخابات می باید در مناطقی که 18 نماینده از اونجا انتخاب شده بودند انجام بشه

برای آقایون نیازی به جستجوی ساده اینترنتی هم نیست بلکه کافیه که کمی فکر و توجه کنن
اینکه مقامات بحرین حتی یک درصد بیش از نیم جمعیت واجد شرایط رای رو بیان کردن (51 درصد) در مورد شیعیان محال هست که چنین جمعیتی در انتخابات شرکت کرده باشن حداقل اگر کسی به میزان جمعیت شرکت کننده در تظاهرات ها توجه کنه براحتی می فهمه که منطقا چنین درصدی برای شرکت در انتخابات ممکن نیست . و چون این مناطق شیعه نشین هستند برای مردم اونجا بسیار مضحک بنظر میرسه یعنی در بحرین با توجه به میزان جمعیت و وسعت کشور و بافت مناطق برای همه اعم از شیعه و سنی واضح هست

خوبه که حالا خبرگزاریهایی مثل رویترز هم که برای آقایون از جمله تنها منابع معتبره اشاره به درصد شرکت کنندگان داشتن (کمتر از یک پنجم یعنی زیر 20 درصد )

...................................................

و اما در مورد سوریه

دولت سوریه با اجرای اصلاحات و تغییرات اساسی تونسته مقبولیت و مشروعیت مردمی خودش رو حفظ کنه و این رو در انتخابات مربوط به قانون اساسی و مجلس اثبات کنه . هم تغییرات رو و هم اکثری بودن مدافعان حکومتش رو

و اما مورد بعدی اینه که انتخابات سوریه و انتخابات میان دوره ای بحرین هر دو بعد از وقایع اخیر اتفاق افتاده بنابراین ملاک خوبی هست برای مقایسه

سوم اینکه ناظران خارجی در مورد انتخابات سوریه همگی صحت و سلامت انتخابات سوریه رو تایید کردند . بعلاوه مخالفین سوری هم نتونستن ادعای خلاف خودشون رو مثلا در رای سازی و تقلبی بودن و یا دستکاری شدن آراء رو مستند کنن و فقط میگن قبول نداریم. جالبه که حتی مردم داخل سوریه هم این درصد میزان مشارکت رو غیر واقعی ندونستن . چون بهر حال اگر ادعایی داشته باشن مثلا هر منطقه آرائش میتونه تا حدودی برای مردم معلوم باشه . البته در موارد کمی هم اعتراض مردمی هم بوده که البته در صحت کل انتخابات تاثیری نداره . در دو حوزه هم انتخابات برای رفع هرگونه ابهام تکرار شده

در مورد دموکراسی هم که بمعنی مردم سالاری هست . که حکومت بر اساس خواست و نظر اکثریت مردم تشکیل میشه . و بهترین ملاک برای تعریف و تشخیص خواست اکثریت رو در مراجعه به آراء عمومی و سپس شمارش اونها میدونن و فاکتورهایی داره که البته در همه کشورها اعم از غربی و شرقی بصورت نسبی اجرا میشه و با تعاریف مردم خود اون کشورها . البته نکته جالبش که آقایون برای دموکراسی در همه دنیا یه نسخه پیچیدن و دموکراسی رو مساوی با لائیک و سکولار بودن هم معنی کردن که به این معنی هست که در کشور خودمون و یا هر کشوری که بر پایه و اساس اسلام و دین حکومتی شکل بگیره غیر دموکراتیک محسوب میشه


در مورد سوریه و قانون اساسی جدید اون حداقل های مردم سالاری وجود داره و بنا براین من معتقدم که دموکراسی هست . چرا که اولا درش استقلال قوا لحاظ شده و مجلس و ریاست جمهوری و قوه قضائیه تفکیک شدن و دارای و ظایف و اختیارات خودشون هستند و آزادي مطبوعات، آزادي احزاب، آزادي‌هاي مدني بطور نسبی در اون لحاظ شده .
بعلاوه حق هر سوری یک رای هم برای همه مردم لحاظ شده و نمایندگان منتخب و یا ریاست جمهوری بلحاظ مذهب یا قوم و قبیله (اعم از شیعه و سنی و علوی و مسیحی و کرد و دروزی و..) تفکیک نشدن .

مردم به وعده های این حکومت در صداقتش در اجرای قانون اساسی جدید اعتماد کردن و البته کشور خودشون هست و حق هم دارن که اعتماد کنن یا نکنن ولی به هیچکس دیگری جز مردم اون کشور مربوط نمیشه که اونها به چه کسی اعتماد کنن . مردم این کشور میتونن به حاکمانشون اعتماد کنن و این حق اونهاست البته این اعتماد بی قید و شرط نیست بلکه مشروط هست به پایبندی حاکمان در اجرای قانون و وعده هایی که دادن . البته همین مردمی که مشارکت کردن و رای اعتماد دادن میتونن هر موقع که صلاح دونستن رای اعتمادشون رو پس بگیرن و یا اگر زمانی تشخیص دادن که حکومت به قانون و وعده هاش عمل نکرد دوباره اعتراضشون رو از سر بگیرن .

اما اگر مردمی این کار رو کردن و به نظامشون و مجریان و قانونگزارانشون اعتماد کردن دخالت بیگانه و شخص دیگه خیلی مسخره هست که اونها تعیین کنن که آیا مردم حق اعتماد دارن یا نه ؟ ویا مادامی که مهلتی به حکومت در اجرای قانون داده نشده کسی بگه که دولت به قانون عمل نکرده و یا نیت خوانی کنه و بگه من مطمئنم در آینده عمل نخواهد کرد !
و مسخره تر اینکه اونها تعیین کنن که این رای و اعتماد مردم این کشور مردمسالاری و دموکراسی هست یا نه مشروع هست یا نه ! ! ! ! !


اگر بنا به ایراد گرفتن هست ما میتونیم در مورد آمریکا و هر کشور اروپایی نمونه های نقض بسیار زیادی پیدا کنیم مثلا در اینکه در آمریکا عملا دو حزب وجود داره و چیزی جدای از این دو حزب نه تصویب میشه و نه کسی خارج از اونها به قدرت برسه که عملا فرقی با نظام تک حزبی نداره . و یا در مورد مجالس اونها و حق وتوی رئیس جمهور در مقابل نمایندگان منتخب و یا سلب انواع آزادی ها و .... و بد رفتاری با معترضین و یا جنایاتی که مرتکب میشن مثل کشتن دسته جمعی فرقه دیویدیان و یا سرکوب خونین اعتراضات سیاه پوستان توسط تفنگداران دریایی در زمان بوش پدر بعد از جنگ اول خلیج فارس و ....

ویا درصد مشارکت مردمی اونها که بعضا تا 30 درصد هم ممکنه پائین بیاد و مضحکه اینه که شخصی این رو دارای بالاترین معیارهای دموکراسی و مردمسالاری میدونه ! مردمسالاری بدون مشارکت و رای مردمی icon_wink جالبه که این 30 درصد برای همه کشور قانون تعیین کنن و اجرا هم بکنن ( مردمسالاری ! )

و یا مشروطه سلطنی در انگلستان که آقایون نمونه دموکراسی میدونن
این نظام دو مجلس داره که مجلس منتخب مردمش رو عوام نامیدن و مجلس منتخب ملکه رو اعیان (حتی از نامگذاریشون هم خیلی چیزها معلوم میشه)
لیست اختیارات ملکه:
1) انعقاد معاهدات‌ و یا فسخ‌ قراردادهای‌ بین‌المللی‌، اداره‌ امور خارجه‌ و اجرای‌ قوانین‌ به‌ نام‌ ملکه انجام‌ می‌گیرد.
2) عزل‌ وزیران‌، انحلال‌پارلمان‌ (هر دو مجلس) و یا دعوت‌ به‌ تشکیل‌ آن‌ و یا تعطیل‌ پارلمان‌ از اختیارات‌ملکه است.
3) انتصاب‌ اعضاء مجلس‌ لردها که‌ متشکل‌ از حدوداً ۹۲۶ لرد ازشاهزادگان‌، اشراف‌ و شخصیتهای‌ فرهنگی‌ ـ علمی‌ و بالاخره‌ شخصیتهای‌مذهبی‌ می‌باشد از اختیارات‌ اوست.

4) عزل‌ و نصب‌ نخست‌ وزیر نیز از اختیارات‌ ملکه‌ یا پادشاه‌ است‌ و به‌ طور معمول‌ پادشاه‌ یا ملکه‌ فردی‌ را که‌ حزب‌ پیروز در انتخابات‌ مجلس‌ عوام‌ این‌ کشور برمی‌گزیند به‌ نخست‌وزیری‌ منصوب‌ می‌نماید اما قانوناً در موارد بحرانی‌ می‌تواند اقدام‌ به‌ عزل‌ نخست‌وزیر این‌ کشور نماید.
5)‌ توشیح‌ لوایح‌ یا طرحهای‌ مصوب‌ پارلمان‌ انگلستان‌ از اختیارات‌ و وظایف شاه این‌ کشور است‌ و می‌تواند از تأیید و توشیح‌ مصوبات‌ دو مجلس‌ این‌ کشور اجتناب‌ ورزد.
6) فرماندهی‌ کل نیروهای‌ مسلح‌ بر عهده‌ پادشاه‌ یا ملکه‌ است‌ که‌ اعمال‌ این‌ صلاحیت‌ و اختیار حکومتی‌ با مشورت‌ وزیران‌ انجام‌ می‌پذیرد. سیاست‌ خارجی‌ انگلستان‌ نیز از اختیارات‌ پادشاه‌ ملکه‌است‌ که‌ همانند فرماندهی‌ نیروهای‌ مسلح‌ این‌ کشور با مشورت‌ وزیران‌ است‌ و فقط اجرای‌ سیاست‌ خارجی‌ بر عهده‌ کابینه‌ و هیئت‌ وزیران‌ انگلستان‌ می‌باشد.

7) زمانی‌ که‌ پس‌ از انتخابات‌ مجلس‌ عوام‌ هیچ‌ یک‌ از احزاب‌ اکثریت‌ آراء را به‌ خود اختصاص‌ ندهد و اکثریت‌ کرسی‌های‌ مجلس‌ عوام‌ به‌ حزبی‌ خاص‌ تعلق‌ نیابد، انتخاب‌ نخست‌وزیر به‌ صورت‌ انحصاری‌ و بدون‌ قید و شرط‌ بر عهده‌ پادشاه‌ و از اختیارات‌ انحصاری‌ وی‌ است‌.
8) تعیین‌ عالیترین‌ مقام‌ قضایی‌ انگلستان‌ و صدور فرمان‌ عفو وتخفیف‌ مجازات‌ محکومین‌ از اختیارات‌ پادشاه‌ (یا ملکه‌) انگلستان‌ است‌ و در آنجا قانون اعدام لغو نشده و ملکه اختیار صدور دستور اعدام را هم دارد.
9) انتخاب بالاترین مقام مذهبی کلیسای انگلستان در حیطه اختیارات ملکه و پادشاه است
10) انتخاب فرماندار کل استرالیا و کانادا ( کشورهایی که خودشون رو دارای بالاترین ملاک دموکراسی میدونن ) در حیطه اختیارات ملکه و پادشاه است .
11) ملکه در مقابل همه اختیاراتش در برابر هیچ‌یک‌ از قوای‌ سه‌گانه‌ حاکم‌ در انگلستان‌ مسئول‌ و پاسخگو نمی‌باشد! انتصاب‌ پادشاه‌ موروثی‌ است‌ عزل‌ و برکناری‌ او نیز در حقوق انگلستان‌ هیچ‌گونه‌ پیش‌بینی‌ نشده‌ است‌ و هیچ‌ مرجعی‌ به‌ عنوان‌ ناظر مرجع‌ تشخیص‌ ناتوانی‌ و عزل‌ پادشاه‌ از مقام‌ سلطنت‌ در این‌ کشور نمی‌باشد!

هیچیک از اختیارات و حتی عزل و نصب ملکه و پادشاه توسط مردم صورت نگرفته و صرفا با وراثت و نسب منتقل میشود


http://www.tabnak.ir/fa/news/185785/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D8%AF-%D9%88-%D8%AD%D8%B5%D8%B1-%D9%85%D9%84%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%DB%8C%D8%B3-+%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1

فکر میکنم که نظام سوریه و قانون اساسیش خیلی شرف داره به این نظام نمونه دموکراسی !
نمونه این فجایع رو میتونیم در کشورهای دیگه اروپای از قبیل اسپانیا و سوئد و ... جستجو و بررسی کرد .



جالبه که این افراد برای دموکراسی ذات هم قائل میشن که فکر میکنم این رو باید بعنوان طنز در کتب علوم سیاسی برای دانشجویان علوم سیاسی بنویسن

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>><<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<

درست یا غلط در سوریه اصلاحاتی صورت گرفته و قانون اساسی جدید نسبتا مقبول و مجلس با رای مردم و مشارکت مقبول درست شده و شکل گرفته و نظام تک حزبی هم در قانون ملغی شده و مردم سوریه هم به اونها رای قابل قبولی دادن و در هر صورت چه بنظر ما درست بیاد و یا غلط این مردم به نظام کشورشون اعتماد کردن

این یک چالش اساسی برای مخالفین و حامیان اونها هست که به این راحتی و زودی قابل رفع نیست و هر گونه تلاش برای تغییر اون از طریق زور و اقدامات نظامی و اعمال تروریستی و یا بین المللی برای مردمی که اعتماد کردن و رای دادن و مشارکت کردن ، در حکم کودتا خواهد بود و هرگز از تاریخ و اذهان سوریها پاک نخواهد شد خصوصا اگر که مخالفین بخواهند با حمایت خارجی از نوع آمریکایی و عربستان و ترکیه و قطر کارشون رو به پیش ببرن

کمترین و حداقلی ترین چیزی که این آراء و مشارکت بیان میکنن اینه که دسترسی مخالفین به همه قدرت خارج و بیشتر از وزن حقیقی شون و میزان درصد جمعیت واقعی اونها در کشور سوریه امری ناممکن و نشدنی هست .

در نهایت مخالفین و حامیان اونها چاره ای جز مذاکره و راهکارهای مرضی الطرفینی صلح نخواهند داشت .

گر چه به در هم كه بگويي باز ديوار نميشنود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر مصطفي شما كلماتي رو از قول بنده درباره شاذلي نقل كردين كه حتي به مخيلم هم خطور نكرده بود و به همين خاطر اون تعبير رو به كار بردم كه انگار تفسير شما از كلام من بوده اميدوارم توهين تلقي و موجب ايجاد كدورت نشه.
اما من ژنرال شاذلي رو فرماندهي شجاع و استراتژيستي قهار مي دونم كه به هنگام طراحي عمليات بي نظير عبور از كانال و شكست خط بارلو از افكار و اهداف اصلي سادات خبيث هيچ خبري نداشته ولي به هر حال جزيي از سيستم حاكم بوده و براي حفظ پست و مقام و قبه هاي روي دوشش ناچار از توجيه خيانت رييس.
بله امروزه ثابت شده كه سادات از ابتداي به قدرت رسيدن هيچ اعتقادي به آرمان آزادي قدس و مثمرثمر بودن مبارزه با اسراييل نداشت و براي بريدن از شوروي و نزديك شدن به امريكا به دنبال سازش با اسراييل بود ولي چون براي ايجاد اين زلزله 9 ريشتري سياسي پشتوانه اجتماعي لازم رو نداشت و از انقلاب يا كودتاي افسران وفادار به ناصريسم مي ترسيد دست به يك جنگ نمايشي زد تا وجهه لازم براي اين كار رو پيدا كنه پس در نگاه كلان نقش كلي مصر در اين جنگ كاملا خيانت بار بود هرچند اين مساله چيزي از ارزش فداكاري هاي نظاميان از همه جا بي خبر مصري كم نمي كنه.
درباره انتخابات بحرين هم استناد من به پست يكي از برادران بود كه خودش رو بحريني معرفي كرد و منبعي به نام اسلام تايمز رو معرفي هرچند مقايسه آراي اعلامي براي نفرات پيروز انتخابات بحرين و كل واجدين شرايط هم عددي در حول و حوش زير 20 درصد رو نشون ميده.
اما درباره جنگ رمضان با مطالعه تاپيك مربوطه نظرات خودم رو طرح كردم و منتظر بازخوردش هستم و در كل ارتش سوريه رو ايده آل و صاحب قدرت لايزال نمي دونم ولي به جد معتقدم كه در مقايسه با ساير ارتش هاي عربي تاكيد مي كنم مقايسه با ساير ارتش هاي عربي وفادارترين و باغيرت ترين ارتشه و ايضا بهترين كارنامه رو در برابر اسراييل داشته.
اما درباره پاسخ شما به برادر طاها بايد عرض كنم كه فقهاي شيعه براساس روايتي از امام صادق(ع) به تدوين يك قاعده فقهي بسيار مهم پرداختند به نام «دفع افسد به فاسد» براساس اين قاعده اگر بر سر دو راهي فاسد و فاسدتر براي جلوگيري از افسد هيچ راهي جز تقويت فاسد نباشه حمايت از فاسد ديگه نه تنها مذموم نيست بلكه شرعا واجبه دقيقا بر همين اساس بود كه امام علي(ع) براي دفع آخرين تهاجم بزرگ يزدگرد به خليفه دوم مشاوره دادن كه از قضاء حرف ما هم درباره سوريه همينه و به خاطرش از طرف دوستان مفتخر به القاب بعثي و اسدپرست و ... شديم.
درباره آدرس دقيق كلام شهيد چمران هم من نسخه قديمي اين كتاب رو چند سال قبل مطالعه كردم و الآن در دسترسم نيست سر فرصت نسخه اينترنتي اون رو كه در همين تاپيك در اختيار همس مطالعه مي كنم و رفرنس بي شبهه ميدم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوست عزيز جناب مولتكه
1-در تمام دنيا پادگان ها و اسلحه خانه ها نزديك يا داخل شهرها هستند و بحث ما بر سر انتخاب ميدان جنگ از سوي يك گروه بود نه محل زاغه هاي مهمات.
2-غير قابل انكار است كه تروريست هاي سوريه تعمدا درگيري ها را به داخل شهرها مي كشند تا با به كشتن دادن مردم بي گناه براي اربابان خارجي خود خوراك تبليغاتي و بهانه مداخله نظامي فراهم كنند.
3-همچنين پر واضح است كه در درگيري نظامي تلفات طرف ضعيف تر بيشتر مي شود و از قضاء با توجه به برتري خرد كننده ارتش سوريه بر تروريست ها تلفات سنگين آن نشانه روشني از مدارا و احتياط براي كاهش تلفات غير نظاميان است البته در منظر كساني كه اندك عدل و انصافي داشته باشند.
4-شما هم فراموش نكنيد كه درصد قابل توجهي از اهل سنت سوريه نيز طرفدار بشار هستند كه مصداق بارز ايشان [b]شيخ احمد حسون مفتي اعظم اهل سنت [/b]اين كشور مي باشد.
5-مبارك و بن علي در حال حاضر هم خود را رييس جمهور قانوني و قرباني خيانت و كودتاي ارتش مي دانند كه اين مطلب نيز دليل ديگري بر محبوبيت بشار در اركان حكومت سوريه و وفاداري آنها به اوست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]دوست بزرگوار.
[b]بنده شكر خدا تا به امروز، اونقدر سعي كردم خودمو به سلاح منطق مجهز كنم كه حتي براي گفتاري كه ذره‌اي شك داشته‌ام، بارها به اينترنت و كتب متعدد رجوع كرده و اون رو چك كردم تا اشتباهي انجام ندم.[/b]
هيچ‌وقت نيازي نداشته‌ام تا براي اثبات عرايضم، به دروغ‌گويي بپردازم.
صد البته اين احتمال هميشه هست كه منابعي كه من استفاده كرده‌ام، حقيقت رو درست مطرح نكرده باشن و حقيقت چيز ديگري است! ولي اينكه به بنده تهمت دروغگويي به اين وضوح بزنين ...!!
ان شاءالله كه نيت شما از ذكر اين جمله، خير بوده باشه. ولي بدون بزرگوار كه دروغگويي تهمت بزرگيه و نبايد به اين راحتي به هركسي چنين تهمتي رو زد.
هرچند كه حقير اونقدر از اين دست تهمت‌ها دريافت كرده‌ام كه ضد ضربه‌ شده‌ام. ولي صرفاً من باب رعايت اخلاق در مباحثه اين توصيه‌ي برادرانه رو خدمت شما عرض كردم.[/quote]

مصطفی عزیزم از شما استدعای عاجزانه دارم یک بار دیگر در گزاره ای که گویی با قدری دلخوری هم تحریر شده مداقه بفرمائید، برادرم، حتی معصومین (ع) نیز گاه در اموراتی به رایزنی می پرداختند، علی الاصول با این سنخ نگرش بسراغ مباحثه رفتن را صلاح خرد و همان «منطق» می بینید؟ نه تهمت سره است و نه مدعای منطق مجسم ... نظر شما محترم و قابل تأمل است بدیهی است که به فرمایش یکی از دوستان باید در انتظار فوجی از نقد و تایید هم باشید.

[quote]
از نظر حقير، ظلم ظالم در مسئله‌ي سوريه مشخصه. هرچند كه از مخالفين هم كم نيستن كساني كه به انسانيت ظلم مي‌كنن. ولي نمي‌شه گفت در اين امر ظالم و مظلومي وجود نداره (حتي اگه اون مظلوم، آدم خوبي نباشه!!).

به همين دليل هم من ترجيح مي‌دم كه در اين زمينه، هوادار سينه‌چاك ظالم نباشم و از حقوق عامه‌ي ملت سوريه دفاع كنم؛ حتي اگه به ضررم باشه. چرا كه باز اين رو از امير مؤمنان، علي (ع) آموختم كه «حق را بگوييد، ولو به ضرر شما باشد».

خوب مي‌دونم تبعات از دست رفتن سوريه چي مي‌تونه باشه. ولي نمي‌تونم به خودم اجازه بدم براي منفعت خودم، راضي به جفا در حق ملتي باشم كه به درست يا غلط، به توطئه يا به خواست خود، پيگير مطالبات حقه‌ي خودشون هستن.
شايد بگيم روش مخالفين براي احقاق حقشون درست نيست. قطعاً دموكراسي با سر بريدن و يا ظلم به شيعيان قابل جمع بستن نيست. ولي اين رفتار ناشايست نمي‌تونه اصل خواسته‌ي مخالفين رو مردود بدونه و فكر كنم شما هم با حقير در اين زمينه موافق باشين.[/quote]

مصطفی عزیزم، بسیار خوشحال ام از اینکه می بینم موضع شما تا حدودی تعدیل شده و آرام تر در خصوص معارضین سوری گفتگو می کنید و صد البته نیک می دانید که مصادره به مطلوب کردن کریمه و قصار قدسی و اولیا در جهت حق نمودن باطل و باطل نمودن حق نکوهیده است، در غائله سوری نه حکام حق اند نه معارضین، شما برادر بزرگوارم از مردم دم می زنید، قبول است مصطفی جان، اما سوال اینجاست که این مردمانی که شما از آنان (ظاهرا به وکالت و نیابت از سوی شان) سخن می گویید آیا همانانی نبودند که حضور قابل قبولی در انتخابات اخیر سوریه داشتند؟ با شما موافق ام که «روشمندی دموکراتیک اداره یک جامعه انسانی مدرن» به «بازی صندوق و رأی» اعتباری نمی گیرد اما باز پرسشی طرح می شود: مقبولیتی نسبی همچنان در کف حکومت اسد قرار دارد که اصولا همان بازی صندوق و رأی شکل حقیقی بخود می گیرد؟ یا خیر؟ اما از حق گفتید، مثال زنده ای و اخیری در ذهن دارم که دوست بزرگواری باطلی را معادل حق دانست ... و از حق گذر کرد ... مراعات صدق روح به از گزین گویی در باب صدق نیست؟
در خصوص بحرین همین جا یا بصورت خصوصی مصدع وقت شریف شما مصطفی عزیزم خواهم شد.

یک نکته کوچک را همین جا تذکر بدهم خدمت برادر مصطفی گلم، مصطفی عزیزم، مخالفین و معارضین لزوما همسو نیستند، اپوزیسیون سوری به مفهومی که برخی دوستان از آن یاد می کنند وجود خارجی ندارد، حمایت های محور عربی/غربی صورت بندی متغیری بخود گرفته است و دیگر چندان صحبتی از نشست های سیاسی نیست بلکه این روند بسوی تشکیل جلسات امنیتی/اطلاعاتی با گروهک های خرابکار پیش می رود که چنین نیز هست، از سوی دیگر، اپوزیسیون سوری ریشه و اصالت آنچنان موکدی ندارد و نتوانسته است «مقبولیت» مورد انتظار خویش را در سطح جامعه سوری حاصل کند (که به تاریخچه اپوزیسیون منورالفکری سوری بازمی گردد)، تشتت و تنش درون گروهی اپوزیسیون مشهود و سردرگمی و بی برنامگی شان تا حدودی عیان است. اجازه دهید مرزهای میان تعارض، تخالف و شورش و آنارشی را متمایز کنیم، سپس به بحث در باب سوریه بپردازیم. گذشته از این همه، ساختار قومی/طایفه ای توده سوری است که بن مایه بسیاری از درگیری های اخیر گردیده است و نه مسائل مذهبی و حتی سیاسی، آن دسته از کسانی که شما آنان را خواهان جامعه دموکراتیک و مدرنیزه می خوانید قلیلی از تکنوکرات های جوان سوری اند که اغلب در کشور خویش حضور موثری نداشته اند. ملاحظه می فرمائید که جنگ چه در سپهر چانه زنی سیاسی و چه بر سر گوی و میدان خون و آتش تا حدودی مغلوبه شده و شاید ملال آور ... نه از آن آب و تاب های اپوزیسیونی روزهای نخست غائله خبری است و نه از آن پیروزی های ارتش آزاد سوریه ... طرح عنان بتدریج در حال تبدیل به گزینه ای معقول برای هر دو قطب ماجراست. مصطفی عزیزم، بیش از هر کشوری این عربستان است که حاضر به تن در دادن به یک سوریه آرام نیست، در غیر اینصورت بحران های داخلی (اعم از حکومتی/حلقه ای و اجتماعی/سیاسی اش) را چگونه پوشش دهد؟

توجه:
شالوده خواست مخالفین که چند صدایی شدن جامعه و برچیده شدن بساط تک حزبی است همواره مورد احترام کشورمان قرار گرفته است و گر چنین نبود، نبود این پایه مشورت های سیاسی در باب رفرم های اساسی و خرد که در شرف وقوع در سوریه است. شما مصطفی خوبم حتی سخنان و موضع گیری های رهبر عالیقدر مملکت را نیز در سخنان تان تا حدودی به کناری می گذارید در حالی که این سخنان نه سخنان یک فرد عادی بلکه نماینده و معرف موضع رسمی کشور ایران و نظام است. نقادی تان البته محترم و باورتان گرامی است اما بر خلاف شما که تصور می کنید نظام جمهوری اسلامی ایران صرف بسترهای ایدئولوژیک دست بکار تدوین فلان برنامه راهبردی دیپلماتیک می شود یا شده است حقیر تصور می کنم که نظام حاکم بر ایران با دقت وافری در پی حفظ و بسط هژمونی مصالح ملی در سطح خاور نزدیک است. حمایت از سوریه نیز بر همین خط و ربط استمرار می یابد.

زیاده عرضی نیست ...
ارادتمند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آنچه طي هفته هاي گذشته توجه صاحبنظران و کارشناسان امور سوريه را به خود جلب کرده است، انتشار اطلاعيه ها و اعلاميه هاي جديدي در برخي وبگاه هاي تروريستي از سوي گروهي مسلح به نام "جبهة النصرة لأهل الشام (جبهه ياري مردم شام) است که نام آن براي نخستين بار است که به گوش کارشناسان حوزه گروه هاي ترويستي سلفي و تکفيري مي خورد.

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/171111_867.jpg[/img]

به گزارش گروه بين الملل مشرق، نخستين اطلاعيه اين گروه مسلح را مؤسسه اي موسوم به "مؤسسه تبليغاتي و اطلاعاتي مناره سپيد" (المنارة البيضاء) صادرکرد که در شرق دمشق، پايتخت سوريه فعاليت مي کند.


اين اطلاعيه در واقع نوار صوتي کسي بود با نام مستعار "ابو محمد الجولاني" مشهور به "الفاتح" که فرمانرواي "جبهه ياري اهل شام" خوانده مي‌ شود و در آن، وعده جهاد عليه نظام سوريه را داده و خود را نماينده جهادي‌ ها در سرزمين شام معرفي کرده است.

الجولاني در اين نوار صوتي، تصميمات و اقدامات اتحاديه عرب و ترکيه و جامعه بين المللي در برابر سوريه را محکوم کرد و از اصل کمک گرفتن از کشورهاي غربي براي براندازي نظام اسد انتقاد و آن را رد کرد.


به گفته کارشناسان غربي، وبگاه هاي تروريستي وهابي و به ويژه وبگاه هايي مانند "شموخ الإسلام" و"شبكة أنصار المجاهدين" همچنان مهمترين منبع براي دستيابي اطلاعات درباره گروه‌ هاي سلفي ـ جهادي است. جريان "سلفي ـ جهادي" داراي "مؤسسات و نهادهاي اطلاعاتي و تبليغاتي و اطلاع رساني" چندي است که بر اساس فعاليت اين گروه در کشورهاي عربي پراکنده شده است.


اطلاعات و آگهي‌ ها و اطلاعيه هاي منتشره در اين وبگاه ها بر پايه تصميم هاي گرفته شده در اين گروه ها صورت مي گيرد و البته تا زماني که اين اطلاعيه ها شکل تصويري و مرئي نداشته باشد، نمي توان آنها را معتبر و داراي سنديت دانست.




[color=red]تروريست هاي سلفي در سوريه[/color]
در سال 2003 ميلادي، سوريه تبديل به پلي براي عبور و تردد تروريست ها با عنوان فرعي "جهادي ها" براي فعاليت و دست زدن به عمليات هاي انتحاري و تروريستي در عراق تبديل شد.


"آرون زيلين" پژوهشگر علوم سياسي دانشگاه "برانديز" آمريکا که وبگاه "جهاديولوژي" را اداره مي کند و در رصد فعاليت‌ هاي گروه هاي جهادي تبحر عجيبي دارد، در اين باره مي گويد: "فعاليت اين گروه ها و شبکه ها اکنون در سوريه و با توجه به شرايط حاکم بر عرصه داخلي آن، اصلاً شگفت انگرنمي‌ نمايد و امري عادي و طبيعي است".


بر اساس اطلاعات به دست آمده از مطالب منتشرشده از سوي "جبهه ياري اهل شام" اين گونه دريافت مي شود که برخي از گروه هاي مسلح وابسته به اين جبهه، هم اکنون در برخي مناطق سوريه از جمله "حماة"، "دير الزور"، "إدلب" و "دَرعا" مشغول به فعاليت هستند و تا زماني که آمريکا دولت سوريه را به اتهامات واهي متهم مي کند، بنابراين از فعاليت هر گروه مخالفي در آن کشور نه تنها چشم پوشي بلکه حمايت نيز مي کند.


به همين دليل "تروريست ها" هزاران صفحه اطلاعيه منتشر کردند تا تأکيد کنند که با آنچه آن را "نظام بعثي کافر" و "طايفه نصيري حاکم" مي نامند، مقابله مي کنند. "نصيريه" لقبي است که تندروها بر طايفه علوي حاکم بر سوريه گذاشته اند.


معرف ترين و مهم ترين اطلاعيه هايي که در اين ارتباط منتشر شده اطلاعيه هاي مربوط به "أبو مصعب السوري" است که به نظر مي رسد پس از دستگيري توسط نظاميان آمريکايي در سال 2005 ميلادي در کويته پاکستان، هم اکنون در سوريه در بازداشت به سر مي برد. به تازگي شايعاتي منتشر شده که عنوان مي کند وي از سوي دولت اسد، از زندان آزاد شده است.




[color=red]"مسالمت آميز" يا "مسلحانه"[/color]
اطلاعيه تصويري منتشرشده در يک وبگاه تروريستي سلفي، تصاويري را از مناطق مختلف سوريه نشان مي دهد که زيلين درباره آن مي‌ گويد که اين اطلاعيه نبايد براي ما چندان غافلگيرکننده باشد، چون از مدت ها پيش شاهد شکل گيري و پاي به عرصه گذاشتن گروه هاي تروريستي در سوريه هستيم که تلاش دارند خود را با انقلاب هاي مصر و تونس، مرتبط کنند و مدعي هستند که آنها نيز در صدد چنين انقلابي هستند.


" أحمد الحاج" تحليلگر سياسي سوري در اين باره مي گويد که "سوريه هم اکنون بالفعل شاهد شکل گيري "پايه هاي و اصول فکري و خط مشي القاعده و برخي از گروه هاي وابسته به آن در سوريه است که با همراهي ها و استقبال هايي نيز در داخل مواجه شده است".


اما "عبيدة النحاس" نماينده معارض شوراي موسوم به شوراي ملي انتقالي سوريه نيز در اين باره ادعا مي کند که «ما بر اين باور هستيم که اين اطلاعيه ها ساخته و پرداخته خود نظام است چون اين نظام اسد بود که به تازگي عناصر القاعده را از زندان آزاد کرد و حتي دست به بمب گذاري هاي انتحاري زد که نمونه آن در بمب گذاري در ساختمان وزارت اطلاعات در "کفرسوسه" و بمب گذاري هاي "الميدان" قابل ملاحظه بود»!


وي مي‌ افزايد: چرا ما طي 10 ماه گذشته اصلاً شاهد فعاليت القاعده در سوريه نبوديم اما هم اکنون شاهد چنين فعاليت هايي هستيم و چرا تا پيش از اين نامي از "جبهه ياري اهل شام" در سوريه به گوش نرسيده بود.


النحاس معتقد است که نظام دمشق از گذر اين فعاليت ها در صدد رساندن اين پيام است که اگر نظام دمشق نباشد، جايگزين آن رژيمي تندرو، افراطي و وهابي مسلک است و وحشت و هراس غرب بايد از پاي گذاشتن "عراقي جديد" در عرصه بين المللي باشد.


اين در حالي است که در مقابل "الحاج" معتقد است، اين گروه هاي مسلح ساخته و پرداخته و ابزاري آمريکايي اند و به هيچ وجه نمي‌ توانند مورد حمايت دمشق باشند.




[color=red]آيا جايگزينی هست؟[/color]
در حالي که آمارهاي منتشره از سوي سازمان ملل متحد بر اين نکته تأکيد دارد که بيش از پنج هزار نفر از زمان آغاز خشونت ها در سوريه تا کنون جان خود را از دست داده اند اما اين پرسش به وجود مي آيد که با پاي به عرصه گذاشتن القاعده به عرصه جنگ داخلي حتي در مرکز دمشق، ميزان خون هاي ريخته شده مردم تا چه اندازه افزايش خواهد يافت.


النحاس که به رغم حمايتش از گروه هاي تروريستي و عمليات هاي خرابکارانه نظاميان بريده از نظام سوريه، ژست روشنفکري نيز دارد معتقد است آنچه "ارتش آزاد" خوانده مي شود و در واقع متشکل از گروه هاي جداشده از ارتش ملي سوريه است و از معارضان سوري حمايت مي کند و آشکارا اين گزينه را به جاي خود، در سوريه ارائه داده است؛ چه، در غير اين صورت، فعاليت القاعده در سوريه هيچ توجيهي ندارد.


وي بدون اشاره به جنايت هاي گروه هايي مثل ارتش آزاد سوريه و شوراي موسوم به شوراي انتقالي مي افزايد: مسالمت آميز بودن انقلاب صرفاً يک گزينه سياسي در سوريه به شمار نمي آيد، بلکه يک فرهنگ است!


[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/171116_603.jpg[/img]

بالعکس، "آرون زيلين" معتقد است بايد به اين نکته مهم توجه داشت که گروه تروريستي "جبهة النصرة" يا ديگر گروه‌ هاي تروريستي مشابه فعال در سوريه، با القاعده عراق يا آنچه "دولت اسلامي عراق" خوانده مي شود، ارتباط برقرار خواهد کرد به ويژه آنکه "أبو محمد الجولاني" در پيام صوتي و تصويري خود مي گويد که «از "يکي از ميدان ها و عرصه هاي جهاد (عراق)" به همراه گروهي از دوستانش پس از ماه ها از آغاز تحولات جاري در سوريه، عليه نظام دمشق وارد عمل شده است، جايي که تاکنون در آن فعاليت نداشته است.»


اکنون "جبهه ياري اهل شام" مسؤوليت بمب گذاري‌ هاي صورت گرفته در دمشق، پايتخت سوريه را برعهده گرفته اما ماهيت واقعي اين جبهه تروريستي چيست و چه اهدافي را در سر مي‌پروراند؟




[color=red]جبهه تروريستي "ياري اهل شام"[/color]
اطلاعات زياد و دقيقي درباره اين جماعت تروريست وهابي در دست نيست؛ جماعتي که مسؤوليت بسياري از بمب گذاري هاي صورت گرفته در سوريه از جمله بمب گذاري ماه هاي مارس و آوريل گذشته در دمشق را برعهده گرفته است.


جبهه ياري اهل شام، براي نخستين بار در ژانويه گذشته حضور و فعاليت خود در سوريه را اعلام کرد؛ هنگامي که اطلاعيه هايي درباره فعاليت خود در سوريه منتشر و پس از آن اطلاعيه هاي ديگري منتشر کرد که در آن مسؤوليت بمب گذاري هاي صورت گرفته در سوريه را بر عهده گرفت.


نخستين حمله اين گروه، عليه يک يگان تابع ارتش سوريه در شمال غربي ادلب در نزديکي مرزهاي ترکيه بود و از آن زمان جماعت مسئوليت اکثر بمب گذاري هاي سوريه را که روند صعودي داشته برعهده گرفته و مؤسسه "المنارة البيضاء" نيز در رأس تمام مؤسسات تبليغاتي و اطلاع رساني بود که مسؤوليت انتشار اطلاعيه هاي آنها را بر عهده گرفت.


أبو محمد الجولاني، رهبر اين جماعت در هيچ يک از مقاطع ويدئو يا تصاوير و اطلاعيه‌ هاي تصويري منتشره از آن ظاهر نشده است و جبهه تمايل دارد که اعضاي خود را آشکار و عيان به تصوير نکشد.


جبهه ياري اهل شام در اطلاعيه هاي خود تأکيد کرده که تا جاي ممکن از هدف قرار دادن غيرنظاميان در حملات خود دوري مي‌ کند و حملات خود را واکنشي در قبال "اعمال وحشيانه" نيروهاي حکومتي معرفي مي کند اما آنچه در عمل شاهد آن بوده ايم، کشتار مردم و ذبح کودکان و تجاوز به زنان و سربريدن شيعيان و علوي ها بوده است.


[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/171112_258.jpg[/img]

انتقادهاي بسيار تندي که اين جماعت در صفحه اينترنتي خود از دولت سوريه و "بشار اسد" رئيس جمهوري اين کشور انجام داده است، نشان مي‌دهد که ادعاي برخي مخالفان مبني بر اينکه اين جبهه ساخته و پرداخته نظام سوريه و مورد حمايت آن است، ادعايي پوچ و واهي است به ويژه اينکه از يک سو شماري از رسانه ها تأکيد کرده اند که سلاح هاي به دست آمده از اعضاي اين جماعت، نشان اسرائيلي داشته اند و از سوي ديگر، اطلاعيه هاي منتشرشده و نحوه بمب گذاري هاي صورت گرفته از سوي آن موجب شده تا بسياري به اين باور برسند که اين جماعت با سازمان القاعده نيز در ارتباط است، به خصوص اينکه تأکيد مي‌کنند که اعضاي آن، سوري هايي هستند که از جبهه‌ هاي ديگر جنگ بازگشته اند.


اين در حالي است که وزير خارجه عراق نيز در فوريه گذشته اعلام کرد که به نظر مي‌ رسد برخي از نيروها و گروه هاي مسلح فعال در عراق به سوريه سفر کرده اند و در همان ماه بود که "ايمن الظواهري" سرکرده القاعده، سوري ها و افراد مسلح در کشورهاي همجوار را به برداشتن و به دست گرفتن سلاح براي آنچه ياري مردم سوريه خوانده است، فراخواند.


همچنين بيانيه ها و تصاوير و فيلم‌ هايي از سوي مؤسسه تبليغاتي و اطلاع رساني جبهه ياري اهل شام منتشر شده که از منابري براي تبليغ و سخنراني هاي خود استفاده مي کرد که سازمان القاعده استفاده مي کند.


اما صرف نظر از اينکه جبهه شام با القاعده در ارتباط است يا خير بايد گفت، اين جبهه، جبهه‌ اي تروريستي است و مهمترين هدف آن از پيش رو برداشتن نيروهاي امنيتي و نظامي سوريه و هواداران نظام بشار اسد است.


اکنون و به ويژه پس از فاجعه اي که تروريست ها در روستاي الحوله از توابع حمص آفريدند و طي آن ده ها زن و مرد و کودک و پير را قتل عام کرده و سر بريدند، بايد منتظر ماند و ديد غرب، رژيم صهيونيستي، ترکيه و رژيم هاي عربي حاشيه خليج فارس، در هفته جاري و هفته هاي آينده، چه خواب هاي آشفته اي براي منطقه شامات ديده اند.

[url=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/125145/آشنايي-با-خون-آشام-ترین-گروه-سلفی-در-سوریه]Web Page Name[/url]

[color=orange]

ادغام شد .

00Amin[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]دوست عزيز جناب مولتكه
1-در تمام دنيا پادگان ها و اسلحه خانه ها نزديك يا داخل شهرها هستند و بحث ما بر سر انتخاب ميدان جنگ از سوي يك گروه بود نه محل زاغه هاي مهمات.
2-غير قابل انكار است كه تروريست هاي سوريه تعمدا درگيري ها را به داخل شهرها مي كشند تا با به كشتن دادن مردم بي گناه براي اربابان خارجي خود خوراك تبليغاتي و بهانه مداخله نظامي فراهم كنند.
3-همچنين پر واضح است كه در درگيري نظامي تلفات طرف ضعيف تر بيشتر مي شود و از قضاء با توجه به برتري خرد كننده ارتش سوريه بر تروريست ها تلفات سنگين آن نشانه روشني از مدارا و احتياط براي كاهش تلفات غير نظاميان است البته در منظر كساني كه اندك عدل و انصافي داشته باشند.
4-شما هم فراموش نكنيد كه درصد قابل توجهي از اهل سنت سوريه نيز طرفدار بشار هستند كه مصداق بارز ايشان [b]شيخ احمد حسون مفتي اعظم اهل سنت [/b]اين كشور مي باشد.
5-مبارك و بن علي در حال حاضر هم خود را رييس جمهور قانوني و قرباني خيانت و كودتاي ارتش مي دانند كه اين مطلب نيز دليل ديگري بر محبوبيت بشار در اركان حكومت سوريه و وفاداري آنها به اوست.[/quote]
وقتي شما توان درگيري در فضاي باز را نداريد و سعي مي كنيد شهرها را به دست بگيريد مجبور به جنگ شهري مي شويد.
همان طور كه نيروهاي حماس عمل مي كنند.در سوريه تنها يك منطقه نسبتا كوهستاني وجود دارد كه منطقه جبل الزاويه در استان ادلب است و اين منطقه هم از پايگاه هاي اصلي ارتش آزاد سوريه است.
برتري تسليحاتي ارتش بشار اسد كاملا مشخص است.در مقابل ديديم انقلابيون ليبيايي كه از مخالفين سوري بسيار مجهزتر هم بودند در مقابل ارتش قذافي كه كوچكتر از ارتش اسد بود بسيار سريع منهزم مي شدند.در ضمن تلفات ارتش و نيروهاي امنيتي سوريه به دليل احتياطش نيست بلكه ماهيت جنگ چريكي سبب آن است.البته اين كه كشته شدن بالاي ده هزار نفر و تخريب تقريبا 60 درصدي شهري مثل حمص چگونه نشانه احتياط است را شما بايد تفسير كنيد.
روحانيون درباري به هيچ وجه نماد جامعه نيستند.آن هم در چنين رژيمي.اين كه بخش قابل توجهي از يك جمعيت 75 درصدي كه از داشتن سهم در قدرت نظامي و اقتصادي و مقام محروم است و تحت سيطره يك اقليت زير ده درصدي كه دايما در حال سركوب و كشتار بوده است از چنين نظامي حمايت كند هم از معماهاي روزگار است.
محبوبيت جناب بشار در ميان ارتشش مرهون اين است كه تمام مقامات امنيتي و نظامي خود را از همان اقليت چند درصدي علوي و فاميلهايش انتخاب كرده است و اين خود دليلي ديگر بر فاسد و غيرقابل اصلاح بودن چنين نظامي است.حداقل در ديكتاتوري هايي مثل مصر و تونس اين مورد وجود نداشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در حالی که با مطرح شدن طرح صلح کوفی عنان امیدها به تغییر وضعیت در سوریه و فروکش کردن ناآرامی ها در این کشور بیشتر شده بود، اما در پی اوج گیری مجدد درگیری ها، مخالفین بشار اسد اعلام کرده اند دیگر به انجام مفاد این طرح پایبند نخواهند بود.

به گزارش «تابناک»، گروه مخالفین مسلح بشار اسد، موسوم به «ارتش آزاد سوریه» ضمن اعلام این موضوع، خواستار برقراری منطقه «پرواز ممنوع» در سوریه نیز شده است.

در همین رابطه، خبرگزاری «دویچه وله» گزارش داد «سامی الکردی»، سخنگوی این گروه اواخر وقت روز گذشته اعلام کرده این گروه دیگر به طرح صلح عنان وفادار نیست و موجودیت این طرح تنها بر روی کاغذ مطرح بوده است.

الکردی ادعا کرده دلیل خروج آن ها از این طرح، عدم پایبندی دولت بشار اسد به آن بوده است. بر همین اساس، تقاضای برقرار منطقه «پرواز ممنوع» از سوی این گروه با هدف نهایی سقوط دولت اسد مطرح شده است.

این ادعا در حالی مطرح می شود که خود بشار اسد طی روزهای گذشته ضمن محکوم کردن جنایت های صورت گرفته در شهر «حوله» و اشاره به خشونت های انجام گرفته از سوی برخی گروه های مخالف، نسبت به وقوع یک جنگ داخلی تمام عیار در سوریه هشدار داده بود.

در حقیقت، تحولات کنونی سوریه به سمتی است که وقوع چنین امری چندان هم بعید به نظر نمی رسد. در تازه ترین تحول، روز گذشته ائتلاف جدیدی از نیروهای مسلح مخالف بشار اسد اعلام موجودیت کرد که هدف خود را «بسیج عمومی برای سرنگونی بشار اسد» اعلام کرده است.

این گروه که نام «ائتلاف نظامی جبهه انقلابیون سوریه» را برای خود انتخاب کرده، از همه گروه های مسلح مخالف دولت دعوت کرده با پیوستن به آن، دست به اقدام نظامی علیه بشار اسد و دولت وی بزنند.

این وقایع در حالی رخ می دهد که ناظران بین المللی طی هفته های گذشته به شدت نسبت به درگیر شدن سوریه در یک جنگ داخلی طولانی مدت و تمام عیار هشدار می دهند.

این امر به ویژه با توجه به وجود حمایت های خارجی موجود از مخالفین بشار اسد، نمود بارزتری پیدا می کند؛ زیرا دولت های عرب سنی مذهب منطقه، به ویژه عربستان و قطر از مدت ها پیش ضمن استقبال از هرگونه تحولی که منجر به سقوط دولت اسد شود، توسل به هر گزینه ای، از جمله مسلح کردن گروه های مخالف را در دستور کار خود قرار دادند.

به این ترتیب، آنچه در حال حاضر بیش از هر چیز سوریه را تهدید می کند، بروز جنگی داخلی در قالب یک درگیری قومی و مذهبی است که به واسطه دخالت کشورهای خارجی، به پیامدهای ناگواری برای سوریه و کل منطقه منتهی شود.
http://www.tabnak.ir/fa/news/249246/%D8%AE%D8%B1%D9%88%D8%AC-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%DA%A9%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%86
............................................................................................................................................................................
با گذشت زمان کم کم داره پرده ها کنار میره و حقایق مشخص میشه. حالا معلوم شد که کی از جنایت الحوله سود بیشتری می برده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.