death-white

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)

Recommended Posts

لطفا دوستان بحث های انحرافی رو تموم کنند.

[color=#ff0000][size=5]فوری/
پیشروی یگانهای ارتش سوریه در شهر الرقه[/size][/color]

یگانهای لشگر 17 ارتش سوریه در شهر الرقه بخش هایی از این شهر را به تصرف خود درآوردند.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران؛ شبکه المیادین لحظاتی پیش گزارش داد،یگان های ارتش سوریه که در لشگر 17 شهر الرقه مستقر هستند پس از عقب نشینی افراد ترویست وابسته به گروههای "احرار الشام و النصره" از اطراف این لشگر، محیط اطراف آن را تحت تصرف خود در آوردند.

http://www.yjc.ir/fa/news/4706170/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%B1%D9%88%DB%8C-%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%82%D9%87
  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='alpacino66' timestamp='1389696415' post='359330']
منم جای اسد بودم همینجوری حکومت میکردم.یه اقلیت وقتی داره به یه اکثریت حکومت میکنه که اکثرشون هم سر مشکلات قبلی با پدرش دل خوشی ازش ندارن مجبوره با فضای امنیتی حکومت کنه.ولی مشکل اینه که اسد اگه مثل بن علی با مشکل برخورد میکرد سوریه به این روز نمیافتاد.بعضی دوستان هم از شدت شعار زدگی سوراخ دعا رو گم کردن اگه چشماتون رو باز کنین میفهمین که عربستان از هزار تا آمریکا برای ما اسرائیل تره.دشمن هویت ایرانی و مذهبی و تاریخی ما که به هیچ وجه نمیتونه وجودمون رو به رسمیت بشناسه و به محض اینکه بتونه جهنمی بدتر از سوریه برامون راه میندازه اعرابِ وهابین نه یانکی ها
[/quote]عربستان در بهترین حالتش سگ قلاده به گردن صهیونیست هاست...شما انگاری اینو نمیدونی؟
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='jarmenkill' timestamp='1389697132' post='359334']
به نظر دوستان اگر ارتجاع عرب+استکبار تو این قضیه وارد نمیشدن آیا ایران وارد میشد؟ حالا بلعکس ش ، اگر ایران وارد این قضیه نمیشد آیا تاثیری در ورود ارتجاع عرب+استکبار داشت؟ صحنه واضحه.
[/quote]

قصد ورود به این بحث را نداشته و گفتنی ها را قبلاً گفته ام.
اما این وارونه خوانی تاریخ توسط دوستان حقیقتاً آزار دهنده است!

از قضا این، اول ایران بود که وارد معرکه ی سوریه شد و نه تنها جنایات اسد در برخورد با تظاهرات های عمدتاً آرام مخالفینش را محکوم نکرد و حتی از رسانه ای کردن آن خودداری کرد (گویی اصلاً خبری در سوریه نیست)، بلکه سعی کرد مدل های سرکوب این دست تظاهرات ها را نیز به ارتش خشن اسد بیاموزد! همچنین مدل های حمایت های مردمی از نظام (با آن راهپیمایی های فرمایشی و مضحک به ظاهر مردمی) و پروپاگاندای رسانه ای برای مثبت نشان دادن اوضاع! و همچنین حمایت از اسد برای ادامه ی جنایات خود.

وقتی که مردم با سلاح روبرو شدند و کشته دادند، لحظه به لحظه فضا تندتر و افراطی تر شد. در ابتدا بخشی از بدنه ی ارتش که تاب این جنایات را نداشت از ایشان جدا شد و شورای مخالفین، عمدتاً از بین معتدل های مخالف اسد تشکیل گردید. البته اسد هم شیوه ی مشت آهنین پدرش را ددمنشانه ادامه داد و مردم سوریه هم به این نتیجه رسیدند که با اعتراض کلامی، تنها جانشان را از دست می دهند و کم کم دست به اسلحه شدند!

طبیعی است از این آب گل آلود، همسایگان منطقه ای هم استفاده ی کافی و وافی را برده و به قول دوستان زامبی پروری کنند!!

پس از قضا اصل بازی را ایران و روسیه شروع کرده و با حمایت های خود سوریه را به جنگی داخلی کشاندند که نه مخالفین اسد جز به رفتن و کشتن وی راضی شوند و نه خود اسد تا ویران نکردن کامل کشورش، از اسب قدرت پیاده شود! درست به سان معمر قذافی که تا وقتی که مرد، حاضر به ترک کرسی قدرت نبود!! (از قضا تنها همین دو نفر (اسد و قذافی) بودند که با اعتراضات بهار عربی در کشورهای خود، خشن ترین برخوردها را کردند و در پاسخ شعار، گلوله های فراوان نثار مخالفان و تظاهرات کنندگان کردند و از قضا تنها در همین دو کشور هم جنگ داخلی به این وسعت براه افتاد!! کشته های همین دو کشور هم بود که از هزاران فراتر رفت! ولی باز صد رحمت به لیبی و قذافی!!!)

حال خنده دار این است که دوستان معتقدند اول بروجرد، دوم شد و دوم خرم آباد، اول!!!

این، همان ضعف حافظه و دانش تاریخی است که کشور عزیزمان همواره از آن رنج می برد! ضعفی که بارها و بارها در بزنگاه های تاریخی خود را نشان داده است ...!
طبیعی است که با این ضعفف، هرکسی که صدای بلندتری داشته باشد، داستان خود را تعریف می کند و ظاهر امر هم این خواهد بود که این، صحیح ترین داستان هاست ...!
ولی برای کسانی که اهل تحقیق و بررسی باشند ...!

علی ای حال هرکس مختار است داستانی را که خود می پسندد دنبال نماید. فارغ از درست بودن یا نبودن آن!!

اما خیلی دوست داشته و دارم که یکی از بزرگوارانی که در ترسیم این توطئه ی عظیم جهانی کوشیده اند، به این سوال ساده که از ابتدای ماجرا می پرسیدم پاسخ دهند که :

حکومت خاندان اسد (فارغ از اینکه در محور مقاومت هستند یا محور خودرو یا هر محور دیگری)، از نظر ساختار قدرت، آزادی های مدنی و سیاسی، آزادی های احزاب، آزادی بیان، رعایت حقوق ملت، اقتصاد، برخورد و تعریف رابطه ی حاکمیت با ملت، دموکراسی، تقسیم قدرت با مردم، تقسیم قدرت بین قومیت ها و گروه های مختلف و ... و بطور خلاصه تمامی ویژگی هایی که حکومت ها را بر اساس آن می سنجند، دقیقاً چه تفاوتی با حکومت های بن علی در تونس، مبارک در مصر، قذافی در لیبی، آل سعود در عربستان، آل خلیفه در بحرین، صالح در یمن و ... داشت؟!

مردم سوریه آیا خنگ تر و کم هوش تر از سایر اعراب بودند؟ یا در تحمیق و تحمیر، ید طولایی داشتند و خواهان حق و حقوقی که سایر اعراب در آن برهه آن را مطالبه می کردند نبودند؟

اگر پاسخ دوستان به دو سوال فوق، براساس تاریخ (و نه چیزی که تمایل دارند)، این باشد که تفاوتی نداشتند، سوال اساسی این خواهد بود که :

چرا حرکت های آزادی خواهانه و ضد استبدادی مردم منطقه، می شود بیداری اسلامی! ولی مردم سوریه اگر طالب حق و حقوق و آزادی خود باشند می شوند عمال امریکا و اسرائیل و عربستان و ارتجاع عرب و ترکیه و تروریست و چه و چه و چه ...!!

یعنی طالب حق بودن، ارتباط مستقیمی دارد با منافع ایران؟
یا حضور در محور مقاومت، باعث نفی حقوق ملت خواهد شد؟!!

--------------------------------------------------------------------------

اینکه تاریخ را از انتها به ابتدا بخوانیم، جز سر کار گذاشتن خود نفعی نخواهد داشت.
مسلم است که در حال حاضر نه کسانی که اسلحه به دست گرفته و به جنایت می پردازند، حق هستند و نه ارتش جنایتکار اسد که دست خود را تا مرفق در خون مردمانش آغشته نموده و هر روز با آن غسل ارتماسی می کند.

ولی تعریف اینکه چون طرف مقابل باطل است، پس این طرف لابد حق است، از آن دست مسائلی است که شاید تنها برای کسانی که سر در برف فرو می برند، پاسخی مناسب و قانع کننده باشد؛ نه کسانی که طالب حقیقت بوده و البته عمل به دینشان را، حداقل در کلام، به توجیحات ماکیاولیستی با پوشش توجیهات دینی و مذهبی و محور مقاومتی و آرمانی و امثالهم، ترجیح می دهند!

----------------------------------------------------------------

جمله ی معروفی وجود دارد که مضمون آن این است : «آرمان وقتی تبدیل به سازمان شود، می میرد.»

تاریخ، همیشه این جمله را اثبات کرده است.
  • Upvote 23
  • Downvote 17

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]جمله ی معروفی وجود دارد که مضمون آن این است : «آرمان وقتی تبدیل به سازمان شود، می میرد.»[/quote]

ممنون مصطفی عزیز :applause: :rose: ویرایش شده در توسط ssadeghs
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Morteza313' timestamp='1389691713' post='359312']
اول که وسط اینهمه یکسری در بحث دیدن، یک پاسخ متین و منطقی منهای تشکر، جای شکر داره.
ممنون ابراهیم جان.
کانتکست بحث (مساله شارون) همین بود، که بعد از قبول این جنایات میشه به این دو بحث رسید که اولا جایگزین این راهکار غلطی که در سوریه دارن اجرا می کنن چیه.
دوما آیا امکان جلو گیری از این جنایت ها رودارن؟
اگراونجا ادامه میدادیم به هوشمندی جنایت می رسیدیم.

هر دو مورد جواب داره، امروز اسد می تونه با اپوزوسیون میانه رو عفو شده که به کابینه برگشتن جایگزین بشه و مدل عراق رو برای ما تشکیل بده.
و بله اگر اراده بود، اگر با این دشمن دشمن چشمهاشون رو نمی بستن 90 درصد این جنایات قابل جلو گیری بود، از استفاده از سلاحهای دقیق، مفاهیم نظارت و پرتکل های درگیری بگیرید تا ایجاد بافر زون های تحت کنترل سازمانهای بین المللی برای ارائه خدمات به غیر نظامیان.
ولی این کارها نشد. چرا؟ برای همین که چشمشون رو می بندن، خودشون رو معصوم ترین و دشمنشون رو خبیث ترین جبهه می بینن و تو شرایط ذهنی قرار می گیرن که جنایت براشون قبحی نداره.
[/quote]

اول از همه ؛ در دوران اخیر لازمه جنگی بیابید که درش کشتار جمعی یا بمباران غیر نظامیان صورت نگرفته باشه ، ذات تسلیحات مدرن همین هست که دایره تخریب و تلفات دارند و مثل شمشیر زنی گروه های متخاصم ، مرد و مردانه رو در روی هم در اعصار گذشته نیست ، خود ما در جنگ تحمیلی کم موشک نثار شهرهای عراق نکردیم ! علاوه بر اون ساختار درگیری های امروز میان ارتشها و شبه نظامیان به شکلی هست که قطعا بلاشک تلفات غیر نظامی در برخواهد داشت ، یعنی فرد مسلح militant بعد از اینکه گلوله اش تمام شد بلافاصله تبدیل به یک شهروند غیر نظامی عادی civilian میشه ، و پشت خانواده اش مخفی میشه ، ...

جنگ سوریه یک تفاوت عمیق با سایر جنگ ها داره ، این جنگ پیش از اینکه رزمی کلاسیک باشه یا درگیری دو کشور و یا یک کشور با گروههای تروریستی ، جنگی قومی و خانوادگی هست ، این رو کسی به شما میگه که سالها میان اعراب زندگی کرده و از روحیات و احساسات این قوم نژاد دقیقا مطلع هست ، اگر یک ارتشی برادر شما رو کشت و شناساییش کردید ، تمام خاندانش با تمام خاندانتون وارد جنگ میشه ، و هر چقدر میتونند خشونت به خرج میدن ، چیزی به نام قانون براشون معنی نداره اینها باید به اون چیزی که خودشون بعنوان قانون می پسندند عمل کنند ، این مسئله رو در سوریع با شدت کمتری نسبت به سایر کشورهای عرب می بینید و با شدت بیشتری نسبت به مصر ، ...

به این دلیل ممکنه براحتی سر یک مسئله قومی ، حتی ارتش و النصره عملیات مشترک انجام بدن ! ابدا چیز غیر طبیعی نیست ، یکی از عمده ترین دلایل عدم موفقیت ارتش همین هست ، زیاد شنیدید که ارتشهای عربی از خاندانهای حامیان نظام و یا پادشاهی هاشون تشکیل شده ، ..

در این کشورها دین در جنگ صرفا پدیده ای برای تصفیه حسابهای قومی بصورت شرعی هست ، بروید تمامی جنگ های صدر اسلام رو بررسی کنید و ریشه تمامی مشکلات اسلام در اون دوره ، یک مسئله عامل اصلی همه پدیده ها هست اونهم قوم و طایفه گرایی ، ...
و وقتی این درگیری ها رخ میده باید هرکسی که از قوم حریف ممکن است رو بکشند !

حالا برگردیم بررسی خصوصیات چنین جنگی ؛

- همه طرفهای جنگ سرشار از خصم و عقده هستند
- هیچ یک به دنبال اصلاح و حل موضوع نیست بلکه همه به دنبال تصفیه حساب هستند
- اصلا و ابدا نظریه سیاسی و دینی حضوری در این جنگ ها ندارد ، بلکه ابزاریست برای قوت قلب دادن به مبارزان !!
- در جنگ های این چنینی مبارزان بعد از اتمام تسلیحات قایم میشن پشت غیر نظامیان و امکان از بین بردنشون با وجود سپر انسانی غیر ممکن میشه .
- حتی تسلیحات دقیق هم در چنین درگیری هایی تلفات غیر نظامی به بار خواهد آورد
- هر دو طرف صرفا بخاطر استرس ناشی از جنگ میگویند الله و اکبر !
- دین برای اعراب مسئله ای (ایدولوژیک و سیاسی) نیست ، بلکه پدیده ای کاملا فرهنگی و تاریخیست ، یعنی به حجاب توصیه و وادار نشده اند بلکه حجاب در حال حاضر نوعی لباس محلی هست براشون ! این مثال رو زدم که تفاوت رو درک کنید ،.

به دنبال حق و باطل در این جنگ نباشید ،

مثل معروفی هست که میگه دولت پاسخگو - مردم پرسشگر میخواد ،...

نحوه تعامل صدام با هموطنان خودش یادتون رفته ؟!

اینجا ما کاری به جنایات بشار نداریم ولی با این خصوصیات به این سوالی که خودتون گفتید پاسخ بدین ؛

[quote][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]دوما آیا امکان جلو گیری از این جنایت ها رودارن؟[/right][/font][/color]
[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]اگراونجا ادامه میدادیم به هوشمندی جنایت می رسیدیم.[/right][/font][/color]

[color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]هر دو مورد جواب داره، امروز اسد می تونه با اپوزوسیون میانه رو عفو شده که به کابینه برگشتن جایگزین بشه و مدل عراق رو برای ما تشکیل بده.[/right][/font][/color][/quote]

از اول هم وقتی علمای سلفی سوریه رو ارض جهاد معرفی کردند دیگه نمیشد با کسی به توافق رسید ، یعنی تا زمانی که تروریسم در سوریه وجود داره و ملت میرن هوا هیچ کس حاضر به قبول مسئولیت و این تنها دلیلی هست که بشار در مسند قدرت باقی مونده و دست به جنایت میزنه ، ...

منتها تنها ایراد کار ما این بود که باید بشار دعوت به کناره گیری میکردیم و اجازه میدادیم عرب جنایتکار دیگری این مسئولیت خطیر کشتار کشتارگران ! رو برعهده بگیره ، ..
  • Upvote 11
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mostafa_by' timestamp='1389701368' post='359351']
قصد ورود به این بحث را نداشته و گفتنی ها را قبلاً گفته ام.
اما این وارونه خوانی تاریخ توسط دوستان حقیقتاً آزار دهنده است!

از قضا این، اول ایران بود که وارد معرکه ی سوریه شد و نه تنها جنایات اسد در برخورد با تظاهرات های عمدتاً آرام مخالفینش را محکوم نکرد و حتی از رسانه ای کردن آن خودداری کرد (گویی اصلاً خبری در سوریه نیست)، بلکه سعی کرد مدل های سرکوب این دست تظاهرات ها را نیز به ارتش خشن اسد بیاموزد! همچنین مدل های حمایت های مردمی از نظام (با آن راهپیمایی های فرمایشی و مضحک به ظاهر مردمی) و پروپاگاندای رسانه ای برای مثبت نشان دادن اوضاع! و همچنین حمایت از اسد برای ادامه ی جنایات خود.

[/quote]ببخشید اشتباها به شما مثبت دادم.
یکی چاقو به شکم کسی فرو کرد ، در دادگاه خود را بیگناه میدانست و ادعا میکرد که مضروب شکم خود را به چاقوی من فرو کرده است.
طبق فرمایشات جنابعالی میشود نتیجه گرفت:
1-این ایران بود که به عراق حمله کرد!!!!!!!
2-این ویتنام بود که به امریکا حمله کرد!!!!!
3-این فلسطین بود که به اسرائیل تجاوز کرد!!!!
4-.........
عزیز من اگر شما با حکومت ایران مشکل داری ،چرا بقیه را گاگول می پنداری و با دعاوی عجیب و مغالطات خود افراد کم اطلاع و یا ساده را را به بیراهه میکشانی.
  • Upvote 9
  • Downvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
جايي که قطر و عربستان و نئو عثماني هاي ترکيه طرفدار دموکراسي مي شوند بايد حديث مفصل خواند از اين مجمل . همانطور که در مصر با رفتن مبارک و روي کار آمدن مرسي به صورت کاملا دموکراتيک کار به شيعه کشي وسط روز روشن در خيابان و نامه فدايت شوم به صهيونيزم رسيد در سوريه بدتر مي شد که بهتر نمي شد چون اين بار اين تکفيري ها بودند که با توپ و تانک و هواپيما و ناو ملت را سلاخي مي کردند . داعش و النصره و جبهه الاسلاميه و ساير گروه ها عقبه هايي دارند که از عقبه هاي آنها مي توان ميزان دموکراسي طلب بودن حاميانشان را فهميد . در ضمن اولين خون را صهيونيستها ريختند که جولان سوريه را در اشغال دارند و شصت سال است ملل مسلمان منطقه را آزار مي دهند . اسد فرشته نيست همانطور که شارون فرشته نبود و قطعا هر کدام نيز مسئول اعمال خود هستند و خواهند بود . گمان نمي کنم کسي هم از ديکتاتوري حزب بعث و در راس آن پدر و پسر اسد در سوريه حمايت کند اما از کمکشان به محور مقاومت قطعا حمايت خواهند کرد . من خود را مسلمان تر و دلسوز تر براي اسلام از سيد حسن نصرالله و سيد علي خامنه اي نمي دانم و نخواهم دانست و قطعا اين دو عزيز نيز خود را در برابر اعمال خويش مسئول دانسته و آگاهانه قدم برداشته و به تکليف خويش عمل کردند . جنايت از هر سو و سمتي با هر دليلي جنايت است و نکوهيده و مستحق مجازات است ولي همه اينها موجب نمي شود چشم خود را به روي شيطان بزرگ و صهيونيسم ببنديم و نبينيم از ابتداي ماجراي سوريه کدام سمت و به چه نيتي ايستاده بودند
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ادبیات بعضی دوستان آدم رو یاد افاضات رهبر عظیم الشان کره ی شمالی میندازه.دشمن انگاری همگانی و نابود کردن کشور به بهای آسیب زدن جزیی به دشمن.فرض های غلط و نتایج اسف بار که بر مبنای اون فرض ها به وجود میاد.خیر دوست عزیز از نظر من نه عربستان و نه قطر و نه هیچ کشور دیگه ای از اسرائیل دستور نمیگیره ولی خیلی کشورا سر اشتباهاتشون خواسته و ناخواسته در جهت اهداف اونا حرکت میکنن.اگه یه روزی دشمن مشترکی به اسم شیعیسم نداشته باشن میبینی که همونا چجوری با هم به تقابل میرسن.چند ماه قبل هم من گفتم ارتش آزاد و النصره و داعش پاش بیفته به جون هم میفتن و خیلی ها حمله کردن که همه ی اینا از فلان جا حمایت مبشن و محاله و این حرفا ولی دیدیم که آخرش چی شد. به نظر من اینقدر همه چی واضح هست که بفهمیم چه اشتباهات استراتژیکی مرتکب شدیم ولی اگه هنوز براتون واضح نیست ببینین ته ماجرای سوریه به کجا میکشه.اون کاری که آمریکا تو مصر کرد بهش میگن سیاست نه اون کاری که ما داریم انجام میدیم.
  • Upvote 2
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Ehsan_animator' timestamp='1389704596' post='359363']
آقا مصطفی
مرسی رفت .... امیر قطر رفت .... اردوغان زایید .... عراق هم داره می شه عین سوریه ..... ایران هم داره شروع می شه .....
ولی شما هنوز هم می گی تقصیر رسانه ی ملی و خبرگزاری فارسه .....
یکم بیشتر صبر کنی از این بیشتر هم می بینی .... ولی شما هنوز توی سال 90 موندی ....
[/quote]

احسان جان. شما همه ی این وقایع رو یکسان و یک ریشه می پندارید؟
اگر آری، پس نقش منطق و تحلیل چه می شود؟! یعنی جهان جز با فرضیات توطئه به پیش نمی رود؟
اگر خیر، پس ناگزیری از ریشه یابی هریک! آن زمان شاید چنین پست کلی ای را ارسال نفرمایید.

فرمایش شما مثل این است که دیوانه ای بیاید سدی را سوراخ کند. سوراخ بزرگ و بزرگ تر شود و سد ویران شده، سیل آن شهر را به نابودی بکشد.
بعد این وسط قتل و غارت پیش بیاید و مردمان با هم گلاویز شوند.
شما هم با آب و تاب، نبرد و درگیری یک گروه از این مردم را تعریف و تمجید نموده و درصورت اعتراض به رفتار خشن شان، رفتار خشن دیگری را مثال آورید و اینگونه خود را حق پندارید.

حال کودکی که پادشاه راه لخت دیده است، میاید و می گوید همه چیز از زمانی شروع شد که سد را فرد دیوانه سوراخ کرد!!».
حال طبیعی است مردمی که ذهن خود را درگیر آبگیری معابر و درگیری ها و قتل و غارت های طرفین کرده اند، به کودک خندیده و بگویند اصلاً نمی فهمی چه می گویی و ذهنت در چند سال پیش قفل شده است! سد چه ربطی به این کشتارها دارد؟!!

-------------------------------------------------------

فرمایش شما کاملاً طبیعی است. همانطور که اعتراض ها و بعضاً هتاکی ها و تهمت های دوستان هم کاملاً طبیعی و قابل انتظار است.
اما از شما می پرسم در دست یازیدن به فرضیات توطئه، جایگاه «استدلال، منطق و مستندات» کجاست؟ تحلیل در کدامین بخش آن وجود دارد؟

اساساً اگر برای ریشه یابی هر چیز، نیاز به یک شیطان بزرگ داشته باشیم تا هر اتفاقی را به گردن وی انداخته و آن را ناشی از توطئه و طرح پیچیده ی وی بنامیم، چه نیازی به مطالعه، تحقیق، پژوهش، رصد اخبار، جمع آوری اطلاعات و مهمتر از همه تأمل و تحلیل داریم؟
  • Upvote 11
  • Downvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mostafa_by' timestamp='1389701368' post='359351']
قصد ورود به این بحث را نداشته و گفتنی ها را قبلاً گفته ام.
اما این وارونه خوانی تاریخ توسط دوستان حقیقتاً آزار دهنده است!

از قضا این، اول ایران بود که وارد معرکه ی سوریه شد و نه تنها جنایات اسد در برخورد با تظاهرات های عمدتاً آرام مخالفینش را محکوم نکرد و حتی از رسانه ای کردن آن خودداری کرد (گویی اصلاً خبری در سوریه نیست)، بلکه سعی کرد مدل های سرکوب این دست تظاهرات ها را نیز به ارتش خشن اسد بیاموزد! همچنین مدل های حمایت های مردمی از نظام (با آن راهپیمایی های فرمایشی و مضحک به ظاهر مردمی) و پروپاگاندای رسانه ای برای مثبت نشان دادن اوضاع! و همچنین حمایت از اسد برای ادامه ی جنایات خود.

وقتی که مردم با سلاح روبرو شدند و کشته دادند، لحظه به لحظه فضا تندتر و افراطی تر شد. در ابتدا بخشی از بدنه ی ارتش که تاب این جنایات را نداشت از ایشان جدا شد و شورای مخالفین، عمدتاً از بین معتدل های مخالف اسد تشکیل گردید. البته اسد هم شیوه ی مشت آهنین پدرش را ددمنشانه ادامه داد و مردم سوریه هم به این نتیجه رسیدند که با اعتراض کلامی، تنها جانشان را از دست می دهند و کم کم دست به اسلحه شدند!

طبیعی است از این آب گل آلود، همسایگان منطقه ای هم استفاده ی کافی و وافی را برده و به قول دوستان زامبی پروری کنند!!

پس از قضا اصل بازی را ایران و روسیه شروع کرده و با حمایت های خود سوریه را به جنگی داخلی کشاندند که نه مخالفین اسد جز به رفتن و کشتن وی راضی شوند و نه خود اسد تا ویران نکردن کامل کشورش، از اسب قدرت پیاده شود! درست به سان معمر قذافی که تا وقتی که مرد، حاضر به ترک کرسی قدرت نبود!! (از قضا تنها همین دو نفر (اسد و قذافی) بودند که با اعتراضات بهار عربی در کشورهای خود، خشن ترین برخوردها را کردند و در پاسخ شعار، گلوله های فراوان نثار مخالفان و تظاهرات کنندگان کردند و از قضا تنها در همین دو کشور هم جنگ داخلی به این وسعت براه افتاد!! کشته های همین دو کشور هم بود که از هزاران فراتر رفت! ولی باز صد رحمت به لیبی و قذافی!!!)

حال خنده دار این است که دوستان معتقدند اول بروجرد، دوم شد و دوم خرم آباد، اول!!!

این، همان ضعف حافظه و دانش تاریخی است که کشور عزیزمان همواره از آن رنج می برد! ضعفی که بارها و بارها در بزنگاه های تاریخی خود را نشان داده است ...!
طبیعی است که با این ضعفف، هرکسی که صدای بلندتری داشته باشد، داستان خود را تعریف می کند و ظاهر امر هم این خواهد بود که این، صحیح ترین داستان هاست ...!
ولی برای کسانی که اهل تحقیق و بررسی باشند ...!

علی ای حال هرکس مختار است داستانی را که خود می پسندد دنبال نماید. فارغ از درست بودن یا نبودن آن!!

اما خیلی دوست داشته و دارم که یکی از بزرگوارانی که در ترسیم این توطئه ی عظیم جهانی کوشیده اند، به این سوال ساده که از ابتدای ماجرا می پرسیدم پاسخ دهند که :

حکومت خاندان اسد (فارغ از اینکه در محور مقاومت هستند یا محور خودرو یا هر محور دیگری)، از نظر ساختار قدرت، آزادی های مدنی و سیاسی، آزادی های احزاب، آزادی بیان، رعایت حقوق ملت، اقتصاد، برخورد و تعریف رابطه ی حاکمیت با ملت، دموکراسی، تقسیم قدرت با مردم، تقسیم قدرت بین قومیت ها و گروه های مختلف و ... و بطور خلاصه تمامی ویژگی هایی که حکومت ها را بر اساس آن می سنجند، دقیقاً چه تفاوتی با حکومت های بن علی در تونس، مبارک در مصر، قذافی در لیبی، آل سعود در عربستان، آل خلیفه در بحرین، صالح در یمن و ... داشت؟!

مردم سوریه آیا خنگ تر و کم هوش تر از سایر اعراب بودند؟ یا در تحمیق و تحمیر، ید طولایی داشتند و خواهان حق و حقوقی که سایر اعراب در آن برهه آن را مطالبه می کردند نبودند؟

اگر پاسخ دوستان به دو سوال فوق، براساس تاریخ (و نه چیزی که تمایل دارند)، این باشد که تفاوتی نداشتند، سوال اساسی این خواهد بود که :

چرا حرکت های آزادی خواهانه و ضد استبدادی مردم منطقه، می شود بیداری اسلامی! ولی مردم سوریه اگر طالب حق و حقوق و آزادی خود باشند می شوند عمال امریکا و اسرائیل و عربستان و ارتجاع عرب و ترکیه و تروریست و چه و چه و چه ...!!

یعنی طالب حق بودن، ارتباط مستقیمی دارد با منافع ایران؟
یا حضور در محور مقاومت، باعث نفی حقوق ملت خواهد شد؟!!

--------------------------------------------------------------------------

اینکه تاریخ را از انتها به ابتدا بخوانیم، جز سر کار گذاشتن خود نفعی نخواهد داشت.
مسلم است که در حال حاضر نه کسانی که اسلحه به دست گرفته و به جنایت می پردازند، حق هستند و نه ارتش جنایتکار اسد که دست خود را تا مرفق در خون مردمانش آغشته نموده و هر روز با آن غسل ارتماسی می کند.

ولی تعریف اینکه چون طرف مقابل باطل است، پس این طرف لابد حق است، از آن دست مسائلی است که شاید تنها برای کسانی که سر در برف فرو می برند، پاسخی مناسب و قانع کننده باشد؛ نه کسانی که طالب حقیقت بوده و البته عمل به دینشان را، حداقل در کلام، به توجیحات ماکیاولیستی با پوشش توجیهات دینی و مذهبی و محور مقاومتی و آرمانی و امثالهم، ترجیح می دهند!

----------------------------------------------------------------

جمله ی معروفی وجود دارد که مضمون آن این است : «آرمان وقتی تبدیل به سازمان شود، می میرد.»

تاریخ، همیشه این جمله را اثبات کرده است.
[/quote]
بنام خدا
با سلام خدمت استاد محترم جناب آقای مصطفی
به نظر من زمان اگر واگر ها گذشته . من نمیدانم شما چقدر از حجم حمایت هایی که از جریان های تکفیری می شود خبر دارید
ولی بدانید حجم آن قابل تصور نیست و در حال حاضر سقوط بشار اسد برابر با روند پیروزی کامل تحجر - وهابیت - استبداد وهر آنچه شما از آن بیزار هستید خواهد بود
جناب استاد آقای مصطفی آیا مزیت انسان به دیگر مخلوقات این نیست که بتواند بین بد و بدتر - بد را انتخاب کند
ارادتمند شما ویرایش شده در توسط RAHRO313
  • Upvote 3
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif][right]اینهایی که امروز در سوریه می جنگند، تو کره شمالی هم خبری بشه میرن برای حفاظت از یاد و خاطره جومونگ![/right][/font][/color]
[/quote]

؟؟!!
منظورتون به ایرانی هایی که تو سوریه می جنگن؟

+
اگه ایران از سوریه حمایت نمی کرد و سلفی ها تا خود بصره اومده بودن جلو تحلیل دوستان خوندنی تر میشد:)
  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='RAHRO313' timestamp='1389705728' post='359369']
بنام خدا
با سلام خدمت استاد محترم جناب آقای مصطفی
به نظر من زمان اگر واگر ها گذشته . من نمیدانم شما چقدر از حجم حمایت هایی از جریان های تکفیری می شود خبر دارید
ولی بدانید حجم آن قابل تصور نیست و در حال حاضر سقوط بشار اسد برابر با روند پیروزی کامل تحجر - وهابیت - استبداد وهر آنچه شما از آن بیزار هستید خواهد بود
جناب استاد آقای مصطفی آیا مزیت انسان به دیگر مخلوقات این نیست که بتواند بین بد و بدتر - بد را انتخاب کند
ارادتمند شما
[/quote]
عرض سلام و خسته نباشید خدمت برادر رهرو گرامی

شکی نیست که پیروزی این جریان تکفیری در سوریه، بدترین سناریوی ممکن است.
این را بنده نمی گویم. بلکه همان به قول دوستان شیطان های بزرگی می گویند که از نظر دوستان همه چیز در سوریه زیر نظر آن هاست.

والله تحلیل وقایع در سوریه، اینقدر یک خطی نیست که کل گروه های تکفیری و سایر گروه های مسلح و غیر مسلح مخالف سوریه از یک آبشخور تغذیه کرده و سیاست و دستور می گیرند و طرف مقابل یعنی ایران و حزب الله و سوریه از یک سو! هم ارتش سوریه تابع محض ایران نیست (که اگر این جنایات را ایران و حزب الله به ایشان امر کرده باشند باید فاتحه ی همه را خواند) و نه گروه های مخالف یک سیاست و یک نظر هستند!

تحلیل بنده درخصوص بهترین حالتی که برای این نبرد می تواند پیش بیاید قبل ها در همین تاپیک مرقوم گردیده است و کامل تر از عرض امروزم است.
شاید بهتر باشد ابتدا آن را بخوانید تا بدانید نظر بنده در این خصوص چه بوده است.

ولی مسئله اینجاست که شاید در سیاست، به قول شما به دنبال انتخاب بین بد و بدتر و ناگزیر از آن باشیم.
ولی آیا در تحلیل، تفکر و دفاع کلامی نیز چنین اجباری داریم؟ اینکه دین و اخلاق و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و خاندان پاک ایشان را وسیله ای برای توجیه نظرمان بگذاریم هم جزو اجبار انتخاب بین بد و بدتر قرار می گیرد؟
خود فریبی و درگیری با فرضیات توطئه چطور؟

تمام عرض من این است که حداقل اگر می خواهیم تحلیل کنیم و از دادن شعار پرهیز کنیم، حق و حقیقت را بگوییم. حتی اگر به ضررمان باشد.
والا انتخاب سیاست با ما نیست و صلاح دولت خویش، خسروان دانند.
  • Upvote 5
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mostafa_by' timestamp='1389706373' post='359373']
عرض سلام و خسته نباشید خدمت برادر رهرو گرامی

شکی نیست که پیروزی این جریان تکفیری در سوریه، بدترین سناریوی ممکن است.
این را بنده نمی گویم. بلکه همان به قول دوستان شیطان های بزرگی می گویند که از نظر دوستان همه چیز در سوریه زیر نظر آن هاست.

والله تحلیل وقایع در سوریه، اینقدر یک خطی نیست که کل گروه های تکفیری و سایر گروه های مسلح و غیر مسلح مخالف سوریه از یک آبشخور تغذیه کرده و سیاست و دستور می گیرند و طرف مقابل یعنی ایران و حزب الله و سوریه از یک سو! هم ارتش سوریه تابع محض ایران نیست (که اگر این جنایات را ایران و حزب الله به ایشان امر کرده باشند باید فاتحه ی همه را خواند) و نه گروه های مخالف یک سیاست و یک نظر هستند!

تحلیل بنده درخصوص بهترین حالتی که برای این نبرد می تواند پیش بیاید قبل ها در همین تاپیک مرقوم گردیده است و کامل تر از عرض امروزم است.
شاید بهتر باشد ابتدا آن را بخوانید تا بدانید نظر بنده در این خصوص چه بوده است.

ولی مسئله اینجاست که شاید در سیاست، به قول شما به دنبال انتخاب بین بد و بدتر و ناگزیر از آن باشیم.
ولی آیا در تحلیل، تفکر و دفاع کلامی نیز چنین اجباری داریم؟ اینکه دین و اخلاق و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و خاندان پاک ایشان را وسیله ای برای توجیه نظرمان بگذاریم هم جزو اجبار انتخاب بین بد و بدتر قرار می گیرد؟
خود فریبی و درگیری با فرضیات توطئه چطور؟

تمام عرض من این است که حداقل اگر می خواهیم تحلیل کنیم و از دادن شعار پرهیز کنیم، حق و حقیقت را بگوییم. حتی اگر به ضررمان باشد.
والا انتخاب سیاست با ما نیست و صلاح دولت خویش، خسروان دانند.
[/quote]
بنام خدا
با سلام مجدد خدمت استاد آقای مصطفی عزیز
برای نتیجه گیری نهایی به نظر شما -ما (منظور جمهوری اسلامی ایران - حزب الله لبنان ودیگر دوستان ما) کدام گزینه را انتخاب کنیم
1-با قطع حمایت از حکومت بشار اسد خواستار ایجاد دموکراسی در سوریه شویم ودر ضمن هر کس یا گروهی که جنایتی مرتکب شده را مجازات کنیم
2-با سیاست یکی به نعل یکی به میخ جنگ فرسایشی ادامه پیدا کند بدون توجه به رنجهای ملت سوریه وازبین رفتن این کشور
3-حمایت همه جانبه با خردمندی در رفتار و ریشه کن کردن فتنه با تضمین گرفتن از حکومت بشار اسد جهت بهسازی ساختار حکومتی اش (که هم برای بقای خودش خوب است وهم برای ادامه ی خط مقاومت)
ارادتمند شما
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.