death-white

تحلیل و پیگیری تحولات سوریه (1)

Recommended Posts

[color=#008000]اخبار کوتاه از تحولات میدانی سوریه[/color]

[color=#0000FF]پارسینه به نقل از صدای روسیه [/color]: نبرد 20 ساعته برای تصرف مهمات خانه و سرباز خانه حنانو / افراد مسلح در این حمله از 6 نفربر زرهی استفاده کرده که هر 6 نفربر نابود شدند / افراد مسلح برای تصرف این پایگاه اصرار زیادی داشتند که ناکام ماندند این احتمال است که افراد مسلح دچار کمبود مهمات هستند


http://persian.ruvr.ru/2012_09_08/87633858/


[color=#0000FF]عکس السیر به نقل از افراد مسلح [/color]: کشته شدن 19 فرد مسلح در حملات هوایی ارتش سوریه به حلب

[color=#0000FF]شو کوماکو[/color]: کشته شدن 170 فرد مسلح در عملیات ارتش سوریه در دیرالعصافیر استان ریف دمشق / از تلفات ارتش سوریه گزارشی در دست نیست
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر مصطفی تحلیل جالبی داشتن که خواندنش لطف زیادی داشت و درعین حال چند نکته یا ابهام رو به ذهن متبادر میکنه.

اگر صحت پیش فرضهای برادر مصطفی رو قبول کنیم:

یک مورد در خصوص گزینه برتر رژیم صهیونیستی هست، اینکه گزینه سه فرمودید و دلیلش رو هم قطع خط تدارک مقاومت بیان کردید. البته این نکته درستی هست منتهی این گزینه سه، معایب عمده ای هم داره.

در صورت برقراری یک دموکراسی غرب پسند در سوریه دست دولتی که بر روی کار بیاد در مسائل دو جانبه با رژیم صهیونیستی (خیلی) باز خواهد بود، بعبارت دیگه چیزهایی رو میتونه (حداقل) طلب کنه که گزینه یک هیچوقت به مخیلش هم راه پیدا نمیکنه.

مهم تر از همه مسئله بلندی ها جولان، بازپس گیری این خاک از دست رفته همچنان (یکی از) اصلی ترین خواسته های مردم سوریه هست، زمانی که (فرضاً) دولتی غربگرا و دموکرات بر سر کار بیاد از اونجاییکه در کوتاه مدت برای تغییر وضع معیشتی و آینده مردم مطلقاً کاری از دستش بر نخواهد اومد احتمام اصلیش رو بر پی گیری وضع جولان قرار خواهد داد (و چاره دیگه ای هم نداره).

این مسئله در مجامع بین المللی کاملاً قابل پیگیری هست و دلیل اینکه حکومت اسد ها هرگز نمیتوانست در این مورد اقدامی انجام بده هم مشخصه، اما با عوض شدن حکومت اوضاع تغییر میکنه، حکومت جدید بنا بر ماهیتش خطری برای رژیم صهیونیستی نخواهد بود و دشمن نیست، نتیجتاً دلیلی برای استنکاف از رای مجامع بین المللی هم وجود نداره. دول غربی هم برای تقویت حکومت جدید چه بسا تصمیم بگیرن مواضعشون رو در قبال رژیم صهیونیستی قدری تغییر بدن و موازنه قوا رو بطور محدود دستکاری کنن.

در مصر هم دیدیم به محض به قدرت رسیدن سوگلی های جدید ارتش مصر وارد سینا شد، کاری که قبلاً فکرش رو هم نمیتونست بکنه و دیدید که صدا از حامیان غربی صهیونیست ها در نیومد و حتی خود صهیونیستها هم مات موندن.

مورد دیگه موضع ترکیه هست که هر جور بهش نگاه میکنم به مواضه حامیان گزینه دوم نزدیک تره. درسته که بخش عمده ای از شاخه سیاسی طرفداران بر اندازی در خاک ترکیه مستقر هست ولی تدارک اصلی شاخه نظامی به همراه آموزش شبه نظامیها (همونطور که خود برادر مصطفی هم فرمودن) به همراه مسیر نفوذشون به خاک سوریه از جانب این کشور تامین میشه، حالا اگر هم نظر اصلیش بر روی سیاسیون غربگرا باشه ولی اصلاً بدش نمیاد که هدایت شبه نظامیهای عمدتاً سلفی رو در دست داشته باشه.

کشورهای عربستان و قطر هم همکاری و هماهنگی تام و تمامی با ترکیه دارن، فکر نکنم به این راحتی بتونه این دو حامی گزینه دوم رو دور بزنه.

علی ای حال، آنطور که از خبرها بر میاد و بخصوص با توجه به مواضع آمریکاییها گویا اولویت اول بر این است که جنگ و خونریزی همچنان ادامه داشته باشه و هیچیک از طرفهای نبرد به پیروزی قاطعی نرسن و همچنان به کوبیدن هم ادامه بدن.

از یک طرف ارتش و نهادهای دولتی سوریه به اندازه کافی تضعیف بشن و از طرف دیگه تعداد بیشتری از نیروهای سلفی سرازیر شده به بلاد شام کشته بشن و زمین از لوث و خبث وجودشون پاک بشه (بقول یکی از دوستان برای آمریکا میشه بازی دو سر برد).

کشورهای مبداء این شبه نظامیها (بخصوص لیبی) هم از همه خوشحال تر که شر این افراد ناراحت و مخل اجتماع به این یا آن طریق از سر جامعشون کم میشه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر GRIPEN عزيز؛
استفاده كردم از فرمايشاتت.
با اجازه‌ات، كمي درس پس مي‌دم.

درخصوص ابهاماتي كه فرمودي :

1- فرمايش شما كاملاً درسته. درصورت برقراري حكومتي دموكراتيك كه مورد قبول غربي‌ها باشه، مسئله‌ي بلندي‌هاي جولان جزو مطالبات قانوني دولت آتي سوريه قرار خواهد گرفت.
اما بايد ديد آيا جهان غرب درخصوص اين بلندي‌ها تاكنون سكوت اختيار كرده بود؟

با نگاهي كوتاه به تاريخچه‌ي چهل و پنج ساله‌ي اشغال جولان (از سال 1967 تاكنون)، مي‌بينيم كه سازمان ملل و شوراي امنيت از همان ابتدا، اين اشغال رو به رسميت نشناخت. حتي بزرگترين متحد اسرائيل، يعني ايالات متحده هم بر اين اشغال مهر تأييد قرار نداد.
برخلاف سرزمين‌هاي اشغالي 1948، يعني حد فاصل زمين‌هاي سال 47 كه جزو سرزمين‌هاي يهودي محسوب و استقرار حكومت يهودي در اون سرزمين‌ها از سوي سازمان ملل به رسميت شناخته شده بود و زمين‌هايي كه در نتيجه‌ي حمله‌ي همه جانبه‌ي اعراب به اسرائيل و شكست ايشان و تسخير بخشي از خاك ايشان توسط ارتش اين كشور به سرزمين‌هاي قبلي الحاق شد، جهانيان به هيچ وجه اين اشغال (اشغال 1967) رو به رسميت نشناختن و هر بار كه بيانيه و يا طرح صلحي توسط هر كشور (خواه سازمان ملل و شوراي امنيت، خواه كشورهاي عربي منطقه، خواه مصر و حتي خواه ايالات متحده!!) ارائه شد، تماماً اشاره و الزام به بازگشت به مرزهاي قبل از 1967 شده بود.

مسئله‌اي كه كمتر در كشور عزيزمون گفته شده، اين هست كه حتي انور سادات كه ما اون رو به عنوان خائن مي‌شناسيم، شرط صلحش با اسرائيل هم چيزي نبود جز بازگشت به مرزهاي قبل از 1967!! طرحي كه باز برخلاف باور و تصور ما، بزرگترين حامي‌اش شخص جيمي كارتر، رئيس جمهور وقت ايالات متحده بود.

جالب اينجاست كه تنها كنسي مناخيم بگين، نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي بود كه باعث شكست اين طرح شد.
كار به جايي رسيد كه سه روز كار كردن روي مخ بگين توسط سادات و كارتر بي‌نتيجه موند و سادات قصد بازگشت از كمپ ديويد رو داشت كه اينبار با اجبار و حتي تهديد جيمي كارتر، بگين صرفاً پذيرفت كه از مرزهاي مصر؛ يعني همون صحراي سينا عقب نشيني كنه!!!

سادات ابتدا اين طرح رو نپذيرفت. ولي كارتر سادات رو مجبور كرد كه اين حداقلي و كندن مو از خرس رو بپذيره و قال قضيه رو بكنه!!

از طرف ديگه، ما چندين طرح صلح خاورميانه توسط اعراب رو داريم كه تماماً روي بازگشت اسرائيل به مرزهاي 1967 به عنوان شرطي براي صلح با اعراب تأكيد شده بود.
اون زمان ديگه فقط بحث بلندي‌هاي جولان و كرانه‌ي باختري رود اردن مطرح بود؛ يعني سرزمين‌هاي سوريه و اردن.

حتي ايالات متحده؛ چه در زمان پرزيدنت ريگان و بوش پدر، چه زمان بيل كلينتون و چه حتي بوش پسر و باراك اوباما، هر بار كه طرحي براي صلح در خاورميانه ارائه مي‌كرد، يكي از بندهاي اصلي‌اش توقف شهرك سازي در سرزمين‌هاي اشغالي (سرزمين‌هاي اشغالي در سال 1967) و بازگشت به سرزمين‌هاي قبل از 1967 بود.

البته باز هم عرض مي‌كنم كه اين، مسائلي هست كه در ايران عمدتاً بازگو نمي‌شه؛ چرا كه مي‌بايست اينطور نشون داده بشه كه تنها جايي كه به فكر سرزمين فلسطين هست، ايرانه و هيچ كشوري تو دنيا اصلاً كاري به كار اسرائيل هم نداره!!

-------------------------------------------------------------------

اما شاه بيت اين ماجرا، به همين رئيس جمهور دوست، برادر و مظلوم ما، يعني بشار اسد برمي‌گرده.

حتماً بخاطر دارين كه در نيمه‌ي دوم دهه‌ي اول قرن بيست و يكم، طرح صلحي بين سوريه و اسرائيل، با واسطه‌گري تركيه و ايالات متحده مورد بررسي قرار گرفت كه دو طرف، اون طور كه عنوان شد بطور غير مستقيم (و البته طبق اخباري كه بعدها درز پيدا كرد مستقيم!!)، با هم سر صلح مذاكره كردن! يعني سوريه‌ي بعثي و اسرائيل غاصب!
پيش شرط صلح مدنظر بشار اسد و البته ايالات متحده و تركيه، پيش شرط بسيار سخاوتمندانه‌اي بود. ايشان حتي روي بازگشت اسرائيل به مرزهاي 1967 (بسان انور سادات) هم بحث نمي‌كردن. تنها خواهان بازگرداندن بلندي‌هاي جولان به سوريه شدن!!

جالب اينجاست كه وقتي مقاومت عجيب اسرائيل در برابر بازپس دادن اين سرزمين رو شاهد بودن، طرحي عجيب‌تر رو پيشنهاد كردن مبني بر اجاره‌ي اين سرزمين از اسرائيل توسط سوريه!! طرحي كه در كمال تعجب اسرائيل نپذيرفت تا مذاكرات به شكست بيانجامه.
اگه درست به خاطر داشته باشي پس از اون واقعه (كه البته مثل هميشه در ايران به هيچ وجه رسانه‌اي نشد)، تا ماهها روابط تهران و دمشق تيره و تار بود و حتي در اون برهه، چندين بار بشار اسد درخواست ملاقات با مقامات ايران در تهران رو ارائه كرد كه مسكوت گذاشته شد! به گونه‌اي كه پس از چند ماه، سفر بشار اسد به تهران جزو تيترهاي اصلي خبرگزاري‌هاي دنيا شد!!

-------------------------------------------------------------------

پس با اين حساب، همون‌طور كه شما فرمودين، پيش كشيدن بحث بلندي‌هاي جولان و بازگشت اسرائيل از اين سرزمين و افزايش فشارهاي سياسي بر ايشان، اصلاً و ابداً امري غيرقابل پيش‌بيني و عجيب نخواهد بود. ولي امري بي‌سابقه هم نبوده و به عبارتي مسئله‌ي تازه‌اي هم نيست.

اساساً يكي از اصلي‌ترين مشكلاتي كه اسرائيل و شخص نتانياهو با باراك اوباما داشتن هم همين پافشاري وي روي توقف شهرك‌سازي اسرائيل در سرزمين‌هاي اشغالي به عنوان پيش‌شرط و نشاني از حسن نيت اسرائيل براي آغاز مذاكرات صلح بوده! به طور مشخص، در هيچ دوره‌اي به اندازه‌ي دوره‌ي چهار ساله‌ي رياست جمهوري باراك اوباما، روابط بين واشنگتن و تل آويو سرد و كم‌رمق نبوده (برخلاف دوره‌ي رياست جمهوري جرج بوش). تا جايي كه باراك اوباما در طول اين چهار سال، يكبار هم از اسرائيل بازديد نكرد و تنها معاون اول خود (جو بايدن) و وزير امور خارجه‌اش (هيلاري كلينتون) رو به اين كشور راهي مي‌كرد كه البته اين مسئله، دستمايه‌ي فشارهاي سياسي جمهوري خواهان به وي نيز گرديد (و ديديم كه همين چند ماه پيش، نامزد جمهوري خواهان يعني ميت رامني، سفري به اسرائيل داشت و اين مسئله رو بوضوح اعلام كرد!).

طبيعيه كه هنگامي كه طرف حساب ايالات متحده، دولت نه چندان دلچسب و منزوي سوريه قرار داره و اين وضعيت عليه اسرائيل وجود داره، اگر فرداي روز دولتي باب ميل غربي‌ها به روي كار بياد، فشار روي اسرائيل بيشتر و بيشتر هم مي‌شه و به قول شما، حتي بهانه‌ي امنيت نيز تا حدود زيادي بي‌اثر مي‌شه!

به همين دليله كه ابتداي عرايضم هم عرض كردم كه يكي از گزينه‌هاي مطلوب اسرائيل، باقي ماندن بشار اسد و حزب بعث در رأس قدرت و به عبارتي، تفوق جبهه‌ي اول در سوريه هست. چرا كه اسرائيل به خوبي از عواقب پيروزي جبهه‌ي سوم هم آگاهه.

ولي از طرفي، خواه ناخواه فشارها به اسرائيل روز به روز بيشتر خواهد شد و دير يا زود، اين كشور مجبوره كه حداقل بلندي‌هاي جولان رو وجه المصالحه‌اي براي تأمين آينده‌اش در خاورميانه قرار بده.

تمام تلاش اسرائيل، براي بالا بردن قيمت جولانه. والا خودش هم مي‌دونه كه اين سرزمين رفتنيه.

------------------------------------------------------------------

ولي همون‌طور كه عرض شد، پيروزي جبهه‌ي سوم محاسني رو داره كه شايد بشه گفت دردسرهاي سياسي مابعد رو براي اسرائيل بيشتر قابل پذيرش كنه.
البته اسرائيل به خوبي آگاهه كه سوريه، تنها پل ارتباطي ايران و حزب الله نيست و قطع مسير سوريه به معني پا گذاشتن روي تنها تنها شاهرگ ارتباطي ايران و حزب الله نخواهد بود. ولي براي تسويه حساب با حزب الله لبنان، اولين شرط براي اسرائيل تعيين تكليف سوريه هست كه اگه بخاطر داشته باشي، از همون سال 2007 تا كنون، هربار كه بحث حمله‌ي اسرائيل به ايران پيش اومد، من دو مرحله‌ي اصلي قبل از حمله به ايران توسط اسرائيل رو عرض كرده‌ام كه اولين‌شون، تعيين تكليف سوريه و دومين مرحله، تسويه حساب با حزب الله لبنان هست. دلايلش هم مشخصه و خود شما بهتر در جرياني.

پس اگه من جاي دولتمردان اسرائيل بودم، پيروزي جبهه‌ي سوم رو به پيروزي جبهه‌ي اول هم ترجيح مي‌دادم. هرچند كه ذات و حيات اصلي اسرائيل، بسته به همون مقوله‌ي دشمن فرضيه!!

اين، نظر حقير بود و خوشحال مي‌شم ايرادات عرايضم رو گوشزد بفرمايي.

-----------------------------------------------------------------

اما درخصوص تركيه.

ببين بزرگوار.
اساساً جبهه‌ي دوم، مفهوم نظامي صرف و جبهه‌ي سوم، مفهوم سياسي صرف نداره.
هم جبهه‌ي دوم در پي احقاق سياست‌هاي خاص خود هست و هم جبهه‌ي سوم، وابستگي زيادي به امور نظامي داره.

بذار مثال رو راحت‌تر عرض كنم.

درصورت تضعيف مخالفين مسلح و نزديك شدن به نابودي كامل ايشان، پيش‌بيني من اينه كه غرب وارد عمل مي‌شه و بسان فرشته‌ي نجاتي درخواهد اومد كه ماشين جنگي اسد رو متوقف خواهد كرد.

براي كاهش تلفات، مسئله بيشتر از طرح پرواز ممنوع نخواهد بود. حالا شما به من بفرما. پياده نظام غرب براي شكست نهايي ارتش سوريه چه كساني خواهند بود؟!

همون‌طور كه عرض شد، تفاوت اصلي و اساسي جبهه‌ي دوم و سوم، بر وزني است كه براي مخالفين مسلح در نظر گرفته مي‌شه.
البته بين كشورهاي مختلف، بر سر ميزان تجهيز مخالفين مسلح همواره بحث بوده. به گونه‌اي كه عربستان بيشترين فشار رو بر روي تسليح كامل ايشان داشته، ولي تركيه با اين موضوع چندان موافق نبوده.
انگلستان تلاش زيادي براي متقاعد كردن ايالات متحده براي تسليح بيشتر مخالفين نموده؛ ولي ايالات متحده به چيزي بيشتر از كمك‌هاي مالي و يا نهايتاً تسليحاتي محدود؛ اونهم از طريق كشورهاي عربي منطقه رضايت نداده.

شما مي‌بينين در اجلاس دوستان سوريه، عملاً بحث بر سر چگونگي حمايت از گروه‌هاي مخالف در سوريه بود كه تأكيد غرب، بيشتر و بيشتر روي حمايت از گروه‌هاي سياسي و تأكيد اعراب بر حمايت از گروه‌هاي مسلحي بود كه مستقيماً با رژيم اسد در نبرد هستن.

-----------------------------------------------------------------

اين درست كه تركيه، بعلت اينكه بيشترين مرز رو با سوريه داره و از طرفي اردن، به ظاهر بي‌طرفي رو انتخاب كرده، بيشترين نقش در تسليح و سازماندهي مخالفين مسلح رو بعهده داشته (به نيابت از تمامي دوستان مخالفين). اما بايد ديد كه آيا تركيه، هدفي به سان عربستان رو دنبال مي‌كنه؟
با پذيرش اين فرضيه، مسئله رو از ديدگاه منطقي، سياسي و البته استراتژيك نگاه مي‌كنيم :

1- از ديدگاه عقلي و منطقي، به قدرت رسيدن حكومت آشوب در سوريه، به همون دليلي كه براي اسرائيل خطرناك و ناامن هست، براي تركيه نيز نامطلوب هست. تركيه در سال‌هاي اخير همواره با جدايي طلبان پ.ك.ك درگير بوده و يكي از اصلي‌ترين حاميان مالي و لجستيكي پنهان ايشان، دولت مرحوم حافظ اسد و پس از اون، بشار اسد بوده. البته هر از چندي معاملاتي هم بين اين دو كشور درگرفته كه نتايجش رو هم شما بهتر از بنده مي‌دوني.
ولي مسلماً اگه در سوريه، حكومت آشوبي بوجود بياد كه قدرت سلاح مخالفين، وضعيت آينده رو مشخص كنه، با فرض اينكه حكومتي كه در سوريه به قدرت مي‌رسه، تابع محض تركيه هم باشه، باز هم امكان تضمين امنيت تركيه در مرزهاي بيكران شمالي‌ سوريه رو نخواهد داشت.
ناامني در سوريه، بهترين ابزار براي رقباي تركيه خواهد بود كه اين كشور رو اذيت كنن و البته خود حكومت سوريه هم چندان بدش نخواهد اومد كه از اين مسئله، ابزار فشاري بسازه عليه تركيه.

عين همون كاري كه عراق سر تركيه داره درمياره و حتي بمباران‌هاي خاك مرزهاي شمالي عراق توسط ارتش تركيه (كه بارها منجر به تيرگي روابط سياسي اين دو كشور هم شده)، كمكي به تركيه براي رفع حتي موقتي مسئله‌ي پ.ك.ك نكرده!

پس طبيعيه كه از حكومت آشوب، تركيه بيشترين ضرر رو مي‌بينه و اندكي تعلق از سوي سران اين كشور، انتخابي جز پيوستن به جبهه‌ي دوم رو پيش روشون قرار مي‌ده!

2- از ديدگاه سياسي، با در نظر گرفتن اينكه حكومت تركيه، حكومتي دموكراتيك و از نظر توسعه‌ي سياسي، دهها برابر پيشرفته‌تر از حكومت اعراب در منطقه هست، طبعييه كه درصورت برقراري حكومتي مرتجع و مذهبي در سوريه، بيشترين فشار سياسي از سوي احزاب و رقباي داخلي در تركيه، به اين حكومت وارد مي‌شه.
اصلاً چرا تركيه رو مثال بزنيم. تاريخ، ايالات متحده رو نشون مي‌ده كه بالاخص از نيمه‌ي دوم دهه‌ي هفتاد و كاهش خطر گسترش ماركسيسم در جهان و در نتيجه، كم‌اثر شدن اهميت ديكتاتورهايي كه روزي خود ايالات متحده براي سركوب اميد و جلوگيري از نفوذ ماركسيسم به كشورهاي جهان، مستقيماً يا غير مستقيم بر سر كار آورده بود، فشارها براي كاهش رابطه با ايشان و اجبار و الزام ايشان به توجه و رعايت بيشتر آنچه كه امريكا و غرب اون رو حقوق بشر مي‌ناميدن، هر روز بيشتر و بيشتر مي‌شد!

في‌المثل همين ايران زمان حكومت پهلوي. شاهد اين بوديم كه از طرفي خود جيمي كارتر به ايران فشار مي‌آورد براي رعايت حقوق بشر و افزايش آزادي‌هاي مدني و سياسي، از طرف ديگه كنگره و سنا به كارتر فشار مي‌آورد كه فشار بيشتري رو بر روي ايران (و ساير كشورهاي مشابه) وارد بسازه با كاهش روابط اقتصادي و سياسي و مهمتر از همه، محدود كردن فروش تسليحات به كشورهاي ناقض حقوق بشر!!

سال‌ها گذشت و با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و تك قطبي شدن جهان، عملاً ديگه نيازي هم به ديكتاتورها براي پيشبرد اهداف نبود. چرا كه كشورها از هر خط فكري‌اي، چاره‌ و انتخاب ديگري جز تبعيت كلي از سياست‌هاي غرب نداشتن. از قضا اكثر قريب به اتفاق كشورها براي گسترش رابطه‌شون سر و دست هم مي‌شكستن. اندك كشورهاي بجاي مانده از انديشه‌ي ماركسيسم هم بيشتر منزوي و محدود بودن و البته كماكان مشمول تحريم‌هاي اقتصادي و سياسي ايالات متحده.

با وجود اين، بيشترين فشار بر روي ايالات متحده بود كه با وجود تمامي ادعاهاي دموكراتيك، مهم‌ترين دوستان اين كشور در آسيا و بالاخص خاورميانه، حكومت‌هايي مرتجع و غيردموكراتيك و يا صرفاً با ظاهري دموكراتيك هستن. مسئله‌اي كه به خوبي گام‌ها و مواضع ايالات متحده در طي وقايع موسوم به بهار عربي رو بيش از پيش روشن مي‌سازه!

تركيه هم كمابيش چنين وضعيتي داره.
دولت اسلامگراي اردوغان، از وقايع بهار عربي بيشترين نفع و استفاده رو برد و تلاش كرد كه مدل حكومت خود رو به تمامي كشورهاي تغيير يافته در اثر بهار عربي صادر كنه كه ديديم تا حدود زيادي هم موفق بود و همون مدلي كه در تركيه بود، كمابيش در تونس، مصر و ليبي به اجرا گذاشته شد‌ (و حتي به خوبي يادمونه كه زماني كه اردوغان به مصر پيشنهاد كرد كه مدل حكومت اين كشور رو به عنوان مدل حكومتشون برگزينن، رسانه‌هاي داخلي نظير فارس و كيهان اين پيشنهاد رو مورد تمسخر قرار دادن و به استناد اينكه در مصر، بيداري اسلامي بوقوع پيوسته، هرگونه حركت به سمت نظام لائيك رو توهم و آرزويي كودكانه برشمردن و چه و چه!).

بديهيه كه تركيه از هر ديدگاهي كه بخواد مسئله رو نگاه كنه، ابزاري رو برمي‌گزينه كه مدل حكومت مد نظرش رو در سوريه‌ي آتي پياده كنه.

حال به نظر شما، كدامين جبهه چنين ابزاري رو در اختيار تركيه قرار مي‌ده؟

3- از ديدگاه استراتژيك، تركيه از چندين سال پيش وارد رقابتي شد كه دهه‌ها بين مصر و عربستان وجود داشت و در ساليان اخير، قطر نيز به عنوان نيمچه بازيگر سوم وارد معركه شده بود.
بيايم يه بار خيلي كلي، اين بازيگران رو مورد بررسي قرار بديم :

- مصر از زمان جمال عبدالناصر تلاش براي سيطره بر جهان عرب و سالاري آن را داشت كه البته موفق بود. پس از مرگ ناصر، سادات سعي داشت با امتيازي كه در پس جنگ 1973 كسب مي‌كنه، محبوبيت ناصر رو در بين اعراب پيدا كنه. ولي شكست عجيب مصر در جنگ رمضان با تاكتيك‌هاي خارق العاده و البته انتحاري شارون و ساير ژنرال‌هاي اسرائيلي، اين رويا رو نقش بر باد كرد! پس از اون سادات تلاش كرد كه با نشان دادن جايزه‌اي چون صلح با اسرائيل، سرزمين‌هاي اشغالي 1967 رو كه به روياي جهان عرب تبديل شده بود و سادات به خوبي مي‌دونست كه هيچ جنگي ديگه قادر به بازگردوندن اين سرزمين‌ها به اعراب نيست رو، با سياست به اعراب بازگردونه و از اين طريق كسب محبوبيتي كنه كه البته اين طرح هم با سياست‌ فرد سيّاسي چون مناخيم بگين بي‌اثر موند. پس از قتل سادات و به قدرت رسيدن حسني مبارك، مصر عملاً به جايگاه دومي در جهان عرب قناعت كرد. چرا كه حسني مبارك، جاه طلبي ناصر و حتي سادات رو نداشت و البته ترجيح مي‌داد كه در برقراري روابط سياسي با اسرائيل، تا حد امكان از ماجراجويي بپرهيزه.

دهه‌ها گذشت تا وقايع موسوم به بهار عربي، منجر به كسب كرسي‌هاي قدرت توسط اخوان المسلمين شد تا بار ديگه، زمزمه‌ي تلاش اخوان المسلمين سني براي سيطره و سالاري جهان عرب به گوش برسه.
امري كه البته با افزايش روز افزون قدرت عربستان سعودي، به اين سادگي‌ها امكان پذير نخواهد بود.

ولي چيزي كه مشخصه، جاه طلبي اخواني‌ها و البته سياستمداري اين كهنه سياستمداران عرب هست كه مي‌بينيم تاكنون قدم‌هايي حساب شده و البته زيركانه برداشته‌ان.

پس با وجود اينكه مصر از اقتدار دهه‌ي پنجاه تا هفتاد خودش در جهان عرب برخوردار نيست، لاجرم يكي از بازيگران و رقباي اصلي كسب كرسي سالاري جهان عرب محسوب مي‌شه.

- مؤسسين عربستان سعودي از همان دهه‌ي ابتدايي قرن بيستم و البته با سياست‌هاي انگلستان در بلاد عثماني، باعث تجزيه‌ي عربستان از امپراطوري عثماني و سپس ساير وقايعي كه در پس اون بوجود اومد و وقايع مربوط به سرزمين فلسطين و اردن و امثالهم شدن. تلاش‌هاي ايشان بطور غيررسمي، باعث اعتبار و اثرگذاري ايشان بر روي وقايع خاورميانه، بالاخص در وقايع فلسطين شده بود. ولي اين قدرت براي ايشان كافي نبود.

دهه‌ي پنجاه، دهه‌اي مناسب براي مانور دادن حكومت آل سعود بود كه ظهور جمال عبدالناصر در مصر، عملاً عربستان سعودي رو به حاشيه برد و اين كشور، ناچار به تبعيت از مصر شد. هرچند كه در نهان، جنگ قدرتي اساسي بين ايشان در جريان بود، لكن در آشكار، عربستان چاره‌اي نداشت جز پذيرفتن سالاري مصر.

تضعيف جايگاه سياسي مصر پس از سادات، بهترين فرصت بود براي عربستان سعودي كه گام به گام قدرتش در جهان عرب رو افزايش بده.
اما دهه‌ي هشتاد، باز هم باب ميل حضرات سعودي نبود. چرا كه اين دهه، عصر جنگ سالاران و ژنرال‌هاي كودتاچي عراقي، سوري و البته خل و چلي چون سرهنگ قذافي بود كه هر يك ادعاي رهبري جهان عرب رو داشتن.

مرحوم حافظ اسد، هرچند كه فردي نظامي بود، ولي سياستمداري قهار و توانا بود كه به خوبي بازي با ابزارهاي سياسي رو بلد بود و تخصص وي، بازي با مهره‌هاي ديگران براي پيشبرد اهداف خود بود.

صدام حسين، برعكس حافظ اسد، فردي سياستمدار نبود (هرچند كه سياستمداران قابلي رو در اختيار داشت). ولي از اقتداري بي‌نظير برخوردار بود كه حتي مخالفينش در كشورهاي عربي رو هم ناچار به حمايت و همراهي وي مي‌كرد!

سرهنگ قذافي رو هم كه ولش كن!!!

ديديم كه در جريان جنگ تحميلي هشت ساله عليه ايران، تمامي جهان عرب عملاً تبديل به ابزار صدام حسين شده بودند و جز سوريه كه اون هم دقيقاً با اهداف سياسي و همان جنگ قدرت برقرار بين حافظ اسد و صدام حسين، سياستي جداگانه از بغداد رو دنبال مي‌كرد، مابقي كشورها (حتي عربستان سعودي)، تابع تصميمات بغداد بودن.

اما حماقت صدام در حمله به كويت، حلواي اقتدار سياسي وي رو بين اعراب پخش كرد و پس از سال 91، صدام ديگه شبحي بيش در جهان عرب نبود.

اين امر، همزمان شد با تلاش‌هاي قدرت طلبانه‌ي وليعهد جاه طلب عربستاني، شاهزاده عبدالله بن عبدالعزيز كه برخلاف برادر ناتني سديري خود، علاقه‌اي آشكار به رهبري جهان عرب داشت. سكته‌ي مغزي ملك فهد در اواسط دهه‌ي 90، راه رو براي كسب قدرت بيشتر ملك عبدالله باز كرد و مرگ فهد در اواسط دهه‌ي اول قرن بيست و يكم، عروسي ملك عبدالله رو تكميل كرد.

هيچ كس توان انكار اقتدار و افزايش قدرت عربستان سعودي در زمان تصدي‌گري قدرت ملك عبدالله؛ چه در جايگاه وليعهدي و چه پادشاهي عربستان سعودي رو نداره. عملاً اهداف پدران ملك عبدالله براي كسب سالاري در جهان عرب، هرچند كمابيش توسط ملك عبدالعزيز و برخي از پسران وي، دست و پا شكسته محقق شده بود و بصورت غير رسمي، ولي عملاً توسط ملك عبدالله بصورت رسمي انجام پذيرفت و از دهه‌ي نود تا كنون، حقيقتاً يكه تاز سالاري جهان عرب، عربستان سعودي بوده تاكنون.

- قطر از اواسط دهه‌ي نود، حركت رو به رشد خودش رو شروع كرد و براي تحقق اهدافش، تفكرات خلاقانه و نويني رو پايه گذاري كرد. اولين اون‌ها، آينده‌نگري رسانه‌اي بود كه منجر به تأسيس شبكه‌ي الجزيره در اواسط دهه‌ي 90 گرديد. امري كه در جهان عرب در اون زمان، امري بي‌سابقه به حساب مي‌اومد كه شبكه‌ي خبري‌اي با اين شكل و شمايل و حرفه‌اي گري، پديد بياد.
البته در هر كشوريف شبكه‌ي خبري‌اي مربوط به اون كشور بود كه وقايع رو بخواد پوشش بده. ولي اينكه شبكه‌ي خبري فرا مرزي و جهاني، توسط كشوري عربي و البته كوچك، به جنگ و رقابت با غول رسانه‌هاي غربي بره حقيقتاً ايده‌اي نوين بود!
در نوين بودن و اثر گذار بودن اين ايده همين بس كه عربستان شش سال بعد تازه شبكه‌ي العربيه رو تأسيس كرد!
عمر شبكه‌ي المنار لبنان هم كمتر از 8 ساله! حتي شبكه‌ي خبر خودمون هم چندين سال پس از الجزيره ايجاد شد و البته در سال‌هاي آغازينش هم فعاليتي صرفاً درون مرزي داشت!
شبكه‌ي العالم هم كه فكر كنم سال 2003 يا نهايت 2002 تأسيس شد!

به عبارتي طرح نوين قطر، جنبشي رسانه‌اي در جهان عرب براه انداخت كه اهميت داشتن شبكه‌اي خبري براي اثر گذاري در جهان عرب رو به نمايش گذاشت.

اقدام بعدي قطر، در پيش گرفتن سياست‌هاي سياسي مستقل از عربستان سعودي، البته به نحوي كه منجر به تقابل با اين كشور نشه، بود.

اوج اين مسئله رو در حمايت اين كشور از مقاومت اسلامي لبنان و ساپورت خبري، مالي و البته تا حدودي تسليحاتي حزب الله لبنان و البته جنبش‌هاي فلسطيني بود كه اين، دقيقاً عكس سياست‌هاي عربستان و مصر بود (و البته مثل هميشه اين قسمت از قضيه هم هيچ‌گاه در رسانه‌هاي ايراني به تصوير كشيده نشد!).

از اون طرف هم قطر، سرمايه گذاري‌ها و گسترش روابطي رو با رژيم صهيونيستي پي ريزي كرد كه تا حدودي برد توان سياسي‌اش در جهان رو افزايش داد.

برگزاري اجلاس صلح ميان حماس و فتح نيز از ديگر تدابير قطر براي افزايش وزن سياسي خود در جهان عرب بود.

اوج شاهكار سياسي قطر هم ورود به وقايع بهار عربي و دفاع تمام قد از ملت‌هاي عربي در برابر حكومت‌ها و ساپورت مالي و تسليحاتي و البته خبري ايشان بود كه مي‌شه گفت بيشترين نقش رو به كمك شبكه‌ي الجزيره (كه با خرد و دور انديشي فوق العاده‌اي، پانزده سال قبل پايه ريزي‌اش كرده بود براي چنين روزي) بازي كرد.

ديديم كه در ليبي، عملاً قطر همپاي غرب و ايالات متحده، نقشي فعال در تسليح و هدايت مخالفين مسلح ليبيايي داشت و البته منافع خوبي رو هم كسب كرد.

از طرف ديگه، ديدگاه‌هاي اقتصادي و ويژن‌هاي جالب توجهي كه سران قطري در ساليان اخير مد نظر قرار دادن، باعث تحولي شگرف در وضعيت اقتصادي و پيشرفت اين كشور شده.
منهاي طرح‌هاي توسعه‌ي ميادين نفتي و گازي‌ قطر (كه عملاً ما رو در جنوب به خاك سياه نشونده و دائماً داريم از قطر عقب مي‌افتيم و عين بختك داره نفت و گاز ما رو هم مي‌مكه!!)، اين كشور سرمايه گذاري فوق العاده‌اي روي صنايع و البته صنعت توريسم‌اش كرده.

برگزاري بازي‌هاي آسيايي در دوحه‌ي قطر در سال 2006 و شاهكار بي‌سابقه‌ي ايشان در كسب ميزباني جام جهاني 2018، پرده‌ي ديگري از اين بلندپروازي قطري‌هاست. حتماً شما هم طرح‌ها و برنامه‌هاي قطر براي چگونه برگزار كردن اين بازي‌ها رو شنيده‌اين.

در ساير ورزش‌ها هم جذب ورزشكاران نخبه‌ و اهداء تابعيت قطري به ايشان و همچنين تزريق مبالغ هنگفت به وزرش فوتبال براي به قطر كشاندن بازيكنان و مربيان مطرح اروپايي، بخشي ديگه از اين برنامه‌هاي به ظاهر ساده، ولي بلند پروازانه‌ي قطري هاست.

شايد بشه گفت حساب‌شده‌ترين و زيربنايي‌ترين پيشرفت و افزايش قدرتي همه جانبه (و نه صرفاً سياسي يا نظامي)، از آن قطر بوده كه حاصل كاشت اين بذر رو در ساليان آينده خواهيد ديد.

فقط يك نمونه‌ي كوجك اينكه قطر در حال سرمايه گذاري روي كشورهاي اروپايي هست كه با بحران اقتصادي دست و پنجه نرم مي‌كنن!
تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل!

------------------------------------------------------------------------

حالا ما شاهد ورود بازيگري جديد به دنياي اسلام هستيم كه تا ديروز، بعلت اونچه كه حكومت لائيك دست و پاش رو مي‌بست، تمايل چنداني به ورود به بازي نداشت. اما دولت اسلامگراي اردوغان و البته جاه‌طلبي‌هاي شخص وي، باعث شد كه تركيه در مدتي بسيار كوتاه، جاي پايي بسيار محكم در جهان اسلام براي خودش بوجود بياره.
قطعاً شما با تحركات تركيه در اين سال‌ها، بهتر از بنده آشنا هستين. نزديكي به ايران، حمايت تمام قد از فلسطين، تيرگي روابط با اسرائيل‌ (ولو بالظاهر)، ارتباط گسترده با عربستان، بازي نمودن نقشي پررنگ در تحولات عراق، حمايتي تمام و كمال از ملت‌هاي عربي در جريان انقلاب‌هاي نرم موسوم به بهار عربي و حتي خشونت‌هاي مسلحانه‌ي اين كشورها و ...، بخش‌هايي از گام‌هاي عملي اردوغان براي كسب وجهه‌اي مناسب در جهان عرب بوده.

مسئله‌ي سوريه هم برخلاف تصورات دوستان ايراني (كه فكر مي‌فرماين اردوغان عامل استكبار و نفوذي صهيونيسم ميان اعراب و چه و چه بوده)، تفاوت چنداني براي اردوغان نداشت. البته قطعاً هم مرزي با سوريه و ملاحظات امنيتي داخلي و مسائلي از اين دست، جزو عوامل اصلي تصميم‌گيري براي وي به حساب مياد. ولي در گام تدويني بلند مدت اردوغان، سوريه نيز بسان ساير كشورها، تنها تكه‌اي از پازل با نقشي بزرگتر هست.

بعلت طولاني شدن بحث، اين قسمت رو همين جا قيچي‌اش مي‌كنم (چون خود شما بهتر از بنده با ويژگي‌هاي تركيه آشنايي

----------------------------------------------------------------------

حالا تركيه وارد بازي‌اي شده كه دو نفر از بازيگران و رقباي اصلي تفوق بر جهان عرب، در جبهه‌ي دوم جمع شده‌ان.

از طرفي تمامي شركاي سياسي تركيه، در جبهه‌ي سوم قرار گرفته‌ان.

تعيين تكليف كشوري چون سوريه، مي‌تونه خيلي چيزها رو مشخص كنه. بويژه اينكه حكومت آتي سوريه، وامدار كدوم كشور باشه.

همه‌ي ما هم مي‌دونيم كه پيروزي مخالفين مسلح - با تفكرات سلفي، نتيجه‌اي جز افزايش قدرت و وامدار شدن حكومت سلفي آتي سوريه به عربستان نخواهد داشت.

قطر برخلاف ليبي، در سوريه بازيگر نقش دومه و چاره‌اي نداره جز اينكه تنها همراه عربستان باشه تا در آينده بتونه نفعي ببره. هرچند كه پيروزي جبهه‌ي سوم هم چندان براي قطر بد نخواهد شد.

ولي به نظر شما، تركيه‌اي كه اينطور خيز برداشته براي گسترش و افزايش اقتدار سياسي و افزايش محبوبيت و مقبوليت بين جهان اسلام، به اين راحتي‌ها حاضر مي‌شه لقمه‌اي به اين لذيذي رو تقديم عربستان سعودي كرده و تنها تكه استخواني رو از خوان گسترده‌ي سوريه بهره مند بشه؟
اون هم خواني كه عملاً خود تركيه پهنش كرده، تزئينش كرده و به انواع و اقسام غذاهاي لذيذ آراسته‌اش نموده!!

آيا اگه شما، به جاي اردوغان و ساير دولتمردان ترك بودين، پيوستن و قرار داشتن در جبهه‌ي دوم و لاجرم پذيرش سالاري عربستان در سوريه‌ي آتي رو مدنظر قرار مي دادين، يا قرار داشتن در رأس جبهه‌ي سومي كه هرچي نباشه، خالي از ساير بازيگران مقتدر جهان اسلامه؟

البته نبايد نقش مصر رو ناديده بگيريم و اساساً مصر هم متعلق به جبهه‌ي سومه. ولي مصر هنوز به سان طفلي نوپا مي‌مونه كه توانايي همپايي با بزرگان رو نداره. پس قطعاً مصر درصورت پيروزي جبهه‌ي سياسي، نقشي بيشتر از نقش دوم رو در سوريه ايفاء نخواهد كرد؛ هرچند كه ابزار سياسي پرنفوذي چون جنبش اخوان المسلمين رو براي تضمين حداقلي منافع آتي‌اش در سوريه داره.

ولي چيزي كه مشخصه اينه كه پيروزي جبهه‌ي سوم، بيش از هر چيز به مفهوم افزايش قدرت تركيه در جهان اسلام خواهد بود.

--------------------------------------------------------------------

حالا با در نظر گرفتن دلايل منطقي، سياسي و استراتژيك، خود شما بفرما كه دولت تركيه، ترجيح مي‌ده در كدوم جبهه قرار بگيره؟
  • Upvote 5
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تناقض اونجاست که یکبار همه آشوبها رو به مردم سوریه منتسب میکنند وبار دیگه جنگ سوریه رو نیابتی میدونن . پس اینهمه جنایت رو در سوریه اینهایی که تا کنون ازش جانانه دفاع میکردن دارن راه میندازن و فکر لقمه های لذیذ! هستند ؟
اون هم لقمه های لذیذی كه عملاً خود تركيه و قطر عربستان و... سفره اش رو پهن كرده، تزئينش كرده و به انواع و اقسام غذاهاي لذيذ آراسته‌اش نموده اند!!!
جای فریادهای نقض حقوق بشر در سوریه اینجا خالیه و اینکه حکومت اسد جنایتکاره و داره مردم رو سلاخی میکنه

سلاخان و قصابان و آدمکش ها و آتش افروزان در سوریه مشخص شدند

و اما شاهکارهای تاریخی و بزرگ قطری ها با اون یارو بشکه حاکم برشون از اون طنزهای جالب بود فکر نمیکنم این بشکه و بشکه های اطرافیانش در میان خوردنشون وقتی برای فکر کردن هم داشته باشند ( اگر کسی اندک آشنایی با منطقه و این کشورها داشته باشه میدونه که مدیران امریکایی ، انگلیسی و فرانسوی مستقیما دارن اینها رو اداره میکنند و تصمیمگیری میکنند . طبیعیه که اونها این مناطق رو ملک خودشون بدونن و امتیازاتی بین المللی هم که به این کشورها تعلق میگیره در واقع به خود اونها تعلق گرفته )
امارات و دوبی هم همینگونه اداره میشه و هکذا شرکت های نفتی عربستان

تحلیل آقایون بسته به اینکه قضایای سوریه به چه طرفی حرکت کنه دائما متغیر هست ( رفیق بند کیف ) و دائما بنا بر تحرکات تروریست ها و حامیانشون و موفقیت اونها و یا شکستشون در نوسان هست .

[color=#0000ff]مشخصه که آقایون سیاستشون مبتنی بر اینه که همیشه در جناح پیروز باشند[/color] و سهمی داشته باشند و کلاهشون خالی نباشه . اگر نظام سوریه و مردم و حامیانش پیروز باشند یه جور تحلیل دارند و اگر تروریست ها و حامیانشن برتری داشته باشند جور دیگه و اگر هم در نوسان باشند اینها هم تحلیلشون در نوسانه

اگه تروریست ها در ضعف باشند اینها هم با احتیاط حرف میزنن و جانب احترام رو حتی برای کسانیکه آدمکش و قاتل و ظالم معرفی کرده بودند نگه میدارند و احتمالا تمجیدهایی رو هم برای بودن در زمره رفیقان چاشنی کارشون میکنند و اگر تروریست ها جولان بدن و پیشرفتی داشته باشند اونوقته که آقایون از هیچ اهانتی دریغ نمیکنند

در کشور خودمون این نوع سیاست آدم رو یاد کارگزاران خرابندگی میندازه و آدمهای تکنوکرات که بسته به اینکه قدرت در کدام جناح و طرف قرار داره هر روز به یکطرف غش میکنند

مشخصه که بجای تحلیل استوار مبتنی بر واقعیات ، سیاستی ماکیاولیستی رو پیروی میکنند مبتنی بر مخلوطی از درست و نادرست و بافته های ذهنی اما با رویکردی سودگروانه هست

مهم نیست واقعیت چگونه هست حتی مردم هم مهم نیستند ( بسته به اینکه شعار حمایت از مردم در هر موقعیت سود داشته باشه یا نه ) مهم اینه که اون باصطلاح غذاهای لذیذ ! و سفره های رنگین ! کجا هستند و در کدامین طرف قرار دارند


-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


درباره سوریه و جنگ اعراب و اسرائیل تحریفات و دروغهای بسیاری گفته شد . این مطلبی که لینکش رو گزاشتم مقداری هر چند اندک ولی مفید و جالب ماهیت جنگ اعراب و اسرائیل و خیانت سادات و ارتش مصر به حافظ اسد و ارتش سوریه رو تا مقدار زیادی روشن میکنه
[url="http://www.rajanews.com/detail.asp?id=137211"]http://www.rajanews....l.asp?id=137211[/url]

این صفحه جواب این سئوال مهم رو میده که چرا حافظ اسد پس از جنگ از سادات کینه به دل داشت و در مزاکراتی که مصر و اعراب با اسرائیل داشتند شرکت نکرد و چرا اسرائیل حاضر شد سینا رو در ازای صلح به مصر تحویل بده البته به گونه ای که ارتش مصر در اونجا حق حضور نداره و عملا حاکمیت چندانی نداره و اسرائیلی ها هم آزادانه در اونجا رفت و آمد دارند و هر وقت که اراده کنند وارد اونجا میشن و حضور ارتش مصر در اونجا بمعنی اعلان جنگ به اسرائیل و نقض توافقنامه کمپ دیوید هست و هربار که تعدادی از ارتش مصر بیش از مقدار توافق شده وارد اونجا میشن در کوتاهترین زمان ممکن بصورت خفت بار عقب نشینی کرده و از اسرائیلی ها دلجویی میکنند

و نیز پاسخ به اینکه چرا آمریکایی که اسرائیل براش خط قرمز هست و به هیچکس و هیچ کشوری و هیچ توافقنامه و عهدی با هیچکس تا کنون بجز اسرائیل پایبند نبوده اند اینقدر برای پیمان کمپ دیوید تلاش میکردن و این معاهده رو بین طرفین جوش داد

اما[color=#ff0000] تحریف سخیف و زشتی [/color]که در [color=#ff0000]سخنان این آقای خاص در بالا[/color] صورت گرفت این بود که گویی اسرائیل ناز میکرده برای صلح کمپ دیوید و سادات و آمریکا اونها رو مجبور به صلح کردند در حالیکه برعکس بوده و همچنین[color=#ff0000] بدروغگفته شد [/color]که اسرائیلی ها رو مجبور به ماندن در کمپ دیوید کردند تا صلح امضا بشه درحالیکه برعکس هست یعنی این سادات بود که مجبور به ماندن در کمپ دیوید شد و اجازه خروج نیافت مگر آنکه این عهدنامه رو امضا کرد . بی شک اگر این معاهده رو امضا نمیکرد از اونجا زنده بیرون نمی اومد و تهدید جانی وی از سوی آمریکایی ها در رسانه ها هم بیان شد

و این سئوال مهم که چگونه پس از جنگ های اعراب و اسرائیل و سازش و صلح مصر با اسرائیل چرا و چگونه شد که خنجر اخوان المسلمین با حمایت عربستان و آمریکا و صدام از پشت و خائنانه بر پیکره سوریه وارد شد و زمانیکه سوریه در ضعیفترین موضع تاریخی خودش در برابر اسرائیل بسر می برد بجای وحدت داخلی و حمایت اسلامگرایان از مقاومت کشورشون در برابر اسرائیل ، با ایجاد جنگ داخلی برای سرنگونی نظام سوریه کشور رو وارد نبردهای خونینی کردند که طی اون ده ها هزار نفر کشته شدند و امروزه از اون با وقاحت بعنوان جنایات نظام سوریه نام می برند ! ! ! !


و چرا مرحوم حافظ اسد در قحط الرجال مردان مبارز در برابر اسرائیل با وقوع انقلاب اسلامی در ایران از ایران حمایت کرد و چرا با صدام دشمن بود( مسئله فلسطین و صداقت ایرانی ها در مبارزه با اسرائیل و قابل اعتماد بودن بعنوان یک شریک - و از طرف دیگه خیانت صدام به سوریه در ماجرای تسلیح اخوان المسلمین برای سرنگونی نظام سوریه بعد از جنگ کیپور )

[color=#ff0000]اینهمه دروغ و تحریف همه چیز حتی تاریخ از سوی برخی ها واقعا شرم آوره و البته وقاحت زیادی میطلبه[/color]



با توجه به زیرکی بسیار حافظ اسد وی هر چند با اسرائیل وارد مذاکرات شد و این رو برای بستن دهان کسانیکه میگفتند شما چرا صلح طلب نیستید و جنگ طلبید انجام داد و نشون داد که اسرائیل مزاکره رو فقط برای مذاکره می خواد و هیچ چیزی در حداقلترین حد تصور ممکن در مذاکرات با اسرائیل بدست نخواهد آمد


اسد استاد مذاکرات و بهره برداری از موقعیت ها بود .

این مذاکرات زمانی آغاز شد که سازمان آزادیبخش فلسطین به ریاست یاسر عرفات هم با ناامید بودنشون و عدم جدیتشوت در مبارزه با اسرائیل ، با اسرائیلی ها وارد مذاکره شده و توافقنامه اسلو رو امضا کرده بودند و سیاست صلح در برابر زمین و شناسایی اسرائیل در مقابل شناسایی موجودیت فلسطینی ها رو مثلا پیگیری میکردند

هیاهوی ایجاد شده در سطح بین المللی و هراسی که در سایر گروه های فلسطینی و همچنین کشورهای حامی مقاومت از آینده مقاومت در برابر اسرائیل پدید آمده بود (چماق) و همچنین چراغ سبزی که به سایر گروه ها و کشورهای حامی مقاومت داده میشد مبنی بر اینکه میتوان با صلح با اسرائیل به حداقل ها رسید و جنگ و مقاومت با اسرائیل بیهوده است و میتوان با مذاکره و بدون جنگ دستاوردهایی داشت (هویج) همگان رو حتی افرادی در ایران رو واداشته بود که به مذاکره با اسرائیل بیندیشند .

طبعا سوریه هم مستثنی نبود . سوری ها برای همراهی با این فضای ایجاد شده و امتحان صداقت اسرائیلی ها و آمریکایی ها مدتی با این طرح همراه شده و مذاکرات رو هم امتحان کردند و بزودی فهمیدند که این مذاکرات فریبی بیش نیست و همونطور که قبلا فکر میکردند از مذاکره با اسرائیل چیزی بیرون نخواهد آمد . نتیجه سالها مذاکره فلسطینی ها با اسرائیل هم درستی این نتیجه رو تایید کرد

هر چند که ایران بدنبال رهبری و هوشمندی مقام معظم رهبری و بیانات و رهنمود های مشخص امام خمینی (ره) مبنی بر غده سرطانی دانستن اسرائیل همیشه با هر گونه مذاکره با اسرائیلی ها مخالف هست و موجودیت اون رو نامشروع میدونه و لذا مذاکره با موجود نامشروع بیمعناست .

در همان زمانیکه سوری ها در زمان ریاست مرحوم حافظ اسد مذاکراتی با اسرائیل داشتند ، در ایران خبرنگاری غربی از آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران در یک کنفرانس خبری که مستقیما از تلویزیون هم پخش شد در این باره سئوال کرد که سوریه داره با اسرائیل مذاکره میکنه حال اگر با اسرائیلی ها توافق کنه موضع شما چگونه خواهد بود . ایشان چنین پاسخ دادند که حافظ اسد سیاستمداری بسیار زیرک هستند و ما نگرانی از بابت این مذاکرات نداریم و هر نتیجه ای که حاصل شود در روابط ما با سوریه تغییری ایجاد نخواهد کرد


------------------------------------------------------------

و نکته پایانی و البته طنز نقش آمریکا در ماجرای بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی و بقول برخی ها بهار عربی و انتساب این انقلابات به آمریکا هست که بطلان اون شواهد بیشماری داره و اظهر من الشمس هست . هرچند که اگر کسی نخواهد که بپذیره راهی برای اثبات مسئله براش وجود نداره


---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


[color=#ff0000]کاربر محترم و بزرگوار.[/color]
[color=#ff0000]بنده برای مرتبه چندم از شما درخواست میکنم که[/color]
[color=#ff0000]به هیچ وجه ادبیات تهاجمی و توهین آمیز استفاده نکنید.[/color]
[color=#ff0000]جناب مصطفی، در پست شون نه به کسی توهین کردن[/color]
[color=#ff0000]و نه با کنایه با کسی صحبت کردن، عباراتی از متن شما[/color]
[color=#ff0000]که به رنگ قرمز درآوردم، در شأن شما و کاربران اینجا نیست.[/color]
[color=#ff0000]لطفا رعایت کنید تا مجبور به انجام وظیفه نباشم.[/color]
[color=#ff0000]REZAT1980[/color]
  • Upvote 1
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کلیپ: کشته شدن رهبر گردان تروریستی عمرو بن عاص

[url="http://www.aparat.com/v/ZNkLC"]http://www.aparat.com/v/ZNkLC[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ايده تصرف سوريه بعد از بشاراسد ساده لوحانه است/ پس از گسترش راديكاليسم، موقعيت برج هاي دوقلو آنكارا را مشخص كنيد
ناصر نوبري از كارشناسان ارشد امور ديپلماسي است كه در گذشته مسئوليت هاي مهمي مانند سفارت ايران در شوروي و رياست مركز بررسي هاي استراتژيك وزارت امورخارجه را بر عهده است. اين ديپلمات كاركشته اخيرا در نامه اي سرگشاده خطاب به رجب طيب اردوغان به اظهارنظر درباره نقش اين كشور در مناسبات منطقه غرب آسيا و ماجراي سوريه پرداخته است كه در ادامه مي خوانيد:


1- نگارنـده این سطور یـک ایرانـی آذری و تــرک زبــان و یـک دیپلمـات آزاد است که هیچ‌گونه پست و مسئولیتی در دستگاه‌های حکومتی و غیرحکومتی ندارد و لذا مطالب ارائه شده نظریه صرفاً شخصی و مشاوره‌ای و دوستانه است.

2- بنده حدود 35 سال پیش یک سفر دانشگاهی به ترکیه داشتم و اخیراً نیز از ترکیه دیدن نمودم و پیشرفت فوق‌العاده این کشور در این مدت را ملاحظه و بسیار شگفت‌زده شدم. در سفر اولم دیدم که ترکیه در دست سولچی‌ها و ساقچی‌های لائیک چگونه به ورشکستگی و عقب‌افتادگی و فقر مفرط دچار شده بود در حالی که ترکیه امروز با حاکمیت اسلامگراها به کشوری توسعه یافته در رده جهانی نزدیک شده است.

3- این که اسلامگراهای ترکیه به رهبری آقای اردوغان با زیرکی و هوشیاری فوق‌العاده توانسته‌اند در کشوری ضد دین و مذهب و عضو ناتو و ارتشی کودتاچی لائیک حاکم گردند بسیار جالب و آموزنده بود، از این که اسلامگراها توانسته‌اند در یک کشور لائیک، سمبل پیشرفت و توسعه و آزادی گردند، برایم الگویی قابل توجه و مطالعه بود. در کشوری که هنوز خانم‌های باحجاب دچار محدودیت‌ها و محرومیت‌ها هستند اما این افراد با خانم‌های محجبه و پایبندی جدی به اعتقادات مذهبی توانسته‌اند رئیس جمهور و نخست وزیر شوند برایم که دوران لائیک ترکیه را دیده بودم، شگفت‌انگیز و به عنوان یک ترک زبان افتخارآمیز بود.



4- طی سه، چهار سال اخیر سیاست خارجی ترکیه نیز مانند سیاست داخلی‌اش در منطقه و جهان گل کرد، مواضع شجاعانه و قدرتمند آقای اردوغان در یک اجلاس بین‌المللی و علنی در برابر آن صهیونیست کودک‌کش بسیار افتخارآفرین بود و دل همه مسلمانان و آزادیخواهان جهان را خنک کرد. ارسال کشتی کمک‌رسان به غزه و شهید شدن 9 مسلمان ترک و برخورد عزتمندانه دولتمردان ترکیه با اسرائیل نیز دیگر عامل قوت‌بخش در شکوفايی رهبرانی اسلامگرا و هوشیار و شجاع در ترکیه و منطقه بود.



5- ترک‌ها سال‌های طولانی با مواضع لائیک سعی کردند برای پیشرفت، سیاست نگاه به غرب را در پیش بگیرند و مرتب اروپا را دق‌الباب کردند ولی غرب با آنها بازی کرد و هیچ گاه دوران امپراتوری عثمانی را فراموش نکرد و اجازه ورود ترکیه به اروپا را نداد و آنها را عقب مانده و فقیر نگه داشت. حالا نشانه‌هايی که از رهبران اسلامگرای ترکیه دیده شد، این نوید را به ما در منطقه داد که سرخوردگی ترک‌ها از اروپا و غرب بالاخره ترک‌ها را سر عقل آورده و آنها از نگاه به غرب به سمت نگاه به شرق میل پیدا کرده‌اند.



6- بروز جنبش‌های بیداری اسلامی در کشورهای عربی نیز بعد دیگری به مدیریت متعادل و هوشمند اسلامگراهای ترکیه بخشید و آنها با زیرکی و اعتدال در کنار این تحولات قرار گرفتند به طوری که حتی به عنوان رقیب و هووی ما (ایران) در منطقه به عنوان یک الگوی اسلامی میانه‌روي معتدل برای جنبش‌های مردمی قرار گرفتند. ما ایرانی‌ها به دلیل خرسندی فراوان از ظهور اسلامگراهای مدبر و هوشمند در ترکیه و بدون توجه و حساسیت به رقیب و هوو شدن ترکیه در الگوسازی منطقه‌ای، حتی برای تقویت و بالا بردن وزن و اعتبار ترکیه مسلمان با امریکایی‌ها و غربی‌ها درگیر شدیم تا اجلاس‌های مناقشه هسته‌ای بین ایران و 1+5 را از اروپا به استانبول منتقل کنیم. اسلامگراهای ترکیه را به چشم نه رقیب بلکه متحد نگاه می‌کردیم که آمده‌اند و ما را در تنهایی سال‌ها مبارزه و مقاومت در برابر صهیونیست‌ها در منطقه، همراه و یاورمان باشند.



7- توسعه روند منطقه‌ای به سوریه رسید و بحران در سوریه با آغاز تظاهرات مردمی جهت مطالبه حقوق ملی و شهروندی آغاز شد، این بار نیز اسلامگراهای ترکیه در ابتدا با هوشیاری و دلسوزی وارد صحنه شدند و با رفت و آمد‌های مکرر به دمشق و گفت‌وگو با معارضین با همان روش میانه‌روی و اعتدال‌شان سعی در ایجاد مصالحه و حل دلسوزانه بحران نمودند. آقای اردوغان بهترین موضعگیری مسالمت‌جویانه و میانه‌روانه را کردند و گفتند راه حل بحران سوریه، «صندوق‌های رأی» می‌باشد.



8- اما سوریه وضعیتی متفاوت داشت، برعکس حکومت‌های مصر و تونس که غیر از سرکوب داخلی در خارج نیز به ملت خیانت کرده و به نوکری صهیونیست‌ها و دشمنان اجنبی‌شان پرداخته بودند، حکومت سوریه در خارج در صف مقدم مقاومت در برابر صهیونیست‌ها قرار داشت؛ تضعیف و سقوط آن به منزله تضعيف دژ مستحکم مقاومت منطقه‌ای آزادیخواهان و مبارزان علیه صهیونیست‌ها می‌بود، بنابر این موضعگیری در قبال بحران سوریه با توجه به طمع‌ها و حساسیت‌های ویژه صهیونیست‌ها و امریکایی‌ها و متحدانش بسیار بغرنج و پیچیده بود. متأسفانه آقای اردوغان بدون توجه به پیچیدگی‌های فوق‌العاده بحران سوریه و با تکیه بر همان نگاه ساده آزادیخواهانه‌ای که در قبال تحولات مصر و تونس و لیبی داشتند، در دامی بسیار خطرناک افتادند. ترکیه که مزیتش در ارائه الگوی «میانه‌روی اسلامی» بود، به یکباره به پایگاه تندروترین رادیکال‌های مسلح منطقه جهت جنگ با دولت سوریه تبدیل شد.



9- ترکیه به نوک پیکان عملیات و حمله انتقامگیرانه و کینه‌جویانه اردوگاه غرب به رهبری امریکا (که مدافع منافع صهیونیست‌ها در منطقه هستند) علیه اردوگاه مقاومت منطقه‌ای ضد صهیونیستی تبدیل شد. این اشتباه استراتژیک بود چرا که ترکیه را از جایگاه برتر و اصلی‌اش یعنی «‌میانه‌روی اسلامی» به جایگاه «رادیکالیسم» منتقل می‌کرد. جایگاهی که موقعیت ترکیه را ارتقا داده بود، جایگاه میانه بین مسلمانان و میانه بین غرب و شرق بود وگرنه جایگاه مرکز رادیکالیزم عملیات غرب علیه شرق را قبلاً پاکستان در منطقه ایفا کرده بود و نتایج فلاکت‌آمیز آن نیز روشن شده بود به طوری که امروز استقلال، آزادی و امنیت در پاکستان هم از سوی رادیکال‌ها و تروریست‌ها و هم از سوی هواپیماهای بدون سرنشین امریکا مورد تاخت و تاز قرار می‌گیرد.

10- آقای اردوغان اخیراً گفته‌اید و درست هم گفته‌اید که شما در ابتدا تلاش زیادی کردید در تماس با دولت سوریه تا کار به اینجا نکشد و شاید مشاهده آوارگی‌های مردم و کشته‌ها به خاطر حس انساندوستی شما را به اینجا کشاند اما آیا از دست دادن سعه صدر و بی توجهی به عمق و ابعاد پیچیده بحران و افتادن شما به ورطه یکسویه، از کشته‌ها و آوارگی‌ها کاست و یا برعکس آن را چندین برابر و غیرقابل کنترل کرد؟

11- شاید نگاه‌ها و علائق دیرینه امپراتوری عثمانی که زمانی تمام این مناطق جزو قلمرو عثمانی بود، باعث طماعی و از دست دادن سعه صدر شد و باخود گفته‌اید که بحران سوریه فرصتی طلایی است تا از دروازه سوریه دوباره وارد قلمرو امپراتوری از دست رفته گذشته‌مان شویم. اما این ساده‌لوحانه است که اگر تصور کرده‌اید بعد از سقوط دولت سوریه، امریکا و غرب و صهیونیست‌ها آنجا را تحویل شما خواهند داد! محور استراتژی امریکا در منطقه، منافع اسرائیل است و برای اسرائیل قدرت‌گیری هر کشور مسلمان با هر موضعی خطر اساسی است. منافع اسرائیل در تضعیف و تجزیه همه کشورهای مسلمان است و طلیعه ظهور مجدد امپراتوری ترک‌ها کابوس وحشتناک است. در واقع در دامی که امروز شما افتاده‌اید، وضعیت منطقه را مطلوب اسرائیل کرده، کشته از دو طرف مسلمان و تفرقه و فتنه و تضعیف همه طرف‌های مسلمان را به بار آورده است.

12- به قول ما ایرانی‌ها، شما دیر آمده‌اید و زود هم می‌خواهید بروید! سال‌ها ترکیه، منطقه را فراموش کرد و سعی کرد به همه سازهای غرب برقصد تا به اردوگاه غرب راه پیدا کند ولی نشد. در این سال‌های طولانی که کشور شما نگاه اسلامی را رها کرده و به نگاه لائیک و غربی روی آورده بود، ما به تنهایی با نگاه اسلامی اردوگاه اسلامی را بپا کردیم و با هزینه‌ها و خًُون دل‌های فراوان آن را یک تنه تاکنون سرپا نگه داشته‌ایم و حالا شما از راه نرسیده و غافلانه و بدون توجه به اعماق پیچیده مسئله همه چیز را یکجا می‌خواهید! واقعاً ممکن بود همه چیز به دست شما بیفتد؟ ما که بخیل نیستیم! ما فقط به دنبال استقلال ملت‌ها در برابر صهیونیست‌ها و زیاده‌خواهی‌های غرب و امریکا هستیم.

13- شما از طریق فعالیت‌های حزبی و پارلمانتاریسم با هوشیاری فوق‌العاده روی کار آمده‌اید اما تجربه سال‌ها مبارزات منطقه و انقلاب را ندارید به همین دلیل یک بازیگر حرفه‌ای و قوی و زیرک در بازی در سطح هستید اما بازیگر حرفه‌ای و باتجربه در عمق نیستید. تا موقعی که مسائل منطقه در سطح ادامه داشت، به خوبی بازیگر و میدان‌دار بودید اما اکنون که تحولات عمق پیدا کرده، حرفه‌ای‌گر این میدان نیستید و باید به مشاوره‌های دوستانه ما قدیمی‌ها، بدون غرور و خودمحوری توجه کنید.



14- ممکن است خیال کرده باشید که با توجه به کمکی که به این افراد برای جنگ مسلحانه می‌کنید عملاً در آینده آنها از شما تبعیت خواهند کرد و نمک‌نشناسی نخواهند کرد اما آیا دوستی شما با آنها از دوستی بن لادن با امریکا قوی‌تر است؟ زمانی گروه سعودی بن لادن یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های ساختمانی امریکا و جهان بود. اما بعد از این که در افغانستان پیروز شدند، برج‌های دوقلوی نیویورک هدف‌شان شد. رادیکالیسم کور مهارنشدنی است و شما مار در آستین پرورش می‌دهید. ترکیه و مرزهای اطرافش به اندازه کافی حساس و بی‌ثبات است و اگر امروز شما اجازه می‌دهید رادیکالیسم در آنجا تخم‌ریزی کند، باید از همین امروز ببینید کجا معادل برج‌های دوقلو در استانبول است و به طور جدی از آن حفاظت کنید. این بار دیگر امریکا تجربه دارد و از خود به اندازه کافی محافظت کرده و تمام تبعات این ماجرا را به شما سپرده است!

15- پانصد سال پيش هم در همين شهر حلب فتنه و رودررويي به پا شد (البته امروز جايگاه شما وارونه شده) از آن موقع تاکنون سياست غرب، اختلاف در شرق براي بهره‌برداري بوده است. من نمي‌خواهم حق و باطل را در اين مدت تعيين کنم (چه بسا در مقاطعي ما اغفال شديم) بلکه مي‌خواهم به يک حقيقت تلخ و ثابت تأكيد کنم که در تمام اين مدت متأسفانه بي‌اعتمادي بين خود و اعتماد به بيگانگان حاکم بوده و اين نقطه رخنه بيگانگان بوده است و امروز آنها کجايند و ما کجا؟ امروز هم آنها خيلي القا کرده‌اند که فروپاشي در سوريه تضعيف جدي موقعيت ايران است. اين يک نگاه سطحي و کوتاه مدت است که آنها براي فريب القا کرده‌اند درحالي که يک تجزيه تحليل حرفه‌اي و عميق نشان مي‌دهد فروپاشي در سوريه بيش از همه به ضرر ترکيه است! با توجه به جنگي که به طور متعادل در سوريه جريان دارد معلوم مي‌شود هر دوطرف دعوا جايگاه دارند و به اين اضافه کنيد جايگاه کردها را. بنابراين پس از فروپاشي، سوريه به کشوري بي‌ثبات که در آن حداقل سه جريان فعال هستند تبديل خواهد شد. ما که از آنجا به اندازه يک کشور دوست عراق فاصله داريم اما شما هم مرز هستيد و يک بي‌ثباتي دائمي براي شما حاصل مي‌گردد. ممکن است بگوييد با فروپاشي در سوريه، پايگاه ضد اسرائيلي ايران از بين مي‌رود و ايران ضعيف مي‌شود، در کوتاه مدت اين درست به نظر مي‌رسد اما در ميان مدت و دراز مدت اوضاع متفاوت خواهد بود، واقعيت اين است که تنها مرزي که در اين مدت اسرائيل در آنجا علي رغم اشغالگري (ارتفاعات جولان) کاملاً آسوده بوده، مرز با سوريه بوده است. مزاحمت‌ها و بي‌ثباتي براي اسرائيل در مرزها با لبنان و فلسطين مشکلي دائمي شده و امروز مرزهاي مصر هم اضافه شده است. براي همه در منطقه و جهان ثابت شده که ايران متخصص تبديل تهديد‌ها به فرصت هاست و در کشت و بهره‌برداري از بي‌ثباتي‌ها و بحران‌ها هنرمند است، فروپاشي در سوريه و بي‌ثباتي در آنجا، يک مرز بي‌ثبات به مرزهاي اسرائيل اضافه مي‌کند و اين فرصت جديد براي ايران و يک دردسر جديد براي اسرائيل خواهد بود. اتفاقاً ايران در کار با گروه‌ها و جريان‌ها در مناطق بحراني و بي‌ثبات بيشتر مهارت دارد تا در کار با دولت‌ها، بنابراين فروپاشي در سوريه چون بي‌ثباتي به بار مي‌آورد فقط مدل کار ما را تغيير مي‌دهد و در ميان مدت مي‌تواند منجر به تنگ تر شدن حلقه محاصره اسرائيل گردد.



16- ممکن است بگوييد پس چرا ايران با فروپاشي در سوريه مقابله مي‌کند؟ ما مجدانه با تهاجم اسرائيل و فروپاشي لبنان هم مخالف بوديم ولي پس از اشغال لبنان توسط اسرائيل ما هنرمندانه در بي‌ثباتي چنان عمل کرديم که نه تنها اسرائيل از لبنان فرار کرد بلکه موقعيت‌مان در لبنان به شرايط امروزي ارتقا يافت. موضع ما مجدانه اين بوده و هست که مخالف حضور نيروهاي خارجي و امريكايي در منطقه بوده و هستيم. اما وقتي هم که آنها توجه نکردند بالعکس عمل نموده و نيروهاي خود را وارد منطقه کرده و افغانستان و عراق را اشغال و بي‌ثبات کردند تا ايران را محاصره و ساقط کنند، نتيجه بالعکس شد، خودشان محاصره شدند و با صرف هزينه‌هاي گزاف مادي و جاني بالاخره از عراق فرار کردند و نهايتاً عراق دوست ايران برجاي ماند! و امروز به دنبال راهي براي فرار از افغانستان هستند و در آينده‌خواهيد ديد که چه افغانستاني برجاي خواهند گذاشت ! امروز هم ما با فروپاشي و بي‌ثباتي در سوريه مخالفيم اما اگر اين اتفاق بيفتد، تازه ما وارد کار تخصصي و حرفه‌اي مان‌خواهيم شد.

17- آقای رجب طیب اردوغان! توصیه من به عنوان یکی از دوستدارانتان این است که هرچه زودتر بادقت و تدبیر به همان موضع اولی‌تان یعنی «راه حل صندوق‌های رأی» برگردید که این با جایگاهتان، «اسلام میانه‌رو» همخوانی دارد همان جایگاهی که شما را پر آوازه کرد، حرکت برخلاف آن زحمات چندین ساله و آوازه برحقتان را مخدوش و ترکیه را تضعیف خواهد کرد. امروز اگر ایران و ترکیه دست به دست هم دهند، فتنه اجانب و بحران و خونریزی بین برادران مسلمان در سوریه جایش را به سازش و مصالحه خواهد داد که قرآن می‌فرماید: «فاصلحو بین اخویکم.»

٭ كارشناس ارشد بين‌الملل
لينک خبر : http://www.rajanews.com/detail.asp?id=137185
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=5]ترکیه برای مبادله اتباع خارجی با افسران ترک ، با شورشیان سرگرم رایزنی است[/size]

به گزارش [b]پرس تي‌وي[/b]، ترکيه براي آزادي ده‌ها تبعه خارجي ربوده شده از سوي شورشيان سوري، در ازاي آزادي افسران ترک که ارتش سوريه آن‌ها را بازداشت کرده، با شورشيان سرگرم رايزني است.


يک منبع مطلع که خواست نامش فاش نشود، روز شنبه ( ۱۸ شهريور، ۸ سپتامبر) گفت، ترکيه با گروه‌هاي مسلح در سوريه سرگرم رايزني است تا آن‌ها را براي آزادي حدود ۷۰ نفر از اتباع ايراني، عراقي، لبناني و سوري که در چند ماه اخير ربوده شده‌اند، متقاعد کند.

[color=#ff0000]اين منبع همچنين يادآور شد، تعدادي از اتباع ربوده شده خارجي به سازمان جاسوسي رژيم اسرائيل (موساد) تحويل داده شده‌اند.[/color]

تلويزيون دولتي سوريه ۶ اگوست اعلام کرد، گروهي از افسران ترکيه و عربستان سعودي در جريان درگيري ميان نيروهاي دولتي و شورشيان مورد حمايت خارجيان در شهر حلب واقع در شمال غرب سوريه بازداشت شده‌اند.

سوريه ازمارس ۲۰۱۱ ميلادي تا کنون، ناآرامي‌هايي را شاهد بوده است. دمشق مي‌گويد قانون‌شکنان، خراب‌کاران و شورشيان عامل ناآرامي‌هاي اين کشور هستند، در حالي که مخالفان نيروهاي امنيتي را به دخالت در اين کشتارها، متهم مي‌کنند.
دولت سوريه ضمن تاکيد بر اين که ناآرامي‌هاي اخير از خارج کشور کنترل مي‌شوند، عربستان سعودي، قطر و ترکيه را به مسلح کردن مخالفان متهم مي‌کند.
[url="http://www.presstv.com/detail.fa/260614.html"]http://www.presstv.com/detail.fa/260614.html[/url]
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[size=5]پزشکان بدون مرز: اغلب شورشیان درسوریه اتباع خارجی‌اند[/size]

به گزارش [b]پرس تي‌وي[/b]، تحقيقات جديد نشان می دهند بيش‌تر شورشيان که در عمليات مسلحانه در سوريه دخالت دارند، اتباع خارجي هستند.

ياکوب برز از مؤسسان «پزشکان بدون مرز» که اخيرا شورشيان در شهر حلب را مداوا کرده است، فاش کرد ۶۰ درصد از مردان مسلحي که وي در جريان اقامت دو هفته‌اي خود در حلب تحت درمان قرار داده، غير سوري بوده‌اند.

اين پزشک فرانسوي افزود: « برخي از آن‌ها (شورشيان) به طور مستقيم گفتند خيلي به سقوط بشار اسد (رئيس جمهوري سوريه) علاقه‌مند نيستند. (آن‌ها گفتند) ما پس از آن، براي قبضه قدرت با هدف تشکيل دولتي با آموزه‌هاي شريعت فکر مي‌کنيم... برخي از آن‌ها فرانسوي بودند.»

گزارش اين پزشک فرانسوي بر اظهارات دولت دمشق مبني بر اين که شورشيان درگیر با ارتش سوریه اتباع خارجی هستند، صحه مي‌گذارد.

بنابر اين گزارش، تعداد زيادي از اتباع خارجي در درگيري با نيروهاي دولتي کشته و يا بازداشت شده‌اند.

سوريه مي‌گويد، عربستان سعودي و ترکيه اين مخالفان را مسلح مي‌کنند. سوريه همچنين از توقيف تسليحات از جمله موشک‌هاي ضد تانک که از لبنان و ترکيه به اين کشور قاچاق شده اند، خبر داده است.

به گزارش رسانه‌ها، رياض و دوحه با کمک امريکا و انگليس و عوامل جاسوسي اسرائيل رهبري تامين مالي اين توطئه ضد سوري را بر عهده دارند.

فيصل مقداد معاون وزير امور خارجه سوريه اخيرا گفته است عواملي که به بحران شدت بخشيده‌اند به خوبي شناخته شده هستند: گروه‌هاي مسلح و گروه‌هاي ترروريستي تحت حمايت محافل منطقه‌اي که از آن جمله مي‌توان به حمايت خطرناک ترکيه از تروريست‌هاي مسلح و تجهيز آنان با تسليحات پيشرفته اشاره کرد.

وي ترکيه را متهم کرد به گروه‌هاي تروريستي از جمله القاعده اجازه مي‌دهد به خاک ترکیه دسترسي آزاد داشته باشند تا بتوانند وارد سوريه شوند.

تحليل‌گران می گویند شورشيان براي ارتکاب جنايات غير انساني در سوريه هيچ ترديدي ندارند چرا که آن‌ها با ويراني سوريه هيچ چيزي را از دست نمي‌دهند.

از زمان شروع ناآرامي‌ها در سوريه در ماه مارس ۲۰۱۱ ميلادي تاکنون، تعداد زيادي از نيروهاي امنيتي سوريه نیز کشته شده‌اند.

دمشق مي‌گويد قانون‌شکنان، خراب‌کاران و شورشيان عامل ناآرامي‌هاي اين کشور هستند، در حالي که مخالفان، نيروهاي امنيتي را به دخالت در اين کشتارها متهم مي‌کنند.

دولت سوريه همچنين مي‌گويد، اين ناآرامي‌ها از خارج اين کشور سازمان‌دهي و هدايت مي‌شوند.
[url="http://www.presstv.com/detail.fa/260610.html"]http://www.presstv.com/detail.fa/260610.html[/url]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب. اين دوستمون هم نظرشون رو فرمودن كه قابل احترامه.
بالاخره هركس به اندازه‌ي توانش، از هر متني برداشت خودش رو انجام مي‌ده.

شايد ساير دوستان، نظر ديگري داشته باشن كه در اينصورت خوشحال مي‌شم نظرات ايشان رو هم بشنوم.

در آخر اول خودم و سپس ساير دوستان رو به مطالعه‌ي بيشتر و حرف زدن براساس دانسته‌ها دعوت مي‌كنم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شکنجه اسیرتوسط ارتش آزاد
[url="http://www.aparat.com/v/n3Ph4"] www.aparat.com/v/n3Ph4[/url]
انفجار تروریستی در حلب9/9/2012
[url="http://www.aparat.com/v/0sNak"]www.aparat.com/v/0sNak[/url]
پرچم ایران در دست حامیان اسد در طرطوس(جالبه اینجا خبری از پرچم روسیه و چین نیست)
[url="http://www.aparat.com/v/PEd8s"]http://www.aparat.com/v/PEd8s[/url]
شلیک تک تیراندازان مخالفین به یک شهروند
[url="http://www.aparat.com/v/E6gRM"]http://www.aparat.com/v/E6gRM[/url]
پاکسازی خیابان فلسطین توسط ارتش سوریه
[url="http://www.aparat.com/v/CTusI"]http://www.aparat.com/v/CTusI[/url]
حمله مخالفان به یک کلیسا
[url="http://www.aparat.com/v/Tp1WI"]http://www.aparat.com/v/Tp1WI[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
[right]اما[/right]
[right][color=#FF0000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]تحریف سخیف و زشتی [/font][/color][/right]
[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]که در [/font][/color][/right]
[right][color=#FF0000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]سخنان این آقای خاص در بالا[/font][/color][/right]
[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]صورت گرفت این بود که گویی اسرائیل ناز میکرده برای صلح کمپ دیوید و سادات و آمریکا اونها رو مجبور به صلح کردند در حالیکه برعکس بوده و همچنین[/font][/color][/right]
[right][color=#FF0000][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]بدروغگفته شد [/font][/color][/right]
[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]که اسرائیلی ها رو مجبور به ماندن در کمپ دیوید کردند تا صلح امضا بشه درحالیکه برعکس هست یعنی این سادات بود که مجبور به ماندن در کمپ دیوید شد و اجازه خروج نیافت مگر آنکه این عهدنامه رو امضا کرد . بی شک اگر این معاهده رو امضا نمیکرد از اونجا زنده بیرون نمی اومد و تهدید جانی وی از سوی آمریکایی ها در رسانه ها هم بیان شد[/font][/color][/right]


[right][color=#282828][font=tahoma, helvetica, arial, sans-serif]و این سئوال مهم که چگونه پس از جنگ های اعراب و اسرائیل و سازش و صلح مصر با اسرائیل چرا و چگونه شد که خنجر اخوان المسلمین با حمایت عربستان و آمریکا و صدام از پشت و خائنانه بر پیکره سوریه وارد شد و زمانیکه سوریه در ضعیفترین موضع تاریخی خودش در برابر اسرائیل بسر می برد بجای وحدت داخلی و حمایت اسلامگرایان از مقاومت کشورشون در برابر اسرائیل ، با ایجاد جنگ داخلی برای سرنگونی نظام سوریه کشور رو وارد نبردهای خونینی کردند که طی اون ده ها هزار نفر کشته شدند و امروزه از اون با وقاحت بعنوان جنایات نظام سوریه نام می برند ! ! ! ![/font][/color][/right]
[/quote]
ممکن است انحراف از تاپیک باشد اما توصیه می کنم در مورد معاهده کمپ دیوید به منابع غیر فارسی مراجعه کنید
من خودم چیزی اشتباه فکر می کردم اما وقتی چند منبع انگلیسی را خواندم و تاریخ ها را چیدم دیدم آقا مصطفی درست می گوید
سادات دنبال صلح و پس گرفتن صحرای سینا بود و اسرائیل هم برای آمریکا و مصر ناز می کرد و آمریکا چندین بار اسرائیلی ها را تحت فشار قرار داد
متاسفانه در منابع کم فارسی اطلاعات ناقصی در این زمینه دارند.

این ویکی پدیا انگلیسی است منابع مربوطه هم در پایینش آمده است
[url="http://en.wikipedia.org/wiki/Camp_David_Accords"]http://en.wikipedia....p_David_Accords[/url]

اگر قبول ندارید و آن را نامعتبر می دانید می توانید در منابع دیگر خودتان چک کنید اما پیشنهاد می کنم منابع فارسی را بدلیل نقص در مطالب در این زمینه حجت قرار ندهید
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
پلیس خوب و پلیس بد . گویا اسرائیل چیزی جدای از آمریکا ست ! ! ! ! ! !


و ظیفه میانجی جوش دادن توافق بین طرفین هست ولی تلاش طرفین برای رو دست نخوردن و گرفتن امتیازات بیشتر هست . و البته زمانی اتفاق می افته از قبل یکسری دیدارها و توافقات بین طرفین صورت گرفته باشه و طرفین تمایل خودشون رو برای صلح نشون داده باشند که حاکی از یک رویکرد راهبردی و استراتژیک در سیاست داخلی و خارجی طرفین هست . راهبردی که در اون آینده کشور بدقت دیده شده و نحوه تعامل و سیاستگذاریها و اجراها در هر گونه عمل و سیاستگذاری آینده هم درش دیده شده و بر اون مبنا پایه گزاری خواهد شد . و بنا بر این چیزی نیست که متکی به توافق دو نفر و یا در طول چند روز حاصل بشه . بسیار فراتر از این حرفهاست . و فقط چانه زدن بر سر بندهای اون و امضای نهایی باقی میمونه برای سران

اسرائیل چیزی رو که می خواست بدست آورد و بقای خودش رو با این معاهده تضمین کرد و اتحاد مخالفین خودش رو در هم شکست و بزرگترین دشمنش رو در اون زمان وادار به پذیرش موجودیتش کرد . و مصر قهرمان زمان ناصر رو به مصر ذلیل و بیچاره دوران مبارک تبدیل کرد. فکر میکنید چرا مصر اینقدر بیچاره و ذلیل بود که حاکمانش عین عروسک در دستان اسرائیل و آمریکا بودند آیا غیر از کمپ دیوید علت دیگری داشت ؟
و آیا مصری ها عزتی بیشتر از لبنان و سوریه پیدا کردند ؟ حداقل اینها حاکمانشون عروسک بیگانه نشدند و لبنانی و سوری باقی موندند


در ضمن صحرای سینا هم به مصر بطور کامل برنگشت چرا که مصر نمیتونه اعمال حاکمیت ملی در صحرای سینا که بخش قابل توجهی از کشور مصر هست کنه که بدین معناست که بعد از حدود 50 سال هنوز این مناطق آزاد نشده . میتونیم بگیم اسرائیل با این معاهده صحرای سینا رو تبدیل به منطقه حائل بین خودش و مصر کرد و وظیفه پاسبانی از اون رو با همه هزینه هاش بر عهده مصر گزاشت یعنی عملا جزء مصر هم اکنون محسوب نمیشه . چیزی که با حمله به لبنان هم بدنبال اون بود ولی با کمک ایران و سوریه و مقاومت اسلامی در لبنان هرگز موفق به این کار نشد و با خفت فرار کرد و لبنانی ها با مقاومت و نبردی شرافتمندانه و شجاعانه کشورشون رو آزاد کردند و به هیچ معاهده ای هم تن ندادند و مجبور به پذیرش هیچ بندی و صلحی هم نشدند و میتونن در جزء و هر وجب از خاکشون اعمال حاکمیت کنند و حضور داشته باشند وارتش لبنان حاکمیت داشته باشه و پاسخگوی هیچکس بجز مردم خودشون نباشند و اگر هم دعوایی داشته باشند صرفا لبنانی باشه و همه طرفهاش هم لبنانی هستند

این کار لبنانی ها جای تحسین و تشویق داره نه خفتی که مصر پس از ده ها سال هنوز از بندش خلاص نشده و شرافتش لکه دار شده و زنجیر اسرائیل هنوز بر پای مصر و صحرای سینا بسته شده و راهی برای اعاده اون به مصر نمی یابند . و اگر خواسته باشند که سینا رو به مصر بازگردونن می باید توافق نامه کمپ دیوید رو ملغی کنند که بمعنای نقض معاهده صلح بین مصر و اسرائیل هست و در این صورت مصر راهی جز مقاومت و وارد شدن در نبرد با اسرائیل نداره یعنی می باید با شرافت سرزمینش رو بازپس بگیره تا بتونه با شرافت در هر وجب از خاکش اعمال حاکمیت کنه و کسی نتونه بهش در اونجا تحکم کنه . آیا مصری ها جرات و شجاعت و شهامت و توانش رو دارند ؟ هنوز خیر و هنوز با مصری سربلند که بتونه با افتخار سرش رو بالا بگیره کلیومترها فاصله داریم

بدون تردید اسرائیلی ها از آغاز هم میدونستند که آرمانشون یعنی از نیل تا فرات بیکباره حاصل نمیشه و یک پروسه زمانبر هست . این معاهده وضعیت اسرائیل رو تثبیت کرد و اگر نبود وقوع انقلاب اسلامی ایران برهبری امام خمینی (ره) اسرائیلی ها تا کنون آرزوهاشون رو جامه عمل پوشانده بودند . چیزی که اونها ازش بعنوان یک زلزله سیاسی یاد کردند و ارکان اسرائیل رو هم لرزوند

و اما در مورد صحبتتون درباره منابع انگلیسی باید بعرضتون برسونم این آقا اصلا انگلیسی خوب بلد نیست تا چه برسه به ترجمه متن و استفاده از منابع لاتین

و اما شما که تلاش دارید بگید زبانتون خوبه و مراجعه به منابع خارجی دارید ، خیلی خوبه که همین ویکی انگلیسی رو ترجمه کنید و بزارید تا همه فیض ببرن .اگه منابع دیگه ای هم دارید بزارید و ترجمه کنید . اتفاقا مطالب جالبی رو هم ذکر کرده که دونستنش برای همه بد نیست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]و اما شما که تلاش دارید بگید زبانتون خوبه و مراجعه به منابع خارجی دارید ، خیلی خوبه که همین ویکی انگلیسی رو ترجمه کنید و بزارید تا همه فیض ببرن .اگه منابع دیگه ای هم دارید بزارید و ترجمه کنید . اتفاقا مطالب جالبی رو هم ذکر کرده که دونستنش برای همه بد نیست [/quote]
قصدم توهین یا برخ کشیدن زبان نبود که زبان من با نرم افزار ترجمه و دیکشنری خوب است
در ابتدا من هم تصور مثل شما به ماجرا داشتم ولی رفتم منابعی دیگری را دست و پاشکسته دیدم و فهمیدم پیش فرضم غلط بوده است

اتفاقا ایده خوبی است همه تقویت زبان هم بحث سر این معاهده ، انشاالله خودم یا یکی از دوستان از ترجمه همین ویکی پدیا انگلیسی شروع می کنیم و بحث در این زمینه درست می کنیم تا کمبود منابع فارسی را جبران کنیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انفجار تروریستی در حلب / انفجار در نزدیک یک بیمارستان یک مدرسه و یک مرکز امنیتی بوده / 27 کشته نظامی و غیر نظامی نتیجه این حمله تروریستی بوده

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5300.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5300.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5200.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5200.jpg[/img][/url]

ازادی صدها نفر دیگر

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5129.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5129.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5125.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5125.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5700.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5700.jpg[/img][/url]

کشته شدن دو تن ازرهبران میدانی و معنوی افراد مسلح در سوریه

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5131.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5131.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5121.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5121.jpg[/img][/url]

تظاهرات در حمایت از ارتش این بار به جای پرچم های روسیه وچین با پرچم های ایران

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5900.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5900.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5110.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5110.jpg[/img][/url]

نابودی یک محموله مشروب به دست افراد مسلح

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5600.jpeg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5600.jpeg[/img][/url]

آزار و اذیت یک عقب مانده ذهنی بدست افراد مسلح

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5000.jpeg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5000.jpeg[/img][/url]

افراد کشته شده در سوریه

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5124.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5124.jpg[/img][/url]

حضور یک نماینده مجلس کویت در میان به اصطلاح تظاهرات کنندگان سوری در استان ادلب
[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5120.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5120.jpg[/img][/url]

ارتش سوریه


[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5400.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5400.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5123.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5123.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5041.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5041.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5128.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5128.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5127.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5127.jpg[/img][/url]

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5500.jpg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5500.jpg[/img][/url]

گروههای مسلح در اردوگاه یرموک ( خودشان مدعی اند فلسطینی هستند ) یکی از اهداف خود را مبارزه با شیعیان کافر دانسته ( البته به نقل از الحقیقه )

[url="http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/5100.jpeg"][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10218/thumb_5100.jpeg[/img][/url]
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر مصطفی گرامی!

اولاً که اختیار دارید بیش از ما رو این خجالت ندید!

در مورد کلیت فرمایش شما باید عرض کنم که از جهات مختلف بسیار پر بار بود و من و سایر دوستان استفاده کردیم منتهی اگر متن ارسالی شما رو به قسمت های کوچک تقسیم کنیم و همچنین داده های اطلاعاتی شما رو از تحلیل منفک، در هر زمینه میتوان بر اساس اون داده ها به نتایجی تا حدی متفاوت با آنچه شما فرمودید رسید.

در خصوص جولان، کمپ دیوید، مرزهای 1967 و ...

فارغ از ادعا و مطالب رسانه ای شده و با توجه به نتایج، چیزی که در کمپ دیوید حاصل شد در درجه اول طرح صلح رژیم صهیونیستی و مصر بود بنا بر شرایطی، اصلی ترین اونها برسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از طرف مصر و برقراری روابط دیپلماتیک و برسمیت شناختن حق حاکمیت مصر بر صحرای سینا و خارج شدن نیروهای رژیم صهیونیستی از قلمرو مصر، همچنین استفاده آزاد رژیم صهیونیستی از کانال سوئز تضمین شد و مصر هم بنا بر این معاهده نمیوانست نیروی عمده نظامی در صحرای سینا مستقر کند.

آمریکا هم متعهد شد که سالانه مبالغی (سخاوتمندانه) رو بصورت بلا عوض به ارتش هر دو کشور کمک کنه، که البته سهم یک کشور دوغ بود و دیگری دوشاب.

این فرآیند از جهت دیگه باعث شد که مصر از منطقه نفوذ شوروی خارج و به سمت آمریکا متمایل شده، ارتش مصر هم اغلب تجهیزات شرقی خودش رو با نمونه غربی-آمریکایی اون جایگزین کرد و آنچه باقی موند رو به کشورهای مختلف از جمله عراق فرستاد. این سرآغازی شد برای تحت قیومیت آمریکا قرار گرفتن ارتش مصر که آمریکاییها در طول سالیان و از جمله در همین انقلاب دو سال پیش مصر از این فرصت به خوبی بهره بردن.

ملاحظه میفرمایید آمریکاییها با یک تیر چند نشان زدن و از آب گل آلود همزمان ماهی و کره (در حد عمده) گرفتن.

در واقع دو موافقتنامه در کمپ دیوید حاصل شد، موافقنامه دوم! همین موارد بالا بود که بخوبی و در مدت زمان پیش بینی شده اجرایی شد، موافقتنامه اول شامل مشتی کلی گویی و شعارهای عوامفریبانه در مورد برسمیت شناختن حقوق حداقلی برای فلسطینیان بود، خودمختاری در نوار غزه و کرانه غربی آنهم بنا بر شرایطی که البته تا این زمان محقق نشده.

از لطایف روزگار اینکه در این موافقتنامه سرنوشت بیت المقدس که یکی از اصلی ترین خواسته و انتظارات مردم فلسطین و همچنین مسلمانان جهان هست کلاً ندیده گرفته شده (انگار نه انگار).

در مورد مناطق اشغالی جولان و لبنان هم سکوت اختیار شد و سوریها و لبنانیها رو به "چیزی" نگرفتن.

ملاحظه میفرمایید که خروجی این مذاکرات (فارغ از شعار و ادعا) چیزی به ما نشان نمیده که در اون از فشار آمریکا بر رژیم صهیونیستی برای عقب نشینی به مرزهای 67 یا تمایل مصر برای مذاکره در مورد سرزمینهای اشغالی جولان و در لبنان خبر بده.

اصلاً یکی از برنامه های سادات در اون زمان فاصله گرفتن از افکار ناصر و تصویر "مصر بمنزله رهبر جهان عرب" بود. به دلایل مختلف از جمله وضع نابسامان و نا امید کننده اقتصاد مصر بود که ظرفیت ادامه این بلند پروازی ها رو نداشت، توان نظامی هم که نیازی به گفتن نداره.

بنظر من در مذاکراتی در این سطح پیش از برگزاری طرفین از مواضع هم با خبرن و اگر تمایل به نتیجه گیری داشته باشن کلیت مرضی الطرفینی رو برای دستیابی به توافق در نظر میگیرن، در خود مذاکرات اگر تصمیمی گرفته بشه در جزئیات هست. البته این تنها یک نظره.

من تصور نمیکنم که سادات (با توجه به فاصله گرفتن از مواضع ناصر) کوچکترین تصمیم و تمایلی برای احقاق حق سوریه داشته و توافقات در مورد فلسطین (بدون حضور فلسطینیان!) نیز بیشتر به یک سر هم بندی از سر ناچاری و ژست تبلیغاتی شبیه بود.

البته همین باعث شد که هر گاه فلسطینیان ندای حق طلبی سر بدن همین توافق رو به عنوان حد اعلا و رویایی چیزی که میتونن بهش برسن تو سرشون بکوبن. آرزوی رسیدن به یک خودمختاری نیم بند دربخش های کوچکی از سرزمین آباء و اجدادی خود.

-----------------------------------

در مورد شاه بیت ماجرا اینکه اسد تصمیم گیرنده مستقلی بود و هر چه انجام داد و یا نداد بنا بر تصور خودش بر سر تامین منافع ملی کشور مطبوعش بود (بمانند سادات) از مال دیگران حاتم بخشی نکرد، البته آنچه که امروز در سوریه شاهدش هستیم بنظر من بی ارتباط با تغییر مواضع سوریه در برهه هایی از زمان نیست، دست بعضی قدرت ها رو در کشور خودش باز گذاشت و بقول اقتصادی ها لوریج داد و نتیجه اینکه فرآیند یارگیری دشمن تا اعماق سیستم بسته حزب بعث سوریه هم پیش اومد.

قذافی هم در زمان توافق با غربی ها بر سر برنامه هسته ای خودش همچین خبطی رو مرتکب شد و فکر میکرد این حلوا حلوا شدنش توسط از ما بهترون نشونه عاقبت به خیری هست.

البته اسد اون زمان استقلال نسبی داشن که الآن همون رو هم دیگه نداره (اگر اوضاعش بهتر بود میگفتم خوشابحال متحدینش).

------------------------------------

در خصوص ترکیه، عربستا و قطر

البته توضیحات روشنگر اخیر شما مرز گزینه های دوم و سوم رو تا حدی کمرنگ کرد، برداشت من از کلام شما استفاده ابزاری از شورش مسلحانه برای پیش بردن مقاصد سیاسی بود، که نهایتاً باعث میشه تاثیرگزاری گروه های مسلح در حد ابزار باقی بمونه و در آینده مفروض پس از اسد نقشی رو عهده دار نشن (که البته تصور نادیده گرفتن اینها سخته).

در اینجا دو مورد ذهن رو بخودش مشغول میکنه، اول اینکه آیا شرایط تاثیرگزاری بازیگران فوق توسط خودشان تعریف میشه یا بطور مستقیم و غیر مستقیم توسط دیگران، که اگر مورد دوم رو در نظر بگیریم مسئله تا حد زیادی حل میشه.

دوم اینکه تحولات میدانی چگونه رقم خواهد خورد، اگر مطلوب هر کدام از اینها رو یک وضعیت خاص در نظر بگیریم چطور میشه از وضع کنونی به وضع مطلوب آینده حرکت کرد، آیا راهی هست که در سوریه بنا به گزینه مطلوب عربستان و قطر عمارت اسلامی سلفی برقرار بشه؟ یا بنا به گزینه مطلوب ترکیه از دل آشوب مسلحانه سلفی حکومت سکولار تشکیل بشه و در انتخابات اون احزاب دینی (مثلاً حزب سعادت سوریه)! رای بیارن؟

یا هیچکدام از موارد فوق به نتیجه نمیرسه و گزینه های دیگه مطرح میشه، آیا ممکنه سوریه تجزیه و بقولی یوگوسلاویزه بشه؟ یا اوضاع الجزایر دهه نود میلادی رو تجربه کنه؟

سوریه بر خلاف سایر کشورهای عربی دچار تحول (بجز یمن)، هموژن نیست و اقلیت های مذهبی-نژادی مختلف و نیرومند در اون حضور دارن، تصور این مسئله که با وجود این شرایط گزینه دوم به این راحتی بتونه چالش های امنیتی آینده رو حل کنه و بخصوص نا امنی به داخل ترکیه و لبنان تسری پبدا نکنه، سخته.

بنظر من شرایط نشان میده که اوضاع سوریه از سناریوهای تونس، مصر، لیبی، یمن عبور کرده و ممکنه شاهد سناریوی منحصر بفردی باشیم، البته این تنها یک نظره که چه بسا غلط باشه.

حرف های زیادی باقی موند که متاسفانه فشار خستگی و خواب اجازه بیان نمیده، انشاءا... در آینده!
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.