تانک اصلی میدان نبرد چلنجر تانک اصلی میدان نبرد چلنجر - Challenger
امتیاز دادن به این موضوع:
-
مطالب مشابه
-
توسط Navard
به نام خداوند بخشنده و مهربان
برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آن ها کلیک (لمس) کنید
با ورود اولین زره پوش ها به میدان جنگ جهانی اول، اینطور بنظر می رسید که هیچ چیز جلودار آن ها نیست. سربازان بخت برگشته آلمانی ناگهان با غول های آهنینی رو به رو شدند که هیچ سلاحی بر آن ها کارگر نبود. طولی نکشید که طرف های دیگر جنگ هم زره پوش های خود را توسعه دادند تا شاهد نخستین نبردهای تانک با تانک باشیم و اینجا زمانی بود که تانک بعنوان موثرترین ابزار در مقابل تانک حریف معرفی شد. تانک ها همچنان در ابتدای راه بودند و توانایی صنعتی کافی برای تولید گسترده آن ها وجود نداشت و ذهنیت فرماندهان هم همچنان آن ها را نمی پذیرفت اما خطوط میدان نبرد در جنگ جهانی اول آنقدر وسیع بود که کسی نمی دانست کی و کجا سر و کله ی تانک های خوفناک دشمن پیدا میشود. در نتیجه ارتش های دو طرف به فکر تسلیحاتی افتادند که بتوان به وسیله ها آن ها به تانک ها آسیب وارد کنند. تفنگ های ضد تانک و نارنجک های ضد تانک و خمپاره ضد تانک و توپ ضد تانک و چندین ایده دیگر مطرح میشوند که دو مورد اول بسیار فراگیر میشوند و این موارد تا جنگ جهانی دوم هم ادامه مییابد. اما بحث نوشتار پیش رو به نارنجک های ضد تانک خلاصه می شود. نارنجک های ضد تانک (atg) یک سلاح پرتاب دستی هستند که برای آسیب زدن و یا انهدام اهداف زرهی استفاده می شوند. اگرچه برد کوتاه و نیاز به نزدیک شدن به زره پوش ها، تاثیر آن ها را محدود می کند. سربازان نارنجک انداز ناچار بودند به زره پوش های دشمن نزدیک شوند که البته در بعضی مواقع شدیدا توسط خودروهای زرهی دیگر و نفرات پیاده پشتیبانی میشدند. در نتیجه از همین ابتدای کار باید بدانیم که نارنجک های ضد تانک برای کاربرد خاص و ویژه توسعه یافتند و البته قیمت ارزان و تولید آسان و کاربری نسبتا ساده آن ها را محبوب و شاید بهتر است بگوییم که آن ها را قابل تحمل میکرد.
همانطور که گفته شد، نارنجک های ضد تانک برای اولین بار در طول جنگ جهانی اول علیه وسایل نقلیه زرهی مورد استفاده قرار گرفتند، اما تا زمان جنگ جهانی دوم که نارنجک های ضد تانک با سرجنگی خرج گود(HEAT) تولید شوند، اثر گذاری آن ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. اولین نارنجک های ضد تانک دست ساز بودند. در طول جنگ جهانی اول، آلمانیها اولین کسانی بودند که با نارنجک های ضد نفر معمولی خود که به نارنجک گوشت کوبی معروف هستند نارنجک ضد تانک ساختند. آن ها با بستن دو یا سه سر انفجاری نارنجک های ضد نفر به یکدیگر یک نارنجک بزرگتر می ساختند و از آن علیه تانک ها و زره پوش ها استفاده کردند. در نبرد پس از کشیدن ضامن، نارنجک را به بالای تانک دشمن که به آرامی پیشروی می کرد پرتاب میکردند، جایی که زره در آن قسمت از تانک ضعیف تر بود و احتمال نابودی آن با انفجار همزمان چند نارنجک می رفت. در این نارنجک ها، اثر ترکش زایی که کاربرد تخصصی آن ها بود اهمیتی نداشت، بلکه قدرت انفجار باعث تخریب سقف و کنده شدن قطعات فولادی و در نهایت مرگ خدمه میشد.
در طول جنگ جهانی دوم با همین روش کشورهای مختلف با قرار دادن تعدادی نارنجک در کنار هم، نارنجک های ضد تانک دست ساز ساختند و اینطور اولین نارنجک های ضد تانک همه گیر شدند. با توجه به وزن زیاد نارنجک های ضدتانک ابتدایی، معمولاً از فاصله بسیار نزدیک پرتاب می شدند یا مستقیماً در نقاط آسیب پذیر بر روی خودروی زرهی دشمن قرار می گرفتند. در نارنجک های دست ساز خبری از چاشنی ضربه ای نبود و نارنجک ها باید زمان مورد نیاز چاشنی خود را طی میکردند تا منفجر شوند که این مورد کار پرتاب کننده را دوچندان سخت و ترسناک میکرد. بریتانیایی ها در سال 1940 روش دیگری را ابداع کردند، در این روش آن ها دینامیت یا مواد منفجره قوی دیگر را در یک جوراب ضخیم قرار می دادند و قسمت بیرونی جوراب را به گریس آغشته میکردند و سپس این جوراب ها در یک قوطی حلبی قرار میدادند. در زمان نبرد، سربازان بخت برگشته جوراب را بیرون می آوردند و فیوز یا فیتیله را روشن کرده و سپس آن ها را به طرف برجک تانک یا شنی و چرخ هایش پرتاب می کردند به این امید که تا زمان انفجار به تانک بچسبد (در فیلم نجات سربازان رایان هم حتما بخاطر دارید که سروان میلر از این روش برای متوقف کردن تانک های آلمانی بهره برد). در صورت موفقیت آمیز بودن، باعث آسیب به بخش داخلی زره، و کشته یا زخمی شدن خدمه تانک می شد. مشخص نیست که آیا این نوع نارنجک های ضد تانک دست ساز با موفقیت در جنگ به کار گرفته شده است یا خیر! اما دست کم در هالیوود یک شکار موفق به نام خود ثبت کرده است...
در تاکتیکی دیگر هنگامی که تانک ها از سنگرها و خاکریز ها عبور می کردند، نارنجک های دست ساز را می شد توسط پیاده نظام به عنوان نوعی مین ضد تانک در مسیر تانک ها قرار داد به این امید که به موقع منفجر شوند. در حالی که این روش ها در نا امیدی و بیچارگی از هیچی بهتر بنظر می رسید، اما معمولا برای سربازان پیاده نظام خطرناک تر از خدمه تانک ها بودند. در روش دیگر سربازان چینی در جنگ دوم چین و ژاپن از بمب گذاران انتحاری علیه تانک های ژاپنی استفاده کردند. سربازان چینی مواد منفجره مانند بسته های چندتایی نارنجک یا دینامیت را به بدن خود می بستند و خود را زیر تانک های ژاپنی می انداختند تا آنها را منفجر کنند! با این روش در نبرد شانگهای، یک بمبگذار انتحاری چینی با منفجر کردن خود در زیر تانک، یک ستون ژاپنی را متوقف کرد. و در نبرد تایرژونگ (Taierzhuang) نیز سربازان انتحاری چینی موفق میشوند تانک های ژاپنی و همچنین خودشان را منفجر کنند. در یک استفاده دیگر در تایرژونگ، سربازان انتحاری چینی، چهار تانک ژاپنی را با بستههای نارنجکی خود از بین بردند.
سعی شد که رنگی شود
نارنجک های ضد تانک صنعتی عموما از خرج گود (HEAT) برای نفوذ به زره استفاده می کنند، اگرچه از سر جنگی شدید الانفجار با سر له شونده (HESH) نیز در بعضی از آن ها استفاده می شود. در اصطلاح نظامی، کلاهک هایی که از انفجار شکل دار استفاده می کنندHEAT نامیده می شوند که خرج گود شاخص ترین آن هاست. همانطور که در بالا گفته شد اکثر نارنجک های ضد تانک صنعتی از نوع خرج گود هستند. بدین جهت زاویه برخورد خرج گود و مواد مذاب خروجی حاصل از آن باید با سطح زره منطبق باشد. در نتیجه در طراحی برخی از نارنجک های ضد تانک از چتر نجات کوچک یا نوارهای پارچهای و یا بالههای تثبیت کننده در نسخه های پرتاب شونده از پهپاد استفاده می گردد.
به باله ها توجه شود
بریتانیا اولین نارنجک ضد تانک خود را در اواخر سال 1940 با نام تایپ۶۸(AT68) وارد میدان کرد که یکی از اولین تسلیحات ضد تانک از نوع خرج گود بود. نارنجک به وسیله یک تفنگ و با استفاده از نارنجک انداز میلز نصب شده بر روی آن شلیک می شد( نارنجک تفنگی). نارنجک ضدتانک تایپ 68 دارای نفوذ 50 میلی متری در زره بود که برای سال 1940 حیرت انگیز بنظر می رسید .
نارنجک انداز میلز و AT68 (سعی شد که رنگی شود )
نارنجک تفنگی AT68
همچنین در ادامه و در حین جنگ نارنجک ضد تانک تایپ۷۴ (74 ST) نیز توسط آن ها ساخته شد که شامل یک خرج گود درون یک بسته پرتابه دستی با شباهت هایی به نسخه های نارنجک گوشت کوب آلمانی بود. ایده پشت این نارنجک، ساخت یک سلاح ضد تانک ساده و با کاربری آسان، آمادگی فوری برای تولید و ارزانی بود. نارنجک ST به اصرار چرچیل در تولید انبوه قرار گرفت، اما با دیدن نحوه عملکرد آن، ساخت بیشتر و خدمت فراگیر آن متوقف شد. نارنجک تایپ 74 بعداً به عنوان یک راهکار اضطراری برای مقابله با تانکهای سبک ایتالیایی در شمال آفریقا برای سربازان بریتانیایی فرستاده شد، جایی که بر خلاف انتظار ها و نتایج قبلی بسیار عملکرد مؤثری داشت. در اروپا، پارتیزان های فرانسوی به طور موثر از نارنجک ضد تانک تایپ 74 در اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات آلمانی استفاده کردند. نارنجک هاوکینز (تایپ 75) یکی دیگر از نارنجکهای ضد تانک بود که توسط متفقین غربی به کثرت مورد استفاده قرار گرفت.
نارنجک 74 ST
نارنجک هاوکینز (تایپ 75)
مدت کوتاهی پس از تهاجم آلمان نازی به روسیه در سال 1941، نارنجک ضد تانک پانزر ورف ماین (Panzerwurfmine (L)) توسط آن ها وارد خدمت می شود، که یک نارنجک ضد تانک با سرجنگی خرج گود و بسیار کشنده بود و می توانست سنگین ترین تانک های آن سال ها را نابود کند. این نارنجک به بالای تانک پرتاب می شد و پس از رها شدن توسط فرد پرتاب کننده، سه باله از انتها بیرون آمده و آن را در طول پرواز کوتاه خود تثبیت می کردند. نارنجک ضد تانک پانزر ووف ماین (L) بسیار کشنده بود و ساخت آن ارزان بود، اما برای پرتاب دقیق به مهارت قابل توجهی نیاز داشت و تنها توسط تیمهای مخصوص و آموزش دیده ضد تانک مورد استفاده میگرفت. گونه دیگری از نارنجک های ضد تانک آلمانی "Geballte Ladung" بود که به معنی بار انبوه است. این نوع نارنجک منفرد نیست، بلکه تعدادی نارنجک معمولی است که به یکدیگر متصل شده اند. یکی دیگر از تلاشهای آلمانی برای ساخت تسلیحات ضد تانک قابل حمل توسط نفر، سلاح "Hafthohlladung" (به معنی: خرج گود چسبنده) بود. این نارنجک چسبان در واقع یک خرج گود با قیف تو خالی بزرگ بود که به وسیله سه آهنربا به یک تانک می توانست بچسبد، اما برای پرتاب بسیار سنگین بود و در نتیجه باید توسط فرد بکار گیرنده، مستقیماً به ناحیه ضعیف یک تانک چسبانده می شد.
نارنجک ضد تانک پانزر ورف ماین (Panzerwurfmine)
نارنجک ضد تانک آلمانی Geballte Ladung
نارنجک چسبان Hafthohlladung
طولی نکشید که روس ها توانستند پانزر ورف ماین را به غنیمت بگیرند و با کمک آن، نارنجک ضد تانک خود مجهز به خرج گود را بسازند. البته روس ها در سال 1940، یک نارنجک ضد تانک ساده را توسعه دادند که از اثر انفجاری ساده برای آسیب زدن به زره پوش ها استفاده میکرد و نام آن RPG-40 بود. پس از پرتاب این نارنجک با کمک نواری مسیر پروازش تثبیت می شد. از طرفی روس ها، RPG-43 ( عدد اشاره به سال تولید 1943 است) را ساختند که یک نسخه اصلاح شده از RPG-40 بود و به آن یک لایه مخروطی اضافه شد و تعداد زیادی نوار پارچه ای برای تثبیت مسیر پرواز پس از پرتاب در انتهای آن قرار گرفت. در سال آخر جنگ، روس ها RPG-6 را معرفی کردند، که یک طراحی جدید بر پایه RPG-43 و با آیرودینامیک بهبود یافته و همچنین با یک دم چتری در درون بود که پس از پرتاب از دسته به بیرون رها میشد. نفوذ این نارنجک بیش از 100 میلی متر در زره فولادی گزارش شده است، که برای ایجاد آسیب و انهدام هر تانکی در صورت برخورد با قسمت فوقانی آن ها کافی بود. استفاده از RPG-43 و RPG-6 روسی در نبرد بسیار ساده تر از پانزر ورف ماین آلمانی بود و به آموزش گسترده نیاز نداشت. توجه شود همین موارد بعد ها در سری راکت انداز های پانزر فاست و RPG-2 هم بکار آمدند و به همین دلیل بود که نسل اول این راکت انداز ها با نام نارنجک انداز معرفی شدند که حتی هنوز هم بر سر زبان هاست! در حقیقت راکت انداز های ضد تانک ابزاری بودند که نارنجک های ضد تانک را با کمک یک شتاب دهنده راکتی با دقت و در برد بیشتر به سمت تانک دشمن رها میکنند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی نسخه های RPG-6 خود را مهندسی معکوس کردند. برای مثال مجارستان نارنجک AZ-58-K-100 را توسعه داد. از این نارنجک به تعداد زیاد ساخته شد و در نبرد اعراب و اسراییل در طول سالهای 1967 و 1973 توسط مصر نیز بکار رفت.
نارنجک ضد تانک RPG-40
نارنجک ضد تانک RPG-43
نارنجک ضد تانک RPG-6
نارنجک ضد تانک AZ-58-K-100
اولین نارنجک ضد تانک ژاپن، دارای یک کلاهک مخروطی خرج گود ساده به قطر 100 میلی متر بود که دارای یک سیستم فیوز ساده از نوع "فعال در همه مسیر" بود که اگر به طور تصادفی با کشیدن ضامن از دست سرباز به زمین می افتاد منفجر می شد و به همین سادگی جان فرد را می گرفت. این ضعف آن را بسیار برای نیروی بکار گیرنده خطرناک میکرد، زیرا هیچ ایمنی پس از رهاسازی وجود نداشت و حتی ممکن بود در یک برخورد کوچک و اتفاقی به خود فرد نیز منفجر شود و البته طبق گزارشات میدانی، میزان نفوذ آن فقط حدود ۵۰ میلی متر بود. دومین نارنجک ضد تانک ساخت ژاپن لانج ماین(lunge mine) نام داشت که در واقع یک سلاح انتحاری بود. این سلاح یک کلاهک خرج گود بزرگ بود که بر روی یک چوب نیزه مانند نصب میشد و فرد انتحاری آن را به تانک یا هر هدفی می کوبید، و این برخورد باعث مکانیسمی میشد که در نهایت سرجنگی بزرگ خرج گود آن را منفجر میکرد و هم سرباز و هم هدف را از بین می برد. این نارنجک نصب شده بر روی نیزه هر چند جان سرباز بکار گیرنده را میگرفت اما 150 میلی متر در زره فولادی نفوذ میکرد و به همین علت آن را در رده اول بیشترین نفوذ نارنجک های ضد تانک جنگ جهانی دوم قرار میدهد. و البته کمبود سلاح ضد تانک در ژاپن قطعا جدی تر و مهمتر از نیروی بکار گیرنده انتحاری بود! گفته میشود ارتش آمریکا اولین بار در سال 1944 در فیلیپین با نارنجک های ضد تانک روبرو میشود و نارنجک های ضدتانک انتحاری مذکور فوق هم اولین بار در طی نبرد سایپان و پس از آن در نبرد اوکیناوا مشاهده شد. قبل از پایان جنگ جهانی دوم، دهها هزار فروند از این نارنجک های ضد تانک ساده و پر خطر برای واحدهای معمولی ارتش ژاپن در مستعمارات امپراطوری و واحدهای رزمی در جزایر اصلی ژاپن تولید و ارسال شد، چون کاربری چندان سختی نداشتند و عموم سربازان با داشتن یک دل شیر و وفاداری مطلق به امپراطور و ژاپن میتوانستند از آن ها استفاده کنند.
نارنجک های پرتابی ژاپنی
نارنجک انتحاری lunge mine
پرکاربردترین نارنجکهای ضد تانک امروزی، شامل طرح های روسی پس از جنگ جهانی دوم هستند که معروف ترین آن ها نارنجک ضد تانک RKG-3 است. در طول جنگ ایران و عراق، سرباز ۱۳ ساله ایرانی محمد حسین فهمیده پس از اینکه خود را در زیر یک تانک عراقی با نارنجک منفجر کرد، به عنوان قهرمان جنگ مورد تجلیل قرار گرفت. به دلیل پیشرفت در زره تانک های مدرن و اختراع نارنجک انداز های راکتی، نارنجک های ضد تانک منسوخ شدند. با این حال در درگیری های پسا اشغال عراق، نارنجک های ضد تانک RKG-3 توسط شورشیان عراقی، عمدتا علیه خودرو های هاموی و نفربر های استرایکر و خضموک (MRAP) های آمریکایی استفاده شدند. این خودروهای محافظت شده زره ضعیف تری نسبت به تانک ها برخوردار بودند و در نتیجه نارنجک های ضد تانک از جمله RKG-3، با نفوذ ۲۲۰ میلیمتری توان آسیب زدن به آن ها را داشتند. پنهان کردن یک نارنجک انداز راکتی همچون RPG-7 در بین جمعیت کار سختی بود. اما هر فرد براحتی می توانست چند نارنجک RKG-7 را حمل کند و باید توجه کرد که تفاوت نفوذ این نارنجک تنها ۴۰ میلیمتر از نسخه ابتدایی RPG-7 کمتر است. شورشیان عراقی عموما در بین جمعیت مخفی میشدند و در دسته های چند نفری به کاروان های آمریکایی حمله و به آن ها خسارات جدی وارد می کردند. این تهدیدات در نهایت باعث شد که ایالات متحده اصلاحاتی در امرپ ها و نفربر های استرایکر انجام دهد که شامل نصب زره فاصله دار و قفسی و ... می شد که این اصلاحات باعث می شدند تا نارنجک های ضد تانک قبل از تماس با بدنه اصلی منفجر شوند.
نارنجک ضد تانک RKG-3
نارنجک ضد تانک RKG-3 همچنین توسط واحد آئروروزویدکا (Aerorozvidka) ارتش اوکراین در تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 مورد استفاده قرار گرفت. اوکراینی ها با تغییر در زمانبندی فیوز و همچنین افزودن بالههای چاپ شده با پرینتر سهبعدی، نارنجکRKG-3 را به RKG 1600 تغییر دادند تا سقوط خود را هنگام پرتاب از یک کواد کوپتر تجاری تثبیت کند. این تغییر، سرآغاز استفاده بسیار گسترده از این دست پهپاد ها با نام کواد کوپتر نارنجک انداز در جنگ اوکراین بود. با ورود کوادکوپتر های نارنجک انداز، مجدد نارنجک های ضد تانک در قالب بمب های سقوط آزاد خرج گود جان تازه ای گرفتند و بنظر میرسد با ورود نسل های جدید تر و حتی هدایت شونده آینده ای روشن تری برای این بمب ها قابل انتظار باشد. اما هر چه پیش آید، یادمان نرود که این تسلیحات ریشه در نارنجک های ضد تانک دارند. نارنجک های ضد تانک نیای سال خورده موشک های ضد تانک و راکت های ضد تانک و برخی بمب های پرتابی توسط پهپاد ها هستند. آنچه مشخص است هم چنان این پیر مرد با طراحی ساده خود و همینطور فرزندانش تا بازنشستگی فاصله بسیار دارند.
استفاده از RKG-3 در پهپاد های FPV انتحاری و مولتی روتور نارنجک انداز
ذکر نام نویسنده و انجمن در هر برداشت از این مطلب الزامی است.
گرد آورنده: Navard
بن مایه
-
توسط 951
تاپیک جامع تحولات زرهی در نیروهای نظامی ایران
با سلام
این تاپیک برای ثبت نظرات و پیشنهادات علمی و عملی در خصوص تجهیز نیروهای زمینی ایران به یک تانک اصلی میدان نبرد برای جنگهای نوین ایجاد گردیده است .
پلتفرم های موجود در نیروهای نظامی ایران به شرح زیر میباشند که هر کدام میتوانند در صورت برخورداری از مشخصات لازم بستر ی برای توسعه تانک اصلی میدان نبرد برای کشورمان باشند .
ام۴۷ پاتون
ام۴۷ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که با پیشرفت طرح تانک ام۴۶ پاتون در اوایل دهه ۱۹۵۰ ساخته شد. این تانک به عنوان تانک اصلی نیروی زمینی و تفنگداران دریایی و جایگزین تانکهای ام۴۶ و ام۴ شرمن وارد ارتش آمریکا شد اما در این ارتش در هیچ جنگی شرکت نکرد.
ام۴۷ تنها پس از چند سال با ساخت تانک پیشرفتهتر ام۴۸ پاتون از استاندارد خارج شد و در اختیار متحدان آمریکا قرار گرفت و در جنگهای متعددی از جمله توسط اردن در جنگ ششروزه علیه اسرائیل، توسط پاکستان در جنگهای هند و پاکستان، از سوی ترکیه در حمله سال ۱۹۷۴ ترکیه به قبرس، توسط ایران در جنگ ایران و عراق و در خدمت استقلالطلبان کروات در جنگ استقلال کرواسی شرکت داشت.
ام۴۸ پاتون
ام۴۸ پاتون یک تانک متوسط آمریکایی بود که سومین و آخرین تانکی به شمار میرفت که به نام ژنرال جرج پاتون فرمانده سپاه سوم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم و از هواداران کاربرد تانک در میدان نبرد، نامگذاری شد. البته ام۶۰ تانکی که بعد از ام۴۸ طراحی و تولید شد هم به طور غیر رسمی ام۶۰ پاتون نامیده میشود. طراحی ام۴۸ بر اساس پیشرفت و توسعه ام۴۷ پاتون تانک متوسط قبلی آمریکایی ها صورت گرفت و شباهت ظاهری زیادی با آن دارد اما از نظر ساختار کلی تانکی متفاوت و مستقل است.
ام۶۰ پاتون
ام۶۰ پاتون نخستین تانک رزمی اصلی آمریکایی بود که در سال ۱۹۶۰ تولید شد و سالها مورد استفاده آمریکا و متحدان آن در جنگ سرد قرار داشت. ام۶۰ هرچند در ارتش آمریکا با ام۱ آبرامز جایگزین شده اما استفاده از آن هنوز در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
طراحی ام۶۰ بر اساس تانک متوسط ام۴۸ پاتون صورت گرفت که تا پیش از تولید ام۶۰ تانک اصلی ارتش آمریکا بود. پیشرفتهای ام۶۰ نسبت بهام۴۸ شامل استفاده از توپ نیرومندتر ۱۰۵ میلیمتری به جای توپ ۹۰ مم ام۴۸، استفاده از چرخهای آلومینیومی به جای فولادی، زره قویتر و ضخیمتر، موتور دیزلی قویتر با توان ۷۵۰ اسب بخار، و افزایش برد عملیاتی به ۴۸۰ کیلومتر میشد.
چیفتن
چیفتن (به انگلیسی: Chieftain) نوعی تانک اصلی میدان نبرد بریتانیایی است که از سال ۱۹۶۵ وارد نیروی زمینی بریتانیا شد. هنوز نیز در نیروهای مسلح اردن و ایران از آن استفاده میشود.
طراحی چیفتن بر پایه گروهی از تانکهای بریتانیایی انجام شد که از ماتیلدا امکا ۲ در سال ۱۹۳۹ (با توپ ۴۰ میلیمتری) آغاز شده و با تانکهای کرامول (۵۷ و ۷۵ میلیمتر)، کومه (۷۶ میلیمتر) ادامه یافته و در پایان به تانک موفق سنچوریون (۷۶، ۸۳ و ۱۰۵ میلیمتر) میرسد. چیفتن با پیشرفت این طرح ساخته شده و جایگزین تانک متوسط سنچوریون و تانک سنگین کانکوئرر به عنوان نخستین تانک اصلی میدان نبرد نیروی زمینی بریتانیا شد. تولید تانک چلنجر ۱ که بر پایه پیشرفت تانک چیفتن صورت گرفته بود از سال ۱۹۸۳ آغاز و در سال ۱۹۹۵ بهطور کامل جایگزین چیفتن شد. تولید چلنجر ۲ هم در سال ۱۹۹۸ با توسعه چلنجر۱ آغاز شد. چیفتن از پیشرفتهترین تانکهای عصر خود بهشمار میآید که قدرتمندترین توپ و سنگینترین زره را در بین همه تانکهای آن هنگام را داشت. اما در برابر آن، توانایی تحرک و سرعت آن کاهش یافته بود.
تی-۵۵
تی-۵۴ یا تی ۵۵ نوعی تانک اصلی میدان نبرد ساخت شوروی است که نخستین پیشنمونهٔ آن در سال ۱۹۴۵ تولید شده و تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ آغاز و به سرعت به مهمترین تانک جنگی ارتش سرخ شوروی و کشورهای عضو پیمان ورشو و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا تبدیل شد.
تی-۵۴ بیش از هر تانک دیگری در طول تاریخ تولید شده و برآورد میشود که در حدود ۸۶ تا ۱۰۰ هزار دستگاه از مدلهای مختلف آن در کشورهای مختلف تولید شده باشد. این تانک از زمان آغاز تولید خود تاکنون شاهد بهینهسازیها و اصلاحات متعددی بودهاست. تی-۵۵ مهمترین بهینهسازی تی-۵۴ به شمار میرود که در سال ۱۹۵۸ وارد ارتش شوروی شد؛ برخورداری از سیستم محافظتی در برابر حملات اتمی-میکروبی-شیمیایی، حذف تیربار قسمت راننده، نصب موتور قویتر (۵۲۰ به ۵۸۰ اسب بخار) و افزایش ظرفیت مهمات توپ اصلی تانک (از ۳۴ گلوله به ۴۳ گلوله) مهمترین تفاوتهای آن بودند. این تانک علاوه بر شوروی در لهستان، چکسلواکی، چین (با عنوان تایپ ۵۹) هم تولید میشد.
تی-۶۲
تی-۶۲ نوعی تانک رزمی اصلی ساخت شوروی است که بر اساس پیشرفت طرح تانکهای خانواده تی-۵۴/۵۵ طراحی شده و تولید آن از سال ۱۹۶۱ آغاز شد. این تانک به تدریج جای تانکهای تی-۵۴ را در واحدهای زرهی و موتوری ارتش سرخ گرفته و تولید آن در شوروی تا سال ۱۹۷۵ ادامه یافت، تا اینکه در دهه ۱۹۸۰ با تانکهای مدرنتر تی-۶۴، تی-۷۲ و تی-۸۰ در خطوط مقدم ارتش شوروی جایگزین شد.
تی-۶۲ نخستین تانکی بود که از توپ بدون خان استفاده میکرد. تفاوتهای اصلی این تانک با تی-۵۴ شامل شاسی طولانیتر و عریضتر، توپ بلندتر و پرقدرتتر و بدون خان ۱۱۵ میلیمتری میشوند.
تی-۷۲
تانک تی-۷۲ یک تانک اصلی میدان نبرد است که تولید آن از اوایل دهه ۱۹۷۰ در شوروی آغاز شد. این تانک شباهتهایی با تانک قدیمیتر اما پیشرفتهتر تی-۶۴ دارد. تی-۷۲ پس از تانک دیگر شورویها؛ تی-۵۴/۵۵ پرتیراژترین تانک تولیدشده پس از جنگ جهانی دوم است و در مجموع بیشتر از ۲۵ هزار دستگاه از آن ساخته شده و کماکان برای مشتریان خارجی تولید میشود که توسط دهها کشور مورد استفاده قرار گرفتهاست. تانک تی-۹۰ مدل توسعهیافته تی-۷۲ و جدیدترین تانک ارتش روسیه محسوب میگردد. سلاح اصلی این تانک، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر ۱۲۵ میلیمتری از نوع ۲A46M است.
-
توسط aminor
نبرد زرهی لوبان
استالین با مارشل کانف فرمانده جبهه اول اکراین تماس گرفته و پرسید مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟
در 12 ژانویه سال 1945 جبهه ای یکم اکراین وبلاروس که با پیوستن ارتش اول لهستان تقویت شده بودن از سر پل های ایجاد شده در ساحل غربی رود ویستولا حمله گسترده ای را آغاز کردند. آنها در عرض 23 روز 500 کیلومتر به سمت غرب پیشروی کردند ، در 3 فوریه به رودخانه اودر رسیدند و سرپل های جدید بزرگی را در ساحل غربی آن ایجاد کردند.در 8 فوریه ، جبهه اول اوکراین با 980.000 نفر نیرو ، به فرماندهی مارشال کونیف ، با استفاده از دو سر پل ایجاد شده در رود اودر حمله دیگری را در منطقه سیلسیای کوچک آغاز کرد. هدف آنها: محاصره و تصرف شهر برسلاو است. در جناح چپ جبهه یکم اکراین - دو ارتش وسپاه سواره نظام گارد- همراه با جبهه چهارم اوکراین قرار بودبه سمت درسدن پیشروی کنند. منطقه صنعتی سیلسیی به علت دارا بودن معادن زغال سنگ مس روی سرب نقره و کادیوم برای بقای صنعتی نظامی المان بسیار حیاتی بود دفاع از این منطقه بر عهده نیروهای باقیمانده از ارتش مرکزی به فرماندهی ژنرال شرونرواگذارشد. نیروهای ارتش سرخ- پیشروی خود را آغاز کردند.شهرهای Glogau و Breslau هر دو تا 16 فوریه محاصره شدند. به دلیل مقاومت شدید آلمان در حوالی برسلاو ، كونیف به دو سوم ارتش سوم تانك گارد به فرماندهی سرهنگ ریبالكو دستور داد كه به سمت شرق حرکت کرده و مدافعان المانی در این منطقه را سرکوب کند . در آن زمان دو سپاه زرهی ازارتش سوم کارد قبلاً به بونزلاو رسیده بودند ، شهری که مقبره ژنرال کوتوزوف ، فرمانده معروف روس ، در آنجا دفن شده است.
حمله سراسری ارتش سرخ
در جریان نبرد ویستولا تا اودر
عبور نیروهای ارتش سرخ از رودخانه ویستولا
تا 16 فوریه ، جبهه اول اوکراین دارای 1289 تانک و زرهکوب بود - در آغاز حمله در 12 ژانویه شمار تانکهای وتوپهای هجومی (زره کوب ) به عدد3648و نیروهای پیاده هم به بیش از 900 هزار نفر رسیده بود. پس از محاصره کامل شهر برسلاو ، تمام نیروهای ارتش سوم تانک گارد برای تصرف بونزلاوبه این منطقه سرازیر شدن. به ریبالکو فرمانده ارتش سوم تانک دستور داده شد تا به رود نیسی برسد و گورلیتز را تصرف کند. سپاه نهم زرهی با لشکر 8 پانزر آلمان درگیر شد. ریبالکو به دو سپاه تانک دیگر تحت فرماندهی خود دستور داد که تمام نیروهای آلمانی را در اطراف گورلیتزدور بزند. طبق دستورات وی ، سپاه 7تانک گارد و ارتش سوم تانک گارداز رودخانه Queis عبور کرده و به Lauban حمله کردن.
نیروهای ارتش سرخ در danzig لهستان
حمله توسط سپاه تانک 7 گارد در غروب 17 فوریه شروع شد. لاوبان توسط بازماندگان لشکر 6 پیاده مکانیزه به (فرمانده: سرلشکر اتو-هرمان بروکر) که در ابتدا فاقد هرگونه تجهیزات سنگین نظامی بود به همراه تعدادی اندکی از نیروهای مردمی بومی محافظت میشد . در 5 فوریه ، به مدافعین دستور داده شد تا هرگونه حمله زرهی شوروی را ، متوقف کنند به علت نداشتن تجهیزات مناسب نیروهای شوروی به سرعت به قسمتهای شمالی و شرقی شهر نفوذ کردند . با این پیشروی خطوط راه اهن استراتژیک گورلیتز به برلین دردسترس ارتش سرخ قرار میگرفت . روسها با تصرف ایستگاه قطار منطقه- 4 قطار حامل تجهیزات نظامی را به غنیمت گرفته همچنین نزدیک به 300 گارگر اجباری اصالتا اهل شوروی را ازاد کردن البته همچنان دو تیپ زرهی ارتش سرخ با استعاداد تقریبی 60 دستگاه تانک دربخشهای از شهر لوبان مشغول جنگ شهری در خیابانهای باریک بوده مدافعین المانی با استفاده از پانزر فاست 10 تانک ارتش سرخ را منهدم کردن همچنین یک گردان پیاده شوروی هم در این درگیریها منهدم شد بخش دیگری از واحدهای زرهی شوروی به علت موانع بتنی ضد تانک از پیشروی بیشتر باز ایستاده بودن اما این موارد اصلا کافی نبود .
تانکهای تی 34/85 منهدم شده در داخل شهر لوبان
شهر لاوبان در سال 1939 17.537 نفرسکنه داشت- این شهر دقیقا در بین خطوط دفاعی دو ارتش 4 و 17 المان قرار داشت فاصله ان تا گورلیتز 20 تا بوتزن 50 و تا درسدن 100 کیلومتر بود وسقوط ان سبب ایجاد شکافت و احتمالا خطرمحاصره شدن یگانهای المانی را در پی داشت همچین امید المان برای دریافت زغال سنگ مس سرب وسایر مواد معدنی ناحیه سیلسی را از بین می برد. المان ها به سرعت دست به کار شدن و سه لشگر را به منطقه لوبان ارسال کردن این نیروها موفق شدن پیشروی ارتش سرخ را متوقف کنند سرفرماندهی ورماخت خودرا بر اغاز یک ضد حمله سراسری برای بیرون راندن ارتش سرخ از ناحیه سیلزی و همچنین رسیدن به شهرمحاصره شده برسلو ( استالینگراد هیتلر )ا ماده میکرد اما برای تحقق این امر یک لازم بود حتما شهر لوبان و خطوط راهن استراتژیک منتهی به برلین در این منطقه به طور کامل باز پس گرفته شود المانها همچنین مصم بودن اجازه ندهید شهر های . گورلیتز و درسدن که جناح راست برلین محسوب میشدن به دست شوروی بیفتند به فیلد مارشال شورنر فرمانده مدافعین ارتش مرکزی دستور داده شد حملات ارتش سوم تاک شوروی را در ابتدا دفع و سپس این نیروها از منطقه بیرون براند برای این کار آلمانها 4 لشکر دیگر در منطقه مستقر کردن .
فیلد مارشال شورنر مارشال کانف (کونیف)
بسیاری از یگانهای المانی نصف استعداد واقعی خود نیرو وتجهیزات هم نداشتن اکثر فرماندهان به تازگی منصوب شده بودن و شناخت کافی از نیروهای خود را نداشته کمبود سوخت دشمن اصلی واحد های زرهی المان بود نکته جالبتر برخی از واحدهای زرهی که به منطقه ارسال شده بودن در ابتدا جنگ جهانی به عنوان واحدهای غیر قابل استفاده در تهاجم شناخته شده بود و حال در اوخر جنگ این وضع هم ادامه داشت نقشه حمله آلمان بسیار ساده بود. در حالی که یگان های زرهی از جناحین حمله می کردند ، بقایای تیپ 103 زرهی و لشکر 6 در خط دفاعی نگهداری می شدند. هدف: بازپس گیری Lauban ،رسیدن بهNaumburg و محاصره ارتش سوم تانک گارد بود . نیرومندترین واحدهای در جناح راست مستقر شده بودن اسم رمز عملیات بازی ها انتخاب شد دو لشکر 17 زرهی و لشکر مکانیزه محافظ از جناح راست یعنی از مناطق Rachenau و Gruna حمله را اغاز میکردن لشکر 8 پانزر هم از جنگلهای اطراف کنزندورف حمله کند. نیروهای آلمان و شوروی هر دو در لاوبان بودند. خط مقدم قبل از حمله یک خط شرق و غرب بودآلمانی ها می خواستند حمله ای غافلگیرانه و سریع به سمت شمال انجام دهند.
در مجموع نیروهای المانی شامل سپاه 57 زرهی به فرماندهی سرلشگر والتر نهرینگ (لشکر 8 پانزر ، تیپ 103 زرهی ، لشکر 408 ، لشکر 16 پانزر ،و لشگر پیاده محافظ پیشوا ( به فرماندهی اتو رمر ) وسپاه 39 فردریش کریشنر شامل لشگر 17 زرهی ولشگر مکانیزه پیشوا بوده
استعداد زرهی واحد های ورماخت به شرح زیرآمده است
سپاه 57 زرهی
لشگر 8 زرهی پانزر
دارای 14 توپ ضد تانک / 38 دستگاه تانک پانزر چهار / 18 تانک پانتر/9 دستگاه زره کوب جاگد پانزر وهتزر
لشگر 16
8 توپ 88 م م ضد تانک / 11 دستگاه زره کوب جاگد پانزر / 25 تانک پانزر 4 /13 تانک پانتر و36 زرهکوب ستوگ StuG
لشگر 408 پیاده نظام دارای 6 هنگ پیاده
تیپ 103 زرهی شامل 7تانک پانتر و 12 زره کوب ستوگ StuG
لشگر محافظ پیشوا 29زره کوب StuG 20 تانک پانتر و 40 تانک پانزر 4
واحدهای از لشگر 21 زرهی پانزرشامل 34 تانک پانتر و 32 تانک پانزر 4
سپاه 39 زرهی
لشگر 17 شامل 20 تانک پانتر و 10 تانک پانزر 4
لشگر مکانیزه پیشوا 33 زرهکوب StuG 17 تانک پانتر و 5 تانک پانزر 4
لشگر 6 دارای 12 تانک پانزر 4 / سه توپ 88 م م / 9 دستگاه زرهکوب هتزر Hetzer
کل استعداد زرهی نیروهای شرکت کننده 162 تانک پانزر 4 /129 تانک پانتر / 110 دستگاه زره کوب ستوگ و 29 دستگاه زره کوب جاگد پانزر و هتزر بوده البته استعداد واقعی و عملیاتی در حدود 30 تا 40 براورد میشود وما بقی تانک ها و زره کوب ها زمین گیر بوده ونیاز به تعمیرات داشته اند
زره کوب جاگدپانزر زره کوب جاگدپانزر 38 ( هتزر Hetzer ) تانک پانتر
تانک پانزر 4 زره کوب ستوگ StuG
اما در طرف مقابل ارتش سوم تانک گارد دارای حدود 60 هزار سرباز
460 تانک تی 34 ( 350 دستگاه به صورت عملیاتی ) / 18 تانک تی 34/76 با تیغه های مین روب - 21 تانک استالین 2- 59 زر کوب 122 ISU
63زره کوب اس یو SU85) 85 )و 63 زره کوب اس یو 76 41زره کوب SU57
20 توپ 152 م م /20 توپ 100 م م ضد تانک / 222 توپ 76 م م ضد تانک
84 توپ 57 م م ضد تانک / 48 راکت انداز کاتیوشا / 140 خمپاره 120 م م /224 خمپاره 82 م م
79 توپ 37 م م ضد هوایی / 60 خودرو زرهی M 17 حامل تیربار های چهار لول 12.7 و 161 تیربار 12.7 دوشکا
البته برخی از واحدهای شوروی هم استعداد عملیاتی کافی در زمان حملات را نداشته به طور مثال سپاه 9 مکانیزه 48 دستگاه تانک و سپاه 7 55 دستگاه تانک عملیاتی داشته
زره کوب اس یو 76 زره کوب اس یو 57 زره کوب اس یو 85
زره کوب ISU 122 تانک تی 34 /76 مجهز به خیش مین کوب تانک استالین 2
ارتش سوم تانک گاردشوروی متشکل از واحدهای زیر بود:
سپاه6 تانک گارد (تیپ 51 ، 52 و 53 تیپ گارد تانک )، تیپ موتوری 22 گارد ، هنگ توپخانه سبک 1645 ، هنگ توپخانه سنگین 385 گارد ، هنگ توپخانه (خودکششی )1893 ، 1894 (گردان موتوری 3 گارد ، هنگ توپخانه 272 گارد (مسلح به خمپاره) ، هنگ توپخانه 286 گارد ، سپاه7 تانک گارد (تانک گارد 54 ، 55 و 56) تیپ ، تیپ پیاده موتوریزه 23 گارد ، هنگ توپخانه سبک 408 ، هنگ توپخانه سنگین گارد 384 ، هنگ توپخانه 702 و 1419 ، گردان پیاده موتوری 4 گارد ، هنگ توپخانه 467 گارد (خمپاره) ،هنگ توپخانه 287 گاردضد هوایی) ، سپاه9 پیاده موتوری (تیپ 69 ، 70 ، 71 پیاده پیاده موتوری ، تیپ 91 تانک ، هنگ توپخانه سنگین (خودکششی) گارد 383 ، توپخانه 1295 و 1507 هنگ ، گردان 100 پیاده موتوری ، هنگ توپخانه گارد 1719 ، تیپ 16 توپخانه ، هنگ تانک سنگین گارد 57 ، هنگ90 مکانیکی تانک ( هنگ مهندسی ) ، هنگ 50 پیاده موتوری ، گردان 39پیاده موتوری ، تیپ 199نور اافکن هنگ 1381 و 1394 AA توپخانه ، اسکادران 372 پروازی
تانک ها ، توپهای کششی اسلحه های تهاجمی (زرهکوبها ) ، پیاده نظام لشگر پباده مکانیزه وتوپها خودکششی(واحدهای حمله زرهی) تقریبا همزمان حمله آلمان را آغاز كردند. روسها انتظار این ضد حمله را نداشته نیروهای زرهی المان در مناطق باز و هموار با مقاومت کمی از سوی ارتش سرخ مواجه شدن بنابراین موفق شدن اوبر-بیلاو را باز پس بگیرند اما در جنگل های واقع در شمال شهر اوبر بلافاصله درگیریها شدیدی به وجود امد. نیروهای لشکر 17 پانزر در کمترین زمان به این جنگل رسیدند. بعد از ظهر سرلشکرمدر (فرمانده لشکر مکانیزه پیشوا") باید تصمیم می گرفت که چه اقدامی انجام دهد طبق برنامه به سمت گونترسدروف پیش روی کند وبا حجم انبوهی از نیروهای زرهی و توپهای ضد تانک ارتش سرخ مواجه شود ویا به سمت شرق تغییر مسیر داده و به سایر نیروهای المانی دست بدهد . حلقه محاصره کوچک تری را تکمیل کند با این کار خسارتهای کمتری متحمل میشد اما نیرهای کمتری از ارتش سرخ هم به دام می افتادند.
نقشه کلی از حملات آلمان ها و محورهای آن
وی برای کسب تکلیف با فرمانده ارتش مرکزی فیلدمارشال شوورنر تماس گرفت و از نقشه خود حمایت کرد شونز در پاسخ گفت این تصمیم با فرمانده سپاه 57 زرهی سرلشگر زرهی والتر نهرینگ است زیرا او فرمانده نیروهای زرهی تک ور بوده این فرمانده زرهی در پاسخ به مدر وشورنر اعلام کرد که حمله به گونترسدروف حلقه محاصره بزرگتری را ایجاد میکند اما شما بیشتر از نیروهای سپاه 57 پیشروی کرده اید و بنابراین این شماهستید که باید تصمیم بگیرید که چه کاری باید صورت گیرد . این نمونه ای از روش جنگ آلمان بود، كه حاكی از آن بود كه افسران در میدان جنگ در صورت تغییر وضعیت جنگ باید تصمیم نهایی را بگیرند(البته اگر هیتلر واطرافیانش اجازه میدادن) سرلشگر مدر تصمیم خود را گرفت لشکربه سمت شرق چرخیده و به سمت هاگسدورف پیشروی کرد تا به نیروهای اتحاد جماهیر شوروی که چند روز پیش با لشگر 6 پیاده مکانیزه جنگیده بودند حمله کند. لشکر 8 پانزر در همان جهت به سمت لیندن برگ حمله کرد. در شب هنگ 4 و هنگ هنگ 2 این لشگر به رودخانه Queis رسیدند وو یک سرپل در ساحل ان ایجاد کردن که به دلیل ضد حملات ارتش سرخ مجبور به عقب نشینی از ان شدن . با این حال به علت دید خوب المانها با توپها وتانک های خود هر گونه حرکت را برای ارتش سرخ در نزدیکی Naumburg را تهدید میکردن این شهر توسط سپاه 39 المان از سمت غرب مورد مورد حمله قرار گرفت تانکهای لشگرهای 8 و لشگر محافظ پیشوا موفق شدن شهر نولاند را باز پس گرفته و در ادامه با موجود مقاومت شدید شوروی در جنگل های کسلسدورف سرانجام این منطقه را هم تصرف کنند در ادمه نیروهای زرهی لشگر مکانیزه خطوط دفاعی شوروی در نزدیکی شهر نولاند در درهم کوبیده و آلت-نولاند هم پاکسازی شد المانها با جمع اوری نیروهایی خود به جنگلهای شمال غربی این شهر حمله کردن اما اینبار توپهای ضد تانک شوروی حملات المان ها را دفع کردند. اواخر شب شده بود و المانها حملات را متوقف و خط تدافعی تشکیل دادن.
نیروهای آلمانی در داخل شهر لوبان/ عموما واحدهای لشگر 6
در 2 مارس یک طوفان برف کوتاه برای مدتی منطقه را در هم نوردید .ارتش سرخ با وارد کردن قوای زرهی خود به میدا نبرد و شروع ضد حملات موفق شد حمله سرلشگر رمر به ناومبورگ Naumburgرا متوقف کند. تو پ ها راکت ها و خمپاره های ارتش سوم گارد شوروی در حال کوبیدن کانزندورف نولاند بودند. یک گردان از لشگر مکانیزه پیشوا حمله جدیدی را به محورLogau صورت داد و موفق شد خود را به خطوط راه اهن واقع در جنوب Naumburg برساند نیروها ارتش سرخ قبلا در انجا موضع گرفته بودن . لشکر 17 پانزر( زیر مجموعه سپاه 39 )، در شمال شرقی گورلیتزGörlitz ، به سمت بونزلاوحملات جدیدی را ترتیب میدهد .. با شروع حملات سنگین هوایی پیشروی سپاه 39 متوقف شده و این حملات خسارتهای را به بارارود . ضد حملات زرهی ارتش سرخ سبب محاصره موقت دو هنگ المانی شد . با وجود ناهمواری زمین نیروهای کمکی ارتش سرخ سریعا به منطقه ارسال شدن . با خارج شدن ارتش سرخ از شوک اولیه حملات آلمان وسرازیر شدن قوای کمکی به منطقه برای فرماندهی المان محرز شدن که باز پس گیری Naumburg ( جهت تکمیل محاصره هزاران سرباز ارتش سرخ ) غیر ممکن بوده . پس سریعا برنامه محاصره ها را در مقیاس کوچکتر برنامه ریزی کرده بدین منظور پیش قراولان لشگر مکانیزه پیشوا سر پل جدید وتقویت شده ایی را در ساحل رود Queis ایجاد کرده تانکهای این لشگر با زیر اتش گرفتن جاده منتهی به Naumburg بسیاری از ستونهای خودرو وکامیونهای ارتش سرخ را منهدم کردن در سوی دیگر شهر Haugsdorf در حملات المان های باز پس گرفته شد لشگر 17 زرهی هم خود را به گونترسدروف رسانده و موفق شد 48 توپ هجومی ( زرهکوب ) وابسته به سپاه 9 موتوریزه ارتش سرخ را به غنیمت بگیرد
حالا نوبت لوفت وافه بود که با وجود بدی اب هوا با شروع پراوزهای خود به پشتیبانی از نیروهای خودی را ا اغاز کرد حال تلاش اصلی آلمانها به قطع کردن عقبه شهر لوبان و مناطق پیرامونی ان ومحاصره سربازان روس در این منطقه متمرکز شد نیروهای ارتش سرخ ارتش سرخ که تمام توان خود را بر جلوگیری از سقوط Naumburg ناومبورگ به کار گرفته بودبا تغییر برنامه ورماخت تا حدودی غافلگیر شد برای جلوگیری از محاصره نیروهای خود در لوبان دستور عقب نشینی را صادر کرد لشگر 6 پیاده مکانیزه آلمان که چندهفته پیش بر اثر حملات مجبور به تخلیه بخشی از شهر شد با کمک واحد های زرهی وارد لوبان شده 54 سرباز المانی در جریان درگیریها نسبتا شدید باز پس گیری کالم شهر لوبان کشته شدن شاهدان عینی گزارش دادن 24 تانک تی 34 منهدم شده در کنار هم در میدان نزدیک شهر وجود داشته 10 دستگاه تانک منهدم شده دیگر هم در اطراف شهر پیدا شد در مجموع 81 دستگاه تانک و توپ خودکششی ارتش سرخ در تاریخ 2 مارس در حومه لوبان منهدم شدن . در تاریخ 4 مارس نیروهای زرهی آلمان که از قسمت شرقی شهر را ترک کرده بودن به طور تصادفی با نیروهای زرهی ارتش سرخ مواجه شدن بر اثر درگیری تعدادی از تانکهای آلمانی آسیب دیده ویا منهدم شدن
تلفات زرهی آلمان
روسها در حال حمله به نولند برای باز پس گیری ان بودن که با قوای آلمان برخورد کرده بودن سپاه 39 زرهی با تقویت نیروهای خود مانع از سقوط شهر شد .در جناح چپ لوبان بخشی دیگر از نیروهای لشگرمکانیزه پیشوا با گسترش سرپل وتصرف مناطق جدیدی درحوالی رود Queis موفق شدن با نیروهای لشگر 8 پانزر ارتباط بر قرار کنند در نتیجه این پیشروی عقبه ارتش سرخ در مناطق با سایرنیروهای خود ی قطع شد و به نوعی یک پاکت ایجاد شد اما این پاکت کمتر از حد انتظار ورماخت بود .در 5 مارس پیشروی های اندکی بدست امده سپاه 57 زرهی المان در جناح راست در نبردهای زرهی موفق به انهدام 30 دستگاه تانک ارتش سرخ در شمال شرقی شهر لوبان شد بدلیل مقاومتهای سرسخاتانه ارتش سرخ این سپاه تنها توانسته بود مناطق کمی را باز پس بگیرد از انجا که لگشر پیاده محافظ پیشوا سخت در جنگ هلهای شمال لوبان گیر افتاده بود نتوانست به موقع به لشگر مکانیزه پیشوا دست داده و حلقه محاصره را تکمیل کند همین موضع فرصت کافی را به روسها داد تا اکثر نیروهای خود را از حلقه محاصره خارج کنند و خطر انهدام کامل ارتش سوم زرهی گارد شوروی از بین برود حملات در تا 6 مارس ادامه داشت اما دیگر آلمانها توان کافی برای پیشروی را نداشتهو عملیات را ارتش سرخ هم این مناطق رااز دست رفته میدید به همین دلیل ضد حملات خود را متوقف کرد تا 8 مارس منطقه ارام شد و عملیات ارتش المان به پایان می رسد .
زره کوب ISU 122 و ISU 85منهدم شده در داخل شهر
ستون منهدم شده زره کوبهای اس یو 85
. تاریخ نویسان شوروی مطالب اندکی درباره این حمله خطرناک المان نوشته اند دلیل ان هم خرد شدن زرهی ارتش سوم تانک در استانه تصرف برلین بوده است . دو سپاه زرهی تازه تاسیس المانی در یک عملیات گاز ابنری ارتش سوم تانک شوروی را در استانه انهدام کامل قرار دادن در حالی که از لحاظ تجهیزات و نفرات در مضیقه بودن
مارشال کینف فرمانده محور اول اکراین که نزدیک به 1 میلیون سرباز را فرماندهی میکرد در کتاب خاطرات خود تنها به لحظاتی بحرانی درباره این حمله اشاره میکند اما این وضعیت بحرانی به حدی بوده است که اعلام میکند که استالین با او تماس گرفته و پرسید مشکل ارتش سوم تانک چیست ؟؟؟
در واقع ضد حملات المان زمانی متوقف میشود که ارتش 52 تانک شوروی به کمک ارتش سوم می اید و این نیروها را از انهدام کامل نجات میدهد . در تاریخ 9 مارس گوبلز وزیر تبلیغات المان نازی شخصا از منطقه دیدن میکند وی در دفتر خاطرات خود می نوسید که یک سپاه تانک شوروی تقریباً به طور کامل منهدم شد بدون آنکه خسارت زیادی به المان وارد شود شوند. در لاوبان ، حجم تخریب بسیار بالا بود . وی همچنین رفتارسربازان آلمانی و شوروی را مصمم و بی رحمانه در طول نبرد توصیف کرد - که دلیل اصلی اسیر شدن فقط 176 سرباز ارتش سرخ در طول عملیات همین رفتار بود!!!!. حجم تلفات زرهی شوروی برای سه روزاصلی نبرد بسیار بالا بود 162 تانک ، 106 وسیله نقلیه ، 159 زرهکوب 74 خمپاره و توپ در این نبرد منهدم شده و ده ها دستگاه تانک زرهکوب وسایل نقلیه هم به غنیمت ارتش المان درامد عملا ارتش سوم تانک به این حجم از خسارت از میدان نبرد کنار کشیده تا دست به بازسازی خود بزند تا دو ماه بعد در نبرد برلین شرکت کند اما تلفات ارتش المان از لحاظ تقریبیا ناچیز بوده طبق گزارشات تنها 11 دستگاه تانک و زرهپوش المان در نبرد لوبان منهدم شدن البته تعدادی هم اسیب دیده گزارش شده (25 دستگاه)که قابلیت تعمیر در کوتاه مدت ومیان مدت راداشتن از لحاظ نفرات هم بیشتر تلفات را لشگر محافط پیشوا و لشگر 6 متحمل شد
حضور گوبلز در شهر لوبان
دفاع متحرک زرهی !!!
نبرد لوبان این تاکتیک المانها را تقویت کرد که حمله دشمن در منطقه ایی که فقط توسط پیاده نظام محافظت میشود تنها با استقرار وجابجایی سریع اوحدهای زرهی ومکانیزه قابل دفع شدن است شهر لوبان در ابتدا تنها توسط لشگر 6 پیاده المان محافظت میشد که با یورش سنگین ارتش سرخ در زمانی کوتاه تقریبا سقوط کرد المانها سریعا با وارد کردن واحدهای زرهی خود به منطقه ارتش سرخ را غافلگیر و انها را منهدم کردن
دلیل اصلی پیروزی ارتش المان در این نبردنسبتا کوچک را می تواند انعطاف پذیری و جابجایی سریع و تحرک نیروها دانست . ورماخت سریعا نیروهای زرهی و مکانیزه خود را در منطقه مستقر کرد و با طرح ریزی یک نقشه معقول حملات را شروع واز اصل غافلگیری استفاده کرد و با تصرف سریع مناطق اجازه عکس العمل را از ارتش سرخ سلب کرده واز همه مهمتر با مشاهده عدم توان با ایجاد یک حلقه محاصره (پاکت) بزرگ سریعا نقشه خود را عوض کرده وبه جای تلاش بیهوده طرح پاکت کوچکتر را پیگیری کرد تنها کافی بود المانها به جایی تغییر نقشه به حملات خود به سمت Naumburg اصرار میکردن تا انهدام کامل نیروهای خود را مشاهد کنند
شهر لوبان تا پایان جنگ در کنترل المان باقی ماند و یک سد محکم دربرابر ارتش سرخ برای پیشروی به سمت درسدن بود. همچنین با حفظ خطوط راه اهن و بخشی از معادن منطقه میسر انتقال احتمالی مواد اولیه به داخل خاک المان باز بود . نکته جالب اینکه بخشی از واحدهای المانی حاضر در این نبرد در چند ماه بعد هم در نبرد بوتزن موفق شدن نیروهای ارتش سرخ و نیروهای لهستانی را با تاکتیکی تقریبا مشابه شکست بدهند
بعد از پیروزی در لوبان ژنرال شوورنر فرمانده نیروهای مرکزی المان در حرکتی جاه طلبانه قصد شکستن محاصره شهر برسلاو را داشت بدین منظور لشگرهای 208 پیاده و31 وافن اس اس به شهرک استریگائو در 70 کیلومتری شرق لوبان اعزام کرده المانها با رعایت اصل غافلگیری خطوط ارتش سرخ در منطقه را از بین برده وبه داخل شهرک نفوذ میکنند سه روز درگیری شهری و جنگ تن به تن شدیدی در این شهرک رخ داده در 12 مارس نیروهای ارتش سرخ به دلیل کمبود تجهیزات و خطر محاصره شدن دستور عقب نشنی را دریافت میکنند اما به علت نفوذ نیروهای المان به خطوط ارتباطی ارتش سرخ بخشی از نیروهای وحشت زده سپاه 5 گارد شوری در تلاش برای عقب نشینی و ماحصره نشدن در دام آلمانها افتاده و قتل عام میشوند . درگیریهای به ارتفاعات اطراف شهرک کشیده شده با شروع کولاک شدید در منطقه نیروهای ارتش سرخ با پشتیبانی تانکهای تی 34 در پناه برف برای باز پسگیری شهرک ضد حمله خود را اغاز کرده که با مقاومت شدید نیروهای اس اس درهم کوبیده میشوند . زنرال کونیف فرمانده محور اول اکراین با جابجایی ارتش چهارم تانک به سمت سیلسیای و شروع حملات اصلی برای فتح منطقه تمام تلاشهای المانهای جهت شکست محاصره برسلاو را خنثی کرده . هر چند خود برسلاو تا زمان تسلیم نهایی آلمان در ماه می مقاومت کرد
نبرد لوبان یک درس بزرگ را در پی داشت
شوروی دریافت که دست کم گرفتن دشمن اشتباه بزرگی است حتی اگر پیروزی نهایی از قبل تضمین شده باشد
منبع
MILITARY.IR
https://ostfront.forumpro.fr/t1727-la-contre-attaque-de-lauban-2012
https://historyimages.blogspot.com/2011/09/1945-soviet-army-last-stages-ww2.html
https://discover.hubpages.com/education/Operation-Gemse-at-Lauban-1945
https://pikabu.ru/story/operation_gemse_ili_istoriya_odnoy_fotografii_6358384
و...............
-
-
مرور توسط کاربر 0 کاربر
هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.