امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ببینید اگر یک نیرو نظامی در یک جنگ دست به اقدام نژاد پرستانه می زند به نظر من از طرف غیر نظامیانش حمایت فکری می شود . ارتش هیتلر اگر نژاد پرست بود از طرف اکثریت المانی های ان زمان حمایت فکری می شد .نژاد پرست شدن یک ملت یک روند است که چند ده ساله تا چند ساله است .در طی این روند به مردم القا می شود که شما نژاد برترین ، ساکنین اصلی منطقه شما هستید و سایر ملل موجود درمنطقه حاصل تجاوز سایر ملل در گذشته به اجداد شما بوده است . لزومی به تساهل نیست و لزومی به وحدت نیست .وحدت یعنی ذوب شدن دیگران در تفکر شما .اینکه مردمی در کنار شما به زبانشان حرف می زند و طبق مذهبشان عبادت می کنند این یعنی تهدید امنیت ملی
صرب هاب ان زمان و بخش قابل توجه صرب های این زمان نژادپرست بوده و هستند بازی فوتبال صربستان و ایتالیا اگر یادتان باشد و شعار های انان را یادتان باشد می توانید بفهمید که انان نژادپرست کم ندارند. کسی را که متهم به نسل کشی است واز طرف دادگاه لاهه تحت تعقیب است ،در صربستان قهرمان است و مهیمان افتخاری جشن های عروسی می باشد.یکی از سه جنایت کاری که نام انها در پست اول امده بود نویسنده و شاعر بود . سالها پس از سربرنیتسا در قالب اشعار و نوشته هایش تفکرات پلید نژادپرستانه اش را منتشر می کرد .چرا یک جامعه باید نژاد پرستانی را که مرتکب جنایات جنگی شده اند را مورد تکریم قرار دهد
گورهای دسته جمعی که کشف می شود گواه این مسله است که نسل کشی محدود به سربرنیتسا نبوده است و اگر در این گور های دسته جمعی جنازه نوزادان چند ماهه و یا جنین پیدا می شود این خود محکم ترین دلیل بر نژاد پرست بودن انان است .دوستان چه روندی را برای این حوادث بدون دخالت ناتو متصور می شوند؟
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله اصلا اگه ناتو حمله نمیکرد الان وضعیت مسلمانان خیلی بهتر بود در بهترین شرایط زندگی میکردن!!
اگه ناتو حمله نمیکرد الان اصلا بوسنیایی ها تموم شده بودن قسمتی از تاریخ بودن بجز یه عده فرار کرده ها مثل ارامنه ترکیه یا اشوری ها در ترکیه و...

این تفکر گربه برای رضا خدا موش نمیگیره دیگه حدی داره به خدا
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برای اینکه واقعت را بهتر بفمیم ما باید چند سوال کنیم. آیا می شود جنایات ناتو علیه مردم غیرنظامی را تبرئه کرد؟ مثلا یک بچه صربی که به دلیل بمباران ناتو دچار سرطان شد. آیا کار ناتو وقتی فاجعه عظیم زیست محیطی را در صربستان ایجاد کرد و صدها سال مردم (از جمله مسلمانان) از بیماران گوناگون رنج خواهد برد می شود تبرئه کرد؟ آیا بمباران آوارگان مسلمان توسط ناتو را می شود تبرئه کرد؟
آیا مفتی اعظم صربستان دین اسلام را اینقدر بد می شناسد که استقلال کوزوو را (که این استقلال نیز هدف بمباران ناتو بود) یک واقعت غیرقانونی و خطرناک می نامد؟
و آیا استفاده از سلاح ممنوع توسط ناتو علیه مسلمانان به معنی مواظبت ناتو از مسلمانان است؟ جواب واضح است نه به هیچ وجه. و این بدان معنی است که ناتو نه برای نجات مسلمانان بلکه برای تحقق اهداف خود (که با اهداف مسلمانان مخالفند) در بحران یوگسلاوی کرد. و مفتی صربستان این امر را خوب درک می کند. ویرایش شده در توسط Iskander
  • Upvote 2
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='death' timestamp='1376413941' post='329629']
بله اصلا اگه ناتو حمله نمیکرد الان وضعیت مسلمانان خیلی بهتر بود در بهترین شرایط زندگی میکردن!!
اگه ناتو حمله نمیکرد الان اصلا بوسنیایی ها تموم شده بودن قسمتی از تاریخ بودن بجز یه عده فرار کرده ها مثل ارامنه ترکیه یا اشوری ها در ترکیه و...

این تفکر گربه برای رضا خدا موش نمیگیره دیگه حدی داره به خدا
[/quote][quote name='death' timestamp='1376413941' post='329629']
بله اصلا اگه ناتو حمله نمیکرد الان وضعیت مسلمانان خیلی بهتر بود در بهترین شرایط زندگی میکردن!!
اگه ناتو حمله نمیکرد الان اصلا بوسنیایی ها تموم شده بودن قسمتی از تاریخ بودن بجز یه عده فرار کرده ها مثل ارامنه ترکیه یا اشوری ها در ترکیه و...

این تفکر گربه برای رضا خدا موش نمیگیره دیگه حدی داره به خدا
[/quote]
البته باید به همه قربانیان مسلمان ادای احترام کنیم. همه جنایتکاران واقعی علیه مسلمانان بوسنی حتما باید مجازات شوند! ولی ما نباید به جنایتکاران غرب که آگاهانه در باره صربها دروغ می گویند و جهان را به این دروغ متعاقد ساختند باور کنیم. چونکه اگر امروز آنها این دروغ را در باره صربها می گویند فردا در باره ملتهای دیگر تبلیغات منفی و دروغ خواهند گفت. کارشناسانی که باشرف و با اعتبار هستند و با دقت زیادی بحران را مطالعه کردند و به نتایج رسیدند که در این بحران دروغ بی سابقه ای علیه صربها از طرف غرب گفته می شود. آنها اسناد زیادی را کشف کردند که وجود این دروغ را تصدیق می کنند. آنها نه برای مغرض بودن بلکه برای پیدایش حقیقت همه اسناد را تحلیل کردند و به نتیجه رسیدند که از وقتی حکومت بوسنی با ایران قطع رابطه کرد و طرفدار غرب شد صربها قربانیان اصلی این جنگ شدند و قتل عام سربرنیتسا را نکردند بلکه ناتو آن دروغ را علیه صربها استفاده کرد و آنها را بمباران کرد. در منطقه سربرنیتسا جنایاتکاران بوسنی 90 در صد صرب را کشتند (ویدیوی این کشتار وجود دارد). پس ما باید سوال کنیم چرا غرب سکوت می کند و چرا دادگاه لاهه اگر واقعا عادل باشد این جنایتکار را آزاد کرد؟
یکی از مقلات این کارشناسان نیز به زبان فارسی وجود دارد و در اینجا جریان را بادقت تحلبل کرده شده است.
این مقله نظر شخصی مولفش است و ممکن است درست نباشد. وقتی دانشماندان یک روند را تحلیل می کنند که با چشمهای خود ندیدند درستی و دقت این تحلیل به اطلعاتی که در دست آنها هست وابستگی دارد. اگر اطلاعات درست نباشد پس تحلیلش درست نباشد.
این کارشناس ده ها بار در دادگاه لاهه حضور داشت و با چشمهای خود اوضا در این دادگاه را دید.
بخشی از این مقاله اینجاست:
اولا- دادگاه جنائی لاهه هیچ کیفرخواستی برای هیچ شخصی باتهام ارتکاب نسل کشی علیه صربها صادر نکرد. [b]مطالعات بی طرفانه پژوهشگران نشان از آن دارند، که اتفاقا صربها قربانیان اصلی جنگهای بوسنی بودند.[/b] اما و در باره جنگ بوسنی بطور کلی، و در مورد حوادث صربرنیتسا بویژه، دادستان دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق تصوری را ایجاد کرده است که انگار هیچ جنایتی برعلیه صربها اتفاق نیافتاده است! با این وجود، سردسته جنایتکاران جنگی در بوسنی- ناصر اوریچ- را ظاهرسازانه به جنایت علیه کروواسیها متهم کردند! حتی شاهدان دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق گواهی دادند که تا وقوع حوادث ماه ژوئیه سال ۱۹۹۵، دقیقا صربها قربانی نسل کشی گردیدند و ناصر اوریچ هم قصاب اصلی آن بود!
ثانیا- دیوان کیفری لاهه برای مکتوم نگاه داشتن واقعیت به هر کاری، حتی به پروسه های تحت بررسی نیز متوسل می شود. سال ۲۰۱۲ نقش مهمی در افشای این افسانه بازی کرد. شاهد عینی صربرنیتسا، در واقع «شاهد اصلی دادگاه لاهه» دراژن اردمویچ از لیست شاهدان پرونده رادوان کاراجیچ، رئیس جمهور سابق جمهوری صرب بوسنی حذف گردید. دلیل آن روشن است. او بسیار پیش از محاکمه کاراجیچ، شاهد خطرناکی «برای دادستانی!) بحساب می آمد. ولی کاراجیچ موفق شد اردمویچ را به سالن دادگاه بیاورد، و توانست ضربه جدیدی بر «حقیقت» بدنام، جرم از مدتها پیش «ثابت شده» صربهای بوسنی وارد آورد. بالآخره، و در خود بوسنی کارهای زیادی برای «اثبات واقعیت»، در واقع برای کتمان حقیقت انجام می شود. تمامی نهادهای قضائی دیوانعالی رسیدگی به جنایت جنگی در بوسنی و هرزه گوین که در حال حاضر پروند صربرنیتسا را بررسی می کنند، دوستانه تصمیم گرفتند شاهد عینی، دراژن اردمویچ را حذف کنند! در رابطه با پرونده دوشکو اویچ و دیگران هم چنین کردند.ا البته این هم قابل درک است. زیرا، بر خلاف کاراجیچ، متهمان این پرونده ها در محل وقوع حادثه بودند، همراه اردمویچ با هم خدمت می کردند، و اردمویچ نمی توانست بازپرسی چندجانبه آنها را تحمل کند. پس از چهار ماه مرحله دفاعی رادوان کاراجیچ آغاز می شود، این مرحله، یقینا، اطلاعات جدیدی را که حتی قبلا نمی توانستند یا نمی خواستند در اختیار دیگر متهمان قرار دهند، بدست خواهد داد. مسئله بر سر این است که تقریبا همه متهمان برای روشن کردن واقعیت پرونده آماده اند. خود شیوه آنگلو- ساکسونی محاکمه نشان می دهد که دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق، نه تنها قصد روشن کردن حقایق را ندارد، بلکه فقط در پی حل این مسئله است که آیا این متهمان در وقوع این یا آن جنایت مقصرند یا نه. اتفاقی نیست که مثلا، «شاهد عینی» صربرنیتسا، اردمویچ در جریان بازپرسی همه جانبه سلابادان میلوشوویچ با مشکلات عدیده ای مواجه گردید. ضمن اینکه خود وکلا اغلب در همه هفت مورد محاکمات، بر مسائل کاملا آشکار چشم فروبستند.
بالاخره، جریان محاکمه ژنرال ملادیچ می تواند خطرناکترین ضربه را به «افسانه صربرنیتسا» وارد آورد. همین روزها ادای شهادت شاهدان شروع شد. ۹ ماه ژوئیه اولین شاهد، اودین پاشیچ، در دادگاه حاضر شد و شهادت داد. لازم به گفتن است که داددستان نمایش قابل تأملی را سازمان داده است. در این صحنه، فرد جوانی در میان هق هق گریه ها، از دردها و رنجهای خود در جریان جنگ بوسنی در ماه نوابر سال ۱۹۹۲ صحبت می کرد. دادستان نیز بسختی جلوی اشکهایش خودش را می گرفت. رئیس دادگاه برای آرام کردن شاهد، ساعت تنفس اعلام کرد.
و اما، برخی نکات نشاندهنده این واقعیت که، شاهد حتی یک لحظه هم کنترل خود را از دست نمی داد، نمی توانست از چشم ناظر با تجربه پنهان بماند. علاوه بر آن، او بهتر از همه شاهدان بر خودش مسلط بود. یکی از چالشهای دائمی دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق ضرورت پاسگوئی به پرسش قاضی، (نه متهم یا وکیل او) می باشد. این، در واقعیت امر، چون برای هر کس طبیعتا مشکل است که درست به پرسش سؤال کننده جواب دهد، بنابر این، حتی شاهدانی که این سناریو حفظ کرده و آن را اجرا می کنند، دو باره به گفتگوی «عادی» با سؤال کننده باز می گردند. مسئله دیگر اینکه، تلاش مستمر شاهدان برای دادن پاسخ سریع به سؤالات، بطوریکه حتی مترجمان از ترجمه آنها عاجز می ماندند. گاهی اتفاق می افتاد که این مسئله را دهها بار به شاهدان تذکر می دادند ولی، شاهدان فقط ۵- ۱۰ دقیقه این تذکرات راعایت می کردند، و شاهد دوباره به مکث «طبیعی» بین سؤال و جوابی که در زندگی معمولی عادت کرده است، بر می گشت. بدین ترتیب، اودین پاشیچ، شاهد، هیچگاه لزوم پاسخگوئی به چه کسی را از یاد نبرد، و حتی یکبار هم از مکث لازم خارج نشد. یعنی شاهد، مطمئنا، کاملا بر اوضاع مسلط بود، و اشکال حرکات ظاهری او روحیه واقعی درونی وی را منعکس نمی کرد.
در ارتباط با این مهم نیست اودین پاشیچ چه داستانی تعریف کرد و به هیچ ارتباطی بین جنایت روی داده و ژنرال ملادیچ اشاره نکرد. شاهد مرتب تأکید می کرد که «صربها» به این جنایت دست زدند. چنین «مدرکی» بیشتر نشانه نفرت به ملت دیگر(بعبارت دقیق تر، به پیروان ادیان دیگر، با احتساب این که بوسنیائی ها فقط بلحاظ تعلق دینی با صربها تفاوت دارند) بجای سرزنش ژنرال ملادیچ شمرده می شود. صرفنظر از هق هق دائمی، شهادت شاهد در مواردی، مثلا، وقتی که وی مسئله مشاهده «تانکهای با آرم ستاره سرخ» را توضیح می داد، مضحک هم بود. این بخش سریال، برای آرامش روح بود نه برای دادگاه. با این وجود، کاملا واضح است که با چنین شاهدی رسیدن به چنین هدفی ممکن نیست. اولین شاهد بخش اصلی محاکمه در دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق می بایست نقش واگذار شده به او را بازی می کرد. بلیطهای تئاتر دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق از چند قبل، پیش فروش شده بود! لازم به گفتن است سناریو به روی صحنه رفت.
آنچه به متهم کردن ژنرال رادکو ملادیچ به نسل کشی اتفاق افتاده در صربرنیتسا مربوط می شود، این است که اولین شهادت را باید شاهد مخفی «ار ام ۲۵۵» (RM-255) ژ۱۳ ژوئیه بدهد. در هر حال، صرفنظر از آن که هنوز در جلسه دادگاه شهادت هیچیک از شهود شنیده نشده بود، نهاد قضائی رسیدگی به پرونده ژنرال ملادیچ یکسری حکمهائی در محکومیت وی صادر کرده بود. در دیوان کیفری لاهه این کار، مثلا، بر اساس «واقعیت های به اثبات رسیده در محاکمات دیگر»، بسهولت انجام می شود. نهاد قضائی رسیدگی به پرونده ژنرال ملادیچ مثلا، «معین کرده است» که «پس از تصرف صربرنیتسا در ۱۱ ژوئیه سال ۱۹۹۵، واحدهای ارتش صربهای بوسنی با آتش زدن خانه های مسلمانان بوسنی» کارزار خود را آغاز کردند یا «پس از ورود نیروهای صرب به پاتوچاری، مسلمانان با ترور، کشتار و تجاوز مواجه شدند». بعبارت دیگر، یعنی جرم ارتش صربهای بوسنی هر چند که حتی یک شاهد در دادگاه ژنرال شهادت نداده، «محرز» و اعلام شده است. افزون بر آن، اینک متهم باید بی گناهی خود را ثابت کند. [b]اساس فعالیت دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق، بر فرضیه مجرمیت مبتنی است! چنین است عالی ترین معیار «عدالت بین المللی» معاصر![/b]

و قطعا همه واقعیتهای مربوط به حادثه صربرنیتسا روشن خواهد شد. تا کنون واضح است که نسخه غربی و مورد حمایت طرف بوسنی و «تأئید شده» از سوی محاکم بین المللی، بر مبنای جعلیات تنظیم شده است. سنگین ترین ضربه بر آن، در جریان محاکمه رادوان کاراجیچ و راتکو ملادیچ وارد خواهد آمد. در اینجا شعار اصلی وکیل ژنرال ملادیچ را یادآوری می کنیم. او گفت: «ما از روشن شدن حقایق نمی ترسیم! بگذار کسانی که نه تنها در باره «صربهای جنایتکار» افسانه ها ساختند، «جنگ در بوسنی را سازماندهی کرده و یوگسلاوی را تجزیه نمودند، از آن بترسند». ویرایش شده در توسط Iskander
  • Upvote 2
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ببینید من مثال کویت را زدم .عین ان مثال هم در مورد بالکان صدق می کند .غرب اجازه کشتار را داد و سپس مداخله کرد .در زمان کشتار در سربرنیتسا مسلمانان داخل شهر مسلح نبودند و اطراف شهر هم ما ها بود که صرب ها به محاصره در اورده بودند. این را نه ناتو بلکه سازمان ملل ، سازمان های مردم نهاد و غیره تاییید می کنند .پس داستان کشتار صرب ها توسط مسلمان منتفی است و اگر بحث کشتاری است نه توسط مسلمانان و نه در سربرنیتسا است و احتمالاً توسط کرووات ها در مکان و زمان دیگری صورت گرفته است . دستاورد های نظامی مسلمانان در هفته های اخر قبل از پیمان دیتون بود . این دستاورد ها در سایه کمک های نظامی و مالی کشور های اسلامی صورت گرفت .صد البته مجاهدین در این برهه از زمان وارد بالکان شدند. دادگاه لاهه نیز اکثراً صرب ها و کرووات ها را متهم به جنایات جنگی کرده است .
اما اگر ناتو از هوا حمله نمی کرد .مسیر این نیرو زمینی اعزامی از کجا بود نیرو زمینی لازمه چند ماه طول می کشید تا تشکیل شود و میراث دار سومین نیروی زمینی اروپا در نبرد به اسانی قابل شکست بود
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Iskander' timestamp='1376421744' post='329675']
البته باید به همه قربانیان مسلمان ادای احترام کنیم. همه جنایتکاران واقعی علیه مسلمانان بوسنی حتما باید مجازات شوند! ولی ما نباید به جنایتکاران غرب که آگاهانه در باره صربها دروغ می گویند و جهان را به این دروغ متعاقد ساختند باور کنیم. چونکه اگر امروز آنها این دروغ را در باره صربها می گویند فردا در باره ملتهای دیگر تبلیغات منفی و دروغ خواهند گفت. کارشناسانی که باشرف و با اعتبار هستند و با دقت زیادی بحران را مطالعه کردند و به نتایج رسیدند که در این بحران دروغ بی سابقه ای علیه صربها از طرف غرب گفته می شود. آنها اسناد زیادی را کشف کردند که وجود این دروغ را تصدیق می کنند. آنها نه برای مغرض بودن بلکه برای پیدایش حقیقت همه اسناد را تحلیل کردند و به نتیجه رسیدند که از وقتی حکومت بوسنی با ایران قطع رابطه کرد و طرفدار غرب شد صربها قربانیان اصلی این جنگ شدند و قتل عام سربرنیتسا را نکردند بلکه ناتو آن دروغ را علیه صربها استفاده کرد و آنها را بمباران کرد. در منطقه سربرنیتسا جنایاتکاران بوسنی 90 در صد صرب را کشتند (ویدیوی این کشتار وجود دارد). پس ما باید سوال کنیم چرا غرب سکوت می کند و چرا دادگاه لاهه اگر واقعا عادل باشد این جنایتکار را آزاد کرد؟
یکی از مقلات این کارشناسان نیز به زبان فارسی وجود دارد و در اینجا جریان را بادقت تحلبل کرده شده است.
این مقله نظر شخصی مولفش است و ممکن است درست نباشد. وقتی دانشماندان یک روند را تحلیل می کنند که با چشمهای خود ندیدند درستی و دقت این تحلیل به اطلعاتی که در دست آنها هست وابستگی دارد. اگر اطلاعات درست نباشد پس تحلیلش درست نباشد.
این کارشناس ده ها بار در دادگاه لاهه حضور داشت و با چشمهای خود اوضا در این دادگاه را دید.
بخشی از این مقاله اینجاست:
اولا- دادگاه جنائی لاهه هیچ کیفرخواستی برای هیچ شخصی باتهام ارتکاب نسل کشی علیه صربها صادر نکرد. [b]مطالعات بی طرفانه پژوهشگران نشان از آن دارند، که اتفاقا صربها قربانیان اصلی جنگهای بوسنی بودند.[/b] اما و در باره جنگ بوسنی بطور کلی، و در مورد حوادث صربرنیتسا بویژه، دادستان دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق تصوری را ایجاد کرده است که انگار هیچ جنایتی برعلیه صربها اتفاق نیافتاده است! با این وجود، سردسته جنایتکاران جنگی در بوسنی- ناصر اوریچ- را ظاهرسازانه به جنایت علیه کروواسیها متهم کردند! حتی شاهدان دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق گواهی دادند که تا وقوع حوادث ماه ژوئیه سال ۱۹۹۵، دقیقا صربها قربانی نسل کشی گردیدند و ناصر اوریچ هم قصاب اصلی آن بود!
ثانیا- دیوان کیفری لاهه برای مکتوم نگاه داشتن واقعیت به هر کاری، حتی به پروسه های تحت بررسی نیز متوسل می شود. سال ۲۰۱۲ نقش مهمی در افشای این افسانه بازی کرد. شاهد عینی صربرنیتسا، در واقع «شاهد اصلی دادگاه لاهه» دراژن اردمویچ از لیست شاهدان پرونده رادوان کاراجیچ، رئیس جمهور سابق جمهوری صرب بوسنی حذف گردید. دلیل آن روشن است. او بسیار پیش از محاکمه کاراجیچ، شاهد خطرناکی «برای دادستانی!) بحساب می آمد. ولی کاراجیچ موفق شد اردمویچ را به سالن دادگاه بیاورد، و توانست ضربه جدیدی بر «حقیقت» بدنام، جرم از مدتها پیش «ثابت شده» صربهای بوسنی وارد آورد. بالآخره، و در خود بوسنی کارهای زیادی برای «اثبات واقعیت»، در واقع برای کتمان حقیقت انجام می شود. تمامی نهادهای قضائی دیوانعالی رسیدگی به جنایت جنگی در بوسنی و هرزه گوین که در حال حاضر پروند صربرنیتسا را بررسی می کنند، دوستانه تصمیم گرفتند شاهد عینی، دراژن اردمویچ را حذف کنند! در رابطه با پرونده دوشکو اویچ و دیگران هم چنین کردند.ا البته این هم قابل درک است. زیرا، بر خلاف کاراجیچ، متهمان این پرونده ها در محل وقوع حادثه بودند، همراه اردمویچ با هم خدمت می کردند، و اردمویچ نمی توانست بازپرسی چندجانبه آنها را تحمل کند. پس از چهار ماه مرحله دفاعی رادوان کاراجیچ آغاز می شود، این مرحله، یقینا، اطلاعات جدیدی را که حتی قبلا نمی توانستند یا نمی خواستند در اختیار دیگر متهمان قرار دهند، بدست خواهد داد. مسئله بر سر این است که تقریبا همه متهمان برای روشن کردن واقعیت پرونده آماده اند. خود شیوه آنگلو- ساکسونی محاکمه نشان می دهد که دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق، نه تنها قصد روشن کردن حقایق را ندارد، بلکه فقط در پی حل این مسئله است که آیا این متهمان در وقوع این یا آن جنایت مقصرند یا نه. اتفاقی نیست که مثلا، «شاهد عینی» صربرنیتسا، اردمویچ در جریان بازپرسی همه جانبه سلابادان میلوشوویچ با مشکلات عدیده ای مواجه گردید. ضمن اینکه خود وکلا اغلب در همه هفت مورد محاکمات، بر مسائل کاملا آشکار چشم فروبستند.
بالاخره، جریان محاکمه ژنرال ملادیچ می تواند خطرناکترین ضربه را به «افسانه صربرنیتسا» وارد آورد. همین روزها ادای شهادت شاهدان شروع شد. ۹ ماه ژوئیه اولین شاهد، اودین پاشیچ، در دادگاه حاضر شد و شهادت داد. لازم به گفتن است که داددستان نمایش قابل تأملی را سازمان داده است. در این صحنه، فرد جوانی در میان هق هق گریه ها، از دردها و رنجهای خود در جریان جنگ بوسنی در ماه نوابر سال ۱۹۹۲ صحبت می کرد. دادستان نیز بسختی جلوی اشکهایش خودش را می گرفت. رئیس دادگاه برای آرام کردن شاهد، ساعت تنفس اعلام کرد.
و اما، برخی نکات نشاندهنده این واقعیت که، شاهد حتی یک لحظه هم کنترل خود را از دست نمی داد، نمی توانست از چشم ناظر با تجربه پنهان بماند. علاوه بر آن، او بهتر از همه شاهدان بر خودش مسلط بود. یکی از چالشهای دائمی دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق ضرورت پاسگوئی به پرسش قاضی، (نه متهم یا وکیل او) می باشد. این، در واقعیت امر، چون برای هر کس طبیعتا مشکل است که درست به پرسش سؤال کننده جواب دهد، بنابر این، حتی شاهدانی که این سناریو حفظ کرده و آن را اجرا می کنند، دو باره به گفتگوی «عادی» با سؤال کننده باز می گردند. مسئله دیگر اینکه، تلاش مستمر شاهدان برای دادن پاسخ سریع به سؤالات، بطوریکه حتی مترجمان از ترجمه آنها عاجز می ماندند. گاهی اتفاق می افتاد که این مسئله را دهها بار به شاهدان تذکر می دادند ولی، شاهدان فقط ۵- ۱۰ دقیقه این تذکرات راعایت می کردند، و شاهد دوباره به مکث «طبیعی» بین سؤال و جوابی که در زندگی معمولی عادت کرده است، بر می گشت. بدین ترتیب، اودین پاشیچ، شاهد، هیچگاه لزوم پاسخگوئی به چه کسی را از یاد نبرد، و حتی یکبار هم از مکث لازم خارج نشد. یعنی شاهد، مطمئنا، کاملا بر اوضاع مسلط بود، و اشکال حرکات ظاهری او روحیه واقعی درونی وی را منعکس نمی کرد.
در ارتباط با این مهم نیست اودین پاشیچ چه داستانی تعریف کرد و به هیچ ارتباطی بین جنایت روی داده و ژنرال ملادیچ اشاره نکرد. شاهد مرتب تأکید می کرد که «صربها» به این جنایت دست زدند. چنین «مدرکی» بیشتر نشانه نفرت به ملت دیگر(بعبارت دقیق تر، به پیروان ادیان دیگر، با احتساب این که بوسنیائی ها فقط بلحاظ تعلق دینی با صربها تفاوت دارند) بجای سرزنش ژنرال ملادیچ شمرده می شود. صرفنظر از هق هق دائمی، شهادت شاهد در مواردی، مثلا، وقتی که وی مسئله مشاهده «تانکهای با آرم ستاره سرخ» را توضیح می داد، مضحک هم بود. این بخش سریال، برای آرامش روح بود نه برای دادگاه. با این وجود، کاملا واضح است که با چنین شاهدی رسیدن به چنین هدفی ممکن نیست. اولین شاهد بخش اصلی محاکمه در دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق می بایست نقش واگذار شده به او را بازی می کرد. بلیطهای تئاتر دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق از چند قبل، پیش فروش شده بود! لازم به گفتن است سناریو به روی صحنه رفت.
آنچه به متهم کردن ژنرال رادکو ملادیچ به نسل کشی اتفاق افتاده در صربرنیتسا مربوط می شود، این است که اولین شهادت را باید شاهد مخفی «ار ام ۲۵۵» (RM-255) ژ۱۳ ژوئیه بدهد. در هر حال، صرفنظر از آن که هنوز در جلسه دادگاه شهادت هیچیک از شهود شنیده نشده بود، نهاد قضائی رسیدگی به پرونده ژنرال ملادیچ یکسری حکمهائی در محکومیت وی صادر کرده بود. در دیوان کیفری لاهه این کار، مثلا، بر اساس «واقعیت های به اثبات رسیده در محاکمات دیگر»، بسهولت انجام می شود. نهاد قضائی رسیدگی به پرونده ژنرال ملادیچ مثلا، «معین کرده است» که «پس از تصرف صربرنیتسا در ۱۱ ژوئیه سال ۱۹۹۵، واحدهای ارتش صربهای بوسنی با آتش زدن خانه های مسلمانان بوسنی» کارزار خود را آغاز کردند یا «پس از ورود نیروهای صرب به پاتوچاری، مسلمانان با ترور، کشتار و تجاوز مواجه شدند». بعبارت دیگر، یعنی جرم ارتش صربهای بوسنی هر چند که حتی یک شاهد در دادگاه ژنرال شهادت نداده، «محرز» و اعلام شده است. افزون بر آن، اینک متهم باید بی گناهی خود را ثابت کند. [b]اساس فعالیت دادگاه بین المللی یوگسلاوی سابق، بر فرضیه مجرمیت مبتنی است! چنین است عالی ترین معیار «عدالت بین المللی» معاصر![/b]

و قطعا همه واقعیتهای مربوط به حادثه صربرنیتسا روشن خواهد شد. تا کنون واضح است که نسخه غربی و مورد حمایت طرف بوسنی و «تأئید شده» از سوی محاکم بین المللی، بر مبنای جعلیات تنظیم شده است. سنگین ترین ضربه بر آن، در جریان محاکمه رادوان کاراجیچ و راتکو ملادیچ وارد خواهد آمد. در اینجا شعار اصلی وکیل ژنرال ملادیچ را یادآوری می کنیم. او گفت: «ما از روشن شدن حقایق نمی ترسیم! بگذار کسانی که نه تنها در باره «صربهای جنایتکار» افسانه ها ساختند، «جنگ در بوسنی را سازماندهی کرده و یوگسلاوی را تجزیه نمودند، از آن بترسند».
[/quote]
موفق باشید
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متاسفانه سازمانهای مردم نهاد در این بحران یوگسلاوی اغلب دروغ می گویند. ولی همینطوری که گفته ام ویدیوها و شاهدان عینی این نسلکشی توسط جنایتکاران بوسنی تصدیق می کنند. (البته از اول مسلمانان بوسنی جنگ را برای حفاظت از جان خود کردند و ایران تلاش بسیاری کرد تا به آنها کمک مختلف بکند. ولی از وقتی روسای بوسنی متاسفانه طرفداران غرب شدند اوضای جنک به گفته کارشناسان کاملا دیگر شد). و در باره کرواسی - جنرال آنته گوتووینا در 2012 که به گفته قربانیان نسلکشی عامل اصلی این کار بود تبرئه و آزاد شد. توجه بفرمایید که این دادگاه چنین اظهاری کرد: وقتی صربها را می کشتند آنها خودشان اختیار داشتند چه باید کنند و جنرال گوتووینا بی گناه است.
یعنی بی اصنافی و بی عدالتی این دادگاه واضح است. ویرایش شده در توسط Iskander
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوتاپیک مرتبط در سایت موج.د بود خواستم لینک انها را در اینجا قرار دهم تا دوستان یک بازخوانی داشته باشند
http://www.military.ir/forums/topic/5353-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%8A%D9%88%DA%AF%D9%88%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%88%D9%8A-%D9%88-%D9%BE%D9%8A%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%8A%D8%AA%D9%88%D9%86/
http://www.military.ir/forums/topic/14029-%DA%A9%D9%88%DA%86%D9%87-%D8%AA%DA%A9-%D8%AA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%AD%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%A7%DA%A9-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%AA%D9%84%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A8%D9%88/

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
قضیه وویسلاو ششل سیاستمدار صرب را نیز داریم که در هیچ جنگی شرکت نکرد و هیچ مسلمانی نکشت. ولی دادگاه لاهه می ترسد که این مرد بتواند صربستان را آزاد و مستقل کند و به این دلیل او را 10 سال در زندان بدون هیچ حکمی نگاه دارد. پزشکان دادگاه او را نه معالجه می کنند بلکه می کشند چونکه او حقوقدان است و توانست بی اعدلاتی دادگاه را اثبات کند. کارشناسانی که قضیه ششل را مطالعه می کنند می گویند که باید این شخص بیگناه را که به دلیل کارهای جنایتی دادگاه معلول شد و طی یک دو سال از دنیا خواهد رفت هر چه زودتر آزاد کرد.
[url="http://www.strategic-culture.org/news/2010/09/26/stop-the-murder-of-vojislav-sesel.html"]http://www.strategic...slav-sesel.html[/url]
دوستان نظر شما در باره این قضیه چیست؟ ویرایش شده در توسط Iskander
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نظر مفتی اعظم صربستان سید محمد یوسف سپاهیچ در باره بمباران ناتو چنین است:[color=#000000][font='Times New Roman'][size=1]
[font="Arial"][size="2"][b]Once the Nato bombardment started, the Muslims in Belgrade found themselves as vulnerable as their Serb neighbors. Mr Jusufspahic said: "The bombardment did not make a distinction between the different religious groups. Nato was acting as if it was still the 19th century rather than approaching the beginning of the 21st."[/b][/size][/font][/size][/font][/color][color=#000000][font='Times New Roman'][size=1]
[font="Arial"][size="2"][b]But he believes the bombardment may have brought the two communities in Belgrade together. "We were in the same boat," he said [/b][/size][/font][/size][/font][/color]


[url="http://emperors-clothes.com/misc/haven.htm"]http://emperors-clothes.com/misc/haven.htm[/url]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اون زمان که این تاپیک رو می نوشتم اکانت گالری نداشتمو لینک تصاویر رو قرار دادم .حالا جهت ثبت در تاریخ این تصاویر رو که مربوط به شهدای ایرانی هست منتقل می کنم

10~0.jpg

 

 

9.jpg

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جناب قادر شما گویا در استاتوس یک کامنت گذاشتید که کاش روسیه اجازه میداد تلویزیون ما به سالگرد این کشتار و نسل کشی اشاره میکرد، واقعا فکر میکنی برای روسیه یا ما مهمه؟ که در تلویزیون به این جنایت اشاره بشه؟ برادر من خوب خودت در جریان حمایت ما از مسلمانان بوسنی هستی، ما در اون شرایط چقدر کمک کردیم، خون هم که دادیم، اصلا یادم میاد ما در مدرسه دیگه سرود ملی بوسنی رو از حفظ شده بودیم اینقدر که در تلویزیون و از بلندگوها پخش میکردن.

 

حجم کمکها هم که بماند، اصلا به ناچار به کرواتها هم سلاح میدادیم تا اجازه بدن اسلحه مورد نیاز مجاهدین بوسنی از خاکشون ترانزیت بشه. دستشون هم درد نکنه حقمون هم گذاشتن کف دستمون، البته ما برای خدا کار کردیم ولی خوب به محض اینکه خرشون از پل گذشت مستشارهای ما رو تحویل آمریکاییها دادن، به زور از چنگ آمریکاییها آزادشون کردیم. یعنی ما از القاعذه بدتر بودیم که دست وهابیها رو اونطور در بوسنی باز گذاشتن عوضش ما رو سکه یه پول کردن؟

 

خیلی کم لطفی میکنی، شیطونه میگه دوباره اردوغان رو بکشم وسط ها!!!

  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جناب قادر شما گویا در استاتوس یک کامنت گذاشتید که کاش روسیه اجازه میداد تلویزیون ما به سالگرد این کشتار و نسل کشی اشاره میکرد، واقعا فکر میکنی برای روسیه یا ما مهمه؟ که در تلویزیون به این جنایت اشاره بشه؟ برادر من خوب خودت در جریان حمایت ما از مسلمانان بوسنی هستی، ما در اون شرایط چقدر کمک کردیم، خون هم که دادیم، اصلا یادم میاد ما در مدرسه دیگه سرود ملی بوسنی رو از حفظ شده بودیم اینقدر که در تلویزیون و از بلندگوها پخش میکردن.

 

حجم کمکها هم که بماند، اصلا به ناچار به کرواتها هم سلاح میدادیم تا اجازه بدن اسلحه مورد نیاز مجاهدین بوسنی از خاکشون ترانزیت بشه. دستشون هم درد نکنه حقمون هم گذاشتن کف دستمون، البته ما برای خدا کار کردیم ولی خوب به محض اینکه خرشون از پل گذشت مستشارهای ما رو تحویل آمریکاییها دادن، به زور از چنگ آمریکاییها آزادشون کردیم. یعنی ما از القاعذه بدتر بودیم که دست وهابیها رو اونطور در بوسنی باز گذاشتن عوضش ما رو سکه یه پول کردن؟

 

خیلی کم لطفی میکنی، شیطونه میگه دوباره اردوغان رو بکشم وسط ها!!!

 

 

جناب قادر می خواد پُز شرکت چهارتا عثمانی در این مراسمات بوسنی رو به ما بده ... هدف چیز دیگری هست ...

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کاش روسیه اجازه می داد رو من تو استاتوس گفتم و نه تو تاپیک ها چون استاتوس ها رو خودم بعد از مدتی حذف می کنم و ماندگار نیست.این جمله هم یه جمله واقعی نیست و تحریکی هست تا دوستان تحریک بشن و در این مورد تاملی داشته باشن.

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کاش روسیه اجازه می داد رو من تو استاتوس گفتم و نه تو تاپیک ها چون استاتوس ها رو خودم بعد از مدتی حذف می کنم و ماندگار نیست.این جمله هم یه جمله واقعی نیست و تحریکی هست تا دوستان تحریک بشن و در این مورد تاملی داشته باشن.

 

نمیدونم منظورتون از تحریک و تامل چیه، کاش روشنتر بیان کنید، ولی من بالشخصه اینجور تحریک ها رو از روی حسن نیت نمیبینم و واقعا نمیدونم چرا باید غیر از گوشه کنایه (در خوشبینانه ترین حالت) برداشت دیگه ای از این قبیل مطالب داشته باشم. البته شما هر چی دوست داری حق داری بنویسی ولی خوب بقیه هم حق دارن جواب میدن.

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط worior
      به نام حق


      مقدمه تایپیست ،
      این مطالب مربوط به سالهای جنگ کوزوو و مدتی بعد از اون هست و الان تغییرات بسیاری در روند جریان های سیاسی - نظامی حاکم بر اون شرایط بوجود امده ، اما چون بخش ابتدایی مطلب بیشتر سیاسی و استراتژیک هست تا صرف نظامی و ارتباط بسیار روشن کننده ای با وضع موجود در واکنش جهانی به موضوع سوریه داره ، جالب دونستم که دوستان اون رو مطالعه کنند ...


      --
      " ما حفظ صلح را به دوستانمان واگذار خواهیم کرد و کشور بزرگ آمریکا سازنده صلح خواهد شد "
      سخنان گه هر بار جرج بوش . 6 سپتامبر 2000

      مقدمه
      از دو نظر پنجاهمین سالگرد پیمان اتلانتیک شمالی در آوریل 1999 تاریخی بود . ناتو همزمان با گسترش به شرق و پذیرش سه عضو سابق پیمان ورشو (لهستانف جمهوری چک و مجارستان) برای اولین بار شاهد درگیری در یک برخورد یعنی نبرد بالکان بود .
      جنگ کوزوو جدیدترین نمونه از یک جنگ نامتقارن است که ناتو بزرگترین ، مجهزترین و سازمان یافته ترین اتحاد نظامی در برابر نیروهای ارتش یوگوسلاوی مجهز به جنگ افزار های کهنه و از رده خارج انجام داد .
      " ژان میشل بوشرون " نماینده مجلس ملی فرانسه به این مناسبت میگوید : " برای اولین بار یک نیروی نظامی منظم بدون اینکه حتی یک بار با دشمن خود تماس مستقیم داشته باشد وادار به تسلیم میگردد " این انتقال قدرت بدون انتقال نیرو میباشد . تعیین موقعیت ، انتخاب و انهدام اهداف بدون هیچ کشته در طرف حمله کننده و برجای گذاشتن تعداد بسیار اندک قربانی در مورد مورد حمله انجام شده است .
      این جهش فناوری در مقایسه با جنگ های پیشین امری اساسی بود و طبق معمول ، امکانات فنی تعیین کننده دکترین (اساسا جدید) بصورت عنصر ثابتی در برقراری تناسب قوای آینده جای خواهد داشت . تنها کسانی که مستقلا از اطلاعات راهبردی ، حملات دقیق از راه دور و یا از ارتفاع مناسب برخوردار باشند پیروز هستند ، به شرط آنکه بتوانند افکار عمومی را نسبت به مشروعیت اقدام خود متقاعد سازند . این جنگ 4 میلیارد دلار هزینه در بر داشته سات ، چیزی که اگر بر اساس مبلغ هزینه شده برای انهدام یک کیلوگرم از تجهیزات محاسبه شود ، گرانترین لشکرکشی نظامی تاریخ آمریکا محسوب میگردد . بعضی از براورد ها حتی به 8.2 میلیارد دلار و یا بیشتر نیز میرسند . این هزنیه برای عملیاتی محدود که فقط حدود 10 هفته به طول انجامید صرف شده است .
      همانگونه که " اندرو دو مولن " تشریح میکند ، " بر اساس محاسبات بانک " لوهمن برادرز" یک ماه حملات هوایی و مخارج مرتبط با پذیرش آورگان حدود 51 میلیارد دلار هزینه دارد که معادل یک درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) کل اعضای ناتو است .
      کارشناسانی که علاقه مند بررسی تجارب عملیات کوزوو می باشند ، تلاش زیادی بویژه برای تجزیه و تحلیل عواقب سیاسی جنگ به عمل آورده اند . military.ir عواقبی که شکاف بین آمریکا و تحدین اروپایی اش از ویژگی های آن است . این شکاف همچنین عدم توازن تکنیکی موجود را در سطح متحدین آشکار ساخت .
      با این وجود جنگ کوزوو از نظر آموزش ها و تجربیات جنگ نا متقارن بسیار غنی بود . در این جنگ با بکار گرفتن فریب های ساده اما موثر ، تلفات و ضایعات بسیار محدود گردید که این امر دور از انتظار متحدین بود .

      مشارکت ناتو

      در تمام دوران جنگ سرد و علی رغم موضع چند جانبه گرایی (که به وضوح در ماده 5 پیمان ناتو آمده است،)پیمان آتلانتیک شمالی در عمل و بصورت قابل ملاحظه ای در خدمت اهداف و مقاصد یکجانبه گرایانه آمریکا قرار گرفت . فرماندهی عالی متحدین اروپایی (SACEUR) با بهره گیری از دو فرماندهی توجیه اصلی این امر بوده است . از آنجایی که متحدین اروپایی فاقد گزینه دیگری بوده و اصل (ماده 5 پیمان) را پذیرفته بودند که بهترین عملکرد پیمان را تامین میکرد در مورد رهبری آمریکایی ها که در سرح ناتو به کار مسئولیت کلیه تصمیمات راهبردی میگرفته مشاجره ای نداشتند . موضع آمریکا همچنین عملکرد این اتحاد را تضمین نمود چرا که اغلب یک قدرت هسته ای در سازمان ، ضمانت های متعدد امنیتی را برای سایر متحدین فراهم میکرد . علاوه بر این ، اروپایی ها میتوانستند از ساختارهای فرماندهی آمریکا که در سطح ناتو بکار گرفته میشدند بهره برداری نمایند .
      با این وجود ، خاتمه جنگ سرد نیت آمریکایی ها مبنی بر حفظ سلطه بر پست های اصلی این پیمان را اصلاح نکرد و آنها با حفظ جایگاه مهم و غالب به انتقادات اروپایی ها که درصدد ایجاد یک موازنه بهتره بودند اعتنایی نکردند .
      بحران کوزوو به نحو چشمگیری این وضعیت را اصلاح کرد و با دادن مسئولیت بزرگتر به در روند تصمیم گیری به اروپایی ها ، آمریکا را به رده یک متحد ساده با یک برتری به مراتب کاهش یافته تر به عقب راند . در حقیقت روابط بین واشنگتن و شرکای اروپایی آن پس از بحران کوزوو به صورت قابل ملاحظه ای متحول گردید .
      ملاحظات متعددی وجود دارد که موضوع " تقسیم کار" را که باید به شکل قابل ملاحظه ای توسط اروپاییان بر عهده گرفته شود ، مطرح مینماید . درسهای بحران کوزوو در رابطه با عملیات هوایی از نظر هدایت عملیات مورد انتقادات زیادی قرار گرفت چون جنبه های انسان دوستانه در ان رعایت نشده است .
      این درسها تحولات بوجود آمده در روابط بین دو سوی آتلانتیک (آمریکا و اروپا) را در زمینه امنیت مورد تاکید قرار میدهند . در این محیط جدید ، اتحاد آتلانتیک از یک سو خود را در مواجهه با فشار اروپاییانی میبیند که خواهد بر قراری تعادل در اتخاذ تصمیمات هستند و از سوی دیگر باید با رشد فزاینده تعداد نو محافظه کاران در کنگره آمریکا مقابله کنند .
      در بین این نومحافظه کاران ، بعضی ها مخالفت و دشمنی کامل خود را با اعمال هر گونه اصلاحات در ناتو به نمایش میگذارند و این در حالی است که تعدادی دیگر از بازتعریف این پیمان به گونه ای که آمریکا بتواند آسانتر رهبری خود را تامین نماید جانبداری می کنند .
      تراژدی یوگوسلاوی و درگیری ناتو در عملیات بوسنی و سپس کوزوو ، ضعف های متحدین اروپایی را در زمینه توانمندی های تصمیم گیری نظامی به خوبی آشکار ساخت . عدم تعادل موجود ، چه از نظر بودجه ای و چه از نظر تکنیکی و یا ساختاری ، بصورت حساب شده ای به نفع آمریکاست .
      در حقیقت هماهنگونه که فیلیپ گوردون میگوید " " در حالی که امریکا سالانه 266 میلیارد دلار به بودجه دفاعی اختصاص میدهد (این رقم مربوط به سال 2000 میباشد و در سال 2004 بودجه نظامی آمریکا بیش از 420 میلیارد دلار بوده است )اعضای اتحادیه اروپای غربی فقط 137 میلیارد دلار به بودجه دفاعی اختصاص داده اند و چشم انداز افزایش این بودجه در آینده بسیار ناچیز است " . اتفاقا ، برعکس ، این متحد قوی (آمریکا) در این بحران ها دارای کمترین منافع حیاتی بوده است . با این وجود واشنگتن در طول نبرد ملزومات عملیات را تامین کرد .
      جنگ های منطقه بالکان ناتوانی اروپایی ها را در برعهده گرفتن رهبری این قاره و متحد ساختن نیروها برای شنیدن یک صدای واحد را روشن نمود . چه در بوسنی و چه در کوزوو، مداخله نیروهای آمریکایی ، با وجودی که بدوا چندا مد نظر نبود تعیین کننده و سرنوشت ساز ظاهر شد . این موضوع با ناکافی بودن بودجه دفاعی متحدین اروپایی در مقایسه با بودجه نظامی آمریکا به خوبی قابل توجیه است .
      در واقع اگر چه فرانسه و انگلستان با اختصاص 2.5 درصد تولید ناخالص داخلی به بودجه دفاعی سطح مناسبی را حفظ کرده اند اما اغلب کشورهای دیگر ناتو منجمله آلمان و اسپانیا با اختصاص کمتر از 1.5 درصد تولید ناخالص داخلی مشارکت بسیار ناچیزی در دفاع از قاره اروپا دارند . به علاوه این بدان معنی نیست که همه این مبالغ نیز صرف دفاع شود (این موضوع هم به نفع آمریکا می باشد) .
      مبالغ اختصاص یافته برای بودجه تحقیق و توسعه بسیار ناکافی است و این همان چیزی است که موجب شده است تا اغلب ارتش های اروپایی در مقابل ارتش متحد فرا آتلانتیکی خود به ارتشی بی مصرف و غیر قابل استفاده تبدیل شوند . این عدم تعادل بودجه ای با اختلاف و فاصله هایی که در سطح فناوری وجود دارد خود را نشان میدهد ، به گونه ای که ارتش آمریکا از ارتش های اروپایی به مراتب مجهز تر و پیشرفته تر است .
      در چنین شرایطی انجام اصلاحات ساختاری عمیق در سطح نیروهای مسلح کشورهای اروپایی برای ایجاد یک موازنه مجدد در آینده کاملا ضروری است . مقامات آمریکاییچنین اصلاحاتی را که بتواند امکان مداخله و یا عدم دخالت آنها را بر اساس اینکه منافع حیاتی شان تهدید شود یا نه ، مورد تایید قرار میدهند .
      لذا متحدید اروپایی میبایست نیروهای مسلح خود را مدرنیزه کرده و با نیازهای عملیات خارجی تطبیق دهند تا بتوانند خود را به مثابه یک شریک متوازن در برابر آمریکا تحمیل نمایند و در صورت اقتضا از مسئولیت های بزرگتری در سطح پیمان آتلانتیک شمالی برخوردار شوند .
      عملیات " نیروی متحد " که در تاریخ 24 مارس تا ژوئن 1999 توسط ناتو در کوزوو هدایت شد ، منحصرا به کمک حملات هوایی اجرا گردید و ایده " صفر کشته " مورد نظر کلینتون را بشدت رعایت کرد .
      این عملیات همچنین محدودیت های سازمان ملل را بر ملا ساخت و نشان داد که از نظر ساختاری ضعیف تر از ناتو بوده و جهت کسب یک اجماع برای مداخله موثر و مدیریت بعضی از بحرانها ناتوان است .
      سر انجام " نیروی متحد " اختلاف عمیق موجود بین دیدگاه ها را درسطح پیمان اتلانتیک بویژه بین آمریکایی ها و اروپایی ها آشکار ساخت .در ماورای آتلانتیک، انتقادات بسیار شدیدی در ارتباط با هدایت عملیات نظامی در کوزوو و اهمیت و جایگاه متحدین اروپایی در خصوص تصمیم های نظامی و داشتن حق وتوی اعضا وجود داشت . بعضی ها و در راس آنها فرانسه از این موضوع استفاده کرده و با چانه زدن بر سر تعداد زیادی از آماج ها تعداد حملات هوایی را بویژه از سوم آوریل 1999 محدود کردند .
      رئیس جمهور فرانسه ، ژاک شیراک با رد تعدادی از اهداف که از نظر وی غیر قابل توجیه بودند مستقیما در این انتخاب ها دخیل بود . این رفتاری مشروع و قانونی بود چرا که فرانسه از نظر تعداد هواپیمای شرکت کننده در عملیات کوزوو پس از آمریکا جایگاه دوم را داشت . اما آمریکایی ها این موضوع را نادیده گرفتند و حتی به منظور اجنتاب از کنترل هدفها بوسیله متحدین، بعضی ماموریت ها را در خارج از ناتو سازماندهی کردند .
      با این وجود جالب است بدانیم که مخالفت های فرانسه به طور کامل نادیده گرفته شد چرا که بعضا military.ir انتقاداتی در رم آتن و حتی لندن بروز کرد . این مخالفت ها بویژه در ارتباط با توسل انحصاری به حملات هوایی بود که اروپایی ها بیشترین نارضایتی خود را نشان دادند و به صورت قابل ملاحظه ای با ارزیابی هایی که اصولا توسط کنگره امریکا انجام میگرفت مخالف بودند ، هر چند آمریکایی ها شاهد نتایج این ابتکار عمل و ایجاد محدودیت هایی برای امتیازهای ویژه خود بودند ولی در مقایسه با ائتلاف تحت پرجم سازمان ملل ، راضی و خرسند بودند . ویلیام کوهن (وزیر دفاع وقت آمریکا) اشاره مینماید عملیانی که توسط نوزده دمکراسی اداره شود ، چون هر یک از آنها ممکن است اختلاف منافع حساسی با دیگری داشته باشد ، میتواند مشکلاتی در پی داشته باشد اما با این حال او این تحولات را برای پیمان ناتو مثبت ارزیابی میکند . بااین وجود ، این نتیجه گیری خوش بینانه مورد توافق همگان نیست . متحدین اروپایی با اینکه آشکارا از رهبری آمریکا در سطح پیمان ناتو انتقاد میکنند اما از اینکه این امکان فراهم شده است تا در انتخاب راهبرد و اهداف به صورت موثری نقش داشته باشند ، اظهار رضایت میکنند .
      در مقابل بعضی از آمریکایی ها این انحراف مسیر از پیمانی که تمام تصمیم گیری های 50 سال اخیر با آن بوده است را به سختی قبول میکنند . مقامات آمریکایی ، با بهره گیری از مزیت توانمندی نظامی ، خواهند توانست به آسانی وارد یک (یکجانبه گرایی آتلانتیکی) شوند و آن را با هزینه های شرکت در عملیات های نظامی توجیه نمایند ، بویژه در عملیاتهایی که منافع آمریکایی ها مستقیما مطرح نبوده و در عین حال پاسخی به مطالبات کنگره و افکار عمومی آمریکا باشد .

      در حقیقت رابطه شکاف بین مشارکت عمدتا آمریکایی و اتخاذ تصمیمات چند جانبه توسط آمریکایی ها بد فهمیده شده است . از منظر آنان ، اروپایی ها که کمترین میزان مشارکت در عملیات های نظامی دارند ، به چه حقی میتوانند خود را در یک سطح برابر با آمریکایی ها در روند تصمیم گیری قرار دهند .
      به شیوه سازمان ملل ، جایی که اتفاق بالا در مجمع عمومی و حق وتوی اعضای شورای امنیت موجب محدود شدن رهبری آمریکا میگردد ، ناتو (با رعایت پیمان واشنگتن) بیش از پیش خود را به مثابه " تریبون آزاد متحدین " که صدای آمریکایی ها در آن دارای وزن ویژه ای است ولی تفوق خود را از دست داده تحمیل می نماید .
      در چنین شرایطی ناتو سیاست خارجی آمریکا را مهار خواهد کرد و لذا شایسته یک اصلاح (رفرم) عمیق ، حتی صریح و قاطع تر ، یعنی کنار گذاشتن واشنگتن خواهد بود که از نظر متحدین اروپایی آمریکا به عنوان بازگشت این کشور به انزوا گرایی تلقی خواهد شد .
      ناتو با فاصله گرفتن محسوس و بیش از پیش از منافع آمریکا ، اما نیازمند مشارکت فعال یک متحد " ضروری " (یعنی آمریکا) به سوی عملکرد سازمان ملل نزدیک تر خواهد شد ، هر چند نسبت به امریکا منتقد بماند .
      لی هامیلتون مدیر " مرکز وودرو ویلسون" با این وجود اشاره میکند که منافع آمریکا و سازمان ملل تفکیک ناپذیر نیستند و بر خلاف آنچه اغلب نمایندگان کنگره آمریکا فکر میکنند تقویت اختیارات سازمان ملل در خدمت سیاست خارجی واشنگتن قرار خواهد گرفت .در نتیجه ، برای آمریکا بهتر خواهد بود بجای اینکه به دنبال مخالفت با سازمان ملل باشد برای تقویت آن تلاش نماید ، بدهی های خود را به سازمان ملل بپردازد و بجای تحمیل اصلاحات مورد نظر خود ، در مورد آنها به گفتگو بنشیند . به عقیده وی " از بعضی جهات اگر سازمان ملل وجود نداشت ، می بایست آن را ابداع نمود " . این سازمان شاید بتواند حتی محل تشکیل ائتلاف های بسیار گران برای مقامات آمریکا باشد زیرا در این صورت این قدرت اول جهان میتواند تعدادی از کشورها را با هدفش همراه نماید ، به سیاست خارجی خود مشروعیت بخشد و آنها را در هزینه عملیات های نظامی مشارکت دهد . اما حقیقت جنگ خلیج فارس در کوزوو تکرار نشد و ناتو مانند بازوی مسلحی که براحتی قابل بکار گیری است ظاهر گردید و لذا به عنوان رقیب جدید ، سازمان ملل خود را تحمیل کرد ، جایی که امکانات متعددی برای از کار انداختن ابتکار عمل های آمریکا وجود داشت و دستیابی به موفقیت بسیار آسان بود .
      تقویم اجلاس واشنگتن حل و فصل بحران کوزوو توسط سازمان ملل را به تاخیر انداخت ، به گونه ای که ناتو خود را به عنوان تنها سازمان قادر به حل و فصل این درگیری ها تحمیل نمود و بدین سان خود را از نظارت سازمان ملل و اقتدار آن رها ساخت .
      همانگونه که آقایان پل کیله و فرانسوا لامی اشاره کردند ، " اگر این اجلاس به تعویق افتاده بود - همانطور که وقتی روشن شدن عملیات متحدین به درازا خواهد کشید برخی تعویق اجلاس را درخواست کردند - بدون شک خاتمه درگیری به مراتب سریعتر میشد و دخالت ناتو شاید به عنوان اقدام آمریکا با هدف دور زدن سازمان ملل محسوب نمیگردید " . مناقشات روابط سازمان ملل متحد و ناتو پس از بحران کوزوو را میتوان موازی و مضاعف شدن نقش این دو سازمان ، جست جوی استقلال ، یا به عبارت ساده تر اراده خدمت به طرح های اینترناسیونالیستی تر و بشر دوستانه تر و از این جهت که نزدیک به آرمانهای سازمان ملل اما با کارایی بیشتر بر شمرد .
      به هر حال این اتحاد جدید تقویت شده از خارج از طریق گسترش ناتو ، اما شکننده از داخل به دلیل وجود مخالفت ها و انتقادها ، وارد نیمه قرن دوم حیات خود شده است این واقعیت . این واقعیت که مقامات سیاسی و کارشناسان اروپایی و آمریکایی بر روی جنبه های سیاسی مشارکت ناتو در جنگ کوزوو متمرکز گردیده اند جریان خود جنگ را مخفی نموده است . به همین جهت است که نیروهای مسلح اولین اتحاد نظامی جهان می بایست از استراتژیک های یوگوسلاو که مهتر و تبحر زیاد خود را برای کاهش تلفات و ضایعات بکار بستند درسهای زیادی بیاموزند ...

      پایان قسمت اول
      ادامه دارد

      ۀینک قسمت 2-3 , .. .... ؛
      http://www.military....ب-کوزوو-قسمت-2/
      http://www.military....ب-کوزوو-قسمت-3/
      http://www.military....ب-کوزوو-قسمت-4/
      http://www.military.ir/forums/topic/25777-جنگ-های-نا-متقارن-تجارب-کوزوو-قسمت-5-پایان/
      منبع ...؛

      برگرفته از کتاب جنگ های نامتقارن ، نوشته کورمونت و بارتلمی ، ترجمه علی سجادی و غلامرضا آتش افروز ، نشر آجا (انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش) ص 130 - 139
      استفاده از مطلب تنها با ذکر آدرس صفحه میلیتاری http://www.military.ir و منابع اقتباسی بلامانع است
    • توسط karmania20152015
      بسم الله الرحمن الرحیم 
      بر فراز کوزوو
       
      عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز  در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
      سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از  تجهیزات دیگر  یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. 
      دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی  کم کرده بود.
      در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات  شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف  سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60  را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا  برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka  (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
      پایان بخش-1

      نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59  توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی 

      منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
    • توسط ali_64
      تانک M-84 یکی از تانک های نسل دوم میدان نبرد اصلی است که توسط یوگسلاوی تولید شد. این تانک در نیروهای زمینی کویت،کروواسی،اسلوونی،بوسنی و صربستان مشغول خدمت است.



      توسعه و تولید
      تانک M-84 را می توان مشابه تانکT-72روسی دانست که بر روی آن اصلاحاتی شامل اضافه شدن یک سیستم کنترل آتش بومی،زره بهبود یافته و یک موتور با توان 1000 اسب بخار انجام گرفته است.
      این تانک در سال 1984 توسط نیروی زمینی یوگسلاوی به خدمت گرفته شد و چند سال بعد نیز مدل ارتقاء یافته این تانک با نام M-84A وارد خدمت شد.
      در اواخر دهه 80 ، پروژه ای برای جایگزین سازی با نام Vahor (به معنای گردباد) آغاز شد. برخلاف M-84،این تانک شباهتی به تانک های روسی نداشت و دارای طراحی نسبتا جدیدی بود،اما این پروژه در جریان از هم پاشیدگی یوگسلاوی متوقف شد.
      آخرین مدل صربستانی تانک M-84،با نامM-84AB1در سال 2004 پرده برداری شد. این مدل دارای سیستم کنترل آتش جدید،زره Kontakt-5 ERA،سیستم دید حرارتیAgava-2می باشد.این مدل از لحاظ ظاهر و قابلیت ها به تانکT-90Sروسی شباهت دارد.کروواسی نیز مدلی از این تانک را با قابلیت های جدید با نامM-95 Degman یا M-84D تولید کرد.
      حدود 150 دستگاه تانک M-84 به کویت صادر شد که حدود 500 میلیون دلار به وسیله آن در سال 1990 تا 1991 به دست آمد.از هم پاشیدگی یوگوسلاوی در سال 1991 از ادامه صادرات جلوگیری کرد.کویت در حقیقت تعداد 215 دستگاه از این تانک را سفارش داده بود که هرگز این تعداد تانک در کویت به خدمت گرفته نشد. M-84A به وسیله یک قبضه توپ 125 میلیمتری 2A46 مسلح شده است.تانک M-84 از یک لودر اتوماتیک استفاده می کند که به آن قابلیت 8 بار شلیک در دقیقه را می دهد.مهمات تانک نیز در برجک تانک نگهداری می شود. این تانک همچنین از یک مسلسل 62/7 میلیمتری و یک مسلسل 7/12 میلیمتری برای مقابله با تهدیدات هوایی استفاده می کند.



      امکانات
      12 نارنجک دودزا برای استتار در تانک نگهداری می شود. این تانک توانایی فرو رفتن و حرکت در رودخانه ای به عمق 2/1 متر،بدون آماده سازی قبلی و حرکت در عمق 5 متر با آماده سازی قبلی را دارا می باشد.
      تانک M-84 دارای حفاظت NBC با کیفیت بالا می باشد.تمامی مدلهای این تانک دارای 3 نفر خدمه می باشند.

      موتور
      تانک M-84 اصلی دارای موتور دیزل 12 سیلندر با توان 574 کیلووات می باشد. M-84A نیز دارای یک موتور بهبود داده شده با توان 735 کیلووات(1000 اسب بخار) می باشد.
      این تانک قابلیت حمل 1200 لیتر سوخت را دارد که در این صورت برد آن 450 کیلومتر و با مخزن سوخت خارجی برد آن را می توان افزایش داد.
      مدل کروواسی این تانک با نام M-84A4 Sniper دارای یک موتور ساخت آلمان با توان 820 کیلووات (1100 اسب بخار) می باشد و مدل M-95 Degman نیز دارای قوی ترین موتور در بین سایر مدل ها با توان 895 کیلووات (1200 اسب بخار) می باشد.



      مدرن سازی
      در سال 2005 مدل جدید این تانک با نام M-84AB1 که بعدا M-2001 نام گرفت ،نمایش داده شد.
      این تانک نمونه ای از اجرای تغییرات گسترده بر روی تانک M-84AB بود. این مدل جدید مجهز به سیستم دید در شب و یک سیستم کنترل آتش بهبود یافته می باشد. این تانک قابلیت پرتاب موشک های ضد تانک هدایت لیزری را دارا می باشد.

      تانک های مشابه
      همانطور که گفته شد تانک M-84 اصلی مشابه تانک T-72 می باشد،همچنین تانک های M-84AB1 صربستانی قابل مقایسه با تانک T-90 روسیه است. طراحی تانک PT-91 Twardy نیز به تانک M-95 Degman شباهت دارد.



      مدل ها
      M-84AB
      این تانک از سیستم جدید کنترل آتش کامپیوتری استفاده می کند. همچنین این تانک از پریسکوپ TNP-160 و پریسکوپ TNPA-65(به عنوان کمکی) استفاده می کند.
      این مدل در خدمت کویت می باشد.

      M-84ABN
      این مدل تقریبا همان مدل M-84AB است که از امکانات هدایت قوی تری استفاده می کند.

      M-84ABK
      این مدل نیز دارای امکانات ارتباطی قوی تری می باشد.

      M-84A4 Sniper
      این مدل تفاوت هایی با مدل قبلی دارد که از جمله آن می توان به موتور جدید آلمانی آن اشاره کرد.

      M-84AI (خودروی زره پوش)
      در اواسط دهه 90 این زره پوش با شاسی تانک M-84A به کمک کارشناسان لهستانی ساخته شد.

      M-84AB1 یا M-2001
      این جدیدترین مدل از تانک های M-84 صربستان می باشد،که آن را با تانک T-90S روسی مقایسه می کنند.

      M-95 Degman یا M-84D
      این مدل دارای زره جدید و موتور قوی تر می باشد،همچنین این مدل از قابلیت خوبی برای انجام عملیات در شب ،مه و هنگام طوفان برخوردار است. سرعت این تانک 70 کیلومتر بر ساعت است و از لودر سریع تری استفاده می کند.



      مشخصات کلی

      نوع:میدان نبرد اصلی
      کشور سازنده:یوگسلاوی
      استفاده کنندگان: کویت-صربستان-بوسنی و هرزگوین-اسلوونی-کروواسی
      سابقه شرکت درجنگ:جنگ خلیج فارس-جنگ های یوگوسلاوی
      تعداد ساخته شده:به طور تقریبی 752 دستگاه
      وزن:41 تن
      طول:53/9 متر
      عرض:57/3 متر
      ارتفاع:19/2 متر
      خدمه:3 نفر
      سلاح اصلی:یک قبضه توپ 125 میلیمتری ..
      سلاح های فرعی:یک مسلسل 62/7 میلیمتری-یک مسلسل 7/12 میلیمتری ضد هوایی
      .................
      مترجم:ali_64
      منبع:en.wikipedia.org
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام وب سایت میلیتاری مجاز است.
      .........................
      بابت عکس ها به خاطر اینکه در گالری نیست عذرخواهی مي كنم چون هنوز دقيقا نمودونم بايد چه طوري باهاش كار كنم.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.