mohammadarea51

توپخانه سپاه چگونه مواضع پژاک را منهدم کرد

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[color=#ff0000]گروه امنیتی دفاعی [url="http://www.farsnews.com"]خبرگزاری فارس[/url] [/color]- اواخر خردادماه سال 90 بود که نیروی زمینی سپاه دست به یک سلسله عملیات برای برقراری امنیت در منطقه شمالغرب زد.
اگرچه سابقه جهاد برای برقراری امنیت در مناطق کردنشین در انقلاب اسلامی به ماه‌های اول پیروزی انقلاب بر می‌گردد اما این بار با وجود گذشت بیش از سه دهه از آن سال‌ها، یک بار دیگر پاسداران انقلاب باید خون خود را برای امنیت هموطنان کُرد می‌دادند.
[b]فتح قله‌های امنیت [/b]در شمالغرب البته به راحتی نبود چراکه گروهک‌های ضدانقلاب با حمایت‌های همه جانبه اطلاعاتی و حتی لجستیکی غرب (به سردمداری آمریکا) این بار با تمام توان آمده بودند تا خاک بخشی از ایران را به توبره بکشند.
این عملیات‌ها که در نیمه اول سال 90 انجام شد، تا اواخر شهریور به طول انجامید تا نهایتا با تقدیم ده‌ها شهید و جانباز در این عملیاتها، بار دیگر امنیت به منطقه بازگشت و گروهک‌های ضدانقلاب مجبور به ترک خاک ایران شدند.
گروه امنیتی دفاعی [url="http://www.farsnews.com"]خبرگزاری فارس[/url]، در دومین سالگرد این عملیات در نظر دارد تا طی سلسله مطالبی تحت عنوان «[b]فتح قله‌های امنیت[/b]» به بررسی جنبه‌های مختلف و اقدامات صورت گرفته در جهت ایجاد امنیت در این مناطق شمالغرب بپردازد؛ امنیتی که نه با زور اسلحه، بلکه با رویکرد بکارگیری توان مردم منطقه و سازندگی و آبادانی مناطق، بومی شده است.
توپخانه سپاه در عملیات شمال‌غرب عملکرد منحصر به فردی داشت که یادآور نبردهای سپاه در کردستان در سالها پیش بود.
آنچه در ادامه می‌خوانید گفتگو با سردار محمود چهارباغی فرمانده توپخانه سپاه در خصوص بررسی عملکرد توپخانه سپاه در شمال‌غرب و برخی ویژگی‌های سردار شهید‌ عباسعلی جان‌نثاری فرمانده گروه توپخانه 15 خرداد که در ارتفاعات شمال‌غرب پس از تحمیل تلفات سنگین بر دشمن به آسمان پرکشید.
[center][b]***[/b][/center]
[color=#ff0000][b]* توپخانه سپاه چه جایگاهی در مقابله با پژاک در شمالغرب کشور داشت؟[/b][/color]
تجربیات گذشته توپخانه‌ای سپاه در سال‌های گذشته خصوصا در کردستان نقش زیادی در موفقیت ما در این عملیات‌ها ایفا کرد، هم اجرای تیر منحنی در عمق روی مواضع دشمن و هم تیر مستقیم توپخانه که این تدبیر، عرصه را بر دشمن تنگ کرده بود. با این طراحی‌ها، دشمن از همه جناح‌ها زیر آتش ما قرار داشت.
بزرگترین دستاورد ما در این عملیات تحمیل اراده به دشمن بود و اینکه دشمن کاری را بکند که ما می‌خواهیم و با توانی که دشمن در این عملیات از سپاه دید بعید می‌دانم دیگر بخواهند دست به شرارت بزند.
[color=#ff0000][b]* استفاده از نیروی توپخانه برای چنین منطقه و نبردى چقدر موثر است؟[/b][/color]
وقتی دشمن مقابل شما سنگر می‌زند، کانال‌کشی می‌کند و مین می‌کارد، این دیگر جنگ چریکی نیست چرا که دشمن خط جنگی تشکیل داده است.
وقتی ما تانک و توپخانه داریم آیا این صحیح است که نفر پیاده را بفرستیم و تلفات بدهیم؟ اصلاً! ما این تجهیزات را برای کی و کجا می خواهیم؟
[color=#ff0000][b]* تصور برخی افراد این است که ما با یک عده نیروی آماتور و ضعیف مواجه بودیم. نظر شما چیست؟[/b][/color]
این تصور غلط است. شما ببینید اینها ظرف چند روز به تجهیزاتی نظیر خمپاره‌انداز مهجز شدند. اغلب آنها در اسرائیل یا توسط اسرائیل آموزش دیده‌اند و آمریکای‌ها هم آنها را پشتیبانی می‌کردند. در واقع می‌شود گفت اصلا پژاک به نیابت از آمریکا با ما می‌جنگید.
[color=#ff0000][b]* این عملیات چه برکات و دستاوردهایی برای سپاه داشت؟[/b][/color]
یکی از بزرگترین برکاتش این بود که ما در عرصه عمل، نیرو، تجهیزات و فرماندهان خود را محک زدیم. این آزمایش در صحنه عملیات با صحنه رزمایش خیلی فرق می‌کند و ما در عمل نقاط قوت و ضعف خودمان را شناختیم.
این بزرگترین عملیات نظامی ما پس از جنگ بود. مردم ما در امنیت زندگی می‌کنند اما نمی‌دانند این امنیت با چه هزینه‌هایی و چه جانفشانی‌هایی به دست آمده است. من در این عملیات بچه‌هایی را دیدم که شبانه روز کار می‌کردند و با وضو می‌رفتند پای قبضه.
مطمئن باشید اگر سپاه با اقتدار وارد عمل نمی‌شد، دشمن به آنچه داشت اکتفا نمى‌کرد و جلوتر می‌آمد.
[color=#ff0000][b]* شما به عنوان فرمانده توپخانه نیروى زمینى سپاه، فرمانده شهید جان نثارى بودید. از نحوه آشنایى خودتان با ایشان بگویید.[/b][/color]
با شهید جان نثاری در عملیات محرم آشنا شدم و اولین بار او را در سنگر فرماندهی دیدم. وقتی از عملیات پیاده، وارد توپخانه شدم یک نوجوانی بود که مشغول تمیز و آماده کردن بیسیم‌ها بود. پرسیدم این نوجوان کیست؟ گفتند آقای جان‌نثاری.
قسمت این بود که من در آن آتش‌بار مشغول کار شدم. از کنار آن آتش‌بار یک آتش‌بار دیگر تشکیل شد که فرماندهی‌اش با من بود و عباس(جان‌نثاری) هم شد جانشین من.


[center]
[background=#dddddd][img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/06/20/13920620000136_PhotoL.jpg[/img][/background] [/center]
[center][color=#0000cd]سردار شهید عباسعلی جان‌نثاری (سمت چپ) در کنار سردار محمود چهارباغی فرمانده توپخانه و موشکی نیروی زمینی سپپاه[/color][/center]


اولین بار عباس در عملیات خیبر فرمانده آتش بار شد. آتش بارش را برد طلائیه و جلوتر از دیدگاه مستقر کرد. یادم هست که یک بار رفتم به او سر بزنم، آنقدر گلوله به اطراف ما خورد که من تعجب کردم که بچه ها اینجا چطور کار می‌کنند؟
در طول دفاع مقدس تا پایان آن، در همه عملیات‌ها عباس در توپخانه حضور داشت و حضورش موثر بود. بخصوص در والفجر 8 برای آزادسازی فاو که یک بخش از منطقه در حوزه توپخانه زیر نظر عباس بود.
من 28 سال با عباس زندگی کردم و نزدیکترین افراد به هم بودیم. کوچکترین نکته منفی از او ندیدم. همیشه به عباس غبطه می‌خوردم.
[color=#ff0000][b]* چطور شد که گروه توپخانه 15 خرداد را برای این عملیات انتخاب کردید؟[/b][/color]
سخت‌ترین کارها را در نیروی زمینی به جان‌نثاری واگذار می‌کردیم. هر ماموریتی که به او واگذار می‌شد به بهترین نحو ممکن انجام می‌داد.
وقتی به ما گفتند قرار است در شمال‌غرب مأموریت داشته باشیم، گروه 15 خرداد یکی از رده‌هایی بود که انتخاب کردیم.
یکی از بهترین شناسایی، انتخاب و اشغال موضع‌ها را عباس انجام می‌داد. این یک اصطلاح توپخانه‌ای است. طراحی آتش را هم انجام داد و تلفات زیادی از دشمن گرفت. موقعی که رفتیم بالای جاسوسان دیدیم که با گلوله‌های توپخانه اکثر سنگرها و تونل‌های دشمن تخریب شده است.
[color=#ff0000][b]*نحوه شهادتش چگونه بود؟[/b][/color]
می‌رود دیده‌بان را توجیه می‌کند و منطقه را نشان می‌دهد و اینکه کجاها را بیشتر آتش بریزند. منطقه هم تقریباً امن بوده است. یکی از نیروهای دشمن فاصله می‌گیرد و می‌آید نزدیک و چند گلوله شلیک می‌کند که یک تیر به سر عباس اصابت می‌کند.
به نظر من این گلوله مأموریت داشت. ما اعتقادمان این است. در مدتی که گروه 15 خرداد آنجا مأمور بود و با این حجم کار، یک سرباز هم از دماغش خون نیامد اما با یک گلوله فرمانده‌اش به شهادت می‌رسد. خدا دیگر او را زمینی نمی‌خواست.

[center]
[background=#dddddd][img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1392/06/20/13920620000118_PhotoL.jpg[/img][/background][/center]


مردم اصفهان در تشیع پیکر عباس حماسه آفریدند. آدم یاد تشییع شهید خرازی و شهید احمد کاظمی می‌افتاد.
از تبریز، اهواز، کرمان و خیلی جاهای دیگر آمده بودند. یک سربازی که از مشهد آمده بود، گفت: وقتی شنیدم آقای جان نثاری شهید شده به سختی بلیط هواپیما گرفتم و خودم را به اصفهان رساندم.
[color=#ff0000][b]* خبر شهادت عباس را چطور شنیدید؟[/b][/color]
این اواخر واقعاً از نظر رفتار تغییر کرده بود. روز آخری که می‌خواست برود منطقه آمد اینجا و با هم خداحافظی کردیم و زیر گلویش را بوسیدم.
من در منطقه بودم. یکی از همکاران تماس گرفت و گفت محمود کجایی؟ گفتم: دارم می آیم پیش شما. گفت زود بیا که عباس الان تیر خورده. سریع او را با هلی کوپتر بردند ارومیه. چند روزی هم نفس می‌کشید اما دکترها گفتند امیدی نیست. فقط قلبش می زند. ساعت 10 و 10 دقیقه روز چهارشنبه بود که بچه‌ها از بیمارستان زنگ زدند و گفتند عباس به شهادت رسید.
موقع تخلیه منطقه توسط دشمن، من آنجا بودم و دیدم چطور با ذلت و خواری منطقه را ترک کردند. وقتی که در ارتفاعات جاسوسان بچه ها جشن پیروزی گرفتند و شاد بودند، جای عباس خیلی خالی بود. حداقل برای من خیلی سخت بود.


[url="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920620000221"][size=5][font=courier new,courier,monospace]لینک[/font][/size][/url]
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right][color=#ff0000]خدا دیگر او را زمینی نمی‌خواست[/color][/right]
[right]جان كلام اينه[/right]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[right]فرمانده ارشد ما خودش باید بره دیدبان رو توجیه کنه؟این ها فرق اتش ما با امریکاس.فرمانده ایرانی متاسفانه یا خوشبختانه در خود میدان نبرد هستش...کاش بیشتر مراعات کنیم...[/right]
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
البته فواید این رویکرد هم انکار نشدنی است...

نیرویی که ببیند فرمانده از خودش جلوتر است با جان و دل کار می کند.
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یکی از همرزمان این شهید بزرگوار مطالبی را راجع به ایشان بیان کرده اند که گفتش خالی از لطف نیست: در ماه رمضان که ایران آتش بس یک ماهه اعلام کرده بود ایشان برای آموزش شلیک گلوله های جدید توپ که به تازگی به یگانهای عملیاتی تحویل داده شده بود به ارومیه اعزام شده بود(اگر اشتباه نکنم گلوله ها نقطه زن و هدایت لیزری بودند) در هنگام آموزش 2شلیک اول ناموفق بود و آن شهید بزرگوار قبل از شلیک سوم به نماز ایستادند و بعد از خواندن نماز و راز و نیاز با معبود دستور شلیک سوم را دادند وهر تیری که بعد از آن شلیک شد با موفقیت به اهداف اصابت کردند و هنگام شهادت نیز تیر دشمن به پیشانی ایشان برخورد کرده بود درواقع ایشان کسی بود که: (از سجده گاه به معراج رسید) ویرایش شده در توسط MILAD110
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یادش بخیر منم همون جا خدمت می کردم
توپ 130 و122 داشتیم امان از صدای این 130 بخصوص وقتی شب خواب باشی و تو 20 متری جایی که خوابی شلیک کنن بخدا قلبت میاد تو دهنت نه یه بار بلکه هزاران بار

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

انشاالله شاید چند سال دیگر محرمانه بودن برخی مسایل رفع بشه تا کمی بشه شفاف کرد خیلی ماجراها رو ...

به هرحال خداوند ایشون رو آمرزیده که لیاقت شهادت رو به دست آوردند ، انشاالله که ایشون و همرزمان شهیدشون شفیع ما باشند نزد اولیا و اوصیا و انبیا و اصل کاری که همانا الله هست


_____

گروه توپخانه شهید جان نثاری با چنان اراده ای تمرین میکردند که حتی در زمینه کوهنوردی و ... به مهارتی دست پیدا میکنند که در اولین همایش صعود به دماوند حتی میزنند رودست بچه های صابرین ... و اول میرسند به قله

خداوند یاد و راهشان را برای ما روشن و زنده نگه دارد و ادامه دهنده راهشان باشیم


____________



حیف م میاد اینو ننویسم :


نگفت برو ، گفت بیا !


این مهمترین فرق فرماندهی برتر و شهادت طلبانه اسلام و انقلاب اسلامی هست که توسط فرزندان زهرا سلام الله علیها انجام میشه


دوستان ، برتری و قدرت ما دقیقا همین هست که فرمانده ی ما خودش کیلومترها عقب تر به اصطلاح توی قرارگاه تاکتیکی ش زیر زمین مخفی نشده بلکه جلوی آتش دشمن هست ... رمز برتری بسیج و سپاه بر تمامی ارتش های کلاسیک و غیره جهان همین هست



شهادت هم خیالتون تخت تخت ، حتی مرگ عادی هم تا قسمت ت نباشه عمرا سراغت بیاد هرچی هم تو سراغش بری ولی وقتی بیاد مثل قضیه انفجار یک تانکر در حال جوشکاری که 300 متر اونطرفتر یک آهن رو پرتاب میکنه و میخوره رو سر یه بنده خدایی که اصلا در جریان قضیه نیست و جابجا میکشدش .... مطمئن باش از مرگ فراری نیست

ولیکن در باب شهادت

به قول شهید چمران : خدایا مرگ از من فرار میکند ....


دوستان ، به خدا سوگند کسانیکه با فرزندان زهرا آشنا باشند میدونند و میخواندند و خواندند و شنیدند و دانسته و فهمیده اند که :

امکان نداره ، یک دقیقه این ور اون ور بشه شهادت شخصی .... مگر تحت شرایطی که باز هم همه ش برمیگرده به :

الله

تا خدا نخواد و خود شخص لیاقت ش رو بدست نیاره این اتفاق نمی افته( اینو برای مردان خدا میگم ./.. برای کسانیکه واقعا جهاد درراه خدا میکنند ... به استثناها کاری ندارم)



پس نقطه قوت خودمون رو نقطه ضعف ندانیم


اگر جان نثاری رفت یعنی هم خودش هم خداش به این نتیجه رسیدند بیشتر از این نیازی به حضورش و شکنجه شدن ش نیست چون از رفقاش دور هست

جریان شهادت ایشون خیلی خیلی مفصل تر از این حرفاست ....

یعنی حتی با وصف اینکه اصل جریان رو هم در جریانم و واقعا جای گله گزاری هم در این زمینه هست !!! ولیکن چونان مسیح کردستان شهید بروجردی که شهادت خودخواسته رو انتخاب کرد ... من یکی جرات ندارم بگم چرا فلان شد و بهمان شد چون لقب شهید برازنده هرکسی نیست مرگ به لیاقت ش برسه که شهید جان نثاری رسید .... !


با وصف همه ضعف ها و کمبودها و مشکلاتی که میشد این شهید ، به آرزوی خودش نرسه و کماکان پیش ما باشه .... مانند امثال قاسم سلیمانی و دیگر شهیدان زنده این مملکت و آب و خاک

منتها خدا لطف ش بی کران هست ...

یا حق
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote] دوستان ، برتری و قدرت ما دقیقا همین هست که فرمانده ی ما خودش کیلومترها عقب تر به اصطلاح توی قرارگاه تاکتیکی ش زیر زمین مخفی نشده بلکه جلوی آتش دشمن هست ... رمز برتری بسیج و سپاه بر تمامی ارتش های کلاسیک و غیره جهان همین هست[/quote]
ادیب گرامی ؛ نمیدونم چرا نظرات من با نظرات شما زیاد کنتاکت داره !
ما باکری رو از دست دادیم ؛ جایگزین شد ؟ بقیه چطور ؟
من این درک از دین محمدی و شریعت جعفری را احساسی قلمداد میکنم
اینکه شهادت اوج قله آمال ما شیعیان حسین است ؛ تردیدی نیست برای همین است که لباس سبز پاسداری میپوشیم ؛ ولی زمانی که در راستای همین هدف بزرگ مسئولیتی رو قبول میکنیم ؛ همین اسلام ما رو ملزم به اجرای صحیح آن میکنه ...
مسلما فرمانده سپاه همیشه در خط مقدم نیست چرا که وظیفه او چیز دیگری است ...
اگر در گذشته فرماندهان ما در خط مقدم بودند ؛ نگران عدم اجرای صحیح دستورات بودند ؛ مثلا اگر در فاز آخر عملیات رمضان اون خاکریز درست متصل میشد ؛ دیگه ۲ کیلومتر شکاف بین نیرو ها ایجاد نمیشد که تیپ زرهی عراق زپرتی بیاد ۵ کیلومتر تو خط مقدم ما نفوذ بکنه ! همین نوع مشکلات بودند که در گذشته باعث میشدند فرماندهان در خط مقدم باشند ... البته این به معنای کتمان روحیه شهادت طلبی فرماندهان نیست ؛ همین روحیه آنان را ملزم به اجرای صحیح برنامه ها میکرد ...
امروز هم اگر فرمانده ما در منطقه جنگی شهید شده به نظر من ابتدا باید دید که علت این امر چه بود و آن را بر طرف کرد
بهر حال ما آرزو داریم که فرماندهانمون در بونکر های بنتی مسلح شده در عمق زمین به فرماندهی نیرو های ما بپردازند ؛ ما هنوز کاظمی و شوشتری و بهرامی و .... رو جبران نکردیم ... ویرایش شده در توسط mohammaddanger

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام

برای اینکه نظرات شما برادر بزرگوارم بسیار شبیه به نظرات گذشته بنده بود ... نظراتی که اینقد رفتم و رفتم در راه ش که به قول شهید آوینی شدیم از راه برگشتگان ،از ریش پروفسوری و روشنفکری و...

برادر بزرگوارم ، خیلی ها همین سیر اندیشه من و تو رو داشتند و دارند ، حالا یا خدا لطفی میکنه و پرده ی دیگری جلوی چشم شون عقب میزنه و حقایق بیشتری میفهمند یا مدتی طول میکشه به پرده برسند یا متاسفانه پشت پرده بعدی درجا میزنند ...

میگی شهید باکری؟

بیا به من ثابت کن ، حاصل خون شهید باکری رویش لاله ها نبوده ؟

از خون شهیدان لاله روییده رو شنیدی ؟

حالا این لاله چی هست کاری ندارم فقط بدون شاید موتور محرکه کربلای 5 ، شهادت همین باکری بوده ، درسته ؟ اینجورم میشه حرف زد

یا مثلا حاصل شهادت همت سردار بی سر کربلای خیبر ... 8 سال نبرد جهانی با تمام کشورهای جهان بوده و خد ا لطف کرده تا عقب نشینیم ؟

فک کن ، همت باکری خرازی قهرمانی قجه ای وزوایی متوسلیان رستگاری اخوان اسماعیل های ابراهیم بودند ... قربانی هایی که رفتند تا ما بمانیم !


دوست عزیز نگرش که بره بالاتر میبینی حقایق چیز دیگری است



شهید با خون خودش، با شهادت خودش ، تضمین راهی است که با زنده ماندنش قطعا اون راه زنده نخواهد ماند .... اینو به جد به شما عرض میکنم براث اثبات ش هم به زودی مقالاتی میزارم که از زندگی شهدا و زندگی پس از شهادت شون هست که چه دستگیری هایی از ماها میکنند

یا حق ویرایش شده در توسط Ernesto_Rommel
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام
مي گيد باكري و يا همت هر چند اينها خيلي بزرگ هستند اما بزرگ تر از سيد الشهدا(ع) هستند كه با خون خود راه تاريخ و سعادت بشريت را ساخت خون شهيد اينگونه كه بقيه كارها باشد نيست شخصي كاري مي كند و اگر او ان توضيح ندهد و پي گيري نكند به نتيجه نمي رسد اما خون شهيد را خدا ضامن نتيجه است ان كسي وعده اش هيچ گاه تخلف پذير نيست و خطايي ندارد . در ضمن اگر خون اين شهيدان نبود حالا انقلابي بود ،و ما با چه چيزي امتحان مي شديم كه مردمان از نامردمان شناسايي شود . اگر ابا عبداله (ع) نبود مسير بشريت به كدامين سمت بود . بودن يا نبودن مهم نيست بلكه چگونه بودن و رفتن مهم است چه تاثيري در تاريخ داشتن مهم است .تاثير كه طفل شش ماه در تاريخ دارد ايا پيرمرد كهن سن دانشمند هم چيز تمام داشته است ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.