hosseingmn

تاپیک جامع قصاب صبرا و شتیلا ... آریل شارون

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

حالا این اتفاق افتاده باشه یا نه. مگه فرقی هم میکنه؟ اگر زمین لرزیده باشه دین و ایمانتون مستحکم تر میشه؟ یا در جنایت کار بودن این بشر(اگر بشر باشد) اطمینان بیشتری حاصل میکنید؟
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شارون مرده اونوقت شما سر زلزله و جهنم و شتیلا و بشار و ...... بحث(دعوا) می کنید
در احوالات شارون همین بس که پس از مرگش هم بین دشمنانش تفرقه انداخته......... متاسفانه
  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اولین خبرنگاری که در صحنه کشتار اردوگاه صبرا و شتیلا حاضر شد، یک زن آمریکایی بود که روایت دردناکی از این فاجعه انسانی دارد؛ فاجعه‌ای که به فرمان آریل شارون انجام شد.

گروه بین‌الملل مشرق - "جانت لی استیونز" خبرنگار آمریکایی اولین خبرنگار خارجی بود که در کشتار صبرا و شتیلا حاضر شد. وی این جنایت را که به فرمان آریل شارون وزیر جنگ وقت رژیم اسرائیل صورت گرفت را اینگونه توصیف می‌کند:

[img]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/10/25/475859_298.jpg[/img]

«کودکانی را دیدم که گلویشان پاره شده بود. زن بارداری روی زمین افتاده بود که شکمش پاره شده بود ولی چشمانش کاملا باز بود و صورت سیاه شده‌اش فریادی خاموش را سر میداد. کودکان و نوزادان زیادی را مشاهده کردم که تکه تکه شده بودند و در میان آشغال‌ها انداخته شده بودند.»

[img]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/10/25/475858_483.jpg[/img]

http://www.alvadossadegh.com/fa/news/77206-روایت-تکان‌دهنده-خبرنگار-زن-آمریکایی-از-جنایت-شارون-عکس.html
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خبرى از تهدىد حماس ىا جهاداسلامى قبل از تشىىع بوده ىا ملت جان بر کف صهىونىست از شدت علاقه شدىد شرکت نکردن در ماجراى تشىىع?

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]جناب 013579؛[/b]

بنده نه با شما و نه هیچ عزیز دیگری سر دعوا و درگیری ندارم.
اساساً هم معتقدم این دوستی هاست که در میلیتاری می ماند؛ سوای هر اختلاف نظری.
چون فرمودید پستم را ویرایش کنم، به احترام کلامتان این کار را انجام دادم.

ان شاءالله شما نیز در برخورد با مواردی که به نظرتان صحیح نمی آید، کمی با سعه ی صدر بیشتر و البته خوش بینی برخورد فرمایید.
همه ی ما هموطنیم و خواهان پیشرفت کشور. هر کس با نگاه و باور خود.

موفق باشید.

=================================================

[b]جناب ShahryarHedayati؛[/b]

کسی اینجا با کسی دعوا ندارد (حداقل بنده، برادر رضا، برادر رهرو و سایر عزیزانی که در این بحث مشغول مباحثه ایم).
اینکه این جنایات را بررسی کنیم یا صحت و سقم زلزله را هم نشانه ی اختلاف ما نیست.
به مرگ یا زندگی شارون هم مربوط نمی شود. چرا که از نظر همه ی ما شارون همان چند سال پیش که سکته ی مغزی کرد و زندگی نباتی خود را آغاز نمود، مرده بود.
این که نعشش چه زمانی دفن شود اهمیت چندانی ندارد.

از شما تعجب می کنم که چطور مباحثه ای منطقی را نشانه ی «تفرقه» می دانید.
این بحث، برای افزایش دانش حقیر و پرداخت زکات علم دوستان صورت گرفته است و البته استفاده ی خوانندگان دیگر تاپیک.

از ارائه ی نظرات سازنده ی سایر عزیزان هم استقبال می کنیم؛ منجمله خود شما بزرگوار.
  • Upvote 5
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mostafa_by' timestamp='1389902445' post='359760']
[b]جناب ShahryarHedayati؛[/b]

کسی اینجا با کسی دعوا ندارد (حداقل بنده، برادر رضا، برادر رهرو و سایر عزیزانی که در این بحث مشغول مباحثه ایم).
اینکه این جنایات را بررسی کنیم یا صحت و سقم زلزله را هم نشانه ی اختلاف ما نیست.
به مرگ یا زندگی شارون هم مربوط نمی شود. چرا که از نظر همه ی ما شارون همان چند سال پیش که سکته ی مغزی کرد و زندگی نباتی خود را آغاز نمود، مرده بود.
این که نعشش چه زمانی دفن شود اهمیت چندانی ندارد.

از شما تعجب می کنم که چطور مباحثه ای منطقی را نشانه ی «تفرقه» می دانید.
این بحث، برای افزایش دانش حقیر و پرداخت زکات علم دوستان صورت گرفته است و البته استفاده ی خوانندگان دیگر تاپیک.

از ارائه ی نظرات سازنده ی سایر عزیزان هم استقبال می کنیم؛ منجمله خود شما بزرگوار.
[/quote]

اخه یه خورد لحن دوستان داشت تند می شد......
راستی ببخشید اشتباهی منفی دادم
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[b]دوست گرامی؛ جناب reza2250.[/b]

ابتدای امر باید خدمت شما عرض شود که حقیر توسط دوستی بزرگوار، توصیه به عدم ورود به این دست مباحث شده ام (که اصلی ترین آن، نبود فضای منطقی و مناسب برای ورود به چنین بحث هایی است که عمدتاً اکثر خوانندگان با مسئله احساسی برخورد کرده و در بهترین حالت با مثبت و منفی بازی و در بدترین حالت، با اهانت و یا تخریب بحث، موضوع را به انحراف می کشانند). نیت اصلی ارسال پست آخر نیز بی پاسخ نگذاشتن فرمایش دوست بزرگوارم؛ جناب رهرو بود که فرمایششان چند روزی بی پاسخ مانده بود.

حقیقتش برای پاسخ ندادن برنامه ریزی کرده بودم. ولی پست شما هم به گونه ای بود که انصافاً نمی شود پاسخ آن را نداد.
اصلی ترین دلیل آن، زحمتی است که برای نگارش پست کشیده و مشخصاً برای آن تحقیق و بررسی زیادی انجام داده اید.

ولی خوب. این روزها کمی فرصتم محدود است و اگر اجازه دهید بخش هایی از فرمایش شما را الان پاسخ داده و بخش های دیگر را ان شاءالله چند هفته ی آینده که فرصت بیشتری داشتم پاسخگو باشم.

---------------------------------------------------------------------------------

[quote]ببخشید ولی این صحبت یه کم غیر دوستانه نیست؟
اول بذار من یه لینکی چیزی بهت بدم بعدش شکوه شکایت کن مصطفی گرامی[/quote]

در جای جای فرمایشاتتان، کمی سلسله وقایع مباحثه ی کوتاه بین حقیر و شما، از نظر زمانی رعایت نشده است دوست بزرگوارم.
اگر برای هر عرض، صرفاً پست مربوطه در نظر گرفته شود مشکل حل خواهد شد.

این عرض حقیر، درخصوص ارائه ی لینک گزارش کاهان توسط شما، در قبال درخواست مستندات از دوستمان مبنی بر «حضور» و «انجام» کشتار توسط شارون و به قول دوستمون کشتن «تمامی» جنبندگان روی زمین و عرض تأسف از عدم امکان کشتن ماکیان آسمان بود. والا اگر موضوع بحث، بررسی گزارش کاهان یا نقش اسرائیل در این جنایت بود، لینکی مربوط بود.

امیدوارم این سوء برداشت برطرف شده باشد.

[quote](اتفاقا اینجا بازم نوشتین که زبانتون به اندازه من خوب نیست – والا من ادعایی ندارم) و بهم پیشنهاد کردی بعضی روؤس مطالب گزارش کاهانو به فارسی برای شما و بقیه کاربرا بنویسم. اومدم ثواب کنم کباب شدم :) (فقط می خواستم خیلی راحت اهم و چکیده نتیجه رسیدگی رو بهت بگم، همین) وگرنه دیگه اینقدرام از مرحله پرت نیستم منم مث شما تعریف درست مستندات رو در بحث می دونم. ای کاش شما بزرگوار قبل از ایراد وارد کردن به این ارجاع قدری در جمله خودت خطاب به من تأمل می فرمودی.

شما میگید که این یه متن دستکاری شده است و افزودنی های دلبخواه زیادی داره خوب بزرگوار برای من و مابقی دوستان مشخص کن کجاهاش تناقض داره با متن اصلی کار چامسکی و کجاهاش نداره تا هم من روشن بشم و هم کاربرا از صحت و سقم اشکالی که شما وارد کردی مطلع و مطمئن بشن. البته باز هم نوشتید که موضوع کتاب ربط زیادی به هدف متن مقاله هم که از این نقل قول های بقول خودمون مصادره به مطلوب شده استفاده کرده نداره (که شبیه یه جور تناقض گوییه) و نمی دونم چرا اصرار داری که این نقل قولا حتما مصادره به مطلوب شدن یا نویسنده چطور این کارو انجام داده تو این مقاله. شما که مدیر باسابقه سایت هستین بالاخره بهتر از من می دونین که باید واسه هر قضاوتی که درباره متنی یا نویسنده ای می کنیم یه دلیلی، شاهدی بیاریم و خوبه که این موردم بنویسین. ممنون از توصیه ات هارد کپی کتاب اوریژینالو دارم.[/quote]

همانطور که در پست شماره ی 34 خدمت شما بزرگوار عرض کردم، قبلاً بخشی از این موارد که شما فرمودید را در فوروم ایران امریکا عرض کرده ام که به جهت جلوگیری از اطاله ی کلام، لینک تاپیک را تقدیم حضورتان کردم.
آیا آن را مطالعه فرمودید؟

[quote name='mostafa_by' timestamp='1389555687' post='358936']از قضا چند ماه قبل، در فوروم ایران امریکا نیز بحث مشابهی درگرفته از قضا دوست بسیار عزیزی نیز دقیقاً همین لینک شما را به عنوان منبع قرار داد که البته بنده نیز پاسخی خدمت ایشان عرض کرده ام که برای جلوگیری از اطاله ی کلام، اگر تمایل داشتید می توانید از این لینک آن را مطالعه فرمایید.[/quote]

اگر اشارات بنده در این تاپیک از نظر شما ناکافی است بفرمایید تا توضیح بیشتری خدمتتان عرض کنم.
هرچند که اگر خود یکبار کتاب را مطالعه فرموده باشید و آنگاه قیاسی با مطلب ارجاع شده توسط خود صورت دهید، به خوبی می دانید موضوع مورد اشاره ی من چیست.

[quote] خب این که نشد آقا مصطفی شما قبلش فرمودید

نقل قول
مواردی از قبیل «حضور آریل شارول در کشتار صبرا و شتیلا» (عرض کردم حضور در کشتار! نه نظاره گر بودن کشتار! یا عدم تلاش برای جلوگیری از کشتار! یا حتی باز گذاشتن دست فالانژها برای این کشتار) و البته موارد عجیب و غریبی که دوستمان فرمودند و بنده نیز در پی مستندات آن بوده ام


شما بفرما که چطور «گفته اون دستمان» رو «عجیب و غریب» دونستی؟ «عجیب و غریب» دونستن حرف کسی خودش یه جور ادعا نیست؟ [/quote]

یعنی اینکه ما بگوییم ادعای کسی مبنی بر اینکه «یک نفر آمده همه را کشته است و به چهارپایان هم رحم نکرده است و بعد گفته است که حیف که پرندگان را نمی توانم بکشم»، عجیب است، این موضوع نیاز به اثبات دارد؟ یعنی اگر شما مثلاً از سوئد آمده باشید و این مطلب را بخوانید، آن را موضوعی عادی (مثل مثلاً پیروزی پرسپولیس بر استقلال در بازی فردا) تلقی می فرمایید؟ یا اینکه برایتان عجیب و غریب به نظر می رسد؟!

بله! در مقام کلام به هر چیزی می شود واژه ی «ادعا» را اطلاق نمود. حتی به این که «هوا سرد است»! و به طرف مقابل گیر داد که «اثبات کن که هوا سرد است»!!

ولی منطقاً وقتی یک نفر در فصل زمستان با زیر شلواری در خیابان مشغول راه رفتن است و از فرط سرما پاهایش یخ زده است را ببینیم و بعد از او دلیل این نوع پوشش در هوای سرد را جویا شویم و طرف دلیل آن را گرما اعلام نماید، منطقاً ایشان می بایست گرم بودن هوا را اثبات نمایند؛ نه ملت سرد بودن هوا را.

از قضا در عرایض بعدی ام ادعاهایی کرده ام که اگر فرمایش شما در آن زمان و ناظر به پست های بعدی ام بود، فرمایشی درست بود.
ولی در این جا، من ادعایی نکرده بودم و صرفاً از دوستمان خواستم مستندات «حضور» شارون در کشتار و موارد بعدی را ارائه نماید که به نظر حرفی غیر منطقی نیست و درخواست مستندات هم نیازی به اثبات ادعاها ندارد.

[quote]منتهی یه مطلبی هست اینجا اونم اینکه شما داری دو جور ادعا طرح می کنی: یکی درباره نحوه بیان واقعه است و یکی درباره آمر و مباشر کشتار.
باز در ادامه در همون پست و در همون لینک نوشتید که:

نقل قول
هرچند رسانه های ایرانی، همواره ادعاهایی مضحک درخصوص این جنایت مطرح نموده اند همچون انجام کشتار توسط اسرائیلی ها!! (نه توسط فالانژها یا هر گروه دیگری!!)، سکوت مجامع جهانی در خصوص این واقعه و البته انگیزه های اسرائیل از این کشتار که البته وارد این موضوع نمی شوم. ولی در همین حد که همین که حتی خود اسرائیل نیز در این خصوص دادگاه و کمیته ی حقیقت یابی تشکیل داد، برای رد بسیاری از این افسانه سرایی ها کفایت می کند
اول اینکه کی گفته شما داری شارون رو تطهیر می کنی یا چه و چه؟ داریم درباره یه واقعه حرف می زنیم با هم، بعدشم دوست عزیز، ملاک قضاوت من تو این تاپیک که الزاما گزارش کاهان نیست، آوردمش واسه اینکه بگم خودشونم متوجه گند بزرگی که زدن شدن، شما به اسم اون کتابی که اول عرضم معرفی کردم و یه پاراگراف ازش نوشتم توجه کردی، خطا و خیانت در لبنان ... و لابد میدونی که نویسنده اون کتاب دیپلمات سابق آمریکایی و تو دوره ریاست جمهوری کِنِدی و لیندون جانسون معاون وزرای امور اقتصادی و کشاورزی آمریکا هم بوده (یه جورایی تو جمع اذناب سیاستمدارای کله گنده روزگار خودشم بوده) حالا اینم درست که جز منتقدای رابطه آنچنانی و بقول خودش یه طرفه آمریکا و اسراییلم بوده ولی بالاخره می تونی روی اون کتاب بعنوان یکی از ده ها منبع حساب باز کنی. نمی تونی؟[/quote]

[quote]ولی خوب غیر از این روایت های دیگه ای هم هست صداهای دیگه ای هم هست (همین یه دونه منبع نیست که)

نقل قول
موضوع اصلی این است که اگر ماجرا را فرای این افسانه سرایی ها و طبق معمول دوختن هر واقعه به ناف اسرائیل و به قول دوستمان توطئه های یهود و «تفکرات این یهودیان منحرف» (که بنده افتخار آشنایی با این توطئه ها را نداشته و تنها استاد رائفی پور هستند که به این کشف و شهود رسیده اند) نگاه کرده و برای هر یک از طرفین ماجرا وزنی قائل شده و به دنبال ریشه یابی علل وقوع این فاجعه باشیم، آنگاه به مسائلی می رسیم که در آن، اسرائیل از قضا نه نقش اصلی، که کمترین نقش را ایفاء نموده است.



خوب این که دیگه ادعای شماست اگر هنوزم اصرار داری که ادعا نیست خوب پس منبع اش چیه؟ (آخه خود کمیته کاهان هم تو متن گزارش ننوشته که اسراییل کمترین نقش رو داشته، شما بهم بگو چطور میگی اینو)[/quote]

بله. این موارد ادعاست و صد البته بعد از آن پست نگاشته شده است.
مسلماً شما هم ادعای داشتن علم غیب را نمی کنید و نمی گویید که با علم به اینکه در آینده، بنده ادعاهایی را مطرح خواهم کرد، آن پست را نوشته اید.
اینطور نیست؟

اینکه بنده عرض می کنم «کمترین نقش»، به مفهوم این است که اگر طرح ریزی و اجرای قتل را «بیشترین نقش»، عوامل تشکیل دهنده ی و مسبب وقوع این فاجعه را در مرحله ی بعد و فضا و محیط آن روزهای لبنان (که بشدت متأثر از جنگ داخلی بود) را در مرحله ی بعدی از «نقش پذیری وقایع این واقعه» بدانیم، آنگاه «عدم جلوگیری از وقوع کشتار و تنها نظاره گر بودن و عمل نکردن به وظیفه ی قانونی اشغالگر» را در آخرین مرحله ی نقش پذیری خواهیم دید و این می شود «کمترین نقش».

دقت بفرمایید. بنده برادر محترم شما را قبلاً در نزاعی به قتل رسانده ام. شما هم آن زمان با بنده درگیر و سابقه ی زد و خورد داشته ایم. حال در اقدامی دیگر، یکی از افراد بنده یا حداقل منسوب به بنده می آید و پدر محترم شما را هم می کشد. شما هم که هم از قتل قبلی از بنده کینه به دل داشته و مترصد فرصتی برای جبران بوده اید و از طرف دیگر سابقه ی زد و خورد با بنده را داشته و از بنده نیز کینه داشته اید، به بهانه ی خونخواهی پدرتان می آیید بنده و خانواده ی بنده را قتل عام می فرمایید (اگر من مرده ام، پس چکونه با شما حرف می زنم؟!!).

این وسط، مسئول امنیت ساختمان که مدیر ساختمان بوده و از قضا نظامی نیز هست و البته خرده حساب هایی نیز با بنده دارد، با علم و آگاهی از ورود و قصد و نیت شما و با اطلاع از آغاز جنایت (و شاید هم با هماهنگی قبلی با شما)، به جای اینکه به پلیس و یا حراست ساختمان زنگ بزند و جلوی وقوع فاجعه یا حداقل تداوم آن را بگیرد، تنها نظاره گر بوده و شاید حتی گهگاهی با اشاره و علائم شما را راهنمایی هم کند (بعلت همان کینه ها و دشمنی های قدیم ایشان با بنده).

حال این وسط ماجرا خاتمه یافته و جنایت صورت پذیرفته است.
حالا شما در تناسخ بعدی تان بدل به یک قاضی یا وجدان بیدار یا هر چیز دیگر بی طرف می شوید و می خواهید به این جنایت و چگونگی وقوع آن رسیدگی کنید.

منطقاً می آیید برای هر یک از این وقایع، وزن و نقشی قائل می شوید و بعد بررسی می کنید که علت و چگونگی وقوع این جنایت را مورد بررسی قرار می دهید.

به آقای مدیر ساختمان داستان ما چه نقشی را می دهید؟ بیشترین نقش را؟

حتماً ایشان در وظیفه ی خود قصور داشته و با وجود امکان جلوگیری از جنایت، دست شما را باز گذاشته است و در نوع خود مجرم است.
ولی آیا باید قاتل اصلی بنده و خانواده ی بنده و کسی که بیشترین نقش را داشته است، ایشان دانست؟

[quote]نقل قول
اسرائیل در این موضوع مقصر بود، ولی به اندازه ی خود. تقصیر اصلی اسرائیل (که برای همان، شارون محاکمه و محکوم شد)، این بود که اگرچه این رژیم، اشغالگر بوده و جنوب لبنان را به اشغال خود درآورده بود، اما طبق قوانین بین المللی مسئولیت حفاظت از جان مردم و برقراری امنیت نیز به عهده ی ایشان بود
اینا که هموناست که تو اون متن فارسی هم بودش که قضاوت کمیته کاهانو خلاصه نوشته بود!؟ خوب اشکالی نداره، شما فرق بین آمر و مباشر یه جنایت رو چی می دونی؟ اصلا فرض که این فرد پاشو به اندازه یه وجب تا بعد ده سال از قتل عام مردم تو اون دو تا اردوگاه نذاشته باشه! خوبه؟ شما که جای داداش بزرگ تر من هستی بهم فرق بین آمر و مباشر یه جنایتو از نوع دسته جمعی یا سیستماتیکو توضیح بده[/quote]

دوست بزرگوار.
موضوع بحث، بررسی جنایت صبرا و شتیلا است یا سنجش دانش اندک حقوقی حقیر؟
این سوال را من باب «ندانستن» تفاوت ها می پرسید (که به نظر بعید است)، یا اذیت کردن بنده (که باز به نظر بعید است) و یا برای گشایش در بحث؟ شاید هم برای سنجش دانش بنده در این خصوص؟
ابتدا به این سوال صادقانه پاسخ دهید. مهم نیست پاسختان چه باشد. جواب را بنده عرض خواهم کرد.
ولی تمایل دارم دلیل گریز به این موضوع را بدانم.

[quote]نقل قول

بهانه ی اصلی اسرائیل برای این قصور این بود که رژیم در حال تخلیه ی منطقه بود و به همین دلیل امکانات و اطلاعات لازم برای جلوگیری از وقوع این فاجعه را در اختیار نداشت. ولی این مسئله، رد شد و دلیل کافی نبود. بویزه اینکه اسنادی منتشر شد که در آن، شارون از احتمال وقوع چنین فاجعه ای آگاه بود و اقدام موثری برای جلوگیری از وقوع احتمالی آن انجام نداد


جناب مصطفی شما مطمئنی گزارش کمیته کاهانو کامل خوندی؟

آخه شما اول اش نوشتی که

نقل قول
والا گزارش کمیته ی کاهان را بنده نیز خوانده ام و نیک می دانم محتویات آن چیست
من واستون نوشتم که ژنرال ایتان (به نقل از خود کمیته) چی گفته به اعضای کمیته کاهان، گفته خودش و این مردک ملعون با حمله موافقت رسمی کردن، این کجا و اون چیزی که شما نوشتی کجا (شما نوشتی آگاه بودند ولی این یارو داره رسما به کمیته توضیح میده که موافقت کردیم. این نوشته ات حتی با متن مکالماتی که از فروم ایران آمریکا واسم نوشته بودی در تناقضه)[/quote]

دوست بزرگوارم. موافقت با انجام وقوع جنایت، اسمش چیست؟ ناآگاهی؟
هرچند که درخصوص گفته ی ایتان شک و تردیدهایی بوده و مبحثی هست که البته نقل آن بحث را کمی منحرف می کند، ولی با فرض صحت صد در صدی آن، آیا این موضوع چیزی جز «آگاهی» را می رساند؟
نمی خواهید بفرمایید مفهوم «موافقت با حمله»، این است که که اسرائیل خود نقشه را کشیده و به فالانژها دستور داده است که آن را اجرا نمایند؟

به عبارت دیگر نمی خواهید موضوع «معاونت در جرم» را به «آمریت در جرم» تغییر هویت دهید. می خواهید؟

در عرض خود، موضوعی که با عرایضم و یا لینک های دیگر در ایران امریکا خدمتتان تقدیم داشتم تناقضی نمی بینم.
اگر امکان دارد بطور مشخص این موارد تناقض را اعلام بفرمایید. البته اگر از نوع «آگاه» بودن و «موافقت کردن» نباشد.

[quote]و نوشتید:

نقل قول


اما اصلی ترین دلیل برای قصور اسرائیل، نه جلوگیری از وقوع فاجعه، که نظاره گر بودن ارتش اسرائیل برای تسویه حساب فالانژها با ساکنین صبرا و شتیلا بود که تا 48 ساعت این نظاره گری صرف به طول انجامید و تازه پس از آن بود که تلاش برای بیرون راندن ایشان از منطقه آغاز شد! یعنی زمانی که تقریباً کار ایشان تمام شده بود.

این، همان مسئله ای بود که بخاطر آن شارون محکوم شد و از قضا گزارش کمیته ی کاهان که شما در پست قبلی بدان اشاره فرمودید نیز درخصوص همین مسئله بود
از قضا؟ خوب مصطفی گرامی شما که اومدی خودت خلاصه گزارش کاهانو نوشتی دیگه از قضا نمی خواد بعدش هم از قضا نبود من صرفا خواستم بهت نشون بدم که حتی خودشونم از خرابکاری که بالا آوردن چقدر نگرانن

[/quote]

متوجه این قسمت از فرمایشات شما، علی رغم چند بار مطالعه ی متن، نشدم.

شما نگرانی را از کجای این قضیه برداشت نمودید؟
اینکه اسرائیل در انجام وظیفه ی خود قصوری داشت را که من بارها عرض کرده ام. اینکه کمیته ی کاهان هم برای رسیدگی به این قصور تشکیل شد که اظهر من الشمس است.
به نظر شما چه کاری باید انجام می شد که نشد و یا چه کاری نباید انجام می شد و شد؟

اگر امکان دارد منظور خود را کمی واضح تر بنویسید که مشکل عدم فهم مناسب این قسمت از کلام ارزشمندتان نیز مرتفع گردد.

[quote]نقل قول
در موضوعات تاریخی، صفر و صدی دیدن مباحث جز سم تحلیل و پژوهش نیست
صفر و صدی دیدن یعنی اینکه شما گزارش کاهانو واسه من بازگو کنی و بعدش بگی که شما استناد کردی به منابع تحریف شده در حالی که اصلا به چیزایی که نوشتید اول پستتون خطاب به منم دقت نکردین (یعنی بنظر میاد می خواستی فقط بگی منبع reza2250 بدرد خودش می خوره که توضیح دادم ...)، این یعنی صفر و صدی دیدن، من که اینجا با شما حرف می زنم اینقدرام خام نیستم که دو کلام منبع زبان اصلی نخونده باشم یا نشسته باشم از صبح تا شب زاغ سیاه این رائفی پور بیچاره رو - که اگه نبود نمی دونم بعضیا دیگه چی واسه گفتن داشتن (انگار که این بیچاره بدشانس یه دونه مشکل همه عالم و آدمه یا فقط یه دونه از این بنده های خدا داریم تو کل این دنیا که توطئه رو مبنا قرار میدن ... بگذریم حالا) – چوب بزنم J یا اینکه از صبح تا شب روزنامه معاریو و جروزالم پست خونده باشم یا ها آرتص یا ... یا ... خود عرب های بیچاره هم یه سری روایت دارن، محققین و کارشناسای حقوق بین الملل هم یه سری حرفای مهم دارن واسه گفتن، مستند و شاهد و دلیل فقط به این منبع یا مثلث شوم چامسکی - که بعضا حاوی همون شعارهای معروفیه که شما الان داری مذمتشون می کنی - یا حتی کتاب اون دیپلمات سابق هم ختم نمیشه که.
من که نه از بد بودن چیزی نوشتم نه از خوب بودن، داریم اختلاط می کنیم حول و حوش جزییات مهم یه اتفاق (اصلا دنبال مجاب کردن نیستم چون هم بی جاست هم بی فایده، من حرفامو می زنم شما داری حرفتو می زنی دیگه مابقی اش به عهده مخاطب)، من از توطئه حرفی نزدم مصطفی، نوشتم حتی کمیته کاهان هم اذعان به دخالت غیرمستقیم این مردک در کشتار داره ولی این واسه من وحی منزل نیست که،[/quote]

بنده خدمت شما جسارت نکردم.
از قضا چون کمابیش نسبت به دانش شما آگاهی دارم (هرچند که خیلی هم افتخار هم کلامی با شما را نداشته ام بطور مشخص)، از شما درخواست کردم که متناسب با بحثی که داریم و احترام متقابلی که به عقل و منطق یکدیگر داریم، مستندات ارائه نمایید.

مستندات قبلی شما نیز کم ارزش نبودند (البته مستند دوم شما که آن لینک فارسی بود مشکلاتی داشت که خدمتتان عرض کردم). بلکه نامتناسب با موضوع بحث بودند.
والا اگر از ابتدا این مستندات را می گذاشتید، حقیر نیز چنین عرضی را خدمتتان تقدیم نمی نمود.

بحث صفر و صدی دیدن هم ناظر به این بخش از فرمایشات شما بود که فرمودید :

[quote] پس نمیشه دست اونها رو از این جنایت پاک دونست[/quote]

بنده هم عرض کردم :

[quote] در گام سوم، باید خدمت شما عرض شود که اینجا کسی قصد «پاک دانستن دست اسرائیلی ها از این جنایت» را ندارد و بعید است اساساً فرد عاقلی در دنیا پیدا شود که چنین ادعایی را داشته باشد. ...
... در موضوعات تاریخی، صفر و صدی دیدن مباحث جز سم تحلیل و پژوهش نیست. بطور مثال همین آریل شارون، با برداشته شدن برچسب عجیب و غریب «کشتار مردم صبرا و شتیلا» (و نه نظاره گری و تلویحاً اجازه ی وقوع این فاجعه را دادن)، نه تطهیر می شود و نه آسمانی به زمین می آید که یک اتهام از اتهامات بیشمار جنایتکاری چون وی، برچیده شده است![/quote]

موضوع دیگر که «برنامه ریزی و اجرای این امر توسط اسرائیل» است و به عبارتی، وقوع یک فاجعه را به توطئه ای اسرائیلی منسوب می دارند (در بهترین حالت! در بدترین حالت موضوع همان فرمایش دوستان است که اسرائیل خود این ها را کشت و دوستان همچنان روی نظر خودشان و استادشان هستند! بدون اینکه دقت بفرمایند لیلی زن بود یا مرد!)، بود که برمی گردد به فرضیات توطئه که بنده عرض کردم به جای پاک کردن صورت مسئله و صرفاً چسباندن موضوع به دم اسرائیل و امریکا، به بررسی و ریشه یابی آن می بایست پرداخته شود.

آیا این، عرض غلطی است؟
صد البته در این بررسی، اگر این جنایت انتسابی نیز به ایشان داشته باشد، مطرح می گردد و به اندازه ی خود وزن می پذیرد. ولی این کجا و چسباندن قضیه به فرضیات توطئه کجا.

[quote]من که فکر نمی کنم زبانت ضعیف باشه برادرجان این گزارش سپتامبر 1982 نیویورک تایمز رو مطالعه بفرما
[url="http://www.nytimes.c...d-security.html"]http://www.nytimes.c...d-security.html[/url]
این میگه که مناخیم بگین اولش حتی حاضر نشد تن بده به یه رسیدگی کوچیک به این کشتار

این مقاله ژانویه 2002 گاردین رو هم بخون که به بهانه ترور الی هوبیکا فرمانده فالانژها در کشتار صبرا و شتیلا نقب میزنه به یه گوشه هایی از قتل عام صبرا و شتیلا (اینجا گفته شده که شک و تردیدهای زیادی درباره این ترور وجود داره که همه مربوطه به تصمیم این شخص برای تسلیم یه سری مدارک به تیم هایی از دفتر ناظر حقوق بشر سازمان ملل و دادگاه کیفری جنایات جنگی که پیگیر جنایت صبرا و شتیلا بودن و ظاهرا به فاصله کمی قبل از این ملاقات و مذاکره کشته میشه)
[url="http://www.theguardi...tinians.lebanon"]http://www.theguardi...tinians.lebanon[/url]
اینم یه مقاله جالبیه از 1985 که دو سه سال قبل تصادفی به تور سِرچم خورد
The Kahan Report, Ariel Sharon and the Sabra-Shatilla Massacres in Lebanon: Responsibility Under International Law for Massacres of Civilian Populations
[url="http://scholarship.l...context=facpubs"]http://scholarship.l...context=facpubs[/url]

اینم یه مقاله جدید از هافینگتون پست با این عنوان

Five Numbers That Suggest Ariel Sharon Was a War Criminal
[url="http://www.huffingto..._b_4584178.html"]http://www.huffingto..._b_4584178.html[/url]
که مطالعه اش بفرمایی مورد صبرا و شتیلا رو هم با رقم 700 نفر کشته (حداقل ذکر شده در بعضی منابع) آورده

اینم یه مقاله دیگه از وب سایت روزنامه صهیونیستی مشهور یدیعوت آحارانوت با عنوان

Sharon in 1983: Israel could be accused of genocide
[url="http://www.ynetnews....4347908,00.html"]http://www.ynetnews....4347908,00.html[/url]
که مکالمه کوتاهی بین بگین و شارون درباره قتل عام صبرا و شتیلا توش نقل شده ...

ببین نه فقط شما و من که خیلی از دوستانمون همین جا هم می دونن که کشتار پناهنده های فلسطینی تا چه حد متأثر از فضای آشفته جنگ داخلی لبنان (بالاخص این ترور آخری رییس جمهور بشیر جمیل) بوده و ساف (PLO) و مارونیا چه جنگ و دعواها که با هم نداشتن اینا همه فاکته و بجای خودش قابل بحث و بررسیه، اما اینجا داریم از یه قتل عام برنامه ریزی شده حرف می زنیم که با لحاظ کردن شرایط اون روز نمی تونیم از نقش صهیونیست ها توش بگذریم (اشغالگری این وسط هست که علاوه بر اینکه با مارونی ها به توافقاتی رسیده بوده و می خواسته یاور حکومت وقت لبنان رو استاد کنه J و (طبق گفته ها) بجاش یه دولت مارونی سر کار بیاره و خلاصه هم مارونی ها خوشحال بشن هم شارون - می خواسته کلک بازوی مسلح ساف رو هم هر طور شده به هر قیمتی بکنه [اصولا شارون رو واسه همین رویکرد خشن و پرخاشجویانه اش میشناسن و دلیل دوست نداشتن یا دوست داشتنشم حتی بین همون مردم تو فلسطین اشغالی همین خصلتشه!:) ] بدش هم نمیومده یه ضرب شصت آنچنانی به ساف نشون بده که حساب کار کامل دست اون سازمان بیاد که اتفاقا من تعجب می کنم از این موضوع میگذری چون تو مکالمه با سفیر و فرستاده آمریکا که واسم گذاشتی از اون فروم ایران آمریکا نیت این بابا خیلی هم واضحه)[/quote]

این قسمت از بحث، که از قضا مربوط ترین بخش به بحث نیز هست، همان قسمتی است که باید از شما اجازه بگیرم و بعداً جواب بدهم.
چرا که ارتباط مستقیمی دارد با [b]پست بخش دوم حقیر خطاب به برادر رهرو [/b]و برای جلوگیری از دوباره کاری، اگر اجازه دهید یکجا و تحت عنوانی مشخص که همانا بررسی چگونگی و چرایی این واقعه است، بدان خواهیم پرداخت و حتماٌ از مطالب ارزشمند شما نیز بهره ی کافی خواهم برد.

در اینکه اسرائیل (بالاخص تندروهایی چون بگین و شارون) اصلاً بدشان نمی آمده که دردسرهایشان با فلسطینی ها با کشتار خاتمه یابد و حتی آنقدر افراطی بودند که از بیان این نظراتشان بصورت علنی نیز ابایی نداشته باشند، شکی نیست و من هم با شما هم نظرم.
اما چیزی که در کلام نقل می شود، ارتباطی با چیزی که در عمل رخ می دهد ندارد. کما اینکه از هر دوی این ها افراطی تر، خانم گلدا مایر بود که حقیقتاً می خواست سر به تن هیچ فلسطینی و بالکل عربی نباشد. ولی آیا این، باعث شد ایشان اعراب را قتل عام کند؟

طبیعتاً هر وقت فرصتی پیش می آمد، عقده گشایی هایی نیز می کرد. ولی سیاست چیزی نیست که با میل و خواست و نظرات شخصی به پیش رود.
کما اینکه اگر به بگین بود، حتی حاضر نبود یک وجب از خاک سینا را به مصری ها بازگرداند. ولی سیاست حکم می کرد بالاخره یک جا، اندکی کوتاه بیاید!

همین شما بزرگوار. فرض بفرما با تمام کینه ای که نسبت به آل سعود دارید، فرمانده ی نیروهای مسلح ایران شوید. چه می کنید؟
آیا شروع به کشتار آل سعود و مردم حامی اش می کنید؟ یا عقده و کینه تان را نگه میدارید برای فرصتی مناسب (اگر پیش آمد)؟

بین خواست و میل شخصی و یا حتی رسمی اسرائیلی ها و نظرشان درخصوص فلسطینی ها از یک سو و عمل و رفتارشان، تفاوت بسیاری وجود دارد.

این دو نباید خلط شده و با هم دیده شود.
به همین دلیل است که ما در وقایع، به بررسی و تحلیل می پردازیم. والا اگر بخواهیم انتساب جنایات و وقایع را براساس نیات صورت دهیم، شکی نیست که می شود هر چیزی را به امریکا و اسرائیل منتسب دانست! ولی در واقعیت ...!

در مثال فوق الذکر هم می شد کسی که از درگیری بنده و جناب مدیر ساختمان خبر دارد، بدون بررسی و درستی و نادرستی آن، جنایت را منسوب کند به مدیر ساختمان و دلیلش را هم اینطور عنوان کند که «وی نمی خواست سر به تن مصطفی باشد و بارها این را علنی عنوان کرده بود».
ولی با بررسی جنایت و ریشه یابی آن است که هم دستان کثیف شما!!! در جنایت آشکار شده و هم اقدامات بنده که مسبب شکل گیری انگیزه ی جنایت و یا مسهل آن بوده است.
صد البته در کنار آن، قصور جناب مدیر ساختمان هم روشن می شود.

آیا این عرض بنده را غیر منطقی می پندارید؟

[quote]مصطفی جون بازم میگم واسه ما معلوم کن فرق بین آمر و مباشر قتل نفس (مثال های زیادی هست حالا از خاورمیانه بگیر تا نسل کشی های دهه 90 بالکان مث بعضی ماموریتای کثیفی که شبه نظامیای صرب ساکن بوسنی علیه بوسنیاک ها انجام میدادن ولی در واقع دستور و نقشه و خط و ربط و لجستیک و حتی شعر رجز رزمیش در بزرگداشت میلوسوویچ هم از جای دیگه میومد) چیه؟[/quote]

پاسخ این عرض را نیز منوط می کنم به سوال صادقانه ای که در بالا از شما پرسیدم و انتظار پاسخ صادقانه و بدون رودربایستی و ملاحظه را دارم.

[quote]ای کاش همه ما یه کم بیشتر تو تحلیل گفته های طرف گفتگومون دقت کنیم و بجای آمادگی واسه جواب دادن و گاهی «حرف زدن و فکر کردن بجای طرف صحبتمون» بقول معروف active listening را پیش بگیریم، یه مدتی به خودمون وقت بدیم ببینیم طرف مقابلمون واقعا داره چی میگه، منش علمی و روح حاکم بر بحث علمی هم اقتضا می کنه نه توطئه پندار باشیم نه به اسم پرهیز از افتادن تو تله توطئه اندیشی و مکتبخونه همون بنده خدا (که سیبل کردن اش شده هنر و شغل دوم بعضیا این روزا) بیایم و ساده لوح باشیم و اکتفا کنیم به خوراک رسانه ایکس یا متن ایگرگ یا گفته های z، همینطور هم اقتضا می کنه که تند و کند نریم درباره اعتبار هیچ شاهد و دلیل و مدرک و تحلیلی (این سوای اینه که شما یا من بگیم این تنها ادله موجود نیست و به زبون ساده فرنگی ساخت بودن یا وطنی ساخت بودن یه خبر یا یه تحلیل یا یه شاهد یا هر چی نباید ما رو به اشتباه بندازه) یا بیایم از یه گفتگویی که تازه جوونه زده یهو به نتایجی شبیه به حکم و قضاوت و تایید یا رد طرف مقابلمون نرسیم.[/quote]

حتماً همین طور است که می فرمایید.
البته بنده هم به جای شما فکر نکردم. صرفاً از شما خواستم که متناسب با چیزی که هستم با بنده مباحثه نمایید که این، درخواستی غیرمعقول به نظر نمی رسد.
والا خدمت شما جسارتی نکردم و از قضا عرض بنده، دقیقاً مبتنی بر شناخت حقیر از شما و شخصیت و دانش شما بود.

[quote]خلاصه جناب مصطفی گرامی کشف تیکه تیکه های حقیقت یه ماجرا به همون اندازه که مستلزم کنار گذاشتن شعار زده گی و ادا و اطوار آرتیستی انقلابی آنارشیکه همونقدرم نیازمند پرهیز از ژست «شک (مستحب نزدیک به واجب) در سوالا و تحلیل های خودمونی از ایرونی اش تا عربی اش (با زدن یه برچسب Raeifipour style) و مانور دادن روی متن گزارش یه دادگاه داخلی و یه مذاکره بین دو تا متحد نزدیک» هم هست (یه جوری که از اونور بوم بیوفتیم) ... اگه به پروپگانداست، پروپگاندا همه جا پیدا میشه اگه به رائفی پور ها باشه که اونام همه جا هستن ... (مث اونی که تو برنامه تی وی زنده میگه بلند شید بجای مذاکره بازی با ایران همین الان یه بمب اتمی بزنید وسط کویر لوت همه چی حل میشه!؟ دستشم مث همون دوستمون که شما خیلی بهش ارادت داری همچین میکشه بسمت جلو که انگار شده پیشوا رایش کبیر جدید!)، خود شکل گیری کمیته کاهان هم همچین فارغ از فشارای خارجی نبوده (حتی قبل از اون ملاقاتی که نوشتی و یه کم قبل از ماجرای صبرا و شتیلا فرستاده ریگان پیام رییس جمهور وقت آمریکا رو به شارون، وزیر دفاع وقت که معروفم شده بود به قصاب بیروت، میده که ازش می خواد کُشت و کُشتار آنچنانی رو تو لبنان فورا متوقف کنه)
ببین نظرم اینه که راه اش برادر من رفتن دنبال همه شواهده، کنار هم چیدن همه مستنداته از روایت بازمانده های قتل عام صبرا و شتیلا تا متن کتاب «صبرا و شتیلا» اثر جان وایزفیلد تا کتاب «مرگ یک ملت: جنگ داخلی لبنان» نوشته جان بولاک یا همه قطعه پازل های رسانه ای و خبری و تحلیلی موجود باشه (حالا وطنی یا فرنگی فرقی نداره چون ما قراره بسنجیمشون دیگه) [/quote]

با شما هم نظرم و ان شاءالله به کمک شما، به بررسی صحیح، بدون تعصب و عادلانه ی این واقعه خواهیم نشست و هم شما و هم بنده، به هر یک از این وقایع «وزنی واقعی» خواهیم داد.

از شما بابت وقتی که برای پاسخ به عرض حقیر مصروف نمودید، و مطالبی که نوشتید، سپاسگزارم.

راستی. اگر هم در بحث، مزاحی کردم صرفاً من باب اندکی از خشکی درآوردن بحث و نشستن لبخند بر لبان دوستان بود در حین مطالبه و امیدوارم از این مطایبه رنجش خاطری پیش نیاید.
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='zeus' timestamp='1389893370' post='359728']
" هنگامی که به شهری نزديک میشويد تا با آن‬ ‫بجنگيد، نخست به مردم آنجا فرصت دهيد خود را‬ ‫تسليم آنند. اگر آنها دروازههای شهر را به روی‬ ‫شما باز آردند، وارد شهر بشويد و مردم آنجا را‬ ‫اسير کرده، به خدمت خود بگيريد؛ ولی اگر تسليم‬ ‫نشدند، شهر را محاصره آنيد. هنگامی که خداوند،‬ ‫خدايتان آن شهر را به شما داد، همهء مردان آن را از‬ ‫بين ببريد؛ ولی زنها و بچهها، گاوها و گوسفندها،‬ ‫و هر چه را که در شهر باشد میتوانيد برای خود‬ ‫نگهداريد. تمام غنايمی را که از دشمن بدست‬ ‫میآوريد مال شماست. خداوند آنها را به شما داده‬ ‫است. اين دستورات فقط شامل شهرهای دور دست‬ ‫میباشد و نه شهرهايی که در خود سرزمين موعود‬ ‫هستند.‬
‫در شهرهای داخل مرزهای سرزمين موعود،‬ ‫هيچكس را نبايد زنده بگذاريد. هر موجود زندهای را‬ ‫از بين ببريد. حيتيها، اموريها، کنعانيها، فرزيها،‬ ‫حويها و يبوسيها را بكلی نابود آنيد. اين حكمی است‬ ‫که خداوند، خدايتان داده است. منظور از اين‬ ‫فرمان آن است که نگذارد مردم اين سرزمين، شما‬ ‫را فريب داده، در دام بتپرستی و آداب و رسوم‬ ‫قبيح خود گرفتار سازند و شما را وادارند گناه‬ ‫بزرگی نسبت به خداوند، خدايتان مرتكب شويد‬ ! " دواریم - باب ۲۰ - آیه های ۱۱ تا ۱۸
[/quote]

خیلی ممنون دوست عزیز
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif][quote]2-بهتره این موارد رو به مخاطب واگذار کنیم ...[/quote]جناب 013579، قبل از این ارسال جدیدتان، به دلیل اینکه شائبه مُچ‌گیری داشت قصد نداشتم اشتباه شما را گوشزد کنم. اما حالا که اصرار دارید و خود بر عهده مخاطب گذاشتید. عرض می‌کنم:[/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]شما از متن، برداشت اشتباهی کرده‌اید (خوب نخوانده‌اید). منظور جناب مصطفی، سربازان عراقی هستند که در خاک ایران راحت فرار می‌کردند، اما نوبت به جنگ در داخل خاک خودشان که رسید، اصطلاحا شیر شدند.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]امیدوارم در این مورد، سوء برداشت، برطرف شده باشد.[/font][/size]
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='sedmammad' timestamp='1389900337' post='359757']
خبرى از تهدىد حماس ىا جهاداسلامى قبل از تشىىع بوده ىا ملت جان بر کف صهىونىست از شدت علاقه شدىد شرکت نکردن در ماجراى تشىىع?
[/quote]

وقتی تو روزهای عادی راکت پرانی میکنند در روز به این مهمی راکت پرانی نکنن؟
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='mahdavi3d' timestamp='1389905974' post='359771']
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]جناب 013579، قبل از این ارسال جدیدتان، به دلیل اینکه شائبه مُچ‌گیری داشت قصد نداشتم اشتباه شما را گوشزد کنم. اما حالا که اصرار دارید و خود بر عهده مخاطب گذاشتید. عرض می‌کنم:[/font][/size]
[size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]شما از متن، برداشت اشتباهی کرده‌اید (خوب نخوانده‌اید). منظور جناب مصطفی، سربازان عراقی هستند که در خاک ایران راحت فرار می‌کردند، اما نوبت به جنگ در داخل خاک خودشان که رسید، اصطلاحا شیر شدند.[/font][/size] [size=3][font=tahoma,geneva,sans-serif]امیدوارم در این مورد، سوء برداشت، برطرف شده باشد.[/font][/size]
[/quote]
زودتر از شما متوجه شدم ... :straight:
اما در مورد شائبه مچگیری هم بگم که بقیه ی موارد صحیح بود ... (شک دارید دوباره نگارششون کنم؟)

......................................................................................................
اما جناب مطفی-بای ...
[size=4]اون پستی که ویرایشش کردم ، به دلیل برداشت اشتباه من از این جمله ([color=#ff0000]آن هایی که در ایران سریع پا به فرار می گذاشتند[/color][color=#000000]) بود ... [/color][color=#0000FF]به این خاطر پوزش میطلبم ...[/color][/size]

البته موارد دیگر وارد بود و چون پایه ی پست من جمله ی بالایی ست ، اقدام به حذف متن کردم ...

از شما انتظار میره که اون تیکه ی خطاب به بنده رو ویرایش کنید ... چون هم اشتباه شخص بنده تشخیص داده شده و هم عذرخواهی موجوده ...

وگرنه بنده مجبورم با توسل به این جمله ...
[quote]همچنین عصر کری خوانی های بی حاصل که شما چه در این تاپیک و[size=4] چه [color=#ff0000]تاپیک سوریه[/color] د[/size]اشته اید.[/quote]
با شما بحث رو ادامه بدم ... (لطفاً به حساب تهدید نگذارید ... خودتون بستش دادید به تاپیک سوریه ... اوضاع اون تاپیک زمین تا آسمان با اینجا فرق میکند)

سپاسگذارم.


[color=#ff0000]///[/color]
[color=#ff0000]ویرایش شد[/color]
[color=#ff0000]با فونت بزرگتر از 14 ننویسید [/color]
[color=#ff0000]Cheka[/color] ویرایش شده در توسط cheka
  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بعد از دفن مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی هم قم زلزله اومد..این چطوری توجیه میشه؟ :chicken: :chicken:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]
بعد از دفن مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی هم قم زلزله اومد..این چطوری توجیه میشه؟ :chicken: :chicken:
[/quote]

زمین از احاطه کردن چنین شخص با عظمتی به خودش لرزید؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]اگه بگیم زمین لرزیده به خاطر شارون، بعد اگه یکی دیگه شون مرد و زمین نلرزید، یعنی اونها خوب بودن؟ یا اگه یه آدم خوبی از دنیا رفتن و زمین لرزید، اگه یه آدم خوب دیگه از دنیا رفتن و زمین نلرزید، یعنی ایشون اونقدر خوب نبودن؟[/font][/size]

[size=4][font=tahoma,geneva,sans-serif]نظر پیامبر با ما یکی نیست انگار[/font][/size]

[font=tahoma, geneva, sans-serif][quote][/font]
[font=tahoma, geneva, sans-serif]آخرين فرزند پيامبر (ص)، در ذوالحجة سال 8 ه‍.ق در مدينه به دنيا آمد. مادرش كنيزي مصري به نام ماريه، يا ماريا يا مريم از اهالي مصر بود كه مقوقس حاكم مصر و اسكندريه وي را به پيامبر (ص) بخشيد.[/font]
[font=tahoma, geneva, sans-serif] حضرت به دليل علاقه و احترام بسياري كه براي نياي بزرگش حضرت ابراهيم (ع) قائل بود، نام فرزندش را ابراهيم نهاد. وي عمري كوتاه داشت، برخي عمر او را 16 ماه و چند روز و برخي ديگر 20 ماه و 8 روز نوشته و مرگ وي را در 18 رجب يا 10 ربيع‌الاول سال 10 ه‍.ق، 7 يا 11 ماه پيش از رحلت پيامبر (ص) نگاشته‌اند.[/font]
[font=tahoma, geneva, sans-serif] پيامبر (ص) مرگ پنج فرزند را تحمّل كرده بود، امّا در وفات ابراهيم سخت غمگين شد و بسيار گريست. در روز درگذشت وي، خورشيد گرفت و مردم پنداشتند كه اين كسوف براي مرگ ابراهيم رخ داده است. حضرت در خطبه‌اي، پس از حمد خداوند فرمود: اي مردم! خورشيد و ماه، دو نشانه از آيات الهي هستند و در مرگ و تولّد كسي نمي‌گيرند. هرگاه كسوف و خسوف پديدار شد، روي به مساجد نهيد.[/font][font=tahoma, geneva, sans-serif][/quote][/font] ویرایش شده در توسط heliaa
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.