به نام خدا
با سلام
جنگ 1965 هند- پاکستان نقطه اوج مناقشات مابین این دو کشور از ماه آوریل تا سپتامبر سال 1965 بود. این مناقشه که به جنگ دوم کشمیر معروف شد بر سر منطقه تحت مناقشه کشمیر بود که در برای اولین بار در 1947 بر سر مالکیت آن جنگی درگرفته بود. این نبرد با انجام عملیات جبل الطارق از سوی پاکستان که با هدف نفوذ نیروها به جامو و کشمیر به منظور تسریع روند شورش بر علیه حکومت هند در مناطق ذکر شده بود ، آغاز گردید.
جنگ پنج ماهه باعث به بار آمدن تلفات بسیار از هر دو طرف شد و در نهایت با آتش بس تحمیلی سازمان ملل متحد و پس از صدور اعلامیه تاشکند پایان پذیرفت. بخش عمده این جنگ توسط نیروهای زمینی هر دو طرف در کشمیر و در امتداد مرز بین المللی میان هند و پاکستان صورت پذیرفت. این نبرد بزرگترین گردآوری نیروهای نظامی در کشمیر از زمان تجزیه هند در سال 1947 بود و تنها در بن بست نظامی سال 2001 و 2002 تحت شعاع قرار گفت.
در بیشتر مراحل این جنگ ، پیاده نظام و واحد های زرهی هر دو طرف با حمایت های قابل توجهی از سوی نیروهای هوایی وارد نبرد با یکدیگر شدند و در کنار آن عملیات های دریایی نیز صورت گرفت. البته بسیاری از جزئیات این جنگ همانند دیگر نبردهای مابین هند و پاکستان تاکنون نامشخص باقی مانده است.
مناطق مورد مناقشه
تشدید شرایط قبل از جنگ
از زمان تجزیه هند بریتانیا در سال 1947 و تشکیل هندوستان و پاکستان ، مشاجرات این دو کشور بر سر مسائل مختلف همچنان باقی بود. اگرچه در مناقشه کشمیر موضوع غالب اختلاف بر سر تقسیم اراضی و تعیین مرز بود اما پیش از این نیز اختلافات مرزی مابین دو کشور وجود داشته است به ویژه در طول مرداب نمکی مرزی منطقه کاچ در ایالت گجرات هند. این مسئله برای اولین بار در 1956 مطرح شد و با تحت کنترل قرار گرفتن منطقه مد نظر توسط هند پایان یافت.
ایالت گجرات و نمکزار کاچ در شمال آن
در ماه ژانویه سال 1965 گشت مرزی پاکستان ، گشت زنی در مناطق تحت کنترل هند را اغاز کرد که این مسئله با حملات دو جانبه به پست های گشتی طرفین در هشتم آوریل سال 1965 ختم گردید. درگیرها در ابتدا در سطح مرزبانی دو کشور بود اما منطقه تحت مناقشه به زودی شاهد درگیری های متناوب و گسترده تر نیروهای مسلح دو کشور با یکدیگر بود.
در ماه ژوئن سال 1965 ، هارولد ویلسون نخست وزیر بریتانیا برای متقاعد ساختن طرفین به ترک مخاصمه و برگزاری دادگاهی برای حل مناقشه اقدام کرد. در حکمی که بعد ها در سال 1968 صادر گردید ، پاکستان 350 مایل مربع (900 کیلومتر مربع) از منطقه کاچ را به دست آورد که این مسئله در مقابل ادعای پاکستانی ها مبنی بر مالکیت 3500 مایل مربع (9100 کیلومتر) قرار داشت.
پس از حل مناقشه در منطقه کاچ ، پاکستان تحت رهبری ژنرال ایوب خان بر این باور بود که ارتش هند توانایی دفاع از خود در برابر یک تهاجم سریع در منطقه مورد مناقشه کشمیر را نخواهد داشت همانگونه که در سال 1962 ارتش هند مغلوب نیروهای چینی شده بود. علاوه بر این پاکستانی ها بر این اعتقاد بودند که مردم کشمیر از حکومت هند بر این منطقه ناراضی هستند و میتوان حرکت مقاومت را با چند عامل نفوذی به وجود اورد و آتش مقاومت در برابر حکومت هند بر منطقه را شعله ور ساخت. پاکستان این مهم را با عملیاتی موسوم به جبل الطارق دنبال کرد که در طی آن عوامل نفوذی پاکستان به زودی با گزارش عوامل محلی کشمیر شناسایی شدند و عملیات به صورت ناموفق پایان یافت.
نامه محرمانه وزارت امور خارجه امریکا در تایید وجود صدها نفر از عوامل نفوذی در منطقه جامو و کشمیر تحت کنترل هند
جنگ
در 5 اوت سال 1965 مابین 26000 الی 33000 سرباز پاکستانی برای حرکت به سمت مناطق مختلف کشمیر در لباس مردم محلی کشمیر از خط کنترل (خط کنترل نظامی مابین هند و پاکستان) عبور کردند در طرف مقابل نیروهای هندی نیز در پانزدهم ماه اوت از خط آتش بس عبور کردند. در ابتدا ارتش هند موفقیت های قابل توجهی را به دست آورد که تسخیر سه نقطه مهم کوهستانی پس از گلوله باران طولانی مدت توپخانه بود.
با این حال تا پایان ماه اوت هر دو طرف به پیشروی نسبی دست یافته بودند ، پاکستان در مناطقی نظیر پونچ ، اوری و تیتوال پیشروی کرده و هند نیز هشت کیلومتر در منطقه کشمیر تحت کنترل پاکستان پیشروی کرده و گذرگاه حاجی پیر را تسخیر کرده بود. در تاریخ 1 سپتامبر سال 1965 پاکستان یک ضد حمله با نام عملیات توفیق عظیم (Operation Grand Slam) با هدف تصرف شهر مهم اخنور در منطقه جامو به اجرا گذاشت.
اخنور یکی از راه های ارتباطی مهم برای ارتش هند بود که تصرف آن راه های تدارکاتی این ارتش را مسدود میکرد. در این زمان برآورد ایوب خان این بود که روحیه نیروهای هندی در حدی نیست که بتوانند در مقابل بیش از دو ضربه سخت در زمان و مکانی مناسب به ایستادگی و مقاومت بپردازند ، اگرچه در این زمان عملیات جبل الطارق پاکستان شکست خورده و هند گذرگاه حاجی پیر را به تصرف خود درآورده بود.
تهاجم پاکستان با نسبت منکوب کننده ای از سربازان و تانک های برتر به لحاظ فنی بر علیه ارتش هند که از آمادگی کافی برخوردار نبوده و شکست های سنگینی متحمل شده بود ، دستاورد هایی برای ارتش پاکستان به همراه داشت. در این زمان با توجه به برتری زمینی طرف مقابل ، ارتش هند نیروی هوایی خود را به منظور مقابله با حملات وارد میدان کرد.
در روز بعد از ورود نیروی هوایی هند ، ارتش پاکستان در حملاتی تلافی جویانه پایگاه های هوایی هند در کشمیر و پنجاب را مورد حمله هوایی خود قرار داد. پس از چند روز نبرد تصمیم هندی ها بر گسترش میدان نبرد با پاکستان از طریق حمله به پنجاب و درگیر کردن نیروی زمینی این کشور در چند جبهه گرفت. این مسئله پاکستانی ها را به بر هم زدن تمرکز نیرو ها از کشمیر و انتقال شماری از آن ها برای دفاع از پنجاب مجبور کرد.
بنابراین با توجه به چند دستگی نیرو ها و کاهش توان تهاجمی ، عملیات توفیق عظیم به شکست انجامید و ارتش پاکستان از تصرف اخنور بازماند که این مسئله به یکی از نقاط عطف در جنگ مبدل گشت و درستی تصمیم هندی ها برای کاهش فشار وارده بر نیروهای خود در منطقه کشمیر از طریق بازکردن جبه های دیگر در جنوب پاکستان را به اثبات رساند. هند به مناسبت آغاز رسمی جنگ در 6 سپتامبر ، در این روز از مرز بین المللی در جبهه غرب عبور کرد.
در روز ششم سپتامبر لشکر پانزدهم پیاده نظام هند با فرماندهی کهنه سرباز جنگ جهانی دوم سرلشکر پراساد با ضد حمله گسترده پاکستان در نزدیکی ساحل غربی کانال Ichogil که عملا مرز هند و پاکستان بود ، به مقابله پرداخت. اولین تلاش نیروهای هندی برای گذر از کانال با کمین نیروهای پاکستانی به شکست انجامید و حتی فرمانده نیروهای هندی و همراهانش مجبور به ترک خودروها و عقب نشینی شدند.
کانال Ichogil
اما دومین تلاش برای عبور از کانال با گذر از پلی در روستای بارکی در شرق لاهور با موفقیت همراه بود. این پیشروی نیروهای هندی را در محدوده فرودگاه بین المللی لاهور قرارداد و این مسئله منجر به درخواست ایالات متحده برای آتش بس موقت جهت خارج ساختن اتباع خود از لاهور شد. در طرف مقابل پاکستانی ها نیز موفقیت هایی را به دست آورده بودند و با یک ضد حمله شهر خم کاران (Khem Karan) را که نیروهای هندی به دنبال جلوگیری از حمله پاکستان به آن از طریق حمله به بدیان و روستاهای مجاور آن و منحرف کردن توجه ارتش پاکستان بودند ، به تصرف خود درآوردند.
ژنرال محمد موسی در ایستگاه قطار به تصرف درآمده خم کاران
اعمال فشار در محور لاهور توسط هندی ها از طریق لشکر یکم پیاده نظام که توسط سه هنگ زرهی و تیپ دوم مستقل زرهی پشتیبانی میشد صورت گرفت و با عبور سریع از نقطه مرزی و دستیابی به کانال Ichhogil در تاریخ 6 سپتامبر همراه بود. در نقطه مقابل ارتش پاکستان نسبت به حفظ پل های کانال و یا انهدام پل های غیر قابل حفظ اقدام کرد که این اقدام به صورتی موثر هرگونه پیشروی نیروهای هندی در محور لاهور را به تاخیر انداخت.
واحد سوم جات (3 Jat) که یکی از واحد های هنگ جات هند بود با عبور از کانال ، شهر باتاپور در سمت غربی کانال را به تصرف خود درآورد. در همان روز ضد حمله ای متشکل از یک لشکر زرهی و یک لشکر پیاده نظام که توسط نیروی هوایی پاکستان پشتیبانی میشد نیرو های لشکر پانزدهم پیاده نظام هند را مجبور به عقب نشینی به نقطه آغاز تهاجم خود کرد.
در این زمان اگر چه به واحد سوم جات هند تلفات جانی حداقلی وارد شده بود و بخش عمده خسارت ها مربوط به تجهیزات و مهمات بود ، فرماندهان هندی هیچ اطلاعات دقیقی از وضعیت تصرف باتاپور توسط واحد سوم جات در اختیار نداشتند و ارسال اطلاعات گمراه کننده به آن ها به ارسال دستور عقب نشینی نیروها از باتاپور و دوگرای به سمت Ghosal-Dial منجر شد که این مسئله ناامیدی و سردرگمی شدیدی را در فرماندهی واحد سوم جات به وجود آورد.
در نهایت در 21 سپتامبر دوگرای برای بار دوم و با نبردی سخت تر از بار نخست به دلیل تقویت نیروهای پاکستانی ، تحت تصرف نیروهای هندی قرار گرفت. در تاریخ 8 سپتامبر سال 1965 یک گروهان پیاده نظام سبک به منظور تقویت پست پاسبانی مسلح راجستان (RAC) در Munabao که دهکده ای استراتژیک در 250 کیلومتری جادهاپور بود ، اعزام شد. وظیفه این گروهان مشخص بود ، حفظ پست در برابر تهاجم گردان های پیاده نظام پاکستان.
هر چند هندی ها به زودی دریافتند که نیروهای مستقر در این پست قادر به خنثی سازی حملات شدید تنها در مدت 24 ساعت خواهند بود و نیروهای پشتیبانی شامل یک گروهان و چندین واحد توپخانه مجهز به خمپاره انداز های سنگین در زمان نیاز به منطقه نخواهند رسید. در این زمان نیروی هوایی پاکستان منطقه را تحت اتش خود قرار داد و قطار پشتیبانی را که از بارمر(Barmer) حرکت کرده بود به همراه نیروهای پشتیبانی نزدیک به ایستگاه قطار گادرا (Gadra) مورد حمله قرارداد.
در نهایت در تاریخ 10 سپتامبر Munabao به دست نیروهای پاکستانی تصرف شد و تلاش برای حفظ و تسخیر نقاط استراتژیک توسط هند با شکست مواجه گردید. در روز های پس از 9 سپتامبر نیروهای نخبه هر دو طرف درگیر نبرد هایی نابرابر شدند. لشکر یکم زرهی هند که عنوان افتخار ارتش هند را یدک میکشید تهاجمی را به سمت سیالکوت (Sialkot) آغاز کرد که با مقابله لشکر ششم زرهی پاکستان در چاویندا (Chawinda) مواجه شد و پس از تحمل تلفات سنگین و از دست دادن نزدیک به 100 تانک مجبور به عقب نشینی شد.
موفقیت پاکستانی ها با اجرای موفق عملیات خوف (Operation Windup) و عقب راندن هر چه بیشتر نیروهای هندی ادامه یافت. به صورتی مشابه ، لشکر یکم زرهی پاکستان که افتخار ارتش این کشور بود ، از منطقه خم کاران عملیاتی تهاجمی با هدف تصرف آمریتسار (شهری مهم در پنجاب هند) و پل رودخانه بیز (River Beas) به سمت شهر جالاندر را اغاز کرد. لشکر یکم زرهی هرگز از خم کاران عبور نکرد و تا دهم سپتامبر با مقاومت لشکر چهارم کوهستانی هند در نبردی با نام نبرد پاسخ حقیقی (یا واکنش متناسب ، Asal Uttar) در وضعیت شکست و از هم پاشیدگی قرار گرفت.
منطقه این نبرد پاتون ناگار به معنی شهر پاتون نام گرفت و این نامگذاری به دلیل استفاده گسترده نیروهای پاکستانی از تانک های آمریکایی پاتون بود. در این نبرد در حدود 97 تانک پاکستانی منهدم و رها شد و در طرف مقابل نیز در حدود 32 تانک هندی منهدم شده یا آسیب دیدند. در مرحله بعد لشکر یکم زرهی پاکستان فاقد تیپ پنجم زرهی به سیالکوت و به دنبال لشکر ششم زرهی اعزام شد. لشکر ششم زرهی پاکستان در حال مسیریابی حرکت لشکر یکم زرهی هند بود که نسبت به لشکر ششم از توان رزمی بالاتری برخوردار بود.
در این زمان جنگ با حفظ موقعیت هایی در داخل مرز هر دو طرف به بن بست رسیده بود. تلفات هند در میان نبرد 3000 نفر بود در حالی که پاکستان تلفاتی 3800 نفری متحمل شده بود. هند در حدود 1800 کیلومتر مربع و پاکستان نیز در حدود 550 کیلومتر مربع از اراضی طرف مقابل را در اختیار داشتند که مناطق و اراضی تصرف شده توسط هند به طور عمده بخش های سیالکوت ، لاهور و کشمیر بود و پاکستان نیز بخش هایی در جنوب در بیابان های مقابل سند (Sindh) و بخش چامب (Chumb) در نزدیکی کشمیر را به دست آورده بود.
نبردهای هوایی
نبرد 1965 پاکستان-هند اولین نبرد جنگنده های نیروی هوایی هند (IAF) و نیروی هوایی پاکستان (PAF) از زمان استقلال پاکستان و جنگ اول کشمیر بود. هرچند که نیروی هوایی دو کشور در جنگ اول کشمیر در اواخر دهه 40 میلادی با یکدیگر وارد نبرد شده بودند اما این نبرد در مقایسه با نبردهای هوایی جنگ دوم کشمیر به مراتب محدود بود.
نیروی هوایی هند تعداد زیادی جنگنده Hawker Hunter ، Folland Gnat تولید هند ، de Havilland Vampire ، بمب افکن های EE Canberra و اسکادرانی از جنگنده های میگ 21 را در اختیار داشت و نیروی هوایی پاکستان نیز از 102 فروند جنگنده F-86F Sabres ، 12 فروند F-104 Starfighters و 24 فروند بمب افکن B-57 Canberra برخوردار بود. در مجموع تعداد هواگرد های نیروی هوایی پاکستان در این نبرد با نسبت 5:1 کمتر از هند بود.
Hawker
Gnat
جنگنده های نیروی هوایی پاکستان عمدتا امریکایی بودند و طرف هندی نیز از جنگنده های ساخت بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی بهره میگرفت. گزارشات زیادی از برتری جنگنده های پاکستانی به هندی داده شده است که از نظر برخی کارشناسان حقیقی نیستند چرا که جنگنده های MiG-21 و Hawker Hunter ، Folland Gnatهند از عملکرد بهتری نسبت به همتای پاکستانی خود F-86 Sabre برخوردار بودند. اگرچه جنگنده های de Havilland Vampire هندی از F-86 پاکستانی قدیمی تر بوده و قابلیت های پایین تری داشتند اما دیگر جنگنده های هند از برتری هایی نسبت به این جنگنده پاکستانی برخوردرا بودند.
به گفته سجاد حیدر خلبان پاکستانی و کسی که اسکادران 19 نیروی هوایی پاکستان را در جنگ دوم کشمیر هدایت و رهبری میکرد ، جنگنده های Hawker Hunter هندی از نظر قدرت و سرعت به جنگنده های F-86 پاکستان برتری داشتند. به گفته هندی ها ، جنگنده های F-86 پاکستان در مواجه با جنگنده های کوچک Folland Gnat موسوم به قاتل سابر (Sabre Slayer) آسیب پذیر بودند. جنگنده های F-104 Starfighter پاکستان ، در آن زمان سریع ترین چجنگنده های عملیاتی در شبه قاره بودند و اغلب از آن ها به عنوان افتخار نیروی هوایی پاکستان یاد میشد.
اما به گفته خلبان سجاد حیدر این جنگنده ها سزاوار این شهرت نبودند چرا که در نقش رهگیر ارتفاع بالا به منظور مقابله با بمب افکن های اتحاد جماهیر شوروی در ارتفاعی بیش از 40000 پا طراحی شده بودند و نه برای مقابله با جنگنده هایی چالاک در ارتفاع پست. هرچند جنگنده های F-104 پاکستانی در نبرد هوایی از تاثیر گذاری جنگنده های به مراتب مانورپذیرتر هندی برخوردار نبودند اما با سرعتی مافوق صوت در میان نبرد هوایی جنگنده های F-86 با جنگنده های Gnat هندی ظاهر میشدند و به صورت غالبا موفقیت آمیز جنگنده های هندی رابه ترک نبرد و عقب نشینی وادار میکردند.
در جریان جنگ یک فروند جنگنده Gnat به خلبانی بریج پال سینگ سیکاند کسی که رهبری اسکادران خود را نیز بر عهده داشت در یکی از فرودگاه های تخلیه شده ارتش پاکستان در پسرور (Pasrur) فرود اضطراری انجام داد و پس از آن توسط نیروهای ارتش پاکستان به اسارت درآمد. به ادعای وی اکثر سیستم های جنگنده او از کار افتاده بود و حتی اگر اندک شانسی برای ادامه پرواز جنگنده خود پیدا میکرد این شانس حتی توسط جنگنده های F-104 از بین میرفت.
جنگنده Gnat بعد ها به عنوان غنیمت جنگی در موزه نیروی هوایی پاکستان واقع در کراچی در معرض دید عموم قرار گرفت. جنگنده غنیمتی توسط خلبان سعد حتمی که رهبر اسکادرانی از جنگنده های نیروی هوایی پاکستان را نیز برعهده داشت به سرگودها (Sargodha) منتقل و بعد ها تحت آزمایش و بررسی عملکرد قرار گرفت و مشخص شد که جنگنده Gnat هندی در یک نبرد نزدیک هوایی (Dogfight) آنچنان که گفته میشود قاتل سابر نیست.
در طول نبرد و پس از آن هند و پاکستان ادعاهای ضد و نقیضی از تلفات و خسارات جنگی خود و طرف مقابل ارائه مطرح کرده اند که تنها شماری از آن ادعاها از سوی چند منبع بی طرف محدود تایید شده است. نیروی هوایی پاکستان ادعا کرد که 104 جنگنده نیروی هوایی هند را ساقط کرده و 19 جنگنده را نیز از دست داده است. در طرف مقابل هند ادعا کرد که 73 جنگنده پاکستان را ساقط کرده و 59 فروند جنگنده را نیز خود از دست داده است.
تصاویری از نیروی هوایی پاکستان در سال 1965 و در جریان نبرد
این ادعاها در حالی مطرح میشود که بر اساس گفته منبعی مستقل ، نیروی هوایی پاکستان در رژه ای نظامی که در مدتی کوتاه پس از جنگ برگزار کرد ، 86 فروند F-86 ، 10 فروند F-104 و 20 فروند B-57 را به پرواز درآورده است که این مسئله آمار اعلام شده از سوی هند را تحت شعاع قرار میدهد. در منابع هندی به این مسئله اشاره شده است که با وجود ادعای پاکستان در از دست دادن فقط یک اسکادران از هواگرد های رزمی خود ، پاکستان به دنبال دستیابی به جنگنده های بیشتر از طریق کشورهای عراق ، پاکستان ، اندونزی و چین در 10 روز ابتدایی جنگ بوده که این مسئله به از دست دادن شمار قابل توجهی از هواگرد های رزمی و نیاز به جبران آن ها از سوی پاکستان بازمیگردد.
البته این ادعای منابع هندی را میتوان اینگونه پاسخ داد که نیاز پاکستان در این مورد نه جبران هواپیماهای ساقط شده بلکه ایجاد توزان با افزایش تعداد هواگرد ها بوده باشد چرا که نیروی هوایی پاکستان در برابر نیروی هوایی هند از نظر تعداد هواگرد ها با نسبتی 5 به 1 رو به رو بود. البته لازم به ذکر است که با وجود اینکه هندی ها تعداد زیادی از هواگرد های نیروی هوایی خود را به دلیل احتمال مداخله چین در بخش شرقی کشور مستقر کرده بودند و نیروی هوایی در غرب و در جنگ با پاکستان از تعادلی در تعداد برخوردار بوده است ، هند همچنان امکان فراخوانی جنگنده های مستقر در شرق برای نبرد با پاکستان را داشته و به همین دلیل نسبت 5 به 1 برای جنگنده های هندی در مقابل جنگنده های پاکستانی عنوان میشود.
Gnat غنیمتی در موزه نظامی پاکستان
نیروی هوایی پاکستان 25 هواگرد (11 فروند در نبرد هوایی) و نیروی هوایی هند 60 هواگرد (25 فروند در نبرد هوایی) از دست داد که نتیجه ای قابل توجه بود. در پایان جنگ نیروی PAF در حدود 17 درصد از توان رزمی خط مقدم خود و IAF نیز در حدود 10 درصد از توان رزمی خط مقدم خود را از دست داد. بر اساس برآورد ها چنانچه نبرد برای سه هفته دیگر ادامه می یافت تلفات هوایی پاکستان به 33 درصد و هند به 15 درصد میرسید. با عدم دستیابی به برتری هوایی ، نیروی هوایی پاکستان قادر به ممانعت از پرواز های روزانه جنگنده و بمب افکن های هند بر فراز خاک خود نبود و در طرف مقابل هند نیز از نابودی نیروی هوایی پاکستان عاجز ماند و در نهایت با به بن بست رسیدن جنگ هیچ یک از طرفین به برتری هوایی کامل دست نیافتند.
نبرد تانک ها
جنگ 1965 شاهد برخی از بزرگترین نبرد های زرهی پس از جنگ جهانی دوم بود. در آغاز جنگ زرهی پاکستان چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت در شرایط برتر بود. زرهی پاکستان به صورت عمده از تانک های آمریکایی نظیر ام 47 و ام 48 پاتون و همچنین تعداد زیادی تانک ام 4 شرمن ، تانک های سبک ام 24 چافی و نابودگر های تانک ام 36 جکسون تشکیل شده بود.
در طرف دیگر بخش عمده ای از زرهی هند از تانک های قدیمی تر ام 4 شرمن تشکیل شده بود که تعدادی از آن ها به توپ های سرعت بالای (high velocity) فرانسوی CN 75-50 مجهز شده و مابقی از توپ های 75 میلیمتری M3 L/40 برخوردار بودند. به جز تانک های ام 4 شرمن ، هند تانک هایی نظیر سنچوریون مارک 7 مجهز به توپ های 105 میلیمتری L7 و همچنین از تانک های سبک آ ام ایکس 13، پی تی 76 و ام 3 استوارت را نیز در اختیار داشت.
در مجموع زرهی پاکستان از تعداد بیشتری برخوردار بوده و نسبت به زرهی هند به روزتر بود. در آغاز جنگ در سال 1965 پاکستان در حدود 15 هنگ سواره نظام هر کدام با 45 تانک در سه دسته در اختیار داشت.علاوه بر تانک های پاتون (ام 47 و ام 48) پاکستان دارای 200 دستگاه تانک ام 4 شرمن مجهز به توپ 76 میلیمتری ، 150دستگاه تانک سبک ام 24 چافی و چندین دسته مستقل و محدود از نابودگر های تانک ام 36 بی 1 بود.
اغلب هنگ های زرهی پاکستان زیر مجموعه دو لشکر زرهی بودند که شامل لشکر زرهی یکم و لشکر زرهی ششم بود. دسته های مستقل نیز در هماهنگی با این دو لشکر عمل میکردند. ارتش هند در زمان جنگ از 17 هنگ سواره نظام برخوردار بود که در دهه 50 میلادی برخی از آن ها با استفاده از 164 دستگاه تانک آ ام ایکس 13 و 188 دستگاه تانک سنچوریون مدرنیزه شده بودند. سایر تجهیزات زرهی نیز شامل تانک های ام 4 شرمن و تعداد محدودی تانک ام 3 آ 3 استوارت بود.
هند از یک لشکر زرهی با نام لشکر یکم فیل سیاه برخوردار بود که این لشکر شامل هنگ های همچون هفدهم (که فخر هند و ایضا Poona Horse نامیده میشد) ، چهارم (با نام Hodson's Horse) ، شانزدهم سواره نظام ، هفتم سواره نظام سبک ، هجدهم سواره نظام و .......... بود که هنگ های هفدهم و چهارم آن به تانک های سنچوریون مجهز بودند. علاوه بر این هند تیپ دوم مستقل را نیز در اختیار داشت که یکی از سه هنگ آن موسوم به هنگ سوم سواره نظام به تانک های سنچوریون تجهیز شده بودند.
با وجود برتری کیفی و کمی زرهی پاکستان ، این نیرو در پیشروی هند در لاهور و سیالکوت و در متوقف کردن ضد حمله پاکستان در امریتسار توسط نیروهای هندی شکست های قابل توجهی را متحمل شد. پس از عبور نیروهای هندی از کانال در تاریخ یازدهم سپتامبر و توقف ضد حمله در ناحیه خم کاران بر استراتژی نظامی پاکستان تا حد قابل ملاحظه ای تاثیر گذاشت. در طرف مقابل تهاجم هند در نبرد چاویندا که توسط لشکر یکم زرهی و با پشتیبانی سایر واحد ها صورت گرفت توسط لشکر ششم زرهی (به استثنای تیپ صدم مستقل) پاکستان متوقف شد.
پاکستانی ها ادعا میکنند که هند در این جنگ 120 تانک خود را از دست داده است. در مجموع با توجه به عدم موفقیت چشمگیر زرهی دو کشور در عملیات های آفندی و شکست لشکر یکم زرهی پاکستان در نبرد پاسخ حقیقی (Asal Uttar) و در طرف مقابل شکست لشکر یکم زرهی هند در چاویندا ، طرفین به تغییر استراتژی زرهی از آفندی به پدافندی با استفاده از واحد های کوچکتر همچون تیپ دوم زرهی (هند) و واحد بیست و پنجم سواره نظام (پاکستان) روی آوردند.
در نبرد های تانک با تانک ، سنچوریون های هندی با توپ 105 میلیمتری و زرهی سنگین ، برتری خود بر تانک های پاتون پاکستانی را به اثبات رساندند هر چند که در نبرد منطقه سیالکوت به دلیل تعداد به مراتب بیشتر تانک های پاتون در اختیار واحد بیست و پنج سواره نظام و سایر واحد های لشکر ششم زرهی پاکستان ، تانکهای سنچوریون هند که در اختیار هنگ های هفدهم و چهارم زرهی این کشور بودند تلفات سنگینی را متحمل شدند.
تانک های منهدم شده یا رها شده پاتون و شرمن پاکستانی در خم کاران
نبردهای دریایی
عملیات های دریایی نقش برجسته ای در جنگ بر عهده نداشتند. در 7 سپتامبر، بخشی از نیروی دریایی پاکستان به فرماندهی ناخدا شیخ محمد انور (S.M. Anwar) ایستگاه راداری نیروی دریایی هند در بخش ساحلی دوارکا که در 300 کیلومتری جنوب بندر کراچی واقع شده بود را بمباران کردند.عملیات "Dwarka" یک عملیات دریایی مهم در جنگ بود که به نظر برخی یک حمله آزاردهنده به حساب می آید.
حمله به دوارکا باعث شد نیروی دریایی هند از سوی پارلمان هند مورد بازخواست قرار بگیرد و همچنین به روزرسانی و گسترش نیروی دریایی پس از جنگ با افزایش بودجه از 350 میلیون روپیه به 1150 میلیون از دیگر نتایج آن بود. بر طبق برخی منابع پاکستانی زیردریایی قاضی نیروی دریایی پاکستان (PNS Ghazi ) ناوهواپیمابر ویکرانت (INS Vikrant ) نیروی دریایی هند بمبئی در طول جنگ در بمبئی تحت محاصره قرار داد.
منابع هندی ادعا میکنند هند قصد وارد شدن به نبرد دریایی با پاکستان را نداشت و میخواست جنگ را به درگیری های زمینی محدود کند.علاوه بر این اشاره داشتند که ویکرانت در آن زمان در حوض خشک در حال گذراندن مراحل بازسازی بوده است.بعضی از نویسندگان جنگ پاکستانی ادعای زمینگیر شدن نیروی دریایی هند در بمبی به وسیله یک زیردریایی را رد میکنند ، در عوض بیان میکنند که 75 درصد نیروی دریایی هند در بندر در حال گذراندن تعمیرات بوده اند.
عملیات های مخفیانه
ارتش پاکستان تعدادی عملیات پنهانی را با هدف نفوذ و خرابکاری در پایگاه های نیروی هوایی هند به اجرا درآورد. در 7 سپتامبر 1965 کماندوهای نیروی ویژه پاکستان (SSG) به وسیله چتر وارد خاک دشمن شدند.طبق گفته "محمد موسی" فرمانده ارتش ، حدود 135 کماندو از طریق هوایی وارد سه فرودگاه هالوارا ، پاتانکوت و آدامپور شدند.این تلاش شجاعانه منجر به یک فاجعه فراموش نشدنی شد. تنها 22 کماندو موفق شدند به پاکستان بازگردند.
93 نفر اسیر شدند (از جمله یکی از فرماندهان عملیات به نام سرگرد خالد بات) و 20 تن هم در درگیری با ارتش و پلیس یا شهروندان هندی کشته شدند.علت شکست این عملیات عدم توانایی در تهیه نقشه های مناسب،ارائه ندادن توضیحات مناسب به نیروها و کافی نبودن برنامه ریزی و آماده سازی شناخته شده است.با وجود عدم موفقیت در از کار انداختن فرودگاه ها ،منابع پاکستانی ادعا میکنند که این عملیات برخی از عملیات های برنامه ریزی شده هند را تحت تاثیر قرار داد.
در حالی که لشکر 14 پیاده هند برای پیدا کردن چتربازان منحرف شده بود نیروی هوایی پاکستان جاده را مملو از وسایل نقلیه یافت و تعداد زیادی خودرو را منهدم کرد. هند برای مقابله با عملیات مخفیانه پاکستان برای اسیر کردن جاسوسان و چتربازان پاکستانی جایزه تعیین کرد.در همین زمان در پاکستان شایعاتی مبنی بر اینکه هند با فرستادن کماندوهایش به خاک پاکستان و انجام عملیات هایی تلافی کرده است.اما بعد ها مشخص شد این شایعات صحت نداشتند.
ارزیابی های بی طرفانه
چند ارزیابی نسبتا بی طرفانه از خسارت های جنگ دوم کشمیر برای هند و پاکستان وجود دارد که بسیاری از این ارزیابی ها با این مسئله که هند در زمان آتش بس دست برتر را در مقایسه با پاکستان داشته است ، موافقت دارند. شماری از این ارزیابی ها در ذیل آورده شده است :
* به گفته کتابخانه مطالعات کشوری گنگره که توسط بخش تحقیقات فدرال ایالات متحده هدایت میشود جنگ مابین دو کشور در کل بی نتیجه بوده است. هر دو طرف تلفات و خساراتی به طرف دیگر وارد کرده و اراضی از طرف مقابل را به اشغال دراوردند اما در این میان تلفات در سمت پاکستان سنگین تر بوده است شامل بیست هواپیما ، 200 دستگاه تانک و 2800 سرباز. ارتش پاکستان از امکان مقاومت در برابر فشار هند برخوردار بوده با این حال ادامه جنگ به خسارت های بیشتر و شکست نهایی برای پاکستان منجر میشد. اکثر پاکستانی ها با باوری که از توان رزمی خود داشتند از پذیرفتن احتمال شکست از هندو های هند سر باز زدند و با سرزنش شکست از آنچه که با عنوان ضعف و بی کفایتی ایوب خان و دولت او عنوان میشود به عنوان دلیل شکست یاد میکنند.
* مجله تایم گزارش داده است که هند 690 مایل مربع از اراضی پاکستان و پاکستان نیز 250 مایل مربع از اراضی هند را از کشمیر و راجستان به تصرف خود درآورده اند. در این مقاله به شرح و تفضیل از شرایط نبرد و اینکه پاکستان در مقابل ارتش بزرگتر هند تنها زمانی قادر به ادامه نبرد خواهد بود که به جامعه جهانی پشت کرده و چین سرخ را شریک نبرد خود کند.
* دوین . تی .هاگرتی در کتاب خود با عنوان "جنوب آسیا در سیاست جهانی" نوشته است : نیروی های مهاجم هندی با همتایان پاکستانی خود جنگیده و نبرد را در حومه لاهور دومین شهر بزرگ پاکستان متوقف ساختند. در این زمان سازمان ملل در 22 سپتامبر مداخله کرد و پاکستان شکستی آشکار را متحمل شد.
* در کتاب هویت ملی و سند چشم انداز ژئوپولیتیک آمده است : نیروهای برتر هند با کسب یک پیروزی قاطع حتی از امکان پیشروی بیشتر در اراضی پاکستان برخوردار بودند با این حال فشار خارجی ، طرفین از جمله هند را مجبور به توقف تلاش های جنگی خود ساخت.
* گزیده ای از استنلی ولپرت و خلاصه ای از جنگ 1965 پاکستان-هند : در سه هفته جنگ دوم هند و پاکستان در شرایطی که ایالات متحده بی طرف مانده و از ارسال تجهیزات و مهمات به طرفین خودداری میکرد و قبل از کسب پیروزی مشخص ، هر دو کشور مجبور به توقف جنگ شدند. با این حال هند در وضعیتی برتر قرار داشت و از امکان وارد آوردن آسیب های جدی به پاکستان برخوردار بود.
* در کتاب دیوید ون پراک با نام " نژاد هندی در مقابل سرنوشت و چین" آمده است : هند پیروز میدان بود ، 1840 کیلومتر مربع از اراضی پاکستان را تحت تصرف درآورد که شامل 640 کیلومتر مربع در کشمیر آزاد تحت کنترل پاکستان ، 640 کیلومتر مربع از منطقه سیالکوت و 380 کیلومتر مربع در جنوب سند و حساس ترین بخش شامل 360 کیلومتر مربع از لاهور پاکستان. در مقابل پاکستان 540 کیلومتر مربع از اراضی هند شامل 490 کیلومتر مربع از بخش چامب و 50 کیلومتر مربع از نواحی خم کاران را متصرف شد.
* دنیس کاکس در کتاب " هند و ایالات متحده : دموکراسی هایی بیگانه" مختصری از جنگ هند با پاکستان را مطرح کرده است. به گفته وی اگر چه هر دو طرف از نظر نفرات و تجهیزات به شدت مورد زیان و خسارت قرار گرفتند و یک مزیت نظامی قطعی به دست نیاوردند اما در نهایت هند در این جنگ برتر بود و پاکستان از جنگی که خود آغازگر آن بود هیچ چیز به دست نیاورده بود.
* خبرگزاری بی بی سی گزارش داد : جنگ به تغییر دهندگان بازی در میدان سیاسی پاکستان خدمت کرده است. شکست در جنگ سال 1965 منجر به روند فزاینده به چالش کشیدن ارتش در داخل پاکستان توسط مخالفان داخلی شد که یکی از نتایج آن تشکیل حزب مردم پاکستان توسط ذوالفقار علی بوتو بود.
* در کتاب منطقه در آشفتگی : درگیری های جنوب آسیا از سال 1947 ، رابرت جانسون نوشته است : هند هدف استراتژیکی را انتخاب کرده بود که این هدف جلوگیری از پیروزی پاکستان در جنگ بود با این حال که 1900 کیلومتر مربع از اراضی پاکستان را فقط با از دست دادن 570 کیلومتر مربع از خاک خود به تصرف درآورده بود.
* گزیده ای از کتاب دستی " تروریسم و محیط جدید امنیتی" : نبرد کوتاه اما خشمناک 1965 با واکنش هند به نفوذ نیروهای پاکستانی به خط اتش بس کشمیر آغاز و با محاصره لاهور توسط هند خاتمه یافت. هر چند مرزها یک بار دیگر با آتش بسی از سوی سازمان ملل بدون تغییر باقی ماند اما پاکستان همچنان در مقابل همسایه خود آسیب پذیر بود.
* مورخ انگلیسی John Keay در خلاصه ای از جنگ 1965 : در سال 1965 جنگ هند و پاکستان تقریبا یک ماه به طول انجامید. پاکستان پیشروی هایی در صحرای راجستان داشت اما فشار اصلی آن بر جاده جامو- سرینگر دفع شد و تانک های هند تا یک قدمی لاهور پیشروی کردند. هر چند هر دو طرف ادعای پیروزی دارند اما این هندی ها هستند که باید برای پیروزی جشن بگیرند.
* هیو و شیل اشر هوروویتس در کتاب خود با نام " جنگ در آسیا : کره ، چین-تایوان و هند-پاکستان" آورده اند : باز هم هند از نظر لجستیکی برتر به نظر می رسد اما هیچ یک از طرفین جنگ قادر به بسیج نیروی کافی برای کسب پیروزی قاطع نبود.
* در مجله NewsWeek آمده است که : با این حال توانایی ارتش پاکستان در متوقف ساختن ارتشی به مراتب بزرگتر از خود ستودنی است. تنها با پایان هفته روشن بود که پاکستانی ها از آنچه که به نظر میرسند قوی تر هستند.
آ تش بس
ایالات متحده و شوروی تلاشهای دیپلماتیک زیادی کردند تا از گسترش درگیری بین دو کشور جلوگیری کنند. شوروی تحت رهبری الکسی کاسیگین، مذاکرات آتش بس را در تاشکند (واقع در ازبکستان فعلی) میزبانی کرد. جایی که نخست وزیر هند لعل بهادر شاستری و رئیس جمهور پاکستان ایوب خان توافق نامه تاشکند را امضا کردند که در آن توافق کردند تا قبل از 25 فوریه سال 1966 تا مرزهای قبل از ماه آگوست عقب نشینی کنند.
ایوب خان
با رو به اتمام بودن ذخایر مهمات ، رهبران پاکستان از متمایل شدن جنگ به سود هند نگران بودند و به همین دلیل به سرعت آتش بس را در تاشکند پذیرفتند. با وجود مخالفت شدید فرماندهان نظامی هندی ،هند تحت فشارهای رو به افزایش بین المللی آتش بس را قبول کرد. در 22 سپتامبر، شورای امنیت سازمان ملل مصوبه ای را به اتفاق آرا به تصویب رساند که خواستار آتش بس بدون پیش شرط از هر دو کشور شد. جنگ در روز بعد به پایان رسید.
لعل بهادر شاستری
نخست وزیر هند شاستری ، مدت کمی بعد از اعلام آتش بس به حمله قلبی دچار شد و در نتیجه آن نارضایتی عمومی از آتش بس به موجی از همدردی با حزب ملی کنگره هند تبدیل گردید. آتش بس از جانب برخی از پاکستانی ها نیز که به گزارش های ساختگی و رسانه کنترل شده تکیه کرده بودند مورد انتقاد بود.آنها معتقد بودند رهبرانشان دستاوردهای نظامی را تسلیم کرده اند.این اعتراضات به شورش های دانش آموزان منجر شد. رسانه های پاکستان اعلام کرده بودند نیروی نظامیشان در جنگ –که به نادرستی ادعا میکردند از طرف هند شروع شده- عملکرد تحسین برانگیزی داشته و بنابراین گمان میشد پیمان تاشکند دستاورد ها را به هدر داده است.
بعضی از کتابهای جدید نویسندگان پاکستانی ظاهرسازی های پاکستان در مورد جنگ را آشکار کرده اند،از جمله کتابی از فرمانده سابق آژانس اطلاعاتی پاكستان (ISI) با عنوان "افسانه پیروزی 1965" ، که البته تمام نسخه های آن توسط ارتش خریداری شد تا از انتشار آن جلوگیری شود زیرا این موضوع بسیار حساس بود.
هند و پاکستان یکدیگر را به دفعات به نقض آتش بس متهم کردند.هند پاکستان را به 585 مورد تجاوز در 34 روز متهم کرد،در حالی که پاکستان 450 مورد را برای هند بیان میکرد.
به علاوه ی تبادل آتش سبک مورد پیش بینی ،هند گزارش داد که پاکستان آتش بس را برای اشغال روستای چانانوالا (Chananwalla) واقع در بخش فازیلکا شکسته است.این روستا در 25 دسامبر توسط نیروهای هندی بازپس گرفته شد. در10 اکتبر ، یک فروند B-57 در اجاره نیروی هوایی پاکستان توسط 3 تیر موشک سام 2 شلیک شده از پایگاه آمبالا نیروی هوایی هند آسیب دید. یک فروند Auster ارتش پاکستان در 16 دسامبر ساقط شد، که باعث کشته شدن یک کاپیتان پاکستانی گردید و در 2 فوریه 1967 یک فروند دیگر نیز توسط هندی ها شکار شد. لازم به ذکر است که آتش بس تا شروع جنگ 1971 برقرار بود.
شکست های اطلاعاتی
اشتباهات راهبردی توسط هر دو طرف باعث شد جنگ وارد یک بن بست شود.
اشتباهات محاسباتی هند
اطلاعات ارتش هند هیچ اخطاری در مورد حمله قریب الوقوع پاکستان نداد.ارتش هند در شناسایی حضور توپخانه سنگین پاکستان در چامب ناتوان بود و در نتیجه تلفات قابل توجهی را متحمل شد. در کتاب "تاریخ رسمی جنگ 1965" که در سال 1992 توسط وزارت دفاع هند منتشر شد، سندی بود که به مدت طولانی مخفی شده بود و اشتباهات محاسباتی را آشکار میکرد.
بر طبق این سند در 22 سپتامبر زمانی که شورای امنیت به دنبال آتش بس بود،نخست وزیر هند از ژنرال چادهوری (Chaudhuri) فرمانده وقت در مورد احتمال پیروزی در جنگ سوال کرد که آیا میتوان پذیرش آتش بس را به تعویق انداخت. ژنرال در جواب بیان کرده بود بیشتر مهمات هند در خط مقدم مصرف شده و تعداد قابل توجهی دستگاه تانک هم منهدم گردیده.بعدها مشخص شد تنها 14 درصد مهمات خط مقدم مصرف شده بوده و هند دو برابر پاکستان تانک در اختیار داشته است.
در همین زمان ارتش پاکستان 80 درصد مهمات خود را شلیک کرده بود .فرمانده نیروی هوایی پراتاب چاندرا لعل (P.C Lal) که در زمان جنگ 1965 معاون رئیس ستاد نیروی هوایی بوده است،به هماهنگی ضعیف بین نیروی هوایی و نیروی زمینی اشاره میکند.هیچکدام از دو نیرو طرح ها و برنامه های خود را به اطلاع دیگری نرسانده بود.در نقشه های جنگ که به وسیله وزارت دفاع و ژنرال چادهوری طراحی شده بودند نقشه برای نیروی هوایی تعریف نشده بود. نگرش ژنرال چادهوری توسط فرمانده چاندرا لعل با عنوان "سندرم " Supremo توصیف شده است، نگرشی که گاهی اوقات نیروی زمینی نسبت به دیگر شاخه های نیروی نظامی هند داشت.
اشتباهات محاسباتی پاکستان
شکستهای ارتش پاکستان از زمانی شروع شد که آنها تصور کردند مردم ناراضی کشمیر از فرصت ایجاد شده توسط پیشروی پاکستانی ها استفاده میکنند و بر ضد نظام حاکم شورش میکنند و به این ترتیب کشمیر به سرعت و به طور قطعی تسلیم خواهد شد. ولی مردم کشمیر شورش نکردند،در عوض ارتش هند با اطلاعاتی که به دست آورده بود از عملیات جبل الطارق و این موضوع که طرف مقابل آنها ارتش پاکستان است و نه شورشی ها مطلع شد.
ارتش پاکستان همچنین در تشخیص اینکه سیاست مداران هند دستور حمله به بخش جنوبی را برای باز کردن جبهه ای جدید را خواهند داد ناتوان بودند.پاکستان مجبور شد بخشی از نیروهایش را برای دفاع از سیالکوت و لاهور به جنوب بفرستد، تا این که از آنها در نفوذ به کشمیر استفاده کند. عملیات توفیق عظیم (Operation Grand Slam) که توسط پاکستان به منظور اشغال اخنور شهری در شمال شرقی جامو و یک منطقه کلیدی برای ارتباط بین کشمیر و سایر نقاط هند، شروع شده بود نیز شکست خورد.
بسیاری از مفسرین پاکستانی فرماندهی ایوب خان را به دلیل مردد بودن در طول عملیات مورد انتقاد قرار دادند.منتقدین ادعا میکنند عملیات با شکست مواجه شد زیرا ایوب خان از اهمیت اخنور (که به شاهرگ هند معروف بود) برای هند با خبر بود و نمیخواست با اشغال آن ، دو کشور وارد جنگ شوند.با وجود پیشروی در اخنور ژنرال ایوب خان ، سرلشگر حسین مالک را از فرماندهی کنار گذاشت و ژنرال یحیی خان را به جای او منصوب کرد.
سکون 24 ساعته که به دنبال تعویض فرماندهی ایجاد شده بود، به هندی ها فرصت تجدید قوا در اخنور را داد و توانستند با حمله ضعیفی که توسط ژنرال یحیی خان ترتیب داده شده بود مقابله کنند. رئیس ستاد فرماندهی غرب اظهار داشت: "دشمن به نجات ما آمد" بعد ها اختر حسین مالک ، ایوب خان را برای طراحی عملیات توفیق عظیم مورد انتقاد قرار داد چرا که عملیات محکوم به شکست شد و همچنین او خود را از فرماندهی در لحظه ی حساسی از جنگ راحت کرد. مالک تهدید کرد که واقعیت را در مورد شکست ارتش فاش خواهد کرد اما بعدها از ترس توقیف شدن از این کار منصرف شد.
بعضی از نویسندگان اشاره کرده اند که احتمالا پاکستان با یک رزمایش که در مارچ 1965 در موسسه تجزیه و تحلیل دفاعی واقع در ایالات متحده انجام شد جسارت لازم را برای جنگ پیدا کردند.در آن رزمایش نتیجه گیری شد در صورت بروز جنگ با هند،پاکستان پیروز خواهد شد.دیگر نویسندگان مانند استفان فیلیپ کوهن ، قاطعانه اظهار داشتند ارتش پاکستان نگرش اغراق آمیزی در مورد ضعف هند و نیروی نظامی آن داشت و جنگ 1965 غیر منتظره بود.
نور خان ژنرال پاکستانی و فرمانده نیروی هوایی پاکستان در طول جنگ ، بعدها عنوان کرد ارتش پاکستان و نه هند باید برای شروع جنگ مقصر شناخته شود.هرچند که تبلیغات و عوام فریبی در مورد جنگ در پاکستان ادامه یافت اما جنگ به طور منطقی تحلیل نشد و بیشتر تقصیرات به گردن فرماندهی انداخته و به شکست های اطلاعاتی بهای کمی داده شد که تا شروع جنگ 1971 و زمانی که پاکستان شرقی از جانب هند مورد حمله قرار گرفت و از پاکستان غربی جدا شد که به شکل گیری بنگلادش منجر شد.
نقش دیگر کشورها
پاکستان و ایالات متحده یک توافق نامه همکاری در سال 1959 امضا کردند که بر طبق آن آمریکا پذیرفت در صورت درخواست پاکستان با "اقدام مناسب از جمله به کارگیری نیروی نظامی" به کمک دولت پاکستان برود.هرچند، با شروع جنگ 1965، آمریکا عقیده عقیده داشت این جنگ اشتباه پاکستان بوده است و به همین دلیل کمک های نظامی را به این کشور متوقف کرد.
گرچه پاکستان کمک های قابل توجهی از سوی ایران ، اندونزی و چین دریافت کرد. از قبل از شروع جنگ چین هم پیمان مهم پاکستان بوده و به علاوه در سال 1962 با هند جنگیده بود.همچنین گزارشاتی مبنی بر حرکت نیروهای چینی در مرز هند برای حمایت از پاکستان موجود است. به همین دلیل هند حکم سازمان ملل را برای جلوگیری از جنگ همزمان با دو کشور پذیرفت.
حضور هند در جنبش عدم متعهدها ،کمک چندانی از سوی اعضا برایش به همراه نیاورد.با وجود روابط نزدیک بین هند و شوروی،این کشور در طول جنگ موضع بی طرفانه ای اتخاذ کرد و حتی دو کشور درگیر را به تاشکند برای مذاکره دعوت نمود.
پیامدها
با وجود برقراری آتش بس،هند به عنوان کشور پیروز شناخته شد،به دلیل موفقیت در متوقف کردن شورش مورد حمایت پاکستان در کشمیر. در اکتبر 1965، مجله تایم به نقل از یکی از مقامات رسمی غربی که نتیجه جنگ را ارزیابی کرده بود نوشت:
اکنون برای همه روشن است که هند در حال تبدیل شدن به یک قدرت در آسیا میباشد . با توجه به شکست های جنگ بین چین و هند، نتیجه جنگ 1965 به عنوان یک پیروزی "سیاسی-راهبردی" در هند مطرح شد لعل بهادر شاستری نخست وزیر هند، تبدیل به یک قهرمان ملی گردید. در حالی که عملکرد کلی نیروی نظامی هند مورد تحسین بود، فرماندهان نظامی به دلیل عدم موفقیت در به کارگیری قدرت برتر نظامی هند با هدف پیروزی قاطع بر پاکستان مورد انتقاد قرار گرفتند. جرمی بلک تاریخدان جنگ ، در کتاب "جنگ در دنیای مدرن از سال 1815" بیان کرده است که پاکستان "شکست سنگینی" متحمل شد و تصمیم عجولانه هند برای قبول مذاکرات از وارد شدن صدمات قابل توجه دیگر به نیروی نظامی پاکستان جلوگیری کرد.وی تشریح میکند:
رئیس ستاد ارتش هند با تصور اینکه مهمات رو به اتمام است و تلفات تانک ها به شدت بالا بوده،به انجام مذاکرات اصرار کرد.در حالی که در واقع هند کمتر از 15 درصد مهمات خود را مصرف کرده بود ( در مقایسه با مصرف 80 درصد پاکستان) و دوبرابر پاکستان نیز تانک در اختیار داشت.در نتیجه هند تمرکز خود را بر روی تقویت ارتباطات و همکاری بین قوای سه گانه ارتش قرار داد.به دلیل اطلاعات ناکافی جمع آوری شده قبل از جنگ،هند سازمان اطلاعاتی RAW را برای فعالیت های جاسوسی و اطلاعاتی تاسیس کرد.
بهینه سازی های عمده ای در فرماندهی ایجاد شد که تاثیرات مثبت آن در جنگ 1971 واضح بود به طوری که هند در عرض دو هفته به پیروزی قاطع در مقابل پاکستان دست یافت. تهدیدات مکرر چین برای دخالت در درگیری در حمایت از پاکستان دولت هند را مجبور کرد تصمیم به ساخت سلاه هسته ای بگیرد.با وجود ضمانت های فراوان،آمریکا اقدام موثری برای جلوگیری از استفاده گسترده نیروهای پاکستانی از تسلیحات آمریکایی به عمل نیاورد و این موضوع باعث ناخوشنودی هند شد.
در همان زمان آمریکا و انگلیس از دادن تجهیزات مناسب به هند خودداری کردند که این مساله به سردی روابط بین هند و غرب انجامید.این پیشرفت ها باعث تغییرات مهمی در سیست خارجی هند شد.هند که در گذشته از به وجود آورندگان جنبش عدم متعهد ها بود ،خود را بیشتر از غرب دور کرد و روابط نزدیکی با شوروی ایجاد نمود.در اوخر دهه 60 میلادی شوروی بزرگترین تامین کننده تجهیزات نظامی به هند بود.از 1967 تا 1977 ، 81 درصد تسلیحات هند از شوروی وارد میشد.بعد از جنگ 1965، رقابت تسلیحاتی بین هند و پاکستان بیش از پیش نامتقارن شد به طوری که هند تا اکنون فاصله خود را با پاکستان بسیار زیاد کرده است.
پاکستان پس از جنگ،تعداد زیادی از پاکستانی ها عملکرد نیروی نظامیشان را مثبت دانستند.6 سپتامبر "روز دفاع" نامگذاری شد،در یادبود موفقیت در دفاع از لاهور در برابر ارتش هند.همچنین عملکرد نیروی هوایی به طور ویژه ای تحسین شد.هرچند،دولت پاکستان به انتشار اطلاعات نادرست درباره نتیجه جنگ متهم شد. S. S.M. Burke در کتاب "شاه فنر روابط خارجی هند و پاکستان" می نویسد :
بعد از جنگ سال 1965، توازن قوای نظامی قاطعانه به سوی هند سوق پیدا کرده است.برای پاکستان جایگزینی تلفات سنگین تجهیزات در طول جنگ بسیا مشکل بود،در حالی که رقیبش با وجود مشکلات اقتصادی وسیاسی،به طور مصمم قدرت خود را افزایش داد. بسیاری معتقداند اسطوره ی ارتش چابک و کشنده از پاکستان ، تقریبا در طول جنگ فروریخت چراکه به هیچ موفقیت مهمی دست نیافت. چندین نویسنده پاکستانی از باور نادرست و بیمار نیروی نظامی که نژاد جنگجوی سربازانشان باعث میشود هندی ها را در جنگ شکست دهند. یک تحلیلگر سیاسی پاکستانی مینویسد:
جنگ سال 1965 با هند ثابت کرد که پاکستان نه میتواند خطوط دفاعی هند را به روش برق آسا بشکند،نه این که یک جنگ تمام عیار را برای مدت طولانی تحمل کند. در طرف دیگر نیروی هوایی پاکستان اعتبار زیادی در میان قوای نظامی پاکستان و نویسندگان جنگ پیدا کرد،به دلیل دفاع موفق از لاهور و دیگر نقاط حساس پاکستان و گرفتن تلفات سنگین از هند ر روز بعد.همچنین هوشیاری نیروی هوایی به این واقعیت تکیه داشت که بعضی از خلبانان تا حتی 6 بار در کمتر از یک ساعت برای مقابله با حملات هوایی هند اسکرمبل کردند.نیروی هوایی پاکستان در کنار نیروی زمینی در روز دفاع و روز نیروی هوایی در یادبود آن واقعه گرامی داشته میشوند(به ترتیب 6 و 7 سپتامبر).
به علاوه پاکستان در طول جنگ بیشتر از آن که چیزی به دست آورد،از دست داده بود،از همه مهمتر در اشغال کشمیر ناموفق بود که این موضوع از نظر بسیاری از کارشناسان بی طرف یک شکست برای پاکستان محسوب میشود. بسیاری از از مقامات و کارشناسان نظامی پاکستان بعدها برنامه ریزی نادرست عملیات توفیق عظیم را که در نهایت منجر به بروز جنگ شد ،مورد انتقاد قرار دادند. پیمان تاشکند نیز در پاکستان مورد انتقاد بود، گرچه تعداد کمی از شهروندان پاکستانی شرایط حساس انتهای جنگ را درک کرده بودند.
رهبران سیاسی نیز نکوهش شدند. با نظر ذوالفقار علی بوتو ، نخست وزیر پاکستان ایوب خان انتظارات مردم را درباره برتری –اگر نگوییم شکست ناپذیری- نیروی نظامی پاکستان بسیار بالا برده بود.اما ناتوانی پاکستان در رسیدن به اهداف نظامیش در طول جنگ،یک بدهکاری سیاسی برای ایوب به وجود آورده بود.شکست در کشمیر باعث شد اعتقاد بر شکست ناپذیری ارتش به طور جدی مورد چالش قرار بگیرد.
یکی از پیامدهای طولانی مدت جنگ رکود گسترده اقتصادی در پاکستان بود.هزینه جنگ 1965 باعث پایان یافتن دوره رشد اقتصادی که پاکستان در اوایل دهه 60 تجربه کرده بود شد.پین سالهای 1964 و 1966، مخارج دفاعی پاکستان از 4.82 درصد به 9.86 درصد تولید ناخالص داخلی فزایش پیدا کرد،که فشار بزرگی به اقتصاد پاکستان وارد نمود.تا سال 1971، هزینه های دفاعی 55.66 درصد مخارج دولت را شامل میشد.
بر طبق گفته کهنه سربازان جنگ،جنگ پیامدهای بزرگی برای پاکستان از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی به همراه داشت. فیروز خان ارشناس هسته ای اظهار داشت که جنگ 1965 آخرین اقدام متعارف پاکستان برای تسخیر کشمیر با استفاده از نیروی نظامی بودو جایگاه پاکستان در جامعه جهانی به خصوص در رابطه با آمریکا ، با آغاز جنگ رو به زوال گذاشت در حالی که در طرف دیگر ، اتحاد با چین تقویت شد. در خاطرات ژنرال طارق مجید آمده است ، چوانلای از رهبران چین از مدت ها قبل دولت را به پیروی از روش کلاسیک سان تزو توصیه کرده بود:"به آرامی مسائل را جلو ببر، به هند فشار نیاور و برای حداقل 20 تا 30 سال وتا زمانی که اقتصاد خود را سامان ببخشی و قدرت خود را تثبیت کنی از جنگ با هند در کشمیر دوری کن".
ژنرال مجید در کتاب "خوردن علف" اشاره کرده است که : تعقل و اندیشه فلسفی و سیاسی در پاکستان وجود نداشت و پاکستان نیروی انسانی بزرگی را در جنگ با هند از دست داد.عدم حمایت آمریکا باعث غافلگیری پاکستان شد، متحدی که با آن توافق نامه همکاری امضا کرده بود. آمریکا بی طرفی خود در جنگ را با قطع پشتیبانی از هر دو کشور نشان داد که باعث شد اسلام آباد بر این باور شود که آمریکا به او خیانت کرده است.
ب عد از جنگ پاکستان به شدت چین را به عنوان حامی تسلیحاتی و سیاسی خود در نظر گرفت. از دیگر نتابج منفی جنگ افزایش خشم بر ضد دولت پاکستان در پاکستان شرقی (بنگلادش امروزی) بود،به خصوص به علت وسواس پاکستان غربی در مورد کشمیر.رهبران بنگالی دولت مرکزی را به عدم فراهم آوردن امنیت کافی برای پاکستان شرقی متهم کردند،با وجود این که مقدار زیادی پول از پاکستان شرقی برای تامین مخارج جنگ برای کشمیر گرفته شده بود.
در واقع،با وجود این که بعضی از حملات نیروی هوایی پاکستان از پایگاه هایی در پاکستان شرقی صورت گرفت،هند در آن منطقه تلافی نکرد، گرچه از پاکستان شرقی تنها به وسیله یک لشگر پیاده ضعیف (لشکر 14) و با 16 فروند هواپیما و بدون تانک دفاع میشد. شیخ مجیب الرحمن از منتقدان اختلاف بین تجهیزات نظامی مستقر شده در شرق و غرب پاکستان و خواستار استقلال بیشتر برای پاکستان شرقی بود که در نهایت به جنگ استقلال بنگلادش و جنگ دیگری بین هند و پاکستان در سال 1971 انجامید.
http://en.wikipedia.org/wiki/Indo-Pakistani_War_of_1965 منبع
مترجمان : سینا نوریخانی ، علیرضا ماستری فراهانی ( http://www.military.ir/forums/user/11916-hajj-abbas/ HAJJ_ABBAS )
هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری و مترجمان مجاز است.