امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

سلام به بروبكس ياست اميدوارم همه خوب باشن يه چند وقتي بود نمي تونستم زياد به سايت سر بزنم .

بچه ها كسي درمورد نيروي هوايي اين كشور اطلاعي داره اگه مارو مطلع كنه ممنون مي شم.

كره ي شمالي قدرت نظامي خوبي داره ولي سياست ضعيف و اين قدرت نياز به يك مديريت داره مثلا كشور خودمون به اندازه ي كره ي شمالي قدرت نداره ولي داره پيشرفت مي كنه و يهو نمياد پولش دور بريزه و داره كم كم با خريد پدافند و ... خودشو قوي مي كنه طوري كه يه تحديد نباشه اگه مي شد ما به اين كره اي ها نفوذ داشتيم خيلي خوب مي شد هم مي تونستيم بهشون كمك كنيم هم ازشون استفاده كنيم.


نیروی هوایی کره شمالی
تعداد کل هواگردهای عملیاتی 1624 فروند
80 فروند بمب افکن H-5
40 فروند MiG-29A/UB
56 فروند MiG-23ML/UB
160 فروند MiG-21PF/PFM
30 فروند MiG-21U
40 فروند Q-5
120 فروند F-6
110 فروند F-5
40 فروند F-7B
40 فروند Su-25K/UBK
18 فروند Su-7BMK
تعداد کل: 734 فروند

اگر آمار کامل رو خواستی باید صبر کنی تا از آرشیو پیدا کنم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نيروي هوايي ارتش خلق كره


600px-Roundel_of_the_Korean_Peoples_Army

نيروي هوايي ارتش خلق كره يا ‌KPAF (Korean People's Army Air Force) دومين نيروي بزرگ از لحاظ تعداد پرسنل در ارتش خلق كره شمالي ميباشد.تعداد پرسنل اين نيرو چيزي بالغ بر 110000 نفر براورد ميشود.و تعداد هواپيماهاي اين نيرو نيز در حدود 1600 تا 1700 فروند از انواع گوناگون تخمين زده شده است.كه بيشتر انها هواپيماهاي ساخت اتحاد جماهير شوروي و تعدادي نيز ساخت جمهوري خلق چين ميباشند.وظيفه اصلي ‌KPFA دفاع از حريم هوايي كشور كره شمالي در برار تجاوز و تهديدات دمشن ميباشد.

تاريخ تشكيل KPAF بر ميگردد به زمانيكه ارتش خلق كره تشكيل و سپس در تاريخ 20 اگوست سال 1947 KPAF نيز بعنوان شاخه هوايي ارتش خلق كره اعلام موجوديت نمود.
کیم ایل سونگ پايگاههاي نيروي هوايي را در شهرهاي پيونگ يانگ،Sinuiju و برخي شهرهاي ديگر به محض ازاد سازي كشور كره ايجاد نمود.و در سال 1945 همه ان پايگاههاي هوايي را تحت عنوان نيروي هوايي با يكديگر ادغام نمود. همچنين كره شمالي در سالهاي 91-1990 چهار پايگاه هوايي جديد را در نزديكي مرز مشترك دو كره ايجاد نموده است.

KPAF از همان ابتداي تشكيلش تاكتيكهاي مورد استفاده در نيروي هوايي ارتش اتحاد جماهير شوروي را در نبرد هايش بكار ميبرد بخصوص در زمانيكه درگيري با نيروهاي سازمان ملل را تجربه مينمود.
بر اساس تجربياتي كه كره شمالي در خلال جنگ كره و بمبارانهاي شديد مواضعش توسط بمب افكنهاي نيروهاي سازمان ملل كسب نمود امروزه هدف اساسي و تاكتيك اصلي KPAF بر دفاع همه جانبه از حريم هوايي ان كشور با تكيه بر هواپيماهاي جنگنده و موشكهاي سطح به هوا(sam) و توپهاي ضد هوايي (aaa) تعيين گشته است.

با توجه به پير و كهنه بودن اكثر هواپيماهاي ساخت اتحاد جماهير شوروي و جمهوري خلق چين متعلق به KPAF و نزديك بودن سن بازنشستگي بسياري از انها هدف اصلي نيروي هوايي در سالهاي اخير تنها به پشتيباني از نيروهاي زميني و همچنين تهديد همسايه جنوبي به حملات به مناطق شهري و حمله به اهداف نظامي تغيير يافته است و بيش از اين نيز انتظاري از ان نميرود.

و از اين طريق كره شمالي با استفاده از تهديدات هميشگي به حملات نيروي هوايي اش به مناطق مسكوني و مراكز نظامي همسايه جنوبي اش سعي در حفظ توازان قوا با كره جنوبي مي نمايد همانند همان استفاده اي كه از تهديد بوسيله موشكهاي بالستيكش ميكند و خلا ناشي از وجود تكلونو‍ژي مدرن در ارتشش را با استفاده از اين تهديد ها پر مينمايد.

و اين تهديدات با انتقال 120 فروند هواگرد شامل هواپيماهاي جنگنده و بمب افكن و هواپيماي ترابري به منطقه مرزي دو كره در سالهاي اخير شكلي جدي تر يافته اند در حاليكه تا بيش از اين نيز كره شمالي حدود 440 فروند از انواع هواپيماهاي نظامي را در ان منطقه مستقر نموده بود.

و با در نظر دكترين نظامي كره شمالي در توليد انبوه و ذخيره مقادير زيادي از سلاحهاي شيميايي و ميكروبي توسط اين كشور و همچنين داشتن سلاح اتمي اين حجم از نقل و انتقال نيرو ميتواند بسيار در خور توجه قرار گيرد.

پرسنل و اموزش

تعداد پرسنل در حال خدمت در KPAF حدود 110000 نفر تخمين زده شده است كه اين تعداد نيرو از نيروهاي داوطلب،نيروهاي وظيفه و همچنين ساير نظامياني كه از ساير يگانهاي ارتش خلق كره به نيروي هوايي فرستاده شده اند تشكيل شده است.

افسران و كارمندان نيروي هوايي ارتش كره شمالي معمولا بين 20 تا 30 سال سن داردند.و حقوق ماهيانه انان بر اساس درجه نظامي و همچنين محل خدمت انان تعيين ميگردد.و حقوق خلبانان نيز بر اساس ساعات پرواز انان و نيز شرايط پروازي انان در هواي نا مساعد و يا پرواز در شب يا روز متفاوت ميباشد.و عليرغم رخ دادن بحران غذا و قحطي در كره شمالي در اوايل دهه نود،خلبانان نيروي هوايي ارتش با وجود اينكه مقرري كامل خود را دريافت نمينمودند اما همچنان بهترين جيره غذايي را در ميان واحدهاي مختلف ارتش كره شمالي دريافت ميكردند.

غذاي خلبانان ارتش كره شمالي در سال 2000 شامل 850 واحد كالري در هر روز بوده است و اين مقدار كالري در زمان انجام تمرينات پروازي به 950 واحد در روز افزايش ميابد.همچنين انان در تعطيلات ملي نيز يك جيره غذاي اضافي كه شامل گندم سياه و مقداري گوشت گاو ميباشد دريافت ميكنند.مصرف الكل و سيگار براي خلبانان ممنوع بوده و خاطيان به شدت تنبيه ميگردند.همچنين خلبانان و خانواده شان از مزايي همچون داشتن اتوموبيل شخصي،تلويزيون،يخچال و ساير امكانات رفاهي مناسب برخوردارند.

از سال 1978 تا 1995 ژنرال Jo Myong-rok فرماندهي نيروي هوايي ارتش خلق كره يا KPAF بر عهده داشته است كه وي در سال 1995 با ترفيع درجه از اين سمت كنار رفت و بجاي او سرهنگ Oh Gum-chol به فرماندهي ‌KPFA گمارده شد.

ساعات پرواز ساليانه خلبانان كره شمالي از مواردي است كه در مقدار ان ابهام زيادي وجود دارد.البته بنظر ميرسد تمرينات خلبانان نيروي هوايي نيز همانند تمرينات ساير يگانهاي ارتش كره شمالي بسيار سخت و شديد باشد اما منابع بسياري نيز در اين مورد موجود هستند كه حاكي از ان هستند كه ساعات پرواز ساليانه براي خلبانان در سالهاي اخير از كم به خيلي كم در حال كاهش است و اين فقط به دليل فرسوده بودن جنگنده هاي انان ميباشد كه از پس تمرينات سخت و دشوار ساليانه بر نمي ايند.

ساعات پرواز ساليانه خلبانان هر ارتش معيار بسيار مهمي ميتواند باشد براي تخمين زدن ميزان امادگي و چالاكي نيروي هوايي ان ارتش و همچنين ميزان و توانايي پاسخگويي انان به حملات دشمنان خارجي.

اكثر منابع خارجي ساعات پرواز ساليانه خلبانان كره شمالي را تنها بين 7 تا 25 ساعت براي هر خلبان ذكر كرده اند كه اين ميزان ساعت پرواز تقريبا برابر است با ساعات پرواز خلبانان اتحاد جماهير شوروي در سال 1990.قابل ذكر است كه خلبانان جنگنده هاي ناتو هر كدام در طول سال حداقل 150 ساعت پرواز با جنگنده هايشان انجام ميدهند.

ليستي از موجودي KPAF
1%7E20.JPG
2%7E20.JPG


گردآوری ، تدوین و ترجمه :hexman
مختص سايت ميليتاري

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
وافعا ممنونم ازت عالی بود
نیروی هوایی کره ی شمالی یک نیروی کاملا فرسوده است که البته اگه همون 40 تا میگ 29 رو هم نمی داشتن بنظر من بدرد اشغال هم نمی خوردند از زمانی که شوروی منحل شد کره شمالی تک وتنها شده وتجهیزاتشم مال زمان دهه 50 است که واقعا تاسف باره اما هوانیروزشون یکم وضعیتش بهتره بالاخره میل-24 غولی هست برا خودش
راستی جریان این هلیکوپتر امریکایی ها چیه ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

hexman جان خیلی ممنون

این نیروی هوایی بیشتر به درد موزه میخوره تا میدون جنگ! کلا فکر نکنم هیچ کدومشون کمتر از 25 سال سن داشته باشند.

فکر نمیکنم حتی بتونند وارد حریم هوایی دشمن بشن!


راستی جریان این هلیکوپتر امریکایی ها چیه ؟


این پرنده ها ساخت آمریکا هستش ولی در آلمان هم نحت لیسانس تولید میشه که به MD 500D معروفه و از آلمان هم خریداری شده.
hughes_500D.jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خواهش ميكنم.

MD Helicopters 500D يك هليكوپتر غير نظامي ساخت امريكا است كه كره شمالي در سال 1985 87 فروند از انها را از طريق دور زدن حلقه هاي كنترلي امريكا از كشور المان (اخه چطوري؟) وارد نموده است. MD Helicopters 500Dقابيلت تهاجمي ندارد اما به راحتي ميتواند به برخي سلاحها مجهز شود..و برخي منابع حكايت از اين دارند كه حداقل 60 فروند از 87 فروند از اين هليوپتر ها را كره شمالي مسلح نموده است(مسلسل و راكت انداز؟)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نیروی هوایی کره‌شمالی در برابر انبوه تسلیحات پیشرفته‌ی ضدهوایی کره‌ی جنوبی و هم‌پیمان فرامنطقه‌ایش یعنی آمریکا حرفی برای گفتن نداره مگه اینکه به صورت انبوه و فشرده تاسیسات فشرده‌ی کره‌ی جنوبی رو هدف قرار بدند. البته اگر قبلش پایگاهی از کشور کره‌ی شمالی باقی مونده باشه! به نظر من تنها نقطه‌ی اتکای کره‌ی شمالی واحدهای زیرسطحیش هست.

در ضمن عکس‌ها بزرگ هستند بروزر قاط میزند!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

موشك هاي ساخت شوروي
1. Kalinigrad AA-1 Alkali

ميگ 17 و ميگ 19

2.Vympel AA-2 Atoll

ميگ 21

3.Vympel AA-7 Apex

ميگ 23

4.Molyniya AA-8 Aphid

Su-25, MiG-21bis, MiG-23 و MiG-29

5.Vympel AA-10 Alamo

ميگ 29

6.Vympel AA-11 Archer

ميگ 29

----------------------------------------------------------

موشكهاي ساخت چين

1.PL-2

كپي موشك اتول روسي مورد استفاده براي اف 7 هاي چيني

2.PL-5

مدل ارتقا يافته پي ال 2 مورد مصرف در اف 7

3.PL-7

كپي موشكهاي ماژيك فرانسوي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بنده های خدا دلم براشون می سوزه .
ولی فکر می کنم باید به فکر پدافند هوایی قوی باشن و از این جنگنده ها هم فقط سعی کنن هوای خودشون رو امن نگه دارن که اونم به نظرم سخت و نشونی هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تحریم واسه آنها هم شده دردسر ، بهتر نیست بیاند از ایران جنگنده صاعقه بخرند ؟؟؟ بهتر از این F7 های درب و داغون نیست ؟؟؟
راستی چرا ایران در زمینه فروش سلاح به کشورهایی مثل کره شمالی و ... فعال نمی شه ؟؟؟ می دونید چه بازار خوبی می شه واسه ایران . مثلا به کره شمالی پدافند شاهین 2 بفروشیم ( البته نسخه صادراتی ) یا ریپر بهینه سازی شده ، یا تور ام 1 تولید داخل و از این جور چیزها ... ؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
35 فروند ميگ 29 تنها نقطه اتكاي نيروي هوايي كرده شمالي در درگيري هاي هوا به هوا هست ..
حتي اگر كره اي ها با نسبت 1 به 2 (يعني با ميگ هاي 29 به ازاي هر جنگنده اشون دو جنگنده جنوبي يا آمريكايي رو بزنند) چيزي براشون نخواهد ماند ! كه باهاش بتونند از آ سمانشون در برابر چند ناو هواپيما بر و نيروي هوايي كرده جنوبي محافظت كنند ... هر چند كه بعيد به نظر ميرسه اين نسبت معكوس باشه ! اونهم 1 به 10 به نفع كره جنوبي و آمريكا ...
البته اين نظر من هست ! ..


ممنون جناب هگزمن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نظر شما درسته سرهنگ ولی خوب من فکر می کنم نظر کاربر رضا هم قابل در نظر گرفتن هست نباید فراموش کنیم یه زمانی فقط این کشور به ما سلاح می داد (هر چند گرانتر) و حالا دشمن این کشور دشمن ما هم هست و باید ما هم کمکش کنیم.

البته کسی نمی دونه زیر بدنه اون صاعقه های ایران چی هست ولی اگر اون چیزی که من دارم کم کم بهش می رسم باشه باید گفت حریفی قدر برای اف ۱۸ متولد شده.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نظر شما درسته سرهنگ ولی خوب من فکر می کنم نظر کاربر رضا هم قابل در نظر گرفتن هست نباید فراموش کنیم یه زمانی فقط این کشور به ما سلاح می داد (هر چند گرانتر) و حالا دشمن این کشور دشمن ما هم هست و باید ما هم کمکش کنیم.


البته کسی نمی دونه زیر بدنه اون صاعقه های ایران چی هست ولی اگر اون چیزی که من دارم کم کم بهش می رسم باشه باید گفت حریفی قدر برای اف ۱۸ متولد شده.


مثلا چكار كنيم ؟! احتمالا 5 تا اف پنجي كه تبديل به صاعقه كرديم ! بريم بديم به كره شمالي ؟!

نميشه با اين روش ! ...
مگر اينكه بريم سراغ چين بهشون پول بديم ! كه به كره شمالي حدود 100 تا جي 10 و 11 بده و ميگ هاي 23 21 شون رو آپگريدكنه تا شايد به يه درديشون بخوره ... !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه حمله ای به کره شمالی بشه، تمام پایگاههای آمریکا و متحدینش (منجمله کره جنوبی و ژاپن) مورد حله موشکی کره شمالی قرار میگیره، کره شمالی اینقدر که شما فکر می کنید هم دست و پا بسته نیست، این کشور از پیشرو ترین کشورهای جهان در زمینه پدافند غیر عامل هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
    • توسط MR9
      موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین :
       
      در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه  اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است  که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود.
       
        
       
       
       
       
      پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین  شد و  آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند.
      در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام  حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود .
       
       
        
       
       
      مرصاد ، کمینگاه منافقین 
      ببرها وارد می شوند :
       
      اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش  جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  ، بسیج و..)  در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های  متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین  با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد .
       
       

       
       
      به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی  در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه  را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد .
      بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3)  یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر  خالص  قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید .
       

       
       
      با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه  ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه  بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند
       
       

       
      بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3
       
       
      در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود .
       

       
       
      در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های  نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی  ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله  را می توان بدین دلیل تشریح نمود که  تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه  تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو  اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید .
       
       

       
       
      اعزام فالکروم های تهرانی  ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی  تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند .
       
      با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی  زدند .
       
       

      سپهبد شهید صیاد شیرازی 
       
       
      د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد .
      این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند .
       
       

       
       
      اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه  در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده  متحدین شامل  جنگنده – بمب افکن های F-16  و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . 
       

       
       
       
      پی نوشت :
       
      1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 
      2-  در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که  این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید .
       
       
       
      منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR  BY BABAK TAGHVAEE
       
       
        این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ،
      بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . 
      در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .
       
       مترجم : MR9      
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.