وقتی که پلنگ خواب است وقتی که پلنگ خواب است خاطرات سرهنگ خلبان حسین وکیلی

[Arash 7,048]

[color=#0000ff]دوستان عزیز ، همانطور که خدمتتون عرض کرده بودم ، به تازگی کتابی روتحت عنوان وقتی که پلنگ خواب است مطالعه کردم که خاطرات سرهنگ خلبان حسین وکیلی از استاد خلبانان کبری هست ، به دوستان قول داده بودم که بخش هایی که از این کتاب رو که برام جالبه توی انجمن قرار دهم تا دوستان استفاده کنند ، البته پیشنهاد می کنم که دوستان کتاب رو خریداری و مطالعه کنند ، حالا برای آن دسته از دوستانی که فرصت کافی جهت مطالعه کل کتاب ندارند ، و به منظور نشر مساظل جنگ بخش هایی از اون رو اینجا می آورم ، لطفا کسانی که این مطالب رو کپی می کنند و در انجمن های دیگر قرار می دهند ،[/color] [color=#ff0000]منبع اصلی رو که کتاب وقتی پلنگ خواب است نوشته حجت شاه محمدی و منتشر شده توسط انتشارات سوره مهر ذکر فرمایند . [/color]

[b]بخش اول : تیمسار سرلشگر منوچهر خسروداد [/b]

در مجموعه هوانیروز ، آمریکایی ها از خسروداد به شدت می ترسیدند ، همین که خبر آمدن او به یکی از پادگان ها با مراکز آموزش هوانیروز می رسید به قول معروف همه ماست ها را کیسه می کردند .
یک روز طی یکی از بازدید ها ، در حضور تمام دانشجویان خلبانی ، هنرجویان فنی ، اساتید ایرانی و نیروهای کادر ، در مراسم صبح گاه مطالبی را عنوان کرد که با توجه به زشتی کلمات ، همه آنها را نمی توانم بازگو کنم . اما در بحث خودکفایی و عدم وابستگی ، در مقابل چند آمریکایی حاضر در مراسم جملاتی را اظهار کرد که هنوز هم باورم نمی شود از زبان او جاری شده است . مسلما تمام کسانی که آن روز در مراسم صبح گاه حضور داشتند این اظهارات او را هنوز به یاد می آوردند ، او گفت :
[color=#008000]( این پدر سوخته ها می گویند ، خلبان های ایرانی یک مشت چوپان هستند که از دهات آمدند . راست می گویند ، اما چشمشان کور است که ببینند همین چوپان ها دارند اساتید آمریکایی را آموزش می دهند . من به شما حقوق خوب می دهم تا خوب بخورید ، خوب بخوابید و خوب درس بخوانید و خوب یاد بگیرید ، خوب بپوشید و خانواده شما در رفاه کامل باشند برای این که تلاش کنید تا از اینها کار را یاد بگیرید ، تا این بی پدر و مادرهای مادر ق ......ه را که پول و نفت این مملکت را به یغما می برند بیرون کنیم . اینها مفت اینجا نیامده اند . من همین قدر که بدانم شما کار را یاد گرفته اید ، با لگد این مفت خورهای بی پدر و مادر را از مملکت بیرون می ریزم )[/color]

حرفهایش را صادقانه می زد در آن زمان نیاز نبود برای ما جانماز آب بکشد ، از قدرت خوبی برخوردار بود و رو در روی آمریکایی ها حتی روسای شرکت بل و ژنرال های آمریکایی می ایستاد و حرفش را میزد . شاید همین حضور و قدرت او بود که موجب احترام ما می شد . اما این ما بودیم که با رعایت نکردن اصول اساسی فرهنگ و مذهبمان ، نخواستیم و نتوانستیم شایسته عمل کنیم.

چهار سال پیاپی از نزدیک با کسانی کار کردم که مسلمان نبودند اما تعهد داشتند . عوامل شرکت بل واقعا در اجرای کار متعهد و با وجدان بودند و چماق بالای سر نیاز نداشتند ، در روزهایی که خودشان آموزش می دادند و خودشان امتحان می گرفتند ، آیا نمی توانستند در کارشان تقلب کنند و نیروی ضعیف تحویل ارتش بدهند ؟ به راحتی این کار برایشان امکان پذیر بود اما تعهدشان مانع از این کار می شد .

خسرو داد در روش فرماندهی ، مدیر خوبی بود و از یگان و نیروهایش خوب دفاع می کرد و در عوض ، توقع داشت که ما هم مثل نیروهای آمریکایی خواسته هایش را برآورده کنیم .
حسن ستاری یکی از خلبان های هوانیروز بود که قبل از انقلاب برخوردی با یکی از امرای ارتش داشت که شرح آن را زبان خوش می گویم :
( به من ابلاغ کردند که با یک فروند 206 یکی از امرای ارتش را به جایی برسانم ، وقتی او را دیدم ، پرسیدم مقصدش کجاست ؟ ، متاسفانه با تکبر خاصی گفت بعدا می گویم ، داخل هلی کوپتر که نشستم ، سوالم را دوباره پرسیدم ، این بار با چوب تعلیمی توی سرم زد و همان جواب را داد . موتور را که روشن کردم ، دوباره پرسیدم و او دوباره با تعلیمی اش توی سرم زد و همان جواب را داد . از زمین که بلند شدم باز سوالم را پرسیدم ، متاسفانه ذوق پرواز و مقام آنچنان ایشان را در خود گرفته بود که فکر می کرد تاکسی سوار است ، نه حرمت قایل می شد و نه به قوانین پرواز احترام می ذاشت . برای اینکه او را به نوعی سرزنش کرده باشم ، با چند بار جابجایی سریغ فرامین موجب شدم که هلی کوپتر تکان های شدیدی بخورد . این مسله که اتفاق افتاد ، ترسید و پرسید : جناب سروان اتفاقی افتاده؟
جواب دادم : بله متاسفانه هلی کوپتر دچار اشکال شده و باید برگردیم . ایشان که نمی خواست موقعیت دلپذیرش را از دست بدهد ، پرسید : آیا کاری از دستم بر می آید که انجام بدهم ؟ من هم یکی از سوییچ های بالای سرم را نشان دادم و گفتم اگر می خواهید به پرواز ادامه بدهیم باید تا مقصد این انگشتش را روی آن سوییچ نگه دارد. هم موقع رفتن و هم موقع بر گشت مجبوش کردم که این کار را بکند. موقع پیاده شدن رو کرد و گفت : به تیمسار می گویم که با چه هلی کوپتر خرابی مرا به پرواز برده ای تا شما و مسولان را تنبیه کند .
چند روز بعد آجودان خسروداد مرا احضار کرد. حقیقتا ترسیده بودم و بر روی ادامه خدمتم خط قرمز کشیده بودم . وقتی به دفتر فرماندهی رفتم ، خسرو داد گفت : یکی از امرای ارتش را با هلی کوپتری به پرواز برده ای که اشکال داشته است . ایشان به من گفته اند این وسایلی که خریده ام به درد نمی خورد و باید آنها را پس بدهم .
بعد از من توضیح خواستند و من هم تمام اتفاق را آنطور که بود برای ایشان تعریف کردم و آماده بودم تا دستور شدیدترین تنبیه را بدهد . بر عکس آنچه که فکر می کردم ، وقتی حرفم تمام شد ، خندید و گفت : حقش بوده ، برو سر کارت و نگران نباش کسی که برای خلبان من احترام قایل نمی شود و فرماندهی او را در پرواز به زیر سوال می برد و جواب سوالش را نمی دهد ، نباید از این بهتر باهاش برخورد کرد .
قبل از پیروز انقلاب ، جضور و قدرت خسرو داد باعث شکوفایی هوانیروز شده بود و این در حالی بود که نیروی زمینی هیچ گاه نگاه مثبت و سازنده ای به هوانیروز نداشت .
شاید اگر توسعه هوانیروز با انقلاب هم زمان نمی شد ، امروز این یگان می توانست خدمات بهتری به انقلاب و جنگ و کشور بکند .


خاطره ای که خودم از برخورد با خسرو داد دارم این است که در زمانی که تازه پروازهای عملیاتی ام را هلی کوپتر 205 شروع کرده بودم ، مانوری در منطقه دارنگون شیراز برگزار شد ، صبح روز شروع عملیات ابلاغ کردند که با ستوان خسرو صالحی که خلبان یکم 205 بود به دارنگون بروم . بعد هم اطلاع دادند که تیمسار خسرو داد با هواپیما به فرودگاه شیراز خواهند آمد و باید از آنجا ایشان را به منطقه مانور ببریم.
صالحی از خلبانان قدیمی هوانیروز بود و چندین بار اینگونه ماموریت ها را انجام داده بود پس تمام حواسم را جمع کردم و گوش به حرف های او سپردم :
( قبل ار فرود هواپیما ، ما باید موتور هلی کوپتر را روشن کنیم . هواپیما که وارد پارکینگ شد و موتورش را خاموش کرد ، ما باید پرواز کنیم و هلی کوپتر را نزدیک هواپیما ببریم . وقتی تیمسار خواستند سوار هلی کوپتر شوند ، من پیاده می شوم شما کنترل ها را در اختیار می گیرید تا تیمسار روی صندلی خلبان یکم بنشینند.
با تعجب پرسیدم : مپر خودشان پرواز می کنند؟
صالحی بعد از اینکه به سوالم جواب مثبت داد ، توضیحاتش را این گونه دنبال کرد :
تیمسار به عنوان فرمانده هوانیروز با تمام وسایل پرنده هوانیروز می تواند پرواز کند . برابر قوانین استاندارد پرواز ، باید با استاد خلبان یا خلبان یکم با تجربه پروازشان انجام شود تا اگر خدای نکرده هلی کوپتر دچار مشکل شد ، سالم روی زمین بنشینند. وقتی تیمسار روی صندلی نشست من در هلی کوپتر را می بندم و به طرف شما می آیم . شما هم وقتی تیمسار کلاه پروازشان را روی سرشان گذاشتند ، کنترل ها را در اختیارشان قرار داده و پیاده می شوید تا من جای شما بنشینم ، خودت هم می روی کابین عقب و قسمت پشت سوار می شوی . از زمان شروع پرواز تا برگشت حق صحبت با کسی را نداری و اگر همراهان تیمسار سوالی داشتند ، می گویی از من بپرسند.
توضیحات صالحی کامل بود و سعی کردم به گونه ای رفتار کنم تا مورد ایراد قرار نگیرم.
هواپیما که داخل پارکینگ شد ، هلی کوپتر را نزدیکش بردیم و طبق برنامه صالحی پیاده شد تا تیمسار را به سمت هلی کوپتر هدایت کند . من هم با دلهره فرامین را در اختیار گرفتم تا وقتی خسروداد کلاه پروازش را گذاشت ، آنها را تحویل او بدهم . وقتی رو صندلی نشست ، تعدادی از فرماندهان ارشد و معاونتهای هوانیروز در کابین عقب نشستند . ستوان صالحی بعد از اینکه مطمین شد که تیمسار کمربندش را بسته و کلاه پرواز را به سر گذاشته ، در را بست و به سمت من آمد . من هم منتظر بودم تا خسروداد فرامین را به دست گیرد تا طبق قرار جایم را به صالحی بدهم.
زمانی که تیمسار کلاهش را گذاشت، به او سلام کردم و خواستم فرامین را در دست بگیرد ، جواب سلامم را داد اما فرامین را در دست نگرفت ، وقتی دیدم صالحی منتظر است تا من پیاده شوم ، با صدای بلند گفتم : ببخشید قربان ! کنترل ها با شما ، من خلبان دوم هستم . باید پیاده شوم تا خلبان یکم بنشیند .
خونسرد جواب داد : نمی خواهد پیاده شوی ، خودت بنشین .
صالحی هم هر چند لحظه یکبار با دست به پهلویم می کوبید تا پیاده شوم . به او اشارهکردم و گفتم : تیمسار می گویند ، پیاده نشو ، خودت بنشین .
باورش نمی شد ، بازهم فشار آورد تا به خسرو داد بگویم و پیاده شوم ، اما دیگر جرات نداشتم که حرفم را تکرار کنم. صالحی که این طور دید ، به کابین عقب رفت و موضوع را با معاون خسرو داد در میان گذاشت ، او هم به اتفاق بقیه سرش را از بین دو صندلی جلو آورد و با صدای بلند گفت : قربان ایشان تازه خلبان شده . تجربه پرواز را ندارد ، طبق مقررات شما باید با یک نفر که ساعت پرواز بالا دارد پرواز کنید .
خسرو داد با چشمانی خشم آلود نگاهش کرد و مشغول بازدید سوییچ ها شد ، معاونش برای بار دوم حرفش را تکرار کرد و جوابی نگرفت . دفعه بعد یکی دیگر از همراهانش موضوع را مطرح کرد ، خسروداد ، دستش را زیر گلوی او گذاشت و وی را به عقب هل داد و با عصبانیت فریاد کشید :
سر جاتون بنشینید ، مگه خلبان نیست ؟ ! خودش باید پرواز کنه . من می خواهم همین تازه خلبان شده ها پرواز کنند . می خوام ببینم چقدر یاد گرفته ، عرضه داره فرمانده هوانیروز رو پرواز ببره یا پولای این مملکت رو به باد دادیم؟ چه موقع اینها باید تجربه پیدا کنند ؟ تمام کارها رو خودتون قبضه کردید و نمی ذارید جوونا خودشون رو نشون بدن . مانور مال ایناست و باید از حالا یاد بگیرن.
خسرو داد هنگام بلند شدن از زمین ، چند بار تلاش کرد با برج مراقبت شیراز ارتباط برقرار کند و اجازه پرواز را بگیرد ، اما جوابی نگرفت ، دست آخر هم بدون اینکه موفق به کسب اجازه شود ، با چند ناسزای زشت ، از روی باند بلند شد ، حین برخاست زیر چشمی نگاهی به رادیو انداختم ، فرکانس ها درست بودند . آرام دست بردم و صدای آن را زیاد کردم . هم زمان صدای برج به گوشمان رسید که عاجزانه عذر خواهی می کرد و طلب بخشایش داشت ، خسرو داد هم هرچه بر زبانش آمد نثار روح اموات آن بیچاره کرد.

[url="http://rahrovan-artesh.ir/topic/353-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%D9%84%D9%86%DA%AF-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AE%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%88%DA%A9%DB%8C/"]منبع[/url]

لطفا با این[url="http://www.military.ir/forums/topic/26563-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF/"] تایپیک [/url]ادغام نشود

ادامه دارد ...

[BattleMaster 3,797]

خيلي هم عالي !

تشكر ويژه

[angz 3,559]

دمت گرم عالی بود

[saeghe_1 1,528]

ادامه بده داداش کارت درسته

[rasoolmr 1,452]

سرلشگر خسروداد به عنوان فرمانده هوانيروز در دادگاه متهم بود هدايت مستقيم کشتار 17 شهريور 57 در میدان ژاله تهران رو برعهده داشته . در جریان این کشتار 4000 نفر از مردم بیگناه به شهادت رسیدند و تعداد نامعلومی ناپدید شدند و هرگز سرنوشتشون معلوم نشد که گویا پس از تیر خوردن و مجروح شدن ربوده شده و سر به نیست شدن .

گفته میشد این افراد رو با هلیگوپتر بر بالای دریاچه نمک بردن و ریختن تو دریاچه نمک

با تانک ها مردم رو محاصره کردن و بالگردها مثل جوخه آتش عمل کردن و از بالا مردم بی دفاع رو هدف قرار دادن . این تیرباران تنها چند دقیقه طول کشید اما اجساد هزاران نفر از مردم زن و مرد و کودک در میدان ژاله تهران بجا گزاشتند .

البته هوانیروز تنها نبوده مردم در این کشتار هم از جانب نیروهای زمینی و هم هوانیروز که تحت امر مستقیم سرلشکر خسروداد بود هدف قرار گرفتند .
نیروهای کشتار هم نیروهای تربیت شده از تکاوران هوابرد خودش بودن

در جریان این کشتار که بصورت مستقیم و بمثابه جوخه آتش به مردم تیراندازی میکردن بالگردهای تحت امر خسروداد «کوهی از اجساد متلاشی شده» را بر جای گذاردند.

همچنین در مورد دیگه افسران هوانیروز با فرماندهی و دستور خسروداد قرار بود در نوبت دیگه ای مردم رو کشتار کنن که تعدادی از درجه داران و سربازان انقلابی با حمله به باشگاه افسران به هنگام ناهار و پیش از اجرای عملیاتشون اونها رو بگلوله بستن و باعث شدن عملیات این نوبت کشتار لغو بشه

بعلاوه خسروداد در طراحی کودتا بر علیه انقلاب دست داشت و به کودتا به هنگام محاکمه اعتراف کرده بود . [color=#0000cd]وی قرار بود مجری کودتای نهایی تحت رهبری ژنرال هایزر آمریکایی قبل از سقوط رژیم شاه در 20 بهمن سال 57 باشه[/color] . طبق این کودتا قرار بود با اعلام حکومت نظامی به مقر امام حمله کنن و اونجا رو بمباران کنن و سایر رهبران انقلاب رو اعدام کنن و هر کسی که در خیابان از مردم دیدن بکشن و غائله انقلاب رو تموم کنن

حتی پیش بینی شده بود در صورت حضور مردم پس از کودتا و کشتن امام و یارانشون خیابانهای مملو از جمعیت رو بمباران کنن وپیش بینی کشتار حتی اگه تا یک میلیون نفر هم برسه رو کرده بودن تا انقلاب رو از بین ببرن و هر هزینه ای رو بپردازن .

امام خمینی حکم لغو حکومت نظامی رو دادن و مردم رو تکلیف کردن در خیابانها بمونن و به خانه ها شون نرن . به این ترتیب این کودتا نتونست عملی بشه . حتی آیت الله طالقانی با نگرانی به امام تماس میگیره و میگه ممکنه کشتار بشه و امام (ره) می فرماین دستور حضرت (عج)هست که مردم باقی بمونن و آیت الله طالقانی مجاب میشه

میشه گفت بنوعی برای خودش یه پا ازهاری بوده و بعلاوه میخواسته نقش ازهاری در کودتای 28 مرداد رو هم بازی کنه که البته موفق نشد

برخی با بیشرمی جوری مطلب میزنن و دل میسوزونن اونم برای کسی که هموطنان بیگناهش رو قتل عام کرده که گویا این فرد یک فرشته بیگناه بوده و مظلوم واقع شده . ویرایش شده در اردیبهشت 93 توسط rasoolmr

[Arash 7,048]

[quote name='rasoolmr' timestamp='1399927242' post='377696']
سرلشگر خسروداد به عنوان فرمانده هوانيروز در دادگاه متهم بود هدايت مستقيم کشتار 17 شهريور 57 در میدان ژاله تهران را برعهده داشته . در جریان این کشتار 4000 نفر از مردم بیگناه به شهادت رسیدند و تعداد نامعلومی ناپدید شدند و هرگز سرنوشتشون معلوم نشد که گویا پس از تیر خوردن و مجروح شدن ربوده شده و سر به نیست شدن .

تانکها مردم رو محاصره کردن و بالگردها مثل جوخه آتش عمل کردن و از بالا مردم بی دفاع رو هدف قرار دادن . این تیرباران تنها چند دقیقه طول کشید اما اجساد هزاران نفر از مردم زن و مرد و کودک در میدان ژاله تهران بر جای گزاشتند .

مردم در این کشتار هم از جانب نیروهای زمینی و هم هوانیروز که تحت امر مستقیم سرلشکر خسروداد بود هدف قرار گرفتند .

در جریان این کشتار که بصورت مستقیم و بمثابه جوخه آتش به مردم تیراندازی میکردن بالگردهای تحت امر خسروداد «کوهی از اجساد متلاشی شده» را بر جای گذاردند.

همچنین در مورد دیگه افسران هوانیروز با فرماندهی و دستور خسروداد قرار بود در نوبت دیگه ای مردم رو کشتار کنن که تعدادی از درجه داران و سربازان انقلابی با حمله به باشگاه افسران به هنگام ناهار و پیش از اجرای عملیاتشون اونها رو بگلوله بستن و باعث شدن عملیات این نوبت کشتار لغو بشه

بعلاوه خسروداد در طراحی کودتا بر علیه انقلاب دست داشت و به کودتا به هنگام محاکمه اعتراف کرده بود .

میشه گفت بنوعی برای خودش یه پا ازهاری بوده و بعلاوه میخواسته نقش ازهاری در کودتای 28 مرداد رو هم بازی کنه که البته موفق نشد

برخی با بیشرمی جوری مطلب میزنن و دل میسوزونن اونم برای کسی که هموطنان بیگناهش رو قتل عام کرده که گویا این فرد یک فرشته بیگناه بوده و مظلوم واقع شده .
[/quote]

از شما تکفیری ها انتظار دیگه ای نمیشه داشت
بعد هم این کتاب در مورد هوانیروز هست و اولین مطلب با فرمانده شروع شده
اول بهتره با نویسنده آشنا بشید

[quote]
یکی از خصوصیات و ویژگی های جناب وکیلی این هستش که ظاهر و باطنشون یکیه
قبل و بعد از انقلابشون یکی بوده
حین خدمت و پس از بازنشستگیشون یکی بوده
اینطور نبوده که در زمان قبل از انقلاب اهل هر برنامه ای بوده باشند و بعد از انقلاب یهو حزب اللهی دو آتیشه خفن بشن با نیم متر ریش و ...
و بعد از بازنشستگیشونم دوباره بشن مثل همون وقتا (صورت شیش تیغ و ...)
بی ریا و بی آلایش
اهل نماز و روزه و خمس و زکات و ... بوده و هستند و ثبات شخصیت دارند ، چه قبل از انقلاب و چه بعد از اون و نیز بعد از بازنشستگی (بر خلاف بعضیا که هر روز رنگ عوض می کنن در حد آفتاب پرست رنگین کمونی) !!!!

در ضمن یکی از پسراشون توی پنها مشغوله و یکی دیگشون تو هسا
دو برادر شهید دارند و خودشون و دو برادر دیگه جانباز هستند ( 5 برادر در یک خانواده )
[/quote]

و دوم پیشنهاد میکنم صبور باشید تا قسمت های بعد هم بیاد

[quote]
[right][color=#ff0000][size=4][font=tahoma,sans-serif]و به این ترتیب ، در جلسات شورای فرماندهی ، توان مدیریتی فرمانده و مسئول زیر سوال می رفت و سر انجام با یک برچسب ضد انقلاب کنار گذاشته می‌شد. [/font][/size][/color][/right]
[right][color=#ff0000][size=4][font=tahoma,sans-serif]در همین دوران که برای بازدید و امتیاز بندی یگان به یگان جلو می رفتیم ، ناگهان گروهی از هوانیروز تهران برای انجام تصفیه‌ها وارد پایگاه شدند. [/font][/size][/color][/right]
[right][color=#ff0000][size=4][font=tahoma,sans-serif]این گروه قبل از این که حفاظت را در جریان قرار دهند ، اسامی تعدادی از خلبان‌ها و نیروهای فنی را از انجمن اسلامی گرفته بودند. از روش کار ما هم با خبر بودند و با بررسی پرونده ها و نمراتی که به نیروها داده بودیم ، خوشحال شدند ، اما خوشحالی آنها از این بود که با توجوه به صورت نمرات کارشان راحت شده بود و کسانی که نمرات پایین تری داشتند را می توانند برای تصفیه انتخاب کنند.[/font][/size][/color][/right]
[right][color=#008000]بخش قرمز رنگ مربوط به قسمت دوم هست که به خاطر دوستان عررررررررزشی ( البته خیال میکنند هستند ) قسمتی از اون رو الان قرار میدم[/color][/right]

در کتاب، اسامی فرماندهان این گروه تصفیه آمده (دونفر بودند) . دلیلی نداشت شما حذف کنید. ننگ این رفتارها و خیلی کارهای دیگه با حذف اسم از بین نمی ره. نفر اول که از هول مکتب ، برای آدم فروشی به آقای هاشمی هم مراجعه کرده بود. قبل از بخش منوچهر خسروداد در زیرنویسی نوشته شده ایشون درکی از هلیکوپتر نداشت. عجبا که در ایران وقتی دهان باز بشه، معمولا انصاف کنار گذاشته میشه. آقای وکیلی از هلیکوپتر درک داشته ولی خسروداد نداشته. در زیرنویس دیگری آمده خسروداد دستور تیراندازی به مردم داده و برای همین اعدام شده. باعث تاسفه که یک نظامی از سلسله مراتب ارتش شاهنشاهی و فرمانداری نظامی بی اطلاع باشه یا خودشو به بی اطلاعی بزنه که ندونه خسروداد در فرمانداری نظامی کاره ای نبود که بتونه دستور تیراندازی بده. هیچ جا ندیدم و نشنیدم از سرتیپ ایرج امینی افشار که در کتاب از ایشون به عنوان سرهنگ امین افشاروشهید یاد شده حتی به عنوان مرحوم ذکری بشه ، شهید که جای خود داره. سرتیپ امینی افشار فرماندار نظامی نجف آباد بود و به خاطر همین مسولیت ، مجازات شد. گناهکار بودن یا بیگناه بودنش بماند اما معاونش جان به در برد.

[/quote] ویرایش شده در اردیبهشت 93 توسط arash666

[rasoolmr 1,452]

این جناب خسرو داد وقتی سرگرد هم بوده از این جنایات داشته و در کشتار مردم عشایر جنوب در سال 42 و بمبارانشون هم دست داشته . که در این قتل عام هم تعداد بیشماری از مردم بیگناه عشایر اعم از زن و مرد و کودک و کوچک و بزرگ رو کشتار کرده و حتی به حیواناتشون و احشامشون هم رحم نکردن

در مورد دیگه حمله به بیوت علما در قم و شهادت طلاب قم هم دست داشته و فرماندهی عملیات رو هم بر عهده داشته

کشتار مردم توسط هلکوپترها در جریان وقایع انقلاب چیزی نیست که بشه انکارش کرد و یا مخفی کرد . فرماندهی هوانیروز و عملیات رو هم خسرو داد بر عهده داشت . اصولا بدون دستور و هماهنگی این فرد امکان بلند شدن هیچ پرنده ای وجود نداشت

این فرد از کسانی هست که تا آخرین روز در درگیری با انقلابیون و مردم نقش داشت و در جلسات فرماندهان وقت شرکت موثر داشته

این فرد همون کسی هست که بهنگام خروج شاه از ایران خودش رو با چاپلوسی روی قدم های شاه انداخته بهمراه فرمانده نیروی هموایی وقت (سپهبد ربیعی ) و اجازه بمباران مردم و خیابانهای تهران رو درخواست کرده بود . یعنی نمیشه جنایت این فرد رو تصور هم کرد . بمباران خیابانهای تهران !!!!!!

میشه گفت سراسر زندگی نکبت بارش مملو از کشتار و جنایت هست و ترفیعات درجاتش رو روی خون مردم بیگناه گرفته

[color=#FF0000]-------------------------[/color] ویرایش شده در اردیبهشت 93 توسط SHAHABESAGEB

[Arash 7,048]

[quote name='rasoolmr' timestamp='1399929796' post='377705']
این جناب خسرو داد وقتی سرگرد هم بوده از این جنایات داشته و در کشتار مردم عشایر جنوب در سال 42 و بمبارانشون هم دست داشته . که در این قتل عام هم تعداد بیشماری از مردم بیگناه عشایر اعم از زن و مرد و کودک و کوچک و بزرگ رو کشتار کرده

در مورد دیگه حمله به بیوت علما در قم و شهادت طلاب قم هم دست داشته و فرماندهی عملیات رو هم بر عهده داشته

کشتار مردم توسط هلکوپترها در جریان وقایع انقلاب چیزی نیست که بشه انکارش کرد و یا مخفی کرد . فرماندهی هوانیروز و عملیات رو هم خسرو داد بر عهده داشت . اصولا بدون دستور و هماهنگی این فرد امکان بلند شدن هیچ پرنده ای وجود نداشت

این فرد از کسانی هست که تا آخرین روز در درگیری با انقلابیون و مردم نقش داشت و در جلسات فرماندهان وقت شرکت موثر داشته

میشه گفت سراسر زندگی نکبت بارش مملو از کشتار و جنایت هست و ترفیعات درجاتش رو روی خون مردم بیگناه گرفته

[color=#FF0000]-----------------[/color]
[/quote]

[color=#FF0000]اول -------------[/color]
[color=#FF0000]دوم [/color]مطالبی که در مورد نویسنده نوشتم رو خوندی ؟
[color=#FF0000]سوم [/color]اینکه گفتم این کتاب در مورد هوانیروز هست رو چی خوندی ؟
بعد هم خسروداد خوب یا بد . کی ازش تعریف کرد
نویسنده خاططراتی که ازش داشته رو بیان کرده
[color=#FF0000]چهارم [/color]این کتابچند سال قبل چاپ شده اگه مورد یا مشکلی داشت [color=#0000FF]وزارت ارشاد[/color] از شما خیلی زرنگ تر و با اطلاعات تر بود که جلوی دست اتفاقات رو بگیری
[color=#0000FF]نمیدونم شاید شما از این مرکز اطلاعات کامل تری دارین و یا ...[/color]

[quote]
از بین نیروهای گروه پشتیبانی هوانیروز اصفهان که مورد اطمینان بودند ، ستوان رضا صالحی به عنوان رئیس و من ( نویسنده ) را به عنوان معاون وی انتخاب کردند و به این ترتیب اولین سازمان اطلاعاتی با نام ( اطلاعات و ارشاد) در گروه ما تشکیل شد . در اولین قدم تعدادی از دوستان را که می توانستم روی آنها حساب کنم ، انتخاب کرده و سازمان اولیه را پایه گذاری کردم .
[/quote] ویرایش شده در اردیبهشت 93 توسط SHAHABESAGEB

[rasoolmr 1,452]

وزارت ارشاد خیلی چیزها رو چاپ کرده حتی خاطرات شعبان بی مخ و توجیهاتش برای جنایات و خیانت هاش رو و کلی هم خاطره نقل کرده . کتابهای خیلی های دیگه رو هم چاپ کرده . اونهایی که جنایت کردن و فرار کردن هم خاطره هاشون منتشر شده و چقدر خودشون رو پاک نشون دادن و توجیهات آوردن و قربانیانشون رو بد جلوه دادن و مظلوم نمایی کردن .
وقتی اسناد خیانت این بابا هست اونوقت جنابعالی میگید حاج آقا خاطره نقل کرده !!!!!

سراسر زندگیش آدم کشته و ترفیع گرفته اونوقت جنابعالی با حاج آقا خاطره سفیدش میکنید و فرشته و شهید ازش میسازید !!!!!!

لااقل از 4000 نفر شهید میدان ژاله شرم میکردید بعد تامل میکردید از حاج آقا خاطره نقل کنید

[color=#FF0000]--------[/color] ویرایش شده در اردیبهشت 93 توسط SHAHABESAGEB

[death 4,593]

[quote name='arash666' timestamp='1399930621' post='377710']
[color=#FF0000]اول ---------[/color]
[color=#FF0000]دوم [/color]مطالبی که در مورد نویسنده نوشتم رو خوندی ؟
[color=#FF0000]سوم [/color]اینکه گفتم این کتاب در مورد هوانیروز هست رو چی خوندی ؟
بعد هم خسروداد خوب یا بد . کی ازش تعریف کرد
نویسنده خاططراتی که ازش داشته رو بیان کرده
[color=#FF0000]چهارم [/color]این کتابچند سال قبل چاپ شده اگه مورد یا مشکلی داشت [color=#0000FF]وزارت ارشاد[/color] از شما خیلی زرنگ تر و با اطلاعات تر بود که جلوی دست اتفاقات رو بگیری
[color=#0000FF]نمیدونم شاید شما از این مرکز اطلاعات کامل تری دارین و یا ...[/color]
[/quote]
بی کاری باهاش بحث میکنی همون کامنت اول رو گذاشت جواب نمیدادی قضیه تموم بود ! کل شهدا از سال 42 تا 57 حدود 3000 نفر بودن منهای کمونیست ها دوستمون تو میدون ژاله 4000 نفر کشته کجای کاری داری باهاش بحث منطقی میکنی حالا مسخره میکردی یه حرفی ادم دلش نمیسوخت! ویرایش شده در اردیبهشت 93 توسط SHAHABESAGEB

[rasoolmr 1,452]

جالبه شهدای 70000 نفری رو هم 3000 کردید
فکر کنم قطعه شهدای بهشت زهرا برید و خودتون بشمرید بیش از ده هزار نفر رو فقط تو تهران بتونید بشمرید

[death 4,593]

[quote name='rasoolmr' timestamp='1399933705' post='377726']
جالبه شهدای 70000 نفری رو هم 3000 کردید
فکر کنم قطعه شهدای بهشت زهرا برید و خودتون بشمرید بیش از ده هزار نفر رو فقط تو تهران بتونید بشمرید
[/quote]
از 1000 سال پیش دنیا تغییرات زیادی کرده یکی از اخرین ابداعات بشر هم گوگله هر چی نمیدونی یا شک داری رو توش سرچ میکنی بهت جواب میده مثلا اگه شما از گوگل استفاده کنی متوجه میشی نصف گفته های شما یا پایه منطقی درستی نداره یا اماری

[url="http://mellatonline.ir/news/news.cfm?id=4759"]http://mellatonline.ir/news/news.cfm?id=4759[/url]
[url="http://www.alireza7923.blogfa.com/post/6"]http://www.alireza7923.blogfa.com/post/6[/url]

[url="http://www.ammarname.ir/node/30860"]http://www.ammarname.ir/node/30860[/url]

[saeghe_1 1,528]

نزاشتن یه خاطره بنویسه
بیخیال ادامه بده
بد نیست از تاریخ عبرت بگیریم
دوستان کمی صبور باشید

[rasoolmr 1,452]

[quote name='death' timestamp='1399936975' post='377729']
از 1000 سال پیش دنیا تغییرات زیادی کرده یکی از اخرین ابداعات بشر هم گوگله هر چی نمیدونی یا شک داری رو توش سرچ میکنی بهت جواب میده مثلا اگه شما از گوگل استفاده کنی متوجه میشی نصف گفته های شما یا پایه منطقی درستی نداره یا اماری

[url="http://mellatonline.ir/news/news.cfm?id=4759"]http://mellatonline....ews.cfm?id=4759[/url]
[url="http://www.alireza7923.blogfa.com/post/6"]http://www.alireza79...ogfa.com/post/6[/url]

[url="http://www.ammarname.ir/node/30860"]http://www.ammarname.ir/node/30860[/url]
[/quote]

بله مستندات شما اونقدر معتبره که شهدای فاجعه 15 خرداد 42 رو 32 نفر ذکر کرده !!!!!

فاجعه ای که امام خمینی (ره) اون روز رو نه برای مثلا یکسال بلکه برای همیشه در ایران عزای عمومی اعلام کرده و هر ساله عزای عمومی و تعطیل رسمی هست بخاطر 32 نفر بوده !!!!!

کشتاری که تا سالها نفس رو از همه انقلابیون ! بریده بود 32 نفر بوده اونم نه از سران انقلابی بلکه از مردم عادی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شاه تونسته بود با کشتن 32 نفر مردم عادی همه رو خفه کنه و ورق رو بنفع خودش برگردونه و تا سالها بی دغدغه حکومتش رو ادامه بده ؟؟؟؟؟

جالبیش اینه که تو همین منابعتون از قول برخی دانشمندان معتبر اروپایی مثل میشل فوکو ( که صاحب نظریه در مسائل سیاسی هست و پست مدرنیسم رو وارد ادبیات سیاسی کرده ) که نزدیک به زمان وقوع حوادث هست و دقیقا حوادث انقلاب تا پیروزی رو رصد میکرده و یک هفته بعد از کشتار وارد ایران و تهران شده و از نزدیک وقایع و مستندات عینی رو دیده بعنوان ناظر بیطرف آمار شهدای 17 شهریور رو 4000 نفر ذکر کرده و یا آمار شهدای 15 خرداد 42 رو خانم لافو 15000 نفر ذکر کرده ویرایش شده در اردیبهشت 93 توسط rasoolmr

[arminheidari 24,402]

بابا بی خیال بذارید این بنده خدا ، تاپیکش را ادامه دهد
مگر نمی شود یک آدم هم کار خوب داشته باشه و هم بد ، هم خدمت و هم جنایت
به نظر من اگر بحث بر سر سرلشکرخسروداد است بهتر است در تاپیکی دیگر بحث شود و نظر خوب و بد در کنار هم بیاید ( باور کنید ما نه خدا نه قاضی هستیم که قضاوت کنیم ، تنها می توانیم با آوردن عملکرد یک نفر بدون قضاوت ذهن دیگران را نسبت به قضیه روشن کنیم)