امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

با سلام

 

 

سئوال این هست ، چرا آسیای جنوب غربی ، علیرغم وجود تمدن های کهن که پایه گذار بسیاری از علوم بوده اند ، در حال حاضر دچار چنین وضعیتی شده است ؟؟

 

رده‌بندی برترین اندیشکده‌های جهان در سال ۲۰۱۵ براساس رده بندی  TTCSP

 

SSS~0.jpg

 

 

مقایسه کّمی ، وضعیت اسفبار این منطقه را نسبت به قاره آسیا ( 1262) و کشورهای جنوب قاره آفریقا (615 )  بخوبی نشان می دهد . بطور مشخص ارتباط معنی داری میان تعداد این مخازن فکر با درصد پیشرفت ، رشد و توسعه برقرار هست

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

 

 

سئوال این هست ، چرا آسیای جنوب غربی ، علیرغم وجود تمدن های کهن که پایه گذار بسیاری از علوم بوده اند ، در حال حاضر دچار چنین وضعیتی شده است ؟؟

 

 

وضعیت اسفناک برخی کشورهای منطقه گویای پاسخی مناسب هست... وقتی بیشتر کشورها دست نشانده باشند وضع همین خواهد بود... 

ممکنه برخی از دوستان بگند تقصیر از خودمون هست بله شاید درست باشه اما تخم نفاق و کینه عمدتا از خارجی ها میاد...

 

فرض بفرماید کشورها غرب اسیا با هم متحد بودند... به جای نابود کردن سوریه در نابود سازی رژیم صهیونیستی متحد بودند... وضع انوقت چطور بود!؟

ویرایش شده در توسط Argada

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

 

 

سئوال این هست ، چرا آسیای جنوب غربی ، علیرغم وجود تمدن های کهن که پایه گذار بسیاری از علوم بوده اند ، در حال حاضر دچار چنین وضعیتی شده است ؟؟

 

 

احیانا چون خروجی شان به لحاظ سیاسی می تواند بالقوه خطرناک باشد؟ ایدئولوژی مسلط در این کشور ها همه جواب ها رو قبلا پیش خودش داده است.

( نگید که خوب خودی ها کار کنند: مسئله همون امکان لغزش خودی هاست)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

پی نوشت :

 

1- حالا دوستان هر دلیل در تایید (ضرورت کار روی این مفاهیم )  یا رّد ( عدم ضرورت کار روی این مفاهیم )  این نظر دارند ، یک مقداری روی مساله تمرکز کنند ، بعد نظرات را در این زمینه  جویا  خواهیم شد .

 

2- بارها در مطالب ، ضرورت وجود آینده نگری در نیروهای مسلح _ (مبحث کاملاً نرم افزاری )  گفته می شود ، شاید محدود کردن مبحث به این حوزه جذاب تر باشد .

 

3- این موضوع را عمداً مطرح کردم که ببینیم برای تشکیل یک گروه قوی تحلیل گر وقایع (فارغ از جناح بندی های سیاسی و متشکل از همه نظرات  ) چند کاربر پای کار و علاقه مند وجود دارد (فاز یکم از طرح ایجاد یک مخزن فکر قوی برای میلیتاری ) 

 

4- کار زمان بر و مشکلی هست ، با این حال ، آزمایش آن خالی از فایده نیست .

 

سلام و درود خدمت استاد محترم جناب MR9 

 

صد افسوس و هزاران افسوس که این تاپیک (مثل خیلی های دیگه)  مورد بی مهری کاربران قرار گفته 

 

سپاس فراوان از شما به خاطر تاپیک و طرح  این مسئله مهم  :rose:  :rose:  :rose:  :rose:  :rose:

 

خواهشی که از دوستان دارم اینکه از فردی که یکی از دوستان به ایشون و اندیشکده ایشون اشاره کردند  با احتیاط تر صحبت کنید، چرا که بنا بر تجربه شخصی حقیر باعث ایجاد بحث های حاشیه ای، بی فایده و غیر علمی و ایجاد کدورت هایی در سایت شد (زمان علی اقا) 

 

و اما بعد 

 

در مورد ضرورت، خب همه ما به نوعی با اینده نگری مواجه هستیم و اون در زندگی روزمره خودمون هم به کار می گیریم 

مثلا وقتی من ماهی 100 هزار تومن حقوق می گیرم، از اول ماه با حساب برخی هزینه ها و پولی که می مونه سعی در کنترل این مقدار تا اخر ماه می کنم و یک مقداری رو هم برای روز مبادا کنار میزارم 

 

فرزندی که به دنیا میاد، پدر و مادر یک اینده نگری برای اون دارند، مثلا: تا دوسالگی اغوش مادر، تا 7 سالگی خانواده  و مهد، از 7 سالگی مدرسه و تربیت در خانواده تا دانشگاه، بعد از دانشگاه (اگر پسر بود) سربازی، یک شغل و ازدواج و تشکیل خانواده و مستقل شدن.....

 

 

3- این موضوع را عمداً مطرح کردم که ببینیم برای تشکیل یک گروه قوی تحلیل گر وقایع (فارغ از جناح بندی های سیاسی و متشکل از همه نظرات  ) چند کاربر پای کار و علاقه مند وجود دارد (فاز یکم از طرح ایجاد یک مخزن فکر قوی برای میلیتاری )   

 

استاد بزرگوار  

یک زمانی که هنوز مشغله حقیر زیاد نشده بود و به قولی باد در کله بود، دنبال یک چنین مسائلی  (در همان اندیشکده ) رفتیم که به دلایلی نشد که ادامه بدیم 

 

تصاویری که شما زحمت کشیدید و قرار دادید شبیه به همان مفاهیمی هست که در این اندیشکده دیده بودم و کلید واژه های مشابه 

 

اما این بحث شما، اگر حقیر یکی از علاقه مندان در این حوزه باشم، چه کار میشه کرد و چه کار باید کرد؟

 

"فاز یکم از طرح ایجاد یک مخزن فکر قوی برای میلیتاری"   یعنی چی؟تربیت افرادی که بتونند مسائل رو با دانش قبلی و حجم اطلاعات موجود تحلیل کنند تا به درک بهتر اون پدیده کمک و از گمراهی جلوگیری کنه؟؟؟

 

چه طوری؟؟

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام 

 

 

سلام و درود خدمت استاد محترم جناب MR9 

 

در حقیقت بنده ، صرفاً یک علاقه مند مباحث استراتژیک هستم و لاغیر و محدوده اطلاعاتی بنده هم ، در چهارچوب منابعی هست که مطالعه می کنم  ، در نتیجه ، به احتمال زیاد بسیاری از مفاهیم را تجربه نکردم .

 

 

 

صد افسوس و هزاران افسوس که این تاپیک (مثل خیلی های دیگه)  مورد بی مهری کاربران قرار گفته 

 

اصولاً این مساله برای کسانی که صرفاً دنبال  کسب تجربه و دانش بدون ورود به حاشیه هستند ، اتفاق می افتد ( تفاوتی بین فضای واقعی و مجازی وجود ندارد ) با این حال ، زیاد اهمیت ندارد و شخصاً علیرغم تمام  بی توجهی ها ، کار خودم را دنبال می کنم 

 

 

 

 

خواهشی که از دوستان دارم اینکه از فردی که یکی از دوستان به ایشون و اندیشکده ایشون اشاره کردند  با احتیاط تر صحبت کنید، چرا که بنا بر تجربه شخصی حقیر باعث ایجاد بحث های حاشیه ای، بی فایده و غیر علمی و ایجاد کدورت هایی در سایت شد (زمان علی اقا) 

 

در حقیقت ، انسان ها در محدوده زمان/ مکان ، قرار دارند و این مساله باعث شده ، دانش جامعه انسانی ، همواره دچار نقص و اشتباه هم باشد ، این مساله گریبانگیر همه است ( غیر از معصومین (ع) که به منبع بی انتهای پروردگار عالم متصل هستند ) 

 

 

 

یک زمانی که هنوز مشغله حقیر زیاد نشده بود و به قولی باد در کله بود، دنبال یک چنین مسائلی  (در همان اندیشکده ) رفتیم که به دلایلی نشد که ادامه بدیم 

 

البته برجک ما را هم زیاد زدند ، ولی وقتی علاقه مند باشید ، با حمایت یا بدون حمایت ، کار خودتون را ادامه خواهید داد ( علیرغم اینکه حوزه مطالعاتی مورد علاقه ، ریشخند شود و.... )

 

 

اما این بحث شما، اگر حقیر یکی از علاقه مندان در این حوزه باشم، چه کار میشه کرد و چه کار باید کرد؟

 

بنده اعتقاد دارم ، با یک گل بهار نمی شود و یک دست صدا ندارد . هدف بنده جمع کردن علاقه مندان به این حوزه است تا دریک فضای بدون سیاسی کاری و سیاست  زدگی افراطی ( و نه  کارکردن با مفاهیم سیاسی که ساختار اصلی چنین کاری هست )  روی مفاهیم جدیدی با محوریت حوزه دفاع و امنیت ، کار کنیم . 

 

 

"فاز یکم از طرح ایجاد یک مخزن فکر قوی برای میلیتاری"   یعنی چی؟تربیت افرادی که بتونند مسائل رو با دانش قبلی و حجم اطلاعات موجود تحلیل کنند تا به درک بهتر اون پدیده کمک و از گمراهی جلوگیری کنه؟؟؟چه طوری؟؟

 

 

اصولاً بحث تربیت و آموزش نیست . میلیتاری به اندازه کافی کارشناس در حوزه های مختلف دارد ( شاید مدرک دانشگاهی کاغذی وجود نداشته باشد ) ولی پتانسیل و انرژی لازم برای کار هست . فقط باید به آن مسیر داد تا مثل یک باریکه آب ، راه خودش را پیدا کند و تبدیل به یک رودخانه ای مملوء از مفاهیم جدید شود . این مساله اراده جمعی را می طلبد

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در ارتباط با موسسه رند باید بگویم که علیرغم اختلافات جدی بنده با بعضی از گزارشات پژوهشی این مرکز ، یکی از گزارشهای پژوهشی این مرکز را با عنوان " استراتژی دفاع فراقاره ای ایالات متحده 2013-1783" را ترجمه کرده ام و واقعا" اعتراف می کنم که کارشون حرف نداره - با اینکه متن اصلی این گزارش بیش از 450 صفحه است ، من متن خلاصه شده اش را با حجم 150 صفحه ترجمه کردم و اینقدر توجه من را بخودش جلب کرد که اگر عمری و نفسی باقی موند می خوام کل ان را ترجمه کنم . بیشتر از 200 رفرنس که بقول نویسنده هرکسی نمی توه در امریکا به ان دسترسی پیدا کنه . با این حال گزارشات مغرضانه ای هم در ارتباط با ایران داره که البته از انها بعید نیست

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

استاد بزرگوار محترم و ارجمند  دوستان میلیتاری 

 

سلام 

 

ترجمه این نوع گزارشات چه فایده ای دارد؟؟

چه کسی این گزارشات را می خواند؟ ایا دانشجویان کلاسهایی که گاهی از ان نام می برید؟ اگر مفید است، ما هم بخوانیم فایده دارد یا اینکه از حوصله جمع خارج است و بعضا افراد عادی مثل من از درک این نوع گزارشات عاجز اند؟

 

اصلا چرا چنین گزارشاتی منتشر می شوند و هدف این مراکز از انتشار چنین اطلاعاتی که بسیار برای ان زحمت کشیده اند چیست؟

 

با مطالعه این دست گزارشات به چه نکته و یا نکاتی پی بردید و شاید به چه چیزی غبطه خوردید؟

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام 

 

 

963~0.jpg

 

 

این روی جلد گزارش موسسه رند هست که چند سال قبل ترجمه کردم ولی بعلت کج سلیقگی که در ساختار پژوهشی کشور ما وجود دارد ( بدلیل اینکه  ....... )  اصولاً مورد توجه قرار نگرفت . این فقط یکی از 25 گزارش پژوهشی موسسه رند هست که ترجمه شده و اگر مورد توجه کسی قرار نگرفته ، اما در افزایش حوزه اطلاعاتی برای شناخت بهتر محیط اطرف ( علیرغم حواشی که در سیستم پژوهشی ما وجود دارد )  به بنده کمک نموده است . بنده  توانایی آن را ندارم که در این مورد بیشتر مانور کنم ، چون دلایلی مختلفی  برای سکوت اختیار کردن دارم  . با این وصف ، در این دنیا ، برای کسانی که صرفاً دنبال دانش هستند ، وضعیت بسیار بغرنج هست 

 

ترجمه این نوع گزارشات چه فایده ای دارد؟؟

 

اگر فایده جمعی نداشته باشد ( که بعید هست ) ، مشخصاً فایده فردی دارد و آن ، باز شدن شعاع دید شما به مسائلی که در اطرافتان می گذرد ( صرف نظر از مواردی که میان دو کشور وجود دارد ) 

 

به قول سر بازیل لیدل هارت ، برای دست پیدا گردن به یک قضاوت و تحلیل درست ، باید همیشه " آنسوی تپه" را هم دید . با ترجمه این مطالب ، شما ، آنسوی تپه را هم رصد می کنید و این رمز موفقیت شما در تحلیل مسائل در حوزه راهبردی بدون توجه به حواشی موجود هست . 

 

 

 هدف این مراکز از انتشار چنین اطلاعاتی که بسیار برای ان زحمت کشیده اند چیست؟

 

 

گستره حوزه دانش و تحلیل استراتژیک  که بطور مشخص ، برای سطح نخبگان تولید می شود . نکته جالب اینجاست که این گزارشات در دسترس عموم قرار دارد و به مانند ما در کنج کتابخانه ها ، در حال پوسیدن نیست . 

 

" این را به صراحت عرض می کنم ، چون تجارب بسیار بدی در این زمینه  داشتم

 

 

با مطالعه این دست گزارشات به چه نکته و یا نکاتی پی بردید و شاید به چه چیزی غبطه خوردید؟

 

1- اینکه آنها پیشرفت می کنند و ما همچنان در پیچ و خم رقابتهای بی ثمر سیاسی ، دست و پا می زنیم 

 

2- اینکه توجه به حوزه دانش در آنجا بسیار جدی است و در اینجا ، صرفاً در حد شعار و جملات زیباست 

 

3- اینکه چرا با وجود پتانسیل های قوی در کشور ، ما باید مصرف کننده و صرفاً مترجم این مطالب باشیم ، به جای اینکه در مقام تولید کننده دانش راهبردی قرار بگیریم  .

 

4- اینکه چرا ما نباید چیزی شبیه به موسسه رند داشته باشیم ، در حالی که توانمندی ها ما بصورت جزایر پراکنده موجود هست و همین موجودی اندک بواسطه کج سلیقگی ، در حال ازمیان رفتن است . ( و افکار عمومی را با تکرار کردن تعداد مقالات علمی منتشر شده و چیزهایی شبیه به این ، از درک نکته اصلی ، باز می داریم ) 

 

و بسیاری از حرفهایی که قابل انتشار در فضای مجازی نیست . چرا که سینه پر دردی داریم  و از خداوند بزرگ  این را درخواست می کنیم که به ما " شرح صدر" اعطاء بفرماید . انشا... 

  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر 

 

مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (CSIS) 

 

 

مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (CSIS) یک اندیشکده امریکایی مستقر در شهر واشنگتن دی سی امریکا  است. این مرکز به عنوان "مرکز مطاعات استراتژیک و بین المللی"  دانشگاه جورج تاون در سال 1962 افتتاح شد.  این مرکز،  مطالعات سیاسی و تحلیل های استراتژیک در مورد مسائل  سیاسی، اقتصادی و امنیتی در جهان با تمرکز بر  موضوعات روابط بین الملل، تجارت، تکنولوژی، دانش مالی ، انرژی و ژئواستراتژی انجام می دهد. در  گزارش سال 2013 دانشگاه پنسیلوانیا  ، این مرکز مقام اول را در  اندیشکده های دفاعی  و امنیت ملی در دنیا و رتبه چهارم بهترین اندیشکده‌ها با بیشترین ایده ها/پیشنهادهای نوآورانه را به دست اورد.

 

 

نویسنده این مطلب  اَنتونی اچ. کوردزمن محقق کرسی استراتژی آرلی اِی. برک (Arleigh A. Burke) مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی(CSIS) و تحلیل گر مسائل امنیت ملی در شبکه ی خبری ABC است که به مطالعه و بررسی امنیت خاورمیانه و آسیای جنوبی، امنیت ملی آمریکا، جنگ پیشرفته، بودجه و اطلاعات دفاعی، موازنه نظامی، جنگ خلیج فارس، طوفان صحرا، کوزوو، افغانستان و عراق می پردازد. او در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی، سمت مدیریت پروژه های ارزیابی خلیج فارس و خلیج فارس در راه انتقال را به عهده داشته و محقق اصلی پروژه دفاع از وطن بوده است.

 

 

با توجه به اینکه در امریکا سیاست های اجرایی از اندیشکده هایی از این دست گرفته می شوند، اشنایی با سیاست های پیش روی امریکا بسیار ضروری و الزامی است. ارائه این مطلب از حقیر و تحلیل و بررسی راه های احتمالی اجرای اونها با شما.

 

 

 

خطرات اصلی که امریکا در منطقه خاورمیانه  با ان رو به رو است

 

 

 

[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10329/1~1.jpg]thumb_1~1.jpg[/url]

 

 

 

دولت ترامپ با چالش های گسترده ای در منطقه خاورمیانه رو به رو است. به  بعضی از این موارد فورا باید برخورد و رسیدگی کرد اما دیگر موارد را باید طی سالها و حتی دهه ها رسیدگی کرد. با این وجود اغلب این موراد دو گزینه مشترک دارند: امریکا سیاست خوب یا در دسترسی در مورد این موارد ندارد و هیچ راهی برای دوری از خطرات احتمالی وجود ندارد.

 

برخی از این چالش ها واضح و روشن هستند. این چالش ها نتیجه رشد داعش و افراط گرایی اسلامی- میراثی از  تهاجم امریکا به عراق-  هستند، تهدیداتی که توسط ایران  و مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه ایجاد شده اند، نقش جدیدی که دولت هایی همچون روسیه و ترکیه در منطقه بازی می کنند و  طیف مشکلات  نبرد در عراق، سوریه، لیبی و یمن که هر روز گسترش می یابند.

در دوره اول ریاست جمهوری رئیس جمهور دونالد ترامپ-و تقریبا بلافاصله بعد از شروع ریاست جمهوری وی-دولت امریکا باید با 12 چالش در خاورمیانه و افریقای شمالی (MENA) روبه رو شود:

 

 

*دولت امریکا باید مشارکت و همکاری های استراتژیک خود با متحدان عرب را باز سازی کند.  امریکا روابط نظامی و ضد تروریسم خوبی با متحدان عرب خود دارد اما این متحدان عمیقا به سطح تعهد و  وفاداری ان، روابط با ایران، و  توانایی اقدام قاطع و موثر شک دارند. اعراب باید با این واقعیت رو به رو شوند که کاهش 50% قیمت فروش نفت به شدت توانایی انها برای مدرنیزاسیون نیروهای نظامی شان را کاهش داده است و باید با حرکات تروریستی و افاط گرایی نیز روبه رو شوند. مسئله کلیدی می تواند تضمین امنیتی برای انها باشد. یا اینکه می توان راه هایی برای بهبود  قابلیت های نظامی امریکا یافت و تلاش های متحدین را موثر تر و کم هزینه تر کرد.

 

 

*امریکا باید تصمیم خود  در مورد سطح تعهد و وفاداری  نسبت به دفاع از خلیج فارس در برابر  ایران  را بگیرد، و   با طیف کامل چالش های ایران رو به رو شود. این چالش ها شامل شک و تردید در مورد تلاش های هسته ای ایران و  برجام ( (JCPOA ، گسترش نفوذ استراتژیک ایران در لبنان، سوریه و عراق، تلاش برای نفوذ بر شیعیان دولت های خلیج فارس و بحرین، تهدید نامتقارن رو به رشد  ان نسبت به کشتیرانی در خلیج فارس و مناطق نزدیک به ان، و  رشد پایدار و منظم موشک های متعارف و نیروهای موشکی این کشور  است.

 

 

*امریکا باید تلاش های ضد تروریسمی خود برای مبارزه با بقایای داعش-و طیف گسترده تهدیدات افراط گرایی اسلامی- در منطقه را بازسازی و تجدید کند. تمامی ان نیروهایی که اغتشاش و شورش های سیاسی گسترده ای در دنیای عرب در سال 2011 ایجاد کردند هنوز  وجود دارند و  حتی تقویت شده اند. زمانی که (و اگر) داعش "خلافت" و توانایی خود برای کنترل مناطق تحت کنترل در عراق، سوریه و لبنان  را از دست بدهد، امریکا و متحدان عربش باز هم با چالش های گسترده ای  از سوی افراط گرایان اسلامی رو به رو هستند که بر  اختلافات و دو دستگی های قومی، فرقه ای و نژادی تاثیر می گذارد. امریکا و اروپا به طور نا محدود  اهداف حملات افراطی ها خواهند بود اما  تهدیدات اصلی بر  خاورمیانه و شمال افریقا و  دنیای سالام  متمرکز خواهد بود. در حالی که   دولت امریکا نباید دست به اقداماتی بزند  تا مسلمانان منطقه و سرتاسر دنیا را  از خود گریزان و دور کند،  باید بر همکاری کلیدی با دولت های عرب متحد خود تمرکز کند.

 

 

*امریکا  باید پاسخی برای یک  پایان عملی و با ثبات برای جنگ داخلی سوریه پیدا کند. سوریه یکی از بدترین چالش هایی است که امریکا با ان رو به رو است.  حتی اگر کمک های اولیه سیاسی نیز اعمال شود، بعید به نظر می رسد که هر گونه اتش بس یا تلاش برای حل اختلافات سوریه بتواند مانع درگیری بیشتر شود مگر اینکه  راه حل های وسیعی به  مشکلات سوریه با نظام اسد، افراط گرایان اسلامی در نیروهای شورشی و  تنش بین کردها واعراب  بپردازد و  نقش دولت های خارجی را کم رنگ تر کند. نیمی از جمعیت سوریه اواره و پناهنده هستند. بدون امید به بازگشت این مردم به زندگی عادی، ثبات غیر ممکن است. واقعیت هر ان چه که باشد باید بازیابی و توصعه اقتصادی را به کشوری  که توسعه اقتصادی و برابری  ان برای چندین دهه قبل از انکه  شورش های سیاسی فعلی در 2011 شروع شوند، عقب افتاده بود به ارمغان اورد، کشوری که تولید ناخالص داخلی (GDP) فعلی ان 25% یا کمتر از  نرخ  سال 2011 است.  

 

 

*امریکا باید راه حل هایی برای تنش ها و  دو دستگی های دوران بعد از داعش بین شیعیان و سنی ها و اعراب و کرد ها  در عراق پیداکند.  این تلاش ها  نباید از تهدید سوریه بی ثبات برای عراق جدا باشد، و فشارهای درگیری بر  عراق از طرف ایران، ترکیه و خارج از کشورهای عربی خواهد بود. شاید نوعی از حکومت فدرالیستی مورد نیاز باشد، اما بی شک تقسیم عراق به کشورهای کوچکتر راه حلی مناسب برای کاستن از خشونت ها و رنج مردم است. عراق نیازمند ایجاد نیروهای امنیتی توانا برای ترساندن ایران است، و  یک ملت تقریبا ورشکسته نیاز خواهد داشت تا هم به سمت توسعه حرکت کند و هم  نوعی برابری اقتصادی ایجاد کند تا مناطق و گروه های جدا افتاده را متحد کند.

 

 

*امریکا باید به مسئله  درگیری در  یمن بپردازد، هزینه های انسانی رو به گسترش، و  چالش های پیش روی ایجاد امنیت و ثبات در حال افزایش هستند. یمن و سوریه،  یکی از بغرنج ترین چالش هایی است که امریکا با ان رو به رو است. به نظر می رسد که در کوتاه مدت هیچ  نشانه ای از پیروزی توسط ائتلاف صعودی حامی دولت وجود ندارد. حوثی های مخالف و  ائتلاف صالح بسیار بی ثبات و ناپایدار هستند، و القاعده در شبه جزیره عربی (AQAP) در حال تبدیل به چالشی رو به گسترش  در مناطق سنی نشین  است.  قبل از انکه جنگ داخلی شروع شود، یمن با یک بحران اقتصادی ساختاری  گسترده رو به رو شد، و هم اکنون تامین اب، غذا و تجهیزات پزشکی اولیه با چالش جدی رو به رو است. به نظر می رسد انتخاب های پیش رو ملت سازی تحت شرایط فوق العاده سخت و  یا  نوعی  سد نفوذ (و کنترل) است که تنها به قیمت درد و رنج انسانی شدید به دست خواهد امد.

 

 

*امریکا باید با نقش روسیه در سوریه و گسترش نفوذ این کشور در منطقه مقابله کند. مشخص نیست که ایا امریکا می تواند راه حل موثری برای محدود کردن افزایش نفوذ روسیه در سوریه و یا  تاثیر دخالت روسیه بر برداشت و استنباط منطقه ای از افزایش اهمیت استراتژیک خود  پیدا کند. با این وجود ایالات متحده فرصت هایی برای محدود کردن نقش روسیه به عنوان منبع مشاور نظامی و تسلیحاتی در دیگر دولت ها را دارد، امریکا باید اماده باشد تا مانع انتقال تسلیحات جدید از روسیه به ایران باشد. امریکا باید "ترفیع امتیازی" (horizontal escalation - به عمل بهره‌برداری و سوءاستفاده از یک اشکال نرم‌افزاری، نقص طراحی، یا اشتباه در پیکربندی سیستم‌عامل یا نرم‌افزار، به منظور بالاتر بردن دسترسی به منابعی که در حالت عادی از دسترس یک کاربر یا نرم‌افزار منبع شده‌اند، گفته می‌شود. ویکی) همچون فشار بر روسیه در اکراین، همان گونه که روسیه در سوریه بر امریکا فشار اورد را نیز لحلظ کند.  در همین زمان، امریکا باید نقش منطقه ای چین به عنوان دیگر منبع فروش تسلیحات به ایران و ایجاد پایگاه در جیبوتی (Djibouti ) را از نو بررسی و مورد توجه قرار دهد.

 

 

*امریکا باید روابط خود با یک اردوغان بعد از کودتا در ترکیه را از نو بازسازی کند، ترکیه ای که روابطش با امریکا و اروپا مستبد تر و خود رای تر شده است و  فعالانه در عراق وسوریه مداخله و میانجی گری می کند. ترکیه دورنمای رو به رشدی از تبدیل به یک نظام  سرکوبگر و  نفاق انگیز را که می تواند درگیر اقدامات امنیتی شدید و درگیری طولانی مدت با کردهای مستقر در کشور خود باشد را ارائه می کند و در عین حال به دنبال میانجی گری است  تا با اقلیت های کرد و ترکمن در سوریه و عراق برخورد کند. ترکیه در بهترین حالت می تواند یک شریک استراتژیک بد قلق و یک عنصر غیر قابل پیش بینی باشد که دولت ترامپ مجبور به تعامل با ان است.

 

 

*امریکا باید به مصر کمک کند تا به امنیت برسد، اما  این کشور را تحت تاثیر قرار دهد تا به سمت رشد و  بهبود اقتصادی حرکت کند و  سطح فعلی سرکوبی و اقدامات امنیتی شدید را کاهش دهد. مصر بزگرتین دولت عربی باقی خواهد ماند، و شریک امنیتی کلیدی است که حقوق حمل و نقل حیاتی برای تحرک هوایی امریکا و از طریق کانال سوئز فراهم کرده است.  دولت امریکا  باید در تلاش برای برقرای امنیت مصر و نبرد این کشور با افراطیون  در شبه جزیره سینا به این کشور کمک کند. امریکا باید از نفوذ خود استفاده کند تا مطمئن شود که مصر  محدودیت ها و فشارهای اقتصادی خود را مدیریت می کند و  محدودیت های مناسبی بر فعالیت های ضد تروریسمی خود  و  رفتار و برخودر با سازمان های غیر دولتی و مخالفان قانونی لحاظ می کند. هر گونه ایجاد وقفه ای اوضاع را برای هر دو کشور بدتر خواهد کرد، اما ایالات متحده نمی تواند به سادگی با تامین کمک امنیتی به منافع خود دست یابد.

 

 

*امریکا باید به دیگر متحدان خود همچون اردن، مراکش و تونس کمک کند تا به سمت امنیت و ثبات پیش بروند. امریکا توانایی تمرکز بر کشورهای مشکل ساز امروز  را به تنهایی ندارد. امریکا باید به دیگر متحدان منطقه ای خود کمک کند تا مانع شوروش های سیاسی شوند، کمک کند تا اصلاحات و پیشرفت اقتصادی بشتر شود و ساختارهای امنیتی موثری ایجاد کنند. 

 

 

*امریکا باید توافق های امنیتی جدید با (نظام جعلی، قاصب و کودک کش) اسرائیل را کاملا به انجام رسانده و اجرایی کند اما باید تصمیم بگیرد که ایا راه حل چاره دو کشوری (two-state - یکی از راه حلهای ارائه شده برای رفع اختلافات بین اسرائیل و فلسطینیان است. طبق این چاره، بجای خصومت با اسرائیل برای «راندن آنان به بیرون از منطقه» از سوی اعراب، و یا بجای «نابودی و پایمال گردانیدن حقوق فلسطینیان» از سوی اسرائیل، چاره، برقراری دو کشور جداگانهٔ اسرائیل و فلسطین بطور همزمان، و به رسمیت شناخته شدن هر دو از طرف تمامی طرفین درگیر و یکدیگر است) را در اختلافات بین اسرائیل و فلسطین دنبال کند یا خیر. به نظر می رسد که امید کمی برای پیشرفت در اقدامات صلح در هر کدام از طرفین اسرائیل یا فلسطین وجود داشته باشد. مشخص نیست که دیگر دولت های عربی درگیر مسایل امنیتی خود بمانند یا نه و سیاست های اسرائیل و  شهرک سازی نشان از این دارند که چاره دو - کشوری غیر ممکن است. نادیده گرفتن مسئله اسرائیل-فلسطین و  یا تلاش های فرمالیته و نمادین ممکن است کافی نباشند. ایالات متحده باید جنبه های دیگر امنیتی اسرائیل-جنگ سطح پایین در شبه جزیره سینا، سوریه ی بعد از داعش و تهدیدات مطرح شده از موشک های ایران و ارتباط ان با حزب الله لبنان- را نیز در نظر بگیرد.

*امریکا باید محاسبه خود نسبت به اهمیت استراتژیک  منطقه خاورمیانه و شمال افریقا را در دوره ای که امریکا کمتر به واردات نفت از این منطقه متکی باشد را از نو بررسی کند، اما همچنان امریکا به ثبات و رشد اقتصاد جهانی و جریان ثابت صادرات نفت و گاز  منطقه خاوریمانه و  شمال افریقا به اروپا و اسیا متکی است. صحبت مبهم در مورد منافع امنیتی ضروری کافی است. امریکا یک تحلیل  سیاسی جامع نیاز دارد تا سیاست ها و استنباط های خود بر مبنای یک نوع متفاوتی از  وابستگی بر  جریان مطمئن صادرات نفتی خلیج فارس را به روز کند.

 

 

 

این چالش ها در هر زمانی دلهره اور و  ترسناک هستند،  اما ایالات متحده با نیازهای داخلی اصلی و چالش های خارجی در تعامل با روسیه و اروپا، جنگ در افغانستان، و ظهور چین  و مسائل امنیتی در اسیا رو به رو است. از  گذشته معاصر مشخص است که امریکا نمی تواند پیش بینی کند چه زمانی چالش های جدید در هر کدام از این مناطق  ظهور می کند.

 

مشخص است که در مورد هر کدام از این 12 مورد گزینه های اسان و در دسترسی برای امریکا  وجود ندارد. هر کدام از این موارد با قدرت هایی ایجاد شده اند که بدین معنی است که به شکلی بعد از دوره نخست ریاست جمهوری نیز وجود خواهند داشت. برخی از این موارد برای چندین دهه به شکل های گوناگون وجود داشته اند.

 

خواه ناخواه ، دولت ترامپ با میراثی  از مشکلات پیچیده ای رو به رو است که باید به طور همزمان به انها بپردازد و همه انها شامل "بازی های طولانی" هستند که خطرات احتمالی قابل توجهی دارند. در منطقه خاورمیانه جایی برای بی تفاوتی یا توصیف  قدیمی امریکا از شتابزدگی: یافتن راه حل های اسان، سریع و یا اشتباه وجود ندارد.

 

 

 

مترجم: محمد رجبعلی

 

 

 

منبع: https://www.csis.org/analysis/what-are-main-risks-we-face-middle-east

  • Upvote 14

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

بسمه تعالی

 

440px-demos-thin.jpg

 

اندیشکده بریتانیایی دموس 

 

 

Demos یک اندیشکده مستقر در انگلستان با دیدگاه سیاسی بین حزبی  است. این سازمان  26 سال پیش در سال 1993 تأسیس شد و در سیاست گذاری های اجتماعی تخصص دارد ، از آنزمان تاکنون  راه حل های مبتنی بر شواهد را در طیف وسیعی از زمینه ها - از آموزش و مهارت تا بهداشت و مسکن - تهیه کرده است.وضعیت حقوقی این اندیشکده به صورت خیریه ثبت شده است . 

دموس لفظی یونانی به معنی مردم عادی و قاطبه ی جمعیت است ( دمو در لفظ دموکراسی نیز به همین معنا اشاره دارد . ) همچنین این اندیشکده مرکز تجزیه و تحلیل رسانه های اجتماعی را در خود جای داده است  که منجر به بررسی چگونگی تأثیر ظهور دنیای دیجیتال بر سیاست ، تصمیم گیری می شود.

اندیشکده دیگری به همین نام در آمریکا وجود دارد که چند سال پس از این اندیشکده تاسیس شده است .  اندیشکده آمریکایی دموس برخلاف همنام انگلیسی خود دارای گرایشات واضح لیبرال است . 

اندیشکده دموس  در پاسخ به آنچه موسسینش به عنوان یک بحران در سیاست گذاری  در انگلیس می دیدند ، شکل گرفت . از نظر موسسین  درگیر شدن رأی دهندگان در سیاست ها در حال کاهش است و نهادهای سیاسی از نظر آنها قادر به سازگاری با تغییرات عمده اجتماعی نیستند. Demos بعنوان شبکه ای از شبکه ها طراحی شده بود که می تواند منابع مختلف ایده و تخصص را برای بهبود سیاست های عمومی جمع کند. 

در انتخابات سال 1997 ، این اندیشکده به حزب کارگر ، به ویژه رهبر آن ، تونی بلر ، نزدیک بود . این در حالیست که این مرکز خود را مستقل از هر حزب سیاسی تعریف می کند. 

دمووس با تعدادی از شرکا از جمله ادارات دولتی ، ادارات بخش دولتی و خیریه همکاری می کند. 

در  آگوست 2006 ، در یک سخنرانی در کنفرانس دموس ، دکتر جان رید ، وزیر امور خارجه انگلیس اظهار داشت که ممکن است انگلیسی ها "مفهوم آزادی خود را اصلاح کنند " ، زیرا که " آزادی توسط تروریست ها سوءاستفاده می شود. "

این اندیشکده به لحاظ شفافیت بودجه توسط بنیاد Transparify به عنوان کاملا شفاف توصیف شده است . 

.........................................................

en.wikipedia.org/wiki/Demos_(UK_think_tank)

www.demos.co.uk

 

  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالی

 

اندیشکده هادسون 

 

150px-hudson-ins.png

 

 مؤسسه هادسون، یکی از مراکز عمده تحقیقات کاربردی آمریکا در عرصه چالش‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی است که به تحقیق و پژوهش در زمینه مسائل سیاست خارجی، سیاست داخلی، امنیت ملی، اقتصاد و امور دفاعی می‌پردازد. اين موسسه برآن است تا رهنمودهاي لازم را از طريق نشريات، برگزاري کنفرانس ها و جلسات توجيهي و همچنين ارائه پيشنهادات در اختيار سياستگذاران و رهبران بخش هاي تجاري و دولتي قرار دهد. براساس وب سایت خود ، این موسسه "رهبری آمریکا و تعامل جهانی برای آینده ای امن ، آزاد و سعادتمند" را ترویج می کند .(1) 

این موسسه توسط هرمان کان ، ماکس سینگر و اسکار ام روبهاسن در سال ۱۹۶۱  در کروتون-هادسون نیویورک تأسیس گردید.

هرمان کان در ابتدا کارمند رند بود و پس از خروج ار رند و در سال ۱۹۶۰ با انتشار کتاب ” در باب جنگ گرما-هسته ای”، معروف شد شد. کان از مردم آمریکا می‌خواست که به پیامدهای جنگ‌های جهانی سوم تا هشتم بیندیشند؛ جنگ‌هایی که  وی معتقد بود، احتمال وقوع آن‌ها در آینده وجود دارد. وی ابتدا توسط جریان های اصلی فکری و سیاست گذاری نادیده گرفته میشد و حتی مسخره میشد ولی پس از مدتی کار وی مورد توجه وزارت دفاع قرار گرفت و روز به روز معروف تر شد  تا حدی که موسسه هادسون  در سال ۱۹۷۰ با همکاری حدود سی کارمند و پژوهشگر دائمی و حدود یک‌صد مشاور برون‌سازمانی، یه یک اندیشکده ی پیشرو  در حوزه آینده‌پژوهی تبدیل شد که در مورد همه‌چیز تحقیق می‌کرد: از راهبردهای تهاجمی و دفاعی در جنگ گرما-هستهای تا چگونگی شکل‌گیری قاره‌ها و آینده‌ی جهان غرب.

دلیل این امر ، نتیجه ی صحبت های کان بود که منجر به اقناع عمومی جهت افرایش بودجه ی پنتاگون بود . عبارت پایانی او در کتاب " در باب جنگ گرما-هسته ای  " این گونه بود : “نمی‌توانم باور کنم که بدون افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی بودجه‌ی ملی، امکان برطرف کردن مشکلات نظامی کشور، به‌طور کامل وجود داشته باشد” 

پس از جذب بودجه از نهاد های نظامی ، مرکز هادسون گسترش یافت و شامل ژئوپلیتیک ،  اقتصاد ،  جمعیت شناسی ، مردم شناسی ، علم و فناوری ،  آموزش ،  و برنامه ریزی شهری گشت . 

کان سرانجام استفاده از برنامه ریزی سناریو را از سیاست های سیاست دفاعی گرفته تا اقتصاد گسترش داد ،  و در سال 1962 اولین تحلیلگری شد که ظهور ژاپن را به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان پیش بینی کرد .پس ازین ، انتشارات مؤسسه هادسون  در ژاپن نیز رواج یافت .

در سال 1967 ، هادسون کتاب سال پرفروش به نام "  سال 2000  " را منتشر کرد  که توسط آکادمی  علوم آمریکایی سفارش داده شده بود . بسیاری از پیش بینی ها ی انجام شده در این کتاب ، از جمله پیشرفت های فناوری مانند تلفن های قابل حمل و رایانه های خانگی و اداری مرتبط با شبکه پس از آن به وقوع پیوستند . 

در سال 1970 ، کتاب "  فرادولت ژاپنی نوظهور "  ، که پیش بینی های کان را در مورد ظهور ژاپن آینده ارائه می داد ، منتشر شد.

 

کان در سال ۱۹۸۳ درگذشت اما موسسه هادسن، پس از نقل‌مکان به ایندیاناپولیس در سال ۱۹۸۴، همچنان به تلاش‌های آینده‌پژوهانه و سیاست محور خود ادامه داد. این موسسه هم اکنون از اندیشکده های نزدیک به جریان نومحافظه کار در آمریکا است .  هادسون به طور مرتب طیف گسترده ای از صاحب نظران برجسته خارجی را در پروژه های تحلیلی خود و مشورت سیاست ها درگیر می کند . 

پس از حملات 11 سپتامبر ، هادسون تلاش های خود را بر روی موضوعات بین المللی از جمله خاورمیانه ، آمریکای لاتین و اسلام متمرکز کرد . در 1 ژوئیه 2004 ، هادسون دفتر مرکزی خود را به واشنگتن دی سی ، منتقل کرد و تحقیقات خود را در مورد امنیت ملی و موضوعات سیاست خارجی متمرکز کرد.

این اندیشکده شامل مراکز سیاست گذاری زیر می باشد :


مرکز اقتصاد اینترنت 
براساس این اعتقاد که اینترنت باید از الزامات اصلی یک بازار کارآمد نیز پیروی کند ، مرکز اقتصاد اینترنت برنامه خود را بر روی تحقیق و بحث و تبادل نظر با هدف نشان دادن اهمیت و استفاده از حقوق مالکیت و حقوق قراردادها در سراسر دنیای دیجیتال متمرکز می کند. این مرکز "استثنائی بودن اینترنت" را رد می کند ،

، مرکز اسلام ، دموکراسی و آینده جهان اسلام

این مرکز برنامه های پژوهشی متنوعی را برگزار می کند و همایش های عمومی را برگزار می کند که طیف گسترده ای از موضوعات مانند فرهنگ دینی و تحولات فکری مؤثر بر کشورهای اسلامی و اقلیت مسلمان را برگزار می کند.

آزادی مذهبی 
مرکز آزادی مذهبی با طیف گسترده ای از متخصصان به منظور ارتقاء آزادی مذهبی به عنوان عنصر اساسی در سیاست خارجی ایالات متحده همکاری می کند. این مرکز در تلاش است تا از مؤمنان تحت تعقیب دفاع کرده و آزادی مذهبی را در سراسر جهان ارتقا بخشد. 

مرکز رونق جهانی 
مرکز رونق جهانی متمرکز بر ایجاد آگاهی بین رهبران افکار و عموم مردم در مورد نقش اساسی بخش خصوصی (اعم از سود و غیر انتفاعی) به عنوان منبع اصلی رشد و شکوفایی اقتصادی کشورها است . محصول امضاء این مرکز نمایه سالانه بشردوستانه جهانی و حواله ها است که جزئیات و منابع مالی خصوصی به کشورهای در حال توسعه را شرح می دهد. 

ابتکار نوآوری در آینده 
هدف این مرکز حفظ توانایی آمریکا در توسعه نوآوریهای فن آوری  ، افزایش رفاه ، تحقیق در زمینه حل مسئله برای بهبود مبنای تحقیق علمی تولید و اجرای سریع اکتشافات و اختراعات جدید است .

ابتکار راه حل های چاقی

این مرکز با رویکردی سلامت محور ،  بر بهبود سیاست ها و تهیه راه حل هایی برای رفع بیماری همه گیر چاقی جهانی تمرکز دارد . کانون اصلی این طرح توسعه راه حل های مبتنی بر بازار با در نظر گرفتن منافع جامعه بهداشت عمومی ، مصرف کنندگان ، تنظیم کننده ها و بخش خصوصی است. 

مركز بشردوستی و تجدید تمدن برادلی 
این مرکز ، انجمن های مردمی کوچک ، محلی و غالباً مبتنی بر ایمان را به عنوان عناصر اصلی یک جامعه مدنی حیاتی ارزیابی می کند و هدف آن تشویق بنیادها و اهدا کنندگان خیرخواه برای تأکید بیشتر بر حمایت از این سازمان ها است. 

مرکز نیروی دریایی آمریکا 
مرکز نیروی دریایی آمریکا برای ترویج گفتگوهای عمومی در مورد کوچک شدن نیروی دریایی آمریکا کار می کند و استدلال ها و راهکارهایی را برای تقویت نیروی دریایی ایالات متحده ، سپاه های دریایی و گارد ساحلی و همچنین صنایع کشتی سازی آمریکا ارائه می دهد. 

مرکز تحقیقات سیاست سوء مصرف مواد 
مرکز تحقیقات سیاست سوء مصرف مواد در جستجوی روش هایی برای ایجاد آگاهی عمومی پایدار از خطرات سوء مصرف مواد است و از راهکارهای جدیدی که توسط علم ، پزشکی و اقدامات واقعی تأیید شده پشتیبانی می کند. از نظر این مرکز ، سیاست های دارویی فدرال ایالات متحده در حال آشفتگی است ، که با محدودیت های بودجه و اهداف نامشخص به چالش کشیده شده است.

ابتکار Kleptocracy (دزد سالاری ) 

این مرکز خطرات فزاینده ای را که توسط رژیم های خودکامه برای دموکراسی های غربی ایجاد می شود ، بررسی می کند . برنامه ی ابتکار دزد سالاری  به تجزیه و تحلیل شیوه های مالی دولت های خودکامه و رهبران آنها می پردازد و به منظور ایجاد سیاست های جدید و مؤثر به منظور جلوگیری از بازیگران خصمانه خارجی از سرقت مخفیانه دارایی های ملت های خود و استفاده از این دارایی ها در مقابل شهروندان خود ، ایالات متحده و متحدانش ، متمرکز شده است . (2)

نمودار هزینه و درآمد این موسسه در سال 2018 به شرح زیر است . 

 

 

untitled.png

 

 

 

 

.............................................

 1.https://www.hudson.org/

2. عمده ی مطالب این مقاله برگرفته از en.wikipedia.org/wiki/Hudson_Institute می باشد . 

  • Like 1
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالی

 

اندیشکده کیتو 

 

thumb_cato-institute.jpg

 

 

مؤسسه کِیْتو Cato Institute یکی از تاثیر گذارترین اندیشکده های آمریکایی است .  بنا بر شاخص های مطالعات مک گان که در این سایت بارها به آن استناد کرده ایم  کیتو ششمین اندیشگاه تأثیرگذار مستقر در آمریکا، با رتبه سوم تاثیر گذاری در سیاست های اقتصادی و رتبه ی دوم در سیاست های اجتماعی آمریکا است .  این مؤسسه در ۱۹۷۴ توسط موری راتبارد، اد کرین و چارلز کوک تحت عنوان بنیاد چارلز کوک تأسیس شد. چارلز کوک در آن زمان رئیس هیئت مدیره  صنایع کوک بود. در ۱۹۷۶ نام آن به مؤسسه کیتو عوض شد. البته موری راتبارد  در  سال ۱۹۸۲   از مؤسسه کیتو  جدا شد ومؤسسه  لودویگ فن میزس را تاسیس نمود . (1)

شعار این  مؤسسه «افزایش فهم سیاستهای عمومی بر اساس اصول دولت محدود، بازار آزاد، آزادی شخصی و صلح» اعلام شده است. (2) و ترویج و توسعه پیشنهادهای سیاستی قابل اجرا که جوامع آزاد، باز و مدنی در ایالات متحده و سرتاسر جهان ایجاد کنند مهم ترین هدف این اندیشکده به شمار میرود .در همین راستا ، انستیتوی کیتو از سیاست هایی حمایت می کند که مفاهیم  " آزادی فردی ، دولت محدود ، بازارهای آزاد و صلح " را پیش ببرد . آنها در مواضع سیاسی خود آزادیخواه هستند ، به طور معمول از مداخله کاهش یافته دولت در سیاست های داخلی ، اجتماعی و اقتصادی و کاهش مداخلات نظامی و سیاسی در سراسر جهان حمایت می کنند.

درباره ی گرایش سیاسی این اندیشکده باید گفت که گرایش کلی آن به سمت لیبرال ها و سپس دمکرات هاست به طوریکه انستیتو کیتو رسما در برابر اینکه بعنوان بخشی از جنبش محافظه کار شناخته  شود مقاومت می کند زیرا به عقیده ی ایشان "محافظه کاری" باعث عدم تمایل به تغییر ، و سپس تمایل به حفظ وضع موجود می شود. اندیشه ورزان و نویسندگان موسسه کیتو در سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ در موارد متعددی از سیاستهای دولت جمهوریخواه جورج بوش از جمله جنگ عراق، آزادیهای مدنی، آموزش، کشاورزی، سیاست انرژی و هزینه‌های فزاینده دولتی انتقاد میکردند . البته از سوی دیگر در برخی از مسائل  از جمله سیاست های  بهداشتی ، تأمین اجتماعی، گرمایش جهانی، سیاست مالیاتی و سیاست های مهاجرتی از دولت بوش حمایت کردند . در انتخابات ۲۰۰۸ نویسندگان کیتو از هر دو نامزد اصلی انتخابات ، یعنی هم مک کین و هم باراک اوباما انتقاد می‌کردند.همچنین آنها  از موضع  اوباما  از زمان به قدرت رسیدنش نظیر تدابیر مالی، اصلاح بهداشتی، سیاست خارجی و جنگ با مواد مخدر انتقاد کرده‌اند.
بسیاری از محققان کیتو از حمایت از آزادی های مدنی ، سیاست های مهاجرت لیبرال ،  آزاد سازی مواد مخدر ،  و لغو  قوانینی برای محدود کردن فعالیت جنسی  حمایت می کنند. در راستای ایده ی دولت حداقلی ؛ دانشمندان کیتو همواره برای خصوصی سازی بسیاری از خدمات دولتی و موسسات، از جمله  ناسا ، تامین اجتماعی ،  خدمات پستی ایالات متحده ،  اداره امنیت حمل و نقل ، مدارس دولتی ، حمل و نقل عمومی سیستم ها، و رادیو و تلویزیون دولتی تلاش کرده و در این رابطه مقالاتی تحریر نموده اند . به لحاظ سیاست های اقتصادی نیز  این موسسه مخالف قوانین حداقل دستمزد است و قائل بر این است که این قانون ،  آزادی قرارداد و در نتیجه حقوق مالکیت خصوصی را نقض می کنند و بیکاری را افزایش می دهد.

این موسسه به دلیل گرایشات لیبرال خود ، مواضعی نسبتا ضد جنگ دارد به طوریکه دیدگاه های سیاست خارجی غیر مداخله ای کیتو و حمایت شدید از آزادی های مدنی ، اغلب باعث شده است که اندیشمندان کیتو به انتقاد از افراد قدرتمند ، اعم از  جمهوری خواه و دموکراتیک بپردازند. محققان کیتو با عملیات جنگ خلیج فارس در سال 1991 توسط دولت  رئیس جمهور جورج دبلیو بوش مخالفت کردند و همین مخالفت باعث شد که این اندیشکده  نزدیک به یک میلیون دلار بودجه ی سالانه اش را از دست بدهد. مداخلات دولت بیل کلینتون در هائیتی و کوزوو ، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش در عراق در سال 2003 و مداخله نظامی رئیس جمهور باراک اوباما در سال 2011 در لیبی ؛ همه توسط نویسندگان مختلف این اندیشکده مورد انتقاد قرار گرفته اند  . تد گالن کارپنتر ، از اندیه ورزان این موسسه  ، از بسیاری از استدلال هایی که برای توجیه حمله سال 2003 به عراق ارائه شده بود ، انتقاد کرد. کارپنتر یکی از اولین منتقدان جنگ ، در ژانویه سال 2002 نوشت: "برکناری صدام می تواند واشنگتن را مسئول آینده سیاسی عراق کند و ایالات متحده را در یک مأموریت ملّی بی پایان با مشکلات ناشایست تنها بگذارد."  البته محققان کاتو در پاسخ به حملات 11 سپتامبر ، از برکناری رژیم القاعده و رژیم طالبان از قدرت حمایت کردند ، اما مخالف یک اشغال نظامی نامشخص و باز در افغانستان بودند .  محققان کاتو اخیرا از دخالت آمریكا در مداخله نظامی چند کشور ارتجاع عربی ، تحت رهبری عربستان سعودی در یمن نیز انتقاد كرده اند . 

از سال 2002 ، مؤسسه کاتو هر دو سال یکبار جایزه میلتون فریدمن را برای پیشرفت آزادی به "فردی که سهم بسزایی در پیشرفت آزادی بشر داشته است" اعطا میکند . این جایزه با یک جایزه نقدی 250،000 دلار آمریکا دریافت می شود. در سال 2010 این جایزه به اکبر گنجی ، نویسنده ی مرتد ایرانی به خاطر مواضع وی بر علیه جمهوری اسلامی اهدا شد . 

نمودار هزینه و درآمد بودجه ی این موسسه از مارس 2015 به شرح زیر است : 

 

cato.jpg

 

 

دفتر اصلی این مرکز اکنون در شهر واشینگتن، دی. سی. است

 

کتاب های قابل توجهی که تاکنون از موسسه  کاتو به چاپ رسیده است  شامل موارد زیر است:

 

فهرست آزادی بشر
در دفاع از سرمایه داری جهانی
دولت در حال بهبود جهان
بازگرداندن قانون اساسی از دست رفته

 

......................................................................................

1. موسسه لودویگ فن میزس یک اندیشکده ی اقتصادی با رویکرد مطالعات آنارکو کاپیتالیسم است که واقع در آوبرن، آلاباما است .  این مؤسسه سالانه جایزهٔ ۱۰٬۰۰۰ دلاری سکلربام را برای «یک عمر دفاع از آزادی» به دانشوران یا روشنفکران عرصه عمومی اهدا می‌کند.

2.https://www.cato.org/about

3. عمده ی مطالب برگرفته از صفحه ی این موسسه در دانشنامه ی ویکی است . 

ویرایش شده در توسط seyedmohammad
  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 بسمه تعالی 

 

اندیشکده ی استراتفور

 

stratfor-logo-an.jpg

 


اندیشکده ی استراتفور  Stratfor یکی از اندیشکده های آمریکایی با رویکرد تخصصی امنیت و سیاست های امنیتی و دفاعی  است . رویکرد اولیه ی این اندیشکده بر آورد و نشر  اطلاعات ژئوپلیتیکی بود و در سال 1996 در آستین ، تگزاس ، توسط جورج فریدمن ، رئیس این شرکت تأسیس شد ولی پس از آن مرتبا به سمت اطلاعات و تحلیل های امنیتی گرایش پیدا کرد تا هم اکنون که یکی از شاخص ترین اندیشکده  های امنیتی آمریکا به شمار میرود  . حتی در لوگوی قبلی این اندیشکده نیز عبارت  global intelligence به معنی اطلاعات ( جاسوسی ) جهانی کار شده بود. (1) برخی از نویسندگان از عبارت "سازمان سیا ی خصوصی "  ( private-cia  ) برای معرفی این اندیشکده استفاده کرده اند . (2) عبارت فوق به این معنی است که استراتفور نه تنها در جهت پردازش اطلاعات بلکه در جهت کسب اطلاعات نیز به سختی فعالیت میکند . 

stratfor-logo.jpg

 

 

 

این مرکز یکی از اندیشکده هایی است که بسیار در محیط مجازی وسایبر فعالیت دارد و یک برنامه ی جامع به نام Stratfor Worldview  را به عنوان یک بستر اطلاعات ژئوپلیتیکی  در محیط اینترنت اداره میکند و از اشتراك های شخصی و سازمانی از انتشار آنلاین نتایج تحقیقات برنامه ی " جهان بینی استراتفور"   ، و  همچنین از مشاوره های سفارشی برای مشتریان سازمانی درآمد کسب میکند . 

این موسسه مانند دیگر موسسات که تنها به انتشار گاه به گاه گزارش های راهبردی و یا چاپ کتاب دست میزنند نبوده و  از زمان آغاز به کار در سال 1996 یک خبرنامه اطلاعاتی روزانه منتشر میکند .  این خبرنامه با پوشش و انتشار اخبار بحران کوزوو در جریان حمله هوایی ناتو در سال 1999 به کوزوو ، که منجر به تبلیغ اندیشکده  در مجله تایم ، ماهنامه تگزاس و سایر مجلات شد نقش مهمی در معروفیت اندیشکده ی استراتفور داشت .  با این حال ، قبل از پایان سال 1999 ،این مرکز یک سرویس اشتراکی را ارائه کرد که از طریق آن اکثر تحلیل های خود را ارائه می داد. در زمان حملات 11 سپتامبر 2001 ، استراتفور ،  سر خط های مهم  خبری خود را به این ماجرا اختصاص داد ، و همچنین برخی از تجزیه و تحلیل ها و  پیش بینی هایش از اقدامات احتمالی توسط القاعده و بوش که به واقعیت تبدیل شد موجب معروفیت بیشتر این اندیشکده شد . 

شرکت استراتفور به دلیل ماهیت امنیتی خدماتش ،  هیچ‌گاه  فهرستی از مشتریان‌اش را اعلام نکرده ولی در روز دوشنبه 27 فوریه 2012 ، که ویکی لیکس انتشار پرونده های اطلاعات جهانی از بیش از پنج میلیون نامه الکترونیکی از  استراتفور را  آغاز کرد معلوم شد که این موسسه به بسیاری از شرکت های بزرگ دیگر خدمات اطلاعاتی میدهد .  تاریخ نامه های الکترونیکی بین ژوئیه 2004 و اواخر دسامبر 2011 است. این نامه ها خدمات اطلاعاتی محرمانه ای را برای شرکت های بزرگ از جمله شرکت باهوپال داو شیمیایی ، لاکهید مارتین ، نورثروپ گرومن  ، ریتون و سازمان های دولتی ، از جمله وزارت امنیت داخلی ایالات متحده ، تفنگداران دریایی ایالات متحده و آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده  نشان میدهند . محتوای  ایمیل ها شامل شبکه ی خبر چین های استراتفور ، ساختار پرداخت های شرکت  ، روش های پولشویی پرداخت و روش های روانشناختی برای کسب اطلاعات است . (3)

دفتر مرکزی شرکت پیش‌بینی‌های راهبردی استراتفور در شهر آستین ایالت تگزاس، ایالات متحده آمریکا واقع شده است.(4)

 


...................................................................................................

1. en.wikipedia.org/wiki/Stratfor

2.http://english.al-akhbar.com/content/stratfor-inside-world-private-cia

3.https://wikileaks.org/gifiles/docs/19/1982347_stratfor-logo-.html

4.https://www.stratfor.com/

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالی 

موسسه اقتصاد بین المللی پترسون

 

download~2.jpg


موسسه اقتصاد بین الملل پیترسون Peterson Institute for International Economics که به اختصار   (PIIE) خوانده میشود ، یک اندیشکده با تمرکز بر اقتصاد بین المللی، مستقر در واشنگتن دی سی است . این اندیشکده توسط فرد برگستن در سال 1981 تاسیس شده است . مطابق گزارش Global Go to Think Tank Index  ، این اندیشکده  شماره "20 (از 150)" در "اندیشکده های برتر جهان " و شماره 13 (از 60 مورد) در " اندیشکده های  برتر در ایالات متحده " به شمار میرود . 

بودجه سالانه این موسسه حدود 12 تا 13 میلیون دلار است و توسط بنیادها ، شرکتهای خصوصی و افراد و همچنین درآمد حاصل از انتشارات و صندوق سرمایه ی اندیشکده حمایت مالی می شود. 

 

زمینه های تحقیق  : 
"بدهی و توسعه" - فساد و حاکمیت ، تسویه بدهی ، کمک خارجی / کمک فنی ، فناوری و کشورهای در حال توسعه ، اقتصادهای انتقالی ، بانک جهانی و بانکهای توسعه منطقه ای.
"جهانی سازی" - سیاست جهانی سازی ، جهانی سازی و کار ، جهانی سازی و محیط زیست ، مهاجرت ، مسائل و تأثیرات.
"امور مالی بین المللی / اقتصاد کلان" - رژیم های نرخ ارز / سیاست پولی ، مالی ، سرمایه گذاری و بدهی ، بحران های مالی جهانی ، صندوق پولی بین المللی ، اقتصاد جدید و بهره وری ، اقتصاد جهانی.
"تجارت و سرمایه گذاری بین المللی" - سیاست رقابت ، مدیریت شرکت / شفافیت ، تجارت الکترونیکی و فناوری ، تحریم های اقتصادی ، انرژی ، سرمایه گذاری مستقیم خارجی ، حقوق مالکیت معنوی ، بلوک های تجاری منطقه ای ، خدمات ، سیاست مالیاتی ، WTO و سایر نهادهای جهانی.
"سیاست اقتصادی ایالات متحده" - تحریم های اقتصادی ، کمک های خارجی / کمک فنی ، اختلافات تجاری ، مرجع ترقی تجارت ، سیاست پولی / مالی ایالات متحده ، سیاست تجارت ایالات متحده.


بحث اصلاح مالیات 2017 :
موسسه پیترسون در صدر تحقیقات درمورد پیشنهادات دولت ترامپ مبنی بر اصلاح کد مالیاتی قرار گرفته است. تحلیل های مقایسه ای این اندیشکده در اقتصادهای پیشرفته نشان می دهد که پیشنهاد  افزایش مالیات کسری بودجه را افزایش می دهد ، مگر اینکه همراه با کاهش حفره های مالیاتی باشد.

انتقادات به این اندیشکده :

در یک مقاله که در  در سال 2016 در نیویورک تایمز منتشر شد  ، شخصی به نام استیون راتنر ساختمان جدید موسسه پترسون را "رختکن تیم جهانی سازی و تجارت آزاد " نامید. وی گفت ، ما نباید مرزهای خود را ببندیم یا از جهان عقب نشینی کنیم ، اما تجارت آزاد برنده و بازنده دارد و ما باید نسبت به بازندگان حساس باشیم و سعی در کمک به آنها داشته باشیم ، به عنوان مثال با توزیع مجدد درآمد از طریق سیستم مالیاتی. 

..........................................................

en.wikipedia.org/wiki/Peterson_Institute_for_International_Economics

www.piie.com/about-piie

  • Like 1
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بسمه تعالی 

اندیشکده باشگاه رم 

 

thumb_2~0.jpg

 

 

 

 

باشگاه رم Club of Rome  یک  اندیشکده اروپایی با دید جهانی و فرا قاره ای است که در آوریل ۱۹۶۸ توسط آرلیو پچی و الکساندر کینگ در رم ایتالیا تأسیس گشت. این اندیشکده در سال ۱۹۷۲ به واسطه چاپ گزارش معروف خود به نام  "حدود رشد " The Limits to Growth به شهرت رسید. دفتر این اندیشکده از اول ژوئیه سال 2008  در شهر وینترتور ، سوئیس مستقر شده است .

آرلیو پچی یک صنعت‌ کار ایتالیایی و الکساندر کینگ یک دانشمند اسکاتلندی بود. این اندیشکده هنگامی تشکیل شد که یک گروه بین المللی کوچک از افراد حوزه های مختلف دانشگاهی ، جامعه مدنی ، دیپلماسی و صنعت در ویلا فارنسینا در رم ملاقات کردند ، از این رو این نام را برگزیدند . 


نکته اصلی در شکل گیری این باشگاه ایده پچی نسبت به "مشکل ساز بودن " بود . وی عقیده داشت كه مشاهده مشكلات بشر - وخیم شدن محیط زیست ، فقر ، بیماری های جسمی  ، خشونت شهری ، جرم و جنایت - به صورت جداگانه ، در انزوا یا به عنوان "مشكلات قابل حل در شرایط خودشان" ، محكوم به عدم موفقیت است . این مشکلات همه به هم مرتبط هستند. وی میگفت که  " این ، ایده ی  مشكل فراگیر (یا متا سیستمی از مشكلات) است كه ما به آن پرداخته ایم  و این کار را هم  ادامه خواهیم داد " 

در سال 1970 ، چشم انداز پچی در سندی كه توسط حسن ازبكان ، اریش جانتش و الكساندر كریستاكیس نوشته شده بود ، ارائه شد . Entitled ، The Predicament of Humanity؛  باعنوان "  یک پیشنهاد: تلاشی برای پاسخ های ساخت یافته به پیچیدگی های در حال رشد و عدم قطعیت های جهانی . "  این سند به عنوان نقشه راه برای پروژه LTG ( همان حدود رشد ) نوشته شده است .

 

کتاب محدودیت های رشد :
باشگاه رم با انتشار اولین گزارش  خود به نام  محدودیت های رشد ، توجه زیادی  را برانگیخت .  شبیه سازی رایانه ای در این گزارش  نشان می داد که رشد اقتصادی به دلیل کمبود منابع نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد. بحران نفتی سال 1973  نیز موجب افزایش نگرانی عمومی در مورد این مشکل بود . این گزارش در ادامه به فروش 30 میلیون نسخه در بیش از 30 زبان منجر شد که آن را به پرفروش ترین کتاب با موضوع محیط زیستی در تاریخ تبدیل کرد. 

البته قبل از انتشار Limits to Growth ، دوتن به نام های ادوارد پستل و میسراویچ از دانشگاه Case Western Reserve  همین کار را با الگویی بسیار دقیق تر آغاز کرده بودند ( الگوی پژوهشی ایشان ده منطقه جهان را متمایز می کرد و 200000 معادله را در مقایسه با 1000 در مدل Meadows درگیر می کرد). این تحقیق از حمایت کامل این باشگاه برخوردار شد و انتشار نهایی آن ، تحت عنوان Mankind at the Turning Point به عنوان "گزارش دوم" رسمی  باشگاه رم در سال 1974 پذیرفته شد.  علاوه بر ارائه ی منطقی تر نطریات پستل ومیسراویچ  سعی در ادغام داده های اجتماعی و فنی در گزارششان نموده بودند . گزارش دوم ، سناریوهای اصلی را مورد بازنگری قرار داد تا محدودیت های رشد را دقیق تر نشان  دهد و  در نهایت پیش بینی های خوش بینانه تری را برای آینده محیط زیست  ارائه می داد ، این گزارش  خاطرنشان می کرد که بسیاری از عوامل دخیل در مشکلات زیست محیطی تحت کنترل انسان بوده و بنابراین فاجعه محیطی و اقتصادی قابل پیشگیری یا جلوگیری است.

در سال 1991 ، این باشگاه  عنوان " اولین انقلاب جهانی "  را منتشر کرد .  این گزارش ، مشکلات بشریت را تجزیه و تحلیل می کند و آنها را در اصل "مسئله ساز" می نامد.  همچنین نشان میدهد که از لحاظ تاریخی ، وحدت اجتماعی یا سیاسی به طور عادی توسط دشمنان ایجاد شده است: "به نظر می رسد نیاز به دشمن ، یک عامل تاریخی مشترک است. برخی از کشورها تلاش کرده اند با سرزنش دشمنان خارجی بر شکست داخلی و تضادهای داخلی غلبه کنند." بر همین اساس توصیه میکند : " وقتی همه چیز در خانه سخت می شود ، توجه خود را به ماجراجویی در خارج از کشور معطوف کنید. ملت از هم جدا شده را با هم جمع کنید تا با یک دشمن خارجی ، اعم از واقعی ، یا اختراعی بجنگند . ناپدید شدن دشمن سنتی ، عامل وسوسه استفاده اقلیت های مذهبی یا قومی  است ، به ویژه کسانی که اختلافات آنها با اکثریت نگران کننده است. هر کشوری به قدری عادت کرده است که همسایگان خود را به عنوان دوست یا دشمن طبقه بندی کند ،  فقدان ناگهانی مخالفان سنتی ، دولت ها و افکار عمومی را با خلأ بزرگی مواجه میکند. " در نهایت این گزارش نتیجه میگیرد : "در جستجوی دشمن مشترکی که همه ی ما  علیه او  می توانیم متحد شویم ، به این فکر رسیدیم که آلودگی ، تهدید گرم شدن کره زمین ، کمبود آب ، قحطی و مواردی از این قبیل ، متناسب برای عنوان دشمن مشترک خواهند بود. در کل  این پدیده ها  یک تهدید مشترک است که باید همه با هم با آن مقابله کنند.اما در تعیین این خطرات به عنوان دشمن ، ما به دامی می افتیم  که قبلاً خوانندگان را در مورد  آن هشدار داده ایم ، یعنی اشتباه گرفتن علائم با علل. همه این خطرات ناشی از مداخله انسان در فرآیندهای طبیعی است  و فقط از طریق تغییر نگرش و رفتار می توان بر آنها غلبه کرد. دشمن واقعی خود بشریت است. " 

این کتاب را می توان یکی از اولین پاسخ های جهانی گرایان به پیامدهای جنبشی که خود سردمدار آن بودند دانست. پس از موج عظیم افکار چپ گرایانه ای که بر افزایش تولید و ایجاد "دمکراسی در مصرف" در همه ی جهان تاکید میکرد گزارش هایی شبیه این کتاب سعی در تعدیل این موج و بهینه نمودن روش های توسعه ی جهانی شدند. 

 

d8eb147a9b00aac3.jpg

 

 

 

 

در سال 2001 ، باشگاه رم یک اندیشکده ی اقماری  به نام tt30 تشکیل داد. این کار مقدمه ی برنامه ی " جوانان" این اندیشکده بود. برنامه اصلی  متشکل از حدود 30 مرد و زن در سنین 25 تا 35 سال بود. این کار برای شناسایی و حل مشکلات در جهان ، از دیدگاه جوانان بود. 

براساس وب سایت این اندیشکده  ، کلوپ رم از دانشمندان ، اقتصاددانان ، بازرگانان ، کارمندان عالی رتبه بین المللی ، روسای دولت ها و روسای پیشین دولت  ها از هر پنج قاره تشکیل شده است که متقاعد شده اند که آینده بشر یک بار و یکباره مشخص نمی شود. و اینکه هر انسانی می تواند در بهبود جوامع ما نقش داشته باشد. "

این اندیشکده دارای انواع مختلف عضویت است.  اعضای كامل در فعالیت های تحقیقاتی و  پروژه ها مشاركت می كنند و در طول تصمیم گیری های مجمع عمومی سالانه باشگاه در فرآیندهای تصمیم گیری مشاركت می كنند. از میان اعضای کامل ، 12 نفر به عنوان کمیته اجرایی انتخاب می شوند که جهت کلی و دستور کار را تعیین می کند.  از کمیته اجرایی ، دو نفر به عنوان همكاران و دو نفر به عنوان نایب رئیس انتخاب می شوند. دبیرکل نیز از اعضای کمیته اجرایی انتخاب می شود. دبیر کل ،  مسئولیت فعالیت روزانه این باشگاه از دفتر مرکزی آن در وینترتور سوئیس  را به عهده دارد . گذشته از اعضای کامل ، اعضای وابسته نیز وجود دارند که در تحقیقات و پروژه ها شرکت می کنند ، اما در مجمع عمومی رای ندارند.این باشگاه همچنین اعضای افتخاری دارد. اعضای افتخاری شامل پرنسس بئاتریکس از هلند ، اوریو گیارینی ، فرناندو هنریک کاردوزو ، میخائیل گورباچف ، پادشاه خوان کارلوس اول اسپانیا ، هورست کوهلر و مانموهان سینگ هستند . 


از سال 2017  تاکنون 43 گزارش دیگر به این باشگاه داده شده است. اکثر این  مطالعات مواردی  است که توسط کمیته اجرایی انجام شده یا توسط یک عضو یا گروهی از اعضا یا افراد یا مؤسسات خارجی پیشنهاد شده است. جدیدترین عناوین حول موضوعات  سرمایه داری ، روند ها ، جمعیت و نابودی سیاره  است .

در ادامه ی پروژه جوانان این اندیشکده که به نوعی برنامه ریزی جهت تولید و تربیت نسل بعدی رهبران جهانی است ، در سال 2016 ، این باشگاه یک پروژه جدید برای  جوانان را با نام "Reclaim Economy" آغاز کرد. آنها با این پروژه از دانشجویان ، فعالان ، روشنفکران ، هنرمندان ، فیلمسازان ، معلمان ، اساتید و دیگران پشتیبانی می کنند تا آموزش اقتصاد را به دور از حالت  " ریاضی شبه علم  " تبدیل کنند. 

انتقادات :

رابرت سولو ، اقتصاددان برنده جایزه نوبل ، از محدودیت های رشد به دلیل داشتن سناریوهای "ساده گرا" انتقاد می کرد . او همچنین منتقد جدی  کلوپ رم بوده است ، ظاهراً برای آماتوریسم موجود در پژوهش های این اندیشکده .  وی گفته است: "موضوعی که واقعاً من را اذیت می کند ، آماتورهایی است که اظهارات پوچی در مورد اقتصاد می کنند و من فکر میکنم نظر کلوپ رم مزخرف است. نه به این دلیل که ممکن است منابع طبیعی یا ضروریات محیطی در بعضی مواقع محدودیتی ایجاد نکنند. بلکه به این دلیل که باشگاه رم این مطالعات را بدون مدرک وبدون داشتن صلاحیت مناسب انجام می داد .

تحلیلی دیگر از مدل جهانی که توسط ریاضی دانان ورمیولنس و جونگ برای The Limits to Growth استفاده شده است ، نشان داد که این گزارش  "نسبت به تغییرات پارامترهای کوچک" و داشتن "فرضیات و تقریب های مشکوک" بسیار حساس است. 

این اندیشکده همواره در مرکز بسیاری از نظریات توطئه بوده است. با اندکی جستجو در این زمینه حجم زیادی از مطالب در این زمینه را مشاهده خواهید نمود. نکته ی مهم اما در مورد این اندیشکده آن است که برخلاف دیگر سازمان هایی که در نظریات توطئه به آنها پرداخته میشود هیچ گونه "  پنهان روشی " و " رازورزی " در دستور کار این اندیشکده قرار ندارد. اکثر برنامه ها و نظریات این اندیشکده حتی مطالبی چون " لزوم کاهش جمعیت بشری " به صورت علنی و کنفرانس های بین المللی اعلام میشود. 

 

...................................................................

en.wikipedia.org/wiki/Club_of_Rome

www.clubofrome.org/about-us/history/

ویرایش شده در توسط seyedmohammad
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط seyedmohammad
      بسمه تعالی 
      182
       
       
      ظرفیت نژاد پرستی؛ تهدید جدید محیط امنیتی ایران
       
       
       
       
      مقدمه: در محیط امنیتی ایران همواره ظرفیت های جهادی اسلام سنی و اسلام شیعی و حتی دیگر اقوام به عنوان یک پارامتر مهم در سنجش ها مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این نوشته ما به بررسی مساله فوق در سمت اسلام سنی و بالاخص ابعاد نیروی انسانی آن پرداخته و می کوشیم با تحلیل وقایع دهه پیشین و جنگ های منطقه خاورمیانه از بعد کمیت و کیفیت نیروی انسانی به آن بنگریم. این مطلب با استدلال بر روند تغییرات جنگ در یمن و اهمیت نقش نیروی انسانی و کم رنگ شدن این موضوع در داخل و خارج محیط امنیتی ایران –به عنوان تهدید و آسیب- نشان می دهد که عامل نیروی انسانی –گرچه با کیفیت و کمیت ظرفیت جهادی اسلام سنی نیست- اکنون در موضوع قوم گرایی و نژاد پرستی پررنگ تر شده و لازم است که در پیش یابی های امنیتی نظامی جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش مورد نظر قرار گیرد.
      به طور واضح تر، در این مقاله نشان داده می شود که ظرفیت جهادی اسلام سنی که به دلیل تلاش های غرب به سمت ایران و شیعه جبهه بندی داشت اکنون ساییده شده و حداقل یک دهه برای پر شدن دوباره ی آن مورد نیاز است. ولی باقی مانده ی این ظرفیت به کمک تهدید دیگر امنیتی ایران (نژاد پرستی) آمده و به دلیل وجود ظرفیت انسانی جوان و مناسب برای اجرای پروژه های ضد امنیتی در بخش نژاد پرستی، این تهدید را بسیار برجسته نموده و به یکی از تهدیدات اساسی امنیت نظام تبدیل ساخته است.
       
       
      ***
       
      نیروهای جهادی مسلمان در دوران معاصر به گروه های مسلمان شبه نظامی حاضر در منطقه غرب آسیا، شمال تا نواحی آفریقا گفته می شود که عمدتا از اهل سنت هستند. اولین نمود عمده از این گروه ها و جذب گسترده و سازمان یافته افراد در آنها را می توان در جریان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق دید.
      با شروع اشغال افغانستان در سال 1979 تشکیل گروه های شبهه نظامی مسلمان غیر دولتی - اگرچه در برخی موارد حمایت هایی از سوی برخی دولت ها از آنها می شد – برای مبارزه با اشغال شوروی و ساقط کردن دولت کمونیست دست نشانده مسکو آغاز شد. این گروه ها که مجاهدین نامیده می شدند را می توان تشکیل دهنده دومین موج از سه موج مبارزه با اشغال سرزمین های اسلامی از سوی مسلمانان در طی چند دهه اخیر دانست.
       
       
       

       
      اولین موج که یک مبارزه دولتی بود با اتحاد ها و حملات چند باره دولت های عرب علیه اشغال فلسطین توسط رژیم اسرائیل شروع شد که پس از چند دهه و چندین دوره جنگ و درگیری نهایتا با شکست های پی در پی دولت های مسلمان و پذیرش اشغال، و در نهایت به صلح و عادی سازی روابط نا نوشته با اسرائیل که در ایام اخیر به صورت "نوشته" نیز درامد، منتهی شد. پس از ناکامی موج دولتی و سرخوردگی های پس از آن، مبارزه با اشغال افغانستان از سوی یک دولت کمونیست و ضد دین، این بار به دور از سازش کاری ها، خیانت ها و بی کفایتی های دیکتاتور های عرب، و توسط جریان های مردمی بر پایه ی ایمان و جهاد در راه خدا برای مبارزه با اشغال کفار شکل گرفت. این بار خصوصا با توجه به جغرافیای افغانستان که فرصتی بی بدیل برای جنگ چریکی و نا منظم ایجاد می کرد، پیروزی های بدست آمده تبدیل به بارقه امیدی شد که شکست اشغال گران را ممکن نشان داد و تعداد انبوهی از مردان جوان را جذب گروه های مجاهدین کرد.
      از معروف ترین گروه های جهادی در افغانستان که در آن ایام شکل گرفتند می توان از القاعده نام برد. القاعده به معنی پایگاه برگرفته از نام اولین پایگاه نظامی این سازمان «قاعدة الجهاد» است. گفته می شود که در ابتدا این سازمان را «جبهه بین‌المللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» می‌نامیدند. القاعده از سازمان «مکتب الخدمة» که هدف آن مسلح‌کردن و آموزش مجاهدین داوطلب جنگ با شوروی بود گسترش و پیشرفت یافت. پس از کشته شدن اسامه بن لادن و در زمان رهبری ایمن ظواهری، این سازمان با گروه جهاد اسلامی مصر ادغام شد ووجهه بین المللی آن تقویت شد هر چند که بنا به گفته جهادیون ناراضی (عمدتا عراقی) درکادر اصلی سازمان از ابتدا مناصب امارت و فرماندهی عمدتا به اعراب سعودی و یا خلیجی تعلق داشت. همین روحیه به عنوان مهم ترین عامل داخلی دست به دست برخی عوامل خارجی داد و در برهه های مهمی انشعاباتی ازین سازمان بزرگ صورت گرفت. اولین مورد مهم مساله طالبان بود که گذشته از مدیریت و فرماندهی غیر بومی در سطوح بالا در زمان پایان یافتن ایام اشغال شوروی در افغانستان دو موضوع، اشعابات را تسریع کرد. مساله اول معامله آمریکا با شوروی بر سر خروج امن این کشور از افغانستان و نیز هم زمان ترور مشکوک تعدادی از رهبران عالی رتبه مجاهدین بود و مساله دوم دخالت گسترده سازمان اطلاعات[1] ارتش پاکستان، با همراهی عربستان سعودی برای ساخت نیروهای پراکسی و الت دست برای خود بود. با پشتیبانی، آموزش و هدایت ISI پاکستان، منابع مالی و آموزگاران مذهبی وهابی عربستانی، در چند هزار مدرسه اسلامی پاکستان نسلی از دانش آموزان افغان با افکاری افراط گرایانه با ریشه های وهابی و حنفی دیوبندی تربیت شدند که در سال های بعد طالبان نامیده شدند. در دهه های بعد هرچند فعالیت طالبان عمدتا به داخل مرز های افغانستان محدود بود، اما سایر گروه های جهادی در سراسر منطقه، در مناطقی که دولت های دیکتاتور اسلام ستیز، جمعیت های اهل سنت بزرگ با زمینه ترویج افکار تکفیری و افراط گرایی، و فقر و بی عدالتی اقتصادی بی داد می کرد، این گروه ها  شروع به تشکیل و گسترش کردند. این بار حتی مناطق جنوب تا جنوب شرق آسیا نیز به حوزه نفوذ این گروه ها اضافه شد، در حالی که القاعده با داشتن سازمان گسترده تر و انجام عملیات های متعدد به خصوص در 11 سپتامبر، کماکان پر آوازه ترین نام بود.
      در یک برداشت کلی تفکرات و ایدئولوژی های گروه های فوق را می توان ذیل 2 گروه کلی تقسیم بندی کرد:
      -         گروه های ریشه دار تر همچون القاعده عمدتا پیرو سلفی گری با سویه های اخوانی، که افکار سید قطب در بین شان محبوبیت دارد. این گروه ها به نسبت کمتر رگه های تکفیری و ضد شیعی از خود نشان می دهند و تا قبل از ایام اخیر به رغم دریافت برخی حمایت ها از برخی دولت ها، سعی داشتند خود را مستقل و بدون وابستگی دولتی نشان دهند.
      -         گروه های با گرایش وهابی-تکفیری غلیط تر. این گروه ها عمدتا و به خصوص پس از جریان اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003 با اشنقاق از گروه های جهادی دسته اول پدید آمدند. از مهمترین سرکردگان و پدران این گروه ها می توان از ابومصعب الزرقاوی نام برد. تکفیر، دشمنی شدید با شیعیان و آلت دست شدن دولت های دیگر به خصوص ال سعود که رویکرد ضد اخوانی را نیز در میان ایشان در پی داشت، از خصایص بارز این گروه ها است. از معروف ترین این گروه ها می توان از داعش نام برد.
       
      ما همه ی این ظرفیت را "ظرفیت جهادی اسلامی سنی" می نامیم. واقعیت این است که در تحلیل عمیق بایستی ریشه های تمدنی این ظرفیت مورد مطالعه قرار گیرد. تلاش های عربستان، پاکستان، غرب و یا حتی ایران برای افزایش یا کاهش این ظرفیت و یا جهت دهی آن امری روبنایی است و به دلیل اصل وجود چنین ظرفیتی در منطقه است. مهم ترین زمینه ی این ظرفیت شاید احساس حقارت ناشی از سرخوردگی تمدن اسلامی در مقابل تمدن صلیبی-یهودی است که پس از شکست اندلس تاکنون ادامه داشته و به جز مدت اندکی در دوران امپراطوری عثمانی هرگز ترمیم نشده است. آنچنان که پیشتر گفته شد این گروه ها به رشد و نمو خود در هر آنجا که فرصت آن محیا بوده است به خصوص در سطح خاورمیانه ادامه می دادند تا آنکه بهار عربی و سقوط دولت های دیکتاتور سکولار عرب و جنگ داخلی در سوریه فرصتی بی بدیل برای رشد و زمین های بازی جدیدی برای حضور و طبیعتا بازی خوردن ایشان با توهم نقش آفرینی عمده برای ایشان فراهم آورد. خلا دولت های مرکزی مقتدر، رشد احساسات و هیجانات انقلابی، اشتیاق شدید برای اسلام گرایی پس از دهه ها دیکتاتوری سکولار و لائیک و وجود زمینه های مستعد دموگرافیک و مذهبی از مهمترین عوامل موثر در این تحول بودند. انبار های بزرگ سلاح در کشور های درگیر نا آرامی که به دست شبه نظامیان افتاده بود به خصوص در لیبی و سوریه در کنار پول و ثروت کشورهایی چون عربستان و قطرکه سعی در سودجویی از این پتانسیل جهت پیشبرد اهداف و تصویه حساب های سیاسی خود داشتند چونان هیزمی بود که بر این آتش ریخته شد. در ابتدای امر با نقش آفرینی حکام حاشیه خلیج فارس بالاخص قطر سیل نیروهای جهادی از تمام ظرفیت جهادی اسلام سنی از تمام جهان اسلام مکیده شده و به درون سوریه پمپاژشد. این حرکت موجب ایجاد یک نیروی سوم در کنار دو نیروی اولیه ابتدایی (1.دولت علوی اسدیست 2. بدنه عمدتا سنی جدا شده از ارتش و دیگر اقوام حاشیه نشین ناراضی سوری) شد. به دلیل گستردگی زمین های فتح شده در ابتدای ورود جبهه النصره و عواید مالی چشم گیر این جهاد (اعم از کمک های خارجی و عواید ناشی از اشغال) اختلافات همیشگی بین امرا و فرماندهان و کادر میدانی بروز کرد واین بار بدنه جهادی عراقی یک بار برای همیشه ازین سازمان جدا شد و با شعار "برابری نژادی" و اعطای امارت و فرماندهی های سطوح بالا به خارجیان انشعاب کرد. داعش در ابتدای خروج به دلیل اینکه به بودجه خارجی مستقیمی وصل نبود شروع به پیشرفت در مناطق دارای درآمد داخلی نمود و در سال های اول دارای حداقل خطوط تماس درگیری با دولت بود. بیشترین تلاش داعش با یک استراتژی صحیح در سال های اولیه بر کار فرهنگی و تبلیغات و همچنین ایجاد منابع درآمد ( پیشرفت در مناطق نفتی) متمرکز شد و به دلیل جذاب بودن ایده اصلی بسیار موفق ظاهر شد. البته پس از تثبیت موقعیت داعش روابط در سطوح مختلف را با دولت های منطقه و فرا منطقه ای شروع نمود ولی همواره سعی می نمود که استقلال و فاصله خود را ازیشان حفظ نماید.
      در این بین عراق هرچند در دوران بهار عربی در دوره پسا صدام به سر می برد، ولی در تمام سال های پس از اشغال همواره محل نزاع و درگیری گروه های تندرو و تروریستی وهابی همچون جماعت توحید و جهاد بود، این موارد در کنار ضعف و ناکارآمدی دولت مرکزی، این کشور را نیز به جرگه کشورهای جولانگاه گروه های جهادی افراط گرا ضمیمه کرد  و مناطق وسیعی از آن برای سال ها تحت سلطه دولت اسلامی عراق و شام "داعش" درامد.
      نکته مهم در مورد استفاده از ظرفیت جهادی اسلامی سنی آن بود که در داستان بهار عربی، پس از سرنگونی چند دیکتاتور در کشور های مختلف منطقه، کشورهایی چون عربستان و شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس با کمک سرویس های اطلاعاتی غربی با حمایت مالی و تسلیحاتی و نفوذ سازمانی در این گروه ها از سویی سعی داشتند که این آتش را از تخت دیکتاتوری های خود دور نگاه دارند، از سوی دیگر آن را به ابزاری برای بسط نفوذ خود و براورده ساختن اهداف سیاسی خود و شرکای غربی شان که شامل تامین امنیت اسرائیل بود، بدل ساختند. جریان مبارزه ای که برای مبارزه با اشغال گری و آزادی سرزمین های اسلامی شکل گرفته بود، این بار تبدیل به ابزاری شد جهت تامین امنیت اشغال گر و از میان برداشتن معدود دولت هایی چون سوریه، ایران و عراق که کماکان موضع آزادی خواهانه خود را در برابر اشغال فلسطین حفظ کرده بودند.
       
      از سرریز نیرو تا کمبود نیرو:
       
      در سال های طولانی جنگ سوریه بارها شاهد کوچ نیروهای جهادی از کشور های مختلف منطقه، به خصوص از عراق و شمال آفریقا بودیم. به این گروه ها نیروهای جهادی با تجربه و کارآزموده چچنی که آنها نیز در مسیر مشابهی طعمه تفکر مسموم وهابی گری و تکفیر شده بودند اضافه شدند. در ایام این جنگ به کرات با همجوشی و یا شکاف گروه های جهادی گروه های جدیدی تشکیل می شد. نحوه بازی غرب در بازی گرفتن از دولت های سنی منطقه برای بهره برداری از ظرفیت جهادی اسلام سنی بسیار هوشمندانه بود ولی مقاومت ایران به همراه گروه های هم پیمان (عمدتا عراقی، افغان و ندرتا پاکستانی) و ادامه جنگ و تقویت توان دولت مرکزی در سوریه این طرح هوشمندانه را با نقطه ی ضعفش روبرو کرد: ظرفیت جهادی تولید شده در سال تعداد معدودی است و نیروهای پمپاژشده در سوریه حاصل انباشت سال های طولانی ازین ظرفیت بود! نهایتا با حمایت های ایران و روسیه عرصه بر این گروه ها تنگ آمد. زمین های بیشتری روزانه از دست آنها خارج و نفرات جنگ آور بیشتری هر روز از ایشان کشته می شد. با شکست داعش و عقب نشینی دیگر گروه های جهادی از سرزمین هایی که قبلا در اختیار داشتند، توان رزمی این گروه ها روز به روز کمتر شد که این بار منجر به اتحاد اجباری این گروه ها و تشکیل گروه های کمتر و کم تعداد تر شد. در نهایت با توسعه طلبی ها و سودجویی های دولت رجب طیب اردوغان که ارتش این کشور را به طور غیر قانونی وارد بخش هایی از خاک سوریه کرد، مناطقی در شمال سوریه و منطقه ادلب به عنوان آخرین مامن اخرین گروه های بزرگ جهادی در خاور میانه باقی ماند.
      نهایتا علاوه بر سرخوردگی عمیق در بین خود نیروها ناشی از شکست عظیم پروژه سوریه، سرنوشت گروه های  عمده نیروهای جهادی در منطقه این گونه شد که:
      - نیرو های وهابی تکفیری که مورد حمایت عربستان و خلیجی ها بودند تقریبا از بین رفته و جز گروه های کوچک پراکنده شده در مناطق حاشیه ای و دور دست از ایشان باقی نماند. این مساله منجر شد در ماجراجویی های بعدی آل سعود در یمن، دست این کشور از نیروی انسانی جهادی کار آزموده و با تجربه خالی شود و به رغم داشتن برتری کامل مالی، تسلیحاتی به خصوص هوایی و لجستیکی در یمن نتواند کار مهمی از پیش برد و گروه کوچکی چون انصار الله با نفرات و امکانات محدود، بدون هیچ گونه توان  رزمی کلاسیک راه آنها را بر روی زمین سد کرده و شکست های پی در پی بر آنها وارد سازد. گرچه ساختار بدوی یمن اجازه مانورهای بی نظیری را در صورت وجود یک ظرفیت با کیفیت از نیروهای جهادی خارجی به عربستان می داد ولی حتی داعش نیز که با تنفس مصنوعی عربستان در یمن اعلام موجودیت نمود به زودی خاموش شد.
      لذا به نظر می رسد حرکت انصارالله در مورد کشور یمن به دلیل خالی شدن خزانه نیروی انسانی ظرفیت جهادی سنی حرکتی هوشمندانه بوده است. داستان مشابهی نیز برای حمایت از نیروهای خلیفه حفتر در جنگ داخلی لیبی رخ داد.
      - در سمت دارای رگه اخوانی که به دلیل عقاید نزدیک تر به دولت اردوغان نزدیک شده بودند تنها تعداد محدودی در منطقه ادلب باقی ماندند. اما این پایان راه باقی مانده های جهادیون سوریه نبود. ترکیه پس از آنکه تمام سرمایه گذاری های مالی، سیاسی و نظامی اش در سوریه به شکست انجامید، سعی کرد از سرمایه جهادی باقی مانده برایش جهت قمار کردن در سرزمین های دیگری به منظور بسط نفوذ و قدرت دولت خود بهره ببرد. مهمترین این موارد دخالت نظامی ترکیه در لیبی و منطقه قره باغ بود. در هر دوی این مناطق ترکیه اقدام به پشتیبانی گسترده نظامی در حوزه توپخانه، پوشش هوایی و سامانه های پدافندی و جنگ الکترونیک کرد. هرچند این اقدامات نقش موثری برای تضعیف طرف های مقابل در هر دو منازعه داشتند، اما در نهایت نتیجه جنگ باید روی زمین مشخص شود. جایی که ریسک تلفات نیروی انسانی به شدت بالا است و هزینه های سیاسی و داخلی دخالت نظامی در خارج از مرز ها را به شدت بالا می برد. اینجا بود که اردوغان شروع به انتقال باقی مانده نیرو های جهادی به میادین رزم کرد، ابتدا در لیبی و سپس در قره باغ. این نیروهای جهادی که از سویی سال ها تجربه جنگی را در چنته داشتند و آب دیده شده بودند و از سوی دیگر پشتیبانی هوایی خوبی از ترکیه دریفات می کردند توانستند پیروزی های خوبی بدست آورند و طعم شکست های سخت را به نیرو های خلیفه حفتر در لیبی و ارمنستان در قره باغ بچشانند. اما در کنار پیروزی ها واقعیت دیگر آن است که هزنیه این اقدامات گزاف بود. تعداد اندک باقی مانده از جنگ آوران جهادی با تجربه با بکار گیری در هر دخالت نظامی خارجی به عنوان مزدور به سرعت کمتر و کمتر می شود. در هر درگیری صد ها نفر از آنان کشته می شود و یا توان رزمی خود را به دلیل جراحت از دست می دهد، و پایانی نیز برای این جنگ ها در سزمین های بیگانه دیده نمی شود، دیروز در لیبی، امروز در قره باغ و فردا شاید در اتیوپی ...
      دور نیست زمانی که از ذخیره انسانی این گروه از نیروهای جهادی نیز چیزی باقی نماند. از دید یک دولت شیعه همچون ایران، در نگاه نخست این می تواند خبر خوبی باشد. چه چیزی بیشتر از از بین رفتن جنگ جویانی که شیعیان را کافر دانسته و خونشان را حلال می دانند می تواند بیشتر امنیت اقلیت شیعه را تامین نماید! واقعیت تلخ اما آن است که این افراد ذخایر انسانی و رزمی دنیای اسلام بودند، ذخایری که درابتدا نه برای مسلمان کشی و برادر کشی، نه برای به آتش کشیدن و ویران کردن سرزمین های اسلامی، بلکه برای آزاد سازی سرزمین های اسلامی همچون فلسطین، بوسنی، چچن و افغانستان شکل گرفته بودند، ذخایری که می توانستند موجب تقویت جبهه مسلمین در برابر اشغال گران اجنبی باشند. ظرفیتی که می توانست برای مبارزه با اسرائیل و آزاد سازی سرزمین های فلسطین از جمله قدس شریف بکار گرفته شود و نه تامین امنیت رژیم اشغال گر قدس با زمین گیر کردن دشمنان اسرائیل و تامین منافع امنیتی آمریکا و اسرائیل در منطقه. ولی متاسفانه این فرصت نیز همچون بسیاری دیگر از فرصت های تاریخی یک بار برای همیشه بر باد رفته و بعید است که سال های طولانی چنین ظرفیت تولید شود.
       
       

       
      تصویری از تروریست های سوری و پانترک در نزدیکی مرز ایران. نفر سمت چپی با دست سرزمین های ایران را نشانه رفته است، و نفر راستی علامت نژاد پرستانه گرگ های خاکستری را نشان می دهد.
       
       
      تروریسم، خطری قدیمی در پوستینی جدید
       
      اگرچه تهدید تروریسم تهدید جدیدی برای جمهوری اسلامی ایران نبوده است، اما در دهه اخیر این تهدید عمدتا رنگی مذهبی داشته که طرف مقابل در آن گروه های تکفیری/سلفی/تندرو بوده اند. این گروه ها در منطقه برای سالیان متمادی سعی داشته اند ایران را نیز در آتش فتنه های خانمان سوز اقدامات تروریستی شان بسوزانند ولی به 2 دلیل عمده تلاش های آنان ناکام مانده است.
      نخست آنکه با مجاهدت ها و جان فشانی های رزمندگان محور مقاومت و شهدای حرم و نقش ویژه ای که شهید سپهبد سلیمانی بر عهده داشت، مقابله با فتنه در نطفه آن قبل از رسیدن به مرز های ایران اسلامی به عنوان راهبرد ایران تعریف شد.
      دوم آنکه این گروه ها در مناطقی در خاورمیانه موفقتر بودند که اولا جامعه شیعیان در اقلیت بودند و منابع انسانی برای جذب نیرو های تندرو و تکفیری از میان مذاهب دیگر در دسترس بود؛ دوم این مناطق عمدتا کشورهایی بودند که دولت مرکزی در آن فاقد قابلیت های لازم برای بر قراری نظم و امنیت بود و یا این قابلیت ها را از دست داده بود. در جامعه ایران اما با قدرت حکومت مرکزی و نیز اکثریت جمعیتی شیعه اساسا زمین بازی چندانی برای این گروه های تکفیری وجود نداشت و اقدامات آنها به معدود موارد بمب گذاری و ترور کور شهروندان خلاصه شد.
      اما به موازت این جریان با ریشه مذهبی، جریان خطرناک دیگری نیز سال ها در مناطق مختلف کشور در حال ریشه دواندن و فساد بود که مرتبا با هشدارهای کارشناسان و دلسوزان همراه بود که توامان با نادیده انگاری و بی کفایتی از سوی برخی نهاد های حاکمیتی همراه می شد. این خطر که در سال های اولیه انقلاب نیز در شکل تجزیه طلبی و قوم گرایی خود را نشان داده بود این بار با ریشه های قوی نژاد پرستانه از کشورهای همسایه همراه شده است.
      هویت زدایی های ناآگاهانه و بعضا سازمان یافته از سوی نهاد ها و اشخاص وابسته به حاکمیت، بی برنامگی فرهنگی و انفعال محض در برابر جعلیات و دست اندازی های فرهنگی-تاریخی-هویتی بیگانگان را می توان از مهم ترین دلایلی بر شمرد که به این فتنه دامن زده  است. امروز شدیدترین و فاشیستی ترین نوع این تفکرات در ایران را در مناطق محروم جنوب شرقی و میان اهل سنت در مناطق غربی نمی توان یافت بلکه پایگاه آن در منطقه ای از کشور است که از توسعه یافته ترین و صنعتی ترین مناطق کشور بوده، و در میان جمعیتی دیده می شود که نه اهل سنت و یا سلفی و امثالهم، که از پایگاه های سنتی جمعیت معتقد شیعه در ایران بوده است. 
       
       
        
      تروریست های سوری که پرچم ترکیه را به همراه دارند
       
       
       
       
       
      در پی کمرنگ شدن پیوند های فرهنگی، هویتی، و حتی مذهبی بین ایران و منطقه قفقاز در دو قرن پس از جدایی این مناطق؛ در چند دهه اخیر این روند تشدید شده است. از عوامل تشدید بایستی به فعالیت های گسترده پان ترکسیم، دین زدایی و جعل تاریخ از یک سو، و از سوی دیگر انفعال و کم توجهی جمهوری اسلامی  به این مساله در منطقه قفقاز و حتی مناطق شمال شرقی داخل خاک خودی اشاره نمود.
       
       

       
      اکنون می توان گفت که اولویت ژئوپلتیک جدی و حیاتی برای ایران در این مناطق باقی نمانده است. علاوه بر اینکه منطقه قفقاز جنوبی، به خصوص جمهوری آذربایجان تبدیل به ترمینال حضور و فعالیت سرویس های امنیتی و جاسوسی اسرائیل علیه ایران شده است و فراتر از این ، جمهوری آذربایجان روابط گسترده نظامی و اقتصادی نیز با این رژیم بر قرار ساخته است. دامنه فعالیت اسرائیل تا آنجا بود که بر طبق برخی گزارشات مبدا پهپاد هرمس 180 اسرائیلی که چند سال قبل به حریم هوایی ایران تجاوز کرد جمهوری آذربایجان بود.
       
       
       
       این کشور نسبت به مرز های دریایی و زمینی ایران چشم طمع داشته و به شدت از فعالیت های تجزیه طلبانه در داخل ایران حمایت می کند. از سوی دیگر با توجه به حضور جمعیت چندین میلیونی اقوام آذری زبان در ایران که در بین گروهی از آنان تبلیغات تجزیه طلبانه و جعل تاریخی-هویتی رواج و باورمندی قابل توجهی داشته زمینه روز تهدید را روز به روز بیشتر می کند.
       
       
       

      "آذربایجان جنوبی ایران نیست" در ورزشگاه یادگار امام تبریز
       
      در دهه‌ی اخیر شاهد کشورگشایی "نیابتی" و افزایش نفوذ بی‌مهابای ترکیه و «رجب طیب اردوغان» در جای‌جای خاورمیانه و شمال آفریقا بوده‌ایم. از دامن زدن به آتش سوریه و دست‌درازی به سرزمین‌های کردنشین این کشور، نفوذ و بمباران مستمر بخش شمالی کردستان عراق تا فعالیت مستقیم در پس دولت وفاق لیبی. اکنون اما کارزار قره‌باغ / آرتساخ - در لوای مناقشه‌ی قدیمی بین ارمنستان و آذربایجان - صحنه‌ی قدرت‌نمایی ترکیه در مقابل سایر بازیگران منطقه‌ است.
      با انتقال تروریست های سوی از شمال سوریه توسط ترکیه و از طریق خاک این کشور به منطقه قفقاز این تهدیدات جنبه دیگری نیز یافت. یال تکفیری تروریسم که فرسنگ ها دورتر از مرز های ایران درهم شکسته بود با پول، تجهیزات و حمایت ترکیه و جمهوری آذربایجان به عنوان حامیان این جریان نژاد پرست با قشون تروریست های نژاد پرست دست داده و در نقطه صفر مرز ما مستقر شدند، دقیقا همان اتفاقی که برای جلوگیری از رخ دادن آن دریایی از خون بهترین جوانان اسلام هزینه شده بود.
       
      نتایج ایجاد کوریدور ترکی برای محیط امنیتی ایران:
       

       
      با شکست تحقیر آمیز ارمنستان از آذربایجان، که به نابودی ارتش این کشور انجامید پاشینیان در توافق نامه ای تهدات و امتیازات قابل توجهی را در اختیار طرف آذری قرار داد. بخش بسیار مهم و جنجالی در این توافق کوریدوری ست که در امتداد رود ارس از آذربایجان به نخجوان و ترکیه از درون سرزمین های تحت حاکمیت ارمنستان مرتبط می شود. با در اختیار گرفتن این کوریدور از جهات متعددی خطرات جدی متوجه جمهوری اسلامی ایران می شود.
      ·        نخست آنکه برای اولین بار، ترکیه مسیر زمینی مستقیمی به قفقاز جنوبی و سواحل دریای خزر پیدا می کند. این مهم این دولت را بیش از هر زمان دیگری در تمام دوران ترکیه مدرن در برتری ژئوپلتیک قرار می دهد و گامی ست مهم در جهت تحقق رویای قدیمی سرزمین های ترک.
      ·        دوم آنکه با توجه به آنکه ترکیه و آذربایجان در این جنگ در مقیاس قابل توجهی از توان رزمی گروه های تروریستی سوری که تجربه جنگی ارزنده ای را نیز در میادین نبرد سوریه به دست آورده بودند استفاده کردند، این مسیر دسترسی مستقیمی جهت انتقال باقی مانده نیرو و منابع انسانی جهادی و تامین تدارکات از ادلب در شمال سوریه تا نقطه صفر مرزی ایران و قفقاز جنوبی فراهم می آورد. در واقع سنگر بندی هایی که مدافعین حرم و رزمندگان محور مقاومت از دمشق تا بغداد برای جلوگیری از رسیدن تروریست ها به مرز های ایران انجام داده بودند از این مسیر دور زده می شود.
      ·        سوم، با توجه به جمعیت قابل توجه گروه های نژاد پرست تجزیه طلب در مناطق شمال غرب، خصوصا آذربایجان شرقی، این نیروها در پی دست دادن در دو سوی ارس و تحقق رویای خود در جدا سازی خاک ایران خواهند بود. ایجاد آشوب و تسلیح هسته های عملیاتی این نیروها در داخل خاک ایران از مواردی ست که پیشبینی می شود به طور جدی در دستور کار قرار گیرد. در واقع تا همین امروز نیز چندین محموله قابل توجه اسلحه با مبدا ترکیه در داخل ایران کشف و ضبط شده است. این مساله به ویژه از آن جهت که جمهوری آذربایجان با دشمنان قسم خورده ایران اسلامی همپیمان شده، و ترکیه چشم طمع به خاک ایران دارد، و خصوصا دولت ترکیه به خاک ایران به چشم پلی برای اتصال زمینی به آسیای مرکزی می نگرد اهمیت دوچندانی می باید.
      ·        چهارم، احتمال می رود ترکیه، صحنه منازعه قره باغ را به صفحه شطرنج دیگری برای پیشبرد رقابت منطقه ای خود با ایران تبدیل سازد که می تواند ریسک های امنیتی و نظامی قابل توجهی به همراه داشته باشد.
      ·        پنجم، این کوریدور مسیر دسترسی ایران به قفقاز جنوبی را کاملا قطع ساخته و مرز های زمینی ایران با این منطقه را کاملا تحت تسلط ترکیه در می آورد، این موضوع هم از جهت ژئوپلتیک موجب تضعیف ایران می شود و هم روسیه و دیگر همسایگان را در برتری نسبی ژئوپلتیک نسبت به ایران قرار می دهد.
       

       
      ·        ششم، این کوریدور حتی به لحاظ اقتصادی ریسک های جدی را متوجه ایران می کند. تغییر مسیر تزانزیت کالا به شکل انبوه، قطع ترانزیت کالا به نخجوان از خاک ایران، و تغییر مسیر شاه راه های انتقال انرژی از تبعات جدی این مساله می باشد. جمهوری آذربایجان برای دسترسی به نخجوان و ترانزیت به این منطقه، و فراتر از آن دسترسی زمینی به ترکیه همواره نیازمند عبور از مسیر ترانزیتی ایران بوده است. این مساله علاوه بر وابستگی این کشور به ایران منافع تجاری را نیز برای ایران به همراه داشت. این کوریدور پتانسیل قابل توجهی برای یک شاه راه انرژی جدید در قفقاز ایجاد می کند که منابع انرژی آذربایجان و دریای خزر را در مسیری کوتاه و بدون نیاز به عبور از خاک ایران به ترکیه و سپس به اروپا می رساند. حذف ایران از مسیر ترانزیت انرژی قفقاز و نیز تسهیل مسیر برای رقبای ایران در بازار انرژی از جمله خطرات اقتصادی این کوریدور ارزیابی می شود.
       
       
      اقدامات پیشنهادی
       
      ·        به دلیل وجود ظرفیت انسانی نسبتا موثر در تهدید مورد نظر، اتخاذ جدی و بی مهابای سیاست تحمل صفر از سوی جمهوری اسلامی ایران چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی توصیه می شود. این سیاست به طور هم زمان در میادین سیاسی، رسانه ای و به ویژه عملیات گسترده نظامی لازم است پیگری شود. در واقع نه یک عملیات سیاسی، که یک عملیات رزم چند بعدی (هیبریدی) در تمامی اشکال خود باید پیگیری شود.
      ·        پذیرش هرگونه تغییر در مرز های بین المللی در هر دو حوزه سیاسی و نظامی باید به کلی رد شود.
      ·        در حوزه رسانه ای و جنگ نرم، بایستی توجیه پذیری داخلی و خصوصا بین المللی اقدامات قاطع نظامی مد نظر قرار گیرد. گروه های تروریست نژاد پرست تاکنون با جنایات خود به کرات خوراک رسانه ای و عملیاتی لازم را فراهم آورده اند و لازم است با مانور های رسانه ای گسترده از آن بهره گیری شود. مورد ظن بودن ترکیه و سیاست های تهاجمی آن در دیگر نقاط، در بین دولت ها و ملت های غربی خصوصا اروپا، مورد دیگری ست که می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
      ·        در بخش اقدامات سخت، این اقدامات باید کوتاه، خاتمه دهنده و وحشت گستر باشند. جمهوری اسلامی ایران به درگیری های متعدد و پراکنده، و یا جنگ فرسایشی در مرز های خود نیازی ندارد. از این روی این اقدامات آنچنان که گفته شد در راستای پیاده سازی سیاست تحمل صفر، باید با قاطعیت هر چه تمام تر، با قدرت حتی به مراتب بیش از حد نیاز، و با اشراف اطلاعاتی کامل صورت گیرد.
      ·        لازم است در کل مناطق شمال ارس، به ویژه در محدوده کوریدور مورد بحث عملیات های نظارتی، جاسوسی و شناسایی گسترده و مداوم اجرا شود. هر تحرک مشکوکی با سنگین ترین قدرت آتش سرکوب شود، هر گونه پاسخ احتمالی طرف مقابل با شدید ترین اقدامات در نطفه خفه شود. چنانچه برای زدن هدفی مشکوک، رهاسازی بمبی 20 کیلویی از یک پهپاد لازم باشد، با صرف 2 بمب 1 تنی که از جنگنده رها شود، آن هدف باید از بین برود. چنانچه یک راکت کوچک تحرک تروریست ها در حاشیه مرزی را بتواند متوقف سازد باید از موشک های سنگین و قدرتمندی استفاده شود که جدی و قاطع بودن اراده جمهوری اسلامی ایران را در تامین امنیت ملی و مبارزه با تروریسم به خوبی نمایش دهد. این اقدامات باید به نحوی باشد که چنانچه طرف مقابل بخواهد در یک اقدام انتقام جویانه یک گلوله خمپاره به سمت یک پاسگاه مرزی شلیک کند، به این گمان برسد که احتمالا یک نهاد دولتی در باکو با شلیک موشک های بالستیک و کروز با خاک یکسان خواهد شد.
       
       
       
      گرچه مرحب سپر انداخته خیبر باقی است
      بت نگویید شکستیم که بت گر باقی است
       
       
       
       
        [1] ISI (Inter Servise Inteligence )
        Multi domain warfare
    • توسط seyedmohammad
      بسم الله الرحمن الرحیم 
       
       

       
      مؤسسه سلطنتی روابط بین‌المللی ( Royal Institute of International Affairs) که به اختصار چتم هاوس  Chatham House خوانده میشود ؛ مهمترین اندیشکده ی کشور انگلیس و همچنین مهم ترین اندیشکده ی غیر آمریکایی بر اساس شاخص های پژوهش جامع مک گان در مورد رنکینگ اندیشکده هاست .  این اندیشکده  به تحلیل چالش‌های استراتژیک می‌پردازدو به نوعی نسخه ی انگلیسی "شورای روابط خارجی آمریکا " ست . به همین دلیل  از چتم هاوس به عنوان مرکز تدوین سیاست خارجی انگلستان نیز  یاد می‌شود.
      مبداء مؤسسه سلطنتی امور بین الملل  یك نشست بین المللی است که كه توسط لیونل كورتیس و نمایندگان آمریكا و انگلیس برای كنفرانس صلح پاریس در 30 مه 1919 تشکیل شده است ، پس از تجربه ی تبادل سودمند اطلاعات پس از کنفرانس صلح ، کورتیس تصریح کرد: وقتی نمایندگان در قالب مؤسسه بین المللی به خانه بازگشتند ، باید روش تحلیل و بحث و گفتگو ادامه یابد. لیونل کرتیس در تأسیس  چتم هاوس نقش مهمی داشت.
      سرانجام ، نمایندگان انگلیس و آمریکا مؤسسات جداگانه ای تشکیل دادند که آمریکایی ها شورای روابط خارجی در نیویورک را توسعه دادند .مؤسسه  امور بین الملل ، جلسه افتتاحیه خود را ، به ریاست  رابرت سیسیل ، در تاریخ 5 ژوئیه سال 1920بر گزار کرد .  در این جلسه ، وزیر خارجه سابق ادوارد گری به سمت ریاست اندیشکده برگزیده شد .
       
       
       

       
      تا سال 1922 ، با افزایش اعضای این مؤسسه ، نیاز به فضای بزرگتر و عملی تری وجود داشت و موسسه از طریق هدیه سرهنگ کانادایی لئونارد ،  خانه ی خاندان چتم در شماره 10 میدان سنت جیمز ، جایی که این موسسه هنوز در آن قرار دارد ، به دست آورد. پس از آن ، مجله " امور بین الملل " در ژانویه سال 1922 راه اندازی شد که این امکان را فراهم می آورد که بین المللی گزارش های مختلف و مباحث موجود در انستیتو را منتشر کند.  آرنولد توینبی مورخ شهیر ،  پس از منصوب شدن به عنوان مدیر مطالعات ، به عنوان چهره برتر تولید مطالب سالانه انستیتو در امور بین الملل برگزید شد و تا زمان بازنشستگی در سال 1955  این سمت را بر عهده داشت . 
      در سال 1926 ، 14 عضو چتم هاوس در نخستین کنفرانس پژوهشگاه روابط اقیانوس آرام ، نمایندگی پادشاهی انگلستان را تشکیل دادند ، مجمعی که به بحث در مورد مشکلات و روابط بین ملل اقیانوس آرام اختصاص یافته است. این مجمع  به عنوان بستری برای مؤسسه در جهت ایجاد آگاهی سیاسی و تجاری پیشرفته از منطقه ، با تمرکز ویژه بر توسعه اقتصادی چین و روابط بین الملل مورد توجه قرار گرفت. در همان سال ، این مؤسسه منشور سلطنتی خود را دریافت کرد ، پس از آن به عنوان " موسسه سلطنتی امور بین الملل " شناخته شد. 
      در سال 1929   اندیشکده ، شاهد آغاز کار گروه مطالعات ویژه  در مورد مسئله طلا ی بین المللی بود. این گروه که شامل اقتصاددانان برجسته ای همچون جان مینارد کینز بود ، یک مطالعه سه ساله را در مورد مسائل اقتصادی در حال توسعه انجام داد که تسویه حساب های بین المللی پول پس از جنگ ایجاد کرد. تحقیقات این گروه تصمیم بریتانیا برای کنار گذاشتن استاندارد طلا را دو سال بعد پیش بینی کرد. 
      در همین زمان ، چتام هاوس به مکانی برای سیاستمداران و بازیگران پیشرو در امور جهانی معروف شد که در لندن از آنجا بازدید کنند. به ویژه ، مهاتما گاندی در 20 اکتبر 1931 از این مؤسسه بازدید کرد و در آنجا سخنرانی در مورد "آینده هند" ارائه داد. در این گفتگو 750 عضو شرکت کردند که بزرگترین جلسه انستیتو تا آن زمان بود. 
      نورمن انجل کتاب مشهور خویش، توهم بزرگ، را در حالی که مشغول فعالیت در اندیشکده  بود ،  درست دو سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول نوشت. به گفته او وابستگی متقابل اقتصادی میان دولت های پیشرفته صنعتی چنان چشمگیر شده است که دیگر کنترل سرزمین، پیش نیاز ثروت اقتصادی نیست.در سال 1933 نورمن آنجل ، به خاطر کتابش "توهم بزرگ " جایزه صلح نوبل دریافت کرد .
      با شروع  جنگ جهانی دوم این مؤسسه به دلایل امنیتی غیر متمرکز شد و بسیاری از کارمندان به کالج Balliol ، آکسفورد منتقل شدند . در آنجا ، سرویس مطبوعاتی و تحقیقات خارجی این مؤسسه با وزارت امور خارجه همکاری کرد که گزارشهای مختلفی در مورد مطبوعات خارجی ، پیشینه تاریخی و سیاسی دشمن و مباحث مختلف دیگر انجام داده است . در سال های چنگ این مؤسسه همچنین در خانه خود در میدان سنت جیمز در لندن خدمات اضافی بسیاری را برای دانشمندان و نیروهای مسلح ارائه میداد .
      چتم هاوس درسالهای پس از جنگ و  اوایل سال 1939 از طریق کمیته بازسازی در مورد مسائل احتمالی پس از جنگ تحقیق کرده بود. در حالی که تعدادی از کارمندان در پایان جنگ به مؤسسه بازگشتند ، تعدادی از اعضاء خود را در عضویت در طیف وسیعی از سازمان های بین المللی ، از جمله سازمان ملل و صندوق بین المللی پول بازیافتند . Chatham House در ترکیب این امر با حمایت اولیه انستیتو از سازمان ملل و تأثیر مطالعه طلا بر روی سیستم برتون وودز ، خود را به عنوان یک بازیگر پیشرو در توسعه سیاسی و اقتصادی بین المللی معرفی کرد. 
      در واکنش به تغییر جهان پس از جنگ ، چتم هاوس با توجه به درخواست های فزاینده برای توسعه جنگ سرد ، تعدادی از مطالعات مربوط به انگلیس و ساختار سیاسی جدید مشترک المنافع را آغاز کرد . همچنین  یک هیئت مطالعات در روابط نژادی در سال 1953 ایجاد شد که خواستار برابری نژادی در سراسر جهان می شد. این گروه در سال 1958  یک موسسه خیریه مستقل گشود و موسسه روابط نژادی را تشکیل داد . 
      پس از بحران موشکی کوبا و کودتای برزیل ، این مؤسسه تمرکز فزاینده ای را در منطقه آمریکای لاتین ایجاد کرد.
      این اندیشکده نقش مهمی در روابط بین الملل جنگ سرد تا اکتبر سال 1975 میزگرد آنگلوساکسون ها -اتحاد جماهیر شوروی داشت ، اولین بار در یک سری از جلسات بین چتم هاوس  و موسسه اقتصاد جهانی و روابط بین الملل در مسکو. به عنوان نمونه اولیه دیپلماسی دوطرفه ،  یكی از اولین تلاشهای اینچنینی در جنگ سرد بود.این نشست به دنبال توسعه ارتباطات نزدیک تر و بهبود روابط بین انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی بود و تاحدودی نیز به موفقیت دست پیدا نمود  بلافاصله پس از اولین میزگرد آنگلوساکسون ها  و اتحاد جماهیر شوروی ، این مؤسسه یک پروژه تحقیقاتی فشرده با عنوان "سیاست خارجی انگلیس تا 1985" آغاز کرد. هدف اصلی آن تجزیه و تحلیل مسائل سیاست خارجی بود که انگلیس در آینده ای نزدیک و نزدیک با آن روبرو می شد. تحقیقات از سال 1976 آغاز شد و این یافته ها بین سالهای 1977 و 1979 در امور بین الملل منتشر شد .
      در آغاز دهه 1980 ، شورا تلاش كرد تا قابلیت های تحقیقاتی مؤسسه را در دو حوزه مهم در حال ظهور گسترش دهد. نخستین برنامه های مدرنی که با این ابتکار عمل ایجاد شدند، برنامه " انرژی و تحقیق  " و برنامه " اقتصاد بین المللی " است که در سال 1980 - 1981 شکل گرفت. 
      این مؤسسه علاوه بر تغییر شکل شیوه های تحقیقاتی خود ، به دنبال تقویت شبکه بین المللی خود ، به ویژه در بین ملت های مرفه اقتصادی است. به عنوان مثال ، برنامه خاور دور Chatham House ، که با هدف بهبود روابط انگلیس و ژاپن در درازمدت و کوتاه مدت ایجاد شده بود ، با حمایت گروه " ژاپن 2000  "در سال 1984 تقویت شد. وقتی این مؤسسه 75 مین سالگرد تاسیس خود را در سال 1995 جشن گرفت ، رویدادی ملی به شمار آمد تا حدی که با بازدید ملکه الیزابت دوم و پرنس فیلیپ ، دوک ادینبورگ برگزار شد . سال 1998  سال ایجاد انجمن مطالعات آنگولا بود. آنگولا با ترکیب ذخایر نفتی این کشور و جاه طلبی های روزافزون بین المللی خود ، به سرعت به یک کشور با نفوذ آفریقا بدل شد. در نتیجه ، چتم هاوس  این انجمن را ایجاد کرد تا بتواند یک بستر بین المللی برای "بحث و تحقیق در آینده ، بحث متمرکز بر سیاست و تأثیرگذار" ایجاد کند. سپس برنامه گسترده ی مطالعات آفریقایی  این موسسه در سال 2002 ایجاد شد  و ساختار جدید برنامه های مطالعات منطقه را آغاز کرد. 
      جایزه چتم هاوس نیز  در سال 2005 راه اندازی شد،این جایزه سالانه به شخص، اشخاص یا سازمان‌هایی اعطا می‌شود که اعضای چتم هاوس آن‌ها را موثرترین افراد در بهبود روابط بین‌المللی در سال پیش تشخیص دهند. در سال 2016 این جایزه مشترکا به وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، جان کری و وزیر امور خارجه ایران محمدجواد ظریف اهدا شد . 
      در ژانویه 2013 این مؤسسه آکادمی خود را برای رهبری در امور بین الملل اعلام کرد  و به رهبران جهانی بالقوه و مستقر کمک هزینه 12 ماهه در این موسسه با هدف ارائه برنامه ای  از فعالیت ها و آموزش های لازم برای توسعه نسل جدیدی از رهبران در سطح بین المللی ارائه داد.  در نوامبر سال 2014 ، ملکه به همراه پرنس فیلیپ  بار دیگرآکادمی اندیشکده را  با عنوان " آکادمی ملکه الیزابت دوم برای رهبری در امور بین المللی  "  به طور رسمی راه اندازی کرد.
       
      هم اکنون چتم هاوس  با توجه به اعضای خود ، قصد دارد تا بحث و گفتگو را در مورد تحولات مهم در امور بین الملل و پاسخ به سیاست ها ترویج دهد. تحقیقات و تحلیل های مستقل آنها در مورد چالش های جهانی ، منطقه ای و ویژه کشور درنظر گرفته شده است تا ایده های جدیدی را به تصمیم گیرندگان ارائه دهد که چگونه می توان از نزدیک تا بلند مدت با آنها مقابله کرد. Chatham House به طور معمول به عنوان منبع اطلاعات برای سازمان های رسانه ای که به دنبال سوابق یا کارشناسان درمورد موضوعات مربوط به موضوعات مهم بین المللی هستند ، مورد استفاده قرار می گیرد.
       
      این اندیشکده همواره تبلیغ می کند که عضویت در آن  مبتنی بر داوطلب شدن اعضا ست  و هرکسی ممکن است به آن ها بپیوندد. این اندیشکده  طیف وسیعی از گزینه های عضویت برای شرکت ها ، مؤسسات دانشگاهی ، سازمان های غیردولتی و افراد از جمله دانشجویان و افراد زیر 30 سال را دارد. علاوه بر اعضای شرکتی متشکل از ادارات دولتی ، شرکتهای بزرگ ، مؤسسات دانشگاهی ، بانکهای سرمایه گذاری ، سازمانهای غیر دولتی ، شرکتهای انرژی و سازمانهای دیگر ، فلذا چتم هاوس در حال حاضر به عنوان اعضای جداگانه خود دارای رهبران بین المللی از تجارت ، دیپلماسی ، علم ، سیاست و رسانه است . با توجه به مراسمات دوره ای و سخنرانی های منظم برگزار شده در این مجمع لازم به ذکر است که تاکنون این مجمع میزبان برخی از چهر ه های سیاسی ایرانی از جمله وزرای خارجه ایران در چند دوره به عنوان سخنران مدعو بوده است . 
       

       
      لازم به ذکر است که نوعی قانون با هویت "فراموشخانه " به طور سنتی از دیرباز در این اندیشکده اجرا میشده است که معروف به قانون  عدم انتساب است که  و این شرط را فراهم می کند که میهمانانی که در یک جلسه حضور دارند ممکن است درباره محتوای این نشست در دنیای خارج بحث کنند ، اما ممکن است بحث نکنند که چه کسی در آن شرکت کرده است یا آنچه شخص خاص گفته است را مشخص می کند. . به گفته ی رهبران چتم هاوس ، برای تسهیل بحث صریح و صادقانه در مورد موضوعات بحث برانگیز یا غیرمعمول توسط سخنرانانی که شاید در غیر این صورت مجمع مناسبی برای صحبت آزادانه نداشته اند ، این قانون تکامل یافته است . با وجود این ، اکنون بیشتر جلسات در این موسسه به طور کامل ضبط می گردد .
       
      تحقیقات Chatham House در  سه بخش موضوعی :
       
      انرژی ، محیط زیست و منابع ،
       
      اقتصاد بین الملل ، امنیت بین المللی
       
      و مطالعات منطقه ای و حقوق بین الملل  ،سامان یافته است  که شامل برنامه های مطالعات منطقه ای در مورد آفریقا ، ایالات متحده و آمریكا ، آسیا و اقیانوسیه ، اروپا ، خاور میانه و آفریقای شمالی و روسیه و اوراسیا است .
       
      ..................................................................................
       
      1.https://www.chathamhouse.org/about
       
      2.https://en.wikipedia.org/wiki/Chatham_House
    • توسط LostSky
      منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 
      1399/10/23 خورشیدی
       
      =================
       
       
       
      پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم.
       
      این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست.
      یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد.
      از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده.
      بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت.
      با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه.
      البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
    • توسط seyedmohammad
      بسمه تعالی
       

       
      OBSERVER RESEARCH FOUNDATION
       
      بنیاد پژوهشی آبزرور(او.آر.اف)، اندیشکده ای مستقر در کشور هند است. که از سوی شرکت خوشه ای صنایع اتکا (Reliance Industries) تامین مالی میشود. خانواده آمبانی مالکین شرکت مذکور از بنیانگذاران اولیه این بنیاد بوده اند و تا سال 2009 در حدود 90 درصد تامین مالی آن را انجام داده اند. این بنیاد سه دفتر اصلی در مومبایی، چنای و کلکته دارد. او.آر.اف آن دسته اطلاعات و درون داده هایی را تامین میکند که برای سیاستگذاری و تصمیم سازی دولت، رهبران سیاسی و اقتصادی هند مفید است. سرآغاز او.آر.اف، تمرکز بر مشکلات درونی اقتصاد هندوستان که از اصلاحات دهه 90 سربرآورده بودند. گرچه امروز فعالیت های خود را به حوزه های امنیت و استراتژی، اداره، محیط زیست، انرژی و منابع، اقتصاد و رشد نیز گسترش داده است. همچنین در بودجه نیز وابستگی های خود را به اتکا کاهش داده و تا به امروز 35 درصد 1.6 میلیون دلار تامین مالی خود را از دولت و خارج از کشور و سایر نهاد ها به دست می آورد.
      موسسه آغاز خود را چنین بیان میکند:
      ORF از 1990 و از محل تلاقی ایده هایی درمانده از عملگرایی آغاز به فعالیت کرد. در دوره ای  که هندوستان خود را با نظم نوین اقتصاد بین الملل همگام مینمود، مشکلات بسیار زیادی پدیدار شدند، و همین امر نیازها برای شکل گیری مجمعی مستقل که بتواند با دیدگاهی نقادانه به مشکلاتی که گریبانگیر کشور است پرداخته و در تهیه پاسخ های سیاسی منسجم کمک کند.  بنابراین ORF در اولین گام و بر این اساس شکل گرفت و توانست با گرد یکدیگر نشاندن و جلب همراهی اقتصاددانان پیشروی هند و سیاستگذاران، دستور کار برای اصلاح اقتصاد هند را فراهم کند.
      اهداف امروز:
      پس از دهه 90 و در طی 30 سال گذشته، ORF  حضور گفتمانی وسیعی در میان سیاستگذاران هندی و روند های اصلی این کشور داشته است. از اصطلاحات داخلی گرفته تا شکل دادن به گفتمان های بین المللی و جلب شرکای خارجی و ایجاد اجماع برای هندوستانی که میخواهد با دنیا روابط متقابل داشته باشد.
      موضوعات این روزهای ORF  پرداختن به مسائلی چون ظهور قدرت های جدید، تغییراتی که نظام های بین المللی با آن روبرو هستند، موضوعات مربوط به فضا، اقیانوس ها، اینترنت و ذهن انسان. ORF  در اهداف خود شناسایی رهیافت ها و راهبری مرتبط با امنیت، راهبردها، اقتصاد و توسعه و همچنین منابع را دنبال میکند. در هنگامی که هند برای خود جایگاه بزرگتری در قرن 21ام تصور میکند، ORF به دنبال توسعه مرزهای هنجاری آن است، اخذ ایده های جدید و بسط آنها به معرفت سیاسی و همچنین ایجاد بستری برای نسل جدید متفکران. این موضوعات در ماموریت این سازمان توسط نخبگان برتر، دانشگاهیان، سیاست سازان، رهبران تجاری، نهادها و بازیگران جامعه مدنی پشتیبانی شده است.
      ORF چند صدایی از تمام گوشه ها، جغرافیایی و جنسیتی، کسانی که گفتمان رایج را مسلط می دانند و یا آن را پرسش قرار میدهند دنبال میکند و این کثرت گرایی افکار و نداها ست در کشوری با بیش از یک میلیارد جمعیت، که ORF می خواهد همزمان با گفتگوها و مسائل جهانی به هند بیاورد. 
       
      انجمن های بین المللی و گفتمان ساز ORF
      گفتگوی جهانی کیگالی(KIGALI)
      مباحثات بین المللی متشکل از بازیگران مختلف جهانی پیرامون مسائل معاصر رشد و توسعه آفریقا که بصورت سالانه در کشور رواندا و به ابتکار مشترک دو اندیشکده هندی، مرکز دیپلماسی اقتصادی و ORF برگزار می شود. در این گفتگوها به مسائلی چون تغییرات آب و هوایی و پایداری، تغییرات تکنولوژی و جوامع، بهداشت عمومی و سرمایه انسانی، همراه با محور قرار دادن برابر جنسیتی در کانون مباحثات پرداخته می شود. 

      انجمن آسیا برای اداره جهانی
      این انجمن کارگاهی مشترک با همکاری ORF هندوستان و موسسه ZEIT-Stiftung Ebelin und Gerd Bucerius آلمان است. نگاه دقیق و نزدیک به مسائل مناطق مختلف آسیا و چالش هایی که جامعه جهانی با آن روبروست، مقصود این انجمن است. هدف اولیه آن ارائه آموزش  و بستری شبکه ای برای ایجاد گفتگو میان جوانانی که حِرَف مختلف را راهبری می کنند، گفتگوها و چالش های که از تعبیر و تفسیر پیچیدگی ای واقعیت های معاصر نشات گرفته اند.این کارگاه ها همچنین فرصتی خواهند بود برای مشورت و رایزنی با شخصیت ها و مسئولیت سطح بالای سیاسی، تجاری و جوامع دانشگاهی از اطراف دنیا. گرچه تاکید ها بر روی آسیاست، اما تناسب درستی از رهبران جوان از اروپا، آمریکا، آفریقا و استرالیا، از بخش های مختلف حضور دارند.
       
       

       
      گفتگوی رئیسینا(Raisina)
      گفتگوی رئیسینا یک کنفرانس چند جانبه است با دستور کاری برای مباحثه پیرامون چالش برانگیزترین مسائلی که جوامع جهانی با آن روبروست. هر ساله رهبران جهانی در عرصه سیاست، تجارت، رسانه و جامعه مدنی، مهمان سری مباحثاتی در دهلی نو پیرامون طیف وسیعی موضوعات مرتبط با سیاست بین المللی هستند. ساختار گفتگو به شکل مباحث چند- بخشی/چند-ذینفعی است و با شرکت روسای دولتها، وزرای کابینه و مقامات رسمی دولت های محلی، در کنار مدیران بخش خصوصی، اعضای رسانه و دانشگاهیان انجام می پذیرد. میزبان کنفرانس ORF و دولت هند و وزارت امور خارجه این کشور در اجرای آن مشارکت میکنند.
      در یکی از همین جلسات ریسینا  استفاده از ارز ملی در تبادلات تجاری ایران و هند به عنوان مهم‌ترین محور سفر ظریف به دهلی نو مورد تبادل نظر قرار گرفت. سفر محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران زمانی انجام شد که هند برای ایجاد توازن در روابط راهبردی و اقتصادی میان تهران و واشنگتن در تلاش بود.
       

       
       
      گفتگوهای سالانه سیاست فضایی کاپلانا چاولا 
      بنیاد آبزرور مبدع و برگزار کننده گفتگوهای با موضوع سیاست گذاری در امور مربوط به فضا است که با همراهی مدیران، سیاست سازان، فناوران، کارآفرینان و دانشگاهیان به بحث پیرامون پیرامون روند های نوآورانه و کنونی فعالیت های فضایی میپردازند. ابن گفتگو ها به خلق بستری برای حمایت و تامین نیازها و سیاست های ملی هند در امور فضا و ترویج کارآفرینی و نوآوری در امنیت فعالیت های کشوری و تجاری تجهیزات فضایی منجر خواهد شد. نامگذاری این همنشینی با احترام به دانشمند زن هندی-آمریکایی کاپلانا چاولا تعیین شده است. وی نقش مهمی در فعالیت های خارجی فضایی هند در همکاری با کشور ایالات متحده داشته است. 
      موضوعات 2019 :
      اداره جمعی اشتراکات جهانی
      ظهور بازیگران فضایی
      زنان در فضا
      افزایش مشارکت بخش خصوصی-- نقش فضای جدید، شرکت های کوچک بزرگ و متوسط
      امنیت فضایی
      ماهواره های کوچک: منافع، چالش ها و خطرات
      صنایع فضایی هند و پیشران: اتصال از دست رفته
      مذاکراه برای یک سیاست فضایی برای هند

       
       
      گفتگوهای سایبر، CyFy هند و CyFy آفریقا
      فناوری، امنیت و جامعه، موضوع اصلی این سری گفتگوهاست. آبزرور این کنفرانس ها را در دو بخش مجزا در هندوستان و آفریقا با عنوان سای فای و با حضور بیش از 140 سخنران از 40 کشور دنیا برگزار میکند. سوالات و پاسخ هایی که در این کنفرانس ها مطرح می شوند، موضوعاتی چون نوآوری، رشد و برابری در زمانی که کشورهایی با الگوهای سازماندهی سنتی به آنها دست می یابند. ایده اصلی این گفتگوها ایجاد فرصت های برابر برای همه نژادها، جنسیت ها، قومیت ها، سنین و مناطق جغرافیایی برای صحبت و مناظره پیرامون حل مسائل مربوط به حوزه فناوری های ارتباطات و فضای سایبر است. رفتار و حقوق افراد در فضای سایبر، بی طرفی شبکه های بستر ارتباطی، بررسی حقوقی اکوسیستم Aadhaar هند و آینده توسعه فناوری های فضای سایبر، هوش مصنوعی و نیروی های جدید حیات، از موضوعات این کنفرانس ها هستند.
       

       
      حضور سیاستمداران برجسته ایرانی در کنفرانس های ORF
      ریاست جمهوری بالاترین سطح از مقامات ایرانی است که در انجمن های اختصاصی ORF شرکت داشته است، سال 1396 پس از سفر رئیس جمهور و وزیر خارجه به هند،  در یک سمینار تخصصی با موضوع اولویت های سیاست خارجی ایران، حسن روحانی و ظریف  حضور داشتند و به بحث های حول برجام پرداختند. دکتر ظریف بصورت روتین به عنوان وزیر خارجه ایران در کنفرانس رئیسینا شرکت میجوید.
      پیشتر نیز مركز تحقیقات آبزرور از ایران برای نشست بریكس در سال 2013 دعوت كرده بود که دکتر علی اکبر ولایتی در آن حضور یافت، همچنین سعید جلیلی نیز در همان سال در کنفرانسی پیرامون مسائل منطقه ای و تروریسم حضور یافته بود. 
       

       
      وب سایت موسسه:
      www.orfonline.org/
    • توسط seyedmohammad
      به نام خدا
       
      شورای روابط خارجی
       

       
       
       
      شورای روابط خارجی که بیشتر با سر واژه ی  ( CFR ) معروف است ، یکی از تاثیر گذار ترین  اندیشکده های  آمریکایی است که در حوزهٔ سیاست خارجی آمریکا و روابط بین‌الملل به صورت تخصصی به سیاست سازی و سیاست پژوهی می پردازد.
      جلسات شورای روابط خارجی با حضور  مقامات دولتی ، رهبران تجارت جهانی و اعضای برجسته جامعه اطلاعاتی و سیاست خارجی  برای بحث و گفتگو در مورد مسائل بین المللی تشکیل می گردد . CFR  هم چنین مجله دو ماهه ی مشهور  "  امور خارجه  "  Foreign Affairs, را منتشر می کند ، این اندیشکده هم چنین  برنامه مطالعات دیوید راکفلر را اجرا می کند  که با ارائه توصیه هایی به دولت ریاست جمهوری و جامعه دیپلماتیک ،لابی کردن قبل از جلسات کنگره ، تعامل با رسانه ها و تعامل با دست اندرکاران سیاست خارجی بر سیاست خارجی تأثیر می گذارد .
      همانطور که در وب سایت خود اندیشکده  آمده است ، ماموریت CFR این است که "منبعی  باشد برای اعضای خود ، مقامات دولتی ، مدیران تجاری ، روزنامه نگاران ، آموزگاران و دانشجویان ، رهبران مدنی و مذهبی و سایر شهروندان علاقمند به منظور کمک به آنها در درک بهتر دنیا و گزینه های سیاست خارجی که ایالات متحده و سایر کشورها با آن روبرو هستند ".
      گفته شده که پس  از پایان جنگ جهانی اول ،  150 دانشمند  وظیفه داشتند به " وودرو ویلسون "   رئیس جمهور وقت آمریکا  در مورد گزینه های مربوط به شرایط پس از جنگ در هنگام شکست آلمان به طور مختصر اطلاع دهند. این گروه آکادمیک ، از جمله نزدیکترین مشاور ویلسون و دوست دیرینه  اش سرهنگ ادوارد م. هاوس و همچنین والتر لیپمن ، برای جمع آوری استراتژی برای دنیای پس از جنگ دیدار کردند. این تیم بیش از 2،000 سند تهیه کردند که حقایق سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی را در سطح جهان شرح و تجزیه و تحلیل می کرد و تصور میشد که  برای ویلسون در مذاکرات صلح مفید خواهد بود. گزارش های آنها پایه چهارده نکته را تشکیل می داد که شرح استراتژی ویلسون برای صلح پس از پایان جنگ است. این دانشمندان سپس به كنفرانس صلح پاریس ، 1919 سفر كردند و در بحث های آنجا شركت كردند. 
      در نتیجه بحث و گفتگو در کنفرانس صلح ، گروه کوچکی از دیپلمات ها و دانشمندان انگلیسی و آمریکایی در 30 مه 1919 در هتل مجیست در پاریس گردهم آمدند و تصمیم به ایجاد یک سازمان انگلیسی و آمریکایی با نام "انستیتوی امور بین الملل" گرفتند.  البته به دلیل دیدگاه های انزوا طلب در جامعه آمریکا در آن زمان ، این دانشمندان به سختی توانستند  برنامه خود را اجرا کنند . اعضای آن زمان اندیشکده بیشتر ،  طرفداران بین المللی گرایی ویلسون بودند ، اما به ویژه درباره "تأثیر جنگ و پیمان صلح بر تجارت پس از جنگ" نگران بودند.  این دانشمندان  فرصتی را برای ایجاد سازمانی به وجود آوردند که برای مهندسی سیاست دولت دیپلمات ها ، مقامات عالی رتبه دولتی و دانشگاهیان را به همراه وکلا ، بانکداران و صنعتگران جمع کنند.. در 29 ژوئیه 1921 ، آنها  رسماً شورای روابط خارجی را تشکیل دادند. در سال 1922 ادوین اف. گی ، معاون سابق دانشکده بازرگانی هاروارد و مدیر هیئت حمل و نقل در طول جنگ ، هدایت تلاش های این شورا را برای انتشار مجله ای که منبع "معتبری" در آن زمان باشد ، آغاز کرد.
      نفوذ این اندیشکده در نظام حکومتی ایالات متحده همواره بیش از تصور بوده است فی المثل یک مطالعه انتقادی نشان داد که از 502 مقام دولتی که از 1945 تا 1972 مورد بررسی قرار گرفته اند ، بیش از نیمی از ایشان از اعضای شورای  بوده اند. در دوره دولت آیزنهاور 40٪ از مقامات ارشد سیاست خارجی ایالات متحده اعضای CFR بودند (آیزنهاور خود نیز عضو شورا بود). در زمان  ترومن ، 42 درصد از پستهای برتر توسط اعضای شورا پر شده بودند. در زمان دولت کندی ، این تعداد به 51٪ رسید و در دوره دولت جانسون به 57٪ رسید . 

       
      این اندیشکده به طور منظم  جلساتی را تشکیل می دهد که در آن مقامات دولتی ، رهبران جهانی و اعضای برجسته جامعه سیاست خارجی درباره موضوعات مهم بین المللی بحث می کنند. اتاق فکر آن ، برنامه مطالعاتی دیوید راکفلر ، از حدود پنجاه دانشمند کمکی و تمام وقت و همچنین ده دریافت کننده محل اقامت بورسیه های یک ساله تشکیل شده است ، که مناطق عمده ای را پوشش می دهند و موضوعات مهمی را در قالب برنامه های بین المللی امروز شکل می دهند. این دانشمندان با ارائه توصیه هایی به دولت ریاست جمهوری ، شهادت قبل از كنگره ، خدمت به عنوان منبع برای جامعه دیپلماتیک ، تعامل با رسانه ها ، تألیف كتاب ها ، گزارش ها ، مقاله ها و نسخه های مربوط به موضوعات سیاست خارجی در بحث سیاست خارجی مشاركت می كنند.
       
       
      نمودار شبکه ای ارتباطات  بین شرکت های آمریکایی های مختلف و شورای روابط خارجی، در سال 2004 :

       

      در چارچوب نظریه ها ی انتقادی از سرمایه داری جهانی ، برخی از دانشمندان علوم اجتماعی ،  CFR را بطور برجسته در میان مجموعه ای از نهاد های پیشروی نظام سرمایه داری  ، مانند کمیسیون سه جانبه و میزگرد تجاری ، یاد می کنند که به نظر می رسد چندان بی راه نباشد .  دانشمند سیاسی ، ویلیام آویز ، به عنوان مثال ، CFR را در میان طبقه ای از " موسسات سیاست گذاری فراملی " قرار می دهد که  با دولت های غربی و موسسات مالی بین المللی مانند صندوق بین المللی پول، صندوق وبانک جهانی همکاری داشته است.  این همکاری ها شامل تجویز سیاست هایی مبتنی بر گسترش تجارت آزاد ، کاهش مقررات مربوط به سرمایه گذاری شرکتهای فراملی و تسریع در ادغام بازارها از طریق بلوک های اقتصادی (مانند انجمن تجارت آزاد آمریکای شمالی یا اتحادیه اروپا)  بوده است . 

      این اندیشکده  برنامه ای را از سال 2008 به مدت 5 سال آغاز کرد و با کمک مالی توسط بنیاد رابینا موسوم به "نهادهای بین المللی و حاکمیت جهانی" تأمین شد که هدف آن شناسایی الزامات نهادی برای همکاری چند جانبه مؤثر در قرن 21 است. 
      " مرکز پیشگیری از اقدامات " نیز نام مرکز مطالعاتی دیگری در اندیشکده است که  در صدد است تا به جلوگیری ، خنثی سازی ، یا حل و فصل مناقشات مرگبار در سراسر جهان کمک کند و همچنین دانش  مربوط به پیشگیری از درگیری را جهان گسترش دهد.  به ادعای این مرکز ، این کار با ایجاد یک مجمع که نمایندگان دولتها ، سازمانهای بین المللی ، سازمانهای غیردولتی ، شرکتها و جامعه مدنی بتوانند برای ایجاد استراتژیهای عملیاتی و به موقع برای ارتقاء صلح در شرایط خاص درگیری جمع شوند ایجادخواهد شد . 
      با توجه به تمرکز این اندیشکده بر حوزه ی ساست خارجی ، تمایلات سیاسی حزبی این اندیشکده مشخص نست و همواره تمایلات نو محافظه کارانه و نولیبرالی ازین اندیشکده به ثبت رسیده است . 
      مقر اصلی اندیشکده  در نیویورک است ، و دفتر دیگری در واشینگتن، دی سی دارد .
       این اندیشکده در یک اظهار نظر معروف به قلم «الیوت آبرامز» تحلیلگر شورای روابط خارجی آمریکا در واکنش به انتخاب آیت‌الله احمد جنتی به ریاست مجلس خبرگان، نوشت که این مسئله نشان داد گزارش‌هایی که بعد از انتخابات منتشر و در آن‌ها ادعا شد که متحدان حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران پیروز شده‌اند، نادرست بوده است. به نظر وی «توافق هسته‌ای چه در عملکرد داخلی و چه در عملکرد خارجی ایران، هیچ میانه‌روی‌ای (moderation) را منجر نشده است. این تصور که میانه‌روها پیروز انتخابات فوریه بوده‌اند، خیال‌پردازی‌ای بیش نیست.»
      وی یک دیپلمات کهنه کار جمهوریخواه است که نزد سیاستمداران ایرانی عمدتا به دلیل رسوایی پرونده «ایران-کنترا» یا ماجرای «مک فارلین»  در دوران ریاست جمهوری «رونالد ریگان» شهرت دارد، وی به عنوان کارشناس برجسته مطالعات خاورمیانه صاحب صفحه ویژه‌ای با نام «نقاط فشار» (Pressure Points) است که تحلیل‌ها و نوشتار‌هایی درباره خاورمیانه، سیاست خارجی آمریکا، حقوق بشر و به خصوص ایران در آن منتشر می‌کند.وی بااستعفای «برایان هوک»، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران به جای وی نشست در حالی که نماینده ویژه این کشور در امور ونزوئلابود و  همچنان با حفظ سمت نماینده ویژه امور ایران نیز بود. 
       
      پ.ن. در مورد میزگرد تجاری و کمیسی.ن سه جانبه پیشتر مطالبی در تاپیک اندیشکده ها منتشر شده است. 
      ..........................................................................
      www.cfr.org/
      en.wikipedia.org/wiki/Council_on_Foreign_Relations
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.