MOHAMMAD

بررسی روشها، تاکتیکها و استراتژِی های داعش در نبردهای شهری

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

نیاز به نظارت کامل بر خطوط مواصلاتی و تحرکات داعش بواسطه پهپاد ها هست که سریعا شناسایی های لازم صورت بگیره و تصمیمات لازم جهت مقابله اتخاذ بشه . نکته ای که باید به اون توجه داشت اینکه این مزدوران آل سعود از لونه و آشیونه خودشون در بین مردم عادی بیرون اومدن و بدون هیچ گونه جان پناه یا استحکامات خاصی یا در جاده ها و پشت دروازه شهر ها طی میکنن یا در یک شهر یا روستایی که تصرف کردن مدت کوتاهی مقاومت میکنن و در نهایت به مکان دیگری خواهند رفت . این موضوع رو میخام بگم که مقابله با این وحشی ها پیش از هر زمان دیگری در این برهه میسرتر و ممکن تر است تا اینکه ارتش عراق بخاد بره در فلوجه و الانبار دنبالشون بگرده و بین مردم شناسایی شون کنه ، تحرکات لازم رو انجام بده و در نهایت باشون مقابله کنه ... شناسایی در این برهه که همشون زدن بیرون راحت تره البته اگر اصولی صورت بگیره و پهپاد هم که نباشه با امثال علی هاشمی ها مشکل حله ، در عین اینکه مقابله با اون ها هم راحت تره نه در داخل شهر ها بلکه بیرون از شهر و در جاده و بیابان و حداکثر پشت دروازه شهر ها .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
داعش می جنگد و یا ارتش نمی جنگد مساله(یا شیخ درست شد یا نه!) این است!

داعش اگر می خواد مسئله اش یه شبه حل نشه بهتره تو هر شهری که میگیره باید باید باید بعد از مدت کوتاهی گرفتن اون شهر نیروهای دفاعی از همون شهر تشکیل بده و هسته اصلیش متمرکز بشه و به دفاع در برابر اون نیروی اصلی بیاندیشه که فعلا معلوم نیست کیه و کجا تشریف داره! و اون نیروی که می خواد تشریفش رو ببره و داعش رو بیرون کنه از این مناطق، تا دیر نشده فکری به حال این کار داعش کنه که هر روزی که میگذره روز نبرد رو برای خودش سخت تر و سخت تر میکنه! ویرایش شده در توسط HHL
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در صورت کشوندن داعشی ها به مناطق خالی از سکنه میشه به گزینه ای مثل فاتح 110 هم فکر کرد...هم دقیقه هم مخرب ویرایش شده در توسط Maldini

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Maldini' timestamp='1402728721' post='385731']
در صورت کشوندن داعشی ها به مناطق خالی از سکنه میشه به گزینه ای مثل فاتح 110 هم فکر کرد...هم دقیقه هم مخرب
[/quote]
موشک بیش از 2 میلیون دلاری و صرف کشتن جند نیروی پیاده بکنن؟؟؟؟؟؟!!
مهمتر از سلاح، هزینه استفاده از سلاح است
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده) · مخفی شده توسط Electro_officer، 25 خرداد 1393 - ????...
مخفی شده توسط Electro_officer، 25 خرداد 1393 - ????...
ببخشید دو تا تاپیک رو با هم واکرده بودم تو دو تا صفحه اشتباهی پست دادم :laughing:
موفّق و پیروز باشید Mr.Fox :rose: ویرایش شده در توسط Mr_Fox

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
[quote name='rpg7' timestamp='1402730830' post='385736']
موشک بیش از 2 میلیون دلاری و صرف کشتن جند نیروی پیاده بکنن؟؟؟؟؟؟!!
مهمتر از سلاح، هزینه استفاده از سلاح است
[/quote]
2 میلیون دلار!؟
پس قیمت قیام و سجیل چقدره؟ اگر اینطور باشه پس واقعا کشور پولداری هستیم که اینقدر ذخایر موشکی داریم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[font=tahoma,geneva,sans-serif][size=4]بسم الله بالله و لا اله الا الله
امیدوارم این چیزهایی که اینجا می نوسم جایی به درد بخوره و دردی از زخم های بیشمار اسلام ناب رو ترمیم بده که پیکره اش همیهش از تیغ کفار و مشرکین و به خصوص منافقین آژین و خسته بوده.
الهم عجل الولیک الفرج...
*******************************************************************************************

ابتدا سخنانم رو از اینجا شروع می کنم که استراتژی های بشر تغییر چندانی در طول تطور تاریخی نداشته و فقط در برهه هایی با ورود ابزار جدید دستخوش تغییرات اندکی شده ولی در کل میشه با یک نگاه تاریخی بسیاری از جواب سوالات رو به دست آورد.

ابتدای تحلیل خودم از اوضاع عراق رو از داستانی از حمله مغول به ایران و چین آغاز می کنم که بسیار راهگشای مبحث ادامه خواهد بود.

مغول ها قومی بیابان گرد بودن و با سختی های صحرا و زندگی در شرایط سخت خود کرده بودند و به ور عادی افرادی سخت کوش و با تحمل شده بودند که درگیرهای طایفه ای و جنگ و خونریزی و درگیرهای قومی و فرهنگ مغولی هم باعث شده بود نوعی از فرهنگ خاص بدوی در بین اونها حاکم بشه و روحیه عصبیت در اونها به نوعی بسیار قوی تقویت بشه.
این افراد در محیطی زندگی می کردند که دشت های باز و صحراهای باز و بعضا خشک و سوزانی داشت و یافتن آب و غذا در اون کاری سخت بود.
گاهی برای رفع تشنگی اینها سرخ رگ گردن اسب های خودشونر و شکافته و بعد از سیراب شدن از خون اسب هاشون دوباره این رگ رو بسته و رفع نیاز می کردند و خود همین یک مورد نشان از ماهیت و هویت شخصیتی این افراد داره و در عین حال چون این اقوام پراکنده به صورت کوچ رو زندگی می کردند همیهش سعی در سبک باری و تحرک بالا داشتن و لازمه زندگی اونها هم همین بود که برای یافتن آب و غذا به هر جایی سفر کنن به همین دلیل احساس لزوم به غذاهایی می کردن که بتونن با عمر ولانی اون رو حفظ و رفع جوع کنن و بهترین روش برای نگهداری غذا در اون بیابان های خشک و دشت های وسیع که خبری اون زمان از کنسرو و کمپوت به صورت امروزی نبود و همچنین قومی که کشاورز نبودن تنها نمک سود کردن، دودی کردن و در عمده موارد خشک کردن گوشت بود.
این غذا تا مدتها توان ماندگاری داشت و در کیسه های چرمی خاصی به زین اسب مغول ها آویزان می شد و به اونها اجازه می داد روزها و شاید ماه ها بدون دغدغه غذا به کوچ و ... بپردازن.

این اقوام گاه و بیگاه به مرزهای دو امپراطوری قوی اون زمان یعنی چین و ایران نزدیک و دست به غارت و کشت و کشتار می زدن و همیشه درگیری مرزی ادامه داشت و این دو کشور با سلسله تدابیری سعی در دور کردن اونها داشتن.
این دو امپراوری اقدام به احداث پایگاه های نظامی و دیوار و برج بارو کرده و در مقابل تاخت و تاز این قوم وحشی مقاومت می کردن مثل دیوار چین و پایگاه های فراوان و قلعه های بسیار چین در مرز مغولستان و همچنین ایران هم با اقدامی مشابه و همچنین جدا کردن دنیای بدوی و مدرن خودش با تکیه بر مهندسی رزمی طبیعی یعنی پناه بردن به پشت رودخانه های جیحون و سیحون سعی در کم کردن این فشارها داشت.
اما ماهیت توان نظامی دو طرف متفاوت بود مغول ها سبک اسلحه و سریع و تند بودن و نیروهای هر دو امپراوری خیلی سنگین اسلحه و شامل ساختاری بروکراتیک و کلاسیک و لزومه این نوع ای لشگر جنگ پارتیزانی و چریکی بود یعنی ارتش سنگین اسلحه و منظم و بروکراتیک به ور طبیعی به طرف فرماندهی واحد و جنگ کلاسیک پش می رفت و تفکر غیر متمرکز و سبک اسلحه و سبک زره مغولی به طرف جنگ چریکی و بر اساس نبردهای تاختو دستبرد گونه و... و در یک کلام جنگ پارتیزانی و چریکی.
صد البته الان زمان بررسی تاریخ مغول ها و سلسله درگیریهای خاندان چنگیز خان مغول و کشته شدن پدر وی و همچنین قدرت گیری چنگیز و اتحاد مغول ها نیست و همچنین حمله همه جانبه اونها به چین و ایران و از پای در آوردن دو قدرت نظامی و مدنیت بزرگ در تاریخ بشریت. ولیکن مسئله اصلی روش جنگ مغول ها و شباهت اون با داعش بنده رو واودار به نوشتن این وجیزه کرد.
و اما اصل مطلب یعنی درگیری و روش جنگ مغول ها در حمله به ایران و چین:
چین و ایران به عنوان دو امپراطوری با همون مشخصاتی که در بالا ذکر شد یعنی ارتشی کلاسیک و سازمانی نظامی وس یاسی بر پایه بروکراسی و دیوانسالاری خاص و ویژه و منظم و ارتش منظم پایه ریزی شده بودند و طبیعتا این کشورها نیازمند نیروی نظامی و سازمان یافته ای بودن که علاوه بر کلاسیک بودن و بهره بردن از سلاح و مهمات یکسان و هماهنگ نیاز به فرماندهی و مدیریت قوی و متمرکز هم داشتن و به کلام امروزی دارای ارتش هایی سنگین و کلاسیک بودن.
از طرفی مغول ها نه ساختاری بدوی و بر پایه عصبیت های قومی و همچنین سیستمی نظامی غیر متمرکز بودند و دارای سلاح و امکانات محدود و با تکیه بر توان انفرادی بودن و طبیعتا چنین سیستمی و جامعه ای به طرف سیستم چریکی و پارتیزانی بیشتر گرایش پیدا خواهد کرد تا کلاسیک.
از استراتژیهای عمده مغول در حمله به این دو کشور می توان به تکیه بر تحرک بالا، درگیری دور دست و عدم درگیری تن به تن، ایجاد رعب وحشت و استفاده از عوامل تبلیغاتی خائن و خودفرخته بود.و یک مورد مهم دیگه تربیت سرباز به شکل جامعه و خانواده محوری که بسیار مهم و اساسی هست.که هر کدام رو به نوبت توضیح میدم.
در بعد کلان بر اساس تاکتیک تحریک بالا مغول ها به ارابه های بزرگ و گاو و اسب های فراوان مجهز بودن که توان تحرک اونها رو به شدت بالا برده بود به شکلی که امرا و فرماندهان اونها تمام مرکز فرماندهی و خانه و زندگی خودشون رو در کپرهای در پشت گاری ها حمل می کردن و تقریبا میشه ادعا کرد دارای نوعی مرکز فرماندهی و کنترل متحرک و سیار بودن.
در بعد خرد تر مغول ها سعی در تحریک بسیار بالا برای سربازان و نیروهای عمل کننده خود داشتند به همین دلیل هر سرباز مغول دارای چندین و چند اسب بود که چند اسب برای حمل مشک های آب و گوشت خشک و همچنین دیگر ملزومات مثل تیر و مهات اضافه استفاده میشد و چند اسب هم برای سواری سرباز مغول.
این سربازها هر چند ساعت یکبار این محوله های رو جابجا و اجازه می دادن اسب ها استراحت کنن و همیشه در فشار و سختی نباشن و در استراحت های کوتاه به اونها آب و علوفه می دادن و معمولا سعی شون بر این بود که از محیط و اراف برای تغذیه خودشون و اشب ها استفاده کنن مثل مراتع و ذخیره روستاها و... و همچنین خودشون هم تند تند روی اسب های مختلف جا عوض می کردن و با این شرایط اسب ها کمتر خسته شده و همیشه مغول توان عمل و حرکت 24 ساعته داشتن.
در بعد فردی هم مغول به شدت در سوارکاری مهارت داشتن و حتی برای تعویض اسب در سواری پیاده نمی شدن و از روی اسبی به اسب دیگه می رفتن و وقتی رو حدر نمی دادن. تمام این موضوعات در جمع باعث تحریک بسیار بالای مغول ها شده بود و در دنیای که حرکت 30 کیلومتری پیاده نظام و سواره نظام برای ارتش ها مقدور بود مغول ها حتی تا فلصله های چند صد کیلومتری هم در روز توان تحرک داشتن.
در مورد دوم یعنی درگیری دور دست باید گفت که مغول ها دارای جثه های بسیار کوچکی بودن و در برابر حداقل سپاهیان ایران که دارای جثه های بسیار بزرگی بودن شانسی برای درگیری تن به تن و تکیه بر شمشیر و نیزه نداشتند و مطمئنا بازنده درگیری بودن لاجرم به فکر تاکتیک هایی بودن که از درگیری مستقیم تا حد توان احتراز کنن.
این تاکتیک چیزی نبود غیر از درگیری با تکیه بر تیراندازی از راه دور با حجم بالا و تکیه بر تیراندازی در حین سواری که به نوعی شبیه تاکتیک شلیک تانک در حال حرکت امروزی هست. این سربازها تیراندازها و سوارکارهای بسیار قویی بودن و با حفظ فاصله در فاصله دور اقدام به تیراندازی پر حجم و دور زدن دشمن می کردن و هر لشگری که در دام کمین اینها می افتاد اسیر تاکتیک و سرعت اونها می شد و در بلند مدت شروع می کرد به تلفات دادن و هرگاه اقدام به حمله هم می کرد چون سرعت تحی مغولها رو نداشتن اونها عقب می نشستن و بعد از خستگی لشگر سنگین اسلحه ایرانی و چینی دوباره بر می گشتن و ضربات از سر گرفته میشد این روش لشگرها رو فرسوده و با بالا رفتن تلفات و آسیب به ارداه صفوف لوازم از هم پاشیدگی لشگر ها فراهم می شد.
در این تاکتیک هر لشگری با هر گستردگی شاهد درگیری از بی نهایت جبهه و جناح بود چون اصولا مغول بجز مواردی محدود و مشکلات جغرافیای طبیعی مشکلی در جابجایی و تحرک نداشتند و به سرعت به هر نقطه ای عظیمت می کردن و از هر نقطه ای حمله می کردن. و مدافع شاهد بود که لشگر خودی از عقبه و طلایه و چپو راست و خطوط مواصلاتی و انبارها و قلعه های دفاعی پشت سر و... مورد تهاجم هست.
در ادامه این تاکتیک وقتی دشمن به شدت خسته و فرسوده و روحیه ای خورد شده پیدا می کرد برای آخرین ضربات مغول ها جلو آمده و شروع به قتل عام سربازانی می کردن که فرماندهان خودشونر و از دست داده و یا صفوف اونها توسط جاسوس ها و خائنین سست شده بود و به این شکل بزرگترین لشگر ها همبه نابودی کشیده شده و مضمحل می شدن. قابل ذکر هست که بلندترین قد در میان مغول ها 170 سانتی متر ذکر شده که نشان میده در برابر ایرانیانی که بسیار پیل پیکر بودن عملا به حساب هم نمی آمدن.
و در بخش آموزش های اینها توضیح خواهم داد که برتری این نیروها بر لشگر های ایرانی و چینی چی بود.
مورد بعدی بسیار مهم ایجاد رعب و وحشت بود به شکلی وقتی مغول ها طلایه دار بوق های تبلیغی شون به هر منطقه ای می رسید در واقع شکست شروع شده بود چون روحیه دشمن نابود و تخریب شده و اراده مدافعین قبل از ورود نابود شده بود. جنایت های بیشمار و کشت و کشتار وحشیانه مغول ها چنان زیاد و عادی بود که هر مدافعی حتم داشت در صورت مقاومت با بدترین روش و بی رحمانه ترین روش نابود خواهد شد. در این میان مغول ها با خردین و اجیر کردن عوامل خائن و خودفروخته اقدام به سم پاشی و تبلیغات مسموم و ایجاد فضای رعب و وحشت کرده و در واقع سرزمین های مورد نظر ور قبل از ورود فتح کرده بودن.
همین افراد و امثال اونها با نفوذ در لشگر ها و مردم و مدافعین شهرها و قصبه ها در صورت حمله مغول ها به ایجاد فضای یاس و ناامیدی مشغول شده و در بزنگاه نیز با فرار از جبهه به طور طبیعی فرار رو به بقیه هم تزریق و همگی به تبعیت ناخواسته از اونها فراری و مضمحل می شدن و اثر سو این افارد بسیار وحشت ناک بود.
اما موردی بسیار مهم در مورد مغول ها وجود داشت و اون نوع آموز شو زندگی اونها بود که اصولا از اونها نیرویی کماندویی می ساخت به شکلی که اصولا نیاز به آموزش خاص سازمان یافته نداشتن چون زندگی در شرایط سخت و پیدا کردن آب و نان و ملزومات جزئی جدایی ناپذیر از طبیعت خشن جغرافیای اونها شده ود و خصوصیات فرهنگی و قومی هم این موضوعرو دامن زده و از این افراد انسان هایی به شدت بی رحم و قوی ساخته بود.
هر کودکی از بدو پیدایش با تیر و کمان و شکار و سوار کاری عجین بود و سوار شدن و پیاده شدن و مانور روی اسب در حال تاخت و تیراندزای دقیق از روی اسب از موضوعات بسیار عادی میانشون بود و یادگرفتن مشت زنی و کشتی هم بسیار بیعی و عمول بود.
در برخی حمله ها نوشته شده در تاریخ که مغول ها در همون حالی که اسب ها در حال سوارکاری بودن به زیر شکم اسب و یا یک طرف اسب رفته وبا قرار دادن وسایل و سپر خودشون در رف دیگه که به طرف لشگر دشمن بوده از خودشون محافظت می کردن.
به تن لباس های ابریشمی می پوشیدن که د برابر نفوذ تیر کمان مقاومت فراوانی داشته وبا برخورد تیز شکافته نمیشدن بلکه در بدن فرو می رفتن وب ا کشیدن همین ابرایشم به راحتی تیر رو خارج و جوی خونریزی رو گرفته و خودشون رو مداوا می کردن.
کودکان اینها از کودکی عمل به قوانین و یاسای مغولی و شمشیر زنی و تبعیت از رئیس قبیله رو فرا می گرفتن و در جوانی به نیروهایی بسیار نخبه و قوی تبدیل می شدن.
اما بارزترین موضوع در بین این تربیت شدگان فرهنگ مغولی توانایی عمل تنهایی و یا گروهی بوده یعنی چی؟ به این معنی که اینها به صورت تنهایی و یا در گروه های کوچک و حتی لشگرهای بزرگ توان طرحریزی و اجرای عملیات رو داشتن و به راحتی در صورت قطع ارتباط و فرماندهی با مرکز می تونستن عین چریک بجنگن و نیازی به سلسله فرماندهی هیمشه منظم و ارتباط نداشته باشن.
در یک لشگر کلاسیک شما به یک سرباز جنگ و رزم رو نشون میدهید یعنی تیراندازی و جهت یابی و ... ولی هیچگاه فضا و زمان و شرایط لازم رو ندارید که به اونها طرحریزی عملیاتی و ... رو بیاموزید کاری که فقط در واحدهایی کماندویی و ویژه جزئی از آموزش های چند ساله هست. موضوعی که بر این مسئله مترتب هست این هست که در صورت کشته و یا دور شدن از فرماندهی و همچنین قطع ارتباط با مرکز کنترل سرباز سازمانش از هم پاشیده و به راحتی قیچی میشن. ولی این مغول ها از ابتدا هم حائز همین آموزش ها از کودکی بودن و به همین دلیل همگی به صورت طبیعی توان فرماندهی و کنترل و طرحریزی رو داشتن و در صورت گروه شدن قوانین مغولی یکی رو فرمانده محسوب می کرده و به راحتی هسته یک گروه چریکی بسته می شده است.

این توانایی اجازه می داده در صورت پراکندگی و قطع ارتباط با سلسله مراتب بالاتر و فرماندهان شالوده لشگر مغولی از همین نپاشیده و گروه های کوچک و بزرگ به کار خودشون ادامه بدن.
در عین حال اسلحه و ابزار اونها برای همین امر طراحی شده بود و مثلا شمشیرهای کج مغولی و عربی به اونها این اجازه رو میداد که به راحتی با کمترین فشار بازو بدن ها رو بشکافن و یا کمان های خمیده کوچک به اونها اجازه شلیک تیر از روی اسب رو به اونها میداد و اسب های تیر و مهمات به اونها اجازه ادامه درگیر طولانی مدت رو به اونها می داد.
در این تاپیک می تونید در مورد شمشیرهای مغولی و... مطالعه کنید:
[url="http://www.military.ir/forums/topic/18729-%D8%B4%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%A2%D9%86/page__st__45"]http://www.military....آن/page__st__45[/url]
و اما موضوع بعدی نوع روش حمله این گروه ها به کشورهای دنیای زمان خودوشن:
علاوه بر تبلیغات منفی و نفوذ خائنین در مناطق مختلف این افراد زمینه رو برای ورود مغول ها فراهم می کردن سپس لشگرهای مغولی با تکیه بر همون روشهای پیش گفته به شدت هجوم خودشونرو شروع می کردن و هر استانی شاهد حرکت و اخبار ناامید کننده در زمان کوتاهی از جاهای مختلف بود و تقریبا توان مقاومت سلب میشد.
در عرض مدت کوتاهی چندین و چند شهر بزرگ و روستاهای فراوان مورد هجوم و تاخت و تاز مغول ها قرار می گرفت به صورت دومینو وار کشورها سقوط می کردن. هنوز لشگر خودی توان این را پیدا نکرده بود که خبر حمله به خودش و کسب تکلیف رو به شهر پشت سر خودش برسونه که مغول ها به مه شهرهای پشت سر هم حمله و عملا منقه کلا در دست اونها بود و معمولا با تاکتیک محاصره های بلند مدت همه قلاع و مدافعین از بین می رفتن.
فرض کنید در شهری مثل تهران در یک زمان به شما خبر برسد که شهر ری شمیرانات تهران ورامین و گرمسار و کرج شهریار و... مورد تهاجم قرار گرفته سردرگمی و فروپاشی سیستم اطلاعاتی و فرماندهی به راحتی موجبات فروپاشی لشگرهای بزرگ رو هم فراهم می کنه و جو رعب و وحشت و فرار مردم وضعیت رو بیش از پیش هم پیجیده و سخت می کنه و در این شرای اگر از قبل تدابیر اندیشده نشده باشه به احتمال فراوان یکی پس از دیگر شهرها و سقوط خواهند کرد. و با فرار فرماندهان و یا کشته شدن اونها، آسیب خوردن به صفوف مدافعین و سربازان، از هم فروپاشی ساختار ارتش و ... لشگر در زمان کوتاهی سقوط خواهد کرد.
این سلسله عملیاتها باعث شد مغول در زمانی نه چندان طولانی دو امپراطوری بزرگ دنیای قدیم رو شکست داده و به اروپا هم نفوذ و تا چند صده سیطره خودشونر و دادامه بدن و تنها زمانی سلطه خودشونر و از دست دادن که از خوی مغولی فاصله و به فرهنگ و ادب و هنر دنیای متمدن چین و ایران جذب شدند و آغاز افول سیستم اونها فراهم شد.
هیچ شهر و قلعه ای انتظار نداشت در زمانی کوتاه و همزمان و بدون اطلاع در زمانی کوتاه در فواصل 200 کیلومتری که به عقل هیچ بشری نمی رسید یک نیروی نظامی چنین سرعتی داشته باشد مورد حمله قرار می گرفتند و مغول ها با روش های گاز انبری و از چند جهت به خطوط پشت جبهه حمله و اصولا راه برای هر اقدامی سلب می شد نه شهرهای لب مرز و لبه لج من امیدی به مقاومت و رسیدن کمک از پشت سر بودند و نه نیروهای مورد حمله در عمق خاک خودی اصلا به این فکر می کردند که شهر قبلی ممکن است هنوز بی مقاومت کند بلکه بنا را بر این می گذاشت که اینها با نابودی آن شهر نفوذ کرده اند و کار تمام شده و به این روش تمام شهرها سقوط می کردند.

[color=#FF0000]اگر مدیران صلاح بدونن این بخش تاریخی تبدیل به تاپیکی جدید بشه که همیهش در دسترس باشه و اگر صلاح بو تاکتیک های پس گفته هم تبدیل به تاپیکی دیگه بشه که مطالب پراکنده و گم نشن و بعدا هم قابل دسترسی باشن[/color][/size][/font]
  • Upvote 12

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='Maldini' timestamp='1402728721' post='385731']
در صورت کشوندن داعشی ها به مناطق خالی از سکنه میشه به گزینه ای مثل فاتح 110 هم فکر کرد...هم دقیقه هم مخرب
[/quote]
برادر من فکر هزینه باش
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت دوستان و تشکر از جناب محمد به خاطر تاپیک. در بخش اول اشاره ای به استراتژی و تاکتیک مغول ها در نبردهای خودشون کردیم که در تاپیک زیر هم به صورت مجزا قرار داده شد و ان شاء الله برای همیشه به عنوان تاپیکی مجزا در دسترس دوستان باشه:
http://www.military.ir/forums/topic/27863-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%A7%DA%A9%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%BA%D9%88%D9%84-%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF/

اما در این بخش و اگر خیلی زیاد شد بخش بعدی توجه خودم رو به توانایی ها و شناسایی داعش و سپس ارتش عراق و در نهایت راه هایی که باید پی گرفته بشه خواهم پرداخت ان شاء الله که مرضی خدا و مورد استفاده رزمندگان اسلام ناب باشه.
**************
در بخش پیشین اشاره ای به روش های جنگی و خصوصیات مغول ها پرداختیم اما چرایی این مسئله به این دلیل بود که حقیر احساس نزدیکی خاصی در تاکتیک های نبرد مغول ها و عناصر گروه تروریستی دعش می بینم و صد البته عناصر نبرد مغول ها نقطه مشترک شاید بسیاری از حرکت های چریکی در تمام تاریخ و گستره جغرافیایی کره زمین.
و از پس شناخت این تاکتیک ها و اشاره به نحوه اجرای آنها هدف اصلی مقابله با این سیل خانمان افکن بود و در ادامه سعی می شود این موضوع مدنظر قرار گیرد و چاره ای برای آن اندیشیده شود.

ابتدا از خصوصیاتی که در مورد داعش می توان اشاره کرد شروع و سپس به کارهایی که ارتش عراق باید انجام دهد خواهیم پرداخت:
[b][color=#ff0000]آموزش بسیار قوی و سازمان یافته:[/color][/b]
یکی از برتری های نیروهای داعش آموزش خوب این نیروهاست که دلایل فراوانی دارد و قابل اغماض نیست. ابتدا اینکه داعش گروهی است که در واقع وامدار آموزش ها و تجربه گروهایی مثل طالبان و القاعده در سطح منطقه است و سالها تجربه جنگ چریکی در افغانستان، پاکستان، یمن، عراق و چچن را در کارنامه خود دارد و برخی از عناصر این گروه ها که به واقع گروهی با تفکر ایدئولوژیک جهان وطنی شده اند در بسیاری از نقاط خاورمیانه حضور و در جنگ های مختلف آن هم با ارتش هایی استخوان دار مانند شوروی و سپس آمریکا جنگیده اند و طبیعتا دارای تجربیات فراوانی هستند.

از طرفی عدم استقلال و سرزمین مشخص این گروه و گروه های مشابه باعث شده است به ناچار وابسته به قدرتهای فرا منطقه ای و منطقه ای شوند و در پی این وابستگی که در اشکالی مانند مالی، لجستیکی، آموزشی و مذهبی نمایان می شود از امکانات و حتی آموزش های آنها برخوردار شوند و به راحتی به افسران بلند پایه کشورهای عربی منطقه و حتی ارتش های درجه یک دنیا دسترسی داشته باشند.

شنیده ها حاکی است که حتی عناصری از این گروه ها دست پرورده سازمان های جاسوسی و حتی نظامی غرب هستند سرویس هایی که به واقع بیار متبحر و قوی هستند مانند موساد، سیا، اینتلجنس سرویس و...
از سوی دیگر این گوه ها در هر منطقه ای که ریشه می رنند به سرعت اردوگاه های آموزشی بسیار قوی و مجهزی تهیه دیده و آموزش های خود را در سطحی خوب آغاز می کنند و به همین دلیل به سرعت اعضاء تازه وارد را جهت رزم به سطح قابل قبولی ارتقاء می دهند.
و از سوی دیگر سیستم تبلیغاتی و ترویجی شبکه جهانی وهابیت و سلفی گری که با پرده پوشی سرویس های اطلاعاتی منطقه و غرب در تمام دنیا در حال فعالیت هستند و حد و مرزی برای اعمال خود نگذارده اند به عنوان شبکه ای قوی برای تغییر تفکر و جذب اعضاء جدید اقدام و سپس این اعضاء یا از همان اعوان کودکی مورد آموزش و شتشوی مغزی ایدئولوژیک قرار می گیرند و یا در مراحل بعدی به اردوگاه های آماده شده فرستاده میش وند تا آموزش های نظامی و چریکی را فرا گیرند و در نهایت با ارسال به کشورهای ملتهب نه تنها آموزش های قوی را طی بلکه در میدان عمل نیز به کسب تجربه می پردازند و بعد از چند سال ما با افرادی مواجه هستیم که خانه و کاشانه خود را جهت رسیدن به آرمانی درونی که عقیده آنها شده رها و به عنوان نیروییی نظامی و کماندوهایی قوی در هر نقطه مورد نیاز در اختیار هستند.

تمام این شرایط موجب شده که افراد این گروه ها دارای تجربه و توانایی انفرادی بسیاری در جنگیدن باشند و می توان به بسیاری از آنها به مثابه کماندوهای ویژه و آموزش دیده ارتش های جهان نگریست. کسانی که از سربازان عادی برتر هستند و دارای شاخصه هایی در حد افراد نخبه و بسیار آموزش دیده هستند و دارای توانایی هایی مانند توانایی رزم و بقا در شرایط سخت و دشوار و طراحی عملیاتی و... هستند.

[b][color=#ff0000]توانایی طرحریزی و اجرای در سطح کادرها از رده جزء تا کل:[/color][/b]
یکی از ویژگی های ارتش های کلاسیک این است که در ارتش ها به نیروهای نظامی به اندازه لزوم و نیاز آموزش داده می شود و در طرح کلی ارتش ها افراد به ایفای نقش می پردازند. شما وقتی به ساختار ارتش های دنیا می نگرید سربازان عادی و پیاده آموزش هایی در حدی دریافت می کنند که بتوانند در سطح تاکتیک انفرادی توانایی خود و رزم در شرای مورد نظر را داشته باشند و دلیل این امر هم زمان زیاد مورد نیاز برای آموختن بسیاری از تاکتیک ها و استراتژی های لازم است که مورد نیاز همه سربازان نیست.
این آموزش ها که در واقع در حد درجه دراران و افسران است شامل طرحریزی و هدایت و مدیریت از تیم، گروه و دسته تا لشگرها و سپاه ها را شامل می شود. و مطمئنا علومی که مورد نیاز یک فرمانده گردان، تیپ و لشگر است لزمی برای سرباز عادی و یا درجه دار جزء ندارد و همچنین آموزش های افسر ارشد توپخانه لزومی برای افسر پیاده ندارد.
بر همین اساس آموزش هر رده در ارتش ها بر اساس نیاز انجام می شود و لزومی ندارد همه کادرها به اندازه نیروهای تکاور هوابرد و یا نیروهای ویژه آموزش ببینند که نه مقدور است چه از نظر زمانی و چه از نظر مالی و نه لازم.

این افراد وقتی آموزش های لازم را دریافت کردند به فرمان فرماندهان و رده های ارشد سلسه مراتب خود عمل کرده و در طرح کلی عملیات توسط فرماندهان شرکت می کنند و این ضعف پوششیده می شود. این فرمناده است که می گوید یگان تکاور چه زمانی و چه مکانی را برای عمل انتخاب و وارد شود و چه هدفی را دنبال کند و در همین حین وظیفه واحد توپخانه و مکانیزه و پشتیبانی چیست. فرماندهان و طرح ریزان ارشد تشخیص می دهند که واحدهای تانک چه زمانی پیشروی و تا چه اندازه پیشروی و از چه جناحی وارد و از کجا خارج شوند.
نیروی هوایی به چه مواضعی از دشمن حمله کند و سربازان عادی و مهندسی رزمی در کجا اقدام به برپایی سنگر و میدان مین کنند.

همین روش بروکراتیک یکی از مشخصه های اصلی ارتش های کلاسیک است تا جایی که اگر رده های فرماندهی دچار واپاشی و یا قطع ارتباط گردند آن زمان شکی نیست که واحدها از طرح اصلی عملیات بی خبر شده و چون این طرح ها جنبه سری دارند از طرح اصلی حمله بی خبر و نهایتا امکان عملیات هماهنگ سلب می شود. و چه بسا در این میان گردانی که وظیفه داشته به فرض مثال تنها برای ساعتی مقاومت و سپس عقب نشینی تاکتیکی کند تا آخرین دم مبارزه و نابود شود در حالی که قرار بوده بر اساس طرح کلی با عقب نشینی و جابجایی کاری دیگر را بر عهده بگیرد و این عمل موجب به هم خوردن کل عملیات و طرح کلی شود. و یا موردی عکس این که واحدی باید مقاومت می کرده که با عقب نشینی خود موجب سقوط خطوط خودی می شود.

اینها تنها مثال هایی است تا مشخص شود که ارتش های کلاسیک بر اساس طرحریزی در سطوح بالا و ارتباطات استوار شده اند و اگر این دو سیستم موجب اختلال و یا قطعی شوند چه بلایی بر سر آن راتش خواهد آمد. نمونه این اتفاق را در شهریور 20 ایران و یا در همین عراق کنونی می توان دید.

رحریزی عملیات ها حال چه آفندی و چه پدافندی در واقع به مانند پازلی است که در آن زمان و مکان واحدهای مختلف مشخص شده است و برای عمل هر کدام جدول عمل و پروژه خاصی طراحی شده و راه های جایگزین و... نیز در نظر گرفته می شود. این طرحریزی توسط فرماندهان رده بالا و دارای آموزش های ستادی انجام میش ود و در کل در حیطه توان افراد عادی و حتی کماندوهای ویژه و نخبه شاید نباشد چراکه همین فرد نخبه آموزش دیده که نهایتا در سطح انفرادی، تیمی، گروهی و یا دسته عمل کند و چیزی غیر از این نیز آموزش ندیده و لازم ندارد. و تنها بعد از دریافت دستور و هدف برای اجرای آن رهسپار می شود.

پس می توان ادعا کرد برای هر رکنی در ارتش ها از رده فرد تا لشگر طرح ریخته می شود و هر فردی به اندازه بخشی از این طرحریزی توان دارد گاهی فردی تا اندازه طرحریزی گروهانی و گاهی فردی تا اندازه لشگر و سپاه و در این ساختار به حتم رده ارشد می تواند نقش کماندویی زبده را بازی کند زیرا یحتمل آن آموزش ها را گذرانده اما فرمانده دسته نمی تواند نقش فرمانده لشگر را به خوبی ایفا کند چون توان، تجریه و علم لازم برای این عمل و طرحریزی در این سطح را ندارد و چه بسا با ورود این فرد به رده های بالا لشگر با نابودی و فروپاشی روبرو شود.

اما در آخر هدف از این بحث مطول چیست؟
اینکه در ساختار ارتش کلاسیک آموزش هر فردی به اندازه جایگاه سازمانی و مورد لزوم برای ایفای نقش او در رده مورد نظر است و همچنین آموزش انفرادی بسیار قوی و بالا در حد نیرو ویژه هم نمی تواند جایگزین آموزش آکادمیک و ستادی شود. و همچنین ارتباطات و بروکراسی دو شاخصه اصلی این ارتش منظم است که اگر دچار اختلال شود ابتدای مشلات شروع می شود.

و لیکن در ساختار رزم چریکی افراد به اندازه ای از آموزش می رسند که به تنهایی قادر خواهند بود برنامه ریزی و اجرای عملیات را انجام دهند و به همین دلیل چریک می تواند با تشکیل گروه های چند نفره تا چند هزار نفره به راحتی خود را وفق و عملیات کند و همان افراد که در رده پایین خدمت می کنند نقش فرمانده تیپ را هم به عهده گیرند.
این موضوع موجب می شود در صورت قطع ارتباط و یا از بین رفتن فرماندهان سازمان اصلی رزم نابود نشده و به کار خود ادامه دهد.

داعش دارای چنین ساختاری است و به همین دلیل بسیار زود دست به ترمیم می زند و در عین حال در میدان نبرد می تواند بسیار منعطف و متحرک عمل کند تا جایی که چند ماشین از این موجودات توانسته اند در قالب طرح کلی که مثلا گرفتن فلان شهر عراق است به راحای و با انعطاف ورود و به سرعت هم در صحنه عمل عملیات و در صورت لزوم دور شوند.

[b][color=#ff0000]سرعت و تحریک بسیار بالا:[/color][/b]
مشخصه دیگر این گروه که شباهت فراوانی به تاکتیک و رزم مغول ها دارد همین سرعت و جابجایی بالا و تحرک اعجاب انگیز است به شکلی که این افراد با استفاده از اسلحه ها سبک و ماشین های تندرو به راحتی می توانند در روز چند صد کیلومتر از خطوط اصلی و محیط زندگی و تنفس خود دور و به سرعت میدان رزم را به همان اندازه گسترده کنند.
گروه هایی که بعد مثلا درگیری در شرق تهران به سرعت در شهر ری و کرج و دروازه قزوین نیز درگیری ایجاد وب ه سرعت نیز منطقه را ترک می کنند ولی مدافع چاره ای جز امنیتی کردن کل این چند شهر ندارد و بالطبع نیاز فراوانی به نیرو و تجهیزات و تسلیحات پیدا خواهد کرد.

این گروه ها از سلاح ای سبک و نیمه سبکی استفاده می کنند که بتوانند به سرعت با خود حمل کنند و به همین دلیل به طرف سلاح های گلوله زن از کلیبر انفرادی تا 23 م م رفته اند که این امکان را به آنها می دهد بر روی وانت های تندرو و 4*4 صحرایی نصب و جابجا شوند و همچنین از توپ های و راکت اندازهای کالیبر پایین نیز استفاده می کنند که برای اینگونه رزمی بسیار ایده آل هستند.
استفاده از راکت و موشک اولیویت خاصی دارد چرا که می توان بدون بودن وسایل خاصی به شلیک آنها پرداخت و منطقه را ترک کرد در حالی که استفاده از توپخانه و دیگر سلاح سنگین مستلزم داشتن خطوط پشتیبانی و تداراکاتی است که با ماهیت جنگ چریکی و بزن و در رو در تعارض است.

در عین حال این توان تحرک بالا امکان استفاده و به کارگیری موثر سلاح های سنگین را مگر در شرایط احاه اطلاعاتی قوی و آنلاین از نیروهای مدافع سلب می کند. و همچنین این گونه رزم به دلیل ماهیت چریکی خود بی وطنی خاصی با خود دارد و نمی توان خطوط رزم خاصی برای نابودی پیدا کرد که شاما سنگر و... باشد(البته همیشه اینطور نیست ولی خوب یکی از مشصخه های جنگ چریکی همین است)

[b][color=#ff0000]منطقه تنفس:[/color][/b]
یکی از شاخصه های جنگ پارتیزانی و چریکی این است که شما منطقه تنفس داشته باشید یعنی یتوانید از امکانات و تجهیزات و از همه مهمتر مرم آن منطقه استفاده کرده و این مردم با شما همراه و یا حداقل منفعل باشند. به همین دلیل این گروه تروریستی بیشتر به دلیل محیا بودن فضا و شرایط در مناطق سنی نیشین که بیشترین جذب را دارند قابلیت رشد فراوان و ریشه زدن عمقی دارد.
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عالی بود جناب فتح، امیدوارم با کمک بقیه دوستان بتونیم جمع بندی خوبی داشته باشیم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اولش هنوز حاجی محمد هنوز بخش داعش تمام نشده تازه بعدش بخش نیروهای خودی شروع میشه باید برای هر کدام از این موضوعات راه حلی کاربردی ارائه داد. که ان شاء الله در حد توان ارائه میشه.

[b][color=#ff0000]سبک اسلحه:[/color][/b]
یکی دیگر از ویژگی های گروه تروریستی داعش تکیه بر اسلحه های سبک است و این مشخصه این توان را به این گروهک تروریستی می دهد که در قید سنگینی تسلیحات نماند و اصل غافلگیری و تحریک بالای خود را حفظ کند.
همچنین پشتیبانی نیروهایی که بر اسلحه سبک تکیه دارند راحت تر و گاها حتی با استفاده از مهمات طرف دیگر درگیری هم شدنی است و در عین حال با ماشین های تدراکاتی کمتر می توان مهمات کافی به نیرو رساند.
این مشخصه هم برتری نسبی ایجاد می کند و نیروها به راحتی قابلیت جابجایی دارند و معایبی نیز دارد که یکی از آنها عدم اثرگذاری لازم این دسته از سلاح ها هست که این گروهک سعی می کنند با تکیه بر استفاده از راکت و موشک های انفرادی و همچنین توپ های سبک این نقیصه را جبران کنند.

به همین سبب استفاده از آر پی جی و راکت های دیگر و همچنین بمب ها و نارنجک های انفرادی، مین ها و توپ های کالیبر کوچک به شدت در بین چنین نیروهایی مرسوم است به طوری که توپ های 57 و 23 م م بیشترین استفاده را در بین این نیروها دارند و همچنین راکت اندازهایی همچون اس پی جی.

داعش و بقیه گروه های مشابه به خوبی آگاه هستند که برای پیشروی موثر و گرفتن خطوط دشمن نیازمند آتش تهیه و پشتیبانی لازم هستند و در غیر اینصورت باید متحمل تلفات بیشتری شوند به همین سبب با سوار کردن تیربارهای کالیبر سنگین و همچنین توپ های کالیبر سبک سعی دارند این آتش تهیه را فراهم کنند و بر همین اساس تیربارهای دوشکا و کالیبر 50 دیگر و همچنین توپ های 23 م م و 14 و.... به وفور دیده و استفاده می شود.
اما نباید فراموش کرد این سلاح ها علاوه بر دقت کم در این حالت اثرگذاری لازم برای پوشش برخی زمین های نبرد را ندارند.

و اما برتری دیگر استفاده از سلاح های سبک که به نوعی مختص این گروهک است تکیه بر توان انفرادی و آموزش قوی اعضاء آنها است یعنی درست است که فرد مسلح به یک کلاشینکف است اما به خوبی توان استفاده موثر از آن را آموخته و به بهترین شکل ممکن از آن استفاده بهینه می کند و دقیقا فرد می داند در چه زمانی آتش بگشاید و چه زمانی به پشتیبانی آتش از هم گروه های خود بپردازد، مهمات حدر ندهد و...
این نقیصه ای است که در نیروهای عادی و مردمی و سربازان کم تجربه و همچنین نیروهایی که ترس بر آنها غلبه کرده به خوبی مشهود است چراکه بی هدف و بدون دیدن دشمن و همچنین از ترس دست به تیراندازی رگباری زده و پس از مدتی با اتمام مهمات چاره ای جز فرار یا تسلیم نخاوهند داشت در صورتی که نیروی خودی مهمات رسانی نکند و در این بحبوحه امکان قطع خطو تداراکاتی خودی فراوان است.

[color=#ff0000][b]جنگ روانی:[/b][/color]
جنگ روانی و ایجاد شوک یکی دیگر از روشهای این گروه است که به خوبی با استفاده از فناوری نوین ارتباطی بهترین استفاده را از آن می برند.
حدیثی داریم در مورد حرکت لشگریان امام عصر در واقعه ظهور که این لشگر چنان بار روانی سنگینی دارد و چنان ترس و رعبی بر دل ها می افکند که به موزات حرکت سپاه تا فاصله بسیار زیادی دشمن اسلحه بر زمین نهاده و خود را می بازد.
این تاکتیک روشی است که در بین داعش و مغول ها به خوبی قابل دیدن است. این گروه قبل از اینکه به خطوط برسد و جایی را فتح کند ترس از خود را ارسال می کند و روحیه دشمن را به شدت تخریب می کند تا جایی که قبلتر گفته شد نیروهای خودی یا از ترس دست به تیراندازی کور و یا فرار می زنند و یا به امید رهایی تسلیم شده و ....

این گروهک استفاده خوبی از همین تاکتیک کرده و علاوه بر شایعه افکنی و پخش اعلامیه و... با پخش تصاویر و فیلم های نیروهای در حال پیشروی خود در شبکه های اجتماعی راهی کم هزینه و خوب برای ارتباط خود با دنیا و استفاده از رسانه های آزاد پیدا کرده است.
یکی دیگر از مشخصه های این گروهک این است که همراه گروه های عملیاتی خود دوربین هایی را روانه می کند ولی تا عملیاتی دارای نتیجه خوبی نباشد از پخش تصاویر خودداری می کند تا نیروی خودی آنها با دیدن صحنه های شکست روحیه خود را از دست ندهد.
گاه و بیگاه شاهد سر بریدن افراد مختلف توسط این گروهک هستیم و این تصاویر و فیلم ها هم روی شبکه های اجتماعی و خبری میاد. دلیل این کار ایجاد یک جریان رسانه ای و وحشت عمومی هست و جذابیت امر این هست که تقریبا خیلی هم موثر بوده بجز در برخی نیروها مثل بچه های حزب الله که کلا وضعیت فکریشون فرق می کنه بقیه خیلی سریع تحت تاثیر قرار می گیرن.

این افراد پس از گرفتن منطقه ای هم به سرعت تبلیغات خودشون رو شروع می کنن و سعی در اجرای برخی برنامه های هستن که بیشترین قشری که مد نظرشون هست کودکان و نوجوانان هستن چون به خوبی آگاه هستن مورد تاثیر تبلیغات و جنگ روانی قرار می گیرن و بزرگسالان هم نمی تونن اونها رو برگردونن چون با ایجاد ترس و رعب اجازه احتجاج و منطق رو از بقیه می گیرن و وضعیت اینی خواهد شد که شاهد هستیم.

[color=#ff0000][b]عضو گیری بومی:[/b][/color]
مور بعدی ریشه زدن این گروهکدر فضاهای تنفس خودش هست یعنی به محض ورود به مناق تحت سیطره سعی در عضو گیری و ساتفاده از مردم بومی دارن. وضعیت به این شکل هست که بنده احساس می کنم با عضو گیری از مردم بومی کارهای مربوط به نگهبانی و... رو به این افراد می سپرن و در عین حال با درگیر کردن اونها در درگیریها سعی می کنن راه بازگشت رو بسته و خانواده های اونها رو هم درگیر کنن و برای هر دسته از افراد بومی هم از افراد مورد اطمینان خودشون کسانی رو قرار میدن تا امکان خیانت و جاسوسی و.... رو کاهش بدن.به شکلی شاهد هستیم این گروه کمترین درز اطلاعات مهم رو داره و در کشوری که نیروی هوایی و زمینی در سیره اش هست و سیستم اطلاعاتی داره به دست آوردن جا و مکان و... سران و برنامه های اونها به سختی امکانپذیر هست.

این افراد وقتی در قضیه درگیر میشن به سرعت به طرف جنایت سوق داده میشن تا برای همیشه به عنوان نیروی عمل کننده این افراد توان کناره گیری رو نداشته و از دو طرف مورد تعقیب باشن. کشتن اسرا، اعدام به زعم اونها خائنین و ... در مراحلی به نیروهای تازه جذب شده سپرده میشه و اونها ناخواسته وارد بازی میشن که آینده روشنی نداره و خواه ناخواه دست به جنایت زده و از طرف دولت و مورد تعقیب قرار خواهند گرفت.
دیگر توان کناره گیری هم وجود ندارد چون در صورت خیانت و کمک به دولت تحت تعقیب و آزار گروه خواهند بود و خانواده آنها مورد تعرض و نابودی قرار می گیرد و در غیر اینصورت هم به عنوان نیروی ضد دولتی هر روز امکان کشته شدن در درگیرها هست و در صورت اتمام جنگ هم به عنوان افرادی که مرتب جنایت شده اند آینده روشنی ندارند.

[b][color=#ff0000]خیانت عوامل ارتش:[/color][/b]
یکی از خصایص این گروهک افعی خصال این هست که چون ایدئولوژی خودشون رو به نوعی در نظر گرفتن که مذهبی و دینی هست به سادگی توان جذب افراد ساده لوح و کم منطق را دارند و روند عضوگیری و... به خوبی طرحریزی شده است.
در عین حال من احساس می کنم این گروهک بر اساس آموزش های دریافتی از سرویس های اطلاعاتی غربی به خصوص موساد در حال اجرای نوعی شبکه جاسوسی سلولار در ارتش عراق و سوریه است به این معنا که جواسیس این گروه همدیگر رو نمی شناسن و خیلی محتمل هست در درون هر سازمان و در هر جایی چندین نفر جاسوس وجود داشته باشد که هیچ کدام اطلاعی از وجود جواسیس دیگر ندارند و به همین سبب سیستم اطلاعاتی سوریه و عراق توان کشف و همچنین زدن تله های اطلاعاتی به این افراد رو ندارن و دلیل اون روشن هست.
فرض کنید طرحی ضد اطلاعاتی ترتیب داده می شود که با ارسال خبر نادرست یک جاسوس شناسایی شود و این فرد اطلاعات را به طرف مقابل انتقال دهد ولی کروهگ داعش بر اساس مشورت نیروهای اطلاعاتی زبده غربی و تجربه خودشون از چند کانال مختلف صحت و سقم رو کنترل می کنن و به راحتی پی به تله بودن طرح می برن. و امکان از بین بردن جاسوس ... به دست خودشون هم برای بستن حفره هست.

این موضوع در نهایت موجب شده که که این افراد با تکیه بر تفکر شبه مذهبی که دارن و شاختن آینده ای انقلابی و رادیکال اعضا رو جذب و به صورت پنهان تا زمانی لازم به جاسوسی از بخش های مختلف پرداخته و در زمان لازم اقدام لازم رو انجام بدن.
همچنین با خرید فرماندهان، جذب اونها و یا ترور و تطمیع راه را برای نفوذ به رده های ارتش فراهم می کنند و نتیجه امری چیزی خواهد بود شبیه اتفاقی که در موصل افتاد یعنی واپاشی سیستم نظامی و فرماندهی ارتش و فرار فرماندهان ارشد و دستور عدم درگیری ....

[b][color=#ff0000]سیستم اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی قوی:[/color][/b]
مورد بعدی سیستم خبرگیری و اطلاعاتی قوی این افراد هست. جایی خاطرم هست ناپلئون یک نیروی اطلاعاتی را برابر 30 هزار سرباز ارزشمند دانسته بود.
این گروهک با تکیه بر موارد پیش گفته یعنی ایدئولوژی مذهبی اقدام به جذب نیرو و در مرحله بعد گسترش چتر اطلاعاتی خود کرده و با نفوذ عوامل خود و همچنین استفاده از عوامل خائن در درون سازمان های مختلف به راحتی اطلاعات را دریافت و برای آینده طرحریزی می کنند.
در عین حال چون این گروهک بر اساس ترس و عقاب شدید پایه ریزی شده هر فردی به خوبی می داند در صورت خیانت خود و خانواده اش حتما نابود خواهند شد و به همین دلیل یا با عامل روانی یا با ترس از نفوذ و خیانت در وجود صفوف خودی جلوگیری می کنن و به همین دلیل هیمشه یک قدم جلوتر از سیستم اطلاعاتی ارتش های سوریه و عراق هستند.

سازمان ضد جاسوسی و ضد اطلاعات این گروه به شدت قوی عمل کرده و به محض دیدن موضوعی نقطه خطر را به مانند سیستم الاعاتی موساد حذف می کنند

اطلاعات مهم فق در اختیار کادر اصلی و مورد اعتماد قرار دارد و طرحریزی هم همچنین و در صورت لزوم به نیروها ابلاغ می شود. سر گروه ها همگی از افراد مورد اعتماد انتخاب می شوند و به همین شکل امکان درز اطلاعات و اخبار را کاهش و نیروها را کنترل می کنند.

در کل می توان ادعا کرد الگوی اطلاعاتی و ضد جاسوسی و جاسوسی این گروهک بسیار موفق و عالی عمل کرده وب ه نظرم من تمام برتری و قدرت این گروه هم به همین دلیل است و همیشه یک قدم از مدافعین جلوتر عمل می کنند.

در بخش بعد پس از اتمام مشخصه های داعش به نقاط ضعف و قوت ارتش پرداخته و در آخر توصیه های لازم را ارائه می دهم
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب فتح
با عرض سلام و تشکر
به نظرتون موصل چطور سقوط کرد ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='warjo' timestamp='1403276807' post='387185']
جناب فتح
با عرض سلام و تشکر
به نظرتون موصل چطور سقوط کرد ؟
[/quote]
سلام
عجله نکنید به اونم می رسیم ولی به طور کلی من نمی دونم چیزی غیر از خیانت رو در نظر بگیرم.
نمیشه که شهری با 200 هزار نیرو اینطور یک دفعه سقوط کنه البته بسیاری از دلایل بالا گفته شده هم دخیل هست و به هر کدامش به وقتش می پردازیم.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='fath' timestamp='1403276971' post='387186']
سلام
عجله نکنید به اونم می رسیم ولی به طور کلی من نمی دونم چیزی غیر از خیانت رو در نظر بگیرم.
نمیشه که شهری با 200 هزار نیرو اینطور یک دفعه سقوط کنه البته بسیاری از دلایل بالا گفته شده هم دخیل هست و به هر کدامش به وقتش می پردازیم.
[/quote]
قضیه را حتما بررسی کنید ، روی نتیجه گیریتون تأثیر خواهد گذاشت.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام
میشه گفت که دوستان تقریبا همه نقاط ضعف و قوت و راهکار های مقابله رو گفتن
به نظر من بهترین راه و کم هزینه ترین راه ورود به داعش است. همونطور که گفتین داعش در هر منطقه که وارد میشه اعلام عضو گیری میکنه چون نیاز به نیرو داره همین باعث میشه حساسیت کمتری به خرج بدن و به راحتی بشه واردشون بشی پس بهتره از همون نیرو های مردمی که داوطلب برای جنگیدن میشن افرادی که دارای قابلیت عملیات های نفوذی واطلاعاتی هستن شناسایی و به کار برده بشن که یا از داخل به اونا ضربه بزنن مثل به رگبار گرفتن نیرو های آمریکا توسط پلیس های افغان که همراهشون بودن یا اینکه صرفا کار برد شناسایی و اطلاعاتی داشته باشن مثل گزارش موقعیت اسکان یا حرکت به سمت اهداف جهت درگیری همونطور که همراهان ریگی موقعیتش رو گزارش میدادن .وسیله و روش برای ارتباط با نیرو های خودی هم زیاده که فکر میکنم کسانی که تو این زمینه اطلاعات دارن خیلی بیشتر از بنده با راه و روشش آشنایی دارن

انشالله که هر چی زودتر شررشون کنده بشه . کاش میشد که از ایران هم داوطلب بفرستن . ویرایش شده در توسط master7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.