Moghaddam

به مناسبت سالگرد عروج شهید چمران/ستاد جنگ های نا منظم

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ستاد جنگ‌های نامنظم :

 

نام ستادی بود که در در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی در ایران برای فرماندهی جنگ‌های چریکی برپا شد. این ستاد مسئولیت عملیاتهای محدود را که در ابتدای جنگ ایران و عراق علیه ایران انجام می‌شد را به عهده داشت. فرماندهی این ستاد با مصطفی چمران وزیر دفاع وقت بود . با کشته شدن مصطفی چمران در بهار ۱۳۶۰، ستاد جنگهای نامنظم جایگاه و فعالیت خود را از دست داد اما سه سال بعد قرارگاه جدیدی با نام قرارگاه رمضان در کرمانشاه برای جنگ‌های نامنظم برپا شد که هدف عمده آن نفوذ در خاک عراق و انجام عملیات‌های نامنظم در کردستان عراق بود.

 

ستاد جنگ‌های نامنظم چگونه بهوجود آمد؟

دکتر شهید چمران وقتی در سال ۵۷، بعد از پیروزی انقلاب وارد ایران شدند، با کسب اجازه از حضرت امام خمینی(رحمت‎الله‎علیه) به‎دنبال تشکیلاتی با ساختار نظامی بودند. بعد شدند معاون نخست‎وزیر در امور انقلاب، تا اینکه واقعه تسخیر لانه جاسوسی رخ داد و دولت مهندس بازرگان استعفا داد، در واقع انقلاب را رها کردند و رفتند. ما در نخست‎وزیری مستقر بودیم و صبح روز چهاردهم آبان که در دفتر حاضر شدیم، دستور دولت موقت را دیدیم که گفته بودند همه افراد کار‌ها را ر‌ها کنند و بروند، چون دولت استعفا داده است. دکتر آمد و ما خبر را به ایشان دادیم. دکتر گفت: «خب شما هم بساط‌تان را جمع کنید و بروید.»

ما شروع کردیم به جمع‎آوری وسایل‎مان و دفتر، دکتر هم رفت. حدود ساعت ۴ یا ۵ عصر بود که دکتر برگشت. من رفتم گزارش جمع‎آوری وسایل و دفتر را به دکتر بدهم که ایشان به بنده فرمود: «عزیز، نمی‌‎خواهد ادامه بدهید.» پرسیدم: «موضوع چیست؟» دکتر چمران این کلام تاریخی را بر زبان آوردند که «من امام را تنها نمی‌‎گذارم» بنابراین ما همان‎جا ماندیم و به کار ادامه دادیم.

اینکه نهضت آزادی‌ها می‌گویند شهید چمران از ما بود یک دروغ است. من یادم هست، نهضت آزادی یک دفتری در خیابان شهید مطهری داشتند که زنگ می‌زدند و دکتر را دعوت می‌کردند. شهید چمران هم یک، دو بار به جلسات‌شان رفتند، اما هر دو بار که از جلسه بر می‌گشتند خیلی ناراحت بودند تا اینکه به من گفتند که هر وقت از دفتر نهضت آزادی تماس گرفتند، دعوتشان را قبول نکنید. شهید چمران تا قبل از انقلاب به‎خاطر مباحث مبارزاتی، گاهی با نهضت آزادی همکاری می‌کردند، اما وقتی که وارد ایران شدند صراحتا گفتند که راه من از بازرگان جداست. خاطره دیگرم از نحوه برخورد ایشان با عناصر نهضت آزادی برمی‎گردد به قصه پاوه، وقتی درگیری‌های کردستان شروع شد از دفتر مهندس بازرگان مکرر با من تماس می‌گرفتند که به دکتر چمران بگویید از پاوه برگردد. چون آن زمان می‌خواستند غائله کردستان را از طریق سیاسی و گفت‌وگو حل کنند، به همین‎خاطر هیات حسن نیت از طرف دولت موقت مامور انجام گفت‌وگو‌ها شد. یادم هست روزی که آیت‎الله طالقانی (رحمت‎الله علیه) را در بهشت‌زهرا (سلام‌الله‌علی‌ها) غسل می‌دادند، دکتر چمران خودش را با هلی‌کوپتر رساند بهشت زهرا. ایشان با‌‌ همان لباس رزم پلنگی که بر تن داشتند آمدند وارد غسالخانه شدند. مهندس بازرگان هم بود‌‌ همان جا روی تخت غسالخانه یک بحثی مهندس بازرگان با دکتر چمران کردند. مهندس بازرگان به دکتر چمران می‌گفت: این‎قدر دارم بهت می‌گم برگرد! چرا بر نمی‎گردی؟ ایشان هم به بازرگان می‌گفتند: آخه مهندس! من دارم قضیه کردستان را تمام می‌کنم، آن وقت شما می‌گویید برگرد بگذارید غائله کردستان را با روش خودمان تمام کنیم، اما بازرگان زیر بار نمی‌‎رفت و می‌گفت: شما نباید بجنگید و باید برگردید. شهید چمران معتقد بود که جواب جنگ را باید با جنگ داد.


دلیل تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم با چنین ساختاری نظامی چه بود؟

خود شهید چمران به شخص بنده گفتند: نهضت ملی را با آن سابقه، شعبان بی‎مخ و طرفدارانش، ساقط کردند و اگر کسانی‎که در دولت ملی بودند، ساختاری هرچند کوچک هم داشتند و می‌توانستند مردم را جمع کنند، دولت مصدق سقوط نمی‌‎کرد و کودتای ۲۸ مرداد رخ نمی‌‎داد. شهید چمران می‌گفت ما انقلاب کرده‌ایم، اما الان هیچ تشکیلاتی که متعلق به انقلاب باشد، وجود ندارد، بنابراین من با حضرت امام صحبت کرده‌ام و درخواست کرده‌ام و ایشان هم به من اجازه دادند که چنین ساختاری به‎ وجود بیاید. این ساختار مشابه‌‌ همان تشکیلات کمیته انقلاب اسلامی و سپاه و بسیج بود.

بنابراین در اولین اقدام شروع به جذب نیرو کردند و اولین داوطلب‌ها را در کاخ سعدآباد آموزش نظامی دادند. و وقتی اولین مشکلات امنیتی مانند غائله خلق عرب در خرمشهر، غائله کردستان، گنبد در ایران رخ داد، همین جوان‌های آموزش دیده توسط شهید چمران به مناطق درگیری اعزام شدند.


مدل و الگوی شهید چمران برای بهوجود آوردن چنین ساختاری برگرفته از کجا بود؟ آیا نشأت گرفته از حضور و تجربه ایشان در لبنان بود یا برگرفته از ساختار ارتش یا سپاه و بسیج؟

برگرفته از هیچ جا نبود. مدل شهید چمران مدل یک سازمان چریکی بود. تمام آموزش‌هایی که ایشان تعلیم می‌داد، آموزش‌های چریکی بود یا‌‌ همان جنگ‎ نامنظم چریکی. چون در آن زمان نیروی نظامی قابل‎اعتمادی به آن صورت وجود نداشت.


این نامنظم بودن به معنی این است که از هیچ قانون و نظمی تبعیت نمی‌کنند؟

نه، بلکه باید دارای منظم‌ترین ساختار و افراد باشند، چرا که بتواند ماموریت‌های ویژه را به خوبی انجام دهند. اما از ساختار ارتش‌های کلاسیک دنیا تبعیت نمی‌‎کنند. جنگ‌های نامنظم، در واقع یک نوع جنگ منظمی است که از ساختار‌های بزرگ و منظم مانند آنچه در ارتش‌های کلاسیک دیده می‌شود، تبعیت نمی‌‎کند. جنگ‌های پارتیزانی و چریکی را تحت عنوان جنگ‌های نامنظم می‌گویند. از این نوع ساختار مواقعی استفاده می‌شود که یک ارتش بزرگ و قدرتمند در مقابل شما باشد و شما، سازماندهی درستی هم نداشته باشید در این مواقع تنها از جنگ نامنظم استفاده می‌شود. در ستاد جنگ‌های نامنظم از روز اولی که ارتش عراق وارد ایران شد، دو نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع از امام ماموریت گرفتند و عازم اهواز شدند.


چرا اهواز و سوسنگرد را انتخاب کردید و چرا به خرمشهر نرفتید؟

اهواز مرکز بود و ما تمام جبهه خوزستان را پوشش می‌دادیم به خرمشهر و آبادان هم نیرو اعزام می‌کردیم. از جبهه غرب و شرق تا جنوب اهواز، اما نیرو‌های ستاد جنگ‌های نامنظم در سوسنگرد از دیگر مناطق خوزستان بیشتر حضور داشتند و اینکه ستاد جنگ‌های نامنظم فقط در جبهه بستان - سوسنگرد حضور داشت درست نیست. اولین مقر ستاد جنگ‌های نامنظم در دانشگاه جندی‌شاپور مستقر شد، اما به‎علت کم بودن فضا از دانشگاه به استانداری اهواز انتقال داده شد. قبل از شروع جنگ عراق با ایران شهید چمران و نیرو‌هایش تحت عنوان ستاد جنگ‌های نامنظم فعالیت نمی‌‎کردند، بلکه اسم نیرو‌های ویژه نخست‎وزیری مطرح می‌شد.


این افراد چگونه انتخاب می‌شدند؟

بیشتر بچه‌های انقلابی و نیرو‌های مردمی بودند که جذب می‌شدند.


غیر از شهید چمران چه کسانی نیرو‌ها را آموزش می‌دادند؟

اولین مربیان آموزش‌های نظامی نیرو‌های تحت امر شهید چمران، بچه‌های لبنان بودند که با شهید چمران به ایران آمده بودند، اما کم‎کم خود بچه‌ها و بعضا ارتشی‌ها هم آموزش می‌دادند.


ساختار ستاد جنگ‌های نامنظم به چه صورت بود؟

خدمات پرسنلی و اداری یا رکن ۱، اطلاعات یا رکن ۲، عملیات یا رکن ۳، پشتیبانی و لجستیک یا رکن ۴ که هرکدام از این‌ها زیر مجموعه مخصوص به خود را داشتند.


این ساختار که شبیه ساختار ارتش است؟

چون می‌خواستیم ساختار بدهیم و ارتش هم دارای چنین ساختاری بود، از همین ساختار ارتش استفاده کردیم. روابط عمومی را هم مقام معظم رهبری دستور دادند و به ساختار ستاد جنگ‌های نامنظم اضافه شد.


هزینه‌های ستاد از کجا تامین می‌شد؟

ما یک ریال هم از دولت نگرفتیم. هزینه‌های ستاد از کمک‌های مردمی و بازار تامین می‌شد، تنها چیزی که از دولت گرفتیم، اسلحه بود که آن را نمی‌‎شد از جای دیگری تامین کرد. یادم هست عید سال ۵۹ بود که مقام معظم رهبری مبلغ ۳ میلیون تومان که از شهید آیت‎الله صدوقی گرفته بودند، برای ستاد آوردند که ما هم از آن پول، نفری ۲ هزار و ۵۰۰ تومان به بچه‌ها عیدی دادیم که البته برخی هم قبول نکردند.


ستاد جنگ‌های نامنظم تا چه زمان در جنگ حضور داشت؟

بعد از شهادت شهید چمران، آذرماه سال ۶۰، قبل از عملیات طریق‌القدس، ستاد جنگ‌های نامنظم در سپاه ادغام شد و نیرو‌های تحت امر شهید مصطفی چمران، دی‎ماه سال ۱۳۶۰ از ستاد تسویه کردند.
منبع: هفته‌نامه پنجره

جنگ های نامنظم در 8 سال دفاع مقدس


عملیات های نامنظم و نام آنها:
سپاه پاسداران: عملیات مروارید کربلای ۳ عملیات‌های نظامی ایران نیروی هوایی ایران عملیات کمان ۹۹ عملیات اچ-۳ عملیات سلطان عملیات اوسیراک نیروی زمینی ایرانو سپاه پاسداران گسترده عملیات دزفول نصر توکل ثامن‌الائمه طریق‌القدس فتح‌المبین بیت‌المقدس رمضان والفجر مقدماتی والفجر ۱ والفجر ۴ خیبر بدر قادر والفجر ۸ کربلای ۱ کربلای ۴ کربلای ۵ کربلای ۶ کربلای ۱۰ بیت‌المقدس ۲ بیت‌المقدس ۷ لبیک یا خمینی والفجر ۱۰ مرصاد نیمه گسترده عملیات جاده ماهشهر سوسنگرد(۲) امام علی(ع) فرمانده‌کل‌قوا پشتیبانی بیت‌المقدس محرم پشتیبانی والفجر ۸ تکمیلی والفجر ۸ کربلای ۳ تکمیلی کربلای ۵ کربلای ۸ ضربت ذوالفقار بازی‌دراز رجایی و باهنر مطلع‌الفجر والفجر ۳ مسلم بن عقیل عاشورا روح‌الله خمینی کبیر محمد رسول‌الله والفجر ۲ والفجر ۹ کربلای ۲ کربلای ۷ نصر ۴ نصر ۷ نصر ۸ بیت‌المقدس ۳ بیت‌المقدس ۴ بیت‌المقدس ۶ محدود غیور اصلی سوسنگرد (۱) موسیان ذوالفقاریه سه‌راهی آبادان امام مهدی(عج) تپه چشمه شیخ فضل‌الله شهید چمران شهید مدنی قدس ۱ قدس ۲ قدس ۳ قدس ۴ قدس ۵ انصارالحسین ریجاب قلقله میمک عاشورای۱ عاشورای ۲ عاشورای ۳ عاشورای ۴ چغالوند شهید عباس ملکی کانی‌سخت امیرالمومنین(ع) حسین‌بن‌علی ثارالله والفجر ۵ والفجر ۶ ظفر ۱ کربلای ۹ نصر ۱ نصر ۲ نصر ۳ نصر ۵ نصر ۶ تمرچین قوچ‌سلطان اورامانات تحریرالقدس ایذایی∗ اربعین حسینی عملیات امام موسی صدر شهید عبادت شهید رستمی شهید گلاب‌بخش میمک ذیل شهید فرجیان‌زاده ۱۹ رمضان شهید محمّد بیشه ابوذر پاسگاه شهدا حجیج نیروی دریایی ارتش ایرانو سپاه پاسداران عملیات مروارید کربلای ۳

 

250px-CHAMRAN-3.jpg

 

عملیات ( نامنظم ) ظفر ۶

هدف عملیات : آزاد سازی ارتفاعات منطقه

منطقه عملیات : منطقه عمومی سنگار ( شرق استان کرکوک)

تاریخ شروع : ۵/۱۲/۶۶

نتایج عملیات مناطق و تاسیسات آزاد شده : ارتفاعات گرده ناصر - گرده مقبره - گرده سو - گرده قالی - ارتفاع ۶۰۶ - پل مهم باصره و چندین روستای منطقه - تسلط بر جاده های اصلی سنگاو - چمچال – کرکوک - سنگاو - قادر کرم – کرکوک - سنگاو - قره داغ - سلیمانیه و همچنین جاده فرعی سنگاو - دربندیخان

تاسیسات منهدم شده دشمن : پادگان گردان مستقل پیاده مکانیزه از سپاه یکم - پادگان محل استقرار گردان ۱۳۵ خفیفه و مقر گردان ۲۵ خفیفه - ۱۴ پایگاه دشمن در منطقه

تجهیزات منهدم شده دشمن : ۶ دستگاه تانک و نفربر - ۲ قبضه توپ ضدهوایی - ۸ قبضه خمپاره انداز ۸۲ م.م چندین قبضه تیربار - دهها انبار مهمات تعداد کشته و زخمی دشمن : ۵۰۰ نفر اسراء : بیش از ۷۰ نفر غنائم : ۲ دستگاه نفربر زرهی - ۶۰ دستگاه انواع بی سیم - چندین قبضه خمپاره انداز - تعدادی سلاح انفرادی نیروی عمل کننده : نیروی زمینی سپاه پاسداران ( قرارگاه رمضان) با همکاری معارضین عراقی شرح عملیاتحمله‌اي‌ غافلگيرانه‌ به‌ پشت‌ خطوط‌ دشمن‌ عمليات‌ ظفر6 در 5 اسفند ماه ‌1366 با هدف‌ آزادسازي‌ بلندي‌هاي‌ منطقه‌ عمومي‌ «سنگاو» در شرق‌ استان‌ «كركوك» كردستان‌ عراق‌ در عمق‌ جبهه‌ شمالي‌ دشمن‌ و در اوج‌ سرما و برف‌ زمستان‌ كوهستان‌ به‌ انجام‌ رسيد. طي‌ اين‌ حمله‌ غافلگيرانه ‌تعدادي‌ از بلندي‌هاي‌ مهم‌ و تأسيسات‌ كاربردي‌ از دست‌ دشمن‌ بيرون‌ آمد كه‌ عبارت‌ بود از:- بلندي‌هاي‌ «گرده‌ ناصر»، «گرده‌ مقبره»، «گرده‌ سو»، «گرده‌ قالي» و بلندي 606- پل‌ مهم‌ شهر «باصره» و چندين‌ روستاي‌ منطقه.همچنين‌ رزمندگان‌ اسلام‌ بر راه‌ هاي‌ ارتباطي‌ و مهم‌ شهرهاي‌ سنگاو - چمچال‌ - كركوك‌ و سنگاو - قادركرم‌ - قره‌داغ‌ - سليمانيه‌ و همچنين‌ راه‌ فرعي‌ سنگاو دربنديخان‌ مسلط‌ شدند.علاوه‌ بر آن، پادگان‌ گردان‌ مستقل‌ پياده‌ مكانيزه‌ از سپاه‌ يكم ، پادگان‌ محل‌ استقرار گردان‌135 و گردان‌25 خفيه‌ و14 پايگاه‌ دشمن‌ در منطقه‌ منهدم‌ و تعداد570 نفر از قواي‌ بعثي‌ عراق‌ كشته‌ و زخمي‌ شده‌ و يا به‌ اسارت‌ رزمندگان‌ در آمدند.در پي‌ اين‌ پيروزي‌ها، شماري‌ از تجهيزات‌ ارتش‌ دشمن‌ به‌ این شرح‌‌ منهدم‌ گرديد : 6 دستگاه‌ تانك‌ و نفربر. 2قبضه‌ توپ‌ ضدهوايي. 8قبضه‌ خمپاره‌ انداز82 ميليمتري . چندين‌ قبضه‌ تيربار. ده‌ها انبار مهمات.عمليات‌ ظفر6 با به‌ غنيمت‌ گرفتن‌2 دستگاه‌ نفربر زرهي‌ ،60 دستگاه‌ انواع‌ بي‌سيم، چندين‌ قبضه‌ خمپاره‌ انداز و شماري‌ سلاح‌ انفرادي‌ ازدشمن‌ به‌ پايان‌ رسيد.اين‌ عمليات‌ را قرارگاه‌ «رمضان» نيروي‌ زميني‌ سپاه‌ پاسداران‌ طراحي‌ و با همكاري‌ معارضان‌ كرد عراق‌ به‌ اجرا گذاشت.

 

 

250px-Ali_Sayad_Shirazi_2.jpg


 

عملیات ( نا منظم ) ظفر ۵

رمز عملیات : یا زهرا س

هدف : انهدام چندین مرکز نظامی دشمن

منطقه عملیات : در عمق ۲۰۰ کیلومتری داخل خاک عراق در استانهای کرکوک - دهوک و دیاله

تاریخ شروع : ۲۲/۱۰/۶۶

نوع عملیات : نا منظم و اجرای آتش

نتایج عملیات تاسیسات منهدم شده دشمن : مراکز دولتی و نظامی از جمله مرکز استخبارات حزب بعث - ۳۶ پایگاه حفاظتی دشمن در ارتفاعات مشرف بر شهر دیرلوک - مرکز فرماندهی و ستاد ترابری مهندسی و مخابراتی لشکر ۲۱ عراق - پایگاه و پاسگاههای دشمن در مسیر شهر شیلادیزه و عمادیه یگانهای منهدم شده دشمن : ۴ گردان حفاظتی شهر دیرلوک تجهیزات منهدم شده دشمن : ۱ فروند هواپیما - ۴۶ دستگاه خودرو سبک و سنگین - ۷ دستگاه لودر و بولدزر - یک انبار مهمات تعداد کشته و زخمی دشمن : بیش از ۱۵۰۰ نفر اسراء : ۵۰۰ نفر غنائم : ۳ دستگاه نفربر زرهی - ۱ قبضه ضد هوایی - ۲ قبضه خمپاره انداز - صدها قبضه سلاح سبک - مقدار زیادی مهمات نیروی عمل کننده : نیروی زمینی سپاه پاسداران ( قرار گاه رمضان) با همکاری معارضین عراقی.

 


hadas02.jpg

 

 

عملیات ( نا منظم ) ظفر ۴

رمز عملیات : یا رسول الله ص

هدف : انهدام تاسیسات نظامی - اقتصادی دشمن

منطقه عملیات : استان دهوک در عمق ۲۵۰ کیلومتری داخل خاک عراق

تاریخ شروع : ۲۸/۸/۶۶

نوع عملیات : نامنظم

نتایج عملیات انهدام مقر تیپ ۱۱۹ پیاده عراق مستقر در دهوک - انهدام تاسیسات برق سد دهوک بمیزان ۶۰ درصد - انهدام ۱۰ پایگاه حفاظتی جاده بغداد – ترکیه - انهدام مرکز پست و تلگراف - یک پمپ بنزین - مقر پلیس و مخابرات بمیزان ۴۰ درصد - مسدود کردن موقت جاده ترانزیتی عراق - ترکیه تعداد کشته و زخمی دشمن : بیش از ۴۰۰ نفرنیروی عمل کننده : نیروی زمینی سپاه پاسداران ( قرارگاه رمضان ) با همکاری معارضین عراقی شرح عملیات قرارگاه‌ عملياتي‌ و برون‌ مرزي‌ «رمضان» نيروي‌ زميني‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ با همكاري‌ معارضان‌ كرد عراقي، در روز 28 آبان‌ ماه ‌1366 عمليات‌ نامنظم‌ «ظفر4 » را در استان‌ «دهوك» كردستان‌ عراق‌ ترتيب‌ داد.در اين‌ عمليات‌ كه‌ در شمار سلسله‌ عمليات‌هاي‌ نامنظم‌ ظفر و در عمق‌ منتهي‌ اليه‌ جبهه‌ شمالي‌ دشمن‌ و با هدف‌ انهدام‌ تأسيسات‌ نظامي‌- اقتصادي‌ عراق‌ صورت‌ گرفت، نيروهاي‌ خودي‌ با رمز «يا رسول‌ الله 9) ») به‌ مقر لشكر119 پياده‌ ارتش‌ عراق‌ مستقر در شهر دهوك‌ حمله‌ برده‌ و ضمن‌ انهدام‌ آن ، به‌ تخريب‌ تأسيسات‌ انتقال‌ برق‌ سد اين‌ شهر به‌ ميزان ‌60 درصد و مركز پست‌ و تلگراف، پمپ‌ بنزين، مقر پليس‌ و مخابرات‌ به‌ ميزان‌40 درصد پرداختند.همچنين‌ نيروهاي‌ عمل‌ كننده‌ توانستند با مسدود كردن‌ موقت‌ راه‌ ترانزيتي‌ عراق‌ - تركيه ،10 پايگاه‌ حفاظتي‌ اين‌ مسير را منهدم‌ ساخته‌ و400 كشته‌ و زخمي‌ از دشمن‌ بر جاي‌ گذارند. .


 

1_295182.jpg

 

 

عملیات ( نامنظم ) ظفر ۳

رمز عملیات : یا رسول الله ص

هدف : انهدام مراکز نظامی و تاسیسات اقتصادی دشمن

منطقه عملیات : دربندیخان عراق واقع در جنوب استان سلیمانیه و بخش سنگاو از استان کرکوک

تاریخ شروع : ۲۵/۸/۶۶

نوع عملیات : نا منظم

نتایج عملیات پایگاهها و تاسیسات منهدم شده دشمن : انهدام مرکز پشتیبانی و مقر فرماندهی لشکر ۳۶ پیاده - انهدام تاسیسات نیروگاه سد دربندیخان - انهدام ۱۲ پایگاه حفاظتی دشمن در اطراف دربندیخان - کنترل موقت جاده سلیمانیه - بغداد در منطقه بانی خلال تجهیزات منهدم شده دشمن : ۱ فروند هلی کوپتر - ۱۰۵ دستگاه انواع خودرو نظامی - چندین دستگاه تانک و نفربر تعداد کشته و زخمی دشمن : بیش از ۷۰۰ نفر اسراء : ۵۰ نفر غنائم : مقدار زیادی انواع سلاح سبک و نیمه سنگین و مهمات مربوطهنیروی عمل کننده : نیروی زمینی سپاه پاسداران ( قرارگاه رمضان ) با همکاری معارضین عراقی شرح عملیات همكاري‌ بزرگ‌ با معارضان‌ كرد عراقي‌ قرارگاه‌ «رمضان» نيروي‌ زميني‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ در تاريخ‌25 آبان‌ ماه‌ سال‌66 عمليات‌ نامنظم‌ ظفر3 را به‌ منظور انهدام‌ مراكز نظامي‌ و تأسيسات‌ اقتصادي‌ دشمن‌ در عمق‌ جبهه‌ شمالي‌ دشمن‌ طرح‌ريزي‌ و اجرا كرد. اين‌ عمليات‌ در منطقه‌ عملياتي‌ «دربنديخان» واقع‌ در جنوب‌ استان‌ «سليمانيه» و بخش‌ «سنگاو» از استان‌ كركوك‌ و با رمز «يا رسول‌ الله» آغاز شد.طي‌ اين‌ عمليات، شماري‌ از پايگاه‌ها و تأسيسات‌ و سلاح‌هاو ادوات‌ دشمن‌ به‌ اين‌ شرح‌ در منطقه‌ منهدم‌ گرديد:- مركز پشتيباني‌ و مقر فرماندهي‌ لشكر36 پياده.- تأسيسات‌ نيروگاه‌ سد دربنديخان.- پايگاه‌ حفاظتي‌ دشمن‌ در اطراف‌ دربنديخان.- كنترل‌ موقت‌ جاده‌ سليمانيه‌- بغداد در منطقه‌ «باني‌ خلال».105 - دستگاه‌ انواع‌ خودرو نظامي‌- يك‌ فروند چرخبال.- چندين‌ دستگاه‌ تانك‌ و نفربر.همچنين‌ تعداد750 تن‌ از نيروهاي‌ دشمن‌ كشته، زخمي‌ و اسير شدند.در عمليات‌ ظفر3 كه‌ با همكاري‌ معارضان‌ كرد عراقي‌ به‌ انجام‌ رسيد، مقدار فراواني‌ سلاح‌ و مهمات‌ به‌ غنيمت‌ نيروهاي‌ خودي‌ درآمد. بيست و پنجم آبان ماه سالروز شهادت جواد حاج خدا کرم در سال 1376در سال 1343 در یکی از نقطه های جنوب شهر تهران و منطقه مذهبی به دنیا آمد و ارادت به اهل بیت(ع) را از پدر مرحومشان حاج «محسن حاج خداکرم »که یکی از افراد هیئتی محل و پیر غلام ابا عبدالله الحسین بود آموخت . از همان دوران طفولیت ضمن تحصیل با برادر شهیدش« ابراهیم حاج خداکرم» مبارزات را به صورت تهیه و پخش اطاعیه های حضرت امام و تهیه و توزیع رساله امام شروع کردند ،تا اینکه انقلاب شکوهمند اسلامی و آن انفجار نور صورت گرفت.این دو عزیز و برادر هر دو به فیض شهادت نائل شدند و دو پرنده ای بودند که پرواز کردند و به سوی حق رفتند. با هم کار می کردند و افراد شاخصی بودند. به لحاظ اینکه راهپیمائی اول انقلاب و تظاهرات های محلی را ساماندهی می کردند و مردم را تشویق می کردند به کارهایی که منجر به سرنگونی رژیم طاغوت شود.البته در طول انقلاب من خاطره ای از ایشان دارم، آن زمانی که شرکت نفت اعتصاب کرده بود و مردم مشکل سوخت داشتند ایشان و برادر شهیدش از یکی از شهرستان های ظاهراً «قزوین» مقدار زیادی ذغال و خاکه ذغال تهیه کرده بودند و دستور مصرف اینها و تهیه کرسی برقی به وسیله لامپ را توی اعلامیه هایی تنظیم کرده بودند به مردم می دادند که در نبود سوخت استفاده کنند . ایشان و برادر شهیدش از همان ابتدای انقلاب در «کمیته انقلاب اسلامی»(سابق) مشغول خدمت شدند .مقدار زیادی در کردستان فعالیت کردند که زبانزد خاص و عام هست و بعد با شروع جنگ تحمیلی به جبهه ی «خرمشهر» آمدند و در آغاز به عنوان معاون گردان در خدمت برادر شهیدش که در آن زمان فرمانده گردان «میثم» بود به صف عراقی ها زدند که سردار شهید« ابراهیم حاج خداکرم» به شهادت می رسد و جنازه این سردار عزیز را به تهران آوردند و پس از مراسم هفت برادرش مجدداً به جبهه برگشت و اسلحه برادر را برداشت و ادامه کار ایشان را در جبهه پی گرفتند و از خصوصیات اخلاقی و بزرگوار ایشان بگویم که از نظر فرماندهی همانند امیرالمؤمنین الگو گرفته بودند و پیشاپیش بچه ها در جبهه ها بودند.در اخلاقیات همانند پیامبر اسلام صلوات الله علیه و مسلم بودند و ایشان با اخلاق محمدی و رویی خوش و گشاده با پرسنل و با خانواده برخورد می کرد که بنده احساس می کنم در طول این 20 سال خدمت در انقلاب همین مطالب را نشان داده که در فرماندهی مانند حضرت علی(ع) شجاع و در جلوی صف قرار داشت و در خلق و اخلاق مانند حضرت محمد سلام الله با مردم برخورد می کرد و مردم از روی گشاده ایشان خیلی خوشحال و خوش برخوردی ایشان موجب رضایت مردم قرار گرفت.درعملیات« کربلای5 »قرار شد که بین بچه ها قرعه کشی شود و آنهایی که اسمشان درمی آید توی یک گردان به نام« قمر بنی هاشم(ع)» وارد عملیات شوند که خود سردار آن موقع معاونت فرماندهی آموزش لشکر «روح الله» را داشتند که اسم خودشان را هم مانند نیروها در قرعه کشی شرکت دادند که قرار شد اگر اسم ایشان توی قرعه کشی درمی آید مانند رزمندگان دیگر توی این عملیات شرکت کنند و قرعه کشی شد و اسم ایشان در قرعه کشی درنیامد، اسم حقیر درآمد و ما آن شب را وارد آن منطقه، شلمچه شدیم و قرار شد به همراه این گردان عملیات کنیم.وقتی که وارد عملیات شدیم، صبح شد که خاکریز دشمن را تصرف کردند. دیدیم که سردار شهید حاج خداکرم دارد از روبرو می آید و ایشان با گردان تخریب جلوتر از ما وارد عمل شده بود و داشت از محور جلویی بر می گشت که من ایشان را دیدم و گفتم که قرار شد قرعه کشی شود و هر که اسمش در قرعه کشی درنیامده توی عملیات شرکت نکند ولی ایشان با لحاظ فرماندهی علی وارش همیشه در صف مقدم حضور پیدا می کرد و باعث روحیه و توان نیروی تحت امرش می شد و متعاقباً مدت دو سالی که ما در خدمت ایشان بودیم در جبهه رشادت ها و از خود گذشتگی ها و ایثارهای خاصی از این سردار شهید دیدیم که قابل ذکر است. ایشان عاشق شهادت بود و شهادت هم زیبنده چنین افرادی، که قرب الی الله آنها به قدری در جامعه نمونه می شود که می توانند سکان آن را با خون شهادت و شهادتی که نصیب آنها می شود، سکاندار حرکت انقلاب باشند و ما از خداوند می خواهیم که ادامه دهنده راه این عزیزان باشیم.مأموریت جبهه شان که به اتمام رسید مدت دو سال و اندی را در« ارومیه» و در «کردستان» مشغول خدمت شدند و بعد به« قم» رفتند و حدود دو سال و اندی را هم در «قم» خدمت کردند. از ایشان خواسته شد به لحاظ اینکه منطقه «سیستان و بلوچستان» نیاز به فرمانده ای مقتدر داشت به ایشان پیشنهاد دادند که به آن منطقه برود و ایشان هم چون دستور ولایت فقیه بود پذیرفت و وارد کار شد. در ابتدا بنده به لحاظ ارادتی که به ایشان داشتم خدمت ایشان عرض کردم که سردار شما چیزی حدود چند سال در جبهه ها بودی و در «کردستان» و« ارومیه» و« قم »هم فعالیت های خاصی کردی خوب است حالا که دیگر سن مادر هم بالا رفته، دیگر این مأموریت را انجام ندهی و یک مقدار به کار خانواده و زندگی بپردازی. ایشان گفت که خدمت در جاهائیکه سخت است ثوابش بیشتر است و ما باید آنجا حضور پیدا کنیم چون امر ولایت فقیه است و کار را شروع کنیم .در منطقه «سیستان و بلوچستان» وارد خدمت شدند و کارهای خاصی انجام دادند و در طول دو سال و نیمی که آنجا بودم قضاوتش را به خود مردم «سیستان و بلوچستان» که مردمی شهیدپرور و مردم غیوری هستند به آنها واگذار می کنم و در نهایت از عزیزانی که زحمت کشیدند و ما را مورد لطف قرار دادند و در آن تشییع جنازه بسیار به یاد ماندنی و با شکوه که حضور مردم واقعاً به نظر بی سابقه بود چرا که خدمتگزار خودشان را شناخته بودند به این صورت آمدند من تشکر می کنم و از خدا توفیق و موفقیت برای این عزیزان را خواستارم.زمانی که از آنجا می آمد از رشدی که منطقه ی «سیستان »کرده خیلی خوشحال می شد در بخش دولتی و دانشگاه و آن جمعیتی که ایشان می گفت حدود 30 هزار نفر در دانشگاه ها مشغول تحصیل بودند، بسیار خرسند می شد.حتی در بخش خصوصی اگر در داخل شهر زاهدان پاساژی یا مغازه ای یا جایی برای تجارت یا کار سالم و رزق حلالی تشکیل می شد ایشان به قدری خوشحال می شد، انگار که این ساختمان متعلق به خودش است یا بچه های خودش دارند در دانشگاه های آنجا تحصیل می کنند .اگر خدای ناکرده کسی نسبت به «سیستان و بلوچستان» دید منفی داشت ایشان ناراحت می شد و به خروش درمی آمد و می گفت:« آنجا مردم شهیدپروری دارد، مردم قهرمانی دارد. شماها متأسفانه آگاهیتان نسبت به این استان کم است .» از رشد و شکوفائی این استان خوشحال می شد و خیلی هم دوست داشت که در این رشد و شکوفائی شرکت داشته باشد و شرکت داشت و موفق بود. در معرفی مردم سیستان و بلوچستان به افراد جامعه یا استان های دیگر که اگر نظرش ادامه پیدا می کرد این استان همانطور که نمونه است .این سردار بزرگ وقهرمان ملی پس از سالها مبارزه ودفاع از ایران بزرگ، در راه مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر به شهادت رسید.منبع :مصاحبه با برادر شهید آثار منتشر شده درباره ی شهید :ای سردار شهید تو را می شناسمای جاودانه مرد تو را می شناسم، در لاله های خونین کفن، در سیمای سرخ افق و در چهره گلگون شفق ، در موج و در سرخی خون شهیدان و حماسه های یارانت را می شناسم. ای سردار رشید اسلام ، شهید حاج خداکرم دل را به یاد شما باید در زمزمی از معنویت شستشو داد تا کلمه ای معطر و برخاسته از معنویت دل با قلم درد و داغ صمیمیت نگاشت تا قلمی از سر سوز در زمزم دل زد و بر صفحه صفا کلمه ای از صداقت و از ایثار و رزم بی امانتان نوشت. شما ای سردار شهید اسلام، معلم رزم و اسوه مقاومت و ایثار بودید. شما به سادگی خدمت بودید و به طراوت بهار، به صلابت کوه و سرفرازی سرو، به پاکی فرشته و صمیمیت یک فرمانده و گناهتان مقاومت و مبارزه در برابر فساد ناامنی بود ، و جرمتان تکیه بر اصول و سازش ناپذیری در محور وظایف بودید و مؤمنان و مجاهدان راه خدا همیشه در آتش خشم و انتقام دشمنان می سوزند.و چه زیبا قرآن می فرماید که:« خدا یاوران کفر ستیز همواره بهای ایمانشان را با خون و جان می دهند. »اشرار از خدا بی خبر نمی دانستند که بافت این نظام مقدس از تار «تن» است و «پود» خون، نمی دانستند که نظم این نظام از پیوند رهبر و امت است، از تلاقی خون و حیات است و آشتی آتش و تن، نمی دانستند که شیرازه نظام جمهوری اسلامی از ایمان سبز و سرخ است که با خون خدا پیوند خورده است.شهادت خدمتگزاران انقلاب حرکت انقلاب را متوقف نمی سازد، سوختن پروانه های عاشق این نظام مقدس اسلامی، شوق سوختن را در دیگران برافروخته تر می کند و رفتن صدیق ترین یاران انقلاب امت ما را در میدان ماندن ایستاده تر می سازد و در راه رفتن پویاتر.سردار رشید اسلام سرتیبپ پاسدار شهید جواد حاج خداکرم سال ها در جبهه های نبرد آینه دار شهادت بود و پیش از او برادرش در مسلخ عشق قربانی راه حضرت دوست شده بود و خط حیات او در میدان جهاد و سلحشوری جز با نور معرفت و پیوستگی به خالق یکتا نیامیخته بود.او سردار خوبی ها بود. انسان کاملی که از خانواده ای مقتدر در جنوب تهران زاده شد و با صفا و صمیمیت و پای بندی به اصول اسلام روزگار گذراند و در راه خدمت به انقلاب و تحقق آرمان های آن پس از سال ها جانفشانی در شهری غریب که حالا دیگر غریب نیست به فیض عظمای شهادت نائل آمد و یاد و نامش در دفتر عشق جاودان باد.



عملیات ( نا منظم ) ظفر ۲

رمز عملیات : لبیک یا حسین ع

هدف : پاسخ به شرارتهای رژیم عراق و انهدام تاسیسات نظامی - اقتصادی

منطقه عملیات : شهر کفری از استان کرکوک

تاریخ شروع : ۱۲/۷/۶۶

نتایج عملیات تاسیسات منهدم شده دشمن : کلیه پاسگاهها و پایگاههای دشمن در ارتفاعات کفری داغ - ساختمان سازمان امنیت – فرمانداری - حزب بعث – شهرداری - پست و تلگراف - شعبه بانک رافدین - نیروگاه برق - یک کارخانه - پادگان نیروهای جیش الشعبی - پمپ بنزین تجهیزات منهدم شده دشمن : دهها دستگاه نفربر - تعدادی خودرو نظامی - دهها قبضه سلاح سنگین تعداد کشته و زخمی دشمن : بیش از ۵۰۰ نفر غنائم : تعداد زیادی تجهیزات سبک و نیمه سنگین نیروی عمل کننده : نیروی زمینی سپاه پاسداران ( قرارگاه رمضان) با همکاری معارضین عراقی شرح عملیاتاین عملیات در تاریخ 66/7/12 با رمز مبارک «لبیک یا حسین(ع)» در منطقه عملیاتی شهر کفری از استان کرکوک،‌ به منظور پاسخ‌گویی به شرارت‌های رژیم بعث در بمباران شیمیایی و ویران ساختن روستاهای کردنشین استان‌های شمالی عراق و نیز با هدف انهدام تأسیسات نظامی و اقتصادی عراق آغاز شد.رزمندگان تحت امر قرارگاه رمضان، متشکل از نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و لشکر 9 ، در نخستین ساعات عملیات، سلسله ارتفاعات مهم کفری داغ را پس از انهدام نیروهای دشمن تحت کنترل وتصرف خود درمی‌آورند.رزمندگان لشکر 9 بدر با یک مانور پر تحرک، پس از وارد آوردن تلفات و خسارات سنگین، قرارگاه‌ های دشمن را به تصرف در می‌ آورند و مقدار قابل توجهی از وسایل جنگی را به غنیمت می‌ گیرند که بدین ترتیب مقدمه انهدام تأسیسات شهر کفری فراهم می‌ شود.دشمن پس از متحمل شدن 300 کشته و زخمی ، تلاش می‌کند تا از ادامه پیشروی قوای اسلام پیش‌ گیری به عمل آورد که با حمله نیروهای اسلام این تلاش‌ ها ناکام می‌ ماند و پایگاه‌ های پلیس و دژبانی اطراف شهر کفری نیز به کنترل رزمندگان مسلمان درمی‌آیند.رزمندگان اسلام در ادامه عملیات، جاده‌ های مهم کفری ـ بغداد و کرکوک خانقین ـ تکریت را به کنترل کامل خود در‌ می‌ آورند که زمینه ورود آن‌ ها به شهر فراهم می‌ شود. با درهم کوبیدن نیروهای باقی‌مانده دشمن ، تأسیسات نظامی و اقتصادی شهر،‌ از جمله ساختمان سازمان امنیت ،‌ ساختمان حزب بعث عراق و نیروگاه برق به آتش کشیده می‌ شوند و ساختمان فرمانداری پس از نبردی تن به تن منهدم می‌شود و فرماندار این شهر نیز به هلاکت می‌ رسد. با تداوم عملیات و پاک‌‌سازی مراکز مهم شهر، تعدادی از نیروهای نظامی و امنیتی شهر کشته و مجروح می‌ شوند و تعدادی نیز از مهلکه می‌ گریزند.


1345871388111-282x300.jpg

 

عملیات ( نا منظم ) ظفر ۱

هدف عملیات : انهدام مراکز نظامی دشمن

منطقه عملیات : استان دهوک و استان سلیمانیه ( در عمق ۲۰۰ کیلومتری داخل عراق)

تاریخ شروع : ۲۷/۶/۶۶

وسعت منطقه عملیات : ۳۰ کیلومتر مربع نتایج عملیات مناطق آزاد شده : شهر کانی ماسی از توابع فرمانداری عمادیه تاسیسات و مراکز منهدم شده دشمن : ۶۰ پایگاه حفاظتی در اطراف کانی ماسی و محورهای مواصلاتی با توفه و زاخو - مراکز گردان مستقر در منطقه از تیپ بیگاوه - پایگاههای حفاظتی دشمن در منطقه گیله زرده سلیمانیه - مقرگردان ۱۹ خفیفه تجهیزات منهدم شده دشمن : دهها دستگاه تانک و نفربر - تعدادی خودرو - چندین انبار مهمات تعداد کشته و زخمی دشمن : ۱۰۰۰ نفر اسراء : ۵۰۰ نفرنیروی عمل کننده : نیروی زمینی سپاه پاسداران ( قرارگاه رمضان) با همکاری معارضین عراقی شرح عملیاتآزادي‌ شهر «كاني‌ ماسي» در منطقه عمومی کردستان عراق يكي‌ ديگر از عمليات‌هاي‌ نامنظم‌ در سال‌1366 كه‌ توسط‌ نيروي‌ زميني‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و با هدايت‌ و فرماندهي‌ قرارگاه‌ «رمضان» و همكاري‌ معارضان‌ كرد عراقي‌ به‌ اجرا درآمد، عمليات‌ «ظفر1» در منطقه‌ عملياتي‌ استان‌ «دهوك» و استان‌ «سليمانيه» كردستان‌ عراق‌ بود. اين‌ عمليات‌ در روز27 شهريور ماه‌1366 در گستره‌اي‌ به‌ وسعت‌30 كيلومتر مربع‌ و در عمق‌200 كيلومتري‌ خاك‌ عراق‌ انجام‌ شد.نيروهاي‌ خودي‌ ضمن‌ انهدام‌ مراكز نظامي‌ دشمن، شهر «كاني‌ ماسي» از توابع‌ فرمانداري‌ «عماديه» را آزاد كرده‌ و60 پايگاه‌ حفاظتي‌ دشمن‌ در اطراف‌ اين‌ شهر و محور ارتباطي‌ «باتوفه» و «زاخو» را از ميان‌ بردند. همچنين‌ مراكز گردان‌ مستقر در منطقه‌ از تيپ‌ «بيگاره» ارتش‌ دشمن، پايگاه‌هاي‌ حفاظتي‌ دشمن‌ در منطقه‌ «گيله‌ زرده» سليمانيه‌ و مقر گردان‌19 خفيفه‌ متلاشي‌ شده‌ و ده‌ها دستگاه‌ تانك‌ و نفربر، شماري‌ خودرو، انواع‌ سلاح‌ سبك‌ و نيمه‌ سنگين‌ و چندين‌ انبار مهمات‌ نابود گرديد. شمار كشته، زخمي‌ و اسراي‌ دشمن‌ در اين‌ عمليات‌1500 نفر گزارش‌ شده‌ است


منبع : وبلاگ دفاع مقدس
 

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این قرارگاه جنگهای نامنظم ، تا آنجا که من می دونم بعدها تبدیل به قرارگاه رمضان شد که عملیات هایی نظیر فتح یک ( زدن پالایشگاه کرکوک و پایگاه نیروی هوایی ) ( اگر اشتباه نکنم ، جمال شورجه هم فیلمی با همین عنوان " عملیات کرکوک" را هم درست کرد ) و دو در عمق خاک عراق انجام داد
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.