Recommended Posts

ایشون یا نمیدونه ۵۰ هزار تن بمب یعنی چی، یا نمیدونه در مورد چی داره حرف میزنه!!!

 

غزه واقعا خراب شد تو این جنگ و یه درس عبرت حسابی گرفت که احتمالا تا یکی دو سال ازاین حرکتا دوباره نمیکنه، ولی این اعداد و ارقام بیشتر به شوخی شبیه هستن...

 

 

50000 تن بمب داریم که میشه 50 کیلوتن (هر 1000 تن برابر 1 کیلوتن)

 

برفرض این 50 کیلوتن بمب در حدود 35 الی 40 کیلوتن ماده منفجره باشه (که بعضا موادی حتی قوی تر از تی ان تی هستند و انفجار شدید تری هم میتوانند ایجاد کنند)

 

این دقیقا بیش از دو برابر قدرت انفجاری بمب فرود آمده بر سر هیروشیما (با قدرت انفجاری برابر 16 کیلوتن) است.

 

 تعداد کشته ها چقدر خواهد بود؟ خسارت ها چقدر؟

 

یا آن مقام همانطور که عرض کردم طرفش (مقام عالی ایرانی) رو احمق فرض کرده (که یک توهین آشکار است) یا اینکه خودش دچاره حماقته

 

 

امیدوارم این غزه از زمین محو بشه راحت شیم از دستش...

 

 

بنده چنین آرزویی برای مردم غزه ندارم

 

ولی امیدوارم که اگر زنده بودم و روزی روزگاری اسرائیلی در کار نبود اینها بعدش در قالب برخی گروهک های سنی سراغ ما نیان (در جهت پاک کردن دامان اسلام از رافضی های بد دین!!!!!)

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

البته مملکتشونو نفروختن زمین فروختن انگار من از تبریز پاشم برم به فرض کانادا زمین بخرم بعدا کل ایران رو بگم بریزین اینجا میخوام حکومت تشکیل بدیم چند متر زمین خریدم!

 

 

نمی خوام در این خصوص بحث بکنم چون مطالعه ای نداشتم....

صرفا یادم میاد که قبل از انقلاب، یه بابایی از طرف شاه به فلسطین رفته بوده و برا یهودی ها زمین میخریده.... این تو کتاب تاریخ همین ۶-۷ سال پیش بود!! :) کتاب تاریخ دوم دبیرستان فک کنم....

 

بحث من اینه که اگر اموزش و پرورش گفته از طرف شاه رفته بوده، میشه فهمید که منظورشون این بوده که این بیزنس مشاور املاک و خرید ملک در اونجا به شدت گرفته و اینجوری نیست که اینا چند متر زمین خریده باشن!!!!

بعدشم که فکر میکنم در اون زمان، باقی مناطق با جنگ و زور گرفته شدن و به قولی همونجور که اعراب میخواستن خوزستان ما رو بگیرن و بغدادی امروز میخواد کشور تشکیل بده، کارشون از نظر جوامع بین المللی زیاد اشکال نداره! :)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نمی خوام در این خصوص بحث بکنم چون مطالعه ای نداشتم....

صرفا یادم میاد که قبل از انقلاب، یه بابایی از طرف شاه به فلسطین رفته بوده و برا یهودی ها زمین میخریده.... این تو کتاب تاریخ همین ۶-۷ سال پیش بود!! :) کتاب تاریخ دوم دبیرستان فک کنم....

 

بحث من اینه که اگر اموزش و پرورش گفته از طرف شاه رفته بوده، میشه فهمید که منظورشون این بوده که این بیزنس مشاور املاک و خرید ملک در اونجا به شدت گرفته و اینجوری نیست که اینا چند متر زمین خریده باشن!!!!

بعدشم که فکر میکنم در اون زمان، باقی مناطق با جنگ و زور گرفته شدن و به قولی همونجور که اعراب میخواستن خوزستان ما رو بگیرن و بغدادی امروز میخواد کشور تشکیل بده، کارشون از نظر جوامع بین المللی زیاد اشکال نداره! :)

با سلام خدمت همه دوستان گرامی

زمان شاه نبوده زمان رضا شاه بوده است . سید ضیا الدین طباطبایی که در کودتای سوم اسفند 1299 زمان احمد شاه قاجار شرکت داشت و رئیس الوزرا دولت پس از کودتا شد و در نهایت پس از به قدرت رسیدن رضا خان به فلسطین رفت و کار دلالی زمین های فلسطینیان برای صهیونیستها را بر عهده داشت . علت هم این بود که فلسطینیان زمین های خود را به یهودیان نمی فروختند و کار خرید از طریق همین دلال های به ظاهر مسلمان انجام می شد که زمین ها را می خریدند و به یهودیان می فروختند . البته علی رغم این کارها نهایتا زمینی که به دست آوردند بسیار کم بود و نهایتا درصد بسیار کمی از خاک کلی فلسطین را شامل می شد و به همین دلیل هم کار به سازمان ملل و توپ و تفنگ رسید . 

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشکر از جناب آریل بابت اطلاعاتی که از دیدی متفاوت ارائه کردند

 

بنده نیز چند سوال داشتم که ممنون می شوم نظر آن سو را مطلع شوم

در میان اعراب بحث بازگشت به مرزهای سال 1947 و برقراری صلح دائم و تشکیل دو کشور بسیار بیشتر مورد اقبال است و به نظر اتفاق قولی بر آن است. آیا چنین راه حلی در آنجا مطرح می گردد؟ چون تا جایی که اطلاع دارم اسرائیلی ها می گویند ما غزه را دادیم و هر ساله جنگ داریم وای اگر تا 1947 بازگردیم 

 

بحث شهرک سازی ها نیز از بحث های مهم در این زمینه است که از عوامل مانع در صلح است، این مساله در آنجا چگونه دیده می شود؟ 

 

-----------------------------------------------

 

دوستان اکنون که یک فرصت خوب برای دیدن نظر آنطرف ایجاد شده است، بیایید از آن استفاده کنید 

متاسفانه دوستان در بحث ها تلاش برای تغییر عقیده طرف مقابل و اثبات نظر خود دارند، در حالی که هدف اصلی بحث ها افزایش اطلاعات و آشنایی با زوایای مختلف مسئله است

پیشنهاد می کنم به جای تغییر عقیده طرف مقابل از اطلاعات او برای افزایش شناخت خود بهره ببریم 

چرا که تغییر عقیده و اثبات عقیده ما مثلا در دیدگاه جناب آریل نه تاثیری در مساله ایجاد می کند نه ممکن و تنها باعث فراری شدن شخص مقابل می شود

اگر واقعا می خواهید یک تاثیر مفید در مساله بگذارید باید مساله و زوایای متفاوت آن را خوب بشناسید و یک طرفه به قاضی نروید آن وقت که اطلاعات کافی پیدا کردید می توانید نظریه های کاربردی و واقعی مطرح نمایید که شاید مساله ای را حل کند که ...

 

همچنین پیشنهاد می دهم از حضور ایشان در زمینه ترجمه مقالات عبری که مشکل بزرگی در سایت است و دریافت مقالات نظامی عبری بهره گرفته شود 

بویژه که همیشه رسانه های اسرائیلی همیشه اولین مقاله ها را در زمینه تجهیزات ما می زنند

 

اگر بعد از جنگ 1967 حداقل ده سال بعد از 1967 اعراب با اسرائیل صلح می کردند می توان به جرات گفت اسرائیل چاره ای جز قبول صلح و و بازگشت اوارگان فلسطینی نداشت چون موقع یک قدرت هسته ای نبود دوم اینکه بشدت در جهان دو بلوکه غرب و شرق منزوی بود . دور تا دور اسرائیل از سوریه تا مصر رهبران سوسیالیست و پان عرب همراه شوروی بودند و حمایت این بلوک رو با خود داشتند و غرب هم انچنانی که امروز از اسرائیل حمایت می کنه در ان دوران حمایت نمی کرد . اسرائیل از لحاظ جمعیتی و اقتصادی بسیار ضعیف و کوچک بود و در عین حال انزوای شدید در خاورمیانه و جهان اسلام بر این می افزود . اما امروز همه چیز متفاوته . غرب حمایت بی چون و چرا از اسرائیل می کنه . با کشور های همسایه به غیر از سوریه و لبنان در صلح کامل به سر می بره . توسط 22 کشور عرب به رسمیت شناخته شده و  روابط اقتصادی و سیاسی با بسیاری از این کشور ها داره . بخصوص در سال های اخیر روابط سیاسی اسرائیل و کشور های عربی حاشیه خلیج فارس بخصوص امارات و قطر و عربستان افزایش چشمگیری داشته . همکاری در زمینه انرژی و کشاورزی و فضایی و امنیتی . بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و مهاجرت میلیونی یهودیان روسیه امروز  با حضور یک و نیم میلیون یهودی روس یک لابی عظیم در روسیه توسط این یهودیان که خیلی قدرتمند تر از ایپک هست بوجود اومده . به طوری که ده سال بعد از مهاجرتشون یک بازار عظیمی رو برای صنایع دفاعی اسرائیل در روسیه باز کردند و در عین حال سرمایه گذاری میلیارد های روسی رو به اسرائیل اوردند بقدری که روسیه روادید رو با اسرائیل لغو کرد . و مهمتر از اون اسرائیل تبدیل به یک قدرت هسته ای شده و قدرت بالای نظامیش و شکست پیاپی اعراب باعث یک نوع غرور و خودخواهی در رهبران اسرائیل شده . رهبران اسرائیل می بینند که با تمام کشور های مهم عرب در صلح و روابط غیر رسمی هستند از طرفی کشور های عرب مخالف اسرائیل مثل سوریه و لبنان چنان بلایی بر سرشان امده که تا صد سال اینده هم نمی توانند کمر راست بلند کنند . 

همونطور که گفتم بازگشت اوارگان منتفیست . نه تنها بازگشت اوارگان منتفیست بلکه مصوبه جدیدی که دو تا عقب افتاده بنام لیبرمن و بنت به پارلمان اسرائیل دادند می گه تازه همین اعراب اسرائیل هم پول بدیم بگیم برین فلسطین اینده یعنی به طور کلی حتی اعراب اسرائیلی رو هم تشویق به خروج از اسرائیل و مهاجرت به سرزمین های کنونی فلسطین بکنیم . مطلب دیگری رو لیبرمن می گه که از سرزمین های شمالی اسرائیل هم به کشور اینده فلسطین بدم . این ها سرزمین هایی هستند که حتی در قطعنامه سازمان ملل 1947 جزو اسرائیل بوده اما چون هدف این عقبافتاده ها کشور 99 درصد یهودی هست حاضرن هر کاری بکنند که جمعیت اسرائیل 99 درصد یهودی بشه الان فقط 75 تا 78 درصد جمعیت اسرائیل یهودی هستند بقیه مسیحی مسلمان و بهایی هستند . یک انسان بی شخصیت تر از لیبرمن به نام نتانیاهو می گه که حتی کشور رو به طور رسمی بکنیم یهودی  . یعنی هویت اسرائیل که تا به امروز یک کشور دموکراتیک سکولار بوده تبدیل بشه به یک هویت نژادی . در کشوری که 75 درصد فقط یهودی هستند این یک احساس غریبی رو به ساکنان اسرائیل که یهودی نیستند می ده خوب چاره چیه این دست راستی ها می گن چاره اینه که پول بدیم به عرب های اسرائیل بگیم در کشور اینده فلسطین سکنا بگذینید لطفا .... که اون هم می شه شمال اسرائیل و کرانه باختری و غزه . وقتی طرف مقابل فلسطینی می ره پای صندوق رای و حماس رو انتخاب می کنه نتیجش هم این می شه که اسرائیلی ها دست راستی رو انتخاب می کنند امیدوارم در انتخابات ماه مارس نتانیاهو و لیبرمن شرشون کم بشه که عجب فتنه ای بودند . 

مسئله بازگشت رو حتی خود فلسطینی ها متوجه شدند که شدنی نیست . این درخواست یک فاتحه نه یک شکست خورده خوب اسرائیل هم بخاطر وزنی که امروز پیدا کرده در جهان عرب و کشور های عربی از ترس ایران به دامان اسرائیل پناه اوردند یک احساس قدرت می کنه و از موضع قدرت حرف می زنه و درخواست خودش رو دیکته می کنه و اون طرفی هم که شکست خورده و اواره شده چاره ای جز قبول نداره . این هزینه ای هست که هر کس برای یک شکست می پردازه سرنوشت تلخیست اما متاسفانه سرنوشت مردم فلسطین به مانند مردمان بومی امریکای شمالی بودند . امروز امریکا دیگر به دست سفیدپوستان هست و مهاجرانی که از سرتاسر دنیا امدند و اون کسی که فرزند بومیان امریکا هست چاره ای جز قبول این مسئله نداره یعنی دیگر قدرت مقاومت رو نداره و مقاومتش باعث از بین رفتنش می شه .

شهرکنشین ها متاسفانه بزرگترین مشکل و سد راه صلح هستند . بشدت تندرو و بشدت خشن و بشدت پستند که درش هیچ شکی نیست . من وقتی اخبار حمله به شهرکنشین ها رو میشنوم که فلسطینی ها بهشون حمله کردند هیچ احساسی نمی کنم . منفور ترین قشر جامع اسرائیل هستند . با اون قیافه و ریش و کلاهشون و زار و زندگیشون . یه ادم باید مریض باشه که شهرک نشین باشه . یک قسمت عظیم اسرائیل صحرای نگو خالی از سکنست بر اساس امار می شه چیزی نزدیک به 4 میلیون نفر رو به راحتی درش جا داد . از لحاظ اب و هوایی بیابون هست اما خدا رو شکر با تکنولوژی اسرائیلی قسمت های زیادی رو تونستند سبز کنند . این ها این صحرا رو ول کردند رفتند توی مناطقی که 90 درصد جمعیتش عربه و مطعلق به یک ملت دیگست . خوب حالا اینکه یه بلایی سرت اومد تقصیر اون نیست تقصیر توئه که اسرائیل رو ول کردی رفتی تو سرزمین های دیگه مردم زندگی می کنی . در صورت صلح با فلسطین همانطور که در غزه هم شهرکنشین ها بودند و بعد از خروج این ها رو هم با زور به بیرون پرتاب کردند همین اتفاق هم در کرانه باختری خواهد افتاد یعنی در صورت صلح با فلسطین این شهرکنشین ها باید گورشونو گم کنند . هر چقدر رهبران فلسطین تعلل می کنند تعداد این ها افزایش پیدا خواهد کرد و متاسفانه داره به یه سمتی می ره که کرانه باختری بخاطر اشتباهات رهبران فلسطین داره بلعیده می شه . یکیشون می گفت فلسطین مانند هلو می مانه که باید چلانده شود تا هسته اش بیرون اید . متاسفانه حملات انتحاری اوایل دهه ی 2000 و انتخابات غزه و جنگ های لبنان جامعه اسرائیل رو به سمت راست برد و رهبران راستگرا در اسرائیل انتخاب شدند و امروز هم این ها سر کار هستند . تندروی بیشتر فلسطینی ها و حمایت های ایران از گروه های تندروی فلسطینی نتیجش فقط قوت بخشیدن به گروه های راستگرا و تندروی اسرائیل هست . 

ویرایش شده در توسط ariel24
  • Upvote 8
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

אריאל...اریل...یکی از فامیلای ما 8 سال پیش به اسراییل مهاجرت کرد و الان تو ریشون لصیونهראשון לציון....وقتی تو ایران بود ادم صلح جویی بود ...چند روز پیشم که باش صحبت کردمتبدیل شده بود به یه نژاد پرست ....چه خبره تو اسراییل.......این بابا اهل این حرفا نبود...الان صحبت از تسویه نژادی میکنه

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

אריאל...اریل...یکی از فامیلای ما 8 سال پیش به اسراییل مهاجرت کرد و الان تو ریشون لصیونهראשון לציון....وقتی تو ایران بود ادم صلح جویی بود ...چند روز پیشم که باش صحبت کردمتبدیل شده بود به یه نژاد پرست ....چه خبره تو اسراییل.......این بابا اهل این حرفا نبود...الان صحبت از تسویه نژادی میکنه

 

این فامیلتون در ارتش خدمت کرده . معمولا کسانی که در ارتش هستند و به مناطق یهودا و شمرون می فرستنشون موقع برگشت از زمین تا اسمون رفتارشون تغییر می کنه . اگر توی تیپ گولانی یا کفیر بوده وضع کمی بهتره ولی اگر جزو ماگاو بوده و در مناطق اشغالی حتی اگر چپ بوده صلح جو بوده نبوده فرقی نمی کنه . رفتار اسرائیلی ها نسبت به اعراب معمولا توی ارتش شکل می گیره . معمولا کسانی که در نیروی هوایی هااویر بودند یا در نیروی دریایی و کمتر با اعراب برخورد داشتند تفکرات سیاسیشون و رفتارشون نسبت به اعراب ارام تره . ولی اگر جزو تنخانیم צנחנים بودند اون هم در مناطق اشغالی یا از اون بدتر جزو דובדבן بودند که دیگه هیچ انسان می ره حیوون بر می گرده . ولی خوب متاسفانه جنایات وحشتناکی که روز به روز فلسطینی ها دارن می کنند به این تنفر می افزاید . الان چند هفتست که می بینم درگیری های خیابانی بین ما و اعراب بشدت زیاد شده فرقی هم نمی کنه در حیفا باشی یا تلاویو حتی جای ارامی مثل حیفا هم تو دو روز گذشته چند دعوای خیابانی شدید دیدم . لبنان رو دیده بودی ؟ چیزی شبیه به این داره توی اسرائیل اتفاق می افته . به طور کامل اعراب و یهودی ها همدیگر رو دیهیومنایز کردند . یعنی خون اعراب و یهودی دیگه برای هیچ کدوم دو طرف اهمیتی نداره . اگر می دیدی چه بلایی دو ماه پیش توی رامله سر دو تا سرباز اسرائیلی اورده بودند . عرب ها بقدری زده بودنشون که جمجمه و صورت به طور کامل متلاشی شده بود . همین هفته پیش حمله با چاقو به چهار مرکز خرید در اورشلیم کردند . به همین بچه های سایت میلیتاری نگاه کن چه حالی می شن وقتی خبر سر بریدن و کشتار شیعیان رو می شنوند  و یا حتی به گروگان گرفتن سربازان ایرانی در بلوچستان و ... چقدر باعث تنفر ناخواسته شیعیان از سنی ها می شه . حالا فکر کن هر هفته داری با چشمای خودت چاقو خوردن کشتار و بمبگذری و تکه تکه شدن شهروندان اسرائیلی رو می بینی . خوب متاسفانه واکنش جامعه چیزی جز پس دادن همین تنفر نیست . 

  • Upvote 10
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بابت اطلاعاتت ممنون... ..پس ارتشی شده......اسر.اییل هم کم جنایت نکرده...دادا تو غزه رودخانه خون راه انداخت......به مقدساتشون نوهین میکنند همین میشه.......چند تا از اسراییل تیکه تیکه شدند....100 برابرش فلسطینی تیکه تیکه شد.......وقتی خونشونو خرابوووخانوادشونو تیکه تیکه میکنند.....انتظار داری مثل خیار وایسندنگاه کنند......شما هم ریشه ات فارسه....سعدی میگه...%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C.jpg

  • Upvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام؛من یک سوال از جناب آریل داشتم شما تو صحبت هاتون از شهرک نشین ها صحبت کردید میشه از این شهرک نشین ها یکم بیشتر توضیح بدید؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

هیاتی بلند پایه‌ای از جنبش مقاومت اسلامی "حماس" امروز دوشنبه وارد تهران شد.

به گزارش ایسنا به نقل از مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، این هیات که ریاست آن را محمد نصر، عضو دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی بر عهده دارد، متشکل از ماهر عبید عضو دفتر سیاسی، اسامه حمدان مسوول روابط بین‌الملل و خالد قدومی نماینده این جنبش در تهران است.

قرار است این هیات در این سفر با مقامات ایرانی دیدار و گفت‌وگو کند.
 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام؛من یک سوال از جناب آریل داشتم شما تو صحبت هاتون از شهرک نشین ها صحبت کردید میشه از این شهرک نشین ها یکم بیشتر توضیح بدید؟

 

این ها اولترا نشنالیست ها هستند . شما یک سنی رو در نظر بگیر این ها نمونه وهابی صلفی تکفیری هستند . کسانی هستند که باورمند به اسرائیل بزرگ هستند . متاسفانه در خاورمیانه اسرائیل بزرگ مردم فکر می کنند از نیل تا فرات منظور هست اما در اسرائیل اسرائیل بزرگ معنیش تمام سرزمین فلسطین هستند . بر اساس این باور هم غزه و هم کرانه باختری باید جزو اسرائیل باشند . در واقع اسرائیل کنونی رو فقط نمی خوانند بلکه تمام سرزمین های فلسطین رو م خوان از کرانه باختری یهودا و شمرون و تمام غزه . یک سری باور های اخر الزمانی هم دارند که قبل از ظهور ماشیخ باید تمام سرزمین رو کنعان یا همان اسرائیل فلسطین کنونی در دست یهودیان باشه . پدر این گروه هم خاخام میر کاهانا یک خاخام امریکایی بود که البته در اوایل دهه ی 1990 هم ترور شد . امروز هم رهبریت این گروه به دست یه انسان فرو مایع به نام میخائیل بن اری هست که ریشه فارسی هم داره اتفاقا . چند تا تصویر از این شهرنشین ها می زارم خودت متوجه خواهی شد :

http://thewe.cc/thewei/&_/images6/palestine/israelisettlers7au6maan.jpe

http://lh5.ggpht.com/_8ZLZsV89Ns0/TNGvvGgnObI/AAAAAAAAA28/v6QDxxfiy7s/s800/israeli_jewish_settlers.jpg

http://2.bp.blogspot.com/_PVTFT-mMDtg/TB03pJoS-nI/AAAAAAAAAEo/-WDPj69jS6w/s1600/Israeli-settlers-gather-near-Palestinian-olive-trees-in-the-West-Bank.jpg

http://forward.com/image/2/630/0/5//assets/images/articles/Israeli-Police-Evacuating-Settler-From-House.jpg

http://www.veteranstoday.com/wp-content/uploads/2011/09/Israeli-settlers.jpg

http://notesfromamedinah.files.wordpress.com/2010/09/jewish-settler-kids-guns.jpg

http://muftah.org/wp-content/uploads/2012/08/vsettlers1.jpg

  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مگر شهرک نشین ها اشکنازی/حسیدی نیستن، چطور رهبرشون میزراحیه؟! بعد نژادپرستیشون معطوف به غیر یهودیهاست یا یهودی های میزراحی و سیاه رو هم شامل میشه؟ البته من شنیدم که شامل میشه.

بعد من تا حالا یهودی/صهیونیستهای زیادی رو در اینترنت دیدم که نفرتشون رو از این شهرک نشین ها ابراز کردن، فقط یکی دو مورد دیدم که از اینها حمایت کردن، متحدین رژیم صهیونیستی هم که به ظاهر مخالف شهرک سازی و شهرک نشینها هستن و رژیم صهیونیستی رو هم به ظاهر که شده تهدید به انزوا و حتی تحریم میکنن. خوب همه که راضی پس چرا هیچکی جلوشون رو نمیگیره، چرا شهرک سازی ادامه داره؟

غیر از اینه که این متعصبین رو جلو انداختن تا کار کثیف رو انجام بدن و بقیه بظاهر محکوم میکنن یا خوششون نمیاد ولی در باطن دقیقا همین رو میخوان.
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مگر شهرک نشین ها اشکنازی/حسیدی نیستن، چطور رهبرشون میزراحیه؟! بعد نژادپرستیشون معطوف به غیر یهودیهاست یا یهودی های میزراحی و سیاه رو هم شامل میشه؟ البته من شنیدم که شامل میشه.

بعد من تا حالا یهودی/صهیونیستهای زیادی رو در اینترنت دیدم که نفرتشون رو از این شهرک نشین ها ابراز کردن، فقط یکی دو مورد دیدم که از اینها حمایت کردن، متحدین رژیم صهیونیستی هم که به ظاهر مخالف شهرک سازی و شهرک نشینها هستن و رژیم صهیونیستی رو هم به ظاهر که شده تهدید به انزوا و حتی تحریم میکنن. خوب همه که راضی پس چرا هیچکی جلوشون رو نمیگیره، چرا شهرک سازی ادامه داره؟

غیر از اینه که این متعصبین رو جلو انداختن تا کار کثیف رو انجام بدن و بقیه بظاهر محکوم میکنن یا خوششون نمیاد ولی در باطن دقیقا همین رو میخوان.

 

اکثرشون اشکنازی هستند اما خاسیدی نیستند . برعکس این ها خاسدیک ها یا به عبارتی خاردی ها یهودیان مذهبی ضد صهیونیست هستند . این شهرکنشین ها یهودیان مذهبی صهیونیست هستند . نه صهیونیستی که خدا خوشش بیاد . الترا صهیونیست یعنی فوق صهیونیست . نژاد پرستی تو کارشون نیست اصلا به این چیز ها فکر نمی کنند . تمام فکرشون اینه که برن زمین های مردم بگیرن و با اسلحه تو خیابون راه برن و خلاصه یه مشت عقده ای که تو اروپا تو سرشن زدند حالا اومدند عقده هاشون رو سر این فلسطینی های بدبخت خالی کنند . نژاد پرستی در بین یهودیان نیست . یعنی همونقدری نژاد پرستی هست که در ایران هست در بین اقوام ایران . مثل مثلا لر ها و ترک ها و رشتی ها و... ولی کلا جامعه اسرائیل با این چند فرهنگی و چند ملیتی خو گرفته بخصوص در ده سال گذشته و تقریبا تا 20 سال اینده تقریبا 85 درصد جامعه اسرائیل دو رگه اشکنازی میزراخی خواهند بود . خوب این بچه ها دیگه اشکنازی میزراخی سرشون نمی شه . 

شهرک نشینی یه نوع تنبیهی هست بر علیه فلسطینی ها . هر وقت حرکت تروریستی سر می زنه از گروه های فلسطینی تنبیه اسرائیل مصادره کردن زمین های بیشتر و شهرک سازی بیشتر . در همین راکت پراکنی حماس و کشته شدن سه جوان اسرائیلی قسمتی از تنبیه این بود که چند صد هکتار از زمین های فلسطین مصادره بشه . در واقع تا زمان اهود اولمرت این شهرکنشینی ها و ... پایان یافته بود اما همزمان با حملات تروریستی گروه های فلسطینی دست راستی ها در اسرائیل قدرت بیشتری پیدا می کنند و چون جامعه اسرائیل هم عصبانی از این حملات هست از روی احساس اکثرا موافقت می کنند با مصادره زمین های کرانه باختری . در واقع دولت اسرائیل قدرت اصلیش رو از حماس می گیره . تندرو های فلسطینی غذای تندرو های اسرائیلی رو تامین می کنند . دولت دست راستی اسرائیل که بخاطر کار های گروه های فلسطینی انتخاب شد به صورت جامعه پیروزیش در انتخابات ر مدیون همین تندرو های فلسطینیه . در هنگام تخلیه غزه برادر خودم در عملیات حضور داشت . می گفت لذتی که در کتک زدن این شهرکنشین ها بود تو زدن عرب ها نبود . همه خوشحال بودند که غزه رو رها کردیم و کاملا تخلیه و قدمی به صلح نزدیک شدیم . اونوقت غزه تبدیل می شه به کمپ تروریستی . با استفاده از اون تجربه دولت دست راستی اسرائیل می گه دیدید در غزه چی شد الان اگر شهرک نشین ها رو بکشیم بیرون و از کرانه باختری تخلیه کنیم همین بلا سرمون می یاد بنابراین بهانه پیدا کردند . 

  • Upvote 11
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حاردی ها یهودی ارتدوکس مخالف تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطین هستن، این درسته، اما اکثر حسیدی ها صهیونیستن و طبعا طدفدار دولت یهود، تا اونجا که من میدونم و منابع اینترنتی میگن اکثر شهرک نشین ها حسیدی ارتدکسن.

در مورد نژاد پرستی، یهودی هایی مثل هاوارد اشترن، چامسکی، جولیان اشنابل، شون پن، داستین هافمن و ... نظری غیر از شما دارن.

خوبه شما هم قبول دارید که شهرک سازی و شهرک نشین ها حداقل وجه المصالحن، عامل فشار/انتقام ضد فلسطینیها، هر چند بنده اعتقاد دارم که اونها برنامه ریزی شده عمل میکنن و یهودی سازی کل فلسطین برنامه اصلی صهیونیست هاست و نه برنامه فرعی فشار/انتقام. شهرک نشین ها هم سببن نه مسبب.

راستی چرا در عبری اکثرا ح رو خ تلفظ میکنن، از زبان روسی اقتباس شده و یا از ابتدا عبری اینچنین بوده. ویرایش شده در توسط GRIPEN
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شهرک نشینی یه نوع تنبیهی هست بر علیه فلسطینی ها . هر وقت حرکت تروریستی سر می زنه از گروه های فلسطینی تنبیه اسرائیل مصادره کردن زمین های بیشتر و شهرک سازی بیشتر .

 

 

فعلا که زوره .

به خدا قسم ، خود خدا گفته یکجوری تو همین فلسطین کمرتون شکسته می شه که دیگه بلند نمی شید .

حالا بگو « تروریست » و بعد از اون سمت هم بگو « تنبه » ...

  • Upvote 6
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جناب آریل اینکه کانادا تا استرالیا مناطق غیر مسکونی زیادی دارند توجیح خوبی برای این نیست که ۵۵ درصد زمین‌های سال 1947را به یهودیان دادند.بر طبق نقشه مناطق محدودی یهودی‌ نشین بودند پس این ۵۵ درصد با هیچ منطقی‌ جور در نمیاد،حالا یا می‌خواد صحرا باشه یا باغ...ضمناً ترکیب جمعیتی در مناطق مختلف رو گذاشتم،یهودیان در اغلب مناطق اقلیت بوده اند،پس چطور ۵۵ درصد زمین‌ها را فاتحان جنگ جهانی‌ به آنها واگذار کردند؟؟؟و همان طور که گفتم تنها ۳ درصد از زمین‌ها حاصل خرید از فلستینیون بود،پس در شمال هم بسیاری از زمین‌ها بدون اجازه فلسطینیان و صرفاً با زور و حمایت انگلیس تصاحب شدند.اگر نظرتون مخالف اینه لطفا مدرکی از وسعت زمین‌های خریداره شده ارائه بدین....و باز هم تکرار می‌کنم کلا ۶۰۰ هزار جمعیت یهود بدون اجازه اعراب و مسلمانان آنجا مستقر شدند،سال ۱۹۱۴ یهودیان حدود ۶۰ هزار نفر بودند که ون هم باز اکثرشون مهاجر بودند،اما چون که در زمان دولت عثمانی که یک دولت اسلامی بود به فلسطین آماده اند میگیم قبول بالاخره از حکومت وقت اسلامی اجازه گرفته بودند،اما بعدش با حمایت و ساپورت انگلیس و خلاف نظر ساکنین بومی آنجا یهودیان مهاجرت کردند و شدند ده برابر!!!!!!!با چه حق و منطقی‌؟؟؟

و اما اعراب اسرائیلی،شما این ۳ میلیون رو از کجا آوردی؟؟؟اعراب درون مناطق سال ۴۸ یا همان اسرائیل امروزی کمی‌ بیش از ۱ و نیم میلیون نفرند،پس شما دو برابرش کردین!!!!!!این هم امار رسمی‌ جمعیت:
http://en.wikipedia.org/wiki/Israel

زده فقط ۲۰ درصد عرب از ۸ و نیم میلیون کلّ،حساب کنید چقدر میشه
بنده اشنایان زیادی از اعراب اسرائیلی دارم،من در اروپا هستم و سالها پیش در دانش گاه اینجا زیاد میآمدند برای تحصیل.در شهر تحصیل  من که زیاد هم بزرگ نبود،بیش از ۱۰۰ دانشجوی عرب اسرائیلی مسیحی‌ و مسلمان بودند و با وضعیتشون کاملا آشنا هستم،بخشیشون از شمال و شهر‌های نازارت  وهیفا و اطرافشون بودند و بخشیشونم از منطقهٔ مثلث....خوب اینها اکثرا از تبعیض سخن می‌گفتند،حتا در زمان انتفاضه دوم پلیس اسرائیل تعدادی از آنها را که فقط تظاهرات میکردند کشت!!!!!دو تا حزب و گروه اصلی‌ دارند،یکی‌ حرکت اسلامی که رئیسش رائد صلاح همش در اسرائیل زندانه،و دیگری حزب تجمع که رئیس سابقش عزمی بشاره به همدستی با حزب الله در جنگ ۳۳ روزه متهم شد و فرار کرد از اسرائیل
آن زمان آنجا چند دانشجوی شیعه لبنانی هم بودند و چند تا از این اسرائیلی‌های عرب با ما رابطه خوبی داشتند،تابستون وقتی‌ برای تعطیلات برگشته بودند اسرائیل فرودگاه تلاویو نگرشون داشته بودند،باز جویی که این ایرانی‌ها و لبنانی‌ها کیند که شما باهاشون دوستین؟؟؟به طوری که پس از بازگشت میترسیدند مثل سابق با ما معاشرت داشته باشند!!!!!بین خودشونم میترسیدند چند تا جاسوس باشه،بین خود دانشجویان.مخصوصاً یکیشون که از بدویها بود و پدرش گفته میشد درجه دار ارتش اسرائیل هست.اکثرا از این بدشون میومد به خاطر کار پدرش و می‌گفتند طرف جاسوسه،جلوی آن خیلی‌ در حرف زدن احتیاط میکردند،مطلقاً حرف سیاسی با ما نمیزدند اگه این حضور داشت.
اتفاقاً در باره ارتش هم که گفتید،از اعراب اغلب همین بدوی‌ها و دروز‌ها در ارتش استخدام میشوند و مسلمانان(غیر از بدویها)و مسیحیان از خدمت در ارتش اکراه دارند!!!!!خلاصه اینکه وضعیت اقلیت عرب آنچنان هم گًل و بلبل نیست

 

  • Upvote 4
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

       



      هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است.
       



      اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است.
      حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد.
      طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود.
      قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد.
      البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد.
      اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟



      به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد.
      در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است.
      مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد.
      بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد.
      ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود.
      این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند.


       
      این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد.

      اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد!
      پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی.
      «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است.
      با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد.

       

      ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است.
      وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است.
      «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد.
      بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است.
      «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد.
      ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است!
      همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است.
      کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
       
    • توسط crazy-doctor
      بسم رب الشهدا و صدیقین


      سلام
      در انجمن گشتم مطلب کامل و جامعی راجع به شهدای مقاومت اسلامی ( حزب الله -حماس و...) پیدا نکردم در نتیجه این تاپیک را ایجاد کردم تا با کمک شما
      شهدای مقاومت اسلامی را در سال های اخیر به طور اجمالی معرفی بکنیم

      -------------------------------
      شروع میکنیم با

      سردار شهید رانی عدنان بزی یا ان طور که بچه های حزب الله صدا میزنند حاج حاتم



      حاج حاتم از بچه های جنوب لبنان و اهل بنت جبیل متولد 1967 از اعضاب قدیمی حزب الله و فرمانده یکی از محور های مقاومت در جنگ 33 روزه بود .
      ایشون مهندسی مکانیک خونده بود و مدرس مدرسه فنی بنت جبیل که این مدرسه در جنگ 33 روزه سیزده شهید تقدیم اسلام کرد

      حاج حاتم و سید حسن نصر الله
      این شهید بزرگوار مدتی را هم در زندان های رژیم صهیونیستی زندانی بود البته مطمئن نیستم اما احتمال اینکه ایشون از ازاد شده های سال 2000
      ( بعد از عقب نشینی اراذل صهیونیست )باشند هست
      دو روز مانده به پایان جنگ صهیونیست ها هلی بورنی را در روستای غندوریه انجام میدن که هدف اون ملحق شدن به نیروهای لشکر 106 و محاصره جنوب لیطانی بود...اما با پاتک نیرو های حزب الله و در نتیجه تلفات سنگین عقب نشینی میکنند در حین این پاتک این سردار دلاور به شهادت میرسه روحش شاد و شفاعتش در ان دنیا نصیب ما باشد





      کلیپی گلچین شده وصیت نامه حاج حاتم با زیر نویس فارسی 5mb
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyat-haj hatm.flv
      کلیپ وصیت کامل این شهید 16mb بدون زیر نویس( اصولا زیر نویس لازم نیست کافیه گوش کنید )
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyt kamel-haj hatm.flv
      ----------------------------------------------
      پ.ن جای خالی بخش مقاومت اسلامی در انجمن احساس میشه
      لطفا دوستان در مدیریت زحمت انتقال تاپیک به اسکرول را بکشند ممنون
    • توسط RedArmy
      بررسي جايگاه استراتژيك و توان نظامي عربستان باسلام به نظر من موضوع جالبيه چون اگر تحديدي از سوي عرب ها متوجه ما باشه اين تحديد يا از جانب عربستان يا از جانب مصر و ساير كشورهاي عربي توانايي تحديد مارو ندارند. (با زبان رسمي) شبه جزيره عربستان كشوري است پادشاهي كه توسط آل سعود اداره ميشود . اين كشور مساحتي حدود 2149690 كيلومتر مربع و 27 ميليون نفر جمعيت دارد(جمعيت ما حدود 2.5 برابر عربستان هست واز اين جهت ما برتري داريم) آب وهواي اين كشور گرم وخشك بوده و تمركز جمعيت در مر كز عربستان مي باشد كه اطراف آنرا بيابان ها خشك و طولاني فراگرفته است به همين جهت در طول تاريخ كمتر دشمن خارجي ميل و رغبت براي اشغال و يا نبرد طولاني با اين كشور داشته است.(اين براي ما در صورت جنگ احتمالي مشكل ساز خواهد شد البته براي خود عربستاني هايي كه در اين مناطق ميجنگند نيز مشكل به وجود خواهد آمد). از سال 1932 تا كنون عربستان در هيچ جنگ بزرگ و فراگير شركت نكرده اگرچه در نبردهاي سال 1967 و 1973 بر ضد اسراييل و جنگ اول خليج فارس شركت داشته ولي هرگز در يك نبرد بزرگ به تنهايي شركت نكرده است (به طور كلي عرب ها به ويژه عربستاني ها انسان هايي ترسو هستند و نه جرئت يك جنگ طولاني را دارند و نه توان اين جنگ را ، از اين حيث برتري كامل از آن ماست). با وجود اينكه اين كشور هرگز در جنگ بزرگي درگير نشده ولي اين به معني اين نيست كه عربستان از تجهيز و به خدمت گرفتن يك ارتش كارآمد غافل مانده است. خطر اسراييل براي آنها آنقدر بزرگ بوده كه سالانه ميلياردها دلار صرف خريد تسليحات مي كنند(ممكن است برخي با شنيدن جمله قبلي به خود بگويند مگر عربستان با آمريكا و اسراييل متحد نيست و روابط خوبي با آنها ندارد ، در پاسخ به اين سوال بايد بگويم بزرگترين دشمن اسراييلي ها ، عرب ها هستند حتي دشمني آنها با عرب ها از دشمني با ما جدي تر است به طوري كه در آموزش كودكانشان هم از عربها به عنوان جدي ترين دشمن ياد ميكنند كه بايد نابود شوند ، اين چيزي است كه عربستان و تمام كشورهاي عربي مي دانند و هيچگاه از اسراييل غافل نميشوند مثل استالين كه با آلمان توافق صلح امضا كرد اما آلمان ها باز به شوروي حمله كردند ). بعد از انقلاب اسلامي در ايران ، عربستان همواره ايران و گروهايي چون حزب ا... لبنان را دشمن و رقيب خود مي ديده و همواره با ايران بر سر اينكه چه كسي قدرت اول منطقه و جهان اسلام است كشمكش داشته است( تحديد نظامي از سوي ايران داستاني است كه آمريكا و اسراييل آنرا ساختند و اين عرب ها ساده لوح متسفانه آنرا باور كردند ). اقتصاد عربستان وابسته به نفت است به طوريكه 75 درصد از درآمد اين كشور را فروش نفت تامين مي كند . با بروز جنگ بين آمريكا و عراق در سال 2003 و افزايش سرسام آور قيمت نفت كه تا كنون نيز ادامه داشته ، درآمد عربستان افزايش يافته است وبه تبع آن عربستان توانسته بودجه نظامي خود را به ميزان بسيار زيادي افزايش دهد به طوريكه در سال 2006 به رقم شگفت انگيز 31 ميليارد دلار رسيد(چيزي نزديك به بودجه نظامي روسيه). وزارت دفاع عربستان در سال 1962 تاسيس شده و از بدو تاسيس توسط خاندان سلطنتي فرمانده اي مي شود . اين وزارت خانه مسئول هدايت و ساخت و خريد تجهيزات ارتش را بر عهده دارد. خدمت سربازي در عربستان داوطلبانه بوده و دوره خدمت 3سال با حقوق و مزاياي كامل مي باشد. عربستان از سربازان ماهر و آموزش ديده استفاده مي كند. اكثر افسران در ابتدا در مدارس ارتش تحصيل كرده و سپس وارد دانشكده افسري مي شوند(آموزش پايه اي كاري است كه ارتش هاي بزرگ مثل روسيه انجام مي دهند و ما از اين جهت از عربستاني ها عقب تر هستيم). يونيفرم سازماني ارتش عربستان از يونيفرم ارتش هاي آمريكا و انگلستان متاثر شده است. خلبان هاي نيروي هوايي عربستان توسط مربيان انگليسي آموزش مي بينند (از اين لحلظ به دليل كم بود امكانات باز ما عقب تر هستيم). ارتش عربستان براي آموزش نيروهاي خود از كارشناسان فرانسوي ، آمريكايي و انگليسي استفاده مي كند. نيروي زميني عربستان داراي 70تا73 هزار نفر پرسنل است البته 200 هزار نيروي داوطلب نيز در اين نيرو خدمت مي كنند(نيروي زميني ايران ، قوي ترين نيروي زميني در منطقه است). عربستان داراي تعداد زيادي تانك از جمله 315 تانك پيشرفته آبرامز ام-1 است كه اين كشور بعد از مصر بزرگترين دارنده اين تانك در خاورميانه محسوب مي شود. عربستان در سال 1980 تعدادي موشك دانگ فنگ3 با برد 2400 كيلومتر از چين خريد(از لحاظ برد موشكي عربستان تقريبا با ما برابري ميكند اما ما صاحب تكنولوژي هستيم و به زودي برد موشك هايمان از عربستان بيشتره مي شود). در بعد هوايي در گذشته شايد هواپيماهاي ما توان مقابله با اف-15ها و ساير هواپيماهاي عربستان را داشتند اما اكنون عربستان باخريد هواپيماهاي جديد و پيشرفته نظير 72فروند يوروفايتر از لحاظ هوايي از ما برتر است(ما شايد هواپيما جديد نخريده باشيم اما تسليحات ضد هوايي قوي نظير تور ام-1 و اس-300 داريم كه كشورمان را خوب پوشش مي دهند و از لحاظ پدافند هوايي خيلي از عربستان برتر هستيم هرچند بايد نيروي هوايي خودمان را نيز تقويت كنيم اگر بتوانيم بر روي طرح ميگ-39 سرمايه گذاري كنيم كه به مشكلات مالي برخورد كرده است ، و روس ها با ما همكاري كنند و اين هواپيماي فوق پيشرفته را به ما بدهند توان نيروي هوايي ما بسيار افزايش مي يابد ، لازم به ذكر است كه ميگ-39 يك هواپيماي فوق پيشرفته است كه قابليت هاي آن بسيار بالاتر از يوروفايتر مي باشد). در رابطه با نيروي دريايي عربستان بايد بگويم كه هرچقدر هم كه عربستان قوي باشد ما ابزارهايي داريم كه بتوانيم از خودمان دفاع كنيم و خليج فارس را در كنترل كامل خودمان بگيريم. در كل و با در نظر گرفتن فاكتورهاي مختلف توانايي نظامي ايران از عربستان بالاتر است و در صورت بروز جنگ احتمالي ما بيشتر به عربستان ضربه وارد خواهيم كرد ، دليل برتري ما اين است كه نيروهاي مسلح ما از حداقل امكانات حداكثر استفاده را مي كنند. منتظر نظرات ساير دوستان هستم به ويژه دوست خوبم mostafa_by هستم .
    • توسط hamed_713
      فارخور نام پایگاه نیروی هوایی هند در کشور تاجیکستان است! این پایگاه در 130 کیلومتری جنوب شرقی شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان قرار دارد. این تنها پایگاه نیروی هوایی هند در خارج از این کشور است که تنها دو کیلومتر از مرز بین افغانستان و تاجیکستان فاصله دارد. عهدنامه بین هند و تاجیکستان برای احداث پایگاه در این کشور در سال 2003 امضائ شد و در سال 2004 به تصویب رسید. این پیمان یعنی حضور دائمی نیروهای نظامی هندی در تاجیکستان برای دفع هرگونه تهدید احتمالی خارجی و تامین امنیت کشور به تصویب رسیده است.کار بر روی احداث پایگاه بلافاصله اغاز گردید و اکنون پایگاه در حالت امادگی کامل به سرمیبرد واز اوایل سال 2007 کاملا قابل استفاده است. جزئیاتی از ساخت پایگاه در دسترس نیست اما گمان میرود که مصالح نظامی هندی از اسیای مرکزی تامین شده باشند.تقریبا 70 درصد جنگ افزار های هندی از روسیه و اتحاد جماهیر شوروی پیشین بدست امده است. بر طبق اخبار گوناگون گمان میرود که پس از تکمیل بنا پایگاه میزبان 12 الی 14 فروند جنگنده بمب افکن میگ 29 خواهد بود پایگاه فارخور عمق و برد بیشتری را در اختیار نیروهای نظامی هند فرار میدهد که برای انان موجب ایفای نقش بیشتری در اسیای جنوبی و ظهور ملموسی از حرکت هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی است هدف سیاسیی که در سال 2003-2004 رسما اعلام کرده اند دلائل پنهانی تاسیس این پایگاه میتواند رقابت هند و پاکستان بر روی شبه قاره باشد پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان نگرانی شدید خود از این مساله را به مقامات تاجیکستان ابراز داشت در حقیقت هواپیماهای هندی میتوانند در عرض چند دقیقه خود را به پاکستان برسانند! پایگاه فارخور یکی از نمونه های بارز از تلاش هندی ها برای ارتقای ثبات در افغانستان و بالا بردن توان دهلی نو در فراهم اوردن نفت چه از اسیای جنوبی و چه از اسیای مرکزی است. هند بطور معلوم محدود شدن نقش خود به ناحیه سوق الجیشی جنوب اسیا را نخواهد پذیرفت برنامه هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی تنها برای مصارف نظامی نیست بلکه دسترسی به منابع انرژی اسیای مرکزی برای هند امری حیاتی به شمار میرود. دهلی نو به دنبال دسترسی به نفت و گاز قزاقستان وانجام پروژه های ملیونی مثل خط لوله ایران-افغانستان-پاکستان-هند و دیگری پیوستن ترکمنستان افغانستان پاکستان وهند. هرکدام از این خط لوله ها یا هر دوی اینها میتواند در دستیابی هند به منابع انرژی تاثیر مهم و قابل اطمینانی داشته باشند به شرطی که روابط دوستانه بین هند و پاکستان تقویت گردد هند خواهان توسعه شبکه ی قدرت جدیدی در اسیاست که ایالات اسیا را با ان به مبدائیت شبه قاره یکی میکند این نظریه ای است که از سوی ایالات متحده در گذشته بشدت حمایت شده است. هنگامی که هند از شبکه ای جدید در اسیای مرکزی برای بالا بردن نمودار جامع اقتصادی خود بهره جوید واشنگتن این پروژه را راهی برای مقابله با نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در اسیای مرکزی میبیند منبع: نوشته شده توسط محمد- مجله هوايي
    • توسط 00Amin
      ه گزارش فارس، پايگاه اينترنتي "گلوبال ريسرچ " (Global Research) در مقاله‏اي به‏قلم "اوا گولينجر " (Eva Golinger)، وكيل دعاوي و روزنامه‏نگار آمريكايي مقيم ونزوئلا نوشت: "هوگو چاوز " رئيس جمهوري ونزوئلا اخيرا در يك برنامه تلويزيوني و راديويي فاش كرد كه هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي (UAV) به شكل غيرقانوني وارد مرزهاي هوايي ونزوئلا شده‏اند. رئيس جمهوري ونزوئلا ديده شدن يكي از اين هواپيماها را بر فراز پايگاه نظامي "فورت مارا " (Fort Mara) واقع در استان "زوليا " (Zulia) در نزديكي مرز اين كشور با كلمبيا تائيد كرد. بسياري از سربازان ونزوئلايي هواپيماي بدون سرنشين مذكور را مشاهده كرده و موضوع را به اطلاع فرماندهان خود رسانده‏اند. پس از اين واقعه چاوز دستور داده است كه از اين پس هر يك از اين هواپيماهاي بدون سرنشين كه در قلمرو ونزوئلا ديده شوند بايد فورا سرنگون شوند. وي با تاكيد بر آمريكايي بودن اين هواپيماهاي بدون سرنشين، ايالات متحده را متهم كرد كه در حال برهم زدن آرامش منطقه است.

      * راه‌اندازي ناوگان چهارم ايالات متحده در آمريكاي لاتين بعد از 60 سال

      اين وكيل دعاوي آمريكايي اضافه كرد: قبلا نيز رئيس جمهوري ونزوئلا هشدار داده بود كه آمريكا از طريق جزاير "آروبا " (Aruba) و "كورازائو " (Curazao) به تهديد نظامي ونزوئلا مبادرت مي‏ورزد. اين جزاير در فاصله 50 مايلي سواحل شمال غربي ونزوئلا قرار داشته و مستعمره هلند محسوب مي‏شوند. در سال 1999 قراردادي بين هلند و ايالات متحده منعقد شد كه به آمريكا اجازه مي‏داد در اين دو جزيره پايگاه نظامي ايجاد كند. اين قرارداد در اصل تصريح مي‏كند كه نيروهاي آمريكايي اجازه دارند عمليات خود بر ضد قاچاقچيان مواد مخدر را از اين جزاير ترتيب دهند. با اين‏حال، پس از سپتامبر 2001، آمريكا از تمامي پايگاه‏هاي نظامي خود در سراسر جهان براي آنچه عمليات ضدتروريستي خوانده مي‏شود، استفاده مي‏كند. در سال‏هاي اخير پايگاه‏هاي نظامي واقع در آروبا و كوروزائو براي عمليات اطلاعاتي و شناسايي عليه ونزوئلا بكار گرفته شده‏اند.
      گولينجر ادامه داد: از سال 2006 واشنگتن اقدام به يكسري تمرينات نظامي پيشرفته كرد كه كورازائو در مركزيت اين تمرين‏ها قرار داشت. طي 5/3 سال گذشته، صدها فروند ناوهاي هواپيمابر، كشتي‏هاي جنگي، هواپيماهاي نظامي، هليكوپترهاي "بلك هاوك "، زيردريايي‏هاي هسته‏اي و هزاران نيروي نظامي آمريكايي در درياي كارائيب به انجام تمرينات نظامي پرداخته‏اند. اين تمرينات نظامي موجب برانگيخته‏شدن نگراني در كشورهاي منطقه شده است. از جمله اين كشورها و بيش از سايرين ونزوئلا در معرض اين تهديدها قرار دارد. ونزوئلا در عرصه ديپلماتيك نيز آماج حملات، انواع دشمني‏ها و تعرضات واشنگتن قرار داشته است.
      در سال 2008، پنتاگون "ناوگان چهارم دريايي " خويش را با هدف دفاع از منافع آمريكا در آمريكاي لاتين باز راه‏اندازي كرد. ناوگان چهارم در سال 1950 و پس از اتمام ماموريت‏هاي مرتبط با جنگ جهاني دوم غيرفعال شده بود. راه‏اندازي مجدد اين ناوگان پس از 60 سال نگراني گسترده‏اي را در ميان كشورهاي آمريكاي لاتين ايجاد كرده و آنان را بر آن داشت تا "شوراي دفاع مشترك " تشكيل داده و خود را در برابر تهديدهاي خارجي آماده كنند. پنتاگون صراحتا پذيرفت كه راه‏اندازي مجدد ناوگان چهارم نيروي دريايي آمريكا با هدف "نشان دادن قدرت ايالات متحده در منطقه " انجام شده و اين پيام را مخابره مي‏كند كه "آمريكا آماده است تا از متحدينش در منطقه دفاع كند. " اين اظهارات مقامات پنتاگون به معناي حمايت ايالات متحده از كلمبيا و تشر زدن به ونزوئلا تلقي شد.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " تصريح كرد: در 30 اكتبر سال 2009 ميلادي، كلمبيا و آمريكا يك توافق همكاري نظامي به امضا رساندند كه بر اساس آن آمريكا مجاز بود 7 پايگاه نظامي در كلمبيا را تحت اختيار خود درآورده و عندالزوم از تمامي تاسيسات نظامي كلمبيا بهره بگيرد. از اين توافقنامه به عنوان بزرگترين توسعه‏طلبي نظامي آمريكا در آمريكاي لاتين ياد مي‏شود. هر چند كه مقامات دو كشور صراحتا ابراز داشتند كه اين توافقنامه در راستاي مبارزه با قاچاق موادمخدر و تروريسم به امضا رسيده است، لكن اسناد رسمي نيروي هوايي ايالات متحده نشان مي‏دهند كه آمريكا از اين پايگاه‏ها براي انجام عمليات نظامي در سراسر منطقه مي‏تواند استفاده كند. اين اسناد همچنين مويد اين نكته بودند كه اين توسعه‏طلبي نظامي با هدف مقابله با تهديد‏هاي دولت‏هاي ضدآمريكايي سر برآورده در منطقه انجام شده است. مطلب ديگري كه در اين اسناد به چشم مي‏خورد اين است كه حضور نظامي در كلمبيا مي‏تواند به عمليات اطلاعاتي و شناسايي كمك كرده و ظرفيت پنتاگون را در رهبري عمليات نظامي در منطقه آمريكاي لاتين افزايش دهد.

      * اتهامات واهي آمريكا به ونزوئلا

      اين روزنامه‏نگار آمريكايي ساكن كاراكاس، پايتخت ونزوئلا كه در سال 2009 ميلادي برنده جايزه بين‏المللي روزنامه‏نگاري مكزيك نيز شده است، افزود: از سال 2006 به بعد، مقامات آمريكايي از ونزوئلا به عنوان كشوري ياد مي‏كنند كه "به طور كامل در مبارزه با تروريسم همكاري نمي‏كند. " در سال 2005 نيز ونزوئلا از سوي واشنگتن كشوري خوانده شد كه "در مبارزه با موادمخدر همكاري نمي‏كند. "عليرغم آنكه هيچ مدركي در اثبات اين اتهامات خطرناك موجود نيست، ايالات متحده اين اتهامات را مبناي افزايش فشارها بر دولت ونزوئلا قرار داده است. در سال 2008، دولت بوش تلاش كرد تا نام ونزوئلا را در فهرست كشورهاي حامي تروريسم قرار دهد. اين تلاش در مراحل مقدماتي با شكست مواجه شدند چرا كه ونزوئلا همچنان يكي از تامين‏كنندگان نفت آمريكا محسوب مي‏شود. اگر آمريكا ونزوئلا را كشوري حامي تروريسم مي‏خواند، آنگاه مجبور بود كليه روابط خود با اين كشور از جمله خريد نفت از اين كشور را متوقف كند.
      با ‏اين‏حال، ايالات متحده همچنان ونزوئلا را يكي از بزرگترين تهديدها براي منافع خويش در منطقه آمريكاي لاتين مي‏داند. آمريكا به طور خاص در خصوص مسائل اقتصادي نگراني‏هايي در منطقه آمريكاي لاتين دارد. آمريكا نگران آن است كه كشورهاي آمريكاي لاتين با برقراري روابط تجاري با كشورهايي نظير روسيه، چين و ايران، غلبه اقتصادي آمريكا را در اين منطقه به خطر بيندازند. اخيرا، "هيلاري كلينتون "، وزير امور خارجه ايالات متحده آمريكا به كشورهاي آمريكاي لاتين نظير بوليوي، برزيل، نيكاراگوئه و ونزوئلا كه اخيرا روابط خود با ايران را تحكيم كرده‏اند هشدار داد كه "من فكر مي‏كنم كه اگر برخي افراد تمايل دارند با ايران حشر و نشر داشته باشند بايد پيش از آن به تبعات اين امر توجه داشته باشند و ما اميدواريم كه ايشان دوباره به اين مطلب فكر كنند ... . " كلينتون اين سخنان را در جريان بررسي سياست‏هاي آمريكا در خصوص آمريكاي لاتين اظهار داشت.
      گولينجر اضافه كرد: دولت كلمبيا نيز اخيرا اعلام داشته است كه قصد دارد يك پايگاه جديد نظامي در نزديكي مرز ونزوئلا داير كند. سرمايه و تجهيزات مورد نياز اين پايگاه را ايالات متحده تامين خواهد. "گابريل سيلوا " (Gabriel Silva)، وزير دفاع ونزوئلا نيز خبر داده است كه دو گردان نيروي هوايي نيز در مناطق ديگري در نزديكي مرز ونزوئلا مستقر شده‏اند. پايگاه جديد نظامي كه قرار است داير شود در منطقه‏اي به نام "گواجيرا پنينسولا " (Guajira peninsula) قرار خواهد داشت كه با استان زولياي ونزوئلا هم‏مرز است. در اين پايگاه 1000 نيروي نظامي مستقر شده و امكان استقرار نيروهاي مسلح آمريكايي نيز در آن فراهم خواهد شد. اين اعلام جديد دولت كلمبيا نيز نوعي اعلام دشمني به ونزوئلا محسوب مي‏شود.
      اظهارات چاوز در خصوص ورود غيرقانوني هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي به قلمرو ونزوئلا نيز بر دامنه بحران بين ونزوئلا و كلمبيا خواهد افزود. هواپيماي وارد شده به قلمرو ونزوئلا در طي سال گذشته در پاكستان و افغانستان جهت به قتل رساندن تروريست‏ها بكار گرفته شده است. اين هواپيماهاي بدون سرنشين حامل موشك بوده و مي‏توانند اهداف زميني را در مناطق حساس هدف قرار دهند.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " در بخش پاياني اين گزارش تصريح كرد: ونزوئلا در مواجهه با اين تهديدات خطرناك در شرايط هشدار قرار گرفته است. سخنان چاوز در خصوص ديده شدن هواپيماهاي نظامي بدون سرنشين آمريكا در حالي ايراد شدند كه پليس ملي ونزوئلا در حال آغاز به كار خويش بود. اين پليس اخيرا در راستاي انجام عمليات پيشگيرانه و ارائه خدمات اجتماعي بنياد نهاده شده است.

      لینک
      http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8811150671
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.