Recommended Posts

آقای 1969 خودتونو خسته نکنید اصل قضیه یه چیز دیگه هست

بهتون پیشنهاد میکنم برین در مورد مکتب مبلغان انجیلی و جنگ آرماگدون تحقیق کنید حتما جواباتونو میگیرین

به این سایت یه سری بزنید:

http://www.yahood.net/maghalat/maghalat/yahood/24.htm

البته کسانی که چشم و گوش بست و عامدانه  از صهیونیست ها حمایت میکنن بحثشون جداست

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شما فکر کردید با کی طرف هستید ؟ خونه اینها رو غصب کردید و تازه براشون حق و حقوق صادر میکنید ؟ معلومه که تحمل نمیکنند یک مشت اشغالگر بیاد براشون حد و حدود تو سرزمین خودشون تعیین کنه

 

حق اونها حکومت بر خودشونه نه حکومت یک مشت صهیونیست بر اونها، حقشون داشتن کشور با قوانین مصوب و رای گرفته از خودشونه. وقتی 60 ساله از همان ابتدا به نظرشون برای سرنوشت کشور خودشون بی اعتنایی شد آیا راهی بجز مقاومت و جنگ باقی میمونه ؟ اگر جز این بود باید بهشون شک کرد.

 

اما حق شما صهیونیست ها اینه که همتون رو با هم بریزن تو مدیترانه 

 

جناب چکا به جای احساسی شدن بیا منطقی نگاه کن 

 همیشه دشمنت اشتباه تو را بهتر از هر دوستی به تو می گوید 

و شما تا زمانی که طرف مقابلت  را نشناسی نمی توانی او را نابود کنی

و اگر ندانی اقداماتی که انجام می شود چه میزان مفید بوده است ممکن است در یک اشتباه دچار تکرار شوی یا گزینه های بهتری را از دست دهید 

اینجا نه جای اقدام فیزیکی است و نه عوض کردن فکر یک نفر ممکن است، اما می توان به خود آگاهی بخشید و بفهمیم برای چه می جنگیم و با چه می جنگیم

آیا با افرادی که می گویند ما را با فلسطین چکار می توان با آنها بحث کرد و آنها را متقاعد کرد درحالی که هنوز در شناخت خود مانده ایم

بعد مگه نمی دونی این رفیق ما بچه مولوی است

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 همیشه دشمنت اشتباه تو را بهتر از هر دوستی به تو می گوید 

و شما تا زمانی که طرف مقابلت  را نشناسی نمی توانی او را نابود کنی

و اگر ندانی اقداماتی که انجام می شود چه میزان مفید بوده است ممکن است در یک اشتباه دچار تکرار شوی یا گزینه های بهتری را از دست دهید 

 

دوست عزیز بنده جایی ندیدم ایشون سعی کنه "اشتباهی" از ما رو بگه ، بلکه سعی  داره متقاعد کنه که تنها راه به رسمیت شناختن و کنار آمدن فلسطینی ها با حکومت و رژیم صهیونیستی هست و مقاومت مسلحانه راه به جایی نخواهد برد

 

مقاومت قطعا مفید بوده همین که اسراییلی ها روی آرامش رو نبینند و میلیون ها دلار صرف هزینه های امنیتی و دفاعی کنند تضعیف آنها و برد ماست. برخی فکر میکنند موشک های حماس قراره ضرر و خسارت های فیزیکی بزنند در حالیکه همین موشکی که بلند میشه و در رژیم صهیونیستی فرود میاد هزینه روانی تحمیل میکنه و این هزینه روانی باعث فرار سرمایه و ضررهای اقتصادی میشه

  • Upvote 4
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
13301-49241-8587917021377108888-New-Pict سایه شوم اسراییل بر رشد اقتصادی فلسطین 13:03 | 14\06\1393

حتی قبل از جنگ اخیر غزه، اقتصاد فلسطین بدلیل تاثیر منفی شدید ناشی از محاصره غزه در طول 8 سال، در وضعیت فروپاشی قرار داشته است.

 
 


 



 

به گزارش خبرگزاری قدس(قدسنا) سازمان ملل در گزارشی، رژیم صهیونیستی را به ایجاد محدودیت و مانع تراشی برای اقتصاد فلسطینیان در سرزمین های اشغالی متهم کرد که در نتیجه باعث رنج و فقر و کمبود هرچه بیشتر فلسطینیان می شود.

دراین گزارش که توسط گروهی از کارشناسان توسعه در کنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل ارائه شد آمده است : اقتصاد در نوار غزه و کرانه باختری تنها در صورتی  می تواند سرو سامان بگیرد که رژیم صهیونیستی به توقف و کارشکنی در انتقال کمک ها مالی و تردد مردم و اجناس در این مناطق، پایان دهد.

دراین کنفرانس برگزار شده در ژنو، گزارش شد: حتی قبل از جنگ اخیر غزه، اقتصاد فلسطین بدلیل تاثیر منفی شدید ناشی از محاصره غزه در طول 8 سال گذشته، در وضعیت فروپاشی قرار داشته است.تولید ناخالص داخلی اراضی فلسطینی رشد 1.5 درصدی را شاهد بوده است که نسبت به رشد 5.9 درصدی سال گذشته، کاهش محسوس داشته است. رشد اقتصادی فلسطین نسبت به رشد جمعیتی، آهنگ کندتر را دارا است که این مسئله باعث کاهش درامد سالانه خواهد شد.

براساس مستندات، نرخ بیکاری در کرانه باختری و نوار غزه افزایش یافته است و تنها 25 درصد از خانوارهای فلسطینی از غذای کافی برخوردار هستند.

گزارش سازمان ملل، سیاست های رژیم صهیونیستی که فلسطینیان را ازاستخراج منابع طبیعی خود درکرانه باختری باز می دارد، مورد انتقاد قرار داده است. بیش از 60 درصد از اراضی کرانه باختری از زمان توافق اسلو تحت اشغال این رژیم درامده است.

بر اساس این گزارش، محدودیت های رژیم صهیونیستی دردسترسی به زمین های کشاروزی فلسطینیان، آب مصرفی، استخراج معادن سنگ و مواد معدنی ارزشمند از بحر المیت باعث شده است تا بیش از یک سوم تولید ناخالص داخلی فلسطینیان از بین برود.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دوست عزیز بنده جایی ندیدم ایشون سعی کنه "اشتباهی" از ما رو بگه ، بلکه سعی  داره متقاعد کنه که تنها راه به رسمیت شناختن و کنار آمدن فلسطینی ها با حکومت و رژیم صهیونیستی هست و مقاومت مسلحانه راه به جایی نخواهد برد

 

مقاومت قطعا مفید بوده همین که اسراییلی ها روی آرامش رو نبینند و میلیون ها دلار صرف هزینه های امنیتی و دفاعی کنند تضعیف آنها و برد ماست. برخی فکر میکنند موشک های حماس قراره ضرر و خسارت های فیزیکی بزنند در حالیکه همین موشکی که بلند میشه و در رژیم صهیونیستی فرود میاد هزینه روانی تحمیل میکنه و این هزینه روانی باعث فرار سرمایه و ضررهای اقتصادی میشه

 

اشتباه خود من درک ناقص از اتفاقات پیرامون این قضیه و نظرات طرفداران رژیم صهیونیستی بود 

که با حرف های ایشان دیدم من و خیلی ها حرف هایمان کپی از حرف ظاهری چند سخنران است تا منطق اصولی که در رهبران بزرگ مقابله با این ظلم دیده می شود مثل رهبری 

و همین باعث شد کمی روی پیش فرض هایم تجدید نظر کنم و در فرصت مقتضی کمی بیشتر مطالعه کنم 

 

بله موافق هستم ، و گفتم

 

مثال گفتید من لبنان و خروج اسرائیل از لبنان را می گویم

مثال گفتید انتفاضه فلسطینان را می گویم

 

لازم به ذکر است مقاومت کردن چیزی فراتر ازشلیک موشک است یک فکر است یک امید که به سنگ انرژی می دهد که در گلوله نیست

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شما فکر کردید با کی طرف هستید ؟ خونه اینها رو غصب کردید و تازه براشون حق و حقوق صادر میکنید ؟ معلومه که تحمل نمیکنند یک مشت اشغالگر بیاد براشون حد و حدود تو سرزمین خودشون تعیین کنه

 

حق اونها حکومت بر خودشونه نه حکومت یک مشت صهیونیست بر اونها، حقشون داشتن کشور با قوانین مصوب و رای گرفته از خودشونه. وقتی 60 ساله از همان ابتدا به نظرشون برای سرنوشت کشور خودشون بی اعتنایی شد آیا راهی بجز مقاومت و جنگ باقی میمونه ؟ اگر جز این بود باید بهشون شک کرد.

 

اما حق شما صهیونیست ها اینه که همتون رو با هم بریزن تو مدیترانه 

 

الله اکبر

 

برادر چکا حماسی صحبت کردند.

بنده فعلا نمی خوام وارد این بحث بشم فقط دو نکته رو ضرورتا عرض می کنم:

 

الف - طبق نص صریح قرآن کریم، قتل نفس و اخراج از سرزمین در یک رده هستند و هیچ کس شکی نداره که عده ای صهیونیست با بهانه دین و نژاد یهود، از همه جای دنیا رفته اند اونجا و آدمهایی رو که هنوز هم زنده اند از خانه شان بیرون کرده اند (ربطی هم حتی به دین و ایمان اون آدمها نداره). متجاوز به خانه را باید کشت و هیچ راه دیگری نداره. اگر آدم منطق بود، تعدی به خانه نمی کرد و میلیونها انسان رو آواره نمی کرد.

 

ب - مشکل فلسطین هم بی عرضه گی فرهنگی و در موارد بسیاری خیانت رهبران بوده و حتی بیرون کردن متجاوز از خانه مسلمان و غیر مسلمان ندارد و مشکل خیانت بوده و مهمتر از خیانت کج فهمی. فقدان همون چیزی که بهش امروزه بصیرت میگن. تعجب می کنم، دور از محضر دوستان، حتی حیوانات قوه یادگیری دارند و اگر کاری به ضررشان بود به تجربه از آن دست بر می دارند، حضرات رهبران فلسطینی تا حال چندین دوره مذاکره کرده اند، چه عایدشان شده؟ آیا خانه ای آزاد شده؟ آبرویی برگشته؟

 

بنده اگر فلسطینی بودم به هیچ چیزی به جز نابودی کامل کیان صهیونیستی و بیرون کردن مهاجران غیر مستضعف (آنهایی که جایی در خارج دارند) و تنبیه متجاوزین و بازگشت آوارگان و اخذ غرامت سنگین از صهیونیستها و اذنابشان رضایت نمی دادم. مجبور و محکوم نیستیم که در دنیا زندگی کنیم وقتی مرگ در جنگ برابر متجاوز به آبرو و خانه در هر مکتبی شهادت است.

 

با این جنابان صهیونیست بحث می کنید بفرمایید ولی معمولا هدف اینها بحث نیست (این از عدم پاسخ همه اینها به مسایل اساسی مانند تجاوز به حریم خانه ها و ... پیداست) هدف احتمالا سست کردن بنیان غیرت آزادگی در لوای واقعیات(!!!) سیاسی است. صهیونیست های غیر عزیز هم وقتشون رو اینجا تلف نکنند بهتره، از بچه های میلیتاری آبی برای اونها گرم نمیشه و تقریبا همه بچه ها، آخر این دوز و کلک ها رو بلدند.

 

والسلام

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

با این جنابان صهیونیست بحث می کنید بفرمایید ولی معمولا هدف اینها بحث نیست (این از عدم پاسخ همه اینها به مسایل اساسی مانند تجاوز به حریم خانه ها و ... پیداست) هدف احتمالا سست کردن بنیان غیرت آزادگی در لوای واقعیات(!!!) سیاسی است. صهیونیست های غیر عزیز هم وقتشون رو اینجا تلف نکنند بهتره، از بچه های میلیتاری آبی برای اونها گرم نمیشه و تقریبا همه بچه ها، آخر این دوز و کلک ها رو بلدند.

 

والسلام

 

 

جنگ فرهنگی و  تهاجم فرهنگی چیزی جز حرف و فکر نیست 

شبیه جنگ فیزیکی در این نبرد، عدم مقابله مناسب در برابر فکر، حرف و ایده نتیجه اش نفوذ تا عمق خاک خودی است

اما این بار از ریشه ، اگر این بحث ها مطرح نشود و جواب ها رد و بدل نشوند داستان صداوسیما تکرار می شود 

صدا و سیما با سکوت و خود به خواب زنی باعث ورود راحت و بی دردسر شبکه هایی چون من و تو و بی بی ... به خانه مردم شد 

 

یادمان نرود که الگوی همه ما حضرت محمد (ص) و امامان و همه انبیا با درگیری کردن مردم به بحث و ایجاد یک فکر توحیدی ریشه طاغوت را زدند و همین حرف ها و استدلال های آنها بر طاغوت تنگ می آمد که فرمان به خون پاک آنها می داد و اگر نه امویان و نه عباسیان و نه دیگر از شمشیر ابایی نداشتند ولی حریف منطق و استدلال نمی شدند

حال چرا دشمن از این قوت ما علیه خود ما استفاده نکند، در حالی که ما جواب پرسش هایی که دشمن ایجاد کرده را نمی دهیم و برای یک فرد خام تولید ابهام و جذب به سوی دیگری می کند

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جنگ فرهنگی و  تهاجم فرهنگی چیزی جز حرف و فکر نیست 

شبیه جنگ فیزیکی در این نبرد، عدم مقابله مناسب در برابر فکر، حرف و ایده نتیجه اش نفوذ تا عمق خاک خودی است

اما این بار از ریشه ، اگر این بحث ها مطرح نشود و جواب ها رد و بدل نشوند داستان صداوسیما تکرار می شود 

صدا و سیما با سکوت و خود به خواب زنی باعث ورود راحت و بی دردسر شبکه هایی چون من و تو و بی بی ... به خانه مردم شد 

 

یادمان نرود که الگوی همه ما حضرت محمد (ص) و امامان و همه انبیا با درگیری کردن مردم به بحث و ایجاد یک فکر توحیدی ریشه طاغوت را زدند و همین حرف ها و استدلال های آنها بر طاغوت تنگ می آمد که فرمان به خون پاک آنها می داد و اگر نه امویان و نه عباسیان و نه دیگر از شمشیر ابایی نداشتند ولی حریف منطق و استدلال نمی شدند

حال چرا دشمن از این قوت ما علیه خود ما استفاده نکند، در حالی که ما جواب پرسش هایی که دشمن ایجاد کرده را نمی دهیم و برای یک فرد خام تولید ابهام و جذب به سوی دیگری می کند

 

کاملا صحیح می فرمایید برادر.

مشکل این صهیونیست ها اینه که تحت لوای سفسطه با کلماتی مثل واقعیات سیاسی و ژئوپلیتیک از بحث درباره اصول اساسی اشغال خانه و تسخیر حکومت و بردن آبرو فرار می کنند و در عوض با توسل به ابزارهای رسانه و هیاهو و مظلوم نمایی و ... سعی در تحمیق توده ها می کنند.

این آقایان در میدان بحث علمی و دقیق و دور از هیاهوی رسانه ای هیچ دلیل مشروع و قابل دفاعی ندارند. بهترین دلایلشون افسانه های عهد عتیق و .. است (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

 

در برابر جنگ رسانه ای اینها باید جنگ رسانه ای کرد ولی به علت نابرابری شدید ابزارهای رسانه ای ، این جنگ نامتقارن خواهد بود.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کاملا صحیح می فرمایید برادر.

مشکل این صهیونیست ها اینه که تحت لوای سفسطه با کلماتی مثل واقعیات سیاسی و ژئوپلیتیک از بحث درباره اصول اساسی اشغال خانه و تسخیر حکومت و بردن آبرو فرار می کنند و در عوض با توسل به ابزارهای رسانه و هیاهو و مظلوم نمایی و ... سعی در تحمیق توده ها می کنند.

این آقایان در میدان بحث علمی و دقیق و دور از هیاهوی رسانه ای هیچ دلیل مشروع و قابل دفاعی ندارند. بهترین دلایلشون افسانه های عهد عتیق و .. است (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

 

در برابر جنگ رسانه ای اینها باید جنگ رسانه ای کرد ولی به علت نابرابری شدید ابزارهای رسانه ای ، این جنگ نامتقارن خواهد بود.

 

دقیقا این ضعف اونها شده قوتشون و این اعلام اشتباه بزرگ ماست

و شاید ما باید سیستم رسانه ای خود را اصلاح کنیم و در آن تجدید نظر کنیم 

حداقل در مرزهای خودمان که دست برتر با ماست

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

کاملا صحیح می فرمایید برادر.

مشکل این صهیونیست ها اینه که تحت لوای سفسطه با کلماتی مثل واقعیات سیاسی و ژئوپلیتیک از بحث درباره اصول اساسی اشغال خانه و تسخیر حکومت و بردن آبرو فرار می کنند و در عوض با توسل به ابزارهای رسانه و هیاهو و مظلوم نمایی و ... سعی در تحمیق توده ها می کنند.

این آقایان در میدان بحث علمی و دقیق و دور از هیاهوی رسانه ای هیچ دلیل مشروع و قابل دفاعی ندارند. بهترین دلایلشون افسانه های عهد عتیق و .. است (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

 

در برابر جنگ رسانه ای اینها باید جنگ رسانه ای کرد ولی به علت نابرابری شدید ابزارهای رسانه ای ، این جنگ نامتقارن خواهد بود.

این جنگ رسانه ایی نا متقارن یعنی چههههههههههه...........

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این جنگ رسانه ایی نا متقارن یعنی چههههههههههه...........

 

میثم جان یعنی اینکه چون تعداد رسانه های اونها از ما بیشتره ما باید ایده های نوین بزنیم. مثلا تبلیغ سینه به سینه، استفاده از فرصت هایی مثل حج و اربعین، استفاده از آدمهای خوبی که در دنیا مخالف وحشیگری اسرائیل هستند و ....

ارائه مدل موفق زندگی مسالمت آمیز ادیان و گروهها کنار هم و انتشار آن و ...

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

میثم جان یعنی اینکه چون تعداد رسانه های اونها از ما بیشتره ما باید ایده های نوین بزنیم. مثلا تبلیغ سینه به سینه، استفاده از فرصت هایی مثل حج و اربعین، استفاده از آدمهای خوبی که در دنیا مخالف وحشیگری اسرائیل هستند و ....

ارائه مدل موفق زندگی مسالمت آمیز ادیان و گروهها کنار هم و انتشار آن و 

درودبر این طرز فکرتون

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

سلام. ما هر چه دلیل میاوریم این کاربر صهیونیست باز هم با دلیل جواب نمیدهد.

 اول- تقسیم عراق و کویت و غیره هر چند که توسط افراد خارجی و کشور های استعمارگر دیکته شده و به نظر ما غلط بوده است ولی چون همراه با پاکسازی نژادی، تغییر جمعیتی و وارد کردن افراد غیر بومی از جاهای دیگر دنیا همراه نبوده است آنقدر ها برای ما حساسیت زا نیست. در این تشکیل کشورها، مردم بومی همان نواحی بودند که باز هم در همان نواحی ساکن باقی میماندند. کسی از خارج از آن نواحی تحمیل نشد. در حالیکه نظیر چنین تغییراتی اگر با تغییر ترکیب جمعیتی همراه باشد (هر چند در مقیاس بسیار کوچک) موجب جنگ و خونریزی در هر جایی میشود مثل مسئله آذرباییجان و ارمنستان در قره باغ .

 

 

برادر عزیز من در گوگل سرچ کنی منابع و کتاب های انلاین به زبان فارسی به وفور پیدا می شه . لطف کن برو در قسمت تاریخ ملت ها کشور برزیل رو پیدا کن . تاریخ بوجود امدن و استقلال برزیل رو مطالعه کن . نژاد های ساکن در برزیل رو به دقت بررسی کن . ببین ایا کشور برزیل توسط بومیان بوجود اومده یا خیر ؟ ببین جمعیت کنونی برزیل چند درصدش بومیان هستند . من به شما می گم . 50 درصد مردم برزیل سفید پول نژاد هلندی و المانی هستند 47 درصد نژاد پاردو ( 75 درصد اروپایی) و 8 درصد سیاه پوست . کشور آرژانتین که مردم ایران انقدر فوتبالش رو دوست دارند در اخرین تحقیقات 97.4 درصد جمعیتش کاملا اروپایی بودند با اکثریت نژاد ایتالیایی و اسپانیایی. چیزی نزدیک به 8 درصد هم نژاد المانی و فرانسوی . برو اونورتر کشور اوروگئه . بر اساس امار سازمان ملل 88 درصد مردم اوروگئه از نژاد های اروپایی هستند و 8 درصد هم مستیزو ها ( دو رگه بومی اروپایی) . داستان امریکا استرالیا کانادا نیوزیلند هم که شما بهتر می دونی . پس شما نمی تونی در بین ده ها کشوری که با مهاجرت و تغییر ترکیب جمعیتی بوجود اومدند فقط یکی رو انتخاب کنی و بگی من با بقیه کاری ندارم فقط با این یکی کار دارم .  وضعیت اسرائیل با این ها بسیار متفاوته چراکه تمام کشور هایی که عنوان کردم همگی با غارت و پاکسازی شدید و نهایت بی رحمی کشور های استعماری بوجود اومدند . توسط کسانی که هیچ رابطه ای با سرزمین های یاد شده نداشتند . اما همونطور که توضیح دادم مهاجرت اولیه یهودیان اروپا در ده ی 1860 و 1880 همگی به صورت قانونی با موافقت دولت عثمانی و با خرید زمین از اعراب شروع شد . امروز 2 و نیم میلیون ایرانی در امریکا زندگی می کنه در سرزمین های غصب شده توسط انگلاساکسون ها . شما فرض کن دولت امریکا یه دفعه می گه این ایرانیا اومدن ترکیب جمعیتی ما رو به هم زدن . بابا خودت ویزا دادی خودت حق شهروندی دادی خودت حق کار و خرید و فروش مسکن دادی . دوستان نگذاشتند باز کنم زندگی یهودیان در زمان عثمانی و حتی حق شهروندی که یهودیان از دولت عثمانی در اواخر 1890 گرفتند . این تغییر ترکیب جمعیتی با موافقت خودشون صورت گرفت . وقتی در 1947 طرح دو شقه کردن فلسطین امد سازمان ملل نگفت یهودیا اینور عرب ها اونور  در مرز های 1947 که سازمان ملل برای اسرائیل کشید 400 هزار عرب زندگی می کرد در کنار 500 هزار یهودی و اسرائیل این مسئله رو به رسمیت شناخت . توضیح دادم که جزو اولین تصمیمات دوید بن گورین دو زبانه کردن اسرائیل و دادن شهروندی اسرائیل به اعراب مرز هایی که سازمان ملل کشیده بود در همون روز های اول . امروز سه میلیون عرب از فرزندان اون اعراب در اسرائیل در حال زندگی هستند و شهروندان اسرائیل حساب می شن من مثال زدم که هم وزیر عرب داشتیم هم سفیر عرب هم دیپلمات عرب هم خلبان عرب هم فرماندهان ارتشی عرب.بنابراین هیچ تغییر جمعیتی سیستماتیک وضع نشد .  اعرابی که اواره شدند همگی در مرز های فلسطین عربی بودند و اوارگیشون بر گردن رهبران عرب بود که جنگ رو اغاز کردند و شکست خوردند . 

من به پیشنهاد اقا محمد فیلم بازمانده رو دیدم و متوجه شدم که باور های شما از کجا داره می یاد . شما فکر می کنید تو سه ساعت 2 میلیون یهودی از اروپا ریختن فلسطین رو گرفتند مردم فلسطین رو هم از خانه هاشون پرت کردن بیرون و فاتحه . 

 

 

دوم- مردم فلسطین حتی اگر از جاهای دیگری هم به فلسطین کوچ کرده باشند از همان زبان ، فرهنگ و خصوصیات اجتماعی برخوردار بوده اند وحاکمیت آن منطقه را دستخوش تغییر نکردند.

 

بیش از 50 درصد جامعه اسرائیل یهودیان کشور های عربی هستند . اون ها هم از عراق و یمن و مصر و سوریه و لبنان اومدند . تا اوایل دهه ی 90 قبل از مهاجرت عظیم یهودیان شوروی یهودیانی که اصلیت عرب داشتند و از کشور های عربی اومده بودند 75 تا 78 درصد جمعیت بودند . تا امروز که نزدیک 70 سال از مهاجرتشون گذشته هنوز عبری رو با لهجه عربی حرف می زنند . غذاشون لهجشون فرهنگشون موسیقیشون همگی عربیه عربی . اگر یکی که هرگز عرب و یهودی ندیده بیاد اسرائیل نمی تونه فرق بین یهودیان میزراخی و فلسطینی ها رو تشخیص بده . 

 

 

 

ین مردم در جمعیت آنها حل شدند نه آنکه مردم اصلی را آواره کنند و جای آنها را بگیرند. اگر دولتی هم تشکیل میدادند باید دولتی بود که با هماهنگی و حاکمیت مشترک با مردم بومی همان منطقه تشکیل میشد نه یک دولت انحصار گر که عمدا بگونه ای طراحی شده بود که یک بخش از فلسطین را جدا و با حاکمیت یهودی از باقی سرزمین فلسطین جدا کند. همانطور که قبلا هم گفته شد در این تقسیم بندی و جداسازی به ناحق و غیر منصفانه حتی از بخشیدن مناطق وسیعتر به یهودیان هم اجتناب نشده است.

 

بازم بحث های فیلم بازمانده . اقا چه جور اوارگی بود که امروز توی این کشور 3 میلیون عرب داره در کنار 6 میلیون یهودی زندگی می کنه ؟ عزیز من فلسطین کشور نبود حاکمیتی نداشت پرچمی نداشت واحد پولی نداشت سرود ملی نداشت رهبریتی نداشت من تاریخ فلسطین رو همراه با تصاویر مستند از 1516 تا 1917 و 1922 نشان دادم سرزمینی بود در طی زمان بین امپراطوری ها و قدرت های جهانی دست به دست شد و این دست به دستی همراهش اوارگی ساکنان بود از هزاران سال پیش با حمله عاشوریان به شمال اسرائیل شروع کنید تا حمله بابلی ها و پارس ها تا زمان روم و یونان و عثمانی . 

 

 

 

بنابراین این استدلال باز هم باقی است که خریدن مزرعه و زمین و غیره نمیتواند موجب ایجاد حق برای تشکیل کشور شود.

 

بله باید مثل ارژانتین و برزیل و امریکا مثل متوحشین می ریختیم در فلسطین تمام بومیان رو می کشتیم تا اخرین نفر تا شما اسرائیل رو به مانند امریکا و استرالیا و ارژانتین به رسمیت بشناسی . 

 

 

 

یهودیان باید با همراهی مسلمانان همان منطقه در تشکیل دولت همراهی میکردند مثلا در کل سرزمین فلسطین.

 

در بین بنیانگذاران دیرینه صهیونیزم همین باور بود اونها با دیدن امپراطوری عثمانی و این باور که این سرزمین ها تا قرن ها در دست اتراک باقی خواهد ماند سال ها متوالی تلاش کردند که در دهه ی 1860 و 1890 نوعی شهروندی به دست اوردند . چرا بعدا تصمیم به درست شدن کشور گرفتند جواب در بین سال های 1920 تا 1930 هست که اعراب و یهودیان هر دو دست به اسلحه بردند . شما لبنان 1970 و 1980 رو در نظر بگیر نبرد بین گروه های اسلامی و فلانژیست ها . بین مسیحیان و مسلمانان . شما امروز عراق رو در نظر بگیرد . امروز به تعداد دستاندرکاران سیاست خارجی امریکا که نظر به جداسازی عراق و سه تکه کردن این کشور دارند افزوده شده بحثش هم بالا گرفته . دلیلیش سال ها نبرد خونین بین سنی ها و شیعیان و اکراد هست و این مسئله که این سه نوع نمی توانند زیر یک سقف زندگی کنند . همین اتفاقاتی که امروز در عراق و سوریه و در دهه های 70 و 80 در لبنان می افتاد ، در فلسطین 1930 هم افتاد . نبرد های خونین بین گروه های عرب و یهودی . اینکه کی شروع کرد کی اول زد تقصیر کی بود نهفته در فضای خاورمیانه و جهان عرب داره که بحثش طولانی و کاملا جداست . 

 

سوم- یهودیانی که به فلسطین آمدند قصد براندازی و جداکردن بخشی از خاک فلسطین را داشته اند و دشمن مهاجم تلقی میشدند و بنابراین پذیرفته نشده اند. همین قصد و نیت سوء این افراد دلیل برای محکوم کردن برنامه آنها است. مردم اصلی فلسطین افرادی را که بفرض از مصر و اردن آمدند به عنوان دشمن تلقی نمیکنند چون این مردم گروههای تروریستی تشکیل ندادند تا مردم بومی آن منطقه را ترور کنند و با ایجاد ترس و وحشت بیرون کنند. انجام چنین اقداماتی به همراه قصد و نیت قبلی برای تشکیل دولت مستقل یهودی (یا دولتی که اکثریت یهودی داشته باشد) برخلاف نظر ساکنین اصلی دلیل محکمی برای دشمنی صهیونیستها است وبهترین دلیل برای جنگ و باز پس گرفتن فلسطین توسط ارتشهای عربی در آن زمان و در هر زمان دیگری بوده است.  

 بنابراین این استدلال باز هم باقی است که تا آوارگاه فلسطینی به خانه برنگردند و همه پرسی عادلانه برگزار نشود نمیتوان حق را به صاحبش پس داد.

 

شما داری کلی می گویی برادر من . این هم متاسفانه ناشی از عدم مطالعه و تکرار حرف هایی هست که از فیلم ها و سخنرانی ها شنیدی . اینکه چرا هاگانا بوجود امد شما نیازمند مطالعه تاریخ زد و خرد بین یهودیان و اعراب در 1920 و 1930 هستی. حتما 1920 Riots و 1930s Riots  رو مطالعه کن . 

ویرایش شده در توسط ariel24
  • Upvote 5
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اسراییل مشروعت نداره چون ریشه اش قتل، اشغال، تجاوز و تهدیده...

این موجود حرامزاده از روز تشکیلش جز خونریزی و فساد هیچ نتیجه دیگه ای نداشته. بهترین راه حل هم نابودیش و برگشتن اشغالگران به خونه شون و بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمینشون هست...

 

تمام

  • Upvote 3
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

       



      هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است.
       



      اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است.
      حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد.
      طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود.
      قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد.
      البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد.
      اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟



      به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد.
      در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است.
      مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد.
      بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد.
      ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود.
      این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند.


       
      این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد.

      اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد!
      پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی.
      «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است.
      با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد.

       

      ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است.
      وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است.
      «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد.
      بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است.
      «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد.
      ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است!
      همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است.
      کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
       
    • توسط crazy-doctor
      بسم رب الشهدا و صدیقین


      سلام
      در انجمن گشتم مطلب کامل و جامعی راجع به شهدای مقاومت اسلامی ( حزب الله -حماس و...) پیدا نکردم در نتیجه این تاپیک را ایجاد کردم تا با کمک شما
      شهدای مقاومت اسلامی را در سال های اخیر به طور اجمالی معرفی بکنیم

      -------------------------------
      شروع میکنیم با

      سردار شهید رانی عدنان بزی یا ان طور که بچه های حزب الله صدا میزنند حاج حاتم



      حاج حاتم از بچه های جنوب لبنان و اهل بنت جبیل متولد 1967 از اعضاب قدیمی حزب الله و فرمانده یکی از محور های مقاومت در جنگ 33 روزه بود .
      ایشون مهندسی مکانیک خونده بود و مدرس مدرسه فنی بنت جبیل که این مدرسه در جنگ 33 روزه سیزده شهید تقدیم اسلام کرد

      حاج حاتم و سید حسن نصر الله
      این شهید بزرگوار مدتی را هم در زندان های رژیم صهیونیستی زندانی بود البته مطمئن نیستم اما احتمال اینکه ایشون از ازاد شده های سال 2000
      ( بعد از عقب نشینی اراذل صهیونیست )باشند هست
      دو روز مانده به پایان جنگ صهیونیست ها هلی بورنی را در روستای غندوریه انجام میدن که هدف اون ملحق شدن به نیروهای لشکر 106 و محاصره جنوب لیطانی بود...اما با پاتک نیرو های حزب الله و در نتیجه تلفات سنگین عقب نشینی میکنند در حین این پاتک این سردار دلاور به شهادت میرسه روحش شاد و شفاعتش در ان دنیا نصیب ما باشد





      کلیپی گلچین شده وصیت نامه حاج حاتم با زیر نویس فارسی 5mb
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyat-haj hatm.flv
      کلیپ وصیت کامل این شهید 16mb بدون زیر نویس( اصولا زیر نویس لازم نیست کافیه گوش کنید )
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyt kamel-haj hatm.flv
      ----------------------------------------------
      پ.ن جای خالی بخش مقاومت اسلامی در انجمن احساس میشه
      لطفا دوستان در مدیریت زحمت انتقال تاپیک به اسکرول را بکشند ممنون
    • توسط RedArmy
      بررسي جايگاه استراتژيك و توان نظامي عربستان باسلام به نظر من موضوع جالبيه چون اگر تحديدي از سوي عرب ها متوجه ما باشه اين تحديد يا از جانب عربستان يا از جانب مصر و ساير كشورهاي عربي توانايي تحديد مارو ندارند. (با زبان رسمي) شبه جزيره عربستان كشوري است پادشاهي كه توسط آل سعود اداره ميشود . اين كشور مساحتي حدود 2149690 كيلومتر مربع و 27 ميليون نفر جمعيت دارد(جمعيت ما حدود 2.5 برابر عربستان هست واز اين جهت ما برتري داريم) آب وهواي اين كشور گرم وخشك بوده و تمركز جمعيت در مر كز عربستان مي باشد كه اطراف آنرا بيابان ها خشك و طولاني فراگرفته است به همين جهت در طول تاريخ كمتر دشمن خارجي ميل و رغبت براي اشغال و يا نبرد طولاني با اين كشور داشته است.(اين براي ما در صورت جنگ احتمالي مشكل ساز خواهد شد البته براي خود عربستاني هايي كه در اين مناطق ميجنگند نيز مشكل به وجود خواهد آمد). از سال 1932 تا كنون عربستان در هيچ جنگ بزرگ و فراگير شركت نكرده اگرچه در نبردهاي سال 1967 و 1973 بر ضد اسراييل و جنگ اول خليج فارس شركت داشته ولي هرگز در يك نبرد بزرگ به تنهايي شركت نكرده است (به طور كلي عرب ها به ويژه عربستاني ها انسان هايي ترسو هستند و نه جرئت يك جنگ طولاني را دارند و نه توان اين جنگ را ، از اين حيث برتري كامل از آن ماست). با وجود اينكه اين كشور هرگز در جنگ بزرگي درگير نشده ولي اين به معني اين نيست كه عربستان از تجهيز و به خدمت گرفتن يك ارتش كارآمد غافل مانده است. خطر اسراييل براي آنها آنقدر بزرگ بوده كه سالانه ميلياردها دلار صرف خريد تسليحات مي كنند(ممكن است برخي با شنيدن جمله قبلي به خود بگويند مگر عربستان با آمريكا و اسراييل متحد نيست و روابط خوبي با آنها ندارد ، در پاسخ به اين سوال بايد بگويم بزرگترين دشمن اسراييلي ها ، عرب ها هستند حتي دشمني آنها با عرب ها از دشمني با ما جدي تر است به طوري كه در آموزش كودكانشان هم از عربها به عنوان جدي ترين دشمن ياد ميكنند كه بايد نابود شوند ، اين چيزي است كه عربستان و تمام كشورهاي عربي مي دانند و هيچگاه از اسراييل غافل نميشوند مثل استالين كه با آلمان توافق صلح امضا كرد اما آلمان ها باز به شوروي حمله كردند ). بعد از انقلاب اسلامي در ايران ، عربستان همواره ايران و گروهايي چون حزب ا... لبنان را دشمن و رقيب خود مي ديده و همواره با ايران بر سر اينكه چه كسي قدرت اول منطقه و جهان اسلام است كشمكش داشته است( تحديد نظامي از سوي ايران داستاني است كه آمريكا و اسراييل آنرا ساختند و اين عرب ها ساده لوح متسفانه آنرا باور كردند ). اقتصاد عربستان وابسته به نفت است به طوريكه 75 درصد از درآمد اين كشور را فروش نفت تامين مي كند . با بروز جنگ بين آمريكا و عراق در سال 2003 و افزايش سرسام آور قيمت نفت كه تا كنون نيز ادامه داشته ، درآمد عربستان افزايش يافته است وبه تبع آن عربستان توانسته بودجه نظامي خود را به ميزان بسيار زيادي افزايش دهد به طوريكه در سال 2006 به رقم شگفت انگيز 31 ميليارد دلار رسيد(چيزي نزديك به بودجه نظامي روسيه). وزارت دفاع عربستان در سال 1962 تاسيس شده و از بدو تاسيس توسط خاندان سلطنتي فرمانده اي مي شود . اين وزارت خانه مسئول هدايت و ساخت و خريد تجهيزات ارتش را بر عهده دارد. خدمت سربازي در عربستان داوطلبانه بوده و دوره خدمت 3سال با حقوق و مزاياي كامل مي باشد. عربستان از سربازان ماهر و آموزش ديده استفاده مي كند. اكثر افسران در ابتدا در مدارس ارتش تحصيل كرده و سپس وارد دانشكده افسري مي شوند(آموزش پايه اي كاري است كه ارتش هاي بزرگ مثل روسيه انجام مي دهند و ما از اين جهت از عربستاني ها عقب تر هستيم). يونيفرم سازماني ارتش عربستان از يونيفرم ارتش هاي آمريكا و انگلستان متاثر شده است. خلبان هاي نيروي هوايي عربستان توسط مربيان انگليسي آموزش مي بينند (از اين لحلظ به دليل كم بود امكانات باز ما عقب تر هستيم). ارتش عربستان براي آموزش نيروهاي خود از كارشناسان فرانسوي ، آمريكايي و انگليسي استفاده مي كند. نيروي زميني عربستان داراي 70تا73 هزار نفر پرسنل است البته 200 هزار نيروي داوطلب نيز در اين نيرو خدمت مي كنند(نيروي زميني ايران ، قوي ترين نيروي زميني در منطقه است). عربستان داراي تعداد زيادي تانك از جمله 315 تانك پيشرفته آبرامز ام-1 است كه اين كشور بعد از مصر بزرگترين دارنده اين تانك در خاورميانه محسوب مي شود. عربستان در سال 1980 تعدادي موشك دانگ فنگ3 با برد 2400 كيلومتر از چين خريد(از لحاظ برد موشكي عربستان تقريبا با ما برابري ميكند اما ما صاحب تكنولوژي هستيم و به زودي برد موشك هايمان از عربستان بيشتره مي شود). در بعد هوايي در گذشته شايد هواپيماهاي ما توان مقابله با اف-15ها و ساير هواپيماهاي عربستان را داشتند اما اكنون عربستان باخريد هواپيماهاي جديد و پيشرفته نظير 72فروند يوروفايتر از لحاظ هوايي از ما برتر است(ما شايد هواپيما جديد نخريده باشيم اما تسليحات ضد هوايي قوي نظير تور ام-1 و اس-300 داريم كه كشورمان را خوب پوشش مي دهند و از لحاظ پدافند هوايي خيلي از عربستان برتر هستيم هرچند بايد نيروي هوايي خودمان را نيز تقويت كنيم اگر بتوانيم بر روي طرح ميگ-39 سرمايه گذاري كنيم كه به مشكلات مالي برخورد كرده است ، و روس ها با ما همكاري كنند و اين هواپيماي فوق پيشرفته را به ما بدهند توان نيروي هوايي ما بسيار افزايش مي يابد ، لازم به ذكر است كه ميگ-39 يك هواپيماي فوق پيشرفته است كه قابليت هاي آن بسيار بالاتر از يوروفايتر مي باشد). در رابطه با نيروي دريايي عربستان بايد بگويم كه هرچقدر هم كه عربستان قوي باشد ما ابزارهايي داريم كه بتوانيم از خودمان دفاع كنيم و خليج فارس را در كنترل كامل خودمان بگيريم. در كل و با در نظر گرفتن فاكتورهاي مختلف توانايي نظامي ايران از عربستان بالاتر است و در صورت بروز جنگ احتمالي ما بيشتر به عربستان ضربه وارد خواهيم كرد ، دليل برتري ما اين است كه نيروهاي مسلح ما از حداقل امكانات حداكثر استفاده را مي كنند. منتظر نظرات ساير دوستان هستم به ويژه دوست خوبم mostafa_by هستم .
    • توسط hamed_713
      فارخور نام پایگاه نیروی هوایی هند در کشور تاجیکستان است! این پایگاه در 130 کیلومتری جنوب شرقی شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان قرار دارد. این تنها پایگاه نیروی هوایی هند در خارج از این کشور است که تنها دو کیلومتر از مرز بین افغانستان و تاجیکستان فاصله دارد. عهدنامه بین هند و تاجیکستان برای احداث پایگاه در این کشور در سال 2003 امضائ شد و در سال 2004 به تصویب رسید. این پیمان یعنی حضور دائمی نیروهای نظامی هندی در تاجیکستان برای دفع هرگونه تهدید احتمالی خارجی و تامین امنیت کشور به تصویب رسیده است.کار بر روی احداث پایگاه بلافاصله اغاز گردید و اکنون پایگاه در حالت امادگی کامل به سرمیبرد واز اوایل سال 2007 کاملا قابل استفاده است. جزئیاتی از ساخت پایگاه در دسترس نیست اما گمان میرود که مصالح نظامی هندی از اسیای مرکزی تامین شده باشند.تقریبا 70 درصد جنگ افزار های هندی از روسیه و اتحاد جماهیر شوروی پیشین بدست امده است. بر طبق اخبار گوناگون گمان میرود که پس از تکمیل بنا پایگاه میزبان 12 الی 14 فروند جنگنده بمب افکن میگ 29 خواهد بود پایگاه فارخور عمق و برد بیشتری را در اختیار نیروهای نظامی هند فرار میدهد که برای انان موجب ایفای نقش بیشتری در اسیای جنوبی و ظهور ملموسی از حرکت هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی است هدف سیاسیی که در سال 2003-2004 رسما اعلام کرده اند دلائل پنهانی تاسیس این پایگاه میتواند رقابت هند و پاکستان بر روی شبه قاره باشد پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان نگرانی شدید خود از این مساله را به مقامات تاجیکستان ابراز داشت در حقیقت هواپیماهای هندی میتوانند در عرض چند دقیقه خود را به پاکستان برسانند! پایگاه فارخور یکی از نمونه های بارز از تلاش هندی ها برای ارتقای ثبات در افغانستان و بالا بردن توان دهلی نو در فراهم اوردن نفت چه از اسیای جنوبی و چه از اسیای مرکزی است. هند بطور معلوم محدود شدن نقش خود به ناحیه سوق الجیشی جنوب اسیا را نخواهد پذیرفت برنامه هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی تنها برای مصارف نظامی نیست بلکه دسترسی به منابع انرژی اسیای مرکزی برای هند امری حیاتی به شمار میرود. دهلی نو به دنبال دسترسی به نفت و گاز قزاقستان وانجام پروژه های ملیونی مثل خط لوله ایران-افغانستان-پاکستان-هند و دیگری پیوستن ترکمنستان افغانستان پاکستان وهند. هرکدام از این خط لوله ها یا هر دوی اینها میتواند در دستیابی هند به منابع انرژی تاثیر مهم و قابل اطمینانی داشته باشند به شرطی که روابط دوستانه بین هند و پاکستان تقویت گردد هند خواهان توسعه شبکه ی قدرت جدیدی در اسیاست که ایالات اسیا را با ان به مبدائیت شبه قاره یکی میکند این نظریه ای است که از سوی ایالات متحده در گذشته بشدت حمایت شده است. هنگامی که هند از شبکه ای جدید در اسیای مرکزی برای بالا بردن نمودار جامع اقتصادی خود بهره جوید واشنگتن این پروژه را راهی برای مقابله با نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در اسیای مرکزی میبیند منبع: نوشته شده توسط محمد- مجله هوايي
    • توسط 00Amin
      ه گزارش فارس، پايگاه اينترنتي "گلوبال ريسرچ " (Global Research) در مقاله‏اي به‏قلم "اوا گولينجر " (Eva Golinger)، وكيل دعاوي و روزنامه‏نگار آمريكايي مقيم ونزوئلا نوشت: "هوگو چاوز " رئيس جمهوري ونزوئلا اخيرا در يك برنامه تلويزيوني و راديويي فاش كرد كه هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي (UAV) به شكل غيرقانوني وارد مرزهاي هوايي ونزوئلا شده‏اند. رئيس جمهوري ونزوئلا ديده شدن يكي از اين هواپيماها را بر فراز پايگاه نظامي "فورت مارا " (Fort Mara) واقع در استان "زوليا " (Zulia) در نزديكي مرز اين كشور با كلمبيا تائيد كرد. بسياري از سربازان ونزوئلايي هواپيماي بدون سرنشين مذكور را مشاهده كرده و موضوع را به اطلاع فرماندهان خود رسانده‏اند. پس از اين واقعه چاوز دستور داده است كه از اين پس هر يك از اين هواپيماهاي بدون سرنشين كه در قلمرو ونزوئلا ديده شوند بايد فورا سرنگون شوند. وي با تاكيد بر آمريكايي بودن اين هواپيماهاي بدون سرنشين، ايالات متحده را متهم كرد كه در حال برهم زدن آرامش منطقه است.

      * راه‌اندازي ناوگان چهارم ايالات متحده در آمريكاي لاتين بعد از 60 سال

      اين وكيل دعاوي آمريكايي اضافه كرد: قبلا نيز رئيس جمهوري ونزوئلا هشدار داده بود كه آمريكا از طريق جزاير "آروبا " (Aruba) و "كورازائو " (Curazao) به تهديد نظامي ونزوئلا مبادرت مي‏ورزد. اين جزاير در فاصله 50 مايلي سواحل شمال غربي ونزوئلا قرار داشته و مستعمره هلند محسوب مي‏شوند. در سال 1999 قراردادي بين هلند و ايالات متحده منعقد شد كه به آمريكا اجازه مي‏داد در اين دو جزيره پايگاه نظامي ايجاد كند. اين قرارداد در اصل تصريح مي‏كند كه نيروهاي آمريكايي اجازه دارند عمليات خود بر ضد قاچاقچيان مواد مخدر را از اين جزاير ترتيب دهند. با اين‏حال، پس از سپتامبر 2001، آمريكا از تمامي پايگاه‏هاي نظامي خود در سراسر جهان براي آنچه عمليات ضدتروريستي خوانده مي‏شود، استفاده مي‏كند. در سال‏هاي اخير پايگاه‏هاي نظامي واقع در آروبا و كوروزائو براي عمليات اطلاعاتي و شناسايي عليه ونزوئلا بكار گرفته شده‏اند.
      گولينجر ادامه داد: از سال 2006 واشنگتن اقدام به يكسري تمرينات نظامي پيشرفته كرد كه كورازائو در مركزيت اين تمرين‏ها قرار داشت. طي 5/3 سال گذشته، صدها فروند ناوهاي هواپيمابر، كشتي‏هاي جنگي، هواپيماهاي نظامي، هليكوپترهاي "بلك هاوك "، زيردريايي‏هاي هسته‏اي و هزاران نيروي نظامي آمريكايي در درياي كارائيب به انجام تمرينات نظامي پرداخته‏اند. اين تمرينات نظامي موجب برانگيخته‏شدن نگراني در كشورهاي منطقه شده است. از جمله اين كشورها و بيش از سايرين ونزوئلا در معرض اين تهديدها قرار دارد. ونزوئلا در عرصه ديپلماتيك نيز آماج حملات، انواع دشمني‏ها و تعرضات واشنگتن قرار داشته است.
      در سال 2008، پنتاگون "ناوگان چهارم دريايي " خويش را با هدف دفاع از منافع آمريكا در آمريكاي لاتين باز راه‏اندازي كرد. ناوگان چهارم در سال 1950 و پس از اتمام ماموريت‏هاي مرتبط با جنگ جهاني دوم غيرفعال شده بود. راه‏اندازي مجدد اين ناوگان پس از 60 سال نگراني گسترده‏اي را در ميان كشورهاي آمريكاي لاتين ايجاد كرده و آنان را بر آن داشت تا "شوراي دفاع مشترك " تشكيل داده و خود را در برابر تهديدهاي خارجي آماده كنند. پنتاگون صراحتا پذيرفت كه راه‏اندازي مجدد ناوگان چهارم نيروي دريايي آمريكا با هدف "نشان دادن قدرت ايالات متحده در منطقه " انجام شده و اين پيام را مخابره مي‏كند كه "آمريكا آماده است تا از متحدينش در منطقه دفاع كند. " اين اظهارات مقامات پنتاگون به معناي حمايت ايالات متحده از كلمبيا و تشر زدن به ونزوئلا تلقي شد.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " تصريح كرد: در 30 اكتبر سال 2009 ميلادي، كلمبيا و آمريكا يك توافق همكاري نظامي به امضا رساندند كه بر اساس آن آمريكا مجاز بود 7 پايگاه نظامي در كلمبيا را تحت اختيار خود درآورده و عندالزوم از تمامي تاسيسات نظامي كلمبيا بهره بگيرد. از اين توافقنامه به عنوان بزرگترين توسعه‏طلبي نظامي آمريكا در آمريكاي لاتين ياد مي‏شود. هر چند كه مقامات دو كشور صراحتا ابراز داشتند كه اين توافقنامه در راستاي مبارزه با قاچاق موادمخدر و تروريسم به امضا رسيده است، لكن اسناد رسمي نيروي هوايي ايالات متحده نشان مي‏دهند كه آمريكا از اين پايگاه‏ها براي انجام عمليات نظامي در سراسر منطقه مي‏تواند استفاده كند. اين اسناد همچنين مويد اين نكته بودند كه اين توسعه‏طلبي نظامي با هدف مقابله با تهديد‏هاي دولت‏هاي ضدآمريكايي سر برآورده در منطقه انجام شده است. مطلب ديگري كه در اين اسناد به چشم مي‏خورد اين است كه حضور نظامي در كلمبيا مي‏تواند به عمليات اطلاعاتي و شناسايي كمك كرده و ظرفيت پنتاگون را در رهبري عمليات نظامي در منطقه آمريكاي لاتين افزايش دهد.

      * اتهامات واهي آمريكا به ونزوئلا

      اين روزنامه‏نگار آمريكايي ساكن كاراكاس، پايتخت ونزوئلا كه در سال 2009 ميلادي برنده جايزه بين‏المللي روزنامه‏نگاري مكزيك نيز شده است، افزود: از سال 2006 به بعد، مقامات آمريكايي از ونزوئلا به عنوان كشوري ياد مي‏كنند كه "به طور كامل در مبارزه با تروريسم همكاري نمي‏كند. " در سال 2005 نيز ونزوئلا از سوي واشنگتن كشوري خوانده شد كه "در مبارزه با موادمخدر همكاري نمي‏كند. "عليرغم آنكه هيچ مدركي در اثبات اين اتهامات خطرناك موجود نيست، ايالات متحده اين اتهامات را مبناي افزايش فشارها بر دولت ونزوئلا قرار داده است. در سال 2008، دولت بوش تلاش كرد تا نام ونزوئلا را در فهرست كشورهاي حامي تروريسم قرار دهد. اين تلاش در مراحل مقدماتي با شكست مواجه شدند چرا كه ونزوئلا همچنان يكي از تامين‏كنندگان نفت آمريكا محسوب مي‏شود. اگر آمريكا ونزوئلا را كشوري حامي تروريسم مي‏خواند، آنگاه مجبور بود كليه روابط خود با اين كشور از جمله خريد نفت از اين كشور را متوقف كند.
      با ‏اين‏حال، ايالات متحده همچنان ونزوئلا را يكي از بزرگترين تهديدها براي منافع خويش در منطقه آمريكاي لاتين مي‏داند. آمريكا به طور خاص در خصوص مسائل اقتصادي نگراني‏هايي در منطقه آمريكاي لاتين دارد. آمريكا نگران آن است كه كشورهاي آمريكاي لاتين با برقراري روابط تجاري با كشورهايي نظير روسيه، چين و ايران، غلبه اقتصادي آمريكا را در اين منطقه به خطر بيندازند. اخيرا، "هيلاري كلينتون "، وزير امور خارجه ايالات متحده آمريكا به كشورهاي آمريكاي لاتين نظير بوليوي، برزيل، نيكاراگوئه و ونزوئلا كه اخيرا روابط خود با ايران را تحكيم كرده‏اند هشدار داد كه "من فكر مي‏كنم كه اگر برخي افراد تمايل دارند با ايران حشر و نشر داشته باشند بايد پيش از آن به تبعات اين امر توجه داشته باشند و ما اميدواريم كه ايشان دوباره به اين مطلب فكر كنند ... . " كلينتون اين سخنان را در جريان بررسي سياست‏هاي آمريكا در خصوص آمريكاي لاتين اظهار داشت.
      گولينجر اضافه كرد: دولت كلمبيا نيز اخيرا اعلام داشته است كه قصد دارد يك پايگاه جديد نظامي در نزديكي مرز ونزوئلا داير كند. سرمايه و تجهيزات مورد نياز اين پايگاه را ايالات متحده تامين خواهد. "گابريل سيلوا " (Gabriel Silva)، وزير دفاع ونزوئلا نيز خبر داده است كه دو گردان نيروي هوايي نيز در مناطق ديگري در نزديكي مرز ونزوئلا مستقر شده‏اند. پايگاه جديد نظامي كه قرار است داير شود در منطقه‏اي به نام "گواجيرا پنينسولا " (Guajira peninsula) قرار خواهد داشت كه با استان زولياي ونزوئلا هم‏مرز است. در اين پايگاه 1000 نيروي نظامي مستقر شده و امكان استقرار نيروهاي مسلح آمريكايي نيز در آن فراهم خواهد شد. اين اعلام جديد دولت كلمبيا نيز نوعي اعلام دشمني به ونزوئلا محسوب مي‏شود.
      اظهارات چاوز در خصوص ورود غيرقانوني هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي به قلمرو ونزوئلا نيز بر دامنه بحران بين ونزوئلا و كلمبيا خواهد افزود. هواپيماي وارد شده به قلمرو ونزوئلا در طي سال گذشته در پاكستان و افغانستان جهت به قتل رساندن تروريست‏ها بكار گرفته شده است. اين هواپيماهاي بدون سرنشين حامل موشك بوده و مي‏توانند اهداف زميني را در مناطق حساس هدف قرار دهند.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " در بخش پاياني اين گزارش تصريح كرد: ونزوئلا در مواجهه با اين تهديدات خطرناك در شرايط هشدار قرار گرفته است. سخنان چاوز در خصوص ديده شدن هواپيماهاي نظامي بدون سرنشين آمريكا در حالي ايراد شدند كه پليس ملي ونزوئلا در حال آغاز به كار خويش بود. اين پليس اخيرا در راستاي انجام عمليات پيشگيرانه و ارائه خدمات اجتماعي بنياد نهاده شده است.

      لینک
      http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8811150671
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.