Recommended Posts

متن عربی تشکر از رهبر ایران رو کسی داره؟ میشه از تو سایت هاشون پیدا کرد؟

 

پس تشکر حماس از رهبری و مردم ایران کو؟ لینک اون رو کسی نداره؟؟

 

تو این دست مواقع باهاشون کلی مصاحبه میشه و توی مصاحبه ها، حرف از حامیانشون میزنن... کسی از این برنامه ها فیلمی نداره؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اینجا صحبت از معنویات نیست عزیزم...

صحبت از مادیاته...

صحبت از تعداد شلیک ها، تعداد کشته ها و دستاورد هاست...

برای اسرائيل نسبت به قبل خیلی کم بود! ولی در مقابل حماس زیاد!! :)))

 

باید دید نتیجه‌ی  اتش بس و مذاکراتشون چی میشه... احتمالا میشه همون چیزی که چند هفته پیش به دست اورده بودن! هیچی...

 

رو این حساب، فقط مردم رو به کشتن دادن و شهر رو خراب کردن...

فکر میکنم هزینه  های بزرگ بازسازی رو هم عربستان میده و این یعنی مردم مستقیما میرن تو بغل داعش! و وهابی ها... :)

یه جور میگی به کشتن دادن انگارحماس مقصره......همبن که 51 روز اسراییل خودشو جر دادا که باسه یه روزم شد نزاره حماس موشک بزنه...نتونست.....من یهودی خیلی از شما مادیگرا تر هستم ولی یه جاهایی مادیات راهی جز قربانی شدن در راه معنویات ندارند..... دفاع از ناموس... خاک.. شرف...و....چیزی نیت که بشود با مادیات ارزش گذاری کرد...........2.. اگه میخاستن برن تو بغل عربستان تا الان رفته بودندچون این سومین جنگ تو چند سال اخیره

  • Upvote 17
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مفاد این پیمان نامه به نقل از رویترز

 

گامهای فوری
* حماس و سایر گروه‌های فلسطینی در غزه توافق کرده‌اند، تمامی حملات راکتی و خمپاره‌ای به اسرائیل را متوقف کنند.

* اسرائیل تملامی اقدامات نظامی از جمله حملات هوایی و عملیات زمینی را متوقف خواهد کرد.

* اسرائیل موافقت کرده بخش‌های بیشتری از گذرگاه‌های مرزی خود با غزه را جهت تسهیل ارسال کالا از جمله کمک‌های انسانی و تجهیزات عمرانی به بخش‌های تحت محاصره غزه بازکند.

* مصر موافقت کرده به موجب توافقنامه‌ای دو جانبه و جداگانه مرز ۱۴ کیلومتری خود با غزه در رفح را باز کند.

* تشکیلات خود گردان فلسطین به ریاست محمود عباس، مسئولیت نظارت بر مرزهای غزه را به عهده بگیرد؛ اسرائیل و مصر امیدوارند این امر موجب خواهد شد از ورود تسلیحات، مهمات نظامی و کالاهای دارای مصارف دو گانه به غزه جلوگیری شود.

* تشکیلات خودگردان فلسطین رهبری تلاشهای بین‌المللی با مشارکت کمک‌کنندگان بین‌المللی، از جمله اتحادیه اروپا برای بازسازی غزه را به عهده خواهد گرفت.

* انتظار می‌رود اسرائیل در صورت دوام آتش‌بس، منطقه حائل امنیتی در داخل مرز غزه را از ۳۰۰ متر به ۱۰۰ متر کاهش دهد. این اقدام به فلسطینی‌ها اجازه خواهد داد تا به زمین‌های کشاورزی نزدیک به مناطق مرزی دسترسی بیشتری داشته باشند.

* اسرائیل محدودیت‌های ماهی‌گیری در سواحل غزه را از ۳ مایل قبلی به ۶ مایل افزایش می‌دهد و این احتمال وجود دارد که در صورت دوام آتش‌بس آن را گسترش دهد. در نهایت فلسطینی‌ها تمایل دارند به مرز ۱۲ مایل مورد قبول جامعه بین‌المللی برسند.

موضوعات بلندمدتی که قرار است درباره آن بحث صورت گیرد عبارتند از:
· حماس از اسرائیل می‌خواهد تا صدها اسیر فلسطیینی را که در کرانه باختری در پی ربایش و کشته شدن سه نوجوان اسرائیلی بازداشت کرده است، آزاد کند. حماس در ابتدا مشارکت در کشتن این سه اسرائیلی را رد کرد.

* محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان که رهبری حزب فتح را برعهده دارد خواستار آزادی اسرای فلسطینی شده است که مدت های زیادی است در بند هستند. آزادی این اسرا پس از شکست مذاکرات میان اسرائیل و تشکیلات خودگردان ناکام ماند.

* اسرائیل از حماس و دیگر گروه‌های شبه نظامی در غزه می‌خواهد تا تمام اعضای بدن و وسایل شخصی نظامیان اسرائیلی کشته شده در طی جنگ غزه را باز گرداند.

* حماس خواستار ساختن شدن یک بندر در غزه می‌شود تا کالاها و مردم بتوانند از باریکه غزه منتقل شود. اسرائیل مدت‌های زیادی است که این طرح‌ها را رد کرده است اما احتمال می‌رود پیشرفتی در این قضیه حاصل شود اگر تضمین‌های امنیتی مشخصی داده شود.

* فلسطینیان همچنین خواستار فرودگاه غزه هستند-فرودگاه بین‌المللی غزه که در سال ۱۹۹۸ افتتاح شد اما در اسل ۲۰۰۰ توسط اسرائیل بمباران شد- تا بازسازی شود.

* حماس خواستار رفع انسداد منابع مالی‌اش است تا بتواند حقوق مربوط به ۴۰ هزار نیروهای پلیس، کارکنان دولتی و سایر کارکنان دولتی که طی سال گذشته دستمزدی دریافت نکرده‌اند را پرداخت کند.

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خوب لااقل مذاکرات خوب بوده و امتیاز های خوبی گرفتن...

 

الان میشه با خیال راحت گفت غزه پیروز این جنگ شد... :)

 

من فک کردم پیروزیی که صدا سیما داره میگه مثل پیروزی هسته‌ای خودمون بوده...

  • Upvote 4
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بخش اول تحلیل پیروزی غزه:

در تعاریف سیاسی هر چند در علوم سیاسی غربی قدرت را توان تحمیل اراده بر طرف مقابل ترجمه می کنند. یعنی سیستمی و گروهی اگر به طریقی بتواند اراده خود را بر طرف مقابل تحمیل کند پیروز رویارویی رخ داده است که پیش آمده است. حال گاهی این تحمیل اراده شکلی سیاسی و استراتژیک دارد که صبغه هژمونیک دارد و گاه نظامی و یا اقتصادی است.

از طرف دیگر هر امتیازی را به ملاک و سنجه ای باید اندازه گرفت. بعد از رنسانس در اروپا و با ظهور دکارت تا زمان آگوست کنت این ملاک ها آرام آرام به طرف مادی شدن و کمی شدن محض پیش رفتند تا جایی که امروزه در جامعه شناسی، علوم سیاسی و حتی روانشناسی به عنوان علومی که به بررسی های انسانی و بعضا کیفی رفتار و تفکر انسان می پردازد ملاک را بر آزمایش و اندازه کمی استوار کرده اند.

از این بحث می گذرم که اصولا تفکر شرقی همیشه بر مبنای اندازه و کمیت صرف استوار نبوده و نیست و هر چند واقع گرا است اما همیشه ملاک را تنها کمیت فرض نگرفته و ملاک آن کیفیات و امور ماوراء طبیعی هم بوده است.

 اما هدف از این مقدمه رسیدن به موضوع جنگ بود.در مورد جنگ هم باید ابتدا دید آغازگر یک جنگ و اهداف او چیست.

 از نظری دیگر و بعد نظامی داریم در تعریف پدافند داریم که پدافند یعنی باز داشتن دشمن از رسیدن به اهدافش، کند کردن یا توقف دشمن با هر وسیله در دسترس و در آخر نابودی دشمن و تعقیب او تنبیه او. گاهی نرسیدن دشمن به هدف چنان مهم میشود که مدافع هر کاری در توان دارد انجام می دهد تا از این موضوع جلوگیری کند.

 مشخصا جنگ فعلی میان غزه و گروه های مقاومت فلسطینی به دلیل ربوده شدن 3 صهیونیست شهرک نشین آغاز شد. ابتدا به امر داعش مسئولیت این ربایش را پذیرفت اما هنوز این مسئله در حاله ای از ابهام است و اگر مشخص شود که حماس یا جهاد اسلامی در این موضوع دخیل نبوده اند نمی توان آنها را به عنوان آغازگر جنگ تلقی کرد.

از طرفی خوی وحشی اسرائیل و صهیونیسم جهانی که حتی به یهودی های غیر صهیونیست در تمام دنیا هم رحم نمی کند و تاریخی پر از ترور، خشونت و پاپوش دارد این اجازه را به ما می دهد که ادعا کنیم چه بسا این عمل توسط خود این رژیم انجام شده باشد. ممکن است سوال شود چرا؟؟

به این دلیل که ماشین جنگی این رژیم با تکمیل سامانه گنبد آهنین و سامانه ضذ پرتابه تروفی برای تانک های مرکاوا آسیب پذیری خود را ترمیم کرده و فکر می کردند با تکیه بر نیروهای نظامی خود توان اتمام موضوع غزه را برای همیشه دارند. ولیکن نیاز بود بهانه ای برای آغاز جنگ به دست آورند.

اما در عین حال این بر ما پوشیده است که گروه های مقاومت که از خوی وحشی اسرائیل آگاه هستند و سابقه جنگی مشابه در برابر حزب الله لبنان با همین بهانه را هم به یاد دارند چرا باید در وضعیت کنونی که ایران، سوریه، لبنان و منطقه در آتش جنگ می سوزد و بسیاری از کشورها کمک های خود را به فلسطین متوقف کرده اند و یا در وضعیتی نیستند که تمام توان خود را صرف اسرائیل کنند باید به فکر آغاز جنگی چنین وسیع و آتشین با این رژیم باشند.

موضوع جالبتر دزدیده شده این 3 نفر در کرانه باختری است که در دست گروه فتح است و مطمئنا اگر این امر صورت گرفته باشد آنگونه که اسرائیل ادعا دارد مسئولیت امر بر عهده فتح است و غزه در این میانه بی گناه می نماید. حتی اگر حماس یا جهاد یا گروه های دیگر فلسطینی حاضر در غزه این عمل را انجام داده باشند چون فتح باید منطقه استحفاظی خود را کنترل و جوابگو باشد از نظر حقوقی مقصر شناخته می شود و از طرفی بنا به توافقات فی ما بین حماس و فتح دور از نظر می رسد حماس چنین عملی را در کرانه باختری مرتکب شود و معاهدات دو طرفه را نا دیده بگیرد. اما اسرائیل جنگ خود را با همین بهانه با غزه آغاز می کند که مبنای حقوقی درستی ندارد.

نکته جالب این است که بهانه اشغال فلسطین هم قتل عام یهودیان توسط آلمان شمرده میش ود و به ظاهر اسرائیل عادت دارد همیشه به جای تنبیه طرف اصلی گروهی دیگر را به تیغ انتقام بسپرد.

هدف از این بحث مطلول بیان این واقعیت است که اگر این جنگ توسط مقاومت آغاز شده بود مقاومت باید اهدافی برای خود تعریف و اعلام می کرد مثلا اعلام می کردند "3 صهیونیست اسیر ما هستند و تا فلان امتیازات داده نشود آزاد نخواهند شد". ولی ما شاهد چنین موضوعی نبوده ایم و تنها می دانیم 3 نفر ربوده و گروه عامل و هدف و درخواست آنها اعلام نشده باقی مانده است. در چنین شرایطی آغاز جنگی چنین گسترده و حجیم عجیب و بی منطق می نماید.

 به هر صورت جنگ با ربایش این 3 نفر آغاز شد و حملات هوایی و توپخانه ای اسرائیل ابتدا به امر آغاز شد و مقاومت فلسطین هم در جواب دست به راکت باران اسرائیل زد و روز به روز این آتش بیشتر افروخته و افروخته شد.

در طول جنگ هم ابتدا گروه های مقاومت از مهمات کم توان در راکت های خود استفاده می کردند اما در اواخر جنگ توان راکتی و مهمات افزایش محصوصی پیدا می کند و شاهد خرابی بیشتر و تلفات افزونتر در طرف اسرائیلی هستیم.

پس از این فاز مرحله زمینی پیشروی اسرائیل هم کلید می خورد به این دلیل که فراغ خاطر داشتند با تسلیحات موجود توان نابودی مقاومت را خواهند داشت. اما این حملات هم هر چند با سیاست زمین سوخته اجرا شد ولی موجبات نابودی و ضعف جبهه مقاومت را فراهم نکرد و تلفات روز افزون نیروهای نظامی نمودار شد و این تلفات چنان تصاعدی افزایش پیدا می کرد که اسرائیل ترجیح داد در سکوت خبری کامل همه اخبار در این زمینه را بایکوت کند تا موجبات وحشت آفرینی داخلی را فراهم نکند.

اسرائیل به عنوان طرفی که رسما جنگ را آغاز کرد و اولین برخورد نظامی را شکل داد اهدافی را برای خود تعریف کرد و تمام هم خود را صرف تامین این اهداف کرد.

  • Upvote 13
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دفتر نتانیاهو مدعی پیروزی در جنگ غزه شد

 

به نقل از پایگاه خبری «عاروتص شوع»، «لیران دان» مدیر اداره اطلاعات دفتر «بنیامین نتانیاهو» امروز چهارشنبه در گفت‌وگو با رادیو وزارت جنگ این رژیم گفت: «ما در مرحله مذاکرات پیروز شدیم. ضربه‌ای که ارتش به حماس وارد کرد، سنگین و معنادار بود. آنچه ما مشاهده کردیم این بود که در جنگی طولانی، حماس از ضربه ارتش آسیب دید.» وی با باین اینکه حماس در طول سال‌ها شبکه‌ای از راکت‌ها، تونل‌ها و نیروها را سازماندهی کرد تا از آنها علیه اسرائیل استفاده کند. وی مدعی شد که ارتش تمام ذخایر موشکی حماس و تونل‌ها را نابود کرده و گروه‌های فلسطینی نیز به هیچ‌یک از خواسته‌های خود نرسیده‌اند. 

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930605000872

 

 

حماس))))

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تعداد راکتهای شلیک شده توسط قسام در طول جنگ:

قسام - گراد - کاتیوشا : 3334 فروند

ام-75 : 185 فروند

سجیل-55 : 64 فروند

جی-80 : 22 فروند

آر-160 : 11 فروند

فجر-5 : 5 فروند

 

http://www.alqassam.ps/arabic/

  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اعلام آمادگی قطر برای کمک به بازسازی هر چه سریعتر خرابی های غزه

قطر ضمن حمایت از توافق آتش بس میان گروه های مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی در باریکه غزه، آمادگی کامل خود برای کمک به روند بازسازی نوار غزه در سریعترین زمان ممکن را اعلام کرد.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین به نقل از منابع قطری، دولت قطر با صدور بیانیه ای ابراز امیدواری کرد که توافق آتش بس اخیر بتواند مقدمه ای برای کاهش درد و رنج ملت فلسطین و تحقق خواسته های بحق ملت فلسطین باشد.

در ادامه این بیانیه آمده است که پیروزی اخیر مقاومت فلسطین در غزه مرهون پایداری ملت فلسطین و ایثارگری های آن است و قطر از تمامی طرف هایی که به تحقق توافق آتش بس در غزه کمک کردند، قدردانی می کند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بلاخره کشتن اون سه تا بچه ی اسرائیلی که استارت جنگ از اونجا شروع شد کار داعش بود یا نه؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بلاخره کشتن اون سه تا بچه ی اسرائیلی که استارت جنگ از اونجا شروع شد کار داعش بود یا نه؟

شک نکنید

 

اسرائیل فضایی برای داعش بوجود آورد که ظرف این 50 روز محور مقاومت نتونه تمرکز بر روی داعش داشته باشه تا داعش بتونه پیشروی و تثبیت جایگاه پیدا کنه

 

اسرائیل از این جهت خودش رو پیروز جنگ میدونه چون بخوبی تونست این هدفش رو محقق کنه و داعش رو بر سوریه و عراق مسلط کنه

 

بهای حفظ غزه از دست دادن بخش قابل توجهی از عراق و سوریه بود

 

 

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930605001584

ویرایش شده در توسط rasoolmr
  • Upvote 4
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بخش دوم تحلیل پیروزی غزه:

این موضوع به این دلیل مهم است که وقتی اسرائیل آغازگر جنگ باشد هرگونه مقصر دانستن مقاومت تنها غلط اندازی و وارونه کردن حقیقت و ظلم به مردم غزه و مقاومت غزه است چراکه عامل جنگ نبوده اند که بخواهد مسئول وضع موجود باشند.

مدافع به حکم عقل و بالاتر به حکم شرع و قرآن باید از خود دفاع کند و موقعی این موضوع تشدید می شود که این مظلومین نزدیک به 70 سال است در سرزمین خود مورد ظلم هستند و لاجرم اگر مدافع هرگونه اقدامی برای دفاع از خود بکند حال با سلاح خود یا با مال و در آخر با جان حرجی بر او نیست و وظیفه خود را انجام داده و نمی توان با وضع مبناهای اخلاقی و ارزشی مانند نکشتن مردم عادی او را مقصر دانست چراکه فقه اسلامی متجاوز و غاصب را و همچنین مال، جان و ناموس و حتی کودک او را حدر می داند. و گناه کشته شدن آنها نه بر عهده مدافع و بی اخلاقی و برای او بلکه متوجه غاصب و متجاوز می داند.

اما در ملاک غربی و حقوق بشر غربی با وارونه نگاری واقعیت و حقیقت به دفاع از متجاوز می پردازند در صورتی که به واقع چنین نیست.

ما اسرائیل در دو بعد اساسی در این جنگ شکست هایی بزرگ را متحمل شد که جبران آنها به راحتی امکان ندارد و به گمان حقیر شاید هیچگاه دیگر ترمیم شدنی نباشد. و در بعد رسانه ای و بین المللی نیز وضع خوبی ندارد و از طرف دیگر روحیه مردمی و تاب آنها برای جنگ های بلند نیز دستخوش نابودی شده است.

در بعد استزاتژیک و سیاسی اسرائیل به نقطه ای رسیده که توان خود برای تحمیل اراده بر فلسطینی ها را از دست داده و در واقع به معنای واقع کلمه و بر اساس همان تعاریف غربی در علوم سیاسی قدرت خود را از دست داده است. این مسئله زمانی خود را بیشتر نشان می دهد که یک قدرت منطقه ای توان خود را بر اساس هیمنه و هژمونی خود تعریف می کند و وقتی این هیمنه شکسته شد دیگر هر گروه، کشور و حزب کوچک و بزرگی آنها را به بازی گرفته و برای آنها توان هژمونیک قائل نمی شود.

این مسئله در مورد کشوری مانند آمریکا به همین شکل بود تا جایی که رد شدن ناوی از منطقه ای از دنیا کل مسائل سیاسی و نظامی آن منطقه را دستخوش تغییر و انقلاب می کرد و چه بسا موجب تغییر حکومت آن را فراهم می کرد. امروز روزی آمریکا به جایی رسیده که در قضیه ای مانند سوریه 4 سال فشار برای سرنگونی حکومت اسد به هیچ گرفته می شود.

اسرائیل متحمل بزرگترین شکست های خود در تاریخ سیاسی خود شده چون دیگر در عرصه نظامی و استراتژیک متحمل خسارت و شکست شده است. و هرچند 11 هزار نفر که نه 100 هزار نفر از مردم غزه را هم به دم تیغ کستار خود سپرده یا بسپرد تغییری در وضعیت ایجاد نخواهد کرد.

این زخم برای رژیم اسرائیل قابل ترمیم نیست مگر با نابودی کامل مقاومت غزه که شاید دیگر تا سالها شدنی نباشد.

اما در عرصه نظامی هم شکست دوم برای اسرائیل رقم خورده است و آن اینکه اهداف اعلام شده اسرائیل هیچکدام تحقق پیدا نکرده است.

یکی از اهداف توقف شلیک راکت ها از طرف غزه به اسرائیل بود که کوچکترین تغییری ایجاد نشده و نه تنها شلیک راکت ها متوقف نشده بلکه قدرت تخریب و برد موشک هایی که در همین چند روز اخیر شلیک شده چندین برابر شده و دقت آنها نیز افزایش پیدا کرده است به شکلی که در یک حمله 57 صهیونیست آسیب می بینند.

گنبد آهنین به چالشی بزرگ خورده است که معدود راکت های قوی مانند ام 75 و فجر را نمی تواند دفع کند و به راحتی اسرائیل در معرض حمله جدی قرار گرفته است و جالبتر اینکه بعضا شنیده می شود برخی راکت های مقامت به سیستم های دیکوی راداری و کلاهک های ویژه خوشه ای و... مسلح شده و هر روز گنبد را پشت سر گذاشته و به اهداف خود برخورد می کنند.

لاجرم اولین هدف که جلوگیری و نابودی توان مقاومت در بعد موشکی است شکست خورده تلقی می شود.

دومین هدف اعلامی اسرائیل نابودی تونل های مقاومت بود. مجدد اسرائیل نمی تواند ادعا کند تمام آنها را بدون قابلیت ترمیم نابود کرده است چون هر لحظه امکان نفوذ کماندوهای مقاومت و همچنین حفر تونل های جدید آن هم به متدهای روز دنیا هست و در این صورت آبروی رژیم صهیونیستی را باید بر باد رفته تلقی کرد. از طرفی امکان حفر تونل هایی که از خطر کشف هم مصون باشند وجود دارد. در واقع این هدف از ابتدا هم نباید توسط اسرائیل هدف در نظر گرفته می شد چون قابل دستیابی نیست و مقاومت می تواند با بالا بردن توان علمی و تکنولوژیک خود اقدام به حفر تونل هایی کند که غیر قابل کشف باشند. مانند تونل هایی که از بازتاب های راداری و حرارتی و.... جلوگیری میکنند. این هدف اعلام شده اسرائیل هم شکست خورده است.

 

سومین هدف رژیم اشغالگر قدس نابودی سران مقاومت فلسطینی بود که خود نشانگر دو شکست بزرگ برای اسرائیل و دستگاه های نظامی و اطلاعاتی و جاسوسی آن است. برخی نادانسته کلام رژیم صهیونیستی را به زبان آورده که "چرا فرماندهان مقاومت در نبرد کشته نمی شودند پس نتیجتا شجاع نیستند و در پناه مردم قرار گرفته و فرار می کنند." از این می گذریم که شجاعت به معنای حماقت و خودکشی نیست و اگر قرار باشد فرماندهان در جنگ ها کشته شوند چه کسی باید مدیریت صحنه نبرد و مدیریت اوضاع را برعهده گیرد و در هیچ کجای عالم مسبوق به سابقه نیست فرمانده قبل از سرباز خود را به کشتن دهد و همچنین عاقلانه نیست که با از بین رفتن افراد با تجربه سازمان رزم از هم می پاشد. و به جرات می توان گفت اگر چنین اتفاقی در سازمان رزمی روی دهد یعنی نابودی بر آن نیرو سایه افکنده است.

  • Upvote 9
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تصاویری از شادی مردم بعد از اعلام پیروزی در غزه

 

gaza_victory_28129.jpg

 

gaza_victory_28329.jpg

 

gaza_victory_28429.jpg

 

gaza_victory_28529.jpg

 

gaza_victory_28629.jpg

 

gaza_victory_28729.jpg

 

gaza_victory_28229.jpg

  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

       



      هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است.
       



      اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است.
      حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد.
      طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود.
      قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد.
      البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد.
      اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟



      به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد.
      در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است.
      مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد.
      بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد.
      ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود.
      این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند.


       
      این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد.

      اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد!
      پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی.
      «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است.
      با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد.

       

      ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است.
      وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است.
      «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد.
      بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است.
      «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد.
      ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است!
      همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است.
      کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
       
    • توسط crazy-doctor
      بسم رب الشهدا و صدیقین


      سلام
      در انجمن گشتم مطلب کامل و جامعی راجع به شهدای مقاومت اسلامی ( حزب الله -حماس و...) پیدا نکردم در نتیجه این تاپیک را ایجاد کردم تا با کمک شما
      شهدای مقاومت اسلامی را در سال های اخیر به طور اجمالی معرفی بکنیم

      -------------------------------
      شروع میکنیم با

      سردار شهید رانی عدنان بزی یا ان طور که بچه های حزب الله صدا میزنند حاج حاتم



      حاج حاتم از بچه های جنوب لبنان و اهل بنت جبیل متولد 1967 از اعضاب قدیمی حزب الله و فرمانده یکی از محور های مقاومت در جنگ 33 روزه بود .
      ایشون مهندسی مکانیک خونده بود و مدرس مدرسه فنی بنت جبیل که این مدرسه در جنگ 33 روزه سیزده شهید تقدیم اسلام کرد

      حاج حاتم و سید حسن نصر الله
      این شهید بزرگوار مدتی را هم در زندان های رژیم صهیونیستی زندانی بود البته مطمئن نیستم اما احتمال اینکه ایشون از ازاد شده های سال 2000
      ( بعد از عقب نشینی اراذل صهیونیست )باشند هست
      دو روز مانده به پایان جنگ صهیونیست ها هلی بورنی را در روستای غندوریه انجام میدن که هدف اون ملحق شدن به نیروهای لشکر 106 و محاصره جنوب لیطانی بود...اما با پاتک نیرو های حزب الله و در نتیجه تلفات سنگین عقب نشینی میکنند در حین این پاتک این سردار دلاور به شهادت میرسه روحش شاد و شفاعتش در ان دنیا نصیب ما باشد





      کلیپی گلچین شده وصیت نامه حاج حاتم با زیر نویس فارسی 5mb
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyat-haj hatm.flv
      کلیپ وصیت کامل این شهید 16mb بدون زیر نویس( اصولا زیر نویس لازم نیست کافیه گوش کنید )
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyt kamel-haj hatm.flv
      ----------------------------------------------
      پ.ن جای خالی بخش مقاومت اسلامی در انجمن احساس میشه
      لطفا دوستان در مدیریت زحمت انتقال تاپیک به اسکرول را بکشند ممنون
    • توسط RedArmy
      بررسي جايگاه استراتژيك و توان نظامي عربستان باسلام به نظر من موضوع جالبيه چون اگر تحديدي از سوي عرب ها متوجه ما باشه اين تحديد يا از جانب عربستان يا از جانب مصر و ساير كشورهاي عربي توانايي تحديد مارو ندارند. (با زبان رسمي) شبه جزيره عربستان كشوري است پادشاهي كه توسط آل سعود اداره ميشود . اين كشور مساحتي حدود 2149690 كيلومتر مربع و 27 ميليون نفر جمعيت دارد(جمعيت ما حدود 2.5 برابر عربستان هست واز اين جهت ما برتري داريم) آب وهواي اين كشور گرم وخشك بوده و تمركز جمعيت در مر كز عربستان مي باشد كه اطراف آنرا بيابان ها خشك و طولاني فراگرفته است به همين جهت در طول تاريخ كمتر دشمن خارجي ميل و رغبت براي اشغال و يا نبرد طولاني با اين كشور داشته است.(اين براي ما در صورت جنگ احتمالي مشكل ساز خواهد شد البته براي خود عربستاني هايي كه در اين مناطق ميجنگند نيز مشكل به وجود خواهد آمد). از سال 1932 تا كنون عربستان در هيچ جنگ بزرگ و فراگير شركت نكرده اگرچه در نبردهاي سال 1967 و 1973 بر ضد اسراييل و جنگ اول خليج فارس شركت داشته ولي هرگز در يك نبرد بزرگ به تنهايي شركت نكرده است (به طور كلي عرب ها به ويژه عربستاني ها انسان هايي ترسو هستند و نه جرئت يك جنگ طولاني را دارند و نه توان اين جنگ را ، از اين حيث برتري كامل از آن ماست). با وجود اينكه اين كشور هرگز در جنگ بزرگي درگير نشده ولي اين به معني اين نيست كه عربستان از تجهيز و به خدمت گرفتن يك ارتش كارآمد غافل مانده است. خطر اسراييل براي آنها آنقدر بزرگ بوده كه سالانه ميلياردها دلار صرف خريد تسليحات مي كنند(ممكن است برخي با شنيدن جمله قبلي به خود بگويند مگر عربستان با آمريكا و اسراييل متحد نيست و روابط خوبي با آنها ندارد ، در پاسخ به اين سوال بايد بگويم بزرگترين دشمن اسراييلي ها ، عرب ها هستند حتي دشمني آنها با عرب ها از دشمني با ما جدي تر است به طوري كه در آموزش كودكانشان هم از عربها به عنوان جدي ترين دشمن ياد ميكنند كه بايد نابود شوند ، اين چيزي است كه عربستان و تمام كشورهاي عربي مي دانند و هيچگاه از اسراييل غافل نميشوند مثل استالين كه با آلمان توافق صلح امضا كرد اما آلمان ها باز به شوروي حمله كردند ). بعد از انقلاب اسلامي در ايران ، عربستان همواره ايران و گروهايي چون حزب ا... لبنان را دشمن و رقيب خود مي ديده و همواره با ايران بر سر اينكه چه كسي قدرت اول منطقه و جهان اسلام است كشمكش داشته است( تحديد نظامي از سوي ايران داستاني است كه آمريكا و اسراييل آنرا ساختند و اين عرب ها ساده لوح متسفانه آنرا باور كردند ). اقتصاد عربستان وابسته به نفت است به طوريكه 75 درصد از درآمد اين كشور را فروش نفت تامين مي كند . با بروز جنگ بين آمريكا و عراق در سال 2003 و افزايش سرسام آور قيمت نفت كه تا كنون نيز ادامه داشته ، درآمد عربستان افزايش يافته است وبه تبع آن عربستان توانسته بودجه نظامي خود را به ميزان بسيار زيادي افزايش دهد به طوريكه در سال 2006 به رقم شگفت انگيز 31 ميليارد دلار رسيد(چيزي نزديك به بودجه نظامي روسيه). وزارت دفاع عربستان در سال 1962 تاسيس شده و از بدو تاسيس توسط خاندان سلطنتي فرمانده اي مي شود . اين وزارت خانه مسئول هدايت و ساخت و خريد تجهيزات ارتش را بر عهده دارد. خدمت سربازي در عربستان داوطلبانه بوده و دوره خدمت 3سال با حقوق و مزاياي كامل مي باشد. عربستان از سربازان ماهر و آموزش ديده استفاده مي كند. اكثر افسران در ابتدا در مدارس ارتش تحصيل كرده و سپس وارد دانشكده افسري مي شوند(آموزش پايه اي كاري است كه ارتش هاي بزرگ مثل روسيه انجام مي دهند و ما از اين جهت از عربستاني ها عقب تر هستيم). يونيفرم سازماني ارتش عربستان از يونيفرم ارتش هاي آمريكا و انگلستان متاثر شده است. خلبان هاي نيروي هوايي عربستان توسط مربيان انگليسي آموزش مي بينند (از اين لحلظ به دليل كم بود امكانات باز ما عقب تر هستيم). ارتش عربستان براي آموزش نيروهاي خود از كارشناسان فرانسوي ، آمريكايي و انگليسي استفاده مي كند. نيروي زميني عربستان داراي 70تا73 هزار نفر پرسنل است البته 200 هزار نيروي داوطلب نيز در اين نيرو خدمت مي كنند(نيروي زميني ايران ، قوي ترين نيروي زميني در منطقه است). عربستان داراي تعداد زيادي تانك از جمله 315 تانك پيشرفته آبرامز ام-1 است كه اين كشور بعد از مصر بزرگترين دارنده اين تانك در خاورميانه محسوب مي شود. عربستان در سال 1980 تعدادي موشك دانگ فنگ3 با برد 2400 كيلومتر از چين خريد(از لحاظ برد موشكي عربستان تقريبا با ما برابري ميكند اما ما صاحب تكنولوژي هستيم و به زودي برد موشك هايمان از عربستان بيشتره مي شود). در بعد هوايي در گذشته شايد هواپيماهاي ما توان مقابله با اف-15ها و ساير هواپيماهاي عربستان را داشتند اما اكنون عربستان باخريد هواپيماهاي جديد و پيشرفته نظير 72فروند يوروفايتر از لحاظ هوايي از ما برتر است(ما شايد هواپيما جديد نخريده باشيم اما تسليحات ضد هوايي قوي نظير تور ام-1 و اس-300 داريم كه كشورمان را خوب پوشش مي دهند و از لحاظ پدافند هوايي خيلي از عربستان برتر هستيم هرچند بايد نيروي هوايي خودمان را نيز تقويت كنيم اگر بتوانيم بر روي طرح ميگ-39 سرمايه گذاري كنيم كه به مشكلات مالي برخورد كرده است ، و روس ها با ما همكاري كنند و اين هواپيماي فوق پيشرفته را به ما بدهند توان نيروي هوايي ما بسيار افزايش مي يابد ، لازم به ذكر است كه ميگ-39 يك هواپيماي فوق پيشرفته است كه قابليت هاي آن بسيار بالاتر از يوروفايتر مي باشد). در رابطه با نيروي دريايي عربستان بايد بگويم كه هرچقدر هم كه عربستان قوي باشد ما ابزارهايي داريم كه بتوانيم از خودمان دفاع كنيم و خليج فارس را در كنترل كامل خودمان بگيريم. در كل و با در نظر گرفتن فاكتورهاي مختلف توانايي نظامي ايران از عربستان بالاتر است و در صورت بروز جنگ احتمالي ما بيشتر به عربستان ضربه وارد خواهيم كرد ، دليل برتري ما اين است كه نيروهاي مسلح ما از حداقل امكانات حداكثر استفاده را مي كنند. منتظر نظرات ساير دوستان هستم به ويژه دوست خوبم mostafa_by هستم .
    • توسط hamed_713
      فارخور نام پایگاه نیروی هوایی هند در کشور تاجیکستان است! این پایگاه در 130 کیلومتری جنوب شرقی شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان قرار دارد. این تنها پایگاه نیروی هوایی هند در خارج از این کشور است که تنها دو کیلومتر از مرز بین افغانستان و تاجیکستان فاصله دارد. عهدنامه بین هند و تاجیکستان برای احداث پایگاه در این کشور در سال 2003 امضائ شد و در سال 2004 به تصویب رسید. این پیمان یعنی حضور دائمی نیروهای نظامی هندی در تاجیکستان برای دفع هرگونه تهدید احتمالی خارجی و تامین امنیت کشور به تصویب رسیده است.کار بر روی احداث پایگاه بلافاصله اغاز گردید و اکنون پایگاه در حالت امادگی کامل به سرمیبرد واز اوایل سال 2007 کاملا قابل استفاده است. جزئیاتی از ساخت پایگاه در دسترس نیست اما گمان میرود که مصالح نظامی هندی از اسیای مرکزی تامین شده باشند.تقریبا 70 درصد جنگ افزار های هندی از روسیه و اتحاد جماهیر شوروی پیشین بدست امده است. بر طبق اخبار گوناگون گمان میرود که پس از تکمیل بنا پایگاه میزبان 12 الی 14 فروند جنگنده بمب افکن میگ 29 خواهد بود پایگاه فارخور عمق و برد بیشتری را در اختیار نیروهای نظامی هند فرار میدهد که برای انان موجب ایفای نقش بیشتری در اسیای جنوبی و ظهور ملموسی از حرکت هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی است هدف سیاسیی که در سال 2003-2004 رسما اعلام کرده اند دلائل پنهانی تاسیس این پایگاه میتواند رقابت هند و پاکستان بر روی شبه قاره باشد پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان نگرانی شدید خود از این مساله را به مقامات تاجیکستان ابراز داشت در حقیقت هواپیماهای هندی میتوانند در عرض چند دقیقه خود را به پاکستان برسانند! پایگاه فارخور یکی از نمونه های بارز از تلاش هندی ها برای ارتقای ثبات در افغانستان و بالا بردن توان دهلی نو در فراهم اوردن نفت چه از اسیای جنوبی و چه از اسیای مرکزی است. هند بطور معلوم محدود شدن نقش خود به ناحیه سوق الجیشی جنوب اسیا را نخواهد پذیرفت برنامه هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی تنها برای مصارف نظامی نیست بلکه دسترسی به منابع انرژی اسیای مرکزی برای هند امری حیاتی به شمار میرود. دهلی نو به دنبال دسترسی به نفت و گاز قزاقستان وانجام پروژه های ملیونی مثل خط لوله ایران-افغانستان-پاکستان-هند و دیگری پیوستن ترکمنستان افغانستان پاکستان وهند. هرکدام از این خط لوله ها یا هر دوی اینها میتواند در دستیابی هند به منابع انرژی تاثیر مهم و قابل اطمینانی داشته باشند به شرطی که روابط دوستانه بین هند و پاکستان تقویت گردد هند خواهان توسعه شبکه ی قدرت جدیدی در اسیاست که ایالات اسیا را با ان به مبدائیت شبه قاره یکی میکند این نظریه ای است که از سوی ایالات متحده در گذشته بشدت حمایت شده است. هنگامی که هند از شبکه ای جدید در اسیای مرکزی برای بالا بردن نمودار جامع اقتصادی خود بهره جوید واشنگتن این پروژه را راهی برای مقابله با نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در اسیای مرکزی میبیند منبع: نوشته شده توسط محمد- مجله هوايي
    • توسط 00Amin
      ه گزارش فارس، پايگاه اينترنتي "گلوبال ريسرچ " (Global Research) در مقاله‏اي به‏قلم "اوا گولينجر " (Eva Golinger)، وكيل دعاوي و روزنامه‏نگار آمريكايي مقيم ونزوئلا نوشت: "هوگو چاوز " رئيس جمهوري ونزوئلا اخيرا در يك برنامه تلويزيوني و راديويي فاش كرد كه هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي (UAV) به شكل غيرقانوني وارد مرزهاي هوايي ونزوئلا شده‏اند. رئيس جمهوري ونزوئلا ديده شدن يكي از اين هواپيماها را بر فراز پايگاه نظامي "فورت مارا " (Fort Mara) واقع در استان "زوليا " (Zulia) در نزديكي مرز اين كشور با كلمبيا تائيد كرد. بسياري از سربازان ونزوئلايي هواپيماي بدون سرنشين مذكور را مشاهده كرده و موضوع را به اطلاع فرماندهان خود رسانده‏اند. پس از اين واقعه چاوز دستور داده است كه از اين پس هر يك از اين هواپيماهاي بدون سرنشين كه در قلمرو ونزوئلا ديده شوند بايد فورا سرنگون شوند. وي با تاكيد بر آمريكايي بودن اين هواپيماهاي بدون سرنشين، ايالات متحده را متهم كرد كه در حال برهم زدن آرامش منطقه است.

      * راه‌اندازي ناوگان چهارم ايالات متحده در آمريكاي لاتين بعد از 60 سال

      اين وكيل دعاوي آمريكايي اضافه كرد: قبلا نيز رئيس جمهوري ونزوئلا هشدار داده بود كه آمريكا از طريق جزاير "آروبا " (Aruba) و "كورازائو " (Curazao) به تهديد نظامي ونزوئلا مبادرت مي‏ورزد. اين جزاير در فاصله 50 مايلي سواحل شمال غربي ونزوئلا قرار داشته و مستعمره هلند محسوب مي‏شوند. در سال 1999 قراردادي بين هلند و ايالات متحده منعقد شد كه به آمريكا اجازه مي‏داد در اين دو جزيره پايگاه نظامي ايجاد كند. اين قرارداد در اصل تصريح مي‏كند كه نيروهاي آمريكايي اجازه دارند عمليات خود بر ضد قاچاقچيان مواد مخدر را از اين جزاير ترتيب دهند. با اين‏حال، پس از سپتامبر 2001، آمريكا از تمامي پايگاه‏هاي نظامي خود در سراسر جهان براي آنچه عمليات ضدتروريستي خوانده مي‏شود، استفاده مي‏كند. در سال‏هاي اخير پايگاه‏هاي نظامي واقع در آروبا و كوروزائو براي عمليات اطلاعاتي و شناسايي عليه ونزوئلا بكار گرفته شده‏اند.
      گولينجر ادامه داد: از سال 2006 واشنگتن اقدام به يكسري تمرينات نظامي پيشرفته كرد كه كورازائو در مركزيت اين تمرين‏ها قرار داشت. طي 5/3 سال گذشته، صدها فروند ناوهاي هواپيمابر، كشتي‏هاي جنگي، هواپيماهاي نظامي، هليكوپترهاي "بلك هاوك "، زيردريايي‏هاي هسته‏اي و هزاران نيروي نظامي آمريكايي در درياي كارائيب به انجام تمرينات نظامي پرداخته‏اند. اين تمرينات نظامي موجب برانگيخته‏شدن نگراني در كشورهاي منطقه شده است. از جمله اين كشورها و بيش از سايرين ونزوئلا در معرض اين تهديدها قرار دارد. ونزوئلا در عرصه ديپلماتيك نيز آماج حملات، انواع دشمني‏ها و تعرضات واشنگتن قرار داشته است.
      در سال 2008، پنتاگون "ناوگان چهارم دريايي " خويش را با هدف دفاع از منافع آمريكا در آمريكاي لاتين باز راه‏اندازي كرد. ناوگان چهارم در سال 1950 و پس از اتمام ماموريت‏هاي مرتبط با جنگ جهاني دوم غيرفعال شده بود. راه‏اندازي مجدد اين ناوگان پس از 60 سال نگراني گسترده‏اي را در ميان كشورهاي آمريكاي لاتين ايجاد كرده و آنان را بر آن داشت تا "شوراي دفاع مشترك " تشكيل داده و خود را در برابر تهديدهاي خارجي آماده كنند. پنتاگون صراحتا پذيرفت كه راه‏اندازي مجدد ناوگان چهارم نيروي دريايي آمريكا با هدف "نشان دادن قدرت ايالات متحده در منطقه " انجام شده و اين پيام را مخابره مي‏كند كه "آمريكا آماده است تا از متحدينش در منطقه دفاع كند. " اين اظهارات مقامات پنتاگون به معناي حمايت ايالات متحده از كلمبيا و تشر زدن به ونزوئلا تلقي شد.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " تصريح كرد: در 30 اكتبر سال 2009 ميلادي، كلمبيا و آمريكا يك توافق همكاري نظامي به امضا رساندند كه بر اساس آن آمريكا مجاز بود 7 پايگاه نظامي در كلمبيا را تحت اختيار خود درآورده و عندالزوم از تمامي تاسيسات نظامي كلمبيا بهره بگيرد. از اين توافقنامه به عنوان بزرگترين توسعه‏طلبي نظامي آمريكا در آمريكاي لاتين ياد مي‏شود. هر چند كه مقامات دو كشور صراحتا ابراز داشتند كه اين توافقنامه در راستاي مبارزه با قاچاق موادمخدر و تروريسم به امضا رسيده است، لكن اسناد رسمي نيروي هوايي ايالات متحده نشان مي‏دهند كه آمريكا از اين پايگاه‏ها براي انجام عمليات نظامي در سراسر منطقه مي‏تواند استفاده كند. اين اسناد همچنين مويد اين نكته بودند كه اين توسعه‏طلبي نظامي با هدف مقابله با تهديد‏هاي دولت‏هاي ضدآمريكايي سر برآورده در منطقه انجام شده است. مطلب ديگري كه در اين اسناد به چشم مي‏خورد اين است كه حضور نظامي در كلمبيا مي‏تواند به عمليات اطلاعاتي و شناسايي كمك كرده و ظرفيت پنتاگون را در رهبري عمليات نظامي در منطقه آمريكاي لاتين افزايش دهد.

      * اتهامات واهي آمريكا به ونزوئلا

      اين روزنامه‏نگار آمريكايي ساكن كاراكاس، پايتخت ونزوئلا كه در سال 2009 ميلادي برنده جايزه بين‏المللي روزنامه‏نگاري مكزيك نيز شده است، افزود: از سال 2006 به بعد، مقامات آمريكايي از ونزوئلا به عنوان كشوري ياد مي‏كنند كه "به طور كامل در مبارزه با تروريسم همكاري نمي‏كند. " در سال 2005 نيز ونزوئلا از سوي واشنگتن كشوري خوانده شد كه "در مبارزه با موادمخدر همكاري نمي‏كند. "عليرغم آنكه هيچ مدركي در اثبات اين اتهامات خطرناك موجود نيست، ايالات متحده اين اتهامات را مبناي افزايش فشارها بر دولت ونزوئلا قرار داده است. در سال 2008، دولت بوش تلاش كرد تا نام ونزوئلا را در فهرست كشورهاي حامي تروريسم قرار دهد. اين تلاش در مراحل مقدماتي با شكست مواجه شدند چرا كه ونزوئلا همچنان يكي از تامين‏كنندگان نفت آمريكا محسوب مي‏شود. اگر آمريكا ونزوئلا را كشوري حامي تروريسم مي‏خواند، آنگاه مجبور بود كليه روابط خود با اين كشور از جمله خريد نفت از اين كشور را متوقف كند.
      با ‏اين‏حال، ايالات متحده همچنان ونزوئلا را يكي از بزرگترين تهديدها براي منافع خويش در منطقه آمريكاي لاتين مي‏داند. آمريكا به طور خاص در خصوص مسائل اقتصادي نگراني‏هايي در منطقه آمريكاي لاتين دارد. آمريكا نگران آن است كه كشورهاي آمريكاي لاتين با برقراري روابط تجاري با كشورهايي نظير روسيه، چين و ايران، غلبه اقتصادي آمريكا را در اين منطقه به خطر بيندازند. اخيرا، "هيلاري كلينتون "، وزير امور خارجه ايالات متحده آمريكا به كشورهاي آمريكاي لاتين نظير بوليوي، برزيل، نيكاراگوئه و ونزوئلا كه اخيرا روابط خود با ايران را تحكيم كرده‏اند هشدار داد كه "من فكر مي‏كنم كه اگر برخي افراد تمايل دارند با ايران حشر و نشر داشته باشند بايد پيش از آن به تبعات اين امر توجه داشته باشند و ما اميدواريم كه ايشان دوباره به اين مطلب فكر كنند ... . " كلينتون اين سخنان را در جريان بررسي سياست‏هاي آمريكا در خصوص آمريكاي لاتين اظهار داشت.
      گولينجر اضافه كرد: دولت كلمبيا نيز اخيرا اعلام داشته است كه قصد دارد يك پايگاه جديد نظامي در نزديكي مرز ونزوئلا داير كند. سرمايه و تجهيزات مورد نياز اين پايگاه را ايالات متحده تامين خواهد. "گابريل سيلوا " (Gabriel Silva)، وزير دفاع ونزوئلا نيز خبر داده است كه دو گردان نيروي هوايي نيز در مناطق ديگري در نزديكي مرز ونزوئلا مستقر شده‏اند. پايگاه جديد نظامي كه قرار است داير شود در منطقه‏اي به نام "گواجيرا پنينسولا " (Guajira peninsula) قرار خواهد داشت كه با استان زولياي ونزوئلا هم‏مرز است. در اين پايگاه 1000 نيروي نظامي مستقر شده و امكان استقرار نيروهاي مسلح آمريكايي نيز در آن فراهم خواهد شد. اين اعلام جديد دولت كلمبيا نيز نوعي اعلام دشمني به ونزوئلا محسوب مي‏شود.
      اظهارات چاوز در خصوص ورود غيرقانوني هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي به قلمرو ونزوئلا نيز بر دامنه بحران بين ونزوئلا و كلمبيا خواهد افزود. هواپيماي وارد شده به قلمرو ونزوئلا در طي سال گذشته در پاكستان و افغانستان جهت به قتل رساندن تروريست‏ها بكار گرفته شده است. اين هواپيماهاي بدون سرنشين حامل موشك بوده و مي‏توانند اهداف زميني را در مناطق حساس هدف قرار دهند.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " در بخش پاياني اين گزارش تصريح كرد: ونزوئلا در مواجهه با اين تهديدات خطرناك در شرايط هشدار قرار گرفته است. سخنان چاوز در خصوص ديده شدن هواپيماهاي نظامي بدون سرنشين آمريكا در حالي ايراد شدند كه پليس ملي ونزوئلا در حال آغاز به كار خويش بود. اين پليس اخيرا در راستاي انجام عمليات پيشگيرانه و ارائه خدمات اجتماعي بنياد نهاده شده است.

      لینک
      http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8811150671
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.