Recommended Posts

بله! خرید از نظر شما حاکمیت نمیاره. حتما باید مثل رفقای روستون به زور سرنیزه از دست طرف دربیارن تا حاکمیتشون رو قبول کنید

 

یهودیها خیلی بیش از فلسطینیها به داشتن حاکمیت سیاسی نزدیک شده بودن. همینکه تقریبا تمام سیستم آموزشی فلسطین در اختیارشون بوده، پرچم داشتن، کیبوتص داشتن و نیروی مسلح دفاعی، به خوبی نشون میده که قبل از اعراب به فکر داشتن کشور مستقل افتاده بودن. همین الان اگه کسی بیاد مثلا پنجاه درصد زمینهای یک استان یا یک شهر ما رو بخره ما نباید مشکوک بشیم؟ اصلا میتونه همچین کاری بکنه؟ معلومه که نه. چون اینجا حاکمیت مرکزی داره

 

جناب رایش مارشال ، مغلطه های بامزه شما همیشه مایه خاطر انبساط بوده است اما هم بنده و هم شما میدونیم که راه قانونی تشکیل یک کشور (و نه اشغال یک منطقه و ...) برگزاری یک همه پرسی از تمام ساکنان یک منطقه هست. مثل همین سودان جنوبی که بتازگی تشکیل شد

 

فلسطین در زمان اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی تحت کنترل انگلستان به شمار میرفت و اگر قرار به تشکیل کشوری بود باید همه پرسی عمومی برگزار میشد نه اینکه انگلیسی ها اون رو "تقدیم" صهیونیست ها کنند اون هم بدون هیچ روال قانونی و تنها با یک بیانیه ! اینکه یهودی ها سازماندهی تر شده بودند و ساختاری داشتند هیچ مشروعیت قانونی برای اونها ایجاد نمیکنه.

 

جالب اینجاست که کمیته عالی اعراب از همان اول که سازمان ملل پیشنهاد سه پاره کردن فلسطین رو دادند مخالفتشون رو اعلام کردند اما نه تنها نظر اونها در نظر گرفته نشد بلکه در فاصله دو سال از آن زمان 700 هزار فلسطینی رو از اون منطقه بیرون کردند

  • Upvote 5
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

استقرار گنبد آهنین در مجاورت نوار غزه

ارتش رژیم‌صهیونیستی روز پنج‌شنبه از بیم حملات موشکی نیروهای مقاومت، یک سامانه گنبد آهنین را در نزدیکی شهرک‌های صهیونیست‌نشین مجاور نوار غزه، مستقر کرد.

به گزارش  فارس، ارتش رژیم‌صهیونیستی روز پنج‌شنبه از بیم حملات موشکی نیروهای مقاومت، یک سامانه گنبد آهنین را در نزدیکی شهرک‌های صهیونیست‌نشین مجاور نوار غزه، مستقر کرد.

http://www.tabnak.ir/fa/news/461055/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%DA%AF%D9%86%D8%A8%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%BA%D8%B2%D9%87

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با سلام

 

اولا که خیلی خوبه که سطح بحث خیلی بالاست.و بنده عذرخواهی میکنم که وسط حرف شماها میام.

البته بعضی از دوستان مغلطه زیاد کردند...

 

چند خط میخوام بنویسم دوست دارم مخصوصا دو بزرگوار cheka و رایش مارشال بخونند.البته اگر افتخار بدند.

 

نخست اینکه

 

بحث "فلسطین"یک جنبه بررسی علمی سرزمینی و تاریخی داره و یک جنبه خیلی مهم مذهبی.

امروز تعریف ما از فلسطین یه تعریف صرفا سرزمینی نیست.

بیشتر یه تعریف مذهبیه.اینکه حکمت مهم بودن اون خاک چیه و در اصل اون مسجد و... به کی تعلف داره و...امروز مدنظره.

 

بحث فلسطین شده یه بحث حیثیتی مذهبی.(همینه که ما اینقدر براش هزینه میکنیم و اینکه سازش پذیر نیست و...)

 

یک وقتی درگیریهای خونین و طولانی بین مسیحیت و مسلمونها بود سر تصاحب این مکان که شاید از نظر سرزمین و منابع و معادن و... ارزش چندانی هم نداشته باشه.جنگی که در دو طرف مبلغین مذهبی بودند که مشوقش بودند و خواستار فتح این منطقه مقدس(قبله اول مسلمونها و محل به اصطلاح به صلیب کشیدن مسیح و...)البته الان مسیحیت مثل قدیم نیست و الا مسیحیت یه دوره ای تعصبات دینی سختی داشت.

 

البته بحث فقط مسیحیت نیست.بحث مالکیت سرزمین مقدسیه که برای هر سه دین اسلام و مسیحیت و یهودیت مقدسه.سرزمینی که هم یهودیت توش سهم داره،هم مسیحیت و هم اسلام.و هرکدوم که اون رو داشته باشند(اختیار اون رو) به نوعی سلطه خودشون رو به رخ دیگران میکشند.(سر خود حقانیت موضوع و حقانیت اسلام بر تصرف مسجد الاقصی حرف زیاده که جاش اینحا نیست)

 

این سرزمین بیشتر از اینکه تو تاریخ سرزمینی نقش داشته باشه تو تاریخ مذهبی نقش داشته.از حضرت موسی و سلیمان بگیرید تا حضرت عیسی و حضرت خاتم (صلوات الله علیهم اجمعین)و حتی نقشش تو تاریخ نمیمونه و تموم نمیشه و  تقریبا همه ی کتب و مکاتب دینی(دست کم اسلام و مسیحیت و یهودیت)اعتقاد دارند که این منطقه تو آخرالزمان! هم نقش خیلی ویژه ای داره.(بازهم میگم بنده قصد نفی یا اثبات آرمگدون و... رو اینجا ندارم و فقط نقل میکنم)

 

پس میشه اینطور گفت که دوستان زیاد دنبال انگیزه و اینکه اول اول اول این سرزمین مال کی بوده نباشند.

برفرض اینکه الان ثابت بشه اولین ساکنن اینجا کدوم قوم بودند.مشکل حل میشه؟

 

بحث همون بحث جنگهای صلیبیه.که به گفته ی خیلیها هنوز تموم نشده.سرزمینی که از قضا هم برای مسلمانها مقدس بود هم برای مسیحی ها(و برای یهودیهایی که فکر کنم اصلا اونموقع قدرت عرض اندام نداشتند و حالا به نوعی نوبتشون شده)

 

البته من دقیق نمیدونم یهودیت نه فقط در جنگهای صلیبی بلکه در کل تاریخ یک جنگ مستقل و به معنای واقعی جنگ داشته یا نه؟

 

هنوز هم انگیزه ها مذهبیه.فقط این بار بین مسلمانهای که به نحوی پیروز جنگهای صلیبی از مسیحیها شدند و مالک این سرزمینها مقدس شدند و رقیب جدید که یهودیت باشه.

 

پیشنهاد میکنم فیلم قلمرو بهشت رو ببینید جسارتا به عنوان یه نمونه که یه مقدار این فضا رو منتقل میکنه(قطعا خیلیها دیدند)

 

اینکه امام خمینی میگه فلسطین پاره تن اسلام است و یا اسرائیل باید محو بشود و... یه مشکل سرزمینی نیست.

 

امام خمینی به عنوان نفر اول جهان اسلام(منظور جهان اسلام مستقل نه مسلمونهایی که از کفار هم نجس تر هستند)نظرش و تصمیمش اینه که فلسطین یا اورشلیم یا قدس و یا هر اسمی که شما میخوایید بذارید به عنوان مرکز مقدس برای دو دین بزرگ رقیب(یهودیت و مسیحیت)باید کنترلش و اختیارش دست مسلمانها باشه.

 

قدسی که به طور فتح رسمی متعلق به مسلمونها شده و از دست مسیحیت خارج شده.

 

به خاطر همینه که ما کار نداریم که اهالی غزه چه هستند و چه نیستند.ما رأسا خواستار قدس هستیم.(توضیح زیاد داره بازم در مقام نفی یا اثبات نیستم)

 

دوم اینکه

 

شما دوستان یه طور دیگه بحث میکنید که آقا فاتح هر سرزمین مالکش هست یا نیست و...

یا مثلا جناب رایش مارشال میگند که روسها همینکار رو کردند و...

بله.

این اتفاق در طول تاریخ زیاد افتاده.حتی به قولی این سرزمین کنونی ما برای آریاییها نبوده و مثلا قاره امریکا برای ساکنین کنونی نبوده و...

اما فتح که صورت بگیره نقل و نبات پخش نمیکنند.تغییر پرچم میدند،تغییر زبان میدند،تغییر واحد پول میدند و...

درسته؟

کسی با این واقعیت هرچقدر هم که تلخ باشه و در طول تاریخ با جنایات همراه بوده باشه مشکلی نداشته.

بالاخره این فاتحه که صاحب فتوحات و اختیاراته(البته تا موقعی که قدرت داشته باشه و فاتح جدید پیدا نشه)

این قانونشه که متاسفانه شباهت عجیبی با قانون جنگل داره.

 

 

اما یه بحث مهم اینه که اساسا آقایون یهودیها(صهیونها) این سرزمین رو فتح کردند یا اشغال؟

 

این سرزمینی که شما میگی مستقل نبوده رو فتح کردند یا با یه سری اقداماتی که تو هیچ دادگاه عادلی حق اختیار و تصرف نمیده این سرزمین رو اشغال کردند؟

 

عارضم خدمتتون که فتح کردن غیورانه اساسا با رخنه کردن موزیانه شبیه به موریانه تفاوت میکنه.این اتفاقیه که تو فلسطین افتاده.

 

فتحی در کار نبوده.جنگی درکار نبوده.(به اسم تشکیل دولتی یهودی) که شاید اگر از اول علم و پرچم این هدف بلند میشد و یهودیها میگفتند که هدف از خرید و... تشکیل حکومته جنگی رخ میداد و آرزوی حکومت یهودی تو اورشلیم برباد میرفت.

 

ولی خوب چه کنیم که برنامه ریز انگلیس بود.من و شما نبودیم که ساده باشیم.

 

جناب رایش مارشال آیا اساسا صهیونها مثلا مثلا با عثمانی درگیر شدند و مناطقی که ادعا روش دارند رو برای خودشون آزاد کردند و اومدند حکومت تشکیل دادند(بماند که این اتفاق هم اگر قرار بود بیفته باید لااقل 500 سال به قبل میفتاد و کاملا هم با شکوه میفتاد تا لیاقت اعطای اسم کشور رو میداشت اون منطقه فتح شده و به نوعی دوره تشکیل کشور خیلی وقته تموم شده)

 

بله.ما شوخی که نداریم.بحرین و قطر و اردن و لبنان و حتی عربستان هیچوقت تو کشور بودن خودشون و تو هویت داشتن خودشون به پای کشوری مثل ایران یا مثلا یونان یا چین نمیرسند.اما حتی اگر با فرض اینکه قطر الان یک کشور مستقل و غیر قابل خدشه هست هم نگاه کنیم اینها یه عده ساکنین(چند صد ساله)بودند( که رو ساکن بودنشون بر املاک خودشون حرفی نیست)که با نقض حاکمیت مرکزی اومدند که به قولی حکومت محلی تشکیل دادند.

همین نوع کشورها هم که با اهداف مشخش توسط انگلیس تشکیل و در نهایت خباثت و فتنه گری مرزبندی شدند هم محل خدشه هستند و اصالت ندارند.

مثلا پیامی که شنیدم سفیر روسیه به نخست وزیر قطر داد که اونموقع که ناوگان روسیه تو خلیج فارس بود هنوزکشوری به اسم  "قطر" نبود...

 

چه برسد به اینکه این نوع کشور درست کردن رو با چاشنی غصب اونم غصب بدون فتح و پیروزی و رخنه کردن در اراضی کس دیگه تشکیل بدی که میشه اسرائیل

 

حاکمیت و اصالت همچین کشوری که صد در صد وبه طریق اولی زیر سواله و ثابت شده نیست.

 

صحبت زیاده.صحبت رو کوتاه کنم.

 

عرض آخرم

 

جناب رایش مارشال برفرض اینکه فلسطین یه سرزمین مستقل نبوده.طبق گفته شما لبنان هم نبوده و سوریه هم نبوده و...اما همه ی اینها چه در دست عثمانی و چه انگلیس و چه غیر،ممالکاسلامی بودند.

 

بر فرض اینکه مورد توجه نبوده.اصلا ساکن نداشته.این موجب نقض حاکمیت حکومت مرکزی میشه؟

 

علاوه بر حکومت مرکزی، یک نوع ملکیت قبیله ای هم بین اعراب موجوده یه چیزی مثل مالکیت عشایر ما رو چراگاهها(تو مثال مناقشه نیست)برفرض که حکومت مرکزی ضعیف بشه،میشه بگیم که حالا چون مالکیت حکومت مرکزی ضعیف شده پس حاکمیت ساکنین(که بر اساس نتایج جنگهای صلیبی فاتح بودن و ملیکت اثبات شده داشتند ولو اینکه به صورت کشور مستقل هم نبودند)لغو میشه؟

 

 

و حالا آرمان فلسطین:

 

آرمان فلسطین مختصرا یعنی همین که مسلمانانی که با جنگهای با عظمت قدس رو متعلق به خود کردند و منطقه رو تحت حاکمیت اسلام دراوردند.جلوی این دشمن موزی جدید هم خوب وایمیستند و اگر شده نهایتا با جنگ دوباره مسجد الاقصی روآزاد میکنند.و این حاکمیت باطل به اسم اسرائیل رو نابود میکنند.

 

چه آنکه مسجد الاقصی(و مناطق متعغلقش) هیچوقت به هیچ گروه خاصی از مسلمانها تعلق نداشته که بخواد با فروختنش به یهودیها از تملک مسلمونها خارج بشه و تحت تملک یهودیها بیاد.

 

آرمان فلسطین یعنی اینکه مسجد الاقصی متعلق به مسلمانان است کما اینکه همه ی مساجد دنیا برای مسلمانان است.و هیچوقت هیچ مسجدی برای یهودیت نبوده.برفرض اینکه معبد سلیمان هم همونجا زیر مسجد باشه.ساخت مسجد روی معبد یعنی اینکه دوره استقرار معبد تموم شده و مسجد و اسلام که پایداره.

 

و کاش که شخص حضرت سلیمان حاضر میشدند و این یهودیها رو توجیح میکردند.که البته بعید بود با اثبات اینکه فلان اقا حضرت سلیمانه بازهم حرفش رو قبول کنند.کما اینکه تو معبدش هم دنبال چیزهای دیگه هستند. 

 

 

ببخشید که وقتتون رو گرفتم.

یا علی

  • Upvote 8
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دیپلمات‌های اسرائیل فارسی یاد می‌گیرند

 

روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت»  گزارش داد که وزارت خارجه این رژیم قصد دارد برای کارکنان خود دوره‌های آموزش زبان فارسی برگزار کند.
به نوشته این روزنامه، این دوره‌ها را اداره آموزش وزارت خارجه اسرائیل با هدف کمک به تحقق اهداف سال ۲۰۱۵ این رژیم در رابطه با ایران، از جمله ناکام گذاشتن برنامه هسته‌ای، افزایش فشارهای دیپلماتیک بر تهران، تداوم تحریم‌ها و ایجاد اتحاد منطقه‌ای علیه ایران و برجسته کردن نقش ایران در حمایت از گروه‌های مقاومت، برگزار می‌کند.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جناب رایش مارشال ، مغلطه های بامزه شما همیشه مایه خاطر انبساط بوده است 

 

انبساط خاطر البته! 

ولی دفاع همه جانبه شما از دشمنی که ایران رو به خاک سیاه نشوند و هنوز هم تا دستش میرسه ضربه ای به کشورمون میزنه اصلا بامزه نیست. من موندم چطور کسی میتونه از روسیه در مقابل کشور خودش دفاع کنه و با توجیه اینکه جنگ بوده، تجاوز روسها و اشغال خاک کشورش رو نادیده بگیره ولی در عین حال سنگ کشوری که اعراب هرگز نداشتن رو به سینه بزنه. 

 

 

 

نه اینکه انگلیسی ها اون رو "تقدیم" صهیونیست ها کنند

 

لابد بخاطر همین رفتار دوستانه بود که میلیشیاهای یهودی مدام با انگلیسیها درگیر بودن! اون قدری که با انگلیس درگیر بودن با اعراب نبودن. اکثر رهبران نسل اول اسرائیل قبلا تحت تعقیب دولت انگلیس بودن.

 

راستی نظرتون در مورد پیشنهاد شوروی در باره تشکیل دو کشور عربی و عبری چیه؟ لابد چون رفیق استالین فرموده، پیشنهاد هوشمندانه ای بوده؟

 

 

 

جناب الیاس شما اول یکبار ماجرای حمله اعراب به قلمرو بیزانس و شام رو بخونید بعد در مورد گسترش اسلام و شکوه فتوحات خلفای غاصب اظهار نظر بفرمایید. 

  • Upvote 12
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

همین طور پیش بره بعضی ادعای مالکیت یهودیها بر ایران رو هم مطرح میکنن عجب رویی داره بخدا!!!!!!

  • Upvote 7
  • Downvote 7

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

همین طور پیش بره بعضی ادعای مالکیت یهودیها بر ایران رو هم مطرح میکنن عجب رویی داره بخدا!!!!!!

این اعراب جنایتکار بودن که ادعای خاک ایران رو کردن و با قشون کشی باعث کشتار و معلولیت یک میلیون ایرانی شدن ...

  • Upvote 7
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

آقا توی بحثتون یکم بیشتر دقت کنید این که وسط ایران هم زمین بیصاحاب داریم مجوز تاسیس یک کشور میشه آخه این چه منطقیه؟ در این موارد همون 20 صفحه پیش بحث کردیم

در ضمن یک کار اشتباه مجوز کار اشتباه دیگری نخواهد بود

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

همین کار اسرائیلی ها رو وهابی ها دارن میکنن یعنی از سمت شرق ما شروع میکنن توی یه منطقه وسیع مثلا 4 تا روستا رو کامل میخرن کل منطقه وسط روستا که خالیه هم میشه حوضه نفوذشون

*********

راستی یه چیزی یادم اومد توی تاپیک سوریه بحث این شده بود چرا مناطق وسیعی(بخصوص در شرقش) بدون سکنه هست دقیقا بلاییه که داره سر ایران میاد خیلی روستا ها عملا دیگه روی نقشه نیستن و وضعیت جمعیتی ایران داره به صورتی میشه که توی شهر های بزرگ جمع میشن و روستا ها نابود میشه(بعد ما بحث کشاورزی و رونق روستا میکنیم به بعضیا بر میخوره) در آینده علاوه بر وابسته بودن مشکل امنیتی هم برامون ایجاد خواهد شد

  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نام خدا

 سلام.

شاید انجام این چنین بحث هایی اگر چه مایه تاسف است ولی ممکن است با دیدی خوشبینانه ضروری باشد. به این دلیل که باعث میشود که ما کمی بیشتر به فکر افزایش دایره اطلاعات خودمان در مواردی بیافتیم که نیاز به آگاهی دارد تا تصمیماتمان را بر پایه عقل و فکر صحیح بگیریم و اگر تصمیمی در کشور گرفته میشود بدانیم که چرا این چنین تصمیمی گرفته میشود. حتی وجود افرادی که با شدت و تعصب با عقاید ما مخالفند هم این مزیت را دارد که چالش روبرو را قوی تر میکند. با تمام این حرفها بالاخره برخی که در مواضعشان شک و تردید وجود داشت کم کم دارند موضعشان را مشخص میکنند و این خوب است که بدانیم با چه کسی طرف هستیم.

 من اول از همه تشکر میکنم از برخی از دوستان که از کیان و مبارزه برای آرمان فلسطین بدرستی دفاع میکنند. پاسخ بیشتر ادعاهای افرادی که از رژیم صهیونیستی دفاع میکنند در صفحه های پیش توسط دوستان مختلف داده شده و این دیگر به انصاف افراد مربوط میشود که بپذیرند و یا نه.

دوم این که باید یک چیز را بپذیریم و آن اینکه تعداد یهودیانی که جایزه نوبل گرفته اند بسیار بیشتر از مسلمانان است. دلیل این مسئله با توجه به برتری آشکار در جمعیت مسلمانان چیست؟

من تردید ندارم و میدانم که آنهایی که احساس خود کم بینی دارند چه نتیجه غلطی میخواهند از چنین بحثی بگیرند. مسئله جایزه نوبل غیر از آن مسئله سیاسی که به هر حال لااقل در مواردی میتواند موثر باشد( ولی به نظر من مهم نیست) این است که این جایزه به افرادی میرسد که از دانش کافی در یک زمینه علمی برخوردار باشند و تحقیقات بی همتایی در آن زمینه انجام داده اند و نتایج بسیار موثری در آن زمینه بخصوص بدست آورده باشند. خب این یک واقعیت است که تمام انسانهای سالم و طبیعی از هر نژاد و دسته ای از توانایی کافی برای کسب دانش و وارد شدن به محیط پژوهشی و مسلط شدن بر رشته های مختلف علمی را دارند. البته تفاوتهای فردی و شخصی و علاقه های متفاوت را باید در نظر گرفت ولی این یک اصل است که تفاوتی بین نژادهای مختلف در این زمینه وجود ندارد.

 آن چیزی که تفاوت را ایجاد میکند در امکانات و فرهنگ و تصمیم جوامع مختلف نهفته است.  بعنوان مثال در ایران خودمان بدلیل فرهنگ کهنی که دارد همیشه در این جامعه علم و دانش (هرچند غیر عملی و بدون کابرد فوری عملی باشد) یک مزیت تلقی شده و مورد احترام است. فرهنگ کتاب و کتابخوانی همیشه مورد احترام بوده است و افراد دانشمند و با سواد و حتی شاعران و نویسندگان همیشه مورد احترام بوده اند و الگو محسوب میشدند. اینکه مجسمه شاعران و نویسندگان مهم همیشه در میدانهای شهر ها حضور داشته اند و خیابانها به نام آنها نام گذاری میشده بدون دلیل نیست. این مسئله توسط دستورات دینی ما که امر به دانش آموختن در هر شرایطی دارد هم تقویت شده و موجب شده که فرهنگ این ملت همیشه یک سر و گردن بالاتر از  بسیاری از کشورهای اطراف باشد (در هیچ دینی به اندازه اسلام توصیه به دانش اندوزی نشده است). الان هم این مسئله را تا حدودی میتوان از سرعت رشد مقالات علمی ایران در جهان دید. در مورد یهودیان هم احتمالا با تفاوتهایی چنین مسئله ای صادق است همین بس که در آمریکا ایرانی ها با سوادترین و موفق ترین جمعیت اقلیت پس از یهودیان هستند. (البته در این مورد مطمئن نیستم و شاید اشتباه میکنم ولی فکر میکنم که درست است).

 در مورد یهودیان و پیشرفت آنها در رابطه با مطلبی که عرض کردم کسانی هستند که از من بیشتر آنها را میشناسند و بهتر میتوانند نظر بدهند. ولی بنظرم میرسد که یک عامل که در مورد آنها صادق است (البته به وضوح نه در مورد همه آنها چون افرادی را هم از آنها میشناسم که بنظر نمیرسد اینگونه باشند) این است که آنها در آشکار و یا پنهان خودشان را بالاتر و انسان تر از باقی انسانها میدانند. و این باعث شده که بشدت در صدد برتری جویی از هر نظری برآیند از جمله در مورد علم و دانش. و نتیجه تلاش شدید آنها در دستیابی به قله های علم شده است. این از آن جاهایی است که از فرضیات غلط به نتیجه مناسب میرسیم. و از آن جاهایی است که پایه اگرچه غلط است و قابل انتقاد میباشد ولی افرادی با استفاده از این پایه به جای مورد نظر رسیده اند. خیلی از این پایه انتقاد نمیکنم به این دلیل که ما خودمان هم یک نوع خفیف (نه به شدت یهودیان) از این نوع خود بزرگ پنداری در برابر عربهای همسایه مان را داریم که باید اعتراف کرد که کاملا غلط است. و ما و البته یهودیان باید این را بپذیریم که هیچ تفاوت آشکاری میان افراد بشر از هر گروه و ملتی در توانایی های فکری آنها وجود ندارد و همه با هم برابریم.

مسئله دیگر مسئله امکانات است. این مورد حیاتی ترین و مهم ترین عامل است و نقشی اساسی در تعیین سرنوشت علمی افراد دارد. بدنیا آمدن در خانواده ای که غنای مادی و معنوی دارد (مثلا پدر و مادر تحصیل کرده هستند و توان مالی خوبی دارند) جامعه ای که از آرامش برخوردار است (مثلا کشور درگیر جنگ داخلی و تشنج نیست) و بدنیا آمدن در محیطی که آماده پذیرش پیشرفت افراد و کمک به آنها است (مثلا کشوری که مستقل و در حال پیشرفت است ویا پیشرفته و توسعه یافته است و دولت امکان و فهم و برنامه صحیح برای رشد جوانان ان مرز و بوم را دارد) همه و همه از عوامل بسیار مهم در این زمینه است.

 فراهم بودن امکاناتی مثل دانشگاهها و دوره های تحصیلی وبرخورداری از کمک هایی مثل بورسهای تحصیلی و استادان خوب وآزمایشگاهها و امکانات پژوهشی و در تماس بودن با طیف وسیعی از افراد همکار که در همان زمینه کار تحقیقاتی میکنند و استفاده از ایده های آنها از مواردی هستند که باید باشند تا شما بتوانید پیشرفت علمی داشته باشید. در این موارد آخری یک مقدار بسیار کم تفاوت میتواند باعث فرق بسیار زیاد در نتیجه نهایی شود که اهمیت آن را نمایش میدهد.

خب فکر میکنم حالا همه میدانند که چرا تعداد یهودیانی که جایزه نوبل گرفته اند بسیار بیشتر از مسلمانان است. حضور انها در کشورهای غربی بخصوص پس از انقلاب صنعتی و تلاش آنها برای اشغال مقامهای مهم و جمع پول و ثروت و در اختیار گرفتن عنان و افسار افراد مهم در کشورهای پیشرفته تر و نفوذ به مراکز تصمیم گیری باعث شد تا امکانات لازم برای کمک به همکیشانشان را پیدا کنند و منابع لازم برای پیشرفت را به همراه حضور در محل و کشورهای مناسب داشته باشند. آن حس خاص در برتر دانستن خودشان هم عامل مهم در تلاش برای اشغال پست های علمی بوده است. نگران پول هم نبوده اند و کمک و حمایت هم همیشه بوده است.

 در مقابل ما مسلمانان با فراموش کردن دستورات مذهبی در باره اهمیت دانش اندوزی و بدلیل گرفتار شدن در آغوش اختلافات قومی و مذهبی از دنیا عقب ماندیم و تازه داریم بیدار میشویم و متوجه میشویم که چه فاصله بزرگی را باید پر کنیم. اینجا است که دوستان باید بدانند که حتی در این سایت نباید اختلافات خود را به سر حد درگیری حتی کلامی برسانند. عوامل استعمار هم که نهایت تلاششان را برای ضعیف نگه داشتن ما کرده اند. یک نمونه حاضر و آماده تلاش انها برای ممانعت از دستیابی ما به انواع کارخانه های صنعتی از گذشته تا حالا بوده است. همین الان هم که داریم خودمان تلاش میکنیم تا روی پای خود به ایستیم بوضوح میتوان دید که در موارد مختلف با تهدید و تحریم تلاش میکنند تا مانع شوند. همانطور که قبلا هم عرض کردم یک دلیل مهم بدلیل ترس انها از پیشرفت ما است و بدلیل قرار گرفتن ما در موقعیت بسیار مهم در منطقه ای بسیار مهم است.

 توجه کنید که دو مسئله در اینجا مهم است. اول آنکه ما داریم تلاش میکنیم عقب ماندگی مان را بتدریج جبران کنیم. و دولت ما اهمیت این مسئله را درک کرده و اگرچه اشتباهات مهمی در این مورد دارد ولی دارد تلاش میکند که شرایط را تا حدودی که میتواند فراهم  کند. دوم انکه گرفتن جایزه نوبل اگرچه بسیار مهم است ولی بطور کلی در سرنوشت یک کشور اهمیت مستقیم ندارد. آن چه مهم است این است  که دانشمندان یک کشور تلاش کنند تا از دانش ثروت ایجاد کنند و جامعه و کشور را قوی کنند. و این تنها توسط تلاش جمعی انها حاصل میشود نه توسط یک برند جایزه نوبل تنها.

  • Upvote 2
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

 

همین کار اسرائیلی ها رو وهابی ها دارن میکنن یعنی از سمت شرق ما شروع میکنن توی یه منطقه وسیع مثلا 4 تا روستا رو کامل میخرن کل منطقه وسط روستا که خالیه هم میشه حوضه نفوذشون

 

لازم نیست زمین بخرن. دارن با سرمایه گذاری روی نسل جدید اهل سنت خصوصا تو سیستان و بلوچستان، جمعیت سربازان ابوبکر بغدادی رو تو خاک ما افزایش میدن. تو خیلی مناطق ترکیب جمعیتی رو تغییر دادن ولی زمین نخریدن.

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

به نام خدا

 سلام.

شاید انجام این چنین بحث هایی اگر چه مایه تاسف است ولی ممکن است با دیدی خوشبینانه ضروری باشد. به این دلیل که باعث میشود که ما کمی بیشتر به فکر افزایش دایره اطلاعات خودمان در مواردی بیافتیم که نیاز به آگاهی دارد تا تصمیماتمان را بر پایه عقل و فکر صحیح بگیریم و اگر تصمیمی در کشور گرفته میشود بدانیم که چرا این چنین تصمیمی گرفته میشود. حتی وجود افرادی که با شدت و تعصب با عقاید ما مخالفند هم این مزیت را دارد که چالش روبرو را قوی تر میکند. با تمام این حرفها بالاخره برخی که در مواضعشان شک و تردید وجود داشت کم کم دارند موضعشان را مشخص میکنند و این خوب است که بدانیم با چه کسی طرف هستیم.

 من اول از همه تشکر میکنم از برخی از دوستان که از کیان و مبارزه برای آرمان فلسطین بدرستی دفاع میکنند. پاسخ بیشتر ادعاهای افرادی که از رژیم صهیونیستی دفاع میکنند در صفحه های پیش توسط دوستان مختلف داده شده و این دیگر به انصاف افراد مربوط میشود که بپذیرند و یا نه.

دوم این که باید یک چیز را بپذیریم و آن اینکه تعداد یهودیانی که جایزه نوبل گرفته اند بسیار بیشتر از مسلمانان است. دلیل این مسئله با توجه به برتری آشکار در جمعیت مسلمانان چیست؟

من تردید ندارم و میدانم که آنهایی که احساس خود کم بینی دارند چه نتیجه غلطی میخواهند از چنین بحثی بگیرند. مسئله جایزه نوبل غیر از آن مسئله سیاسی که به هر حال لااقل در مواردی میتواند موثر باشد( ولی به نظر من مهم نیست) این است که این جایزه به افرادی میرسد که از دانش کافی در یک زمینه علمی برخوردار باشند و تحقیقات بی همتایی در آن زمینه انجام داده اند و نتایج بسیار موثری در آن زمینه بخصوص بدست آورده باشند. خب این یک واقعیت است که تمام انسانهای سالم و طبیعی از هر نژاد و دسته ای از توانایی کافی برای کسب دانش و وارد شدن به محیط پژوهشی و مسلط شدن بر رشته های مختلف علمی را دارند. البته تفاوتهای فردی و شخصی و علاقه های متفاوت را باید در نظر گرفت ولی این یک اصل است که تفاوتی بین نژادهای مختلف در این زمینه وجود ندارد.

 آن چیزی که تفاوت را ایجاد میکند در امکانات و فرهنگ و تصمیم جوامع مختلف نهفته است.  بعنوان مثال در ایران خودمان بدلیل فرهنگ کهنی که دارد همیشه در این جامعه علم و دانش (هرچند غیر عملی و بدون کابرد فوری عملی باشد) یک مزیت تلقی شده و مورد احترام است. فرهنگ کتاب و کتابخوانی همیشه مورد احترام بوده است و افراد دانشمند و با سواد و حتی شاعران و نویسندگان همیشه مورد احترام بوده اند و الگو محسوب میشدند. اینکه مجسمه شاعران و نویسندگان مهم همیشه در میدانهای شهر ها حضور داشته اند و خیابانها به نام آنها نام گذاری میشده بدون دلیل نیست. این مسئله توسط دستورات دینی ما که امر به دانش آموختن در هر شرایطی دارد هم تقویت شده و موجب شده که فرهنگ این ملت همیشه یک سر و گردن بالاتر از  بسیاری از کشورهای اطراف باشد (در هیچ دینی به اندازه اسلام توصیه به دانش اندوزی نشده است). الان هم این مسئله را تا حدودی میتوان از سرعت رشد مقالات علمی ایران در جهان دید. در مورد یهودیان هم احتمالا با تفاوتهایی چنین مسئله ای صادق است همین بس که در آمریکا ایرانی ها با سوادترین و موفق ترین جمعیت اقلیت پس از یهودیان هستند. (البته در این مورد مطمئن نیستم و شاید اشتباه میکنم ولی فکر میکنم که درست است).

 در مورد یهودیان و پیشرفت آنها در رابطه با مطلبی که عرض کردم کسانی هستند که از من بیشتر آنها را میشناسند و بهتر میتوانند نظر بدهند. ولی بنظرم میرسد که یک عامل که در مورد آنها صادق است (البته به وضوح نه در مورد همه آنها چون افرادی را هم از آنها میشناسم که بنظر نمیرسد اینگونه باشند) این است که آنها در آشکار و یا پنهان خودشان را بالاتر و انسان تر از باقی انسانها میدانند. و این باعث شده که بشدت در صدد برتری جویی از هر نظری برآیند از جمله در مورد علم و دانش. و نتیجه تلاش شدید آنها در دستیابی به قله های علم شده است. این از آن جاهایی است که از فرضیات غلط به نتیجه مناسب میرسیم. و از آن جاهایی است که پایه اگرچه غلط است و قابل انتقاد میباشد ولی افرادی با استفاده از این پایه به جای مورد نظر رسیده اند. خیلی از این پایه انتقاد نمیکنم به این دلیل که ما خودمان هم یک نوع خفیف (نه به شدت یهودیان) از این نوع خود بزرگ پنداری در برابر عربهای همسایه مان را داریم که باید اعتراف کرد که کاملا غلط است. و ما و البته یهودیان باید این را بپذیریم که هیچ تفاوت آشکاری میان افراد بشر از هر گروه و ملتی در توانایی های فکری آنها وجود ندارد و همه با هم برابریم.

مسئله دیگر مسئله امکانات است. این مورد حیاتی ترین و مهم ترین عامل است و نقشی اساسی در تعیین سرنوشت علمی افراد دارد. بدنیا آمدن در خانواده ای که غنای مادی و معنوی دارد (مثلا پدر و مادر تحصیل کرده هستند و توان مالی خوبی دارند) جامعه ای که از آرامش برخوردار است (مثلا کشور درگیر جنگ داخلی و تشنج نیست) و بدنیا آمدن در محیطی که آماده پذیرش پیشرفت افراد و کمک به آنها است (مثلا کشوری که مستقل و در حال پیشرفت است ویا پیشرفته و توسعه یافته است و دولت امکان و فهم و برنامه صحیح برای رشد جوانان ان مرز و بوم را دارد) همه و همه از عوامل بسیار مهم در این زمینه است.

 فراهم بودن امکاناتی مثل دانشگاهها و دوره های تحصیلی وبرخورداری از کمک هایی مثل بورسهای تحصیلی و استادان خوب وآزمایشگاهها و امکانات پژوهشی و در تماس بودن با طیف وسیعی از افراد همکار که در همان زمینه کار تحقیقاتی میکنند و استفاده از ایده های آنها از مواردی هستند که باید باشند تا شما بتوانید پیشرفت علمی داشته باشید. در این موارد آخری یک مقدار بسیار کم تفاوت میتواند باعث فرق بسیار زیاد در نتیجه نهایی شود که اهمیت آن را نمایش میدهد.

خب فکر میکنم حالا همه میدانند که چرا تعداد یهودیانی که جایزه نوبل گرفته اند بسیار بیشتر از مسلمانان است. حضور انها در کشورهای غربی بخصوص پس از انقلاب صنعتی و تلاش آنها برای اشغال مقامهای مهم و جمع پول و ثروت و در اختیار گرفتن عنان و افسار افراد مهم در کشورهای پیشرفته تر و نفوذ به مراکز تصمیم گیری باعث شد تا امکانات لازم برای کمک به همکیشانشان را پیدا کنند و منابع لازم برای پیشرفت را به همراه حضور در محل و کشورهای مناسب داشته باشند. آن حس خاص در برتر دانستن خودشان هم عامل مهم در تلاش برای اشغال پست های علمی بوده است. نگران پول هم نبوده اند و کمک و حمایت هم همیشه بوده است.

 در مقابل ما مسلمانان با فراموش کردن دستورات مذهبی در باره اهمیت دانش اندوزی و بدلیل گرفتار شدن در آغوش اختلافات قومی و مذهبی از دنیا عقب ماندیم و تازه داریم بیدار میشویم و متوجه میشویم که چه فاصله بزرگی را باید پر کنیم. اینجا است که دوستان باید بدانند که حتی در این سایت نباید اختلافات خود را به سر حد درگیری حتی کلامی برسانند. عوامل استعمار هم که نهایت تلاششان را برای ضعیف نگه داشتن ما کرده اند. یک نمونه حاضر و آماده تلاش انها برای ممانعت از دستیابی ما به انواع کارخانه های صنعتی از گذشته تا حالا بوده است. همین الان هم که داریم خودمان تلاش میکنیم تا روی پای خود به ایستیم بوضوح میتوان دید که در موارد مختلف با تهدید و تحریم تلاش میکنند تا مانع شوند. همانطور که قبلا هم عرض کردم یک دلیل مهم بدلیل ترس انها از پیشرفت ما است و بدلیل قرار گرفتن ما در موقعیت بسیار مهم در منطقه ای بسیار مهم است.

 توجه کنید که دو مسئله در اینجا مهم است. اول آنکه ما داریم تلاش میکنیم عقب ماندگی مان را بتدریج جبران کنیم. و دولت ما اهمیت این مسئله را درک کرده و اگرچه اشتباهات مهمی در این مورد دارد ولی دارد تلاش میکند که شرایط را تا حدودی که میتواند فراهم  کند. دوم انکه گرفتن جایزه نوبل اگرچه بسیار مهم است ولی بطور کلی در سرنوشت یک کشور اهمیت مستقیم ندارد. آن چه مهم است این است  که دانشمندان یک کشور تلاش کنند تا از دانش ثروت ایجاد کنند و جامعه و کشور را قوی کنند. و این تنها توسط تلاش جمعی انها حاصل میشود نه توسط یک برند جایزه نوبل تنها.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

لازم نیست زمین بخرن. دارن با سرمایه گذاری روی نسل جدید اهل سنت خصوصا تو سیستان و بلوچستان، جمعیت سربازان ابوبکر بغدادی رو تو خاک ما افزایش میدن. تو خیلی مناطق ترکیب جمعیتی رو تغییر دادن ولی زمین نخریدن.

سلام تا نزدیکی کرمان هم زمین هایی رو خریدن صد البته بین اهل سنت در همه جای ایران دارن کار میکنن(و بعضی جاها بین شیعه icon_eek  ) توی سیستان بلوچستان حتی با کوچاندن از پاکستان دارن کار میکنن.(بیشترین نرخ رشد جمعیت ایران مال اینجاست کمترین تلاق هم مال اینجاست دیگه خودتون حساب کنید مثلا 10 سال دیگه چی میشه)  از حوزه اهل سنت (دیگه اون حوزه به نظرم رسما مال وهابی هاست) انبار اسلحه پیدا کردن. یه مسئول ثبت احوال که حاظر نشد باهاشون همکاری کنه رو ترور کردن (برای شناسنامه دادن به غیر ایرانی ها) کلا بخوام ناله کنم هممون میشینیم گریه میکنیم خطر بخصوص در سیستان و بلوچستان جدی هست. هر جا هم دشمن با نسخه خودش داره کار میکنه.

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

لابد بخاطر همین رفتار دوستانه بود که میلیشیاهای یهودی مدام با انگلیسیها درگیر بودن! اون قدری که با انگلیس درگیر بودن با اعراب نبودن. اکثر رهبران نسل اول اسرائیل قبلا تحت تعقیب دولت انگلیس بودن.

 

راستی نظرتون در مورد پیشنهاد شوروی در باره تشکیل دو کشور عربی و عبری چیه؟ لابد چون رفیق استالین فرموده، پیشنهاد هوشمندانه ای بوده؟

 

همین درگیری و حملات ارازل و اوباش صهیونیست به سربازان انگلیسی در فلسطین رو هم میشه در راستای تحت فشار گذاشتن انگلیسی ها به خروج از منطقه و واگذار کردن کنترلش به رهبری یهودی ها در اون منطقه دونست 

 

نمیدونم اصرار شما به انحراف از بحث و کشاندنش به کشورهای دیگه چیه ؟ اینکه سیاست شوروی درباره فلسطین و اسراییل چه بود بحث جدایی رو میطلبه ، شوروی از قضیه اسراییل و فلسطین منافع خودش رو دنبال میکرد و استالین با این تصمیم میخواست هم خودش رو از شر یهودی های شوروی (که کم هم نبودند) خلاص کنه و هم انتظار داشت با طرح تشکیل دو کشور عبری عربی در فلسطین و خروج سربازان انگلیسی ، نفوذ انگلیس در منطقه کاهش پیدا میکنه که تا حدودی همینجوری هم بود. 

  • Upvote 7
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب الیاس شما اول یکبار ماجرای حمله اعراب به قلمرو بیزانس و شام رو بخونید بعد در مورد گسترش اسلام و شکوه فتوحات خلفای غاصب اظهار نظر بفرمایید. 

 

 

شما خوندید کفایت میکنه...

 

این همه مطلب نوشتیم و استدلال کردیم.بعد شما اومدی یه هو یه چی گفتی و نه جواب منطقی دادی نه حساب شده.

چه ربطی داشت صحبتهای بنده به خلفای غاصب

 

جناب رایش مارشال شما برو اول اصول کشاورزی در خاکهای شور و مبانی پرورش میگو رو بخون بعد صحبت نظر بفرما...

  • Upvote 3
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

همین درگیری و حملات ارازل و اوباش صهیونیست به سربازان انگلیسی در فلسطین رو هم میشه در راستای تحت فشار گذاشتن انگلیسی ها به خروج از منطقه و واگذار کردن کنترلش به رهبری یهودی ها در اون منطقه دونست 

 

نه! مگه خودتون نفرمودید که انگلیس منطقه رو تقدیم صهیونیستها کرده؟ پس چرا باید بین این دو متحد جنگ در بگیره؟

 

 

 

نمیدونم اصرار شما به انحراف از بحث و کشاندنش به کشورهای دیگه چیه ؟ 

دقیقا همینه که همه کاربران متوجه استانداردهای دوگانه شما در مورد اسرائیل بشن. هر جا اسم شوروی و روسیه میاد پشت سرش تاییدات جناب چکا سرازیر میشه و هر جا اسم غرب و اسرائیل میاد ایشون طبق معیارهای خودشون اونها رو محکوم میکنن.

 

 

 

 اینکه سیاست شوروی درباره فلسطین و اسراییل چه بود بحث جدایی رو میطلبه ، شوروی از قضیه اسراییل و فلسطین منافع خودش رو دنبال میکرد و استالین با این تصمیم میخواست هم خودش رو از شر یهودی های شوروی (که کم هم نبودند) خلاص کنه و هم انتظار داشت با طرح تشکیل دو کشور عبری عربی در فلسطین و خروج سربازان انگلیسی ، نفوذ انگلیس در منطقه کاهش پیدا میکنه که تا حدودی همینجوری هم بود. 

بله احسنت به این همه هوش و درایت دایی یوسف! واقعا این تصمیم گیری درش نبوغی نهفته که تمام ابناء بشر از ابتدای تاریخ هم جمع بشن نمیتونن درکش کنن. ماشاالله! 

 

 

چه ربطی داشت صحبتهای بنده به خلفای غاصب

 

ربطش اینه که اعراب تحت رهبری افرادی ظالم و غیر قابل تایید توسط شیعه، شامات رو اشغال کردن و این اشغال مشروعیت دینی نداره. پس بیخودی جنبه اسلامی ماجرا رو بزرگ نکنید.

اسرائیل همونقدر مال اعراب هست که ایران هست. هر دو توسط عمر اشغال شدن و اعراب در هر دو سرزمین ساکن شدن و ادعای مالکیتشون هنوز هم ادامه داره. 

  • Upvote 12
  • Downvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

       



      هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است.
       



      اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است.
      حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد.
      طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود.
      قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد.
      البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد.
      اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟



      به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد.
      در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است.
      مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد.
      بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد.
      ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود.
      این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند.


       
      این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد.

      اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد!
      پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی.
      «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است.
      با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد.

       

      ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است.
      وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است.
      «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد.
      بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است.
      «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد.
      ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است!
      همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است.
      کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
       
    • توسط crazy-doctor
      بسم رب الشهدا و صدیقین


      سلام
      در انجمن گشتم مطلب کامل و جامعی راجع به شهدای مقاومت اسلامی ( حزب الله -حماس و...) پیدا نکردم در نتیجه این تاپیک را ایجاد کردم تا با کمک شما
      شهدای مقاومت اسلامی را در سال های اخیر به طور اجمالی معرفی بکنیم

      -------------------------------
      شروع میکنیم با

      سردار شهید رانی عدنان بزی یا ان طور که بچه های حزب الله صدا میزنند حاج حاتم



      حاج حاتم از بچه های جنوب لبنان و اهل بنت جبیل متولد 1967 از اعضاب قدیمی حزب الله و فرمانده یکی از محور های مقاومت در جنگ 33 روزه بود .
      ایشون مهندسی مکانیک خونده بود و مدرس مدرسه فنی بنت جبیل که این مدرسه در جنگ 33 روزه سیزده شهید تقدیم اسلام کرد

      حاج حاتم و سید حسن نصر الله
      این شهید بزرگوار مدتی را هم در زندان های رژیم صهیونیستی زندانی بود البته مطمئن نیستم اما احتمال اینکه ایشون از ازاد شده های سال 2000
      ( بعد از عقب نشینی اراذل صهیونیست )باشند هست
      دو روز مانده به پایان جنگ صهیونیست ها هلی بورنی را در روستای غندوریه انجام میدن که هدف اون ملحق شدن به نیروهای لشکر 106 و محاصره جنوب لیطانی بود...اما با پاتک نیرو های حزب الله و در نتیجه تلفات سنگین عقب نشینی میکنند در حین این پاتک این سردار دلاور به شهادت میرسه روحش شاد و شفاعتش در ان دنیا نصیب ما باشد





      کلیپی گلچین شده وصیت نامه حاج حاتم با زیر نویس فارسی 5mb
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyat-haj hatm.flv
      کلیپ وصیت کامل این شهید 16mb بدون زیر نویس( اصولا زیر نویس لازم نیست کافیه گوش کنید )
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyt kamel-haj hatm.flv
      ----------------------------------------------
      پ.ن جای خالی بخش مقاومت اسلامی در انجمن احساس میشه
      لطفا دوستان در مدیریت زحمت انتقال تاپیک به اسکرول را بکشند ممنون
    • توسط RedArmy
      بررسي جايگاه استراتژيك و توان نظامي عربستان باسلام به نظر من موضوع جالبيه چون اگر تحديدي از سوي عرب ها متوجه ما باشه اين تحديد يا از جانب عربستان يا از جانب مصر و ساير كشورهاي عربي توانايي تحديد مارو ندارند. (با زبان رسمي) شبه جزيره عربستان كشوري است پادشاهي كه توسط آل سعود اداره ميشود . اين كشور مساحتي حدود 2149690 كيلومتر مربع و 27 ميليون نفر جمعيت دارد(جمعيت ما حدود 2.5 برابر عربستان هست واز اين جهت ما برتري داريم) آب وهواي اين كشور گرم وخشك بوده و تمركز جمعيت در مر كز عربستان مي باشد كه اطراف آنرا بيابان ها خشك و طولاني فراگرفته است به همين جهت در طول تاريخ كمتر دشمن خارجي ميل و رغبت براي اشغال و يا نبرد طولاني با اين كشور داشته است.(اين براي ما در صورت جنگ احتمالي مشكل ساز خواهد شد البته براي خود عربستاني هايي كه در اين مناطق ميجنگند نيز مشكل به وجود خواهد آمد). از سال 1932 تا كنون عربستان در هيچ جنگ بزرگ و فراگير شركت نكرده اگرچه در نبردهاي سال 1967 و 1973 بر ضد اسراييل و جنگ اول خليج فارس شركت داشته ولي هرگز در يك نبرد بزرگ به تنهايي شركت نكرده است (به طور كلي عرب ها به ويژه عربستاني ها انسان هايي ترسو هستند و نه جرئت يك جنگ طولاني را دارند و نه توان اين جنگ را ، از اين حيث برتري كامل از آن ماست). با وجود اينكه اين كشور هرگز در جنگ بزرگي درگير نشده ولي اين به معني اين نيست كه عربستان از تجهيز و به خدمت گرفتن يك ارتش كارآمد غافل مانده است. خطر اسراييل براي آنها آنقدر بزرگ بوده كه سالانه ميلياردها دلار صرف خريد تسليحات مي كنند(ممكن است برخي با شنيدن جمله قبلي به خود بگويند مگر عربستان با آمريكا و اسراييل متحد نيست و روابط خوبي با آنها ندارد ، در پاسخ به اين سوال بايد بگويم بزرگترين دشمن اسراييلي ها ، عرب ها هستند حتي دشمني آنها با عرب ها از دشمني با ما جدي تر است به طوري كه در آموزش كودكانشان هم از عربها به عنوان جدي ترين دشمن ياد ميكنند كه بايد نابود شوند ، اين چيزي است كه عربستان و تمام كشورهاي عربي مي دانند و هيچگاه از اسراييل غافل نميشوند مثل استالين كه با آلمان توافق صلح امضا كرد اما آلمان ها باز به شوروي حمله كردند ). بعد از انقلاب اسلامي در ايران ، عربستان همواره ايران و گروهايي چون حزب ا... لبنان را دشمن و رقيب خود مي ديده و همواره با ايران بر سر اينكه چه كسي قدرت اول منطقه و جهان اسلام است كشمكش داشته است( تحديد نظامي از سوي ايران داستاني است كه آمريكا و اسراييل آنرا ساختند و اين عرب ها ساده لوح متسفانه آنرا باور كردند ). اقتصاد عربستان وابسته به نفت است به طوريكه 75 درصد از درآمد اين كشور را فروش نفت تامين مي كند . با بروز جنگ بين آمريكا و عراق در سال 2003 و افزايش سرسام آور قيمت نفت كه تا كنون نيز ادامه داشته ، درآمد عربستان افزايش يافته است وبه تبع آن عربستان توانسته بودجه نظامي خود را به ميزان بسيار زيادي افزايش دهد به طوريكه در سال 2006 به رقم شگفت انگيز 31 ميليارد دلار رسيد(چيزي نزديك به بودجه نظامي روسيه). وزارت دفاع عربستان در سال 1962 تاسيس شده و از بدو تاسيس توسط خاندان سلطنتي فرمانده اي مي شود . اين وزارت خانه مسئول هدايت و ساخت و خريد تجهيزات ارتش را بر عهده دارد. خدمت سربازي در عربستان داوطلبانه بوده و دوره خدمت 3سال با حقوق و مزاياي كامل مي باشد. عربستان از سربازان ماهر و آموزش ديده استفاده مي كند. اكثر افسران در ابتدا در مدارس ارتش تحصيل كرده و سپس وارد دانشكده افسري مي شوند(آموزش پايه اي كاري است كه ارتش هاي بزرگ مثل روسيه انجام مي دهند و ما از اين جهت از عربستاني ها عقب تر هستيم). يونيفرم سازماني ارتش عربستان از يونيفرم ارتش هاي آمريكا و انگلستان متاثر شده است. خلبان هاي نيروي هوايي عربستان توسط مربيان انگليسي آموزش مي بينند (از اين لحلظ به دليل كم بود امكانات باز ما عقب تر هستيم). ارتش عربستان براي آموزش نيروهاي خود از كارشناسان فرانسوي ، آمريكايي و انگليسي استفاده مي كند. نيروي زميني عربستان داراي 70تا73 هزار نفر پرسنل است البته 200 هزار نيروي داوطلب نيز در اين نيرو خدمت مي كنند(نيروي زميني ايران ، قوي ترين نيروي زميني در منطقه است). عربستان داراي تعداد زيادي تانك از جمله 315 تانك پيشرفته آبرامز ام-1 است كه اين كشور بعد از مصر بزرگترين دارنده اين تانك در خاورميانه محسوب مي شود. عربستان در سال 1980 تعدادي موشك دانگ فنگ3 با برد 2400 كيلومتر از چين خريد(از لحاظ برد موشكي عربستان تقريبا با ما برابري ميكند اما ما صاحب تكنولوژي هستيم و به زودي برد موشك هايمان از عربستان بيشتره مي شود). در بعد هوايي در گذشته شايد هواپيماهاي ما توان مقابله با اف-15ها و ساير هواپيماهاي عربستان را داشتند اما اكنون عربستان باخريد هواپيماهاي جديد و پيشرفته نظير 72فروند يوروفايتر از لحاظ هوايي از ما برتر است(ما شايد هواپيما جديد نخريده باشيم اما تسليحات ضد هوايي قوي نظير تور ام-1 و اس-300 داريم كه كشورمان را خوب پوشش مي دهند و از لحاظ پدافند هوايي خيلي از عربستان برتر هستيم هرچند بايد نيروي هوايي خودمان را نيز تقويت كنيم اگر بتوانيم بر روي طرح ميگ-39 سرمايه گذاري كنيم كه به مشكلات مالي برخورد كرده است ، و روس ها با ما همكاري كنند و اين هواپيماي فوق پيشرفته را به ما بدهند توان نيروي هوايي ما بسيار افزايش مي يابد ، لازم به ذكر است كه ميگ-39 يك هواپيماي فوق پيشرفته است كه قابليت هاي آن بسيار بالاتر از يوروفايتر مي باشد). در رابطه با نيروي دريايي عربستان بايد بگويم كه هرچقدر هم كه عربستان قوي باشد ما ابزارهايي داريم كه بتوانيم از خودمان دفاع كنيم و خليج فارس را در كنترل كامل خودمان بگيريم. در كل و با در نظر گرفتن فاكتورهاي مختلف توانايي نظامي ايران از عربستان بالاتر است و در صورت بروز جنگ احتمالي ما بيشتر به عربستان ضربه وارد خواهيم كرد ، دليل برتري ما اين است كه نيروهاي مسلح ما از حداقل امكانات حداكثر استفاده را مي كنند. منتظر نظرات ساير دوستان هستم به ويژه دوست خوبم mostafa_by هستم .
    • توسط hamed_713
      فارخور نام پایگاه نیروی هوایی هند در کشور تاجیکستان است! این پایگاه در 130 کیلومتری جنوب شرقی شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان قرار دارد. این تنها پایگاه نیروی هوایی هند در خارج از این کشور است که تنها دو کیلومتر از مرز بین افغانستان و تاجیکستان فاصله دارد. عهدنامه بین هند و تاجیکستان برای احداث پایگاه در این کشور در سال 2003 امضائ شد و در سال 2004 به تصویب رسید. این پیمان یعنی حضور دائمی نیروهای نظامی هندی در تاجیکستان برای دفع هرگونه تهدید احتمالی خارجی و تامین امنیت کشور به تصویب رسیده است.کار بر روی احداث پایگاه بلافاصله اغاز گردید و اکنون پایگاه در حالت امادگی کامل به سرمیبرد واز اوایل سال 2007 کاملا قابل استفاده است. جزئیاتی از ساخت پایگاه در دسترس نیست اما گمان میرود که مصالح نظامی هندی از اسیای مرکزی تامین شده باشند.تقریبا 70 درصد جنگ افزار های هندی از روسیه و اتحاد جماهیر شوروی پیشین بدست امده است. بر طبق اخبار گوناگون گمان میرود که پس از تکمیل بنا پایگاه میزبان 12 الی 14 فروند جنگنده بمب افکن میگ 29 خواهد بود پایگاه فارخور عمق و برد بیشتری را در اختیار نیروهای نظامی هند فرار میدهد که برای انان موجب ایفای نقش بیشتری در اسیای جنوبی و ظهور ملموسی از حرکت هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی است هدف سیاسیی که در سال 2003-2004 رسما اعلام کرده اند دلائل پنهانی تاسیس این پایگاه میتواند رقابت هند و پاکستان بر روی شبه قاره باشد پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان نگرانی شدید خود از این مساله را به مقامات تاجیکستان ابراز داشت در حقیقت هواپیماهای هندی میتوانند در عرض چند دقیقه خود را به پاکستان برسانند! پایگاه فارخور یکی از نمونه های بارز از تلاش هندی ها برای ارتقای ثبات در افغانستان و بالا بردن توان دهلی نو در فراهم اوردن نفت چه از اسیای جنوبی و چه از اسیای مرکزی است. هند بطور معلوم محدود شدن نقش خود به ناحیه سوق الجیشی جنوب اسیا را نخواهد پذیرفت برنامه هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی تنها برای مصارف نظامی نیست بلکه دسترسی به منابع انرژی اسیای مرکزی برای هند امری حیاتی به شمار میرود. دهلی نو به دنبال دسترسی به نفت و گاز قزاقستان وانجام پروژه های ملیونی مثل خط لوله ایران-افغانستان-پاکستان-هند و دیگری پیوستن ترکمنستان افغانستان پاکستان وهند. هرکدام از این خط لوله ها یا هر دوی اینها میتواند در دستیابی هند به منابع انرژی تاثیر مهم و قابل اطمینانی داشته باشند به شرطی که روابط دوستانه بین هند و پاکستان تقویت گردد هند خواهان توسعه شبکه ی قدرت جدیدی در اسیاست که ایالات اسیا را با ان به مبدائیت شبه قاره یکی میکند این نظریه ای است که از سوی ایالات متحده در گذشته بشدت حمایت شده است. هنگامی که هند از شبکه ای جدید در اسیای مرکزی برای بالا بردن نمودار جامع اقتصادی خود بهره جوید واشنگتن این پروژه را راهی برای مقابله با نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در اسیای مرکزی میبیند منبع: نوشته شده توسط محمد- مجله هوايي
    • توسط 00Amin
      ه گزارش فارس، پايگاه اينترنتي "گلوبال ريسرچ " (Global Research) در مقاله‏اي به‏قلم "اوا گولينجر " (Eva Golinger)، وكيل دعاوي و روزنامه‏نگار آمريكايي مقيم ونزوئلا نوشت: "هوگو چاوز " رئيس جمهوري ونزوئلا اخيرا در يك برنامه تلويزيوني و راديويي فاش كرد كه هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي (UAV) به شكل غيرقانوني وارد مرزهاي هوايي ونزوئلا شده‏اند. رئيس جمهوري ونزوئلا ديده شدن يكي از اين هواپيماها را بر فراز پايگاه نظامي "فورت مارا " (Fort Mara) واقع در استان "زوليا " (Zulia) در نزديكي مرز اين كشور با كلمبيا تائيد كرد. بسياري از سربازان ونزوئلايي هواپيماي بدون سرنشين مذكور را مشاهده كرده و موضوع را به اطلاع فرماندهان خود رسانده‏اند. پس از اين واقعه چاوز دستور داده است كه از اين پس هر يك از اين هواپيماهاي بدون سرنشين كه در قلمرو ونزوئلا ديده شوند بايد فورا سرنگون شوند. وي با تاكيد بر آمريكايي بودن اين هواپيماهاي بدون سرنشين، ايالات متحده را متهم كرد كه در حال برهم زدن آرامش منطقه است.

      * راه‌اندازي ناوگان چهارم ايالات متحده در آمريكاي لاتين بعد از 60 سال

      اين وكيل دعاوي آمريكايي اضافه كرد: قبلا نيز رئيس جمهوري ونزوئلا هشدار داده بود كه آمريكا از طريق جزاير "آروبا " (Aruba) و "كورازائو " (Curazao) به تهديد نظامي ونزوئلا مبادرت مي‏ورزد. اين جزاير در فاصله 50 مايلي سواحل شمال غربي ونزوئلا قرار داشته و مستعمره هلند محسوب مي‏شوند. در سال 1999 قراردادي بين هلند و ايالات متحده منعقد شد كه به آمريكا اجازه مي‏داد در اين دو جزيره پايگاه نظامي ايجاد كند. اين قرارداد در اصل تصريح مي‏كند كه نيروهاي آمريكايي اجازه دارند عمليات خود بر ضد قاچاقچيان مواد مخدر را از اين جزاير ترتيب دهند. با اين‏حال، پس از سپتامبر 2001، آمريكا از تمامي پايگاه‏هاي نظامي خود در سراسر جهان براي آنچه عمليات ضدتروريستي خوانده مي‏شود، استفاده مي‏كند. در سال‏هاي اخير پايگاه‏هاي نظامي واقع در آروبا و كوروزائو براي عمليات اطلاعاتي و شناسايي عليه ونزوئلا بكار گرفته شده‏اند.
      گولينجر ادامه داد: از سال 2006 واشنگتن اقدام به يكسري تمرينات نظامي پيشرفته كرد كه كورازائو در مركزيت اين تمرين‏ها قرار داشت. طي 5/3 سال گذشته، صدها فروند ناوهاي هواپيمابر، كشتي‏هاي جنگي، هواپيماهاي نظامي، هليكوپترهاي "بلك هاوك "، زيردريايي‏هاي هسته‏اي و هزاران نيروي نظامي آمريكايي در درياي كارائيب به انجام تمرينات نظامي پرداخته‏اند. اين تمرينات نظامي موجب برانگيخته‏شدن نگراني در كشورهاي منطقه شده است. از جمله اين كشورها و بيش از سايرين ونزوئلا در معرض اين تهديدها قرار دارد. ونزوئلا در عرصه ديپلماتيك نيز آماج حملات، انواع دشمني‏ها و تعرضات واشنگتن قرار داشته است.
      در سال 2008، پنتاگون "ناوگان چهارم دريايي " خويش را با هدف دفاع از منافع آمريكا در آمريكاي لاتين باز راه‏اندازي كرد. ناوگان چهارم در سال 1950 و پس از اتمام ماموريت‏هاي مرتبط با جنگ جهاني دوم غيرفعال شده بود. راه‏اندازي مجدد اين ناوگان پس از 60 سال نگراني گسترده‏اي را در ميان كشورهاي آمريكاي لاتين ايجاد كرده و آنان را بر آن داشت تا "شوراي دفاع مشترك " تشكيل داده و خود را در برابر تهديدهاي خارجي آماده كنند. پنتاگون صراحتا پذيرفت كه راه‏اندازي مجدد ناوگان چهارم نيروي دريايي آمريكا با هدف "نشان دادن قدرت ايالات متحده در منطقه " انجام شده و اين پيام را مخابره مي‏كند كه "آمريكا آماده است تا از متحدينش در منطقه دفاع كند. " اين اظهارات مقامات پنتاگون به معناي حمايت ايالات متحده از كلمبيا و تشر زدن به ونزوئلا تلقي شد.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " تصريح كرد: در 30 اكتبر سال 2009 ميلادي، كلمبيا و آمريكا يك توافق همكاري نظامي به امضا رساندند كه بر اساس آن آمريكا مجاز بود 7 پايگاه نظامي در كلمبيا را تحت اختيار خود درآورده و عندالزوم از تمامي تاسيسات نظامي كلمبيا بهره بگيرد. از اين توافقنامه به عنوان بزرگترين توسعه‏طلبي نظامي آمريكا در آمريكاي لاتين ياد مي‏شود. هر چند كه مقامات دو كشور صراحتا ابراز داشتند كه اين توافقنامه در راستاي مبارزه با قاچاق موادمخدر و تروريسم به امضا رسيده است، لكن اسناد رسمي نيروي هوايي ايالات متحده نشان مي‏دهند كه آمريكا از اين پايگاه‏ها براي انجام عمليات نظامي در سراسر منطقه مي‏تواند استفاده كند. اين اسناد همچنين مويد اين نكته بودند كه اين توسعه‏طلبي نظامي با هدف مقابله با تهديد‏هاي دولت‏هاي ضدآمريكايي سر برآورده در منطقه انجام شده است. مطلب ديگري كه در اين اسناد به چشم مي‏خورد اين است كه حضور نظامي در كلمبيا مي‏تواند به عمليات اطلاعاتي و شناسايي كمك كرده و ظرفيت پنتاگون را در رهبري عمليات نظامي در منطقه آمريكاي لاتين افزايش دهد.

      * اتهامات واهي آمريكا به ونزوئلا

      اين روزنامه‏نگار آمريكايي ساكن كاراكاس، پايتخت ونزوئلا كه در سال 2009 ميلادي برنده جايزه بين‏المللي روزنامه‏نگاري مكزيك نيز شده است، افزود: از سال 2006 به بعد، مقامات آمريكايي از ونزوئلا به عنوان كشوري ياد مي‏كنند كه "به طور كامل در مبارزه با تروريسم همكاري نمي‏كند. " در سال 2005 نيز ونزوئلا از سوي واشنگتن كشوري خوانده شد كه "در مبارزه با موادمخدر همكاري نمي‏كند. "عليرغم آنكه هيچ مدركي در اثبات اين اتهامات خطرناك موجود نيست، ايالات متحده اين اتهامات را مبناي افزايش فشارها بر دولت ونزوئلا قرار داده است. در سال 2008، دولت بوش تلاش كرد تا نام ونزوئلا را در فهرست كشورهاي حامي تروريسم قرار دهد. اين تلاش در مراحل مقدماتي با شكست مواجه شدند چرا كه ونزوئلا همچنان يكي از تامين‏كنندگان نفت آمريكا محسوب مي‏شود. اگر آمريكا ونزوئلا را كشوري حامي تروريسم مي‏خواند، آنگاه مجبور بود كليه روابط خود با اين كشور از جمله خريد نفت از اين كشور را متوقف كند.
      با ‏اين‏حال، ايالات متحده همچنان ونزوئلا را يكي از بزرگترين تهديدها براي منافع خويش در منطقه آمريكاي لاتين مي‏داند. آمريكا به طور خاص در خصوص مسائل اقتصادي نگراني‏هايي در منطقه آمريكاي لاتين دارد. آمريكا نگران آن است كه كشورهاي آمريكاي لاتين با برقراري روابط تجاري با كشورهايي نظير روسيه، چين و ايران، غلبه اقتصادي آمريكا را در اين منطقه به خطر بيندازند. اخيرا، "هيلاري كلينتون "، وزير امور خارجه ايالات متحده آمريكا به كشورهاي آمريكاي لاتين نظير بوليوي، برزيل، نيكاراگوئه و ونزوئلا كه اخيرا روابط خود با ايران را تحكيم كرده‏اند هشدار داد كه "من فكر مي‏كنم كه اگر برخي افراد تمايل دارند با ايران حشر و نشر داشته باشند بايد پيش از آن به تبعات اين امر توجه داشته باشند و ما اميدواريم كه ايشان دوباره به اين مطلب فكر كنند ... . " كلينتون اين سخنان را در جريان بررسي سياست‏هاي آمريكا در خصوص آمريكاي لاتين اظهار داشت.
      گولينجر اضافه كرد: دولت كلمبيا نيز اخيرا اعلام داشته است كه قصد دارد يك پايگاه جديد نظامي در نزديكي مرز ونزوئلا داير كند. سرمايه و تجهيزات مورد نياز اين پايگاه را ايالات متحده تامين خواهد. "گابريل سيلوا " (Gabriel Silva)، وزير دفاع ونزوئلا نيز خبر داده است كه دو گردان نيروي هوايي نيز در مناطق ديگري در نزديكي مرز ونزوئلا مستقر شده‏اند. پايگاه جديد نظامي كه قرار است داير شود در منطقه‏اي به نام "گواجيرا پنينسولا " (Guajira peninsula) قرار خواهد داشت كه با استان زولياي ونزوئلا هم‏مرز است. در اين پايگاه 1000 نيروي نظامي مستقر شده و امكان استقرار نيروهاي مسلح آمريكايي نيز در آن فراهم خواهد شد. اين اعلام جديد دولت كلمبيا نيز نوعي اعلام دشمني به ونزوئلا محسوب مي‏شود.
      اظهارات چاوز در خصوص ورود غيرقانوني هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي به قلمرو ونزوئلا نيز بر دامنه بحران بين ونزوئلا و كلمبيا خواهد افزود. هواپيماي وارد شده به قلمرو ونزوئلا در طي سال گذشته در پاكستان و افغانستان جهت به قتل رساندن تروريست‏ها بكار گرفته شده است. اين هواپيماهاي بدون سرنشين حامل موشك بوده و مي‏توانند اهداف زميني را در مناطق حساس هدف قرار دهند.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " در بخش پاياني اين گزارش تصريح كرد: ونزوئلا در مواجهه با اين تهديدات خطرناك در شرايط هشدار قرار گرفته است. سخنان چاوز در خصوص ديده شدن هواپيماهاي نظامي بدون سرنشين آمريكا در حالي ايراد شدند كه پليس ملي ونزوئلا در حال آغاز به كار خويش بود. اين پليس اخيرا در راستاي انجام عمليات پيشگيرانه و ارائه خدمات اجتماعي بنياد نهاده شده است.

      لینک
      http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8811150671
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.