Recommended Posts

من واقعا حرفی برای گفتن ندارم!

بدون شرح:


Larousse-Illustre-1934.jpg

Larousse-Elementaire-1934.jpg

Larousse-French-dictionary-from-1939-Pal

Larousse-1934-Flags.jpg

Larousse-1934-Moroccan-and-Palestine-Fla

مرم به کلیت بحث کاری ندارم فقط در مورد این پرچمها از صحت منبعتون اطمینان دارید؟ چون حقیر پرچم سرزمین فلسطین تحت قیومیت انگلیس رو قبلا دیده بودم، یک مستطیل قرمزه با پرچم انگلستان در یک ربع پرچم، مثل پرچم بقیه مستعمرات, این پرچم:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/33/Palestine-Mandate-Ensign-1927-1948.svg/1600px-Palestine-Mandate-Ensign-1927-1948.svg.png


بعد از دیدن این تصویر رفتم باز هم جستجو کردم ولی منبع درست و درمون برای پرچم ارسالی شما پیدا نکردم. در واقع منبع اصلی یک سایت هست:


http://www.factualisrael.com/1939-palestinian-flag-look-like-surprised/

که بسیار هم افراطی هست، جالبه که در تصویر آخر در گوشه پرچم ادعایی با ستاره داود رد پرچم انگلستان به خوبی دیده میشه، پرچم مراکش هم طبیعی نیست، خلاصه اینکه فتوشاپ نیست ولی فکر میکنم که در کتاب اصلی دست بردن.

در مورد پرچم مراکش هم تحقیق کردم طرح پرچم کنونیشون مربوط به سال 1915 هست، هیچوقت پرچم با ستاره داود نداشتن.

جالبه که در همین سایت نظریات افراطی عجیبی هم دیده میشه، مثلا در همون مطلب مربوط به پرچم مراکش نگارنده نظرش اینه که یهودیها و اعراب در واقع دوستان یکدیگرند و این اروپاییها و آمریکاییها هستن که برای تامین منافعشون بین اونها دشمنی ایجاد کردن 0_0 ؟؟!! ویرایش شده در توسط GRIPEN
  • Upvote 6
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

 

پرچم سرزمین فلسطین تحت قیومیت انگلیس

 هرچی بود پرچم فلسطینی که ما میشناسیم تا 1964 اصلا وجود نداشت! یا اون پرچم قرمز رنگ بود و یا این پرچم یهودی.

این لینکها رو ببینید:

http://fotw.fivestarflags.com/il%7Dz1934.html

http://pamelageller.com/2014/11/the-flag-of-palestine-before-1948.html/

http://drrichswier.com/2014/11/16/flag-palestine-1939/

 

و اما در مورد پرچم مراکش

حتی ویکی هم تصویر ستاره داوود رو داره.

http://en.wikipedia.org/wiki/Flag_of_Morocco

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ببخشید من هرگز نفهمیدم چه چیزی در قدس هست که برای مسلمانان انقدر مقدسه . اگر مسجد الاقصا یا حرم الشریف هست که این مساجد ده ها سال بعد از فوت پیامبر اسلام و توسط خلفای راشدین ساخته شدند و توسط امویه بهشون تقدس داده شد . اگر مسئله سفر شبانه پیامبر هست که نام اورشلیم یا قدس هرگز در قران نیامده . من فلسطینی ها موقع نماز بر روی بت هامیکداش دیدم . روشون به سمت مکه و پشتشون به حرم الشریف هست . قبله برا شهادت ؟ وا ویالله . 

 

در همین منبعی که دوست عزیزمون قرارداد در مورد پرچم مراکش هست تا اخر صفحه برید پایین : 

 

http://www.factualisrael.com/moroccan-flag-nazis-rewrote-history/

ویرایش شده در توسط ariel24
  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

...

در همین منبعی که دوست عزیزمون قرارداد در مورد پرچم مراکش هست تا اخر صفحه برید پایین :

http://www.factualisrael.com/moroccan-flag-nazis-rewrote-history/

قبول دارید که گردانندگان این سایت دارای افکاری افراط گرایانه هستن، افراط گرایانه لقب درستی نیست شاید خل وضع مناسب تر باشه به قول فرنگیا nut job, منظورم اینه که در یک بحث منابع اینچنینی برای هیچکدام از طرفین قابل استناد نیست.

در مورد قدس هم اهمیتش در تقدسشه، مثلا برای یهود و مسیحیت هم تقدس داره، چرا تقدس داره؟ جواب دقیقی نداره، مسءله ای الهیست، بشر ممکنه حالا ندونه یا هیچ وقت دیگه.

اصلا شما چرا از بین این همه سرزمین اونجا رو ارض موعود میدونید؟! احتمالا همین جواب رو به من میدید. ویرایش شده در توسط GRIPEN
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مصر با تخریب خانه ها منطقه حایل با نوار غزه را گسترش می دهد

 

 

مقام های مصری گفتند: در همین راستا اقدامات لازم از جمله تعداد خانه های واقع در نوار مرزی غزه که در مرحله دوم ایجاد منطقه حایل تخریب خواهند شد، مشخص شده است.
مقام های مصری تاکنون بیش از 800 باب خانه واقع در مرز بین رفح و فلسطین به طول 13 کیلومتر و پهنای 300 متر را تخریب کرده اند تا نیروهای ارتش بتوانند تونل هایی را که به برخی از این خانه ها راه دارد، منهدم کنند.
قاهره در پی حمله 24 اکتبر (2 آبان) به نیروهای ارتش در شبه جزیره سینا که به کشته شدن بیش از 30 سرباز این کشور انجامید، تصمیم به ایجاد منطقه حایل در مرز با غزه گرفت.
مقام های مصری به طور تلویحی خاطرنشان کردند که عناصری از غزه در این حملات دست داشته اند و عبدالفتاح السیسی رییس جمهوری این کشور نیز گفت که مشکل غره را به طور ریشه ای حل خواهد کرد.
شماری از ساکنان منطقه که خانه هایشان در طرح ایجاد منطقه حایل قرار گرفت با دریافت غرامت آنها را ترک کردند.
منابع مصری به الحیات گفتند: ارتش به تازگی تونل هایی را به طول بیش از 750 متر در خاک مصر کشف کرده که این امر گسترش منطقه حایل را ایجاب می کند.
این منابع با اشاره به تصمیم دولت مبنی بر افزایش 500 متر به پهنای منطقه حایل در این مرحله و قرار گرفتن شماری از خانه ها در این طرح اعلام کردند که یک هزار و 200 باب خانه به زودی تخلیه و به ساکنان آنها غرامت پرداخت می شود.
منابع یاد شده افزودند: احتمالا پهنای منطقه حایل 200 متر دیگر نیز افزایش یابد و به یک کیلومتر برسد. همچنین ممکن است در مراحل بعدی پهنای این منطقه 500 متر دیگر نیز افزایش یابد و به یک هزار و 500 متر برسد.
این اقدامات در حالی انجام می شود که روز گذشته یک افسر و یک سرباز ارتش بر اثر انفجار یک خودر نظامی در جنوب شهر العریش در شمال سینا کشته و یک سرباز نیز زخمی شد.
از سوی دیگر نیروهای پلیس با خنثی کردن حلمه تروریستی در قاهره، دو تن از چهار فرد مسلحی را که برخی منابع آنها را وابسته به گروه «انصار بیت المقدس» معرفی کردند، به قتل رساندند.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
شیعه انگلیسی، شیعه اسراییلی

خدا آخرش رو بخیر کنه...
  • Upvote 3
  • Downvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خرخره تخم و ترکه یهود رو گرفتیم .... ول نخواهیم کرد  icon_twisted

 

حالا هی صغرا کبرا بچینید

 

به حول قوه ی الهی به چهار هزار سال فساد این قوم کثیف بر روی زمین پایان خواهیم داد .....

 

جهت اطلاع جهود های عزیز عارضم خدمتون که این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست .... دونه دونه یا دسته جمعی ..... قطعا شکار و هلاک خواهید شد

 

هر چه زودتر سرزمین مقدس را ترک کنید وگرنه تا لجام اسبها خون بالا خواهد آمد از کشته های شما

 

صهیونیست های مسلمان هم همگی بدانند شمشیر امام زمان بس برنده و تیز خواهد بود .... 

 

من نمی دونم چرا دوستان با این قماش بحث منطقی می کنند

 

طرف مسلمان باشه و از یهود دفاع کنه ؟!!!

 

مگه کوره ؟ مگه کرده ؟ تا حالا قرآن نخوانده ؟ 

 

با هر قومی سر اسرائیل ولد زنا بحث می کنید ، بکنید ....  ولی با صهیونیست مسلمان بحث نکنید بلکه قرآن بردارید و با انتهای آن بر دهانش بکوبید .... بعضی وقتها برای هدایت قرآنی باید این گونه عمل کرد !! ....

  • Upvote 15
  • Downvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

 

اگر مسئله سفر شبانه پیامبر هست که نام اورشلیم یا قدس هرگز در قران نیامده .

 

 

عزیز دل برادر! مگه ما که تورات و تلمود نخونده هستیم، میایم در مورد تورات و تلمود شما نظر بدیم؟!

 

آیه اول سوره اسرا:

 

سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذي بارَکْنا

  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مگه کوره ؟ مگه کرده ؟ تا حالا قرآن نخوانده ؟

 

 

کر منظورتون هست دیگه؟

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

عزیز دل برادر! مگه ما که تورات و تلمون نخونده هستیم، میایم در مورد تورات و تلمود شما نظر بدیم؟!

 

آیه اول سوره اسرا:

 

سُبْحانَ الَّذي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذي بارَکْنا

 

می خواستم خودم با استفاده از کتاب المغازی واقدی پاسخ بدم که این ایه هیچ ربطی به مسجدی که ده های سال بعد از فوت پیامبر توسط خلفای راشدین ساخته شد نداره اما با اجازه اقای رایش مارشال دیدم مطلب ایشون پر بار تره پس مطالبشون رو کپی پیست می کنم : 

 

انشاالله از تفسیر به رای اطلاع دارید و نیازی نیست که من توضیح بدم تمام تفسیرهایی که مسجد الاقصی رو مسجد فعلی روی تپه موریا(و نه معبد سلیمان) میدونن همگی تفسیر به رای حساب میشن.
http://islamquest.ne...question/fa9473
الان شما یا دیگر دوستان وظیفه دارید من رو ارشاد کنید و از گمراهی بیرون بیارید. من هم فقط قرآن رو قبول میکنم. حالا چطوری قراره برام ثابت کنید سوره اسراء به مسجدی که حداقل 15 سال بعدش ساخته شده اشاره داشته؟ من منتظرم.
لطفا در کنار توضیح دینی یک تضیح تاریخی هم ارائه بدید که کلا مشکل گمراهی من حل بشه.

هزار بار گفتم بازهم میگم قبله اول مسلمین مسجدی نبوده که عمر در سال 15 هجری ساخته. استحضار دارید که سوره اسراء (منبع نام مسجد الاقصی) در دوران سیزده ساله حضور حضرت محمد(ص) در مکه نازل شده. در حالیکه بنای اصلی ساختمانی که شما امروز اون رو مسجد الاقصی میدونید توسط عمر بن خطاب در سال 15 هجری یعنی حداقل 15 سال بعد از نزول سوره اسراء ساخته شده. باید بدونید که کعب الاحبار راهنمای عمر در این اقدام بوده و این شخص نزد شیعیان وجهه جالبی نداره و حضرت علی(ع) این فرد رو کذاب میدونستن.
http://www.maarefisl...8/imam18.16.htm
http://www.maarefisl...8/imam18.15.htm
 اتفاقا رازی که در اینجا نهفته اصلا خوشایند شما نخواهد بود؛

"(عبدالملک) چون از سوی دشمن خارجی آسوده خاطر گشت، آماده سرکوبی پسر زبیر شد. برای مقابله با حجاز از راههای نظامی و سیاسی، هر دو، دست به کار شد. نخست برای اینکه حاجیان شام را نگذارد تا از تبلیغات پسر زبیر متاثر گردند و بدین وسیله دعوت او را در شام گسترش دهند، سفر حج را موقوف ساخت. یعقوبی مینویسد: مردم شکایت کردند که چرا ما را از حج واجب بازمیداری؟ عبدالملک گفت: ابن شهاب زهری از پیغمبر(ص) حدیث میکند که به زیارت سه مسجد باید رفت: مسجد الحرام، مسجد من و مسجد بیت المقدس. امروز برای شما بیت المقدس حرمت مسجدالحرام را دارد. و همین ابن شهاب میگوید: این سنگ، صخره ای که یهودیان بر آن قربانی میکردند، همان سنگ است که پیغمبر(ص) در شب معراج پای بر آن نهاد. 
به دستور عبدالملک برگرد آن سنگ قبه ای ساختند و بر آن پرده های حریر آویختند و خادمانی برای آن معین کردند و مردم را به طواف آن واداشتند و این رسم در تمام دوره بنی امیه باقی بود."
خط آخر از تاریخ یعقوبی جلد3 صفحه8 هست و تمام این متن از کتاب تاریخ تحلیلی اسلام نوشته مرحوم سید جعفر شهیدی صفحه218 نقل شده.
به این ترتیب با چند مساله روبرو میشیم:
1-ساخت این بنا در تمام تواریخ رسمی به اسم عبدالملک ثبت شده و قبل از اون بر روی تپه موریا چنین ساختمانی وجود نداشته. بنی امیه هم تا جایی که یادم میاد هنوز همردیف سه خلیفه غاصب و در نتیجه مورد احترام آقایان وحدتی نیستن.
2-ساخت این بنا بخاطر رقابت سیاسی بین دو گروه ناحق(امویان و زبیریان) و بر ضد فریضه حج بوده.
3-راوی حدیث منزلت بیت المقدس از پیامبر(ص) یعنی ابن شهاب زهری علیرغم محبتی که نسبت به امام سجاد(ع) داشته، از دشمنان حضرت علی(ع) و یکی از عمال حکومت اموی بوده که وظیفه جعل حدیث برای توجیه اقدامات امویان رو بر عهده داشته.
4-قداست تخته سنگ زیر قبه برای محققین اسلامی جای شکه. چرا که هیچ کس در ماجرای معراج همراه پیامبر(ص) نبوده تا محل گام نهادن ایشون رو مشخص کنه. گرچه عده ای حضرت علی(ع) رو همراه پیامبر(ص) میدونن از ایشون هم هیچ خبری در مورد این سنگ نیومده.
5-تنها نقطه تاریخی قبه الصخره تخته سنگی هست که طبق منبع برای یهودیان مقدس بوده و کسانی که امروز داعیه یهود ستیزی و آزادی قدس شریف(!) رو دارن نمیتونن از مقدسات یهودی دفاع کنن.

از لحاظ تاریخی مسجدی که شما و همفکرانتون به نام مسجد الاقصی و در نتیجه به خیال خودتون قبله اول مسلمین میدونید در زمان خلیفه دوم ساخته شده و اون لینکی که با خیال راحت از کنارش رد شدید در مورد احادیث جعلی بنی امیه و تاثیر اونها در تفسیر به رای قرآن بود. قبلا هم گفته بودم که نقش کعب الاحبار در ساخت این مسجد توسط عمر بسیار پررنگه و کسانی که کعب رو لعنت میکنن نمیتونن از بنایی که به مشورت او ساخته شده دفاع کنن.

http://www.maktabeva...ew.aspx?OId=373
http://www.maktabeva...ew.aspx?OId=375

  • Upvote 5
  • Downvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

می خواستم خودم با استفاده از کتاب المغازی واقدی پاسخ بدم که این ایه هیچ ربطی به مسجدی که ده های سال بعد از فوت پیامبر توسط خلفای راشدین ساخته شد نداره اما با اجازه اقای رایش مارشال دیدم مطلب ایشون پر بار تره پس مطالبشون رو کپی پیست می کنم : 

 

انشاالله از تفسیر به رای اطلاع دارید و نیازی نیست که من توضیح بدم تمام تفسیرهایی که مسجد الاقصی رو مسجد فعلی روی تپه موریا(و نه معبد سلیمان) میدونن همگی تفسیر به رای حساب میشن.
http://islamquest.ne...question/fa9473
الان شما یا دیگر دوستان وظیفه دارید من رو ارشاد کنید و از گمراهی بیرون بیارید. من هم فقط قرآن رو قبول میکنم. حالا چطوری قراره برام ثابت کنید سوره اسراء به مسجدی که حداقل 15 سال بعدش ساخته شده اشاره داشته؟ من منتظرم.
لطفا در کنار توضیح دینی یک تضیح تاریخی هم ارائه بدید که کلا مشکل گمراهی من حل بشه.

هزار بار گفتم بازهم میگم قبله اول مسلمین مسجدی نبوده که عمر در سال 15 هجری ساخته. استحضار دارید که سوره اسراء (منبع نام مسجد الاقصی) در دوران سیزده ساله حضور حضرت محمد(ص) در مکه نازل شده. در حالیکه بنای اصلی ساختمانی که شما امروز اون رو مسجد الاقصی میدونید توسط عمر بن خطاب در سال 15 هجری یعنی حداقل 15 سال بعد از نزول سوره اسراء ساخته شده. باید بدونید که کعب الاحبار راهنمای عمر در این اقدام بوده و این شخص نزد شیعیان وجهه جالبی نداره و حضرت علی(ع) این فرد رو کذاب میدونستن.
http://www.maarefisl...8/imam18.16.htm
http://www.maarefisl...8/imam18.15.htm
 اتفاقا رازی که در اینجا نهفته اصلا خوشایند شما نخواهد بود؛

"(عبدالملک) چون از سوی دشمن خارجی آسوده خاطر گشت، آماده سرکوبی پسر زبیر شد. برای مقابله با حجاز از راههای نظامی و سیاسی، هر دو، دست به کار شد. نخست برای اینکه حاجیان شام را نگذارد تا از تبلیغات پسر زبیر متاثر گردند و بدین وسیله دعوت او را در شام گسترش دهند، سفر حج را موقوف ساخت. یعقوبی مینویسد: مردم شکایت کردند که چرا ما را از حج واجب بازمیداری؟ عبدالملک گفت: ابن شهاب زهری از پیغمبر(ص) حدیث میکند که به زیارت سه مسجد باید رفت: مسجد الحرام، مسجد من و مسجد بیت المقدس. امروز برای شما بیت المقدس حرمت مسجدالحرام را دارد. و همین ابن شهاب میگوید: این سنگ، صخره ای که یهودیان بر آن قربانی میکردند، همان سنگ است که پیغمبر(ص) در شب معراج پای بر آن نهاد. 
به دستور عبدالملک برگرد آن سنگ قبه ای ساختند و بر آن پرده های حریر آویختند و خادمانی برای آن معین کردند و مردم را به طواف آن واداشتند و این رسم در تمام دوره بنی امیه باقی بود."
خط آخر از تاریخ یعقوبی جلد3 صفحه8 هست و تمام این متن از کتاب تاریخ تحلیلی اسلام نوشته مرحوم سید جعفر شهیدی صفحه218 نقل شده.
به این ترتیب با چند مساله روبرو میشیم:
1-ساخت این بنا در تمام تواریخ رسمی به اسم عبدالملک ثبت شده و قبل از اون بر روی تپه موریا چنین ساختمانی وجود نداشته. بنی امیه هم تا جایی که یادم میاد هنوز همردیف سه خلیفه غاصب و در نتیجه مورد احترام آقایان وحدتی نیستن.
2-ساخت این بنا بخاطر رقابت سیاسی بین دو گروه ناحق(امویان و زبیریان) و بر ضد فریضه حج بوده.
3-راوی حدیث منزلت بیت المقدس از پیامبر(ص) یعنی ابن شهاب زهری علیرغم محبتی که نسبت به امام سجاد(ع) داشته، از دشمنان حضرت علی(ع) و یکی از عمال حکومت اموی بوده که وظیفه جعل حدیث برای توجیه اقدامات امویان رو بر عهده داشته.
4-قداست تخته سنگ زیر قبه برای محققین اسلامی جای شکه. چرا که هیچ کس در ماجرای معراج همراه پیامبر(ص) نبوده تا محل گام نهادن ایشون رو مشخص کنه. گرچه عده ای حضرت علی(ع) رو همراه پیامبر(ص) میدونن از ایشون هم هیچ خبری در مورد این سنگ نیومده.
5-تنها نقطه تاریخی قبه الصخره تخته سنگی هست که طبق منبع برای یهودیان مقدس بوده و کسانی که امروز داعیه یهود ستیزی و آزادی قدس شریف(!) رو دارن نمیتونن از مقدسات یهودی دفاع کنن.

از لحاظ تاریخی مسجدی که شما و همفکرانتون به نام مسجد الاقصی و در نتیجه به خیال خودتون قبله اول مسلمین میدونید در زمان خلیفه دوم ساخته شده و اون لینکی که با خیال راحت از کنارش رد شدید در مورد احادیث جعلی بنی امیه و تاثیر اونها در تفسیر به رای قرآن بود. قبلا هم گفته بودم که نقش کعب الاحبار در ساخت این مسجد توسط عمر بسیار پررنگه و کسانی که کعب رو لعنت میکنن نمیتونن از بنایی که به مشورت او ساخته شده دفاع کنن.

http://www.maktabeva...ew.aspx?OId=373
http://www.maktabeva...ew.aspx?OId=375

با سلام خدمت همه دوستان گرامی

آيه قبله
يكصد و چهل و چهارمين آيه سوره بقره، درباره فرمان تغيير قبله از بيت‌ المقدس به كعبه
 
قبله در لغت به معناي سمت و جهت است[1]و در اصطلاح به جهتي گفته مي‌شود كه كعبه در آن قرار دارد.[2]پيامبر گرامي(صلي الله عليه و اله) در مكه و سال‌هاي نخست پس از هجرت در مدينه به سوي بيت‌ المقدس نماز مي‌گزارد؛ اما خواستِ قلبي او نماز گزاردن به سوي كعبه بود و بدين جهت در انتظار وحي و تغيير قبله به ‌سر مي‌برد. خداوند با نزول آيه قبله ايشان را خشنود كرد و او را به تغيير قبله به سوي مسجدالحرام فرمان داد: {قَد نَرَى تَقَلُّبَ وَجهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبلَةً تَرضَاهَا فَوَلِّ وَجهَكَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرَامِ وَحَيثُ مَا كُنتُم فَوَلُّوا وُجُوِهَكُم شَطرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُوا الكِتَابَ لَيَعلَمُونَ أَنَّهُ الحَقُّ مِن رَّبِّهِم وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعمَلُونَ}. (بقره/2، 144)
 
اين آيه به جهت در برداشتن حكم تغيير قبله به «آيه قبله»[3]معروف شده است. از آيات 142[4]، 143[5]و 150[6]بقره/2 نيز به‌عنوان
آيه تغيير قبله ياد كرده‌اند. بعضي از مفسران آيات 142-144 بقره/2 را آيات تغيير قبله دانسته‌اند.[7]
 
مفسران درباره زمان و مكان نزول آيه قبله و تغيير آن اتفاق‌نظر ندارند و زمان آن را بين 6[8]تا 19[9]ماه پس از هجرت ياد كرده‌اند. گروهي از مفسران با توجه به تاريخ تغيير قبله كه در ماه رجب سال دوم هجرت بوده، صحيح‌تر دانسته‌اند كه قبله 17 ماه پس از هجرت تغيير يافته باشد.[10]نيز در اين كه آيه تغيير قبله بين نماز صبح، ظهر يا عصر نازل شده، اختلاف ‌نظر است.[11]درباره مكان نزول اين آيه در محله بني‌‌سلمه[12]، مكاني كه از همين رو، مسجد القبلتين نام گرفته[13]يا مسجد پيامبر(صلي الله عليه و اله)[14]نيز اختلاف نظر يافت مي‌شود.
 
در سبب نزول آيه قبله گفته شده كه هنگام هجرت رسول خدا(صلي الله عليه و اله) به مدينه بسياري از ساكنان آن شهر يهودي بودند؛ پس به پيامبر فرمان داده شد كه به سوي بيت‌ المقدس نماز بگزارد تا يهوديان را به اسلام جذب كند.[15]از همين رو، يهوديان مدينه در آغاز خوشحال شدند؛ اما پس از مدتي مسلمانان را سرزنش كردند و گفتند: اگر محمد به دين و گذشتگان ما خرده مي‌گيرد و خود شريعتي مستقل آورده، چرا به سوي قبله ما نماز مي‌گزارد و خود قبله‌اي مستقل ندارد، حال آن كه كعبه و مسجدالحرام قبله پدرش ابراهيم(عليخ السلام) بوده و وي هم در دل آرزوي نماز گزاردن به سوي كعبه را دارد؟[16]از اين رو، رسول خدا(صلي الله عليه و اله) خواست قلبي خود براي تغيير قبله و نماز گزاردن به سوي كعبه را با جبرئيل در ميان گذاشت. جبرئيل كه خود را همچون پيامبر(صلي الله عليه و اله) بنده‌ فرمانبر خدا مي‌دانست، از ايشان كه صاحب مقاماتي نزد خدا بود، خواست تا خود، تغيير قبله را از خداوند بخواهد.[17]رسول خدا(صلي الله عليه و اله) براي رعايت ادب در پيشگاه الهي خواسته‌اش را به زبان نياورد[18]؛ اما چنان‌‌كه در آيه قبله آمده، به آسمان مي‌نگريست: {قَد نَرَى تَقَلُّبَ وَجهِكَ فِي السَّمَاء...} و در انتظار تغيير قبله به سر مي‌برد تا هنگامي كه اين آيه نازل شد.[19]انتظار تغيير قبله نه از روي ناخشنودي پيامبر به قبله بودن بيت‌ المقدس، بلكه از آن‌ رو بود كه مي‌خواست خداوند به او و امتّش قبله‌اي اختصاص دهد، چنان‌كه از تعبير {تَرضَاهَا} در جمله {فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبلَةً تَرضَاهَا} برمي‌آيد.[20]
 
مفسران در سبب نگريستن پيامبر(صلي الله عليه و اله) به آسمان دو رأي دارند: 1. از آن‌جا كه پيش‌تر به ايشان وعده تغيير قبله داده شده بود، وي به آسمان مي‌نگريست و در انتظار نزول جبرئيل و آوردن حكم تغيير بود؛ همچون منتظري كه به سمت مسير آمدن مهمان خود مي‌نگرد. 2. پيامبر(صلي الله عليه و اله) آرزوي تغيير قبله را بر زبان نياورد و به آسمان مي‌نگريست و منتظر بود؛ زيرا براي پيامبران جايز نيست بي اذن الهي چيزي را از خداوند بخواهند.[21]
 
بر پايه روايت‌ها، به سوي دو قبله نماز گزاردن پيامبر گرامي(صلي الله عليه و اله) و تغيير قبله، از نشانه‌هاي پيامبر خاتم بود كه انبياي پيشين، بعثت او را با يادكرد اين نشانه بشارت داده بودند و علماي يهود و نصارا به حقانيت اين تغيير آگاهي داشتند[22]؛ چنان‌كه در ذيل آيه قبله بدان تصريح شده است: {إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواالكِتَابَ لَيَعلَمُونَ أَنَّهُ الحَقُّ مِن رَّبِّهِم}. بر پايه روايتي از امام صادق7[23]، پيامبر گرامي(صلي الله عليه و اله) در مكه به گونه‌اي به سمت بيت‌ المقدس نماز مي‌گزارد كه كعبه پشت سر ايشان قرار نگيرد. پس از هجرت به مدينه نيز تا زمان تغيير قبله، ايشان به ‌سوي بيت‌ المقدس نماز مي‌گزارد.
 
آيه قبله ناسخ حكم قبله بودن بيت‌ المقدس است.[24]به گفته ابن عباس، نخستين حكم نسخ شده در قرآن مربوط به قبله است.[25]درباره آن چه با آيه قبله نسخ شده، دو نظر وجود دارد: 1. در قرآن از روي آوردن به سوي بيت‌ المقدس در نماز ياد نشده، بلكه چنين حكمي در روايت‌ها آمده است. از اين رو، بايد گفت آيه قبله، ناسخ سنت است. 2. روي آوردن به سمت بيت‌ المقدس با آيه {وَلِلَّهِ المَشرِقُ وَالمَغرِبُ فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ اللَّهِ ...} (بقره/2، 115) تشريع و سپس اين آيه با آيه قبله نسخ شده است.[26]
[1]. الصحاح، ج5، ص1795؛ لسان العرب، ج11، ص537-545، «قبل».
[2]. مفردات، ص392، «قبل»؛ جواهر الكلام، ج7، ص320.
[3]. بحار الانوار، ج81، ص33؛ الميزان، ج1، ص325.
[4]. التبيان، ج2، ص3-4؛ مجمع البيان، ج1، ص414.
[5]. التفسير الكبير، ج4، ص107.
[6]. الميزان، ج1، ص329.
[7]. الوسيط، ج1، ص294.
[8]. جامع البيان، ج2، ص28؛ مجمع البيان، ج1، ص414.
[9]. وفاء الوفاء، ج1، ص278؛ الميزان، ج1، ص333.
[10]. الميزان، ج1، ص331.
[11]. الطبقات، ج1، ص186-187؛ تفسير بغوي، ج1، ص125.
[12]. الطبقات، ج1، ص186؛ تفسير ثعلبي، ج2، ص12.
[13]. تاريخ يعقوبي، ج2، ص42؛ تفسير بغوي، ج1، ص125.
[14]. الطبقات، ج1، ص186.
[15]. جامع البيان، ج2، ص4؛ تفسير ثعلبي، ج2، ص28؛ تفسير بغوي، ج1، ص124.
[16]. جامع البيان، ج2، ص29؛ روض الجنان، ج2، ص208؛ تفسير ابن كثير، ج1، ص198.
[17]. تفسير ثعلبي، ج2، ص11؛ مجمع البيان، ج1، ص419.
[18]. روض الجنان، ج2، ص208.
[19]. جامع البيان، ج2، ص28؛ اسباب النزول، ص27.
[20]. تفسير قمي، ج1، ص63؛ بحار الانوار، ج19، ص198؛ الميزان، ج1، ص35.
[21]. مجمع البيان، ج1، ص422؛ التفسير الكبير، ج4، ص122- 123.
[22]. تفسير ثعلبي، ج2، ص10؛ روض الجنان، ج2، ص195.
[23]. الكافي، ج3، ص286؛ بحار الانوار، ج19، ص200.
[24]. تفسير بغوي، ج1، ص124؛ مجمع البيان، ج1، ص423؛ روض الجنان، ج2، ص207.
[25]. مجمع البيان، ج1، ص358؛ التفسير الكبير، ج4، ص20.
[26]. مجمع البيان، ج1، ص358؛ روض الجنان، ج2، ص124؛ التفسير الكبير، ج4، ص20.
-----------------------------------------
پرسش : بدیهی است که شهر بیت المقدس به خودی خود نمی توانسته قبله باشد چرا که شهر علاوه بر مکان های مذهبی مکان های غیر مذهبی هم داشته و به خصوص در زمان تسلط امپراتوری روم مسیحی که دشمن یهود محسوب می شده و مکان های مذهبی یهود را نیز محدود می ساخته  پس قبله یهود خود اورشلیم یا بیت المقدس بوده یا مکان خاصی از آن شهر محسوب می شده ؟ یعنی یهود ساکن اورشلیم در اورشلیم کجا را قبله قرار می دادند ؟ چیزی که مشخص است قبله یهود و مسلمین در آن زمان یکی بوده است و بنایی آباد و موجود بوده است که طعن یهود بر مسلمین را به دنبال داشته و نیاز به ایجاد تفاوت را به وجود آورده است .   
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سفر قریب الوقوع خالد مشعل به تهران با میانجیگری سید حسن نصرالله

 

روزنامه السفیر به نقل از یک منبع آگاه نوشت: سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله نقش بارزی در مسیر بازگرداندن حماس انجام می دهد. ایرانی ها همواره اعلام کرده اند که موضوع فلسطین در راس همه اولویتهای آنها قرار دارد، اما هضم این موضوع برای رهبران سوری دشوار است و فقط عامل وقت می تواند کارگشا باشد زیرا مشکلات زیاد است.
این منبع افزود: سفر اخیر هیئتی از حماس به تهران با پیگیری ها رهبران مقاومت لبنان با هدف موفقیت آن رخ داد که خطر مشترک و دشمن مشترک مطرح شد که موفقیت آمیز بود و در جریان این سفر، مقدمات سفر قریب الوقوع خالد مشعل به تهران فراهم شد.
به گفته این منبع، محور مقاومت به دنبال کاهش دشمنان و توسعه دایره دوستان است و اینکه دشمن مشترک، اسرائیل است.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

בָּרוּך הַשֵׁם

 

با تشکر از دوستمون، یه چیز دیگه هم اشاره کنم، در قرآن کلمه مسجد فقط به عنوان محل عبادت «مسلمانان» به کار نرفته بلکه کلمه ای عام به عنوان محل عبادت خداوند و یا مکان مقدس می باشد، مثلا قرآن در قضیه اصحاب کهف می فرماید:

 

قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِداً

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سفر قریب الوقوع خالد مشعل به تهران با میانجیگری سید حسن نصرالله

 

روزنامه السفیر به نقل از یک منبع آگاه نوشت: سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله نقش بارزی در مسیر بازگرداندن حماس انجام می دهد. ایرانی ها همواره اعلام کرده اند که موضوع فلسطین در راس همه اولویتهای آنها قرار دارد، اما هضم این موضوع برای رهبران سوری دشوار است و فقط عامل وقت می تواند کارگشا باشد زیرا مشکلات زیاد است.
این منبع افزود: سفر اخیر هیئتی از حماس به تهران با پیگیری ها رهبران مقاومت لبنان با هدف موفقیت آن رخ داد که خطر مشترک و دشمن مشترک مطرح شد که موفقیت آمیز بود و در جریان این سفر، مقدمات سفر قریب الوقوع خالد مشعل به تهران فراهم شد.
به گفته این منبع، محور مقاومت به دنبال کاهش دشمنان و توسعه دایره دوستان است و اینکه دشمن مشترک، اسرائیل است.

 

..:: آدم عاقل از یک سوراخ یک بار گزیده میشه توسط مار ::..

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

       



      هفدهم سپتامبر 2010 بود که ژاپن با انتشار استراتژی جدید نظامی خود نخستین «نشانه های جدی» برای خروج از «انزوای نظامی» را نشان داد. ژاپن برای این استراتژی نظامی، رقمی بالغ بر 280 میلیارد دلار برای پنج سال (2010 تا 2014) اختصاص داده و اعلام کرد قصد دارد در این سال ها مواضع دفاعی خود در جنوب و غرب این کشور(مناطق مرزی چین) را تقویت کرده، روی پروژه های موشکی بالستیک سرمایه گذاری کند. در این استراتژی همچنین بر گسترش روابط با همپیمانان کلیدی از جمله آمریکا و افزایش شمار زیر دریایی‌ها و .... تاکید شده است.
       



      اکنون در سال 2014 هستیم و نزدیک به 5 سال از انتشار این استراتژی می گذرد که خبر می رسد، ژاپن برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اعلام می کند ضمن شرکت در عملیات نظامی برون‌مرزی، به دنبال فروش تجهیزات نظامی در بازارهای بین المللی است.
      حضور ارتش ژاپن در عملیات جنگی برون مرزی نیز به رغم مخالفت‌های گسترده مردمی و محدودیت های قانونی گویا در حال عملیاتی شدن است. شاهد این ادعا اظهارات اخیر شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن است که اخیرا از داشتن یک «ارتش قدرتمند» سخن رانده و گفته این ارتش حق دارد در جنگ های بین المللی حضور داشته باشد.
      طبق اعلام مقامات ژاپنی، این کشور در تلاش است محدودیت‌های قانونی در زمینه صادرات سلاح را نیز برداشته و به بهانه های مختلف از جمله گسترش فعالیت های اقتصادی، به جرگه صادرکنندگان تجهیزات جنگی بپیوندد و از قرار معلوم، آمریکا نخستین بازار ژاپن در این عرصه خواهد بود.
      قانون اساسی ژاپن در سال 1947 نوشته و با فشار نظامیان آمریکایی‌ها به این کشور تحمیل شده است. طبق این قانون، ژاپن اجازه داشتن «ارتش» به معنی مصطلح آن را ندارد و در مقابل می تواند نیروهای محدود نظامی موسوم به «نیروهای دفاع از خود» داشته باشد.
      البته بخشی از این محدودیت ها در ماه آوریل سال جاری( اواخر فروردین) برداشته شد و به احتمال قریب به یقین اواخر ماه جاری میلادی تصمیم نهایی در این زمینه نیز اتخاذ خواهد شد.
      اما سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا ژاپن حقیقتا به دنبال خروج از انزوای نظامی و احیای امپراتوری سابق است؟ موضع کشورهای غربی، چین و کشورهای آسیایی و همسایه به این تغییر استراتژی چگونه خواهد بود؟



      به نظر می رسد، لا اقل بخشی از پاسخ این سوال را باید در روحیات خاص ژاپنی ها و در تاریخ این کشور جست و جو کرد.
      در طول تاریخ، برخي آيين ها و اعتقادات خاص مذهبي، همواره زمينه رشد افراط گونه روحيات ملي گرايانه و صد البته نظامي گري ژاپني ها بوده است.
      مقامات نظامي ژاپن به خصوص در دهه30 تحت تاثير فيلسوفي با نام «تويوما» به شدت اعتقاد داشتند كه خداوند ملت ژاپن را برگزيده و يكايك مردم اين كشور موظفند براي ايجاد «ژاپن بزرگ» بكوشند. براساس آيين معروف «شينتوي پاك» نیز امپراتور ژاپن خداي تمام دنيا معرفی شده و ملت ژاپن نيز «مأموريت» دارد سايرين را تحت هدايت بي چون و چراي این امپراتور درآورد.
      بحران شديد اقتصادي دهه 30 ژاپن نیز بر دامنه اين اعتقادات افزود و رشد شديد احساسات ملي گرايانه ايده توسعه ارضي و ايجاد جامعه بزرگ به زعامت ژاپن را در بين توده مردم اين كشور لازم و واجب نشان داد.
      ژاپن با چنین زمینه های تاریخی پس از پایان جنگ جهانی اول توانست یکی از پنج قدرت بزرگ نظامی و صنعتی جهان شده و در «شورای جامعه ملل» آن زمان، صاحب کرسی دائم بود.
      این کشور در همان ماه های نخست جنگ جهانی دوم توانست حدود 50 میلیون کیلومتر مربع از کره زمین(یک ششم جهان) را تحت استیلا و کنترل خود درآورد. اما به دنبال حملات ناجوانمردانه اتمی آمریکا، از حرکت باز ایستاد. البته نباید فراموش کرد، عده ای نیز معتقدند، ژاپن پیش از حمله اتمی آمریکا به این کشور شکست خورده بود و آمریکا با حمله به این کشور خواست هژمونی خود را به جهانیان تحمیل کند.


       
      این کشور به هر حال پس از جنگ جهانی دوم دیگر اجازه داشتن ارتش به معنی مصطلح امروز و اختیارات کامل را نداشت و خود نیز با وضع قوانینی، محدودیت هایی در ابعاد بین المللی حوزه نظامی وضع کرد.

      اما اکنون رشد اقتصادی بالا این کشور را از شرایط اسفناک پس از جنگ جهانی خارج کرده است و شرایطی که این کشور را به انزوای نظامی کشاند، دیگر وجود ندارد!
      پاسخ دومی نیز برای تحلیل چرایی اتخاذ چنین رویکردی از سوی چشم بادامی ها وجود دارد و آن چیزی نیست جز منافع اقتصادی و سیاسی.
      «جان ميرشاير» صاحب نظريه «رئاليسم تهاجمي» می گوید، قدرت‌هاي بزرگ هميشه مترصد فرصتي هستند تا قدرت خود را در برابر رقبا فزوني بخشند. وي سپس جمعيت و ثروت را به عنوان «پايه‌هاي اصلي قدرت نظامي» تعريف و تصريح مي كند چنانچه كشوري داراي اين مولفه ها باشد، فرصت لازم براي خروش مقابل قدرت ها را به دست آورده است.
      با توجه به مولفه هایی که در جامعه امروز ژاپن دیده می شود، هیچ بعید نیست که این کشور واقعا قصد خروش مقابل سایر قدرت‌ها را داشته باشد.

       

      ژاپن اگر چه به لحاظ سیاسی، استقلال لازم را هنوز کسب نکرده و مانند بسیاری از کشورهای غربی دیگر، پیرو سیاست های آمریکا است؛ اما این کشور حداقل در بعد نظامی، تحرکات جدی از خود نشان داده است.
      وجود پایگاه های متعدد نظامی آمریکا در ژاپن، همواره هزینه‌هایی برای توکیو داشته و این کشور با وجود تقاضاهای زیاد مردمی، هرگز نتوانسته آمریکایی ها را از این کشور بیرون کند. این ناتوانی حتی بعضا باعث سقوط رهبران این کشور شده، همان طور که گاهی شعار علیه حضور نظامی آمریکا، باعث روی کار آمدن رهبرانی در این کشور شده است.
      «یوکیو هاتویاما»، نخست وزیر اسبق ژاپن با شعار جمع آوری پایگاه‌های نظامی آمریکا بود که توانست بر رقیب قدرتمند خود پیروز شود. اما همین فرد به دلیل ناتوانی در عمل به وعده انتخاباتی اش، خرداد ماه سال 89 استعفا کرد و جای خود را به «نائوتو کان» داد. «کان» نیز ماه ها جرئت نکرد راجع به پایگاه های آمریکایی که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین مشکلات مردم کشورش است، صحبتی به میان آورد.
      بنا بر این به نظر می رسد، ژاپن هنوز پیشرفتی را که در حوزه اقتصاد کسب کرده، در حوزه سیاسی به دست نیاورده است.
      «اقتصاد» نیز می تواند یکی از انگیزه های قوی برای ژاپنی ها جهت ورود جدی به عرصه نظامی باشد.
      ژاپن کشوری است که در حوزه اقتصادی جایگاه ویژه ای دارد. تولید ناخالص ملی ژاپن نزدیک به 6 تریلیون دلار و جمعیت این کشور نیز حدود 128 میلیون نفر است. دو فاکتوری که به اعتقاد «میر شایر» برای خروش کافی است!
      همین چند سال پیش بود که خبر رسید، غول خودروسازی آمریکا یعنی جنرال موتورز، جای خود را به تویوتای ژاپن داده است. آمریکا امروز خود یکی از واردکنندگان اصلی محصولات ژاپنی است. ژاپن در عرصه تکنولوژی و تجهیزات الکترونیکی نیز یکی از پیشرفته ترین کشورهای دنیا است.
      کشوری با چنین مختصات اقتصادی و جمعتی طبیعتا نمی تواند خود را محصور نگاه دارد. بنابر این ورود ژاپن به فاز صادرات تجهیزات نظامی را می توان از این منظر به تحلیل نشست.
       
    • توسط crazy-doctor
      بسم رب الشهدا و صدیقین


      سلام
      در انجمن گشتم مطلب کامل و جامعی راجع به شهدای مقاومت اسلامی ( حزب الله -حماس و...) پیدا نکردم در نتیجه این تاپیک را ایجاد کردم تا با کمک شما
      شهدای مقاومت اسلامی را در سال های اخیر به طور اجمالی معرفی بکنیم

      -------------------------------
      شروع میکنیم با

      سردار شهید رانی عدنان بزی یا ان طور که بچه های حزب الله صدا میزنند حاج حاتم



      حاج حاتم از بچه های جنوب لبنان و اهل بنت جبیل متولد 1967 از اعضاب قدیمی حزب الله و فرمانده یکی از محور های مقاومت در جنگ 33 روزه بود .
      ایشون مهندسی مکانیک خونده بود و مدرس مدرسه فنی بنت جبیل که این مدرسه در جنگ 33 روزه سیزده شهید تقدیم اسلام کرد

      حاج حاتم و سید حسن نصر الله
      این شهید بزرگوار مدتی را هم در زندان های رژیم صهیونیستی زندانی بود البته مطمئن نیستم اما احتمال اینکه ایشون از ازاد شده های سال 2000
      ( بعد از عقب نشینی اراذل صهیونیست )باشند هست
      دو روز مانده به پایان جنگ صهیونیست ها هلی بورنی را در روستای غندوریه انجام میدن که هدف اون ملحق شدن به نیروهای لشکر 106 و محاصره جنوب لیطانی بود...اما با پاتک نیرو های حزب الله و در نتیجه تلفات سنگین عقب نشینی میکنند در حین این پاتک این سردار دلاور به شهادت میرسه روحش شاد و شفاعتش در ان دنیا نصیب ما باشد





      کلیپی گلچین شده وصیت نامه حاج حاتم با زیر نویس فارسی 5mb
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyat-haj hatm.flv
      کلیپ وصیت کامل این شهید 16mb بدون زیر نویس( اصولا زیر نویس لازم نیست کافیه گوش کنید )
      http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyt kamel-haj hatm.flv
      ----------------------------------------------
      پ.ن جای خالی بخش مقاومت اسلامی در انجمن احساس میشه
      لطفا دوستان در مدیریت زحمت انتقال تاپیک به اسکرول را بکشند ممنون
    • توسط RedArmy
      بررسي جايگاه استراتژيك و توان نظامي عربستان باسلام به نظر من موضوع جالبيه چون اگر تحديدي از سوي عرب ها متوجه ما باشه اين تحديد يا از جانب عربستان يا از جانب مصر و ساير كشورهاي عربي توانايي تحديد مارو ندارند. (با زبان رسمي) شبه جزيره عربستان كشوري است پادشاهي كه توسط آل سعود اداره ميشود . اين كشور مساحتي حدود 2149690 كيلومتر مربع و 27 ميليون نفر جمعيت دارد(جمعيت ما حدود 2.5 برابر عربستان هست واز اين جهت ما برتري داريم) آب وهواي اين كشور گرم وخشك بوده و تمركز جمعيت در مر كز عربستان مي باشد كه اطراف آنرا بيابان ها خشك و طولاني فراگرفته است به همين جهت در طول تاريخ كمتر دشمن خارجي ميل و رغبت براي اشغال و يا نبرد طولاني با اين كشور داشته است.(اين براي ما در صورت جنگ احتمالي مشكل ساز خواهد شد البته براي خود عربستاني هايي كه در اين مناطق ميجنگند نيز مشكل به وجود خواهد آمد). از سال 1932 تا كنون عربستان در هيچ جنگ بزرگ و فراگير شركت نكرده اگرچه در نبردهاي سال 1967 و 1973 بر ضد اسراييل و جنگ اول خليج فارس شركت داشته ولي هرگز در يك نبرد بزرگ به تنهايي شركت نكرده است (به طور كلي عرب ها به ويژه عربستاني ها انسان هايي ترسو هستند و نه جرئت يك جنگ طولاني را دارند و نه توان اين جنگ را ، از اين حيث برتري كامل از آن ماست). با وجود اينكه اين كشور هرگز در جنگ بزرگي درگير نشده ولي اين به معني اين نيست كه عربستان از تجهيز و به خدمت گرفتن يك ارتش كارآمد غافل مانده است. خطر اسراييل براي آنها آنقدر بزرگ بوده كه سالانه ميلياردها دلار صرف خريد تسليحات مي كنند(ممكن است برخي با شنيدن جمله قبلي به خود بگويند مگر عربستان با آمريكا و اسراييل متحد نيست و روابط خوبي با آنها ندارد ، در پاسخ به اين سوال بايد بگويم بزرگترين دشمن اسراييلي ها ، عرب ها هستند حتي دشمني آنها با عرب ها از دشمني با ما جدي تر است به طوري كه در آموزش كودكانشان هم از عربها به عنوان جدي ترين دشمن ياد ميكنند كه بايد نابود شوند ، اين چيزي است كه عربستان و تمام كشورهاي عربي مي دانند و هيچگاه از اسراييل غافل نميشوند مثل استالين كه با آلمان توافق صلح امضا كرد اما آلمان ها باز به شوروي حمله كردند ). بعد از انقلاب اسلامي در ايران ، عربستان همواره ايران و گروهايي چون حزب ا... لبنان را دشمن و رقيب خود مي ديده و همواره با ايران بر سر اينكه چه كسي قدرت اول منطقه و جهان اسلام است كشمكش داشته است( تحديد نظامي از سوي ايران داستاني است كه آمريكا و اسراييل آنرا ساختند و اين عرب ها ساده لوح متسفانه آنرا باور كردند ). اقتصاد عربستان وابسته به نفت است به طوريكه 75 درصد از درآمد اين كشور را فروش نفت تامين مي كند . با بروز جنگ بين آمريكا و عراق در سال 2003 و افزايش سرسام آور قيمت نفت كه تا كنون نيز ادامه داشته ، درآمد عربستان افزايش يافته است وبه تبع آن عربستان توانسته بودجه نظامي خود را به ميزان بسيار زيادي افزايش دهد به طوريكه در سال 2006 به رقم شگفت انگيز 31 ميليارد دلار رسيد(چيزي نزديك به بودجه نظامي روسيه). وزارت دفاع عربستان در سال 1962 تاسيس شده و از بدو تاسيس توسط خاندان سلطنتي فرمانده اي مي شود . اين وزارت خانه مسئول هدايت و ساخت و خريد تجهيزات ارتش را بر عهده دارد. خدمت سربازي در عربستان داوطلبانه بوده و دوره خدمت 3سال با حقوق و مزاياي كامل مي باشد. عربستان از سربازان ماهر و آموزش ديده استفاده مي كند. اكثر افسران در ابتدا در مدارس ارتش تحصيل كرده و سپس وارد دانشكده افسري مي شوند(آموزش پايه اي كاري است كه ارتش هاي بزرگ مثل روسيه انجام مي دهند و ما از اين جهت از عربستاني ها عقب تر هستيم). يونيفرم سازماني ارتش عربستان از يونيفرم ارتش هاي آمريكا و انگلستان متاثر شده است. خلبان هاي نيروي هوايي عربستان توسط مربيان انگليسي آموزش مي بينند (از اين لحلظ به دليل كم بود امكانات باز ما عقب تر هستيم). ارتش عربستان براي آموزش نيروهاي خود از كارشناسان فرانسوي ، آمريكايي و انگليسي استفاده مي كند. نيروي زميني عربستان داراي 70تا73 هزار نفر پرسنل است البته 200 هزار نيروي داوطلب نيز در اين نيرو خدمت مي كنند(نيروي زميني ايران ، قوي ترين نيروي زميني در منطقه است). عربستان داراي تعداد زيادي تانك از جمله 315 تانك پيشرفته آبرامز ام-1 است كه اين كشور بعد از مصر بزرگترين دارنده اين تانك در خاورميانه محسوب مي شود. عربستان در سال 1980 تعدادي موشك دانگ فنگ3 با برد 2400 كيلومتر از چين خريد(از لحاظ برد موشكي عربستان تقريبا با ما برابري ميكند اما ما صاحب تكنولوژي هستيم و به زودي برد موشك هايمان از عربستان بيشتره مي شود). در بعد هوايي در گذشته شايد هواپيماهاي ما توان مقابله با اف-15ها و ساير هواپيماهاي عربستان را داشتند اما اكنون عربستان باخريد هواپيماهاي جديد و پيشرفته نظير 72فروند يوروفايتر از لحاظ هوايي از ما برتر است(ما شايد هواپيما جديد نخريده باشيم اما تسليحات ضد هوايي قوي نظير تور ام-1 و اس-300 داريم كه كشورمان را خوب پوشش مي دهند و از لحاظ پدافند هوايي خيلي از عربستان برتر هستيم هرچند بايد نيروي هوايي خودمان را نيز تقويت كنيم اگر بتوانيم بر روي طرح ميگ-39 سرمايه گذاري كنيم كه به مشكلات مالي برخورد كرده است ، و روس ها با ما همكاري كنند و اين هواپيماي فوق پيشرفته را به ما بدهند توان نيروي هوايي ما بسيار افزايش مي يابد ، لازم به ذكر است كه ميگ-39 يك هواپيماي فوق پيشرفته است كه قابليت هاي آن بسيار بالاتر از يوروفايتر مي باشد). در رابطه با نيروي دريايي عربستان بايد بگويم كه هرچقدر هم كه عربستان قوي باشد ما ابزارهايي داريم كه بتوانيم از خودمان دفاع كنيم و خليج فارس را در كنترل كامل خودمان بگيريم. در كل و با در نظر گرفتن فاكتورهاي مختلف توانايي نظامي ايران از عربستان بالاتر است و در صورت بروز جنگ احتمالي ما بيشتر به عربستان ضربه وارد خواهيم كرد ، دليل برتري ما اين است كه نيروهاي مسلح ما از حداقل امكانات حداكثر استفاده را مي كنند. منتظر نظرات ساير دوستان هستم به ويژه دوست خوبم mostafa_by هستم .
    • توسط hamed_713
      فارخور نام پایگاه نیروی هوایی هند در کشور تاجیکستان است! این پایگاه در 130 کیلومتری جنوب شرقی شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان قرار دارد. این تنها پایگاه نیروی هوایی هند در خارج از این کشور است که تنها دو کیلومتر از مرز بین افغانستان و تاجیکستان فاصله دارد. عهدنامه بین هند و تاجیکستان برای احداث پایگاه در این کشور در سال 2003 امضائ شد و در سال 2004 به تصویب رسید. این پیمان یعنی حضور دائمی نیروهای نظامی هندی در تاجیکستان برای دفع هرگونه تهدید احتمالی خارجی و تامین امنیت کشور به تصویب رسیده است.کار بر روی احداث پایگاه بلافاصله اغاز گردید و اکنون پایگاه در حالت امادگی کامل به سرمیبرد واز اوایل سال 2007 کاملا قابل استفاده است. جزئیاتی از ساخت پایگاه در دسترس نیست اما گمان میرود که مصالح نظامی هندی از اسیای مرکزی تامین شده باشند.تقریبا 70 درصد جنگ افزار های هندی از روسیه و اتحاد جماهیر شوروی پیشین بدست امده است. بر طبق اخبار گوناگون گمان میرود که پس از تکمیل بنا پایگاه میزبان 12 الی 14 فروند جنگنده بمب افکن میگ 29 خواهد بود پایگاه فارخور عمق و برد بیشتری را در اختیار نیروهای نظامی هند فرار میدهد که برای انان موجب ایفای نقش بیشتری در اسیای جنوبی و ظهور ملموسی از حرکت هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی است هدف سیاسیی که در سال 2003-2004 رسما اعلام کرده اند دلائل پنهانی تاسیس این پایگاه میتواند رقابت هند و پاکستان بر روی شبه قاره باشد پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان نگرانی شدید خود از این مساله را به مقامات تاجیکستان ابراز داشت در حقیقت هواپیماهای هندی میتوانند در عرض چند دقیقه خود را به پاکستان برسانند! پایگاه فارخور یکی از نمونه های بارز از تلاش هندی ها برای ارتقای ثبات در افغانستان و بالا بردن توان دهلی نو در فراهم اوردن نفت چه از اسیای جنوبی و چه از اسیای مرکزی است. هند بطور معلوم محدود شدن نقش خود به ناحیه سوق الجیشی جنوب اسیا را نخواهد پذیرفت برنامه هند برای برجسته سازی قدرت خود در اسیای مرکزی تنها برای مصارف نظامی نیست بلکه دسترسی به منابع انرژی اسیای مرکزی برای هند امری حیاتی به شمار میرود. دهلی نو به دنبال دسترسی به نفت و گاز قزاقستان وانجام پروژه های ملیونی مثل خط لوله ایران-افغانستان-پاکستان-هند و دیگری پیوستن ترکمنستان افغانستان پاکستان وهند. هرکدام از این خط لوله ها یا هر دوی اینها میتواند در دستیابی هند به منابع انرژی تاثیر مهم و قابل اطمینانی داشته باشند به شرطی که روابط دوستانه بین هند و پاکستان تقویت گردد هند خواهان توسعه شبکه ی قدرت جدیدی در اسیاست که ایالات اسیا را با ان به مبدائیت شبه قاره یکی میکند این نظریه ای است که از سوی ایالات متحده در گذشته بشدت حمایت شده است. هنگامی که هند از شبکه ای جدید در اسیای مرکزی برای بالا بردن نمودار جامع اقتصادی خود بهره جوید واشنگتن این پروژه را راهی برای مقابله با نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در اسیای مرکزی میبیند منبع: نوشته شده توسط محمد- مجله هوايي
    • توسط 00Amin
      ه گزارش فارس، پايگاه اينترنتي "گلوبال ريسرچ " (Global Research) در مقاله‏اي به‏قلم "اوا گولينجر " (Eva Golinger)، وكيل دعاوي و روزنامه‏نگار آمريكايي مقيم ونزوئلا نوشت: "هوگو چاوز " رئيس جمهوري ونزوئلا اخيرا در يك برنامه تلويزيوني و راديويي فاش كرد كه هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي (UAV) به شكل غيرقانوني وارد مرزهاي هوايي ونزوئلا شده‏اند. رئيس جمهوري ونزوئلا ديده شدن يكي از اين هواپيماها را بر فراز پايگاه نظامي "فورت مارا " (Fort Mara) واقع در استان "زوليا " (Zulia) در نزديكي مرز اين كشور با كلمبيا تائيد كرد. بسياري از سربازان ونزوئلايي هواپيماي بدون سرنشين مذكور را مشاهده كرده و موضوع را به اطلاع فرماندهان خود رسانده‏اند. پس از اين واقعه چاوز دستور داده است كه از اين پس هر يك از اين هواپيماهاي بدون سرنشين كه در قلمرو ونزوئلا ديده شوند بايد فورا سرنگون شوند. وي با تاكيد بر آمريكايي بودن اين هواپيماهاي بدون سرنشين، ايالات متحده را متهم كرد كه در حال برهم زدن آرامش منطقه است.

      * راه‌اندازي ناوگان چهارم ايالات متحده در آمريكاي لاتين بعد از 60 سال

      اين وكيل دعاوي آمريكايي اضافه كرد: قبلا نيز رئيس جمهوري ونزوئلا هشدار داده بود كه آمريكا از طريق جزاير "آروبا " (Aruba) و "كورازائو " (Curazao) به تهديد نظامي ونزوئلا مبادرت مي‏ورزد. اين جزاير در فاصله 50 مايلي سواحل شمال غربي ونزوئلا قرار داشته و مستعمره هلند محسوب مي‏شوند. در سال 1999 قراردادي بين هلند و ايالات متحده منعقد شد كه به آمريكا اجازه مي‏داد در اين دو جزيره پايگاه نظامي ايجاد كند. اين قرارداد در اصل تصريح مي‏كند كه نيروهاي آمريكايي اجازه دارند عمليات خود بر ضد قاچاقچيان مواد مخدر را از اين جزاير ترتيب دهند. با اين‏حال، پس از سپتامبر 2001، آمريكا از تمامي پايگاه‏هاي نظامي خود در سراسر جهان براي آنچه عمليات ضدتروريستي خوانده مي‏شود، استفاده مي‏كند. در سال‏هاي اخير پايگاه‏هاي نظامي واقع در آروبا و كوروزائو براي عمليات اطلاعاتي و شناسايي عليه ونزوئلا بكار گرفته شده‏اند.
      گولينجر ادامه داد: از سال 2006 واشنگتن اقدام به يكسري تمرينات نظامي پيشرفته كرد كه كورازائو در مركزيت اين تمرين‏ها قرار داشت. طي 5/3 سال گذشته، صدها فروند ناوهاي هواپيمابر، كشتي‏هاي جنگي، هواپيماهاي نظامي، هليكوپترهاي "بلك هاوك "، زيردريايي‏هاي هسته‏اي و هزاران نيروي نظامي آمريكايي در درياي كارائيب به انجام تمرينات نظامي پرداخته‏اند. اين تمرينات نظامي موجب برانگيخته‏شدن نگراني در كشورهاي منطقه شده است. از جمله اين كشورها و بيش از سايرين ونزوئلا در معرض اين تهديدها قرار دارد. ونزوئلا در عرصه ديپلماتيك نيز آماج حملات، انواع دشمني‏ها و تعرضات واشنگتن قرار داشته است.
      در سال 2008، پنتاگون "ناوگان چهارم دريايي " خويش را با هدف دفاع از منافع آمريكا در آمريكاي لاتين باز راه‏اندازي كرد. ناوگان چهارم در سال 1950 و پس از اتمام ماموريت‏هاي مرتبط با جنگ جهاني دوم غيرفعال شده بود. راه‏اندازي مجدد اين ناوگان پس از 60 سال نگراني گسترده‏اي را در ميان كشورهاي آمريكاي لاتين ايجاد كرده و آنان را بر آن داشت تا "شوراي دفاع مشترك " تشكيل داده و خود را در برابر تهديدهاي خارجي آماده كنند. پنتاگون صراحتا پذيرفت كه راه‏اندازي مجدد ناوگان چهارم نيروي دريايي آمريكا با هدف "نشان دادن قدرت ايالات متحده در منطقه " انجام شده و اين پيام را مخابره مي‏كند كه "آمريكا آماده است تا از متحدينش در منطقه دفاع كند. " اين اظهارات مقامات پنتاگون به معناي حمايت ايالات متحده از كلمبيا و تشر زدن به ونزوئلا تلقي شد.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " تصريح كرد: در 30 اكتبر سال 2009 ميلادي، كلمبيا و آمريكا يك توافق همكاري نظامي به امضا رساندند كه بر اساس آن آمريكا مجاز بود 7 پايگاه نظامي در كلمبيا را تحت اختيار خود درآورده و عندالزوم از تمامي تاسيسات نظامي كلمبيا بهره بگيرد. از اين توافقنامه به عنوان بزرگترين توسعه‏طلبي نظامي آمريكا در آمريكاي لاتين ياد مي‏شود. هر چند كه مقامات دو كشور صراحتا ابراز داشتند كه اين توافقنامه در راستاي مبارزه با قاچاق موادمخدر و تروريسم به امضا رسيده است، لكن اسناد رسمي نيروي هوايي ايالات متحده نشان مي‏دهند كه آمريكا از اين پايگاه‏ها براي انجام عمليات نظامي در سراسر منطقه مي‏تواند استفاده كند. اين اسناد همچنين مويد اين نكته بودند كه اين توسعه‏طلبي نظامي با هدف مقابله با تهديد‏هاي دولت‏هاي ضدآمريكايي سر برآورده در منطقه انجام شده است. مطلب ديگري كه در اين اسناد به چشم مي‏خورد اين است كه حضور نظامي در كلمبيا مي‏تواند به عمليات اطلاعاتي و شناسايي كمك كرده و ظرفيت پنتاگون را در رهبري عمليات نظامي در منطقه آمريكاي لاتين افزايش دهد.

      * اتهامات واهي آمريكا به ونزوئلا

      اين روزنامه‏نگار آمريكايي ساكن كاراكاس، پايتخت ونزوئلا كه در سال 2009 ميلادي برنده جايزه بين‏المللي روزنامه‏نگاري مكزيك نيز شده است، افزود: از سال 2006 به بعد، مقامات آمريكايي از ونزوئلا به عنوان كشوري ياد مي‏كنند كه "به طور كامل در مبارزه با تروريسم همكاري نمي‏كند. " در سال 2005 نيز ونزوئلا از سوي واشنگتن كشوري خوانده شد كه "در مبارزه با موادمخدر همكاري نمي‏كند. "عليرغم آنكه هيچ مدركي در اثبات اين اتهامات خطرناك موجود نيست، ايالات متحده اين اتهامات را مبناي افزايش فشارها بر دولت ونزوئلا قرار داده است. در سال 2008، دولت بوش تلاش كرد تا نام ونزوئلا را در فهرست كشورهاي حامي تروريسم قرار دهد. اين تلاش در مراحل مقدماتي با شكست مواجه شدند چرا كه ونزوئلا همچنان يكي از تامين‏كنندگان نفت آمريكا محسوب مي‏شود. اگر آمريكا ونزوئلا را كشوري حامي تروريسم مي‏خواند، آنگاه مجبور بود كليه روابط خود با اين كشور از جمله خريد نفت از اين كشور را متوقف كند.
      با ‏اين‏حال، ايالات متحده همچنان ونزوئلا را يكي از بزرگترين تهديدها براي منافع خويش در منطقه آمريكاي لاتين مي‏داند. آمريكا به طور خاص در خصوص مسائل اقتصادي نگراني‏هايي در منطقه آمريكاي لاتين دارد. آمريكا نگران آن است كه كشورهاي آمريكاي لاتين با برقراري روابط تجاري با كشورهايي نظير روسيه، چين و ايران، غلبه اقتصادي آمريكا را در اين منطقه به خطر بيندازند. اخيرا، "هيلاري كلينتون "، وزير امور خارجه ايالات متحده آمريكا به كشورهاي آمريكاي لاتين نظير بوليوي، برزيل، نيكاراگوئه و ونزوئلا كه اخيرا روابط خود با ايران را تحكيم كرده‏اند هشدار داد كه "من فكر مي‏كنم كه اگر برخي افراد تمايل دارند با ايران حشر و نشر داشته باشند بايد پيش از آن به تبعات اين امر توجه داشته باشند و ما اميدواريم كه ايشان دوباره به اين مطلب فكر كنند ... . " كلينتون اين سخنان را در جريان بررسي سياست‏هاي آمريكا در خصوص آمريكاي لاتين اظهار داشت.
      گولينجر اضافه كرد: دولت كلمبيا نيز اخيرا اعلام داشته است كه قصد دارد يك پايگاه جديد نظامي در نزديكي مرز ونزوئلا داير كند. سرمايه و تجهيزات مورد نياز اين پايگاه را ايالات متحده تامين خواهد. "گابريل سيلوا " (Gabriel Silva)، وزير دفاع ونزوئلا نيز خبر داده است كه دو گردان نيروي هوايي نيز در مناطق ديگري در نزديكي مرز ونزوئلا مستقر شده‏اند. پايگاه جديد نظامي كه قرار است داير شود در منطقه‏اي به نام "گواجيرا پنينسولا " (Guajira peninsula) قرار خواهد داشت كه با استان زولياي ونزوئلا هم‏مرز است. در اين پايگاه 1000 نيروي نظامي مستقر شده و امكان استقرار نيروهاي مسلح آمريكايي نيز در آن فراهم خواهد شد. اين اعلام جديد دولت كلمبيا نيز نوعي اعلام دشمني به ونزوئلا محسوب مي‏شود.
      اظهارات چاوز در خصوص ورود غيرقانوني هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي به قلمرو ونزوئلا نيز بر دامنه بحران بين ونزوئلا و كلمبيا خواهد افزود. هواپيماي وارد شده به قلمرو ونزوئلا در طي سال گذشته در پاكستان و افغانستان جهت به قتل رساندن تروريست‏ها بكار گرفته شده است. اين هواپيماهاي بدون سرنشين حامل موشك بوده و مي‏توانند اهداف زميني را در مناطق حساس هدف قرار دهند.
      نويسنده كتاب "بوش عليه چاوز " در بخش پاياني اين گزارش تصريح كرد: ونزوئلا در مواجهه با اين تهديدات خطرناك در شرايط هشدار قرار گرفته است. سخنان چاوز در خصوص ديده شدن هواپيماهاي نظامي بدون سرنشين آمريكا در حالي ايراد شدند كه پليس ملي ونزوئلا در حال آغاز به كار خويش بود. اين پليس اخيرا در راستاي انجام عمليات پيشگيرانه و ارائه خدمات اجتماعي بنياد نهاده شده است.

      لینک
      http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8811150671
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.