mostafa_by

سخنراني سيد حسن نصرالله و آينده‌ي خاورميانه

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

فكر كنم اكثر كساني كه اخبار روز رو پي‌گيري مي‌كنن، سخنراني امروز «سيد حسن نصرالله»، دبير كل حزب الله لبنان رو شنيده باشن. با توجه به وقايع اخير، شايد بهتر باشه كه بحثي صحيح و مستدل، در سايت ميليتاري شكل بگيره و درمورد آينده‌ي خاورميانه و مسائلي كه احتمالاً رخ خواهد داد و اوضاع بسيار ملتهب لبنان، بيشتر بحث كرد. البته لازم به ذكره كه اين مسئله، نيازمند مشاركت دوستان در بحث و دوري از بحث‌هاي احساسي و جملات كوتاه هست؛ البته درصورت تمايل به شركت در بحث. بهتره از ابتدا شروع كنيم. به عقيده‌ي شما، ترور شهيد بزرگوار، عماد مغنيه، توسط چه كساني صورت گرفت و چرا در اين تاريخ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
متن كامل سخنراني سيد حسن نصرالله


مایلم تا از تمامی برادران و خواهران که زیر باران هستند عذرخواهی کنم. از خدا می‌خواهم تا صبر و پایداری آنها را بپذیرد.

خداوند عز و جل می‌فرماید: «من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا».

شهید عماد مغنیه با خدا عهد صداقت بست و در انتظار شهادت بود و در روزهای شهادت امام حسین (ع) سیدالشهداء به شهادت رسید. او خون خود را بر دستان و کفنش را بر دوش حمل می‌کرد. حاج عماد از زمانی که جوان بود، پیروزی می‌ساخت و طلب شهادت می‌کرد و در نهایت به هدف خود رسید. من دریافت این نشان افتخار الهی را به او تبریک می‌گویم. او از خانه‌ای تماماً جهاد بود و هنوز این خانه وجود دارد ولی اکنون تبدیل به خانه شهادت شده است.

من به دو عزیز، پدر و مادر او تبریک و تسلیت می‌گویم. این شهادت الهی و صبرتان بر شما مبارک باد. جهانیان بدانند که اهالی این منزل جهادگر، تمامی فرزندان خود را به عنوان شهید تقدیم کرد. تمام فرزندان ابوعماد به شهادت رسیدند. این خانواده در جهاد و شهادت و رهبری ثابت قدم بود.

من به همسر مجاهد و فداکار و صابر ایشان، دختران، پسران، فرزندان، دوستان، نزدیکان و دوستان مجاهد او در لبنان و فلسطین و در هر سرزمینی که جهاد در آن برقرار است، تبریک می‌گویم چرا که برادر عزیزمان نشان شهادت بر سینه آویخته است.

حاج عماد مغنیه از رهبرانی بود که جهاد و شب‌زنده‌داری و خستگی و زندگی آنها با خدا معامله شد. این عده سربازان مجهول خدا در زمین و شناخته ‌شده در آسمان‌ها هستند که از خود دفاع نمی‌کنند؛ بلکه از حق و حقیقت و خدا دفاع کرده و در انتظار پاداشی زمینی نیستند. آنها از تهمت و افترا در امانند چرا که چیزی برای خود بیرون از عرصه جهاد و فداکاری نمی‌خواهند. پس از شهادت چنین انسان‌هایی باید چهره نورانی آنها و حقایق وجودی و ایثارهای آنها را بازگو کنیم. امروز حق عماد مغنیه به عنوان شهید این امت این است که به خاطر خود شناخته شود و تا ملت در قبال اینگونه افراد، منصفانه برخورد کرده و درس و روح و جهاد او را سرلوحه خود قرار دهند.

هر چه در مورد حاج رضوان در دنیای فانی که هیچ ارزشی برای رهروان راه خدا ندارد، گفته می‌شود بیهوده و پوچ است.

ما از بیست و پنج سال قبل تاکنون به مدرسه شهادت وابسته هستیم. ما با شهادت عماد در راه طبیعی خود قرار داریم، همانطور که پس از شهادت سید عباس موسوی و شیخ‌الشهدا راغب حرب در راه خود قرار داشتیم . ما در نبردی حقیقی و خونین هستیم که در این نبرد از وطن، ملت، مقدسات و کرامت خود در مواجهه با تمامی تجاوزات و طمع‌کاری‌های امریکا و اسراییل دفاع می‌کنیم.

امروز فرصت انصاف و قضاوت در مورد حاج عماد نیست. من در برابر جسد پاک او و در برابر شما و جهانیان که در انتظار موضعگیری حزب‌الله در این لحظه هستند، تاکید می‌کنم که:

اولاً: آنها در شهادت عماد مغنیه موفقیت بزرگی را می‌بینند و ما بشارتی عظیم به پیروزی می‌بینیم.

این همان شرایطی بود که ما در زمان شهادت شیخ راغب حرب داشتیم. پس از شهادت او، اسراییل از پایتخت لبنان و بقاع و جنوب خارج شد. به خاطر خون پاک او و مقاومت پایدار او و نه مصوبات بین‌المللی و دخالت جهانیان که همواره طرفدار صهیونیست‌ها بودند، ما شاهد پیروزی را در آغوش گرفتیم.

سید عباس موسوی را نیز ترور کرده و گمان کردند مقاومت فرو می‌پاشد؛ ولی ما برخاسته و پس از چند سال، اسراییل را شکست‌خورده و خوار از لبنان خارج کردیم. به خاطر عباس موسوی و خون او و مقاومت پایمردان، ما موفق شدیم.

امروز عماد مغنیه را ترور کردند و گمان می‌کنند که با قتل او، مقاومت از بین می‌رود. آنها او را در روندی همانند جنگ تابستان گذشته به قتل رساندند. این جنگ هنوز ادامه دارد چرا که آتش‌بس اعلام نشده است. این جنگ از نظر مادی و امنیتی و نظامی هنوز ادامه دارد و از طرف تمامی کشورهایی که از اسراییل در جنگ تابستان حمایت کردند، پیگیری می‌شود.

آنها مثل زمان ترور شیخ راغب حرب و سید عباس موسوی در اشتباه هستند. از جنگ تابستان گذشته که ارتباطی قوی با عماد مغنیه داشت تا کنون و زمان ریخته شدن خون عماد مغنیه، جهانیان به مسئولیت من بدانند که ما برای مرحله سقوط کیانی به نام اسراییل آماده می‌شویم. اگر خون شیخ راغب حرب آنها را از سرزمین‌های لبنان خارج ساخت و اگر خون سید عباس موسوی آنها را از مرز خارج ساخت، ولی خون عماد مغنیه آنها از عرصه وجود انشاءالله پاک خواهد کرد.

این سخن انفعالی یا عاطفی نیست؛ بلکه در لحظه‌ای روشن و با تامل زیاد گفته می‌شود. شما همه می‌دانید که بن‌گورین موسس دولت اسراییل بود. در نتیجه، او متخصص‌ترین و آگاه‌ترین فرد به نقاط قوت و ضعف این رژیم و معادلات پایداری و سقوط این رژیم بود.

بشنوید که بن‌گورین چه گفته است: «اسراییل پس از اولین شکست خود در جنگی نظامی، سقوط می‌کند».

اسراییل جنگ خود را در تابستان 2006 انجام داد. صهیونیست‌ها این جنگ را جنگ ششم نامدیدند ولی بزرگان استراتژیک اسراییلی این جنگ را جنگ اول نامیدند. اسراییلی‌ها اعم از راست‌گرا، چپ‌گرا، تندروها و میانه‌روها متفق‌القول بودند که در جنگ شکست خورده‌اند. گزارش وینوگراد که تلاش کرد تا آنچه از اسراییل باقی مانده را حفظ کند، نتوانست حقیقتی که صدها بار گفته شده را پنهان کند. این حقیقت چیزی جز ناتوانی و شکست و توهم در فرماندهی سیاسی و امنیتی و ارتش اسراییل نبود.

این موضوع را وینوگراد و نه مغنیه گفت. وینوگراد از بخشی از حقیقت سخن گفت و به اسراییل در مورد سرنوشت خود هشدار داد.

چرا آنها علیرغم در اختیار داشتن قدرتمندترین ارتش خاورمیانه و پیشرفته‌ترین تکنولوژی جهان، شکست خوردند؟

به سادگی ... به این خاطر که در لبنان ظرف 33 روز با مقاومتی صادق و شجاع و جدی مواجه شدند. آنها در لبنان با عماد مغنیه و برادران و شاگردان او مواجه شدند. این عده در کمین صهیونیست‌ها بودند. با شجاعت و ذکاوت جنگیدند. اسراییل بر اساس قوانین و سنت‌های تاریخی و وعده موسس خود شکست خورده و به زودی انشا‌ءالله نابود می‌شود.

با خون مبارک شهید مغنیه راه و ثمره خون شیخ راغب حرب و سید عباس موسوی موسوی و فتحی شقاقی و احمد یاسین و تمامی شهدای مقاومت از رهبران و مجاهدان تکمیل می‌شود. با شفافیت و صداقت این خون، کیان سرطانی و تجاوزکاری که در قلب جهان اسلام کاشته شده، از بین مى‌رود.

ثانیاً: تمامی دوستان و کسانی که احساس نگرانی می‌کنند باید بدانند که دشمن مرتکب حماقت بسیار بزرگی شد. من حاج عماد را در برابر دارم و دوستانی که تمامی حقایق را می‌دانم. من به دوست و دشمن می‌گویم که نه توهم و نه خلل و نه ضعف در مقاومت وجود ندارد. برادران عماد مغنیه راه او را ادامه می‌دهند. خون او مثل سابق خون دیگران باعث دوستی و نزدیکی افراد حزب‌الله شده است. آنها این موضوع را ندانسته و متوجه نمی‌شوند؛ چرا که به فرهنگی دیگر تعلق دارند. خون حاج رضوان قوت و وحدت و صلابت و قدرت ما را افزایش می‌دهد و ما مسیر خود را در افقی بازتر ادامه می‌دهیم.

من مایلم به دشمن پیش از دوست بگویم که حاج عماد با برادران خود موفق به انجام تمامی وظایف خود شد. اگر شهیدی امروز بر خاک بیافتد، کار زیادی پشت سر خود بر جای نمی‌گذارد.

پس از خاتمه جنگ ما برای روزی دیگر آماده شدیم؛ روزی که می‌دانستیم اسراییل تجاوزکار جنگی دیگر را در منطقه و لبنان شروع می‌کند و این همان نکته‌ای است که در گزارش وینوگراد نیز مورد تاکید قرار گرفت. پس از جنگ، آوارگان بازگشته و بیشتر عناصر ما مشغول بازسازی شدند؛ ولی مبارزان و مجاهدان از همان روزی که جنگ خاتمه یافت، آماده جنگی در آینده شدند. حاج عماد و دوستان او موفق شدند.

امروز حزب‌الله و مقاومت اسلامی در بالاترین سطح آمادگی برای مقابله با هرتجاوز احتمالی به لبنان قرار دارد. در گذشته از موشک‌ها سخن گفتم ولی امروز از جوانان سخن می‌گویم چرا که رهبر این جوانان اکنون در برابر ما قرار دارد.

وینوگراد می‌گوید: «چند هزار تن از مبارزان برای چند هفته توانستند در برابر ارتش اسراییل به عنوان قویترین نیروی نظامی در خاورمیانه مقاومت کنند و این ارتش را شکست دهند».

صهیونیست‌ها امروز بدانند که در هر جنگی که در آینده رخ دهد، یک عماد مغنیه یا هزاران مجاهد در برابر شما نخواهند ایستاد. عماد مغنیه، ده‌ها هزار جوان آماده شهادت را بر جای گذاشته است.

ثالثاً: به دشمن و دوست می‌گویم. صهیونیست‌ها عماد مغنیه را در دمشق کشتند. تمامی اطلاعات ما این موضوع را تاکید می‌کند. اسراییل بیش از آنکه به شکل صریح مسئولیت خود را در این ترور بپذیرد، به گوشه و کنایه سخن گفته است. من به آنها می‌گویم که شما حاج عماد را در خارج از عرصه نبرد کشتید. ما و شما نبرد خود را در سرزمین خود، لبنان پیگیری می‌کنیم. شما ما را در این سرزمین می‌کشید و ما با شما در این سرزمین مبارزه می‌کنیم.

اکنون شما حد و حدود خود را زیر پا گذاشته‌اید. من یک جمله از جنگ تابستان گذشته می‌گویم، هنگامی که برای اولین بار شما را مخاطب قرار دادم. در آن زمان گفتم: «ای صهیونیست‌‌ها اگر می‌خواهید این جنگ، جنگی باز و گسترده باشد، ما هستیم». من در آن زمان وعده پیروزی به مومنین چرا که به آنها و مجاهدت و ملت خود ایمان دارم.

امروز تنها یک جمله می‌گویم: «در برابر این ترور با توجه به زمان و مکان و روش آن، اگر شما صهیونیست‌ها خواستار چنین جنگی هستید، تمامی جهانیان بدانند که ما برای این جنگ آماده هستیم».

ما مثل تمامی بشر حق مقدس دفاع از خود را داریم و هر چه را که این به این حق منتهی شود در دفاع از خود و ملت و رهبران خود مورد استفاده قرار می‌دهیم.

رابعاً: 14 فوریه (امروز) سالگرد ترور شهید رفیق حریری است. ما می‌خواهیم که خون شهدا در هر دو تجمع امروز با هم متحد شود؛ ولی برخی تلاش دارند که همواره مناسبت‌ها را تبدیل به فحش و ناسزا کنند.

پنهان نیست که برخی از این رهبران ناسزا گفته و سپس دست خود را به سمت ما دراز می‌کنند؛ ولی من به مناسبت ترور رفیق حریری و تشییع جنازه مبارک و بزرگ عماد مغنیه به با یک سخن به «جشن ناسزاها» پاسخ می‌دهم:

لبنان که گرانبهاترین علما و رهبران و برادران و فرزندان و کودکانش بر خاک افتادند؛ این لبنان، اسراییلی نخواهد شد. لبنان، پایگاه صهیونیست‌ها نخواهد شد. لبنان، آمریکایی نخواهد شد. لبنان، تجزیه نمی‌شود. هر کسی خواستار طلاق و جدایی است، می‌تواند این خاک را ترک کرده و به نزد اربابان خود در واشنتگن و تل‌آویو برود.

لبنان کشور وحدت ملی و صلح داخلی و زندگی مسالمت‌آمیز باقی خواهد ماند. و علیرغم خواست کوتوله‌هایی که عرض اندام می‌کنند، لبنان کشور مقاومت و کرامت ملی باقی می‌ماند.

من به طور خلاصه می‌گویم که علیرغم خواست کسانی که ارتش‌ها را دعوت به جنگ علیه لبنان و سوریه می‌کنند (که خود کوچک‌تر از آن هستند که بجنگند) و علیرغم کسانی که خواستار فتنه‌انگیزی در شب و روز هستند، لبنان باقی خواهد ماند. لبنان کشوری برای وحدت و کرامت و شهامت و استقلال و عزت باقی خواهد ماند و به همین دلیل استحقاق شهدایی چون عباس موسوی و راغب حرب و عماد مغنیه و رفیق حریری را دارد.

صدای خود را به تمامی قاتلان می‌رسانیم که راه مقاومت را تا پیروزی نهایی ادامه می‌دهیم.


منبع : سايت تابناك - Press TV

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اگه دقت كرده باشيد، اين ترور، زماني روي داد كه لبنان، خود رو براي برگزاري سالگرد ترور «رفيق حريري» آماده مي‌كرد. مخالفين حزب‌الله، بسيار روي شخصيت مرده‌ي حريري مانور داده و وي را سمبل مخالفت با حزب‌الله اعلام كرده‌اند؛ حال اينكه قضيه، كاملاً برعكس هست و حريري، جلسات بسياري با مسئولين حزب‌الله، به منظور رسيدن به توافق تقسيم قدرت و مسئوليت در لبنان، ميان دولت‌مردان و حزب‌الله برقرار كرده بود و اتفاقاً به نتيجه هم رسيده بودند و قرار بود كه همان روز، نتيجه را اعلام نمايد كه ترور شد.
ترور شهيد مغنيه، در روزي اتفاق افتاد كه شايد تصادفي پنداشتن آن، كاملاً ساده‌انگارانه به نظر برسد. مراسم تشييع پيكر شهيد مغنيه، مصادف شد با سالروز ترور رفيق حريري. به عبارتي، اين مراسم، در برابر مراسم حريري قرار گرفت و اين حركت، به نوعي راه حزب‌الله از حريري را جدا نشان داد؛ بخصوص آنكه گروه‌هاي موافق لبنان، در مراسم خاكسپاري شهيد مغنيه و گروه‌هاي حاكم و موافق دولت، در مراسم بزرگداشت حريري حضور پيدا كرده و اين مسئله، خود به شكاف عميق بوجود آمده در لبنان، دامن زد.
با نگاهي ساده به اين مسئله، مي‌توان به خوبي دريافت كه اين ترور، كاملاً از پيش برنامه‌ريزي شده و زمان‌بندي شده بوده و پيكان اين تهاجم، نه شعيد مغنيه، كه ثبات سياسي لبنان بوده است؛ ثباتي كه روز به روز كمرنگ‌تر شده و لبنان، هم‌اكنون بر روي كوه آتشفشان زياده‌خواهي‌هاي سياسي قرار گرفته است و چيزي به شروع جنگ‌هاي داخلي در اين كشور، باقي نمانده است.
اما همين چند روز پيش بود كه وليد جنبلاط، يكي از اصلي‌ترين دشمنان حزب‌الله، در سخناني تحريك‌آميز، از آمادگي خود و حزب خود، براي شروع جنگ‌هاي داخلي سخن گفته بود. كساني كه جنبلاط را مي‌شناسند، به خوبي از روابط گاهاً حتي آشكار وي با سران پاريس و تل‌آويو، كاملاً آگاهند. پس مسلماً شنيده شدن اين سخنان از زبان وي، امري عجيب نيست. ولي وقتي كه اين مسئله، درست دو روز قبل از ترور يكي از اركان حزب‌الله صورت مي‌گيرد، اين نگراني بوجود مي‌آيد كه صداي طبل جنگ‌هاي داخلي، واضح‌تر شده و اين مسئله، مسلماً به ضرر حزب‌الله لبنان است.
اسرائيل، هرچند كه در جنگ 33 روزه، بطور كامل با حزب‌الله نجنگيد (اين بحث، در جايي ديگر بسط داده مي‌شود)، ولي با شكستي كه در برابر حزب‌الله خورد (و البته چندان هم شكست نبود؛ چرا كه به 3 هدف از 5 هدف از پيش تعيين شده‌ي خويش دست پيدا كرد و تنها در نابودي حزب‌الله لبنان و آزادي اسراي در بند خويش ناموفق بود!!!) تصميم به جبران مافات گرفته است؛ چرا كه حيثيت ارتش شكست‌ناپذير اسرائيل، لكه‌دار شده است. البته بزرگترين دليل اين امر، پيش‌دستي حزب‌الله لبنان در تحريك اسرائيل، براي آغاز زودهنگام جنگ بود؛ چرا كه اين جنگ، قرار بود نهايتاً 4 الي 5 ماه ديرتر، بوقوع بپيوندد!
اسرائيل، مشكلي براي حمله به لبنان ندارد. درصورت تهاجم سنگين اسرائيل، ممكن است كه تلفات ارتش اسرائيل، بسيار سنگين‌تر شود (امري كه اسرائيل، به شدت از آن اجتناب مي‌‌كند)، ولي مي‌تواند لبنان را تسخير كند و به برنامه‌هاي بعدي خود بيانديشد. ولي مسئله‌ي اصلي، دست و پنجه نرم كردن با زاده‌ي ايران، با كمترين آسيب است و اين امر، مي‌تواند به راحتي صورت پذيرد!!
حزب‌الله، همان‌طور كه موافقان بسياري دارد، از مخالفان بسيار و البته سرسختي نيز برخوردار است و اين مسئله، كاملاً خطرناك است؛ چرا كه در روبرو، دشمن شماره‌ي يك قرار داشته و در پشت سر، مخالفين گاهاً مسلحي كه به هيچ‌وجه تكيه‌گاه مناسبي نبوده‌اند! به عبارتي، حزب‌الله در حال حاضر، در محاصره‌ي كامل به سر مي‌برد و اين مسئله، مي‌تواند به تدريج، حزب‌الله را ضعيف‌تر نمايد.
اگر جنگ‌هاي داخلي سر بگيرد، اگر پاي حزب‌الله به نوعي به اين جنگ‌ها باز شود، اگر دولت جديد لبنان، با حزب‌الله به مشكل بربخورد، اگر ارتش، از دولت حمايت كند، اگر اوضاع براي كمك‌رساني به حزب‌الله، به دليل سنگ‌اندازي دولت آينده‌ي لبنان نابسامان گردد، اين حزب‌الله لبنان خواهد بود كه بزرگترين آسيب را خواهد ديد و اسرائيل، دقيقاً به دنبال همين امر است.
اما سخنان دبير كل حزب‌الله، اينبار متفاوت‌تر بود و بوي جنگ ديگري از آن شنيده مي‌شود. هنوز براي گمانه‌زني درمورد وقوع جنگ، شايد زود باشد. ولي همان‌طور كه قبلاً اشاره شد، اين جنگ، قريب‌الوقوع و اجتناب‌ ناپذير است. اما اينكه آيا اين زمان، زمان مناسبي براي اين جنگ است يا كه خير، بايد بررسي شود.
امروز، شبكه 1 سيما، در اخبار ساعت 9 و در بررسي صحبت‌هاي امروز سيد حسن نصرالله، موضوع جالبي را به ميان آورد. كارشناس سياسي برنامه، با اشاره به اينكه اسرائيل، هيچگاه نپذيرفت كه آتش‌بس برقرار شده است و اعلام كرد كه تنها حملات مستقيم نظامي، فعلاً‌ متوقف شده است، پس عملاً در جنگ به سر مي‌برد و اگر حزب‌الله لبنان، در مقابل اين ترور، از خود واكنش نشان دهد، آغازگر جنگ جديدي نبوده؛ بلكه به دفاع مشروع دست زده است ...!
اگر خوب دقت كنيد، مي‌بينيد كه تلويحاً، فضاسازي براي جنگ جديد در حال صورت گرفتن است.



به نظر شما، آيا زمان، زمان مناسبي است؟ به عقيده‌ي شما، پاسخ حزب‌الله به اين ترور، چه خواهد بود و بهتر آن است كه چه باشد؟ خطرات اين پاسخ، چيست؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.