amirhosin

پیوستن ایران به جامعه جهانی چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

به نظر من چون کره شمالی یک کشور کومونیستیه پس جنگ هم تو خونشه ولی چون حمایت کشوری ابرقدرت مثل شوروی(سابق) نداره پس احتمال حمله ی اون به کره جنوبی بسیار کمه ولی شاید امریکا باتوجه به جنگ افروزیاش بخواد به این کشور حمله کنه که قطعا" پاسخ کره شمالی وحشتناک خواهد بود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر بنده جنگی هم اگر باشه جنگ ایدئولوژیکه .
چند وقت پیش تو الجزیره انگلیسی دیدم که کره جنوبی با قرار دادن تعداد زیادی بلندگو در ارتفاعات مشرف به کره شمالی جنگ اعصاب واسه همتای شمالیش ایجاد کرده بود . پس به نظرم هرکس بتونه از لحاظ عقیدتی کشورش رو کنترل کنه پیروز جنگه (البته اگر جنگی باشه)

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کره جنوبی به کمک آمریکاییها الان خیلی تجهیز شده و مسلما با وقوع جنگ بین دو کره آمریکا یا علنی یا در خفا از کره جنوبی حمایت میکنه(نظر شخصی)و روسیه پشت کره شمالی رو خالی میکنه(بازم نظر شخصی)و در نهایت کره نتنها میتونه از خودش دفاع کنه بلکه میتونه دشمناش(مثل کره شمالی)شکست بده... :mrgreen: :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یکی از مشاوران ارشد ستاد مشترک ارتش ترکیه که با همکاری‌های خود با طرح‌های ناتو نیز شناخته می‌شود از آمادگی رژیم صهیونیستی برای جنگی جدید خبر داد.

به گزارش فارس، دکتر مسعود حقی جاشین مشاور ارشد ستاد مشترک ارتش ترکیه و یکی از همکاران طرح های ناتو در گفتگویی مفصل با روزنامه حریت ترکیه به تشریح دیدگاه های خود در زمینه تحولات جاری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و سناریوهای محتمل پرداخت.

اسرائیل آماده جنگی جدید می‌شود

دکتر جاشین در مورد رژیم صهیونیستی گفت که به عقیده وی تنش بین اسرائیل و مصر موجب جنگ جدید اعراب – اسرائیل می‌شود. وی گفت: با سیاست "منتظر باش و ببین" اسرائیل می توانم بگویم که اسرائیل آماده جنگی جدید می شود. در اینجا عنصر تعیین کننده ایران است. سوریه قدرت چندانی برای تغییر موازنه ها در خاورمیانه ندارد، اما مصر و ایران فرق می کنند. اگر دقت کنید، دولت اوباما به اعراب 150 میلیارد دلار اسلحه فروخت. این فروش، بزرگترین فروش اسلحه از سال 1991 به این طرف بود. این سلاح ها عمدتا شامل سلاح هایی هستند که ما نام آنها را Penetration Bomb گذاشته ایم و قادرند آزمایشگاه های زیرزمینی ایران را هدف قرار دهند. از همین بمب ها با اسرائیل هم داده شد. معنی همه این ها این است که هم در مدیترانه شرقی و اطراف کانال سوئز و هم در خلیج فارس درگیری رخ خواهد داد. شاید اعراب علیه ایران دست به حمله بزنند. پیش بینی من اعلان جنگ کشورهای عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین و نیروهای آمریکایی حاضر در عراق علیه ایران است.

عملیات لیبی علیه چین بود

دکتر جاشین در ادامه خاطرنشان کرد که در این صورت به عقیده وی نه چین و نه روسیه به ایران کمک خواهد کرد. وی در مورد عملیات ناتو و غرب علیه لیبی نیز این دیدگاه را مطرح کرد: عملیات لیبی از یک جهت علیه چین است. بعد از آغاز این عملیات، چین تعداد پنجاه هزار کارگر خود را از لیبی خارج کرد. آمریکا در مورد منابع نفت و گاز در شمال افریقا و آسیا بیش از آنکه از مسلمانان بترسد، از چین وحشت دارد. می توانم بگویم این عملیات در حقیقت عملیات بسیار گسترده ای با هدف دور کردن چین از این منطقه بود. این طور که پیداست از بعد استراتژی نظامی این عملیات به سال های 2005 برمی گردد و به موازات عملیات نظامی علیه افغانستان صورت گرفته است.

به فلسطین فقط موقعیت خاص اعطاء می‌شود

دکتر جاشین در مورد روند اعلام دولت فلسطین و به رسمیت شناخته شدن آن از سوی سازمان ملل چندان خوشبین نیست. وی گفت: روند دولت شدن فلسطین بسیار طولانی خواهد شد. به نظر می رسد در شرایط فعلی حتی درخواست فلسطینی ها در مجمع عمومی سازمان ملل به سختی پذیرفته شود. شاید در انتهای این روند به فلسطین موقعیت خاص اعطاء شود، ولی در حال حاضر امکان ندارد به عنوان یک دولت مستقل پذیرفته شود. البته اگر درخواست فلسطینی ها پذیرفته نشود، عملیات انتحاری از سرگرفته می شود.

روابط ترکیه با اسرائیل تا 10 سال ترمیم شدنی نیست

دکتر جاشین در مورد حضور اسرائیل در حوزه مدیترانه شرقی و همکاری این رژیم با دولت قبرس و یونان در زمینه اکتشاف نفت و گاز در این حوزه و حمایت از این فعالیت نیز گفت که اگر بین ترکیه و اسرائیل درگیری نظامی رخ دهد، این درگیری هرگز به این دو محدود نخواهد شد و احتمال دارد کشورهای عربی نیز به اسرائیل حمله کنند و اوضاع خیلی وخیم شود. وی افزود: ترکیه قدرت نظامی درگیر شدن هم با اسرائیل و هم با آمریکا در این منطقه را ندارد. اگر فکرش را بکنید که سلاح های ارتش ترکیه همگی آمریکایی است، حمله به اسرائیل متحد آمریکا به ضرر ما تمام می شود. اما تعلیق روابط نظامی با اسرائیل، اخراج هیات دیپلماتیک اسرائیلی از ترکیه و اینکه دولت آنکارا اعلام کرده اگر لازم باشد در حوزه مدیترانه شرقی به نیروی نظامی متوسل می شود، همگی اینها واکنش هایی بسیار جدی است. از این منظر می توان گفت بین ترکیه و اسرائیل در ده سال آینده روابط متشنج خواهد بود.

دکتر جاشین با تاکید بر اینکه وقتی صحبت از تنش می شود، نباید بلافاصله به درگیری نظامی فکر کرد، در ادامه تصرحی کرد: تنش لزوما به معنای درگیری بین دولت ها نیست. مدیریت درگیری سه مرحله دارد. اول روند دیپلماتیک آغاز می شود. برای مثال گزارش سازمان ملل بخشی از این روند است. مرحله بعد طرح موضوع در دیوان بین المللی لاهه است. اگر ترکیه از این مرحله نیز پاسخ مثبتی دریافت نکند، در مرحله سوم جنگ اجتناب ناپذیر است.

http://www.asriran.com/fa/news/185354/%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به گفته ایشون عرب ها هم ممکنه به ایران حمله کنن هم به اسرائیل

ما که نفهمیدیم این سران عرب چه جور جونورائی هستند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

61331135374807650598.jpg

■ نباید هدف اصلی و کلیدی مذاکرات را به مخاطره انداخت
اکنون که مذاکرات جدی با هدف محدود ساختن توانایی ایران جهت گریز به سمت بمب هسته‌ای در جریان هستند تلاش جهت محدود ساختن فعالیت‌های ایران در زمینه موشک‌های بالستیک به عنوان بخشی از توافق جامع هسته‌ای کار عاقلانه‌ای نیست. ایجاد محدودیت‌های کافی و تحقق پذیر برای برنامه هسته‌ای ایران همچنان اولویت اصلی به شمار می‌رود. طرح درخواست‌هایی مبنی بر ایجاد محدودیت‌های شدید در ارتباط با تسلیحات متعارفی که ایران در راستای دفاع از خود برخورداری از آنها را امری حیاتی می‌شمارد هدف اصلی و کلیدی مذاکرات را به مخاطره خواهد انداخت.

توافق موقت نگران‌کننده‌ترین بخش از فعالیت‌های هسته‌ای ایران را متوقف ساخت
جامعه بین‌الملل به مدت بیش از یک دهه، نگران رشد قابلیت غنی سازی اورانیوم ایران و عدم پاسخگویی این کشور به ادعاها مبنی انجام آزمایشات مربوط به سلاح‌های هسته‌ای بوده است. همچنین نگرانی‌هایی وجود داشته‌اند مبنی بر اینکه اگر ایران سلاح‌های هسته‌ای را تولید و بکار گیرد در آن صورت از موشک‌های بالستیک خود جهت شلیک این سلاح‌ها استفاده خواهد کرد.
پس از اینکه حسن روحانی، رئیس جمهور میانه‌رو و عمل‌گرا، به قدرت رسید مذاکرات بی‌نتیجه‌ای که سابقاً به صورت ادواری و متناوب برگزار می‌شد به مذاکراتی منظم و سازنده تبدیل شد و در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ به توافق بر سر برنامه اقدام مشترک درژنو منجر گردیدند. این توافق اولیه به گونه‌ای اثبات‌پذیر نگران‌کننده‌ترین بخش از فعالیت‌های هسته‌ای ایران را متوقف ساخته است و بدین ترتیب فرصتی را جهت مذاکره بر سر یک توافق جامع فراهم کرده است. روحانی همچنین مذاکرات میان تهران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را از سر گرفته است تا نگرانی‌ها درباره آزمایشات مربوط به سلاح را برطرف سازد.

خواسته‌های منتقدان توافق موقت
با این وجود، برخی منتقدین توافق اولیه استدلال می‌کنند که محدودیت‌هایی در رابطه با موشک‌های دارای قابلیت حمل سلاح‌های هسته‌ای نیز باید در توافق گنجانیده می‌شد و بسیاری نیز معتقدند محدودسازی موشک‌های بالستیک دارای قابلیت‌های هسته‌ای باید در دستور کار مذاکرات جاری میان ایران و گروه ۱+۵ (چین، فرانسه، آلمان، روسیه، انگلیس و آمریکا) قرار گیرد. کسانی که طرفدار گنجانیدن بحث درباره محدودیت‌های موشکی در گفتگوهای هسته‌ای هستند به قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل مصوب سال ۲۰۱۰ اشاره می‌کنند که اعلام داشته است ضمناً «ایران نباید به هیچگونه فعالیت مرتبط با موشک‌های بالستیک دارایقابلیت حمل سلاح‌های هسته‌ای از جمله شلیک موشک با استفاده از فناوری موشک‌های بالستیک دست بزند.»

توافق اولیه هیچگونه اشاره‌ای به موشک‌ها نکرده است
بر اساس طرحی با عنوان طرح اس ۱۸۸۱ که اوائل امسال توسط سناتور «رابرت منندز» و سناتور «مارک کرک» ارائه شد، گنجانیدن محدودیت‌های مشخصی در ارتباط با موشک‌های ایران در هر توافق جامعی الزامی می‌گردید. مقامات ارشد دولت [آمریکا] در واکنش به این اقدام کنگره، اطمینان داده‌اند که در جریان مذاکرات جاری به موشک‌ها نیز «به نحوی پرداخته خواهد شد[۱]» اما در این باره توضیحی نداده‌اند.
مقامات ایرانی به نوبه خود مخالف هرگونه بحث درباره محدود سازی موشک‌های بالستیک ایران در جریان گفتگوهای هسته‌ای هستند. استدلال آنها این است که موشک‌های ایران ابزارهایی مشروع جهت دفاع از کشور هستند آن هم در منطقه بی‌ثباتی که در آن دیگر کشورها تهدید به حمله می‌کنند و همچنین خاطرنشان می‌سازند که توافق اولیه در چارچوب مربوط به توافق نهایی هیچگونه اشاره‌ای به موشک‌ها نکرده است.

احتمال به خطر افتادن توافق جامع
مسئله موشک‌ها به طور قطع به مسئله قابلیت تسلیحاتی هسته‌ای ایران در آینده مربوط می‌شود، اما به این مسئله باید به دقت پرداخت. تلاش‌های گروه ۱+۵ جهت اعمال محدودیت‌های مشخص و الزام‌آور بر روی قابلیت موشک‌های بالستیک ایران در این مقطع می‌تواند فرصت انعقاد توافقی که قابلیت ایران در زمینه تولید مواد مورد استفاده در سلاح‌های هسته‌ای را به گونه‌ای تحقق پذیر محدود خواهد ساخت به خطر اندازد. هنگامی که ایران نتواند سلاح‌های هسته‌ای تولید کند موشک‌هایش تهدید کمتری برای همسایگانش خواهند داشت.

 

image2.jpg

 

تصویر یک کامیون نظامی که در جریان یک رژه نظامی سالانه در تهران در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۳ یک قبضه موشک بالستیک میان‌برد سجیل را حمل می‌کند. در این رژه دوازده موشک سجیل و ۱۸ موشک قدر به نمایش گذاشته شدند. برد و بقای موشک دو زمانه و دارای سوخت جامد سجیل باعث شده است تا این موشک رعب‌انگیزتر از موشک‌های شهاب ۳ و قدر ۱ باشد که توسط ایران استقرار یافته‌اند. با این حال، بر اساس آخرین ارزیابی‌های محرمانه جامعه اطلاعاتی آمریکا بیش از سه سال است که موشک سجیل پرتاب نشده است و مشخص نیست آیا این سیستم مستقر گردیده است یا نه.

پرداختن به مسئله موشکی
کسانی که معتقدند قطعنامه ۱۹۲۹ محدود سازی قابلیت‌های موشکی ایران در جریان گفتگوهای میان ایران و ۱+۵ را الزامی ساخته است این حقیقت را نادیده می‌گیرند که وضعیت فعلی بسیار متفاوت از وضعیت در سال ۲۰۱۰ یعنی زمانی که قطعنامه به تصویب رسید،است.
در آن زمان، ایران از شرکت در مذاکرات سازنده جهت برطرف ساختن نگرانی‌ها درباره برنامه هسته‌ای خویش امتناع می‌کرد. هدف از تصویب قطعنامه این بود که پیشرفت ایران به سمت دستیابی سریع به قابلیت گریز به سمت سلاح‌های هسته‌ای را کند سازد و هزینه عدم تبعیت تهران از تعهداتش در قبال آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بالا ببرد.

مؤثرترین راه حل تهدید موشک‌های بالستیک ایران جلوگیری از تولید سلاح‌های هسته‌ای است
در حال حاضر، ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در حال کار بر روی مسائل مرتبط با انطباق پذیری هستند و در مذاکرات بر سر دستیابی به توافق نهایی نیز پیشرفت‌هایی حاصل شده است، توافقی که با ایجاد یک سازوکار نظارتی و محدود کننده اطمینان می‌دهد که برنامه هسته‌ای ایران برنامه‌ای صلح آمیز است. موفقیت در زمینه دستیابی به یک توافق رضایت‌بخش برطرف ساختن هزینه‌های [ناشی از تحریم‌های] اعمال شده توسط سازمان ملل و دیگر نهادها را امکان پذیر می‌سازد.
«وندی شرمن» معاون وزیر امور خارجه آمریکا که مذاکره کننده اصلی آمریکا محسوب می‌شود در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس سنا در تاریخ ۴ فوریه اظهار داشت که «اگر ما بتوانیم تضمین‌های قابل اثباتی دریافت کنیم مبنی بر اینکه [ایرانی‌ها] قادر نخواهند بود به سلاح هسته‌ای دست یابنددر آن صورت مکانیزم شلیک این نوع سلاح‌ها هر چقدر هم مهم باشد اهمیت خود را از دست می‌دهد[۲]» به بیان دیگر، مؤثرترین راه پرداختن به تهدید بالقوه موشک‌های بالستیک یک ایران مجهز به سلاح‌های هسته‌ای انعقاد یک توافق سفت و سخت میان ایران و ۱+۵ است که مانع تولید سلاح‌های هسته‌ای توسط ایران شود.

محدودیت‌های موشکی: ارزیابی واقعی
قابلیت یک موشک در زمینه حمل کلاهک‌های هسته‌ای به اندازه و وزن «بسته بندی فیزیکی» سلاح بستگی داردو «بسته بندی فیزیکی» نیز تا حدودی بر اساس پیچیدگی تکنولوژیک طراحی سلاح هسته‌ای و قدرت موتور موشک جهت پرتاب کلاهک تعیین می‌گردد. قطعنامه ۱۹۲۹ به «موشک‌های بالستیک دارای قابلیت هسته‌ای» اشاره کرده است اما این موشک‌ها را تعریف نکرده است. در واقع، وجه تمایز میان موشک‌های دارای قابلیت هسته‌ای و موشک‌های فاقد چنین قابلیتی مبهم و غیردقیق است.
معیار رژیم کنترل فناوری موشکی مبنی بر قابلیت پرتاب ۵۰۰ کیلوگرم مواد منفجره تا فاصله ۳۰۰ کیلومتری نزدیک‌ترین معیار به یک وجه تمایز دارای مقبولیت بین‌المللی به شمار می‌رود[۳]. با این حال، طرح منندز ـ کرک که از حمایت اکثریت سناتورها برخوردار بود در نظر داشت تا در صورتی که ایران دست به آزمایش موشک‌های بالستیک دارای برد بیش از ۵۰۰ کیلومتر بزند تحریم‌هایی جدیدی را علیه این کشور وضع کند.
موارد پرتاب موشک‌های بالستیک میان‌برد ایراناولین موشک‌های بالستیک میان‌برد ایران از موشک‌های نودونگ کره شمالی مشتق گردیدند، اما برنامه توسعه و آزمایش موشک‌های بالستیک میان‌برد ایران از شدت و حدت بیشتری برخوردار بوده است. ایران در طول یک دوره ۱۴ ساله حدود ۲۶ مورد از پرتاب موشک‌های بالستیک میان‌برد دارای سوخت جامد یا مایع را به اجرا گذاشته است، حال آنکه کره شمالی در طول یک دوره ۲۴ ساله ۹ موشک بالستیک میان‌برد دارای سوخت مایع را پرتاب کرده است. سال ماه نوع موشک ۱۹۹۸ جولای شهاب ۳ نوامبر سجیل ۱۹۹۹ - - ۲۰۰۰ جولای شهاب ۳ سپتامبر شهاب ۳ ۲۰۰۱ - - ۲۰۰۲ می شهاب ۳ جولای شهاب ۳ ۲۰۰۳ جولای شهاب ۳ ۲۰۰۴ آگوست قدر ۱ اکتبر قدر ۱ ۲۰۰۵ - - ۲۰۰۶ ژانویه شهاب ۳ می قدر ۱ نوامبر قدر ۱ دسامبر قدر ۱ ۲۰۰۷ نوامبر عاشورا ۲۰۰۸ جولای شهاب ۳ جولای شهاب ۳ نوامبر سجیل ۲۰۰۹ می سجیل ۲ سپتامبر قدر ۱ سپتامبر سجیل ۲ دسامبر سجیل ۲ ۲۰۱۰ اکتبر سجیل ۲ ۲۰۱۱ فوریه سجیل ۲ فوریه شهاب ۳ ژوئیه قدر ۱ ۲۰۱۲ ژوئیه شهاب ۳ ۲۰۱۳ - - ۲۰۱۴ - - منبع: مختلفتوجه: موارد پرتاب موشک‌های دارای سوخت جامد شهاب ۳ و موشک مشتق شده از آن، یعنی قدر ۱، با حروف چاپی درشت و پررنگ تایپ شده‌اند. در موارد مربوط به آزمایش موشک، متمایز ساختن این سیستم‌ها از یکدیگر بر اساس اطلاعات موجود همواره دشوار بوده است.

آخرین باری که جامعه بین‌الملل جهت جلوگیری از ظهور تهدید موشک‌های بالستیک دارای قابلیت هسته‌ای از طرف یک کشور در موقعیت خوبی قرار داشت به دنبال شکست عراق در زمان حکومت صدام حسین در سال ۱۹۹۱ بود. محدودیتی که در ارتباط با آتش‌بس بر بغداد وضع گردید عبارت بود از ممنوعیت تولید هرگونه موشک بالستیک دارای برد بیش از ۱۵۰ کیلومتر. اقدام عراق به آزمایش موشک‌های دارای محدوده برد کمی بیش از محدوده تعیین شده که از اهمیت نظامی ناچیزی برخوردار بود یکی از موارد «نقض» محدودیت‌های مربوط به تولید تسلیحات کشتار جمعی بود که آمریکا و انگلیس در راستای توجیه تجاوز خود به عراق در سال ۲۰۰۳ به آن اشاره کردند.

«هانس دیتر لوکاس» از آلمان (سمت چپ) ، «وندی شرمن» از آمریکا، و «ژاک اودیبر» از فرانسه هدایت تیم‌های مذاکره کننده کشور خویش در گفتگوهای ۱+۵ با ایران بر عهده دارند. وین، ۱۸ فوریه


محدودیت برد موشک‌های بالستیک سلب کننده حقوق حاکمیتی ایران خواهد بود
مبنای محدودیت‌های موشکی چه چیزی خواهد بود؟
از نظر ایران هر یک از این محدوده‌های برد موشک‌های بالستیک بسیار محدود کننده بوده و به گونه‌ای تحقیر آمیز سلب کننده حقوق حاکمیتی این کشور خواهد بود. از دیدگاه تهران، هیچ مبنای حقوقی جهت طرح تقاضای ایجاد محدودیت در زمینه موشک‌های بالستیک وجود ندارد. برخلاف محدودیت‌های مربوط به برنامه‌های هسته‌ای که مورد پذیرش ایران و دیگر کشورهای عضو پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای قرار گرفته‌اند، به جز پیمان کاهش سلاح‌های راهبردی آمریکا روسیه و پیمان منعموشک‌های هسته‌ای میان‌برد هیچ پیمان بین‌المللی معادل جهت محدود ساختن موشک‌های بالستیک وجود ندارد.

عربستان موشک‌های بالستیکی دارد که بردشان از برد موشک‌های بالستیک ایران بیشتر است
به علاوه، آمریکا و اسرائیل که انجام حملات پیشگیرانه علیه ایران را حق خود می‌دانند، هر دو دارای هواپیماها و موشک‌های مجهز به سلاح‌های هسته‌ای هستند. تهران اعتراض می‌کند که اسرائیل عضو ان. پی. تی (یا هر گونه پیمان منع کننده تسلیحات کشتار جمعی دیگری) نیست و آمریکا را به این متهم می‌کند که اگرچه عضو ان. پی. تی است اما تعهدات خود در زمینه خلع تسلیحاتی را که بر اساس اصل شش ان. پی. تی پذیرفته است نادیده می‌گیرد. رقیب منطقه‌ای و مذهبی ایران، یعنی عربستان سعودی، اگرچه به عنوان یک کشور غیر هسته‌ای به عضویت ان. پی. تی در آمده است اما موشک‌های بالستیکی را مستقر ساخته است که بردشان از برد موشک‌های بالستیک ایران بیشتر است. اگر عربستان به کلاهک‌های هسته‌ای دسترسی داشت موشک‌های این کشور قطعاً از قابلیت حمل چنین کلاهک‌هایی برخوردار بودند.


ایران جهت دفاع از خود به شدت به سامانه‌های موشکی متعارف متکی است
ایران تا چه حد برای موشک‌هایش ارزش و اهمیت قائل است؟
همانطور که در یک تحلیل جدید به قلم شهرام چوبین از اندیشکده بنیاد کارنگی آمده است، «بر اساس استانداردهای معمول، ایران از لحاظ نظامی کشوری ضعیف است» و «هزینه‌های نظامی این کشور در مقایسه با همسایگان کوچک‌ترش در منطقه خلیج [فارس] ناچیزند[۴]». از آنجا که نیروی هوایی ایران فرسوده و ناکارآمد است و ارتش این کشور نیز مناسب برای انجام عملیات‌های گسترده نیست در نتیجه ایران جهت دفاع از خود به شدت به سامانه‌های موشکی متعارف متکی است.
ایران تاکنون ده‌ها موشک بالستیک میان‌برد شهاب ۳ و قدر ۱ را تولید و مستقر ساخته است. این موشک‌ها قادرند اهداف منطقه‌ای را تا اسرائیل هدف قرار دهند. به گفته «مایکل المن» از اندیشکده بین‌المللی مطالعات راهبردی، «[این موشک‌ها] نمایانگر یکی از معدود قابلیت‌های ایران جهت جلوگیری از حمله، مرعوب ساختن رقبای منطقه‌ای، و ارتقای روحیه نظامی و غرور ملی هستند[۵]» ایران انرژی و منابع قابل توجهی را صرف دستیابی به این سیستم‌ها و سپس ارتقای آنها کرده است. این موشک‌ها در اصل از موشک‌های بالستیک میان‌برد نودونگ متعلق به کره شمالی مشتق گردیده‌اند، اما موشک‌هایی پیشرفته‌تر و قابل‌اعتمادتر از این موشک‌ها محسوب می‌شوند.
ایران ده‌ها موشک بالستیک کوتاه‌برد را مستقر ساخته است که در ارتباط با رویدادهایی که در نزدیکی مرزهایش رخ دهند از جمله اهداف موجود در میدان نبرد، در آب‌های مجاور، یا در آنسوی خلیج فارس کاربرد بیشتری دارند. به گفته «المن» ، ایران اخیراً تلاش‌های خود را بر روی ارتقای این موشک‌های کوتاه‌برد و فائق آمدن بر سامانه‌های دفاع موشکی متمرکز ساخته است.[۶]

برنامه فضایی‌ ایران قربانی هرگونه محدودیت در موشک‌های بالستیک ایران خواهد شد
منابع رسمی ایران ادعا می‌کنند یکی از دو موشکی که در تاریخ ۳ فوریه آزمایش گردیدند، یعنی موشک قیام، قادر به حمل ۷۴۶ کیلوگرم مواد منفجره در قالب کلاهک‌های چندگانه تا فاصله ۸۰۰ کیلومتر است. ارزیابی سازمان‌های اطلاعاتی دفاعی آمریکا این است که ایران شاید در حال حاضر دارای تقریباً ۱۰۰ سکوی پرتاب موشک‌های بالستیک دارای برد ۱۵۰ تا ۵۰۰ کیلومتر باشد[۷] و این قابلیت کوتاه‌برد موشک‌های بالستیک از لحاظ اندازه تقریباً قابل مقایسه با قابلیتی است که عراق در ابتدای جنگ سال ۱۹۹۱ از آن برخوردار بود.
ایران همچنین از جاه‌طلبی‌های جدی جهت تبدیل شدن به یک کشور دارای قابلیت حضور در فضا برخوردار است و قبلاً ماهواره‌هایی را با موفقیت به فضا پرتاب کرده و با ارسال میمون و دیگر گونه‌های زنده به فضا دست به تحقیقات بیولوژیکی زده است. تهران با توجه به سختگیری‌های جامعه بین‌الملل در قبال کره شمالی شکی ندارد که برنامه فضایی‌اش قربانی هرگونه محدودیتی می‌شود که در ارتباط با موشک‌های بالستیک در گفتگوهای هسته‌ای گنجانیده شوند.
علی‌رغم لفاظی‌های پرشور برخی از اعضای کنگره،[۸] هیچگونه دلیل و شاهدی وجود ندارد که نشان دهد ایران به طور جدی به دنبال دستیابی به موشک‌های بالستیک قاره‌پیما است. به گفته «المن»، اگر قرار باشد چنین تهدیدی تحقق یابد، این امر احتمالاً تا قبل از پایان دهه فعلی رخ نخواهد داد.[۹]

بهترین راه محدود کردن غنی‌سازی اورانیوم ایران است
رویکردهای جایگزین جهت پرداختن به مسئله موشک‌ها
بهترین راه پرداختن به قابلیت ایران در زمینه بهره‌برداری از موشک‌های دارای قابلیت هسته‌ای کسب اطمینان از این موضوع است که برنامه هسته‌ای ایران به قدری محدود و شفاف است که اعمال محدودیت‌های موشکی را غیرضروری می‌سازد. شیوه اولیه دستیابی به چنین هدفی این است که ذخایر اورانیوم غنی شده ایران به شدت محدود گردند. چنین چیزی مستلزم کسب اطمینان از این موضوع است که تولید اورانیوم غنی شده در کوتاه مدت به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد و با «نیازهای عملی» ایران جهت تولید برق متناسب می‌گردد؛ یعنی همان چیزی که در برنامه اقدام مشترک نیز پیش بینی گردیده است. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بدین وسیله اطمینان می‌یابد که ایران فاقد مواد شکاف پذیر کافی جهت استفاده در چند کلاهک هسته‌ای و تهدید هسته‌ای دیگر کشورهاست و در صورتی که ایران به دنبال جدا شدن از ان. پی. تی و تولید سلاح‌های هسته‌ای باشد جامعه بین‌الملل برای نشان دادن یک واکنش موثر و کارامد چندین ماه فرصت خواهد داشت.
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همچنین باید از شناخت کافی از «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هسته‌ای ایران در گذشته برخوردار شود تا اطمینان حاصل کند این برنامه در آینده صلح آمیز خواهد ماند. در این راستا تهران باید به طور مناسب به ادعاهایی پاسخ دهد مبنی بر اینکه ایران قسمت جلویی موشک بالستیک میان‌برد شهاب ۳ را تغییر داده است تا آن را برای نصب کلاهک هسته‌ای مناسب سازی کند. توافق نهایی میان ایران و گروه ۱+۵ باید مسیر حل و فصل مسائل موجود میان تهران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را مشخص سازد.

توافقی جانبی در کنار توافق جامع
همچنین شاید بتوان ایران را متقاعد کرد که به طور داوطلبانه در قبال شفاف سازی بیشتر فعالیت‌های موشکی خویش متعهد گردد و مثلاً در زمینه آزمایش موشک‌ها، رزمایش‌های موشکی، و استقرار موشک‌ها اطلاع رسانی کند. این امر در قالب توافق جامع بر سر برنامه هسته‌ای ایران نامحتمل به نظر می‌رسد، اما شاید بتوان بر سر یک توافق جانبی نیز مذاکره کرد که بر اساس آن ایران متعهد شود به منشور رفتاری لاهه علیه گسترش موشک‌های بالستیک بپیوندد. این پیمان یک سازوکار اعتمادساز است و ۱۷۳ کشور به عضویت آن در آمده‌اند. مفاد این پیمان تعهدات مبنی بر اطلاع رسانی پیشاپیش در زمینه پرتاب و آزمایش موشک‌های بالستیک و ابزارهای قابل پرتاب به فضا را شامل می‌شود. کشورهای عضو همچنین متعهد می‌شوند سیاست‌های خود در قبال موشک‌های بالستیک و ابزارهای ابزارهای پرتاب فضایی را به طور سالانه ارائه نمایند.
از آنجا که هیچ یک از همسایگان منطقه‌ای و کلیدی ایران در حال حاضر عضو منشور رفتاری لاهه علیه گسترش موشک‌های بالستیک نیست در نتیجه اتخاذ رویکرد فوق تنها در قبال ایران نمی‌تواند مناسب و مساعد باشد. با این حال، دستیابی به یک توافق که راه حلی تاریخی برای مسائل مرتبط با گسترش تسلیحات هسته‌ای ایران ارائه دهد انگیزه‌ای قوی ایجاد خواهد کرد تا بتوان گفتگوها بر سر خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی را آغاز کرد. سند نهایی کنفرانس بازنگری ان. پی. تی در سال ۲۰۱۰ جامعه بین‌الملل را متعهد ساخت تا به مسئله خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی بپردازد. تدابیر اعتمادساز در رابطه با موشک‌ها (منشور رفتاری لاهه علیه گسترش موشک‌های بالستیک یا یک پیمان ترکیبی که بخش‌هایی از این منشور را در بر گیرد) را می‌توان در چنین زمینه‌ای اتخاذ کرده و پیشرفت در دیگر حوزه‌های منع گسترش تسلیحات را سهولت بخشید.
اگر چنین تدابیری بتوانند در یک کنفرانس درباره عاری سازی خاورمیانه از تسلیحات کشتار جمعی یا دیگر گردهمایی‌ها جای پای خود را محکم کنند در آن صورت ممنوع کردن آزمایش موشک‌های دارای برد فراتر از یک برد مشخص می‌تواند امکان پذیر گردد. به وضوح می‌توان دید که ممنوعیت آزمایش و استقرار موشک‌های بالستیک دارای برد بیشتر از ۳۰۰۰ کیلومتر به نفع اروپا، آمریکا، و روسیه است، زیرا نیاز به استقرار فاز سوم سپر موشکی اروپا را برطرف می‌سازد و در نتیجه باعث صرفه جویی در هزینه شده و از تنش‌ها میان ناتو و روسیه می‌کاهد. چنین ممنوعیتی را می‌توان بدون تعدی به منافع امنیتی خودخوانده بازیگران کلیدی در منطقه خاورمیانه یعنی ایران، عربستان سعودی، و اسرائیل محقق ساخت.

■ خواسته آمریکا به حداقل رسانیدن زرادخانه موشکی ایران است■
محدودیت موشکی خوب است، اما محدودیت هسته‌ای حیاتی است
از دیدگاه واشینگتن، هیچ چیزی نمی‌تواند منطقی‌تر از تمایل به این باشد که محدودیت‌های موشکی نیز در گفتگوهای گروه ۱+۵ گنجانده شوند تا بدین ترتیب هدف ممانعت از دستیابی ایران به سلاح‌های شیمیایی تقویت گردد. به علاوه، حتی اگر موشک‌ها قادر به حمل کلاهک‌های متعارف باشند باز هم خواسته دلخواه آمریکا به حداقل رسانیدن زرادخانه موشکی ایران است، ایرانی که در کنار شاهرگ حیاتی انرژی دنیا واقع شده و آمریکا و متحدانش را تهدید می‌کند.
با این وجود، علاقه آمریکا به ایجاد محدودیت‌های مناسب و تحقق پذیر برای قابلیت‌های ایران در زمینه تولید کلاهک‌های هسته‌ای بر علاقه این کشور به محدود ساختن آن دسته از موشک‌های ایران که قادر به حمل کلاهک‌های هسته‌ای هستند ارجحیت دارد. انعقاد یک توافق جامع میان ایران و گروه ۱+۵ که بتواند ظرفیت غنی سازی ایران را به گونه‌ای تحقق پذیر محدود سازد، مسیرهای تولید پلوتونیوم را به شکل موثری مسدود کند، و در راستای کسب اطمینان از کشف فعالیت‌های ممنوعه مربوط به سلاح‌های هسته‌ای فرآیند راستی آزمایی را تقویت کند به شکل قابل توجهی خطرات بالقوه ناشی از موشک‌های بالستیک ایران را کاهش خواهد داد.

منبع : http://www.eshraf.ir/1453

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][img]http://www.uploadax.com/images/96860185966581804331.jpg[/img][/center]
[size=5][color=#FF0000]اندیشکده کارنگی[/color][/size] در گزارشی به قلم لینا خطیب نوشت: بحران سوریه به چهارمین سال خود نزدیک می‌شود درحالی‌که هیچ راه حل مشخصی در دست نیست. دولت «بشار اسد» به حمله نظامی به بهانه مقابله با تروریست‌ها ادامه می‌دهد، در عین حال مخالفان تلاش می‌کنند اسد را از قدرت برکنار کنند، بدون این که راهبرد سیاسی یا نظامی مشخصی برای دستیابی به این هدف داشته باشند. در ابتدای سال ۲۰۱۴ در کنفرانس ژنو ۲ در رابطه با سوریه، دو دور مذاکره بین دولت سوریه و مخالفان برگزار شد. گروه دوستان سوریه متشکل از عوامل بین‌المللی مختلف از جمله آمریکا این کنفرانس‌ها را تنها مجمع پایان دادن به این بحران دانستند. اما مذاکرات بدون دستیابی به هدف خود یعنی ایجاد دولت انتقالی در سوریه به پایان رسید.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]حکومت اسد حاضر به مصالحه نیست[/b][b]■[/b][/color]
[b]چهار درس اساسی از کنفرانس ژنو ۲[/b]
اولاً عملکرد حکومت سوریه در این کنفرانس روشن ساخت تا هنگامی که اسد بر سر قدرت است، هیچ راه‌حلی حاصل نمی‌شود زیرا حکومت حاضر به مصالحه سیاسی نیست. دولت اسد در این کنفرانس همچنان مدعی مبارزه با تروریسم شد. اما در مقابل نظارت رسانه‌ها یا «ائتلاف ملی سوریه برای نیروهای انقلابی و مخالفان سوریه» که ائتلافی متشکل از گروه‌های مخالف در تبعید است و در ژنو ۲ رو در رو با حکومت مذاکره کرد، مقاومت می‌کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]افزایش مشروعیت ائتلاف ملی سوریه[/b][b]■[/b][/color]
ثانیاً، عملکرد ائتلاف ملی طی این کنفرانس مشروعیت ائتلاف را در خارج و داخل سوریه افزایش داد. ائتلاف ملی پیش از کنفرانس ژنو به علت این که متشکل از نمایندگان تمامی گروه‌های مخالف نبود و نیز به خاطر پیوندهای ضعیف آن با شورشیان داخل سوریه، به شدت مورد انتقاد قرار داشت. در هر صورت اقدامات این ائتلاف طی دور اول مذاکرات ژنو ۲ قابل تحسین بود. این گروه اکنون توانایی آن را دارد تا به یک گروه سیاسی تبدیل شود و نماینده گروه‌های بیشتری باشد.
گرچه ائتلاف ملی با اسد بر سر مسائل مورد بحث در کنفرانس به توافق نرسید، اما در بازی روابط عمومی پیروز شد. «احمد الجبرا» رهبر ائتلاف ملی در انظار عمومی به صورتی منطقی خواسته‌های مخالفان را بیان می‌کند و بر هدف ایجاد دولت انتقالی در سوریه بر اساس نتیجه کنفرانس ژنو ۱ که در تابستان ۲۰۱۲ برگزار شد، تاکید می‌کند. وی در پشت صحنه، به چهره‌ها و گروه‌های مخالف دیگر تمایل خود را برای گوش دادن به دیدگاه‌های و مشارکت آن‌ها در روند انتقال ابراز می‌کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]تأثیر کوتاه‌مدت ژنو ۲ بر مخالفان[/b][b]■[/b][/color]
این موفقیت تأثیری مثبت گرچه محدود و بی‌دوام بین سایر مخالفان در سوریه داشته است که تا پیش از ژنو ۲ یا از ائتلاف ملی فاصله می‌گرفتند یا احساس می‌کردند از شرکت در این ائتلاف محروم شده‌اند. با وجود شکست مذاکرات، عملکرد ائتلاف تاکیدی بر وجود اعتماد بین مخالفان سوری نسبت به توانایی‌های سیاسی آن‌ها بود. اما این اعتماد قطعی نیست. گرچه این گروه‌های محروم شده از ائتلاف ملی (یا گروه‌هایی که خود را محروم کرده‌اند) مانند «نهاد همکاری ملی» یا «تغییر دموکراتیک» و اعضای «ارتش آزاد سوریه» تمایل به مشارکت دارند، همچنان بین گروه‌های مخالف در سوریه بی‌اعتمادی زیادی وجود دارد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]مخالفت روسیه با قطعنامه‌های شورای امنیت[/b][b]■[/b][/color]
سوم، روسیه به مدتی طولانی با هرگونه ابتکار عمل توسط دوستان سوریه به منظور حل و فصل مناقشه مخالفت کرد، از جمله از طریق مخالفت با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه حکومت اسد. با وجود محافظه‌کاری این کشور طی کنفرانس، توافق روسیه برای حفظ ژنو ۲ به این معنی است که مسکو به طور ضمنی وجود مسیری به سمت تغییر سیاسی سوریه را به رسمیت می‌شناسد.
چهارم، کنفرانس به عوامل مختلف اجازه می‌داد تا مذاکراتی را در پشت پرده برگزار کنند و نتایج این مذاکرات به احتمال زیاد مهم‌تر از نتایج رسمی کنفرانس است که به آتش‌بس کوتاه‌مدت در شهر حمص و ارائه برخی کمک‌های بشردوستانه محدود می‌شود.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]مخالفت غرب با حذف اسد[/b][b]■[/b][/color]
[b]مشکلات همیشگی[/b]
بخشی از انگیزه برگزاری ژنو ۲ مربوط به نگرانی عوامل غربی در مورد هرج و مرجی بود که در صورت حذف دولت اسد به دلیل عدم وجود دولت موقت به وجود می‌آمد. با این حال، ژنو ۲ نتوانست به شماری از مسائل بپردازد که هر دولت موقتی باید بر آنها فائق آید.
مهم‌ترین مشکل باقی‌مانده این است که در سوریه گروه مخالف کارامدی وجود ندارد تا بتواند هسته اصلی دولت موقت را تشکیل دهد. مخالفت از ابتدای بحران سوریه پراکنده، گسسته و فاقد استراتژی سیاسی و نظامی بوده است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]حمایت بین‌المللی موجب تفرقه میان مخالفان شده است[/b][b]■[/b][/color]
درحالی‌که مردم سوریه تا حدی علت این پراکندگی‌ها هستند، دلیل تفرقه میان مخالفان نیز اقدامات حامیان بین‌المللی است. حمایت خارجی از این مخالفان بسیار متغیر بوده است زیرا جامعه بین‌المللی تنها به دنبال انتخاب برخی از گروه‌های مخالف بوده و با تعدادی از این گروه‌ها ارتباط برقرار کرده و نه با تمامی گروه‌ها و بیشتر بر کسانی تمرکز کرده است که در خارج از کشور هستند، درحالی‌که بازیگران اصلی در خاک سوریه را نادیده گرفته است. به ویژه کمک‌های آمریکا و اروپا به مخالفان درون سوریه بسیار ناچیز بوده است. کمک‌های بی‌اثر و کمک‌های نظامی سطح پایین آن‌ها برای تغییر توازن قدرت در کشور کافی نیست.
مخالفان در صحنه به حمایت قوی‌تری در تمام سطوح از جمله نظامی و غیره نیاز دارند تا بتوانند فشار را بر حکومت اسد افزایش دهند و بتوانند پس از خروج اسد نظم را برقرار کنند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] پس از اسد، هیچ انتقال سیاسی در سوریه نمی‌تواند تداوم داشته باشد[/b][b]■[/b][/color]
هیچ رویکردی در کنفرانس برای حفظ وحدت ارتش سوریه پس از اسد اتخاذ نشد و هیچ راهبرد واقع‌گرایانه‌ای برای برخورد با افراط‌گرایان جهادی که در جنگ‌های داخلی شرکت داشتند، چه در سوریه و چه در خارج از آن شکل نگرفت.
پس از اسد، هیچ انتقال سیاسی در سوریه نمی‌تواند تداوم داشته باشد اگر ارتش همچنان پراکنده باشد. پس از کودتای ۱۹۷۰ که رئیس جمهور حافظ اسد را به قدرت رساند، نظام سیاسی بعث بر اصول نظامی استوار شده است که تنها با حذف بشار اسد از قدرت از بین نمی‌رود. در حال حاضر، ارتش آزاد سوریه در حال مبارزه مستقیم با ارتش رسمی سوریه است. در عین حال ارتش آزاد سوریه به طور چشم‌گیری پراکنده شده و با حذف افسران سنی اختیارات بیشتری به افسران علوی می‌دهد که علت آن بی‌اعتمادی فزاینده در نتیجه ظهور جهادیون سنی است که به طور مستقیم با ارتش سوریه مقابله می‌کنند. حکومت دیگر مطمئن نیست که آیا می‌تواند بر افسران سنی برای مقابله با دیگر سنی‌ها تکیه کند یا خیر.
حتی اگر ژنو ۲ در نهایت منجر به توافق‌نامه‌ای برای انتقال سیاسی شود، چنان انتقالی نمی‌تواند عملی شود اگر این مسائل در نظر گرفته نشوند. پس طرفین مربوطه باید نگاهی فراتر از ژنو ۲ داشته باشند تا بتوانند این درگیری‌ها را به سمت راه‌حل سوق دهند.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] حل و فصل معنی دار این اختلاف نیازمند راهبردی جامع است[/b][b]■[/b][/color]
[b]گسترش چارچوب[/b]
فرایند حل‌وفصل با بررسی دقیق نقش طیف گسترده‌ای از عوامل در سوریه آغاز می‌شود. درگیری طی سال‌ها تشدید شده به طوری که بازیگران سیاسی و نظامی متعددی را درگیر است و افزایش درگیری موجب بسته شدن روزنه‌های حل و فصل درگیری از طریق تنها یک کانال (دیپلماتیک یا نظامی) شده است.
حل و فصل معنی دار این اختلاف نیازمند یک راهبردی جامع است که عوامل خارجی و داخلی را به یکدیگر پیوند دهد و موانع اصلی را که هنوز در مسیر وجود دارند حل کند. در عین حال که تصدیق می‌کنم حکومت اسد متهم اصلی و علت جنگ است، همه موانع برای دست‌یابی به راه‌حل حول محور نقش‌ها و عواملی می‌گردد که در درجه اول روسیه، ایران، دولت‌های حوزه خلیج فارس و آمریکا هستند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]روسیه اعتماد به نفس اسد را بالا برده است[/b][b]■[/b][/color]
[b]روسیه[/b]
روسیه هم به لحاظ خارجی هم به لحاظ داخلی به اسد کمک کرده است. مسکو علاوه بر مخالفت با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه حکومت اسد، به اسد در مقابله با مخالفان نیز کمک کرده است. کمک نظامی و سیاسی روسیه به اسد این قدرت و اعتماد به نفس را می‌دهد که قادر است در این جنگ پیروز شود. مداخله مسکو در پیمان انهدام سلاح‌های شیمیایی حکومت سوریه به اسد در رابطه با جامعه بین‌المللی حس مشروعیت داده است.
مسکو این اقدامات را به دو دلیل انجام می‌دهد. بخشی از آن نگرانی در مورد دارایی‌های استراتژیک این کشور، مانند ناوهای جنگی خود در بندر طرطوس در شمال سوریه است. مسکو هم‌چنین تلاش می‌کند تا موقعیت بین‌المللی خود را در مقابل آمریکا تثبیت کند. برگه سوریه برای روسیه از این نظر مفید بوده است؛ مسکو با اتخاذ موضعی افراطی نسبت به بحران سوریه، واشنگتن را مجبور کرد روسیه را به عنوان ابرقدرتی هم طراز با آمریکا به رسمیت بشناسد.
اما حمایت روسیه نیز مطلق نیست. روسیه بر روی اسد سرمایه‌گذاری نمی‌کند، همچنین تأثیری مطلق بر دمشق ندارد. اگرچه مسکو موضع خود را به عنوان مقابله با مداخله بین‌المللی در امور داخلی کشورهایی که با ناآرامی‌های داخلی مواجهند (همانند لیبی) اعلام می‌کند، حکومت اسد برای روسیه برگ برنده دیگری در مذاکرات با آمریکا و جامعه بین‌المللی در مورد جایگاه مسکو است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] سوریه شاهراه اصلی برای حمل و نقل سلاح به لبنان است[/b][b]■[/b][/color]
[b]ایران[/b]
ایران به اسد قدرت داده تا در درگیری‌ها موضع سازش ناپذیری برگزیند. این کشور به حزب الله متحد لبنانی خود دستور داده تا به طرز فعالی به حکومت سوریه کمک کنند. موضع مشخص ایران این است که حزب الله خط دفاع مقدم علیه اسرائیل بوده و سوریه شاهراه اصلی برای حمل و نقل سلاح به لبنان است. بنابراین پشتیبانی خود از حکومت اسد را در قالب نگرانی در مورد امنیت خود در مقابل اسرائیل بیان می‌کند. تحریم‌های اعمال شده بر ایران به دلیل برنامه هسته‌ای، حمایت از اسد را برای تهران دشوارتر ساخته بود. اما این تحریم‌ها تا حدی در پی مذاکرات با ایران بر سر برنامه هسته‌ای برداشته شد و به تهران اندکی مجال تنفس و فضای کافی برای ادامه حمایت مالی از اسد را داد. با وجود این نقش مهم، ایران از مذاکرات بین‌المللی در مورد سوریه حذف شد. این امر موجب شد تا ایران همواره از پاسخگویی در مقابل اقدامات خود اجتناب کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] هدف کشورهای حوزه خلیج فارس حفظ سهم خود در درگیری سوریه و نتایج آن است[/b][b]■[/b][/color]
[b]کشورهای حوزه خلیج فارس[/b]
عربستان سعودی و قطر، در قالب ظرفیت رسمی خود به عنوان یک کشور یا از طریق شبکه‌ای از عوامل غیر دولتی، مانند برخی اتباع و گروه‌های خاص با جاه‌طلبی‌های سیاسی، اقتصادی و ژئواستراتژیک، به مخالفان مختلف کمک کرده‌اند. هدف آنها در انجام این کار نه تنها سرنگونی اسد بلکه حفاظت از منافع خود و حفظ سهم خود در درگیری سوریه و نتایج آن است.
عربستان سعودی و قطر از زمان «حامد ابن خلیفه الثانی» آخرین امیر قطر در سال ۱۹۹۵ بر سر اعمال نفوذ در منطقه رقابت کرده‌اند؛ وی سقوط نقش عربستان سعودی و مصر را در خاور میانه فرصتی برای قطر محسوب می‌کرد تا رهبری سیاسی تمامی اعراب را در دست گیرد. این رقابت در بین مخالفان سوریه نیز به چشم می‌خورد، زیرا قطر ارتش آزاد سوریه و اخوان‌المسلمین را مورد حمایت قرار داده و عربستان سعودی از مخالفان دیگری حمایت می‌کند که در حال حاضر قوای حاکم بر ائتلاف ملی را تشکیل می‌دهند. این رقابت منجر به تفرقه میان مخالفان سوری و ضعیف تر شدن نیروی مخالفان در مقابل حکومت اسد شده است.
کشورهای خلیج فارس حامیان اصلی شماری از گروه‌های جهادی اسلام‌گرا هستند که از مقابله با ارتش اسد به جنگ علیه ارتش آزاد سوریه و دیگر گروه‌های مخالف و حتی جنگ داخلی تغییر موضع داده‌اند. این موضوع نیز مخالفان سوری را ضعیف‌تر ساخته است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] رویکرد آمریکا موجب طولانی شدن جنگ و ماندگاری اسد در مسند قدرت شده است[/b][b]■[/b][/color]
[b]آمریکا[/b]
سیاست آمریکا در مورد جنگ سوریه از دید حکومت اسد و حامیانش و هم‌چنین از دید متحدان آمریکا مانند عربستان سعودی بی‌اثر بوده است.
در روزهای نخست این بحران، حکومت اسد باور نداشت که آمریکا خواستار برکناری رئیس جمهور سوریه است و با ادامه درگیری‌ها، خط قرمزهای دروغین امریکا موجب افزایش اعتماد اسد گردید. ظهور جهادیون اسلام‌گرا در سوریه و نیز افشای روابط سرویس‌های جاسوسی غربی و حکومت اسد که با امید به جنگ علیه جهادیون افراطی در سوریه شکل می‌گرفت به موقعیت اسد بیش از پیش یاری رساند، زیرا جهادیون حوزه فعالیت‌های خود را تا کشورهای همسایه همچون عراق و لبنان گسترش داده بودند. آمریکا ظاهرا به حفظ وضعیت اولیه علاقمند است زیرا به موضع ضد تروریستی متوسل شده و بر این دیدگاه تاکید دارد که پس از سقوط حکومت، سوریه به دست جهادیون خواهد افتاد.
سیاست آمریکا در قبال جنگ سوریه از تهدید به مداخله نظامی به بیان نگرانی در مورد مداخله طولانی آمریکا تغییر یافته است. این موضوع به موقعیت رهبری بین‌المللی واشنگتن به ویژه در مقایسه با روسیه آسیب رسانده است و فضا را برای بازیگران منطقه‌ای باز کرده است تا جایگاه بالاتری در خاور میانه برای خود پیدا کنند. تمام این مسائل تنها موجب طولانی شدن جنگ و ماندگاری اسد در مسند قدرت شده است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] همه عوامل باید رویکردی کلی نسبت به بحران سوریه داشته باشند[/b][b]■[/b][/color]
[b]راهبرد جامع[/b]
هم‌زمان که غرب به سرکردگی آمریکا و مخالفان سوریه اقدامات بعدی خود را بررسی می‌کنند، همه عوامل باید رویکردی کلی نسبت به بحران و فرصت‌های ممکن برای حصول راه‌حل داشته باشند. سیاست‌گذاران غربی باید فراتر از روند ژنو ۲ را مد نظر قرار دهند و اقدامات بیشتری صورت دهند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] عوامل غربی باید به ایجاد اعتماد بین گروه‌های مخالف مختلف در داخل و خارج سوریه کمک کنند[/b][b]■[/b][/color]
[b]ترغیب به گسترش گروه مخالفان سوریه[/b]
عوامل غربی باید به ایجاد اعتماد بین گروه‌های مخالف مختلف در داخل و خارج سوریه کمک کنند، به ویژه به این علت که اختلاف بین شمال و جنوب سوریه به دلیل رقابت سیاسی بین حامیان خارجی (قطر و ترکیه در شمال و عربستان سعودی در جنوب) بالا می‌گیرد. به این منظور، غرب باید با ائتلاف ملی همکاری کند تا به اشخاص و گروه‌هایی برسد که تا کنون خارج از روندهای بین‌المللی بوده‌اند (از ژنرال‌های فاسد تا جوامع محلی) . ائتلاف ملی و حامیان بین‌المللی آن باید به پیشنهادات این افراد توجه کنند و توانایی‌های خود را در راهبرد انتقال بگنجانند. گرچه گروه‌های مخالف آشکارا از یکدیگر انتقاد می‌کنند، اشتراکات زیادی دارند ولی می‌توان از آن‌ها جهت گسترش مشارکت گروه‌ها و چهره‌های مخالف در مذاکرات آتی در ژنو و سایر مجامع بین‌المللی استفاده کرد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]حمایت غرب از مخالفان سوری موجب بقای آن‌ها شده است[/b][b]■[/b][/color]
[b]تقویت قابلیت حکومت مخالفان از طریق طرح‌هایی که شوراهای محلی را قدرتمند می‌کنند[/b]
دول غربی باید حمایت خود از مخالفان در سوریه را افزایش دهند. آمریکا و سایر عوامل بین‌المللی از مخالفان حمایت ضعیف به عمل می‌آورند اما این تنها موجب بقای مخالفان به موازات بقای حکومت شده است. به دلیل عدم فشارهای بین‌المللی علیه اسد، حمایت پیوسته از روسیه و ایران، پیمان سلاح‌های شیمیایی و همکاری نهادهای جاسوسی غربی با حکومت اسد برای مقابله با گروه‌های جهادی، رئیس جمهور سوریه نسبت به توافق تمایلی ندارد.
مناطق تحت کنترل حکومت و شورشیان باید رهبرانی محلی انتخاب کنند که نمایندگی آن‌ها را بر عهده داشته باشد و کانال‌های ارتباطی بین مناطق مختلف در سوریه، به ویژه بین مناطق تحت کنترل اسلام‌گراها در شمال و مناطق تحت کنترل ارتش آزاد سوریه در جنوب ایجاد کند که اساس حکومت محلی نامتمرکز که لازمه تشکیل دولت انتقالی است ایجاد شود. غرب باید این رهبران را آموزش دهد و هم چنین نیازهای آن‌ها به حمایت و پشتیبانی را رفع کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] هرگونه حل و فصل سیاسی باید شامل راهبردی برای حل مصالحه بین عوامل نظامی باشد[/b][b]■[/b][/color]
[b]آغاز مذاکره با عناصر ارتش آزاد سوریه و سایر چهره‌های نظامی جهت متحد کردن ارتش پس از اسد[/b]
غرب تنها از طریق حمایت از ارتش آزاد سوریه به ارتش این کشور صدمه وارد کرده است و این احتمال را نادیده گرفته است که ارتش سوریه مجبور شود تعادل قدرت را بر هم بزند. ائتلاف ملی بازتاب موضع جامعه بین‌الملل است و با وجود این حقیقت که اساس حکومت سوریه کنترل نظامی است، نیز از مقابله به نقش ارتش در درگیری‌ها خودداری کرده است.
هرگونه حل و فصل سیاسی باید شامل راهبردی برای حل مصالحه بین عوامل نظامی باشد. اما به خاطر اختلافات درون ارتش سوریه، رهبری ارتش آزاد سوریه نمی‌تواند افسران علوی ارتش ملی را تحت کنترل خود درآورد. در حال حاضر، برخی مقامات بلند مرتبه که از حکومت کنار گذاشته شده‌اند دارای بینش و اعتبار لازم برای برتری جستن بر افسران علوی در ارتش ملی هستند، با این وجود آن‌ها فاقد بودجه هستند و غرب تا حدی آن‌ها را مطرود کرده است.
سیاست گذاران غربی از طریق توجه به این افسران می‌توانند با چهره‌های کلیدی داخل ارتش سوریه همکاری کنند و روند مجزا شدن از حکومت اسد را آغاز کنند. اقدامات بعدی باید آشکارا لایه‌های تکمیلی را که چهره‌های سیاسی و نظامی می‌توانند طی روند انتقال ایفا نمایند، مشخص کنند. تا کاهش احتمال بروز خلأ قدرت در پس خروج اسد از قدرت و حرکت به سمت کاهش اختلافات فرقه‌ای درون ارتش و غیره راه درازی در پیش است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]نزاع روسیه و آمریکا در سوریه[/b][b]■[/b][/color]
[b]مشارکت روسیه در مذاکره بر سر انتقال حکومت اسد و ارائه تضمینات سیاسی و راهبردی به مسکو[/b]
روسیه در حالی که با مداخله نظامی غرب از طریق وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل مخالفت کرده است تا جامعه بین‌الملل را وادار کند راه حلی سیاسی برای اختلاف سوریه را بپذیرد، اکنون خود را به عنوان عامل سیاسی جدی در مقابل آمریکا شناسانده است. غرب باید با تضمین منافع راهبردی روسیه در سوریه پس از اسد (به عنوان مثال حضور روسیه در بندر طرطوس و معامله اسلحه با ارتش سوریه) اعتماد روسیه را جلب کند و در عین حال به روسیه جایگزینی کارامد به جای اسد معرفی کند.
این به معنای آغاز گفتگو در مورد ساختارهای حکومتی قابل ابقا و قابلیت آن‌ها پس از اسد است. این هم‌چنین به معنای رسیدن به عناصر سیاسی در حکومت است که در مقابل تغییر مقاومت بیشتری دارند اگر انتقال به معنای حفظ بخشی از نفوذ برای آن‌ها باشد به گونه‌ای که این عناصر برای روسیه گزینه‌های سیاسی قابل قبولی باشند.
روسیه تروریسم را به عنوان دلیل حمایت از حکومت سوریه مطرح کرده و هشدار داده است حذف اسد منجر به خلأ قدرت و اشغال آن توسط گروه‌های جهادی و مخالف مسکو می‌شود. در حالی که داشتن دولت انتقالی قوی و ارتش متحد از اهداف بلند مدت هستند، کاشت بذر انتقال این دیدگاه روسیه را رد می‌کند. این امر هم چنین مردم سوریه را با گزینه‌ای واقع‌گرایانه برای بحران کنونی بین ضرورت انتخاب بین بعث و افراط‌گرایان روبرو می‌کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]اسد بدون حمایت روسیه[/b][b]■[/b][/color]
این نگرانی وجود دارد که اگر اسد احساس کند روسیه وی را ترک کرده است، ممکن است با استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی بر شدت جنگ بیفزاید. می‌توان با تلاش برای مجزا کردن افسران دولتی ارتش از حکومت برای محدود کردن توانایی‌های اسد جهت تشدید درگیری مانع این کار شد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] توزیع سلاح بین مخالفان جهت اعمال فشار بر حکومت[/b][b]■[/b][/color]
[b]ارسال سلاح برای گروه‌های مخالف که به آن‌ها امکان تغییر تعادل قدرت به نفع آنها را می‌دهد[/b]
گرچه احتمال می‌رود اگر غرب جهت بهبود اوضاع مخالفان سوریه تلاش کند، روسیه و ایران حمایت نظامی خود از اسد را افزایش دهند، توزیع سلاح بین مخالفان در مناطق راهبردی می‌تواند به تغییر تعادل قدرت جهت اعمال فشار بر حکومت کمک کند. ارسال سلاح برای مخالفان به منزله حمایت از آن‌ها در مقابل قساوت‌های حکومت است و به آن‌ها این امکان را می‌دهد تا مناطق تحت کنترل شورشیان را حفظ و در مقابل جهادیون مبارزه کنند.

[color=#ff6600]■[b]ترس اعراب از نفوذ ایران در منطقه[/b][b]■[/b][/color]
[b]همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس جهت پایان دادن به حمایت خارجی از گروه‌های جهادی فعال در سوریه[/b]
تمایل کشورهای حوزه خلیج فارس برای برداشتن اسد از قدرت تا حد زیادی تحت تأثیر نگرانی‌های آن‌ها در مورد نفوذ در منطقه، به ویژه در مقابل ایران و نیز در مقابل یکدیگر است. اتکای آن‌ها به گروه‌های جهادی برای سرنگونی اسد تأثیری معکوس داشته است. هرچه ناآرامی‌ها تداوم داشته باشد، جهادیون بیشتری از سراسر جهان وارد سوریه می‌شوند و پس از بازگشت به کشور خود، احتمال بی‌ثباتی داخلی را در کشور مبدأ افزایش می‌دهند. غرب باید به صورت سازمان یافته با عربستان سعودی و قطر همکاری کند تا بر اتباعی که از جهادیون حمایت می‌کنند غلبه کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]تلاش اسد برای مبارزه با تروریسم[/b][b]■[/b][/color]
[b]پایان دادن به تجاوزهای حکومت اسد تحت عنوان همکاری مقابله با تروریسم[/b]
این تجاوزها تنها ادعاهای اسد در رابطه با مشروعیت را در حین حفظ جهادیون مخدوش می‌کنند. تنها ادعای حکومت اسد نسبت به مشروعیت این است که درگیری‌ها مبارزه بین تروریسم (در مقابل سرکوب یک شورش) است و این ادعا قانع کننده نیست.
سیاست‌گذاران غربی به جای تلقی‌کردن جهادیون به عنوان دشمن مشترک غرب و حکومت اسد، باید اعلام کنند که این جهادیون محصول خود حکومت هستند. برخی گروه‌ها محصولات فرعی هستند که از میل به مبارزه با اسد و متحدانش ظاهر شده‌اند، در حالی که سایرین نتایج مستقیم‌تری هستند که از حمایت مالی، تشویق و یا آزادی عمل حکومت برای مبارزه از جانب آن برخوردارند.
برکناری اسد از قدرت علت وجودی این گروه‌ها را از بین می‌برد. برخی گروه‌های موجود با سرنگونی اسد به سرعت از بین می‌روند، در حالی که آن‌هایی که باقی می‌مانند در معرض تعقیب دولت سوریه پس از اسد قرار می‌گیرند. برخی گروه‌های اسلام‌گرا نیز در قالب روندهای سیاسی با غرب مشارکت می‌کنند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]عملکرد خوب ایران در مجمع داووس[/b][b]■[/b][/color]
[b]استفاده از مذاکرات هسته‌ای کنونی با ایران به عنوان سکویی برای مذاکرات آتی سوریه[/b]
گرچه ایران از کنفرانس ۲ ژنو حذف شد، در مجمع جهانی اقتصاد داووس در ژانویه ۲۰۱۴ عملکرد خوبی از خود نشان داد. حسن روحانی در این مجمع بر تمایل کشور خود برای افزایش همکاری با جامعه بین‌الملل تاکید کرد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]تلاش غرب برای وارد کردن قضیه سوریه در پرونده هسته‌ای ایران[/b][b]■[/b][/color]
تمایل ایران برای افزایش ارتباط با غرب سرآغازی برای چانه‌زنی در مورد سوریه است. گرچه بین سیاست‌گذاران غربی در مورد افزودن عنصری جدید به دستور کار قبلی اختلافاتی وجود دارد، آن‌ها نباید پرونده سوریه را از پرونده هسته‌ای ایران مجزا کنند. مذاکرات هسته‌ای عموماً امید بخش بوده و نشان داده است که ایران قصد ندارد برخی طرح‌ها را برای دستیابی به امتیازاتی بزرگ‌تر قربانی کند. این فرصتی برای استفاده از سوریه به عنوان عامل دیگری است که می‌تواند ایران را تشویق کند به خاطر توافق هسته‌ای مصالحه کند. اما این موضوع تنها زمانی محقق می‌شود که ایران متوجه شود چشم‌اندازها برای حکومت اسد جهت ماندن بر سر قدرت کاهش یافته است و این موضوع سوریه را به هدف کم ارزش‌تری برای ایران تبدیل می‌کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]تلاش عربستان برای حذف ایران از ژنو ۲[/b][b]■[/b][/color]
عربستان سعودی خواستار حذف ایران از کنفرانس ژنو ۲ بود. غرب باید ریاض را متقاعد کند که تا زمانی که ایران در مذاکرات در حاشیه باشد، نمی‌تواند به خاطر اقداماتش مسئول شناخته شود. باز کردن فضا برای مشارکت ایران به معنای تنزل موقعیت عربستان سعودی در منطقه نیست، به ویژه به این دلیل که ریاض یک متحد مهم غربی است. اگر ایران که مدعی تأثیر بر سایر کشورها در خاورمیانه است، درحالی‌که عربستان مانند لبنان و یمن عاملی کلیدی است، در مذاکرات شرکت کند از میزان قدرت تهاجمی آن کاسته می‌شود.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]ضرورت حصول راه حل برای بحران سوریه[/b][b]■[/b][/color]
[b]زمان تغییر فرا رسیده است[/b]
چندین فرصت برای حل بحران سوریه از دست رفته است، از جمله وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل، خط قرمزهای مبهم سیاسی و حملات نظامی نافرجام. این فرصت‌ها نباید مجدداً از دست بروند. مذاکره در یک مسیر مفید نخواهد بود. اکنون یک راهبرد جامع ضروری است تا بین عوامل مختلف اشتراکاتی برقرار شود. لازمه این امر گسترش نگرش عوامل غربی نسبت به این اختلافات و نیز شبکه‌ها و روش‌های مشارکت است. عمل به این سیاست‌ها مشکل است اما گزینه‌های دیگر بقای ابدی دولت اسد یا دولتی از کار افتاده و تحت کنترل تروریست‌هاست.
منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1396/"]http://www.eshraf.ir/1396/[/url] ویرایش شده در توسط MR9
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اندیشکده صهیونیستی «مطالعات امنیت ملی» در گزارشی به قلم «یودی دکل»، «شلومو بروم» و «یورام شویتزر» نوشت: موازنه راهبردی اسرائیل در بر گیرنده عوامل مثبت و چشمگیر و همچنین شکلگیری تهدیدات جدیدی است که به معنای چالش‌های دشوار پیش رو هستند. روندهای منطقه‌ای در سال‌های اخیر نشانگر تضعیف نقش‌آفرینان دولتی و در نتیجه تنزل تهدیدات نظامی سنتی است. از سوی دیگر، تهدیدی مختلط، نامتقارن و چند بعدی از طرف عوامل جهادی اسلام‌گرایان افراطی پدیدار گردیده است. گروه‌های اسلام‌گرای رادیکال سوار بر موج تغییرات و فروپاشی ساختارهای اجتماعی و سیاسی و همچنین افزایش نفوذ نهضت‌های اسلامی بر علیه نظم و ثبات دیرینه در خاورمیانه اعلان جنگ نموده‌اند حتی با اینکه این موج از ابتدا توسط لیبرال‌های جوان راه انداخته و هدایت شد. آن‌ها با استفاده از توان خود مبنی بر تخریب فرآیندهای حاکمیتی و بر هم زدن فرآیند زندگی روزمره در منطقه نفوذ خود را ارتقا داده‌اند، حتی با اینکه قادر نیستند چارچوب‌های عملی جدیدی ایجاد نموده و نیازهای عمومی را برطرف سازند.
[color=#ff6600] [b]■[/b][b] ارائه [/b][b]موازنه وضعیت امنیت راهبردی اسرائیل[/b][b]■[/b][/color]
این مقاله موازنه وضعیت امنیت راهبردی اسرائیل را ارائه نموده و بیان می‌دارد که موازنه فعلی به طور کلی مثبت است. مقاله چالش‌های امنیتی را ترسیم نموده و این موضوع را بررسی می‌نماید که اسرائیل چگونه می‌تواند به نحو احسن با چالش‌های پیش روی خویش مقابله نماید و در عین حال روندهای منفی را متوقف ساخته و از فرصت‌ها در راستای تثبیت و ارتقای جنبه‌های مثبت موازنه بهره گیرد. تحلیل پیش رو یک رویکرد چند زمینه‌ای را به کار می‌گیرد و با نگاهی یکپارچه به ابعاد سیاسی، دیپلماتیک، اجتماعی، اقتصادی، انسان‌دوستانه، نظامی، حقوقی، و رسانه‌ای به بررسی وجه مشترک میان چالش‌های گوناگون می‌پردازد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]تأثیر بحران اقتصادی در منطقه خاورمیانه[/b][b]■[/b][/color]
[b]موازنه مثبت فعلی [/b]
تهدیدات متعارف تضعیف شده در جبهه‌های شمال و شمال شرق در رأس جنبه‌های مثبت ترازنامه امنیتی اسرائیل قرار دارد و به دنبال آن فرسایش ارتش سوریه به خاطر جنگ داخلی طولانی مدت و حفظ یک عامل بازدارند معتبر توسط اسرائیل در مقابله با حزب‌الله در لبنان و حماس در نوار غزه قرار می‌گیرند. این موارد به از بین رفتن تهدیدات از طرف ارتش عراق در دهه قبلی اضافه می‌گردند. عزم بین‌المللی جهت از بین بردن زرادخانه شیمیایی حکومت «اسد» فرصتی را فراهم آورده است تا بتوان ارتش سوریه را از قابلیت‌های غیرمتعارف اصلی خود محروم ساخت. بحران اقتصادی در ایران که بر اثر تحریم‌ها شکل گرفته اثر منفی بر محور افراطی به رهبری ایران در منطقه خاورمیانه گذاشته و به انعقاد یک توافق موقت میان تهران و ۱+۵ در ژنو در نوامبر ۲۰۱۳ انجامیده است هنوز زود است که بتوان معانی و پیامدهای این توافق را مشخص نمود. جایگاه حزب‌الله در لبنان به خاطر حمایت این گروه از حکومت «اسد» و مشارکت فعال در جنگ داخلی سوریه تضعیف گردیده است. حماس نیز که به دنبال سقوط حکومت اخوان‌المسلمین در مصر تضعیف گردید با امتناع از پشتیبانی از حکومت «اسد» از اردوگاه افراطی‌ها فاصله گرفته است. با این حال، محور افراطی‌ها همچنان تلاش می‌کند اجزای اصلی قدرت و نفوذ خود در منطقه را حفظ نماید.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]اسرائیل خود را از کانون نزاع‌های منطقه‌ای دور نگه داشته است[/b][b]■[/b][/color]
اسرائیل بر خلاف پس‌زمینه نابسامانی و آشوب در منطقه موفق گردیده است خود را از کانون رویدادها و نزاع‌های منطقه‌ای دور نگاه داشته و در حالی که بسیاری از نقش‌آفرینان منطقه‌ای با چالش‌های تهدید کننده درونی و بیرونی روبرو هستند به جزیره ثبات در منطقه تبدیل گردد. در عین حال، اسرائیل با آغاز بی سر و صدای اقدامات عملیاتی عاقلانه و سنجیده بر علیه انتقال سلاح‌های راهبردی سلاح‌های دفاع هوایی و موشک‌ها و راکت‌های دوربرد و دقیق از سوریه به لبنان و از سودان به حماس و گروه‌های جهادی در نوار غزه بازدارندگی موثر خویش در منطقه را حفظ نماید.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]اسرائیل رابطه خود با ارتش مصر را حفظ کرد[/b][b]■[/b][/color]
تصاحب مجدد سیستم سیاسی توسط ارتش مصر و برکناری اخوان‌المسلمین از قدرت تقویت اسلام سیاسی در مصر و، از چشم انداز گسترده‌تر، در کل منطقه خاورمیانه را حداقل در حال حاضر متوقف ساخته است. در اینجا نیز خطرات ذاتی بالقوه نسبت به اسرائیل مهار گردیده‌اند. اسرائیل به نوبه خود مواظب بود روابط ویژه خود با ارتش مصر را حتی در طول دوره یکساله حکومت اخوان‌المسلمین حفظ نماید و همچنان تلاش می‌کند به ارتقای کارایی ارتش در زمینه مقابله با قاچاق سلاح به نوار غزه از طریق صحرای سینا و مبارزه با زیرساخت‌های تروریستی جهادی در صحرای سینا کمک کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]بحران سوریه و ایجاد تنش در کشورهای پذیرنده پناهجویان[/b][b]■[/b][/color]
سوریه در سومین سال جنگ خونبار داخلی همچنان در حال فروپاشی از درون است، هرچند حکومت سوریه در جنگ با شورشیان پیشرفت‌هایی حاصل نموده است. در حقیقت، کنترل کشور میان نیروهای «اسد» و بسیاری از گروه‌های مخالف و ناهماهنگ تقسیم گردیده است. بحران سوریه باعث به وجود آمدن یک مشکل انسانی وخیم برای ترکیه، اردن و لبنان به دنبال سرریز شدن سیل پناه‌جویان سوری به این کشورها شده است. هجوم این پناه‌جویان سوری مشخصاً خطر بالا گرفتن تنش در لبنان را به همراه داشته است. در لبنان خطر بالقوه و واقعی بر هم خوردن ثبات داخلی وجود دارد.
در اردن، ثبات حاکمیتی حفظ گردیده و نفوذ اخوان‌المسلمین نیز مهار گردیده است. اردن موفق شده است چالش‌های اجتماعی اقتصادی ناشی از ورود موج پناه‌جویان سوری را، هرچند با دشواری، برطرف نماید و بدون کمک‌های بیرونی توان این کشور محدود خواهد بود. روابط صلح‌آمیز میان اردن و اسرائیل همچنان حفظ گردیده‌اند. جنگ داخلی در سوریه و پیامدهای منطقه‌ای و تهدید کننده آن در کنار این احساس رایج در اردن که آمریکا در مواقع بحرانی در کنار اردن نخواهد بود (با توجه به آنچه در مصر و سوریه مشاهده گردید عدم استفاده از زور توسط آمریکا و پذیرش توافق‌نامه مربوط به تسلیحات شیمیایی که به ضرر مخالفین سکولار است و توافقی که با ایران به دست آمد) اهمیت روابط دوجانبه میان اردن و اسرائیل را برای طرفین مورد تاکید قرار داده است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]تغییرات اساسی در روابط میان اسرائیل و فلسطین[/b][b]■[/b][/color]
تجدید مذاکرات میان اسرائیل و فلسطینی‌ها بعد از بیش از چهار سال قرارگیری در بن‌بست حداقل در حال حاضر یک روزنه امید محسوب می‌شود. این مذاکرات اگر به سمت بحران کشیده نشود و این بحران به گردن اسرائیل نیفتد می‌تواند با کاستن از فشارها و فراهم نمودن زمینه جهت همکاری‌های بعدی با کشورهای میانه‌رو عرب به ارتقای جایگاه بین‌المللی و منطقه‌ای اسرائیل منجر گردد حتی اگر این همکاری‌ها از طریق کانال‌های مخفی صورت گیرند. این امر به ویژه فرصتی فراهم می‌آورد که در صورت بهره‌گیری مناسب از آن به ایجاد تغییرات اساسی در روابط میان اسرائیل و فلسطینی‌ها منجر خواهد گردید، حتی اگر توافقی دائمی در این زمینه حاصل نگردد.
حماس که حاکمیت نوار غزه را در دست دارد به دنبال انجام یک سری حرکات راهبردی اشتباه دچار دردسر گردیده است. این حرکات اشتباه عبارت بودند از: فاصله گرفتن از محور افراطی؛ قرار گرفتن در کنار حکومت اخوان‌المسلمین در مصر که البته با توجه به نزدیکی حماس به اردوگاه اخوان‌المسلمین گزینه‌ای طبیعی بود؛ و عدم پذیرش آشتی و اتحاد در میان گروه‌های فلسطینی. سقوط حکومت اخوان‌المسلمین باعث شد حماس از پشتیبانی و حمایت سیاسی محروم گردد و در عین حال رکود اقتصادی و سیاسی در نوار غزه باعث تضعیف حمایت داخلی از حماس شده است. به خاطر ضعف و درماندگی سیاسی حماس در صحنه منطقه‌ای، به ویژه با توجه به تجدید گفتگوها میان اسرائیل و حکومت خودگردان فلسطینی، برای این سازمان احیای جایگاه خویش در سطح منطقه‌ای و ملی امری سخت و دشوار است. در صورت تلاش‌های مجدد جهت دستیابی به صلح در فلسطین به رهبری گروه فتح، حماس خود را در موضع نسبتاً پایینی خواهد یافت.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] توافق اولیه مسیری به سمت یک توافق دائمی با ایران[/b][b]■[/b][/color]
[b]علائم هشدار دهنده در ارتباط با آینده [/b]
[i]برنامه هسته‌ای ایران[/i]: با فرض بر اینکه تنها یک توافق‌نامه دیپلماتیک و اقتصادی می‌تواند ایران را متقاعد به رها ساختن برنامه تسلیحات هسته‌ای خویش سازد، توافق اولیه‌ای که میان گروه ۱+۵ و ایران امضا گردید مسیری را به سمت یک توافق دائمی با ایران ترسیم می‌نماید. چنین فرضی مورد تاکید «باراک اوباما»، رئیس جمهور آمریکا، قرار گرفته است. توافق اولیه قابلیت‌های غنی سازی اورانیوم و سیستم‌های تسلیحاتی که ایران پیشاپیش به دست آورده است را از بین نمی‌برد. این توافق در بهترین حالت وضعیت فعلی را متوقف می‌سازد و قابلیت‌های موجود را اندکی به عقب باز می‌گرداند. در عین حال، ایرانی‌ها مدت‌هاست که متوجه شده‌اند دنیا پیشرفت برنامه هسته‌ای آن‌ها را بر اساس مدت زمان گریز می‌سنجند، یعنی مدت زمانی که جهت تهیه اورانیوم غنی شده کافی جهت تولید یک بمب اتمی لازم است. بنابراین، آن‌ها تصمیم گرفته‌اند تا با ایجاد قابلیت‌های خویش به شکل «جانبی» سازمان‌های بین‌المللی را از پی بردن به جنبه‌های نظامی برنامه خویش باز دارند. این بدان معناست که آن‌ها با افزایش تعداد و کیفیت سانتریفیوژها، افزایش تعداد سایت‌های دفاعی مرتبط با پروژه، و ایجاد رد پلوتونیوم در راکتور اراک به گسترش و تعمیق زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای و زوائد مربوطه مبادرت می‌ورزند. ایران بدین طریق موفق شده است تا زمان مورد نیاز جهت گریز به سمت بمب اتمی را به چند ماه کاهش دهد. توافق اولیه به ایران امکان می‌دهد تا این قابلیت‌ها را حفظ نموده و خود را به عنوان کشوری مطرح نماید که در آستانه تبدیل شدن به یک کشور هسته‌ای است. ایران، حداقل در حال حاضر، تصمیم گرفته است تا در مسیر آشتی گام برداشته و بدین ترتیب تحریم‌های اقتصادی را به طور اساسی کاهش داده و اعتراضات درونی را فرو نشاند. مسیر دستیابی به یک توافق دائمی که به از بین رفتن تهدیدات اتمی ایران در آینده‌ای قابل پیش بینی انجامیده و منافع امنیت اسرائیل را تأمین نماید مسیری طولانی و دشوار است و هنوز نمی‌توان با اطمینان گفت که چنین توافقی قابل دستیابی است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]تضعیف بازیگران دولتی و ظهور بازیگران غیر دولتی[/b][b]■[/b][/color]
[i]ظهور بازیگران غیردولتی[/i]: تضعیف بازیگران دولتی باعث شده که بازیگران غیردولتی از برتری بیشتری در منطقه برخوردار گردند. این عوامل غیردولتی از لحاظ نظامی در حال کسب قدرت هستند و این امر آنان را قادر می‌سازد تا صدمات امنیتی و سیاسی وارد سازند. قابلیت‌های گوناگون این عوامل در زمینه مختل ساختن فرآیندهای سیاسی، بر هم زدن نظم مدنی و وارد کردن خسارت به زیرساخت‌ها باعث شده که عنوان غارتگر به این عوامل داده شود. کشورهایی که در آنجا حکومت مرکزی تضعیف گردیده است به شدت تحت فشارند تا فعالیت‌های بازیگران غیردولتی متجاوز و افراط‌گرا را سرکوب نمایند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]خطرات ناشی از جنگ داخلی در سوریه[/b][b]■[/b][/color]
خطرات ناشی از رویدادهای سوریه به ویژه شدید و چشمگیر هستند. جنگ داخلی که در سوریه در جریان است سوریه را در معرض تهدید تبدیل شدن به مدل منطقه‌ای یک کشور شکست خورده و دارای سوء عملکرد از نوع افغانستان/سومالی قرار داده است و دورنمای از دست رفتن یکپارچگی و هویت ملی این کشور را تهدید می‌کند. خطر سرریز جنگ به لبنان نیز از خطرات موجود است. سوریه به پایگاه فعالیت‌های جهادی بین‌المللی بر علیه حکومت «اسد» و حامیانش، به ویژه حزب‌الله و پاسداران ایران که در کنار حکومت «اسد» می‌جنگند، تبدیل گردیده است. گروه‌های جهادی عمده که در سوریه فعالند عبارتند از جبهه النصره و دولت اسلامی عراق و شام که به کمک گروه‌های جهادی سلفی گوناگون به اهداف حزب‌الله و ایران در خاک لبنان حمله می‌کنند. به علاوه، سرایت رخدادها به کشورهای همسایه سوریه خطر بروز فرآیندهای موازی تجزیه، شکل گیری قلمروهای فرقه‌ای، تغییرات مرزی، و شکل گیری ائتلاف‌های جدید را مطرح می‌سازد. یک تهدید دیگر نشأت گرفته از مبارزات شدیدی است که میان گروه‌های جهادی بین‌المللی به رهبری گروه اکناف بیت‌المقدس از یک سو و دولت و نیروهای امنیتی مصر در سوی دیگر در صحرای سینا صورت می‌گیرند. این گروه‌های جهادی بر علیه اهداف دولتی در مصر فعالیت می‌کنند و ممکن است توسط طرفداران اخوان‌المسلمین که به دنبال سرنگونی دولت مرسی سرخورده شده‌اند مورد حمایت قرار گیرند. گروه‌های جهادی بین‌المللی که در سوریه و لبنان فعالیت می‌کنند عموماً تاکنون بر علیه اسرائیل فعالیتی نداشته‌اند (به جز یک مورد پرتاب راکت در آگوست ۲۰۱۳)، اما چندین حمله بر علیه اسرائیل، از جمله حمله راکتی به ایلات، از سمت صحرای سینا صورت گرفته‌اند. به طور کلی، کنترل نیروهای غیردولتی، به ویژه گروه‌های جهادی بین‌المللی، بر مناطق واقع در امتداد مرزهای اسرائیل که به شکل کارامدی توسط دولت‌ها کنترل نمی‌شود چالش‌های امنیتی فزاینده‌ای را برای اسرائیل ایجاد نموده و خطر ایجاد اختلال در زندگی روزمره ـ نه تنها در مناطق مرزی بلکه مناطقی در درون اسرائیل ـ و کشیده شدن اسرائیل به یک منازعه فرامرزی را مطرح می‌سازد. بر اساس سناریوهای جدی در این زمینه، اسرائیل ممکن است مجبور شود در راستای از بین بردن تهدیدات در مناطق پرجمعیت آن سوی مرزهایش دست به عملیات زند و در عین حال مسئولیت محافظت از مردم اسرائیل و به حداقل رساندن هرگونه خسارات مادی را بر عهده داشته باشد. یک پیامد احتمالی در این زمینه می‌تواند آسیب دیدن روابط میان اسرائیل ودولت‌های عرب باشد، به ویژه دولت‌هایی که با اسرائیل پیمان صلح امضا نموده‌اند. به علاوه، هنگام مبارزه با نیروهای غیردولتی شناسایی موقعیت مکانی مراکز راهبردی دشمن، دستیابی به یک پیروزی قاطع و روشن که به نبرد پایان دهد، و ارایه مکانیزم‌های ایجاد ثبات جهت کسب اطمینان از برقراری آرامش پایدار کار سخت و دشواری است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]در کنار مذاکره با فلسطین،[/b][b] آمادگی جهت رویارویی با بحران نیز باید حاصل شود[/b][b]■[/b][/color]
[i]روابط با فلسطینی‌ها[/i]: در کنار مذاکره با فلسطینی‌ها در راستای دستیابی به توافق، آمادگی جهت رویارویی با بحران نیز باید حاصل شود، زیرا اختلاف میان طرفین مذاکره ممکن است به قدری باشد که قابل حل و فصل نباشد و در نتیجه فرآیند سیاسی متوقف گردد، امری که می‌تواند به تجدید نزاع‌ها در کرانه باختری و نوار غزه منجر گردد. یک خطر دیگر که می‌تواند در این راستا شکل گیرد کاهش توانایی دولت خودگردان فلسطین مبنی بر برقراری نظم و قانون، اداره اقتصاد و اعمال یک حاکمیت موثر و کارامد است. عدم موفقیت سیاسی و از بین رفتن حاکمیت دولت خودگردان فلسطین باعث می‌شود اسرائیل در یک فرآیند سیاسی فاقد هرگونه شریکی باشد و همچنین در راستای مقابله با دردسرهای دفاعی و اقتصادی احتمالی در زمینه هماهنگی‌های امنیتی و همکاری اقتصادی در صحنه فلسطین شریکی نداشته باشند.
[i]ضعف آشکار آمریکا[/i]: قدرت بازدارندگی اسرائیل چه از لحاظ محدوده و چه از لحاظ اثرگذاری ممکن است تحت تأثیر برداشت رایج درباره ضعف آمریکا در خاورمیانه قرار گیرد. آمریکا در نتیجه سال‌ها مبارزه خسته کننده در افغانستان و عراق از مداخله نظامی بیزار گردیده است و ترجیح می‌دهد امور را «از پشت صحنه» هدایت نماید. سیاست رئیس جمهور «اوباما» حتی‌الامکان اجتناب از کاربرد زور است و این موضوع در سیاست دولت وی در قبال ایران و تسلیحات شیمیایی سوریه بازتاب یافت. این موارد این باور منطقه‌ای را تقویت می‌کنند که آمریکا بر خلاف گذشته به هنگام ضرورت در کنار متحدین خود در منطقه نخواهد بود و اینکه گزینه نظامی آمریکا بر علیه ایران نیز همچون گزینه نظامی این کشور بر علیه سوریه باورپذیر نیست.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] مشروعیت زدایی[/b][b]از گفتگوهای بین‌المللی و منطقه‌ای اسرائیل[/b][b]■[/b][/color]
[i]مشروعیت زدایی[/i]: یک عامل نگرانی دیگر اسرائیل تلاش‌هایی است که در راستای مشروعیت زدایی از گفتگوهای بین‌المللی و منطقه‌ای اسرائیل صورت می‌گیرند، به ویژه با توجه به اینکه گفتگوهای میان اسرائیل و فلسطین فاقد پیشرفت سیاسی بوده‌اند و اسرائیل فعالیت‌های ساخت و ساز در کرانه باختری را ادامه می‌دهد. در صورتی که هیچ علامت محکمی مبنی بر پیشرفت به سمت یک توافق قابل اجرا مشاهده نشود، از سر گیری گفتگوها میان فلسطین و اسرائیل تحت حمایت آمریکا جهت مقابله با روند فوق کافی نیست. همچنین، این برداشت به طور فزاینده در حال شکل گیری است که جامعه بین‌الملل، به ویژه کشورهای غربی که از محدود بودن نفوذشان بر رویدادهای خاورمیانه آگاهند، تلاش دارد منازعه میان اسرائیل و فلسطینی‌ها را مسئله‌ای کلیدی جلوه داده که حل و فصل آن آشکارا به حل و فصل دیگر مشکلات موجود در منطقه خواهد انجامید. با اینکه این استدلال یک استدلال ضعیف است، اما در صورتی که مذاکرات با فلسطینی‌ها با شکست مواجه شود، به ویژه اگر یک نزاع خشونت آمیز نیز در پی آن آید، اسرائیل باید دشواری‌های سیاسی و دیپلماتیکی را که با آن‌ها مواجه خواهد شد مد نظر قرار دهد. این وضعیت به دنبال مخالفت‌های بین‌المللی با کاربرد زور و تصویر منفی اسرائیل به عنوان کشوری که به شکل افراطی از قدرت زور استفاده می‌کند بدتر خواهد شد.

[b]اهداف امنیتی راهبردی [/b]
تهدیدها و فرصت‌های پیش روی اسرائیل اهداف سیاسی و امنیتی و حوزه‌های تحت تمرکز و اولویت‌دار این کشور در راستای تلاش جهت توقف روندهای منفی و شکل دهی رویدادهای مثبت را تعریف می‌نمایند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]هدف اصلی اسرائیل در ارتباط با ایران[/b][b]■[/b][/color]
[i]چالش ایران[/i]: هدف اصلی اسرائیل در ارتباط با ایران این است که ایران وادار شود به توافقی دائمی با قدرت‌های بزرگ برسد، توافقی که اطمینان دهد گریز به سمت قابلیت هسته‌ای نیازمند زمانی طولانی است. این امر مستلزم ترکیب مذاکرات با تدابیر سیاسی، فشارهای اقتصادی، و محرک‌های مالی و همچنین مطرح نمودن یک گزینه نظامی باورپذیر نه تنها از طرف اسرائیل بلکه از طرف آمریکا است. تمرکز اسرائیل باید بر تلاش‌ها جهت تأثیرگذاری بر محتوای توافق میان آمریکا/جامعه بین‌الملل و ایران و همچنین مهار توانایی ایران مبنی بر فریب غرب باشد. در عین حال، تا زمانی که ایران توافق‌نامه اولیه را اجرا نکرده است و تا زمانی که ایران موانعی بر سر راه دستیابی به یک توافق‌نامه دائم قرار می‌دهد اسرائیل باید همچنان به ویژه از آمریکا درخواست نماید که تحریم‌ها پابرجا بمانند و فروکش نکنند. اسرائیل همچنان باید اطمینان حاصل نماید که گزینه نظامی‌اش در صورت نیاز آماده است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]تضعیف محور افراطی و فعالیت در راستای فروپاشی آن[/b][b]■[/b][/color]
[i]محور افراطی در خاورمیانه[/i]: یک هدف دیگر عبارت است از تضعیف محور افراطی و فعالیت در راستای فروپاشی آن. تغییر حکومت در دمشق به دستیابی به این هدف کمک کرده و نفوذ ایران و حزب‌الله در سوریه را از بین خواهد برد، هرچند این امر ممکن است به بروز مخاطرات جدید بیانجامد. اسرائیل در راستای دستیابی به این هدف دور از دست از توانایی محدودی برخوردار است، زیرا قدرت‌های بزرگ، به ویژه آمریکا و روسیه، بر سر اقداماتی که باید در راستای ایجاد ثبات در سوریه صورت گیرند با هم اختلاف نظر دارند و همچنین به خاطر وجود نگرانی‌ها مبنی بر اینکه سوریه ممکن است به نواحی و بخش‌های مختلف تجزیه شود که تقصیر آن بر گردن غرب خواهد بود و تبدیل به پایگاه القاعده و دیگر سازمان‌های جهادی اسلامی شود. اسرائیل باید مشخص نماید که آیا دستیابی به چنین هدفی باصرفه و ارزشمند است حتی اگر به قیمت تبدیل سوریه به کشوری شکست خورده و تکه تکه شده باشد که مرزهای شمالی‌اش نقش پایگاه عملیاتی گروه‌های جهادی را ایفا نمایند. در عین حال، کمک به اجرای توافق‌نامه بین‌المللی درباره خلع سلاح شیمیایی سوریه از اهمیت حیاتی برخوردار است. اگر حکومت «اسد» در قدرت باقی بماند، اسرائیل باید همچنان انجام عملیات‌های نظامی بر علیه تسلیحات راهبردی در سوریه را مدنظر داشته باشد تا از انتقال این سلاح‌ها به حزب‌الله لبنان یا افتادن این سلاح‌ها به دست عوامل جهادی فعال در سوریه جلوگیری نماید. در هر صورت، یک دوره طولانی مدت بی‌ثباتی را می‌توان در سوریه انتظار داشت و این امر چالش‌هایی را برای امنیت اسرائیل، نه تنها در منطقه مرزی میان اسرائیل و سوریه بلکه در امتداد مرزهای اسرائیل با لبنان و اردن، به همراه خواهد داشت، زیرا این احتمال وجود دارد که بحران به لبنان و اردن نیز سرایت کرده و باعث بروز شوک‌های درونی در این کشورها شود.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] امنیت مرزها باید بهبود یابد[/b][b]■[/b][/color]
[i]تأمین امنیت مرزها[/i]: یک موضوع مهم این است که وضعیت امنیتی در امتداد مرزهای مشترک با سوریه، لبنان، نوار غزه، صحرای سینا، و حتی اردن بهبود یابد تا بدین طریق از نفوذ عوامل ضد اسرائیلی و تروریسم و همچنین قاچاق سلاح به دولت خودگردان فلسطین و نوار غزه جلوگیری شود. در راستای تأمین امنیت در مرزها، ضروری است که سیستم‌های دفاع مرزی بهتر و عوامل بازدارنده ارتقا یافته، از جمله عملیات‌های مخفی، در یک چارچوب یکپارچه و پیوسته میان سیستم‌ها گنجانیده شوند[۱]. در این راستا، هماهنگی امنیتی با نیروهای نظامی مصری و اردنی باید حفظ گردد و ارتباطات مستقیم میان آژانس‌های امنیتی اسرائیل و آژانس‌های مشابه در کشورهای عربی، حتی لبنان، باید اشاعه یابند تا بدین طریق از بالا گرفتن غیرقابل کنترل بحران به دنبال حملات تروریستی گروه‌های جهادی بین‌المللی، حزب‌الله و دیگر عوامل افراطی اجتناب شود. تقویت گروه‌های جهادی بین‌المللی، از جمله القاعده، و تحکیم موقعیت آن‌ها در نزدیکی مرزهای اسرائیل نیاز به شکل گیری قابلیت‌های تهاجمی و تدافعی اطلاعاتی و عملیاتی؛ ایجاد همکاری‌های گسترده منطقه‌ای، از جمله همکاری با گروه‌ها و نیروهای محلی؛ و کاربرد اهرم‌های اعمال نفوذ چند زمینه‌ای را ضروری می‌سازد تا بدین طریق بتوان توانایی گروه‌های متخاصم جهت وارد کردن آسیب و صدمه را خنثی نمود.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]مزایای [/b][b]پیشرفت در فرآیند سیاسی میان اسرائیل فلسطین[/b][b]■[/b][/color]
[i]فرآیند سیاسی اسرائیل فلسطین[/i]: علاوه بر مزایای مستقیم ناشی از پیشرفت در فرآیند سیاسی میان اسرائیل فلسطین، پیشرفت فرآیند سیاسی همچنین شانس اسرائیل جهت ارتقای فرآیند عادی سازی روابط و تعمیق همکاری‌های امنیتی با همسایگان خود در منطقه را افزایش می‌دهد. اسرائیل می‌تواند با حرکت در امتداد سه محور موازی به این هدف دست یابد. این سه محور عبارتند از: مذاکره در راستای حل و فصل دائم مسئله، سازوکارهای موقت قبل از دستیابی به توافق دائم بر مبنای این اصل که «آنچه مورد توافق قرار گرفت اجرا گردد»، و تدابیر مستقل هماهنگ یا غیر هماهنگ در راستای ایجاد دو کشور با توجه به دشواری‌هایی که بر سر حل اختلافات بر سر موضوعات اصلی وجود دارند. اساس این سه محور ایجاد یک محیط حمایتی برای فرآیند سیاسی و در عین حال تحکیم یک دولت فلسطینی باثبات و مسئولیت پذیر است که از کارکرد موثر و کارامدی برخوردار بوده و رشد اقتصادی را ارتقا می‌دهد. پیشرفت در هر سه محور مشروط به آرامش و ثبات امنیتی است، آرامش و امنیتی که بر پایه فعالیت‌های عملیاتی بی وقفه نیروهای دفاعی و آژانس‌های امنیتی اسرائیل که نقشی اساسی در نابودی زیرساخت‌های تروریست‌ها ایفا می‌کنند، بهبود اقتصاد و وضعیت زندگی فلسطینی‌ها، و همکاری نزدیک با آژانس‌های امنیتی فلسطینی استوار است.
[i]مهار حماس[/i]: یک هدف دیگر مرتبط با فلسطین و همچنین مرتبط با روابط اسرائیل با همسایگانش، به ویژه مصر، محدود ساختن صدمات و آسیب‌های بالقوه‌ای است که حماس می‌تواند وارد نماید. اسرائیل می‌تواند با بهره‌گیری از ضعف حماس در ازای تسهیل توسعه اقتصادی و ارائه مزایایی در رابطه با تردد مرزی در نوار غزه به توافقات مبتنی بر آرامش امنیتی [با حماس] دست یابد. در این راستا، اسرائیل باید تاکید نماید که حماس در نوار غزه در رأس مسئولیت است و به همین خاطر مسئول جلوگیری از فعالیت‌های تروریستی دیگر سازمان‌های فعال در نوار غزه بر علیه اسرائیل است. اگر تضعیف حماس همچنان ادامه یابد و مخالفت با این سازمان در میان مردم غزه افزایش یابد ممکن است این امر فرصتی جهت ایجاد یک ائتلاف با مصر و دولت‌های میانه‌رو عرب فراهم آورد تا بدین طریق بتوان فشار بر حماس را افزایش داده و آن را وادار ساخت تا از میان از دست دادن قدرت و پذیرش صلح و آرامش ادامه‌دار، از جمله همکاری و مصالحه با دولت خودگردان فلسطین، یکی را انتخاب کند. در راستای کاهش تهدیدات امنیتی پیش بینی شده ناشی از ارتباط تدارکاتی و عملیاتی میان عوامل جهادی فعال در نوار غزه و صحرای سینا، اسرائیل باید با همکاری مصر از حماس بخواهد جوابگوی فعالیت‌های تروریستی گروه‌های جهادی بین‌المللی فعال در نوار غزه باشد، حتی اگر فعالیت‌های تروریستی از سمت صحرای سینا صورت گرفته باشند.

[b]■[/b][b]متمرکز ساختن نبرد در یک قلمرو متخاصم کار سخت و دشواری است[/b][b]■[/b]
[i]هماهنگی و همکاری سیاستی[/i]: اسرائیل، دولت‌های عرب، و غرب در حال مقابله با عوامل غیردولتی در صحنه‌های فعال و پویا در چند قاره هستند و بنابراین متمرکز ساختن نبرد در یک قلمرو متخاصم به خوبی تعریف شده کار سخت و دشواری است. یکی از راه‌های ارتقای قابلیت مقابله با این گروه‌ها ایجاد همکاری سیاسی و دفاعی نزدیک (همکاری اطلاعاتی، نظامی، انسان‌دوستانه، دیپلماتیک، ارتباطی، اقتصادی و امثال این‌ها) میان اسرائیل و کشورهای غربی، به ویژه آمریکا، و همچنین میان اسرائیل و کشورهای مصلحت‌گرای عرب است. در راستای اتخاذ اقدامات مشترک با هدف جلوگیری از قاچاق سلاح از طریق مرزها و نفوذ عوامل توریستی، روابط مشارکتی جدیدی باید برقرار گردند و همکاری‌های موجود با کشورهای خاورمیانه مصر، اردن، عربستان سعودی، و امیر نشین‌های خلیج [فارس]، همچنین ترکیه ـ باید تقویت گردند. این همکاری باعث پیشگیری از فعالیت‌های خصمانه نه تنها در مرحله عملیاتی بلکه در مراحل برنامه ریزی و سازمان‌دهی نیز می‌شود. به جز همکاری امنیتی، پروژه‌ها و معاملات اقتصادی مشترک، از جمله پروژه‌های آب و انرژی، را نیز می‌توان به عنوان مبنای توافقات سیاسی و راهبردی در بازارهای جدید در منطقه ارتقا داد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]نقش شبکه‌های اجتماعی در [/b][b]درک گرایشات عمومی در کشورهای عرب[/b][b]■[/b][/color]
امکان بهبود روابط با دولت‌های عرب لزوماً به ایجاد تغییرات در سلسله مراتب اجتماعی در خاورمیانه بستگی دارد. جوانان متعلق به طبقه متوسط که به دنبال ایجاد تغییر هستند از نفوذ فزاینده‌ای بر رسالت سیاسی، توازن قدرت میان گروه‌های مختلف جامعه، و رفتار و سلوک نخبگان حاکم برخوردارند. به چالش کشیدن سنت‌ها و چارچوب‌های موجود برای نیروهای اجتماعی جدید آسان‌تر است، اما این نیروها به دشواری می‌توانند در راستای رفع نیازهای عموم مردم به ایجاد سازمان‌ها و ائتلاف‌های سیاسی کارامد و طراحی مجدد ساختارها و مکانیزم‌های دولتی مبادرت ورزند. در راستای ارتقای امنیت و ثبات در منطقه، باید تلاش شود گروه‌های فعال مدنی گوناگون از طریق گفتگو درباره موضوعات مرتبط با ایجاد یک حکومت کارامد، رشد اقتصادی، و امنیت جذب شوند. شبکه‌های اجتماعی احتمالاً به ایجاد این گفتگوها و ارزیابی و درک گرایشات عمومی در کشورهای عرب کمک خواهند کرد. اتخاذ یک رویکرد مستقیم از طریق این شبکه‌ها نسبت به شکل دهندگان افکار عمومی و چهره‌های شناخته شده شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به اعتمادسازی و فراهم سازی زمینه جهت ایجاد رابطه‌ای که از قابلیت ارائه پیامدهای مثبت در بلند مدت برخوردار است کمک کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]وابستگی اسرائیل به کمک‌های امنیتی و سیاسی امریکا[/b][b]■[/b][/color]
اسرائیل به کمک‌های امنیتی و سیاسی آمریکا وابسته است و روابط با آمریکا بخش مهمی از وجهه بازدارندگی منطقه‌ای اسرائیل را شکل می‌دهند. بنابراین، اسرائیل باید با در نظر گرفتن منافع آمریکا در سطح جهان و خاورمیانه همچنان به دنبال همکاری با شاخه‌های مختلف تشکیلات دفاعی آمریکا باشد، هرچند در این راستا آزادی عمل اسرائیل در رابطه با همه موضوعات مرتبط با حق دفاع از خود نباید خدشه‌دار شود.

[b]استفاده گزینشی از قدرت سخت در کنار ابزارهای دیگر [/b]
«ایهود باراک» در مقام خود به عنوان وزیر دفاع در راستای یافتن یک راهکار جامع برای چالش‌های امنیتی اسرائیل از چند اصل بنیادین دفاع نمود. از جمله این اصول[۲] پافشاری بر حق دفاع از خود بود، به این معنا که اسرائیل به تنهایی مسئول تصمیم گیری در رابطه با امنیت و سرنوشت خویش و همچنین ارتقای قابلیت دفاع از خود است. در حقیقت، دستیابی به این اهداف سیاسی و امنیتی مستلزم همه تلاش‌های اسرائیل است. با این حال، برداشت اسرائیل از کاربرد زور همچنان محدود بوده و بیشتر بر دستیابی به نتایج نظامی یعنی پیروزی، قطعیت و بازدارندگی متمرکز است و تمرکز آن بر دستیابی به نتایج سیاسی، اقتصادی و زیرساختی و همچنین فرآیندهایی که منافع منطقه‌ای و بین‌المللی اسرائیل را تأمین می‌کنند کمتر است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]استفاده از زور، ابزاری جهت دستیابی به اهداف سیاسی و امنیتی نیست[/b][b]■[/b][/color]
برخورداری از مشروعیت، هم مشروعیت داخلی، یعنی مشروعیت نزد جامعه مدنی، و هم مشروعیت بین‌المللی، نقشی اساسی در پیگیری اهداف تعریف شده توسط دولت ایفا می‌نماید. جهت برخورداری از مشروعیت، باید این موضوع را به رسمیت شناخت که استفاده از زور از ابزارهای موجود جهت دستیابی به اهداف سیاسی و امنیتی نیست. در حقیقت، شکل دهی نتایج نبرد منحصراً به این موضوع که کدام نیرو در میدان جنگ برنده می‌شود بستگی ندارد و به ویژه هنگامی که چالش‌های دشوارتری در میان باشند اتخاذ یک تصمیم نظامی صریح کار سختی است. به همین ترتیب، مشروعیت و تناسب کاربرد نیروی نظامی، شکل دهی تفسیر اسرائیل از رویدادها، و به رسمیت شناخته شدن چنین تفسیری در سطح بین‌المللی دارای اهمیت است. بنابراین، گزینه نظامی تنها زمانی باید انتخاب شود که همه تلاش‌های غیرنظامی، از جمله تلاش‌های سیاسی، حقوقی، اقتصادی، و انسان‌دوستانه در کنار پیام‌های راهبردی قوی و تلاش‌های رسانه‌ای، بی‌نتیجه بوده باشند.
راهبرد ایجاد مشروعیت مستلزم درک چالش‌های خاص و پیامدهای احتمالی اقدامات، تعریف مشکل راهبردی، و تهیه یک تکنیک اطلاعاتی-عملیاتی است که راهکاری مطلوب جهت مقابله با اقدامات دشمن محسوب می‌شود. نیروهای نظامی باید در زمینه انجام عملیات‌های نظامی کوتاه مدت و هدفمند آموزش دیده و آماده گردند تا بتوانند در درگیری‌ها در سطح تاکتیکی به برتری قاطع و صریح دست یابند و در عین حال از موقعیت‌هایی که در آن‌ها دستیابی به برتری قاطع و صریح امکان پذیر نیست اجتناب ورزند. برتری‌های تاکتیکی فزاینده بر توانایی و تمایل دشمن مبنی بر از سر گیری نزاع و همچنین میزان جذب نیرو افراد توسط دشمن تأثیر می‌گذارند.
در راستای استفاده از نیروهای نظامی به نحو احسن، شدت و مراحل بالا گرفتن نبرد باید کنترل گردد و در عین حال باید تلاش شود که نبرد کوتاه باشد، میزان صدمات وارده به جبهه خودی کاهش یابد، و بازگشت به روند عادی به سرعت صورت گیرد.
گستره اقدام نظامی همچنین به تدابیر سیاسی و انسان‌دوستانه که موازی با عملیات نظامی اتخاذ می‌گردند بستگی دارد. صدمات جانبی باید محدود گردند و شکاف با جمعیت غیرنظامی در قلمرو دشمن باید به حداقل برسد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]لزوم ارتقا [/b][b]قدرت بازدارندگی بر علیه عوامل غیر دولتی [/b][b]■[/b][/color]
از آنجا که اسرائیل با عوامل غیردولتی و گروه‌های جهادی بین‌المللی مقابله می‌کند و از توانایی محدودی در زمینه اثر گذاری بر رسالت این عوامل و گروه‌ها برخوردار است، بنابراین لازم است که قدرت بازدارندگی بر علیه آن‌ها ارتقا یافته و با انجام اقدامات مخفی و غافلگیر کننده که به قابلیت‌ها و ظرفیت‌های سازمانی آن‌ها آسیب وارد می‌کنند نسبت به تضعیف این عوامل و گروه‌ها اقدام نمود. این امر با ایده انجام مبارزات مداوم و کم دامنه در فاصله میان عملیات‌های بزرگ که با هدف مختل ساختن فرآیند تقویت نیروها و پیشگیری از تجهیز عوامل متمرد به سلاح‌هایی که موازنه قدرت را بر هم می‌زنند و برتری و مزیت نسبی اسرائیل را تحت تأثیر قرار می‌دهند همخوانی دارد. چنین مبارزات کم دامنه‌ای همچنین تبعات نامطلوب عملیات‌های بزرگ را به حداقل رسانده و از بالا گرفتن غیرقابل کنترل مبارزه و تبدیل آن به یک نبرد شدید و گسترده جلوگیری می‌نمایند. در راستای تحکیم آرامش امنیتی ادامه‌دار و در عین حال تقویت عامل بازدارندگی، یک ابزار مهم قابل استفاده عبارت است از ایجاد یک سیستم امنیتی پایدار که پس از کاربرد زور بر مبنای سازوکارها و توافقات منعقده با دشمن ایجاد می‌گردد.

[b]مفاهیم و معانی افزایش نیروی نظامی[/b]
با توجه به کاهش مداوم درصد تولید ناخالص ملی و بودجه دولتی اختصاص یافته به عنوان بودجه دفاعی، چارچوب کمیسیون «برودت» باید به اجرا در آید. این چارچوب از یک بودجه تشکیلات امنیتی چندساله با هدف برنامه ریزی چندساله جهت رشد بودجه دفاعی حمایت می‌کند. منابع محدود، موانع و محدودیت‌ها، و عدم اطمینان فزاینده دولت را وادار می‌سازند تا با ارزیابی مزایای راهکارهای امنیتی نظامی مختلف که با هدف مقابله با چالش‌های مهم ارائه گردیده‌اند نسبت به تعیین اولویت‌های خرج‌کرد دفاعی اقدام نماید.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]تمرکز اسرائیل بر روی برخی حوزه‌ها[/b][b]■[/b][/color]
اسرائیل مشخصاً باید بر روی این حوزه‌ها متمرکز گردد: (۱) حفظ قدرت تهاجمی نیروی دفاعی اسرائیل و همچنین توانایی دستیابی به اهدافی که توسط رهبری سیاسی تعیین شده‌اند در صورتی که امنیت تنزل یافته و بحران بالا گیرد، به ویژه هنگام مقابله با نوار غزه و لبنان، و همچنین حفظ توانایی انطباق پذیری سریع و مقابله با تهدیدات نامتقارن نشأت گرفته از دیگر جاها؛ (۲) تقویت عوامل جبهه دفاعی اسرائیل از طریق ایجاد مداوم سیستم‌های اعلام هشدار و ضد موشکی، راکت‌های بدون خدمه، و ابزارهای هوایی؛ تقویت قابلیت‌های سایبری، و تقویت دفاع مرزی از طریق ایجاد موانع پیشرفته و مجهز به قابلیت‌های اطلاعاتی و نظارتی که آن سوی مرز را نیز پوشش می‌دهند؛ (۳) حفظ توانایی نیروی دفاعی اسرائیل در زمینه تغییر سریع جبهه عملیاتی و در عین حال اتکا به انعطاف پذیری و قابلیت‌های اطلاعاتی نیروی هوایی؛ (۴) مستحکم نمودن عامل بازدارندگی از طریق ایجاد قابلیت‌های عملیاتی دوربرد که قادرند به نیروها و زیرساخت‌های دشمن در عمق قلمرو دشمن حمله نمایند و در عین حال اصل غافلگیری و کم دامنه بودن را رعایت کنند؛ (۵) تقویت فعالیت‌های اطلاعاتی عملیاتی، به ویژه جمع آوری و پردازش داده‌ها، که در کنار قابلیت‌های حمله و توپخانه دقیق بهره‌گیری کامل از قابلیت‌های عملیاتی نیروی دفاعی اسرائیل را امکان پذیر می‌سازند؛ (۶) افزایش کاربرد ابزارهای بدون سرنشین (سیستم‌های هوایی و زمینی) که نفوذ به قلمرو دشمن و انجام حملات دقیق به اهداف دشمن را امکان پذیر ساخته و در عین حال آسیب به نیروهای دفاعی اسرائیل را کاهش می‌دهند؛ و (۷) ساخت سلاح‌های کمتر کشنده که صدمه و آسیب جانبی به غیرنظامیان را به ویژه هنگام مقابله با نافرمانی‌های مدنی کاهش می‌دهند. کمک دفاعی آمریکا و همکاری راهبردی اسرائیل با آمریکا نقش کانونی در تقویت نیروی دفاعی اسرائیل و حفظ برتری کیفی این نیرو در برابر چالش‌های نظامی و نامتقارن ایفا می‌کنند. آنچه برای اسرائیل دارای اهمیت حیاتی است این است که اسرائیل باید با دقت به توافقات خود با دولت آمریکا پایبند بماند و همچنان به همکاری با نیروهای مسلح آمریکا و حفظ قابلیت‌های نظامی مشترک با این کشور ادامه دهد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]فرایند دفاعی اسرائیل بر چه مواردی استوار است؟ [/b][b]■[/b][/color]
[b]نتیجه گیری [/b]
فرآیند دفاعی اسرائیل بر این موارد استوار است: (۱) حفظ و تقویت پیمان‌های امضا شده با مصر و اردن و در عین حال تلاش جهت رسیدن به توافق با فلسطینی‌ها، توافقی که به شکل گیری فرصت‌هایی جهت ایجاد سازوکارها و توافقات امنیتی منطقه‌ای با کشورهای عرب منجر خواهد شد؛ (۲) قدرت بازدارندگی اسرائیل، که بر پایه قابلیت‌های بی‌نظیر تهاجمی و تدافعی نظامی، انعطاف پذیری و انطباق پذیری سریع با موقعیت‌ها استوار است در کنار آمادگی و ارائه کاربرد زور به صورت آشکار یا مخفیانه در صورت نیاز؛ (۳) برتری کیفی و تکنولوژیکی اسرائیل در حوزه‌های مدنی و نظامی؛ و (۴) انعطاف پذیری جامعه مدنی اسرائیل در کنار تقویت دفاع راهبردی و درونی اسرائیل، حفظ تداوم عملیاتی سیستم‌ها، رشد اقتصادی، و زندگی روزمره.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]اسرائیل باید از تلاش‌های جامعه بین‌الملل برای توافق نهایی با تهران حمایت [/b][b]کند[/b][b]■[/b][/color]
اسرائیل در راستای پرداختن به چالش‌های پیش روی خود باید سیاستی را تدوین نماید که تلاش‌های همزمان در سه حوزه را با هم ترکیب می‌نماید. در حوزه امنیتی، اسرائیل باید از طریق تقویت نیروی بازدارندگی خویش، تقویت قابلیت‌های دفاعی خویش، و انجام عملیات بر علیه تهدیدات واقعی و فوری همچنان بر قابلیت‌های کانونی و مستقل خویش و حق دفاع از خود متکی بماند. در حوزه بین‌المللی، اسرائیل باید روابط ویژه خود با آمریکا را تعمیق نماید. آمریکا در زمینه‌های دیپلماسی، امنیتی و اقتصادی اصلی‌ترین متحد اسرائیل محسوب می‌شود. در عین حال، تلاش‌هایی باید انجام گیرند تا فشارها با هدف مشروعیت زدایی خنثی گردند. این تلاش‌ها می‌توانند در قالب تلاش‌های واقعی با هدف پیشرفت به سمت توافق با فلسطینی‌ها و در عین حال اجتناب از واقعیت‌های میدانی جدید در طول فرآیند سیاسی جدی انجام گیرند. به علاوه، اسرائیل باید از تلاش‌های جامعه بین‌الملل با هدف دستیابی به توافق نهایی با تهران حمایت نماید، توافقی که ایران را به اندازه کافی از دستیابی به بمب اتمی دور خواهد کرد. اسرائیل همچنین باید در رابطه با موضوعات مورد علاقه طرفین و همچنین موضوعات مورد اختلاف به صورت علنی با جامعه بین‌الملل به گفتگو بنشیند. در نهایت، در حوزه منطقه‌ای، با توجه به رویدادها و فرآیندهایی که در خاورمیانه رخ داده‌اند فرصتی پیش آمده تا شراکت با کشورهای عرب و جوامع، گروه‌ها، و بخش‌هایی که نقش حیاتی در شکل‌دهی مجدد خاورمیانه ایفا می‌کنند ارتقا یابد. اسرائیل از لحاظ فناوری، آب و حتی انرژی از مزایای منحصر به فردی برخوردار است و با بهره‌گیری از این مزایا می‌تواند روابط خود را در منطقه گسترش دهد. در بسیاری موارد پیشرفت در زمینه توافق با فلسطینی‌ها پیش‌شرط دستیابی به این هدف محسوب می‌شود. ماهیت چالش‌هایی که در فضای راهبردی اسرائیل شکل می‌گیرند، در کنار قواعد پذیرفته شده بازی در صحنه بین‌المللی، اسرائیل را ملزم می‌سازند رویکردی چند زمینه‌ای اتخاذ نماید که ابعاد سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، اجتماعی، اقتصادی، انسان‌دوستانه، حقوقی، و رسانه‌ای را با هم تلفیق می‌نماید. ارزیابی موقعیت‌ها باید با در نظر گرفتن منابع قدرت و مراکز دارای نفوذ از جمله موارد غیرنظامی که ایده‌ها و آرمان‌های فرهنگی، ارزشی و هنجاری را بازتاب می‌دهند صورت گیرد. اگر کاربرد نیروی نظامی ضروری گردد، در راستای بهره‌گیری از کارامدی و تأثیر کامل نیروی نظامی باید قبل، بعد و در جریان کاربرد نیروی نظامی به جنبه مشروعیت آن نیز پرداخت.
تفکر چند زمینه‌ای یکپارچه، حتی اگر به آسانی قابل تدوین و اجرا نباشد، می‌تواند به اسرائیل کمک کند تا گفتگو و تفاهم با متحدین و همسایگانش را ارتقا دهد، از دستاوردهای نظامی‌اش به عنوان اهرمی جهت دستیابی به پیروزی سیاسی استفاده نماید، و قواعد قابل قبول بازی و شیوه‌های امنیتی باثبات در پیرامون خویش را تعیین نماید.

[color=#ff6600][b]پایان[/b][/color]


[1] – این امر به عملیات نظامی و اطلاعاتی مخفی، و معمولاً کم دامنه، اطلاق می‌شود که در فاصله بین نزاع‌هایی که به نبردهای نظامی دامنه‌دار منجر می‌شوند انجام می‌گیرند.
[۲] – «ایهود باراک» در مقام وزیر دفاع در جریان سخنرانی در نشست کمیته امور خارجی و دفاعی کنیست در تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۱۲، اسرائیل، وزارت دفاع

منبع :[url="http://www.eshraf.ir/1510"]http://www.eshraf.ir/1510[/url]
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنونم از شما، این میتونه یک تاپیک خوب و محل بحث و تبادل نظر دوستان و علاقه مندان بشه[size=1](نه اون تاپیک های کُپی پِیستیِ مشرقِ معلوم الحال)[/size]! إن شاءالله یک فرصتی دست بده و قسمتی از متن یک کتاب را که مرتبط با همین موضوع هستت رو بیارم بذارم توی این تاپیک...

منتقل شد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خیلی ممنون از شما ویرایش شده در توسط MR9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/59860557867328694069.jpg[/IMG][/center]

اندیشکده واشنگتن در یادداشتی به قلم «سیمون هندرسون» عضو موسسه بیکر و مدیر برنامه سیاست‌های انرژی و خلیج‌فارس این مؤسسه نوشت: مجموعه‌ای از دستورات سلطنتی که به نام ملک عبدالله و ظاهراً به درخواست جانشین و وزیر دفاع او، سلمان ] بن عبدالعزیز[صادر شد فرماندهی نظامی تخصصی و سیاسی عربستان سعودی را دچار تغییرات اساسی کرد. شاید جالب‌ترین این دستورات انتصاب شاهزاده خالد بن بندر به معاونت وزارت دفاع باشد. خالد بن بندر جانشین شاهزاده سلمان بن سلطان ۳۷ ساله شد که در اوت گذشته پس از عزل فردی با وفاداری کمتر که چهار ماه قبل از او به معاونت وزارت دفاع رسیده بود، به این سمت منصوب شده بود.
[color=#ff6600][b]■[/b][b] آیا هگل از این تغییرات قریب‌الوقوع اطلاع داشته است؟[/b][b]■[/b][/color]
این انتصاب و دستورات دیگر زمانی اعلام شدند که چاک هگل وزیر دفاع آمریکا برای شرکت در اولین جلسه مشاوره‌ای “شورای دفاع مشترک” شورای همکاری خلیج‌فارس در جده به سر می‌برد. در این جلسه مقامات ارشد دفاعی عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی، و عمان شرکت داشتند. مشخص نیست آیا هگل از این تغییرات قریب‌الوقوع اطلاع داشته است یا خیر. این تغییرات بعد از ضیافت ناهاری اعلام شدند که شاهزاده سلمان بن سلطان، که در آن زمان هنوز معاون وزیر دفاع بود، در آن حضور داشت. دو روز بعد شاهزاده ملاقاتی رسمی با آن پترسون معاون وزیر امور خارجه آمریکا داشت. در حال حاضر او به طور رسمی به درخواست خود از این سمت کنار گذاشته شده است. هنوز معلوم نیست آیا او ناخواسته عزل شده است یا خیر، همان‌طور که قصد ملک‌عبدالله برای انتصاب او به سمتی دیگر معلوم نیست.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] عربستان باعث سردرگمی متحدان نظامی خود در منطقه و هیئت نمایندگی آمریکا شد[/b][b]■[/b][/color]
معاون جدید وزیر دفاع یک از فرماندهان سابق نیروی زمینی سلطنتی عربستان سعودی است که در آمریکا و انگلیس آموزش دیده است. او ۶۱ سال دارد و از فوریه ۲۰۱۳ استاندار شهر مهم ریاض بوده است. انتصاب‌های دیگر عبارت‌اند از معاون جدید وزیر دفاع، رئیس و معاون جدید ستاد فرماندهی، و فرمانده‌های جدید نیروهای هوایی و دریایی. این موضوع تعجب‌برانگیز است که عربستان چنین تغییراتی را در روز برگزاری یک اجلاس مهم دفاع منطقه‌ای صورت داد و باعث سردرگمی متحدان نظامی خود در منطقه و هیئت نمایندگی آمریکا شد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] عربستان سعودی در حال تجدیدنظر در استراتژی منطقه‌ای خود است[/b][b]■[/b][/color]
این تغییرات نشان می‌دهند که ممکن است عربستان سعودی در حال تجدیدنظر در استراتژی منطقه‌ای خود باشد. ریاض درباره توافق موقت هسته‌ای با ایران که از نظر عربستان توافقی بد است نگرانی روزافزونی دارد و مصمم است با فشار آوردن برای براندازی بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه وقفه بزرگی در پیشرفت تهران ایجاد کند.
این تغییرات می‌توانند نشان‌دهنده بازی قدرت داخلی عربستان نیز باشند. ملک عبدالله (که ۹۰ سال دارد) ظاهراً سعی داشته است دعوی پادشاهی شاهزاده سلمان ولیعهد ۷۷ ساله عربستان را از بین ببرد و برای این منظور در ماه مارس شاهزاده مقرن (۷۰ سال) را به عنوان جانشین ولیعهد اعلام کرد. امروز هیچ‌کدام از پسرهای ولیعهد به سمتی منصوب نشدند اما شاهزاده ترکی به عنوان استاندار جدید ریاض منصوب شد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] انتصاب‌های جدید تأثیر قابل‌توجهی بر سیاست‌ها و توانائی‌های نظامی عربستان دارند[/b][b]■[/b][/color]
به علاوه، تغییرات امروز باعث از سرگیری گمانه‌زنی‌ها در مورد استعفای شاهزاده بندر بن سلطان رئیس اطلاعات عربستان در ماه گذشته شدند. شاهزاده بندر بن سلطان مدت زیادی سفیر عربستان در واشنگتن بود. معاون سابق وزیر دفاع برادر ناتنی شاهزاده بندر و رفیق شفیق او است و این دو نفر نقش بسیار مهمی در عملیات عربستان سعودی برای تعلیم و تسلیح مخالفین مبارز در سوریه داشته‌اند.
در هر صورت قطعاً انتصاب‌های جدید تأثیر قابل‌توجهی بر سیاست‌ها و توانائی‌های نظامی عربستان سعودی دارند –هرچند معلوم نیست چه تأثیری. شواهدی مبنی بر این موضوع وجود دارد که عربستان امسال حمایت از مبارزان جهادی در سوریه را کاهش داده است. شاهزاده سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان از همتای ایرانی خود دعوت کرد جهت رفع اختلافات بین دو کشور در ریاض مذاکره داشته باشند. اما مخصوصاً بعد از به نمایش گذاشتن موشک‌های چینی -که قادر به اصابت به تهران هستند- در ۲۹ آوریل، زود است بگوییم عربستان رویکرد سخت خود در قبال ایران را نرم‌تر خواهد کرد –حرکتی که بزرگ‌ترین مانور نظامی در تاریخ عربستان را با شرکت ۱۳۰ هزار نفر به دنبال داشت.
منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1548"]http://www.eshraf.ir/1548[/url]
  • Upvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/42737153106813031504.jpg[/IMG][/center]

اندیشکده «واشنگتن» با انتشار گزارشی راهبردی نوشت: جنگ سوریه بیش از ۱۵۰ هزار کشته و ۹ میلیون آواره برجای گذاشته است. بنا بر گزارشات، دولت «اوباما» با توجه به اینکه دیپلماسی و تحریم‌ها از رسیدن به اهداف خود بازمانده‌اند، در حال آماده شدن برای ایفای نقشی فعال‌تر در سوریه است. هرچند دلایلی که مانع دخالت آمریکا در سوریه می‌شود قابل‌فهم است، اما هزینه‌های این عدم دخالت می‌تواند حتی بدتر نیز باشد: تثبیت پایگاه القاعده و نفوذ گسترده ایران در خاور نزدیک، نسل جدیدی از جهادی‌هایی که به دنبال فرصت‌هایی درجاهای دیگر هستند، تنش‌های اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای همسایه، و تردید پیرامون اعتبار آمریکا ازجمله عواقب عدم دخالت در سوریه هستند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] دخالت نظامی الزاماً به معنای درگیری مستقیم نیست[/b][b]■[/b][/color]
دخالت نظامی نیز الزاماً به معنای درگیری مستقیم نیست. گزینه‌های زیادی هستند که نیروی کمتری را می‌طلبند، که اقداماتی نظیر تحریم‌های شدیدتر، عملیات سایبری، توسعه نیروها، یا تلاشی فزاینده برای تعلیم و تجهیز اپوزیسیون میانه‌رو را شامل می‌شود. ممکن است دیگر امیدی به نتیجه‌ای مثبت در سوریه وجود نداشته باشد، اما آمریکا با اقدام عاقلانه و شجاعانه همچنان می‌تواند منافعش را حفظ کند.
در نکته سیاسی شماره ۱۸، همکاران اندیشکده نظامی واشنگتن «شندلر آت وود»، «جاش بورجس»، «میشل آیزنشتاد» و «جوزف وارو»، گام‌های نظامی خاصی که می‌تواند از وقوع سناریوهای بدتر از اقدام نظامی جلوگیری کند، را ذکر کرده‌اند. در پاورپوینت ضمیمه گزینه‌هایی که در مقاله بیان‌شده به‌طور خلاصه وجود دارد.

[b]- درباره نویسندگان این گزارش[/b]
[b]سرگرد شاندلر پ. آت وود (نیروی هوایی آمریکا)[/b]یک افسر ارشد اطلاعاتی است که در عملیات «آزادی عراق» «آزادی پایدار»، «عقاب باشکوه»، «دیده‌بان شمال» و «دیده‌بان جنوب» شرکت داشته و به کار گرفته‌شده است.

[b]سرهنگ جاشوا (نیروی هوایی آمریکا)[/b] استراتژیست مسائل سیاسی باتجربه عملیات مخصوص و همکاری امنیتی در آفریقا، آمریکای لاتین، اروپا، آسیای مرکزی، است و به زبان‌های آلمانی، اسپانیایی، فرانسوی و فارسی دری تسلط دارد.

[b]سرهنگ دوم میشل آیزنشتات (بازنشسته)[/b] مدیر برنامه مطالعات امنیتی و نظامی در اندیشکده واشنگتن است.

[b]سرهنگ جوزف د.وارو (آمریکا)[/b] دارای مدرک کارشناسی ارشد در امنیت ملی و سیاست‌گذاری از دانشگاه جنگ دریایی است و اخیراً در عراق در بخشی از عملیات آزادی عراق و افغانستان در سال ۲۰۱۰ همکاری داشته است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] جنگ داخلی سوریه ژئوپلیتیک خاورمیانه را تغییر داده است[/b][b]■[/b][/color]
جنگ داخلی سوریه جرقه یک جنگ فرقه‌ای وسیع‌تر را زده است که ژئوپلیتیک خاورمیانه را تغییر داده و چالش‌هایی پیش روی منافع آمریکا در منطقه و بیرون از آن ایجاد کرده است. این روند به ایجاد دسته‌های القاعده در مدیترانه شرقی و تحکیم محور طرفدار ایران در خاور نزدیک (شامل سوریه، حزب‌الله، و جنگجویان شیعه درون عراق و مکان‌های دیگر) انجامیده است. ده‌ها هزار جنگجوی خارجی سنی و شیعه که از سراسر جهان به سوریه آمده‌اند، وقتی‌که بخواهند به خانه برگردند یا به مناطق ناآرام دیگر بروند، قطعاً مشکلات تازه‌ای را به وجود خواهند آورد. همچنین بحران انسانی که با آوارگان سوری آغازشده است باعث ایجاد اثرات خارجی بی‌ثبات کننده‌ای شده است که کشورهای همسایه را تحت تأثیر قرار داده، و احتمالاً با گذشت زمان بدتر هم می‌شود.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] دولت «اوباما»، بار دیگر در حال بازنگری سیاست‌های جایگزین خود در سوریه است[/b][b]■[/b][/color]
دراثنای اینکه گزارشات تازه از اینکه حکومت «اسد» همچنان از سلاح‌های شیمیایی استفاده می‌کند، و درعین‌حال اینکه این کشور همچنان بخشی از ذخایر سلاح‌های شیمیایی اعلام‌شده خود را حفظ کرده است، نشان می‌دهد که پیوستن این کشور به کنوانسیون سلاح‌های شیمیایی در سال گذشته به معنای پایان یافتن این مسئله نخواهد بود. در پرتو ناتوانی دیپلماسی و تحریم‌ها برای جلوگیری از این پیشرفت‌های دراماتیک و توقف خونریزی‌ها (که بیش از ۱۵۰۰۰۰ کشته و ۹ میلیون آواره برجای گذاشته است)، دولت «اوباما»، بنا بر گزارشات، بار دیگر در حال بازنگری سیاست‌های جایگزین خود در سوریه است- که شامل اقدام نظامی نیز می‌شود.[۱] این مقاله و خلاصه همراه با آن، مروری بر گزینه‌های نظامی آمریکا انجام می‌دهد و نقاط ضعف و قوت هریک را -بدون نگاه تجویزی- ارزیابی می‌کند، و گزینه‌ها، ریسک‌ها و دشواری‌هایی که تصمیم گیران آمریکایی در این مسئله دشوار با آن مواجه‌اند را روشن می‌سازد.[۲]

[color=#ff6600][b]■[/b][b]پیروزی حکومت سوریه شکستی راهبردی برای آمریکاست[/b][b]■[/b][/color]
[b]ابزارها و پیامدها[/b]
واشنگتن می‌تواند برای رسیدن به اهداف خود، اقدامی نظامی، به‌صورت یک‌جانبه یا همراه با یک ائتلاف انجام دهد. این کشور می‌تواند برای تأثیر در عرصه جنگ داخلی سوریه یا نتایج آن تلاش کند- و بدین ترتیب مانع پیروزی حکومت «اسد» و هم‌پیمانانش (حزب‌الله و ایران) شود، پیروزی‌ای که توسط بسیاری از دوستان و دشمنان همچون شکستی استراتژیک برای آمریکا محسوب می‌شود. برای این کار واشنگتن باید در جهت تقویت اپوزیسیون میانه‌رو و تضعیف حکومت، با هدف متقاعد کردن حکومت به اینکه درصورتی‌که راه‌حلی بر اساس مذاکره را نپذیرد با بن‌بستی ویرانگر یا شکست مواجه می‌شود، تلاش کند. برعکس، آمریکا می‌تواند از تأثیرات جنگ داخلی بکاهد. آمریکا می‌تواند از ماجراجویی توسط حکومت دمشق، که گمان می‌کند جنگ را پیروز شده و ممکن است وسوسه شود تا با دشمنان فراوان خود مصالحه کند، جلوگیری کند. یا اینکه می‌تواند با ایجاد پناهگاه‌های امن بشردوستانه، که توسط منطقه پروازممنوع و نیروهای زمینی محافظت می‌شود، از رنج مردم سوریه بکاهد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]گزینه‌های پیش روی آمریکا در مقابل سوریه و القاعده[/b][b]■[/b][/color]
آمریکا به‌جای این گزینه می‌تواند برای تأمین امنیت منافع خود تلاش کند. اگر واشنگتن مدرک معتبری بیابد، مبنی بر اینکه سوریه تمامی ذخایر سلاح‌های شیمیایی خود را اعلام نکرده، یا اینکه بار دیگر از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده است، می‌تواند برای وادار کردن این کشور برای کنار گذاشتن باقیمانده برنامه مرتبط با سلاح‌های شیمیایی خود، این کشور را به حمله نظامی تهدید کند، یا حملاتی برای کاهش یا خنثی کردن قابلیت‌های باقیمانده سوریه در سلاح‌های شیمیایی انجام دهد[۳]؛ و اگر القاعده مستقر در سوریه تصمیم به حمله به آمریکا یا منافع این کشور در منطقه بگیرد، واشنگتن می‌تواند حملاتی با هواپیماهای بدون سرنشین برای مبارزه یا بازداری از حملات بیشتر انجام دهد، چنانکه در پاکستان، یمن و سومالی چنین کرد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]ارزیابی گزینه‌های پیش روی آمریکا برای مقابله با حکومت «اسد»[/b][b]■[/b][/color]
[b]-گزینه‌های نظامی[/b]
طیفی از گزینه‌ها برای آمریکا برای دست‌یابی به این اهداف وجود دارد. (برای ارزیابی مفصل‌تر، به خلاصه ضمیمه مراجعه کنید.) برخی بر فعالیت‌های غیر کنش‌گرانه تأکید می‌کنند و برخی دیگر عمدتاً بر فعالیت‌های کنش‌گرانه تکیه می‌کنند؛ تقریباً تمامی تلاش‌ها برای تغییر فضای روانی و محاسبات هزینه – ریسک حکومت «اسد» و منزوی کردن آن با ایجاد شکافی میان این حکومت و حامیان داخلی و خارجی‌اش است. بدین ترتیب فعالیت‌های اطلاعاتی قوی نقشی حیاتی در این زمینه ایفا می‌کنند. علاوه بر این برخی را می‌توان به‌عنوان گزینه‌های مستقل به کار برد درحالی‌که بقیه در کنار یکدیگر به کار می‌روند.
سرانجام آن‌ها را می‌توان با مقدار نیرو و میزان ریسکشان، از کم تا زیاد طبقه‌بندی کرد، چنانکه در ادامه می‌آید:

[color=#ff6600][b]■[/b][b]سازوکار فشار [/b][b]بر سوریه برای تسریع نابودی سلاح‌های شیمیایی [/b][b]■[/b][/color]
[b]- جلوگیری از دسترسی حکومت «اسد» به منابع مالی[/b][b][۴][/b]
عملیات سایبری و تحریم‌ها که برای دارایی‌ها و عوامل کلیدی حکومت طراحی‌شده‌اند، می‌تواند تنش‌ها را در درون حکومت و میان حکومت و حامیانش افزایش دهد. بااین‌حال معلوم نیست که این‌ها در جامعه‌ای که با جنگ قومی چندقطبی شده است و جایی که ترس از قتل‌عام گروه‌های اقلیت مختلف را با یکدیگر متحد کرده تا به تقویت بنیان حکومت منجر شود، موفق باشد. حملات سایبری نیز در مقابل سیاست دولت مبنی بر غیرنظامی ماندن فضای سایبری است، که با آسیب‌پذیری‌های آمریکا در این زمینه تنظیم‌شده است.
[b]تهدیدی باورپذیر نظامی برای فشار بر حکومت.[/b] به‌کارگیری اطلاعات، شناسایی و پایش، و استقرار تجهیزات حمله، می‌تواند علامتی برای دخالت آمریکا باشد، آگاهی موقعیتی آمریکا را افزایش دهد، و اپوزیسیون را قادر سازد تا عملیات نظامی انجام دهند، درحالی‌که حکومت را وادار می‌کند تا نیروهایش را از عملیات جاری برای مواجهه با حمله احتمالی آمریکا تغییر آرایش دهد. این می‌تواند سوریه را ترغیب کند که نابودی سلاح‌های شیمیایی خود را تسریع دهد یا از استفاده بیشتر از سلاح‌های شیمیایی خودداری کند.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]نقش اپوزیسیون میانه‌رو در سوریه[/b][b]■[/b][/color]
- [b]آموزش و تجهیز اپوزیسیون[/b]
تلاش‌های فزاینده برای تعلیم و تجهیز گروه‌های اپوزیسیون میانه‌رو و ارائه اطلاعات به آن‌ها می‌تواند موضع آن‌ها را در مقابل عناصر تندروی اپوزیسیون تقویت کند و با تعیین شرایطی برای یک فرآیند معتبر دیپلماتیک، روند جنگی حکومت را تحت تأثیر قرار دهد. چنین گامی با چنین پتانسیلی می‌تواند مسیر جنگ را (اگرچه نه نتایج را) تغییر دهد، هرچند بیشتر این‌ها سرانجام به توان گروه‌های اپوزیسیون برای ارتقاء قدرت نظامی، فعالیت باهدف واحد و حل مسائل سیاسی‌شان بستگی دارد. این نکته آخر نکته‌ای کلیدی است، ازآنجاکه اپوزیسیون میانه‌رو اصولی را که ادعا می‌کند برای آن می‌جنگد را مجسم می‌کند، و بدین ترتیب می‌تواند بهتر با گروه‌های اپوزیسیون افراطی مقابله کند و سوریه‌ای‌های بی‌طرف و حامیان ناراضی حکومت را به درون اپوزیسیون بکشاند. علاوه بر این، احتمال این گزینه می‌تواند به‌تبع عملکرد اپوزیسیون، اقتضائات میدان نبرد و منافع آمریکا افزایش یا کاهش یابد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] عواقب حمله به [/b][b]فرودگاه‌های سوریه برای حکومت این کشور[/b][b]■[/b][/color]
[b]- قطع منابع آمادی نظامی حکومت[/b]
حملات واکنشی علیه فرودگاه‌های سوریه برای قطع عملیات آماد مجدد ایران و روسیه می‌تواند تلاش‌های حکومت برای حفظ سطح فعلی عملیات و جنگ طولانی فرسایشی را مختل خواهد کرد. به همین صورت حملات علیه تجهیزات و فرودگاه‌هایی که برای آماد مجدد نیروهای سوریه حیاتی است می‌تواند آن‌ها را مجبور به استفاده از مسیرهای آمادی زمینی کند که در تیررس اپوزیسیون خواهد بود.

[b]حمله/ محافظت از سلاح‌های شیمیایی باقیمانده.[/b]آمریکا می‌تواند حملات واکنشی برای کاهش یا خنثی‌سازی ذخایر باقیمانده سلاح‌های شیمیایی و تجهیزات سوری و جلوگیری از استفاده از آن‌ها توسط حکومت ترتیب دهد، درحالی‌که کارکنان کارآزموده آمریکایی می‌توانند ذخایر و تجهیزات را درجاهایی که امکان آن باشد محافظت کند. این روند، اگر نشان دهد که سوریه تمامی ذخایر سلاح‌های شیمیایی خود را آشکار نکند یا بار دیگر از آن‌ها استفاده کند، علی‌رغم اینکه متعهد به نابودی ذخایر شیمیایی خود شده است، ممکن است به اقدامی از سوی آمریکا منجر شود.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]اهداف احتمالی حمله آمریکا به سوریه[/b][b]■[/b][/color]
[b]واحدهای نظامی تاکتیکی کلیدی. [/b]آمریکا می‌تواند حملات واکنشی علیه واحدهایی که عملیات نظامی حکومت را علیه نیروهای مخالف و مردم رهبری می‌کنند – شامل لشگر چهارم زرهی، گارد ریاست جمهوری، واحدهای اسکاد، و واحدهای هواپیمایی و هلیکوپتری- ترتیب دهد.چنین حملاتی می‌تواند قدرت جنگی حکومت را تضعیف کند و روند نبرد را تغییر دهد و به این دلیل می‌تواند احتمال اقدام متقابل سوریه و حزب‌الله، در کنار افزایش تنش‌ها با ایران و روسیه را موجب شود.

[b]انجام حملات با هواپیماهای بدون سرنشین علیه گروه‌های القاعده. [/b]در پاسخ به حمله‌ای به آمریکا یا منافع این کشور توسط گروه‌های القاعده مستقر در سوریه، این کشور می‌تواند از حملات با هواپیماهای بدون سرنشین علیه این گروه‌ها برای نابودی آن‌ها و جلوگیری از حملات آینده‌شان، و تغییر توازن میان مخالفین میانه‌رو و تندرو، استفاده کند. (عملیات با هواپیماهای بدون سرنشین به مناطقی که فاقد ضد هوایی هستند یا مناطقی که ضد هوایی‌های آن توسط عملیات تضعیف‌شده است.) گزارش‌ها مبنی بر اینکه گروه‌های القاعده در سوریه چنین حملاتی را برنامه‌ریزی کرده‌اند این سناریو را به سناریویی بسیار محتمل تبدیل کرده است[۵].

[color=#ff6600][b]■[/b][b] بررسی دو تاکتیک [/b][b]منطقه پروازممنوع و ایجاد پناهگاه بشردوستانه[/b][b]■[/b][/color]
[b]حمله علیه اهداف راهبردی نظامی و اقتصادی.[/b] آمریکا می‌تواند حملات واکنشی علیه زیرساخت‌های نظامی سوریه (شامل تجهیزات اطلاعاتی، نقاط حساس فرماندهی، کنترل و ادوات ارتباطاتی، و ذخایر سوختی)، بخش‌های حیاتی زیرساخت‌های صنعتی سوریه (به‌خصوص تجهیزاتی با کاربرد دوگانه، و صنایع در اختیار وابستگان «اسد») و رادیو و تلویزیون‌هایی که حکومت از آن‌ها برای ارتباط با حامیانش از آن استفاده می‌کند، ترتیب دهد. چنین حملاتی می‌تواند روند جنگ را تغییر دهد، و بدین ترتیب به اقدام تلافی‌جویانه از سوی سوریه و حزب‌الله و در کنار آن تنش فزاینده با ایران و روسیه منجر شود.

[b]ایجاد منطقه پروازممنوع / پناهگاه‌های امن بشردوستانه. [/b]آمریکا و نیروهای هم‌پیمان می‌توانند منطقه پروازممنوعی در طول مرزهای ترکیه، و اردن با استفاده از موشک‌های پاتریوت زمین به هوا که در این کشورها مستقر هستند، یا مناطق پروازممنوع گسترده‌ای پس از انهدام ضد هوایی‌های سوریه ایجاد کنند[b].[/b]

[color=#ff6600][b]■[/b][b]توان حکومت سوریه برای اقدام تلافی‌جویانه علیه آمریکا[/b][b]■[/b][/color]
این شرایط ایجاد پناهگاه‌های امن بشردوستانه‌ای که توسط نیروهای زمینی ائتلاف در شمال و جنوب سوریه حفاظت می‌شود، را ممکن می‌سازد. چنین تلاشی نیازمند نیروی انسانی و منابع زیادی آمادگی برای نبرد (برای حفظ پناهگاه‌ها از حملات زمینی حکومت یا عوامل آن) است، و ازآنجاکه بسیاری از آوارگان داخلی دیگر خانه‌ای ندارند که به آن بازگردند، می‌تواند به یک تعهد بی‌پایان بینجامد.

[b]دشمن نیز می‌تواند مقابله‌به‌مثل کند: ریسک‌ها برای اقدام متقابل.[/b] سوریه تهدید کرده است که درصورتی‌که به این کشور حمله شود، به‌شدت پاسخ می‌دهد، پس آمریکا باید برای چنین احتمالی آماده باشد[۶]؛ اما واقعیت این است که سوریه چندین بار موردحمله اسرائیل واقع‌شده است بدون اینکه پاسخی به این حملات بدهد- این حملات شامل حمله به رآکتور «الکبار» در سال ۲۰۰۷ و چیزی بیش از نیم جین حمله هوایی به اهداف نظامی در سوریه (بخصوص سلاح‌هایی که برای ارسال به حزب‌الله در نظر گرفته‌شده بودند) از زمان آغاز جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]توان سوریه و حزب‌الله در نبرد احتمالی با آمریکا[/b][b]■[/b][/color]
بدین ترتیب «اسد» احتمالاً، درصورتی‌که نیروهایش مشغول نبرد با اپوزیسیون باشد و اگر بفهمد که درصورتی‌که چنین کاری انجام دهد با هزینه سنگین نظامی مواجه خواهد بود، اقدام به تلافی نظامی اقدام آمریکا نخواهد کرد. اگر حکومت سوریه به دنبال تلافی باشد احتمالاً این کار را از طریق یک عامل نیابتی انجام خواهد داد (به همان نحوی که سوریه پیش‌ازاین عملیات حزب‌الله و حماس را علیه اسرائیل تسهیل کرد، به‌جای اینکه ریسک مقابله مستقیم با این کشور را به جان بخرد). بااین‌حال گزینه‌های پیش روی سوریه محدود هستند، همین‌طور گروه‌های نیابتی‌ای که حکومت سوریه پیش‌ازاین بر آن‌ها اتکا داشت دیگر قوی نیستند یا اصلاً وجود خارجی ندارند. وضع حزب‌الله نیز به همین قرار است. با چند هزار جنگجویی که در نبرد سوریه مشغول هستند، این گروه قادر نیست در جبهه دیگری در مقابل آمریکا قرار بگیرد.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]حزب‌الله [/b][b]به دنبال یافتن راهی برای پیشگیری از حمله آمریکا خواهد بود[/b][b]■[/b][/color]
علاوه بر این توان این گروه برای انجام حملات تروریستی خارجی در سال‌های اخیر کاهش داشته است و به نحوی دراماتیک با توانمندی‌های ضد تروریسم آمریکا و اسرائیل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ محدود شده است. بااین‌حال حزب‌الله، ازآنجاکه این گروه احتمالاً هدف بعدی بسیاری از جهادی‌های سنی خواهد بود، تهدید علیه حیات حکومت «اسد» را تهدیدی علیه موجودیت خود می‌بیند. این گروه احتمالاً به دنبال یافتن راهی برای پیشگیری از حمله آمریکا خواهد بود بدون اینکه خود تبدیل به هدفی برای این‌چنین حمله‌ای شود. ایران نیز به همین ترتیب، وقتی منافع حیاتی‌اش مورد تهدید واقع شوند، از مواجهه مستقیم و ماجراجویی‌های نظامی خارجی هزینه‌بر پرهیز خواهد کرد؛ علاوه بر این ایران از مواجهه با آمریکا به طرفداری از هم‌پیمان سوری خود دوری می‌جوید.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]بررسی اقدام تلافی‌جویانه ایران در برابر آمریکا[/b][b]■[/b][/color]
(درواقع وقتی حکومت «اسد» پیش‌ازاین به نظر می‌رسید که در حال ساقط شدن است، ایران به استمزاج اعضاء اپوزیسیون اقدام کرد- هرچند برخی تندروهای ایران بی‌شک برای انجام هر کاری برای حفظ بقای «اسد» استدلال می‌کردند.) و اگر نیروهای ایرانی قرار باشد که در حمله‌ای از جانب آمریکا در سوریه کشته شوند، تهران یقیناً احساس می‌کند که باید پاسخ بدهد، هرچند طیفی از ملاحظات می‌تواند چنین تصمیمی را تحت‌الشعاع قرار دهد، و احتیاط احتمالاً حکم خواهد کرد که این کشور تلافی را به تأخیر بیندازد. بدین ترتیب احتمال تلافی و گستردن میدان نبرد توسط سوریه و هم‌پیمانانش تا حد زیادی بسته به این است که تا چه حد مشغول اپوزیسیون باشند، و اینکه آن‌ها چه ادراکی از اقدام آمریکا و میزانی که دخالت آمریکا منافع حیاتی آن‌ها را تهدید می‌کند، دارند. بدین ترتیب عملیات غیرمستقیم یا افزایشی آمریکا، احتمالاً با اقدام تلافی‌جویانه روبرو نخواهد بود. درواقع ارتش الکترونیک سوریه تاکنون به سایت‌های خبری و رسانه‌های اجتماعی در آمریکا وجه‌های دیگر حمله کرده است.

[color=#ff6600][b]■[/b][b]حتی یک عملیات محدود نظامی می‌تواند این آمریکا را درگیر جنگ دیگری در خاورمیانه کند[/b][b]■[/b][/color]
[b]- نتیجه‌گیری[/b]
هرچند دیپلماسی و تحریم‌ها نتیجه مطلوبی در سوریه نداشته است، دولت نگران این است که حتی یک عملیات محدود نظامی می‌تواند این کشور را درگیر جنگ دیگری در خاورمیانه کند، که ناقض یکی از اصول اساسی سیاست خارجی کشور است. آمریکا همچنین نگران است که عملیات نظامی می‌تواند بارقه‌های امید دستاوردهای سیاست خارجی این کشور مثل توافق بر سر امحای سلاح‌های شیمیایی سوریه و مذاکرات هسته‌ای جاری با ایران، را از بین ببرد.
این ملاحظات بنیادین گزینه‌های پیش روی آمریکا در سوریه را محدود خواهد کرد؛ اما اینکه تا چه حد گزارشات جدید از استفاده سوریه از سلاح‌های شیمیایی – اگر ثابت شود- می‌تواند این محاسبه را تحت تأثیر قرار دهد معلوم نیست.

[color=#ff6600][b]■[/b][b] آیا آمریکا باید به نحوی فعالانه‌تر در سوریه دخالت کند[/b][b]■[/b][/color]
میل برای پرهیز از دخالت نظامی در سوریه، در عین اینکه قابل‌فهم است، به نحو فزاینده‌ای همراه با ریسک است: ریسک‌هایی همچون تأثیر گسترده القاعده و ایران در خاورنزدیک؛ تولد نسل جدیدی از جهادی‌هایی که به دنبال فرصت‌هایی درجاهای دیگر هستند؛ بروز تنش‌های اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی در کشورهای همسایه (شامل برخی هم‌پیمانان نزدیک آمریکا)؛ جنگ قومی فزاینده در منطقه؛ و تردید پیرامون اعتبار آمریکا توسط دوستان و دشمنان که می‌تواند به آزمودن عکس‌العمل آمریکا درجاهای دیگر منجر شود (روسیه را در اوکراین ببینید). علاوه بر این آمریکا بدون دخالت، این ریسک را به جان می‌خرد که با دلالت‌های دور از دسترس برای منافعش تبدیل به تماشاگری در میدان نبرد تبدیل شود.
آیا آمریکا باید به نحوی فعالانه‌تر در سوریه دخالت کند، این دربردارنده طیف متنوعی از سطح تعهد و ریسک‌هایی است که شباهتی به نبردی تمام‌عیار ندارند- هرچند تضمینی برای رسیدن به آنچه را بتوان موفقیت ترسیم کرد، ارائه نمی‌کند. در نبردی که نتایج مطلوبی برای آن محتمل نیست (بااین‌همه کشته و آواره خیلی دیر است که از موفقیت سخن بگوییم)، جلوگیری از عواقب بدتر- برای مردم سوریه و منطقه و مهم‌تر از همه منافع آمریکا- بهترین چیزی است که انتظار آن می‌رود.

اینکه آمریکا چگونه تنش بین ریسک‌های آشکار سیاست عدم‌مداخله و ریسک‌های ذاتی دخالت نظامی را مدیریت می‌کند، به‌خوبی آینده سوریه، خاورمیانه و نقش آمریکا در منطقه و خارج از آن را برای چند سال آینده تعیین کند.

[color=#ff6600][b]پایان[/b][/color]

[color=#ff6600][b]منبع : [url="http://www.eshraf.ir/1538/"]http://www.eshraf.ir/1538/[/url][/b][/color]
  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

44717168578065179092.jpg


آمریکا در جریان مذاکرات اخیر با ایران بر سر آینده برنامه هسته‌ای این کشور، با وضعیت دشوارتری روبروست. دولت آمریکا دست‌کم به صورت همزمان درگیر چهار مذاکره مجزا شده است.اندیشکده «صلح آمریکا» در مقاله‌ای به قلم «گری سیک» به بررسی چالش‌های پیش روی دولت آمریکا در مذاکرات هسته‌ای ایران می‌پردازد. در این مقاله عنوان شده است که مذاکرات با ایران تنها قسمتی از چالش‌های پیش روی این کشور است و این در حالیست که همزمان با مذاکرات در خصوص برنامه هسته‌ای ایران آمریکا با مسائل دیگری در سطح داخلی و منطقه‌ای روبروست.
آمریکا به صورت همزمان درگیر چهار مذاکره مجزا شده است
مذاکرات یک دولت با دولتی دیگر عموماً مستلزم ترتیب دادن مذاکرات دیگری با اجزاء و ارگان‌های داخلی آن دولت نیز هست، ارگان‌هایی که منافعشان تحت تأثیر نتیجه این مذاکرات قرار خواهد گرفت. نمونه کلاسیک چنین وضعیتی، حالتی است که مذاکره‌کننده‌ای در یک سوی میز با دشمنان و مخالفان خارجی خود روبروست و پس از یک چرخش ناگهانی در میز دیگری با مخالفان داخلی خود به گفتگو می‌نشیند.
آمریکا در جریان مذاکرات اخیر با ایران بر سر آینده برنامه هسته‌ای این کشور، با وضعیت دشوارتری روبروست. دولت آمریکا دست‌کم به صورت همزمان درگیر چهار مذاکره مجزا شده است:

  • مذاکرات مستقیم با ایران
  • مشاوره و رایزنی با همکاران مذاکره‌کننده خود در گروه ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل بعلاوه آلمان) که موظفند تا موقعیت را به منظور مذاکرات هماهنگ فراهم نموده و به موضوع مشترکی دست یابند.
  • کنگره آمریکا
  • متحدانی همچون اسرائیل و عربستان سعودی که منافعشان تحت تأثیر نتیجه این مذاکرات قرار خواهد گرفت.

تصویر و نمای کلی از ابعاد چهارگانه این مذاکرات
موفقیت در یکی از این مذاکرات لزوماً به موفقیت در دیگر مذاکرات نخواهد انجامید، در حالی که موفقیت نهایی باید به نحوی باشد که در هر چهار مذاکره جداگانه، دست کم میزانی از موفقیت حاصل شود. جالب اینجاست که دستیابی به توافق با ایران ممکن است ساده‌ترین بخش این بازی دیپلماتیک قلمداد می‌شود، در واقع ممکن است سخت‌ترین چالش‌های پیش روی آمریکا در عرصه سیاست داخلی این کشور است. تندروها در ایران نیز مصمم هستند تا با هرگونه امتیازدهی احتمالی از سوی ایران در این مذاکرات مخالفت نمایند.

آنچه در ادامه آمده است تصویر و نمای کلی از ابعاد چهارگانه این مذاکرات از ابتدا تاکنون است:

تغییر رویکرد آمریکا در تعامل با ایران؛ تعامل میان آمریکا و ایران فراتر از حد انتظارات بوده است
تعامل و گفتگو با ایران
گفتگو و ارتباط مستقیم میان مقامات آمریکایی و همتایان ایرانی آنها از همه جهت فراتر از حد انتظار بوده است. تماس‌های رسمی مقامات آمریکایی با مقامات ایرانی در خلال ۳۵ سال اخیر، یعنی از زمان انقلاب ایران و متعاقب آن بحران گروگان‌گیری بسیار کم، پراکنده و تقریباً در بیشتر مواقع غیرقانونی بوده است. مقامات و دیپلمات‌های آمریکایی نیز تلاش کرده‌اند تا از هرگونه تماس و دیدار حتی تماس‌های غیر رسمی با مقامات ارشد و عالی‌رتبه ایرانی در مراسم‌های رسمی و دیپلماتیک اجتناب کنند. آمریکا و ایران تنها هرچند وقت یکبار به صورت آشکارا و علنی با یکدیگر تعامل و همکاری داشته‌اند که به عنوان نمونه می‌توان به کنفرانس بن در دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی اشاره کرد، زمانی که حامد کرزای به عنوان رئیس دولت جدید افغانستان منصوب شد. اما با این وجود باز هم چنین همکاری‌هایی نتوانست رابطه سرد و خصومت و دشمنی دیرینه سیاسی میان آنها را بهبود بخشد.
اکنون شرایط تغییر کرده است. یک مقام ارشد آمریکایی که به طور منظم رسانه‌ها را در جریان پیشرفت مذاکرات قرار می‌دهد، در اظهاراتی عنوان کرد که آمریکا و ایران دیگر نیازی به برگزاری جلسات مخفی و و پنهان نگاه داشتن ملاقات‌های خود ندارند. این مقام ارشد عنوان کرد: «زمانی که ما نیازمند حل و فصل مشکلات باشیم برای مقامات ایرانی ایمیل می‌فرستیم.» این تماس‌های معمول نشان از آن دارد که بدون توجه به نتیجه این مذاکرات و موفقیت و یا عدم موفقیت آن، احتمال بروز تنش‌های سابق میان این دو کشور از بسیار کم است.

همکاری و هماهنگی سازنده میان اعضاء گروه ۱+۵ و ایران در روند مذاکرات
هماهنگی با متحدان
می‌توان گفت تاکنون پیشرفت و موفقیت در روند مذاکرات به واسطه همکاری و هماهنگی میان شش قدرت بزرگ جهانی یعنی انگلیس، چین، فرانسه، آلمان، روسیه و آمریکا بوده است، کشورهایی که همگی بر سر میز مذاکره در مقابل ایران قرار داشتند. چنین به نظر می‌رسد که این همبستگی میان آنها واقعی است. همچنین این مذاکرات دستخوش مسائل و درگیری‌های سیاسی (به خصوص میان واشنگتن و مسکو) نشده‌اند، درگیری‌هایی نظیر بحران سوریه، کریمه و اتفاقات شرق آسیا که به راحتی می‌توانستند در روند مذاکرات با ایران اخلال ایجاد کنند.
یک مقام ارشد دولت آمریکا پس از جلسات و نشست‌های ۱۹ مارس در شهر وین، و درست در زمانی که بحران کریمه در صدر اخبار رسانه‌ها قرار داشت، در این خصوص اظهاراتی داشت. وی عنوان کرد: «گروه ۱+۵ بسیار متحد و منسجم است. ممکن است که نظرات و آراء متفاوت و مختلفی داشته باشیم و یا اینکه مواضع ملی همسو و یکسانی نداشته باشیم، اما زمانی که در اتاق مذاکره با هم هستیم کاملاً متحد هستیم. تمام اعضاء گروه کاملاً حرفه‌ای و جدی برخورد کرده و متمرکز به موضوع هستند. اگر در طی جلسات شوخی و مزاحی نیز صورت بپذیرد صرفاً دوستانه و از روی خوش نیتی است و از تظاهر و غلو خبری نیست.هیچ یک از اعضاء برای نشان دادن مخالفت خود جلسه مذاکره را ترک نمی‌کنند و هیچ داد و فریادی وجود ندارد. جلسات در سطح بسیار حرفه‌ای و ماهرانه‌ای برگزار می‌شوند.»
همچنین در این میان طرفین مذاکره‌کننده هیچ‌گاه از موضوع اصلی منحرف نشده و به موضوعات و مسائل مهم ولی در عین حال نامرتبط با موضوع اصلی نپرداخته‌اند، موضوعاتی از جمله نقض حقوق بشر، ارتباط با گروه‌های افراطی و تندرو همچون حزب‌الله و حمایت و پشتیبانی تهران از دولت سوریه. قدرت‌های بزرگ در این مذاکرات تصمیم گرفته‌اند تا چنین مباحث و موضوعاتی را به بعد از حل‌وفصل کامل موضوع هسته‌ای ایران موکول کنند.

نقش کنگره آمریکا در روند مذاکرات با ایران
کنگره آمریکا
بسیاری از سناتورهای کنگره آمریکا اعم از جمهوری‌خواه و دموکرات به این مذاکرات با دیده شک و تردید می‌نگرند. حتی پیش از آغاز مذاکرات جدی با ایران، ۵۹ تن از سناتورهای دو حزب حمایت خود را از اعمال دور تازه تحریم‌ها اعلام کردند. همچنین آنها در این اقدام خواستار تعهد آمریکا در حمایت از اسرائیل در صورت حمله به ایران شدند که این عمل آنان به وضوح نشان از مخالفت آشکار آنان با مذاکرات آتی به شمار می‌رفت. دولت اوباما با این لایحه شدیداً مخالفت نمود، لایحه‌ای که نتوانست حمایت کافی حزب دموکرات برای طرح در کنگره آمریکا را بدست آورد.
دولت آمریکا تاکنون و در خلال این مذاکرات با احتیاط بسیاری تلاش کرده‌اند تا اعضای کنگره آمریکا را از روند مذاکرات و چگونگی آنها مطلع سازد و دولت آمریکا نیز مجدانه در خلال مذاکرات تحریم‌های موجود را اجرایی ساخته است. با اینکه شرایط کلی این توافق مشخص و نهایی شده‌اند اما با این حال هنوز این امکان وجود دارد که کنگره آمریکا قصد داشته باشد تا نسبت به تغییر شرایط توافقنامه مداخله کند. در گذشته قانون‌گذاران کنگره آمریکا در خصوص برنامه هسته‌ای ایران خواستار آن بودند که تمامی سانتریفیوژها و مراکز غنی‌سازی اورانیوم در ایران به صورت کامل منهدم و برچیده شوند. این گروه از مخالفان خواستار «چهار نه» در خصوص برنامه هسته‌ای ایران بودند که عبارتند از: «نه غنی سازی اورانیوم، نه سانتریفیوژ، نه ذخیره اورانیوم غنی شده و نه رآکتور آب سنگین»
دولت آمریکا در واکنش به این اظهارات اعلام کرد که چنین خواسته‌هایی فراتر از موارد مندرج در پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای است. انتظار می‌رود که هرگونه توافق با ایران از سوی دولت آمریکا به عنوان قرارداد و توافقنامه اجرایی قلمداد شود که در این صورت نیازی به رأی دو سوم از نمایندگان سنا برای تصویب آن نیست. با این وجود، همکاری با کنگره به منظور حذف و لغو تحریم‌های بی‌شماری که در طی ۳۵ سال اخیر به ایران اعمال شده، لازم و ضروری می‌نماید. اکثر ناظران و تحلیلگران بر این باورند که ممکن است مذاکرات داخلی آمریکا به مراتب دشوارتر و چالش‌برانگیزتر از مذاکرات آمریکا با ایران باشد.

متحدان آمریکا در منطقه و تأثیرات سوء آنها بر پیشرفت در روند مذاکرات
متحدان منطقه‌ای
نگرانی‌های منطقه به ویژه اسرائیل و عربستان سعودی که متحدان اصلی آمریکا در منطقه محسوب می‌شوند، بعد چهارم این مذاکرات پیچیده را شکل می‌دهد که یک مقام ارشد آمریکایی در تشریح این وضعیت آن را «مکعب روبیک» توصیف کرده است. در این میان نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل به صراحت و آشکارا به مخالفت با توافقنامه آتی پرداخته است، به ویژه اگر این توافقنامه به ایران این اجازه را بدهد که توانایی و قابلیت خود در زمینه غنی‌سازی اورانیوم را به صورت کامل حفظ کند. وی در مصاحبه‌ای با شبکه سی‌ان‌ان در ۲۷ آوریل از این توافق با عنوان «توافق هولناک» یاد کرد چرا که این توافق موجب می‌شود تا ایران به کشوری تبدیل شود که در آستانه دستیابی به تسلیحات هسته‌ای است. وی در این مصاحبه خطاب به مخاطبان آمریکایی گفت: اجازه ندهید که این اتفاق بیفتد. این دیدگاه و رویکردی در قبال این توافقنامه می‌تواند مخالفت کنگره آمریکا را به دنبال داشته باشد.

منبع : http://www.eshraf.ir/1466/2

  • Upvote 6

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='RezaKiani' timestamp='1400588700' post='379632']
[right]یعنی چن تا جابجایی نشانه تغییر استراتژی هستن؟[/right]
[/quote]
با سلام خدمت همه دوستان گرامي
شخصا رونمايي موشكي در رزمایش شمشیر ملک عبدالله را بیشتر تغییر استراتژی می دانم تا چند تا جا به جایی که بیشتر برای به قدرت رسیدن یک طرف خاص در خانواده انجام می شود . کم کم باید فکر سامانه های ضد موشکی هم باشیم . هر چند هنوز در بعد پدافند هوایی راه زیادی در پیش داریم .
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.