امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote name='lordashrafi' timestamp='1407913424' post='401601']
در دهه هشتاد ميلادى به ازاى هر تامکت ميشد چهار ايگل خريد شما هرجورى که حساب کنيد هيچ ابلهى هشتاد تامکت رو به سيصدو بيست فانتوم ترجيه نميده چه برسه به سيصدو بيست ايگل!
از نظر من يکى از دلايلى که موجب شد شاه ملعون اين حماقت رو انجام بده تلاش مافياى جهانى اسلحه براى نجات شرکت لاکهيد مارتين از ورشکستگى مالى بود شايد هم....!
[/quote]
با سلام خدمت همه دوستان گرامی
بعد علت اینکه همین تلاش جهت نجات از ورشکستگی مالی را با مشارکت دیگر کشورها انجام ندادند چه بود ؟ عربستان هم خواستار خرید این هواپیما ها بود و با آن موافقت نشد. اگر سر بودن ایگل نسبت به تامکت صحت دارد رژیم صهیونیستی هم ایگل داشت و تامکت های عربستان مشکلی برای ایگل های رژیم صهیونیستی ایجاد نمی کردند . همانطور که ایگل های فعلی عربستان هم مشکلی برای ایگل های رژیم صهیونیستی ایجاد نمی کنند . بعد از انقلاب هم قرار بود تامکت های ایران نصیب کانادا شود که خوشبختانه مثل ماجرای اف شانزده ها نشد . شاه امکان انتخاب را از شخص نیکسون دریافت کرده بود و پس از بررسی فنی تامکت انتخاب شد . ظاهرا شخص شاه با هر دو هواپیما هم پرواز کرده بود . همان موقع رادار تامکت قابلیت شناسایی 24 هدف و درگیری با شش تای آنها را در آن واحد داشت و به همین دلیل به کامپیوتر پرنده مشهور شده بود . البته ناگفته نماند این جنگنده را حدود 10 میلیون دلار گرانتر به ایران فروختند .
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%85%D9%86_%D8%A7%D9%81-%DB%B1%DB%B4_%D8%AA%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%DA%A9%D8%AA
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='arash666' timestamp='1407877453' post='401537']
باز هم این مقایسه قدیمی
یه سر به این تایپیک بزنید بد نیست

[url="http://www.military.ir/forums/topic/23529-f-14-or-f-15/#entry288225"]http://www.military....15/#entry288225[/url]

من چراتایپیک های قدیمی تر خودم مثل همین بالایی و یا این پایینی رو بزور باید پیدا کنم

[url="http://www.military.ir/forums/topic/23502-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%84%d8%b4%da%af%d8%b1%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b2%d8%b1%d9%87%db%8c-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%88%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b1%d8%b2-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d9%88%db%8c-%d8%af/#entry287710"]http://www.military....-د/#entry287710[/url]

چرا لیست تایپیک های من به 3 صفحه مختصر شده ؟
[/quote]

آرش عزیز ممنون از لینکت دیروز خیلی دنبالش گشتم ولی نیافتم icon_eek

منم اون مشکل تاپیکهای شما رو دارم و گویا یک باگی هست که دیگه تاپیک های قدیمی رو نشون نمیده

دوستان حتما ، لطفا محبت کنند تاپیک بالا رو مطالعه کنند مخصوصا [url="http://www.military.ir/forums/topic/23529-f-14-or-f-15/page__st__15#entry288569"]این[/url] پست رو که سینای عزیز زحمتش رو کشیده

من خودم یک پروزه برای خودم تعریف کردم و میخوام یک بار برای همیشه به این بحث ها خاتمه بدم با انجام یک تحقیق دقیق در این مورد و با سند و مدرک کافی

پس تا اون زمان صبر پیشه بفرمایید :mrgreen:
  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='lordashrafi' timestamp='1407913424' post='401601']
در دهه هشتاد ميلادى به ازاى هر تامکت ميشد چهار ايگل خريد شما هرجورى که حساب کنيد هيچ ابلهى هشتاد تامکت رو به سيصدو بيست فانتوم ترجيه نميده چه برسه به سيصدو بيست ايگل!
از نظر من يکى از دلايلى که موجب شد شاه ملعون اين حماقت رو انجام بده تلاش مافياى جهانى اسلحه براى نجات شرکت لاکهيد مارتين از ورشکستگى مالى بود شايد هم....!
[/quote]

در آخرین روز هایی که تامکت تولید میشد ، قیمت هر فروند 38 میلیون دلار و قیمت خرید هر فروند ایگل 30 میلیون دلار بود ، این 4 برابر رو دقیقا از کجا استناد کردین ؟

هیچ ابلهی 80 تامکت رو به 320 فانتوم ترجیح نمیده ؟! عــــــجــــــب !
  • Upvote 4

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='IRINavy' timestamp='1355425754' post='288287']
دوستان شرمنده ولی لااقل ابتدا کلیپ رو کامل نگاه کنید.
خود اون آقای سپهبد برزین میگه که قیمت اف14 36میلیون دلار و قیمت اف15 9میلیون دلار بوده. یعنی یک چهارم قیمت.
درآخر کلیپ هم از جلسه ای با حضور شاه و مستشاران آمریکایی بدون حضور کسی از نیروهوایی حرف میزنه که خب معلوم نیست اونجا چی به شاه گفتن که تصمیم به خرید اف14 گرفت. اما من حدس میزنم به خاطر اینکه گرومن در حال ورشکستگی بوده، شاه رو مجبور میکنن تا از این پروژه حمایت کنه و گرنه خبری از اف15 یا اف16 نخواهد بود.

البته من فکر میکنم اگه اون موقع بعکس عمل میشد باز یه عده میگفتن که خرید اف14 بهتر بود و واسش کلی هم دلیل می آوردن. اما چیزی که مشخصه اینه که همین اف14 از اول انقلاب تا حالا خیلی به ایران و مردمش خدمت کرده. دیگه همه بزرگواران از خدمات این جنگنده در دفاع مقدس مطلعند.
[/quote]
بله حق با شماست ! بنظرم من با این موضوع اندکی با افراط برخورد کردم!ولی در مجموع تغریبا مطمئنم با توجه به اوضاع دهه هشتاد خرید اونهمه تامکت و کنار گذاشتن ایگل یک اشتباه بزرگ بود!
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت همه دوستان گرامی
البته خرید ایگل هم در دست اقدام بود که به دلیل وقوع انقلاب انجام نشد
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='lordashrafi' timestamp='1407913424' post='401601']
در دهه هشتاد ميلادى به ازاى هر تامکت ميشد چهار ايگل خريد شما هرجورى که حساب کنيد هيچ ابلهى هشتاد تامکت رو به سيصدو بيست فانتوم ترجيه نميده چه برسه به سيصدو بيست ايگل!
از نظر من يکى از دلايلى که موجب شد شاه ملعون اين حماقت رو انجام بده تلاش مافياى جهانى اسلحه براى نجات شرکت لاکهيد مارتين از ورشکستگى مالى بود شايد هم....!
[/quote]

کلا با شاه مشکل داری چرا میزنی تو سر تامکت ؟!مافیای اسلحه کجا بود اخوی ؟ اون موقع همه چیز رو می سنجیدن و طبق نیاز جنس میخریدن از باند بازی خبری نبود !

آقای عزیز صرفا جهت اطلاع اینکه تامکت A چندین مرحله بالاتر از ایگل A قرار داشت ! در مورد این برتری همین بس که وقتی عربستان درخواست خرید این جنگنده رو داد ؛ رئیس جمهور وقت آمریکا در سخنی اعلام کرد : هنوز برای اعراب زود است که با این جنگنده پرواز کنند !

دوستانی که تامکت های مارو دارن با نمونه های غربی و گاها مدل عجوبه ایی اون یعنی F15 i مقایسه میکنن ؛ توجه کنن که ایگل هرچند وقت یکبار یک سیر صعودی ارتقا رو پیمود در حالی که تامکت به صورت آهسته تر ( بخوانید به صورت جان کندن ) این روند رو با مدل نه چندان جالب B و کمی قابل قبول D طی کرد ! مطمئنا اگر بسته های بهتری برای این گربه ملوس درنظر گرفته میشد همین حالا هم ایگل حرفی برای گفتن نداشت !

درسته که ایگل پرنده ایی خوش ساخت و تیز پروازی است اما باید در نظر گرفت که اگر سیستم قابل قبولی جایگزین AWG9 و AIM 54 میشد باز هم در نبرد های فامد تامکت به ایگل ضرب شست نشان میداد !

از مزایای ایگل بر تامکت همون موتور هست که بیشتر جلب توجه میکنه وگرنه تامکت در بحث مانور چیزی کم نداره ! ( برخلاف اون چیزی که همه فکر میکنن بخاطر جثه ش مثل هواپیمای مسافربری هست ! در این مورد هم شما رو ارجاع میدم به صحبت های یکی از خلبانان تامکت که بازدید کننده مانور هوایی فلانکر بود و پس از ادعاها و تعریف و تمجید های خلبان اون از هواپیمای خود ؛ در پاسخ گفت : اگر این همه ادعا دارید هواپیمای خود رو مجهز به رادار و تسلیحات کنید تا ببینم چقدر از تامکت سر تر هست ! هرچند که قطعا فلانکر در مانور از تامکت برتر است ولی قصد خلبان تامکت این بود که به او بفهماند که تامکت چنان دست و پا بسته نیست و این حرف او از روی بی خردی نبود ! )

در مورد خرید هم بنظر شما پس از انقلاب اگر اف 15 داشتیم بهتر بود یا اف 14 ؟ آن هم اف 15 ایی که در بحث رادار و تسلیحات آن زمان حرفی برای گفتن در مقابل گربه ملوس نداشت !

در مورد پرواز هم بهتره که نظر خلبانان انگلیسی از پرواز با تامکت رو بخونید و جالبه بدونید که پس از پرواز تمامی خلبانان از پرواز با این هواپیما شگفت زده شدند !

همچنین اگر بخواین کارنامه ی این دو هواپیما رو بر مبنای جنگ خلیج فارس بسنجید ؛ باید بگم این مبنا اشتباه ست !
  • Upvote 8

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]تلاش مافياى جهانى اسلحه براى نجات شرکت لاکهيد مارتين از ورشکستگى مالى بود شايد هم....! [/quote]

icon_eek icon_eek :laughing: rolling_on_the_floor :mrgreen:

من دیگه حرفی ندارم :| شرکت لاکهید مارتین ؟؟؟؟!!!! :|

گویا باید تاپیک رو قفل کنم تا اون موقع
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name='maverick100' timestamp='1407954783' post='401800']
icon_eek icon_eek :laughing: rolling_on_the_floor :mrgreen:

من دیگه حرفی ندارم :neutral: شرکت لاکهید مارتین ؟؟؟؟!!!! :neutral:

گویا باید تاپیک رو قفل کنم تا اون موقع
[/quote]نه ببخشيد اشتباه لپى بود !گرومن!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان توی این تاپیک لطفا مباحثی که هزار بار روش بحث شده رو مطرح نکنند :|

اگر مطلبی رو میخواید مطرح بفرمایید با سند و مدرک ارائه بدید و سعی کنید از گراف و تصواویر به منظور غنی کردن پستتون استفاده کنید
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آقایون اینکه خریدن ایگل میتونسته برای ما مقرون بصرفه تر باشه و باقی قضایا همه درسته ولی اینو بدونین اصلیترین دلیل خریدن تامکت پوشش دادن به نقاط کور راداری ایران بوده حتی آواکس هم نمیتونسته واسه ایران کارایی تامکت و داشته باشه چون تامکت هم میتونسته با رادار فوق العادش پهنه آسمون و سرچ کنه وهم درصورت وارد شدن جنگنده متخاصم اونو رهگیری کنه و هم از خودش محافظت کنه در حالی که آواکس نتنها نمیتونه رهگیری کنه بلکه برای محافظت از خودش هم نیازمند اسکورت جنگنده های دیگست انتخاب تامکت حاصل مدتها تحقیق و مشورت کارشناسان وقت نیروی هوایی و شخص شاه بوده وگرنه هیچ وقت زیر بار هزینه گزاف خریدن این جنگنده نمیرفتند مثل خیلی از کشورهای دیگه که وقتی از قیمت تامکت باخبر میشدند پاپس میکشیدند ولی تامکت برای ایران یک الزام بود، یک مینی آواکس که تو رهگیری رودست نداشت نتیجه اون اقدام هوشمندانه و ما در جنگ دیدیم بجرات میتونم بگم اگه ما تامکت و نداشتیم عراقیها زمان جنگ خارک و نابود میکردند و کلا صنعت نفتمونو از دست میدادیم.
  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

صحبت از خرید حدود 100ایگل هم بوده ولی فکر نکنم قراردادی امضا شده بود

با استفاده از اواکس وشبکه پدافند برد بلند شاید همین تعداد تامکت هم کافی بود یک تعداد هم روی ناو هواپیما بر احتمالی مستقر میشدن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

خیر، زیرا برابر طرح های تدوین شده قبلی نیروی هوائی در آن زمان قرار بود برای حراست دائمی از کل فضای کشور، آسمان ایران به چند منطقه کنترولی تقسیم شده و هر منطقه توسط یکفروند از هواپیمای آواکسی که هر یک با چهار فروند هواپیمای اف 14 اسکورت شده که هر کدام از این اف 14 ها نیز خود با چهار فروند اف 16 همراهی می گردیدند و با این ترکیب پروازی در طول شبانه روز همواره این هواپیماها قادر بودند با کوچکترین اشاره و دریافت دستور از طریق سیتم های Data Link از آواکسهای در حال پرواز در مناطق تحت کنترل خود، با هرگونه هواپیماهای مهاجم و یا نیروهای زمینی و دریائی که قصد نزدیک شدن به مرزهای بین المللی کشور و یا آبهای سرزمینی را داشته باشند بلافاصله و در دم درگیر و هر گونه تحرکی را در نطفه از بین برده تا سایر نیروها در وقت کافی جهت ادامه سرکوب متجاوزین به آنها به پیوندند.

 

 

این عزیزان فکر پرواز دائمی 4 آواکس به صورت شبانه روزی روی تمام ایران به همراه حداقل 16 تامکت به صورت شبانه روزی رو کرده بودند !؟

اینجوری که در عرض سه سال کل نیروی هوایی ما مستهلک می شد !؟

خود آمریکا برای مراقبت از حریم فضاییش رفت روی رادارها سرمایه گذاری کرد و این دوستان سر پروازی دائمی 4 آواکس + 16 تامکت !؟

 

عجب ، فکر دوران بی پولی رو هم کرده بودند یا نه !؟

  • Upvote 2
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
باسلام خدمت کاربرای گرامی
خخ بازهم یک بحث که یکطرف اون ایران و تجهیزاتش هست خوب معلومه چطوری تموم میشه
ولی دوستان باید بدونن که این دو جنگنده درسته که هر دو شکاری رهگیر هستن ولی برای دو منظور کاملا جدا ساخته شدن
خوب اول یکم توضیح در مورد دو جنگنده
تامکت
اتحادجماهیرشوروی در جریان بحران موشکی کوبا متوجه شد در برابر نیروی رو سطحی(شناورهای رزمی) ارتش امریکا روی دریا هیچ شانسی ندارد. انها پرتعداد تر و بزرگتر بودند. در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شوروی بر ناوچه ها و قایق های موشک انداز متکی بود توان نبرد در اقیانوس را نداشت. ارتش امریکا بیش از۱۵ ناو هواپیمابر در ان زمان داشت ولی شوروی حتی یک ناو هواپیما بر در دهه ۱۹۶۰ نداشت . نبرد با این شناور های کوچک در دریای سیاه ویا مدیترانه و یا بالتیک تقریبا ممکن بود ولی در اقیانوس ارام و اطلس خیر

شوروی بعد از شکست در بحران کوبا تدابیر زیادی اندیشید که شامل ساخت زیر دریایی اتمی، شناورهای رزمی بزرگ و حملات هوایی بود. با وجود اینکه شوروی در ساخت زیر دریایی موفق بود ولی در توسعه شناورهای بزرگ موفق نبود. بیشتر از جنبه تکنولژی مشکل بودجه بود. شوروی از نظر اقتصادی و بودجه دفاعی قابل قیاس با امریکا نبود و باید چاره ای ارزانتر برای نبرد در اقیانوس می یافت.(در نهایت همین مسابقه تسلیحاتی یکی از دلایل فروپاشی شوروی شد)

تاکتیک شوروی در نبرد دریایی در اوائل دهه ۱۹۶۰ از نبرد ناو با ناو به شلیک موشک کروز از هواپیما به طرف ناو گروه امریکا ها تغییر کرد. شوروی می دانست یک ناو گروه هواپیما بر امریکا متشکل از یک ناو هواپیما بر با بیش از ۷۰ هواپیما و تا ده شناور رزمی هستند که از ان دفاع می کنند و توسعه تعداد زیادی شناور برای درگیری با انها هزینه بر بود ولی توسعه بمب افکن برای پرتاب موشک کروز اسان بود زیرا در همان زمان نیروی هوایی چنین بمب افکنهای را تولید میکرد و هزینه ساخت ده فروند از این بمب افکنها تنها یک شناور بزرگ برابر می کرد

شوروی به سرعت دست به توسعه موشک های کروز مادون صوتی چون ای اس -۵ و مافوق صوتی چون ای اس ۴ یا خا۲۲ با سرعت بیش از ۳ ماخ و برد ۶۰۰ کیلومتر زد . برای رساندن این موشک ها به ناو گروه دشمن شوروی به سرعت دست به تغییر نسخه های از بمب افکنها توپلوف۱۶ ،۲۲ و ۹۵ زد که با برد های مختلف از دریای سیاه تا عمق اقیانوس ارام را پوشش میداد. این بمب افکنها برای نیروی هوایی ساخته شده بودند ولی با نصب رادار جستجو و درگیر و موشک های ضد کشتی توان ضد کشتی یافتند و در نیروی دریایی نیز خدمت کردند
تاکتیکی شوروی مشخص بود پرواز ده ها بمب افکن و شلیک ده ها موشک کروز به طرف ناوگروه امریکایی ها بود .. این روش بسیار موثر می نمود زیرا در ان دوران به غیر از سامانه جنگ الکترونیک ناوها دفاع موثری نداشتند. البته امریکا بی کار نشدند و دست به طراحی اف۴ فانتوم و اواکس ایی۲ هاوک ای زدند . فانتوم وظیفه این را داشت که به سرعت بعد از اولین هشدار توسط اواکس و نزدیک شدن بمب افکن ها برخاستن و به انها اجازه شلیک موشک ضد کشتی را ندهد. تا میدانه دهه ۱۹۶۰ توپلوف ۱۶ و ۹۵ هم کم سرعت بودند و هم برد موشک های ضد کشتی روسها حدود ۲۰۰ کیلومتر بود و سرعت مادون صوت انها (منظور بمب افکن ها) نیز باعث شده بود تا فانتوم در صورت هشدار به موقع بتواند از ناوگروه دفاع کند ولی با ورود توپلوف ۲۲ با سرعت صوت و موشک ضد کشتی چون خا۲۲ با برد بیش از ۵۰۰ کیلومتر و سرعت بالای سه ماخ مشخص شد که دیگر فانتوم جوابگو نیست و امریکا اف۱۴ و فونیکس را به این امید که از فاصله بیشتری بمب افکن را کشف و شکار کند ویا در صورت نیاز موشک ضد کشتی را نیز به زیر بکشد وارد خدمت کرد
یکی از دلایلی که ارتش امریکا هرگز موشک ضد کشتی با برد بیش از ۲۰۰ کیلومتر توسعه نداد و در کل در حالی که شوروی ده ها موشک ضد کشتی ساخت ولی امریکا تنها هارپون را به این مسئله بر میگشت که امریکا روی اب تهدید جدی نداشت و شناورهای شوروی در اندازه نبودند که خطر جدی را ایجاد کنند زیرا خط دفاعی اول در برابر شناورهای روسی جنگنده های ناو نشینی چون ای ۷ ، ای ۶ و اف۱۸ بود که میتوانستند حملات مرگباری به نیروی دریایی بی دفاع و بدون پوشش هوایی شوروی دست کم در اقیانوس انجام دهند و از طرفی توسعه شکاری چون اف۱۴ نیز به توان بالای بمب افکنهای دریایی شوروی بر میگشت … اگرچه زیر دریای ها شوروی خطر جدی باقی ماند.

در دهه ۱۹۸۰ شوروی چندین شناور بزرگ را توسعه داد و دست به تولید چهار ناو هواپیما بر زد در ان زمان امریکا حتی نسخه ضد کشتی کروز موشک تاماهاوک را با برد بیش از هزار کیلومتر ساختند ولی با فروپاشی شوروی و از بین رفتن خطر این نسخه نیز از خدمت خارج شد

اگرچه ترکیب تامکت و فونیکس فوق العاده بود ولی بعدها تجربه نشان داد اگر تامکت بمب افکن را قبل از شلیک موشک شکار می کرد ، که هیچ در غیر این صورت احتمال شکار موشک های کروز از دست تامکت خارج بود . امریکا در دهه ۱۹۷۰ دست به توسعه سامانه های ضد موشکی مانند فلانکس و بعدها سی رم زدند و حتی تلاش در افزایش برد سامانه های پدافند تا ۲۰۰ کیلومتر و تغییر در تاکتیک حفاظت از ناو با افزایش ساعت گشت زنی شکارها در برد بالا زدند. شوروی نیز با ساخت زیر دریایی با توان شلیک موشک کروز چون پی ۷۰۰ از زیر دریایی کلاس اسکار که دارای سیلوی ویژه برای شلیک ۲۴ موشک پی ۷۰۰ بود سلاح جدید را وارد کردند و شلیک همزمان از زیر دریایی و بمب افکن بر سکو های اتش خود افزودند
خوب تا اینجافهمیدیم که تامکت یک جنگنده ناونشین وجهت دفاع از ناوگروه رزمی امریکا ساخته شد
واما ایگل
در سال ۱۹۶۸ با در نظر گرفتن تجارب حضور فانتوم در ویتنام و عملکرد ضعیف ان در برابر میگ ۲۱ در رزم هوایی داگ فایتر و همچنین گذارشاتی که در مورد میگ ۲۵ از شوروی به عنوان جدید ترین محصول دفاعی شوروی می امد مشخص شد که فانتوم نخواهد توانست در برابرمیگ ۲۵ به دلیل سقف پرواز و سرعت بالا و کارایی بهتر موشک ار ۴۰ و رادار ارسمیج بر بیاید و از طرفی غرب با در نظر گرفتن اینکه میگ ۲۳ که در ان زمان در حال ازمایش بود به احتمال قوی بسیار چالاکتر از فانتوم است ، از این رو نیروی هوایی نیاز به یک شکاری رهگیر جدید برای جایگزینی فانتوم شد.پروژه جدید جنگنده اف ایکس نام داشت و در ویژگی های ان مقابله با میگ ۲۵ در نظر گرفته شده بود. درسال ۱۹۶۸ نیروی هوایی جنگنده میخواست چالاک با برد زیاد برای گشت هوایی طولانی مدت سرعت بیش از ۲٫۵ ماخ میخواست. جنگنده جدید باید دو موتوره و تک سرنشینه باشد
به زودی اف۱۵ تبدیل به محبوبه خلبان نیروی هوایی شد. اف۱۵ از همه لحاظ برتری شکاری رهگیر جهان بود . قدرت چالاکی ان برتر از هر جنگنده ای بود و با رانش به وزن ۱٫۰۷ برتری رانش به وزن زمان خود را داشت(حتی همکنون نیز این عدد بسیار عالی است)،شعاع رزمی و سرعت ان از هر شکاری امریکا برتر بود . یک متخصص شکار نصیب نیروی هوایی شده بود . شکاری اف۱۴ جنگنده گرانی بود و ازمایشات ان نیز بر هزینه تولید افزوده بود. کنگره در سال ۱۹۷۱ تصمیم گرفت که یکی از دو طرح اف۱۴ و یا اف۱۵ را به خدمت بگیرد و قرار شد هر کدام بهتر در برابر میگ۲۵ شوروی عمل کردند در خدمت باقی بماند و هر دو نیرو از ان بهره ببرند ولی در نهایت کنگره به حرف برخی افسران پنتاگون گوش فرا داد و قرار شد هر دو وارد خدمت شوند زیرا هر دو بر اساس دو تفکر مختلف برای دو ماموریت جدا ساخته شده بودند. ولی قرار بر این شد در کنار این دو دو جنگنده گران و پیچیده ، دو جنگنده ارزانتر و چند منظوره نیز به خدمت گرفته شود تا بدینگونه تامکت و ایگل کمتری سفارش داده شوند. این تصمیم منجر به ساخته شدن اف۱۶ و اف۱۸ شد.ولی همچنان تامکت قیمتش بالا بود . مگدانل داگلاس از فرصت استفاده کرد و نسخه دریایی اف۱۵ ایگل با نام اف۱۵ ان سی ایگل را با تغیراتی به نیروی دریایی پیشنهاد کرد ولی نیروی دریایی جنگنده ای با موشک دوربردی مثل فونیکس میخواست و مکدانل داگلاس باز طرح با نام اف۱۵ ان فونیکس با توان حمل چهار فونیکس را البته با همان رادار ای پی جی ۶۳ جنگنده اف۱۵ ای و بی را پیشنهاد کرد ولی در همان زمان شاه ایران ۷۵ میلیون دلار به گرومی وام داد و بانک های امریکا نیز ۱۲۵ میلیون دلار دیگر به گرومی وام دادند تا در نهایت قیمت پایین امده و اف۱۴ همچنان به راه خود ادامه دهد .
اف۱۴ ای از دو موتور توربوفن پرات اندویتنی تی اف۳۰پی ۴۱۲ بهره می برد. تی اف۳۰ اولین نسل موتور های توربوفن پس سوز دار نظامی جهان بود و در اوائل دهه ۱۹۵۰ توسعه یافت. زمانی که قرار بود اف۱۱۱ توسعه یابد به دلیل مصرف کم سوختش بهترین گزینه بود ولی از نظر قدرت اصلا راضی کننده نبود ولی تنها مورد در دستراس بود. تی اف۳۰ بزرگترین نقطه ضعف تامکت بود به صورتی که فرمانده نیروی دریایی امریکا در زمان دولت ریگان تی اف۳۰ و اف۱۴ را ضیعفترین ترکیب یک موتور با بدنه در تاریخ هوانوردی می دانست . مشکل موتور مربوط به شکل تیغه های کمپرسور بود که به شکلی ساخته شده بود که اگر هوا به شکل مناسب به ان نمی رسید موتور دچار واماندگی میشد و از دست می رفت . در تامکت در طراحی ورودی موتور تلاش شد که نحوه رسیدن هوا به موتور را به شکل مناسبی تنظیم کند و موفقیت هم به دست امد و کارایی تی اف۳۰ روی اف۱۴ بسیار برتر از تی اف۳۰ روی اف۱۱۱ بود ولی این مشکل هرگز برطرف نشد و دست کم ۳۰% تامکت های نیروی دریایی امریکا به دلیل واماندگی موتور از دست رفتند. جالب اینکه در تامکت از دست رفتن یک موتور باعث خاموش شدن موتور دیگر نیز میشد.
مشکل دیگر موتور قدرت کم ان بود. با در نظر گرفتن وزن تامکت رانش به وزن پاینی داشت و در بین جنگنده های نسل چهارم از همه رانش به وزن و سرعت اوجگیری کمتری برای تامکت به جا گذاشت. حتی رانش به وزن تامکت از فانتوم هم در نسخه F-14A کمتر بودبرد انتقالی F14A تامکت ۳۲۲۰ کیلومتر است و با شش موشک شامل دو اسپارو، دو سایندوندر و دو فونیکس داری برد ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلومتر است و بیشتری سرعت پرواز تامکت ۲٫۳ ماخ است اگرچه مسلح به دو موشک سایندوندر نیز باشد سرعت ان زیر ۱٫۹ ماخ است برخی به گیرنده جی پی اس برای پرتاب بمب های هدایت ماهواره ای نیز تجهیز شدند. البته تمامی اف۱۴ تولید از همان روز اول برای پرتاب بمب سیم کشی شده بودند حتی نسخه های صادراتی به ایران ارتش امریکا چندین برنامه برای نصب موشک هوا به هوای امرام ، موشک ضد کشتی هارپون و ضد رادار هارم روی تامکت داشت و ازمایشاتی را نیز اجرا کرد ولی هیچ کدام به نتیجه نرسیدند
به نظر من تامکت فقط از نظر ترکیب رادار و فونیکس برتر از ایگل بود ودر اونزمان هم گزینه خوبی برای ایران بود ولی بهترین گزینه نبود

------------------------------------------
با سلام - به نظر بهتر هست به جای کپی مطالب از سایر وبسایتهای نظامی پارسی ، تحلیل شخصی را ارسال بفرمایید ، چرا که همه می توانند با یک جستجوی ساده ، به این مطالب دسترسی داشته باشند . // MR9

ضمناً در ادبیات جغرافیای راهبردی ، چیزی به اسم اقیانوس اطلس نداریم . اقیانوس فوق الذکر ، آتلانتیک هست که به اشتباه ، اطلس نامیده می شود
باسلام خدمت شما دوست گرامی
عرف اینگونه مقایسه ها اینه که اول کمی اطلاعات در مورد تجهیزات وموارد مورد مقایسه و نقاط ضعف و قوت اونا ارائه تا کاربرا بتونن نظر بدن من دیدم هیچگونه اطلاعاتی در مورد نقاط ضعف و قوت این دو جنگنده نیست جهت پربارتر شدن تاپیک کمی اطلاعات از دو جنگنده جمع کردم و گذاشتم ویرایش شده در توسط mina68

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام خدمت دوستان گرامی خوب این جور مقایسه ها بنظر من خیلی دقیق نیستن بخصوص بین محصولاتی که ساخت یک کشور هستن چون هر کدوم برپایه نیاز و تفکری جداگانه ساخته شدن بطور مثال تامکت یک شکاری رهگیر دوربرد و ناونشین هستش که جهت دفاع از ناوگروه در مقابل موشکهای کروز و بمب افکن های دوربرد طراحی شده و ایگل یک شکاری برتری هوایی جهت دفاع هوایی هستش و هردو اینها در ماموریت تخصیصیشون بسیار درخشان ظاهر شدن و بطور مطلق نمیشه گفت این یکی بر اون برتری داره و درمقابل کشوری هم که سلاحی رو میخره بر پایه نیاز وتجهیزات دشمن دست به خرید میزنه خوب ایران با توجه به مساحت زیاد نیاز به یک شکاری دوربرد با راداری قوی و تسلیحات دوربرد داره که در اون موقع تامکت ایده ال ترین گذینه بوده کمااینکه در زمان جنگ با ارائه یک نمایش عالی انتخاب مناسب خریدارانش رو نشان دادو در مقابل ایگل هم مناسب کشورهایی با وسعت کمتره چون در داگفایتر جنگنده موفقی هستش و در جنگهای اعراب و اسراییل عملکرد بسیار خوبی از خودش نشون داده کما اینکه شوروی هم با نیازهایی مشابه ایران اقدام به توسعه فاکس هاوند کردکه همتای شرقی تامکت هستش و البته اینکه ایگل هم میتونست برای ایران گزینه مناسبی باشه البته با دید کلی تر بخواهیم نگاه کنیم با توجه به خارج کردن تامکت از خدمت و در خدمت بودن ایگل توسط کشور سازنده و با در نظر گرفتن تمام جوانب خوب ایگل یه سر وگردن از تامکت بالاتره بخصوص اینکه با وارد خدمت شدن امرام سی تنها برتری تامکت یعنی ترکیبش با فونیکس هم ازبین میره
ضمنا ایران تا وقوع انقلاب برنامه جهت خرید ایگل نداشت اینو جهت اطلاع اون دوست گرامی که اشاره به خرید ایگل ازطرف ایران کرده میگم برنامه خرید اف۱۶ قطعی شده بود همچنین ایران علاقمند ودرحال بررسی اف۱۸هورنت برای خرید بود ولی سفارشی نداده بود و در حد بررسی بود
یکی از دوستان هم اشاره کرده بودن که با پول هر تامکت چهار ایگل میشده خریداری کرد من نمیدونم این ارقام خنده دار رو دوستان از کدوم منبع میارن اختلاف قیمت ایگل وتامکت اونقدر زیاد نبوده شاید در حد چن درصد تامکت گرانتر بوده ولی نه در اون حد که حتی قیمت تامکت دوبرابر ایگل بوده شاید دوستمون ایگل رو باسسنا اشتباه گرفته باشن ویرایش شده در توسط Mi68
  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جای این دوتا عکس تو مطلب خیلی خالی بود
.
F-15 N-PHX
.
با قابلیت حمل چهر موشک فینیکس
.
3gnr_tumblr_n35s7qijus1swr3bvo2_400.jpg
.
pw2_139de42236ce4842ac3aae8c32114171.jpg

  • Like 1
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط hosseingmn
      شايد در زمان کنونی اين موضوع يک خيالپردازی تلقی گردد اما در دهه های ۶۰ و ۷۰ ميلادی ايران يکی از نزديکترين همپيمانان ايالات متحده آمريکا محسوب ميشد . زمانی که در اوائل دهه ۷۰ ميلادی ايران در جستجوی يک هواپيمای شکاری رهگير بود روابط خوب اين کشور با ايالات متحده اين امکان را در اختيار ايران قرار می داد تا بهترين وسائل موجود در زرادخانه آمريکا را انتخاب کند . در عين حال ايرانيها تقاضای مخصوصی داشتند . خلبان رئيسی که در آنزمان با درجه سروانی در نيروی هوائی خدمت ميکرد چنين ميگويد : نيروی هوائی ايران در آن سالها يک سلسله بررسيهائی را تحت عنوان « تقويت ايستگاههای رادار » انجام داد . اما آنچه دراين ميان محسوس بود فقدان راه حلهای پيشنهادی در جهت رفع معضل مناطق کور راداری بود .مناطق کوهستانی ايران بزرگترين معضل نيروی هوائی محسوب ميشود و ما قادر نبوديم حريم هوائی کشور را حتی با وجود شبکه های خوب راداری پوشش مناسب دهيم . در نهايت ما متوجه شديم که تنها راه حل ما جهت رفع اين مشکل , ايستگاههای رادار پرنده که همزمان قادر به دفاع از خود باشند می باشد . بر اين اساس ايران در جستجوی هواپيماهای رادار پرنده و شکاری رهگيرهای محافظ بر آمد . در سال ۱۹۷۲ ما از ۲ طرح جديد برای هواپيماهای شکاری ـ رهگير در ايالات متحده با خبر شديم . اين ۲ نوع جنگنده که مأموريت ويژه رهگيری هواپيماهای دشمن را بر عهده داشتند عبارت بودند از هواپيمای « اف ـ ۱۵ ايگل » ساخت کمپانی مک دانل داگلاس و هواپيمای « اف ـ ۱۴ تامکت » ساخت کمپانی گرومان . هواپيمای اف ـ ۱۵ مجهز به موشکهای هوا به هوای Aim - 7 Sparrow ترکيب مرگباری را در آسمان بوجود ميآورد اما با اينحال توانائی هواپيمای اف ـ ۱۴ راکه به موشکهای دوربرد Aim - 54 Phoenix و رادار Pulse - Doppler AWG - 9 مجهز بود نداشت . اين رادار قدرتمند توانائی شناسائی همزمان ۲۴ هدف و انتخاب ۶ هدف مهمتر از ميان آنها و شليک همزمان به طرف آنها را داشت . همچنين اين هواپيما قادر بود موشکهای Aim - 9 Sidewinder و Aim - 7 Sparrow را از فاصله دورتری نسبت به هواپيمای اف ـ ۱۵ پرتاب کرده و دشمن را مورد اصابت قرار دهد . خلبان سابق نيروی هوائی ايران سرهنگ فرهاد اعتقاد راسخ دارد که تامکت انتخاب بهتری برای ايران بود . او ميگويد « هر دوی اين شکاريها از کابين جاداری برخوردارندکه امکان ديد عالی در اختيار خدمه پروازی قرار می دهد . همچنين اين شکاريها قدرت رهگيری بالائی دارند و قادرند انواع وسائل پرنده متخاصم را تعقيب و منهدم کنند و در اين مورد هيچ محدوديتی ندارند بخصوص شکاری تامکت که هدايت آن بسيار راحت است و قادر به انجام مانورهای هوائی است که در ذهن ما تا آنزمان غير ممکن تصور ميشد . تنها در کمتر از ۱۰۰ ساعت پرواز من قادر بودم تا دماغه هواپيمای خود را تا ۷۵ درجه به سمت بالا هدايت کرده و سپس با گردشی ۱۰۰ درجه ای هدف خويش را با موشکهای سايدويندر و يا توپ قدرتمند ۲۰ ميليمتری M - 61A Vulcan مورد اصابت قرار دهم » . بعدها در مقابل کنگره آمريکا چنين وانمود گشت که حريم هوائی ايران پيوسته از جانب اتحاد جماهير شوروی بوسيله هواپيماهای سريع و بلند پرواز ميگ ـ ۲۵ مورد تجاوز قرار ميگيرد و ايران جهت دفاع از خود به هواپيمای تامکت نياز مبرم دارد . اما چنين استدلالی برای متقاعد کردن کنگره آمريکا ( که با اين قرارداد زياد موافق نبود ) واقعی نبودهر چند که تا امروز اين مسئله در محافل گوناگون بعنوان دليل اصلی مطرح ميگردد . واقعيت اين بود که ايران در آن سالها به دنبال قويترين ومجهزترين هواپيمای شکاری موجود در جهان بود که در نهايت هم آنرا دريافت کرد .


      در سال ۱۹۷۴ ميلادی ايران با اطمينان از توان بالای هواپيمای اف ـ ۱۴ , تعداد ۸۰ فروند از اين نوع هواپيما به همراه ۷۱۴ فروند موشک هوا به هوای Aim - 54 به آمريکا سفارش داد . اين قرارداد به ارزش ۲ ميليارد دلار شامل ساير سلاحها وقطعات يدکی برای مدت ۱۰ سال خدمت فعال و تجهيزات زمينی به همراه کارگاههای تعميراتی وآموزش پرسنل زمينی و کادر پروازی تحت نام « پروژه پادشاه ايرانی » به امضاء رسيد . اين قرارداد بزرگترين قراردادی بود که تا آنزمان بشکل انفرادی با يک شرکت آمريکائی منعقد ميشد .نکته جالب اينجاست که تنها چند ماه پس از امضاء قرارداد , کنگره آمريکا بودجه تکميل اين طرح را حذف و با اينکار شرکت گرومان را عملأ در آستانه ورشکسنگی قرارداد. در اين زمان بانک ملی ايران وامی به مبلغ ۲۵۰ ميليون دلار در اختيار کمپانی گرومان قرار داد تا تکميل پروژه تامکت و تحويل آن به ايران ميسر گردد. در حقيقت بعد از اعطاء اين وام بود که ساير سرمايه گزاران آمريکائی علاقمند به سرمايه گزاری در اين پروژه گشتند و عملأ شرکت گرومان و پروژه تامکت از خطر نابودی نجات يافتند . امروزه اين موضوع يک شوخی تاريخی تلقی ميگردد اما واقعيت اينست که بدون کمک مالی ايران , نيروی دريائی آمريکا هيچگاه قادر به در اختيار گرفتن اين پرنده افسانه ای نميگرديد .
      بدين ترتيب يکی از وقايع نادر در تاريخ هوانوردی مدرن بوقوع پيوست و اين رخداد با گذشت زمان دستمايه شايعات و داستانهای ضد ونقيض گوناگون گرديد . در حقيقت تاريخ واقعی و قدرت حقيقی هواپيماهای اف ـ ۱۴ که در خدمت نيروی هوائی ايران ميباشند تا به امروز به حد زيادی از افکار عمومی جهان پنهان مانده است .به اين موضوع بايد عدم تمايل خلبانان سابق نيروی هوائی ايران ( که اکنون سالهاست در خارج ازکشور زندگی ميکنند ) به حضور در انظار عمومی و ارائه اطلاعات و همچنين پرسنل شاغل در کشور که از درج هرگونه خبر به رسانه های جمعی جلوگيری ميکنند را هم افزود . اين افراد عمومأ از ترس اقدامات تلافی جويانه گروهک تروريستی مجاهدين خلق که در خاک عراق مستقر بوده و از حمايت آمريکا و اسرائيل برخوردار ميباشند وحشت دارند زيرا در ۲۰ سال گذشته تعدادی از خلبانان بدست اين گروه تروريستی به قتل رسيده اند . در مواردی استثنائی و نادر خلبانان ايرانی حاضر به ارائه اطلاعاتی اندک شده اند که البته ناشناس باقی ماندن اين افراد جزو شروط اوليه بوده است .تعدادی از آنان حتی از شناسائی همکاران سابق خود که اکنون در قيد حيات هستند در عکسها و تصاوير عمدأ خودداری می کنند .

      پنهان کاری در مورد اف ـ۱۴ ها عملأ از روزهای اوليه تحويل تامکتها به ايران آغاز گشت . برخلاف گزارشهای دروغين معلم خلبانهای آمريکائی , آموزش پرسنل ايرانی بخوبی و منظم پيش ميرفت . تا پايان سال ۱۹۷۸ تعداد ۱۲۰ نفر خلبان و افسر کنترل تسليحات ( WSO = Weapon System Officer ) دوره های آموزشی را با موفقيت پشت سر گذاشتند . در مرحله بعدی تعداد ۱۰۰ نفر پرسنل بايد به آنان ملحق ميشدند. همزمان تعداد ۲۰۰ نفر تکنسين متخصص تعميرات موتور در شرکت Pratt & withney و متخصص تسليحات در شرکت Hughes دوره آموزشی را گذراندند . سروان جواد در مورد آموزشهای نظامی خود در آمريکا چنين ميگويد : ما در نيروی دريائی آمريکا آموزش ميديديم. معلمين ما در وهله اول خلبانان آمريکائی بودند که در جنگ ويتنام تجربيات گرانبهائی اندوخته بودند . اين خلبانان جزو مجرب ترين خلبانانی بودند که حتی خلبانان نيروی هوائی آمريکا و نيروی هوائی اسرائيل قادر به مبارزه با آنان در جنگهای هوائی نبودندو آنان براستی ما را به نحو احسن آموزش دادند . اين آموزشها ما را دارای چنان مهارتی ساخت که بعدها در سالهای دهه ۹۰ ميلادی ما قادر بوديم هواپيماهای ميگ ـ۲۹ را که از روسيه خريداری شده بود , در جنگهای تمرينی هوائی سرنگون سازيم . در حقيقت اين موضوع يکی از دلايلی بود که ايران از سفارش تعداد بيشتری ميگ ـ ۲۹ خودداری نمود . تنها نقطه ضعف هواپيماهای F - 14 A موتورهای TF - 30 P 414 آن بود . پيچيدگی و غير قابل اعتماد بودن اين توربينها ما را وادار ميساخت که بيشتر وقت خود را به جای تمرکز روی پروازها , صرف فراگيری کار با اين موتورها کنيم .

      سرگرد فرهاد در ادامه چنين ميگويد : موشکهای Aim - 54 سلاحی استثنائی و موثر بود که تا به امروز سلاحی ساخته نشده است که قابل مقايسه با آن باشد . در هنگام آزمايشات گوناگون در ايران اين موشک قبل از اصابت به هدف به ارتفاع غير قابل تصور ۲۴۰۰۰ متری و سرعت ۴.۴ ماخ دست يافت . اين موشک بزرگ و سنگين هيچ محدوديتی در مقابله با اهدافی که چه در ارتفاع بالا و چه در ارتفاع پائين پرواز ميکردند نداشت و قادر به تحمل ۱۷ g فشار بود . ما اين موشکها را از فواصل ۷.۵ تا ۲۱۲ کيلومتری هدف شليک کرديم ونتايج آزمايشات مافوق تصور ما بود . تنها نگهداری و آماده نکهداشتن اين سلاح پيچيده گاهی خواب را بر ما حرام ميکرد .


      اولين زوج تامکت در تاريخ ۱۶ ژانويه سال ۱۹۷۶ ميلادی به ايران تحويل شد . به علت آماده نبودن پايگاه هشتم شکاری اصفهان ( که در آنزمان بنام خلبان جانباخته آن نيرو پايگاه خاتمی و بعدها پايگاه شهيد بابائی نامگزاری شد ) اين هواپيماها تحويل اسکادران ۷۲ شکاری تاکتيکی مستقر در پايگاه هفتم شکاری شيراز شدند . باقی هواپيماهای تحويلی به اسکادران ۷۳ ملحق شدند و تا سال ۱۹۷۷ که اسکادرانهای ۸۱ و ۸۲ شکاری پايگاه هشتم اصفهان تشکيل شد , به خدمت در آن يگان ادامه دادند . تا پايان سال ۱۹۷۸ ايران تعداد ۷۹ فروند شکاری F - 14 A به همراه ۲۷۴ فروند موشک AIM - 54 A و۱۰ فروند موشک ATM - 54 تحويل گرفت . هشتادمين و در حقيقت آخرين تامکت ايران در آمريکا باقی ماند تا آزمايشهای گوناگون و طرحهای تکميلی روی آن اجرا گردد. همزمان نيروی هوائی ايران مذاکراتی را با شرکتهای Grumman و Pratt & withney را آغاز کرد که هدف از آن سفارش ۷۵ فروند ديگر از اين جنگنده چالاک بود . البته ايرانيان مايل به تعويض توربينهای TF - 30 در هواپيماهای موجود و هواپيماهای سفارشی جديد بودند.
      وقوع انقلاب وتغییر سیاست ها




      با شروع ناآراميها در ايران که از طرف احزاب کمونيستی و نيروهای مذهبی در ايران آغاز گشت , اوضاع سياسی در ايران رو به وخامت گذاشت . در تابستان ۱۹۷۸ اين فعاليتها شديدتر و بحران سراسر ايران را فرا گرفت به نحوی که نيروهای مسلح دچار چند دستگی در داخل خود شدند . در فوريه ۱۹۷۹ نيروهای انقلابی قدرت را در دست گرفتند و شاه مدتها بود که از ايران خارج شده بود . در نتيجه اين تغييرات و روی کار آمدن دولت موقت اسلامی , روابط ايران و آمريکا دچار تغييرات اساسی گشت . بعد از پيروزی انقلاب چندين هزار مستشار نظامی آمريکائی مجبور شدند تنها ظرف چند روز خاک ايران را ترک کرده و با ايران وداعی هميشگی کنند. دولت انقلابی جديد به سرعت قراردادهای نظامی منعقد شده در رژيم سابق که ارزشی درحدود ۱۲ ميليارد دلار را داشت بطور يکجانبه فسخ کرد . در ميان اقلام سفارش شده ميتوان از ۷۵ فروند جنگنده اف ـ ۱۴ جديد و ۵۰۰ فروند موشک فونيکس به همراه ۳۰۰ فروند شکاری سبک اف ـ ۱۶ و رادارهای پرنده آواکس نام برد .دولت آمريکا در آن زمان به خاطر ترس از آينده سياسی ايران و شرايط ژئوپولتيک منطقه از تحويل سلاحهايی که آماده تحويل به ايران بودند نيز جلوگيری کرد که از ميان آنها يک محموله شامل ۴۰ فروند موشک فونيکس و ۳ محموله قطعات يدکی هواپيمای اف ـ ۱۴ ميتوان اشاره کرد . پنتاگون حتی مذاکراتی را با دولت موقت به منظور استرداد هواپيماهای تامکت آغاز کرد . قراربود اين هواپيماها پس از تعميرات اساسی به انگلستان و يا عربستان سعودی فروخته شود . اين مذاکرات البته ناتمام ماند . در تاريخ ۴ نوامبر ۱۹۸۰ گروهی از دانشجويان مسلمان موسوم به خط امام سفارت آمريکا را اشغال و ۹۰ نفر از پرسنل سفارت وتفنگداران دريائی آمريکا را به گروگان گرفتند . بعد از اين حادثه روابط ديپلماتيک ايران و آمريکا بطور کامل قطع گرديد . سرنوشت گربه های ايرانی بعد از اشغال سفارت آمريکا در حاله ای از ابهام قرار داشت . تعداد زيادی از خلبانان ايرانی کشور خود را برای هميشه ترک کردند و غربت نشينی را برگزيدند . شايعاتی مبنی بر عدم توانائی ايران در به پرواز در آوردن تامکتها به سرعت در محافل خبری پخش شد . علاوه بر اينها اخبار مجعولی دال بر خرابکاری عوامل CIA در ايران و وارد شدن خسارت جدی به اف ـ ۱۴ ها هم در غرب شدت گرفت . اما برخلاف تمام اين شايعات تنها در مجموع ۲۷ نفر از کادر پروازی تامکتها کشور را ترک کردند .


      قبل از پيروزی انقلاب بطور کلی در نيروی هوائی کليه کادر پروازی هواپيماهای اف ـ ۱۴ از ميان افسرانی که بر روی ديگر مدلهای هواپيما ( بطور عمده مدل اف ـ ۴ فانتوم ) تجربه زيادی داشتند و يا از ميان جوانان باهوش و مستعد انتخاب ميشدند . اين افسران جوان که حس وطن دوستی قوی داشتند اکثرأ در ايالات متحده , اسرائيل ويا انگلستان دوره های تخصصی خود را پشت سر گذاشته بودند . شايد به همين علت بود که حکومت جديد به اين افراد با ديده شک و ترديد می نگريست . بلافاصله پس از پيروزی انقلاب تعدادی از خلبانان تامکتها دستگير و زندانی شدند . در ميان اين افراد ميتوان از سپهبد هاشمی نخعی نژاد که معاون ارتشبد طوفانيان ( رئيس پروژه تامکتهای ايران و فرمانده پايگاه هشتم شکاری که با وقوع انقلاب به آمريکا فرار
      کرد ) بود اشاره کرد .اين امير ارتش به همراه سرهنگ ربيعی دردادگاه انقلاب به اعدام محکوم گرديدند . با اين وجود اکثر خلبانان نيروی هوائی مصمم بودند که در کشور خود بمانند وخدمت به وطن را بر فرار ترجيح دادند . سرهنگ جواد که در آنروزها بوسيله يکی از همسايگان خود لو رفته بود و او را دستگير کرده بودند اوضاع آن دوره را چنين ترسيم ميکند : زمانی که نيروهای آمريکائی ايران را ترک کردند به همراه آنان تعدادی از خلبانان و همچنين تعداد زيادتری از تکنسينها نيز جلای وطن کردند. تنها حدود ۱۰۰ نفر از خلبانان و تعدادی در حدود ۸۰ نفر تکنسين باقی ماندند . اين تعداد خلبان در حقيقت کافی بود تا تعداد زيادی تامکت را به پرواز در آوريم ولی برای سرويس و آماده پرواز کردن هواپيماها به هيچ عنوان کافی نبود . در کنار اين مسئله مشکل ديگری گريبان ما را گرفت و آن عدم پروازهای آموزشی و متوقف شدن دوره های آموزشی از اکتبر ۱۹۷۸ تا پائيز ۱۹۷۹ بود . از اين زمان به بعد به آرامی نيروی هوائی که به تازگی تغيير نام داده بود تحت فرماندهی حکومت مرکزی فعاليتهای خود را آغاز کرد . به همين علت پرسنل نيروی هوائی مجبور بودند که مجددأ دوره های آموزشی را تکرار کنند . مشکل ديگروجود افسران جزء بود که از فرماندهان مافوق خود اطاعت نميکردند . اين افراد که به « همافر » معروف بودند بارها و بارها از دستورات مافوق سرپيچی می کردندو فرماندهان خود را «خلبانان شاه » و يا جاسوسان اسرائيل و يا ضد انقلاب خطاب ميکردند. بارها در پايگاهها اتفاق می افتاد که همافران افسران مافوق را به دفتر فرمانده پايگاه ميکشاندندو با طرح اتهاماتی عملأ يگان را به هرج و مرج می کشيدند. گذشت زمان رفته رفته نظم و انضباط را به نيروهای نظامی باز گرداند . يکی از مشکلات نيروی هوائی پس از پيروزی انقلاب از هم گسستن زنجيره کادر وعدم اعتماد پرسنل پروازی به يکديگر بود . در حالی که اکثر افسران مايل به ادامه خدمت به شيوه گذشته بودند , گروهی از آنان که به خلبانان حزب اللهی معروف بودند وابستگی عميق خود را به حکومت مرکزی انکار نميکردند .اين افسران جوان زمان بيشتری را صرف به جا آوردن آداب مذهبی و مراسم دينی ميکردند. يکی از معروفترين اين افراد سروان خلبان عباس بابائی بود . او پس از بازگشت از آمريکا در سال ۱۹۷۸ جزو اولين افسرانی بود که ديگر پرسنل نيروی هوائی را به بيعت با امام خمينی دعوت کرد .


      در بحبوحه انقلاب سيستم کامپيوتری لجستيک نيروی هوائی دچار اشکالات جدی شد و همين امر کمبود لوازم يدکی در نيروی هوائی را بدنبال داشت .کارشناسان معتقد بودند که لوازم يدکی خريداری شده بايد برای سرپانگهداشتن و آماده پروازبودن کليه وسايل پرنده حداقل تا اواسط دهه ۸۰ ميلادی کافی باشد اما موفق به يافتن آنها نميشدند . حداقل در ۲ مورد ناپديد شدن چند نفر از افسران مسئول نگهداری انبارهای عظيم زير زمينی به اثبات رسيده است . اين افراد که رمز ورودی درهای انبارها را در اختيار داشتند بطور مرموزی ناپديد شدندو همين امر باعث شد تا چند سال محل انبار قطعات رادارهای AWG - 9 بسته بماند و دسترسی به آنها ناممکن شود . در مورد خرابکاری آمريکائيها قبل از خروج از ايران سرهنگ جواد ميگويد : تکنسينهای کمپانی هيوز که در اصفهان مستقر بودند در يک مورد قبل از خروج از ايران ۱۶ فروند موشک فونيکس را که در انبارهای زيرزمينی آماده برای سوار شدن بر روی اف ـ ۱۴ هائی که در حالت آماده باش دائم بودند دستکاری کرده و آنها را غير قابل استفاده کردند . البته بعدها با استفاده از قطعات يدکی که بصورت قاچاق از آمريکا وارد شد ما قادر به تعمير مجدد آنها شديم تمام ۱۶ موشک يادشده به حالت عملياتی در آمدند .اما در مورد رادارهای AWG - 9 بر خلاف گزارش منابع غربی هيچ آسيبی به آنها وارد نشد . با توجه به مطالب بالا می توان چنين نتيجه گرفت که تامکتها دوران گذار از انقلاب را با کمترين خسارات سپری کردند . با اينکه در سال ۱۹۸۰ تعداد هواپيماهای آماده پرواز ايران حداکثر به ۸ فروند بالغ ميگشت ولی همين تعداد کم ستون فقرات دفاع هوائی ايران محسوب ميشدند وقادر به حفاظت از حريم هوائی کشور بودند .


      زمانی که در اوائل سپتامبر ۱۹۸۰ اولين درگيری مرزی بين ايران و عراق رخ داد رئيس جمهور وقت بنی صدر دستور داد تا تعداد بيشتری هواپيمای اف ـ ۱۴ آماده پرواز گردندو بدين ترتيب تا اواخر اين ماه هر کدام از ۴ پايگاه عملياتی که تامکتها در آنها حضور داشتند ( پايگاه يکم شکاری مهرآباد پايگاه ششم شکاری بوشهر پايگاه هفتم شکاری شيراز و پايگاه هشتم شکاری اصفهان ) صاحب ۶ فروند تامکت آماده پرواز بودند و موشکهای فونيکس هم آماده شده بود . اولين پيروزی تامکت در نيروی هوائی ايران مربوط به قبل از حمله سراسری عراق در ۲۲ سپتامبر ميباشد . در تاريخ ۷ سپتامبر ۱۹۸۰ تعداد ۵ فروند بالگرد ميل ـ ۲۵ عراقی ( مدل صادراتی ميل ـ ۲۴ ) به يک پست مرزی ايران حمله ور شدند .در اين زمان يک فروند تامکت به سرعت به منطقه اعزام و با توپ قدرتمند ولکان يکی از بالگردها را متلاشی کرد . بعد از گذشت ۷ روز از اين واقعه دوباره اف ـ ۱۴ ها وارد صحنه درگيری شدند و برای نخستين بار از موشکهای مرگبار فونيکس خود استفاده کردند . آنهم در زمانی که بين اعضاء دولت مرکزی و فرماندهان نظامی بحث شديدی بر سر هزينه گزاف نگهداری تامکتها و موشکهای فونيکس در جريان بود . اين بحثها زمانی پايان گرفت که سرگرد محمد رضا عطايی يک فروند سوخوی SU - 22 M عراقی را از فاصله ۴۰ کيلومتری مورد اصابت قرارداد بدون اينکه عراقيها متوجه اين موضوع شوند . تا به امروز عراقيها نام خلبان اين سوخو را که سرگرد نوبر عبدالحميد است را بعنوان مفقود شده ثبت کرده اند . عراقيها هيچگاه باور نکردند که خلبان عبدالحميد که فرمانده اسکادران ۴۴ عملياتی بود از چنين فاصله ای می توانست بوسيله يک موشک فونيکس مورد اصابت قرارگيرد .با سرنگون ساختن يک فروند ميگ ـ ۲۱ توسط سروان خلبان عظيمی بفاصله يک روز پس از آن بحث بر سر ضرورت وجود تامکتها برای هميشه فروکش کرد وديگر صدای مخالفی در دستگاه حکومتی وجود نداشت .


      در تاريخ ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ عراق آغازگر جنگی خونين شد . در اين روز عراق با حداقل ۱۸ فروند هواپيمای شکاری بمب افکن فرودگاههای تبريز همدان و دزفول را مورد حمله قرار داد و همزمان پايگاه مهرآباد تهران مورد تهاجم هواپيماهای توپولف ۱۶ و ۲۲ اسکادران ۱۰ نيروی هوائی عراق در ۲ نوبت قرار گرفت . اين حمله گسترده برای ايرانيان با وجود درگيريهای محدود مرزی تا آن تاريخ غافلگيرکننده بود . در طی اين حمله گسترده تنها يک فروند ميگ ـ۲۱ عراقی به خلبانی رائد حميد بر فراز سنندج سرنگون شد . علت سقوط هم مورد اصابت قرار گرفتن هواپيما توسط ترکش بمبهای پرتاب شده توسط خود هواپيما که احتمالأ در ارتفاع پست پرواز ميکرده بوده است . در اين روز هيچکدام از تامکتهای ايران نتوانستند به موقع به پرواز در آيند . اولين هواپيماهائی که به مقابله با عراقيها برخاستند ۲ فروند اف ۴ ئی فانتوم متعلق به اسکادران ۱۱ مستقر در پايگاه يکم شکاری مهرآباد بودند و آنهم در زمانی که موج دوم حمله توپولف های عراقی به تهران صورت گرفت . در اين عمليات يک فروند هواپيمای هرکولس سی ـ ۱۳۰ ايران بر روی زمين هدف قرار گرفت و منهدم شد . خلبانهای ايرانی از سرنگونی تعداد زيادی هواپيمای عراقی گزارش دادندو شاهدان عينی از آتش گرفتن و سقوط تعداد معتنابهی هواپيما خبر دادند . اما واقعيت امر اين بود که تنها يک فروند توپولف ۱۶ به پايگاه خود مراجعت نکرد نام خلبان اين هواپيما بعنوان مفقود الاثر در عراق به ثبت رسيده است . عراقيها بر اين باورند که اين هواپيما در راه بازگشت به عراق به کوه برخورد کرده و هواپيما متلاشی گشته است .

      با توجه به آموزشهای خوب وتجهيزات مدرن , اکثر پرسنل نيروی هوائی ايران از پيروزی سريع وقاطع ايران اطمينان داشتند . سروان جواد خاطره اولين پرواز عملياتی خود را چنين بازگو ميکند : ساعت ۱۳ روز ۲۴ سپتامبر در پايگاه هشتم شکاری اصفهان تعداد ۶ فروند هواپيمای اف ـ ۱۴ جمعی اسکادران ۸۱ در انتظار ابلاغ دستور برای عمليات بودند. مأموريت ما مقابله با هواپيماهای عراقی در صورت حمله آنان به فرودگاه مهرآباد تهران بود و طبق دستور ميبايست در صورت عزيمت از هواپيماهای تانکر در آسمان سوخت دريافت ميکرديم .. اما در اين زمان موشک فونيکس به تعداد کافی نداشتيم .به همين علت چند ساعت بعد با حمله عراقيها تنها ۲ فروندهواپيمای اف ـ ۱۴ مسلح به موشک فونيکس برای انجام مأموريت به پرواز در آمديم . در اين عمليات ما موفق به سرنگونی يک فروند ميگ ـ ۲۱ و متواری ساختن ۴ فروند ميگ ـ ۲۳ شديم . درآن هنگام که به تعقيب ميگهای عراقی مشغول بوديم و به مرزهای مشترک نزديک می شديم , از مرکز به ما خبر دادند که تعداد زيادی هواپيمای عراقی مجددأ به حريم هوائی کشور تجاوز کرده اند . با اين وجود ما موفق به کشف آنها نشديم . تنها چند دسته هواپيمای اف ـ ۵ خودی که از پايگاه دزفول و تعدادی اف ـ ۴ که از پايگاه همدان به پرواز در آمده بودند را شناسائی کرديم . پس از گذشت ۴۰ دقيقه صفحه رادار هواپيمای همراه من موفق به کشف ۸ فروند هواپيمای عراقی شد .ارتفاع خود را به سطح ۷۰۰۰ متری کاهش داديم و خود را به فاصله ۱۲ کيلومتری هدف رسانديم. در اين زمان هر يک از ما يک موشک اسپارو به طرف هواپيماهای عراقی شليک کرديم . خلبانان عراقی هيچ عکس العملی از خود نشان ندادند. موشک اسپارو من يک ميگ ـ ۲۱ عراقی را متلاشی کرد اما موشک هواپيمای همراه من به خطا رفت . به همين خاطر من دستور حمله مجدد دادم . در ارتفاع ۳۵۰۰ متری ضمن استفاده از پس سوز چرخش کمی به سمت راست کرده و به آنان حمله کردم . ۲ هواپيمای ميگ ـ ۲۱ متوجه قصد من شدند و با چرخش سعی داشتند که در پشت سر ما قرار بگيرند.اما آنها فرصتی برای اينکار پيدا نکردند.من با استفاده از حداکثر قدرت موتور دماغه هواپيما را به سمت بالا برده , با زاويه حمله بالا چرخشی ۷۰ درجه ای انجام دادم و تامکت همراه هم به دنبالم آمد . درست در زمانی که من موشک سايدويندر خود را شليک کردم صدای خلبان تامکت همراهم را شنيدم که فرياد زد : Engine Stall . موتور سمت راست او زمانی که در تعقيب هواپيماهای عراقی بود با سرعت ۵۲۰ ناتيکال مايل وزاويه حمله ۴۵ درجه از کار افتاد . هواپيمای او دچار لرزش شديد و افت سريع سرعت تا حد ۸۲ ناتيکال مايل شد . در اين هنگام او بطرز معجزه آسائی قادر به کنترل هواپيما شد و از سقوط حتمی نجات يافت .بعد از فرود در پايگاه ما متوجه شديم که در هنگام مانور هوائی سيستم سوخت رسانی به موتور دچار اشکال شده بود . هدايت شکاری اف ـ ۱۴ در اين حالت ودر چنين ارتفاعی يکی از شاهکارهائی است که فقط خلبانان زبده از عهده آن برمی آيند . آنروز من در نهايت دومين ميگ ـ ۲۱ را گم کردم وتا به امروز هم نميدانم بر سر او چه آمد . بقيه هواپيماها هم به سرعت پا به فرار گزاشتند. پس از فرود در پايگاه خدا را شکر کردم که مأموريت به سلامتی به پايان رسيد .

      نظير مشکل ياد شده در بالا را ديگر خلبانان تامکت در ساير مأموريتها تجربه کردند ودر بعضی از موارد خسارات سنگينی به آنان وارد شد . در ژانويه ۱۹۸۱ سرگرد هوشيار موفق شد به سختی اف ـ ۱۴ خود را به زمين بنشاند آنهم پس از آنکه موتور سمت راستش از کار افتاد . در ماه مارس ۱۹۸۲ تامکت ديگری هنگام برخاستن از باند دچار آسيب جدی شد . در زمان تيک آف هر ۲ موتور هواپيما دچار POP شدند. در اين حالت مقدار بنزين اضافه در محفظه پس سوزمنفجر شده و کمپرسور به حالت Stall ( واماندگی ) ميافتد. سرتيپ حزين در طول جنگ حداقل ۲ بار از حوادث مشابهی جان سالم بدر برد . همچنين سرتيپ هوشيار در سالهای پس از جنگ ۲ بار اين اتفاق را تجربه کرد .در سال ۲۰۰۴ ميلادی در اثر تلاش متخصصان ايرانی راه حل مشکل ياد شده پيدا شد . کارشناسان نيروی هوائی ايران با کوشش و پشتکار زياد موفق به توليد قطعات يدکی موتور TF - 30 وبهبود سيستم سوخت رسانی آن شدند و با غرور خاصی از اين موفقيت خود ياد ميکنند .



      پس از مشکلات فنی و نارسائی در سازماندهی نيروها در ابتدای جنگ نيروی هوائی ايران خود را به سرعت برای حملات مقابله به مثل آماده کرد . اما با حمله گسترده نيروی زمينی عراق و پيشروی سريع آنها در استان خوزستان نيروی هوائی موفق به انجام اينکار نشد . نيروی زمينی ايران که پس از پيروزی انقلاب به شدت توان خود را از دست داده بود , از بيشترين کمبودها رنج ميبرد و به تنهايی قادر به مقاومت در برابر عراقيها نبود . هفته ها طول کشيد تا نيروهای ذخيره و کمکی به مناطق عملياتی اعزام شدند. در طول اين مدت وظيفه دفاع در برابر حملات نيروی زمينی عراق را نيروی هوائی بر عهده داشت . همزمان با حملات هواپيماهای اف ـ۴ و اف ـ ۵ به مواضع نيروهای عراقی و بمباران آنها ,تامکتها مشغول پاکسازی آسمان از وجود هواپيماهای عراقی بودند و با موفقيت اين وظيفه را به انجام رساندند.

      هر ۲ کشور ايران و عراق در ابتدای جنگ تقريبأ به يک تعداد هواپيمای جنگی داشتند اما از تظر کيفی کارت برنده در دست ايرانيها بود . البته دستيابی به اين برتری مدتی طول کشيد زيرا ايرانيان برای سازماندهی و بسيج نيروهای خود احتياج به زمان داشتند. نيروی هوائی ايران در ابتدای جنگ دارای ۷۷ فروند هواپيمای
      F - 14A و ۱۶۰ فروند F - 4E و ۲۸ فروند F - 4D و ۱۶۰ فروند F - 5 E/F بود که از آنها در نقش شکاری رهگير و شکاری بمب افکن استفاده ميکرد .در طرف مقابل عراقيها هيچ وسيله قابل مقايسه با اين امکانات را نداشتند .توانايی شکاريهای اف ـ۴ و اف ـ ۱۴ در سوختگيری هوائی که به برد و مدت پرواز آنها به مقدار زيادی می افزود , برتری هوائی ايرانيان را بخوبی نشان ميداد . همچنين يک اسکادران هواپيمای تانکر KC - 707 3J9C و بوئينگ KC - 747 2J9 بطور دائم برای سوخترسانی در آسمان آماده بودند . حداقل ۲ فروند بوئينگ ۷۴۷ و يک فروند بوئينگ ۷۰۷ بعنوان مرکز فرماندهی پرنده در طول جنگ بکار برده شدند . برای انجام اين مأموريت اين هواپيماها به تجهيزات مخصوصی مجهز بودند . همچنين يک فروند بوئينگ ۷۰۷ و چهار فروند هرکولس سی ـ ۱۳۰ به تجهيزات شنود و استراق سمع مجهز بودند که بدينوسيله ارتباطات مخابراتی دشمن را تحت کنترل داشتند . همين عامل سبب شد تا خلبانان ايرانی به راحتی تا عمق خاک دشمن نفوذ کرده بدون آنکه مورد شناسائی قرار گيرند . اما در ميان تمام اينها وجود يک سيستم فوق سری در نيروی هوائی ايران از همه مهمتر بود . هاپيماهای اف ـ۴ و اف ـ۱۴ مجهز به سيستم خاصی بودند که آنها را قادر ميساخت سيستم IFF ( شناسائی دوست از دشمن ) عراقيها را مختل کنند . اين سيستم که تحت عنوان ( Combat Tree/ Clear Horizont / Second View ) شناخته ميشد ايرانيها را قادر ميساخت که به راحتی و خيال آسوده در آسمان به شکار و تعقيب هواپيماهای عراقی بپردازند .

      پس از گذشت اندک زمانی ايرانيها متوجه شدند بدون دريافت قطعات يدکی و وسايل جايگزين بايد با حداقل امکانات به دفاع بپردازند زيرا ايالات متحده که اولين تأمين کننده نيروی هوائی ايران بود از ارسال وسايل مورد نياز ايرانيان امتناع ميکرد . از اين رو اصل صرفه جويی در نيروهای مسلح به بالاترين اصل تبديل شد . عراق در طول جنگ از برتری مهمی برخوردار بود و آن عدم نگرانی جهت تأمين لوازم يدکی و وسايل جديد بود . آنها قادر بودند هواپيماهای جديد از فرانسه و اتحاد جماهير شوروی دريافت کنند هر چند که اين هواپيماها قادر به تغيير موازنه به نفع عراقيها نبود . طی سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ ميلادی حدود ۱۰۰۰ نبرد هوائی بين طرفين درگير بوقوع پيوست اما هيچکدام از آنها نقش قابل توجهی در مسير کلی جنگ نداشتند . ايران از اين موضوع بخوبی آگاه بود که خسارات طرف مقابل به راحتی قابل جبران بود و عراق کوچکترين مشکلی در اين زمينه نداشت . سرنگونی هواپيماهای عراقی تنها در حکم هشداری برای نيروی هوائی آنها محسوب ميشد . اکثرأ پس از وقفه ای يک يا ۲ هفته ای مجددأ به حملات خود در مناطق عملياتی ادامه ميدادند .
      پس از آنکه عراقيها متوجه شدند که ايران قادر به جايگزينی هواپيماهای ساقط شده خود نيست , حملات خود را بر روی تامکتها متمرکز کردند . در پايان سال ۱۹۸۲ يک سلسله درگيريهای هوائی بين ايرانيها و طرف مقابل صورت گرفت . اکثر اين درگيريها از نوع « درگيری نزديک هوائی » ( dogfight ) مابين تامکتها و هواپيماهای Mirage F. 1 EQ و MIG - 23 ML صورت گرفت و اين خود حاکی از مشکل ايران در تأمين موشکهای دوربرد هوا به هوا بود . ايرانيها در اين دوره از کمبود شديد قطعات يدکی وتعداد محدود موشکهای فونيکس رنج ميبردند . در سال ۱۹۸۷ کمبود باتری موشکهای فونيکس استفاده از اين سلاح کارآمد را به پائين سطح رساند .

      ادامه دارد.........
      به نقل از وبلاگ هوانوردی قرن 21
      مترجم: فریبرز
    • توسط bell214
      مرواریدی در ژرفا
      مصاحبه با خانواده شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا»
      قهرمان شکاری (F-14)
      مقدمه:
      مدتها بود كه به صورت جسته و گريخته در محافل گوناگون كه از جنگ و نيروي هوايي صحبتي به ميان مي‌آمد و يادي از شهدا و همچنين شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا» مي‌شد، همرزمان و دوستانش در شجاعت، دلاوري، صداقت و خاكي بودن وي اتفاق نظر داشتند. ما نيز پيرو وظيفه‌مان مترصد فرصتي بوديم كه خدمت خانواده معظم شهيد رسيده و نسبت به احوالات وي معرفت بيشتري حاصل كنيم. اشاره كتاب «تامكت‌هاي ايران در جنگ تحميلي» به اين شهيد بزرگوار كه در شماره پيشين از نظرتان گذشت، بهترين بهانه براي اين منظور بود كه به لطف خداوند با دريافت اذن شرفيابي از خانواده شهيد مقصودمان حاصل شد.

      باز هم مثل هميشه خود را در آن‌قدر مرتبه‌اي نمي‌بينم كه رمز و راز شهداي ميهن را بنگارم و به تصوير بكشم، با اين حال براي رسالتي كه بر دوشم سنگيني مي‌كند بهانه خوبي دارم.

      سايلي را گفت آن پير كهن چند از مردان حق‌گويي سخن

      گفت خوش آيد زبان را بر دوام تا بگويد ذكر ايشان را مدام

      گر نيم زايشان از ايشان گفته‌ام خوشدلم كاين قصه از جان گفته‌ام

      محمدهاشم در 27 آبان سال 1324 در خاندان بزرگ «آل‌آقا» كه از خانواده‌هاي سرشناس شهر كرمانشاه مي‌باشد پا به عرصه وجود گذاشت. دوران تحصيل خود در مقاطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در شهر كرمانشاه گذراند. با اعلام مخالفت مادرش با وجود عشقي كه به پرواز داشت از اين كار منصرف شد اما علاقه وافر وي به ارتش كه همانا عشق خدمت به وطن بود باعث شد كه نهايتا به جمع نيروهاي مسلح بپيوندد. به دنبال آن وي پس از شركت در آزمون ورودي، موفق به راهيابي به دانشكده افسري نيروي زميني ارتش شده و با توجه به عطش دروني‌اش در ميل به بال گشودن همزمان در جهت جلب رضايت مادر گام بر مي‌دارد. پس از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه افسري اصرار وي كارگر افتاده و مادر به خلبان شدن فرزند راضي مي‌شود. هاشم كه گويي در ابتداي راه قرار دارد با نيروي مضاعفي بلافاصله اقدام كرده و با شركت در آزمون دانشكده خلباني از اين امتحان نيز سربلند بيرون آمده و با رسيدن به آرزوي ديرينه خود به جرگه دانشجويان خلباني نيروي هوايي ارتش مي‌پيوندد. با اتمام كلاسهاي زميني و آموزش مقدماتي پرواز، طبق روال آن روز نيروي هوايي براي تكميل دانش پرواز خود راهي ايالات متحده مي‌شود. با اتمام دوره، مفتخر به دريافت وينگ خلباني شده و راه بازگشت به وطن را در پيش مي‌گيرد. سروان خلبان هاشم آل‌آقا مقارن با سال 1350 به كشور بازگشته و با امريه ستاد فرماندهي نيروي هوايي به عنوان كمك خلبان جنگنده F-4، فانتوم، به پايگاه هفتم شكاري شيراز منتقل مي‌شود. در ادامه در سال 1351 برابر امريه ديگري براي ادامه انجام وظيفه به پايگاه يكم شكاري تهران فرستاده مي‌شود. هاشم در همين سال با دختري در همان محله سكونت پدر و مادرش در شهر كرمانشاه آشنا شده و اين آشنايي به ازدواج اين دو ختم مي‌شود.

      آنها زندگي مشتركشان را در تهران آغاز كرده و پس از حدود 4 سال، در سال 1356 آماده سفري طولاني مي‌شوند. سروان خلبان آل‌آقا براساس صلاحديد فرماندهان وقت به همراه تني چند از خلبانان فانتوم، با خانواده‌هايشان براي آموزش هدايت پرنده پيچيده، انقلابي و جديد نيروي هوايي ارتش، گرومن F-14 تامكت عازم پايگاه نيروي دريايي ايالات متحده در ايالت ويرجينيا مي‌شوند. براي خلبانان باتجربه فانتوم همچون هاشم آل‌آقا پرواز با گربه گرومن و كاربري تسليحاتش كار آنچنان سختي نبود. زيرا در درجه اول F-4 و F-14 هر دو اصلا براي نيروي دريايي ايالات متحده طراحي و ساخته شده و بديهي است كه از يك استاندارد يكسان براي طراحي و ساخت آنها استفاده شده است و در درجه دوم از سه موشك هوا به هواي مورد استفاده تامكت‌هاي ايران، فانتوم قابليت شليك دو موشك آن (AIM-7 اسپارو و AIM-9 سايدوايندر) را دارد. با توجه به اينكه آل‌آقا و همرزمانش در جنگنده فانتوم در چگونگي استفاده از اين دو موشك تجربه كافي و وافي داشتند، فقط مي‌بايست اسلحه اصلي تامكت، موشك اسطوره‌اي هيوز AIM-54 فينيكس و رادار آن هيوز AWG-9 را به‌طور كامل بشناسند. اگر عوامل مذكور را به اضافه هوش و جسارت ايراني كنيم مي‌شود حدس زد كه تمام نفرات اعزامي به راحتي بتوانند دوره خلباني F-14 را با موفقيت و سربلندي طي كنند. پس از پايان دوره در مدت حدود 18 ماه، خلبانان جديد جنگنده جديد در آبان 57 به سرزمين اجدادي خود باز مي‌گردند. با توجه به اينكه كانون فعاليت F-14 در ايران پايگاه هشتم شكاري مي‌باشد، هاشم به همراه خانواده خود از تهران به اصفهان نقل مكان مي‌كند. سكونت آنها در اصفهان مصادف مي‌شود با اوج‌گيري تظاهرات مردمي عليه حكومت پهلوي كه در نهايت به پيروزي انقلاب اسلامي ايران در بهمن 57 منجر شد. وقوع انقلاب در كشورمان سنگ محك بسيار جالبي براي تعيين عيار ارق ملي و حس وطن‌پرستي كاركنان نيروهاي مسلح بود و چه زيبا كه آل‌آقا و همرزمان ميهن‌پرستش در اين آزمون كوچكترين ناخالصي از خود نشان ندادند.

      سروان خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه در زمان پيروزي انقلاب از افسران ارشد نيرو محسوب مي‌شد و مدتها بود كه به عنوان استاد خلبان، آموزش خلبانان را به عهده گرفته بود پس از پيروزي انقلاب امر آموزش را با جديت بيشتري پيگير شد. آري او نيز مي‌دانست آموزش صحيح و كامل مهمترين رمز پيروزي بر دشمنان ملت است.

      با شروع جنگ تحميلي فعالانه وارد صحنه نبرد شد و در عين حال از آموزش جوانان غافل نشد تا اينكه به علت رشادت، جديت و جسارت در امور محوله در سال 1362 از طرف فرماندهي وقت نيرو به سمت جانشين فرماندهي عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب مي‌شود.

      رسيدن به پست معاونت عمليات نيرو بهانه خوبي بود تا هاشم در كنار سرهنگ خلبان «عباس بابايي» خود را هرچه بيشتر درگير جنگ كرده و تواناييهاي خود را در اين عرصه، عرضه دارد. بابايي و آل‌آقا همواره پيش از انجام هر عملياتي ابتدا خود مبادرت به شناسايي و ارزيابي هدف از لحاظ موضع پدافندي، سمت حمله و غيره كرده تا عمليات اصلي با خطر كمتر و ديد بازتري صورت گيرد. نكته جالب توجه در اين مطلب اين است كه آنها هرگز گرفتار جو پست و مقام نشده و فقط به اين مساله كه در كجا مي‌توانند منشا اثر باشند توجه داشتند «آري ما چنين جان بركفاني داشتيم».

      هاشم آل‌آقا در درجه اول همانطور كه ذكر شد از فرماندهان ارشد نيرو بود و در درجه دوم مشغله‌هاي فراواني به عنوان طراح عمليات داشت و اين دو مورد كافي بود تا نتواند پروازهاي عملياتي انجام دهد، با اين حال فعالانه در پروازهاي گشتي و اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري شركت مي‌كرد و اين‌چنين بود تا به خواست خدا خليج نيلگون و هميشه فارس ايران، مشهد شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا باشد.

      تقويم‌ها روز 20 مرداد 1363 را نشان مي‌داد و آسمان آبي خليج فارس يكي از گرمترين روزهاي خود را سپري مي‌كرد. هاشم آل‌آقا و كمك خلبانش در يك تامكت طي ماموريتي مشغول اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري كشورمان بود. در همين اثنا ناگهان مورد حمله چند فروند جنگنده ميراژ F1 عراقي قرار مي‌گيرد. درگيري آغاز و پس از مدتي جنگ و گريز تامكت‌ها آل‌آقا مورد اصابت موشك شليك شده از طرف جنگنده عراقي قرار گرفته و به درون آب سقوط مي‌كند. شاهدان عيني حادثه كه دورادور ناظر درگيري آنها بودند خطر شليك شدن موشك سوپر 530F-1 به سمت تامكت را به آل‌آقا گوشزد مي‌كنند اما آل‌آقا در جواب آنها مي‌گويد هيچ نشانه‌اي دال بر حمله موشك به سمتشان در سامانه‌هاي هشداردهنده مشاهده نمي‌كند. اين مطلب گوياي آن است كه عراقي‌ها با استفاده از اطلاعات فني كه امريكايي‌ها در اختيار آنها قرار داده بودند در استفاده از نقاط ضعف F-14 كاملا موفق عمل كرده‌اند.

      همسر هاشم كه از چند روز پيش براي ديدن اقوام به كرمانشاه رفته بود در روز بازگشت به تهران كه مصادف مي‌شود با روز شهادت هاشم با شكسته شدن ديوار صوتي شهر كرمانشاه توسط جنگنده‌هاي عراقي مواجه مي‌شود. با مشاهده اين اتفاق گويي به وي الهام مي‌شود كه براي هاشم اتفاقي افتاده اما با ذكر و ياد خدا آرامش يافته و به خود تلقين مي‌كند كه انشاءا... اتفاقي نيفتاده. پس از رسيدن به تهران هرچه منتظر مي‌ماند از تلفن هاشم خبري نمي‌شود. صبرش لبريز شده و با پايگاه هشتم تماس مي‌گيرد. ديسپچ پايگاه با توجه به اينكه تامكت آل‌آقا بازنگشته و هيچ خبر دقيقي دال بر شهادت يا زنده بودنش در دست نيست با جوابهاي سربالا به همسر وي مي‌گويد: «همين الان دوباره براي ماموريتي ديگر به پرواز درآمد. به محض بازگشت مي‌گوييم با شما تماس بگيرد.» با شنيدن اين جوابها و طولاني شدن انتظار، همسر شهيد از وقوع سانحه براي هاشم يقين حاصل مي‌كند. با سقوط تامكت آل‌آقا با توجه به اينكه از اسارت به دست عراقي‌ها و يا شهادتش اطلاعي در دست نبود به اضافه اينكه وي به عنوان جانشين عمليات نيرو در جريان تمام عملياتهاي آتي و استراتژي جاري نيروي هوايي بود به همين علت بلافاصله تمامي طرحهاي نيرو دستخوش تغييراتي اساسي شد. اين قضيه گذشت و نيروي هوايي با اعلام مفقودالاثر شدن هاشم بر ابهامات و سوالات سقوط وي افزود.

      همسر هاشم كه همچنان منتظر بازگشت وي به خانه بود چندين سال پس از مفقودالاثر شدن همسرش در يكي از شبهاي قدر خالصانه دست به دامن ائمه اطهار شده و از آنها مي‌خواهد وجود يا عدم وجود هاشم را براي وي معلوم كنند. توسل وي جواب داده و همان شب خواب شهيد بزرگوار را مي‌بيند. هاشم كه در سبزه‌زارمانندي با لباس خلباني به ديدن همسرش آمده بود در جواب سوال وي كه پرسيد: «هاشم، مي‌خواهم بدانم كه تو هستي يا نيستي؟» مي‌گويد: «من نيستم.» پس از مدت كوتاهي گفتگو، شهيد اظهار مي‌دارد «من سردم است و بايد بروم». همسر شهيد صبح فردا خوابي كه ديده بود را با يكي از علما در ميان مي‌گذارد. در جواب مي‌شنود با توجه به اظهار سرما توسط شهيد، پيكر پاك وي در درون آب قرار دارد. همسر هاشم پس از اين واقعه از شهادت همسرش يقين حاصل مي‌كند و جالب آنكه مدت كوتاهي بعد از طريق نامه رسمي نيروي هوايي اعلام شهادت همسرش را دريافت مي‌دارد.

      ناگفته نماند هاشم آل‌آقا تا پيش از آرام گرفتن در قعر آبهاي خليج فارس چندين بار تا مرز شهادت پيش رفت. حدود سه ماه پيش از شهادت، در بهار سال 1363 صبح يك روز همسر شهيد با كمك مادرش بدون نيت قبلي گوسفندي را قرباني كرده و بين مردم تقسيم مي‌كنند. حوالي ظهر شهيد بابايي با منزل آل‌آقا تماس گرفته و جوياي احوال هاشم مي‌شود. با توجه به اينكه هاشم پس از ترك منزل تماس نگرفته بود، همسر شهيد از وضعيت وي اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند. شهيد بابايي از اينكه كسي به همسر هاشم اطلاعات ضد و نقيض نداده، آرام شده و در جواب نگراني وي مي‌گويد كه اتفاقي نيفتاده و هاشم تا ساعاتي ديگر به خانه مي‌رسد. پس از بازگشت شهيد به منزل، هاشم مي‌گويد كه در درگيري با جنگنده‌هاي عراقي، هواپيمايش به شدت صدمه ديده و هيچ اميدي به بازگشت نداشته است. شايد آن قرباني نطلبيده بلاگردانش شده بود!!!

      شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه از باتجربه‌ترين و ارزشمندترين خلبانان تامكت نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران محسوب مي‌شد با مورد اصابت قرار گرفتن جنگنده‌اش درون كابين ماند تا پيكر پاكش به قعر آبها سقوط و روح بلندپروازش به اوج آسمانها عروج كند. براي خليج هميشه فارس چه افتخاري از اين بالاتر كه چنين مرواريدهاي نابي را در درون خود جاي داده است. مگر مي‌شود خليجي كه فرزندان اين ديار را در دل خود جاي داده نام مجعول عربي را پذيرا باشد، چه اين شيران خصم خروش براي مقابله با همين اعراب خودفروخته به پا خواستند.

      شهيد محمدهاشم آل‌آقا فردي آرام و صبور بود و نسبت به خانواده خود تعصب خاصي داشت و همسرش عامل اخير را مهمترين علت ازدواجش با وي مي‌داند. هاشم هيچ‌گاه از اسرار شغلي خود با همسرش صحبتي به ميان نمي‌آورد و اين مورد تا بدانجا پيش رفته بود كه همسر وي پس از شهادتش به پست واقعي هاشم در نيروي هوايي پي مي‌برد!

      جا دارد در اين جا خاطره‌اي كه سرهنگ خلبان «مسعود اقدام» در كتاب «انتخابي ديگر»1 بيان كرده را بياوريم. اقدام در اين مطلب كه با عنوان «برخورد با پرندگان سيگال» در كتاب مزبور به چاپ رسيده عنوان مي‌كند كه در اوايل جنگ در پروازي به همراه شهيد بزرگوار «عليرضا ياسيني» به قصد انهدام سه سايت موشكي زمين به دريا كه از پشت پايگاه هوايي شعيبيه كشتيهاي كشورمان را مورد اصابت قرار مي‌داد در يك جنگنده F-4 عازم ماموريت مي‌شود. طبق برنامه براي درامان ماندن از رديابي توسط رادارهاي دشمن قرار بود آنها با عبور از 30 مايلي «خورموسي» و پرواز بر فراز باتلاقهاي «فاو» و «ام‌القصر» خود را در موقعيت مناسب به روي هدف برسانند. با عبور از مرز اقدام به عنوان خلبان كابين عقب تمام حواس خود را معطوف بررسي سامانه‌هاي مختلف هواپيما و تهديدات موشكي دشمن مي‌كند تا در صورت شليك بتوانند به موقع با مانور مناسب آن را منحرف كنند.

      خطري احساس نمي‌شد و جنگنده با سرعت بسيار بالا در ارتفاع پايين بر فراز ني‌زارها به حركت خود ادامه مي‌داد كه ناگهان زمين و زمان در جلو چشمان هر دو خلبان تيره و تار شد. اقدام حدود 20 ثانيه بعد به هوش آمده و مشاهده مي‌كند كه جنگنده در يك صعود 50 درجه‌اي در حال گردش به راست است. بلافاصله فرامين هواپيما را در اختيار گرفته و از طريق راديوي هواپيما سعي در برقراري ارتباط با ياسيني مي‌كند. خلبان كابين جلو هيچ عكس‌العملي از خود نشان نمي‌داد. اقدام در همين زمان به بررسي شرايط پرداخت تا متوجه شود چه اتفاقي افتاده. تكه‌هاي گوشت و پر اطراف كابين نشان از برخورد دسته‌اي از پرندگان دريايي (كه در آن سرعت حكم يك گلوله ضدهوايي را دارد) به جنگنده را داشت.

      هواپيما در كنترل بود اما تمام سامانه‌هاي ناوبري از كار افتاده بود. تعيين مسير درست بازگشت تنها با كمك رادار كنترل زمين ميسر بود كه تماسهاي متعدد اقدام با رادار هيچ نتيجه‌اي دربر نداشت. اقدام براي چندمين بار در راديوي هواپيما گفت:

      ـ از ابابيل به رادار! اگر صداي مرا مي‌شنوي جواب بده!

      ناگهان صداي مبهمي به گوش رسيد. بلافاصله تكرار كرد:

      ـ از ابابيل به رادار!

      ناگهان صداي روشن و واضحي در راديو طنين‌انداز مي‌شود!

      ـ ابابيل، من عقابم، به گوشم!

      اين پيام كه در واقع نويد زندگي براي فانتوم و خلبانانش محسوب مي‌شد، صداي خلبان F-14 حاضر در منطقه، شهيد والامقام سروان خلبان «هاشم آل‌آقا» بود. آل‌آقا در ادامه مي‌گويد:

      ـ مشكلي برايتان پيش آمده؟!

      ـ هواپيمايمان صدمه ديده. نمي‌دانم خلبان كابين جلو بيهوش شده يا به شهادت رسيده.

      ـ خونسردي خودت را حفظ كن! سعي كن كنترل هواپيما را به دست بگيري! دارم به سمت شما حركت مي‌كنم.

      وقتي كه آل‌آقا به بالاي سر فانتوم زخمي رسيد گفت:

      ـ ابابيل! همين‌طور به پرواز ادامه بده. مراقب باش از دستگيره صندلي‌پران استفاده نكني! چون چتر صندلي باز شده و بالاي هواپيما رهاست. هواپيمايتان شبيه «آواكس»2 شده است.

      ـ متشكرم! سعي مي‌كنم هواپيما را هدايت كنم. ولي نمي‌دانم چه بلايي سر ياسيني آمده است.

      ـ خونسردي خودت را حفظ كن و همين‌طور به پرواز ادامه بده! من پشت سرت در حركت هستم، نگران نباش!

      موتورها با آن كه با قدرت صد در صد در حال پيشراندن جنگنده بودند با اين حال فانتوم صدمه ديده سرعتي حدود 180 نات داشت كه براي جنگنده سرعت كمي است. پس از مدتي ياسيني نيز به هوش آمده و با اعلام اين كه مي‌تواند جنگنده را هدايت كند، فرمان را در دست مي‌گيرد. نهايتا هواپيما به سلامت در پايگاه فرود آمده و بدين وسيله هاشم آل‌آقا جنگنده F-4 باارزش و دو خلبان ارزشمندتر را به دامان وطن باز مي‌گرداند.

      همسر قهرمان شهيد از آن زمان كه هاشم ديگر به خانه بازنگشت، نگهداري و پرورش دو يادگار شهيد (بابك و بهزاد) را به تنهايي به عهده گرفت و نشان داد كه از حماسه‌سازان ميدانهاي نبرد حق عليه باطل چيزي كم ندارد. وي كه براي فرزندان خود هم پدر بود و هم مادر با تلاشي خستگي‌ناپذير توانست آنها را به سمت مدارج بالاي علمي رهنمون شود. دكتر «بابك آل‌آقا» فرزند ارشد شهيد با ارايه پايان‌نامه دكتراي خود با عنوان «بررسي تاثير محيط هوا ـ فضا بر فيزيولوژي بدن هوانوردان» در سال 1379 توانست در سطح خاورميانه مقام اول را كسب و به دريافت لوح تقدير از دست رييس‌جمهور وقت جناب آقاي «خاتمي» مفتخر شود. لازم به ذكر است پايان‌نامه وي هم‌اكنون در تعدادي از خطوط هوايي به عنوان مرجع تدريس مي‌شود.



      افتخاري ديگر

      از افتخارات ديگر همسر سرافراز شهيد آل‌آقا اين است كه وي خواهر شهيد نيز مي‌باشد. شهيد سروان خلبان «مصطفي صغيري» كه از خلبانان جنگنده F-4، فانتوم نيروي هوايي بود در ماموريتي در روز 23 مهر 1359 كه از پايگاه سوم شكاري همدان به قصد هدفي در شهر سليمانيه عراق برخاسته بود، مركبش در خاك عراق مورد اصابت قرار گرفته و به فيض عظيم شهادت نايل مي‌آيد. متاسفانه باخبر شديم كه چندي پيش همسر اين دلاورمرد عرصه پيكار دارفاني را وداع گفته. ما نيز به نوبه خود با تسليت به خانواده آل‌آقا براي اين مرحومه علو درجات را از درگاه ايزد منان خواستاريم.

      هم‌اكنون براي بزرگداشت مقام والاي 70 تن از خلبانان شهيد نيروي هوايي ارتش كه پيكر پاكشان هرگز به آغوش وطن بازنگشت، يادماني در بهشت زهرا ساخته شده است.

      در پايان از خانواده معظم شهيد آل‌آقا به خصوص همسر بزرگوارشان كه ما را به گرمي پذيرفتند و با شكيبايي پاسخگوي سوالات ما بودند تشكر و قدرداني مي‌كنيم.


      منبع

      مدیران محترم لطفا منتقل کنن...
    • توسط Reza6662
      بسمه تعالی
       
      جنگندهء بسيار پيشرفتهء F-15E Strike Eagle ، يكي از مدرن‏ترين و به‏روزترين هواپيماي شكاري بمب‏افكن، جهت انجام عمليات در هرگونه شرائط آب و هوايي مي‎باشد. اين هواپيما، جهت انجام عمليات بازدارندگي در عمق خطوط دفاعي نيروهاي زميني دشمن طراحي شده است. اساس اين هواپيما، از روي شكاري - رهگير موفق دههء 70 يعني F-15 Eagle ساخت مك‏دانل‏داگلاس و توسط كمپاني بوئينگ اقتباس شده است. جنگندهء F-15، قابليتهاي بسيار عالي خود را در حين عمليات «طوفان‏صحرا» به اثبات رساند. اين هواپيما، در عمق خطوط دفاع هوايي عراق،‌ نفوذ كرده و به اهداف بسيار مهم و ارزشمندي حمله‏ور شدند. بدين ترتيب بود كه ماموريت پشتيباني نزديك هوايي را براي نيروهاي ائتلاف فراهم كردند.
      جنگنده - بمب‏افکن Strike Eagle، به وسيلهء رنگ‏آميزي خاکستری تیرهء مخصوص، از انواع F-15C/D كه مخصوص ايجاد برتري هوا هستند، متمايز مي‎شود؛ همچنين تمامي هواپيماهاي F-15E دو نفره هستند.
      تاريخچه
      به تاريخ مارس 1981، نيروي هوايي ايالات متحده، برنامهء ساخت «جنگندهء تاكتيكي توسعه‏يافته» را در قالب برنامهء ETF يا Enhanced Tactical Fighter جهت جايگزيني بمب‏افكن F-111 اعلام نمود. مفهوم مورد درخواست نيروي هوايي، ساخت جنگنده‏اي بود كه قادر باشد عملياتهايي در عمق خطوط دشمن را بدون نياز به پشتيباني اضافي از طرف ساير جنگنده‏هاي مخصوص اسكورت يا هواپيماهاي اخلال‏گر الكترونيك، به انجام برساند.
      كمپاني جنرال‏دايناميكز كه در آن زمان، هنوز توسط لاكهيد بلعيده نشده بود، جنگندهء F-16XL را معرفي نمود، در حالي كه كمپاني معظم مك‏دانل‏داگلاس (كه بعدها تحت مالکیت بوئينگ درآمد)، گونه‏اي خاص از جنگندهء F-15 را معرفي نمود.
      F-15E اولين پرواز خود را به تاريخ 11 دسامبر 1986 به انجام رساند؛ و اولين F-15E توليدي، به تاريخ آپريل 1988، تحويل اسكادران تمرينات تاكتيكي 405 ام (پايگاه هوايي Luke، آريزونا) شد. اما پس از اينكه Strike Eagle در برابر F-16XL برندهء مناقصهء ETF اعلام شد، از تاريخ اكتبر 1989 در پايگاه هوايي Seymour Johnson (واقع در كاروليناي شمالي) عملياتي گشت و در اختيار اسكادران 4 ام جنگي قرار گرفت.
      تاكنون، گونه‏هاي مختلفي از F-15E عملياتي شده‏اند، از جمله، F-15I براي اسرائيل، F-15K براي كرهء جنوبي، F-15S براي عربستان سعودي و F-15SG براي سنگاپور. (به یاری خدا، در پستهای آینده، به تک تک این مدلها، با دقت خواهیم پرداخت)

      تا زماني كه جنگنده‏هاي قديمي F-15C/D توسط F/A-22 جايگزين نشده‏اند، هيچ هواپيمايي جايگزين F-15E در نيروي هوايي نخواهد شد. با توجه به اينكه Strike Eagle به اندازهء حدود دو دهه از F-15C/D جديدتر مي‏باشد، اين هواپيماها قرار است حداقل تا سال 2020 و حتا 2025، در خدمت باقي بمانند.امروزه نيروي هوايي ايالات متحده، در حال بررسي مفهوم توليد يك بمب‏افكن منطقه‏اي مي‏باشد. در بين طرحهاي مختلف، نمونه‏اي از جنگندهء F-22 Raptor نيز مدنظر طراحان قرار گرفته است كه در اصل نوادهء هواپيماي Strike Eagle به شمار مي‎رود.
      طراحي
      انجام ماموريت ضربتي در عمق هواپيماي F-15E، يك طرح جسورانه بر پايهء جنگندهء F-15 بود كه در اصل، يك جنگندهء برتري هوايي به شمار مي‏‎آمد و ذره‏اي پيش‏بيني جهت عمليات هوا به زمين در طرح آن، منظور نشده بود. با اين حال، طرح پايهء بدنه F-15، اثبات كرد كه داراي توانمندي‎‏هاي بالقوه‏اي جهت ساخت يك جنگندهء ضربتي مي‏باشد؛ و ضمن اينكه مشغول عمليات عليه اهداف زميني است، قابليتهاي مرگ‎آور F-15 را براي ماموريتهاي هوا به هوا، حفظ نموده است و قادر است از خود در برابر هواپيماهاي دشمن، دفاع كند.
      پيش‏نمونهء اوليهء F-15E، بر اساس تغييرات اعمالي بر روي جنگندهء دونفره F-15B ساخته شد. با وجود اين پيشينه، F-15E داراي تغييرات ساختاري مهم و موتورهاي بسيار پرقدرت‏تر مي‏باشد.
      صندلي عقب در F-15E، به «افسر سيستم‎هاي تسليحاتي» (WSO يا Weapons Systems Officer) اختصاص دارد. به افسر تسليحات، اسامي ديگري چون Wizzo و GIB یا Guy In Back نيز اطلاق مي‎شود. اين شخص، وظيفهء كار با سامانه‏هاي جديد هوا به زمين را نيز بر عهده دارد.
      چهار صفحهء‌ نمايشگر، اطلاعات كسب شده از طريق رادار را در اختيار WSO قرار مي‎دهند. ضمن اينكه اطلاعات جنگ الكترونيك، حسگرهاي حراراتي، نمايشگر وضعيت كلي هواپيما، وضعيت تسليحات، تهديدات دشمن، انتخاب نوع سلاح و استفاده از نقشهء متحرك الكترونيكي جهت ناوبري نيز در اختيار WSO قرار مي‏گيرد. جهت انتخاب نمايشگر جديد و همچنين به منظور تصحيح و پاك كردن اطلاعات اهداف، دو كنترل دستي نصب شده‏اند. اطلاعات به نمايش درآمده بر روي يك صفحه را به راحتي مي‏توان به صفحهء نمايش ديگر منتقل نمود. بر خلاف جنگنده‏هاي دونفره‏اي چون اف4 فانتوم و اف14 تامكت، كه سرنشين عقب، به كنترلهاي پروازي دسترسي ندارد، در كابين WSO جنگندهء F-15E، يك دستهء هدايت و يك دستهء گاز تعبيه شده است، و بدين طريق، WSO قادر است در صورت نياز، پرواز را هدايت كند، البته با توجه به اينكه، کابین عقب،، داراي ديد بسيار كمتري مي‏باشد.
      Conformal Fuel Tank
      جهت افزايش برد و مداومت پروازي، در F-15E دو تانك سوخت تطبيق يافته با بدنه (CFT) تعبيه شده است. اين تانكهاي سوخت، نسبت به انواع معمول تانكهاي سوخت كه در زير بالها نصب مي‎شوند، پساي كمتري ايجاد مي‏كنند.
      در اين تانكهاي سوخت تطبيقي، 750 گالن آمريكايي (2800 ليتر) سوخت حمل مي‎شود ودر شش جايگاه حمل تسليحات، در دو رديف سه‏تايي تعبيه شده‏اند. با اين حال، برخلاف تانكهاي حمل سوخت متعارف، CFT ها را نمي‏توان رها نمود. بدين جهت برد پروازي افزايش يافته، به ازاي كاهش اندكي از قابليتهاي F-15 نظير افزايش پسا و وزن، حاصل مي‏گردد. مشابه اين تانكهاي سوخت تطبيقي را مي‏توان در F-15C نيز نصب نمود، اما انجام اين امر، تاثير چنداني روي برد پروازي و مسافت مورد جهت برخاست برجاي نمي‏گذارد، زيرا F-15C يك جنگندهء برتري هوايي مي‏باشد.

      Tactical Electronic Warfare System
      در F-15E، كليهء «سيستم‏هاي تاكتيكي جنگ الكترونيك» كه به اختصار TEWS ناميده مي‎شوند، در يك مجموعه، يكپارچه شده‏اند:
      * گيرنده‏هاي اخطار راداري (RWR) يا Radar Warning Receivers
      * اخلال‏گر رادار (Radar Jammer)
      * پخش‏كننده‏هاي Chaff و Flare
      همگي به TEWS متصل شده‏اند تا يك سامانهء دفاعي بسيار گسترده و فراگير را جهت كشف و شناسايي شدن توسط دشمن فراهم مي‏آورند.
      يك سامانهء ناوبري اينرسيايي، به يك ژيروسكوپ ليزري متصل شده است تا به طور پيوسته، مكان بسیار دقيق هواپيما را در اختيار قرار دهد، و همچنين اطلاعات لازم را جهت كامپيوتر مركزي و ساير سيستم‏هاي هواپيما فراهم نمايد. از جملهء اطلاعاتي كه به وسيلهء اين سامانه در اختيار هر دو خدمه قرار مي‏گيرد، يك نقشهء بسيار دقيق ديجيتالي است.
      رادار APG-70
      رادار APG-70 به خدمهء F-15E، امكان شناسايي دقيق اهداف زميني را از فواصل بسيار دور مهيا مي‏سازد. يكي از مشخصات بسيار جالب اين رادار اين است كه وقتي يك منطقهء داراي اهداف زميني، شناسايي و در رادار ثبت گرديد، خدمه، حالت جستجوي هوا به زمين رادار را ثابت كرده و از كار مي‏اندازند، سپس حالت هوا به هواي رادار را جهت آشكار شدن تهديدات هوايي روشن مي‏كنند. هم‏زمان با رهاسازي تسليحات بر عليه اهداف زميني، و هنگامي كه WSO مشغول هدفگيري دقيق تسليحات بر روي اهداف روي زمين است، خلبان قادر است به نبرد هوايي با هواپيماهاي دشمن بپردازد.
      LANTIRN
      (Low-Altitude Navigation and Targeting InfraRed for Night)
      سامانهء بسيار پيشرفتهء «ناوبري ارتفاع پست و شناسايي حرارت اهداف زميني»، پرواز در ارتفاع پست، شب، و شرائط نامناسب آب و هوايي را امكان‏پذير مي‏‎سازد. ضمن اينكه به كمك اين سامانه، مي‏توان انواع گوناگوني از تسليحات دقت‏بالا و هدايت شونده را بر عليه اهداف زميني، به كار گرفت.
      سيستم LANTIRN، دقت بي‏مانندي در رهاسازي تسليحات را به هنگام شب، روز و شرائط بد جوي، در اختيار خدمهء F-15E قرار مي‏دهد. اين سامانه، شامل دو غلاف الكترونيكي است كه در بيرون هواپيما نصب مي‎شود.

      به هنگام پرواز شبانه، تصاوير ويدئويي بسيار باكيفيت، توسط LANTIRN بر روي نمايشگر سربالا (HUD)، درج مي‎شود؛ كيفيت اين تصوير بي‏نظير در شب، دقيقن معادل همان كيفيتي است كه خلبان در پرواز روزانه شاهد آن است!

      غلاف ناوبري هواپيما، شامل رادار پرواز در ارتفاع پست (TWS) است كه به خلبان، امكان پروازي ايمن در ارتفاع بسيار پست را در پناه عوارض طبيعي زمين، نظير كوهها و تپه‏ها مي‏دهد و اطلاعات پروازي، بر روي نمايشگر سربالا در اختيار خلبان قرار مي‏گيرد. سيستم پرواز ارتفاع پست را مي‏توان با سامانهء خلبان خودكار جفت نمود تا امكان پرواز «دست‏آزاد» به هنگام پرواز ارتفاع پست فراهم شود.


      [align=center][/align]
       
      غلاف هدفياب، شامل يك نشانه‏گذار ليزري و يك سيستم جستجوگر بسيار دقيق مي‏باشد كه يك هدف دشمن را جهت انهدام، از فاصلهء 16 كيلومتري علامت مي‏گذارد. هنگامي كه جستجوي اهداف آغاز مي‎شود، اطلاعات بسيار دقيق كسب شدهء مربوط به اهداف، به صورت خودكار، در اختيار موشكهاي هوا به زمين حساس به حرارت (نظير موشك ماوريك) يا بمب‏هاي هدايت ليزري قرار داده مي‎شود.

      در ماموريتهاي هوا به زمين، F-15E قادر است عمدهء تسليحات سازمانی موجود در نيروي هوايي ايالات متحده را حمل كند؛ ضمن اينكه F-15E جهت انجام ماموريتهاي هوا به هوا قادر است با موشكهاي هوا به هواي AIM-9 (سايدوايندر)، AIM-7 (اسپارو) و AIM-120 (آمرام) بارگذاری شود. همچنین همانند تمامی مدلهای اف15، Strike Eagle نیز دارای یک مسلسل 20 م م از نوع M61 است که در داخل بدنهء هواپیما نصب شده است.

      اطلاعات بیشتر در مورد F-15C و F-15E


      به امید خدا ادامه دارد.
    • توسط F14AA
      تیمسار سرتیپ دوم جلیل زندی، خلبان قهار شکاری تامکت و تکخال برتر نیروی هوایی ایران بود. او که در تمام دوران جنگ ایران و عراق به خدمت مشغول بود، دارای کارنامه درخشانی است و رکوردهایی که در شکار جنگنده های عراقی بر جای گذاشت عنوان بهترین تکخال تامکت جهان را برایش به ارمغان آورد.جلیل زندی در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ در شهرستان گرمسار دیده به جهان گشود. پدرش عزت اله زندی تکنسین راه آهن و مادرش گوهرتاج فولادی خانه‌دار بود. جلیل به همراه خانواده اش تا پایان کلاس نهم دبیرستان (سال ۱۳۴۴) در گرمسار زندگی می‌کرد و به علت انتقالی پدرش به تهران (محله خانی آباد) آمد . او دوره دبیرستان را در تهران، دبیرستان وحید به پایان رساند و در سال ۱۳۴۷ دیپلم گرفت .در آن دوران او در آزمون ورودی دانشگاه پهلوی شیراز در رشته مهندسی کشاورزی پذیرفته شد، اما به علت زیادی مخارج از رفتن به شیراز بازماند. به دلیل آن که سن اعزام به سربازی در آن دوران بیست سالگی بود او باید دو سال صبر می‌کرد و چون بدون کارت پایان خدمت سربازی، اجازه استخدام در ادارات را نداشت به ارتش پیوست. او در اواخر سال ۱۳۴۸ به عنوان همافر به نیروی هوایی ارتش پیوست، اما پس از چند ماه در اوایل سال ۱۳۴۹ به علت علاقه‌ای که به خلبانی داشت به عنوان هنرآموز خلبانی به آمریکا اعزام شد و پس ازگذراندن یک دوره ۱۴ ماهه در آمریکا به عنوان خلبان به ایران بازگشت.
       



      در بازگشت زیر نظر شهرام رستمی که به تازگی به عنوان معلم پرواز معرفی شده بود به فراگیری پرواز با هواپیمای F4 -E گمارده شد. او مطابق معمول دوره‌ها را به خوبی گذراند. این موضوع باعث دوستی زندی با ایشان شد که همواره تحت الشعاع احترام متقابل استاد-شاگردی بود.وی درتاریخ بیست و ششم آبان ماه ۱۳۵۷ دوره خلبانی اف-۱۴ای را گذرانده و از آن پس در پایگاه هشتم شکاری اصفهان به خدمت ادامه داد. زندی که پیش از پیروزی انقلاب از خلبانان با تجربه تامکت بود، پس از انقلاب نیز سابقه درخشانی با F-14 از خود به جای گذاشت.در نخستین روز جنگ هنگامی که هواپیماهای عراقی فرودگاه مهراباد را بمباران کردند او برای دیدن بستگانش در تهران به سر می‌برد که با شنیدن خبر بمباران فورا به اصفهان بازگشت. پس از آغاز جنگ نیز در خدمت نیروی هوایی ایران باقی ماند و در کنار دوستان و همرزمانش به دفاع از مرزهای کشور پرداخت. سروان زندی در عملیات معروف به 140 فروندی در روز اول مهرماه 1359 در پرواز پوشش هوایی شرکت فعال داشت.
       



      زندی گرچه ابتدا با فانتوم پرواز می کرد، اما شهرتش بیشتر به‌عنوان خلبان جنگنده F-14 است. وی دارای دست کم 9 پیروزی هوایی تایید شده و 2 پیروزی احتمالی است. این لیست بلندبالا شامل ۴ فروند میگ 23، ۲ فروند سوخو 22، ۲ فروند میگ 21 و ۳ فروند میراژ اف1 می‌باشد.از این رو او به عنوان موفقترین خلبان شکاری ایرانی و موفقترین خلبان اف-۱۴ شناخته می‌شود.زندی چندین سال در پایگاه هشتم شکاری اصفهان خدمت می کرد که یکی از پایگاههای اصلی تامکتهای ایرانی به شمار می رفت و نقشی بسزا در تامین امنیت آسمان کشور و مقابله با تجاوزات هواپیماهای عراقی ایفا می کرد. بهمن ماه 1366یکی از ماههای پربار برای گردان 81 شکاری بود. خلبانان این گردان 5 پیروزی تثبیت شده و دو پیروزی احتمالی، ضد جنگنده های F1EQ-5/6 به اضافه انهدام یک فروند بمب افکن B-6D را در کارنامه خود ثبت کردند. درباره دو پیروزی احتمالی گفتنی است این پیروزیها در نخستین نبرد هوایی که گردان 81 شکاری نخستین F-14 خود را از دست داد، حاصل شدند. در این نبرد سرگرد خلبان جلیل زندی نبرد بسیار سنگینی با 8 جنگنده میراژ عراقی آغاز و دو تیر موشک سایدوایندر به سمت آنها شلیک کرد.
       



      با توجه به حجم فوق العاده درگیری، خلبانان تامکت فرصت ردیابی موشکهای خود را پیدا نکردند. متأسفانه در این درگیری نابرابر تامکت سرگرد زندی هدف چندین تیر موشک R550 و یک تیر موشک سوپر 530D قرار گرفت، اما خلبان زبردست ما لاشه عقاب را از دست کفتارها بیرون کشید و با یک موتور صدمه دیده راه بازگشت را پیش گرفت. ولی تنها موتور باقیمانده دیگر یارای همراهی هواپیما را نداشت و با کمال تأسف، خلبانان ما مجبور شدند خروج اضطراری کرده و تامکت را به آغوش آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس بسپارند.این آخرین مأموریت جنگی سرگرد خلبان زندی بود که تا آن تاریخ با 9 پیروزی تثبیت شده و 2پیروزی احتمالی، لقب پرافتخارترین خلبان F-14 را به خود اختصاص داده بود. زندی در اواخر دوران خدمت به درجهٔ سرتیپ دومی ارتقای درجه یافت و در سال 1370 بازنشسته شد.امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاوید نیا در کتاب "نبرد در آسمان" از زندی به نیکی یاد کرده و در مورد همرزمش چنین گفته است: "از مرحوم زندی می توان به عنوان یکی از برترین خلبانان اف 14 نام برد. ایشان در همه موارد نمونه بود. خط، سخنرانی، آواز و در مرحله آخر در پرواز با هواپیمای اف 14 جزو بهترین خلبانان بود. مرحوم زندی تا پایان جنگ پروازهای زیادی انجام داد و بعد از جنگ هم به عنوان مدیر طرح و برنامه منصوب شد. سپس معاون برنامه نیروی هوایی شد و تا زمان بازنشستگی هم در همین پست باقی ماند... مرحوم زندی از دوستان شجاع و باسواد من بود. خاطراتی را که با ایشان داشتم، هرگز فراموش نمی کنم."
       



      سرانجام عقاب تیزپرواز آسمان ایران، موفقترین خلبان شکاری ایرانی و تکخال تامکت جهان پروازی ابدی را آغاز کرد. تیمسار جلیل زندی در 12 فروردین ماه سال ۱۳۸۰ در جریان یک سانحه رانندگی در جاده هراز و در منطقه رودهن یا یک دستگاه کامیون تصادف کرد و به همراه همسرش زهرا محب شاهدین جان باخت. از وی 3 فرزند پسر به یادگار مانده است. بی گمان زندی یکی از خلبانان شاخص ایران و آسیاست که با توجه به بازنشستگی تامکت در آمریکا، نزدیک شدن به رکورد او به عنوان برترین تکخال تامکت دست نیافتنی به نظر می رسد.

       



       
      *****************************************

       
      منبع
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.