Saberin

بزرگترین فریب نظامی، راهبردی جهان: فریب بارباروسا

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

 

از طرفی فتح مسکو، مساوی با هیچ بود.

سوالی که پیش می یاد اینه که آیا مسکو حتی اگر به کیف حمله نمی شد قابل فتح می بود؟

جواب منطقی از نظر من خیر

پس دلیل اصرار یکی مثل گودریان به انجام هر چه سریعتر این عملیات چی بود؟

بازم سوالی که پیش می یاد اینه که گودریان که به شخصه تو نبرد اسمولنسک شرکت داشته و دیده اگه روس قصد دفاع نقطه ای از جایی رو داشته حتی با دادن تلفات ملیونی از اونجا دفاع می کنن بازم به فکر فتح سریع مسکو بوده؟

به نظر من غیر منطقی میاد....تا اون لحظه تو لنینگراد هیچ دستاوردی نبود...اسمولنسک رسما از لحاظ زمان بندی عملیاتی  یک فاجعه بود پس چرا گودریان در حالی که می دونست هیچ فتح سریعی برای مسکو نیست اصرار برای انجامش داشت؟

فتح که نه....در حقیقت تهدید مسکو یا در بهترین حالت محاصره اون چه نتیجه ای داشت؟

جواب به نظر من اینه:علاوه بر مرکزیت مسکو چه از لحاظ اقتصادی چه از لحاظ نظامی، مسکو حکم شاهراه لجستیکی روسها رو داشت....از طرف دیگه عملیات مسکو تاثیر وحشتناکی از لحاظ روانی داشت

وقتی شما بخواید القا کنید که یک حکومت در معرض نا بودی چه کار می کنید؟

جواب معلومه قلبشو هدف می گیرید...وقتی پایتخت یک کشور در معرض سقوط باشه یا در نهایت محاصره یا فقط تهدید بشه شما عملا حیات اون کشور رو زیر سوال بردید

به نظرم گودریان طبق برنامه خودش انتظار یک پاسخ چه از ارتش روسیه چه از مردم مناطق ناراضی مثل کیف داشت...

700000 نیرو در کیف و تعداد نا محدودی در لنینگراد انتظار نیروهای آلمانی رو می کشیدن...شاید از نظر یکی مثل گودریان هالدر یا حتی بوک درگیری با همچین نیرویی های عظیمی اونم تو زمین بازی اونها مناسب نبود

شاید بهتر بود این نیروهای عظیم رو از حالت تدافعی خارج کرد و به جای دیگه کشوند...

اینجاست که تهدید مسکو بکار میاد..مسکو مثل یک سینک نیروهای روس رو به سمت خودش می کشید دیر یا زود تمام نیروهای موجود روس به جایی کشیده می شدن که آلماها تایین کرده بودند و صد البته نبرد با این نیروها زیاد خارج از شهرها برای آلمان ها آسون تر از آب خوردن بود...

در واقع نبرد مسکو می تونست تمام استراتژی های دفاعی روسها رو بهم بریزه

پس نتیجه اون خیلی بیشتر از صفری که شما فرمودید بود.

صد البته من به شخصه مشکل را خیلی قبل تر  از این حرفها می بینم...کلا خانه ی بارباروسا از پایبست ویران بود...وقتی که کار به مسکو و کیف کشید دیگه آب از سر گذشته بود

یه چیزی دیگه شاید در صورت حمله مستقیم به مسکو ججناح جنوبی اونا تحت خطر قرار می گرفت ولی هیچ وقت اینطور نبود که در عرض چند هفته همه از گرسنگی بمیرن یعنی تاثیر چندانی رو تامین لجستیک فکر نمی کنم وجود می داشت

آلمانها سال بعد از اون تو قضیه برآمدگی رژف کاملا نشون داده بودن توانایی دفاع بالایی دارن

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من یک اقای اهل کرواسی رو دیدم که مرد جهان دیده ای بود گفت الان مردم اروپا المان رو رهبر خودشون میدونن و هرانچه المان از طریق جنگ میخواست بدست بیاره از طریق اقتصاد و صنعت بدست اورد و رهبر واقعی اروپا هست

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

من یک اقای اهل کرواسی رو دیدم که مرد جهان دیده ای بود گفت الان مردم اروپا المان رو رهبر خودشون میدونن و هرانچه المان از طریق جنگ میخواست بدست بیاره از طریق اقتصاد و صنعت بدست اورد و رهبر واقعی اروپا هست

الان دقیقا همینطوره.کشور های مثل المان و ژاپن بعد از جنگ این روش رو پیش گرفتن و صنعت پیشرفته و کشور تکنولوژیکی ساختن(گرچه مجبورن ارتش جمع و جور تری داشته باشن...) ولی جالبه بعضیها میگن این کشورها بعد جنگ دیگه هیچی ندارن و این حرفا...

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بزرگترین فریب نظامی، راهبردی جهان: فریب بارباروسا

 

قسمت سوم

 

اولین گام طراحی عملیات بارباروسا

 

در ژوئیه سال 1940 اندکی پس از لشکرکشی به غرب، آلمان ها لشکرهای زمینی خود را به طور مساوی در فرانسه، آلمان و لهستان مستقر ساختند. تقسیم لشکرهای زمینی، پس از لشکرکشی به فرانسه که همزمان با دستورالعمل هیتلر خطاب به «والتر فون براوخیچ» و «فرانتس هالدر»، فرمانده رئیس ستاد ارتش، برای طراحی حمله به شوروی صورت گرفت، احتمالاً اولین گام در جهت تدارک و برنامه ریزی برای عملیات بارباروسا محسوب می شود.

 

                                        normal_1~14.jpg  normal_2~12.jpg

                   فيلد مارشال والتر فون براوخیچ در سمت راست فرانتس هالدر، رئیس ستاد مشترک ورماخت در سمت چپ

 

آلمان ها تقریباً یک سوم از نیروهای خود را در مناطق اشغالی لهستان مستقر ساختند و با به راه انداختن تبلیغات، چنین وانمود کردند که تقسیم نیروها برای سهولت استقرار آن ها و جلوگیری از کمبود غذایی صورت گرفته است. یکی دیگر از قرائن تدارکات آلمان برای حمله به شرق در خلال همین دوره، افزایش واحد های زرهی و مکانیزه ارتش به میزان دو برابر سابق بود. هیتلر فرمان افزایش لشکرهای مکانیزه را بویژه برای بهره برداری از فضای موجود جهت مانور در جبهه شرق صادر کرد و تشکیل لشکرهای جدید، موضوعی نبود که بتوان آن را از دید مردم آلمان و دولت شوروی پنهان نگه داشت. مردم آلمان چنین تصور می کردند که این گونه تدارکات برای پاسداری از دستاوردهای گذشته و مقابله با هر گونه تجاوز احتمالی، ضروری است.

 

دولت شوروی نیز دلایل عنوان شده از سوی آلمان مبنی بر احتیاط در برابر رخنه انگلیس در قاره اروپا، تقویت ایتالیایی ها در مدیترانه و نیاز به امنیت داخلی در سرزمین های اشغالی و مناطق مرزی از جمله ضرورت های جنگ با انگلیس و تلاش برای حفظ امنیت، از جمله امنیت در مرزهای شوروی را پذیرفت.

 

                                                                                       normal_3~0.png

                                                         تقسیم بندی لهستان به تفکیک مناطق تحت اختیار آلمان و شوروی

 

 

در اوایل سال 1941 فرماندهی عالی ارتش آلمان دستورالعمل خود برای بارباروسا را صادر کرد و حرکت واحد های تازه ای از نیروی زمینی آلمان ها به سمت شرق آغاز شد. بیش تر لشکرها حتی آن هایی که در لهستان مستقر بودند می بایست به نقاط مجاور و مرز شوروی منتقل می شدند و گستردگی این نقل و انتقال به حدی بود که مخفی نگه داشتن آن از چشم مردم فرانسه، آلمان و لهستان، کاری دشوار و پنهان نگه داشتن آن از نیروهای خودی غیرممکن می نمود. به دلیل ناممکن بودن پنهان داشتن تحرکات ارتش، آلمان ها ناگزیر بودند تا با ارئه توجیهی مناسب به فریب متوسل شوند. ارتش آلمان و فرماندهی عالی نیروی هوایی (Luftwaffe High Commands) ناگزیر شد تا به برخی از یگان های نظامی که برای جبهه شرق سازمان داده شده بودند، مأموریت دفاع مرزی محول نماید و به برخی دیگر چنین القا نمایند که مأموریت آن ها مقابله با تهاجم قریب الوقوع انگلیس است.

 

فریب افکار عمومی مردم آلمان و شوروی:

 

فریب دادن مردم آلمان و به طور غیر مستقیم مردم شوروی با برنامه ریزی و هدایت شاخه تبلیغاتی نیروهای مسلح (Propaganda Branch of OKW) و با همکاری گروه اطلاعاتی برون مرزی (Foreign Intelligence Group) صورت گرفت. این شاخه تبلیغاتی مأموریت داشت تا افکار عمومی مردم آلمان را متقاعد نماید که فرماندهی عالی آلمان (German High Command) طرح حمله به انگلیس را تهیه دیده است. شاخه تبلیغاتی نیروهای مسلح برای به اجرا در آوردن این فریب از وسایل و شیوه های ارتباط جمعی گوناگون استفاده کرد که عبارت بودند از: رادیو، شایعه، صدور فرامین نظامی، تدارک دیدن میهمانی های دولتی و بیانیه های مطبوعاتی.

 

          normal_6~6.jpg  normal_7~10.jpg

 

 

 

                                                                                          thumb_5~9.jpg  thumb_8~9.jpg  thumb_4~11.jpg

 

      قسمتی از پروپاگاندای نازی ها علیه انگلستان که از طریق پخش تک برگ ها با هواپیماها و یا از طریق رادیو صورت می گرفت.

 

 

آلمان ها در شبکه رادیو غیرنظامی خود در زمینه فریب، زیرکی و ابتکار فراوانی از خود نشان دادند. این شاخه تبلیغاتی با پخش برنامه های موسیقی برای سربازان و نظامیانی که خواستار پخش آهنگ های روز بودند چنین وانمود می کرد که نیروهای زبده در جبهه غرب مستقر هستند و واحد های دفاعی دارای کارایی پایین در جبهه شرق استقرار یافته اند.

 

نمونه زیر از جمله شیوه های فریب است که در میان برنامه های رادیویی گنجانده می شد.

 

اعضای واحد لیب استاندارت (Leibstandarte) سه بطری شراب هنسی برای فرمانده مجروح گروهان خود ارسال داشته اند و برای وی سلامتی عاجل آرزو کرده اند. لیب استاندارت یکی از واحدهای زبده SS و هنسی نام یک شراب مشهور فرانسوی بود. غیرنظامیان آلمانی که شونده این برنامه ها بودند و شبکه های اطلاعاتی خارجی که این برنامه ها را پیگیری و تجزیه و تحلیل می کردند، چنین نتیجه می گرفتند که واحد لیب استاندارت SS در نقطه ای در غرب و احتمالاً در فرانسه مستقر است.

 

          normal_9~9.jpg  normal_10~9.jpg

                                           بخشی از نیروهای لیب استاندارت که مخفیانه خود را به شرق می رساندند.

 

با اوج گیری تمرکز نیروها در شرق، از 25 می تا 22 ژوئن 1941 و استقرار 75 لشکر آلمانی در یک محدوده زمانی کوتاه در شرق لهستان، آلمان ها از هیچ کوششی برای پنهان نگه داشتن تحرکات و حضور خود کوتاهی نکردند، لیکن شکل تجهیزات مربوط به خط مقدم که در زیر چادر قطارهای باری به خوبی مشخص بود به سختی می توانست از دیده ها پنهان بماند و مردم آلمان سرانجام به این نتیجه رسیدند که واحدهای زبده در سمت شرق مستقر می شوند. بسیاری از مردم عادی و افراد غیرنظامی در آن زمان تصور می کردند که تمرکز نیروها در شرق، بخشی از مانور بزرگ گمراه کننده ای برای عقب راندن شوروی ها، در خلال تهاجم آلمان به انگلیس است.

 

 

                                                             normal_11~9.jpg

                                                              قطار زرهی آلمان در حال انتقال تجهیزات

 

تبلیغات گمراه کننده به شیوه آلمانی:

 

شاخه تبلیغاتی با بهره گیری از شیوه زندگی آلمانی در اویل دهه 1940 به پخش ماهرانه شایعات در میان غیرنظامیان و نظامیان آلمان و کشورهای خارجی مبادرت کرد. برای مثال: در برلین و دیگر شهرهای بزرگ آلمان شایعات بی اساس و اطلاعات به ظاهر موثق، اغلب از طریق بازارهای بزرگ عرضه کالا که در فضاهای باز تشیل می شد و روزنامه ها پخش می گردید. برای پنهان نگه داشتن تدارکات مربوط به حمله ای که قرار بود در شرق صورت گیرد، شاخه تبلیغاتی ارتش، شایعاتی را پخش می کرد که با توجه به ادامه جنگ با انگلیس و وجود پیمان عدم تجاوز بین آلمان و روسیه، موثق جلوه می نمود. (جدول)

 

 

         12.JPG

جدول: شایعاتی که شاخه تبلیغاتی با موفقیت به انتشار آن ها پرداخت.

 

در خلال برنامه فریب، باید با واحد های ارتش آلمان که در شرق مستقر بودند با دقت بسیار برخورد می شد. به همین منظور دستورات صادره خطاب به این واحد ها، همه جنبه گمراه کننده داشتتند. نخستین لشکرهای آلمانی که پس از لشکرکشی به فرانسه به جبهه شرق انتقال یافته بودند، بخوبی متقاعد شده بودند که نقش آن ها در برابر کشور شوروی که دارای روابط دوستانه با آلمان بود، جنبه دفاعی داشته و تصویر ارائه شده در مورد فضای بزرگتر آموزشی در پروس شرقی و لهستان با واقعیت مطابقت دارد.

 

با آشکار شدن طرح تمرکز نیروها برای حمله به شوروی، علی رغم حقایقی چون ادامه جنگ با انگلیس و وجود پیمان عدم تجاوز با شوروی و حتی مداخله نیروهای زبده آلمانی در لیبی و تحولات بسیار قانع کننده جنگ در بالکان، فرماندهی عالی نیروهای مسلح و شاخه تبلیغاتی، به دشواری می توانستند نیروهای آلمانی را به منتفی بودن حمله به شوروی متقاعد نمایند. شاخه تبلیغاتی و فرماندهی عالی نیروهای مسلح با همکاری فرماندهی عالی نیروی هوایی و فرماندهی عالی نیروی زمینی با صدور دستورات و ارائه اطلاعات به نیروهای مستقر در شرق، بر اهمیت حمله به انگلیس در سرنوشت جنگ و ضرورت بازداشتن توجه دشمن به از جبهه شرق، پیوسته تأکید می کردند. نیروهای آلمانی مستقر در شرق با این برداشت که مناسبات شوروی و آلمان همچنان دوستانه است و دشمن اصلی انگلیس است، هیچ گونع تدابیر تدافعی از سوی شوروی را در برابر سازماندهی نیروهای آلمانی مشاهده نمی کردند. در واقع، نیروهای مسلح شوروی در سال های 1940 و 1941 با آمیخته ای از انگیزه تدافعی و تهاجمی، به شدت سرگرم تسلیح و متمرکز کردن نیروها در مرزهای غربی کشور بودند. فرماندهی عالی آلمان در ضمن طرح هایی را برای استفاده از خطوط راه آهن جهت انتقال گسترده نیروها به سمت غرب تهیه نمود و به نیروهای مستقر در شرق دستور داد تا تمرینات متناوبی در زمینه نقل و انتقال با راه آهن اجرا کنند.

 

 

                                                            normal_13~5.jpg  normal_14~5.jpg

                                                                نقشه عملیاتی جبهه شرق اندکی پیش از تهاجم آلمان به شوروی

 

این گونه تدابیر گمراه کننده با موفقیت کامل همراه نبود و این شایعه که نیروهای مستقر در شرق اجازه خواهند یافت تا از خاک شوروی عبور کرده و از طریق ایران به امپراطوری انگلیس در خاور میانه و جنوب آسیا حمله کنند، هر روز قوت بیش تری می یافت. این شایعه، بازتابی از قبول بی چون و چرای جنگ با انگلیس و پیمان عدم تجاوز با شوروی به عنوان شالوده حقایق حاکم بر اوضاع سیاسی اروپا در بهار سال 1941 و نتیجه فریب دوگانه آلمان در جهت پیاده ساختن طرح تهاجم قریب الوقوع به شوروی بود.

 

زیرکانه ترین نیرنگ تبلیغاتی و گمراه کننده:

 

زیرکانه ترین نیرنگ علنی که از سوی شاخه تبلیغاتی، اندکی پیش از آغاز حمله به شوروی بکار بسته شد، تدارک پذیرایی از یک مقام بلند پایه شوروی بود. شاخه تبلیغاتی به مسئولین قصر بله وو (Belevue)، اقامتگاه ویژه پذیرایی از میهمانان خارجی در برلین دستور داد تا با گل و گیاه، اقامتگاه دولتی را تزئین نموده و برافراشتن پرچم سرخ را تمرین نماید و در اواخر شب دستور داد تا ایستگاه آناهلتر برلین برای استقبال از مقام برجسته شوروی آذین بندی شود. گرچه این تدارکات جنبه محرمانه داشت و با همکاری میان مدیران اقامتگاه دولتی و مسئولین راه آهن به اجرا در می آمد، بزودی خبر آن بین مردم انتشار یافت. شاخه تبلیغاتی اندکی پیش از آغاز تهاجم علیه شوروی، تمامی امکانات خود ار برای فریفتن بکار گرفت. بر اساس طرح اولیه قرار بود حمله به شوروی در روز 15 ماه می 1941 آغاز شود، لیکن به دلیل طولانی شدن زمستان سال 1941 و به دنبال آن تأخیر در آغاز فصل بهار و همچنین عملیات ماه آوریل در منطقه بالکان، برنامه حمله به شوروی به روز 22 ژوئن 1941 موکول شد.

 

          normal_15~0.gif  normal_17~5.jpg

                                 ایستگاه قطار معروف Anhalter در برلین و قصر Bellevue که بخشی از عملیات فریب آلمان ها بودند.

 

 

در همین ایام از جوزف گوبلز، وزیر تبلیغات دولت آلمان خواسته شد تا مقاله ای تحت عنوان کرت به عنوان نمونه نوشته و آن را در ارگان حزب ناسیونال سوسیالیست منتشر نماید. این مقاله در 20 ژوئن 1941 چاپ شد و شایعه قریب الوقوع بودن حمله به انگلیس را قوت بخشید. فرماندهی عالی نیروهای مسلح آلمان در جهت تشدید ابعاد این نیرنگ دستور توقیف این شماره از روزنامه را صادر کرد و تمامی نسخه ها جمع آوری شدند. بسیاری از مشترکین این روزنامه، نسخه مورد نظر را از طریق پست دریافت کردند و شبکه های اطلاعاتی خارجی نیز توانستند نسخه هایی را به دست آورند و همین اقدام سبب شد تا شایعه نزدیک بودن زمان حمله به انگلیس تقویت شود.

 

                                                                                normal_18~5.jpg

                                                                روزنامه Volkischer Beobachter ارگان رسمی نازی ها

 

 

 

اقدامات حفاظتی شدید همه جانبه موفقیت آمیز آلمانی ها:

 

 

ادامه دارد ...

 

برداشت فقط با ذکر Military.ir

 

 

 

  • Upvote 11

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.