EMPEROR

تحلیل و پیگیری تحولات شمال افریقا ( لیبی ، تونس ، الجزایر ، مراکش و مصر )

Recommended Posts

[quote]
رضا جان.
قبلاً هم بهت گفتم. باز هم مي‌گم. زياد روي اخبار ايران تكيه نكن. چون اكثراً مصادره به نفع هست.

اين بازي رسانه‌اي رسانه‌هاي خبري ايران هست كه هرجا كه به نفعشونه رو بولد مي‌كنن و هرجا كه به ضررشونه، سانسور خبري مي‌كنن!!
[/quote]

بسمه تعالی

با سلام

مصطفی جان داداش مثل اینکه دوباره داری رو لبه تیغ راه میری ها....!!!!

داداش این بازی رسانه ای که شما گفتی فقط و فقط کار رسانه ایرانیه ؟؟؟!!!!

لابد راست راستشو هم این بی بی سی فارسی گفته و همقطارای غربیش مثل فاکس نیوز و ای بی سی و کریستیان امانپور و ....!!!

راستی شما زبون عربیت خوبه انشاءالله و یا بی بی سی فارسی صحبت اون بنده خدا رو ترجمه میکرد؟

به هر حال اون بخش مورد مناقشه شما زیاد تفاوتی در محتوا با متن ایرنا نداشت مگر در نحوه دیدگاه و ذهنیت شخصی شما!! که حالا چرا انقدر به رسانه های داخلیمون بی اعتمادی ، علتش بر حقیر پوشیده است .

یا علی مدد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]
[b][color=darkred]تحصن در التحریر تا رفتن مبارک/ برآورد اخوانی ها از گفتگو با سلیمان[/color][/b]
[color=blue]ادامه تحصن معترضین در میدان التحریر قاهره تا زمان کناره گیری مبارک از قدرت و تاکید اخوان المسلمین بر بی نتیجه بودن گفتگو با عمر سلیمان از آخرین تحولات مربوط به مصر به شمار می رود.[/color]

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از شبکه تلویزیونی الجزیره، قیام مردمی مصر امروز وارد چهاردهمین روز خود شد. معترضین که همچنان در میدان التحریر قاهره تحصن کرده اند اعلام کردند که تحت هیچ شرایطی تا زمان کناره گیری حسنی مبارک رئیس جمهور دیکتاتور مصر از قدرت به تجمع خود پایان نخواهند داد.

در همین حال شبکه تلویزیونی العربیه گزارش داد که نیروهای ارتش مصر حضور خود را در میدان التحریر افزایش داده اند. در حال حاضر شهروندان مصری از کاهش فضا برای تجمع در میدان التحریر ابراز نگرانی کرده اند.

علاوه بر قاهره شهر اسکندریه نیز شاهد تجمع معترضین است. تظاهرات کنندگان با در دست داشتن پلاکاردها و تصاویر مختلف مخالفت خود را با ماندن حسنی مبارک در قدرت نشان می دهند.

معترضین هفته جاری را هفته پایداری و مقاومت نامیده اند و قرار است در روزهای سه شنبه و پنجشنبه تظاهرات میلیونی برپا کنند.

از سوی دیگر گروه اخوان المسلمین مصر که روز گذشته به همراه برخی نمایندگان مخالفان دولت با "عمر سلیمان" معاون رئیس جمهور مصر دیدار کرده بودند اعلام کرد که گفتگو با سلیمان نتایج ملموسی نداشت و این گروه به خواسته های مردمی و تظاهرات کنندگان پایبند است.

جنبش الکفایه یکی از گروه های مخالف مصر نیز اعلام کرد که خواسته های ملت با گفتگو با رژیم حاکم محقق نخواهد شد و حکومت مبارک باید ساقط شود.

شبکه الجزیره نیز از بازداشت ایمن محی الدین خبرنگار این شبکه در قاهره توسط نیروهای امنیتی مصر خبر داد.

منبع: خبرگزاري مهر
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1247708
---------------------------------------------------

[b][color=darkred]آمریکا کشتی جنگی به مصر اعزام می کند[/color][/b]

[color=blue]در پی اوج گیری قیام مردمی در مصر مقام های آمریکایی از اعزام رزمناوهای خود به این کشور خبر می دهند. واشگتن بهانه خود برای این کار را خروج اتباعش از این کشور اعلام کرده است.[/color]

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از رسانه های غربی، آمریکا علاوه بر اعزام رزم ناو 800 سرباز خود را هم به مصر اعزام می کند. همچنین عنوان شده که ایالات متحده مقداری تجهیزات نظامی نیز به مصر ارسال می کند.
وزارت دفاع آمریکا مداخله نظامی در امور مصر را کاملاً رد کرده و مدعی است که دلیل اعزام این نیروها صرفا خارج ساختن همه شهروندان این کشور از مصر در صورت وخیم‌ تر شدن اوضاع این کشور است.

از سوی دیگر، یک ناو هواپیمابر آمریکایی نیز ماموریت خود را نیمه ‌کاره گذاشته و در دریای مدیترانه مستقر شده است.

در همین رابطه و در رویدادی دیگر اعلام شد که آمریکا تعدادی از تفنگداران دریایی خود را در سفارت این کشور در قاهره مستقر کرده است.

در خبری دیگر اعلام شد که پنتاگون به عمر سلیمان دستور داده تا اسناد محرمانه را در صورت وخامت اوضاع به سفارت این کشور در قاهره منتقل کند.

ماه گذشته نیز گزارش‌هایی مبنی بر احتمال اعزام یک هنگ هوایی ارتش آمریکا به صحرای سینای مصر منتشر شد و هدف از این اقدام حمایت از نیروهای چند ملیتی ناظر بر معاهده صلح میان مصر و رژیم اسرائیل عنوان شده بود.

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1247606
---------------------------------------------------

[color=darkred]باراک اوباما:
[b]اخوان المسلمین تهدید نیست/ اذعان به مخالفت اخوانی ها با آمریکا[/b][/color]
[color=blue]رئیس جمهور آمریکا شب گذشته اظهار داشت که گروه اخوان المسلمین یک تهدید نیست بلکه یک گروه سیاسی محسوب می شود.[/color]

به گزارش خبرگزاری مهر، باراک اوباما شب گذشته در گفتگو با فاکس نیوز تاکید کرد که خواهان انتقال سازمان یافته و ملموس قدرت در مصر است به طوری که این امر منجر به تشکیل دولتی مردمی شود.

وی افزود: مصری ها خواهان آزادی و انتخابات آزاد و عادلانه هستند و می خواهند دولتی تشکیل دهند که نمایندگان ملت در آن حضور داشته باشند.

اوباما درباره آینده حسنی مبارک رئیس جمهور دیکتاتور مصر گفت: مبارک خود می داند چه آینده ای در انتظار اوست. چیزی که ما می دانیم این است که مصر نمی خواهد به عقب بازگردد.

رئیس جمهور آمریکا درباره گروه اخوان المسلمین مصر اظهار داشت: اخوان المسلمین یکی از گروه های مصری است و من معتقد نیستم که این گروه یک تهدید به شمار می رود. اخوان المسلمین از حمایت اکثریت برخوردار نیست اما آنها یک گروه سازمان یافته و خوبی هستند. اخوان المسلمین مخالف آمریکایی ها هستند و این موضوع بدیهی است.

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1247598
---------------------------------------------------

[color=darkred][size=18]اخوان‌المسلمون از پيدايش تاكنون[/size][/color]
[color=blue]
جماعت اخوان المسلمون برنامه اصلاحي وسيع و گسترده‌اي را تدوين كرده كه در آن عدالت اجتماعي، برابري، آزادي، صلح و چگونگي رويارويي با سختي‌ها و مشكلات زندگي عمومي جلوه گر است و همين عامل محبوبيت اين جنبش بويژه در ميان طبقه فقير شد.[/color]

به گزارش فارس، جنبش اخوان المسلمون را بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر و رهآورد رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم ) در ميان روشنفكران و ملي گرايان مصري دانست كه براي اصلاح مصر در دوران خفقان بعد از انقلاب 1919 اين كشور عليه انگليس شوريدند.

اهداف بنيانگذاران اين جنبش - بويژه "حسن البناء " يا " رهبر اخوان المسلمون "- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالت ايستا و بي تحركي به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر اتحاد و وحدت مسلمانان در برابر استعمارگران غربي تمركز مي كرد كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند.

اهداف و اقدامات اخوان المسلمون در موارد ذكر شده در سطور بالا تا پيش از كشته شدن حسن البناء توأم با نوعي هماهنگي و يكپارچگي بود، اما در پي كشته شدن حسن البناء و بويژه ظهور "جمال عبدالناصر " رئيس جمهور وقت مصر در عرصه قدرت و بهره گيري وي از اسلام در جهت اهداف خود، نوعي تفاوت بين اهداف و اقدامات اخوان المسلمون بوجود آمد.

حال كه ديگر بار و در آستانه انقلاب مردم مصر، نام اخوان المسلمون دوباره مطرح گرديده و اين جنبش وارد صحنه فعاليت‌هاي سياسي مصر شده، بي‌مناسبت نديديم در تحليلي به بررسي اين جنبش از ابتدا تا كنون بپردازيم.

[b][color=indigo]پيدايش جنبش اخوان‌المسلمون[/color][/b]

- حسن البنا:

حسن البناء بنيانگذار جنبش اخوان المسلمين در سال 1906 در روستاي "محموديه " در دلتاي رود نيل از نواحي "بحيره " مصر چشم به جهان گشود.

*حسن البنا: اسلام، پدر من است و من جز او پدري ندارم

وي به خاطر ريشه‌هاي فكري و مذهبي پدرش كه از طلبه‌هاي بنام و از پيروان مكتب بنيادگرايان حنبلي بود، با اصول اسلامي (سنتي) تربيت شد و در محيطي كاملاً اسلامي رشد كرد، بناء در اين باره مي‌گويد: اسلام، پدر من است و من جز او پدري ندارم.

وي پس از تكميل تحصيلات مقدماتي به قاهره مي‌رود و تعليمات مذهبي و دوره آموزش آموزگاري را در دارالعلوم قاهره مي‌آموزد. در اين جا بود كه براي نخستين بار مشكلات مردم در شهرهاي بزرگ و زندگي مرفه انگليسي‌ها و فرانسوي‌ها را لمس مي‌كند كه در سطح بسيار بالاتري از مردم مصر زندگي مي‌كردند.

پس از اين مشاهدات بود كه حسن البناء به عضويت سازمان‌هاي مختلف مذهبي درآمد و دركنار ديگر برادران مصري خود در انجمن‌هاي اسلامي، برنامه تدريس و شركت در فعاليت‌هاي ضد انگليسي را شروع كرد.

- آغاز فعاليت:

حسن البناء در خاطراتش مي‌نويسد: در مارس 1928 شش تن از برادراني كه در درس‌ها و جلسات من شركت داشتند، يعني "احمد المصري "، "فواد ابراهيم "، "عبدالرحمان حب الله "، "اسماعيل عزو " و "ذكي المغربي " به منزل من آمدند و گفتند: ما ديگر از اين زندگي ذلت بار خسته شده‌ايم، در اين كشور مسلمانان از هيچ عزت و حرمتي برخوردار نيستند و جايگاه آنها از خدمتكاران و بيگانگان نيز پايين‌تر است. ما حاضريم با نثار خون خود با تو همراه شويم. من از سخنان آنها واقعا متاثر شدم و مي‌ديدم كه نمي توانم از زير بار مسئوليتي كه به عهده من مي‌گذارند،‌ شانه خالي كنم، از اين رو به دعوت آنها لبيك گفتم و در همان جا با هم سوگند خورديم تا جان در بدن داريم، در راه اسلام فعاليت و مبارزه كنيم. يكي از برادران پرسيد: چه نامي براي خود انتخاب كنيم؟ يك انجمن، فرقه، اتحاديه و... تا رسميت پيدا كنيم. گفتم: هيچ يك! ما برادراني در خدمت اسلام هستيم، يعني "اخوان المسلمون " و اخوان شعار خود را: "الله هدف ماست، رسول الله رهبر ماست، قرآن برنامه‌ي ماست، جهاد و تلاش كار ماست، شهادت آرزوي ماست " قرار داد.

از آنجا كه در آن زمان ميان مباني اسلام و اجرا و تطبيق آنها فاصله بسياري بوجود آمده بود، اين امر كمك كرد كه حركت "بنا " به سرعت ميان اقشار مختلف جامعه مصر جا باز كند و موجب مشاركت وسيع و حماسي مردمي شود. از مهم‌ترين عوامل انتشار سريع جنبش اخوان را بايد در موارد ذيل ملاحظه كرد:

1- اعراب و مسلمانان مصر در ياس و نا اميدي بسر مي‌بردند و اين موضوع رهاورد زندگي مملو از قيد و بندهاي سياسي و اجتماعي بود كه از سوي استعمار اروپايي بر آنان تحميل مي‌شد.

انگلستان از زمان آغاز جنگ جهاني اول به مصر حمله كرد و سال‌ها بر اين كشور حكومت كرد. همين مسئله موجب شد، بسياري از آزادگان وطن پرستان مصري ضرورت مقابله با استعمار را احساس كنند و جنبشي را راه اندازي نمايند، بسياري از شيوخ الازهر با اين حركت ملي همراه شدند و اين امر باعث شد، اين حماسه ملي - ميهني در طلب آزادي از قيد و بندهاي استعمار از يك عقيده اسلامي نشات بگيرد.

2- شيوع اختلافات مذهبي و حزبي در بيشتر احزاب مصري از زمان آغاز و شكل گيري آنها منجر شد، گرايش و تمايلي در حركت مردم مصر به سوي اخوان ايجاد شود تا اين جنبش جايگزيني براي آن احزاب باشد. اسلامگرايان ضرورت تغيير مرحله‌اي و خارج ساختن اسلام از انزوا را احساس كردند. اين انزوا به دليل گرايش‌هاي صوفيانه و افراط گرايي و تعصب ديني به شكل‌هاي مختلف ايجاد شده بود.

3- برخورد مستمر مردم مصر با سربازان اشغالگر انگليسي، گسترش سازمان‌ها و نهادهاي مسيحي، فعاليت تعدادي از مستشرقان در جامعه مصر، تاثيرپذيري برخي از انديشمندان مصري از جريان‌هاي الحادي و مادي غرب و تعميق انديشه جدايي دين از سياست در جهان عرب در اواخر دوره عثماني بعنوان شكاف فكري كه بخش قابل توجهي از جهان عرب را فراگرفته بود.

4- فساد دستگاه سياسي حاكم و عدم تحقق اهدافي كه مردم مصر به دنبال آن بودند و دوري احكام اسلام به دنبال پيروي از سياست جدايي دين از سياست از جمله در مجامع علمي و اسلامي كه سمبل آن در الازهر قابل مشاهده بود. بويژه انتشار كتابي از يكي از شيوح الازهر با عنوان "اسلام و اصول حكومت " كه در آن از تبعيت دولت مصر از استعمار انگليس انتقاد شده و چنين دولتي را شايسته حكومت بر مسلمانان ندانسته بود.

در مصر "حسن البناء " يعني دهه‌ي دوم قرن بيست دو اتفاق مهم افتاد كه منجر به جدالي وسيع ميان دو فضاي فرهنگي و سياسي مصر شد و بر ديدگاه "بنا " و در نتيجه جنبش اخوان المسلمون در آغاز تشكيل آن تاثير زيادي گذاشت.

اتفاق اول جريان دعوت به مسيحيت بود كه ميسيونرهاي مذهبي انگليسي مبلغ آن بودند و دوم قضيه شكل نظام حكومتي در اسلام بود كه با قدرت و شور و حماسه بسيار توسط علماي دين و سياست مصر مطرح شد؛ پس از آن كه اين احساس در ميان گروه‌هاي ديني بوجود آمد كه اساس اسلام در خطر است. اين اتفاق پس از لغو منصب خلافت از سوي "كمال آتاتورك " و عزل آخرين خليفه عثماني در تركيه حادث شد تا نظام جمهوري بر اساس قوميت سياسي جايگزين آن شود. اين موضوع سبب شد، روحانيون مصر اين امر را استيلاي نظام ساخته و پرداخته غرب بر نظام اسلامي و خروج از اسلام قلمداد كنند.

"حسن البناء " در اين باره اعلام كرد كه حمايت و ياري بايد تنها براي دين خدا نه خليفه يا سلطان باشد، حال درجه علمي يا قدرت خليفه هر قدر كه مي خواهد باشد، بنابراين خواستار مبارزه عليه مسيحيت در مصر و دور كردن جامعه از آن شد. اين موضوع جنبش اخوان المسلمون را به سوي مبارزه با نيروهاي خارجي موجود در مصر سوق داد كه حامي درجه اول مبلغان مسيحي بودند. همچنين جنبش اخوان المسلمون بر تبليغ و فعاليت ميان مردم و حكومت حاكم بر آنان به طور همزمان اعتقاد داشت و تلاش كرد، از طريق دور كردن مسلمانان از بدعت و گمراهي و خرافات آنها را به سوي آيين اسلام هدايت كند كه اين حركت به آن معتقد بود.

- گسترش جنبش

بتدريج با افزايش اعضا و گسترش دامنه فعاليت‌ها، حسن البناء پايگاه اخوان المسلمون را به قاهره منتقل كرد و پس از تاسيس "دارالاخوان " در آوريل 1929 رسماً اخوان المسلمون اعلام موجوديت كرد. حسن البناء در مركز فعاليت‌ها كه "التهذيب " نام داشت به سازماندهي تمام وقت تشكيلات پرداخت و دامنه فعاليت اخوان را گسترش داد، در اين راستا براي تربيت و آموزش زنان مصري مركزي به نام "المهد الامهات المسلمين " نيز توسط وي تاسيس شد.

بعدها اخوان المسلمون هدف‌هاي ديگري را هم مد نظر قرار داد و در سال 1939 با تكيه بر آرمان فلسطين و دفاع از حقوق اعراب، اخوان به يك سازمان سياسي تبديل و اين امر منجر به گسترش نفوذ آن در سوريه، اردن و تا حدودي در لبنان، سودان و شمال افريقا شد و حسن البناء پيشواي بزرگ يا همان "مرشد العام " شناخته شد. اصطلاح مرشد العام از آن جا نشأت گرفت كه حسن البناء خود را رهبري فرهمند مي دانست كه مردم بدون آن كه كسي آنها را مجبور كند، از وي پيروي مي كنند.

جنبش اخوان المسلمون از راه‌هاي مختلفي براي پيشبرد و گسترش فعاليت اسلامي خود استفاده كرد كه مي توان آنها را در 5 روش زير خلاصه كرد:

1- ساختار هرمي جنبش كه به جاي از راس به قاعده، از قاعده به رأس بود و در توسعه و گسترش جنبش در جامعه مصر و خارج آن نقش بسزايي داشت.

2- تشكيل جناح نظامي كه از ديد جنبش يكي از ستون‌هاي دولت اسلامي بشمار مي‌آمد و جماعت اخوان در جنگ سال 1948 فلسطين از آن در كنار نيروهاي عربي عليه نيروهاي اشغالگر صهيونيست استفاده كرد، همچنين اين جناح از مقاومت مردمي در كانال سوئز در سال 1951 با هماهنگي با افسران ارتش مصر پشتيباني كرد.

فعاليت نظامي از جمله ابزار مورد استفاده جناح نظامي جماعت اخوان در دهه 40 با هدف ايجاد تغيير و تحولات اجتماعي و سياسي در مصر و عليه حكومت از آن استفاده كرد.

3- انتشار جنبش در جهان عرب و اسلام: جماعت اخوان المسلمون بعنوان محور پيوند دهنده جنبش‌ها بويژه جنبش‌هاي اسلامي ديگر شد.

دعوت به وحدت دو جهان عربي و اسلام و استقلال آنها و عدم جهت گيري آن به سوي شرق يا غرب، يكي از مهمترين اهداف و شعارهاي اين جماعت بود كه در آغاز دهه 40 مطرح شد.

4- شيوه‌هاي اصلاحي در فعاليت سياسي جنبش؛ جماعت اخوان المسلمون برنامه اصلاحي وسيع و گسترده‌اي را تدوين و مطرح كرد كه در آن افكاري چون عدالت اجتماعي، برابري، آزادي، صلح و چگونگي رويارويي با سختي‌ها و مشكلات زندگي عمومي جلوه گر بود و همين عاملي شد تا به جماعت محبوبيت مردمي بسياري بويژه ميان طبقه فقير بخشيد كه اكثر جامعه مصر را تشكيل مي‌داد.

5- اعتقاد به مرحله‌اي بودن فعاليت‌ها: اخواني‌ها معتقد بودند كه مراحل متعددي وجود دارد كه جنبش بايد از آن عبور كند تا به هدف خود برسد تا نهايتاً به اجراي آيين و دين و شرع خدا بر روي زمين بيانجامد.

در 26 ژانويه 1973 روزنامه اخوان المسلمون براي نخستين بار در مصر منتشر شد. اين روزنامه نخستين نشريه ارگان اين گروه بشمار مي‌رفت.
گفته مي‌شود، شمار اعضاي اين جمعيت در پايان جنگ جهاني دوم به بيش از دو ميليون نفر مي‌رسيد..

[b][color=indigo]تعامل با ديگر جنبش‌هاي اسلامي معاصر[/color][/b]

در دهه 1920 كه افكار سياسي اسلامي بين انديشه‌هاي:
1- سنت گرايان يا عناصر محافظه‌كار الازهر
2- طرفداران نوگرايي يا شاگردان "محمد عبده "
3- اصلاح طلبان پيرو "رشيد رضا " در نوسان بود، حسن البناء به مكتب سوم تمايل پيدا كرد.

گرچه حسن البناء از لحاظ فكري تركيبي بود از "نوگرايي " محمد عبده، "اصلاح طلبي " رشيد رضا و "تحرك و بيداري " سيد جمال الدين اسدآبادي، ولي او برنامه‌هاي خود را به عنوان يك بينش جامع اسلامي ارائه كرد.

از نظر حسن النباء سيد جمال " فقط يك فرياد هشدار براي مشكلات بود "، شيخ محمد عبده "فقط يك معلم فيلسوف " و رشيد رضا " فقط يك تاريخ نويس و وقايع نگار " بود، در حالي كه اخوان المسلمون به معني "جهاد، تلاش و كار " است و فقط يك پيام فلسفي نيست.

[b][color=indigo]مراحل سه گانه فعاليت جنبش:[/color][/b]

حسن البناء از آغاز فعاليت هاي خود 3 مرحله را براي تحقق اهداف خود در نظر گرفت:
1- مرحله تبليغ، ارتباط، تفهيم و تفاهم
2- مرحله جذب، انتخاب و سازماندهي طرفداران و اعضا
3-مرحله عمل
كه تمامي فعاليت‌هاي اخوان المسلمين در آن طبقه بندي مي‌شود.

[b][color=indigo]اصول و قواعد و پيام اخوان:[/color][/b]

"اسحاق موسي الحسيني " در كتاب خود درباره اخوان المسلمون، استدلال مي‌كند كه اين جماعت بر 6 اصل متكي است:

1- ارائه يك تفسير دقيق از قرآن و دفاع از آن در برابر تفسيرهاي نادرست (عملي)..

2- دعوت مصر و كشورهاي اسلامي بر اساس اصول قرآني و تجديد نقش و تاثير عميق آن (عملي).
(اقتصادي).

3- گسترش و حفظ ثروت ملي، ارتقاء سطح زندگي و تحقق عدالت

4- مبارزه با جهل، بيماري و فقر (اجتماعي).

5- آزادسازي دره نيل و همه كشورهاي عرب و در نهايت همه دنياي اسلام (ملي گرايي).
(انساني و جهاني).

6- ترويج صلح جهاني و تمدن انساني بر بنيادهاي جديد مادي و معنوي اسلام

*اخوان المسلمون و كشورهاي اسلامي

حسن البناء در تلاش براي دعوت به حكومت اسلامي مورد نظر خود، ضمن انتقاد از كشورهاي اسلامي با ارسال نامه و انتشار بيانيه‌هاي متعدد برنامه‌ها و نقطه نظرات خود را در مورد نحوه اداره مملكت تشريح كرد. از جمله اين اقدامات ارسال نامه‌اي تحت عنوان "نحوالنور " (به سوي نور) به سران كشورهاي اسلامي و رهبران برجسته جهان عرب (بعد از انعقاد پيمان 1936) بود كه در آن برنامه‌هاي اصلاحي اخوان ارائه و مطرح شده بود.

بطور كلي فعاليت‌هاي خارجي اخوان رويكردي از ماده دوم آيين نامه اين جنبش دارد كه اذعان مي‌كند: "اخوان المسلمون، جنبشي جهاني و اسلامي است كه در راه رسيدن به آرمان‌هاي اسلامي تلاش مي‌كند ".

اولين دفتر و شاخه خارجي اخوان المسلمون در سال 1937 در دمشق ايجاد شد كه كميته مركزي مسئول تأسيس دفاتري در سوريه و لبنان نيز بود. البته هر دفتر مركزي مي توانست با نظارت كميته مركزي شعبات ديگري نيز داير كند.
در دهه 50 قرن بيست اخوان دفاتر زيادي در لبنان، سوريه، فلسطين، اردن، عراق، عربستان، اندونزي، سريلانكا و پاكستان داير نمود و در ايران همكاري نزديكي با فدائيان اسلام داشت كه منجر به ترجمه و نشر بسياري از آثار رهبران اخوان المسلمون در ايران شد.

[b][color=indigo]فعاليت‌هاي اخوان تا كشته شدن حسن البناء[/color][/b]
- تشكيل كنگره هاي پنجگانه
يكي از علل رشد اخوان المسلمون به بعد از انتقال مقر اصلي اين جماعت از اسماعيليه به قاهره و تشكيل "كنگره‌هاي عمومي " براي بحث و گفت‌وگو پيرامون اقدامات عملي و برنامه‌هاي جماعت بازمي‌گردد. در واقع اين نشست‌ها و كنگره‌ها نماي كلي فعاليت‌هاي اخوان را بين سال هاي 1932 تا 1939 ترسيم كرد.

- اولين كنگره عمومي:
در ماه مه 1933 برگزار شد و به فعاليت ميسيونرهاي مسيحي و راه‌هاي مبارزه با آنها پرداخت.

- دومين كنگره عمومي:
اواخر سال 1933 به نحوه تبليغ و اشاعه افكار جماعت و انديشه‌هاي اسلامي در جامعه و تشكيل موسسه انتشاراتي براي جماعت پرداخت.

- سومين كنگره عمومي:
در ماه مارس 1935 به ضوابط و معيارهاي عضويت و طبقه بندي اعضا و ساختار تشكيلاتي اخوان پرداخت.

- چهارمين كنگره عمومي:
در ژوئيه 1937 به منظور برگزاري جشن تاجگذاري فاروق (شاه جوان مصر) برگزار شد.

- پنجمين كنگره عمومي:
در ژانويه 1939به معرفي اخوان المسلمون به عنوان يك (سازمان سياسي) پرداخت كه همزمان با دهمين سالگرد تاسيس و فعاليت اخوان نيز بشمار مي‌آمد.

*انشقاق در اخوان المسلمون

طي سال‌هاي 1937 و 1939 اعضايي كه در جماعت به نحوي عقايد انفرادي و تك روي داشتند، جنبش را به دليل ناخرسندي از خط مشي حسن البناء ترك كردند كه با تدبير و صبورانه عمل مي‌كرد ، زيرا به نظر آنها ديدگاه‌ها و اقدامات بناء آشكارا با اهداف جنبش در تعارض بود.

در سال 1939 اختلاف نظرها بر سر مسائل سياسي و مصرف وجوه جمع آوري شده براي فلسطين در مصر و امتناع بناء از دادن اجازه اقدام عملي و توسل به زور و خشونت؛ بذر جدايي و دو دستگي را در جنبش اخوان كاشت.
از جمله شاخه‌هاي منشعب از اخوان المسلمون مي‌توان به "جامعه جوانان محمدي " و پيوستن محمد ابوزيد سردبير نشريه "النذير " به آن اشاره كرد.

*انحلال جماعت اخوان المسلمون

فعاليت‌هاي اخوان در رابطه با قضيه فلسطين و ارسال سلاح و نيرو به سرزمين‌هاي اشغالي و همچنين اقدامات مهم آن قبل و بعد از جنگ جهاني دوم در مصر و ديگر كشورهاي اسلامي مخالفت‌هاي شديد غرب خصوصاً انگليس را با فعاليت جنبش برانگيخت.
از طرفي اعضاي جوان با تصميم‌هاي عجولانه خود كه در برخي موارد مورد تاييد اخوان هم نبود، به جماعت اخوان المسلمون ضربه مي‌زد.
بطور كلي فعاليت‌هاي نظامي را شاخه نظامي جنبش يا "كتائب " انجام مي داد.
سال 1948 سال اخوان المسلمون بود. در ژانويه آن سال، دولت مصر اعلام كرد كه در تپه‌هاي "موقاتم " (در حومه قاهره) تعداد 165 بمب و جعبه‌هاي سلاح بعد از يك درگيري بين پليس و اخوان المسلمين كشف كرده است، (البته اخوان اعلام كرد اين تجهيزات براي ارسال به فلسطين نگهداري مي‌شده است).
در 22 مارس همين سال "احمد الخزيندرگ يكي از قاضات برجسته مصر به دليل محاكمه يكي از اعضاي اخوان ترور شد و به قتل رسيد.
در اكتبر همان سال دولت مصر اعلام كرد، يك انبار بزرگ سلاح و مهمات در اسماعيليه از رهبر گروه ضربت اخوان كشف نموده است.
در 8 دسامبر 1948 وزارت كشور مصر دستور انحلال اخون المسلمين را صادر كند و بلافاصله بسياري از مسئولين و اعضاي اخوان دستگير و روانه زندان شدند.

*ترور حسن النباء

انحلال جماعت اخوان المسلمون باعث شد فعاليت‌هاي زيرزميني آن تشديد شود. در 28 دسامبر 1948 "نقراشي " نخست وزير وقت مصر در حال ورود به وزارت كشور مصر توسط يكي از جوانان اخوان ترور شد.

بعد از ترور نقراشي دولت جديدي توسط دوست نزديك وي "ابراهيم عبدالهادي " تشكيل شد. حسن البناء از همان ابتدا مي‌خواست با عبدالهادي مذاكره كند و مرگ نقراشي را محكوم مي‌كرد، اما عبدالهادي اين حسن نيت بنا را رد كرد و اقدامات شديدي جهت انهدام شاخه زير زميني اخوان انجام داد. بناء كه از دولت عبدالهادي نااميد شده بود، در نامه كوتاهي تحت عنوان "قول الفصل " تمام اتهامات وارده به اخوان را رد و انحلال آن را محكوم كرد.

اين آخرين نوشته بنا بود، چرا كه وي در 12 فوريه 1949 به طور مرموزي در مقابل مقر سازمان "مسلمانان جوان " به هنگام سوار شدن در يك تاكسي مورد اصابت گلوله قرار گرفت و چند دقيقه بعد در بيمارستان درگذشت.
تحقيقات و محاكمه‌هاي بعدي حاكي از دخالت نخست وزير مصر و مامورين پليس در ترور حسن البناء داشت.

*فعاليت اخوان پس از حسن البناء

پس از ترور حسن البناء، "حسن الهضيبي " به عنوان دومين رهبر اخوان المسلمون انتخاب شد، وي بعد از امضاي قرارداد 1954 بين مصر و انگليس توسط "جمال عبدالناصر "، وي را خائن خواند و اخوان اقدام به ترور ناصر كرد، كه اين ترور نافرجام ماند و در نتيجه بسياري از سران و اعضاي اخوان المسلمون دستگير و اعدام شدند.

بعد از ناصر در زمان رياست جمهوري "انورالسادات "، به دليل اعتقاد وي به سكولاريسم و مخالفت شديد با فعاليت اخوان، در ششم اكتبر 1981 توسط شاخه‌اي از اخوان المسلمون موسوم به "التكفير و الهجره " (تكفير و هجرت) به رهبري "خالد الاسلامبولي " ترور شد.

پس از ترور سادات و اعدام اسلامبولي فشارهاي زيادي بر اخوان المسلمون وارد شد و فعاليت‌هاي آنها بيشتر جنبه مخفيانه و زيرزميني پيدا كرد و دچار انشعابات زيادي شد تا اين كه جماعت اخوان المسلمون تصميم گرفت، در سال 1987نمايندگاني در پارلمان مصر داشته باشد و وارد عرصه فعاليت‌هاي سياسي مصر شود و در همان اولين دور شركت در انتخابات پارلماني 36 تن از اعضاي جماعت موفق شدند، به پارلمان راه يابند. "مأمون الهضيبي " در آن زمان سخنگوي فراكسيون اخوان در پارلمان بشمار مي‌آمد و اندكي بعد به معاونت جماعت اخوان المسلمون و سخنگوي رسمي اين جماعت برگزيده شد.

نمايندگان جنبش اخوان المسلمون همچنين در سال 2000 توانستند، از مجموع 444 كرسي پارلماني بر 17 كرسي دست يابند كه درنهايت دو تن از نمايندگان آنان از فعاليت پارلماني منع شدند، با اين حال 15 نماينده ديگر به فعاليت‌هاي پارلماني خود ادامه دادند.
"محمد مأمون الهضيبي " در 27 نوامبر 2002 و پس از درگذشت استاد مصطفي مشهور، به عنوان ششمين رهبر جماعت اخوان المسلمين برگزيده شد.در زمان وي پس از حملات 11 سپتامبر آمريكا فشارهاي زيادي بر اخوان المسلمون وارد شد.

مأمون الهضيبي در 9 ژانويه سال 2004 در سن 83 سالگي دار فاني را وداع گفت.
در انتخابات پارلماني 2004 مصر نيز كه فضاي سياسي جهان نسبت به يك دهه گذشته تغيير كرده، اخوان المسلمون فرصت يافتند، ميزان محبوبيت ملي- مردمي خود را محك بزنند.
اخوان المسلمون در اين انتخابات توانست در مجموع 90 كرسي را بدست آورد، اما ديگر بار فشار بر اين حركت افزايش يافت و بسياري از هواداران اين جماعت در استان‌هاي اسكندريه، بحيره، قلوبيه، غربيه، پورسعيد، سوئز، اسماعيليه، قنا و فيوم بازداشت شدند كه بيشترين اعضاي اخوان در آن جا حضور دارند، با وجود اين موفقيت‌هاي سياسي مقامات مصري هنوز اخوان المسلمون را جنبشي غير قانوني مي‌داند.

[b][color=indigo]اخوان المسلمين و حوادث اخير[/color][/b]

اما درپي حوادث اخير جاري در مصر اخوان المسلمون به عنوان يكي از عناصر اصلي اين ملت با تاكيد بر اين كه درخواست‌هاي اساسي ملت مصر كه تمامي اقشار ملت و گروه‌هاي ملي و مردمي بر روي آنها اتفاق نظر دارند و در لغو فوري وضعيت فوق العاده، انحلال پارلمان و مجلس شوراي دولتي كه با تقلب بر سر كار آمده‌اند، برگزاري انتخابات جديد با نظارت كامل مراجع قضايي، آزادي تمامي بازداشت شدگان و زندانيان سياسي، اعلان تشكيل دولت ملي انتقالي بدون حضور حزب ملي، تشكيل كميته ملي تحقيق و تفحص درباره حوادث غير قابل توجيه توسل به خشونت و كشتار عليه شهروندان مصري كه به كشته شدن دهها نفر و زخمي شدن صدها تن ديگر و نيز بازداشت هزاران نفر منجر شده، خلاصه مي‌شود، درخواست‌هايي اساسي كه بر تداوم اين قيام مسالمت آميز تا تحقق كامل خواسته‌هاي عادلانه ملت مصر تاكيد دارد. اخوان المسلمون ضمن اين كه دوشادوش مردم مصر در اين اعتراضات و راهپيمايي‌ها شركت خواهد كرد، اعتقاد دارد كه طلوع فجر و پيروزي نزديك است.

در حال حاضر "محمد بديع " رهبر كل جماعت اخوان المسلمون است و "عصام العريان " نيز سخنگوي اين حماعت بشمار مي‌آيد.
اخوان المسلمون تاكيد دارد كه حكومت مصر بايد آزادي هاي شخصي يا دموكراتيك و اصل تفكيك ميان قوا را رعايت كند. موضع اخوان المسلمون در برابر برادران مسيحي در مصر و جهان اسلام و عرب كاملا واضح و شفاف است آنها شركاي اين جنبش در كشور و ساخت تمدن و همكاري در دفاع از اصول و توسعه و پيشرفت كشور هستند. اخوان المسلمون معتقد است اساس شهروندي مشاركت كامل، برابري در حقوق و وظايف با حفظ مسائل شخصي افراد است.

منبع: خبرگزاري فارس
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8911130390
[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[align=justify]با سلام خدمت مصطفي گرامي
و ضمن عذرخواهي از كاربران عزيزي كه پست طولاني من را در تاپيكي كه اخبار مصر در آن منعكس مي شود ، مشاهده مي كنند .

من مطالب شما را خواندم و به جمع بندي زير رسيدم كه تئوري پايان دموكراسي شما در جملات آن خلاصه شده است . اگر اشتباه برداشت كردم متذكر بشيد .



براي نهادينه كردن حكومت حقيقي ( ! ) و محافل پشت پرده جهت كنترل احزاب و دولتها ، در نبود مشكلات حاد حكومتي كه جامعه را مستعد يك انقلاب واقعي نمايد ، ابتدا با استفاده از رسانه ها روي مردم به حاكميت باز شده و تفكر تغيير در ذهن افكار عمومي تزريق مي شود . بزرگ نمايي مشكلات غير واقعي و مشكلاتي كه عموم دولتها درگير آن هستند ترفندي كارا در اين شيوه مي باشد . اين روند با حمايت دول قدرتمند خارجي و رسانه هاي عمدتا غير بومي و غير قابل كنترل دنبال مي شود تا جامعه را به سوي خوافشايي ببرد .

پس از آنكه افكار عمومي همراه با موج ايجاد شده 'گرديد و طرح انقلاب رنگين با موفقيت توسط توده مردم اجرا شد ، حاكميت كشور هدف مجبور به عقب نشيني خواهد شد ، چند نتيجه كلي از مجموعه اقدامات صورت گرفته حاصل مي شود .
1 – لزوما ساختار سياسي كشور هدف تغيير نمي كند بلكه عوامل دستنشانده قدرت را در دست مي گيرند و حداقل براي چند سال سياست هاي دولت جديد كشور را در راستاي اهداف محافل پشت پرده و غرب تنظيم مي كنند .
2 - موج مردمي ايجاد شده براي دولت دستنشانده پشتوانه مناسبي تلقي مي شوداما اين موج توسط عوامل خارجي و با استفاده از ابزار رسانه قابل كنترل و هدايت بوده و حتي عليه خود دولت جديد نيز قابل بكارگيريست .
3 - بدليل حضور مردم در صحنه وقايع سياسي ، ارتش به عنوان يكي از اركان قدرت حكومت فاقد تاثيرگذاري لازم خواهد شد و حكومت نمي تواند از ارتش بعنوان ابزاري جهت اعمال قدرت داخلي خود استفاده كند .
4 – با توجه به گزينه 2 و 3 ، حكومت كشور هدف فاقد انسجام اجتماعي و ثبات سياسي لازم ، جهت تاثيرگزاري پر قدرت بر تحولات بين المللي خواهد بود كه اين گزينه اصلي ترين گزينه براي پياده سازي تغيير در يك كشور ( در تئوري شما ) مي باشد.
با توجه به توضيحات بالا ، مردم سالاري و دموكراسي به معناي خواست واقعي مردم از بين مي رود و محافل پشت پرده با مهندسي افكار عمومي هدايت جامعه را در دست مي گيرند.
============================================
خداييش تئوري قشنگيه !
اما
اول اينكه خود من با اين كلمه انقلاب در اصطلاح انقلاب رنگي مشكل دارم . زماني كلمه انقلاب به يك رويداد اجتماعي اطلاق مي شه كه شاهد تغييرات گسترده در ساختار قدرت جامعه باشيم و نظام سياسي حاكم دچار دگرگوني بشه . همان چيزي كه شما انقلاب سخت مي ناميد . ولي من با اين كلمه انقلاب مخملي موافق نيستم . چرا كه سير تحولات ، بيشتر يك قيام و شورش را نشان مي دهد و موج ايجاد شده بسيار سريع فرو نشسته و ساختارهاي سياسي تغيير چنداني نمي كنند .اگر از كلمه انقلاب استفاده نكنيم ، سير تحولات بعدي همچون عدم تغيير اساسي ساختار سياسي يك كشور نيز قابل فهم تر مي شود .

دوم براي امثال XX222ir ، Dexon ، Rezat1980 و اكثر كاربران ميليتاري حلقه هاي مفقود اطلاعاتي وجود دارد. شما را نمي دانم !
ما هيچ شناختي از سير تحولات در حال رشد اجتماعي ، سياسي و اقتصادي در يك كشور خارجي آن هم در طي دوره هاي زماني طولاني نداريم . جمع آوري و پردازش اين اطلاعات از منابع متفاوت توسط يك نفر غير ممكن مي باشد و اطلاعات اينچنيني عموما در اختيار عامه قرار نمي گيرد. تا حالا جزوه اي ديده ايد در مورد ساختار سياسي و اجتماعي يك كشور ديگر ! پس تحليل هاي ما نيز ناشي از اخبار داخلي و تيترهاي خبري رسانه هاي خارجي مي شود ! ( كساني مثل من، ضعف اطلاعاتي داريم كه هم خوبه و هم بد ) پس مجبوريم تحليل خود را با تغيير اطلاعات موجود بهينه كنيم.

سوم آنكه تئوري شما شايد در برابر حوادث تونس پاسخ گو باشد اما آنچه كه در مصر و رويدادهاي مربوط به آن در حال اتفاق افتادن است ، تئوري شما را دچار مشكل مي كند .
الف – مسئله وجود انبار باروت ،
آنچه كه در رسانه هاي ما و توسط برخي از تحليلگراني چون دكتر عباسي مطرح شده ، تحقير ملت مسلمان و عرب مصر توسط غربيهاست . نكته ديگر كه كمتر به آن پرداخته مي شود ، مشكلات اقتصادي مصر است . بسياري از تظاهر كنندگان مصري را جوانان جوياي كار تشكيل مي دهند . جواناني كه وضعيت اقتصادي و اجتماعي خود را با طبقه حاكمان مرفه خود مقايسه مي كنند و البته فقرا هميشه با ثروتمندان مشكل دارند.
مسئله اي را كه به نظر من ناديده گرفته مي شود ، تغيير رويكردها و نظرات جامعه به دليل گسترش ابزار رسانه هاي دوسويه مي باشد . ساختار فرهنگي و اجتماعي مصر پاسخ گوي فضاي باز انتشار اطلاعات نيست. مردم از تاثيرگذاري خود ، تفاوت موجود بين مصر و دنياي خارج ، عدم صداقت حكام آگاه مي شوند و آگاهي منشا حركت و تحول است.
ب – سردرگمي و دوگانگي در مواضع غرب
در صفحات قبل شما نظر كسينجر را منعكس كرديد به اين جملات او دقت كنيد :
[i][color=red]وقايع در مصر هم اكنون نوعي مسير تعيين شده را طي مي‌كنند كه ما نبايد سعي كنيم از خارج بر آن تاثير گذاريم. من معتقدم كه ارتش مصر به طور مشخص تصميم گرفته كه وي (مبارك) بايد برود. مسئله تنها اين است كه چگونه مي‌توانند خروج وي (از قدرت) را برنامه ريزي كنند. اين به معنا[b]ي يك دوره عدم اطمينان شديد[/b] است، چرا كه جمعيتي كه اين ناآرامي‌ها و اين انقلاب را رقم زده‌اند، در هدف خود براي سرنگوني مبارك متحد هستند، اما به طور مشخص اين ايده را كه مصر (بعد از مبارك) چه مسيري را بايد برود، هنوز مشخص نكرده‌اند. آنها اين ايده را هنوز توسعه نداده‌اند. نزاع در رابطه با اين مسير با خروج مبارك (از قدرت) تازه آغاز مي‌شود و اين همان موضوعي است كه بايد به آن بيانديشيم.
[/color][/i]
نگراني و سردرگمي و عدم اشراف به آينده در جملات كسينجر كاملا مشخص است .

همچنين تفاوت آشكاري مابين ديدگاه رژيم صهيونيستي و آمريكا وجود دارد .اين تفاوت آنقدر آشكار است كه عزيزاني چون آرماني وقتي داده هاي موجود درباره اختلاف بين آمريكا و اسرائيل غاصب را به تئوري انقلاب رنگين وارد مي كنند به نتيجه شگفت انگيزي مي رسند كه [color=red] احتمال اینکه امریکا با روی کار اومدن یک دولت اسلامگرا همانند ترکیه در مصر موافق باشه بسیار زیاده تا اسرائيل را در فشار بگذارد و اين كشور را با خود هماهنگ كند. [/color] icon_eek

[color=green]من به اين نتيجه رسيدم كه تغيير در مصر يك فرايند برنامه ريزي شده آن هم براي مقطع كنوني نبوده و حوادث تونس كه با شتاب بسيار زيادي تحت كنترل درآمد و بن علي بسرعت عقب نشست براي جلوگيري از تاثير بر مصر مديريت شده است .
هر آنچه كه در مصر اتفاق بيافتد كه كمك به كاهش مهاجرت به رژيم صهيونيستي و افزايش مهاجرت معكوس از اين غده سرطاني شود و يا حتي سرمايه گذاري در اين كشور جعلي را كاهش دهد به نفع جهان اسلام خواهد بود و وظيفه ماست كه بر تحولات مصر تاثيرگذار باشيم .
[/color]


 [/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بنا به دلايلي، پستم رو پاك كرده بودم.
لكن بعلت پاسخ جناب نجف به پست حقير، مجدداً پست رو قرار مي‌دم.
فقط پيشاپيش و در پاسخ به فرمايشات جناب نجف بزرگوار، عرض مي‌كنم كه :

[quote]بسمه تعالی

با سلام

مصطفی جان داداش مثل اینکه دوباره داری رو لبه تیغ راه میری ها....!!!!

داداش این بازی رسانه ای که شما گفتی فقط و فقط کار رسانه ایرانیه ؟؟؟!!!!

لابد راست راستشو هم این بی بی سی فارسی گفته و همقطارای غربیش مثل فاکس نیوز و ای بی سی و کریستیان امانپور و ....!!!

راستی شما زبون عربیت خوبه انشاءالله و یا بی بی سی فارسی صحبت اون بنده خدا رو ترجمه میکرد؟

به هر حال اون بخش مورد مناقشه شما زیاد تفاوتی در محتوا با متن ایرنا نداشت مگر در نحوه دیدگاه و ذهنیت شخصی شما!! که حالا چرا انقدر به رسانه های داخلیمون بی اعتمادی ، علتش بر حقیر پوشیده است .

یا علی مدد.[/quote]
عليكم السلام.
خير! قطعاً كار رسانه‌هاي غربي هم هست.
ولي من از رسانه‌هاي خودي كه هم مسلمان هستن و هم متعلق به جمهوري اسلامي و يكي از اصول اسلاميت، راستگويي و صداقت هست انتظار ندارم كه بخوان با تحريف جملات و فريب افكار عمومي، اذهان رو تخطئه بفرماين. والا از رسانه‌هاي متعلق به دستگاه امپرياليسم جهاني و ليبرال دموكراسي غربي كه از اصول ماكياولي همواره استفاده مي‌برن، هيچ انتظاري نيست!!
من اساساً با بازي رسانه‌اي رسانه‌هاي داخلي‌، اون هم عليه ملت خودمون، عليه طرفداراي نظام و انقلاب، عليه ملت حامي انقلاب مشكل دارم!! باز اگه بازي رسانه‌اي عليه دشمنان‌مون و بر روي مردم منطقه بود يه حرفي! مي‌گفتيم منافع ملي حكم مي‌كنه! ولي عليه ملت خودمون و فريب ملت خودمون، يه طورايي برام زيادي سنگين و ثقيل و غيرقابل هضمه!!

اما درخصوص زبان، هرچند كه با زبان عربي چندان بيگانه هم نيستم، ولي اگه زحمت مي‌كشيدين و لينك رو تماشا مي‌فرمودين، ملاحظه مي‌فرمودين كه ايشان به زبان دست و پا شكسته‌ي انگليسي صحبت مي‌فرماين و تمامي كلمات قابل فهم هستن.
پيشنهاد مي‌كنم يكبار ديگه، متن رو مورد مطالعه قرار بدين. فيلم رو هم ببينين. ادعاي رسانه‌هاي داخلي رو هم ببينين، بعد متوجه نكات ريزي كه دوستان سانسور فرمودن خواهيد شد!!
بخصوص درخصوص ادعاي «انقلاب اسلامي» بودن جنبش مردم مصر! يا تلاش براي تشكيل حكومت اسلامي!! يا حتي موضع‌گيري ايشان در قبال سخنان رهبر معظم انقلاب!

علي اي حال، همواره بر اين باور بوده و هستم و ان شاءالله خواهم بود كه كسي كه حق مي‌گه و با حق و حقيقت حركت مي‌كنه، نه نياز به سانسور داره و نه جعل خبر و مستندات. چون حقيقت، بسيار مشخص‌تر از هر سند و مدركي در كالبد زمان مي‌درخشه و اتفاقاً اين آثار جعلي، باعث آگاه‌تر شدن ملت‌ها خواهد شد و همين جعل، گاهي مي‌تونه حتي حقيقت رو قلب و معكوس جلوه بده و در ذهن انساني بي‌طرف، تبديل به دروغ بشه؛ درحالي كه عرياني حقيقت نيازي به مستندات دروغين نداره.

اگر هم بنده به رسانه‌هاي داخلي بي‌اعتمادم، به اين خاطر هست كه حرف و عمل يكساني ندارن. والا منابع خبري من، هم رسانه‌هاي داخلي رو پوشش مي‌ده و هم خارجي رو.

----------------------------------------------------

اين هم پست پاك شده‌ي حقير كه برادر نجف در پاسخ بهش، موارد فوق رو فرمودن :

[quote]waffen-ss

[b]اين مصاحبه رسمي يه عضو اخوان المسلمين.[/b]

[b]اخوان المسلمين مصر: از امام خامنه اي تشكر مي كنيم [/b]


به گزارش ايرنا ؛ شبكه تلويزيوني بي بي سي در يك برنامه زنده از 'كمال الحلباوي' يكي از اعضاي اخوان المسلمين مصر پرسيد: رهبر جمهوري اسلامي در نماز جمعه اين هفته در مورد اتفاقات مصر اظهار نظر كرده و گفته اند يك انقلاب سراسري اسلامي در منطقه در حال شكل گيري است واكنش اخوان المسلمين به صحبت هاي ايشان چيست؟

كمال الحلباوي پاسخ داد: 'من از 'امام' خامنه اي و تمام كساني كه از انقلاب مصر حمايت مي كنند تشكر مي كنم .'

وي افزود:‌ در مصر احزاب زيادي فعاليت مي كنند بنابراين قانون اساسي بايد تغيير كند و مردم بايد نمايندگان مجلس را خودشان انتخاب كنند. بعد از رفتن مبارك بايد انتخاباتي سالم برگزار شود و مردم نوع حكومت آينده را خودشان انتخاب خواهند كرد.

وي افزود: اگر آنها دولت اسلامي بخواهند كه اميدوارم اين طور شود، اين خواسته ملت است .
بي بي سي در حركتي زيركانه اظهارات ضد ايراني اخير احمد ابوالغيط وزير خارجه مصر را پيش كشيد كه عضو اخوان المسلمين هوشمندانه پاسخ داد: 'اول از همه وزير خارجه مصر بايد از وزارت كنار برود.

دوم اينكه او از روابط مسلمانان با هم شناخت درستي ندارد و در حرف هاي خود بايد از حمايت رهبران ايران از انقلاب مصر قدرداني كند .

با تاسف بايد بگويم وزير خارجه مصر با حملات غرب عليه ايران همراه شده كه اين قابل قبول نيست'.

بي بي سي در ادامه حوادث انتخابات ايران را پيش كشيد وكمال الحلباوي در پاسخ گفت:' من هم اميدوار بودم دولت خوبي مثل دولت ايران و رئيس جمهوري خوب و شجاعي مثل آقاي احمدي نژاد داشتيم.

' احمدي نژاد عقيده اش را بيان مي كند به درست يا به غلط بودن آن كاري ندارم، اگر كشورهايي مانند آمريكا و بريتانيا حق پيشرفت دارند چرا نبايد كشوري مانند ايران هم حق پيشرفت داشته باشد. كشورهايي مانند چين و هند از فن اوري هسته اي برخوردارند چرا كشورهاي مسلمان چنين حقي نداشته باشند'.

http://irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30227583

=========================

حتي العربيه هم تکذيب کرد موضع اخوان المسلمين رو. ديگه شکي در دروغين بودنش نيست.[/quote]

رضا جان.
قبلاً هم بهت گفتم. باز هم مي‌گم. زياد روي اخبار ايران تكيه نكن. چون اكثراً مصادره به نفع هست.

نمي‌دونم فيلم كامل اين تيكه از صحبت‌هاي اين بنده خدا رو ديدي يا نه.
بد نيست بخشي كه ايرنا ننوشته رو برات بنويسم :

[color=green]سوال‌ : آيا مي‌شه اسم اين اتفاقي كه الان در مصر افتاد رو انقلاب اسلامي گذاشت؟[/color]
[color=darkblue]پاسخ : نه. اين يك انقلاب اسلامي نيست! زچون اخوان‌المسلمين رهبري اين انقلاب را بعهده ندارد. و شعار اين انقلاب نيز اسلامي نيست.
بعد از خروج حسني مبارك، انتخاباتي برگزار خواهد ‌شد كه نتيجه‌ي آن يك مجلس دموكراتيك و يا شورا خواهد بود. در آن زمان مردم تصميم خواهند گرفت كه حكومت آينده چه باشد. مردم قوانين اسلامي يا هر قانون ديگري كه بخواهند انتخاب مي‌كنند.[/color]

[color=green]سوال : رهبر جمهوري اسلامي در نماز جمعه اين هفته در مورد اتفاقات مصر اظهار نظر كرده و گفته كه يك انقلاب سراسري اسلامي در منطقه در حال شكل گيري است واكنش اخوان المسلمين به صحبت هاي ايشان چيست؟[/color]
[color=darkblue]پاسخ : من از 'امام' خامنه اي و تمام كساني كه از انقلاب مصر حمايت مي كنند تشكر مي كنم. اما شرايط مصر كاملاً با ايران فرق مي‌كند. در مصر احزاب زيادي فعاليت مي‌كنند. احزابي مانند اسلامگراها، ملي‌گراها و چپ‌گراها. بنابراين قانون اساسي بايد تغيير كند. مردم بايد نمايندگان خود را انتخاب كنند...![/color]

ملاحظه فرمودين؟ اين بازي رسانه‌اي رسانه‌هاي خبري ايران هست كه هرجا كه به نفعشونه رو بولد مي‌كنن و هرجا كه به ضررشونه، سانسور خبري مي‌كنن!!

اگه آنتي شيلتر مناسبي داري و دوست داري اصل مصاحبه رو گوش بدي، مي‌توني از [url=http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/02/110206_l50_ekhvan_int.shtml]اين لينك[/url] كمك بگيري.

-------------------------------------------------------

من يه سوال ازت مي‌پرسم.
يه بار ديگه رجوع كن به اون موضع‌گيري اخوان المسلمين و بعد با اين حرف‌ها مقايسه كن و ببين چه فرقي كرده؟ مگه عين اون حرفا، اينجا هم گفته نشده؟ با اين تفاوت كه اين يكي ديگه فيلمش هست و قابل تكذيب نيست!!

اين به عنوان واكنش رسمي سايت انگليسي اخوان المسلمين اعلام شده :
«پاسخ اخوان المسلمين به آقاي خامنه اي، رهبر (جمهوري ) اسلامي ايران اين است: اخوان المسلمين اين انقلاب را انقلاب مردم مصر مي داند نه انقلاب اسلامي و انقلاب مصر متعلق به همه مسلمانان، مسيحيان، از همه گروه ها و فرقه ها است.»

حالا با فرض اينكه اصلاً يه نفر اين سايت رو هك كرده! از اين كه بالاتر نداريم؟!
حالا اين رو با اين مصاحبه مقايسه بفرمايين و ببينين آيا كوچكترين تغييري مي‌بينين؟

خلاصه اينكه برادر بزرگوار من.
با اخبار رسانه‌هاي ايران (كه من همچنان در عجبم كه چرا نوك پيكان اين بازي رسانه‌اي به سمت مردم خودمونه!!!)، بله! فرمايش شما صحيحه! اخوان المسلمين كاملاً از صحبت‌هاي رهبري حمايت كردن! انقلاب مصر هم اسلاميه! همه هم اسلام مي‌خوان!! اخوان المسلمين و مردم هم در پي ايجاد يه حكومت اسلامي هستن كه اصلاً هم ليبرال دموكراسي رو هم نيست!!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=blue][size=18]نظر سيدحسن نصرالله درباره انقلاب مصر [/size][/color]

دبيركل حزب‌الله با اشاره به اينكه ديكتاتورهاي حامي آمريكا در منطقه دوام زيادي نخواهند داشت، تصريح كرد كه با اين حال آمريكا نمي‌خواهد تجربه انقلاب اسلامي ايران دوباره تكرار شود.

به گزارش فارس، سيد "حسن نصرالله " دبيركل حزب‌الله لبنان در سخنراني امروز خود در گردهم‌آيي عليه پيمان "كمپ ديويد " و حمايت از ملت مصر كه سخنانش به طور مستقيم از شبكه‌هاي المنار لبنان و العالم بخش مي‌شد، گفت كه موضوع اعلام موضع حزب‌الله لبنان در قبال حوادث تونس و مصر به علت تعهد حزب‌الله به قرار گرفتن در كنار مظلومان و مقابل ظالمان است.

[color=blue]*حزب‌الله در كنار مظلومان و مقابل ظالمان مي‌ايستد[/color]
سيد حسن نصرالله دبيركل حزب‌الله لبنان در ادامه سخنراني امروز خود اظهار داشت: اگر نگاهي به گذشته بياندازيم ملاحظه مي‌كنيم كه خواهند گفت، معترضيني كه در شهرهاي مصر و ميدان التحرير تجمع كرده‌اند، را گروه‌هاي حماس و حزب‌الله يا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تحريك و تشويق مي‌كنند، ما در اين زمينه تجربه تلخي از رژيم مصر داريم.

نصرالله در ادامه اين سخنراني به موضوع اسارت تعدادي از اعضاي حزب‌الله در مصر اشاره كرده و گفت كه حزب‌الله تنها به دنبال اين بود كه برادران مبارز در غزه غذا و دارو بفرستد، اما آنها با بزرگنمايي و تحريف اين واقعه سعي كردند تا آن را تلاش حزب‌الله براي گسترش تشيع در مصر قلمداد كنند.

[color=blue]*حزب الله همبستگي خود را با ملت مصر اعلام مي‌كند[/color]

به گزارش فارس ، سيدحسن نصرالله افزود: ما تمام اين تهمت‌ها را به جان خريديم و گله‌اي نكرديم اما اكنون ما همبستگي و ايستادگي خود را در كنار ملت مصر و جوانانش اعلام مي‌كنيم همان طور كه همبستگي و ايستادگي خود را در كنار ملت ملت تونس و جوانانش نيز اعلام مي‌نماييم، اما پيش از پرداختن به سخنانم لازم است از دو ملت تونس و مصر به خاطر تاخير چند روزه در اعلام مواضعمان عذر خواهي و تاكيد مي‌كنم اين تاخير نه به خاطر ترديد و شگفت زدگي يا تامل در حوادث بوده چراكه تمام احزاب لبناني كه تاريخي ديرينه در مقاومت در برابر طرح‌هاي صهيونيستي – آمريكايي در منطقه دارند، هيچ‌گاه در نزاع ميان حق و باطل موضع نظارگر را بخود نخواهند گرفت و بدانيد هميشه نگران شما بوده است.

[size=18][color=blue]*جنبش مردم مصر يك انقلاب واقعي است[/color][/size]

وي ضمن ابراز همبستگي با مصري‌ها در انقلابشان گفت كه ما در مقابل يك انقلاب واقعي و كامل در مصر هستيم، انقلابي كه مسيحيان نيز در كنار مسلمانان و ساير اديان و زن و مرد و كوچك و بزرگ و بويژه جوانان در آن نقش دارند.

دبيركل حزب‌الله لبنان ادامه داد: ما اكنون در برابر انقلاب ملي و واقعي ملت مصر قرار داريم كه در آن مسلمانان و مسيحيان و جريان‌ها و جناح‌هاي مختلف اسلامگرا و سكولار و ملي و قومي در كنار هم در انقلاب مشاركت دارند و همه مصري‌ها اعم از زن و مرد و جوان و پير و دانشمند و كشاورز و نخبه حضور دارند، با اين حال حضور جوانان مصري در اين انقلاب از اهميت ديگري برخوردار است و به همين دليل است كه ما مي‌گوييم در برابر يك انقلاب واقعي قرار داريم كه نتيجه خواست، اراده و عزم ملت مصر است و همين خواست و اراده و عزم است كه شهيد و زخمي تقديم انقلاب مي‌كند و در اعتصاب بسرمي‌برد تا خود تصميم بگيرد كه چه مي‌خواهد و چه بايد انجام دهد و تا چه اندازه بايد انجام دهد و به كجا مي‌خواهد برسد و اوست كه تصميم مي‌گيرد چه بگويد و چه انجام دهد و تمام سخناني كه گفته آنها از خارج تحريك و تامين مي‌شوند،‌ اتهاماتي بيش نيستند و در عين حال هر كمكي كه از بيرون به رژيم مصر شود، مطمئن هستيم كه در برابر اراده ملت مصر و جوانانش درهم خواهد شكست.

[color=blue]*مهم‌ترين وظيفه ما تبيين ماهيت واقعي انقلاب مصر است[/color]

سيد حسن نصرالله گفت: [color=darkred]ما از همان روز اول با برادران مصري‌مان كه در عرصه حضور دارند مشورت كرديم و آنها به ما گفتند كه از موروثي شدن حكومت ناراضي‌اند و عليه آن بپا خواهند خاست، [/color]امروز همه چيز به پايان رسيد و من از برخي از تلويزيون‌هاي رسمي مصر سخناني شنيديم كه ما از آن واهمه نداريم و مطمئن هستيم اين سخنان اتهاماتي بيش نيستند كه در برابر اصالت و پاكدامني مصري‌ها سقوط خواهد كرد و امروز ما همبستگي خود را با ملت مصر و دفاع از اين انقلاب اعلام و تاكيد مي‌كنيم يكي از مهمترين مسئوليت‌هايي كه بر عهده ماست تبيين ماهيت واقعي و حقيقي اين انقلاب است.

[color=blue]*انقلاب مصر تسليم شدن در برابر آمريكا را نمي‌پذيرد[/color]

به گزارش فارس، سيد "حسن نصرالله " در ادامه سخنراني خود ماهيت و محور اصلي انقلاب مصر را اسلامي بودن دانست و گفت كه تفسيرهاي بسياري از دوستان اسرائيل و آمريكا مي‌شنويم كه سعي دارد اين انقلاب را انقلاب نان و گرسنگي معرفي كند، اما حقيقت آن است كه بر اساس افرادي كه در مصر تجمع كرده‌اند، ما در مقابل انقلاب كاملي قرار داريم كه انقلاب فقرا و آزادگان و انقلاب كساني است كه خواري و ذلت را رد مي‌كنند، اين انقلاب براي كساني است كه تسليم شدن در برابر آمريكا را رد مي‌كنند و اين انقلاب انساني، سياسي، اجتماعي و عليه ظلم و استبداد و فساد و گرسنگي و از بين بردن امكانات كشور و عليه سياست‌هاي دولت مصر در زمينه درگيري‌هاي اعراب و اسرائيل است.

[color=blue]* بايد برچسب‌هايي كه آمريكايي‌ها به انقلاب مصر مي‌زنند، بزداييم[/color]

دبيركل حزب‌الله لبنان تصريح كرد كه از مهم‌ترين وظايف كساني كه با انقلاب مصر اعلام همبستگي مي‌كنند، پاك كردن آن از تمام چيزهايي است كه آمريكايي‌ها و اسرائيلي‌ها مي‌خواهند به آن بچسبانند، ما قبلا شنيده بوديم كه انقلاب در تونس به دست آمريكا ايجاد شد و با هماهنگي و همكاري آمريكاييها ايجاد شده است، اين ظلم بزرگي به هر انسان عربي و مسلمان و آزاده است كه اين گونه در قبال انقلاب‌هاي مصر و تونس فكر كند، اين ظلم و اهانتي عليه ملت تونس و مصر است، و اراده و فرهنگ اين جوانان و ملت‌ها را زير سوال مي‌برد.

[color=blue]* براندازي رژيم مبارك از سوي آمريكا اهانت و ظلم به ملت مصر است[/color]

وي ادامه داد: چه كسي مي‌تواند باور كند كه آمريكا رژيمي را براندازي كند كه اين همه خدمات مفيد و ارزنده به آن ارزاني داشته و مخلصانه و صادقانه در خدمت منافع و آرمان‌ها و پروژه‌هاي آن در منطقه كار كرده است، حتي اگر از مقامات جمهوري خواه و دموكرات نيز اين موضوع را بشنويم، اما ممكن است كسي اينگونه باور كند كه آمريكا به اين صورت نظام مبارك را براندازي كند؟

[color=blue]*امام خميني(ره) شخصيتي صادق و وفادار به ملت و معتقد به نظام بود[/color]

نصرالله تصريح كرد كه اين همان چيزي است كه در انقلاب سال 1979 در ايران اسلامي نيز شنيديم،[color=red][size=18] در آن زمان مي‌گفتند كه امام خميني(ره) وابسته به سيا است و دولت آمريكا انقلاب اسلامي را در اصفهان و ساير شهرهاي ايران ايجاد كرده است، [/size] [/color]اما حقيقتي كه با پيروزي انقلاب و گذشت سال‌هاي متمادي واضح شد، اين بود كه ايشان شخصي وفادار و صادق و معتقد به اسلام بود و به دنبال خواسته‌هاي ملت و امت اسلام بود، در مورد جوانان مصر و تونس نيز وضع به همين صورت است.

[color=blue]*مبارك بدترين ديكتاتور منطقه است[/color]
دبيركل حزب‌الله لبنان ابراز داشت كه البته آمريكايي‌ها تلاش مي‌كنند كه اين انقلاب را براي خود مصادره كنند، آنها مي‌خواهند به اين ترتيب وجهه خود را در منطقه بهبود بخشند و خود را حامي ملت‌ها بنامند، آنهم بعد از اينكه ده‌ها سال از بدترين ديكتاتور‌هاي منطقه كه همان حسني مبارك است، حمايت كردند.

[size=18][color=blue]*بيشتر ملت عربي و اسلامي دشمن سياست‌هاي آمريكا در منطقه هستند[/color][/size]

وي به پروژه‌هاي اطلاعاتي و تحقيقاتي آمريكايي‌ها در زمينه مردم خاورميانه اشاره كرده و گفت كه آنها از سالهاي طولاني ما را زير نظر دارند، آنها پروژه‌هاي زيادي را براي شناخت رويكردهاي ملت‌هاي منطقه انجام داده‌اند، نتيجه اين پروژه‌ها و تحقيقات نيز در روزنامه‌هاي آنها موجود است، نتيجه اين پروژه‌ها به اين صورت است كه بيشتر ملت عربي و اسلامي دشمن سياست‌هاي آمريكا در منطقه هستند، البته اين بدان معني نيست كه با مردم آمريكا دشمن هستند، چرا كه بسياري از مردم آمريكا نيز از سياست‌هاي كشورشان در خارج خبر ندارند و بسياري اين سياست‌ها را قبول نمي‌كنند.

نصرالله به جنگ 33 روزه در لبنان و جنگ 22 روزه در غزه اشاره كرده و گفت كه اين جنگ‌ها با حمايت آمريكا از اسرائيل انجام شد، در عراق و افغانستان نيز اين كشور به صورت مستقيم وارد عمل شد، آمريكا در زمينه حقوق بشر و آزادي نيز سياست‌هاي دوگانه‌اي دارد.

[color=blue]* رژيم هاي عربي و ديكتاتور حامي آمريكا نزد ملت‌ها ارزشي و اعتباري ندارند[/color]

به گفته نصرالله، نتايج اين تحقيقات نشان داد كه تغييرات بزرگي در منطقه در حال وقوع است، آنها فهميده‌اند كه رژيم هاي عربي و ديكتاتور حامي آمريكا و غرب كه بر خلاف اراده ملت‌ها با آمريكا و اسرائيل همكاري مي‌كنند، نمي‌توانند زياد سر پا بمانند، آنها فهميده‌اند كه سران كشورهاي عربي نزد ملت‌ها ارزش و اعتباري ندارند، تحقيقات آنها نشان داده است كه برخي سران عربي و اسلامي كه سرافرازانه در زمينه فلسطين اعلام موضع كرده‌اند، مورد اعتماد و محبوب ملت‌ها هستند.

[color=blue]*آمريكا نمي‌خواهد تجربه انقلاب ايران دوباره تكرار شود[/color]

سيد حسن نصرالله افزود: به همين علت است كه آمريكا نگران آينده منطقه است،‌آنها از تجربه تلخ انقلاب اسلامي ايران براي خود عبرت گرفته‌اند و نمي‌خواهند كه اين موضوع دوباره براي آنها تكرار شود، آنها مي‌دانند كه همپيمانان آمريكا و غرب آينده خوبي در منطقه ندارند.

[color=blue]* تنها امنيت و منافع اسرائيل براي آمريكا مهم است[/color]

وي در ادامه سخنان خود تاكيد كرد كه تنها چيزي كه براي آمريكايي‌ها در منطقه مهم است، امنيت و منافع اسرائيل است، ‌براي آنها مهم نيست كه در كشورهاي منطقه چه كسي قدرت را در دست داشته باشد، براي آنها تنها اين مهم است كه كسي كه قدرت را در اين كشورها در دست دارد، و رئيس‌جمهور فلان كشور در راستاي منافع اسرائيل كار كند.

نصرالله ادامه داد: آنها مي‌دانند كه مقابله و درگيري‌هاي خونين در اين انقلاب براي آنها نتيجه‌هاي مصيبت‌باري دارد، به همين علت است كه‌ آمريكا مي‌خواهد در اين انتقال قدرت در مصر منافع خود را تامين كند، آنها مي‌خواهند در اين انتقال، مناسبات و پروژه‌هاي خود را در منطقه محافظت نمايند.

[color=blue]*حمايت صريح اسرائيل از مبارك و ديكتاتورهاي منطقه[/color]

به گزارش خبرگزاري فارس، دبيركل حزب‌الله لبنان در ادامه سخنراني امروز خود در گردهم‌آيي عليه پيمان كمپ ديويد و حمايت از ملت مصر گفت: نگاه كنيد كه اسرائيلي‌ها از 14روز پيش چگونه از حوادث مصر آشفته شده‌اند، قصد ندارم رژيمي را كه ملت آن امروز آن را به چالش كشيده است، توصيف كنم اما مي‌گويم كه نگاه كنيد كه اسرائيلي‌ها در مورد ارزيابي رژيم مصر و خدمات استراتژيك آن به اسرائيل از زمان پيمان "كمپ ديويد " تا به امروز اتفاق نظر دارند. اسرائيل امروز از درد شديدي سخن مي‌گويد و به خاطر بخت استراتژيك خود و از دست دادن همپيمان قدرتمند خود در منطقه رنج مي برد.

وي اظهار داشت: اسرائيلي‌ها در مورد حمايت از رژيم مصر و رئيس آن اتفاق نظر دارند و در نهايت بي‌شرمي اعلام مي‌كنند كه حامي اسرائيل در منطقه رژيم‌هاي ديكتاتور است و آمريكايي‌ها را سرزنش مي‌كنند.

[color=blue]*رژيم صهيونيستي براي حفظ مبارك براي محافل تصميم ساز دنيا فشار مي‌آورد[/color]

نصرالله تصريح كرد: ما در مقابل يك صحنه روشن و آشكار هستيم كه آنرا در مقابل ملت‌هاي عربي و اسلامي قرار مي‌دهيم ؛ رژيمي هست كه اسرائيل به اتفاق آراء خواهان آن است و شبانه‌روز تلاش مي‌كند و بر محافل سياسي تصميم‌گيرنده در جهان فشار مي‌آورد تا از آن حمايت كنند و در مقابل ملت اين رژيم خواهان سرنگوني آن است و ميادين پر از ميليون‌ها نفر است و صدها شهيد و هزاران مجروح داده‌اند و اكنون سوالي كه از مراجع ديني در كل جهان و تمامي آزادگان مطرح است اين است كه شما بايد در كدام جبهه قرار بگيريد؟ در جبهه اسرائيل مدافع اين رژيم و يا جبهه ملت مصري كه خواهان سرنگوني اين رژيم است؟

وي همچنين تاكيد كرد: من به تمامي كساني كه به روز حساب ايمان دارند مي‌گويم كه خداوند در مورد موضع‌گيري در اين لحظه تاريخي سوال خواهد كرد زيرا اين مسئله قضيه ملت، امت، تاريخ و آينده است و كساني كه امروز اعلام بي‌طرفي مي‌كنند و يا در جبهه ديگري هستند اگر اين انقلاب ناكام بماند در طول دهه‌هاي ديگر به دليل نتايج آن محاسبه خواهند شد.

[color=blue]*انقلاب مصر چهره منطقه را به نفع مقاومت تغيير مي‌دهد[/color]

سيد "حسن نصرالله " در ادامه سخنراني خود در مراسم حمايت از ملت مصر گفت: موضع ما بايد به طور قاطع ايستادگي در كنار ملت وفادار مصر و جوانان شجاع آن باشد، به ملت مصر به ويژه جوانان آن مي‌گويم كه ما در امور داخلي شما دخالت نمي‌كنيم شما خود تصميم مي‌گيريد كه چكار كنيد اما به عنوان دوست و برادر مي‌خواهيم ايمان، احساس و تمايلات خود را بيان كنيم.

وي اظهار داشت: ايمان ما مي‌گويد كاري كه شما انجام مي‌دهيد واقعا بزرگ و از مهم‌ترين فصل‌هاي تاريخ امت است، پيروزي شما چهره منطقه را به طور كامل به نفع ملت ما تغيير خواهد داد، شما وارد نبرد كرامت عربي شده‌ايد، كرامتي كه برخي حكام در طول دهه‌هاي گذشته آن را خوار كرده و به آن اهانت كرده‌اند.

وي افزود: كاري كه شما انجام مي‌دهيد اهميت آن كمتر از پايداري تاريخي مقاومت لبنان در جنگ 33 روزه و پايداري تاريخي در جنگ غزه نيست، ما در چهره شهداي شما چهره شهداي خود را مي‌بينيم و در پايداري شما در ميادين پايداري قهرمانان مقاومت در لبنان و فلسطين در مقابله با تمامي جنگ‌ها را مشاهده مي‌كنيم.

[color=blue]*اي كاش در كنار معترضان مصري جانم را فدا مي‌كردم[/color]

نصرالله خطاب به ملت مصر و جوانان آن تصريح كرد: ملت مظلوم ما امروز اميدهاي زيادي به شما، ثبات و پيروزي قاطع شما دارد و چه بسا به حق گفته‌اند كه مصر "ام‌ الدنيا " است ما به توانايي شما براي ايجاد تغيير ايمان داريم و مشتاق روزي هستيم كه ببينيم جايگاه تاريخي و متمدن مصر را به آن بازگردانده‌ايد.

وي در پايان گفت: اي جوانان عزيز مصر از بيروت چه مي‌توانم در پايان سخنانم به شما بگويم؟ اي كاش ما با شما در ميدان التحرير، ميادين قاهره، خيابان‌هاي اسكندريه، اسماعيليه،سوئز و ديگر شهرهاي بزرگ مصر بوديم، خدا مي‌داند كه چقدر اشتياق دارم كه اي كاش مي‌توانستم با شما باشم و خون و جانم را همانند يك جوان مصري براي اين اهداف شريف و گرانقدر فدا مي‌كردم.

نصرالله كه سخنانش با كف زدن ممتد حضار همراه بود، افزود: من امروز به نمايندگي از سوي حزب‌الله لبنان و تمامي گروه‌هاي مقاومت اسلامي لبنان و حزب ملي و تمامي كساني كه در اينجا تجمع كرده‌اند اعلام مي‌كنم كه تمامي امكانات خود را در اختيار ملت مصر و جوانان آن قرار مي‌دهيم و دعا مي‌كنيم و اميدواريم كه خداوند شما را پيروز و ثابت قدم گرداند و تمامي مستضعفان جهان را عزيز بدارد.

منبع: http://www.tabnak.ir/fa/news/146814

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=red][size=18]کمترین خاصیت سقوط مبارک برای حماس [/size][/color]

یک نویسنده آمریکایی در گفتگویی اختصاصی به خبرآنلاین گفت: هر دولتی که جانشین مبارک شود از مقاومت فلسطینی ها حمایت و با توسعه طلبی اسرائیلی ها مخالفت خواهد کرد.

ریس ارلیک، معتقد است اسرائیل در صورت سقوط مبارک با دو وضعیت مواجه خواهد شد که یکی بد است و دیگری بدتر و هیچ نقطه امیدی برای این رژیم در این تغییرات متصور نیست.

[color=blue][size=18]نویسنده کتاب پرفروش: "برنامه ایران: داستان واقعی سیاست آمریکا و بحران خاورمیانه" در گفتگو با خبرآنلاین با تصویر کردن دو حالت فوق برای اسرائیل در صورت سرنگونی مبارک ،تصریح می کند که در هر دو حالت اسرائیل متضرر خواهد شد چرا که کمترین تغییر رویکرد آن گشایش در مرز رفح خواهد بود که حماس نفع بسیاری از آن خواهد برد.[/size][/color]

به گفته گزارشگر سابق رادیو سراسری آمریکا در بدترین شرایط ، اسرائیل با دولتی اسلامگرا روبرو خواهد شد که حمایت آن از حماس وگروه های مقاومت و مخالفتش با اسرائیل قطعی خواهد بود و در بهترین شرایط دولت بعد از مبارک حاضر به ادامه رویه سابق نخواهد بود که بار دیگر به معنی نزدیک شدن آن به جنبش های فلسطینی است.

ارلیک با اشاره به اینکه هنوز باید رویدادهای مصر را یک قیام دانست و تازمانیکه رژیم مبارک ساقط نشده نمی توان به آن نام انقلاب داد به خبر گفت: سقوط مبارک به تنهایی برای ایجاد تغییرات مثبت کافی نیست .

[color=blue]او سپس با تایید اینکه شباهت های زیادی میان انقلاب ایران و وقایع مصر وجود دارد گفت: تفاوت هایی نیز وجود دارد که از جمله آنها مقطعی و ناگهانی بودن قیام مصر و دیگری نداشتن رهبری شناخته شده است.[/color]

منبع: http://www.tabnak.ir/fa/news/146597
****************************************************************
اين تحليل رو هم بخوانيد بد نيست:

[color=blue][size=18]قيام مصر با انقلاب مخملي تفاوت ماهوي دارد [/size][/color]

مصر امروز وارد چهاردهمين روز قيام سراسري عليه ديكتاتوري حسني مبارك شد. پس از استعفاي اعضاي دفتر سياسي حزب دموكراتيك ملي يا حزب حاكم در روز شنبه، اخوان المسلمين مصر گفت‌و‌گو با عمر سليمان، معاون حسني مبارك را از ديروزآغاز كرد تا روند انتقال قدرت در مصر آغاز شود.

روزنامه «تهران امروز» گفت‌و‌گویی داشته است با حجت الاسلام هادي خسروشاهي اولين رئيس دفتر حفاظت منافع ايران در قاهره در عصر پس از انقلاب اسلامي درباره آخرين تحولات مصر، به‌ويژه نقش اخوان المسلمين. گفتني است كه خسروشاهي صاحب بيشترين تاليفات و ترجمه‌ها در خصوص جريان اسلامگرايي در شمال آفريقاست.

[color=blue]به عنوان اولين سوال بفرماييد چرا به‌رغم وجود رژيم‌هاي مشابه در دو كشور مصر و تونس جرقه‌هاي انقلاب مردمي با عنايت به حضور تشكيلات مبارز اخوان‌المسلمين از كشور مصر شروع نشد؟[/color]

حداقل از شش ماه قبل و به‌ويژه پس از انتخابات مجلس شعب در ماه نوامبر 2010 كه با طرد و حذف كانديداهاي همۀ احزاب و گروه‌هاي سياسي كشور همراه بود، آغاز يك تحول بنيادي و ريشه‌اي در مصر، قابل درك و پيش بيني بود و اصولا اين حركت عظيم ميليوني برضد حكومت ديكتاتوري 30 ساله آقاي حسني مبارك و باند او، كه اغلب افراد آن هم مانند خود وي سالياني متمادي است كه بر اريكه قدرت تكيه زده اند، نمي‌تواند محصول يك حادثه ديگر باشد. البته مردم تونس در قيام عمومي خود بر ضد ديكتاتوري ژنرال زين العابدين بن علي پيشگام شدند ولي اين امر انگيزه اصلي در قيام مردم مصر نبود بلكه با توجه به زمينۀ مساعد مي‌تواند به عنوان يك شوك آگاهي بخش تلقي شود.

اصولا بايد توجه داشت كه پس از برقراري حكومت فردي و استبدادي توسط سرهنگ عبدالناصر و سركوب فراگير و بي‌رحمانه هر نوع حركت مخالفي ـ اعم از اسلامگرا يا حتي سكولار مانند حزب الوفد ـ مردم مصر از هر نوع اصلاح و تغييري نااميد شدند، به‌ويژه كه رهبري احزاب و سازمان‌هاي سياسي، به‌ويژه حركت اخوان المسلمين يا اعدام شدند و يا به زندان رفتند و يا فراري شدند، امكان هر نوع فعاليتي از مردم سلب گرديد.

از سوي ديگر شعارهاي پر زرق و برق ولي توخالي ناسيوناليستي عربي و داعيه رهبري جهان عرب، بخشي از مردم مصر را سرگرم ساخت. درواقع آنها به اميد تحقق وعده‌هاي قوم گرايان و حزب واحد ناصري، در انتظار باقي ماندند تا اينكه انور سادات روي كار آمد و فشار و سركوب را بيشتر كرد و سپس حسني مبارك هم آن را با برقراري حالت فوق العاده ـ كه از 30 سال پيش تاكنون ادامه دارد ـ تحكيم نمود و بدين ترتيب مردم مصر در عمل و به قول خود «تسليم امر واقع» شدند و در انتظار دريچه‌اي براي آزادي و استقلال ماندند. به هرحال استمرار اين روش و رياست مادام العمري آقاي حسني مبارك كه تازه در فكر بود كه فرزند خود ـ جمال ـ را از سوي حزب حاكم ـ حزب ملي دموكراتيك ـ بعد از خود، كانديداي رياست‌جمهوري نمايد، همراه با فقر وحشتناك و بيكاري فراگير و زيرخط فقر بودن بيش از 30 ميليون نفر، به‌علاوه سياست خائنانه حاكميت مصر در قبال مسائل جهان اسلام و عرب، به‌ويژه مسئله فلسطين كه موجب شرمساري رنج و درد اغلب مصري‌ها شده بود، باعث گرديد كه بالاخره جرقۀ انقلاب عمومي زده شود و به شعله‌هاي آتش فشاني تبديل گردد كه بي‌شك تا پيروزي مردم هم اين آتش، خاموش نخواهد شد.

[color=red]تاكتيك‌هاي معترضان[/color]

[color=blue]چرا تاكنون هيچ جنبشي رهبري و محوريت اين قيام را بر عهده نگرفته است؟[/color]

اين خود تاكتيك درستي براي فراگير ساختن قيام و روشي منطقي در قبال توطئه‌هاست كه نتواند با سركوب يك گروه و يك سازمان مدعي رهبري جنبش مردم را متوقف نمايد و مردم را از نو دلسرد و مأيوس سازد. در اين ميان، به‌رغم اينكه سازمان اخوان‌المسلمين كارگردان اصلي تظاهرات ميليوني بوده و حتي انتظامات و اداره آن را در ميدان آزادي ـ ميدان التحرير ـ به عهده دارد، براي جلوگيري از حساسيت غربي‌ها و دشمن صهيونيستي و از همه مهمتر، پيدا شدن اختلاف در درون احزاب و سازمان‌هاي سياسي، تمايلي به محور نشان دادن خود بروز نداد، همان روشي كه شيخ راشد‌الغنوشي، رهبر نهضت اسلامي تونس، نيز در پيش گرفت و در مصاحبه خود هنگام ورود به كشور، اعلام داشت كه با همۀ گروه‌هاي سياسي، براي ايجاد يك كشور آزاد و يك حكومت دموكراتيك همكاري خواهد كرد.

[color=red]البرادعي صلاحيت ندارد[/color]

[color=blue]نقش البرادعي تا چه حد در اين مبارزات موثر است و ايشان تا چه اندازه امكان به‌دست گرفتن قدرت را دارند؟[/color]

آقاي محمد البرادعي، مطلقا نقشي در مبارزات كنوني مردم مصر ندارد و هرگز صلاحيتي هم براي در دست گرفتن قدرت را ندارد. آقاي البرادعي پس از 25 سال اقامت در خارج از كشور، ناگهان به فكر اصلاحات در مصر افتاد و چند نفري را دور خود جمع كرد اما موفقيتي به دست نياورد تا اينكه با آغاز حركت مردم به سرعت از «وين» به «قاهره» برگشت و در «نماز جمعه» شركت نمود تا خود را جانشين حكومت كنوني بنامد.

اما واقع امر اين‌است كه آقاي «البرادعي» چيزي شبيه «شاپور بختيار» شاه ايران است كه از سوي غرب، براي جلوگيري از حاكميت مردم و اسلامگراها به صحنه آمده و مطرح شده است گرچه او «مصري الاصل» است ولي هيچ‌گونه ريشه‌اي در ميان مردم ندارد. روش غيراخلاقي او در مسئله هسته‌اي ايران و گزارش‌هاي غيرواقعي و دوپهلوي او براي رضايت آمريكا و اسرائيل نشان مي‌دهد كه آبشخور البرادعي از كجاست.

به‌رغم وجود بزرگترين دانشگاه اسلامي اهل سنت در اين كشور، چرا تاكنون علما و رهبران آن اقدام شايسته‌اي در رويارويي با رژيم مبارك از خود بروز نداده و صرفا به حضور خود در ميان معترضين اكتفا كردند؟

البته «الازهر» بزرگ‌ترين و قديمي ترين دانشگاه اسلامي اهل سنت است و سابقه درخشاني در تاريخ دارد و اغلب علما آن همواره در حركت‌هاي مردم در كنار آنها قرار داشتند. اما متأسفانه در دوران ديكتاتوري عبدالناصر، انتخاب «شيخ الازهر» كه در اختيار شيوخ الازهر بود، به «رئيس‌جمهوري» محول شد و اين امر، استقلال و اهميت و ارزش الازهر را از بين برد و نابود ساخت. يعني از آن تاريخ تاكنون، شيوخ الازهر را رئيس‌جمهوري ـ عبدالناصر، انور سادات و حسني مبارك ـ تعيين يا انتخاب كرده‌اند و آنها در واقع به ابزاري تبديل شده‌اند و چاره‌اي ندارند جز اينكه بايد در جناح حاكميت حركت كنند!

و روي همين اصل، متأسفانه در بسياري از مسائل جهان اسلام و عرب، به‌ويژه مسئله فلسطين و در قرارداد ننگين «كمپ ديويد»، الازهر نقشي را كه بايد بر عهده داشته باشد، ايفا نكرد و به‌طور خلاصه مي‌توان گفت كه متأسفانه اكنون اغلب علما مصر عملا كارمندان دولت هستند و به‌طور طبيعي نمي‌توانند برخلاف نظر دولت، كاري انجام دهند.

البته در حركت اخير مردم مصر، پس از تأخيري قابل تأمل، گروهي از علماي الازهر، در تظاهرات شركت و يا بيانيه‌هايي در دفاع از مردم صادر كردند. بخشي از اعضاي «مجمع البحوث الاسلاميه» مانند شيخ دكتر محمد عماره با سخنراني‌ها و مصاحبه‌هاي خود، موضع واقعي الازهر را در تأييد انتفاضه مردم، اعلام داشتند و حتي برادر عزيز ما شيخ محمد عماره، در بيانات تلويزيوني خود رسما سقوط كامل رژيم مبارك را اعلام كرد و گفت كساني كه علاقه‌اي به ديدار با آقاي حسني مبارك دارند، مي‌توانند در «تشييع جنازه او و حكومتش» شركت كنند و اين نوع بيان نشانگر موضع گيري واقعي الازهري‌ها ـ غير از فقهاي السلطه و علماي الشرطه ـ مي‌تواند باشد.

[color=blue]در نظر بسياري از مردم اين قيامها به تحريك و حمايت بعضي از كشورهاي غربي انجام مي‌شود. اين نظر تا چه اندازه مي‌تواند صحيح باشد؟[/color]

قيام مردم مصر، با قيام‌هاي مخملي‌اي كه در چند سال گذشته در بعضي از كشورها شاهد آن بوده ايم، فرق ماهوي دارد در قيام‌هاي مخملي، اهداف كساني كه پشت پرده هستند اجرا مي‌شود و مثلا حكومتي بر سر كار مي‌آيد كه هوادار غرب يا شرق باشد اما در قيام‌هاي مردمي، مانند قيام مردم تونس و مردم مصر و فردا در يمن، اردن و... نتيجه كاملا برعكس است، يعني حكومت‌هايي سرنگون مي‌شوند كه عامل امپرياليسم به‌شمار مي‌روند و عناصري بر سر كار مي‌آيند كه خواستار استقلال و آزادي مردم و كشور خود هستند. به هرحال تصور اينكه اين قيام‌ها به تحريك و تشويق غربي‌ها انجام مي‌پذيرد، كاملا غير منطقي است زيرا كه غرب از عناصر مزدور وابسته به خود، تا روزي كه مي‌تواند، پشتيباني مي‌كند اما وقتي كه شاهد انحطاط و سقوط قطعي آنها مي‌شود، بلافاصله موضع ديگري را اعلام مي‌دارد تا در فرداي آن كشور، جاي پايي داشته باشد و به قول خودشان، مانند مسئله ايران «دچار بحران دائمي و اصلاح ناپذير» نگردند.

[color=blue]آيا آمريكا و رژيم صهيونيستي به خاطر خوش خدمتي‌هاي مبارك به آنان اقدامي در جهت ابقاي او از خود نشان مي‌دهند و يا ترجيح مي‌دهند نظام حكومتي ديگري روي كار آيد؟[/color]

آمريكا و رژيم صهيونيستي به‌رغم علم كامل به اهميت بقاي مبارك در رأس حكومت در مقابل يك قيام عمومي، نمي‌توانند از آن دفاع كنند و هرگونه اقدامي، مانند دورۀ انقلاب اسلامي، در نهايت به ضرر آنها تمام خواهد شد. مثلا در مصر، شاهد بوديم كه گروهي از اوباش به عنوان پشتيباني از رژيم مبارك، با چوب و چماق و سنگ به مردمي كه در ميدان التحرير كاملا به‌طور مسالمت آميز حضور داشتند، حمله كردند و عده‌اي كشته و زخمي شدند اما نتيجه آن شد كه حتي غربي‌ها آن را تقبيح كردند و آقاي احمد شفيق به اصطلاح نخست وزير انتصابي آقاي حسني‌مبارك هم مجبور شد كه در اولين مصاحبه مطبوعاتي خود از وقوع آن عذرخواهي كند.

به‌هرحال غرب و رژيم صهيونيستي چاره‌اي ندارند جز اينكه برپايي نظام حكومتي جديد را بپذيرند و البته كاملا نگران آينده هستند چون به‌خوبي مي‌دانند هر نظامي كه در مصر بر سر كار بيايد، روش‌هاي خيانت بار سادات و مبارك را ادامه نخواهند داد و براي جلب رضايت مردم آن روش‌ها را كنار خواهند گذاشت.

[color=blue]نظرمجلس الشعب مصر درباره تحولات فوق چيست با عنايت به اينكه در سالهاي اخير تعدادي از نمايندگان از حزب مخالف نيز وارد مجلس شدند؟[/color]

مجلس ملي(الشعب) اين كشور با انتخابات رسوايي كه انجام گرفت اصولا مشروعيتي از نظر مردم ندارد تا بتواند درباره تحولات اخير كشور اظهارنظر كند. تازه همين رژيم هم وعده داده كه به تخلفات حاصله در انتخاب افراد، دو ماه بعد رسيدگي خواهد كرد! و بدين ترتيب مجلس هم تشكيل جلسه خود را به تعويق انداخت.

البته در دوره قبل تعدادي از افراد وابسته به احزاب مخالف از جمله اخوان المسلمين در مجلس حضور داشتند ولي اين بار، طبق درخواست آقاي مبارك 99 درصد نمايندگان وابسته به حزب حاكم انتخاب شدند و جالب است بدانيم كه در نظام‌هاي ديكتاتوري مانند تونس و مصر، هميشه رئيس‌جمهوري ـ تنها كانديدا ـ با رقم 99 درصد آرا انتخاب مي‌شوند و اين نشان دهنده ماهيت نظام‌هايي است كه امروزه ملت‌ها بر ضد آنها قيام كرده‌اند.

[color=blue]آيا با عدم وجود ليدر و رهبري مشخص آيا اين قيام به پيروزي و بركناري آقاي مبارك منجر مي‌شود و چه تضميني وجود دارد كه مصر به وضعيت عراق دچار نشود؟[/color]

شرايط داخلي كشورها در همه جا يكسان نيست. در تونس و مصر انتخاب رهبري ويژه مقدور نيست، چون شخصيتي مثلا مانند امام خميني (ره) و يا شهيد حسن البنا موجود نيست كه بتواند با كاريزماي خاص در قلوب اكثريت جاي داشته باشد.

در اينكه آقاي مبارك بركنار خواهد شد ـ يا درواقع عملا بركنار شده است ـ شكي نيست و پس از پيروزي مردم بايد با توجه به قانون حاكم، دادستان كل به عنوان رئيس موقت دولت زمام امور را به‌دست بگيرد، تا به مسئله انتخابات اصلي بپردازد.

وضعيتي كه در عراق پيش آمد نتيجه دخالت مستقيم اشغالگران خارجي و در رأس آنها آمريكاست. در مصر شرايط براي به‌وجود آمدن وضعيتي مشابه وضع عراق، مطلقا وجود ندارد و اصولا مردم مصر يا رهبران احزاب، براي رسيدن به هدف، به «جنگ قدرت» نمي‌پردازند و با قبول اصول دموكراتيك به ميدان مي‌آيند در نتيجه هم به‌طور طبيعي، مطلوب خواهد بود.

[color=red]احتمال ائتلاف اخوان‌المسلمين با الوفد[/color]

[color=blue]به نظر شما موقعيت كنوني و آينده اخوان المسلمين مصر چگونه خواهد بود؟[/color]

البته حزب «الوفد» از لحاظ تاريخ تشكيل، قديمي تر از اخوان المسلمين است ولي موقعيت كنوني اخوان، خيلي محكمتر از «الوفد» و يا ديگر سازمان‌هايي است كه خود را «حزب» مي‌نامند ولي حزب واقعي نيستند مانند؛ «حركه كفايه»، «التجمع»، «الناصري»، «الاحرار» و امثال آنها كه از اعضاي يك خانواده يا چند دوست آشنا تشكيل شده‌اند و در واقع نمي‌توان آنها را حزب ناميد.

«حزب الوطني ديمقراطي» حاكم هم كه مانند حزب «رستاخيز» شاه، عده‌اي از كارمندان و فرصت طلبان را گرد هم آورده است را قاعدتا بايد «منحله» ناميد و با توجه به سابقه آن، ديگر نمي‌تواند در عرصه سياسي مطرح باشد.

البته چند نام و عنوان ديگر هم مانند «حزب الغد» و يا «الشباب المصري» و «گروه البرادعي» ـ جمعيت ملي تغييرـ وجود دارند. ولي اين گروهك ها، كوچك‌تر از آن هستند كه بتوانند جايگزين و آلترناتيو موفق در حاكميت بعدي مصر باشند. بدون كوچك ترين ترديدي «اخوان المسلمين» سازمان يافته ترين و متشكل ترين حزب سياسي كشور است و «حزب الوفد» پس از آن، مي‌تواند به عنوان يك حزب سابقه دار، خود را مطرح سازد و البته به‌رغم مسائلي كه دارد، اخوان المسلمين بعيد نيست كه با آن در تشكيل حكومت آينده، ائتلاف كند و يك بار هم در دوران حاكميت كنوني با آن ائتلاف كرد و كانديداهاي خود را به مجلس شعب فرستاد.

البته آمريكا و رژيم صهيونيستي و حسني مبارك و عمر سليمان، از نفوذ و گسترش دامنه فعاليت‌هاي اخوان در حوادث اخير سخت نگران هستند. آقاي مبارك در مصاحبه با يك شبكه تلويزيوني آمريكايي به صراحت گفت: من آماده هستم كنار بروم، ولي بي‌ترديد پس از من، اخوان المسلمين حكومت را به دست خواهند گرفت و قائم مقام او آقاي سليمان، به خيال اينكه هنوز و مانند گذشته «حاكم اصلي» مصر است، در مصاحبه خود ضمن اعلام نقص اصلي در اين جريانات و راه اندازي تظاهرات ميليوني و جمع شدن مردم در ميادين شهرهاي عمده مصر به‌ويژه «ميدان التحرير»، مدعي شد كه اينها توطئه‌اي است كه از سوي اخوان المسلمين اجرا مي‌شود. وي سپس مردم شركت كننده در اين ماجراها را عناصر مزدوري ناميد كه از «خارج» الهام مي‌گيرند. عمر سليمان در حاليكه فكر مي‌كرد هنوز بر قدرت سوار است، از موضع بالا اعلام كرد كه حاضر است با اين نيروها به «گفت‌وگو» بنشيند، ولي به اين نكته اشاره نكرد كه چگونه حاضر شده است با گروهي «توطئه گر» و «مزدور اجنبي» سر ميز مذاكره بنشيند. عمر سليمان هنوز و با همان ذهنيت غلطي كه 22 سال در مقام عالي امنيت مصر، نقشه سركوب‌ها ودستگيري‌ها و محاكمه‌ها را براي استقرار حكومت حسني مبارك و باند حاكم، طرح و اجرا مي‌كرد، اكنون نيز مدعي مي‌شود كه دولت توان مقابله با شورش را دارد، اما اين بار غافل مانده كه ديگر خيلي دير شده است.

[color=red]مردم مصر انتقام نمي‌گيرند[/color]

[color=blue]به نظر شما تكليف مبارك و اعضاي كابينه او پس از پيروزي معترضين چگونه خواهد بود؟[/color]

مردم مصر انتقام جو نيستند، حتي وقتي «افسران آزاد» برضد شاه فاروق كودتا كردند، او را با تشريفات و با احترام بدرقه كردند و در كشتي خاص خودش، او را به خارج فرستادند. الان هم من ترديدي ندارم كه با مبارك و باند او كه 30 سال بر مردم سلطه داشتند و هرچه خواستند انجام دادند، مطابق قانون عمل خواهند كرد.

اتفاقا آقاي احمد شفيق در نخستين مصاحبه خود گفت اخلاق ما مصري‌ها كه «چند هزار ساله است، حكم مي‌كند كه «با احترام رئيس حكومت را بدرقه كنيم.» ولي بعضي از مخالفان به علت كشتارهاي اخير در ميدان التحرير، خواستار محاكمه و اعدام بعضي از مسئولان و آمرين اين كشتارها مانند حبيب العدلي وزير كشور درازمدت حسني مبارك شده اند.

و اكنون بايد منتظر باشيم و ببينيم كه آيا آقاي حسني مبارك خود كنار مي‌رود يا اينكه قائم مقامش عمر سليمان، به دستور آمريكا او را بركنار مي‌سازد تا خود نقش وي را بازي كند و از روي كار آمدن گروه‌هاي ملي و اسلامي جلوگيري نمايد يا اينكه مردم مصر سرانجام كل حاكميت كنوني فرعوني مصر را يكجا سرنگون مي‌سازند.

گفت‌و‌گو از: سيدمهدي ميرتبار
منبع: تهران امروز
منبع: http://www.tabnak.ir/fa/news/146737

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مصطفی جان البته الان بیست و سی اون مصاحبه رو پخش کرد و تقریبا این بخشهایی که شما گفتی که سانسور کردند رو پخش کرد.

و این حرفش رو هم این انقلاب اسلامی نیست و مردم باید انتخاب کنند رو هم پخش کرد.

این که گفتید فرقش چیه؟:

خوب مشخصه، این یکی کاملا محترمانه است.اونجا در مقابل کل خطبه رهبری فقط یه پاسخ کاملا مستقیم دادند.

اما اینجا با پیشوند محترمانه خطاب قرار داده و از حمایت تشکر کرده. توجه داشته باشید، که حرف من خطاب به وافن اس اس این بود که اخوان المسلمین اون بیانیه رو نداده و موضعشون فرق داره. که فرق داشت واقعا.
شما دیدید، طرف در جواب مجری بی بی سی، که سعی داشت، با پیش کشیدن توهین وزیر خارجه مصر به رهبری ، قضیه رو باز به سمت ایران و فتنه سال گذشته بکشونه، جواب داد که ابوالغیظ اول از همه باید بر کنار بشه. و بعدش انتقاد کرد از حمله ابولغیظ به ایران و تمجید کرد از احمدی نژاد. و گفت ما یه همچین آدمایی میخواهیم.

این ها رو هم فکر کنم شما فراموش کرده بودید... icon_eek که فکر کنم خیلی قضیه با اون یه خط ادعا شده در اون سایت کذایی فرق کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضا جان. من كه فرقي نديدم.
بحث احترام نبود.
در متن اون اظهار نظر، بيان شده بود كه انقلاب مصر، انقلاب اسلامي نيست.
در اينجا هم همين واژه تكرار شده بود.

حالا اگه در اينجا، اشاره‌ي مستقيم مجري به رهبر معظم انقلاب، موجب احترام و تشكر اين بنده‌ي خدا از ايشان شد، دليل بر تفاوت بين موضع‌گيري و اين مصاحبه نمي‌شه.
در هر دو امر، اصل بر انقلاب اسلامي نبودن اين جنبش بود كه البته در هر دو، فرمايش رهبر معظم انقلاب نقض و رد گرديد.

در بيانيه‌ي اخوان المسلمين هم به كسي توهين نشده بود. صرفاً بيان شده بود كه اين جنبش، انقلاب اسلامي نيست و همگانيه! همين.
ولي اون موقع به ما برخورد؛ چون نقض فرمايش رهبرمون بود. ولي الان كه ايشان از رهبر انقلاب بابت حمايتشون از انقلاب مصر تشكر نمودن و بعد همون حرف رو زدن، از نظر ما درسته و تأييد فرمايشات مقام معظم رهبري؟! من كه اينطور فكر نمي‌كنم.

ولي در كل نظر شما متينه و محترم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضا جان ، مگه اون نوشته هاي اون سايت اينترنتي ، بيانگر مواضع و نظرات اونها نيست ؟ قضيه هك شدن و اين چيزاست ؟
و در كل تفاوتي هم بين اين دو ديده نشد ! فقط اينجا با لطيف خواني و كمي كش و قوص هاي صداي مجري زنانه ( بيست و سي ) ، مقدار بر خورندگيش كمي كمتر بود ! تمام گذارش با صداي مجري مرد بود ، ولي به مصاحبه كه رسيد ، جاي پيرمرد 70 ساله ، صداي زن گذاشتن ! همين !
وگرنه مواضع كه همون بود !

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من حرفی از هک شدن نزدم بابا. icon_question

حاج مصطفی خدا بگم چی کارت نکنه icon_eek . یه تیکه میندازی به طرف مقابلت طرف مقابل هم باید همون تیکه رو توضیح بده. الحق که سیاستمداری :cry: [size=7](شوخی کردم.جسارتا)[/size]

ببین بنده حرفهام رو اون بالا زدم. در مقابل توهین وزیر خارجه مصر به رهبری اون حرفها رو زد و گفت ما خواهان افرادی مثل احمدی نژادیم، باز هم فرقی نمیکنه؟؟؟ در مقابل رسانه ای مثل بی بی سی فارسی.

باز هم به نظرات همه دوستان احترام میذارم. اما هنوز بر نظرم معتقد هستم. البته چندان هم مهم نیست.
قضایا خیلی پیچیده تر از این گفته های در عموم هست.

موافقید جناب آقا مصطفی ؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با خوبي يا بدي و عملكرد دكتر كاري ندارم. ولي در اينكه دكتر احمدي‌نژاد بشدت معروفيت به پا كرده و اتفاقاً بيشتر مدافعين دكتر، خارجي‌ها هستن تا ايرانيا شكي نيست! همين بررسي رسانه‌ها در زمان سفر ايشون به نيويورك، نشون دهنده‌ي اين هست كه دكتر حقيقتاً بزرگترين جنگ رسانه‌اي جهاني هست! به قول پروفسور مولانا، احمدي نژاد خودش يه رسانه‌اس.

پس تعجبي نكردم وقتي ديدم كمال الحبلاوي از دكتر احمدي‌نژاد حمايت كرد و يا در قبال حرف وزير مصري، از ايران دفاع كرد (مثل قضيه‌ي ايران خودمون هست كه وقتي ما از جنايات رژيم صهيونيستي دم مي‌زنيم، سبزي‌ها مي‌ريزن ازش دفاع مي‌كنن و مي‌‌گن ايران جنايات خودش رو جمع كنه، به اسرائيل كاري نداشته باشه!! البته منظور از سبزي، طرفداران مهندس موسوي نيست. كساني هست كه روبروي نظام و انقلاب و رهبري ايستادن و شمشير رو از رو بستن. والا كيه كه ندونه خيل عظيمي از طرفداران مهندس موسوي، در خلق حماسه‌ي 9 دي و 22 بهمن سهيم بودن).

ولي اصل موضوعي كه ايران به دنبالش بود و نرسيد، تأييد اسلامي بودن حركت مردم مصر بود.

با فرمايش برادر رضا موافقم.
شرايط پيچيده‌تر از اين حرفاست!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]پس تعجبي نكردم وقتي ديدم كمال الحبلاوي از دكتر احمدي‌نژاد حمايت كرد و يا در قبال حرف وزير مصري، از ايران دفاع كرد (مثل قضيه‌ي ايران خودمون هست كه وقتي ما از جنايات رژيم صهيونيستي دم مي‌زنيم، سبزي‌ها مي‌ريزن ازش دفاع مي‌كنن و مي‌‌گن ايران جنايات خودش رو جمع كنه، به اسرائيل كاري نداشته باشه!! البته منظور از سبزي، طرفداران مهندس موسوي نيست. كساني هست كه روبروي نظام و انقلاب و رهبري ايستادن و شمشير رو از رو بستن. والا كيه كه ندونه خيل عظيمي از طرفداران مهندس موسوي، در خلق حماسه‌ي 9 دي و 22 بهمن سهيم بودن). [/quote]

نمیتونم منکر این جنبه و این دلیل هم بشم....! اما میگم که همش نیست چرا؟ icon_eek

[quote]با خوبي يا بدي و عملكرد دكتر كاري ندارم. ولي در اينكه دكتر احمدي‌نژاد بشدت معروفيت به پا كرده و اتفاقاً بيشتر مدافعين دكتر، خارجي‌ها هستن تا ايرانيا شكي نيست! همين بررسي رسانه‌ها در زمان سفر ايشون به نيويورك، نشون دهنده‌ي اين هست كه دكتر حقيقتاً بزرگترين جنگ رسانه‌اي جهاني هست! به قول پروفسور مولانا، احمدي نژاد خودش يه رسانه‌اس. [/quote]

توی نظرسنجی محبوب ترین رهبران جهان از نظر جامعه مصر،فکر کنم، مال الجزیره بود.
سیدحسن اول شد و احمدی نژاد دوم...!!
این هم یه جنبه اش هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان همه دچار نوعی اشتباه شدید اینی که ایشون فرمودن انقلاب اسلامی مصر نیست بر می گرده به یک موضوع زبانی خاص که شما هیچ کدوم بهش توجه نکردین.

اینجا منظور از اسلامی نبودن انقلاب مردم مصر اونی نیست که شما فکر می کنین یعنی منظور اینکه گذاره های اسلامی در اون انقلاب دخالت نداره نیست کما اینکه ممکنه اول اینطور بوده باشه ولی الان داره این گذاره ها کم کم اسلامی میشه و من باز معتقدم این جریان داره از دست آمریکا و غرب در میره و منظور از این حرف این هست که مدتی پیش مطرح شد که این حرکت در مصر صدور انقلاب اسلامی (با مفهوم خاص) به معنای کپی انقلاب اسلامی ایران هست و رد اون توسط اخوان المسلمین رد اسلامی نبودن گذارها نیست رد این هست که قرار نیست اونها انقلاب اسلامی به معنای خاص اون (در زبان عربی) از ایران گرفته و در اونجا اجرا بشه.
حرف اخوان المسلمین هم همین هست که رهبر ما گفتن که ممکنه اون انقلاب اسلامی که در مصر میاد مثل مال ما نباشه و رهبر در همون خطبه به این موضوع اشاره کردن که در اونجا باید حکومتی اسلامی توسط مردم تشکیل بشه ولی نوعش رو باید خود مردم تعیین کنن.

این رو مطرح کرده بودن ایران می خواد ولایت فقیه رو صادر کنه به مصر و چه صحبت رهبر و چه حرف این بنده خدا یکی هست و اون اینکه رهبر گفتن این موارد دست خود مردم مصر هست همونی که سید حسن هم بهش اشاره ضمنی داره و حرفهای سید به معنای صدور سیستم حزب الله نیست و یا انقلاب و یا ولاین فقیه ایران.

مشکل اینجاست ما یک مفهون خاص و مفهوم عام اون رو (که در عربی این موضوع بسیار کاربرد داره و معنای عام و خاص اون با هم متفوت هست ) داریم یکی در نظر می گیریم و بعد تحلیل می کنیم و معلومه از وسطش چی در میاد.

در ضمن در هیچ کجای جهان رسم نیست آقا رو امام صدا کنن در عربی این لفظ فقط در مورد کسانی به کار میره که به شکلی فرد استفاده کننده این لفظ رهبری اون فرد رو قبول داره مثلا این لفظ فقط در مورد امام موسی صدر استفاده میشد در عرب و اعراب روی این تاکید داشتن ولی این لفظ برای اولین باره من می بینم در مورد رهبری ایران به کار میره رهبری که 20 و اندی ساله در سانسور شدید قرار گرفته تا اصلا کسی اون رو نشناسه چه برسه به اینکه امام هم صداش کنن کما اینکه الان در دنیا رئیس جمهور ما از رهبر شناخته شده تر هست و خیلیها حتی در دنیای اسلام حتی اقا رو نمی شناسن و از اون بدتر اینکه یک هماهنگی نانوشته بین تمام رسانه های غرب هست که به جای امام از لفظ ایت الله استفاده کنن.

دلیلش اشتباه اونها در مورد امام خمینی بود که خودشون با حرف زدن و تبلیغ نا خواسته باعث بزرگ شدن و شناختش شدن برای همین در مورد رهبر جدید ایران رویه سکوت مطلق رو در پیش گرفتن و نهایتا اگر اسمی هم میارن فقط همون لفظ ایت الله رو استفاده میکنن چون بار یک مقام دینی رو داره ولی امام با خودش بار رهبری دینی رو داره.

حالا وقتی این فرد میگه امام خامنه ای خودش کل موضوع رو می رسونه که این فرد چه تفکری داره فقط خیلی باهوش و زیرک داره اون رو در لفافه مطرح می کنه.

امیدوارم منظور رو رسونده باشم از اینکه لفظ عام و لفظ خاص در عربی چی هست البته نام علمیش شاید این نباشه ولی من اینطوری بیانش کردم.

مثلا مثل این می مونه که پیره مردهای قدیمی ما به هر کس اعتقاد به خدا نداشت (حالا کمونیست ، ماتریالیست ، لیبرال و یا هر چیز دیگه ای) می گفتن کمونیزم ولی اینجا لفظ فرق می کنه در افظ خاص یعنی فرد کمونیست هست ولی در لفظ عام معنا اینه که فرد خدا رو قبول نداره.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote name="xx222ir"][quote]
[quote]بعضي از برو بچ ميليتاري يك جوري حرف مي زنند كه انگار نعوذ بالله غرب خداي عصر جديد است !
[/quote]
ان شاءالله كه منظور شما، بنده باشم.
دست كم گرفتن دشمن و خودفريبي، سم مهلك جهان اسلام بوده كه باعث خواب چند صد ساله‌ي اونه.
[/quote]

با سلام
مصطفي گرامي
من بيشتر براي اين[color=darkred] جوش آوردم [/color] icon_eek

به نقل از جناب آرماني :
[quote]1- احتمال اینکه امریکا با روی کار اومدن یک دولت اسلامگرا همانند ترکیه در مصر موافق باشه بسیار زیاده . چه بسا داشتن یک زنگ خطر بزرگتر از حماس و حزب الله برای صهیونیستها لازم و واجبه.
این زنگ خطر نباید هیچ ارتباط عقیدتی یا سیاسی با ایران داشته باشه.
ظرف چند سال اخیر اسرائیل آنچنان که باید و شاید همگام با امریکا نبوده و بعضا در سیاست تک روی هایی از این رژیم دیده شده. تا جائیکه بسیاری بر این اعتقادن که امریکا وابستگی تام به این رژیم داره تا بلعکس اون.[/quote]

عزیز دل برادر توصیه میکنم اگر با خوندن نظرات مدام جوش میارین به جهت سلامتی حتما پرهیزات رو بجا بیارین
دوما من متوجه نشدم چطور از این دو استدلال شما متوجه شدین که بنده غرب رو خدای عصر جدید تلقی کردم !!! icon_question
کاش با صبر و حوصله بیشتر و دلایل محکمتر فرضیه ای رو یا اینکه تائید نمائید..
اینکه در یک تحلیل بخواین شخصی متهم به عقایدی کنین تحلیلتون از رسمیت خارجه. اگر ساعتی در جمع تحلیلگران و مشاوران میدان پاستور قرار بگیرین احتمالا از نقطه جوش خارج خواهید شد. دلیل محکم بیارین و رد کنین.
یکی از کاربران در تاپیک دیگه ای مساله ای رو که شاید در تفکر خودشون بود به بنده نسبت دادن.
شاید اکتفا به عدم پاسخگویی و ذکر جمله ای معنا دار این توهم رو ایجاد کرده که به راحتی هر انگی رو به هر کس بچسبانیم !
اگر متوجه مطلب نشدین میتونین در پی ام یا همینجا سوال رو مطرح کنین تا دلایل بیان شود.
موفق باشین
.............................................................................................................................

در مورد این مطلب
[quote]سوال : رهبر جمهوري اسلامي در نماز جمعه اين هفته در مورد اتفاقات مصر اظهار نظر كرده و گفته كه يك انقلاب سراسري اسلامي در منطقه در حال شكل گيري است واكنش اخوان المسلمين به صحبت هاي ايشان چيست؟
پاسخ : من از 'امام' خامنه اي و تمام كساني كه از انقلاب مصر حمايت مي كنند تشكر مي كنم. [color=red]اما شرايط مصر كاملاً با ايران فرق مي‌كند. در مصر احزاب زيادي فعاليت مي‌كنند. احزابي مانند اسلامگراها، ملي‌گراها و چپ‌گراها[/color]. بنابراين قانون اساسي بايد تغيير كند. مردم بايد نمايندگان خود را انتخاب كنند...! [/quote]

با یه جستجوی ساده از منابع معتبر پیرامون تاریخچه ، بنیانگزاران ، اعتقادات و عملکردهای اخوان المسلمین در گذشته براحتی میشه نقل قولهای صحیح رو تشخیص بدین یا اینکه بتونیم دورنمای آینده مصر رو با حضور این گروه تبین کنیم. لازم به ذکره که ارتباطات اخوان المسلمین با سایر گروه ها و انجمنها و .... بسیار کمک خواهد کرد تا ماهیت اون روشن بشه. چون این جماعت تاثیر پذیری بالایی از بیرون داشته و دارد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اپراي عزيز.
فكر كنم يكم داري اشتباه مي‌ري.
اولاً مصاحبه به زبان انگليسي بود نه عربي. ترجمه‌اش هم فارسي بود نه عربي!!
در مصاحبه هم همه چيز خيلي واضح بيان شده.
اگه حوصله داشتي، يه بار كامل نگاهش بكن. متوجه اشتباهت مي‌شي.

درخصوص امام ناميدم رهبرمون هم برداشتت اشتباهه.
فرمايش شما درخصوص لفظ امام در حالت دستوري درسته. ولي در بعد سياسي، اين موضوع خيلي مصداق پيدا نمي‌كنه. مثلاً خيلي از كسائي كه از امام موسي صدر نام مي‌برن، خود غربي‌ها هستن كه اصلاً هم به امامي و پيشوايي ايشون اعتقاد ندارن. يا حتي خيلي از رسانه‌هاي غربي، از لفظ امام خميني استفاده مي‌كردن. حال اينكه امام رو نمي‌دونستن با الف مي‌نويسن يا با عين!!

بعد هم برادر بزرگوار من. اون امام خامنه‌اي و سيد القائدي كه سيد حسن مي‌گه كجا و اين تعارفات كجا!
قرار نيست كه خودمون اسير تفكرات خودمون شيم كه!
قضاياي امام و پيرو، بسيار متفاوته و در لفظ خلاصه نمي‌شه.

مگه اينكه همون‌قدر رهبرمون، امام ايشون باشن كه براي ما، مثلاً امام علي النقي (ع) اماممون هست و حتي نمي‌دونيم چند سال زندگي فرمودن و چه عقايد و نظراتي داشتن!! يعني شيعه‌ي اسمي بودن!!

بهتره سعي كنيم به جاي اونكه از حرفاي اينا، اوني كه دوست داريم بشنويم رو بشنويم، اوني كه هست رو بشنويم تا قدرت تحليل رو ازمون نگيره!
والا ما هم به چيزي بيشتر از اين تحليل‌هاي سوپر فوق‌العاده‌ي تلويزيون خودمون نخواهيم رسيد!!

------------------------------------------------------------

در كل بهتره يه بار كامل اون مصاحبه رو نگاه بفرمايي.
ضمناً گزاره‌اي مشاهده نمي‌شه برادر جان. كماكان درگير بازي‌هاي رسانه‌اي خودمون شديم! آخرش اگه بفهمم چرا رسانه‌هاي ما، آتششون به سمت مغزهاي خوديه خيلي خوشحال مي‌شم!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.