DR_CHAMRAN

" توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)

Recommended Posts

مسئله خیلی روشنه , ما سلاح هسته ای نمیسازیم ولی برای امنیت کشور باید به آستانه ساختش برسیم.

 

شاید اینگونه بهتر باشد

ما سلاح هسته ای نمی سازیم ولی می خواهیم از قابلیت ها و تکنولوژی فناوری هسته ای بهره مند باشیم

 

چون حقیقت این است که بمب اتم برای کشورهای دارای آن کاری نمی کند جز هزینه ولی تکنولوژی هسته ای که پیش زمینه آن است موجب چرخش چرخ صنعت و فناوری آنها می شود و فرای این هزینه را جبران می کند در حالی که در کشورهایی نظیر پاکستان و کره شمالی فقط بمب هسته ای وجود دارد و کمتر از فناوری آن برای صنعت و تکنولوژی آن استفاده شده است

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

«آنتونی گاردنر» نماینده آمریکا در اتحادیه اروپا در جریان یک سخنرانی در انگلیس با ابراز «نگرانی های فزاینده» دولت کشورش درباره «ضعف های موجود در سازوکارهای تحریمی اتحادیه اروپا» گفته بود این نقائص به «مخالفان اجازه می دهند از گزندگی اقدامات تحریمی بکاهند.»

 

اگه دولت عزیز کاهش غیر واقعی و غیر اقتصادی قیمت نفت رو هم جزو تحریم ها حساب کنه ، مسلما این مذاکرات خیلی وقته که شکست خورده ... متاسفانه دولت فعلی هیچ « جایگزینی » برای مذاکرات نداره و تمامی طرح های اقتصادی و سیاسیش رو به این مذاکرات گره زده ...

  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگه دولت عزیز کاهش غیر واقعی و غیر اقتصادی قیمت نفت رو هم جزو تحریم ها حساب کنه ، مسلما این مذاکرات خیلی وقته که شکست خورده ... متاسفانه دولت فعلی هیچ « جایگزینی » برای مذاکرات نداره و تمامی طرح های اقتصادی و سیاسیش رو به این مذاکرات گره زده ...

 

بحث تکراری است ولی باز گفتنش بد نیست 

مذاکرات و حصول توافق تنها مسکن هایی برای کشور هستند و راه حل واقعی نیستند وتنها هزینه های فشار خارجی را کم می کنند چیزی که تا کنون محقق شده است

اما راهکار اصلی خروج اقتصاد از تک محصولی و تقویت تولید و اتصال دانشگاه ها ( علم ) به تولید و صنعت است که رهبری اقتصاد مقاومتی را به ما معرفی نمودند

پس حداقل دوستان از مذاکرات ، انتظار معجزه نداشته باشند 

اگر معجزه ای باید رخ دهد از داخل اقتصاد کشور است تا خار مرزها و اولین بحث آن بحث تولید کشاورزی و غذایی است که دوستان قبلا اشاره کرده اند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

بحث تکراری است ولی باز گفتنش بد نیست 

مذاکرات و حصول توافق تنها مسکن هایی برای کشور هستند و راه حل واقعی نیستند وتنها هزینه های فشار خارجی را کم می کنند چیزی که تا کنون محقق شده است

اما راهکار اصلی خروج اقتصاد از تک محصولی و تقویت تولید و اتصال دانشگاه ها ( علم ) به تولید و صنعت است که رهبری اقتصاد مقاومتی را به ما معرفی نمودند

پس حداقل دوستان از مذاکرات ، انتظار معجزه نداشته باشند 

اگر معجزه ای باید رخ دهد از داخل اقتصاد کشور است تا خار مرزها و اولین بحث آن بحث تولید کشاورزی و غذایی است که دوستان قبلا اشاره کرده اند

 

ما همون اولش هم این را می دانستیم ، موضوع اینه که دولت فعلی عملا هیچ برنامه ی اقتصادی نداره به جزء رکود فعلی ...

 

متاسفانه ساختار انتخاباتی توی کشور به گونه ای هست که روسای جمهور در چهار سال اول فقط به فکر این هستند که برای انتخابات بعدی رای جمع کنند ... دولت فعلی هم به صورت تقریبا علنی گفته که « دم کدخدا رو ببینیم تحریم کم بشه ، نفت بفروشیم و زندگی کنیم » و به صورت غیر علنی اضافه کرده « و باز رای بیاریم ! »

متاسفانه این رکود تورمی عملا داره اقتصاد رو ویران می کنه ، این رکود برای یک دوره ی 6 تا یک ساله تا حداکثر یک سال و نیمه می تونه مفید باشه ( برگردوندن حس ثبات نسبی به جامعه ) ولی بیش از این عملا باعث نا امیدی ملی و نابودی اقتصاد و در نهایت بی کاری می شود ...

 با این وضع ، میزان واردات کالاهای غیر ضروری و لوکس هم روز به روز بیشتر می شه که داره باعث چالش های اجتماعی می شه .

ویرایش شده در توسط blender
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دم کدخدا رو ببینیم تحریم کم بشه ، نفت بفروشیم و زندگی کنیم 

 

 

حقیقت این است که نتایج این مذاکرات نشان داده است ، علت بیشتر شکست های پیشین در مذاکرات وجود واسطه های اروپایی و روس و چینی بوده است

که اروپایی ها بله قربان گوی آمریکا و اسرائئیل بوده اند و روس و چینی ها دنبال منافع خود بوده اند 

این موارد همه و همه باعث عدم حصول راهکارهای منطقی شده است در آن سو می بینیم که فرانسه به عنوان حامی اصلی اسرائیل در این مذاکرات فقط سنگ می اندازد 

از این رو با خود آمریکا طرف شدن خیلی بهتر از مذاکرات نیابتی و محکوم به شکست است

 

 

ما همون اولش هم این را می دانستیم ، موضوع اینه که دولت فعلی عملا هیچ برنامه ی اقتصادی نداره به جزء رکود فعلی ...

 

 

برنامه عملی را به این راحتی نمی توان قضاوت کرد یا حداقل من به دوستان آگاه در تولید واگذار می کنم 

چرا که باید با چند شرایط مقایسه کرد 1 - شرایط قبل از دولت 2- شرایط قبل از تحریم 3- شرایط ایده آل 

تا بتوان میزان برنامه های عملی دولت را دریافت

خود من سمت کشاورزی طرح هایی را دیده ام ولی باید نتیجه این اقدامات را دید و نمی توان پیش داوری کرد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مشکل یک جای دیگه هم هست .

تا زمانی که بخشی از جامعه این ایده رو داشته شند م کدخدا رو ببینیم تحریم کم بشه ، نفت بفروشیم و زندگی کنیم » کشور به جایی نمی رسه ، حتی با لغو تحریم ها .

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

مشکل یک جای دیگه هم هست .

تا زمانی که بخشی از جامعه این ایده رو داشته شند م کدخدا رو ببینیم تحریم کم بشه ، نفت بفروشیم و زندگی کنیم » کشور به جایی نمی رسه ، حتی با لغو تحریم ها .

 

دقیقا فرمایش شما صحیح است، مذاکرات یک ابزار کمکی است نه راه حل 

و باید اقتصاد از حالت تک محصول وابسته به نفت خارج گردد و در غیر اینصورت باز داستان از نو روزی از نو 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

دقیقا فرمایش شما صحیح است، مذاکرات یک ابزار کمکی است نه راه حل 

و باید اقتصاد از حالت تک محصول وابسته به نفت خارج گردد و در غیر اینصورت باز داستان از نو روزی از نو 

 

با توجه به روحیات ایرانی ها ، شرایط فعلی بهترین و تنها شرایطی هست که فرصت رهایی ایران از وابستگی به نفت رو به ما داده ولی عملا هیچ !!

 

دولت داره خود فریبی می کنه و قیمت نفت رو سر 80 دلار می بنده در حالی که همین حالاش 50 دلاره و تازه اگه 7-10 دلار هزینه ی استخراجش باشه ، 40 دلار گیرمان می آمد و به خاطر تحریم های بانکی و نفتی عملا بین 10 -20 دلار برای ما منفعت داره ... صادرات نفت هم کاهش پیدا کرده !!

ویرایش شده در توسط blender
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

شاید اینگونه بهتر باشد

ما سلاح هسته ای نمی سازیم ولی می خواهیم از قابلیت ها و تکنولوژی فناوری هسته ای بهره مند باشیم

 

چون حقیقت این است که بمب اتم برای کشورهای دارای آن کاری نمی کند جز هزینه ولی تکنولوژی هسته ای که پیش زمینه آن است موجب چرخش چرخ صنعت و فناوری آنها می شود و فرای این هزینه را جبران می کند در حالی که در کشورهایی نظیر پاکستان و کره شمالی فقط بمب هسته ای وجود دارد و کمتر از فناوری آن برای صنعت و تکنولوژی آن استفاده شده است

 

خیر.

اهمیت و ارزش سلاح هسته ای (یا توان ساخت در کوتاه مدت) رو زمانی درک میکنید که دیوانه ای مثل صدام حسین در یکی از کشورهای همسایه به قدرت برسه که البته با توجه به وضعیت پاکستان و عربستان چنین چیزی بعید نیست! فرض کنید در جنگ با این کشورها یا نیروهای فرامنطقه ای به جایی برسیم که طرف مقابل توان اشغال کشور رو از دست بده و از طرفی قصد تغییر نظام رو داشته باشه , در این صورت اگه از سلاح هسته ای برای وادار کردن کشور به تسلیم استفاده بشه و یک موشک اتمی در یکی از کویر ها فرود بیاد چه واکنشی باید انجام بدیم؟ به خاطر جلوگیری از ادامه موشک باران (به خصوص شهرهای اصلی) کشور رو تسلیم کنیم؟ اطلاع دارید که  اوباما ایران و کره شمالی رو چند وقت پیش به صورت غیر مستقیم به حمله اتمی تهدید کرد؟ یا اینکه مجوز استفاده از سلاح های اتمی به فرماندهان نظامی آمریکا داده شده؟ معنی این حرف میدونید چیه؟ یعنی اگه در جنگ بن بستی ایجاد شد ارتش این کشور به راحتی میتونه از این ابزار استفاده کنه! و در این شرایط دست ما کاملا خالیه ولی در صورت داشتن موشک قاره پیما و توان ساخت سلاح اتمی ( آماده کردن طرح ها و تجهیزات و مواد) این خطر رفع میشه چراکه با داشتن حتی چند سلاح میشه طرف مقابل رو از تصمیمش منصرف کرد!

 

 

در مورد هدف از پیگیری برنامه هسته ای میشه گفت که کاربردهای صلح آمیز فناور هسته ای مورد توجه ایران قرار داره ولی در کنارش میشه  در مورد مسئله نگاه به امنیت کشور هم بحث کرد:

 

 

"در بخشی از این گفتگو دکتر ولایتی در رابطه با اولین نفری که سانتریفیوژ را از پاکستان به ایران آورد، گفت: به‎نظرم در سال 1365 با یک هواپیمای اختصاصی به پاکستان سفر کرده بودیم. در آن‎جا به ما گفتند که در رابطه با انرژی هسته‎ای دستگاهی در آن‎جا هست که شما باید آن را به ایران بیاورید، ما نیز بعد از تحویل آن دستگاه را با خودمان به ایران آوردیم و چیزی که در این رابطه اطلاع یافتیم این بود که دستگاه فوق یک سانتریفیوژ بوده و تا جایی هم که در خاطرم دارم به مقامات رسمی پاکستان نیز در این رابطه چیزی نگفتیم؛ بالاخره افرادی که در آن‎جا سانتریفیوژ را تهیه کرده بودند، آن را در ایران از ما تحویل گرفته و به نخست‎وزیری بردند.

http://www.asriran.com/fa/news/110208/ولایتی-اولين-سانتريفيوژ-را-من-با-هواپیمای-اختصاصی-از-پاکستان-به-ايران-آوردم

"

به نظرتون در دهه 60 که کشور درگیر جنگ با کشور عراق بود و مسائل مهمتری از مسئله هسته ای وجود داشت (مثل تامین هزینه جنگ و خریدهای نظامی) چرا ما باید به فناوری صلح آمیز هسته ای فکر میکردیم؟ همونطور که میدونید در اون سال ها صدام قصد تولید سلاح هسته ای رو داشت! 

 

پ.ن:راکتور هسته‌ای اوسیراک

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

اگر یه زمانی به سمت این رفتیم باید با نهایت پنهان کاری این کار رو انجام بدیم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

متن کامل
ادعای جدید وال استریت ژورنال: رهبر معظم انقلاب به نامه اوباما پاسخ داد/ خیلی مهم است که ایشان امریکا را به رسمیت می شناسد!
رهبر معظم انقلاب اسلامی طی نامه ای، به نامه چند ماه پیش باراک اویاما پاسخ داده است.
 
ایران هسته ای- روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال خبر داده است که رهبر معظم انقلاب اسلامی طی نامه ای، به نامه چند ماه پیش باراک اویاما پاسخ داده است.

 

متن کامل این گزارش که روز 25 بهمن 1393 (14 فوریه 2015) منتشر شده، در ادامه می آید.

 

اصل مقاله را اینجا ببینید.

 

***

 

آیت الله خامنه ای رهبر ایران در میانه مذاکرات هسته ای، نامه جدیدی برای اوباما فرستاد.

 

شخصیت سیاسی عالی مقام ایران، رهبر معظم آیت الله علی خامنه ای، با ارسال نامه محرمانه ای از طرف خود به کاخ سفید، به پیشنهادهای پرزیدنت باراک اوباما درباره روابط بهتر، پاسخ داده است.

 

به گفته یک دیپلمات ایرانی، این مقام روحانی ایران، در هفته های اخیر در پاسخ به نامه اکتبر اوباما که در آن احتمال همکای آمریکا-ایران در جنگ با دولت اسلامی در صورت حصول معامله هسته ای، مطرح شده بود، به وی نامه نوشت. وی گفت پاسخ رهبر معظم «محترمانه» اما بدون تعهد بود.

 

یک مقام ارشد کاخ سفید از تایید وجود چنین نامه ای خودداری کرد. اما این خبر در حالی نقل می شود که اولین جزئیات درباره نامه دیگری که آقای خامنه ای به اوباما در اوایل دوره اول ریاست جمهوری اش، فرستاده است، آشکار می شود.

 

آن نامه بنا به اظهارات مقامات فعلی و سابق آمریکایی که آن را مشاهده کردند، یکسری تخلفاتی را فهرست کرده بود که به زعم این رهبر معظم آمریکا در شصت سال گذشته علیه مردم ایران مرتکب شده است.

 

مقام ارشد کاخ سفید تایید کرد که رئیس جمهور آمریکا آن نامه را در سال دو هزار و نه دریافت کرد، اما از اظهارنظر درباره محتوای هر گونه پاسخ وی به آن نامه،‌خودداری کرد.

 

نه کاخ سفید، نه دولت ایران، هیچ یک رسما هر گونه مکاتبه بین این دو مقام را تایید نکرده اند. با این حال مقامات ایرانی در ماه های اخیر به رسانه های دولتی تهران گفته اند برخی نامه های اوباما پاسخ گرفته اند اما اشاره نکرده اند از طرف چه کسی.

 

علی شمخانی دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران در ماه نوامبر گفت: «نامه های رئیس جمهور آمریکا، سابقه ای چند ساله دارند و در برخی موارد به این نامه ها پاسخ داده شده است.»

 

بر اساس ترجمه ای که المانیتور از اظهارات شمخانی داشت، وی اشاره کرد بین سیاست هایی که در این نامه ها ترسیم می شود با اقدامات آمریکا، «تناقض» وجود دارد.

 

نامه اول به رغم مطرح کردن گلایه ها، از بسیاری جهات، جدا شروع تاریخی گرم شدن اخیر روابط یخ زده آمریکا و ایران پس از بیش از سی سال بود، زیرا (آیت الله) خامنه ای در ‌آن همچنین امکان همکاری با آمریکا را رد نکرد.

 

این مسئله -و واقعیت محض خود این نامه- امیدهای اولیه کاخ سفید برای نوعی گشایش در روابط را تقویت کرد. محتوای این نامه هرگز گزارش نشده است.آن تلاش اکنون به شرایطی حساس رسیده است، زیرا اوباما این ماه گفت مذاکرات هسته ای با ایران یا تا سی و یک مارس به توافق جامع می رسد یا واشنگتن به اقداماتی از جمله اقدام نظامی احتمالی دست خواهد زد تا مانع از شکل گیری ظرفیت ایران برای ساخت بمب هسته ای شود.

 

جمهوریخواهان کنگره از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل دعوت کرده اند ماه آینده درباره ایران در جلسه مشترک کنگره سخنرانی کند، این امر جنجالی سیاسی را در واشنگتن به راه انداخته است.

 

ایران می گوید برنامه اش کاملا صلح آمیز است.

 

دوپهلو بودن (آیت الله) خامنه ای در ابراز تمایلش برای داشتن یک معامله برجسته، مقامات آمریکایی را در شرایط حدس و گمان رها کرده است.آنها در اقدامی نه چندان پیچیده، عمدتا سعی می کنند بخش هایی از سخنرانی رهبر معظم را کنار هم قرار دهند تا نظر او را رمزگشایی کنند.

 

اوباما گفته است شکست مذاکرات ممکن است به بی ثباتی بیشتر در خاورمیانه دامن بزند و اقدامات آمریکا برای مبارزه با شبه نظامیان دولت اسلامی در عراق و سوریه را -که تهران هم با آنها مشغول مبارزه است- تضعیف کند. او همچنین گفته است تهران ممکن است از پایان دیپلماسی برای «عبور از آستانه هسته ای» استفاده کند و به سرعت ظرفیت لازم برای ساخت سلاح هسته ای را به دست آورد.

 

مقامات آمریکایی گفتند اوباما بر این باور بود پیشنهادهای قبلی آمریکا به جمهوری اسلامی به این علت ناموفق بود که در آنها دفتر مقام رهبری نادیده گرفته شده بود. او سریعا پس از آنکه به ریاست جمهوری رسید، سعی کرد به (آیت الله) خامنه ای نامه بنویسد.

 

(آیت الله)خامنه ای در پاسخ مکتوب خود از ائتلاف نظامی دیرین واشنگتن با نظام سلطنتی ایران و محمد رضا شاه پهلوی و نیز حمایت آن از صدام حسین در طول جنگ هشت ساله با ایران انتقاد کرد.

 

برخی مقامات دولت این واقعیت را که اساسا این مقام روحانی ایران به این نامه پاسخ داد، نشانه ای از تمایل او برای شکل گیری یک توافق بر سر پرونده هسته ای تعبیر کردند.

 

اینکه آقای خامنه ای کاملا امکان مصالحه درباره پرونده هسته ای را رد نکرد، نیز امیدها را افزایش داد. یک مقام ارشد سابق آمریکایی در اینباره گفت: «شما نمی دانید چقدر مهم است که رهبر معظم ایران عملا نامه ای به آمریکا بنویسد. این بدان معناست که او این کشور را به رسمیت می شناسد.»

 

به گفته مقامات آمریکایی و ایرانی، (آیت الله) خامنه ای هرگز به نامه دوم اوباما که در همان سال ارسال شد، پاسخ نداد. در آن نامه دولت اوباما دولت ایران را به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری دو هزار و نه متهم کرده بود.

 

یک دیپلمات ایرانی گفت (آیت الله) خامنه ای در تازه ترین پاسخ خود، گفت بهبود روابط فقط بر اساس احترام متقابل ممکن است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

گزارش ویژه
پشت پرده شروع دوباره بازی رسانه ای درباره نامه نگاری چیست؟
کارشناسان در تهران می گویند فضاسازی رسانه های امریکایی درباره نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به نوعی تحریف صورت مسئله است.
 

محمد صدری، ایران هسته ای- کارشناسان در تهران می گویند فضاسازی رسانه های امریکایی درباره نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به نوعی تحریف صورت مسئله است.

 

صبح روز شنبه 25 بهمن (14 فوریه) روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال از یک نامه نگاری جدید میان رهبر معظم انقلاب اسلامی و باراک اوباما رییس جمهور امریکا خبر داده است.

 

رسانه های غربی بلافاصله تلاش کردند از این موضوع دو نتیجه مهم بگیرند:

 

1- اول، اینکه سطح تعاملات میان ایران و امریکا از دولت و وزارت خارجه بسیار فراتر رفته و به سطح رهبری رسیده است.

 

2- و دوم اینکه، ایران از عدم حصول توافق هسته ای نگران است و به همین دلیل تلاش های خود برای رسیدن به توافق را شدت بخشیده است.

 

اما واقعیت مهم -که در گزارش وال استریت ژورنال هم فقط به طور گذرا با آن اشاره شده- این است که نامه جدید صرفا پاسخی است به نامه ای که اویاما چند ماه قبل به تهران فرستاده بود و نه یک نامه مستقل.

 

یک کارشناس ارشد مرتبط با موضوع در تهران به «ایران هسته ای» گفت: «نامه های زیادی واصل می شود و برخی از آنها جواب می گیرند. اینجا هیچ انگیزه ای برای آغاز نامه نگاری وجود ندارد».

 

وی گفت: «ایران این احساس را ندارد که در مواضعش ابهامی هست که حالا باید آن را از طریق نامه نگاری رفع کند. ضمن اینکه این مسئله می تواند در طرف مقابل سوء تفاهم هایی هم را ایجاد کند».

 

رسانه های غربی سعی کرده اند با بزرگنمایی مهلت ماه مارس برای توافق هسته ای نتیجه بگیرند که این نامه برای اثرگذاری بر دیدگاه دولت امریکا درباره موضوع هسته ای نوشته شده است.

 

یک دیدگاه دیگر در تهران این است که هدف دولت امریکا از درز دادن این اخبار به رسانه ها این است که اینگونه القا کند که در سطح کاملا بالا و به طور مستقیم در حال تعامل با ایران است و بنابراین اگر مذاکرات شکست خورد امریکا همه تلاشش را کرده و باید تهران را مقصر دانست.

 

این نوعی بازی با افکار عمومی جامعه جهانی و تلاش برای جهت دهی به آن علیه ایران است.

 

برخی مقام ها در تهران می گویند ایران بیش از آنکه به محتوای نامه های اوباما دقت کند، به رفتارش در محیط های واقعی و همچنین به پیشنهادی رسمی که روی میز می گذارد توجه می کند.

یک منبع در تهران گفت: «تا به حال تناسبی میان اینها وجود نداشته است».

 

به طور کلی، از منظر راهبردی، این احساس به طور فراگیر وجود دارد که مکانیسم نامه نگاری ارزش محدودی دارد و مسئله مهمی را حل نخواهد کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

گزارش ویژه
سرنوشت مذاکرات هسته ای در ماه مارس چه می شود؟
ایران بدون تردید پای هیچ توافق سیاسی را که جزئیات لغو همزمان و یکپارچه همه تحریم ها در آن قید نشده باشد امضا نخواهد کرد.
 
علی شاهدیان، ایران هسته ای- با منتفی شدتن تفکیک توافق سیاسی هسته ای از توافق روی جزئیات، این سوال به طور جدی مطرح است که آینده روند مذاکرات چگونه پیش خواهد رفت؟

 

باراک اوباما رییس جمهور و جان کری و وزیر خارجه امریکا هر یک جداگانه در هفته گذشته اعلام کردند در صورتی که چارچوب توافق جامع تا مهلت ماه مارس نهایی نشود، با تمدید مذاکرات تا ژوئن موافقت نخواهند کرد.

 

این موضعگیری نوعی تقابل مستقیم با موضع ایران محسوب می شود که خواستار تجمیع توافق روی جزئیات  کلیات در یک تاریخ معین است.

 

اکنون سوال این است که سرنوشت مذاکرات چه خواهدشد؟

 

نخستین سناریو این است که تا تاریخ پایان ماه مارس (11 فروردین 1394) روی کلیات و جزئیات یکجا توافق شود. احتمال این سناریو چندان زیاد نیست.

 

سناریوی دوم این است که امریکا روی موضع خود ایستادگی کند و بر ضرورت روشن شدن چارچوب توافق سیاسی در ماه مارس اصرار بورزد. در این صورت محتمل ترین اتفاق شکست مذاکرات است چرا که ایران بدون تردید پای هیچ توافق سیاسی را که جزئیات لغو همزمان و یکپارچه همه تحریم ها در آن قید نشده باشد امضا نخواهد کرد.

 

سومین سناروی این است که امریکا بی سر وصدا ضرب الاجل ماه مارس را نادیده بگیرد و مذاکرات برای تدوین کلیات و جزئیات تا ژوئن ادامه پیدا کند.

 

به نظر می رسد سناریوی سوم محتمل ترین سناریو است چرا که هزینه سناریوهای دیگر بالاتر از آن است که واشینگتن برای آن آمادگی داشته باشد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پنجره ژئوپلتیکی
کاش اتاق مذاکرات هسته ای پنجره ای به بغداد، صنعا، بیروت و دمشق داشت
نگاه از منظر ژئوپلتیکی به ما می گوید یک توافق خوب برای ایران ممکن است به شرط اینکه میزان قدرت منطقه ای خود را درست درک کند.
 
مهدی محمدی، ایران هسته ای - وضعیت وخیم راهبردی امریکا در منطقه مانع از آن شده است که امریکایی ها بتوانند در مذاکرات هسته ای دیدگاهی خردمندانه اتخاذ کنند.

 

تعداد تحلیلگران غربی که عقیده دارند ایران بازی ژئوپلتیکی در منطقه را از امریکا برده مدت هاست از حد مجاز برای واشینگتن فراتر رفته است. به موازات اینکه امریکایی ها می خواهند در مذاکرات هسته ای، با ایران به مثابه یک دولت ضعیف و دست بسته مذاکره کنند، حقایق مربوط به دست باز و برتر ایران در منطقه سخت آنها را آزار می دهد.

 

اجازه بدهید این نکته مهم –و نه البته جدید- را یادآوری کنم که از همان ابتدا هم برای امریکایی ها مسئله هسته ای ایران بیش از آنکه یک مسئله خلع سلاحی باشد، یک مسئله ژئوپلتیکی بوده است. ارزیابی های اطلاعاتی دولت امریکا مدت هاست می گوید برنامه هسته ای ایران یک تهدید مرتبط با اشاعه نیست. به زبان ساده تر امریکایی ها قبول دارند برنامه هسته ای ایران هرگز منجر به اینکه ایران سلاح هسته ای بسازد و با آن کسی –از جمله امریکا را تهدید کند- نخواهد شد. همین ارزیابی ها اما تاکید می کند در صورتی که ایران «ظرفیت حساس هسته ای»را به دست بیاورد، نظم ژئوپلتیکی منطقه به سرعت دگرگون خواهد شد. اینجاست که مهم ترین نگرانی امریکا شکل می گیرد. امریکا نگران است که ظرفیت هسته ای، اعتماد به نفس منطقه ای ایران را بالا ببرد و با افزایش قدرت بازدارندگی ایران، برنامه منطقه ای آن را از این که هست بلندپروازانه تر کند.

 

برای امریکا ژئوپلتیک خاورمیانه بسیار مهم تر از موضوع هسته ای است. پس از یک دوره انحراف در بیداری های اسلامی منطقه، ایران مجددا در حال از سر گرفتن پیروزی های خود است. در واقع این ایران نیست که پیروز می شود بلکه ملت های منطقه هستند که بر علیه سلطه غرب بپاخاسته اند و به طور طبیعی هر جا کسانی در مقابل امریکا بایستند متحد ایران هستند، حتی اگر یک بار هم گذرشان به تهران نیفتاده باشد.

 

امریکا اکنون توان واکنش به پیشرفت های سریع منطقه ایران را از دست داده است. امریکایی ها درباره تحولات منطقه هیچ راهبردی ندارند. مهم تر از آن، حالا معلوم شده حتی توانایی تاکتیکی آنها هم به شدت تحلیل رفته است.

نگاهی به سند استراتژی امنیت ملی 2015 امریکا نشان می دهد که سیاست خارجی این کشور بویژه در خاورمیانه مبتنی بر 2 اصل است:

 

1- اجتناب از مداخله مستقیم

 

2- مبتنی بر تشکیل ائتلاف های متنوع

 

این اصول هیچ چیز جز اعتراف امریکا به این نیست که وارد دورانی طولانی مدت از ضعف راهبردی شده؛ نه اقتصادی دارد که خرج مداخله را بدهد، نه ارتشی که مجری مداخله باشد و نه مردمی که برای مداخله سوت و کف بزنند. حقیقت قدرت امریکا را نباید در مذاکرات هسته ای دید؛ یعنی جایی که دیپلمات های امریکایی ژست می گیرند و حرف های بزرگتر از دهانشان می زنند. حقیقت قدرت امریکا در ناتوانی آن برای کنترل تغییرات ژئوپلتیکی نمایان می شود که آشکارا هم امریکا و هم متحدان آن را به انفعال کشانده است.

 

ایران اکنون در دمشق و بغداد یک منجی است، در بیرون حافظ ثبات محسوب می شود، در صنعا یک قدرت نامرئی بسیار نیرومند است و به زودی –آنطور که اسراییلی ها خود می گویند- در جنوب سوریه هم کار معارضه را تمام خواهد کرد و به جبهه ای جدید با سرزمین های اشغالی شکل خواهد داد. (برخلاف آنچه بسیاری از غربی ها تصور می کردند انتقام اصلی ترور رزمندگان مقاومت در قنیطره، نه انهدام 2 خودروی نظامی اسراییل بلکه تصرف کامل جولان از سوی مقاومت است.)

 

در همه این موارد، امریکا از نشان دادن هرگونه واکنشی ناتوان است. فرقه ای سازی منازعات راهبردی در منطقه که زمانی امریکایی ها تصور می کردند به نفع آنهاست اکنون به یک معضل تبدیل شده است. همه معادلات منطقه به بازی های دو سر ضرر برای امریکا بدل شده است. در سوریه یا باید از داعش حمایت کنند یا اسد، در عراق یا باید جانب سلفی ها را بگیرند یا با متحدان ایران هم پیمان شوند، در یمن یا باید نبرد با القاعده را متوقف کنند یا با حوثی ها تعامل نمایند، در لیبی یا باید یک مداخله جدید انجام بدهند یا رشد دوباره القاعده و اتحاد آن با داعش را تماشا کنند. همه جای منطقه وضعیت کم و بیش همینطور است. امریکا نه راه پس دارد و نه راه پیش. همه آنچه امریکایی ها به آن دل بسته اند این است که بتوانند ایران را وادار به پذیرش یک توافق بد هسته ای بکنند و بعد با اعتماد به نفس ناشی از آن، سراغ دیگر مسائلشان بورند.

 

الان وقت امتیاز دادن به امریکا نیست. الان زمان گرفتن یک تصمیم راهبردی است که می تواند دگرگونی های اساسی در نحوه حضور امریکا در منطقه ایجاد کند و امنیتی پایدار و زوال ناپذیر را برای ایران و ملت های مسلمان به ارمغان بیاورد. نگاه از منظر ژئوپلتیکی به ما می گوید یک توافق خوب برای ایران ممکن است به شرط اینکه میزان قدرت منطقه ای خود را درست درک کند.

 

کاش اتاق مذاکرات هسته ای یک پنجره داشت؛ پنجره ای که به صنعا، بیروت، دمشق و بغداد باز شود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.