DR_CHAMRAN

" توافق هسته ای " ، جزییات ، آینده (1)

Recommended Posts

این راه «نرفته» تطور شبه صنعتی ایران ماست که دقیقا هیچ نسبت معناداری با هزاران راه و کوره راه «رفته» تحولات اجتماعی - اقتصادی و بالتبع فناورآنه و صنعتی اروپا سده 18 تا 20 میلادی ندارد. جهان جنوب «مقتضیات توسعه نیافتگی» خود را دارد حتی اگر به «تن فروشی» نیروی کار به  «corporates» به بهای جان آنان زیر خروارها آوار کارگاه های نمور و تهوع آور در جنوب شرقی آسیا تن در دهد. 

  • Upvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

میخوان دور مملکت یه حصار به ارتفاع  20 بکشند و ارتباط با دنیای خارج رو کامل قطع کنند بعد تمام مشکلات رو حل میکنند که هیچ، مملکت رو 30، 40 ساله میرسونند تو سطح اول دنیا!!! مثلا ایران خودروی ما ماشین در حد کیفیت بنز و تویتا میده، ساایران ما موبایل در حد اپل یا سامسونگ خواهد داد، هواپیماهایی در حد بوئینگ و ایرباس تولید خواهیم کرد و هزاز تا چیز دیگه!!! خب شما به مدیرای مملکت که گیر میدید با این تزهایی که میدید از این بهتر مدیر انتظار دارید گیرتون بیاد؟؟!!

ویرایش شده در توسط habdollahi83
  • Upvote 4
  • Downvote 10

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عجیبه ، برخی ها برای توجیه مذاکرات و عقب نشینی ها به چه بهانه های عوامانه ای متوسل میشن!

میخوان دور مملکت یه حصار به ارتفاع 20 بکشند و ارتباط با دنیای خارج رو کامل قطع کنند بعد تمام مشکلات رو حل میکنند که هیچ، مملکت رو 30، 40 ساله میرسونند تو سطح اول دنیا!!! مثلا ایران خودروی ما ماشین در حد کیفیت بنز و تویتا میده، ساایران ما موبایل در حد اپل یا سامسونگ خواهد داد، هواپیماهایی در حد بوئینگ و ایرباس تولید خواهیم کرد و هزاز تا چیز دیگه!!! خب شما به مدیرای مملکت که گیر میدید با این تزهایی که میدید از این بهتر مدیر انتظار دارید گیرتون بیاد؟؟!!

برادر گرامی این تصور شماست اما در حقیقت ما به دنبال توجه به توانمندی های داخلی هستیم اما در کنارش اگر مقدور باشه در حد نیاز از توانایی های خارج هم بهره میبریم البته نه با واردات کالاهای لوکس و غیر ضروری.
حقیقت اینه که کشورهای سلطه گر خارجی حاضر به پذیرش قدرت ایران و ظهور یک کشور مقتدر و مستقل با ایدئولوژی تاثیرگذار نیستن و به نفت و داشته های شما هم تا زمانی که میتونن اینها رو از جاهای دیگه تامین کنن نیازی ندارن! با اینهمه عقب نشینی در مسئله هسته ای و مواضع مقامات ( مثل عدم زیر سوال بردن هلوکاست و ...) و روی کار اومدن جریان اصلاح طلب بازهم رفتار مناسبی با ایران ندارن و حتی تهدید میکنن به اینکه ممکنه هواپیماهای کارکرده خریداری شده (که در اصل برای رفاه مردمه) ممکنه ضبط بشن! دیگه چیکار باید کرد که انجام ندادیم?
اینها زمانی از ما راضی میشن که عقای. و دینمون رو کنار گذاشته و حاکمیت و ولایت اونها رو بپذیریم و پیشرفت ما در جهت منافع اونها و تقویت عقیده اونها باشه در غیر اینصورت حتی اگر برنامه هسته ای به کل برچیده و لوازم و ابزار و دانشش با دانشمندهای مربوطه به خارج فرستاده بشه بازهم با ما مشکل خواهند داشت و بهانه گیری هاشون تموم نمیشه.
  • Upvote 7
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

پیچ تاریخی !


ویژگی های منافق در آیات و روایات

 

 
کلمه نفاق به معنای «اظهار کردن مطلبی بر خلاف اعتقاد» است(المعجم الوسیط، ص942). در اصطلاح دینی منافق کسی است که در باطن کافر است و در ظاهر مسلمان(قاموس قرآن، ج7، ص98). گویا این کلمه از ریشه نَفَق، به معنای نقب زیر زمینی که دو درب دارد، گرفته شده است(همان). به هر حال منافق به معنای دورو است، کسی که ظاهرش با باطنش فرق دارد و کسی که به چیزی که اعتقاد ندارد وانمود می کند که اعتقاد دارد. پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «کسی که باطنش با ظاهرش ناسازگار باشد او منافق است، هر که می خواهد باشد»(بحارالانوار، ج72، ص207).
 
منافق ویژگی هایی دارد که در اعمال و رفتار او آشکار و نمایان است. از جمله مهم ترین ویژگی های منافق مطابق آیات و روایات اسلامی امور زیر است:
 
1-منافق از دین استفاده ابزاری می کند.
 
از مهمترین ویژگی های منافق این است که به دین یا اخلاق یا... اعتقاد قلبی ندارد اما وانمود می کند که اعتقاد دارد تا از این راه بهره ای ببرد. او خود را دیندار یا متخلق به اخلاق نیکو یا پایبند به قانون و حقوق انسان ها نشان می دهد تا در قلب انسان ها جا پیدا کند و بدین وسیله به قدرت برسد یا قدرت خود را مستحکم سازد یا به مال و ثروت و امور دیگر دنیوی برسد. قرآن مجید در مورد منافقین می فرماید: «آنان قَسَم های خود را چون سپری بر خود گرفته اند»(منافقون/2). آنان قسم می خورند که ایمان دارند اما حتی قسم آنان سپری برای آنان است. به هر حال منافق کسی است که به چیزی اعتقاد ندارد ولی ادعا می کند که اعتقاد دارد تا از این راه بهره ای ببرد. و البته او چه بسا اشک هم بریزد و داد دین هم سر دهد. پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «منافق، چشمانش در اختیار اوست، هر طور بخواهد گریه می کند»(کنز العمال، ح854). اعمال و کردار منافق ریاکارانه است و دینداری او برای جلب توجه است(نساء/142؛ کنزالعمال، ح862).
 
2-دروغ، خلف وعده، خیانت در امانت از ویژگی های منافق است.
 
در آیات متعددی از قرآن مجید این سه ویژگی به منافقان نسبت داده شده است. نفاق بر دروغ استوار است و منافق دائما در سخن و عمل خود دروغ می گوید. او وعده می دهد و عمل نمی کند و او امانت را رعایت نمی کند و در آن خیانت می کند. برخی از آیات قرآن خلف وعده و دروغ را و برخی آیات دیگر خدعه و حیله را از اعمال منافقین به حساب می آورد(توبه/77؛ نساء/142؛ منافقون/1؛ حشر/11و...).
 
پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «منافق کسی است که هر گاه وعده  دهد خلف وعده کند... و هرگاه سخن بگوید دروغ گوید، و هرگاه امانتی به او سپارند خیانت ورزد»(بحارالانوار، ح72، ص207). آن حضرت می فرماید: «نشانه منافق سه چیز است؛ سخن به دروغ گوید، از وعده تخلف کند و در امانت خیانت کند»(نهج الفصاحه، ص537) و می فرماید: «سه چیز در هر که باشد منافق است، هر چند روزه بدارد و نماز بخواند و حج و عمره بگزارد و بگوید من مسلمانم. کسی که چون سخنی می گوید، دروغ گوید و چون وعده می دهد وفا نکند و چون امانت می گیرد، خیانت کند»(همان، ص538).
 
امام سجاد(ع) می فرماید: «منافق...اگر سخنی به تو گوید دروغ گوید و اگر به تو وعده ای دهد، خلف وعده کند و اگر به او اعتماد کنی و امانتی سپاری به تو خیانت می کند»(الامالی الصدوق، ص399).
 
3-منافق از صدای مخالف هراسان است.
 
ویژگی دیگر منافق این است که وحشت زده است و هر صدایی را برای خود خطری احساس می کند و جلو آن را می گیرد. قرآن مجید درباره منافقان می فرماید: «یحسبون کل صیحة علیهم» هر فریاد و صدایی را به زیان خویش می پندارند(منافقون/4). علت این امر این است که منافقان همیشه نگران هستند که ماهیت واقعیشان برای مردم آشکار شود و به همین جهت جلوی صدای مخالف را می گیرند. در حکومت منافقانه امویان هیچ صدایی به جز صدای مداحان حکومت به گوش نمی رسید. آنان علی(ع) و خاندان او را دشمن خود می دانستند و در حالی که در منابر هر سخنی و ناسزایی بر ضد این خاندان مجاز بود، گفتن جمله ای در مدح آنان ممنوع بود. به هر حال همه کسانی که منافقانه از دین استفاده می کرده اند از صدای مخالف وحشت داشته جلو آن را می گرفته اند. امام سجاد(ع) از خصوصیات منافق را این می شمارد که مخالف را بر نمی تابد و پشت سر مخالف خود بدگویی می کند(الامالی الصدوق، ص399). به فرموده علی(ع) منافقان فقط مدح و ثنا را دوست دارند و آن را به همدیگر قرض می دهند و آن را از همدیگر انتظار دارند(نهج البلاغه، خ193).
 
4-منافق می گوید و عمل نمی کند.
 
ازویژگی های منافق آن است که دیگران را از اعمالی نهی می کند که خود آن ها را ترک نمی کند و دیگران را به اعمالی ترغیب می کند که خود انجام نمی دهد. امام علی(ع) می فرماید: «آشکارترین منافق کسی است که به طاعت خدا فرا خواند و خودش بدان عمل نکند و از معصیت بازدارد و خودش از آن باز نایستد» و می فرماید: «منافق ترین مردم کسی است که به طاعت خدا امر کند و خودش عمل نکند و از گناه باز دارد و خودش ترک نکند»(غررالحکم، ح3214 و 3309).
 
امام سجاد(ع) می فرماید: « منافق نهی می کند و خود نهی نمی پذیرد، به آنچه دستور می دهد خودش عمل نمی کند»(الامالی الصدوق، ص399).
 
پس بارزترین و آشکارترین و رسواترین منافق کسی است که دیگران را به خاطر انجام همان کاری مواخذه می کند که خود بدتر از آن را انجام می دهد و دیگران را به خاطر ترک همان اموری محکوم می کند که خود ترک می کند و زیر پا می گذارد.
 
5-منافقین موضع ثابتی ندارند.
 
قرآن مجید درباره منافقین می فرماید: «مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء» میان آن دو دو دلند نه با اینانند و نه با آنان(نساء/143). پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «منافق همچون بزغاله ای است که میان دو گله سرگردان است»(نهج الفصاحه، ص537).
 
از آنجا که منافق دین را برای خود دین و حق را برای خود حق و اخلاق را برای خود اخلاق نمی خواهد و تنها از آنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کند، موضع ثابت و روشن و یکنواختی ندارد. نمونه این را در دنیای امروز به وضوح می بینیم. کشورها و نظام ها در رابطه با حوادثی که در نقاط مختلف دنیا رخ می دهد برخوردی دوگانه دارند و مطابق منافع خود موضع می گیرند. یک عمل را در یک کشور محکوم می کنند در حالی که همان عمل را در کشوری دیگر تایید یا توجیه می کنند. اما مومن واقعی مبنای ثابت و روشنی دارد چون مطابق حق سخن می گوید و موضع می گیرد و نه مطابق منافع خود.
 
در آیات و روایات ویژگی های دیگری نیز برای منافقان بیان شده است که ذکر همه آنها به درازا می انجامد. سخن را با دو حدیث از پیامبر خدا(ص) درباره خطر منافق برای جامعه به پایان می بریم: علی(ع) می فرماید رسول خدا به من فرمود: «من برای امتم نه از مومن می ترسم و نه از مشرک؛ زیرا مومن را خداوند به واسطه ایمانش جلوگیری می کند و مشرک را خداوند به سبب شرکش از پای در می آورد. اما ترس من از برای شما از منافق زبانبازی است که مطابق اعتقادات شما سخن می گوید و برخلاف آنچه معتقدید عمل می کند»(نهج البلاغه، نامه 27). و آن حضرت می فرماید: «بیشتر از هر چیز بر امت خودم از منافق زبانباز می ترسم»(نهج الفصاحه، ص537).
 
:rose:

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد   
 
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست  
 
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز  
 
وگرنه سیل چو بگرفت،سد نشایدبست
  • Upvote 15
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چرا دوستان به قضیه بصورت 0 و 1 نگاه می کنند در حالی که مقداری بهینه مابین 0 و 1 وجود دارد

بخش هایی را درست می گویید ولی تنها بخشی از داستان هستند و ناگهان نتیجه گیری می کنید 

 

مسلما ما با آمریکا بدلیل کسب قدرت جهانی و منطقه ای ، اصطحکاک هایی خواهیم داشت 

اما هنر داستان این است که در حین رسیدن به هدف خود میزان اصطحکاک را به کمترین مقدار خود برسانیم 

فکر نکنم در این قسمت کسی مشکلی داشته باشد 

مشکل آنجا پیش می آید که یک بعدی و ثابت به قضیه نگاه می کنیم 

در حالی که رسیدن به اصطحکاک صفر یعنی سکون و رسیدن به سرعت خیلی بالا یعنی هزینه سنگین تر از هدف 

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

فرمایش جناب چکا تایید میشه

 

مشکل کشور مدیریت کم شعوره و اینکه تا حالا الگویی درست نساخته. در همین ترکیه ناقابل که حجم اقتصادش مثل ماست (کمی بیشتر) فقط چهار پنج تا بانک وجود داره در ایران ۵۰ تا بعلاوه کلی موسسه بی مجوز با ۷۰۰ شعبه!

کشوری که مشکل ارزی داره و در جنگ اقتصادی درگیره، باید نیروهای جامعه‌اش رو در جهت جنگ اقتصادی سازماندهی کنه. دیگه نمیشه سالی ۴۰ میلیارد دلار قاچاق داشت یا لباس از ترکیه و چین آورد و صنعت لباس و کفش و با همه ملحقاتش ورشکست بشن و به خیل بیکاران اضافه بشن.

 

ورود پورشه و ... جنگ مستقیم اقتصادی و دهن کچی مفسدین به جامعه درحال درگیره. 

 

مشکل اصلی در دو چیزه:

- مسئولین کشور اراده، شعور و توانایی و خلوص تدوین الگوی بومی و انجام جنگ اقتصادی رو ندارند.

- مسئولین کشور خودشون پولدار هستند و رئیس جمهور به جای ماشین داخلی بی ام وی سری ۷ سوار میشه. 

 

این وسط حرف از تحریم، حرف از نمک روی این زخمه. تحریم هم فرصته و هم تهدید. اگر آدمهای باشعور و سالم سرکار باشند فرصت (متاسفانه دولت قبلی هم شعور کافی نداشت) و اگر کم شعور و یا تنبل و پولدار سرکار باشند میشه تهدید

 

ة کلید حل مشکلات کشور در داخل کشوره و نه در لوزان و نیویورک و ... » کاش همه این جمله رو می‌فهمیدیم.

 

جوابی که برای شما رو جناب پاتریوت می نویسم یکی هست ، اما نمیدونم برداشتتون یکسان هست یا خیر ،...

 

 

خلط مبحث است که مسأله راهبردی «امنیت انرژی» مورد نظر بازیگران اصلی و تعیین کننده را با موضوع «تطور صنعتی اروپای نیمه دوم سده 20» بویژه در یک اوج تئوریک طی دهه 90 میلادی هم ارز قرار دهیم. حوالت داده شدن جامعه شناسی بنگاه به صنایع نوظهور و رو به گسترش در اروپای نیمه دوم قرن 20 میلادی چه ارتباط ارگانیکی با موضوع امنیت انرژی دارد!؟ و برای نمونه، لزوم بررسی و موشکافی همه جانبه رخنه های طبقاتی بسبب ظهور لایه های جدید در نخبگان اقتصادی و صنعتی جوامع اروپای مرکزی ارتباط مستقیمی به آنچه cheka نوشت پیدا نمی کند؛ ایضا راتسینالیزه شدن محافل صنعتی یا فربه شدن بوروکراسی تعاملات صنعتی در اروپای پس از جنگ جهانی دوم. دگردیسی«سرمایه و قدرت» برآمده از «نقطه ابتکار عمل geopolitical» مستلزم بحث جداگانه ای درباب پدیده «توسعه» است، در ضمن، کدام امنیت انرژی نیم قرنه!؟ شک ندارم که یک کشور در حال احتضار از انگل «petrocurrency» رنگ امنیت انرژی را نه دیده است و نه خواهد دید. شاید مقصود از امنیت انرژی چیز دیگری باشد مانند صدور نفت و دریافت کالای مصرفی!؟

پیشاپیش عذر خواهی میکنم که مجبورم با تئوری های مارکسیستی موضوع رو توضیح بدم ، این سایت جو چندان علمی از این بابت نداره که نگران برچسب خوردن توش نباشیم !

قلب انقلاب صنعتی " تکنولوژی" ، موتور محرک"سرمایه" ، غایت و یا هدفش "قدرت" برای کارگزارش که همان سرمایه داران صنعتگر "بورژوا" هست  و در مدل جدید بورژوای اصیل مهندسان خود را در قالب "کار آفرینان " باز تولید کرده است تا خواستگاه قدرت حاکمیتی خود را محدود نگاه دارد  ، این مجموعه پیوسته در حوزه اقتصاد سرمایه داری صنعتی مفاهیمی چون نیاز به تسلط بر زنجیره تامین  رو بوجود آورده که زمینه رو برای گسترش استعمار گونه بورژوازی به سراسر دنیا فراهم کرده ،  در برای دستیابی به این زنجیره تامین به عنوان یک هدف سطح دو ، سرمایه داری مفهوم استراتژی را برای آن تئوریزه کرده است  استراتژی های مدرنتر این زنجیره به ایجاد بازار جدید ، تسلط بر بازارهای آینده و مدیریت پیش از ورود به آینده با استفاده متد های آینده پژوهی هم وارد شده و بحث هایی که دوستان مطرح میکنند با نیمچه آگاهی ای دراین وادی قدم میزنه ، یعنی زنجیره تامین کنونی از بستر فضا و زمانش به حد میانه ای در آینده بسط داده میشه و بحرانها و نیازهاش مرقوم میشه که یه نمونه اش انرژی و ... هست که توسط دوستان مطرح شد ، حالا ارتباطش با جامعه شناسی اروپای آغازین دوره صنعتی که خیلی خیلی دور به نظر میرسه ، اما همین نزدیک و اصل موضوع هست ؛

 

مفاهیم فوق نظیر سرمایه داری صنعتی ، بورژوازی ، کارآفرینی ، تکنولوژی و قدرت برآمده از آن اگرچه برای ما همچنان غریب هست ولی ادبیاتش بعد از 100 سال ناکامی جریانهای مدرنیته در ایران در حال باب شدنه ، منتهی این پدیدار کنونی در ایران چند عنصر اصلی این پیوستار رو ندید میگیره ، و از اون فقط " تکنولوژی و قدرت " رو اون هم برای " نظام " میبینه و دو گزاره اساسی ؛ سرمایه و بورژوازی بعنوان نیرو و مردمی که مبدا اصلی و کلید زن این ماجرا هستند دیده نمیشه ، نیاز به جامعه شناسی انقلاب صنعتی از اینجا آغاز میشه ، که ما این دو عنصر اساسی که معمار انقلاب صنعتی و پیشرفت کنونی غرب هستند رو نمیبینیم همونطور که کمونیست ها نمیخواستند به دلایل سیاسی ببینند ؛

 

سرمایه دار صنعتگر ، هدفی رو دنبال میکنه که صراحتا  بصورت غیر قابل انکار " قدرت " هست ، و با تکنولوژی و سرمایه به اون دست پیدا میکنه ، چرایی این کارش بر میگرده به انگیزه هاش ، که میتونه هر چیزی باشه ، این انگیزه ها هستند که افراد عادی رو تبدیل به بورژوا میکنند . خودت به این موضوعات آشنا هستی ، میدونی که بورژوازی راه حل همه مشکلات بشری رو در پکیج های آماده صنعتی میدونه که برای دستیابی به هر کدومش قیمتی وجود داره ، این در واقع ایدولوژیش هست ، چیزی که با دنیایی  سنتی که ما درش زندگی میکنیم بسیار فاصله داره ،...

 

بورژوازی بنیانگذار فرهنگ صنعتگری و کسب سرمایه و قدرت از تولیدات صنعتی هست و دو جنگ اخیر جهانی نیز محصول رقابت برای تسلط بر همون زنجیره تامین معروف بودند ، بگذریم که در گذر زمان در گونه گونی شدن تئوری های دولت نقشهای متفاوتی به این طبقه اطلاق میشه ، اما فرهنگ تولید ، شرافت و اصالت صنعتگری و تکنولوژی محوری متعلق به این قشر هست . قشری که در ایران پیش از انقلاب نداشتیم یا انگشت شمار آدم های دارای چنین افکاری رو سربریدیم ! بعد از انقلاب هم چنین جمعیت ریشه داری که تمام استعداد خودش رو صرف کسب قدرت از طریق گذاشتن تمام  ثروتش در علم و تکنولوژی برای خودش و حاکمیت البته خودش(بورژوا دمکراتیک) بکنه دست نیافتیم و نخواهیم یافتن ! . ولی این قشر در اروپا قدمت داره ، کارخانه های آلمانی و یا ژاپنی رو نگاه کنید ، بعضا 100 سال یا بیشتر تاریخ دارند .

 

اما نکته ، چیزی که بعد از انقلاب رشد کرد ،بوجود آمدن شرافت یک بورژوازی انقلابی نبود ! بی تعادلی و تقلید گری نابخردانه از ایده های مختلف مارکسیستی و لیبرالی و دادنش به خورد ملت با اسلامی کردنشون بود ! نتیجه اش به ایجاد یک تفکر صنعتگر واقعی منجر نشد ، بلکه ثروتمند تر شدن لمپن پرولتاریای دلال و تبدیل شدنش به بورژوازی کمپرادوری هست که نقش اساسی رو در وابستگی هر چه تمام تر فرایند های توسعه این کشور ایفا کرد ، چون اولا سرمایه دار واقعی ابتدای انقلاب وجود نداشت ، دوما ملت همه گدا و عموما کم سواد نگه داشته شده بودند ، سوم و بد حادثه ازمانی که صحبت از پیشرفت شد ، طبق همون لینکی که برای کمپرادور از رجا نیوز واستون گذاشتم ، جمعیتی از به اصطلاح دانشمندان البته کلاه بردار در این کشور پا پیش گذاشتن که یک شبه ره 200 ساله انقلاب صنعتی رو طی کنند، بودجه های فراوان گرفتند ، آزمون و خطاهای بسیار کردند و در موارد زیادی هم البته موفق شدند ولی نه در موضوع اصلی که بوجود آوردن یک قشر کارآفرین و جریان صنعت گرایی انقلابی که بتواند به بلوغ و انحصاری کردن دستاوردهای خودش برسه ، وقتی دیدند که نمیشه سرمایه گذاری عمیق صدهاهزار تریلیون دلاری و چند صد ساله غرب رو در یک دوره 8 یا 20 ساله  طی کنند متدشون رو رها کردن از خر ژاپن اسلامی  پیاده شدند سوار الاغ مالزی شدن ! ولی در عمل متد چین رو پیش گرفتند که قطعا تفاوت ها و اشکال رشد و نمو این کشورها رو میدونید .

 

یعنی وارد کردن تکنولوژی و توسعه و گسترش اون ، بعد از مدتی مدعی شدن بدون صاحبان اصلی میتوانند ، باز هم ایرادی بر این نیست ، اما همه این کارها بدون در نظر گرفتن دو اصل اساسی مهم ؛ "قدرت" و "سرمایه" . منشاء این ایده بطن جامعه نبود ، بلکه بصورت دیکته وار از بالا به پایین تدریس میشد ، اون دانشمندان بخش اعظمیشون انسانهای شریفی بودن و هستند که وقتی دیدند نمیتوانند بدون شعار دادن بی خیال بازی با پول ملت  شدن اما غایت عده دیگر نه تکنولوژی بود و نه افزایش اقتدار "هژمونیک" دولت ، بلکه دست اندازی به منابع مردم در دست دولت ! و اکتفا به کسب هدف "ما میتوانیم" برای اقناع حکام و مردم ، این باعث شد تا بدون توجه به مفاهیم بنیادی اقتصاد سرمایه داری ، بدون توجه به موضوع آینده و بازار رقابت های تولید و اقتصاد و بازگشت سرمایه ، بدون توجه به استراتژی های رقبای جهانی و منطقه ای با تشویق ما ایران به مسیر 10 ساله بدون بازگشتیبردند که امروز  نتونیم مشخصا بگیم این ما میتوانیم کدامیک از مسائل بنیادین کشور رو حل کرده ؟ ،...

 

این دلیلی بود که بخاطرش اون لینک پورتر رو گذاشتم ، اون لینک رو قرار دادم که بگم هر تحرکی در دنیا با وسایل تکنولوژیک از یک سری اصولی پیروی میکنه که به بازگشت سرمایه ، اثر بخشی تکنولوژی و کسب قدرت از این دو منجر میشه ، همون مدل رو برای تولید اقارب قرار میدادیم عمرا اگر چنین چیزی رو میساختیم ! ولی مدل هالیوود رو قرار دادیم ، قصدمون هم ایجاد اثرات هالیوودی در مردم دنیا با نمایش های واقعی بود که به خنده زار شدنمون منجر شد ، نمیگم منکر پیشرفت هستم ، بله ما تونستیم ، من شهادت میدم که در بسیاری از عرصه ها موفق شدیم ، اما سوال اساسی ، چرا الان روزگارمون اینه ؟ چرا امروز نمیتونیم استقلال سیاسی داشته باشیم و کشور اینطور داره جلوی چشممون پرپر میشه و خودمون رو زدیم به خواب ، خواب افسردگی ، برای اینه که پیشتر صرفا بجای هدفگذاری صحیح در هدایت اجتماعی به اهداف پیشرفت و اقتدار ملی ، میخواستیم یک حس جمعی رو ارضا کنیم ، میخواستیم کاردستی بسازیم و ببینیم چند مرده حلاجیم ، میخواستیم تبلیغات سیاسی بزرگی در جهان راه بندازیم و بگیم مدل کار ما قطعا موفق هست ، به همین خاطر هدف اصلی رو گم کردیم ، کار ها رو دست آدم های بی بنیه ای دادیم ،  تا اینکه تحریم ها در عمل  واقعیت این پیشرفت و تکنولوژی رو به ما نشون داد و البته هنوز خیلی ها ندیدند چون توی هوا معلقند و فکر نمیکنند با مخ زمین میخورند تا زمانی چشم هاشون باز میشه که هیچ فرصتی برای جبران باقی نمونده ، ...

 

بقول سید محمد ، کولاپس ،...

 

حالا هر کی به هر نحوی مشکل رو در ریشه ای میدونه ، یکی تقصیر دولت میندازه ، یکی تقصیر مردم میندازه ، یکی تقصیر فساد میندازه ، اما واقعیت اینه که ما نه هدف مشخصی انتخاب کردیم ، نه مسیر درستی رو رفتیم ، و نه حاضر بودیم از اول بپذیریم که هر کاری بنیاد ها و بسترهای اجتماعی ای ، اقتصادی و ایدولوژیکی رو میطلبه که تا بوجود نیان ، هدف های بعدی قابل دستیابی نیست .

 

حرف بسیار هست سرتون رو درد آوردم ،..


متن یه مقداری غلط املایی داشت که اصلاح شد ، دوباره بخونید


با سلام 

 

البته  این فرموده شما ، یک تبصره بسیار مهم دارد 

 

در سه نسل تاریخچه  دانش ژئوپلیتیک ، ( شامل ژئوپلیتیک سنتی ، مدرن و پسا مدرن ) یک مفهوم مشترکدر همه آنها  قابل تشخیص هست . همه ما (191 کشور به غیر از رژیم صهیونیستی که اصولاً کشور محسوب نمی شود ) در یک خانه و در کنار هم هستیم و اتفاقاً نظریات  رسمی مکان- فضا هم بر آن صحّه می گذارند . مکان ها و فضاهای جغرافیایی ، به یکدیگر مرتبط هستند و از هم تاثیر می پذیرند . 

 

اگر کره  زمین را به یک خانه با 191 اتاق تشبیه کنیم ، تا قبل از شروع نسل سوم دانش ژئوپلیتیک ، کشورها بواسطه مرزهای سیاسی از هم جدا می شدند ( دیوارهایی که اتاق ها را از هم جدا می کند )  ، اما در دوران ژئوپلیتیک پسا مدرن ، مرزهای سیاسی ، عینیت قرن نوزدهم و بیستم خودشان را تقریباً از دست دادند ، هر چند هنوز از اهمیت برخوردار هستند . 

 

بنابراین فرموده شما در مورد عدم ارتباط یک مقدار دچار نقص هست . حوزه های جغرافیایی ، بی ارتباط نیستند و از یکدیگر تاثیر پذیرفته  و برهم اثر می گذارند . 

 

اتفاقاً ، بحث  دنبال کردن مذاکرات توسط آنچه که 5+1 خوانده می شود ، بیشتر با هدف تاثیر گذاری بر ژئوپلیتیک ج.ا.ایران و کاهش ارزش کدهای ژئوپلیتکی و در نهایت ظرفیت سنتی رهبری منطقه ای آن هست ( بحث دانش هسته ای در درجه دوم اهمیت قرار خواهد گرفت ) 

 

زمانی که کدهای ژئوپلیتیکی ج.ا.ا ایران ، تنزل پیدا کرد ( که با  نشانه های  بسیار روشن نظیر حمله صدام به ایران ، ظهور طالبان ، ظهور داعش ، جنگ داخلی سوریه ، عدم ثبات افغانستان ، بحث اقتصاد ، دنبال کردن استراتژی فروپاشی از درون  و صدها عامل فرعی  دیگر  بشدت توسط دشمن دنبال می شود ، قابل بررسی است ) ، آن زمان ، حتی دست یابی به پیشرفته ترین فناوری ها هم ، مانع از تنزل موقعیت ما نخواهد شد . 

 

به اعتقاد بنده ، یکسونگری به مساله مذاکرات ( البته منظور جنابعالی نیستید و بطور کلی عرض کردم )  ، اشتباه هولناکی است که بوجود آورنده یک دومینویی از اشتباهات  دیگر خواهد شد که جبران آن به شکل کاملاً واضحی ، غیر ممکن هست . 

 

مثالهای زیادی از آن وجود دارد که شاید در حوصله این تاپیک نگنجد  وشاید اصولاً صلاح نباشد که به شکل عمومی مطرح شود ، چون کار بسیار تخصصی است و بطور مستقیم با امنیت ملی کشور ارتباط دارد . 

 

پی نوشت : 

 

1- برای بررسی سودمند بودن یا سودمند نبودن مذاکرات یا حتی مبحث دستیابی به دانش هسته ای ، آن را باید از زوایای متعددی شامل مباحث ، ژئواستراتژیک ، ژئواکونومیک ، ژئوکالچر  و حتی ژئومیلیتاری مورد بررسی قرار داد . 

 

2- متهم کردن دولت ایکس یا ایگرگ هم دردی را دوا نمی کند ، چون اگر بخواهیم همین شکلی پیش برویم ، در نهایت به متهم کردن نظام می رسیم ، چرا که حوزه هسته ای نه از دولت اصلاحات و اصولگرا ، بلکه از ابتدای دولت سازندگی با جذب N تعداد محقق برجسته ایرانی از کشورهای دیگر بعلاوه پتانسیل داخلی شروع شد . پس زیاد نباید روی دولت یا شخص خاص مانور داد ، چون نتیجه ای بدست نخواهد آمد . 

 

3- چند سال پیش ، اگر اشتباه نکنم ، مجله فارن پالیسی ، یک مقاله ای را به قلم یکی از کارشناسان وقت وزارت امور خارجه ( ظاهراً نئوکان هم بود )  منتشر کرده بود که به این مضمون که آمریکایی ها برای برگشت به ایران یا کاهش کدهای ژئوپلیتیکی ایران ، تمام تلاش خودشون را متمرکز کردند تا جایی که از رقیب اصلی خودشون ( چین ) غافل شدند . ( ظاهراً این مساله که به گفته یک نئوکان سوپر دولوکس  بود :mrgreen: ) اهمیت کدهای ژئوپلیتکی ایران را حتی با گذشت 36 سال از قطع ارتباط با ایالات متحده ، برای این کشور ( آمریکا ) می رساند . 

 

مطالب بسیار مفید و البته حالب مطالعه ای گفتید ، بنده هم سر تعظیم فرود میارم ولیکن ، جمله من در مورد جئوپلوتیک اروپا ناظر به گفته چکا در مقایسه با ایران بود ، اونها الزاماتی دارند که به سمت انرژی های نو میرن و در این انرژی ها گزینه های خاصی رو انتخاب میکنند ، الزمات ، محیط و شرایط ما بسیار متفاوت هست ، ما بزرگترین کویر های دنیا رو داریم که میتونند حجم عظیمی انرژی خورشیدی تولید کنند ، چیزی که انگلستان و فرانسه ازش بی بهره اند ، ...

البته در این مثال جای مناقشه نیست ، صرفا من باب توضیح در تمایز جئوپلوتیک بحران انرژی ایران و اروپا هست که الزاما به حرکت در یک مسیر برای هر دو ختم نمیشه و اگرهم بشه ، قطعا اونی که زودتر بصورت عملی با موضوعات مواجه میشه پیشرو  خواهد بود .

  • Upvote 16
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

گفته شده است که مارکسیسم خصلت فرانگری دارد ... عمر بورژوازی اروپایی و به تبع آن نگرش بورژوا مآب به کار و زنجیره تولید و توده بهره دهنده نیز از سده ها فراتر می رود ...  

 

هفت بند کلام شما در یک term آمورف در حال استحاله از مدرن به پسا مدرن چکیده می شود: «توسعه نیافتگی» اگر قائل به پذیرش مفروضات و قواعد تاریخی حاکم بر فرآیند «توسعه» باشیم با مروری کوتاه بر تاریخ جنبش ها و آنچه که (نه به زعم حقیر) تحولات اجتماعی - اقتصادی ایرانیان در دوران معاصر بویژه پسا مشروطه  نام نهاده می شود، در می یابیم که حتی رندانه ترین تلاش های نخبگان سیاسی و اجتماعی مان برای گرته برداری مفاهیم جامعه شناختی «سیاسی و اقتصادی» وامدار و مرهون «تجدد سده بیستمی یوروپ» هرگز و حتی کور سویی به تغییرات زیر-ساختاری یا دقیق تر، خرده-نظامی (micro-systemic) در مجموعه میدان قدرت - توده ایرانی (صرفنظر از میادین قدرت درونزاد توده و مراتب تشکیک آن) و در سازوکار تعاملات/تقابل آن نبرده است؛ قهقرای «شورش و استبداد داخلی» را پایان نداده است؛ صرف باز خوانی و حتی (با اغماضی که دور از هر گونه فروتنی است) تلاش در جهت دگر خوانی (به اصطلاح بومی) این تعاریف و terms در مدارس نه گواهی بر معنای آشتی یا تلاقی تاریخی یک توده (نه در مفهوم subject matter مطالعه شونده که ارگانیسم اجتماعی کنش گر و برخوردار از کارکرد اقلیمی، سیاسی، اقتصادی و ...) با این مبانی تئوریک است و نه انکاری بر وام گرفته شدن این واژگان برآمده از مدرنیته ضرروتا اروپای مرکزی؛ این شکاف تاریخ مند و عینی را نه می توان با شبح علمانیت مکانیستی شبانه طی الارض نمود و نه می توان با تصاویر موهوم از اسطوره و سنت ناپرورده و تابو شده در هزاره ها (گیرم به طمع آبادانی روزگار نو) به آینده ای متفاوت و متمایز از امروز اندیشید.        

 

با تاکید بر بند پیشین، میان ماهیت قدرت مورد تعریف «سرمایه دار صنعتی» اروپای ما بعد جنگ جهانی دوم و «قدرت» تأمین کننده آمال و منویات صاحب اریکه «ایرانی» همخوانی های تاریخی و زمینه ای لازم برای هم برابری و بهره گیری از ابزار تفسیری وجود ندارد؛ با نظری بر همان کلیشه تعبیر مارکسیستی (نسبتا رادیکال)، کمترین شکلی از تحول جدی در زنجیره تولیدی و اجزای بدنه کار در ایران ما بعد مشروطه تا پهلوی اول دیده نمی شود، پس از روی کار آمدن پهلوی دوم تا نیمه دهه 1370 شمسی نیز جز نمونه های معدودی از قانون گذاری ملال آور در نظام های کلان کار و تأمین اجتماعی کارگری هیچ رخداد ملموس دیگری در «سطح» این پروسه بچشم نمی خورد؛ مگر آنکه نظر مساعدی به توسعه نا موزون بوروکراسی نفتی داشته باشیم. از این گذشته، انقلاب صنعتی بیشتر مرهون گرایش روزافزون بورژوازی نوظهور بریتانیا و بعضا اروپای مرکزی به روند برق آسای توسعه تفکر پوزیتیویستی و در نتیجه قدرت گیری آرام اما توأم با ریشه دوانی عقل گرایی با لعاب علمانیت مدرسی در کنار تزهای نوظهور اقتصادی مانند تجارت محض یا همان دکترین laissez-faire بود که در فرجام بنیان نظری اولیه آن نیز با تلاش وافر تئوریسین های اقتصادی بریتانیایی به ثمر نشست.

 

این که «ما چرا و چگونه ما شدیم؟» نیازمند مطالعه نسبت «تاریخی و تمدنی» ایران و ایرانی با پدیدار «تجدد» است چرا که گزافه نیست اگر بگوییم انقلاب صنعتی تداعی جهشی هم راستا با رودخانه تاریخی مدرنیته  (و در حقیقت پیش برنده آن) است. سوای آنکه این گفتار خارج از حوصله این سطور است، جان کلام آن است که بستری تاریخی برای خلق «سرمایه دار صنعتی» مورد نظر که گرایشی به همسان سازی توده ها و لایه های نو - بورژوآ نشان دهد در تاریخ این سامان خلق و تأمین نشده است تا بتوانیم از آن منظر با دقت به موشکافی سلسله توسعه نیافتگی ایران بپردازیم. بگذریم که بازگشت های تئوریک متعددی دراواخر سده 20 در نظریات جامعه شناسی صنعتی به مدل های اولیه آن قرن رخ داد تا منجر به شکل گیری به رابطه هر چه تعاملی تر تولیدی میان کارفرما (سرمایه دار صنعتی) و کارگر در محیطی کاملا مکانیزه شود. همسان سازی تئوریک گاه راه به خطای تحلیلی فاحش می برد. 

  • Upvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هفت بند کلام شما در یک term آمورف در حال استحاله از مدرن به پسا مدرن چکیده می شود: «توسعه نیافتگی» اگر قائل به پذیرش مفروضات و قواعد تاریخی حاکم بر فرآیند «توسعه» باشیم با مروری کوتاه بر تاریخ جنبش ها و آنچه که (نه به زعم حقیر) تحولات اجتماعی - اقتصادی ایرانیان در دوران معاصر بویژه پسا مشروطه  نام نهاده می شود، در می یابیم که حتی رندانه ترین تلاش های نخبگان سیاسی و اجتماعی مان برای گرته برداری مفاهیم جامعه شناختی «سیاسی و اقتصادی» وامدار و مرهون «تجدد سده بیستمی یوروپ» هرگز و حتی کور سویی به تغییرات زیر-ساختاری یا دقیق تر، خرده-نظامی (micro-systemic) در مجموعه میدان قدرت - توده ایرانی (صرفنظر از میادین قدرت درونزاد توده و مراتب تشکیک آن) و در سازوکار تعاملات/تقابل آن نبرده است؛ قهقرای «شورش و استبداد داخلی» را پایان نداده است؛ صرف باز خوانی و حتی (با اغماضی که دور از هر گونه فروتنی است) تلاش در جهت دگر خوانی (به اصطلاح بومی) این تعاریف و terms در مدارس نه گواهی بر معنای آشتی یا تلاقی تاریخی یک توده (نه در مفهوم subject matter مطالعه شونده که ارگانیسم اجتماعی کنش گر و برخوردار از کارکرد اقلیمی، سیاسی، اقتصادی و ...) است و نه انکاری بر وام گرفته شدن این واژگان برآمده از مدرنیته ضرروتا اروپای مرکزی؛ این شکاف تاریخ مند و عینی را نه می توان با شبح علمانیت مکانیستی شبانه طی الارض نمود و نه می توان با تصاویر موهوم از اسطوره و سنت ناپرورده و تابو شده در هزاره ها (گیرم به طمع آبادانی روزگار نو) به آینده ای متفاوت و متمایز از امروز اندیشید.

 

بسیار عالی گفتید .

 

و این بولد شده لپ کلام پاراگراف بسیار عالی تر ؛

با تاکید بر بند پیشین، میان ماهیت قدرت مورد تعریف «سرمایه دار صنعتی» اروپای ما بعد جنگ جهانی دوم و «قدرت» تأمین کننده آمال و منویات صاحب اریکه «ایرانی» همخوانی های تاریخی و زمینه ای لازم برای هم برابری و بهره گیری از ابزار تفسیری وجود ندارد؛ با نظری بر همان کلیشه تعبیر مارکسیستی (نسبتا رادیکال)، کمترین شکلی از تحول جدی در تولید و اجزا بدنه کار در ایران ما بعد مشروطه تا پهلوی اول دیده نمی شود، پس از روی کار آمدن پهلوی دوم تا نیمه دهه 1370 شمسی نیز جز نمونه های معدودی از قانون گذاری ملال آور در نظام های کلان کار و تأمین اجتماعی کارگری هیچ رخداد ملموس دیگری در «سطح» این پروسه بچشم نمی خورد؛ مگر آنکه نظر مساعدی به توسعه نا موزون بوروکراسی نفتی داشته باشیم. از این گذشته، انقلاب صنعتی بیشتر مرهون گرایش روزافزون بورژوازی نوظهور بریتانیا و بعضا اروپای مرکزی به روند برق آسای توسعه تفکر پوزیتیویستی و در نتیجه قدرت گیری آرام اما توأم با ریشه دوانی عقل گرایی با لعاب علمانیت مدرسی در کنار تزهای نوظهور اقتصادی مانند تجارت محض یا همان دکترین دکترین laissez-faire بود که در فرجام بنیان نظری اولیه آن نیز با تلاش وافر تئوریسین های اقتصادی بریتانیایی به ثمر نشست.

 

 

--

این که «ما چرا و چگونه ما شدیم؟» نیازمند مطالعه نسبت «تاریخی و تمدنی» ایران و ایرانی با پدیدار «تجدد» است چرا که گزافه نیست اگر بگوییم انقلاب صنعتی تداعی جهشی هم راستا با رودخانه تاریخی مدرنیته  (و در حقیقت پیش برنده آن) است. سوای آنکه این گفتار خارج از حوصله این سطور است، جان کلام آن است که بستری تاریخی برای خلق «سرمایه دار صنعتی» مورد نظر که گرایشی به همسان سازی توده ها و لایه های نو - بورژوآ نشان دهد در تاریخ این سامان خلق و تأمین نشده است تا بتوانیم از آن منظر با دقت به موشکافی سلسله توسعه نیافتگی ایران بپردازیم. بگذریم که بازگشت های تئوریک متعددی دراواخر سده 20 در نظریات جامعه شناسی صنعتی به مدل های اولیه آن قرن رخ داد تا منجر به شکل گیری به رابطه هر چه تعاملی تر تولیدی میان کارفرما (سرمایه دار صنعتی) و کارگر در محیطی کاملا مکانیزه شود. همسان سازی تئوریک گاه راه به خطای تحلیلی فاحش می برد.

 

 

موضوع اصلی همینه ،دانش پیش برنده فراگرد پیشرفت و دستیابی ما به " تکنولوژی "  ، رونوشتی سطحی از دریای عمیق و نا آرام موجود در بستر اقتصاد-سرمایه داری صنعتی اروپاست . ما از این دانش و در این گیرو دار رقابت بین المللی تجانس جئوپلتیک و رقابت های مشترک و خواستگاه  پیشرفت صنعتی یکسان تلقی میکنیم ، سپس با همان نوشتار پر از خط خوردگی و بد دیکته شده غربی در بنیاد اقتصاد-سیاسی گونه شرقی و انحصاری خود بذر پیشرفت کاشته ایم ، تمام عمر آب و کود دادیم اما رشدی حاصل نشد . غافل از اینکه نه در عمل دنبال پیشرفت بوده ایم ، نه تکنولوژی ابزاری برای دستیابی به غایت ها و اهداف ایدولوژیک ، آرمانی و اجتماعی ما بوده است و نه مردمانی که تکنولوژی را به مثابه ابزاری برای دستیابی به یوتوپیای خود بپندارند ،...

  • Upvote 2
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

 

بقول سید محمد ، کولاپس ،...

 

حالا هر کی به هر نحوی مشکل رو در ریشه ای میدونه ، یکی تقصیر دولت میندازه ، یکی تقصیر مردم میندازه ، یکی تقصیر فساد میندازه ، اما واقعیت اینه که ما نه هدف مشخصی انتخاب کردیم ، نه مسیر درستی رو رفتیم ، و نه حاضر بودیم از اول بپذیریم که هر کاری بنیاد ها و بسترهای اجتماعی ای ، اقتصادی و ایدولوژیکی رو میطلبه که تا بوجود نیان ، هدف های بعدی قابل دستیابی نیست .

 

حرف بسیار هست سرتون رو درد آوردم ،..


متن یه مقداری غلط املایی داشت که اصلاح شد ، دوباره بخونید


 

 

 

مساله ما هم همینه برادر

 

 - نظام اسلامی یعنی نظامی که اقتصاد، سیاست، قضاوت و ... در آن در راستای اهداف اسلام و در چارچوب حدود آن باشد. بنابراین، اسلامی شدن نظام به پوشاندن لباس آخوندی به قضات یا چسباندن کلمه بدون ربا به فعالیت بانکی مبتنی بر ربا نیست. اینها کاریکاتور نظام اسلامی است. پس باید الگوی پیشرفت تبیین شود. همان کاری که مارکسیست‌ها و بورژوازی در حوزه اعتقاد خودشان انجام دادند. مشکل ما اصرار به کپی کاری در حوزه‌ای است که حتما باید منطبق با شرایط خود جامعه و اهداف آن باشد. مگر می‌توان با بانکداری ربوی به سمت اهداف عدالت اقتصادی اسلامی رفت؟ مثل نماز با لباس نجس می‌مونه.

 

- زمانی که جامعه‌ای دچار جنگ میشه، حالا جنگ گرم یا سرد، نظامی یا اقتصادی و ...، باید کل جامعه رو در راستای اهداف مبارزه سازماندهی کرد. انگلیسی‌ها در جنگ جهانی دوم حتی زنهای خانه‌دارشون رو بردند در صنعت تولید هواپیما، همه مملکت و مردم جنگیدند (هر کس در حدی) تا تونستند جزیره انگلیس رو حفظ کنند. حالا ما در شرایط جنگ اقتصادی نباید اجازه بدیم تجمل و وارد کردن پورشه و زین اسب تجملی و ... اصلا انجام بشه و تفاخر به پورشه و ... از نظر اینجانب مثل ضربه زدن پشت جبهه در زمان جنگه. مثل مسخره کرده خانواده شهداء در طول جنگه. این جور مسایل، در چارچوب نظام فکری و عملیاتی اقتصاد مقاومتی اسلامی باید مظاهری از جرم و اصرار بر آنها مصادیقی از خیانت تعریف بشوند.

  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

لو رفتن نقشه دولت توسط ظریف +فیلم

 

کوچک_زاده: "رهبری به شما میگوید من با مذاکره زیر سایه تهدید موافق نیستم"

ظریف: "یک کلمه بگوید نرو"

 

لینک فیلم : http://www.meshkinsalam.ir/?p=9566

 

دولت میخواهد انقدر در مذاکرات امتیاز دهد که رهبری شخصا دستور توقف مذاکرات را بدهد و مسئولیت شکست مذاکرات و تمامی ناکامی های دولت را بر عهده رهبری بیاندازند ، باز دوستان بردارند بگن همه چی آرومه و همه مذاکرات با نظر مستقیم آقا انجام میشه !

  • Upvote 9
  • Downvote 3

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

لو رفتن نقشه دولت توسط ظریف +فیلم

 

کوچک_زاده: "رهبری به شما میگوید من با مذاکره زیر سایه تهدید موافق نیستم"

ظریف: "یک کلمه بگوید نرو"

 

لینک فیلم : http://www.meshkinsalam.ir/?p=9566

 

دولت میخواهد انقدر در مذاکرات امتیاز دهد که رهبری شخصا دستور توقف مذاکرات را بدهد و مسئولیت شکست مذاکرات و تمامی ناکامی های دولت را بر عهده رهبری بیاندازند ، باز دوستان بردارند بگن همه چی آرومه و همه مذاکرات با نظر مستقیم آقا انجام میشه !

 

 

http://www.military.ir/forums/topic/29181-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87/page-113#entry446342

 

قدرت افکار عمومی ،...

  • Upvote 3
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

یه سوال از دوستان می پرسم : بنظر شما دولتی که حتی سرعت اینترنت رو نمیتونه بدون اجازه افزایش بده میتونه بدون اجازه در مهمترین مسئله کشور سرخود عمل کنه و به غرب امتیاز بده؟ این فیلم بازی کردنا برای چیه ...ملت رو چی فرض کردن؟

  • Upvote 8
  • Downvote 9

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

...

موضوع اصلی همینه ،دانش پیش برنده فراگرد پیشرفت و دستیابی ما به " تکنولوژی "  ، رونوشتی سطحی از دریای عمیق و نا آرام موجود در بستر اقتصاد-سرمایه داری صنعتی اروپاست . ما از این دانش و در این گیرو دار رقابت بین المللی تجانس جئوپلتیک و رقابت های مشترک و خواستگاه  پیشرفت صنعتی یکسان تلقی میکنیم ، سپس با همان نوشتار پر از خط خوردگی و بد دیکته شده غربی در بنیاد اقتصاد-سیاسی گونه شرقی و انحصاری خود بذر پیشرفت کاشته ایم ، تمام عمر آب و کود دادیم اما رشدی حاصل نشد . غافل از اینکه نه در عمل دنبال پیشرفت بوده ایم ، نه تکنولوژی ابزاری برای دستیابی به غایت ها و اهداف ایدولوژیک ، آرمانی و اجتماعی ما بوده است و نه مردمانی که تکنولوژی را به مثابه ابزاری برای دستیابی به یوتوپیای خود بپندارند ...

 

تفسیر شرق نزدیکی ما از «تِخنِه» و «ابزار» شهر دنیای «سوغات غرب فرهنگی» تفسیر آدمیزاد «دجال چشم» است از جهان نو به نو شده، تاریخ سده 20 گواه می دهد که هیچ یک از جوامع خاور دور که حتی باور ندارم محلی از اعراب «یوتوپیایی» برای لیدرها و تئوریسین های تیم های برنامه ریز اقتصادی - اجتماعی 37 سال اخیر مان داشته اند، جز در تیاتر و آن هم با صورت سرخ بضرب سیلی سخت سیاست امنیتی کردن فضای تنفس جان نثاران قلیل قدرت، موفق نشدند از رخنه «Geist» (هویت تئوریک یا برچسب و محتوی فرهنگی) آن ابزار در اتمسفر حیات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی توده های شان ممانعت کنند. ورود «فن» ورود یک مبدا ارتباط است و مبدا ارتباط منشا پردازش و تعامل تمدنی و فرهنگی. در این چالش نه چندان نا آشنا و مهیب آنچنانکه برخی آن را پایان تاریخ می بینند و بعضی دیگر ورود به روزگار رقابت اقالیم تمدنی، آن که جوهره ابزار را عمیقا می شناسد و با وی ارتباطی اصیل می گیرد، ناگزیر تصویر فراخ تر را می بیند و منفعت بیشتری را نصیب خود می کند. زمانه آن که با بستن مبادی ارتباط بر احساس نهفته سرکوب و تحقیر و مغلوب شدن از سوی اروپاییان دریانورد غلبه کنیم مدت هاست بسر آمده است (پیش از محدودسازی فضای ارتباط و تعامل، انزجار و اعتراض ادبا و منورالفکران و مذهبیون و رهبران سیاسی به هر آنچه رنگ و رایحه ای از نو به نو بودن در مکتب یوروپ داشته است از مدرسه عالی و صنعت جدید و ... واکنش مألوف تاریخی ما بوده است؛ این حقیقت دارد که گرچه داغ مستعمره بر پیشانی نداشتیم اما در زمره بازندگان تاریخی خاورمیانه محسوب می شویم)؛ آن روزگار هم که آکادمیسین فرتوت ما بر صندلی راحتی اش تکیه می زد و در حلقه خانگی اش وعظ هستی شناسی ژرمن آمیخته به هزار لاطئلات پی می گرفت و با التهابات کلامی اش بر آتش دروغین و سرد کذب نهفته در التقاطات نظری اش می دمید و از برتری و اشراف فیلسوفانه «ما» (مایی که تا سده ای پیش ما نبود!) بر حکمت مغربی داد سخن سر می داد، گذشته است. حتی مفهوم پیچیده و لایه لایه «توسعه» را نیز کمپلکسی بی قواره و بی سر و ته از بخشنامه ها و آئین نامه های اجرایی دانسته ایم و در خوشبینانه ترین وضعیت : نوعی پکیج سیاسی - اقتصادی ...    

 

شرم آور است که همچنان و از پس 3 سده مواجهه با اقلیم مغربی از فقدان معرفت عمیق نسبت به شالوده و تطورات تمدن غربی و قحط الرجال مدرس «غیر عمیق نمای» تجدد و سیر حکمت مغرب زمین رنج می بریم (همچنان است که غرب شناسان ما به انگشت شماری از خمره دانشگاه های فرنگ درآمده که در خوشبینانه ترین حالت شایسته جایگاه آکادمیسینی و نه نظریه پردازی اند منحصر می شوند و می مانند)، شرم آور تر آن است که همچنان و از پس هزاره ها هیچ تلاش نظام مند و فاخر و از سر علقه با معرفت برای بازخوانی و نو خوانی خویشتن تاریخی و گستره جوهره هویتی خویش طی سرگذشت مان بویژه تماس مان با غرب جغرافیایی و فرهنگی از خود بخرج نداده ایم و مدار ارتباط مان با این تمدن مغربی همچنان بر گرد دو کانون مشمئزکننده و سرتاسر عقل گریزیِ شیفتگی در مقابل نفرت شکل می گیرد.          

  • Upvote 3
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

 

لو رفتن نقشه دولت توسط ظریف +فیلم

 

کوچک_زاده: "رهبری به شما میگوید من با مذاکره زیر سایه تهدید موافق نیستم"

ظریف: "یک کلمه بگوید نرو"

 

لینک فیلم : http://www.meshkinsalam.ir/?p=9566

 

دولت میخواهد انقدر در مذاکرات امتیاز دهد که رهبری شخصا دستور توقف مذاکرات را بدهد و مسئولیت شکست مذاکرات و تمامی ناکامی های دولت را بر عهده رهبری بیاندازند ، باز دوستان بردارند بگن همه چی آرومه و همه مذاکرات با نظر مستقیم آقا انجام میشه !

 

 
 
آقا شما مطمینی فیلمو دیدی یا نشستی واسه خودت سناریو نوشتی ؟
ظریف نگفت " یک کلمه بگوید نرو! "
کوچک زاده داشت در واقع از دهن رهبری واسه خودش حرف می زد !! که ظریف جواب داد اون یک کلمه بگه نرو.. (اینجا حرفش قطع شد ولی واضح بود می خواد بگه نمی رم )
بعد حالا شما چجوری به این نتیجه رسیدی که لو رفتن نقشه دولت توسط ظریف و این داستانا خدا می دونه !!!
 
پ.ن: نحوه ی نقل قول مهمه، یکی فیلمو نبینه برداشت و نقل قول اشتباه شما تو ذهنش پیش فرض می شه !
  • Upvote 5
  • Downvote 2

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

...............................

ویرایش شده در توسط majid363

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.